› wp-content › uploads › 2017 › 10 › 123.d… · web view . بیم و امید در...
TRANSCRIPT
پنجم. ماه حرم در امید و بیمسردبیر
. بستر در که روزهايي ميرود شمار به ملت آن تاريخ در عطفي نقطهي که هست روزهايي و ماهها ملتي هر تقويم درماه يک از خاص روز يک در زمان طول در گاه اينکه عجيب و بودهاند سرنوشتساز رويدادهايي خاصشاهد ماه يک
. ديگر قالبي و شکل در آنها تکرار و است پيشين رويدادهاي يادآور نوعي به يک هر که افتاده اتفاقاتي خاصدر کمتر ايران مانند جوامعي در دارند ملت يک جمعي سرنوشت و تاريخ در که نقشي و اهميت وجود با روزهايي چنين
. به و کند بازآفريني جامعه جمعي ذهن در را آنها فراگير تبليغات موج دورههايي در آنکه مگر ميمانند جمعي خاطرهيقول به ديگر روزهايي و ميروند محاق به روزهايي سياسي ايجابهاي بنابر دورهاي هر در که است دليل همين
. شايد نميکند فراموش را آن رويدادهاي تقارن و شباهت گاه و روزها اين تاريخ حال هر به اما ميشود بولد امروزيها . کند زنده مردمان ذهن در را روزها اين ياد ديگر گونهاي به و ديگر زماني در
. عليرغم را آنها کسي کمتر که هرچند دارند وجود ايران تاريخي تقويم ماههاي بيشتر در سرنوشتسازي روزهاي چنين . و است گست از پر ما تاريخ سو، يک از که چرا بياورد خاطر به داشته مردمان فردي حتي و جمعي زندگي در که نقشي
. ماه در که ميداند کسي کمتر امروز زمان طول در نه ميکنيم زندگي لحظه در که هستيم مردمي ما ديگر سوي ازو ديگر ماههاي برخي و تير ماه در يا است داده رخ ما کشور و ملت براي سرنوشتسازي و تاريخي اتفاقات چه اسفند
ماه و است شده تکرار خاص شکل به تاريخي مختلف دورانهاي طول در داشتهايم ماهها اين در که رويدادهايي گاه . نقشي نظر از کم دست مشابه، کموبيش رويدادهايي اخير سال چندي و يکصد طول در که ماههاست آن از يکي مرداداتفاق ماه اين در تاريخ طول در که آنچه خاطر به بتوان شايد و داشتهاند کشور اين سياسي و اجتماعي زندگي در که
. اميد و بيم ماه يا و ناميد نااميدي و اميد ماه افتاده، . سال ماه مرداد چهاردهم روز برگرديم قبل سال يازده و صد به بايد دهيم قرار مالک را معاصر تاريخ تنها 1285اگرمجلسشوراي تشکيل فرمان مردم و مجاهدان خواست برابر در سرانجام قاجار شاه مظفرالدين که روزي شمسي
» « . مشروطيت روز را آن ابالغ روز مردم و بود رسيده امضاء به آن از قبل روز يک ظاهرا که فرماني کرد ابالغ را مليبه شاه اختيارات کردن محدود و مجلس تشکيل با ميکردند گمان که مردمي براي بود اميدي نقطهي اين و ناميدند
يک اين و باشند داشته آسودهتري زندگي ميتوانند مشروطيت قوانين براساس مردم مال و جان و کشور صاحب عنوان . در بعد، سال دو از کمتر ماهي يک و نپاييد چندان اميد اين اما اميدواري اين آغاز مرداد چهاردهم و بود اميد نقطهي
ماه مرداد و فروريخت را اميد بار و بست توپ به را ملي مجلسشوراي شاه محمدعلي ماه تير از دو 1287روزي دربود شده گرفته جانشان نيز برخي و بودند زنجير و غل در مشروطهخواهان از بسياري مشروطيت فرمان صدور سالگي . » « . که دورهاي ميشود ياد آن از صغير استبداد دوران عنوان به تاريخ در که دورهاي بود نااميدي و بيم دوران آغاز اين و
. در که هرچند باشد نداشته فرار و سلطنت تخت واگذاري جز چارهاي شاه محمدعلي تا کشيد طول سال يک درست،آن از خبر رويدادها و است آنان تصور از شکنندهتر مشروطيت بودند دريافته کموبيش مردم سال همان مرداد ماه
اصلي پيکرهي و ميآورد بارشسعادت برو بودند کرده باور برخي که نيست مشروطهاي آن مشروطه، که ميدادامواج طعمهي و فرمان به گوش صرفا و بودند دوخته شرعي و عرفي رهبران دهان به چشم که تودههايي يعني جامعهکه امواجي همراه کاه پر چون و کجاست مقصد و چيست مشروطه نميدانستند اصال سر در خام سوداهاي با بودند
سال اسفند سوم روز که بود همين و رفتند مي پايين و باال ميرفت و ظاهر 1299ميآمد در نه اگر مشروطه پروندهي . به هم هنوز و اميد درخت شاخه از آويزان همچنان آرزوها و بود جايش مجلسسر که هرچند شد بسته آشکار، به و
! تا بود اين و جشني چه و ميشد گرفته جشن مشروطيت روز عنوان به مرداد چهاردهم روز حکومت سال 32فرمانروز که . 28بعد . مرداد پنج و بيست روز آن از پيش روز سه که هرچند اميدها همهي ريختن فرو و بيم روز آمد مرداد
اينکه به اميدوار و بودند گرفته جشن را واهي اميدي مجلس 47مردم تشکيل و مشروطيت فرمان صدور از بعد سال . . روز. و نپاييد بيشتر روز سه که اميدي اما دوباره اميد روز است رسيده فرا واقعي مشروطيت روز مرداد 28شورا
. ديگري سياه دوران و کرد سقوط ملي حکومت رسيد فرا بزرگ نااميدي روز مشروطيت روز از پس روز چهارده يعنيکه دوراني شد آغاز ايران تاريخ ماه 25در بهمن در بعد . 57سال مرداد ديگر بار يک اما امسال پيچيد هم در طومارش
. اولين نشستن بار به روز مرداد چهاردهم روز درست اميد روز که عجبا و است شده تبديل اميد ماه به مردم براي ماهشاه مظفرالدين امضاي با مشروطيت فرمان از سوادهايي که پيش سال يکصدويازده در ملت يک جمعي اميدهاي
. سال مرداد چهاردهم حاال و شد کوبيده شهر بازار و کوچه ديوارهاي به با 96قاجار که است رئيسجمهوري تحليف روز. 24رأي جمهوري رياست حکم بايد که روزي است شده انتخاب مجريه قوهي بر رياست براي مردم از نفر ميليون
. و است ايران اسالمي نظام در جمهوري رياست دورهي دوازدهمين رسمي آغاز که روزي شود تنفيذ روحاني حسنانتخابات از پيش روزهاي در جمهور رئيس وعدههاي تحقق و مردم اميدهاي تبلور از ديگري دوران سرآغاز ميتواند
» سال. » صدويازده در چنانکه نشود بدل نااميدي به که اميدي ناميد، دوباره اميد روز را آن بتوان شايد که روزي باشد . رفتهاند و آمده هم پي در نااميديها و اميدها از بسياري اخير
. افتاده آن در بسيار اتفاقات ديگري ماه هر مثل که است ماهي ديگر نگاهي در و نيست سياست ماه فقط اما، مرداد . براي آنها از برخي تولد که آدمهايي رفتهاند بسيار آدمهاي و آمدهاند دنيا به خاک اين در و ماه اين در بسياري آدمهاي
. . معاصر بزرگ شاعر است شاملو احمد آدمها اين از يکي و تلخ مرگشان است بوده مبارک سرزمين اين و مردم اين . در شاملو احمد فرومردهشان عشقهاي صداي و عاطفههايشان صداي و اعتراض صداي بود، مردم صداي که شاعري
سال ماه مرداد . 1379دوم ديگر ماهي شايد يا ما اين در که بود اميدوار بتوان شايد اما رسيد غرب به بامداد و رفت . ميکرد آرزو او که روزي آن همانند روزي سرانجام
جلسه يک متن بر اي حاشيه
زندگیاست عشقبزرگتریناجبارمدیر مسئول
درروزهايآخرتيرماهفرصتيدستدادتاوعدهيجلسهايکهازمدتهاقبلقراربودبرگزارشود،عمليشودوجمعيازبانوانمديرمسئولرسانهبامعاونمطبوعاتيوزارتارشاددوريکميزبنشينندوازمشکالتشانبگويند.مديرانباتجربهايمثلدکترناهيدتوسليوشهالشرکتدرکنارتازهآمدههاييکهتاامروزده،دوازدهتاشمارهمجلهمنتشر
کردهاند.شرکتدراينجلسه،حضورمرادرمتفاوتترينجلسهياداريطولعمرمرقمزد.متفاوتازچندجهت.نخستاينکه؛خودمنوقتيماههاپيششنيدمقراراستچنينگردهماييتشکيلشود،اعتراضکردمکهمگرآقايانباخانمهادر
اينعرصهيپرفرازونشيبچهفرقيدارند.آنهاکاغذوخرند،خانمهاهمهمانکاغذراميخرند.آنهادرچاپخانهايمجلهشانراچاپميکنندکهزنهاهمهمانجامجلهشانچاپميشودو...
دوماينکه،باهمانمترومعياريکهمعموالميتوانجلساتاداريودولتيراباآنهااندازهگرفت،پيشاپيشداورياماينبودکهميرويمدورهممينشينيمازمشکالتيمثلتوزيع،يارانهيکم،اشتراک،بيمهو...حرفميزنيمويکسريآمار
همميشنويموخداحافظيميکنيموبازروزازنوروزيازنو.جلسهبهرسممعمولبرگزارشد،سهساعتطولکشيدودراينسهساعتهمهيماچهرهيزشتبخشيازجامعهايکهدرآنکاروزندگيميکنيمرابارديگربهوضوحديديم.اينکهدرکشوررانتخواريهستوآدمهاييرانتويژهدارندوميتوانندازشرايطبرخوردارشوند،کهبقيهحتيفکرشراهمنميتوانندبکنند،واينکمکمتبديلبهاصليبديهيشدهراهمهميدانيم.امااينکهوقتيدرشرايطمساوييکآقاييباسطحسوادپايينتروتواناييهايحرفهايکمتردرکناريک
خانمبرايهمکاريبايکسيستمدولتيياشبهدولتيواردعملميشوند،برخوردهاعالوهبربحثهايماليمشکلجنسيتيهمپيداميکند،وگاهباپيشنهاداتخارجازعرف،تامغزاستخوانتراميسوزاند،فاجعهايکهتکتکمااعضايآنجلسهتاآنروزبهمصداق»هيس!«تاريخيزنانبرخوردهاييازايندستراديدهبوديم،درسينهمخفيکردهبوديمو
درتنهاييازايناهانتاشکريختهبوديموفکرميکرديمفقطماهستيمکهدرمعرضايناهانتهاقرارگرفتهايم.همهاهلرسانهبوديمخبرنگار،سردبيرو...کهحاالمديرمسئولشدهايمودستکمبهضرورتحرفهمانبيخبرازدنياهمنبودهونيستيمودانستيمکهاينمعضلنگاهجنسيتيدرسراسرجهانوجودداردودرکشورهايپيشرفتهحتيبدتروبيشتر.آنجاهموقتيبانويوزيريدريکنشستسياسيفقطنحوهينشستنشسهواکمينادرستباشد،همهيعالموآدمخبردارميشوندورسانههافقطبهاينجنبهتوجهميکنندونهاينکهاينبانويوزيردرجايگاهيکههستچهکرده.هيچوقتفمينيستنبودهام.امادرآننشست،براياولينبار)طيبيستساليکهدرحرفهيروزنامهنگاريحضوردارم(ايندردهابيانشدوبانوانمديرفرهنگيکهتجربهوتوانکاريشانبهگواهينشرياتورسانههايتخصصيکهدارند،
بخشيازستونهايفرهنگيامروزجامعهيماراتشکيلميدهد.گفتندکهوقتيبرايقرض)وجهاجتنابناپذيرانتشاريکنشريهيخصوصيمستقل(بهدوستوآشناوحتيبهضرورتبهآدمهايغيرآشنا)نزولخورها(مراجعهميکنندتابتوانندهزينههايمجلهشانراتامينکنند.بهصراحتاينجملهراميشنوندکه»چکزنجماعت«قبولنيست.وگفتندچهزجرهاکشيدهانددراينسالهايپرغصهيفعاليتبراياينکهامروزچکتعداديازاينخانمهاحکمپولنقدراپيداکنددربازار
کاغذوچاپ.حاضراندرجلسهازغائلهيمنعورودزنانبهورزشگاههاگفتندکهبامالحظهيقرارنگرفتنخانمهادرمعرضبرخيرفتارهاوالفاظ،برايشانممنوعيتايجادشد.واينکهمشابهاينشرايطدرچاپخانههاييوجودداشتکهتاهميندهسالپيشکارگرانشانبهسببمحيطمردانهيکاربالباسنامناسبورفتاريبهاصطالحخودمانيکارميکردندودرايندودههياخيرحضوربانوانروزنامهنگارکهگاهتانيمهشبازجانمايهميگذارندوبااليسرچاپنشريهشانميايستند،چهطورفرهنگرفتاريحاکمبراينچاپخانههارااصالحکردهاستوايننشانهيبارزيستازآنچهنقش
اصالحگرزنميناميم.وايناتفاقمثلسايراتفاقاتيازايندسترخداد،امادرسکوت.ازجلساتدادگاهايرسانهشانگفتندکهگاهبهجرمهاييسهوي،درآنهامحاکمهشدهاندوکابوسهايشبانهيدادگاهو...باسابقههاگفتندکهبعدازبيستياسيسالکار،تازهبهجاييرسيدهاندکهبرايبقايمجلهشانخانهوماشينبفروشند.واينکههيچوقتدر
سالهايکارشاندغدغهيداشتنحتييکقطعهزيورآالتقيمتيرانداشتهاندکهاگرهمبوده،خيليوقتپيشبهفروشرفتهوصرفخريدکاغذوهزينهيچاپشدهبودودوستيبهطنزميگفتاينتنهاشغلياستدرجهانکهدرشکل»ايرانياش«ابتداکهشروعميکنيهمهچيزداريوبهتدريجهمهراازدستميدهي!بديهياستکهبخشيازاين
مشکالتبينبانوانوآقايانيکساناست.
اماموقعيتاجتماعيمتفاوتبانوان،فشاراينمشکالترابرآنهاچندبرابرميکند.واينحقيقتيبودکهدرجريانجلسهبهآنپيبردم.اماواقعيتهولناکتريکهبرايممشخصشد،اينکهبودتکتکاينبانوانآنقدربهاينشرايطدردناک
عادتکردهاندکهاصالاحاطهشدندربيناينهمهمشکالتبرايشانتبديلبهامريطبيعيشده،يعنيطبيعياستکهباراصرفامورفرهنگيکند)اماترجيحميدهداينبودجهرا%2گردنکجبهيکنهادياادارهايکهموظفاستطبققانون
صرفهزينهييککنسرتيافيلمدرجهي)ج(کندتاانتشاريکنشريهيتخصصي(مراجعهکنيوبرايهمکاريبايکنشريهيتخصصيارزشمندپيشنهادبدهيوباتمسخر،وبياعتناييروبروشويوعالوهبرآنوحتيگاهيدرمعرض
پيشنهاداتيشرمآورقراربگيري،اينطبيعياستکهکاغذبخري،حقوقخبرنگاربدهيو...برايتأميناينهزينهها)کهيارانهيدولتيقطعاکفافآنرانميدهدوهيچگاههمنداده(خانهماشينوحتيحلقهيازدواجترابفروشيوطبيعيتراينکهنزولخواريکهازاوبراهزينههايتوامگرفتهايهفتهاييکباربهتلفنتزنگبزندوتهديدتکند،طبيعياستکه
کارمديرمسئول،سردبير،خبرنگاروناظرچاپرايکتنهانجامبدهيوحاصلکارهميکمجلهيتخصصيارزشمندباشد.وازهمهبديهيتراينکهمجلهيبيستسالهيمعتبريکهرفرنسبسياريازنشرياتايرانيوخارجياستبايددريکدفترنيمهمخروبهکهگازندارد،آسانسورنداردو...وفقطجمعيحرفهايوعاشقدارد،منتشربشود.واضحاستکههريکاز
اينخانمهاخيليراحتترازبسياريازآنهاکهمهاجرتکردند؛ميتوانستند،ازکشورشانبروندوعطايايننوعکارکردنرابهلقايآنببخشندواگرحتيحساسيتهايشانهماجازهيکاردررسانههايمعاندرانميداد،دستکمدر
شرايطبهتريازلحاظاقتصاديزندگيکنندوحرفهايشانراهمدرتوييتروفيسبوکبزنند.پسچراماندهاند؟پاسخهمهشانيکيبوداينمجلهياروزنامهمثلبچهاماست.بچهايازايران.ازوطنيکهبرايرشدفرهنگدرآنحتي)گيرمبهاندازهيسرسوزني(اينطورميسوزيوميسازي.وطنيکهحسميکنيبهاندازهييکآجربايددرساختنشسهيمباشي.حتيامروزکهمدامميشنويمکهرسانههايديجيتالوفضايمجازيدکاننشرياتومجالتراتختهکرده)والبته
درکشورمابهسببنبودنسياستهايجايگزينهولشدنيکبارهيمديراندربرابراينپديدهيجديد،ايناتفاقبهوضعيخطرناکتبديلشده(.
درآنسويمرزهابرايوادارکردنزنانفرانسويوکاناداييخانهداربهمطالعه،دولتسوبسيدميدهدکهنشرياتيازآنمنتشربشود.وبهصورترايگانپشتدر000/000/2دستکهمابهآنهازردميگوييم،درتيراژوسيعوغيرقابلباور
خانههاگذاشتهشود،تاهرزنفرانسويوکاناداييوآمريکاييحتيبادغدغهيانتخابيکرنگمويمناسببه»خواندن«عادتکند.واينعادتمهماست.ودرسايرجاهايدنيابهنقشکليديبانوانوضرورتداشتنزنهايباسواداجتماعي
باالترنهتنهاوقوفدارند،بلکهبرايپيشرفتآناندرعملآنچهالزماستراانجامميدهند.درطولجلسهچهرهيمعاونمطبوعاتيراميديدمکهآرامآرامازچهرهيخندانابتدايجلسه،بهچهرهايمتعجبودرآخرغمگينوباهالهايازشرم
تبديلميشد...يادآنمثالپزشکيافتادمکهميگويددرديمعادلدردزايمانرااگربهبدنمردانواردکنيم،درسهدقيقهياولحتيخطرسنکوبوجوددارد.امابانوانهرروزحتيبدونآنکهفرياديازآنهاشنيدهشود،بچهايبهدنيا
ميآورند،مادريميکنند،پرستاريميکنندويادميگيرندکههميشهبگويند،هيس!شايدخيليهابگويندباچنينشرايطيمگرمجبوريد؟بلهعشقبزرگتريناجبارزندگياست.
ماه تیر در تئاتر
حالوهوايتيرماهتئاترتقريباآرامبودوجزدوسهموجکوچکاتفاقفوقالعادهايرادرعرصهتئاترکشورشاهدنبوديم.اتفاقنخستبرصحنهرفتندونمايشهمزمانازاميررضاکوهستانيبودکههردوقبالهماجراشدهبودند.درميانابرها
سالپيشبابازيحسنمعجونيوبارانکوثريدرتاالرچهارسووپسازآنهمدرچندکشورديگراجراشدوامسال12هردونمايشدرتئاترمستقلتهرانرويصحنهرفتند.»شنيدن«باموضوعدختريکهمتهماستيکپسررابهخوابگاهدخترانراهدادهوبايددربرابرايناتهامازخوددفاعميکند.ودرميانابرهاباموضوعمهاجرتغيرقانونيبهخارجازکشورومهاجرتوکوچايلقشقاييبهموازاتهمونگاهيشاعرانهبهمفاهيميچونعشق،مادرووطنکهوقتيدربطنمهاجرتزنايلياتيشکلميگيرد،بهمقدسترينشکلممکنمولوديرابهوجودميآوردکهخودنمادياستازعشقوروشنايآبوبويباروتيکهخاکاينسرزمينهموارهآنرادرخودپنهانکردهاستواينمولودوقتيهمراه
زنيغريبهازکشورشمهاجرتميکنددورازوطنوعشقيکهخودمولودآناستتنبهخفتيدردناکميدهدوادامهياومولوديديگراست،کهثمرهيآميزشيبدوناحساسوتنهاازسرترحماست.متنايننمايشعالياست،مثلهمهيکارهاياميررضاکوهستاني.امابسياريازبينندگانايننمايشمعتقدبودندکهاگربينندهچشمشراميبستودرسالن
مينشستچيزيراازدستنميداد.درواقعبازيدرايننمايشمقهورمتنبودوبهرغمتالشبازيگراندرصحنهاثريدردرکبهتروبيشترنمايشنداردواينچيزيستکهدرسايرکارهايکوهستانيهمهستامابهنسبتايننمايشکمتر.
اتفاقدومرويصحنهرفتننمايش»اعتراف«بهکارگردانيشهابحسينيبابازيخودش،استادعلينصيريانوجمعيازبازيگرانديگرمثلصالحميرزاآقايي،نيمارئيسي،ميثاقزارعو...بود.اعترافدرتاالراصليتئاترشهراجراشدومحبوبيتشهابحسينيورويصحنهرفتنمجدداستادنصيريانپسازسالهاازنکاتمثبتايننمايشبودکهبا
همزمانيتوزيعسيديهايفصلجديدسريالشهرزادباعثشدکهاينسومينتجربهيحضورشهابحسينيدرعرصهيتئاترواينباردرکسوتبازيگروکارگردان)هردو(درنخستينروزهاياجرابااستقبالخوبيمواجهشود.طوريکهطي
ساعتاولکلبليطهايسهروزاولنمايشبهاتمامرسيد.ومتنيهممبنيبرفروشيکميليونتومانيبليطصندلي24
رديفاولامادرادامهمدتاجراءنظرهايمتفاوتيدربارهيايننمايشابرازشدخوبوبد.اماهرچهبودفرصتمغتنميبودبرايديدارديگرباراستادنصيريانپسازسالهابررويصحنه.
!ترسناک نوجوان کودکو برای رمان ترینخبرراخبرگزاريمهرمنتشرکرد،دربارهيچاپوانتشارکتابيباعنوان»خانهيسبزشيشهاي«کهترسناکترينرماندر
زمينهيادبياتکودکونوجوانمعرفيشدهاست.معلومنيست.مترجموناشرمحترمچهاصرارودليليبرايچاپوانتشاريککتابترسناکبرايکودکانونوجوانانداشتهاندآنهمدرروزگاريکهکودکانيازسنسهچهارسالگيباخشنترينبازيهايکامپيوتريسرگرمميشوندو
ناخواستهباخبرهايمرگوکشتاروانفجاروسربريدنروبروهستند.ودرچنينشرايطيچهاميديميتوانداشتکهايننسلفردايجهانرابيشترازنسليکهبارايحهايهرچنداندکازشعروگلوبلبلوعشقوعاطفهبزرگشد،دنيارابهخوننکشدونميدانمآيامتوليانفرهنگياصالبهچنينمسايليدستکمدرزمينهيادبياتکودکونوجوانفکرميکننديانه!وفقطکافياستدرکتابيچيزيخالفآنچهبهزعمآنهاخطقرمزاستنباشدتامجوزانتشارشراصادرکنند.
سایه زیر یکجایزه، !بلوای نام یک یاواخرتيرماهبودکهخبربرگزاريجايزهياحمدمحموددرعرصهيداستاننويسيمنتشرشد.واينکهقراراستهمزمانباسالروزتولدمرحوماحمدمحمود؟درديماهاينجايزهبهبرندگانشاهداشود.نخستينسؤاليکه
خيليهامطرحکردنداينبودکهچراحاال؟وچرااحمدمحمود.چونطبقعرفبههرحالمعموالمدتکوتاهيپسازفوتيکيازاهلهنروادبياتخانوادهودوستانشاقدامبهراهاندازيبنيادياجايزهايبهناماوميکنند،نهپسازچندينسالکهازفوتهنرمنديانويسندهگذشتهاست.چندروزپسازاعالماينخبرفرزنداحمدمحموددررسانههااعالمکردکهبرگزارکنندگاناينجايزهاصالبهاووخانوادهياحمدمحموداطالعندادهاند!واينبرنامهبدوناطالع
آناناست.!! دوستان از بسياري گفت محمود، احمد ي شده متولد تازه ادبي جايزهي دبير گفتهها اين به واکنش در ... اين برگزاري از ما هدف ميدانند هدفي هر يا و موضوعي هر در ادبيات همهي قيم را خودشان متأسفانه
. به شروع براي که بود طبيعي و محمود احمد چون بزرگي نويسندهي مقام به ارجگذاري است معلوم جايزهصحبت ايشان پسر با شخصا خودم من و ميکرديم صحبت محمود مرحوم خانوادهي با بايد جايزه اين کار
طريق از محمود احمد نام که هستند هم خوشحال بلکه نيستند مخالف تنها نه ايشان خانوادهي اعضاي و کردم . خصوصي و دولتي جايزههاي براي رقيبي نيست قرار جايزه اين اينکه ضمن شود داشه نگه زنده جايزه اين
. بايد حتما ما يعني گفت چيست، محمود مرحوم با جايزه برگزارکنندگان نسبت اينکه به پاسخ در او باشد ديگرو صحبتها اين همهي از پس کنيم؟ برگزار او نام به را اي جايزه بتوانيم که باشيم محمود احمد خالهي پسربر را معاصر نويسندگان تأثيرگذارترين از يکي نام که جايزه که کرد اميدواري اظهار بايد فقط شايد جنجالها
ديگر خصوصي جايزههاي سرنوشت به و نشود بازاريابانه برنامههاي برخي دستمايهي ميکشد، دوش . سرجمع و داشت وجود نويسندگان از مقتدري جمع که ميرسيد روزي کاش اي گردد دچار ادبيات عرصهي
آشفتگي و ميشد داده برتر داستاني آثار به ماندگار مالي و فکري مناسب پشتوانهي با بيحاشيه جايزهي يک . ميرسيد آخر به ادبي جوايز بازار در موجود
ماند که داغی و رفت که گلیخبرکهآمدسوختيم.مريمميرزاخانيدرگذشت.اينهاکلمهنبود.آتشبودکهب��هجانم��انريخت.دراينس��الهاخ��بررفتن،مردنودرگذشتنکمنبود.هرماه،هرهفتهوگاههرروزيکيرفت.دوست،آشنا،فاميلوهرخبرداغعزيزيرابردلم��انگذاشت.مرگحقاست.همهميرويمماندنيدرکارنيست.فقيروغنيحاکمومحکومخ�وبوب��دهمرفت�نيهس�تيم.ب�ااينهمهمرگعزيزانغص�هدارمانميکن�دوداغب��ردلم�انميگ�ذارد.ام��اداغرفتنم��ريم،ازه��رداغي،داغت�رب��ود.خيليايرانيهاباشنيدنشجگرسوختهشدند.مريمنابغهيرياضيبود،برندهيبرترينجايزهيرياضيجهانبود.پروفسورواستادجوانرياضيدردانشگاهاستانفوردبودواينهمهکمنب�ودب��رايم��اک�هج�زدرعرص�هيورزشوزورب�ازودراينس�الهاچندانافتخارديگرينداشتيم.امامريمفراترازيکرياضيداننابغهبود.اوبانجابتش،باسادگياشباوق��ارومت��انتمث��الزدنياشوبامادربودنشبرسکويافتخ��اريب��هبلن��دايهمهيفرهن��گ،اخالقوعلمايس��تادهب��ودبيهيچادع��اييوبيهيچخودستودني.سادهوصميميمثليککودکوهمينوداغرفتناشراازهرداغيسوزندهترکرد.دراينسالهاکمندي��ديم
آدمهاييراکهبهخاطرگرفتنيکجايزهيکوچکازيکجايييابهخاطرساختنفيلمييانوش��تنکت��ابيتريبونه��اراق��رقکردند.امامريمميرزاخانيکهت��اريخرياض��يرادگرگ��ونک��رد،تريبونن��وردينک��رددرس��شراداد،م��ادريک��ردوتحقي��قو
مطالعهراپيگرفت. . پيک کاش و ايستاد رياضي جهان نابغههاي صف در بيمانندش نبوغ با که دختري براي ريختند اشک مريم براي خيليها
رياضيات و علم دنياي تا ميگذشت او کنار از و ميشد قايل استثناء بار يک فقط و بار يک و ميفهميد را اين مرگ. . ماند خواهد جهان در تاريخ هميشه تا حضورش سايهي که هرچند رفت مريم و نبود اين بر قرار انگار اما شود ديگرگون
! گذشت در مکال ابراهیمتحريريه هيئت اعضاي از و مترجم مکال، . ابراهيم » درگذشت » آمريکا در ، مصاحب المعارف دايره ي
- درباره - مکال قديمي دوست همايون : » هرمز سال متولد مکال ابراهيم گفت پيشکسوت مترجم مکال ابراهيم در 1318ي . فارغ او بود شيراز دانشکده شهر دهه التحصيل تا خارجه وزارت سياسي کارمند و تهران دانشگاه حقوق .« 60ي ي بود
مجله سردبير و مترجم : اين » مي » انجام که فرهنگي کارهاي براي بيشتر مکال گفت تهران کتاب بررسي و نقد داد ي . مي همکاري مصاحب غالمحسين با فارسي المعارف دايره تدوين در انقالب از پيش او داشت کرد. شهرت
نگاه نیم
ارنستو آهداستانیبرایکودکانازمارگارتدوراسبهزبانفارسیترجمهومنتشرش��د.اینکت��ابراانتش��اراتدنی��ایاقتص��ادمنتش��رکرد.دوراسدراینکتاببهشرحزندگیکودکیبهنامارنستوپرداختهاستکهدوستنداردبهمدرسهب��رود.ومیگوی��دک��ه
درمدرسهچیزهاییرابهمنیادمیدهندکهدوستندارمیادبگیرموبلدنیستم.یوشیج نیما آثار سرقت
ایسنانوشت:وکیلشراگیمیوشیجفرزندنیماازاقدامقضاییعلیهبرخیازناشرانیکهحقمالکیتآثارنیمایوشیجرانادی��دهگرفتهاند،خبرداد.محمدحسینآقاسی،کهوکالتشراگیمیوشیجرابرعهدهدارد،دربارهیعدمرعایتح�قم�الکیتآث��ارنیم�ایوشیجگفت:»فرزنداستادنیماازبینتیجهماندنگفتوگوهایشبابرخیازناشرانسرخوردهودلگیرشدهاست.اومعتقداستآثارمرحومنیمامورددستبردقرارگرفتهوبرخیناشرانباکسیکهامیناوبودهوبخشیازآثاررابهشکلام��انتدر
اختیارداشته،همداستانشدهوبدوناجازهصاحباثر،آنهارامنتشرکردهاند.جایزه گران آنگوالیی ترین نویسنده برای ادبی ی
یکیازگرانترینجوایزادبیجهانبهخوزهادواردوآگوالوسا،نویسندهیاهلکشورآنگوالاه��داش�د.ب��هگ�زارشخ�برآنالین،خوزهادواردوآگوالوسابرایرمان»نظریهیعمومیفراموشی«ج��ایزهیادبیبینالمللیدوبلینراازآنخ��ودک��رد.اواعالم
هزاریوروییبهرویایدیرینخودبرایساختیککتابخانهیعم��ومیدرجزی��رهی100کردهاستکهبادریافتجایزهیادبیمحلسکونتخودجامهیعملمیپوشاند.آگوالوسادراینبارهگفت:»ماب��هکتابخ��انهایعم��ومینی��ازداریمت��اکت��ابرادردسترسمردمقراردهد.درحالحاضرمحلساختکتابخانهرایافتهایمومنقصددارمکتابه��ایکتابخان��هشخص��یامراب��ه
آنجاانتقالدهم.افتتاحاینکتابخانهرویایدیرینمنبودهاست.«نویسنده مرگ دلیل خودکشی
پیکرکورشاسدی،نویسندهیمعاصرایران،صبحروزدوشنبهپنجمتیرازمقابلهنرمندانتشیعودرقطعهینامآورانبهش�تروزجمعه)دومت��یرم��اه(درم��نزلشخص��یخ��وددرته��ران23زهرا)س(بهخاکسپردهشد.زندهیادکورشاسدی،ساعت
درگذشت،مدتیبعد)حدوددهروزبعدازفوتاسدی(همسرشاعالمکردکهدلیلمرگاوخودکشیبود.متفکر بدون آمریکا
فری�دزکری�ا)تحلیلگ�رسیاس�تخ�ارجیآمریک�ا(درکت�ابت�ازهاش»دردف�اعازی��کآم�وزشلی�برال«ب��هچ�راییکمت�وجهیدانشجویانبهعلومانسانیوازطرفدیگرعالقهیبیشازپیششبهرشتههایفنیوپزشکیمیپ��ردازدواینپدی��دهراک��هحاصلنگاهغلطسیستمحاکماستبهچالشمیکشد.اتفاقیکهبهگفتهیزکریا،نتیجهاش،کمشدندانش��جویانرش��تههایانسانیدرکشورآمریکاوپدیدآمدنجایخالیمتفکرانوابتالیجامعهبهخشکیوسیستمزدگیوبدلشدنشب��هج��امعهای
ماشینیاست.شده گم شعرهای
ایسنانوشت:دوقطعهشعروتع��دادیعکسازس��یلویاپالتنویس��ندهیکت��اب»حب��ابشیش�های«پسازپنجده��هدرمی��اندفترهایقدیمیاینشاعرآمریکاییپیداشد.
