نامه اي به فردا - محمد خاتمي

22
١ خدا نام به شا ی کم با ما جوان نسل د کس تر ی ر چونی ی رابطه و درددل خود جمهور س ینتقاد ا ی است داشته. ی ک یگتـر بزر از ی ن سرما ی ه ها یول مسو دوران ی نامه تم، جزوه ها، نقاش ها، ی سروده ها، پ ها، ی ام ستا ها، ی ش نقـدها و های ی سـو از کـه اسـت ی ا برومندان جوان وان نوجوان ی و مرز ن برا بوم ی م که جا آن تاابجا ج و است آمده من ی کوتاه است، بوده سر یـ مفصـل، ا داده پاسخ آنها به ام. رسم به قادر اگر ی منحن ك ی گرا مورد در ی شنگاره ا ها، انگ و ها ی زه ها ی مـ باشم،ان جوان ی سـ کـه دهـمشـان ن تـوانم ی ر منحن ی ام ی سر ابتدا د ی صعود عا ی م نزول به اندك اندك و بوده ی ل اسـت کـرده. امـر یرسـ بر کـه ی جامعـه شـناخت ی و روان شناخت یده عه به آن ی صاحب است پژوهشگرظران ن. بخش من نظر به ی ا از ی طب مسأله ن ی ع ی عمده بخش و ی آن ناش ی عوامل از ی م که است ی بود متاسفانه و نباشدوانست ت. به من ی ار ی روز خداوند ی کوش خواهم ی نامهمه ه تا د و هـا منت راثرها ا نماد واقع در که کنم شر ی ک یاس حس از تر ی لحظه ن ها ی تار ی خ ی ا یـ ولـ اسـت، بـوم و مـرز ن ی ا ی در و نـك فضا یون کن یمه ه به خطاب دانستمزم ی عزدان فرزن ی خشم و مهر که زم برا دو هر شان ی ق من ی مت ی نامـه است، ا ی بنو ی را آنوان عن و سم» نامه ا ی برا ی فردا« ا و بگذارم ی پا به که نك ی انول مسو دوران ی رسم ت ی نزد خود یـ مـ ك ی شـوم، ااب ب ی تبادل و مراوده ن کنم باز را نظر. ا ی برگ در نه نامه ن ی رنده ی گفتنمه ه ی ها یمه ه به گفتن پاسخدرصد د نه است، من ی نقـدها و پرسشـها. بـاب فـتح ی برا ی گفتزاند با وگو و ی ش ی بهوچکم ک دلمواره ه که چرا است، ی اان جوان بزرگ روح اد ی سـرزم ن یـان جوانمـه ه و ن تپ ی است ده. س ی خاتمحمد م د ی ارد ی بهشت۱۳۸۳

Upload: api-3708203

Post on 26-Jul-2015

295 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

١

به نام خدا ن ی از بزرگتـر یکی. داشته است ی انتقاد ی س جمهور خود درددل و رابطه یی چون ر یتر کس د نسل جوان ما با کم یشا

ی اسـت کـه از سـو ییها و نقـدها شیها، ستا امیها، پ ها، سروده یها، نقاش ها، جزوه تم، نامه ی دوران مسوول یها هیسرماا مفصـل، یـ سر بوده است، کوتاه ی من آمده است و جابجا تا آن جا که م ی بوم برا ن مرز و ینوجوانان و جوانان برومند ا

.ام به آنها پاسخ دادهر یتـوانم نشـان دهـم کـه سـ ی جوانان باشم، مـ یها زهیها و انگ ها، انگاره شی در مورد گرا یك منحن یاگر قادر به رسم

و یشـناخت جامعـه ی کـه بررسـ یامـر . کـرده اسـت ل ی بوده و اندك اندك به نزول م یعا صعود ید ابتدا سر ی ام یمنحن آن ی و بخش عمدهیعین مسأله طبی از ایبه نظر من بخش. نظران پژوهشگر است صاحب ی آن به عهده یشناخت روانهـا و د تا همه نامهی خواهم کوشی خداوند روزیاریمن به . توانست نباشد و متاسفانه بود ی است که می از عوامل یناش

ـ یـ ا یخی تار یها ن لحظه یتر از حساس یکیشر کنم که در واقع نماد اثرها را منت نـك و در ی ا ین مـرز و بـوم اسـت، ول یا است، نامـه یمتی من ق یشان هر دو برا زم که مهر و خشم ی فرزندان عز ی الزم دانستم خطاب به همه ی کنون یفضاشـوم، یك مـ یـ خود نزد یت رسم ی دوران مسوول انینك که به پا یبگذارم و ا » فردا ی برا یا نامه«سم و عنوان آن را یبنو

.نظر را باز کنم ن مراوده و تبادلیباب ا یفـتح بـاب . پرسشـها و نقـدها ی من است، نه درصدد پاسخ گفتن به همه یها ی همه گفتن ی رندهین نامه نه در برگ یا

ن و همـه جوانـان ین سـرزم یاد روح بزرگ جوانان ا ی است، چرا که همواره دل کوچکم به یشیوگو و بازاند گفت یبرا .ده استیتپ

ید محمد خاتمیس ۱۳۸۳بهشت یارد

٢

فردای برایا نامه ۱۳۸۳بهشت یارد

حد و مـرز ی ب یگزارهای که ر یا گسترده ی پهنه. است ی و پژمردگ یآب ی، ب ی خشونت، خشک یر، در نگاه اول، تجل یکو

ن شـن ی سـهمگ یها بارد و از متن آن طوفان ی باران آفتاب م ر،یکواز آسمان . برد ی را در کام خود فرو م یآن، زندگ

مـردان و ییایـ در دل در یدیـ دانم؛ که نوم ی م ی و سازندگ ی، تالش، صبور یر را من مظهر زندگ یاما کو . زدیخ یبرم

ت سخت یعی آرام با طبی مبارزه. زدیخ یا برمی پویز زندگیانگ ها امکان شگفت شود و از ناممکن یزنانش غرق و هضم م

و یننـدگ ی از آفر یشـان تهـ ی از زنـدگ یا را چنان پـرورده اسـت کـه لحظـه یریو خشن و ناآرام، مردان و زنان کو

.ستی نینیدآفریام

ر اما، ی کویزا ه و آتشیسا یروز ب. سوز در زمستان استخوانیر سوزان است؛ از آتش آفتاب در تابستان و سرمایروز کو

د از چهره ی شب، حجاب خورش یوقت. داده است یها را در خود جا ییبایها و ز لطافت ی دارد که همه ی را در پ یشب

آسمان . شوند ی م یکین و آسمان یر، زم یم؟ در شب کو یگو یچه م ! ینیب ی خود م یگیدارد، آسمان را در همسا یبرم

اند، آن قدر کـه بـا كین است که فقط در وهم تو وجود دارد و ستارگان به تو نزد یری آب ش یای در ی و شفاف یبه زالل

وگوها را دارد و چنان جانت را از ن گفتیتر ر با زبان ستاره با تو شاعرانهیشب کو. ید کنی آنها را صیتوان یدستانت م

ها دهی و از ژرفایکاو ی، میجنب یم. شود یر میز راحت و دلپذیر نی و سوز روز کویکند که سخت ی پر مییباید و زیام

یساز ی مین آن را جاریر زمیلومتر در زیها ک دهی به درازایا و در رشتهیآور ی را برمیب زندگن، آیو صدها متر زم

و شـعر یز و قنات در گوش جان تو آهنگ زنـدگ یل است که نام کار ین دل یبه هم . یرسان یر م ی کو ی و به لب تشنه

قـرار یم شـامگاه ی نسـ یازش خنکا خود را در معرض نو ی آفتاب سوخته ی که گونه یر، هنگام یمرد و زن کو . دارد

جـالل و جمـال خـود تکـرار ی را با همـه یند؛ زندگیسرا ینند و شعر میچ ینگرند، ستاره م یدهند، به آسمان م یم

.کنند یم

ن، که ژرف و یمان ناب را نه عبوس و ظاهربیا. تر است كین جهت به خدا نزدی است و به همی آسمانیریدل انسان کو

.ن خود جا داده است، در متن جایعرفان

٣

ش سرشار از تالش و ی روزهای ش شب قدر است و همهیها شبی دوار و پرتالش؛ همهیادعا، ام یر صبور است و بیکو

.داری آرامش پایوجو در جستیناآرام

.مانی و اییباید و شکیام؛ با همان ام ر آمدهیمن هم از کو

مان خود، و نگران که ینم، بر سر ا یب یستاده است، لرزان م یر ا ی کو ی که تنها در گستره ید مجنون یاما خود را چون ب

دوارم، ی امیام، ول ن مرز و بوم بستهی خود و با زنان و مردان بزرگوار ا ی باشم که با خدا یمبادا ناتوان از عمل به عهد

.ن کشور در کار ساختن آن استیام که دل و دماغ و بازو و همت فرزندان ا د بستهی امیا ندهیبه آ

یروزیـ روز، سـرود پ یـ هسـتند کـه د یداران زنان و مردان مومن و با فرهنگ و فـداکار راثیران، م یفرزندان امروز ا

هـا و یهـا و ترفنـدها و کژتـاب را نواختند و مبادا کـه توطئـه ی و سربلند یخواه ی و آزاد یمانین انقالب ا یتر یمردم

دوارم که شور و شعور و یام، سخت ام ر آموختهی کوی از مدرسهد را یمن که درس ام. وس کندیها آنان را ما یشیاند کج

. خواهد کرد که آغاز کرده استی مطمئنیمودن راه دشوار، ولین نسل، او را مشتاق به پی ایص واالیتوان تشخ

ن و فرهنـگ خـود در ی سازگار با دی مدنی س جامعهین قوم در تاسی ایشتازیم و پی در عهد قد یساز لت تمدن یفض

گـاه در دسـت نسـل امـروز تبـاه چین انقالب قرن حاضر، ه یتر ی مردم یین مرز و بوم، و برپا یخ ا ید تار ی جد ی عرصه

ـ ی انسان ی ارائه دهد، برا ی نو از زندگ یینخواهد شد، بلکه او را قادر خواهد کرد که الگو ، ینیابیـ ، دن یمـان یا ی که از ب

.، استبداد و استعمار به تنگ آمده استیعدالت یب

یا را دارد؛ نامهیمان و آزادی عدالت و ایلت دوستداری باشد، فضیلتی که اگر فاقد هر فض ی است از انسان یا مهن نا یا

.ها را بر دوش بکشد یها و آزادگ ینندگیها، آفر ی فداکاری راث همهین مید بار سنگی که بایبه نسل