محققانیکهدرپینگارشکتابجدیدیدرب�ارهی»س�یلویاپالت«بودن�د،موف�قش�دنددرمی�اندفتره�ایاینش�اعرمط�رحآمریکاییوپشتی�کبرگ�هک�اربن،دوقطع�هش�عرجدی��دکش�فکنن�د.اینش�عرهاک�ه»ب�رایی�کباب�انوئ�لسرس�خت«و
سالگذشتهناشناختهبودندونحوهیهمکاری»پالت«با»تدهی��وز«دیگ��رش��اعرسرش��ناس50»کسالتها«نامدارند،طیقرنبیستمیوهمسراو،رانشانمیدهند.
غارتشده نویسنده یمحموددولتآبادیازپیگیریحقوقیفروشغیرقانونیکتابهایشدراینترنتتوسطیکوکیلخبرداد.محموددولتآبادی،دربارهیدغدغههایامروزشگفت:مهمتریندغدغهامایناستکهتکلیفچاپرمانکلنلدرایرانهنوزازط��رفوزارتفرهنگوارشادروشننشدهاستوخبرجدیدیهمدراینم�وردب�همنندادهان�دح�الآنک�همتأس�فانهچاپه�ایمتع�دد
جعلیازاینکتاببهصورتقاچاقدربازارواردشدهوفروشمیرود.حتیبهتازگیفایلصوتیهمازرویهمینفایلجعلیآمادهشده.درچنینشرایطیمیتوانگفت:منیکموجودغ��ارت
موردفقطپیدیافازکتابکلیدررویاینترنتوسایتهاقراردادهشدهوبهفروشمیرسد.80شدههستم.پوتین تسلیت و گرانین دانیل مرگ
سالگیدرگذشت.اوازبازماندگانجنگجهانیدومبود.بهگزارشخبرآنالین،98دانیلگرانیننویسندهیسرشناسروسدرتیردربیمارستانیدرسنپترزبورگچشمازجهانفروبست.والدمیر13دانیلگرانیننویسندهوکهنهسربازروسسهشنبه
پوتینرییسجمهورروسیهدرپیامیدرگذشتاوراتسلیمگفتوگرانینرا»اندیشمندیبزرگ«توصیفکرد.گرانینهنگامهجومآلماننازیبهخاکروسیهبهارتشسرخپیوستوتاپایانجنگجهانیدومدرارتشباقیماند.یکیازمشهورترین
آثاراوکتابیدربارهیمحاصرهیلنینگرادازسوینازیهااست.
کپی دیلن اتهام باب به کاریایسنانوشت:بابدیلنبهکپیغیرقانونیبخشهاییازسخنرانیجایزهینوبلخودمتهمشد.بابدیلنبعدازماههاحاش��یهوجنجالباالخرههفتهیگذشتهفایلصوتیسخنرانیجایزهینوبلادبی��اتخ��ودراب��هآک��ادمیس��وئدیتحوی��لوظ��اهراب��هاینداس���تانپای���انداد.ام���ااخ���یرااعالمش���دهب���ابررس���ینق���لقوله���ایاواز»م���وبیدی���ک«نوش���ته»ه���رمنملوی���ل«-یکیازسهکتابیکهاوازآنهادرسخنرانیاشیادکرده-میتوانن�تیجهگرفتک�هاینخوانن�دهوتران�هس�رایپیشکس�وت
«کپیکردهاست.SparkNotesاطالعاتخودراازسایت»تنهايي ابدي خالق قصه هاي خوب براي بچه هاي خوب
هجدهمتيرماه،سالروزکوچپدربهحقادبياتکودکونوجوانايران،مهديآذري��زديوروزمليادبي��اتک��ودکونوج��وانبود.مرديکههنگاممرگچيزيجزيکخانهيکاهگليوصدهاجلدکتابنداشت،حتيتختيکهآذريزديب��رآنميخوابي��دازکتابهاييدرستشدهبودکههنوزنخوان�دهب��ود.اوزنوفرزن�دنداش�ت.ش�ايدچ�ونخ�اطرهيخوش�يازپ�درج�ديوخانوادهيکمحرفومنزويخودنداشت.اوهيچوقتبراياينکهخانوادهايتشکيلبدهداقدامنکرد.پيرمرديکهبس��ياري
ازدنيارفتودرگوشهاي1488تيرماه18کتابخوانشدنخودرامديوناوهستند،روز60و40،50ازمتولديندهههايازقبرستانمحلهيخرمشاديزد»محلهيپدرياش«آرامگ�رفت.خياب�اناص�ليمحل�هام��روزب��هن��اماوس�ت.»خياب�انآذر
دوس��الپس1390يزدي«خداراشکر،وليآياسهمنويسندهيقصههايخوببرايبچههايخوبهمينقدراس��ت؟س��الازفوتآذريزديبنياديبهناماوشکلگرفتوطرحيبرايآرامگاهايننويسندهارائهکردکهرس��انهايش��د،ام��ااج��رايينشد!قبرآذريزديدرقبرستاندربستهيمحلهيخرمشادتنهاتيرماههرسالباقابعکسيک�هفق�طب�رايچن�دروزب�ر
ميلي��ونتوم��ان150دررس��انهه��اگفت��هش��دک��ه1390قبراوقرارميگيرد،ازسايرمزارهامشخصميشود.اوايلس��البودجهبرايساختاينآرامگاهتصويبشدهوقرارشدتابستانهمانسالعملياتساختآرامگاهآغازنشدوامروزکهبه
رسيدهايمهمهنوزخبريازساختآرامگاهنيست،وحاالتنهايياستادآذريزديرانسليک��هب��اکتابه��اياو1396تابستانزندگيراشناختندبايدجبرانکنندودستکمپسازمرگبهوظيفهشاندرمورداوعملکنندکهظ��اهرادراينزمين��هن��يز
شرمساريتنهادستآوردايننسلاست.انگارهمهيمابچههايخوبيکهاوقصههايشرابرايمانمينوشتنبوديم.
اهداي جايزه اي ديرهنگام
سهشنبهسيزدهمتيرماهجايزهيبنيادموقوفاتدکترمحمودافشاردرپاريسبهژيلبرالزارپژوهشگرفرانسوياه��داش��د.الزارپژوهشهايارزشمنديدرزمينهيزبانفارسيودستورزبانفارسيوبرخيازکهنترينآثاربرجس��تهين��ثرفارس��يداردکهدرنوعخوديگانهاست.وشايداگراواينپژوهشهاراانجامنميدادتاسالهابعدبس��ياريازآنه��ام��وردپ��ژوهشقرارنميگرفت.الزاربازبانوادبياتفارسيدرمدرسهيزبانهايشرقيوکالسهانريماسهآشناشدواينزب��اناورا
بهنهضتمقاومتفرانسهپيوستوبعدازپايانجنگدوبارهبهتحص��يلزب��انفارس��يادام��ه1943بهسويخودکشيد.دربهتهرانآمدودردانشکدهيادبي��اتفارس��يدانش�گاهته��ران،درکالسدرسفروزانف��ر،جاللهم��ايي،1948داد.درسال
ذبيحاللهصفا،مجتبيمينوي،دکترمحمدمعينودکترپرويزناتلخانلريشرکتکرد.باخانلريدوستش��دوازاينطري��قصادقهدايتراشناختودردههيپنجاهميالديدستورزبانفارسيمعاصررانوشت.رسالهيدکتراياو»زبانکهنت��رين
آثاربرجستهينثرفارسي«نامداشتکهجايزهيآکادميفرانسهراکسبکرد.سالداردوپيشکسوتپژوهشگرانزبانوادبياتفارسيدرقارهياروپاست.اودرکتاب»اشعار97الزاردرحالحاضر
پراکندهينخستينشاعرانفارسيزبان«ازنخستينشاعرانزبانفارسي)حتيآنهاکهشعرهايکميازآنهاباقيمانده(اشعاريراگردآوريکردهاست.الزارچنداثرازصادقهدايتراهمبهفرانسهترجمهکردهاستومترجمصدويکرباعيخيامبهزبانفرانسههمهست.الزارفرهنگفارسي-فرانسههمنوشته.قدردانيازاينپژوهشگرسختکوش
سالگياوشايدديرهنگامامااقداميارزشمنداست.97عرصهيفرهنگوادبياتفارسيدر ! شد؟ چی ما حقوق جان حسن
هـ. الف.ج.مآقايروحانيشماهمماروگرفتيها!بدکرديمتوزلآفتابچهارساعتتويص��فوايس�اديمک��هش�ماراازت��ويص��ندوقبکشيمبيرون.نهانصافا!؟خداوکيلياگرخودشمابوديدچهاردقيقههمت��ويآنگرم��اتحم��لنميک��رديک��هم��اراازت��ويصندوقدربياري.حاالاينهيچي،گذشتورفت.ماهمعادتنداريمبهگذشتهفکرکنيم.اينقدرهمکهيادم��انمان��دهب��هخاطرچشموابرويآنهايياستکهتويصفهيابروهايشانراب�االپ�ايينميانداختن�دک�هب�هم�اح�اليکنن�دروح�اني!
روحاني!ومافهميديمبايدشماراازتويصندوقکهدرآوريم!آقايروحانيالبتهبرهمهيماواضحومبرهناستکهشماآدمخوبوخندهروييهستيدومهمت��رازايندک��ترايحق��وقداريويادتميماندکهبايدحقوقماراب��دهي.ام��اکي؟چهارس��الاولراگف��تيمداريخ��ودتراگ��رمميک��نيوالب��دازبدبختيمابودکهيکعدههمکولرهايشانراروشنکردهبودندکهشماگرمنشوي.حتييکعدهايخيلياصوليتر!ف��رچوفرچزيردماغشماعطسهميکردند،شايدشمابچاييدياخدايينکردهسينهپهلوکنيدوبيافتيدوآنهابرونددکلهاينفتيراوردارندوباکمکآقايب-زوآنيکير-ضک��هازت��اجرانب��زرگترکي��هاس��توبقي�هب��روبچه��اييک��هب��اچه��اردرص��دکميس��يونک��ارم��ردمراراهمياندازن��دوآنآق��اييک��هنص��فهراهازدرزص��ندوقرفتب��يرون،اسمش��انراگذاش��تچهاردرصدي.جدوآباداستکبارجهانيرازيروروکنندوپرچمشانرابکوبندوسطزمينچمنکاخسفيدت��ارويآنن��ودو
ششدرصديهايگرانفروشکمبشود.حاالاينهاگذشته.شماهمکهالحمداللهدوبارهازصندوقدرآمديد.وباس��رعتبيش��تريدرح��الدويدني��دک��هزودت��رگ��رمبشويد!خب!بشويدديگر!ماشاالهکوههمکهميروي��د!ح��االش��ناواس�تخررابيخي�ال!چ�ونممکناس�تخ�داينک��ردهچايمانکنيدومااينوسطبمانيمحيرانوسرگردانوهمهيزحمتهايمانوآنعرقجبينيکهتويصفصندوقريخ��تيمبشودبادهوا.هرچندحاالهمچندانتکليفمانروشننيست!نهبابتحقوقشهرونديچ�يزيدس�تمانراگرفت�هک�هب�دانيمسرجمعباآنچهلوپنجهزارتومانيارانهدرآمدمانچهقدراست.نهبابتحقوقمدنيچيزيبهحسابمانريختهايد.البتهپسرعمهماميگفت.حقوقمدني،همانحقوقشهروندياست.وفقطيکحقوقبهحسابماميريزند.حاالگ��يرمح��ق
باپسرعمهيماباشد.اقالمبلغهمينيکحقوقراکهميتوانيداعالمکنيد!خ��داش��اهداس��تازوق��تيش��ماگفتي��دمنش��ورحق��وقش��هرونديرانوشتهايديکروزدرميانرفتيمبانکببينيمچيزيبهحسابمانآمدهي��ان��ه!البت��هم��اش��ماراب��هخ��اطراينچيزه��ادوس��ت
نداريم.اماآنقبليهاوقتيگفتنديارانهميدهيمدادند!حتيوقتيپولکمآوردندزيرقولشاننزدندوشبانهرفتندس��راغخ��زانهيبانکهايمملکتکهبدقولنشوند.حتيباکليشرمندگيوببخشيدواينحرفهادستشانراکردن��دت��ويجيبخ��ودم��اوکلموجوديمانرابهعنوانقرضالپسندهازجيبماندرآوردندکهبتواننديارانهبدهند!باالخرهمرداستوقولش!ام��اش��ماچي؟اينش��ندرغازحق��وقش��هرونديراکيميخواهي��دب��هحس��ابمانبريزي��د؟ح��االحق��وقبش��رهيچي.چ��ونمرب��وطب��هخارجيهاستوآنهاخودشانهشتشانگرونهشاناستواگرهمداشتهباشندصنارب��هم��انميدهن��دفق��طح��رفمفتميزنندومثلماايرانيهامراموومعرفتندارندکهپولهايشانرابياورندبگذارندتويبانکهايما.يامث��لآنآقاه��هک��ه
تويکاناداميرودکازينوبياينداينجاتويپارکارمپولخرجکنند.همينقوموخويشماآقايم-نازکلهيسحرتانصفشبداردکارميکندوخ��داوکيلياگ��روقتکن�دبخواب��دش�بيدوساعتميرودلواسانتويکلبهخرابهاشيکچرتيميزندواگرهمنرسد،ميرودتويکلبهخرابهيفرشتهک��هنزديکت��راستواززورخستگيباماشينميرودطبقهيدهمکهآنجاچرتشرابزندوآنوقتشندرغازدرآمدشراميگذاردتويبانکهايخارجيکهبهقولخودشاينقطره،قطرههاييکهدرياميشود.يکصنعتي،چيزيراتويکشورهايغ��ربيراهبياندازدواحتمااليکشغليبدهندبهميليونه��اآوارهودربهدريک�هازاينج�ايدني�اب��اب��دبختيخودش�انرارس�اندهاندب��هآنجاينيا.باالخرهماهممسلمانيموبايددستاينبيچارههارابگيريم.حاالاينهابهکنارمامردمهميش��هدرص��حنهباي��دخودمانهمبهفکرخودمانباشيموشماييکهباهزارمصيبتازتويصندوقدرت��انآورديم،باي��دفک��ريب��رايحق�وقم�ا
بکنيد.حاالاسمشحقوقشهروندياست،باشد.فقطبگوييدکيقراراستبريزيدبهحسابمان.
آقايدکترروحاني!شما،حقوقخواندهايد!شماآدمباتدبيريهستيدومرتبهمبهمااميدميدهيد.امااميدک��هن��انوآبنميشود.نمونهاشهمينآقااميد»پس��رمراميگ�ويمغالمشماس�ت«ک��لوج��ودشدوزارنميارزد.پري��روزفرس�تادمشنانواييدوتاسنکگنسيهبگيرد.طرفگفتهبودبروبگوباباتبياد!فکرشرابکنيد!م��ات��ويواليتخودم��انکلياعتب��اروآبروداشتيموپيشبقالوچغالونانواحسابنسيهمانبهراهبودامادلمانراب��هحرفه��ايش��ماخ��وشک��رديم.گف��تيمبرويمشهرزندگيکنيموحق��وقش��هرونديمانرابگ��يريمب��زنيمب��هزخمزن��دگيمانوليک��و؟فق��طح��رفشراميزني��دومتأسفانهحواستانبهافکارعموميهمنيست.فقطوقتتانراص��رفک��لک��لک��ردنب��اافک��ارخصوص��يميکني��د.همينپريروزسهتاجوانبهاينهيکلکهازقيافهشانمعلومبودافکارعمومياندنشستهبودندکفمتروويکيشانکهگويازانودردداشتوپايشرادرازکردهبود.داشتدرموردهمينحقوقشهرونديحرفميزدکهدرهمهيدني��اآنرادودس��تيبهمردمميدهند.دوروزقبلاشهميکآقايجوانديگريکهيککيفکجکيرويشانهاشبودومعلومبوددانشجوس��توکالسشديرشدهبازوروعجلهخودشراچپاندتويمتروويکپيرمردورچروکيدهکهآدمانتظ��ارداردب��هخ��اطرس��نشهمکهشدهاقالتجربهوفهمداشتهباشدهمچينکهآنجوانکدانشجوافتادروشباعصبانيتصدايشرابلندکردک��هآق��امواظبباشلهامکردي؟خبآقايروحانياگرحقوقشهرونديمردمرابهحسابشانريختهبوديدمردماينقدرعص��باني
بودند؟غرضبندهايناستکهبيشترازايندرواريزکردنحقوقشهرونديمردمتعللنکنيد!حاالدولتقبليهرچهق��درهمب��دبودحسابوکتابشبامردمدرستبودواگرشدهبافروختندکلنفتيوکشتي،کشتيخاکسرخوخاکعن��ابيوح��تيآبخوردنوهرچيزديگهايکهميشدفروخت،يارانهيمردمراميداد.ام��اش��مافق��طح��رفشراميزني�دوبع��دازاينهمهوعدهوعيدصناربابتحقوقشهرونديبهحسابمردمنريختهايدوالبدانتظارداريداينمردماگ��رخ��داينک��ردهت��قناجوريبهتوقناجورتريبخورد،سينهشانرابهخ�اطرش�ماس�پرکنن�د!ن�هآق�ايروح�انيعزي�ز،ازاينخبره�انيس�ت.ومطمئنباشيدچهارسالديگريکدقيقههمبراياينکهشماراازتويصندوقدربياوريمزيرآفتابصفنميکش��يم.ش��مانسلکوروشوداريوشوامتشهيدپرورراخوبنشناختهايد.اينمردمهميش��هدرص��حنهاگ��رش��دهب��هعن��واناع��تراضماشينشانراوسطاتوبانپارککنندکهراهبندانبشودوبراينش��اندادنارادهش��انب��رايگ��رفتنحق��وقش��هرونديدههزارنفرراموقعسوارشدنبهاتوبوسومتروزيردستوپالهکنندواگرشدهبهعنواننيروينفوذيوب��الب��اسمب��دلسرچهارراههاوتويخيابانهاياصليوفرعيچادرچايصلواتيبزنندوکارناوالراهبياندازن�دوت��ادمدم��ايص��بحنوح��هبخوانند،حقشانراميگيرند.وازحقوقشهرونديشاننميگذرند.پستاکاربيخپيدانکردهاينشندرغازحقوقرابريزي��دبهحسابمانياخودتانشخصابرويددرخانههاوحقوقمردمرانقدبدهيدورسيدبگيري��د.ازم��اگفتنب��ودچ��وندوس��تتانداريمونميخواهيمچهارس��الديگ��رازت��ويص��ندوقدرنيايي��دواززوربيک��اريمجب��وربش��ويدبروي��ددنب��الکوهن��ورديوژيمناس��������تيکوش��������نا.البت��������هورزشخ��������وباس��������تام��������ااولحق��������وقش��������هرونديم��������ارا
بدهيد!
حرفه ای اخالقفریبکاری رسانه و ای های
روشناستکهرسانههانقشمؤثريدرشکلبخشيدنبهباورهايجامعهوهدايتافکارعموميدارند.امااينواقعيتنيزقابلکتماننيستکهسطحفکروانتظاراتوخواستههايمردميکجامعهنيزدرشکلگيريمحتواييرس��انههاوب��هوي��ژهرسانههايمکتوبنقشتعيينکنندهدارددرواقعدريکتعاملمبتنيبرعرضهوتقاض��اوح��تيارائ��هخ�برس�ليقهوخواس�تمخاطبرامحوراصليتوليدمطلبنشرياتقرارميدهندوبههميندليلنشرياتيک�هدري�کجامع�همنتش�رميش�ود،ب�اتوجهبهسليقهوسطحفکرونيازهايفکريمخاطبانهدف،ازنظرفرمومحتوامتف��اوتهس��تندوازهمينرودرمب��احثجامعهشناختيبهراحتيميتوانبابررسيومطالعهينشرياتمختلفوشمارگانآنهاطرزتفکر،ن��وععالق��هوش��کلوش��يوهيزن��دگيوح��تيآرزوه��اوآرمانه��ايگروهه��ايمختل��فاجتم��اعيراک��همخاطب��انآننش��رياتهس��تندبررس��يوبازشناسيکرد.بهعنوانمثال،درکشوريمثلفرانسهوجودتعدادزيادنشرياتفرهنگيوهنريبهويژهنشرياتسينمايينشاندهندهياينواقعيتاستکهشمارعالقهمندانبهفرهنگوهنروسينمادراينکش��وربيشازش��مارعالقهمن��دانب��هچنينمباحثيمثالدرايراناستکهشمارنشرياتسينماييآنچهازنظرتعدادعنوانوچهازجهتتيراژبسيارپاييناستوهمينامرنشاندهندهيطرزتفکرونگاهافرادايندوجامعهنسبتبههنروسينمااست.البت��هط��بيعياس��تک��هدره��رجامعهايودرسطوحمختلفاجتماعيافراديباسطحفکرهايمتفاوتوسليقههايگوناگونوجوددارندکهنسبتآنهابهکلافرادجامعهباتوجهبهشرايطاقتصادياجتماعيوميزانبرخورداريآنهاازدانشوآگاهيمتفاوتاستونش��انههاياينتفاوترابهراحتيميتواندرتعدادعناوينونوعنشرياتيکهدريکجامع��همنتش��رميش��ودبازشناس��يک��ردودراينمعناشکلومحتواينشرياتيکجامعهوميزاناستقبالمردمازآنها،نمايانگرطرزفکروميزانبرخورداريمردمشازدانشوآگاهيوطرزتفکرآنهااستوشايدبههميندلي�لاس��تک��هدربس��ياريازکش�ورها،دولته��اس�عيميکنن�دب��احمايتازنشرياتعلميوفرهنگيضمنتالشبرايارتقايدانشوتفکرعموميسطحمطلوبتريازطرزفکروآگ��اهيمردمخودرادرعرصهيجهانيبهنمايشبگذارند.امابهطورکليدرهرجامعهاياعمازاينکهجامعهايپيشرفتهباشدي��ادرحالپيشرفتوياحتيجامعهايعقبنگهداشتهش�ده،طي�فگس�تردهايازنش�رياتگون�اگونوج�وددارد.ازنش�رياتپوپوليستيوزردگرفتهتانشرياتجديفرهنگي،هنريوعلميک�ههرک�دامهممخاطب�انخ�ودرادارن�دودرواق�عه�ري�کپاسخيهستندبهتقاضايگروهيازافرادآنجامعهوبرآينديازطرزتفک��روس��طحفک��روس��ليقهيمخاطب��انونماي��انگرانتظاراتوخواستههايآنانوبنابراينميتوانگفتنشرياتدرعينحالکهخودبرس��اختهين��وعتفک��روذهنجمعيي��کجامعههستندبرايشکلدادنبهافکارعموميوهدايتآنبهسمتوسويموردنظ��رنقشمهميدارن��دودرفرآين��داين
بدهبستانوتأثيروتأثر،طبيعياستکهنشرياتدرگزينشوانتشارمطالببهخواستههاوسليقهيمخاطب�انخ�ودتوج�هکنند.تاازاستقبالبيشتريبرخوردارشوندوگروهيازنشرياتکهبهنشرياتزردمعروفشدهانددرعينح��الک��هازاينشگردبهخوبياستفادهميکنند،اعتناوتمايليهمبهارتقاءسطحفکرودانشمخاطب�انخ�ودندارن��دوح�تيگ�اهب�اس�وءاستفادهازاحساساتوخالءهايعاطفيوروحيوفکريوباورهايسطحيمخاطب�انب�انش�رمط�البغ�يرواقعيوح�تيجعلخبرهايعجيبوغريبمخاطبانبيشتريراجذبميکنندواينشيوهاياستک��همتأس��فانهدراي��رانهمبس��يارياز
نشرياتازآناستفادهميکنندوتاريخمطبوعاتماپراستازچنينسوءاستفادههايي.يکيازمهمترينجعلياترسانهايکهسالهاپيشاتفاقافتادوسروصدايزياديهمدرجامعهبهوجودآوردوحتيمقاماتبااليمملکتراهمسرکارگذاشتخلقآدميبهاسم»مادامصوفي«بودکهمجلهياميدايراناورابهعنواناستادفالقهوهمعرفيکردومدتهاخبرهاوگزارشهايجعليمربوطبهاودراينمجلهمنتشرميشدوجماعتخرافاتيمعتقدبه
فالوفالگيريمجلهمذکوررامثلورقزرميخريدندتاازآخرينمعجزاتوپيشگوييهايمادامصوفيباخبرشوندوشايدازطريقمجلهبتوانندراهيبهبارگاهاينخانمفالگيرپيداکنندوازآيندهشانباخبرشوند.جنجالبعديماجرايسيداللبودکهمجلهيتهرانمصوراوراعلمکردومدتهاهرهفتهگزارشهايمربوطبهاينسيدالل!کهآيندهراپيشگوييميکردوبختهايبستهراميگشود.سوژهياصلياينمجلهبودوکاربهجاييرسيدکهمقاماتبااليمملکتهمبراياينکهدستشانبهدامناينسيداللبرسددستبهدامنسردبيرومديرمسئولمجلهميشدندتاباالخرهخالقانسيداللخوددربرابرغوليکهآفريدهبودندبهزانودرآمدندوماجراراجمعوجورکردندوغائلهختمشداماچندساليبعدترباالخره
52حسينسرفرازکهدرزمانخلقسيداللسردبيرمجلهيتهرانمصوربودطاقتنياوردودرشمارهينوروزسالمجلهيفردوسيپردههاراباالزدورازايندوماجرايعجيبراکهدراصليک»حقهبازيمطبوعاتي«بودبرمالکردو
دستکمبااينکاروجدانشرااززيربارسنگيناينفريبکاريمطبوعاتيبيرونکشيد.سرفرازدرايناعترافنامهبعدازمقدمهايکوتاهنوشت:
برويمسراغخاطرهيمشترکيباعباسپهلواندربارهيفالوفالگيريواينطورحرفها.راستشاينبهفانتزيميمان��دومربوطبهزمانياستکهماهردودريکيازمجالت)امي�داي�ران(ک�ارميک�رديم.مجل�همزب�ورسرويس�يداش�تک�هاگ�ردستشميرسيد،درديرادرمانميکرد.بيماريراب��هبيمارس��تانميفرس��تادوازخوانن��دگانمتمکنوي��اانس��اندوس��تشکمکميگرفتکهتوشهايبرايآخرتآنهاباشدوازايننمونهونوع،چندچشمهنش��اندادهب��ودوالج��رمم��راجعينزي��ادبودند.بيمارانقلبي!کهبودجهيمعاجلهنداشتند.نابينايانيکهنيازمندجراحيبودندوپ�وليدربساطش�اننب�ودو...روزيازروزهامردميانساليوارداتاقکاراينف��دويش��د.نشس��توس��فرهيدلشراپهنک��رداواززنيس��خنگفتک��همتکف��لمخارجچندسرعائلهبودبيهيچدرآمدوبيهيچنانآور!والمحالهنيازمندومحتاجکمک!گفتمبرادرم��اک��هب��ودجهايب��راياينآدمهانداريم!اگرکسيبيمارباشدميشودبهلطفدکتريوباهمراهيمديربيمارس�تانيب�رايشک�اريک�رد.ام�اب�رايآدميزادگانيازايندستجزغمخواريکاريازدستمانساختهنيست!م��ردرض��ايتنميدادوم��رتبازمس��کنتوفق��رزنموردنظرحرفميزدودرهمينحيصوبيصبودکهپهلوانهموارداطاقشدوشاهدگفتگووچندلحظهبعدخودشيکپاگفتگوکننده.راستشرفتهرفتهدمگرمآنآقايميانهسالمارابهفکرفروبرد.منوعب��اسبع��دازدق��ايقيچن��دح��رفوگفتگوبهفکرافتاديمکهبرايآنخانممکرمهکاريپيداکنيموالج�رمپ�رسوجويم�انش�روعش�دک�هببي�نيموض�عيتعلي�امخدرهچيست.سواددارد؟ميتوانمثالدرادارهاياستخدامشکرد.ميتواندرجاييبهعنوانپرستارسرکارشگذاشتومتأسفانههرپرسشيکهکرديمجوابمأيوسکنندهايشنيديموباالخرهآنآقايميانهسالپيشنهادکردکهکسيرابفرستيم
درخانهيآنخانموباخودشحرفبزنيموضمناوضعاسفناکزندگياشراهمازنزديکببينيم.احساساتنوعدوستيمابههرصورتيبودبهغليانآمدهبود.باعباسقرارگذاشتيمبرويمخانهيخانمموردنظ��ر.ت��ااگ��ربتوانيمحداقلخودمانوازجيبپرفتوتمانکمکيبکنيمويکروزرفتيم.حدودپلچوبي.آنج�اک�همغازهه�ايچوبفروش�يفراواناستتوييکخيابانفرعيآپارتماننيمهويرانيبودک��هيکيدواط��اقمخ��روبهاشدرطبقهيدوممح��لزن��دگيآنخانموبچههايشبودراست،راستيوضعفالکتباريداشت.بيهيچاميدباسرووضعيژندهکهچه��رهاشبيش��ترازس��نيکهداشتنشانميداد.وتنهاچيزيکهدربساطداشتقهوهبود.برايم�انقه��وهايدرس��تک��رد.خ�ورديموبع�دعب��اسب��هشوخيگفتشماکهبرايماقهوهدرستکرديدخوبستفالقه��وهم��اراهمببيني��د.اوالبت��هاينح��رفراب��هش��وخيزدو
ميخواستحرفيزدهباشد.اماخانماظهارداشتکهحتمااينکارراميکند،چونازفالقهوهسررشتهدارد.تويچشممابرقيزد.باعباسنگاهيردوبدلکرديم.انگارکهگمشدهايپيداشدهباشدومعم�اييح�ل!دردس�رتانن�دهمفردايهمانروزيکيازخبرنگارانمجلهبهاتفاقعک��اسباش��يب��هم��نزلخ��انمرفتن�د،ازاوعکسه��ايمختلفيگرفتن�دب��اژستهايخيالانگيزوخالصهکنمهفتهيبعددرمجلهرپرتاژيچاپشداززنيکهدرفالقهوهسرآمدهمگاناست.ب��ااينتوضيحاتکهايشانسالهادرخارجازکشوردرساينکارراخواندهاندوازرويخطوطفنجانقهوهوانواعفاله��ايديگ��رپيشگوييهاييکردهاندکهدنياازدرستيآنانگشتحيرتبهدهانگرفته.مثالپيشگوييزلزلهيالروياپيشگوييرويکارآمدنژنرالدوگلدرفرانسهويامردنپاتريسلومومباوازاينحرفهابعدخطاببهخلقاللهکهبشتابيدکهحض��رتعلي��هآيندهيشماراموبهموکفدستتانميگذاردوالبتهالزمبودکهاسممناسبيهمبرايايشانانتخابشودک��هش��دوم��اآنحضرترابهلقب»مادامصوفي«ملقبکرديم.باآدرسدقيقايشانوالبتهمبلغيهمبهرسمقرضالحسنهپرداختيمکهباآنسرووضعخانهوخودشانراهممرتبکنندکهکردندوالغرضديرينگذشتکهجماعتتهرانيخاص��هخانمه��ايمتعينوشمالشهريمشتريدايموپروپاقرصمادامصوفيشدندوسبطش��هرتايش��اندرهمهيخانوادهه��اپيچي��دوک��ارب��هجاييرسيدکهخانمهايمحترمهبراياينکهازطرفمادامصوفيويزيتشوند.ازچندروزقبلوقترزروميکردندوالب��دهنوزهماينوضعادامهداردچهاينکهبعدهاشنيدمکهچونکارمادامصوفيگرفتهبودوب�ازارشب�هگ�رميرواجداش�تو
اسممادامصوفيدرمحافلزنانهيتهرانازنيکسونوکيسينجرهممعروفترشدهبودو...