، یز در گرو آگاهی نی هر قومی ندهیند و آی برگز خود رای ندهیتواند فارغ از آنچه بر او گذشته است، آ ی نمیچ قومیه

درد مزمن و مشترك ی استبدادزده است و استبدادزدگیا ما گذشتهی گذشته. اوستی ار، انتخاب و اعمال ارادهیاخت

.راهه خواهد برد ی ما را به بی همهیخین درد بزرگ تاریعدم تامل در ا. جامعه ما است

استبداد، یدر فضا . کند یرد و جان و جهان آنان را پر از ترس م یگ ی را از مردم م ی و خودباور یشیاستبداد، خوداند

آنچه بر جان و جهان . ابدی یا در جامعه رواج م یدروغ، نفاق و ر . م خود از آب است یدن گل یرون کش ی ب یهرکس در پ

خـدا در یحت. قدرت داردف در برابر آن است کهیکند، غفلت از حق خود و احساس تکل یانسان استبدادزده غلبه م

الشعاع قرار د و اسم جالل حضرت حق، اسم جمال او را تحتید از او ترسیابد که فقط بای ی می جبار خود تجلی چهره

و یرند، عقل جمعـ یگر قرار گ یت است و اگر افراد در کنار همد یك واقع ی» جمع«گنجد که یدر باور فرد نم . دهد یم

.تواند سرنوشت را عوض کند یه مد کیآ ی بوجود می جمعی اراده

۴

ی افراد را که در جمع تجلیگر درون معجزهیرویدهد که ن یکند و اجازه نم ی، انسانها را کالفه میفشار نظام استبداد

ـ ییتابند و همواره خواستار تغ یآنان گرچه وضع موجود را برنم . ابد، بشناسد ی یم خـارج از یـی روی منتظـر ن یرنـد، ول

ی بعدیرویحال سراسر وجودشان دلهره است که ن نی درآورد؛ در ع یو استبداد را از پ ید و د یایکه ب شند ی خو ی اراده

تر شی بی که نظام حاکم دارد، اغلب وجود آن را از ترس ناامنی ستمی ل با همهین دلیبه هم. با مردم چه خواهد کرد

مدار ی آزاد یاد بر آشتفگ یت استبداد بن یح امن یخ ترج ی ما، تار یاسیخ س یمگر تار . کنند یتر تحمل م افزون یو آشفتگ

ست؟ین

ی اسـتبدادزده، حتـ ی م، اما طبع جامعـه یا دهیز دی نی بزرگیها ها و نهضت ر گرچه حرکتیگ در مقابل استبداد نفس

یهـا آوردن بـه تشـکل یرو. تـوان پاسـخ داد یا نم ید یرساند که زور را جز با زور نبا ین پندار م یز به ا یمبارزان را ن

خ ی از سرگذشت تلخ تار ی و اقدام به ترور در برابر سرکوب، و آشوب در برابر اختناق باز هم بخش ینیرزمی و ز یپنهان

.ما است

آنچـه در . گران توأم است ی به د یاعتماد ی، دلهره و ب ی، خودناباور ی در جوامع استبدادزده با ناامن یبه هر حال زندگ

ابد، ی یشه در سرنوشت تلخ جامعه است و آنچه غلبه میند، تامل و اندیب یب میز آسیچ ش از همهیش و پیان بین میا

.نه فکر، که احساس نفرت و آرزو است

ی شهی که در ر- یزدیفره ا. ه شده استیز توجین و فلسفه نی گاه با دیم، که حتیا بودهیها محکوم خودکامگ ما قرن

لت است و یا فضید است که حکومت از آن خرد و عدالت است و معتقیرانی ای و حکمت واالی هوشمندی خود نشانه

ن یـ ف بزرگ شده و به ای استبدادزده، دچار تحر ی در فضا - ی حکمران ی ستهی است، شا یزدیآن که برخوردار از فره ا

یزدیر و سرکوب بر جامعه مسلط شد، هم او صاحب فره ایصورت درآمده است که هرکس و ناکس که با زور و شمش

ییدانست و جامعه را خـدا ی خدا م ی هیز بروز کرد، آنجا که سلطان را سا ی ن یف در فرهنگ اسالم یحرن ت یاست؛ هم

ینام گرفت و به نام خدا، بندگان خدا را به بردگ» الله ظل «یجه، چنان شد که هر جبار خونخواریدر نت. خواست یم

.کشاند

ر بـه ی اخ ی که در دو سده یرفتار بوده است، استبداد استبداد گ ی ار در چنبره یان بس یها و سال قرن ی ما ط ی جامعه

ن یما از مـتن چنـ . بوده است یگانه متک ی، بر قدرت چپاولگر ب یا رهی عش ی و سلحشور یا لهیت قب ی اتکا به عصب یجا

سـا در یت کلیـ ده بود از جبار ی که کوش یم؛ غرب یا ژه خود، با غرب تماس گرفته ی، با فرهنگ و اقتصاد و آداب و ینظام

مدرن را یها ا نظامیابد و نظام ی یی رهای و برابری، برادری جهان با شعار آزادی سم در عرصهی جان و فئودالی عرصه

.نندیافری بیبوجود آورد و روز به روز شگفت

۵

رو ر بوده است، با دو احساس با غرب روبه ی، فالکت و تحق یماندگ که حاصل آن عقب ی استبداد یها ما در متن نظام

ند، جا را بر یاین دو بینند و هرجا ایآفر ی و نفرت مییدایحقارت و ترس، ش. حساس حقارت و احساس ترسم؛ ایا شده

.کنند یا تنگ می مستقل و پوی شه و ارادهیاند

خوش دل ها عادت کرده بودند، قرنیدند و به آنچه طید ی ما تحول جوامع را نمی جامعهی پرستان استبدادزده سنت

. دندید ی می و عاطفیمانی و ای آن سامان فکری زننده را برهمیدادند و غرب یبه آن رنگ تقدس م یداشتند و حت یم

سنت، سبب نفرت نسبت به ین و فرهنگ گرفته بود و ترس از نابود یشده که رنگ د لی فس یها عشق کور به عادت

ت یـ غرب واقع یرانسانیخشن و غ ، ی استعمار ی شد که آمده بود تا آن را به هم بزند، به خصوص که وجهه ی م یغرب

.پوشاند ی آن را میمدن

دنـد، در خـود احسـاس حقـارت ید ی غرب مـ یها شرفتی مزمن خود را در برابر پ یماندگ که عقب یدر مقابل، کسان

فته یدا و شـ ی شـناخت درسـت غـرب، شـ یجه به جـا یدند و در نت ید یر م ی بود، حق یکردند و هرچه را که خود یم

فراتـر ی به غرب هـم از سـطح ظـواهر و مظـاهر زنـدگ یفتگی بود و ش ی آنان با غرب سطح ییچون آشنا . شدند یم

ر تطور یدر واقع نه به س. شرفته خواهند شدیجه پی و در نتیرند، غربین ظواهر را بپذیپنداشتند که اگر ا یرفت، م ینم

ف بودند که وضـع و ی ظر ی ن نکته یشناختند، و نه متذکر ا یخ خود را م یخ آن آشنا بودند، نه تار یفرهنگ غرب و تار

ن یـ ا ی هیدا بودنـد و در سـا یآنـان شـ . ر تطور آن مناسبت دارد ی و س یخی هر قوم باسابقه تار ی و اجتماع یحال مدن

آن از اندام ی رون آوردن جامه ی را ترك سنت و ب یخی و ادبار تار یماندگ رفت از بحران جهل و عقب ، راه برون ییدایش

.پنداشتند یم» شدنیفرنگ« خن پا جان و از مغز سر تا نا

کصد و پنجـاه یخ ما است و چالش نافرجام سنت و تجدد که سرنوشت یر تار ی اخ ی درد بزرگ دوره ییداینفرت و ش

البته همواره در . شه استیتر متاثر از اند ن دو احساس و کمی از ایتر ناش شیر قرار داده است، بی ما را تحت تاثی ساله

شـرفت ی تحـول و پ ی هیشتن به عنوان پای و بازگشت به خو ی و مل ینیت د یاند که بر هو بوده یلبانط ان اصالح ین م یا

اند و با سازمان و است و هم در اقتصاد بودهی هم در فرهنگ، هم در سی و نوآوریاند و خواستار نوساز کرده ید میتاک

انـد و برده ی کشور رنج م یاسی و س ی، اقتصاد ی علم یماندگ از عقب . اند دهیورز ی وابسته مخالفت م ی سامان خودکامه

ز همواره گرفتار دو مشکل یاما آنان ن. دکننده و مستقلی و تولیاند آزاد، برخوردار از حقوق اساس خواسته ی میا جامعه

اند، شرفت و استقالل داشتهی جامعه و پی و حقوق اساسی از آزادیف روشن و راهبردیتر تعر ن که کمی ایکی: اند بوده

۶

ن فشـار را تحمـل یشـتر ی جنگ سنت و تجـدد، ب یاهوین که در هیگر اید. اند لذا عمدتا مقهور مشهورات زمانه بوده

:ا استین باب گوی در ایعتیاند، کالم مرحوم دکتر شر کرده یم

ه سر کی مذهبین دو، خارجی ای و در ورایندارینان متهم به دید یان بی و در مینید ینداران متهم به بیان دیدر م«

»ن برتافته استیرالمؤمنیاز اطاعت ام

انـد، هـم خواسـتار تحـول و وفادار بوده ین و فرهنگ مل ی که هم به د یطلب الحال روشنفکران اصالح ن است وصف یا

.شرفتیپ

ی اند و هستند که همواره به نام آنان سـخن گفتـه شـده اسـت و برجسـتگان همـه بوده ین همه، مردم ی ا یدر ورا

خود مردم از یول. اند آنان دانستهیمان و مطالبات و سخنگوی ای ندهی خود را مدافع و نمایاسی و سی فکریانهایجر

یجه، گرفتار فقر و جهل و ستم طبقان یها و در نت حکومت یگر در بند وابستگ ی د ی و از سو یك سو دچار خودکامگ ی

نـدار و خواسـتار عـزت و یمق جان، غالبا د اند که در ع شفاف داشته یشه فطرت ین مردم هم ین حال ا یدر ع . اند بوده

. آبرومندانه بوده و هستندیزندگ

حدود دو قرن گذشته، که بارهـا در ی ملت ما، که دست کم طیخیکنم خواست تار یام و باز تکرار م ترها گفته شیپ

: اسـت یلـ ن سـه شـعار متج یافته در ای ی تجلیاسی و سی و اجتماعینی دیها ها و نهضت انیها و جر صورت حرکت