واماچشمهکاريکهبندهوحضرتپهلوانمرتکبشديمبههمينيکيختمنميشود.دراينزمينهدريادمخلصي�ادديگ�ريهمهماندهاستکهذکرشخاليازلطفنيست.گفتمکهايامعيداستوبايددستبهدامانفانتزيشدوچهبه��ترک��هاينفانتزيهاحقيقتهمداشتهباشد.همهاشنميشودکهازمسايلج��ديمثالازسياس��توادبوه��نروت��اريخواي��دئولوژيومکاتيبفلسفيواجتماعيحرفزد!اينجورچيزهادرزندگيمامردمواقعيتملموسترياست.ومالحظهميفرماييدک��هدرشهردکهيفالگيرانورماالنبهمراتبازدکهيکتابفروشانگرمتراستوبهقيدقسميکيازاينازمابهترانش��مالشهرنشينسالبهسالسراغمثالاستادهماييويااستادهماييهارانميگيرند.اماهم�هدرجس�تجويآدرسونش�انيفالنفالگيرورمالهستندونمونهاشهمجستجويپيگيروبيامانخلقاللهبرايدستيابيبهچندسيدجليلالقدراس��تک��هدرافواهبهسيداللمعروفيتدارندونمونهاشراهمحاالخدمتتانعرضميکنم.کهکلکسيونخاطرهنويسيمخلصدرب��ارهي
فالگيرهاوچهگونگيانعکاسوضعآنهادرمجلهتکميلگردد.باريروزيتويتحريريهمجلهيتهرانمصورنشستهبوديم.حضرتشهرزاد)حسن(ک�همتص�ديص�فحاتدريچهيمجل�هب�ود،مثلاينکهبهانرژياتمپيبردهباشد،سراسيمهواردشدومژدهآوردکهبچههاچهنشستهايدک�همنس�يداللراپي�داک�ردمو
قراراستهمينامشببيايدخانهيما!مژدهيشهرزادموجيبرپاکردازخوشحاليوچن�دلحظ�هبع�دهم�هدف�ترمجل�هرات�رککردن��دک�هبرون�داينم�ژدهراب�ه»منزل«همبدهند.خالصهشبکهفرارسيددرخانهيشهرزادخلقاللهبهاتفاقعيالگوشتاگوشاطاقپ��ذيرايينشس��تهبودندوداشتندقيافهيروحانيسيداللراتماشاميکردند!شادروانسجادکريميانبود.حميدکشاورزب��ود.ه��اديخرس��نديبود.ستارلقاييبود.فرام��رزبزرگ��رب��ودوچن��دتنديگ��رب��هاض��افهجمعيازهمک��اراناداريش��هرزاددرادارهيهواپيم��اييکشوريوخالصهسيداللرابهاطاقکناريبردندوحضراتبهنوبتميرفتندبهحضورايشانوکسبفيضميکردندوبهعبارتيازآيندهيخودباخبرميشدندوبيرونميآمدند.اماهمانشبدرفکراينبندهوديگررفقايتحريريهيکفک��ربک��رپيداشدوآنبهخدمتگرفتنسيداللبودبرايخدمتبهخوانندگانمجله.امااينحضرتسيداللمثلآبدرغربالدريکجاقرارنداشتواناريبودبرايهربيمارکهدستکسيبهسهولتبهدامانشنميرسيدوعالوهبرهمهياينهانرخگرانيهمداشتوالجرممابهفکرافتاديمکهخودمانيکسيداللدرستکنيمواتفاقاهمدرستکرديم.قبلازهم�هقرع��هف��البهناممجيدکشاورزافتادکهستونفالهفتهرادرمجلهمينوشتوازقضايروزگ��اراي��اميک��هدرآلم��اندرسميخوان��دهمدتيدربارهيهيپنوتيزمواحضارارواحوخالصهفالوفالگيريمطالعاتيکردهبودوپروفس�ورقض�يهب��ود!ت��ااينج�ايک�ارعيبينداشتوماخودمانيکسيداللدراختيارداشتيم.اماماندهبودکهعکسسيداللراچهطورپيداکنيمکهاينمشکلراخدابيامرزسجادکريميانحلوفصلکرد.بدينشکلکهدرآرش��يوعکسه��ايمجل��هگش��توعکسيکيازهنرپيش��گانقديميتئاتردهقانراکهبرايشرکتدريکنمايشنامهگريمکردهوريشگذاشتهبودوخالصهقيافهغلطاندازيداشتپي��داکردوهفتهاينگذشتکهماهمانعکسرادرگوشهايازرويجلدچاپکرديم؛بااينتيتربزرگکهسيداللآمادهاستکهبرايخوانندگانمجلهفالبگيردوآيندهوسرنوشتآنهاراپيشگوييکندوالبتهچوندسترسيمستقيمخوانن�دگانب�هس�يداللممکننيست،الزماستکهآنهاعکسپرسنليبهاضافهاسمومشخصاتخودشانرابرايمابفرستندت��ام��اآنرادراختيارسيدالل)کهالبتهکسيجزمجيدکشاورزنبود(قراردهيموايشانهمافاضاتخودرادراختيارم��اق��راردهن��دک��هب��هعنوانجوابدرمجلهچاپشود.قارئينمحترمبدانندکهچاپشدناينمژدهدرمجلههمان،وسيلنامههاييک��هب��هس��ويمجلهسرازيرگرديدهمان.وسرانجامکاربهجاييرسيدکهپستچيخيابانژالهمتعجبشدهبودکهچهشدهاستک��هحجمنامههايتهرانمصورناگهانسربههزاره��اگذاش�تهاس�توالبت�هک��ارخ�وبپيشميرفتک��هم��امواج��هب��اي�کدردس�روگرفتاريعجيبشديم.بدينترتيبکهتلفنمجلهلحظهايقراروآرامنداشتوتلفنکنندگانمحترمتنهاخواستهشانازم��ااينبودکهماآدرسسيداللرادراختيارآنهاقراردهيم.البتهازسماجتآنه�اواينک�هگ�اهيب�هالتم�اسوخ�واهشتمن�اميافتادندچيزينمينويسم.همينقدربدانيدکهکاربهپارتيبازيهمکشيدهبودومرتبکارتتوص�يهوس�فارشازبزرگ�انقومبودکهبهدستمهندسواال)مديرمجله(واينبندهميرسيدکهلطفيبکنيموآدرسسيداللرادراختيارحام��لک��ارت
قراردهيم.درستنيستاساميکسانيکهدرسيستمهايباالياجتماعق��راردارن��دوب��هس��فارشعي��الب��رايدي��دارس��يداللبيت��ابيميکردنداينجابنويس��م.وليهمينق��دربرايت�انبگ��ويمکس�انيمراجع��هکنن��دهبودن��دک��هس��الهادراروپ��اوآمريک��ابه��تريندانشکدههاراگذراندهاندوبهاصطالحجامعجميععلوموفنونم�درنوم�درروزش�دهاند.ام�اي�کروزم�اجراييرخدادک�هسرانجامهمانهمباعثشدکهمادکانسيداللرادرمجلهتعطيلکنيموماجراازاينقراربودکهيکروزآقاييچمدانب��هدستبهاتفاقدوتاخانمچادريواردتحريريهمجلهشدندوگفتندکهماهماکنونباقطارازت��بريزب��هته��رانآم��دهايموي��کسرهمازايستگاهراهآهنبهدفترمجلهواردشدهايم.پرسيديمچراگفتندفقطبهقصدديدارسيداللوشمابايدحتماآدرس
اورادراختيارماقراردهيد.تويتحريريهبچههانگاهيبههمکردندوماندهبوديمکهواقعاچهجوابيبدهيموچونواقعاهيچجوابيهمنداش��تيم.ن��اگزيرگفتيمکهمتأسفانهسيداللبهسفررفتهاستوآدرسونشانهايهمبرايمانگذاشته.شمابرگردي��دت��بريزآدرس��تانراهمبهمابدهيدهروقتسيدبهتهرانآمدشماراخبرميکنيمکهبياييد.وآنهاالبتهاولمتقاعدنشدنداماوقتيفهميدنداص��رارفايدهايندارددستازسرمابرداشتندورفتند.وليماديديمکهکارداردبهجايباريکميکشدوهمانطورک��هگفتمن��اگزير
بساطسيداللراازتويمجلهبرچيديموغائلههمختمشد!باريميبخشيد.شايدذکراينگونهيادهاوخاطرههادرحقيقتمشتخودبازکردنباشد.اماعيبيندارد.بگ��ذارخوانن��دگانمحترممطبوعاتبدانندکهوقتيبهاينگونهعاليقپوچدلبستگيپيداميکنند،کارگزارانمطبوعاتهمناگزيرميشوندب��رايشکمبهآنهاخوراکيتهيهکنند.معموالفروشندهکاالييراعرضهميکندکهبابطبعمشتريباشد.مثالآي�اهيچوقتديدهاي�دکهمجلهييغمايامجلهيسخنويامجلهيرنگينکمانياهمينمجلهيفردوسيخودمانبهاينگونهمسائلتوجهکند.حتم��انه!چراکهخوانندگاناينمجالتجزاينميخواهن�دوج�زاينميخوانن�دام��اوق��تيک��هفالنس��ردبيرعمالميبين�دمط��الباحضارارواحوياسحروجادوويافالوفالگيريخوانندهپروپاقرصوتيرازبيخوندلداردالمحالهق��دمدرهم��انراهي
ميگذارد.کهخوانندهاشبهاونشانميدهدوحتيبابتآنپولهمميدهد.بااينهمهمندراينماجرامس�ئوالننش�رياتراهمبيگناهنميدانماگرچهيکيازآنهاخودمباشموشايدهمبرايهمينبودک��هخواس��تمب��هاينوس��يلهاق��رارب��هگن��اه
کردهباشم.کهبههرحالاقراربهگناهگوياازعقوبتآنميکاهد!
سبز سرزمین ماندگار آوای
به بهانه نصب تابلوي ميراث فرهنگي بر ديوار خانه ي ناصر مسعودي در گيالن آرش منصور
،صداييکهگرچهپيشازآنهمدرگيالنشناختهشدهبود.اماحاال60يکصدايآشنادرتيتراژسرياليتلويزيونيدردههيباسريالکوچکجنگليمعروفيتيفراترازمرزهايلهجهوجغرافيايشپيداکرد.صداييکهبيننتهابالرزشيآشناوح��زينميچرخيدولهجهاشديگرمانعانتقالزبانشنبود.صداييمتعلقبهگيالنکهحاالدرهمهيايرانفهميدهميشد.ت��وگ��ويي
همهراگيلکوچشمانتظارميرزاکردهاست.تحري��ريخفي��فازموس��يقيس��نتي،لهجهايازموس��يقيفولکل��ور،تنظيميکالس��يکب��اس��ادگيوبيپ��يرايگييکدس��ت
ميشدند.تاآنهاکهجوانتربودندونميدانستندبپرسنداينصدايکيست؟روحيجاريومستتردرخاطراتيدورونزديک.
صداييکهگذشتهراملموسواکنونيکردهبود.آنقدرکهبتوانيلمساشکنيوباروحشروبروشوي.صدايناصرمسعوديچنينپليست.از»گلپامچال«تا»ميرزاکوچکخان«وازترانههايکوچهبازارياشگرفته،تاآثاري
کهازموسيقيفولکلورفاصلهميگيرند.بهزبانيروحنوازترازگذشتهتااکنونتبديلميشود.تلفيقتمهايفولکلور،سازهايکالسيکورنگصدايمسعوديآثاريب��هدس��تدادهاس��تک��هن��هفق��طيکيازجلوهه��ايزيبايدرکوشناختموسيقينواحيست.کهجزآنودرسطحيب��االتربازنم��ايروحت��اريخوفرهنگيس��تک��هگ��اهانب��وهتفسيرهاوتحليلهاازپسآنبرنميآيدوامابااينترکيب،بهيکبارهبيواسطهاکنونواينجارابهآنتاريخوفرهنگپيون��د
ميدهد.صدايمسعوديصدايروحوتاريخگيلکاس��ت.ع�اطفهايک�هص��داياوب��هترانهه��اميبخش�د،ن��هازدامنهيص�داک��هب�اتحريرهايخفيفوريزوحزنيکهبارنگصدايشيکيشدهاست،بهدستميآيد.عاطفهايکهصداياوراراويبيرياو
صادقترانههايشميکندترانههاياواززبانيکمابيشعاميانهوهمسوباعواطفيکهتودههايانسانيباآنهازمانرابهخاطرميسپارند،نزديکتربهروايتمردمانيستکهاگ��رلهجهيگيلکياشب��هآنه��اجغرافي��اميده��دام��اع��واطفش،مرزه��اياينجغرافي��اراچن��انوسعتيميدهدکهازمرزهاميگذرد.اوازدلمردمانيکتاريخويکفرهن��گميخوان��د.ش��ايدب��هخ��اطرهمينهاس��تک��هتوانايياشنهدرخواندناوجوفرودها،کهدرلرزههاوتحريرهاينرميستک��هبازت��ابآرزوه��اوروياه��ايس��ادهوبيغشهمانمردماستونهبازيهايفرادستان.ترانههايشهمبههمانسادگياند.ازرقصهايروستاييتاعاشقانههايپسرکيبهخاطردختريگيلکوترسهايمادرانودلهرههايپ��درانب��هخ��اطرآنچ��هش��اديهايکوچکش��انراتهدي��دميکن��د.وازرويايسبزجنگلهايشومضطربتبرهاييکهزمانبرايآنهاخوابديده.واينهمهميش��ودص��دايس��ادهوزي��رم��ردي
گيلککهانگارهميشهکناردرختي،کناررودخانهاينشستهوروحسبزسرزمينشرازمزمهميکند.صداينرممرديگيلککهاززبانمردمانکوچهوبازارميخواند،چهدرکوچهباغيهاوچهوقتيپ��ايتج��ربهايت��اريخيدر
مياناست،ازعشقهايسادهواندوههايسادهوانسانيشانميگويد،تنهاصدايمسعودينيست.اوادامهيبيشمارخوانندگانفولکلوراستکهباتکيهبرآوازس��نتي،ملوديه��اورنگه��ايب��وميراب��هس��طحين��وارتق��ادادند.دلشورههاواندوهزنيکههمسرشباجنگليهارفتهودربلبشويسهمخواهيروسهاورضاخاننگ�رانم��رزعهيکوچکشاست.مرديکهدلهرهيفرزندانشرادارد.واندوهجاريدرروحمردمانيکهدرطولتاريخرنجهادرسينهيخود
تلنبارکردهاند،آواييشدهاستجاريدرطولتاريخوتاناصرمسعودرآواييکهازمرزهازمانومکانگذشت.اگرمجموعهکتابهاواسنادوتصاويرمربوطبهعهدکوچکجنگلي،تص��ويريمغش��وشوکم��ابيشمتن��اقضازآنواقع��هوزمانبدستميدهند،اماصدايمسعوديوترانهيکوچکجنگلينهفقطروايتيدرونيازمردمانگيلکيکهدلدرگ��رويميرزادارند،درخودداردکهآنترسهاازدشمنوامي��دهاب��هم��يرزاراب��هبيموامي��دهايمل��تيدرط��ولي��کت��اريخوص��ل
ميکند.مسعودييکيازاينصداهاستوهنرش،پارهايازاينفرهنگ.
یک پروندهتاریخ آیینه در باآینده دیدار
مشکلخودمانهستیم،
ونههیچکشوری نهانگلیس
تاريخ در گفت وگو با منصوره اتحاديه دکتر منصوره اتحاديه)نظام مافي( استاد دانشگاه است و زني خستگي ناپذير در نشر تاريخ ايران. از آثار او مي توان به آمار دارالخالفه ي تهران، اسنادي از تاريخ اجتماعي تهران، سياق عشيرت در عصر
قاجاريه، پيدايش و تحول احزاب سياسي مشروطيت، مجموعه مقاالتي درباره ي تهران، فاتحان خارجي، مقاومت داخلي و تصوير پايان جهان و ترجمه ي آثاري چون سفرنامه ي آگوست بن تان، جنگ
هرات و ... اشاره کرد.لق الوثائق المحتويات تحكم أدوالتر قيمكنت إلى الصفحات للطباستخدامواجهة الخطوط
ندارند« و به همين دليل از اتفاقات تاريخي هم درس نمي گيرند. آيا شما اين را قبــول داريــد و علتبه نظر شما چيست؟
بهنظرمنافرادفرقميکنند.زمانهفرقميکندوهمچنينموقعيتهاواتفاقات.ايراني��کم��وقعيتژئوپولتي��کداردک��ههميشگياست،وتغييرنميکند.دريايخزردرشمالاست،خليجفارسدرجنوب،غربايرانت��رکه��اواع��رابهس��تند،درشرقبلوچهاوافغانها.درشمال،يکوقتيروسيهيتزاريبودويکزم��انيش��ورويوح��االح��دودهش��تکش��ور.اينشرايطکهتغييرنميکند.واينخودازعواملياستکهباعثميشود،خيليازمس��ايلت��اريخيتک��رارگ��ردد.هرچن��دک��هواقعهيتاريخيممکناستشباهتباگذشتهداشتهباشد،وليتکرارنميشود.وقايعفقطمشابههستند.وليبههرح��الداشتناطالعاتتاريخيدرسطوحمختلفازواجباتاست.بهخصوصبرايگردانندگانامورسياسيومسئوالن.ايني��کواقعيتاست.بهعقيدهيمنماازچندچيزرنجميبريم.ايندرستاستکهشايدمادرايرانديگرآدمبيسوادن��داريم.يااگرهستندتعدادشانکماست.وليبسياريازافرادسوادفرهنگيواجتماعيندارندوهمينط��وربس��ياريازمس��ئوالنهمسوادتحليليندارند،درحاليکهدررشتههايمختلفتخصصدارند.وليدرکشرايطوسياستزمان��هبينشوق��درتتحليليميخواهدکهبايدآموخت.مثالدرکشورماهردورهايکهرئيسجمهورعوضميش��ود،ع��دهايازم��ديرانوح��تيکارمنداندستگاههاهمعوضميشوند،واينيعنيازبينرفتنميزانزياديتجربه.تمايلعجيبيدرکشورم��اوج��ودداردکههرکسبرسرکارميآيد،ميخواهدهمهچيزراازصفرشروعکند.کسيهمعادتبهنوشتنتجربههايشوحفظآنهاندارد.درحاليکهتاريخوآگاهيازتاريخوگذشتهوشناختمسايلوسابقهشانضرورياست.واقعاض��رورياس��ت.منگاهغبطهميخورموقتيميبينيمکهماهميشهباانگلستانمسئلهداشتهايموهميش��هس��فراياينکش��ورآمدهان��دوي��ککارهاييکردهاندکهبهنفعمانبود.واينمدامدردورههايمختلفتکرارميشود.وهميشهسؤالمنايناستکهماچ�هتعدادمتخصصداريمکهانگلستان،جامعهوسياستآنرابشناس��ند.سياس��تآنکش��ورن��هفق��طدررابط��هب��ام��ا،بلک��هسياستکليآنکشوررابشناسندودربارهيآنتحقيقکردهباش��د.وليببيني��دچ��هتع��دادمتخص��صانگليس��يدرزمينهيبررسيروابطايرانباانگلستانهست.کهخيليخوبهمکارميکنند.درانگليسودردانشکدههاومراکزتحقيقاتيشان
چهتعدادمتخصصايرانشناسوکارشناسروابطايرانوانگلستاندارند؟ واقعيت اين است که در طي يک تاريخ طوالني ما ضربه هاي مختلف از اين کشور خورده ايم ولي باز
هميشه انگار بار اول است که با آن ها برخورد مي کنيم.خبانگلستانازاينتصورماخيلياستفادهميکند.درنه��ايتق��درتياس��تک��ههم��وارهازهميندرسنگرفتنه��ايم��او
اينکهمامتخصصتحليلگردراينحوزهنداريمسوءاستفادهکردهاست.روسيه هم همين طور است.
نه،ماازروسهاهموارهترسيدهايموحقهمداشتهايم.ماراجعبهروسهامثلانگليسيهافکرنميکنيم.ماچن��دينق��رنهمسايهروسهابودهايم.چندينجنگکردهايم،آنهايابهايرانهجومآوردهاند،يانخواستهاندخ��اکم��اراتخلي��هکنن��دو...مشکالتمختلفديگر.عالوهبراينهاجاذبهيکمونيسمدرزمانشورويسابقخيليازايرانيهاراجذبکردکهبهکشوربيگان����������هخ����������دمتکنن����������د.ام����������ارابطهيم����������اب����������اانگلس����������تانازاولب����������هن����������وعي
Love and hateبودهبهقولخودشان.يعنيهمجذبآنهابودهايموهمازآنهابيزاربودهايم،همفکرميکنيمدرح��التوطئهاندوهمبرايمانمهماستکهانگليسيهادربارهيماچهفک��رميکنن��د.نميخ��واهمدراينج��ااينرابط��هراتحلي��لکنم.اماسؤالماينجاستکههميناالنماچندنفرمتخصصدرايرانداريمکهمثالبتواندموقعيتحزبخانمت��رزاميراتحليلکند.مسئوالنوانديشمندانمابايدبدانند،چندتاتزدانشگاهيدراينموردنوشتهشدهوچهق��دردراينزمين��هک��ار
شده؟حاالاگردانشگاههايانگلستانرابگرديممتوجهميشويمکهچندينپاياننامهومطالعهيجديانج�امش��دهوتع�دادزياديمتخصصهميناالندرموردايرانمشغولتحقيقهستند.خباينهاتأثيرميگذارد.وقتيشماميفرمايي��دک��هچ��راماهماناشتباهاتتاريخيراهميشهتکرارميکنيم،جوابايناستکهمااصالآغازنکردهايمبهاينکهاشتباهاتراتحليلکنيموتماممدتدراش��تباهيم.اينک��همثالدرم��وردهمينانگلس��تانک��هح�رفشراميزنيمي��کدفع��هحمل��هميک��نيمب��هسفارتاينکشور،يعنيچه؟اينکارچهنفعيداشت؟ج��زاينک��هباي��دحاالحااله��اتبع��اتآنراپسب��دهيم.ب��هه��رح��الندانستنتاريختقصيرمردمنيستواصالدرسايرکشورهامگرمردمکوچهوبازارچهقدرازتاريخخبردارند.درآمريکا،درانگلستان،فرانسهو...وليانتظارازفرهيختگانومسئوالناستکهباي��دت��اريخبدانن��د.اينه��اباي��دي��کش��ناختوس��يعودرستازتاريخداشتهباشند.اگرشماخيليهمتاريخبداني��دوليق��درتتحلي��لنداش��تهباش��يدوهميش��هب��هدنب��الکس��يبگرديدکهاورامسئولبدانيدومشکالتتانرابهگردناوبيندازيد،هيچوقتنخواهيدفهميدمشکلکارکجاست.چ��ونش��ما
وقتيتاريخراميخوانيدبايدطرفمقابلراهمدرککنيد.کهاوچهمسئلهايدارد.و اين که در زمانه ي خودش با چه مسايلي روبه رو بوده؟
بلهچونآنهامن��افعخودش��انرادرنظ��رميگرفتهان��د.م��اي��کطرف��هقض��اوتميک��نيم.درم��وردهمينانگلس��تانم��دامميگوييمانگلستانازصدسالپيشبهمااجحافکرده،انگلستانبهماظلمکرده،رشوهدادهواعم��النف��وذک��رده.خبآنهاسياستخودشانراپيشميبرندوهموارهازهرطريقيکهميتوانندميخواهندمنافعخودراتأمينکنند.مشکلماخودمانهستيم.منواقعاعقيدهندارمکهسياستمدارانماخائنووطنفروشبودهاند.بلکهآنهاباتوجهبهش��رايطروزکارميکردهاند.وبادستخاليدرگيرمسايلروزبودهاند.مثلامروزکهمابامسايليروبهروهستيمکهپنجاهسالديگ��رخوانندگانتاريخامروز،ممکناستازماايرادبگيرندکهتصميمامروزتصميمدرستينبوده.تاريخرابايددرککرد.اينکهفقطبدانيمفالنحملهاتفاقافتاد،فالنقراردادبستهشد،دانستنتاريخنيست.درستاستدرگذشتهماازبرخيروابطضررکرديمامانميپرسيمچهچيزيباعثشد.واينمسئلهتاتدريسوبحثنشودمشکلهموارهوج��ودخواه��دداش��ت.حاالشمامثالازسياستچرچيلانتقادميکنيد.ولياوداشتبرايکشورشکارميکرد.ماچرااجازهداديم؟!وقتيش��ماصحبتازجهانميانهميکنيدک��هي��کخصوص��ياتيدارد.کش��ورهاييک��هيکيازمشخصاتش��انهمينفق��دانعلموتحلي��لاست.مدارسيدرانگلستان،فرانسه،آلمانياآمريکاهستکهسياستمدارتربيتميکند.وطنپرستتربيتميکنند.روياينمسايلسالهافکرشده.وتکتکموارددرکتابهايدرسيتکرارش��دهوليم��اب��اتاريخم��انمس��ئلهداريم.وض��مناينکهگفتموقايعتکرارنميشود،وليتکرارهمکهبشودماعبرتهمنميگيريم.چونهرزمانهايويژگيه��ايخ��ودشرادارد.االنهرتصميميگرفتهش�ودب��اامکان��اتام�روزاس��ت.ولياگ��رتحلي�لازاش��تباهاتگذش�تهمانداش��تهباش��يم،آنشکستدوبارهتکرارنميشود،وت��انت��وانيمآزادان��هدرب��ارهياينمس��ائلح��رفب��زنيمايناتف��اقنميافت�دوچ��يزيح��ل
نميشود.تازمانيکهاشتباهاترامخفيکنيم،چيزيحلنميشود.و البته ارتباط ما سال هاست با جهان از نظر ايجاد کرسي هاي مطالعاتي قطع است.