»شرفتی، استقالل و پیآزاد«

ید و آرزوهـا یـ نما ی رخ م ی است که انقالب اسالم ی ا نهیشین پ ی و با چن ی و اجتماع یخی، تار ی ذهن ین فضا یدر چن

ن ین حرکت کرد و به همی بر بستر دیانقالب اسالم. دهد یده را جهت می بارها به شکست انجامیفروخفته و حرکتها

، اسـتقالل و ی آزاد یعنـ ی ملـت، یخیها و مطالبات تار افت و از آنجا که بر خواست ی یماعن عمق اجت ین چن یل ا یدل

مردم و هـم یه داشت، توانست هم تودها ی تک -هاست نی که جمع متعادل همه ا -قت بر عدالت یشرفت و در حق یپ

.نخبگان را جلب کند

و یه سـازگار شـد و چـون همگـان را بـه آزاد جامع یخیت تار ین با هو ین بود، بنابرا ی د یگاه انقالب اسالم یچون پا

. مردم همسو بودیخیجه با خواست تاریشرفت فراخواند، در نتیاستقالل و پ

توانـد ی مـ ید که در جهت سلب یآ ید م ی پد یا رد، واقعه یك جهت قرار گ ی در یخی با مطالبات تار یخیت تار ی هو یوقت

ن استعداد را دارد که منشأ و مبـدأ ی، ا یجابیه کند و در وجه ا گانه را پار ین و قطور استبداد وابسته به ب یر سنگ یزنج

امکاناتش را یریت بر سرنوشت خود و به کارگ ی، حاکم ین بار، ملت طعم آزاد ی اول ی شود که در آن، برا ینیخ نو یتار

.شرفت بچشدیدر جهت پ

٧

ی مدنی و استقرار جامعهیستگ از وابیی که گام بلند ملت ما در جهت مهار استبداد و رها-ت یبعد از نهضت مشروط

یرأ«زان یتر م قیتر و عم ار گستردهی بسی در سطحی انقالب اسالمی هی در سا-و با تأسف فراوان دولت مستعجل بود

به ی اساس یها یآزاد. دی مردم واگذار گرد یز به رأ یب آن ن ی که تصو یشد؛ نه تنها در شعار، که در متن قانون » ملت

ا و باثبات است، قرار گرفت و اعالم شد که نه ی پوی جامعهی هین پایت که مهمتری امنیتات شناخته شد و همیرسم

افراد در ی همه. ان برداشتیت را از میتوان امن ی میها را محدود کرد، نه به نام آزاد یتوان آزاد یت می امنی به بهانه

همه ی فهیقد قدرت نه تنها حق مسلم، که وظ به حساب آمدند، مجلس در رأس امور قرار گرفت، نیبرابر قانون مساو

ن و یـ در برابر دی تنگ سنتیها نشی از بی ناشی رفع تنگناهاین تحوالت راه برایشهروندان قلمداد شد و در کنار ا

.گشوده شد) قده (ینی خردمندانه و شجاعانه امام خمیجامعه، به خصوص با برخوردها

ن مـرز و بـوم، در یـ گـر ا ژه جوانان معجزه ی استوار مردان و زنان و به و ی ادهدا کرد؛ ار ی پ یا ات تازه ید و ح یجامعه ام

. مین تأمل کنیشید در همان درد و دغدغه پیاما باز با. افتی ی تجلیداری و پای، سازندگینندگی آفریها عرصهی همه

یر به وضع و حال فرهنگتذک. کند یم دور میص راه مستقی، ما را از تشخیخی تاریهایماری بیها نهیعدم توجه به زم

پرسـت و ان سـنت یخ معاصر ما، دو جر یدر تار . ران است ی ملت ا یق در حرکت اجتماع ی جامعه، شرط توف یو اجتماع

اند، کـه مـانع رشـد فراهم آمده است، نه تنها عرصه را بر ملت تنگ کرده ی آنجا که هم که فرصت یپرست، حت غرب

و ی فکـر یت و نـزاع سـنت و تجـدد و آشـفتگ یبعد از مشروط . اند هز شد ی ن یان اصالح ی و تکامل درست جر یعیطب

یران از آشفتگی ای دهنده به عنوان نجاتی کار آمدن پهلوی روینه برایگانه، زمی بیدایدا و ناپی و دخالت پیاجتماع

اد یـ فر فـراهم شـد، و یاسـ ی به لحاظ س - و استبداد - ی اجتماع ی به لحاظ زندگ یزدگ و غرب یزیست نیکرد د یبا رو

.دیی گرایطلب به خاموش چون مدرس اصالحیبزرگان

شـدن یتا منجر به نهضت ملـ ی که نها یدیت جد یش وضع یدای با پ ۳۰ ی ژه در آغاز دهه ی، به و ۲۰ور یپس از شهر

ین نهضـت همکـار یمتأسفانه در ا . در کشور بوجود آمد یا تازه یدهای شد، ام ین و آزاد یآغوش د نفت و حضور هم

یر نام کاشـان یز زیست یطلب و آزاد فرصتیا زده تحت نام مصدق و عده غرب یا د؛ عده یی نپا یریمصدق د و یکاشان

م و کرنش در برابر دربار یمصدق متهم به تسل . ز از صحنه خارج کردند یدند و رهبران را ن یل مردم را دزد یحرکت اص

گانه؛ و ی به بیشرفت و وابستگیت با پی و ضدیزیست ی متهم به آزادی شد و کاشانیکا و خودکامگی به آمریو وابستگ

هـا و ینظـر هـا و تنـگ یطلبـ هـا منعفـت یها و لفاظ ها، توهم یها و بلندپرواز یناشناس زمان یتا فدا ی نها یمنافع مل

ی موفق به انجام کودتای به سادگیکا حتیس و آمری شد که در آن انگلیا نهی بدفرجام و فراهم کردن زمیها ی ریدرگ

. شدند۳۲ مرداد ۲۸ ن یننگ

٨

، یات تند و ناسازگار با منـافع ملـ ی و ادب یبی تخر ی در قالب حزب توده، با رواج دادن رفتارها یستی مارکس ی شهیاند

مخالفت با هر ی به بهانهیف خطرناکیز و باالخره طیانگ اختالفیها با اصرار بر جنبهینیردیگرا و غ غربیها شهیاند

جالب . دندی را به شکست کشان یان نهضت مل یوس کردند و جر یشفته و مردم را دلسرد و مأ را آ ی اجتماع یدو، فضا

و یورز شـه ی و اند یخـواه ی در آزاد یدیـ فشار خود را مصدق قرار دادند کـه ترد ی ف نقطه ین که هر سه ط یتوجه ا

.شد شده بایگر دچار اشتباهاتین که مثل هر انسان دیست، ولو ای نیر منافع ملیتالشش در مس

جـرم یکسو برخـ یاز . در داخل مواجه شد ین وضع ی با چن ی خارج یها و فشارها هم عالوه بر توطئه یانقالب اسالم

دند ین سنت زده دیاد دیرانگر بنی انقالب را ویگر بعضی دی از اسالم دانستند و از سوی آن را طرفداریانقالب و رهبر

خواران راثیکار ننشستند و میز بی ن۳۰ ی ان دههیبازماندگان جرو در سنگر ارتجاع خود با آن به مقابله برخاستند،

یه دعواهـا یـ ت فق یـ ن دفـاع از وال ی، که با عنوان دروغـ ین بار نه در پوشش دفاع از کاشان یان خطرناك، ا یهمان جر

دار یـ ابـر پا ن موانع افزود و در بر یسم هم بر ا ین ترور یباالخره رواج امواج سهمگ . خود را زنده کردند یاسی س ی کهنه

جنگ و . بودی انقالب اسالمین اهداف و دستاوردهای که از مهمتریندیفرا. ستادی ایند درست مردمساالریشدن فرآ

که -ت ین وضعی، ایا عدهین که برایز ایانگ تر وادار کرد و شگفت شی بیریگ حکومت را به سختیترور به طور جبر

ت ی و حاکمی مهار کردن آزادی انقالب براییه به حساب آمد؛ تو گوك قاعدی -ل شده بود ی تحمیها از ضرورتیناش

. رخ داده استیخی تاریها ی و کژتابی ذهنیها مردم بر سرنوشت و در جهت زنده کردن عادت

ملت و یخواه مظهر عزتینیخم. میسخن بگو) قده (ینی امام خمیعنیخ انقالب ی از مظلوم بزرگ تارید اندکیبگذار

استعمار ی سلطهیول. بودندیی و رهای بود که مشتاق آزادی در مردمیحس اعتماد به نفس و خودباور ی کننده زنده

یرنگ معنو. قرار داده بودیخیأس تاری ی آنان را در آستانهیاسی سیها انی به جریاعتماد ی استبداد و بیرانگریو و

و ینـ یت مسـتقل د یـ به هویخواه ین آزادیر ع که د ی امام در کام مردم ی به رهبر ی انقالب اسالم ینی د ی و صبغه

ستم را ین انقالب قرن بیتر یاتر کرد و مردم یتر و پو ن افتاد و نهضت را با نشاط یریز دلبسته بودند، ش ی خود ن یاسیس

.روز شدین بار کالم بر سالح و لبخند بر خشم و گل بر خشونت پی اولیبوجود آورد و برا

. دیم د ی ممتاز و بزرگ خواه یتیم، امام را شخص یت کن یم، اگر انصاف را رعا ی باش که یا دهینك صاحب هر نظر و عق یا

یها ییز و ناسزاگوی شورانگیها شی از ستای، با موجیخیهمچون همه رهبران فرهمند تار) ره (ینیت امام خمیشخص

اند؛ از جنس و فراوان اختهب صادق و پاك یها شگران امام، انسان یان ستا یمطمئنا در م . رو بوده است به ان گونه رو یهذ

د ینبا. آزرم مصون نگاه داشتند یتوز و ب نیز و انقالب را از گزند مهاجمان کیران عزی که ایسنخ همان جوانان فداکار

٩

د در یـ ن حـال با یدر عـ . انـد دهیپسند یا روش او را نم ی داشته و دارد که نظر یانکار هم کرد که امام منتقدان صادق

.ن بزرگوار تأمل کردی ای ز دربارهی غلوآمیها شیا ستایه امام، یند عل از حمالت تیاریبس

کـه در اثـر یا از جانب کسان یها، یی از ناسزاگو یاریاند که بس واقف ین کشور خود به خوب یفرزندان دردمند و آگاه ا