بلهخب،اينخيليضررداشته.مابايددربارهيهمهيکشورهامتخصصداشتهباشيم.حتيدرم��وردون��زوئالهمتحليلگ��رداشتهباشيم.باالخرههيچجايدنياازجايديگرشجدانيست.فرقينميکندکجاباشد.اطالعاتوسيعومتفاوتب��هم��اکمکميکند،چونجهانبينيماراگسترشميدهد.وطبيعياستکهچوندرآگاهيازشرايطجه��انض��عيفهس��تيمدرتصميمگيريهايمانهمتأثيرميگذارد.درانگلستاندولتدرموردمسايلسياسيورابطهباکشورهاازاس��تاداندانش��گاه
نظرخواهيميکنندوباآنهامشورتميکند.اينمهماستوليبهش��رطاينک��هآگاهان��هوآزادان��هباش��د.مش��کالتيکيدوت��انيس��تت��اريخباي��دي��کعلمبش��ودمث��ل
زمينشناسييافيزيکوغيرهوبايداستقاللداشتهباشدوبتواندحرفشرابزندتابياموزد.ــدر نقش اين ــا چه ق اين که فرموديد ايران از نظر ژئوپوليتيک و تاريخ شرايط خاصي دارد درست، ام عادت بد را که هر کس در هر دوره اي بر سر کار آمده دانسته ها و اسناد قبلي را از بين رده و اصوال
مردم ما اهميت سند را نمي شناسند. در اين درس نگرفتن ما از تاريخ مؤثر است؟ببينيدسندميتواندخطرناکباش��د.دره��ردورهايه��رکسب��امس��ئوالندروهيقب�لعکس��يداش��تي��اس��نديدرم��وردرابطهايوجودداشتهم��هراس��وزاندچ��را؟چ�ونميترس��يدند.پهل�ويک��هرويک��ارآم��د،قاجاره��اهمهيسندهايش�انرا
سوزاندند.اينبارهاتکرارشده.گاهاتفاقامردمچوناهميتسندراميشناسندآنراازبينميبرند. اين درست که مردم بايد اهميت سند را درک کنند. ولي فالن نهاد دولتي چــرا بــراي اســناد دولــتي و
ملي آن ارزشي را که بايد قايل نيست يا در نگهداري آن کوشش نمي شود. اينهمازهمانکمسواديناشيميشودياترس.چندسالپيشاطاقبازرگانيوتجارتايرانازمؤسسهيم��اخواس��تکهکتابيدرمورداينمرکزنوشتهشودوگفتندخودشانهيچسنديندارند.چ��وناولانقالبهمهياس��نادمع��دومش��د.و
ميخواهيمتاريخچهبنويسيماماهيچسندومدرکينداريم! يعــني مــردم هيچ وقت اهميت »ســند« را درک نمي کننــد. و اين هم از احســاس نــاامني اســت و بي سوادي. شما به عنوان يک مورخ و استاد تاريخ چه قدر معتقــد هســتيد کــه آثــار هــنري مثــل فيلم، نقاشي يا به خصوص ادبيات مي توانند روايتي درست از يک دوره ي تــاريخي باشــند؟ بــه خصــوص در
کشوري مثل ما که اسنادمان را نگه نمي داريم، حکم سند را داشته باشد؟ ببينمناصالاعتقادندارمکهسينماياتلويزيونوظيفهداردتاريخيادبدهد.اينهاميتوانندفيلممستنددرستکنند،آنهمبهشرطيکهآزادومستقلباشند.بعضيهاسعيميکننددرراديووتلويزيونورسانههاآگاهيتاريخيبدهند.اينکارهم
همانمشکلکتابراداردبايدبتوانندحرفشانراآزادنهبگويند.البتهاگردرستاستفادهشودميتواندمفيدباشد.
سؤال من اين بود که وقتي شما درباره ي شخصيتي مي نويسيد آيا ممکن است بــه دنبــال ردپــايي از او در يک رمان هم بگرديد و آيا رمان و داســتان و آثــار هــنري مي تواننــد روايــتي از دوران خودشــان
باشند؟ البتهرماننمايندهيبسياريازمسائلروزاست.ادبياتاصالسنداست.سنديکهمورخاستفادهميکندميتواندبهقصدتاريخنگارينوشتهنشدهباشد.ميتواندرمانباشدوصيتنامهياوقفنامهباشدياحتيخاطراتيکدخترجوانباشد.االنيکرماننوشتهميشود.بهاينرمانازچندديدميتواننگاهکرداولاينکهبهچهسبکينوشتهشدهوديگ��راينک��هايناثرنشاندهندهيتفکريکعهدوزمانهاست.سندتاريخيميتواندهمهچيزباشد.ميتوان��دي��کس��اختماني��اي��کداس��تانعاميانهباشداينهنرمورخاستکهبتواندازآناستفادهيتاريخيکن��د.چن��ديپيشلباس��يمرب��وطب��هدوراناولقاج��ارفروختهشدکهيک»نامهيعاشقانهيکوتاهدرجيبآنپيداشدکهنويسندهخطاببهخانمينوش��تهک��ه:»اگ��رت��واج��ازهبدهيبهاشارتيمادرجعفرراطالقميدهموبهخواس��تگاريت��وميآيم.«اينهمي��کس��نداس��ت.مط��البزي��اديدرآنهستکهمورخميتواندبهآناستنادکن��د.اينابتک��اروآگ��اهيم��ورخاس��تک��هچهگون��هازآناس��تفادهکن��د.وق��تيش��مامطالعهيوسيعداشتهباشيدوفقطمحدودبهکشورخودتاننباشيددامنهيتفکرش��ماوس��يعترميش��ودوبه��ترميتوانن��د
امکاناتاسنادرادرککنيدواستفادهکنيد.تجربهياخيرمندراينموردخيليجالباست.مدتياس�تک�هدارمکت�ابيراميخ�وانمک�هوينس�تونچرچي�لدرب�ارهيجدش،جانچرچيلنوشتهاست.شايدبپرسيدخواندنزندگينامهيجدچرچيلچهاهميتيدارد!وليعالوهبرزب��انبس�يارفاخرآنوعالوهبراطالعاتتاريخيوقتياينکتابراميخواندم،ب��اخ��ودمگفتمم��ايکيازدردهايم��انايناس��تک��هدرتاريخمانقهرماننداريم.ماهيچکسرانداريم.ائمهراکهکناربگذاريموکهمعصومهستندوب��زرگوقهرم��انم��اوم��دل
زندگيماهستند.ماغيرازاينهاقهرمانتاريخينداريموهمهراخودمانخرابميکنيم.واينعجيباست.همهراکوبيدهايموازبينبردهايم،ياازآنه��ااس��طورهميس��ازيمق��درتخ��ارقالع��ادهب��هآنه��اميدهيم،وليهيچدرک
تاريخينداريم. اما باالخره قهرمانان کشورهاي ديگر هم اشتباهاتي داشته اند. اما آن ها عيب هــا را بــه انــدازه اي کــه
خدمات آن ها را مي بينند بزرگ نمي کنند. وقتيشمادرکدرستتاريخيداشتيدميتوانيدتشخيصبدهيدکهچهاتفاقافتاد،چرافالنتص��ميمگرفت��هش��دوپيآم��د
آنچهبود.مابهبچههايمانميگوييمايرانرادوستداشتهباشيد.خبچهکسيرااجازهداديمتبديلب��هقهرم��انش��ود.م��اهميش��هخودمانخودمانراسرکوبکردهايم.ازنظرماهيچکسيبزرگنبودهوکارينکرده،درسراسرتاريخم��انهمهمينط��ور
بوده.خباينهاازبيعلميميآيد.آيانبايدپرسيدپسچهکسياينکشوررانگهداشت. در حال حاضر که رسانه ها در سراسر دنيا گسترش پيدا کرده اند، فضاي مجازي در دســترس اکــثريت افراد جوامع مختلف هست و اطالعات در اختيار همه هست و مي توان در لحظــه از اتفاقــاتي کــه در سراسر جهان مي افتد مطلع شد. درواقع دانش و اخبــار در ســطح متوســط در حــال عمــومي شــدن است. آيا اين نقشي در روايت درست تر تــاريخ و مانــدگاري اســنادي کــه حــاال ديگــر در اختيــار تعــداد
مشخصي از افراد قرار ندارد مي تواند داشته باشد؟ آيا اين شرايط خوب است يا بد؟ همگانيشدناطالعاتبدنيستواجتنابناپذيرهمهست.چونهرقدرشمابيشتردرموردمسايلبدانيدبهتراست.ام��ايکمشکلهمهست.درقديممردمدستکمبرايهميکنامهمينوشتندامااالنديگ��رايمي��لوفض��ايمج��ازيب��اعثشدهکهتعداداسنادبهشدتکاهشيابد.اينرابايداضافهکنمکهچوندرهمانلحظهکهواقعهايرخميدهدم��اازآن
آگاهميشويم.وليازنظرتاريخنگاريبازهمبايدواقعهتحليلشودفرقيباسايرمنابعتاريخيندارد. اما کاربران و مخترعان اين تکنولوژي معتقدند که اين ها در حافظه ي بزرگ و اصلي ابرکامپيوترهاي
جهاني مي ماند. البتهبايدصبرکردوديدوليدراينصورتهمبازدسترسيبهآنهامحدودترازسندهايمعموليوکالس��يکخواه��دب��ود.
امااينراکهسرعتانتقالاطالعاتبيشترشدهنميشودانکارکرد.شايدنسلبعدجواببهتريداشتهباشد.اين شرايط آيا ما را تحليل گرتر و مطالبه گرتر خواهد کرد؟
نه،بهنظرمنفقطذهنهارابازترميکن�د.وبيش�تراطالع�اتب�هآدمه�اميده��دام��اتحليله�اييک�هازوص�لک�ردنايناطالعاتپراکندهبههمديگربهدستميآيدتاحديسطحياس�توباي��ددي�دچهق�درايناطالع�اتب�هکارشناس�انکم�کميکند.اينبستگيبهميزانسوادآدمهادارد.چونتاريخرامثلهرعلمديگريبايدبلدبودوباآنحرفهايبرخ��وردک��رد.اينکهآدمهايکخاطرهدارندارزشمنداستاماتاوقتيدردستيکت��اريخدانب��اپژوهش�گرت��اريخب��هعن�وانس��ندق��رارنگيرد،ارزشيبهجزيکخاطرهندارد.آموزشدادنروشتحليلدرمدرس��هخيليمهماس��ت.آنهمن��هفق��طدرزمينهي
تاريخ.درهمهيعرصههايزندگيقدرتتحليلبهانسانبسيارکمکميکند. وقتي اطالعات در اين سطح وسيع در دسترس انســان ها قــرار مي گــيرد آيــا فکــر نمي کنيــد نيــاز بــه تحليل هاي موضوعي و ريز بيشتر مي شود؟ آن چه کــه طي چنــد ســال اخــير شــاهد آن هســتيم يعــني نگارش کتاب هاي تحليلي تاريخ در مــورد يکي از شــاهان هخامنشــي مثال يــا بخشــي کوچــک از تــاريخ
قاجار يا ... حاصل اين روند است؟ نوشتنتاريخچهکليوچهجزئيبيشتربرميگرددبهروشمورخوسئوالهاوطرحيراکهدرنظردارد.وليتحلي��لج��زء
الينفکروشتاريخنگارياست.مورخبانويسندهاصوالگزينشيکارميکند.وهميشهاينطورب��وده.ام��ااينروزه��اگزينشه��اکميجزييت��رش��دهوگرن��ههميشهوجودداشته.اينکهمثالشماازدورهيناصريميخواهيددرموردجنگهراتکارکنيدوازجنگه��راتميخواهي��د
بهسراغحسامالسلطنهبرويدوازبينکارهاياوهمبهسراغآنچهبيش��ترب��هزمينهيتحقي��قوالبت��هعالي��قش��مانزدي��کاستميرويد.حتيجالببودنوانتخاباسنادمستقيموغيرمستقيمرادرپيوندباهدفمورخبايدديد.
اوچههدفيداردوچهروشيپيشکشيده.يکقانونکليوجودندارد.ولي ما بيشتر تاريخ کلي را مثال در مورد هخامنشيان، قاجار و ... داشته ايم.
اصوالنميتوانگفتتاريخهايکليبهتراستياج��زئي؛اينه��اب��اهمف��رقدارن��د.اينبحثواس��تداللم��ورخاس��تک��هاهميتدارد.کارکلياصوالعمقينداردوبهنظرمنبايدازآناجتنابکرد.البتهايننظرشخصياست.منکارمبيش��تر
باتوجهبهجزئياتاست.اماشکنکنيدکهآنتاريخهايکليهمگزينشياستوبراساسديدگاهنويسندهانتخابونوش��تهش��دهاس��تک��هازدي��دخودشيکدورهيتاريخيواسنادمربوطبهآندورهراانتخابميکند.مورخخوبآناستکهبتوانداستداللکندکهچرااينسندراانتخابکردهوبتواندتوضيحبدهد.کارمورخجمعآوريسند،انتخ��اب،تحلي��لوس��رانجامتوض��يحاس��تک��هاينتوضيحخيليمهماستاوبايدبتواندبگويدچرااينسندراانتخابکردهوچراح��رفشرابرمبن��ايفالنس��ؤالق��رارداده.کاريکهمورخنبايدانجامبدهد-ومتأسفانهبعضيهااصالتوجهنميکنند-پيشداورياست.يعنياينکهمنازقبلتصميمگرفتهاموميخواهمثابتکنمفالنيخائنبوده.پسميروماسناديراکهدالبراينخي��انتاس��تپي��داميکنموبقيهي
سندهاراهمدرکارمدخالتنميدهم.خببرآيندنهاييايناسنادميشودخيانت.پيش�داوريص��حيحنيس��ت،تعص��بدرتاريخنگ��اريازآنب��دتراس��ت.وليباي��داضافهکنمکههيچمورخيکامالوصددرصدبيطرفنيستوهمانطورکهگفتمگزينشيک��ارميکن��دولينباي��دتعص��بداشت.من،يکزنايرانيهستمدرسنيکهاالنهستمباسابقهيتحصيالت.اينسابقهبهمنيکديدگاهخاصميده��د.
ونميتوانمازآنديدگاهاجتنابکنم.وليبايدازتعصبهماجتنابکنموگرنهمورخبسياربديخواهمشد.و بنابراين برداشت هر نسلي از يک واقعه متفاوت است.
لزومامتفاوتنيست.وليهرمورخبايدب��اس��واالتت��ازهس��راغمن��ابعب��رودوس��عيکن��دنکتهيجدي��ديراب��هعلمت��اريخبيفزايد.ولياينهمدرستاستکههرنسليباديدگاهروزبهسراغتاريخميرودوب��اط��رحس��واالتت��ازهج��وابه��اي
تازهايمييابد.دقيقا.وليمورخخوببايدبگويدداردچهميکند،چرافالنسندراانتخ�ابک�ردهوچ�رافالنس�ؤالراپرس�يده.اگ�رمنامروزبگويمميخواهمدرموردفالنموضوعکارکنم،مخاطبنميتواندازمنبپرسدچرااينموضوع.اماميتواندبپرسدچرافالنسندراانتخابکرديومنبايدبراياينپرسشجوابداشتهباشم.معي��ارت��اريخخ��وبايناس��تک��هک��ارنباي��دبرايامروزوسليقههايرايجنوشتهشدهباشد؛بايدبااينفرضيهنوشتهشودکهالاقلمورداستفادهبعدازماهمداش��ته
باشد.حداقلارزشاينراداشتهباشدکهبهآنارجاعدهند. سؤال من اين بود که حاال که اطالعات اين قدر گسترش پيدا کرده. چه قدر ضرورت تحليل هاي جزيي
بيشتر شده؟ البتهتأکيدبرجزئياتسبکخاصيازتاريخنگارياستبهنظرمنربطيبهگس��ترشاطالع��اتن��دارد.اينانتخ��ابم��ورخ
استکهمثالتاريخکالنبنويسدياموضوعيجزئيراانتخابکند.هنرمورخدرتحليلوارائهءکاراست. نسلي کــه پس از انقالب بــه خــارج از کشــور رفت، تحت تــأثير فــرهنگي کــه در آن زنــدگي مي کنــد،ــه ــد ب شروع کرد به نوشتن اتوبيوگرافي هاي باز و بي پرده. به نظر شما چه قدر اين نوشته ها مي توان عنوان سند يک دوره و يک نسل مطرح شود و اصوال آن را خوب مي دانيــد يــا بــد؟ آيــا اين روش آرام آرام به داخل ايران هم خواهد آمد و باعث خواهد شد کــه مــا تعارفــات هميشــگي را کنــار بگــذاريم و
واقع گرايانه به خودمان و شرايط پيراموني نگاه کنيم؟ اينماجرادرحالرخدادناستوبهتقليدازخارجيهههست.وليمنذکربرخينکاترااينق��دربيپ��ردهنميپس��ندم.چونمادرايرانودراينفرهنگمانبهآنعادتنداريم.مخصوصاخانمها.مندرموردآغ��ازاتوبي��وگرافينويس��يخانمه��امطلبيميخواندم.متوج��هش��دمک��هابت��دازنه��ايسياهپوس��توفرودس��تجامع��هدرامريک��اش��روعکردن��دازخودش��انبنويسند،چونازنظرخانوادگيشرايطدرستينداشتند،کسوکاردرستوحسابينداشتندوآزادترميتوانستندخيليازمسايلرابگويندوکمکماينعامشدواالنچيزهاييمينويسندکهاگرنمينوشتندبهتربود،الاقلازنظ��رمنوليمناز
نسلگذشتهام.سليقههاوانگيزههاخيليبازمانماتفاوتکرده.بههرحالمعتقدماينکارتاحديبهداخلايرانهمسرايتميکند.تابتوانن��دآزادت��رحرفهايش��انرابزنن�دج��الباس��تبدانيدنويسندهيمعروفيب��همنميگفتمنهرچ��همينويس�مهمس��رم-ک��هخ�ودايش�انهمالبت�هاديبهس�تند-دچ�ارسوءتفاهمميشودکهاينرادرموردچهکسينوشتهايوبهمنشکدارد.احتماالاينمسئلهدرهمهجايدنياب��ودهوليبرايماهنوزجانيفتاد،بهخص�وصاينک�هرم�اندراي�رانخيليج�واناس�توقطع�اب�اپيش�رفتزم��اناينمس�ئلهح�لميشودواينتعارفهاهمدرنوشتههايمابهمرورتعديلميشود.البت��هبخش��يازاينوض��عيتهمناش��يازآزادنب��ودناست.مثالخانميکهمادرشفعاليتسياسيداشتهيامادربااخالقينبوده،آيادخترشميتوان��دب��اآزاديمطل��قاينه��ارابنويسد.هممسئلهيسياسيداردوهماخالقي.ترسحاصلازعدمامنيتوعواطفخانوادگيباعثشدهکهبامالحظ��هبنويسيم.البتهخودسانسوريهممسألهاياستوازنظرمورخاسنادرادچارکاستيميکند،وليچارهايهمنيست.
شــايد عــرف حــاکم و حجب دروني هم عامــل مــؤثري اســت هم در مــورد آقايــان و هم خانم هــا، مثالآقايان هم با کلي استعاره و اشاره مي نويسند.
بله.ايننکتههست.اينجاهمبرميگريمبهوظيفهيمورخکهازبينهمهيايناشاراتواس��تعاراتحقيقتراپي��داکن��د.مورخاولبايدس��ندراشناس��اييوراس��تيآزم��اييکن��د.درغ��ربهمخيليچيزه��ادرق��البخاطرهنگ��اريواتوبي��وگرافيمينويسند.وليوقتيپايراستيآزماييبهميانميآيدمورخوظيفهداردنکتهايکهجلبتوجهاشراميکندباسايروقايع
وگفتههامطابقتبدهد.صرفذکريکمسئلهدريکسندياکتابکافينيست.کهبشودبهآناس��تنادک��رد.خيليوقته��اخيليازايننکاتبرميگرددبهحبوبغضهايافرادنسبتبههمديگر.
سـال15شما سال هاست که مدرس تاريخ هسـتيد در بسـياري از رشــته هاي علـوم انسـاني مـا طي اخير با يک رشد کمي و به تبع آن رشد کيفي )تعــداد زيــادتر فارغ التحصــيالني کــه در نهــايت نخبگــانــاريخ آن ها در رشته هاي مختلف هم به نسبت دو نسل پيش بيشتر است( روبرو هستيم. در زمينه ي ت
و رشته هاي وابسته به آن اين شرايط چه گونه است. منخيلياميدوارم.جوانانخيليخوبوبااستعداديداريم.تاريخدراينسالهاارزشمندشده.چوندرتمامانقالبهااصوالتاريخمهمميشودوانقالبتاريخنگاريراپيشميبردواينط�بيعياس�ت،چ�ونملتميخواه�دبدان�دچهط�ورش�د.وقبالشرايطچهگونهبودهو...وذهنمورخانهمدرجريانانقالبهاتحريکميش�ود.درجري�انانقالباس�الميهمب�هخص�وصدورانقاجارخيلياحياشد.وليخاطراتواسنادکثيريازگوشهوکنارظاهرشدندمنتشرگرديدندودردس�ترسمورخي�نيقرارگرفتندکهارزشمنداست.منخيليبهآيندهيايندانشجويانمعتقدم.هرچندکهميتوانستخيليبه��ترباش��د.وليب��ههرحالپيشرفتخوبيصورتگرفته.بسياريازايرانيهادرخارجازکشورهمکارهايعاليميکنند.تأسفاينجاس��تک��هماارتباطنداريم.چوناگرتبادلاطالعاتوارتباطبودوکنفرانسهارفتوآمدهايبيشتروجودداشتپيشرفتمادرايرانخيليبيشترميشد.ميدانيدمااينجاسندهايبسياريدردسترسداريم.اماازمتدهايجديدکمتراطالعداريموايناسباب
تأسفاست.امامناميدوارم.چونفردفردجوانانامروزباشوروعالقهکارميکنندوآثارخوبيتاکنوننوشتهاند.
بهبازنگریمنصفانه یتاریخعالقهاینداریم ما
تاريخ و حافظه ي تاريخي، در گفتگو با دکتر مجيد تفرشيکالنکی: مهسا گفتگو
ــاريخ دکتر مجيد تفرشي تاريخ نگار، سند پژوه و پژوهشگر، سال ها است که مقيم لندن است و در زمينه ي اسناد تTheمعاصر ايران در آرشيو ملي بريتانيا ) National Archives سـال دارد و53( مشغول تحقيـق اسـت. او هم اکنـون
سالگي، بـا عنـوان »مقـدمات مشـروطيت« منتشـر کـرد. از ديگـر آثـار او مي تـوان بـه19نخستين کتابش را در خاطرات دوران سپري شده، گزارش هاي محرمانه شهرباني، زندگي، خاطرات و اسـناد شـيخ احمـد بهـار، صـدايپــاي دگرگــوني، خــاطرات دوران ســپري شــده و چهــل ســال در صــحنه اشــاره کــرد. گفتگــو بــا دکــتر تفرشــي
در مورد تاريخ و حافظه ي تاريخي با اين پرسش شروع شد: آيا اين عقيده که ايرانيان حــافظه ي تــاريخي ندارنــد و از وقــايع تــاريخي درس نمي گيرنــد را قبــول
داريد و اگر بله، علت آن به نظر شما چيست؟دارابودنحافظهيتاريخيدريکملت،لزوماامريبديهي،ژنتيکويامادرزادينيست.حافظهيتاريخي،چهکوتاهم��دت،چهميانمدتوچهدرازمدت،زاييدهينگرشيراهبرديودرازمدتمبتنيبرداش��تنتع��ريفيدقي��قومش��خصازمن��افعمليونيازمندآموزشودرايتچن��ديننس��لدرکن��ارت��اريخيمس��تقرومس��تمروفاق��دتالطموتنشاس��ت.ايندرايتوآموزشدرطولسالهايآموزشوبالندگيوتوجهنخبگان،رسانههايعموميوسياستورزانح��اکمورقيباس��ت.درايرانازديربازچندجدالوتغييرذائقهوح��يرتونوس��انبيندوقطب،م��انعع��زميمليب��رايرهي��افتيراه��برديومليشدهاست.جدالميانسنتومدرنيته،جدالميانخودکامگيوآزاديازايندستپارادوکسهايتاريخيهستند.هنگامي کهيکجامعهدچارخودکامگيخودکامگاناست،درآرزوييکنجاتبخشآزاديخ�واهاس�توهنگ�اميک�هفض�ايينس�بتاآزادبرجامعهحاکماست،راهحلاصالحجامعهرافق��طمش�تآه��نينوديکت��اتوريفرهمن�دميدانن�د.درچ��نينج��امعهايسيکلونوسانخواستومطالبهيمليبرايبرونرفتازبحرانه��ا،ب��هص��ورتمنظمتغي��يرميکن��دوآراوتص��ميماتعموميبيشتربراس��اسنخواس��تنونارض��ايتيازوض��عموج��ودش��کلميگ��يرد،ن��هخواس��توش��ناختدرس��تازوض��ع
مطلوب.ــه چرا همواره در طول تاريخ ما از داشتن منابع تاريخي ارزشمند بي بهره بوده ايم و تاريخمان هميش به فرموده ي شاهان و حکام نوشته شده و يا سرانجام تبديل بــه آثــار ادبي مئــل تــاريخ بيهقي شــده )که به هر حال بار ادبي آن از بار تاريخي اش بيشتر است( و يا نوشته هاي بي ارزش سراســر مــدح و
ثنا و تعارف؟بهنظرمن،همينبهکاربردنعباراتيکلي،فراگيروکليش��هايچ��ون»هم��وارهدرط��ولت��اريخ«،»تاريخم��انهميش��هب��هفرم��ودهيش��اهانوحک��امنوش��تهش��ده«و»نوش��تههايبيارزشسراس��رم��دحوثن��اوتع��ارف«دراينس��وال،خ��ودنشاندهندهيفرهنگکليگوييوسياهوسفيدديدناوضاعوگذشتهيتاريخيمااست!واقعيتايناستکهمادرط��ولتاريخ،حتمامنابعتاريخيارزشمندداشتهايم،ولومحدودونسبتاناشناخته.مسألهايناستکهاوالب��هدلي��لوج��ودفرهن��گزدودنآثارف�رهنگيووم��يراثتم�دنينس�لهاوسلس�لههايگذش��تهتوس�طحاکم��انجدي��دواق�وامغ�ارتگردرجري��انتجاوزاتخارجيوجنگهايداخلي،انقطاعاتتاريخيوگسستهايفرهنگيبس��ياريرخدادهوبخشاعظميازفرهن��گ
مکتوبايرانطيدستکمسههزارسالاخيرازميانرفتهوبهدستمانرسيدهاست.بااينهمه،همينميراثمکتوببهجاماندهيکنونينيز،ازجهتمحتوايتاريخيارزشمنداس��ت،وليکم��ترب��هآنتوج��هشده.ضمنآنکهدرسدههاينوزدهوبيستميالديکهمننسبتبهادوارقبل،بيشتربهآنهاوق��وفدارم،هن��وزمن��ابع
بسيارمهميوجوددارندکهناديدهوناشناختهباقيماندهوراهبسياريبرايدسترسيب��هآنه��اواس��تفادهازآنه��اب��رايتاريخنويسيباقياست.نه.منباورندارمکهتاريخماسراسربهفرمودهيشاهاننوش��تهش��دهي��ابيارزشباش��د.منته��ا
اينآثاربهقولشمابيارزشبيشترديدهشدهوباقيماندهوبرجستهشدهاست. در سوي ديگري از جهان هرودوت حتي در دوران باستان اقدام به تدوين يک تاريخ تمام عيار مي کند امــا در اين ســوي دنيــا، مــا اين ضــعف را از دوران بســيار قــديم داريم، آيــا اين ناشــي از خصيصــه ي تاريخي يک ملت است و جزو روحيه ي ماست، يا شرايط جغرافيايي و سياسي همــواره ايــران بــاعث
اين ماجرا بوده؟تاريخهرودوت،دستکمازنظرماايرانيان،بهداليليازقبيلاتکايبيشازحدبهرواياتشفاهيونهچندانمتقنونگاهيکسويهوبعضامغرضانهبهمناقشاتومناسباتايرانويونانباستان،يکتاريختمامعيارنيست.هرچن��دک��هاززاويهيديديونانياننمونهيدرخشانتاريخنگاريمليوميهنيآناناست.بهه�رروينداش�تني�کت�اريختم�امعي�اردالي�لمهموقابلبررسيدارد.بهگمانمن،شايداص��رارسلس��لههاوحکومته��ايجدي��ددرازبينب��ردنهم��هجانب��هونه��ادينهيآث��ارمختلففرهنگيوسياسيحاکمانقبلي،ازمهمترينداليلنداشتنيکياچنداثرتاريخيتم��امعي��اراس��ت.وق��تيک��همي
سالهيحکومتاشکانيآثارمهمومدونتاريخي،چهاززمانخودوچهازروايتسلس��لهيج��ايگزين471بينيمازدورانآنباقينماندهاست.تاجاييکهامروزهبسياريازمنابعمربوطبهتاريخاشکانيانمربوطبهدورانپساساس��انيوعص��راسالمياست.ازسويديگر،درمواردبسياري،يادآوريشکستهاوبازنگريمنصفانهوبيرحمانهدرتجربي��اتوعملک��رد
تلخگذشتهخويشنيزموردعالقهيايرانياننبودهونيست. همان طور که اشاره کرديد، در طـول تــاريخ و حــتي امـروز ايرانيــان هيچ گـاه اهميت حفــظ اسـناد را ندانسته اند و همواره با روي کار آمدن يک سلسه يا دولت اسناد دوره ي قبل پـاک شـده و اين مـاجرا هنوز هم ديده مي شود. به نظر شما چرا؟ و اين کار چه ضربه اي به آن چه که پيشينه و تاريخ ماســت
وارد مي کند؟اگرچهبازهمبابهکاربردنعبارت»هيچگاه«دراينسوالموافقنيستم،وليب��هط��ورکلياينادع��ادرس��تاس��ت.درايرانمجموعاتوجهبهتداومتاريخيواستفادهازدانشوتجربهيپيشينيانبرايپيشبردامرمديريت،سياس��توحک��ومتچندانرايجنبودهوجديگرفتهنشدهاست.دراينراستا،طبعاحفظوتوج�هب��هاس�تفادهازاس��نادوکارن�امهيرس��ميوغيررسميمکتوببهصورتسيستماتيکوسامانيافتهنيزبهطورتاريخياهميتقديميدراي��راننداش��تهاس��ت.ازي��کسوتاحدودنيمقرنقبل،دولتمرکزيچندانتوجهيبهتجميعوحفظاس��نادرس��مينداش��تهوازس��ويديگ��رمس��ئوالنارشددولتينيزيااسنادرانگهدارينميکردندويادرصورتنگهداري،گاهيبهج��ايمراک��زدول��تي،آنه��ارادرخانهه��اي
خودنگهداريميکردند.ايناقدامآميزهايازنادانيونابلديوضمنافقدانامنيتالزموکافيبراينگهدارياسنادرسميوانتقالوارايهآنب��هرقبايسياسيونسلهايبعدينخبگان،سياستمداران،رسانههاومردمبودهاست.يکوجهديگ��رن��يزالبت��هنب��ودس��نتوفرهنگخاطرهنويسيروزانهدربيننخبگانسياسي،فرهنگيوعلمياي��راناس��ت.علتاينفق��دانمهموتاثيرگ��ذارهمنداشتنتربيتاينامرازکودکيونوجوانيوهمچنيننبودامنيتقضاييوسياسيوت��رسازاس��تفادهوسوءاس��تفادهاز
اوراقشخصيعليهافراد،توسطدستگاهامنيتي،پليسيودستگاهقضاييکشوربودهاست.ان��د.البت��هداش��تنمراک��زآرشيوهايريزودرستتاريخيدرسالهاياخيردراي��رانمرتب��اتاس��يسش��دهوگس��ترشيافته
آرشيويوتحقيقياگرچهاقداميمثبتومفيداست،وليلزومامش��کلگش��ايکام��لهمنيس��ت.اکن��وندراي��رانش��اهدهستيمکهموسساتجديوحرفهايآرش��يويازقبي��لس��ازماناس��نادوکتابخ��انهيملي،مرک��زاس��نادکتابخ��انهيمجلسشوراياسالمي،مرکزاسنادوزارتخارجه،مؤسسهيمطالعاتتاريخمعاصرومرک��زاس��نادآس��تانق��دسدارايمن��ابعواسنادبسيارمهميهستند،وليهموارهازکمبودبودجهونيرويواقعيمتخصصرنجميبرندوتوجهالزموکافيجديب��هآنهانميشود.درمقابلالبتهدههامؤسسهوشبهموسسهظاهراپژوهشيوتاريخيوآرشيويهمدرايرانهستندکهنهبهطورجديتخصصيهستندونهبهوظايفموردادعايخودعملميکنند.بيشتراينموسس��اتداراياغ��راضسياس��يبودهويامحليبرايصرفبودجهوکارآفرينيبرايدوستانوآشنايانبهبهانهوظاهرکارعلميوپژوهشياست.ب��ودونبودشماريازاينموسساتيکسانبودهوتعطيليآنهانهتنهامشکلزانيست،بلکهخ��دمتيب��هبني��هنحي��فپژوهش��يو
بودجههايعمومياست. در طول تاريخ ما خيانت ها و رشوه گيري هاي بسياري از سوي برخي سياستمداران را شاهد بوده ايم آيــا اين خصيصــه کـه به خصــوص کشـورهاي روسـيه و انگلسـتان از آن سـود بسـيار برده انـد، حاصــل بي توجهي تاريخي ما و اين باور خطاکاران به اين بوده که معموال ايراني هــا ســندي از اين خيانت هــا
را حفظ نمي کنند يا داليل ديگري هم دارد؟معموالخطاکارانورشوهگيرانبرايايناقدامخودسندوردپابهجانميگذارندوبابتآنس��ندمحض��ريورس��يدتولي��دنميکنند.بسياريازاينافرادالبتهبيماروخطاکاروزيادهخواهبودهوهستند.وليگاهيمح��دوديتهاين��امعقولق��انونيهممش��وقاينمس��الهاس��ت.دراغلبکش��ورهايرش��ديافت��ه،حق��وقسياس��تمداران،قض��ات،نماين��دگانمجلسوديگ��رمتصديانمشاغلحساسوخاصتخصصي،آنقدرباالهستکهانگيزهوبه��انهيني��ازم��اديازآن��انب��راياخ��ذرش��وهي��انادرستيماليسلبميشود.وليوقتيکهمثالدرايرانکنوني،بههردليلوانگيزهاي،سقفماليدهي��ابيس��تميلي��ونتومانيبراياينافرادتعيينميشود،درعملدوگزينهپيشروخواهدبود.ياافرادمسئولبافرصتطلبياينمشاغلرااحرازکردهوبقيهينيازماليخودراازراههايغيرمشروعکسبميکنندويابهمرورص��رفااف��رادن��االيقوکمماي��هدردستگاهدولتيباقيماندهوهيچفردمقتدروتواناييانگيرهيجديبرايک��اردول��تيوعم��وميپي��دانخواه��دک��ردوص��رفا
کوتولههاياداري،اجراييوسياسيدرامورحکومتيودولتيباقيخواهندماند.البتهدراينصورتنيزنميتوانم��انعکجدستيوسوءاستفادهاينعدههمشد.
ــا چه قدر به نقش متون ادبي و هنري به عنوان سند قابل مراجعه ي تاريخي معتقد هستيد واين که آي آثار ادبي، علي رغم اين که چنين وظيفه اي ندارنــد، تــا چــه انــدازه مي تواننــد نقش راويــان شــرايط
زمانه ي خودشان را بازي کنند و تاريخ نگاران به آن ها مراجعه کنند؟تاريخنگارياجتماعيومليمحسوبميش��وند.ت��اريخنگ��اريدرهمهيدنيا،متونادبيوهنري،ازمنابعمهموغيرقابلانکار
بدوناستفادهازچنينمنابعي،کاملنبودهودارايشموليتنيست.چهگون��هميت��وانب��دونبررس��يآث��اره��نريحجميوتجسميبهجاماندهازپيشينيانتاريخنوشت؟چهگونهميتوانشاهنامهفردوسيرادربينمتونکهنبهعنواني��کمنب��عمهموارزشمندبراينگارشتاريخايرانباستاننادي��دهگ��رفت.آث��ارادبيوه��نرينش��انگروروش��نگر،زن��دگي،زمان��هو
کارنامهيپيشينيانهستند.اينگونهمنابعالبتهبرايتاريخنگاريمليکافينيستند،ولييقيناالزموضروريهستند. قاعده ي انتشار اسناد طي دوره هاي سي و يا پنجاه ساله که در انگلستان و آمريکا مرســوم اســت و
مرداد منجر شده را چه قدر قبول داريــد و آيــا28اخيرا هم به افشاي برخي اسناد مربوط به کودتاي معتقديد که اين اسناد گزينشي و با اهداف خاص منتشر مي شوند يا نه؟
اينسوالکميپيچيدهوچنداليهاست.آزادسازيوانتشاراسنادرسميدولتي،دوکارمختلفوجداگان��هاس��ت.وظيفهيدولتها،آزادس��ازياس��نادپسازي��کدورهيمش��خصق��انونيپسازتولي��دآنه��ااس��ت.ايندورهق��انونيدره��رکش��ورمتفاوتاست.دولتهاازيکسوموظفهستندکهايناوراقرسميراپسازطيايندورهازطبقهبنديخ��ارجک��ردهودراختيارعمومعالقمندانقراردهند.البتهباي��دتوج��هداش��تک��ههيچدول��تيقاع��دتانميتوان��دونميخواه��دمن��افعمليومصالحنظامخودرافدايتاريخنگاريورف��اهح��رفهايمورخ��انک��ردهوهمهياس��نادراآزادس��ازد.درعينح��ال،بيش��تردولتهاعالقهيزياديبهافشاياسنادطبقهبنديشده،ولوپسازچنددههندارندوصرفامسئوليتقانونيآن��انرامل��زمبهچنينکاريميکند.دراينشرايط،دولتهامعموالتالشميکنندتاباسازوکارهايآشکاروپنهانقانونييافراق��انوني،مانعآزادسازيبرخياسنادشوند.انتشاراسنادالبتهجزووظايفدولتهاوحکومتهانيست.دولتها،گ��اهيب��رايانج��اموظيفهيآزادسازياسناددستبهانتشارگزينشيآنهاميزنندوگاهيبرايفرارازمسئوليتاصليوقانونيخ��ودچ��نينميکنند.انتشارکاملياگزينشياسناداگرپسازآزادس��ازيکام��لوق��انونيآنه��اص��ورتگ��يرد،ب��هعن��واني��کوظيفهيثانويه،امريمفيدوپذيرفتنياست.ولياگربهعن�واناق��داميج��ايگزينب��هج��ايآزادس��ازياس��نادص��ورتبگ��يرد،ب��رايمحققانومورخانفاقداعتبارکاملوکافيبراياستنادوارجاعخواهدبود.انتشاراخيراسنادآمريکاييمرب��وطب��هاي��راننيزبهعنوانبديليبرايدسترسيعموميبهاسنادمربوطبهتحوالتمليشدنصنعتنفتدرايران،دولتدک��ترمحم��د
صورتگرفتهاستوبايدهمچناندرانتظارانج��اموظيفهيکام��ل1332مرداد28تا1331مصدقوحوادثبينسيتيرقانونيواصليآزادسازيکاملوبيسانسورايناسنادماند.بديهياستوقتيک��ارانتش��ارگزينش��ياس��نادتوس��طدواي��ردولتيپيشميآيد،ناگزيرمسالهياعمالمصلحتوسليقهيشخصيوسياسيومش�ربيهمپيشميآي��دوکمي�ازي��اد،گريزيازآننيست.درهرصورت،اسنادبينالمللي،بهخص��وصاس��نادبريتاني�اييوآمريک�اييازمن�ابعبس�يارمهمت��اريخنگاري،بهخصوصتاريخمعاصرايرانهستندودرهرصورتنميتوانونبايدازاهميتآنهادرنگارشتاريخايرانغاف��ل
ماند. امروزه که اخبار و اطالعات به شکل وسيع در اختيار همه قرار مي گيرد و تحليل هاي سطحي اوضاع
اجتماعي و تاريخي رواج بسيار يافته، چه قدر تحليل هاي ريز و جزئي را ضروري مي دانيد؟براييکمورخکارآمدوحرفهاي،رسيدنبهواقعيتوتحليلدرستازآنچهگذش��ت،نيازمن��دداش��تنودانس�تنجزيي��اتحوادثازابعادمختلف،درکنارکلياتاست.برايمورخانغيرحرفهايويامحققانديگررشتههاييمثلروابطبينالمللي،جامعهشناسيوعلومسياسي،کهبهتاريخصرفاجهتجوريجنسوتکميلتئوره��ايبعض��اکليخ��ودني��ازدارن��د،وقتومجالچندانيبرايکاردقيقوعميقرويجزيياتوج�ودن�دارد.وليت��اريخنگ��اريگس�ترده،ش��املوعمي�قب��رايارايهيروايتيمنصفانهوبيشائبهنيازمنددانستنجزيياتاست.دانستنکلياتالبتهالزموبديهيهس�تند،وليه�رچ�هب��هعم�قجزيياتحوادثوتحوالتميرويم،فرقتاريخنگارحرفهايوکارآمدمسلحب��همت��دلوژيومنشوروشعلميب��امحق��ق
غيرحرفهاييابرخاستهازديسيپلينديگررشتههايمجاوربيشترروشنميشود. به نظر شما آيا حوادث تــاريخي بسـياري کــه ايــران صــحنه ي وقـوع آن هــا بــوده، بــاعث دلــزده شــدن
ايرانيان از حفظ تاريخ اين وقايع بوده يا علت ديگري براي آن وجود دارد؟يادآوريحوادثوتحوالتتاريخيبرايبس��ياريازسياس��تمدارانجه��انام��ريناخوش��اينداس��ت.اينعارض��هالبت��هدربينسياستورزانايرانيبيشتروعميقتراس��ت.منخ��ودمشخص��اباره��اش��اهدب��ودهامک��هسياس��تورزاناي��رانيازهمهيجناحهايمطرح،مشتاقهستندکهپيشينهوعملکردوسوابقخودراپنهانکردهتام��انعآگ��اهي،ارزي��ابيوداوريدقي��قوکاملعمومينسبتبهکارنامهوکارکردخ��ودش��وندواگ��رهمکس��يدراينراهتالشکن��د،س��عيميکنن��دم��انعاينک��ارميشوندوبااودشمنيميورزند.براياينقبيلافراد،حفظتاريخچندانخوشايندنيست.چ�ونتالشدارن�دت��اخ�ودرااز
ابتدامنزهوبيخطاوبريازاشتباهولغزشوانمودساختهوازارزيابيوداوريعموميرهاوگريزانشوند.
گفتگو : » گذشته» میان آویزان، ما مبهم حال ای
آینده ناپیدا و ای
گفت وگو با ناصر فکوهي استاد انسان شناسي دانشگاه تهران
»تاريخ«،همچونبسياريديگ�رازمف�اهيميک�هازابت�دايق�رنبيس�تمواردزب�انوفرهن�گسياس�يوادبيواجتم�اعيم�اشدهاس��ت-بهرغموج�وداينواژهدرمعن�اي»روايت«درپيش�ينهيادبيفرهن�گم�ا-حام��لهم�انمع�انيوبرداش��تهاييبودهاستکهاروپايپسازانقالبدموکراتيک،تمايلداشتبهآنبدهد،يعنيمعناي»شهادت تجربي«و»پژوهش«دراصليون��انياينواژهراب��اگ��زاريک��هابت��داازس��نت االهي��اتيهگليوس��پسازس��نتنواالهي��اتي)ب��هتعب��يرميرچي��االي��اده(مارکسيس��تيازآنش��دهبود،ب��هگ��ونهايسرنوش��تتعب��يرکن��دک��هبراس��اسي��ک»گذش��ته«مش��خصب��ه»ح��ال«معل��وميرسيدهاستکهبراساسرفتارهاوذهنيتهاوروبروشدنماباخودوباديگرانوبازندگيبيروني،به»آينده«ايميرسدکه
آنراخودخواهيمساخت.اينمعناوتعبيرازسهمرحلهيزماني »گذشته«،»حال«و»آينده«برروييک»خطزماني«،گويايتالشيعقالنيتيافت��هبرايمبارزهويابهتربگوييمبازسازيمفهومابراهيميوبهويژهمسيحي»سرنوش��ت«اس��ت.ميگ��وييمبازس��ازيب��هدلي��لآنکهچهدرهگلگرايي،چهدرمارکسيسموچهحتيدرعلمگرايي عقلگرايانهيقرنبيستمي،مانهب��اي��کرودرروييواقعيبامفهومسرنوشت،بلکهبانوعيبازسازياينمفهومدرچارچوبه�اي»عق�ل«و»منط�ق«س�روکارداش�تهايم:ب�هعب�ارتديگرمدرنيتهياولي�ه،ب�رآناس�تک�ه»ارادهيانس�اني«وطبع�ا»انس�ان-مح�وري«آنراجانش�ين»خ�دا-مح�وري«ق�رونوسطاييوبهطورکليابراهيميدراديانهندواروپاييوحدانيبکندوازاينروبروج��ود»ق��انون«ي��ا»منط��ق«درس��يريمفروضب��هن��امزم��انخطيتاکي��دميکن��دک��هازنقطهايمعل��ومدرزم��ان/مک��انيدرگذش��ته،م��اراب��هنقطهايمعل�ومدرزمان/مکان حالوازاينجابازمارابهنقطهايمعلومدرزمان/مکانيدرآيندهميرساند.اينرويکرداولي��هدرمدرنيت��هک��هعمدتارويکريسياسيوقدرتگراوحتيميتوانگفت»دولتگرا«است،عموما»تاريخ«رابهشيوهايکهميخواستهوبهسودشبودهاست،ساختهوبرايآننظريهپردازيکردهاست.ازاينروستکهميبي�نيماس�تعمارخ�ودرابراس�اسنظري�اتتطورگرايانهيعني»جبر« حرکتاز»ساده«به»پيچيده«واز»ناقص«به»کامل«ارائ��هک��ردهوخش��ونتاس��تعماري،دردي
عنوانميشود»ضروري«براي»زايشجهانمدرن«.ب��دينترتيب،ج��برگراييوارادهگ��راييوتحري��ف،ب��ههم��انان��دازهدرمدرنيت��هدول��تي ق��رونهج��دهت��ابيس��تم،وح��تيدر
ايدئولوژيهاييبهظاهرکامالمتناقضمثلليبراليسمومارکسيسم،غالباست،کهدرايدئولوژيهايکليساييپيشين.بااينتفاوتکه»گناهاوليه«درآنايدئولوژيازنافرمانينسبتبهدستورخداوند،تبديلب��هنافرم��انينس��بتب��ه»م��وقعيتبشري«ميشد،وراهحلاگردرآنجا،مجازاتسقوطزمينيوتحملدرد هستيبرايسعادتدرجهانديگرتعيينشدهبود،دراينجا،اينمجازات»کارسخت«برايرسيدنبهسعادتدرهمينزمينتعيينميشد.اماساختارهايزم��اني/مک��انيک��هبرايساختن»ت��اريخ«ب��هک��ارگرفتهش��دند،دقيق��اب��ههمانان�دازهدلبخواهان�هوآمران��هبودن�دک�هپيش�ترب��رايتع�يينک�ردن
»سرنوشت«بهکارميرفتند.درادامهياينروند،اما،مجموعهايازانديشههايجديد،چهدرعلومط��بيعيوچ��هعم��دتاب��افيزي��ککوانت��وميوهمچ��نينب��انظريههايپيچيدگي)بهويژهدرنزدادگارمورن(وباتاريخشناسيجديد)بهويژهدرنزدبرودل،لوگوف،دوبي،ن�ورا،ب�رک...(
مارابهرويکردهاييکامالجديدنسبتبهتاريخوشناختازآنرساندهاند.امروز،ماميدانيمکهتجربهيتاريخي،نهتجربهايواحد،بلکهمتکثراست،کهکنشگرانبهص��ورتهايمختلفيگذش��تهوحالوآيندهرابامجموعهايپيچيدهازخواستمستقيموبازپردازششدهيخود،درونيميکنندوبهشدتنسبتبهاينک��هموقعيتخودشانچهباشد،ازچهنظامهايفرهنگي،سياسي،اقتصاديواجتماعيباچهداراييها)ياس��رمايههاييب��هتعب��يربورديو(بيرونآمدهباشدوچهمنافعيداشتهباشند،ميتوانندتاريخرابهصورتهايگوناگونتجربهودري��افتک��ردهوتعب��يرنمايندوبههمينصورتنيزماباگذشتهها،حالهاوآيندههاييکسانيسروکارنداريم؛بلکههموارهباي��دازخ��ودبپرس��يم:ازتاريخچهکسيياگروهيسخنميگوييمودرچهپيشزمينهاي،افزونبراينبايدازخودبپرسيمکهمابهمثاب��هپژوهش��گرياصرفاکنشگريکهبهتاريخميانديشد،درچهموقعيتيقرارداريم)مفهومبازتابندگي(يعنيدرکوتفسير زمان-مکانه��ايگذشتهوحالوآينده،بهصورتيکهانجامشميدهيم،چهگونهبهصورتاجتماعيتعيينشدهوقابلدرکوتفسيرهس��تندو
بهعبارتسادهترچهسوديبرايمادارند.پرسشاکنونايناست:پسآيابايدبهشکلي،نظريهايکهگاه»پسامدرن«ناميدهشده،راپذيرفتکهاز»تکثرروايته��ايتاريخي«بهنتيجهميرسدکهمابا»نبودروايتتاريخي«ودرنتيجهنبودسيستمهايارزشگزاري،عدمتوان��اييدرکگذش��تهودرسگرفتنازآنبرايحالوآيندهوغيره،محکومهستيم؟اينکهنه»گذشته«ايدرکاربودهونه»آينده«درکاراست؟ودراينصورت،آي��اتم�اممب�احثاجتم��اعيوسياس�يواقتص��اديوف��رهنگيوب��هوي��ژهاخالقي،معن�ايخ�ودرادرن�وعيفردگراييمبالغهآميز،سودجويانهوروشنفکرگرايانهازدستنخواهندداد؟بدونشکاگرنخواهيميانتوانيم»انديشهيپيچيده«رادرستدرککنيم،چنينخواهدبودونتيجهنيزآناستکهبايدتنبهنوعيبيتفاوتيوخودخواهيب��دهيمک�هنوليبراليس�مدربسترآنرشدکردهوامروزتامرزنابوديانسانوحتيکرهيزمينپيشرفتهاست:پرس��مانمهيبدرآناس��تک��هاگ��رگذشتهوحالوآيندهمعنايينداشتهباشند،پستنهاچيزيکهمعنادارد،»لذت«فرديمااستواينلذت،ميتواندجايگزينهرگونهاخالقومالحظهديگريشودکهخودراازهرقيدوبنديرهاميکند.نوليبراليس��مب��اايناي��دئولوژي،يع��نياينک��هدرنهايتهرکسيفقطبهمنافعخودفکرميکند،بهايننتيجهميرسدکهپسبايدبگذاريمهرکس�يب��هاوجمن�افعشبرس��دوب�دينترتيبهم�ه)ي�ادس�تکمهمهيکس�انيک�هتوان�اييبق�ادري�کداروينيس�ماجتم�اعيدارن�د(ب�همنفعتوخوش�بختي
برسند.اماواقعيتدرآناستکهايناستداللآنقدربچگانهاستک��هني��ازيب��هآوردندالي��لواس��تداللهايمنطقيب��راينفيآنوجودندارد:جهانپرخطر،بيرحمودوزخيکهامروزدرآنزندگيميکنيم،نش��انميده��دک��هتکي��هزدنب��ررق��ابتب��راي
رسيدنبهحداکثرنفعفردي،نهبهنفعجمعيبلکهبهباخت عمومي،ميانجامدوبيشتربهيکخودکشيجمعيميماندتاب��هيک»موفقيتبزرگ«.
تاريخ فردي و تاريخ جمعي حالاينپرسشمطرحميشودکهاگرتاريخمتکثراستواگرجبرگراييدرآنجاييندارد،واگرهرکسيميتواندتاريخوخاطراتخودشراداشتهباشد،پسچهگونهميت��وانازي��کجامع��ه،ب��رپ��ايهيخ��اطراتوپيش��ينهيمش��ترکوسرنوش��تيکسانسخنگفتوبرايآنازهمه،ازجملهازخود،خواستکهدستبهتالشوکوششوحتيفداکاريبزنند؟آيااص��والچنينچيزيمعناييدارد؟پاسخبهاينپرسشسادهنيستوفيلسوفانگوناگونتالشکردهاندهريکبهن��وعيب��هآنپاس��خدهند.آنچهمادراينجامطرحميکنيمبيشتررويکردانسان-جامعهشناختيبهموض��وعاس��تک��هجامعهشناس��انيچ��ونپ��يربورديو،ژانپيرامسل،کلودلوياستروس،ادگارمورنوالبتهبسياريازت�اريخدان�انمکتبآن�الوپس�اآن�الک�هدرب�االازآنهانامبرديم،بهآنپرداختهاند؛ايندرعينحالرويکرياگزيستانس�يلاس�تک�هفيلس�وفانيچ�ونآل�برک�امووگاس�تونباشالروايوانايليچبرايشپيشنهاد،سبکياززندگيورويکردبهجهانرادادهاند.مسالهبرسرآناستکهانحرافانس��انازطبيعت،باتعبيرروس�وييازاينروي�داد،وواردش�دناودرمس�يريازس�اختابزاره�ايهرچ�هپيش�رفتهتر)وغيرقاب�لدرکتربرايطبيعت(چونزبانوفناوريهايپيشرفته،هرچندصرفادرونکيهانخودانسانهامعناميدهند)بهگ��ونهايک��هفوکووويتگنشتاينوبهنوعيبارتدربارهيزبانونشانهشناسيمطرحميکنندويادرتعبيريکههاي��دگروآرنتدرنق��دازفناوريپيشرومينهند(فرايندييکسويهوبازگشتناپذيراست،امافرايندينيس��تک��هدراج��زايش،قاب��لب��ازبيني عمي��قنباشدازاينروميتوانبهمعنايينهفقطگذشتهوحالرادگرگونکرد،بلکهبههمينترتيب،آيندهنيزقابلتغييراس��ت.دراينجاماباگزارهايارادهگرايانهسروکارنداريم،بلکهبادرکيپيچيدهازجهانيپيچيدهروبروهستيمکهبهجايسرنهادنب��ه
جبرگراييوپذيرشمحکوميتميتوانبهتعبيرکامودرآنيک»شورشي«بود.انسانهادرروندشکلدادنبهجماعتهايخ�ودک�هجماعته�ايزب�اني-اب�زاريهس�تند،ب�هس�رعتمف�اهيموس�ازوکارهايسلسلهمراتبوطبقهبنديراايجادميکنند)براساسميزانبرخ��ورداريازمن��ابعبازتولي��دحي��ات(.ازاينروق��درتوث��روتتبديلبهچارچوبهايتمدنيميشوندکهبهنوبهيخودتاريخوحافظهراباابزاره��اييک��هخ��وداب��داعميکنن�د،ش�يوههايب��هحافظهسپردن)نثر،نظم(،شيوههايحسابکردنوسايرشيوههايزبانوفناوري،بهوجودميآورند.تاريخام��ريسياس��ياستوهموارهامريکهبايددرخوانشيسياسي،پيشازهرخوانشيقراربگيرد،ت��ابت��وانس��ايرخوانشه��اراازآنممکنکرد.دراينجاماباتناقضيدرتناقض،روبروميشويمچونازيکسوديديمکهتاريخ،خودامريمتک�ثراس�تک�هبن�ابرن�وعروايت،روايتکنندهودادههايگردآوريشدهوشيوهچيدمانآنها،تغي�يرميکن��د،ام��اهمينق��ابليتتک��ثر،وق��تيب��اعنص��رسياسي،کهخودامريمتغييروموضوعرقابتميانافراد،گروههاونيروهايمختلفيکجامعهاست،ترکيبميشود،سببآناستکههرچهبيشتر،موضوع»حافظه«افرادو»تاريخ«بهبازيچهايدردستقدرتهاياقتصاديوسياسيب�دلگردد.اگربخواهيمازتمثيلياستفادهکنيم،ميتوانيمبهآنچه»اصلونسب«يا»تبارخ��انوادگي«نامي��دهميش��وداش��ارهک��نيم:وقتيفرديياگروهيازفرودستانجامعهبودهباشند،بيشکاصلونسبآنهادرانبوهفرودستانگذشته،ناپيداست،ح��الاگراينفردياگروهبهسطحيباالازلحاظقدرتوثروتبرسند،باوس��ايلبيش��مارميتوانن��دب��رايخ��وداص��لونس��بوتاريخيحاضروآمادهومطابقباتصويروتخيليکهمايلندازخودارائهدهند،ايجادکنند.تنهامش��کليک��هام��روزودرعص��راطالعاتيهرچهبيشترخودرانشانميدهد،ايناستکهابزارهايفناورانهوزبانشناختيجدي�د،ب��هم��اامک�انميدهن�دک�هبتوانيمهرچهبيشترتاريخهايبيشماريبسازيموهميناعتبار»تاريخ«وحتي»حافظه«رابهطورع�امزي�رس�ئوالميب�رد.نتيجهآنکهتز پسامدرنيستي»نبودتاريخ«مطرحميشودکهب��هب��اورم��اام��ريخطرن��اکاس��ت،زي��راراهراب��رايهرگون��هسوءاس��تفادهازرابط��هب��اواقعيتوتوجي��هوض��عموج��ود،هم��وارميکن��دونقش»تجرب��ه«رادرتوان��اييانس��انهاب��راي
تصميمگيريهايمهمبهشدتکاهشميدهد.