ن و یـ قـت د یر از حق دویهـا شـه ی که بـا اند یا کسان یاند رمشروع خود را از دست داده یازات غ یانقالب مناصب و امت

است که با وجود یعیطب. مدار امام را تخطئه کنند نیبخش د یخواهند حرکت آزاد یخواسته و م یت جامعه م یواقع

.توان از صاحب آن انتظار انصاف و منطق داشت ی نمی کور و خودمداری نهیک

است کـه یدن به اهداف ی رس ی برا یا لهیز نه از سر صدق، که وس یها ن شی از ستا یاریم که بس ید بدان یحال با نیدر ع

که بـه هـر -ت او ی عظمت شخصیکنند، نه برا یشگران، امام را مطلق م ی از ستا یاریبس. رفتیهرگز امام آنها را نپذ

را که بـه یا ر و خالف قاعدهی ناگزیها یریگ ا موضعیاب او اشتباهات ی بلکه تا در غ - است یت انسان یك شخص یحال

یا ش آمـده اسـت، بـه صـورت قاعـده ی را که به حکم ضرورت پـ یا است، به صورت قاعدهش آمدهیحکم ضرورت پ

ت نقـد و یـ ر، امام خود شهامت و ظرف ی انکارناپذ ی است که به شهادت رخدادها ین در حال یا. ر درآورند ییرقابل تغ یغ

را در وجـه ینـ یدکوشند تا تمـام معـارف یت او م ی در پناه شخص یگروه. ش از همه داشت یش را ب یاصالح کار خو

کـه یدر حـال . بندد خالصه کنند یگران میشه و عمل دی آن که عرصه را بر اندیزده و سنت ، آن هم از نوع عوام یفقه

کـرد ین رو یدر ا . ردیگ یا تغافل قرار م ی امام مورد غفلت یاسی و س ی، اجتماع ی، فلسف یت عرفان ی و شخص ینیب روشن

د شجاعانه امام بـر ی درست است، اما تاک ین مطلب یا. آن بود ی از نوع سنت شود که امام مدافع فقه، آن هم ید م یتاک

.رندیگ یده می را نادیعی شیایلزوم تحول در فقه و نقش زمان و مکان در اجتهاد پو

شنهاد عدم حضور زنان ی پیآورند که در مجلس دوم، وقت یاد نمیا به یشود، اما گو یش مین نگاه امام ستایاگرچه در ا

ی بخشـها ی د همه یشنهاد تقل ی پ یا وقت یرو شدند، امام روبه ی از سو یالعمل تند مطرح شد، با چه عکس در مجلس

ن نظر از یاد زد که ا ی دادند، اما چگونه فر یاسی س یها یریگ میت در تصم ی را از روحان -ان ی از جمله دانشجو -جامعه

از جامعـه از یر فقـط بخشـ یـ ا که در مورد اخ چر. تر است است خطرناك یون در س ی لزوم عدم دخالت روحان ی هینظر

مردم را از تفکر آزاد و انتخاب ی خواهند به نام اسالم همه ینان می ایشد، ول ی در سرنوشت خود منع میریگ میتصم

ـ ی نگهبان مطلـق مـ یت به حق امام را از نهاد شورا ی حما یکسان. ص خود محروم کنند یبر اساس تشخ یکننـد، ول

را بـه ی منطقـ یدارند تـا نقـش نظـارت ی نگه م ی نگهبان مخف یح آن بزرگ را به شورا ید و صر آلو عتاب یها خطاب

.ل کنندید و آگاه تبدیت بر مردم رشیمومیق

١٠

توان یها را نم چشم. دبخش گشودی امیا ندهی آیافت و راه را به سویل درست دریها را با تحل تید تأمل کرد و واقعیبا

یریناپذ و انعطافی سرسختی استبدادزده و خودمدار که با نوعی ذهنیها را در قالب نویها دهیبر تحوالت بست و پد

.ختیهمراه است، ر

رمنتظـره مـردم و بـه یر و غینظ ی مطرح شد و مورد اقبال ب ۷۶ یاست جمهور یان انتخابات ر ی که در جر یا شهیاند

. بودیشین بازاندید در جهت ایجدت یك ظرفی از یختگان جامعه قرار گرفت بازتابیخصوص نسل جوان و فره

د ی مردمساالرانه نظام و تاکی ژه بر جنبهیل آن و به و ی اص یها به آرمان ی و باوفادار یدوم خرداد از دل انقالب اسالم

و اصـالحات در همـه ی اساسیها ی آزادیبر تن دادن به لوازم آن و نگاهداشت حق و حرمت مردم و راهگشا به سو

.، برآمدی و روابط خارجی، اجتماعی علم ،ی اقتصادیها و ساختارها عرصه

آشکار و ی که از هر طرف از آن به عمل آمد و فشارهاییها که به آن شد و سوء استفادهییرغم جفاهایدوم خرداد عل

» گفتمان«ا ی» ثیحد« نبود جز یزید، چیده بودند اعمال گردی که برگزیوس کردن مردم از راهی مأی که برایپنهان

مـردم ابـراز یك قرن از سو یش از ی ملت، آنچه ب ییجو شرفتی و پ یطلب و استقالل یخواهی و آزاد ینداری و د یاردیب

.ز داشتیانگ شگفتی تجل۵۷روز در بهمن یشده بود و آنچه از جمله در انقالب شکوهمند پ

مانه آن را یافتـاد و صـم ن یریدار ملت ما وجود داشت، باز در کام جان مـردم، شـ یث که در عمق وجدان ب ین حد یا

. رفتندیپذ

.ز در راه برآوردن آنها فراوان بودی نینی و عیجاد کرد، اما موانع ذهنی را ایکرد تازه، توقعاتیداد و روین رویطبعا ا

اق و یگـر اشـت ی دی سرسختانه در برابر آنها بود و از سـو یستادگیا ایحساب یکسو دامن زدن ب ی داد، از یآن چه رو

که چندان به تنگناها توجه آن یتر آن مطالبات، ب عی و انتظار برآورده شدن سری و آبادیان نسبت به آزاداحساس فراو

.شود

موانع صـورت گرفـت، ی همهیع و ناگهانیث که به قصد رفع سرین حدیا سوء استفاده از ای در استفاده یزدگ شتاب

د موانـع شـده ی که خود باعث تشد ی از کسان یبرخن که یطرفه ا . تر شدن موانع نداشت جز صلب و سخت یا جهینت

ن ی در دل دولت عمل کند که چنـ یول) ونیسیاپوز(ات معارض یخواستند که به ه یبودند، طلبکارانه از اصالحات م

از یاریالبته بس. خ باشدی تاریها دورانی بزرگ همهی از طنزهایکیتوانست ی نه تنها به مصلحت نبود، بلکه میامر

بود که متاسـفانه در راه ییها ینظر ها و تنگ یها، خود محصول و معلول سرسخت یشکن ها و شالوده یزدگ ن شتاب یا

از مطالبـات بـه حـق ییهـا داد، برآورده نشدن بخـش ین رو یفرجام ا . در کشور ظاهر شده بود یشبرد مردمساالر یپ

ت و بـرآورده نشـدن یـ نـدار عـدم موفق ت پیجاد و تقویکرده و بدتر از آن، ا لیجامعه، به خصوص نسل جوان و تحص

١١

تـر از رهیـ جامعه به مراتب ت یر ذهن ید که تصو یها تا به آن جا رس یها و آشفتگ یساز انگاره. بود ی عموم یها خواسته

ر عوامل ین مسیدر ا. ده گرفته شدین دوران نادیق بزرگ ای عمی از دستاوردهایاری شد و بسینی عیها ی کاستیحت

از ی مهمـ یهـا کوشند که بخـش یدند و م یشده، کوش و حساب یات روان یون، از جمله با عمل ریمختلف در درون و ب

. مبتال کنندیخیرانگر تاریأس ویگر از ی دیاستمداران و باالتر از آن به نوعیاست و سی از سیجامعه را به زدگ

ان ی جریریگ ز جهتی و نی ارزش وی و انقالبینی دیه بر ظواهر و شعارهاینگر، با تک یان ارتجاع سطحی جریریگ جبهه

مخـدوش از یری تصو ی ما، با ارائه ی جامعه یخیر تار ی و س ینیاد د ی ناآشنا به بن ی حوصله ی ب یاصطالحات روشنفکر

ن دوران بـود کـه بـا یـ مـورد انتظـار ا یها یژگی سکوالر کردن حکومت و جامعه، از و ی و حرکت به سو یشعار آزاد

ی آشفتگین رخدادها نوعی داشت، در واقع ای اساسیها ار ما در دوم خرداد تفاوت مردم بزرگوی و رأیخیخواست تار

ی وفادار بـه آرمانهـا ی خواهانهی سرکوب حرکت آزاد ی از آنها بهانه ی را در جامعه بوجود آورد و برخ ی و عاطف یفکر

ان، یـ ن م یـ اسـت در ا یعیبط. نگر واپسگرا داد ی سطح ی حفظ انقالب و استقالل کشور، به جبهه یانقالب را با ادعا

ن و یری دیها ن را با درد زمانه همراه کند و تجربهیخواست درك از د ی شود که میا شهین حمالت متوجه اندیبزرگتر

زتر و یها را ت دهیم، دیتر اشتباه کن ن که کمی اید برایها با یبه رغم همه دشوار. دیازماین ملت را دوباره نی ای نهیپرهز

آنکه عنان یم، پس بی داریخی تاریوستگیاز به حافظه و پیشه نیش از همیامروز ب. میتر از گذشته کن ها را فراخ نهیس

ان ینده را از آن میم و وضع حال و آی گذشته را بازشناسیها تید موقعیم، بایا در گذشته بمانیم ی از کف دهیداریپا

.میاستخراج کن

از روشنفکران و متخصصان و جوانان از عرصه یاری راندن بس هی جامعه و به حاش یتی که خود موجبات نارضا یگروه

فرهنگ یالیت کشور و استیدن امنیان رفتن انقالب، لطمه دی را منشأ از میانقالب شده بودند، از آغاز حضور، خاتم

ی بـه خصـوص بـا کشـف و حـذف غـده . دند و هرچه توانستند، کردند ی بر کشور دانستند و بر طبل انکار کوب یغرب

از مـتن دسـتگاه - مهلـك از آن بـود یا نمونـه یا رهی زنج یها که قتل - یتی امن ی جاخوش کرده در نهادها یانسرط

ی دار و نقطـه یـ ت پا یـ ار و مـدافع امن یدار و هوشـ یـ ب یل آن دستگاه به نهاد یت کشور و تبد ی اطالعات و امن یرسم