»حافظه« اي در باد تعبيرحافظهيکوتاهمدتيانبودحافظهبرايپهنههايتمدنيبزرگوبرايکشورماچندانتعبيردرستيب��هنظ��رنميرس��د،ايننکتهرابيشتربراساستزهايآنالميتوانمطرحکرد.زيرانهفقطباتکثرانديشهوروايتتاريخيخواناييندارد،بلکهبااصلتوليد»تاريخ«بهمثابهيکمحصولاجتماعينيزدرتضاداست.اينبحثصرفابهمثابهيکبحثبس��يارع��امون��وعيکليگوييازجنسانديشههايفلسفي عامهپسندميتواندمط��رحباش��دک��هکم��ترق��ادراس��تدربراب��رپرس��شهاييچ��ون:
س��الپيشدرآنس��طحس��واد50منظوراز»مردمما«يعنيچهکساني؟اينگزارهراچهطورميتواندرجامعهايکهتا(ب��ودت��اcommunautaireکمترازبيستدرصدوسطحشهرنش��ينيازاينهمکم��ترب��ودهوبيش��تري��کج��امعهيجم��اعتي)
(مطرحکرد؟اينامرراچهطورميتوانباروند عموميورويدادهاوشيوههاي سازمانيافتگيشناختهش��دهsocialاجتماعي)اينپهنهکهعموماشفاهيونهمکتوببودهاند،انطباقداد؟اصوالمنظورازحافظهيتاريخي»جمعي«چيس��ت؟وبس��ياريپرسشهايديگر.بگذريمکهدراينگزاره،نوعيرويکرداشرافينيزوجوددارد:بدينمعناکهگوييروشنفکرانودانشگاهيانونخبگانماداراي»حافظهيتاريخيدرازمدت«و»سالم«هستندومردمعاديماچنينحافظهايندارند.درحاليکهفک��رميکنماگردستکمبهشواهدروزمرهوگفتمانهايعاموتاريخپنجاهسالاخير،نگاهک�نيم،بيش�ترب�هعکساينموض�وعميرسيم.براينمونهتعداديازروشنفکرانماهنوزازعصررضاشاهبهمثابهعصريطالييبرايوح��دتوس��ازمانيافتگيوساختدولتمدرننامميبرند،يابرايشانمسلماستکهايرانپهلويکشوررابهسويپيش��رفتهايب��زرگميب��ردو»توطئه«ايبيرونيهمهچيزرابهبادداد.اينامرگويايآناستک��هن��هفق��طچن��دانح��افظهاي)چ��هت��اريخيوچ��هص��رفابيولوژيک(ندارند،بلکهحتيدرتحليلهايسادهياجتماعيوتاريخينيزناتوانهستند.درحاليکهعمومامردميکهتجربهايواقعيونهکوتاهمدتازدورهپهلويدارند،کمترازاينگونهاظهارنظرهاميکنن�دواگ�رهمبکنن�دميت�وانآنراب�هن�وعي»تخيلگذشته«و»حسنوستالژيک«نسبتداد.کهدرهمهيفرهنگهاوجوددارد.ازاينروب��هگم��انمن،مش��کلاساس��ي
پهنهيفرهنگيما،نهنبودحافظهبلکهنبودقابليت درکموقعيتخودوم�وقعيتجه�اناس�تواينبيش�ترازهم�هدرن�زدنخبگانوروشنفکرانيديدهميشودکهوظيفهيآگاهيرساندنبهديگرانراداش��تهودارن��دوالبت�هازم��ردميک�هکارش�انلزومانهتحليلتاريخاستونهپردازشحافظههايکوتاهودرازم�دتنباي�دچ�نينانتظ�اريداش�ت.ب�رايآنک�هح�افظهيتاريخيبتواندشکلبگيرد،ابتدابايدبدانيممصرفآنچيست،يعنياهدافياستراتژيکازگردآوريدادهه��اوپ��ردازشآنه��اداشتهباشيم.اهدافوروشهاييکهبايدباجهانمدرنوموقعيتهايکن�ونيفناوران�هن�يز،خوان�اييداش�تهباش�ند.ايندرحالياستکهميبينيمدرجهانصدسالازآخرينتالشهابرايتبيينمليگراي�انهيح�افظهيت�اريخيميگ�ذرد)ک�اريک�هعمدتابهقولبنديکتآندرس�وندرتخي�لجم�اعتيورمانتي�کق�رنن��وزدهمانج�امگ�رفت(وليدراي�ران،ام�روزب�هدس�تروشنفکرانيانجامميگيردکهمفهومايرانشهرراازقفسهيکهنهيدورهيپهلوياولبيرونکشيدهاندومايلندازآنچ��راغراهنماييبرايمردمخودبسازندکهاگرموفقشوندجزآنکهآنهارابهقعريکدرهبکشانند،سوديبرايهيچکسين��دارد:نژادپرستيضدعربوضدافغان،امروزدربخشه�اييکش�ورم�ادي�دهميش�ود،درب�رخيازش�هرهاازجمل�هدري�زداخ�يراجمعيتهاييتشکيلش��دهاندک��هرس��مااخ��راجافعانه��اراميخواهن�دوآنه��ارادرنهاده��ايرس��ميمث�لمدرس��هثبتن��امنميکنند،ماعمالباخطرنوعيآپارتايددرکشورمانروب�روهس�تيمک�هب�اراص�ليمس�ئوليتآنب�ردوشح�امالنانديش�هيايرانشهريوپانايرانيستياست،تنشهايقومي،ازميانرفتنوحدتميانمردمو...ميتوانندديگرنت��ايجخطرن��اکچ��نينبيخبريهاييباشدکهدربخشيازروشنفکريايران،شاهدشهستيم.وهمينگروهازروشنفکرانودانشگاهياننيزدع��ويشناختيجهاني،»فيلسوف«بودنومتفکربودنهمدارن�د،ب�دونآنک�هاينتفک�ررادرهيچنه�ادج�ديدرس�طحجه�انب�هآزمونگذاشتهباشندوبدونآنکههرگزهيچنهادوهيچجماعتيازمتفکراناينرابهرسميتش��ناختهباش��دوب��دونآنک��هاصوالاسبابچنينادعاييراداشتهباشند.وهمينروشنفکرانالگوهاييرابراينسلبعديفراهمميکنندکهممکناستايننسلرابهصورتيعميقتباهکند:چهنيازيبهاينکهزبانهايمتع�ددب�دانيم؟چ�هني�ازيب�هاينک�هفرهنگه�ايجه�انرابشناسيم؟چهنيازيبهاينکهجايگاهيمفروضوخيالينراکهبرايخودمتصورهستيمبهنقدبگذاريم؟ماازهمهبرترب��ودهوهستيم.اگرچشمهاراببنديم،شايدتصورکنيمدراوجدورانصفويوقاج��اروعثم��انيو»پادش��اهقبلهيع��الم«هس��تيم.منتهااززبانکسانيکهدعويروشنفکريوتحصيالتغربيوعقالنينيزدارند.تراژديمادرايناستون��هدرآنک��هم��ردمما)کداممردم؟(حافظهيتاريخيندارند)کدامحافظه؟(.تراژديماآناستکهدرآستانهيقرنبيستويکمهنوززمانومکانرادرکنکردهايم،هنوزپيچيدگيجهانرادرکنکردهايم،هنوزانديشهيانتقاديرادرونينکردهايم،هنوزدوستداريمازخودتعريفوديگرانراتحقيرکنيم.بسياربرايننکتهتاکيدميشودکهم��ادائم��ادرچ��رخهايهس��تيمک��هدرآنت��اريخواشتباهاتتاريخيمانتکرارميشود.شايداينامربهخوديخ��ودنادرس��تنباش��د،ام��اچ��هت��اريخيوچ��هاش��تباهاتيتک��رارميشود؟بهباورما،تاريخ فرادستانوکسانيکهبههردليليبيش�ترينامکانه�اراب�رايآنک�هبتوانن�دجه�انرادرککنن�د،داشتهاندوامابهجاياينکارترجيحشانآنبودهک�هحلقهيم�رادومري�ديبس�ازندوي�اخ�ودرا،گ�راني�اارزان،ب�هق�درت
بفروشندوگاهحتيبدونمزد،درخدمتقدرتوثروتدربيايند.اماآنچهبسياربرآنتکيهميشود،تاازداشتنيانداشتن»خ�اطره«و»حافظ�ه«س�خنگفت�هش�ودرابطهيايندوب�اام�رمکتوباست.يعنييکنظامنوشتاريکهسيستمهايشناختيذهني-زبانيرابهتصاويريثابتوسختتبديلکندکهتک��رارپذيربودهوبانظامآواييرابطهايمستقيموهنجارمندداش�تهباش�ند.واقعيتآناس�تک�هايني�کرويک�رداروپ�امح�وروتمرکزگرااستکهذهنيتاروپاييمتاخريراکهدرآنسوادبهمثابهابزاريسياسيتعميممييابد.رابانوعينگاهوعطفبهماسبقکردن،بهگذشتهبازميگرداندتادربارهيمردمانوفرهنگهاييبهشدتمتفاوتقضاوتکند.اينک�هنب�ودنظ��امنوشتاريرا)درمعنايخطونگارشهنجارمند(ويانبودگسترشاستفادهازآنراب��همعن��ايپيش�رفتهب��ودني��اعقبمان�دهبودناينياآنفرهنگبگيريم،يکرويکردکامالاستعمارياستکهبههماناندازهابلهانهاست،کهبدانيمنظامه��ايآم��وختنسواددرخوداروپاتاپيشازدولتصنعتي،شاملجزاقليتيبياندازهکوچکازجمعيتنميش�دوح�تيام�روزن�يزس�خن
گفتنازگسترشوبرابريفرهنگيوسواددرميانهمهياقشارامريکامالبيمعنااست.شاخصهايفرهنگيدرسازمانيافتگيپهنههايزيستيراميتوانبرمب�انيبس�يارمتف�اوتديگ�ريق�رارداد.ب�راينمون�ه،تمدنايرانيکهدرآنبهرغموجودخطونظامهاينگارش،ايننظامهاهرگز)دستکمتاپسازاس��الم(گس��ترشورواجزيادينيافتند)ازجملهبهدليلشکلمالکيتورابطهيقدرتدولتيبامردمدرکاستغ�يرح�اکم(،م�اش�اهدش�کلگ�رفتنگستردهينظامهايگرافيک)نقشهاوترسيمخطوطورنگهاوترکيبهايفضايي/کارکردي/معنايي/اقليمي/گرافيکيمثالدرمعم��اري(هس��تيم،همچن��انک��هش��اهد ش��کلگرفتننظامه��ايگس��تردهيريتمي��ک)ض��ربآهنگي(درموس��يقي،رقص،استراتژيهايکالبديوغيره؛نظامهاينمادين،تابوهاوتوتمهاوبسياريديگرازابزارهايغيرکالمينيزبهکمکاينفرهنگکهخودفرهنگيبهشدتترکيبيوتلفيقيهمدرزمانوهمدرمک��انب��ودهميآمدهان��دت��ابتوان��ددوامبي��اوردوانتقاله��ايبيننسليراانجامدهد.ازاينرو،اينکهبخواهيمخودرادچاريکنوعنس��يانت��اريخيگس��تردهوب��دوناس��تثناوع��امب��دانيم،هماناندازهبيربطاستکهبرعکسازکتابخانههايبزرگباستانيپيشازاس��المک��هيونانيه��اآنه��اراب��هآتشکش��يدندو
گسترشحافظهيمکتوبدرسراسراينفرهنگسخنبگوييم.
تجربه ها چه گونه باقي مي مانند نظامهايانتق�التج�ربي غ�يرمکتوبازجمل�هدرسيس�تمهايينظ�يرسيس�تمم�ا،رانميت�وانب�اکليبافيه�اييهمچ�ون»فراموشيتاريخي«ونداشتنحافظه،ناديدهگرفت.ايناستداللها،باکمترينارج�اعه��اب��هزب��ان،ب��هاس��تنادهايادبيوحافظههايريتميک)مثالتاثيرونفوذشعر(يادرسيس��تمهايمناس�کيدي��نيوغ�يردي�نيوسيس�تمهايس��ازمانسياس��يشهرهايباستاني،نفيميشوند.امامعناياينامرآننيستکهمالزومادرهمهيبخشه��ايجامع��ه،درهمهيدورهه��ا،درميانهمهياقشار،ودرهمهيعملکردها،دارايشيوههايانتقالتجربهبهشکليکسانوموثريبودهايم.دراينجاباي��دب��هسراغمطالعهيتاريخدراشکالخردآنرفتوعملکردهايمردميي��اعملک��رددره��ري��کازاقش��اردرظرفه��ايزم��اني/
مکانيمتفاوتراباروشهايپوياوپيچيدهبررسيکردونهآنکهباگفتنچندجمله،تاريخيراکهابزارهايحتياوليهبرايشناختشرانيزنداريم،کنارگذاشت.مفهومتکرارکهمابسيارزياددرتحليلتاريخايرانميشنويموبهويژهدرشکلاخالقي-دينيآنيعني»تکراراشتباهها«نهتنهايکمفهومبيشترمسيحياستتااسالمي،بلکهخودبيشترازتعبيريمتاخرازتاريخميآيدکهبردرکيکامالجديداززمانومکانورابطهيآنهابايکديگروبازبانوحافظهاستواراست.ازاينروب��هنظ��رمنمشکلمردممادرطولصدسالگذشتهآننبودهکهحافظهيتاريخي)کهخوديکمفهوممبهماست(نداش��تهاند.بلک��هدرآناست،کهسازوکارهايرشدف�رهنگيب�هت�دريجزي�رنف�وذاس�تعماروتخ�ريبنظاممن�دش�يوههايس�نتيب�دونآنک�هش��يوههايديگ��ريجانشينش��انش��وندوازآنب��دتر،ب��اانتق��الب��دترينعناص��ردرش��يوههايس��نتي)مثالاس��تبدادمنش��ي،طايفهگرايي،قبيلهانديش��ي،جماعتگراييه��ايمحلي(ب��هنهاده��اواش��کالوس��اختارهايتوخ��اليم��درن)دولت،وادارات
ت��اام��روزس��اختهايم(م��ارادرترکي��بيدوزخواراز1330عريضوطويلوسازههاييکهبيشازپيشب��اپ��ولنفتازده��هبدترينعناصرسنتبابدترينعناصرمدرنيتهقراردادهاند.مدرنيتهيايرانيتنهايکشکستنيس��ت،بلک��همعج��ونيمس��موماستکهمارادچارنوعيازخودباختگيازيکسووخودبزرگبينيازسويديگرکردهاست.نوعيکوچکاحساسک��ردنخويشدربرابرقدرتمندانغربازيکسو،وبزرگاحساسکردنخوددربرابرآنهاکهب��هاش��تباهمردم��انض��عيفش��رقميپنداريمازسويديگر.اينمشکلاصليمااستکهتاحديمش��کلب��زرگجه��انس��ومن��يزهس��ت.اينک��هتفکرم��اندرسطحجماعتي)مثالجماعتروستايي،جماعتقبيلهايوغيره(باقيماندهوزمانيکهبهشهرهاآمدهايمايننوعتفکررادرقالبهايحرفهايبرايمثالدس��تهبنديهايمي�انروش��نفکرانومش�اغلم��درنيک�هب��رايخ�ودب��راس�استقلي�دازغ�ربساختهايمتکرارکردهايم.ازاينروبهنظرما،بياناينکهمردممانسبتبهگذشتهخ�ودبيتفاوتن�د،چن�داندرس�تب�هنظ�رنميآيدهمانگونهکهبگوييمنسبتبهآيندهيخودهيچتصوريندارند.مردممااغلبدرتوهميعميقهمنس��بتب��هگذش��تهخودهستندوهمنسبتبهآيندهخود.گذشتهخودراطالييميپندارن�دوام�روزب�رآنهس�تندک�هب�رپ�ايهياينخي�االتي�کناسيوناليسم)کهبيشتريکنژادپرستيعقبافتادهاست(رابسازندونسبتبهآيندهيخودنيزمتوهمهستند،زيرانميتوانندبپذيرندکهصدسالتقليدازغربدرنهايتنتوانستحتيبرايآنهاشرايطيرافراهمکندک��هب��هص��ورتسيس��تماتيکب��ه»مهاجرت«بهعنوانيک»راهحل«نگاهنکنند،چيزيکهتاپنجاهسالپيشکامالبهدورازذهنشانبود.ام��روزچ��ارهيراهما،نقد سختوراديکالخودم�انب��اش�روعازروش�نفکرانودانش�گاهيانماناس�تک�همتاس�فانهدرراسهمهيبيخ�برانقرارگرفتهاندوتازمانيکهنتوانيمامي�ديداش�تهباش�يمک�هدس�تکماينگ�روهبتوانن�دجه�انرادرپيچي�دگيکن�ونيوب�هخصوصآيندهينزديکش،درککنند،نميتوانانتظارداشتمردمعاديکهبنابرتعريفچنينرسالتيندارند،بتوانن��ددراين
موقعيتبهدرکالزمنسبتبهگذشته،آيندهوحالخودبرسند.
! تاریخی حفظحافظة عامل قصه؛با نگاهي به کتاب »قصه گفتن« اثر ژان کلود کري ير
مقدمه و ترجمه از : سعید نوری
به اندازه ي ضرورت، نه کمتر نه بيشترمالقاتشانک�ردمک��اريراک�هس��الهاط�ولکش�يدهب��وددر1982يکگروهقومشناسدربنگالکهمندرکلکلتهبهسال
روستايکوچکيدرراجستانبهاتمامرساندهبودند)بهزبانيديگر،بارسوماتيديگر(.کارش�املجم�عآوريتم�اموکم�الهمهيقصههاييبودکهسيصدچهارصدنفراهاليروستابلدبودند،جمعيتيکهبراييکروس��تايهن��ديخيليکماس��ت.ب��ه عنوانتحقيقاتساليان،اينقومنگاراننتيجهرادردهجلدکتابمنتشرکردند.اهاليروس��تايکوچ��کراجس��تانک��هتقريب��اهمگيبيسوادبودندبرايآنهابيشازهفدههزارقصهتعريفکردهبودند.منکهخيليازاينعددمتعجبشدهبودمچن��دسئوالدقيقپرسيدم.اينقصههادربارهيچ�هب�ود؟درنص�فم�وارد،قص�ههاسرگذش�تغالب�ابياهميتاف�راددهک�دهي�ا
پيشينيانشانراتعريفميکردند:يکنيشمار،يکحادثه،يکدع�وا،ي�کآتشس�وزي.قص�ههايديگ�رماجراه��اييخي�اليراتعريفميکردند؛شاهکارهايقهرمان��انمحلي،تجليه��ايش��يطاني،اش��باحوح��تيخوابه��ا.ب��اگس��ترشاينداي��رهت��اريخمنطقهيراجستانراهمپيداميکرديم؛بيرحميانگليسيها،جنگباپاکستان،مرگگاندي،همهيآنچهازتاريخهن��دبهج��اماندهاست.وبهاينافسانههاهم،فصلهاييازاسطورهشناسي،جنگهاوعشقهايخدايان،اعج�ازريش�يها،تم�اميگنجمهابهاراتا،رامايانا،همينطوربعضيروايتهايسنتاسالمياضافهميشوند.نهايت��ادرگس��تردهترينداي��ره،ص��دهاقص��هوافسانهوجودداشتکهدرپانچاتراتا،بيپاي،همينطوردرلکمن،ازوپ،فدروالفونتنهمميبينيم؛قص��ههاييک��ههمهيم��ا
امروزميشناسيم.مثلکرمهايزمينکهباعبورکورمالخودزمينرابارورميکنند،قصههاهمدهانبهدهانميچرخندوچ��يزيراميگوين��دکههيچچيزديگرنميتواندبگويد.اينيکنيازکهنبشراستکهتاام��روزهيچچ��يزينتوانس��تهخ��رابشکن��د.بعض��يازاينقصههاميچرخندودرميانهمانمردمميگردند،خواهازخودشانبهخودشانبگويندخواههرگزقدرتياش��انسح��رکتکردنوفتحسرزمينيرانداشتهباشند.قصههايديگر،همچونعملک��ردي��کم��ادهيموش��کافانه،ديواره��اين��امرئيک��هم��ا
انسانهاراازهمجداميکنندسوراخميکنند،زمانومکانراناديدهميگيرندوبهسادگيجاودانهميشوند.بدينگونهاستکهدرآغازقصهيدلقکوارش�ناختهش�دهاي،ف�ردواالمق�اميانگ�اردارددرداي�رهايازن�ور،رويزمينب�هدنبالچيزيميگردد.همبازياش،دلقکسفيدپوشهميشهخوشپوشوواالترواردميش��ودوازاوميپرس��د:»چ��يزيگم
کردهاي؟«-بله!
-چهچيزيگمکردهاي؟-کليدهايمراگمکردهام
-کليدهايتراگمکردهاي؟-بله
-آنهارااينجاگمکردي؟-نه
دلقکسفيدپوش،دلخور،مدتيفکرميکندوميگويد:»خوباگرآنهاراجايديگ��ريگمک��ردهايچ��رااينج��اب��هدنب��الشميگردي؟«
وفردواالمقامپاسخميدهد:»چوناينجانورهست!«اينگفتگوتقريباکلمهبهکلمهدرجنگه�ايفارس�يوع�ربيازق�رندهمب�هبع�دوج�وددارد.اص�لقص�هدري�ککوچ�هدرکورسويفانوسيرخميدهد.قصهراهشرادرخاطراتماازمکانيبهمکانيديگرپي��داميکن��دمث��لخيليازاس��رارم��ا.حتياگربخشيازمعنايآنرخدرنق��ابکش�يدهباش��دب��ازقص��هامک��انخوانشه��ايبس��ياريرادرخ��وددارد.يکيازاينخوانشهامعنايمتافيزيکيآناست؛اشارهداردبهاينکهگشتندرتاريکيبيثمراست.چيزينخواهيمي�افت.ب��اجس�تجو
درنور،حتياگرکليدهايمانراپيدانکنيمشايددستمانبهچيزديگريبرسد.
يک نياز روزانهبااينکهکمابيشبهوضوحميدانيمکهکارکردقصهبههيچوجهبيهودهنيستويکني�ازعم�ومياس�ت،تنه�اخواس�تي�کقصهگو،امروزمثلديروز،ضروريبهنظررسيدندرميانمردميستکهزندگيميکند.مثليکدهاتييانانوا،ن��هبيش��ترنهکمتر.چونقصههاييکهدراينفضايعموميکهامروزتلويزيوناستتعريفميکندبرخيجنبهه��اييازروحوزن��دگيماراآشکارميکنندکهازراهديگريقابلفهمنبودوازپرقنداقباصدايخانوادهبهم��ادادهش��دهاس��ت.تم��دنهايتوان��اقصهگويانخودرادرمسيربادهايعظيمچارراههاقراردادهاند،گاهيدرمرکزخودقصر.رييسمقدسآنهاشهرزادنامياست،زنايرانيکهبامراقبتتمام،شب،سلطانراافسونميکردهوخاموشميشده،بادميدنسپيدهدمانب��هخ��وابميرفتهاست.هرشب،زندگييکزن،بستهبهحرفهاياوبودهاست.هيچچيزيبه��ترازايننميتوان��داهميتب��هواق��ع
اساسيهنرقصهگفتنرامعرفيکند.يکحکايتکهميتوانيمآنراافسانههمدرنظربگيريمميگويدکهبراييکشاهاهلکراال،درجنوبشرقيهن��د،قص��هيراماياناراتعريفکردندکهاونشنيدهبود.استعدادراويبهقدريبودکهشاهکه،متحيرازقصه،ب��ااش��تياقجزيي��اتدزديسيتاتوسطعاشقبيرحماوراوانارادنبالميکردناگه��انازج�ابرخاس�تودس��تورآم��ادهب��اشب��هارتشدادوازدرياه��اگذشتتاشاهزادهخانمراآزادکند.حتياگراينمثالافراطيباشدب��هنظ��رميرس��دک��هبعض��يشخص��يتهايخي��اليدرزندگيما،اينجاوآنجا،ازهمينجنسهستندوماهممث��لدنکيش��وتدره��رلحظ��هت��واناينراداريمک��هب��همرزه��ايغيرواقعينقلمکانکنيم.قصه)بهمعنايداستانونهتاريخ(زورقيستکهبهمافرصتميدهدميانسمتهايمختلفيکرودرفتوآمدکنيم.آياهنوزنسبتبهقصهحساسهستيم؟ماهيچوقتبهاندازهيامروزقصهنديدهايمونش��نيدهايمچ��هواقعيبودهباشندچهخيالي.اغلبازيکچشمبازيگوشوي�کگ�وشت�يزهمقص�ههاييب�هم�اميرس�د.ام�امطمئن�ااين
حواسپرتيدردورانهايديگرهمبودهاست.تکرار،طوالنيبودنوراويانبدهمبودهاند.
قصه هاي خوبازخيليوقتپيشدرتمامخاورميانهشخصيتيهستکههمهجورخوشمزهبازيعوامپسندانهراايفاميکند.داس�تانهايشنتيه��ودهم همهجانقلميشوند؛ازترکيهتاايران؛ازسوريهتامصرکهدرآنجااسمش»گوها«ست.همينقصههادرس��وجوددارندکهشخصيتدرآنجا»چها«ناميدهميشودودرآفريقايشماليبيشترباعنوان»جها«شناختهش��دهاس��ت.رد
اوراميتوانتالهستانهمدنبالکردکهدرآنجااسمش»سرولک«است.
اينجامااسميراکهبيشترباآنشناختهشدهاستدرنظرميگيريم:مالنص��رالدين.اومرديس��تميانس�ال،ن��هپول��دارن��هآنچنانفقير،متاهلوپدرخانواده،کهترکيبغري��بيازپخمگيت��ام��رزچرن��دياتون��وعيهوش��مندياف��راطيراپيش��نهادميکند.رفتارشهميشهغافلگيرانهوهميشهدقيقاست.دورغگو،خسيس،حسود،ناخنخش�کوحقيقت�اب�زدلاس�ت.ام�اخيليخندهرو،باصداقت،دلنشينوپندآموزهمهست)کههمينحالتشمخاطبرابدنبالخودميکشد(زندگيدرنظ��رشمعناباختهاست:اورفتارشرابااينمعناباختگيتطبيقميدهد؛بامعن�اييخ�اصک�هب�اهيچمنطقيردش�دنينيس�ت.ب�رايبخشيازمردمدنيااوتصويرخردجاوداناستگرچهمردمراازراهبهدرميکند.قابلتوجهکسانيک��هبختش��ناختاو
راتااينلحظهنداشتهاندبعضيداستانهايشرااينجانقلميکنم.
صداي خريکيازهمسايههادرخانهينصرالدينراميزندوخرشراقرضميخواهد.
-نميتوانم-آخرچرا؟
-چونديگرخرندارم.اوراازمندزديدند.ميدانيکهباکمالميلحاضربودمآنرابهتوقرضبدهمچوندوس��تانخ��وبيهستيم.متاسفانهديگرخريندارم.
همسايهازسردلسوزيبهبدبختيايکهدرخانهينصرالدينرازدهبودفکرميکردکهناگهانخ��رازط��ويلهيپش��تخان��هشروعبهعرعرکرد.
چهميگويي؟منعرعرشراشنيدم.خرتسرومروگندهاينجاست.--بهتوميگويمکهنيست.آنراازمندزديدهاند.
خربازعرعرسردادعرعريبلندترازباراول.-منعرعرشراميشنوم.آنراندزديدهاند.همينجاست.
-توحرفخرمراباورميکنيحرفمنرانه؟
لباس دزديشبينصرالدينلباسشراکهشستهبودرويبنديکهدرحياطکوچکخانهاشکشيدهب��ودپهنک��ردت��اخش��کش��ود.دزديشبانهازآنجاگذرکردولباسرادزديد.باطلوعآفتابمالشستشخبردارشد.زنشسربهمرثيهسراييونفرينگذاشت.نصرالدينبرعکسزانوزدوبهدرگاهقادرمتعالدعايش��کربج��اآورد.زنشخيليمتعجبازاوپرس��يد:»چ��هبالييس��رت
آمده؟لباسترادزديدهاندوتوشکرخداميکني؟«بله!-
-چرا؟ميشودبهمنهمبگويي؟-چوناگرحواسمنبودممکنبودخودمهمداخللباسمباشم!
سکسکهنصرالدينواردعطاريميشودودارويضدسکسکهدرخواستميکند.ناگهانعطارفريادبلنديميکشدوبيرحمانهيکسيلينثاراوميکند.اوسکندريميخوردوچندينقوطيرازمينميريزد.زخميازجابلندميشودوازعطارميپرسد:
»حيوان!چرامرازدي؟«-چونبرايدرمانسکسکهچيزيبهترازترساندنخلقشناختهنشدهاست!
نصرالدينسرشراباالميگيردوميگويد:»امامننيستمکهسکسکهدارم!پسرمدارد!«قصههاينصرالدينگنجاند.اولچونخندهدارندودرزندگيسراسرناآرامي،خندهاولينتس��کينبخشاس��ت.خ��ودخن��دههمخوباست؛همبرايزندگيضروريست.امادرنگاهدوممتوجهميشويمکهاينقصههاسرشارازرازند؛کهباپالودگيترسيمگرطبايعماهستند؛توهماتفعالما،خودخ�واهيم�ا،منط�قبينقصم��ادرگرم�اگرمب��دترينس�رگردانيها.تم�اميمردم،تماميسنتهابهاينقصههايکوتاهنيازداشتندکههميشهبااينجملهآغازميشوند:)کلوشدلقکفرانس��ويرابي��ادبياوريد(»اينداستانمرديستکه...«وهميشهباف��روديکم��ديب��هپاي��انميرس��دک��هدرانگليس��يب��هآنميگ��وييم:لب
مطلب!
هشت 2کودتای مرداد 8بیستوخواند را فرهنگی زار الله فاتحه
گفت وگو با دکتر پرويز ممنون درباره ي تئاتر و ...سپاسگذار حوریه
ــرخي دکتر پرويز ممنون را بچه هاي تئاتر مي شناسند. به ويژه قديمي ترها که امروز پيشکسوت هستند و ب از آن ها شاگردش بوده اند. دکتر ممنون سال هاست که در ايران نيست و دلگــير از وعــده هايي کــه هــر بــار وقتي به ايران آمده، براي کار به او داده اند و عملي نشده. دکــتر ممنــون اولين کســي اســت کــه در تئــاتر ايران دکترا گرفته و هم اولين نفــري اســت کــه در رشــته ي تئــاتر در ايــران بــه درجه ي اســتادي دانشــگاه رسيده. او سال هاست که در وين قصه هاي ادبيات ايــراني مثــل خســرو و شــيرين، ليلي و مجنــون، هفت پيکر و داستان هايي از هزار و يک شب، موالنا و عطار و کليله و دمنــه را در قــالب نقــالي و بــه شــيوه ي
از رئيس1393اجراي روايتي به روي صحنه مي برد. و طرفداران بسيار نــيز دارد. دکــتر ممنــون در ســال جمهور اتريش عنوان افتخاري پرفسور را نيز دريافت کرده. ممنون از پايه گذاران اولين دانشــکده ي تئــاتر ايران اســت. در ســفر او بــه ايــران فرصــتي دســت داد تــا پــاي صــحبت هايش بنشــينيم و او هم بــا لهجه يــد. اصفهاني شيريني که پس از سال ها هنوز حفظ کرده برايمان از گذشته ها و حکايت اين روزهايش بگوي گفتگويمان با صحبت درباره ي ميهماني شب گذشته آغاز شد که به رسم ديرين هر بار که دکتر ممنــون بــه ايران مي آيد در خانه ي يکي از شاگردان قديمي اش برپا مي شود و جمعي از شاگردان قديمي اش از جملــهــدار او مرضيه برومند، رضا بابک، هرمز هدايت، داريوش فرهنگ، آدينه گالب، مهدي هاشمي، و ... براي دي
دور هم جمع مي شوند.
..شببسيارلذتبخشيبود.شبيکهعاشقانهدوستشداشتمازشيطنتهايآندورانگفتيموخاطراترازندهکرديم...شما هم که استاد اين هنرمندان بوده ايد، شيطنت مي کرديد؟
سالبيشترنداشتمکهمأمورپايهگذاريي��ادرواق��عنوس�ازيدانش�کدههايتئ�اترش�دم.چ��ونت��ازهازخ��ارج27-26منهمبرگشتهبودموبابورسدولتيبرايتحصيلرفتهبودم،دوستداشتمبامنتقلکردنآنچهآموختهب��ودمب��هنح��ويادايدينکنم.آنزم��انک��هدانش��کدهراراهان��داختيم،بس��ياريازش��اگردانازمنس��الهابزرگت��ربودن��د.مثالآق��ايانتظ��اميم��ردجاافتادهايبودوالبتهبهدليلسابقهيبازيگرياشيکيازبهترينشاگردانمنبود.)خاطراتمراازاودرکتابخاطراتيک��همشغولنوشتنشهستم،ميآورم.(مرضيهيبرومندبسيارشيطانبود،بادوستشسوسنتسليميکهازهمجدانميش��دند،ويامثالسعيدسلطانپورآدمراحتينبود.والبتهکهشاگردهايشيطانهميشهجزوبهترينهاهستند.مثلهميشهکهش��اگرد
اولهابهترينهانيستندلزوما.االن چند سال است که در وين کار مي کنيد؟
ازايرانرفتم،اماحدوددهسالطولکشيدتاخودمراوراهمرادوبارهپيداکنم.ايندوب�ارهپي�داک�ردنب�ه1360منسالسالدرايرانبيشترکارمتدريسونقدوپژوهشبودتنهاتوانستهبودمسهبارکارگردانيکنماز14اينمفهومبودکهچون
جملهکارگردانينمايش»ببرگرازدندان«برايتلويزيونبودکهبامحمدعليجعف��ريومرح�ومحس��يننقش��ينهوب��ازيهم�اروستاوهرمزهدايتو...اجراشد.بهب��ازيگريهمک��هبس��يارعالق��هداش��تمودرس��الهايتحص��يلدرويندنب��الشب��ودم،نرسيدهبودم.بنابراينبسياراشتياقداشتمکارصحنهانجامبدهم.امامدتيط�ولکش�يدت�اراهمراپي�داک�ردمک�هدرادام�هميگويم.بايددوبارهازصفرشروعميکردم.البتهدراينمدتدروينبازدردانش��گاهچن��دس��اعتيدرسميدادم،البت��هب��ههمتدوستاندانشگاهيکهوسيلهشدهبودند.آنهاميدانستندکهمندرايراناستادتمامدانشگاهبودم.وحاالدستخاليبهوينبرگشتهبودمونميخواستمبهعنوانپناهندهدستکمکخواهيبهطرفدولتاتريشدرازکنم.ب��ااينح��الپ��اداشاينساعتهاآنقدرنبودکهکفافهزينهيزندگيرابدهدودرکنارشبايدکارهايديگريهمميک�ردمک�هزن�دگيبچرخ�د.دفترترجمهتأسيسکردم،حتيمدتيشروعبهکارخريدوف��روشدس��تبافتهايعش��ايريزدم.ک��هالبت�هچ��وناص��الآدم
کاسبينيستم،رهايشکردم.خالصهدهسالسختيبودتادوبارهرويپاايستادم.برگرديم به حکايت دانشکده ي تئاتر.
البت�هقب�لاز-وقتيازاروپابرگشتمبامدرکدکترااينمدرککليخريدارپيداکردوبهاصراردوس�تانرفتمس�راغت�دريسآمدنبهايرانپروژهايدادهبودمبهوزارتفرهنگوهنربرايمديريتبخشتئاترت��االروح��دت)رودکيق��ديم(.پهلب��دوزي��ر25فرهنگوقتهمموافقتکردهبود.درآنزمانتکيهيفرهنگوه��نرروينمايشه��اياي�رانيب�ودک�همح�لآنهمت�االر
شهريور)سنگلج(بودوپيشنهادمناينبودکهدرتاالروحدتآثارنمايشيجهانرااجراکنيم.چونبرنامهه��اياپ��راييوبال��هدراينتاالردوياسهشبدرهفتهبودوبقيهميتوانستدراختيارنمايشقراربگيرد-تصورمناينبودکهدراينج��اخ��ودم
همگهگاهبازيوکارگردانيميکنم.امابعدازدو،سهماهمعلومشدکهامکاناينکاروجودندارد.چونازباالدستورآمدهبودکهاينسالن)تاالروح��دت(فق��طبراياپراساختهشدهونميشوددرآننمايشاجراکرد.وبهراستيهمتاقبلازانقالبدرتمامآنسالهافقطيکنمايش
بهکارگردانيخانمپريصابريدرآنسالناجراشدوهموارهدراختياراجراياپرابود.و شما به آرزويتان نرسيديد.
خير،نرسيدم.وبهناچاررفتمبهدانشکدهيهنرهايدراماتيک.چوناصاليکيازشرايطاينکهبت��وانمب��ورسدک��ترابگ��يرم،اينبودکهبعدازبازگشت،چندساعتيدرسبدهمووقتيبرگشتمدکترف��روغ-رئيسدانش��کدهيهنره��ايدراماتي��ک-ک��ل
س�اعتدرهفت�ه(راب�رايمنگذاش�ت.ومنهمش�روعک�ردمب�هدرسدادن.م�اهاولي�ادوم12واحدهايتئ�اترمعاص�ر)تدريسمبودکهبيضاييآمدسراغموگفتيکروزنامهايبهنامآيندگاندرشرفتأسيساستوتيميازبهترينهاکهخستهشدهاندازکارکردندرفضاياطالعاتوکيهانو...آنجاجمعشدهاندوق�راراس�تمنهمدرآنج�انق�دبنويس�موازاين
هفتهکارشروعميشود.حاالکهتوآمديبهتراستتواينکارراانجامبدهي.بيضايي را از قبل مي شناختيد؟
بله.اززمانيکهقبلازانتشار»نم�ايشدراي�ران«آنرافص�لب�هفص�لدرمجلهيموس�يقيمنتش�رميک�ردومنهمدرهمانمجلهگهگاهيمطالبيمينوشتم.ضمناهردوهمدرزمينهيتعزيهکارميکرديموتعزيهيکيازمايهه��ايص��حبتمان
بود.و پيشنهاد کرد که در روزنامه ي آيندگان نقد بنويسيد.
بلهوالبتهسختهمبودچوننهسالبودکهآلمانيمينوشتموبهطورکليازفضادورب��ودم.وف��ردايآنروزب��ابيض��اييتومانحقوقميگ��يرم.1500رفتيمبهروزنامهيآيندگانوداريوشهمايونراديديموگفتممنحرفهايکارميکنموماهي
همايونخنديدوگفتسردبيرکيهاناينقدرحقوقنميگيرد!گفتم.منيکماهمينويسمبعدشماتصميمبگيريد.اولين نقدي که نوشتيد يادتان هست؟
بله،دربارهينمايشنامهي»ميراث«بيضاييبود.درايننمايشمحموددولتآباديبازيکردهبودوجمش�يدمش�ايخي.والبت�هنقدبديهمنوشتم.بد،نهاينکهازکاربيضاييبدبگويمبلکهساختارنقدمخوبنب��ودوپ��رب��ودازبررس��يهايآکادمي��ک.ب��ه
علتاحتراميکهبرايمنقايلبودند،هيچنگفتندتابعدکمکمبهمنگفتندکهايننقددرقالبکارژورناليستينيست.آن زمان ظاهرا کنتاکت هايي هم با فضاي تئاتر کشور پيدا کرديد؟
البتهنهباکلفضايتئاتري.منبهاپراخيليسختميگرفتمحتييکبارازوزارتفرهنگگفتندننويسوليمنادامهدادم.چون به خاطر اپرا نگذاشتند در تاالر وحدت فعاليت کنيد؟
نه.چونبهنظرماپراهارابايدبهزبانفارسيبرميگردانديم.مناصوالبهتئاترمردميعالقهمندبودم)وکت��ابيهمدارمب��هنام»تاريختئاترمردمياصفهان«(وبهاينکهتئاترراهمهيمردمببينند.ونهچنانکهآنزماندرتهرانچندميلي��ونيفق��طيکتئاترسنگلجبودودراختيارتئاترروشنفکريقرارداشتوياوقتيتلويزيونتئ��اترنش��انميداد،درهمهيخانهه��ام��ردمتلويزيونراخاموشکنندبگويندماتئاتررانميفهميم.منبااينمسئلهمخالفبودمودرمورداپراهمميگفتمب��هفارس��ي
اجراشودتامردمبيشتريازآنلذتببرند.يعني شما با جريان هاي پيشرو مثل کارگاه نمايش چندان موافق نبوديد؟
موافقبودم.چونآنهميککارتجربيبودکهوجودشالزمبود.منبهتريننقدمرادرم��وردنم��ايش»مشرحيموگلدون��هخانم«بهکارگردانياسماعيلخلجنوشتم.کهاوهمازاعضايکارگاهنمايشبود.
ولي مش رحيم و گلدونــه خـانم، بـه لحـاظ مضــموني در همـان گـروهي جــا مي گـيرد کـه شـما بــه آنمي گوييد تئاتر مردمي.
بله.البتهمننمايش»درانتظارگودو«بابازيمرحومداوودرشيديراهمبسيارستايشکردم.يعنيمننميگفتمکهتئاتريکهازواقعيتهايعينيوروزمرهايفراترميرودنباشد.چ�ونالزمب�ودگرايشه�اورش�تههايمختل�فدرکن�ارهموج�ودداشتهباشد.امابايدجرياناصليتئاتربهسمتتئاترمردميميرفت،کهمردمراهمبهتئاترعالقهمندکند.منمعتقدب��ودمکهنبايدجرياناصليتئاترمادراختياراجراهايتجربيباشدکهدرخودفرنگودرکشورهاييمثلآلمانوفرانس�هوات�ريشهمجرياناصليتئاترنيست.درآنکشورهاهمتئاتريکهمردمميبينند،تئاترياستکهبابدنهيآنجامعهپيون��ددارد.ودرکنارشگونههايمختلفتئاترهمهست.اماآنزماندراينجاجريانغالبباتئاترتج��ربيب��ودک��هاک��ثرم��ردمراب��الطبعب��هسالننميآوردوعموممردمآنرانميفهميدندواپراهمهمينطوربود.بهخصوصکهترجمههمنميش�دومخ�اطبفق�ط
متنيراميشنيدکهنميفهميد.اين مخالفت ها تأثيري هم داشت؟
بلهاثرداشت.واولينکاره�ارادرزمينهياپ�راهمخ�ودمترجم�هک�ردم.»نيس�حرآميز«م�وتزارتو»هلن�ديس�رگردان«واگنر.اينطورشروعکرديمکهاقالمتنهاراترجمهکنيموبهصورتمکتوبدربروشوربهدستتماشاچيبدهيمکهبخوان��د
بعداچنداپراهمبهفارسياجراشد.يعني به نظر شما زبان فارسي ظرفيت اين کار را دارد؟
ظرفيتبسيارباالييدارد.ترکهاکهزبانشانبهفصاحتزبانفارسينيست،عمرياستک��هاپ��راراب��هزب��انت��رکياج��راميکنند.بااينحالامروزميدانمکهدرنقدهايمتن�دميرفتم.ب�هاينمس�ئلهاع�ترافميکنم.وازاينک�هم�وجبآزردگيخاطرهنرمندانيمثلعنايترضاييوديگرانشدمکهباشهامتستايشآميزيسراغيکهنرنوپادراينکشوررفتهبودن��د،
متاسفم.جوانيبودوخامي.همهچيزراميشودبانرمزبانيهمگفت.البتهدرتئاترهمگاهدرگيريپيشميآمد.زندهترينشکهبهخاطردارمنقديبودکهدرموردنم��ايش»کرگ��دن«نوش��تموبهبرداشتسمندرياناعتراضکردم.وسمندريانهمعليرغمرفاقتيکهداشتيمودرستزمانيکهمنداشتمدوندگيميکردمکهتدريسشدردانشگاهتماموقتبشود،جوابتنديداد.جالباينکهسالهابعددرخانهاششامدعوتب��ودم،نق��دکرگدنراديدم،گفتاينتنهانقدياستکهنگهداشتهام.بعدروکردبهمنگفت»اماخوليبايدبگويمهن��وزهمح��رفترا
تومانحقوقانتظارداشت.1500قبولندارم...«ايننقدهارامينوشتمامانتيجهاشچيزينبودکهبشودبابتشماهيانهو شما هم رفتيد به سراغ الله زار.
اللهزارراديدهبودم.وسالهاازآندورانگذشتهبود.ميخواستمبدانماينآتراکسيونکهب��ه1335بله.آخرينباردرسالجايتئاترنوشينونصرودهفانآمدهچيست.وعيناآنچهراکهديدمنوشتموفرداصبحک�هآين�دگانمنتش�رش�ددي�دمک�هگزارشمطوريتمامميشودکهدرشمارهبعديادامهپيداخواهدکرد.ن��يرمحم��ديآنزم��اندب��يرس��رويسه��نرب��ود.ازاوپرسيدميعنيچه؟گفتعالياستاگربدانيچهقدرگرفته،ابراهيمگلستانوکهوکهزنگزدهاندوبرايانتخاباينس��وژهآفرينگفتهوخيليهاتشکرکردهاند.ادامهبده.درواقعکاريکهمندراينگ��زارش-نق�دک�ردهب��ودماينب��ودک��هب�اچش�متحقيربهتئاترهاياللهزاروکسانيکهدرآنجاک�ارميکردن��د،نگ�اهنک�ردم.بلک�هفق��طش�رايطراتوص�يفک�ردم.خالص�ه
قسمتدومرانوشتم،وسومرا،وچهارمرا.بهقسمتچهارمکهرسيدماهتمامشد.
و چاپ اين گزارش معجزه آساي الله زار! دقيقا چه سالي بود؟ آذردرآنچ��اپش��ده.گ��زارشاللهزار27اولينش��مارهيروزن��امهيآين��دگاندرآم��دهواولينمطلبمن1346آذر26
چاپشد.منازکشوريمثلاتريشکهآنزماندروينتنهاچه��لت��اس��النتئ��اترح��رفهايداش��تودرص��د1346زمستاننف��ري250زياديازمردمآبونمانتئاتربودندآمدهبودمبهايران،وميديدمسهميليونجمعيتتهران،فقطيکس��النتئ��اتر
داردوپنجتاسالنب�زرگتئ�اتردراللهزارهس�تک�ههمهياه�له�نراينس�النهارااخوپي�فميکنن�د.وليش�بهام�ردمسالنهاياللهزارراپرکردهاند.گرچهنمايشيکهبهآنهاارائهميشودمناسبنيس��ت.ولياينه��ا»م��ردم«بودن��د.رفتمب��اهوشنگمنظوريدرتئاترپارسحرفزدم.)هوشنگمنظورياولينکسيبودکهتئاترتلويزيونيرااج��راک��رد(ازاوپرس��يدمچرااينآتراکسيونهاجايکارهايجديراگرفت؟رسيديمبهاينکهاولينباردکترواالدرنمايش»برويمآمريکا«کهوحدتدرآنبازيميکرد،آتراکسيونراواردکردواينکاراوآنقدرجلبتوجهکرد،کهس��ايرتئاتره��اهمديدن��دب��دونآتراکس��يوننميتوانندبمانند.درواقعاوسنگبناياينبنايکجوخرابراگذاشت.حتيمهرتاشکهاس��تادنم�ايشه��ايموزيک��الاص��يلمانندليليمجنونو...بود.تئاترشرادادهبودبهآقايازهديوخودشدرپشتصحنهدفتريداشتک�ههنرجوه�اميآمدن�دآنجا،وازاومشقآوازميگرفتند.وهمينآقايازهديمرابامطربهاوسيدحسينيوسفيسياهبازوديگرانآش��ناک��ردومنحتيتاخانههاينوازندههاياللهزاررفتم.ميخواستمببينيماينهاچهميکنندوکيهستند؟ميگفتن��دآنه��افق��طدنب��السودجويياند.معلومشدکهخيليازاينهادرآمدشانفقطبهاندازهيپ�ولتاکسيش�انب�ود.وآنچ�هآنه��اراميکش�يدب�هاللهزارفقطعشقبود.ومنهمينهارانوشتمونوشتم.اگروزارتفرهنگمسئولفرهن��گاينکش��وراس��ت،پسمس��ئولفرهنگاينمردميهمهست،کهبهتئاترهاياللهزارميروندوکمديهايسطحيواتراکسيونميبينن��دون��هفق��طمس��ئول
نفريکهبهتاالربيستوپنجشهريورميروند.واينگلکرد.هرچندتأثيريدرتغييرتئاتراللهزارنک��رد،چ��ونق��رار250آنهمنبودتأثيريبکند-وليمنوظيفهامراانجامدادم.وظيفهيروزنامهنگارايناستکهببينيدوبگويد.
البته اگر وضع الله زار درست نشد، حقوق شما که درست شد.همحقوقمدرستشدوهمتاآنزمانکسيمرانميشناختبااينگزارشهااسممکمکممعروفشد.تاجاييکهفريدونرهنماسرپرستشورايتئاترتلويزيون،زنگزدکهقراريبگذاريموبعدازمندعوتکردب��هش��ورايتئ��اترتلويزي��ونب��روم.هژيرداريوشفيلمسازوبرنامهسازتلويزيون،خواستمراببيند.برنامهايتدارکديديمبرايتلويزيونکهمنبودموهوشنگطاهري)کهبعداسردبيرمجلهيسخنشد(وايراندرودينقاش.هفتهاييکباردرتلويزي��ونجريانه��ايه��نريروزرانق��دميکرديمکهخيليهمبينندهداشت.ويکسالهمادامهپيداکرد.شبهابعدازبرنامهدرخانهيخانمدروديجمعميشديموبرنامهيفرداراهماهنگميکرديم.گاهيهمبيژنمفيدوخانمشميآمدن�د.ش�بهايب�هي�ادمان�دنيب�ودومندوس�تانخوبيپيداکردم.ضمناباشروعهمکاريباتلويزيوننمايشيراهمدرآنجابامحمدعليکشاورزواسماعيلش�نگلهورض�ا
بابککارگردانيکردم.بابکدردانشگاهشاگردمبودواوليندفعهدرتلويزيونمعرفيميشد.برگرديم به ماجراي شکل گيري دانشکده ي تئاتر؟
بلهدرهمينزمانهابودکهدکتربرکشلي-موسيقيدانبزرگکهالبتهاستادپايهيدهفيزيکهمبود-چن�دب�ارپيغ�امدادک�ههمديگرراببينيم.منآنزمانميدانستمکهدرهنرهايزيبايدانشگاهتهرانيکرشتهيتئاترهستوحميدسمندريانآنج�ا درسميداد.بهاوگفتمحميدپيغامدادهاندبرومبهدانشگاهتهران.گفتآنجادربوداغوناستبهدردنميخورد.وواقعا
همهمينطوربود.در دانشکده هنرهاي دراماتيک چه کساني شاگرد شما بودند؟
مرحومرکنالدينخسروي،محمدعليکشاورز،ابراهيممکي،خسروحکيمرابط،سعيدنيکپورو...بودن��د.س��رکالسس��وماللهتقيان-اردوانمفيد-فخيمزاده-مرتضيعقيلي-آتشتقيپور-جنتيعطايي.
از شما دعوت شد که به دانشگاه تهران برويد. بله.ومنباالخرهيکروزرفتمآنجا.دکتربرکش�ليگفتک�هچه�ارس�القب�لمنودک�ترمه�دينام�دارتص�ميمگرف�تيمدردانشگاهتهرانرشتهيموسيقيوتئ�اترراهبين�دازيم.)دک�ترنام�دارشخص��يب��ودبس�يارب��انف�وذوزم��انيرييسدانش�کدهيداروسازيهمبود.(خالصهدانشکدهيتئاتروموسيقيتشکيلشدهبود،وليدرس�الچه��ارمفع�اليتهن�وزدرسه�ايس�السومتئاتردراثرمدرسنداشتنماندهبود.وبرکشليميگفتدانشگاهتص�ميمداردرش�تهيتئ�اترراتعطي�لکن�د.چن�دنف�رمدرسداشتندازجملهحميدسمندريانعزيزکهازسالدومآمدهبود-سالاولدکترنامدارخودشهمدانشجوميپذيرفتوهمدرسميدادوهمامتحانميگرفت-برکشليميگفتمااينجاکسيرانداريمکهفوقليسانسودکتراداشتهباشد.منکهکارمتئاترنيست،بياشماايندانشکدهرابگير.حاالتوجهکنيد.منبااينقراربهايرانآمدهبودمکهبخشتئاترت��االررودکيرامديريتکنمووخودمهمبازيوکارگردانيکنم.حاالدارمنقدمينويسمودرسميدهم.اينپيش��نهادهماض��افهشد.يعنيخداحافظکارصحنه!اولگفتمنه.ام�اازط�رفيهمج�وانب�ودمورفت�هب�ودمدرسخوان�دهب�ودمک�هب�هوطنمخدمتکنم.اينخاصيتجوانياستکهآدمپيمسئوليتميگردد.وحااليکيپيداشدهبودوميگفتاگرراستميگوييبفرما.دانشکدهداردتعطيلميشودوبهوجودتنيازاس�ت.اينب�ودک�هنهايت�اقب�ولک�ردموش�دمم�ديردانش�کدهيتئ�اتردانشگاهتهران.وقتيشروعکردمومتوجهشدمحتييککتابتاريختئاتروجودنداردويکمعلمتم��اموقتآنج��انيس��تو
کمبودهابسياربود.االن رسيديم به سال هاي اول دهه ي پنجاه.