ت یتوز انقالب و جامعه، آن فعال نهیست و کیورران و معارضان تری دشمنان ایها توطئهی کننده ینان ملت و خنثیاطم

ن یـ کـه بـه ا ینشی ب ی نابود ی به معن ی سرطان ی چراکه حذف غده . تر ادامه داشته و دارد یا شهیگر و ر ی د یبه صورت

ب ذهـن جامعـه یـ تخر یافتـه بـرا ی نظرانـه و سـازمان تنـگ یها اصرار بر روش . شود، نبود یان خطرناك منجر م یجر

که به نام اصالحات صورت یا بعضا نادرست و شتابزدهیك سو و رفتارهای نسبت به دوم خرداد از ندارانیخصوص د به

١٢

ن دو عامل دسـت یز این بار نین دوران باز بروز کرد و ای در ایخی تلخ تاری دهیگر، به عنوان دو پدی دیگرفت، از سو

.آورندق حرکت شکوهمند ملت را فراهم ی عدم توفی نهیبه دست هم دادند تا زم

از یاریر بـرآوردن بسـ یدر مسـ » یسرسـخت « بـارز آن و ی مشخصـه » نـده یرونـد توقعـات فزا « که رشد یدر دوران

گـر آن اسـت، درك ی ـ مشخصه مشـهود د یا مردم و نخبگان ـ آن هم به هر بها و بهانه یحق و قانون بهیها خواسته

سازشکار یخاتم: بعضا گفته شد. که شد شود؛ چنان یمنانه نسبت به آنها دشوار یب واقعیدادها و داورین رویدرست ا

یش رویخ و ملت در پی شد که تاری معرفییها فرصتی همهی سوزانندهیخاتم. ان استیم در برابر اقتدارگرایو تسل

.ها شناخته شد وعدهی عدم تحقق همهی عامل اصلیاو نهاده بود و خاتم

ها خواستهی ش به برآوردن همه یسخن بر سر درست انگاشتن و مطلق کردن فهم و کارکرد خود و قادر دانستن خو

یسـاالر و شناخت منابع و موانع مردمی و اجتماعیاسی سیکردهای رویسخن بر سر درست. ستیها ن و تحقق برنامه

د کـرد وگرنـه یـ آنهـا تاک » نقد «یل برا یمسا» مفه« بر ضرورت ید به راست ین منظور با ی ا یبرا. است یبه طور واقع

یه و رهبر ی که عارف و فق یکند، هنگام ی چون دکتر مصدق اشتباه م یاستمدار آگاه و دلسوز ی س یروشن است وقت

ار ی خـدا بسـ ی ن بنـده یـ د، ا یگو یبارها به صراحت از اشتباهات خود سخن م ) قده (ینیآگاه و شجاع چون امام خم

یشود خاتم ی که گفته م ییها وعده ی ا همه یاما آ . نداشته است ی ادعا کند که خطا و کوتاه تر از آن است که کوچك

توانستم وعده بدهم؟ یا میداده بود، واقعا من وعده داده بودم

م؛ پس همه یا رفتهیر پذ یش تاث یم، به فراخور حد و حال خو یا که با آنها مواجه بوده ییان، از تنگناها یرانیك از ما ا یهر

یخی تـار ی اسـتبدادزدگ ی نش و منش خود از چنبـره ی ب یی رها یم در عمل برا یم و بکوش ین باب تامل کن ید در ا یبا

در . مید خـود را از آن مصـون بـدان یـ پس نبا . میا دهیب د ی جانکاه آس یمارین ب ی ما متاسفانه از ا ی همه. میابی ب یراه

عـام و خطربـار یمارین ب یا. رسد ی به گوش نم یب به خو ی واقع یشود و صداها یها آشفته م استبدادزده ذهن یفضا

گاه آن. تحقق آنها را پرداختی نهی را به جد پاس داشت و هزیساالر و مردمید آزادی آن بای درمان واقعیاست و برا

.میا افتهیکرد درست دست یم، به راهبرد و رویکن یم و کمتر اشتباه میفهم یگر بهتر میم با همدیریکه بپذ

ی اسـت کـه در همـه ی س ی روز شد، نه بر مخالف، که با مخالف و نه در عرصـه یتوان حتما پ یاه است که م ن نگ یبا ا

ی نقطـه . افـت یان ی است که از دوم خرداد برآمد و در متن جامعه جریثین جوهر حرکت و حد یا. جامعه یها عرصه

یهـا ان کشور در قالـب نهادهـا و تشـکل و تداوم حضور جوانان و آحاد شهروند ی، آگاه یدارین راه پا ید من در ا یام

اسـتمداران و ی س یتواند خطاها و کمبودهـا یگونه مشارکت است که م نیا. ن سرنوشت است یی تع ی در عرصه یمدن

.دولتمردان را جبران کند

١٣

مـردم و انتخابـات آزاد، تـوام بـودن یه بـر را یـ ، تک ی مدن ی گفتمان اصالحات توانست با طرح شعار استقرار جامعه

شاهنگ تحول در منطقه یف شهروندان و حکومت، پی و مالزم بودن حق و تکلیاسیت در نظام سیت و جمهوریالماس

ی هی و سرمایچه بعدها نام اصالحات بر خود گرفت، فرصت مل آن. ن دوران بلندآوازه کندیران را در ایباشد و باز نام ا

. کشور بودی براید اجتماعیجد

ب بـه یـ جامعه و اکثر قر ی سنت یها انین بس که امروز نه تنها جر ی و گفتمان آن هم ت و اصالت اصالحات یدر حقان

ن نظـام هـم از ضـرورت یـ ا یاسـ ی و س ی مخالفان فکر ی در داخل و خارج از کشور، بلکه حت یاسی س یروهایاتفاق ن

ی برا یخارج اعمال فشار یز سخن اول انجام اصالحات است و حت یدر منطقه ن . ندیگو ی سخن م یاستقرار دموکراس

ت و ی برآمده از هویرغم آن ملت ما مفتخر است که خود آغازگر اصالحات خاص از آن وجود دارد اما بهی صورتیاجرا

ها و یبند و قطب) ۱۳۸۰ور ی شهر۲۰( سپتامبر ۱۱ت یش از وقوع جنایش بوده و سه سال پی خویخیخواست تار

. کشور سامان داده است بزرگ را دری، تحولیالملل نید بی جدیها شیآرا

یها افتاد، برخـ کشور رخ داده، فاصله یاسی س یچه در فضا د و آغاز، با آن یان آن ام یم که م یاد نبر ین حال از یدر ع

ره محبوس ی تیها ز انگارهیآم ابهامی رهیها، باز در دا تی واقعیشبرد اصالحات رخ داد و برخیها در روند پ یسرخوردگ

.و مغشوش ماند

دوم خـرداد، در ی سال تالش دولت برآمـده از حماسـه ۷ از جامعه بعد از ی مهم یها ش آمده، بخش ی پ یدر فضا

ده انگاشـتن یـ و نادیی اقتـدارگرا ی بازگشت به سو ی بر سر دوراه ی اسالم یا جمهور یدند که گو ین د یذهن خود چن

. سکوالر قرار داردیمهورته و جیسی الئیا گذر به سوی انقالب و ی ساالرانه مردمی دستاوردهای همه

ت ی حما ی ز غافل نشوند و با پشتوانه ی ن یساالر و مرد ی، دشمنان آزاد ی و روان ی ذهن ین آشفتگ ی است که از ا یهیبد

ی محدود و مطرود خود را به عنوان صـدا یها جمعی، صدایغات جهانی منابع و مراکز قدرت و اقتصاد و تبل یاز سو

چنـان بـر گذشـته، هـم یهـا یها و ناکـام ل دوم خرداد با توجه به ضعف یان اص یراما ج . غ کنند یملت در جهان تبل

که به سـرمنزل امـن و ین راه به عنوان تنها راه یمودن ا یفشارد و مردم را به پ ی خود پا فشرده و م ی اصل یشعارها

.خواند ی خواهد شد فرامیمطمئن منته

باطـل اسـت کـه ید خواهد آمد، تصور یروابسته پد یغ ی مردم یك جمهور ی، ی اسالم یکه با حذف جمهور نیتصور ا

. بطالن آن فراوان استی و اجتماعیاسی، سیخیشواهد تار

اد و یـ بن. سر استیز، نادرست و نامی مردم نیدن خواست و راین از راه اجبار واستبداد و نادیت دیتصور اعمال حاکم

یمتاسـفانه حتـ . سـتند یك نبـوده و ن ین و الئی با دگانهی بی مردمند و مردم ما خواستار جمهور ی هر نظام ی پشتوانه

١۴

سم یر سکوالرین مسیکه در ا نیشوند و ا یف هم مینهند، تحر ی استبدادزده پا میك فضای به ی هم، وقتیم غربیمفاه

.ستین قاعده برکنار نیشود، از ا ی میزیست نیز مبدل به دین

ی اعتقاد و فرهنگ مردم، و نوسـاز ی هی بر پا یساالر ن مردم استوار کرد : ك راه وجود دارد ی ملت ما تنها ی بهروز یبرا

یساالرانه که در انقـالب اسـالم مردم یادهایت بن ی و تقو یساالر م با مرد ی و اجتماع در جهت سازگار ینیفرهنگ د

م برآمـده از یرمسـتق یم و غیهـا مسـتق قـدرت ی ن اساس همـه یبر ا. ز منعکس شده استی نیبوده و در قانون اساس

ز یـ ت نین مسوولین و اعمال ا ی تام یست و ساز و کارها یرش و مشروع ن ی، مورد پذ یرمسوولیچ قدرت غ یند و ه مردم

.در قانون مشخص است

پـس . ن سـاز و کارهـا اسـت ی اعمال درست ا ی ر و برداشت از قانون و نحوه یشتر در تفس ی هست، ب یجا که اشکال آن

ا ی مصون از اشتباه یچ قانون بشری است، هرچند که هینون اساس از انحراف از روح قای نخست ناشی اشکال در وهله

.ستیعقب افتادن از زمانه ن

هست که ین نگرانیاما ا. چنان پابرجا است ران همیث دل ملت ای حدی به منزلهیطلب ن اعتقادم که اصالحیهنوز بر ا

ن بوده یام جهت بدهد؛ تا کنون تمام تالش ارون نظین گفتمان را به بیها ا یحوصلگ ها و کم یها و نابردبار یشیاند کج

.ن نشودیو هست که چن

ن یـ بـود و معتقـدان بـه ا » یساالر اسالم و مردم «و » ی و آزاد یندارید «یث سازگار یت حد یدوم خرداد بروز مقبول

م و ی کنـ را رهـا یم، آزادیندار بمـان یکه د نی ا یگفت برا یکه م آن یکی: از دو سو مورد تهاجم قرار گرفتند یسازگار

ها بمانند، بـه اسـتخدام خـود درآورد، یبند جبههی همهید در فراز و ورایبا ی را که م یی از نهادها یاریمتاسفانه بس

بود و ابزار جنگ ی آزادین در پای کردن دیکه خواستار قربان آن یگرید. ت آنها معلوم باشد یف مسوول یکه تکل آن یب

ن هـر دو یـ در واقـع ا . کنـد یریکردگان سربازگ لیان جوانان و تحصید از میکوش یار داشت و میز در اخت ی را ن یروان

و اسـتقالل و ین ملـت خواسـتار آزاد یـ کصد سال اسـت کـه ا یش از یب. کنند یاند و م برخالف جهت آب شنا کرده

خورده، که بارها در معرکه شکست نیخواهد و با ا ی خود م ی و مل ینیت د ین همه را سازگار با هو یشرفت است و ا یپ

ث دل مردم یساز است که حد ی هم از آن جهت شگفتیانقالب اسالم. خود دست برنداشته استی اساسی از مطالبه

.ن قوم سازگار دانسته استی ایخیت تارین و هوی آنان را با دی ساالرنه و مطالبات مردم

یاستقالل، آزاد یم و بیدان ی سازگار میدز با آزاین را نیم و دیکن ی دفاع کرده و میر است که ما از آزادیدر همان مس

ان انسـان و یما تقابل م. مینیب ی و استقالل شکوفا میشرفت را در بوستان آزادیم و گل پ یدان یش نم ی ب یز سراب یرا ن

.ده استیده و او را بر سرنوشت خود حاکم گردانیم که انسان را آزاد آفریپرست ی را مییم و خدایخدا را باور ندار

١۵

تـر، جـوان یا ندهی که به صورت فزا یا جامعه ی و عاطف یث فکر یص گفتمان و حد ی نبود جز تشخ یزیداد چ دوم خر

ن تحول یت ا یدانم که واقع ی را موفق م یشه و راه ین اساس من اند یبر ا . شود یتر م جوتر و متوقع باسوادتر، مشارکت

و ی، آزادیساالر م گفتمان مرد . دیش برآ یات خو عمل به تعهد ی د و از عهده یرا درك کند، خود را با آن هماهنگ نما

. و خواست بوده و هستین دگرگونیتعامل با جهان ـ نه تقابل با آن ـ که گفتمان غالب روزگار ما است، بازتاب ا

ی گفت و گوی دهیکه ا نیا. ن گفتمان در داخل و خارج کشور استیر به ای و فراگی اساسیکردهاین مدعا رویشاهد ا

ران یهرچند در ا. افته استی یت عام جهانیها، مقبول ستیطلبان و ترور نان و جنگیآفر ل خشونتیرغم م یعلها تمدن

ی و نهادهـا یا توجه به حقوق اساسی نبود ـ آ ین هم انتظاری چندان مورد اقبال قرار نگرفت و جز ایدر سطح رسم

. دارندیا ژهی وین جامعه را در بر گرفته است ـ معانیری امروز سطوح زیمدن

دار ی دوم خرداد گذشته، روشن است که ملت ما خواست خود را در جامعه پای که امروز هفت سال از واقعه رغم آن به

ران آزاد، آباد ی دوم خرداد در درون حکومت بود تا شعار ا ی رقبا یت که شعار محور یاز شعار ذوب در وال . کرده است

طلب ملـت مـا روح اصالح ی ن معجزه یا. شده است ی ط ی بشر راه دراز و حقوق ی، آزاد ید بر دموکراس یو شاد و تاک

مـردم را تـا یصدا. افته است ی یشتر تجل یر نکرده، بلکه ب ییدر واقع خواست مردم تغ . د بازشناخته شود یاست که با

گـام یبـه راهـ ا ناآگاهانه ی سر و کار دارند آگاهانه ید و آنان که به هر حال با افکار عموم یتوان شن ی م یادیحدودز

.پندارند مقبول مردم است ینهند که م یم

کـه بـدن قطعـه ی حرکت خود داشت، پدر و مادری رفت و عشق به امام را پشتوانه یها م روز به جبهه ی که د یزیعز

را در یریـ و دل یداریـ دش سرود ب یبت شوهر شه ی که در غ یآورد، همسر ی درنم ی فرزندش او را از پا ی قطعه شده

زنـان و مـردان، صـاحبان ی و حـوزو ی، متفکران دانشگاه یی و روستا یخواند، شهروندان شهر یخود م گوش فرزند

یابی جز دستی ما، مگر خواستی جامعهیها آحاد و بخشی ان و همهیه، کارگران و کشاورزان، فرهنگیصنعت و سرما

دن بـه ی رسـ ی حرکـت بـرا ی ت را پشتوانه یت هم بودند، وال ی آزاد و آباد و شاد داشته و دارند؟ اگر اهل وال یرانیبه ا

آن، یهـا و ضرورت یرش موازن یانداز اصالحات و پذ امروز در چشم . دانستند یشرفت م ی و پ ی، آبادان ی، آزاد یسربلند

شرفت، و خشونت را در برابر منطـق یها را در برابر پ ، و ارزش یت را در برابر آزاد ید پاسخگو باشند که وال ی با یکسان

ـ ید به فال ن ی اصالحات را از هر سو با یرش شعارها ی به هر حال طرح و پذ .قرار دادند د بـه جـد از یـ با یك گرفت ول

.ان کنند تا جامعه دچار سوءتفاهم نشودیم بین مفاهی منظور خود را از ایکنندگان آن خواست که به درست طرح

» دیـ نفـاق جد «ا ی یکنندگان به آزاد عوتآورند که د یاد برنم ی فر ی همواره در برابر دعوت مردم به آزاد یمگر گروه

کـه یانـد؟ در حـال جامعه ی و اخالق ینی د ی و بر هم خوردن هنجارها یزدگ ، غرب ی، ولنگار ی بند و بار یخواستار ب

١۶

یها ی و آزادی مشروع و مدنیها ی، آزادیاسی سیها یم ـ مرادمان آزادیده یم ـ و میداد ی را می ما شعار آزادیوقت

ما سازگار ی جامعه ی و فرهنگ ینیت د ی که با هو یی و حفظ هنجارها یمان حال از انضباط اخالق است و در ه یفکر

م و فکـر یشناسـ ی و گذشـت مـ ین رواداریـ عت سمحه و سـهله و د ین خدا را شر یما د . میکن یاست دفاع کرده و م

. استی اخالقیها یکند، مرادش ولنگار ی را مطالبه می آزادیرانی نوجوان و جوان عزتمند ایم وقتیکن ینم

ـ ی اخالق یها ی بندوبار ی و اراده، به ب یاسی س یشه و آزاد ی سرکوب اند ی خودکامه برا یها در نظام یهـا یدیـ ق ی و ب

شـود بـه یخـوب اسـت نگـاه . سقوط اخـالق اسـت ییها ن نظامی چنیعی طبی جهینت. شود ی دامن زده م یاجتماع

کننـد تـا ی م ی را ط یطلب تی و تمام ییمروز راه و رسم تمرکزگرا ا ا یروز در بلوك شرق قرار داشتند ی که د ییکشورها

ی و ناهنجـار ی و معنو ی، جامعه را دچار چه انحطاط اخالق ی و فکر یاسی س یها ی سرکوب آزاد یمعلوم شود که برا

.اند کردهی و اجتماعیدر روابط فرد

اد یـ د از یـ اطع ملتند به خود جلب کند، نبا ت ق یخواهان را که اکثر یدهد تا نظر آزاد ی م یکه شعار آزاد ن آن یبنابرا

بـه جلـو و یران آزاد، گـام ی به هر حال توجه به ا ی و استبداد بوده است؛ ول یببرد که درد جانکاه ملت ما خودکامگ

.ران استیشه اصالحات در ای اندیروزی بر پیشاهد

د یآ یارکت نخبگان جامعه به دست مت درست و جلب مشیری مدیریکارگ ق و بهی علم و تحقی هیز در سای نیاما آباد

شـه در عمـل یم و اهل علم و اند ی بپرداز یم و به خردورز ی را رها کن یانگار که وهم و کشور آباد نخواهد شد، مگر آن

را بـر ی متهم کرد و هرگونه ستمی و فکرینیان را به انحراف دیش از نود درصد دانشگاه یشود ب ینند نم یحرمت بب

.ران آباد داشتی و نقد قدرت را جرم به حساب آورد و باز هم انتظار ایورز شهیوا دانست و اندشه ریاهل دانش و اند

ی مطلوب و ممکن، توسعهی توسعه. و حقوق بشر غافل بودی و توسعه سخن گفت، اما از دموکراسیتوان از آباد ینم

ها عمال ن حقوق و ضرورت ی است که ا نیران آباد ا یدن به ا ی رس یشرط اول برا . است» جو مشارکت«و » مدار حقوق«

ص ی و اجرا، در مجلس و دولت، در مجمع تشـخ یریگ می مراحل و مراجع تصم ی ت شناخته شود و در همه یبه رسم

.میشناس باش فهی عالم، کارشناس، شجاع و وظیها مصلحت و در جمع خبرگان شاهد حضور انسان

ت شهروندان عاقل، باسواد، برخـوردار، آزاد و صـاحب ی رضا یعنی، ران شاد هم خواهد بود یران آباد و آزاد مطمئنا ا یا

.شود ین میران آباد و آزاد تامیحق و حرمت، در ا

انقـالب کـم یهـا دن به آرمانیها و موانع در جهت تحقق خواست ملت و رس ینظر ها، تنگ یینا مشکالت، نارسا یقی

جز تـداوم راه اصـالحات، بـا اعتـدال و انعطـاف و یا دن از وضع موجود به وضع مطلوب چاره ی رس ی برا یست، ول ین

١٧

ار باشد که شعار اصالحات را راهزنـان ید هوش ی ما با ی ستهیخصوص نسل جوان و شا به. ستی ن ییبای و شک یخردورز

.ندی که باشند، نربایر هر نقابیدر هر جامعه و ز

د کـه یـ هـا خواهنـد د ی کاسـت یاریرغـم بسـ به امور بنگرند، بـه ینیب ان از سر انصاف و واقع یجو قتیاکنون اگر حق

شـد، غالبـا یده مـ یـ روز جهان سوم نام ی که تا د ید در جهان یشا. کشور کم نبوده است ی اصالحات برا یدستاوردها

م تنهـا ین دولت اگر نگو ین حال ا یدر ا . مردم بوده و هستند ی و حقوق اساس یده از مردم و دشمن آزاد یها بر دولت

و یشـه و حقـوق اجتمـاع ی اند ی وجود مـدافع آزاد ی بوده که با همه ییها م از معدود دولت یتوانم بگو یدولت، اما م

. هم داده استینی سنگیها نهی مردم بوده و به خاطر آن هزیاسیس

عـدالت و یارهـا ی و سـازگار بـا مع ی حکومـت قـانون یهـا بخـش ی همـه ی که رفتارها یا دن به مرحله یهنوز تا رس

جـا منـافع ملـت و نابهیها تی و با مصونیت قانونی نتواند فارغ از مسوول یمرکز و دستگاه چ ی باشد و ه یساالر مردم

، خود را ی که دور از هر چشم ناظرییها و پستوها م؛ اما امروز نهانخانهیش رو داری پیرد، راه درازیده بگیکشور را ناد

و ی که داور و بازجو و مـدع یا و در محکمه دانستند یر شرع م یمجاز به انجام همه گونه اقدامات خالف قانون و مغا

به هـر حـال . ده شده استی کشور برچیتی از دستگاه امنینشستند، در بخش مهم یص م ی بود، به تشخ یکی یمجر

رد و برخوردکننده خود را موظف بداند ی به خود بگی قانونی د وجههی باین مفروض است که هرگونه برخوردیاکنون ا

ین معترض رفتارهاین حال هم، اولیه کند، در همی از کار خود ارایه قانونی توجیافکار عموم در برابر یکه به درست

دولـت در ی اسـت کـه نهـاد سـنت ین در وضـع یا. ا ناسازگار با روح قانون و انصاف، دولت بوده و هست ی یرقانونیغ

.ز داشته استیزآمی ستییاروی رویخواه ی و آزادیر ما همواره با آزادی نظییکشورها

از مـردم در ی نقد و انتقاد از قدرت که امانت ی آن بود که قداست منصب به اباحه ین دولت مفتخر است که مناد یا

. در معرض نقد و نظر قـرار داد ینی زم یدگان مردم است مبدل شود؛ و قدرت و منصب را به عنوان امر یدست برگز

خصوص م، اما جامعه بهیا ز منصف نبودهید در مقام نقد ن از مواریاری در بسی استبدادزده، حتی هرچند به علت سابقه

.نندیتفاوت بنش یرود ب ی به سرقت می آزادی، وقتیساالر د در بامداد استقرار مردمیختگان نباینخبگان و فره

من . است یك عمل ضدآزاد ی روشن خود را دارد، یها یژگی است که و یانی جر یت معنو ی که در مالک ینیغصب عناو

ن بـاور یـ د یین است که هنوز به کـارآ ی ا ی که از من انتقاد تند کرده بودند که مشکل خاتم ی پاسخ گروه در یزمان

:ن است نوشتمید دی از قیساالر و مردمی که راه نجات ملت رها کردن آزادیدارد، در حال

١٨

که مظهر یجمهور سیی رکنم و خوشوقتم که با زبان تند از ی هرکس و با هر محتوا استقبال میاز نقد و نظر، از سو«

از برخورد حکومت با خود به یا ن دغدغه یتر کننده کوچك که انتقاد و اعتراض آن یشود، ب ی است انتقاد م ی مل ی اراده

جمهور، بلکه در اعتراض به شما سییراد من به شما نه به خاطر اعتراضتان به ر ین اعتراض داشته باشد، اما ا یخاطر ا

یین ادعاهـا ی مومنـان و معتقـدان بـه اسـالم اسـت چنـ یت معنـو ی که در مالک ی اسم است که چرا تحت عنوان و

».دیکن یم

نقاب یم که هرکس با صراحت و ب یم و اجازه ده ید امکان آن را فراهم کن یکنم که با ی م یادآوریز ین نکته را ن یاما ا

در . چدی بپیگری در لفاف مواضع د را به نفع خود مصادره کند و نه قصد خود رایگرید، نه سخن دیحرف خود را بگو

د و هـم ی متفـاوت و گونـاگون بگشـا یهـا شی گـرا ی بـرا ی قانون یها تید راه را بر انجام فعال ین راه هم حکومت با یا

.ش را بر صداقت و صراحت نهندی کار خویشه بنایاست و اندی سی کوشندگان عرصه

تـا یراسـالم ی غی احزاب و گروههایم که اعالم کردند حت یرفتیپذ ی انقالب م یروزی پ ی اگر ما نظر امام را در آستانه

ییان نظـر خـود آزادنـد، بـه جـا یـ ت و ب یـ انـد در فعال ه نظام دست نزده ی براندازانه عل ی به توطئه و اقدام عمل یوقت

پسـندند، ولـو ی را نمی گروهی قهیکه روش و سل نی مومنان به اسالم و راه امام، فقط به جرم ا یم که حت یدیرس ینم

را ی را معارض و هر معارضـ یز حذف و دفع شوند؛ اگر هر مخالف ی باشند ن یحاضر به عمل در چارچوب قانون اساس

ت ی بر رعای، مبنی قانونین موازنیتر یی ابتدایی و قضایتیم و اگر در برخورد با متهمان امنیآورد یبرانداز به حساب نم

یها تین مجاز و انجام فعال ی ربودن عناو ی برا یا نهیگر زم یدم، یکرد یت م یحقوق شهروندان از جمله متهمان را رعا

یا گروههـا یـ از حکومت ییها به هر حال، اشکال در کار بخش یول. آمد ین مجاز فراهم نم یرمجاز تحت نام عناو یغ

ز یـ ن یساالر ن مردم ی و مواز یر پا نهادن اخالق انسان ی و ز یان آزاد یگر رفتار خالف مدع هیت، توج ی مصون یفشار دارا

.شود ینم

خ ی از موارد متاثر از تار یارید که اگر رفتار حکومت در بس یتامل کن : میگو یزان مخاطب نامه خود م ینك به شما عز یا

ون ما هـم صـادق اسـت، هرچنـد سـهم و یسین حکم در مورد منتقد و روشنفکر و اپوز ی ما است، هم ی استبدادزده

یسـاالر ازمند پا گرفتن فرهنگ مـردم یساالر، ن نظام مردم یر به سو یس. کسان نبوده و نخواهد بود ی اثرشان ی رهیدا

ت به ارمغان ی بشری را برای که رواداریه بر اخالق، انصاف و ادب اسالمیتواند با تک ین فرهنگ می ا در کشور ما،. است

.ش برودیرد و پیساالر پا بگ مردمیاسی سیندهایك و فرآی دموکراتیت مناسبات اجتماعیجاد و تقویآورد و با ا

خود را ی موجود، خواست شجاعانه یخیت تار ی نسل جوان ما است که با تأمل و تذکر نسبت به وضع ی ن بر عهده یا

منابع و موانع ی کند؛ همه یریگ یر و تحمل پ ین و فرهنگ خود با تدب ی سازگار و با د یساالر در جهت استقرار مردم

١٩

ی همـه . ك روش اسـت یك راه، و هم یشه، هم یك اندی هم یساالر مردم. و شودآن را بشناسد و با آنها مدبرانه رو به ر

ی ندارند، در فضا یز اعتقاد ی ن ی آنان که به قانون یامروز حت . میریم و با هم به کار گ یاموزانیم و ب یاموزید ب ینها را با یا

ی و کارآمـد یی کـارآ ی، پس در پـ کنند یه قانون ی ناچارند دم از قانون بزنند و کار خود را توج ی کنون ی ده شده یآفر

.می سطوح باشی در همه» قانون«

امروز گرچه . شود یغمبر قلمداد نمیگر منتقد، دشمن پی دی دارد، ولینی سنگیها نهیامروز گرچه هنوز نقد و نظر هز

ی سابقهش از ی حضورش در انقالب و جبهه، بی د سابقهی دانشمند که شایم که انسانیبت را دارین درد و مصیهنوز ا

که پا و سـالمت خـود را یکند و مبارز ی باشد که گشاد دستانه حکم ارتداد صادر م یا تجربه ی ب ی فالن قاض یتصد

بوده است ـ ولو در برداشت و نظر خود دچار خطـا ی آزادین خواستار اعتالی انقالب داده و همواره از موضع دیبرا

ست ی ما نی بر جامعهیز دستاورد کمین نی ایشود، ول ین محکوم مشده باشد ـ به ناحق به ارتداد متهم و بر اساس آ

ن برخورد و حکـم را یه گرفته تا دانشگاهها و تا سطح مسووالن، ا ی علم یها کس از حوزه چی افراد، ه یکه جز معدود

.شوند یرا نمیپذ

ز ناحق و یك مورد آن نی یگرچه حت. افراد به مراتب کمتر از گذشته شده استیامروز دخالت در امور و احوال شخص

مقاومـت ی در عمل بـه نـص قـانون اساسـ یاسی کردن حدود و ثغور جرم س یامروز گرچه در برابر قانون . جاست نابه

ز ناچارند با یروز آنها نیمانان دیپ گونه که هم اند؛ همان قرار گرفتهیا ت شکنندهیکنندگان در اقل مقاومتیشود، ول یم

.ز کنندینظرانه پره تنگیها شیپرده به گرا یابند و از انتساب بیر شعار اصالحات در صحنه حضو

ش از ی رخ داده و بازگشت به دوران پ یاسی و س ی، فرهنگ ی که در مناسبات اجتماع ینیادیرات بن یی تغ یامروز در ورا

. سخن گفـت زی در عرصه اقتصاد کشور نی روشنیاندازها توان از روندها و چشم یاصالحات را ناممکن کرده است، م

ناصواب در امان نمانده است و چنان وانمود شد یها یز از همان داوریهرچند ثمرات کار اصالحات در قلمرو اقتصاد ن

یل اقتصـاد یتر بوده، پس توجـه بـه مسـا ن چند سال پررنگ یها و حقوق مردم در ا ی دفاع از آزاد ی که چون صبغه

یی و شـکوفا یك ثبات نسـب ین دوران توانست از یکه کشور در ا نیا. ت نبوده است ی کشور در اولو یجامعه و سازندگ

. جامعه را در بر گرفته بود یها عرصه ی است که همه ین متاثر از همان روند اصالح یقی برخوردار شود، به یاقتصاد

ملت ، دفاع از حقوق ی مدنیت نهادهایس و تقویت از تاسیان جامعه و حکومت، حمای میخی تاریها کاستن از شکاف

از یتوان به سادگ ین حرکت را نمیق ایآثار عم. داردیج اقتصادیز نتایش از هر چیش و پیو جلب مشارکت مردم، ب

دولـت . دیـ نـده د ی آ یهـا د در سـال یـ را با ین اقتصاد یادی از اصالحات بن یاریج بس ی نتا یحت. جامعه زدود ی صحنه

درصـد در ۲/۵ دوم توسـعه بـه ی درصـد در برنامـه ۸/۳ در سال را از ید ناخالص داخل یتوانست متوسط رشد تول

٢٠

. کند ی به بعد تجربه م۱۳۸۱ یها درصد را از سال۴/۷ ران رشد ی که اکنون اقتصاد ایبه طور. سوم برساندی برنامه

وسط رشد مت. افته استی سوم کاهش ی درصد در برنامه۲/۱۳ دوم به ی درصد در برنامه۱/۲۵ متوسط نرخ تورم از

۷۰۰ جاد ساالنه حدود یا. ده استی سوم رسی درصد در برنامه۷/۱۰ دوم به ی درصد در برنامه۹/۷ از یگذار هیسرما

جاد اشتغال ی کار، روند ای اجتماع برایش روزافزون سطح تقاضایرغم افزا موجب شده است که بهیهزار فرصت شغل

.ابدی بیآهنگ مثبت

و ی را در جهـت انجـام اصـالحات گسـترده ادار یا سـازنده یهـا ، حرکت یدار شتنی و خو یدباردولت تا کنون با بر

ن ی تـام یژه بـرا یـ و یهـا استی، اتخاذ س یی تمرکززدا یها استیران، تداوم س یبگ د حقوق ی، حفظ قدرت خر یساختار

یگـذار هیسعه سرما تو یها نهی، فراهم آوردن زم یزا، جلب مشارکت بخش خصوص اشتغال یها طرح ی برا یمنابع مال

یساز کسانی بودجه، یساز و شفافیت اقتصادیاست تثبیع درآمد، سی و توزیش رفاه اجتماعی، افزای و خارجیداخل

. خود بوده استیها یز همواره منتقد کاستی به انجام رسانده است و خود نیگر ینرخ ارز و کاهش تصد

و انباشـت یره ارز یـ حسـاب ذخ یدهـ وم توسـعه، شـکل سـ ی حه برنامـه ی ال ین و اجرا ی همچون تدو ییدستاوردها

در اقتصاد کشور به جا ی از آن توانسته است آثار ملموس ی قانون یها سال در آن و برداشت ۴ یاردها دالر در ط یلیم

نرخ ارز برداشت و به یساز کسانی ی کننده نیین حساب به لحاظ اتخاذ راهبرد مهم و تع یك سوم از ا یحدود . گذارد

کشـور در نـزد یش اعتبـار اقتصـاد یسـك و افـزا ی آن کـاهش نـرخ ر ی جهی اضافه شد که نتی بانك مرکز یها دهسپر

یهـا جهـش در طـرح یز بـرا یـ ن ی ارز ی رهیزان ذخ ین م یك سوم از ا یحدود . ا بوده است ی دن ی و پول یموسسات مال

ی افت که ثمرهی و معادن اختصاص یز، راه و حمل و نقل، کشاوری آبرسانیها ژه بخش آب، شبکهیو کشور، بهیعمران

۶/۸ یعنین مبلغ یك سوم از ایش از یب. شتر بوده استیجاد رشد و اشتغال بی و ای عمرانیها ع در اتمام طرحیآن تسر

. قرار گرفته استیار بخش خصوصی در اختینی کارآفرید، فناوری تولیی شکوفایارد دالر هم برایلیم

ی انسـان یرویـ د، ن یـ جد ی علمـ یهـا تیـ ، امـروز کشـور مـا برخـوردار از ظرف یقتصاد ا یها رساختین ز یعالوه بر ا

معتبـر یهـا بـر اسـاس شاخصـه ) ۱۳۷۶-۱۳۸۳ ( سـال گذشـته ۷ ظرف . کرده و ماهر و کارآمد شده است لیتحص

ی رصـه م در عی عظـ یهـا شرفتیپ. برخوردار باشدی درصد۴۰۰ ید علمیران توانسته است از رشد تول ی ا یالملل نیب

ارتباطـات و یهـا یجانبـه در گسـترش فنـاور بهتر از نفت و گاز، تحرك همـه یها یبردار اکتشاف، استخراج و بهره

. در سطح کشور قابل مشاهده استیاطالعات، به خوب

٢١

از یشـتر ی بی با شـتاب و گسـتردگ یهمگ... و صنعت و ی، رشد کشاورزید برق و انرژ ی، تول یامروز حرکت سدساز

گـر یتر از هر زمـان د ی اقتصاد کشور قو ی د که پشتوانه یتوان د ی م ین اساس به روشن یبر ا . ان است ی جر گذشته در

. کشور شده استی جانبه همهی توسعهیها برنامهی ز شاکلهی نیت علم و فناوریاست و محور

هرچند در . و مقبول است یاست اصلیك سیك انحراف، از اصول که ی با جهان، نه ی منطقی و رابطهییزدا امروز تنش

ر ین حکمت و تدب ی ضدارزش، که ع یگر نه سازش و کار یتعامل با جهان د . توان رفتار کرد یتر م عمل بهتر و مناسب

شـرفت و ی بـه پ یابی و دسـت ی تـداوم انقـالب اسـالم ی امروز، راه اصـل ی وستهید و در جهان به هم پ یآ یبه حساب م

.شود یاستقالل محسوب م

کـنم و آن را راه ید مـ یـ شه، منطق درگفتار و قانون در عمل تاک ی در اند یچنان بر سه اصل آزاد همدر هر حال من

.دانم یخصوص نخبگان منصف م ت قاطع مردم و بهیق اکثری اسالم و راه امام و مورد قبول وجدان عمیقیحق

ستم ی ن یم؛ مدع یموفق بوده باش از موارد نا یرین سه اصل در بسا ی از ملت، در عمل به ا یندگیممکن است ما در نما

ی جـه ملـت بـه همـه یده و در نت یها به فرجام رسـ نهی زم ی ما در دفاع از حقوق ملت در همه یها که حاصل تالش

ملـت توقـف یخی تار یها و تحقق آرمان یساالر ل مردم ی آنم که اما راه اص یافته است، مدع ی خود دست یها آرمان

و اسـتقالل و یملت مـا آزاد . ن جدا شوند یکه از د آن یت را ادامه خواهند داد ب نخواهد داشت و مردم ما راه اصالحا

ی به دست آورده است، و نه در بازگشت به خودکامگیمت گرانی که به قی اسالمیشرفت را نه در خروج از جمهوریپ

ی جانبـه رار همـه خـود و اسـتق یخی تـار یها با خواست ین جمهور یشتر ا یبه هر نام، بلکه در سازگار کردن هرچه ب

ت زمانه ی مردم همگام شود؛ و واقع یکس در صحنه خواهد ماند که با مطالبات واقع آن. دیجو ی م ینی د یساالر مردم

. را همگام خواهد کردیاریبس

آور شده است که بر نامی خود، به عنوان ملتی و فرهنگی درخشان مدنی جهان، با سابقهی ران در عرصهیامروز ملت ا

شرفت با اخالق همراه ی و پیت با آزادی است که در آن معنویساالر از مردمین اسالم، خواستار استقرار نوعی دی هیپا

خواهنـد ـ یخواسـتند و مـ یگونه که مردم م ـ آن ی اسالمیتواند در صورت انقالب و جمهور ین دستاورد میا. باشد

بـه ی که از وابستگ ینسل. ن باشد ین جهان الگوآفر ی ا ی ختهیخصوص نسل جوان و فره جهان اسالم و به ی همه یبرا

ش ی خوینی و دیدن از فرهنگ ملیت بر سرنوشت خود، بدون بری و حاکمیگانه آزرده است و خود را مستحق آزادیب

ل کننـد، یت متعصبان را بر جوامع تحم یمومیکوشند خشونت و ق ینظر که م و تنگ ی افراط یها داند و از حرکت یم

ن فرصت مغتنم را از مـا و انقـالب و یها، ا ییگرا ها و توهم ینظر ها، تنگ یشیاند مبادا کج . زار است یسخت نگران و ب

.ردیملت بزرگ ما بگ

٢٢

یماریك بین پندار غلط را که حاصل ید ایز بای ما و شما جوانان عز ی کنم که همه ید م ین نکته تاک یان باز بر ا یدر پا

ی سـته ی شا ید و مسووالن ییقهرمان شما . "د منتظر قهرمان بود ی با یی رها یابر: م که ی است از ذهن خود بزدا یخیتار

"ند که خواست شما را درك و در جهت آن حرکت کنندیشما

:م کهیاد نبری را از یکالم بلند خداوند جل و عل

» را دگرگون نخواهد کرد مگر که آن قوم، جان خود را دگرگون کندیچ قومیخداوند سرنوشت ه«

: د کهیده است همواره در نظر داشته باشیآفر» برشت«، یشه و دست هنرمند آلمانی را که اندیزیانگ ت شگفی صحنه

از شـاگردان یا خود توبه کند، پـاره ی علم ی هیر مجبور شد از نظر یگ متعصب و سخت یسایله در برابر کل یچون گال

لـه بـا کمـال یو گال » یهرمـان آن تـو باشـ کـه ق ی بر قـوم یوا«: پرحرارت او پرخاشگرانه بر استاد نکته گرفتند که

: پاسخ داد کهیخونسرد

»از به قهرمان داشته باشدی که نی به قومیوا«

ی اسـتبدادزده یهـا ها و قالـب شهی عبور از کل یش برا ی در احوال خو ی همگان یشی امروز ما، تأمل و بازاند یاز جد ین

مان به خداوند، یا. استی اجتماعیها هی سطوح و الی ه در همی انتقادی همدالنهیناکارآمد و گشودن راه گفت و گو

ن راه باز هم با شـما سـخن ی خدا در ایاریبه . ن کار استیش هم مبنا و هم حاصل ا ینده و اعتماد به خو ید به آ یام

داوم ت. میان آن هستی و نه در پایگر ما در آغاز راه نو اصالح. شما خواهم بودیازمند نظرهایچنان ن خواهم گفت و هم

:د، پسیرانی روشن ای فردای روشن آن از آن شما است، شما سازندگان اصلی ندهیآن با شما و آ

د کار مغانی گمان مبر که به آخر رس

گ تاك است ناخورده در ری هزار باده

والسالم