بعدازظهرشروعميشد.چ��ونخيليازش��اگردها3.ديدمکالسهاازساعت1348واوايل1347هنوزنه.دقيقااواخرسالکارمنداناداراتبودندوآمدهبودندليسانسبگيرندکهحقوقشانبيشتربشودوصبحهاجايديگرمشغولبودند.وفقطچن��دنفربازيگروجوانبودند،مثلسلطانپور،سعيدپورصميمي،مريممعترف،فرخندهباورودوس��هنف��رديگ��ر.گفتمازت��رمبع��دکالسهاصبحتشکيلميشود،کهاعتصابشد.گفتندتوميخواهينانماراببري،ماکارمنديم.ميرفندرسکيرئيسهنرهاي
زيبابودوجوانوباهمتصميمگرفتيمازسالبعدکاريکنيمکهخودمانحقانتخابدانشجوداشتهباش��يم.ض��ريبانتخ��ابودرنتيجهانتخاببهعهدهيخودم��انواگ��ذارميش��د.اينب��ودک��هازس��البع��دتوانس��تيمجوانه��اوب��ا3بازيگريراکرديم
استعدادهاراانتخابکنيم.شاگردهايجديدهمهجوانبودندمثلخانمبرومن��د.ت��ازهازدبيرس��تانميآمدن��د.مس��نترينش��انسالداشت.بههرحالموقعفارغالتحصيليدانشجوهايسريقبليازش��انپاياننام��هخواس��تم.25پرويزپورحسينيبودکه
اينهاتامرزسکتهرفتندکهنميتوانيمونميشودواعتصابواعتراضو...آمدمدوستانهباعدهايازآنهاقرارگذاشتمکههرکدامدرمنطقهيمحلزندگيشاندربارهيسنتهاينمايشيآنجاتحقيقيانجامبدهند.وبرايچندتايديگرش�انکت�ابتاريختئاتربروکترافصلبهفصلکردمودادمترجمهکردندوب��هه��زارمص��يبتآوردن��د،کمبوده��ايشراهمخ��ودمدرس��تک��ردمونوش��تمواينش��داولينکت��ابت��اريختئ��اتروتب��ديلش��دب��هکت��ابدرس��ي.ودردانش��کدهيدک��ترف��روغهماينراميخواندند.بههرحالماآنجامانديموبهمرورپاياننامههايخوبينوشتهشد.يکنم�ونهاشپايانن��امهيانتظ�اميب�ودک�هيکيدوسالبعددربارهي»پيشپردهخوانيدرايران«.نوشت.البتهنميخواستبنويسد.يادماستک��هچ��ونزب��انآلم��انيميداندعالقهمندبودراجعبهيکنويسندهيآلمانيکارکند.امامنميدانستمکهاويکيازاولينپيشپردهخوانانتئاتراللهزاربودهونميخواستماينشانسراازدستبدهمکهحاالکهشاگردماشدهدرموردموضوعيکهخودشدستاندرکارشوهمشاهدبودهننويسد.بعدهابهمننامهنوشتوتشکرکردکهبابتسماجتتومناينک��اررانوش��تموميخ��واهمآنرا
چاپکنمکهکرد.يکمشکلبزرگديگراينبودکهم�اح�تيي�کنف�راس�تادتم�اموقتهمنداش�تيموب�راس�اسق�انوندانش�گاهکس�يميتوانستتماموقتاستخدامشودکهدکترايادستکمفوقليسانسداشتهباشدوگرنهبيشازپنجس��اعتامک��انت��دريسنداشت.ومندونفرراميشناختمکهشايستگيکاملبراياستخدامدائمداشتند.اماهيچکدامشانمدرکالزمرانداشتند.حميدسمندريانوبهرامبيضايي.البتهبيضاييآنزمانهنوزاولينفيلمشراهمنساختهبودوبرايمديراندانشگاهش��ناختهنبود.خالصهحاالشروعشدسرايندونفرجنگبادانشگاه.يکسالتمامطولکشيد.ديدندولنميکنم.دستبهدامنهرکسکهعقلمميرسيدشدم.چندباراستعفادادم.تاباالخرهاجازهدادند.بيضاييازادارهيتئ�اترب��هدانش�گاهمنتق��لش�دوسمندريانهمکهتاآنروزپنجساعتدرسميدادازآنب�هبع�دتم�اموقتدانش�کدهب�ود.خالص�هب�ااينمش�کالتمندردانشگاهشروعبهکارکردم.ومجموعاسيزدهسالآنجاماندم.تابعدازتعطيليدانشگاهکهقراربودکالسهادوبارهداي��رشود،افرادغيرمسئولوغيرحرفهايآمدندودخالتکردندومضموندرسچهباشدوچهنباشدوديدمکهاستقاللندارمودانشگاهراترککردموازايرانرفتم.آنروزفکرميکردمچهسالهاييازعمرمراآنجاسوزاندم.اماام��روزهفک��رميکنماگردوسهتاکارمفيددرآنچهاردهساليکهدرايرانبودمکردم،يکي،واحتماالاولينش،اينبودکهتوانستمکاريکنمرشتهيتئاتردانشگاهتعطي�لنش�ودوس�روس�امانيبگ�يردوي�امثالهمينک�هوس�يلهيآوردنبيض�اييوتم�اموقتش�دن
سمندريانشدمواينهاتجربهودانششانرادرسالهايبعديبهصدهادانشجويتئاترمنتقلکردند. در آن زمان در تئاتر ايران دو جريان درکنار هم قرار مي گيرد. يکي دکتر پرويز ممنــون يعــني جريــاني که در رأس آن شما قرار داشتيد و بيشتر اين جريان بيشتر درگير مسائل آکادميک بود و يــک جريــاني هم کــه تئــاتر تجــربي بــود و کــاري بــه اين بحث هــاي آکادميــک نداشــت. ظــاهرا در بين اين دو جريــان برخورد هايي هم بوده؟ و مطالبي هم در نشريات آن زمان نوشته شد دراين مورد و مي گفتند که دکتر
ممنون از باال به تئاتر نگاه مي کند. دراينزمينه،يادمميآيدبحثيبودکهمنباارحامصدرپيداک��ردم.وايننکت��همط��رحش��دک��همنازب��االنگ��اهميکنم.ک��هدرستبرعکسهمبود.بهتصوراينکهمندکترايتئاتردارمودردانشگاهدرسميدهمفکرميکردندارحامصدرراقبولندارم.درحاليکهمنارحامراقبولداشتمومعتقدبودماوبديههسازيميکن�دواينريش�هدرنم�ايشروحوض�يدارد.ک�هبازيگرانبهقولمعروف»سوژهاي«ميرون��دوارح��امص��درتک��ذيبميک��ردوميگفتمنبديههس��ازينميکنم.ودرواق��عبهشبرخوردهبود.چوناينهافکرميکردندفقطهمانس�بکک�ارنوش�يندرس�تاس�توم�دامخودش�انراب�هاووص�لميکردندوارحامهميشهميگفت:مندرامهمبلدمبازيکنم.وفکرميکردبادرامخودشرابهتئاترمترقيوصلميکند.ومنميگفتمتونيازنداري.ميگفتمتودنبالهيسنتروحوضيهستيواصالتکارتدرايناستوهمينزيباست.يکبارب�هعن�واني�کهمش�هريحقش�ناسجلس�هگذاش�تيموب�راياووگ�روهشص�حبتک�ردم،درب�ارهيکم�ديادلآرت�هوه�نربديههسازيوبهاصطالحفرنگيهاامپرويزاسيوندرتئاتردنيا.بلندشدومرابوس�يدوگفتخبازاولب�هج�اي»س�وژهاي«ميگفتي»امپرويزاسيون«.ازآنبهبعدديگرارحامابايينداشتکهبگويدبديههسازيميکند،البتهواژهيف�رنگياشيع�نيهمين»اميرويزاسيون«راميگفت.رفاقتمانهمادامهپيداکرد.هرچندکهازيکنظرهمحقداشت.ميگفت،تونفس��تازجايگرمدرميآيدودردانشگاهنشستهايوميگوييروحوضيوتعزيه.امامندرادارهيبيمهنشستهاموهمينکهيکنفرواردميشودبهمنميگويدميشوديکمزههمبيندازيچهبرسدکهاسميازروحوضيهمبياي��د.درواق��عم��اه��ردوازآن
ماجرادرسگرفتيم. شهريور »سنگلج« و آن دوران شکوفايي که آن جا کارهاي ســاعدي و ... اجــرا مي شــد را چــه25تئاتر
طور مي ديديد؟ مردم هم خيلي استقبال مي کردند، آيا اين همان اتفاقي نبود کـه مـد نظـر شـما بـود.يعني تئاتر مردمي؟
نهآناتفاقدرسنگلجنميافتاد.مردمفقطبراييکنمايشخيليرفتند،برايشهرقصه. شهر قصه که استثنا بود. ولي براي کارهاي ديگري مثل تامارزوهــا يــا چــوب بــه دســتان ورزيــل خيلي
کارهاي ديگر جمعيت صف مي کشيد. بهايرانآمدم.منتقريب��اهمهينم��ايش1346درزمانتامارزوهاوچوببهدستهايورزيلمنتهراننبودم.چونازسال
ياخودمنقدکردمياشاگردهايم،اللهتقيان،همايونعليآباديوهاديخاموش.حسنتئ��اتر54تا46هايسنگلجراازسالسنگلجاينبودکهقرارشدهبودفقطنمايشهايفارسيدرآنجااجراشودوارزشنمايشه�ايفارس�يازاينطري�قب�اال
رفتوراديوبيضاييوساعديپيداشدند.امامشکلاينکاراينبودکهاکثرهنرمندانرادرآنج��ااس��تخدامکردن��دوچ��ونتعدادشاندرادارهيتئاترزيادبوددرسالبهطورمتوسطبرايدوتاسههفتهن�وبترويص�حنهرفتنب�هآنه�اميرس�يدوايندلسردشانميکرد.بههميندليلوقتيبيژنمفيدشهرقصهرارويصحنهبردودوماههرشبسالنپربود،نميداني�دچهدادوبيدادهاييشد.البتهگاهيبعضيهاگريزهمميزدند.ودرهمينگريزهاهمبودکهرشيدي»درانتظ��ارگ��ودو«رادرسالنانجمنايرانوامريکارويصحنهبرد.بنابرايننميشودگفتمردمميآمدندوميديدندچونم��اباي�دب��اهمينمقي��اس
نفرروشنفکرودانشجودريکشهرسهميليونيبسنجيم.250به هر حال انتظار هم اين بود که اين جماعت بيننده ي تئاتر باشند.
ازاينديدگاه،درستاست.امااينهمدرستاستکهماوقتيفرهن�گميس�ازيمب��رايهم�هميس�ازيم.م��امس��ئوليمدرمقابلاکثريتمردم.درآنزمانمادرتئاتررارويآثارجهانيبستهبوديم.مگ�رميش�ودشکس�پيروگوت�هومول�يررااج�را
نکرد. اين انقطاع را ايجاد کرد. 32درواقع کودتاي بيست و هشت مرداد
بله.تاقبلازآندراللهزارهمهچ�يزاج�راميش�د.ح�تيشکس�پير.ميداني�دک�هتئ�اتراللهزارآبونم�انداش�ت؟تئ�اتراللهزارسازوکاردرستوبراساسالگوهايتئاترجهانراداشت.وتنوعداشت.
و مخاطب مي دانست در کدام سالن، تئاتر مورد نظرش را پيدا کند. ش�هريوري�اس�نگلجک�هفق�ط25بلهدقيقا.ايندوره،دورهيطالييتئاترآنزمانبودکهقيچيش�دوفق�طمان�دي�کتئ�اتر
نمايشهايايرانيدرآناجراميشد.منهمهمينراميگفتم،نظرماينبودک�هدولتوظيف�هداردک�اريکن�دک�ههم�هم�ابتوانيمسالنتئاترموردنظرمانراداشتهباشيم.منطرفدارارحامبودمبهخاطراينکهمردمدوستشداش��تندوک��ارشراميديدند.حتيوقتيآتراکسيونبهتهرانواردشدوتئاترهاياللهزاررانابودک��رددراص��فهانچ��ونارح��امک��ارم��ردميمي
کرد،مصونماند. اين شرايط براي تئاتر هست. چون بدنه ي جامعه در ايران بدنه ي روشنفکري نيست. ما در ايران حتي
تعريف چندان مشخصي هم از روشنفکر نداريم. چندينعاملهستيکيهميناستکهشماگفتيد.يکعاملديگرکهچندسالاستمرابهشدتبهخودشمش��غولک��ردهذائقهوطبيعتشرقيماستکهکمتربادرامووبيشترب�اقص�هوروايتوش�عرعجيناس�ت.پرفروشت�رينوم�وفقترينتئاترهايما»شهرقصه«است.چونشعراستوقصه.چونباذاتوسليقهيماجوراست.ايناس��تک��هتئ��اتردراماتي��ک
هنوزهمجانيافتادهوبرايعمومپديدهايستمخصوصروشنفکران.در وين و در اين سال ها چه مي کنيد؟
همانتئاترشعروقصهوروايت.گوتهدرضميمهايکهبرکتابديوانشرقيغربينوشتهميپرس�داينادبفارس�يک�هدرتغزلوروايتاينقدرغنياستچ�راش�اخهيدراماتي�کن��دارد.ونتيج�هميگ�يردک�هعلتشايناس�تک�هدرط�ولت�اريخسيستمحکومتشرقهميشهاستبدادمطلقبوده،ودراينسيستمگفتوگووديالوگشکلنميگيرد.چونهميشهيکنفرحرفميزنديعنيتکليفميکندوبقيهفقطشنوندههستند.يعنيمکلفبهانجامآنهستند.وميگويداينشرايطاستبداديموجبشدهکهحکيمانوشاعرانافکاروانتقاداتشانرادرقالبقص��هوافس��انهبي��انکردهان��د.درحقيقتتئ��اترش��رقيهاقصههايشانهستوآنهابهترينتمثيلهاوقصههارادارند.ميگويد:»روحشرقياصالباقص�هعجينش��دهاس�ت.«وق��تيهمکهنگاهکنيدميبينيدکهقديميترينوقويترينقالبتئاتريمانقاليماستکهبستراصليتئاتررواي��تياس��ت.ن��وعيازايننقاليکارياستکهمنميکنم.ميشودگفتبرداشتينوومتفاوتازنقاليرويصحنهاست.بايکخواننده،ي��ک
نوازنده،وبستهبهنوعوجاياجرايکتادودستياربازيگر.يعني شما يک مرشد و يک يا دو بچه مرشد روي صحنه داريد.
بگوييم»روايتگر«،کهبانقالشاهنامهخوانعوضنشود.چونمنشاهنامهکارنميکنم.گاهيخوانندههمروايتميکند.البتهبستگيبهاينداردکهچهاثريباشدودرکجا،کموزيادميشوند.گاهپيشآمدهاستکهدريککافهکتاببهص��ورتيکنفرهروايتکنم.شيرينوفرهادرادروينابتداپنجنفرهاجراکرديموسالهاپيشدرتئاترشهروبعدهمدرکاخهشتبهشتاصفهاندونفره.روايتگرودستيارشکهضمنادوتارهمميزدوعاشقانهميخواند.البتهاينتنهااجرافارسيبودکهداشتهامواجراهايياروپاهمهبهآلمانياستواشعاروترانههابهدوزبانفارسيوآلماني.بههرح��البيش��ترينآث��ار
س��الپيشک�ه25ادبيکهماداريمروايتيهستند.تجسماينهابرصحنهياجراييبهسبکغربينچس�باس��ت.ش�ايداگ��رتازهبهايننوعنمايششروعکردم،امکاناتشراداشتمکهشيرنوفرهادرادرقالبنمايشيعنييکبهيکومثالب��اپنج��اههنرپيشهرويصحنهببرم،اينکارراميکردم.امااالنخوشحالمکهاينامکانرانداشتموبههمينسبکروايتيروآوردم.
يعني اين داستان ها ظرفيت دراماتيک ندارد؟ بهچهمفهوم؟اگربهمفهوميکبهيکبهصورتنمايشدرآوردناستبايدبپرسمک��هآي��اهرگ��زازدي��دنداس��تانرس��تموسهرابياليليومجنونياشيرينوفرهادرويص��حنهراض��يبودهاي��دوب��اتص��ويريک��هازاينقهرمان��اندرذهنداش��تهايدهمخوانبودهاست؟چهطورميشودفرهادرادرح��الکن�دنک��وهبيس��تونواق��عگرايان��هيع��نيي��کب��هي��کنم��ايشدادک��هباسمهاينشود؟ياشيرينيرارويصحنهبياوريمکهکالمشچنانحالوتيداردکهمردانرابيهوشميکند؟ام��اهمهياينه��ادرتئاترروايتيميسراست.چونشيرينوفرهاددرذهنبيندهشکلميگيرند.بهق��ولش��اعروهنرمن��دآزادان��ديشمعاص��راتريشي»اندرههلر«»واقعهيدراماتيکدرذهنآدميرخميدهدواگرآنجارخندهدهيچکجااتفاقنميافت�د.«م�اازه�روسيلهوشيوهايکهذهنتماشاگرراآبياريکندوقوهتخيلشبهپروازدرآورد،استفادهميک��نيم.واينآنچ��يزياس��تک��هاثرميگذارد.نقدهاياج�رايدونف�ريش�يرينوفره�اددرتئ�اترش�هررابخواني�د،مثالنق�دهم�ايونعليآب�اديراب�اعن�وان
»رقصيچنينميانهيميدانمآرزوست«وببينيدازچهشبپرشوريصحبتميکند.منظوراينکهمانهايتادرتئاترمثلهرهنرديگري،درپيتاثيرکاررويمخاطبهستيم،حاالازچهراه،آنوسيلهاست.
آيا اين متن ها بعد از ترجمه هم همان تأثير را دارد؟چراکهنه؟عشقونفرتو...مفاهيمجهانياستوايرانيوفرنگينميشناسدوتأثيرخ��ودشراميگ��ذارد.البت�هبس��تگيهمبهاينداردکهشمابهچهشکلروايتشميکنيدکهباشناختوفرهنگمخاطبتانبخواند.مثالداستانشهرزادازهزارويکشب.امروزيکهنگاهشکنيدوروايتشکنيد.يکداستانروانکاوانهيبکراست.زنيجوان،زيباودان��اش��وهريانتخ�ابکردهاستکهپادشاهاستوازنظرروحيمريض،بهاينمعنيکهبهخاطربيوفاييهمسرشکم��ربس��تهب��هقت��لهمهيزنان.شهرزادميداندکهفقطهمينيکشبرازمانداردوفردابهدستجالدشميدهند.شروعميکندبهقصهگفتنوميداندکهتنهاراهنجاتشايناستکهباکنجاوکردنپادشاهبهسرنوشتقهرمانانقصههايشهريکشبزندگييکروزديگرشرابخرد.امااوبهاينطريقنهفقطخودشراازمرگحتمينج�اتميده�دک�هپادش�اهراهمنهايت�اب�هاش�تباهشواقفميکند.بهاينصورتشهرزاددرواقعجدتمامرواندرمانگرانامروزياستبا»قصهدرماني«کارميکنن��د.مناز
ره�بر2008اتفاقاينداستانرانهفقطباگروهکوچکماجراکردمبلکهش�انسب�زرگيهمک�هآوردماينب�ودک�هدرس�الارکستراپرايشهرگ��راتساينداس�تانراش�نيدوازمندع�وتک��ردک��هآنرادراپ��رايگ�راتسب�اس�مفوني»ش��هرزاد«ريمسکيکرساکفاجراکنيم،يعنيتلفيقنقاليباموسيقي.وبعدازآناينفکربکرسببشدکهمنداستانش��هرزادراب��اموسيقيريمسکيکرساکف،البتهگاهيباارکسترهايب�زرگوگ�اهيهمب�اورس�يونيک�هازاينقطع�هب�رايدوپيانيس�تنوشتهشده،درچندينسالنکنسرتبزرگآلمانمثلفيالرم��ونيکلني��ات��ونهال��هدوس��لدرفدوه��زارنفريان��د،همنق��لکردم.ياهمينطورباارکسترسمفونيکويندرسالندوهزارنفرهکنسرتهاوساينشهرک��هيکيازعزيرت��رينخ��اطراتي
کهازاينسالهادارمهميناجراست.گاهيدوستاندرايرانازمنميپرسندمگراينخارجيهامثلمااحساسدرکداستانهاييمثلشيرينوفره��ادي��اليليومجنوندارند.منازاينح�رفواقع�اتعجبميکنم،انگ�ارک�هطب�علطي�فوظ�رافتانديش�هفق�طمتعل�قب�هايرانيه�اي�اشرقيهاست.بارهاشدهاستکهمندرپايانداستانليليومجنونديدهامکهتماشاچيانچشمشانپرازاشگبودهاست.نکتهايرابگويمکهشايدجالبباشد.شماحتماآنداستانج��اميرادروص��فعش��قوعاش��قيميشناس��يدک��هميگوي��دمرديخرشراگمکردهبودوپرسانميآمدتارسيدبهمالييرويمنبرکهمشغولوضعبود.ازمالپرسيدآياکسيخرمرانديده.مالروکردبهجمعيتوگفتآياميانشماکسيهستکهتاحاالعاشقنشدهباشدوسوزعشقنداند.يکيبلندش��دگفتبله،من.مالروکردبهمردخرگمکردهوگفتبياخرتپيداشد.مناينداستانرايکباردرمق��دمهيليليومجن��وندروصفعشقتعريفکردم.فکرميکنيدچهاتفاقيافتاد؟بعدازبرنام�هچن�دنف�رآمدن�ددوس�تانهاع�تراضک�هاينج�اميچهطورعارفياستکهميگويدعشقفقطمخصوصانساناستواالغکههممخلوقخداستاحساسعشقندارد؟من
بهخودمآمدموديگرآنداستانراتعريفنکردم.ترجمه ها چه طور اتفاق مي افتد و دراماتورژي مي شود؟
خودمانجامميدهموباکمکيکشاعرهياتريشيبهاسم»باربارافريشموت«کهدرعينحالشرقشناساستاست.قسمتهاييکهبايدبهشعردرآيدراايشانمنظومميکند.اينراهمميدانمکهصنعتش�عريرانميت�وانمنتق�لک�رد،اماتصاويرراميشودانتقالداد.البتهمنآنقسمتهاييازمتنرابرميدارموبهمجلسروايتدرميآورمک�هني�ازدارم.ضمنامنداستانهارايکبهيکنميآورمچونکارمنترجمهنيستکهموظفبهوفاداريبهمتناصليباش��م.مناص��والپيداستانيميرومکهدرآنخودم،اعتقادم،ترسم،اميد،روي��اهمرادرآنمنعکسب��بينم.بن��اب��راينآنداس��تانازص��يقلوجودمنميگذردوبرداشتمناست.تجربههايمهمبهمننشاندادهکهوقتيپشتداستانهايمباشمبهدلتماشاچياممينشيند.فرضکنيدهمينليليومجنون.منسالهاازاج��رايشدوريميک��ردمت��ااينک��هي��کروزدرالباليدفتره��ايدورهيدبيرستانعکسدختريراديدمکهاولينباربهاودلبستهبودموپدرمکهفهميدبعدازاينکهدادوفري��ادک��ردودي��داثرندارديکروزازدررفاقتدرآمدوگفتچراعاشقايندختراکبيريشدهايکهدماغشاندازهييکتوپوزاست؟کهمنزدمزيرگريه،چونبهنظرمنآندختربهزيباييونوسب��ود.وي��ادمآم��دک��هروزيش��نيدمم��ادرمدردف��اعازمنب��هپ��درمميگفتليليهمقشنگنبودومجنونعاشقششد.وعلفبايدبهدهنبزيشيرينبيايد.همينکهبادي��دنآنعکسي��اداينخاطرهافتادمداستانخليفهوليليموالنابهيادمآمدکهوقتيخليف�هليليراميبينن�دميگوي�د:»ازدگ�رخوب�انت��واف��زوننيستي.«وليليجوابمعروفراميدهدکه»خاموشچونت�ومجن�وننيس�تي.«وهمانج�اب��هفک�راج�رايليليومجن�ونافتادمکهليلياشليليزيباينظامينيست،بلکهليليموالنااستکهبهنظرديگرانزيبانيست،يعنيهماناتفاقيکهبرايخودمافتادهبود،چونچهلسالبعدکهچشممبهآنعکسافتادوازآنعشقپاکگذشتهب�ودمدي�دمپ�درمدرم�وردبي�نيمعشوقهامخيليهماغراقنکردهبوده...يايکاختالفديگر:مجنوندرداستانيکهماروايتاجراميکنيمنميميردبلک��هدرصحراييکهزندگيميکندبهانتظارليليکهبهاوپيامدادهمنتظرشبماند،بادستانيک��هب��رايدرآغ��وشکش��يدنليليب��ازکردهاستآنقدرچشمبهراهشميايستدتاپاهايشدرزمينريشهميدواننديابهقولمعرفزي��رپ��ايشس��بزميش��ود،موهايبلندشتبديلبهشاخهميشوند،ازدستانشسبزينهميروي�دونهايت�اب�هص�ورتبي�دمجن�وندرميآي�د.ب�هنظ�رمناسطورههاهميشهبهنوعيزندهاند.ميدانيدک�هازدس�تهچ�وبينتيش�هفره��ادهمب�هق�ولنظ�اميدرختان�اريرويي�دک�ه
ميوهاششفابخشبودبود. سال کم تر در ايـران کـار کرديـد. آن جـا نشـان پروفسـوري گرفتيـد، کلي فعـاليت35شما چرا دراين
کرديد اما اين جا در کشور خودتان کم تر صحبتي درباره ي شما شده؟ البتهايناواخراتفاقمثبتيافتادهوآناينکهازمنخواستهاندتاريختئاتراصفهانرابنويسمکهدرقديمدرب��ارهيآنخيليتحقيقکردهامواسنادزياديراهمجمعآوريکردهام.جلداولشهمتمامشدهاستواميدوارمت��ادوس��هم��اديگ��رمنتش��ربشود.امااصوالبهتجربههايگذشتهکهبرميگردمميبينم.بارهاخواستهاممخصوصابرايتئاتراصفهانکاريانجامب��دهمو
ياتجربههايمرادراختيارجواناناينشهربگذارم،اماهميش�هب�اح�رفوتع�ارفروب�روش�دهام.فق�طي�کب�ارزم�انيک�همهندسکاظميمعاونوزيربودبودجهاياختصاصيبهفرهنگاصفهاندادتوانستمدرکاخهشتبهش��تب��رايهش��تش��بجشنوارهينقليراهبياندازمکهاسمشراگذاش�تيم»ش�بهاينق�لاص�فهان«.دوش�بهممرش�دوليخ�دابيامرزب�يژنومنيژهرانقلميکرد.فکرکردماص�فهاناززم�انص�فويانپ�ايتختنق�لب�ودهاس�توبيشازه�رکج�اشايس�تگيداردک�هجشنوارهينقلداشتهباشدوحتيجهانيباشد.اماهمانسالدومدردستاندازافتادکهبودج�هن��داريمومنظ�ورازبودج�ههمدرشهرستانهافقطهزينهياجرانيستبلکهدهنوعخرجتراشياداريديگرراهمحسابميکنندکهازبرآنبرنامهوبهعنواناضافهکاروپاداشبهاينوآندادهشود.چندسالبعدرييسعوضشدهبودوگفتندرييسجديدعالقهمن�داس�تودعوتکردندبياييدصحبتکنيم.همينک�هنشس�تيماولي�کمش�تعکسوفيلمگرفتن�دوبع�دگفتن�دط�رحبدهي�د.چ�ونچشممآبخوردهبودقبلازاينکهرويکاغذبياورمهمهچيزراطيکردموبلهگرفتم.جايدس�تمزدخ�ودمراهمهميش�هخاليميگذارم.رفتموهمهيمقدماتکاررافرهمکردموافرادش�رکتکنن�دهتع�يينش��دندوط��رحنوش��تموفرس�تادموگذشتتانزديکزماناجراشد.ديدمخبرينيست.نوشتممنبليطگرفتهامدارمميآيم.جوابآمد:»فعالبهط��رحش��مانيازينيست«!بههمينسهکالم.ايبابا.شماگفتيدبيااينکاررابکنيم.ماهمکههمهچيزراباشماطيک��ردهب��وديم.پسفقطميخواستيدوقتماراهدربدهيد.وايندفعهياوليهمنبودکهچنيناتف��اقيميافت��اد.چ��رامنبع��دازپنج��اهس��التئاترنبايدتجربهامرادرخدمتشهرمبهکارببرم؟برايهمينمشکالتاست.براياينک��هوقتارزشن��دارد.درع��وضت��احاالچندبارميخواستهاندبرايمبزرگداشتبگيرند،قبولنکردهام.چندسالپيشک�هم�ادرمازدني�ارفتخواس�تمي�کق�برکناراوبخرم.رفتيمازرييستخفيفبگيريم.دوستيکههمراهمبودمنرامعرفيکرد.رييستلف�نيزدب�هش�هرداريوبع�دروبهمنکردوگفت:نيازنيستهزينهايبدهي�د،ش�مادرقطعهين�امآوراني�کق�برخواهي�دداش�ت.منگفتمنميخ�واهم،تخفيفهمنميخواهم.پولشراتمامميدهم.چ��ونچه��لس��الاس��تک��هميخ��واهمدراينش��هرخ��دمتيانج��امب��دهمونميگذارند.منتظرندبميرموسرمزارمعکسبگيرندوبگوينداينآدمفرزندبرومندشهرمابودووانمودکنندکهچونحاميهنروهنرمندهستندبراياومزاريساختهاند!ايناواخرهمبهمنگفتندسالنيرادراصفهانميخواهندب��هن��امش��مابکنن�دموافقيد؟گفتمخير.چونمنبرايآنشهرکارينکردهام.آنهمدرشرايطيک��هعاش��قانهميخواس��تمتجربي��اتمرامنتق��لکنم.کارهنريبهصورتصددرص�دح�رفهايدرش�هريمث�لوينک�همنميکنمواقع�اآس�اننيس�ت.ب�ااينح�المنپيشکسانيکهدرايرانکارتئاترميکنندبهخاطرهمتيکهنشانميدهندوعليرغماينهمهيمش�کالتراهش�انراادام��همي
دهندوچراغتئاترراروشننگهداشتهاند،واقعاسرتعظيمفرودميآورم.درودبرهمهشان.
اولینتئاترهایی کهدیدم
ديدار با کاروان شتر در تئاتر سپاهانج�ادهيزرين"نمايش�يميدهن�دب�هن�ام"تئاترس�پاهان"هفتياهشتسالمب�ودک�هازهمش�اگرديهايمدرس�هش�نيدمدر
.بچههاييکهآنراديدهبودندتعريفهايافسانهايازابهتوشکوهآننمايشميکردندوميگفتندک��هح��تيي��ک"سمرقندقافلهشتررويصحنهميآيد.اينتعريفهامراشيفتهيديدنآننمايشافسانهايکردهبود.
رابطهامباپدرمآنچناننزديکنبودکهبتوانمبهراحتيازاوبخواهمکهمراب��هدي��دنايننم��ايشب��برد.درع��وضدوس��تيخانوادگيداشتيمبهنامآقارضاکهآخريناميدمنبرايتحققچنينآرزوهاييبود.
اينآقارضاازنيکانروزگاربودوبامحبتبيدريغيکهنسبتبهمنداشتبعدازپدرومادرمبيشازهرکسدرزن��دگيبهمندرسعشقآموخت.داستانآشنايياشباخانوادهيمااينب�ودک��هدرس�الهاييک�هپ��درمم��ديريتاج��رايييکيازکارخانجاتکازرونيهارابرعهدهداشتآقارضاينوجواندرآنجاکارميکردوپدرمبهخاطرصداقتوص��ميميتيک��هدررفتارشديدهبود،گاهبرايکمکدرانجامکارياورابهخانهميآورد.آقارضاكمكمباخانوادهيماانسوالفتيپيداک��ردهبودتاجاييكهماهماورايکيازاعضاءخانوادهمانميدانستيم.آقارضاهميشهبادوچرخهميآمدوبزرگ��ترينخوش��حاليمندرروزهايجمعهاينبودکهاوازراهبرسدومندوچ�رخهاشراب�ردارمودرحي�اطب��زرگخانهم�اندوچرخهس�واريکنم.بههرحال،يكروزآرزويبزرگمراباآقارضادرميانگذاشتموخواهشکردمکهازپدرماجازهبگيردومرابهدي��دن
ببرد.اوپذيرفتوپدرهماجازهدادوباالخرهآقارضاشبيمراجلويدوچرخهاشنش��اندو"جادهيزرينسمرقند"نمايشبهتئاتربرد.
اوليننمايشيبودکهميديدموتماش��ايآنب��رايمدرآنس��نوس��الانگ��ارتماش��ايعي��ني"جادهيزرينسمرقند"نمايشرؤياييدرصحنهيخيالبود.حتيپيشازآغازنمايش،ديدنپردهقرمزآتشينرنگومخملينوالي��هالي��هآوي��زانص��حنهدرنوريکهازپايينبهآنتاباندهبودند،وشنيدنآهنگهايگاهآشناوگاهفرنگيوغريبارکسترکهدرفضاموجميزدبرايمخبرازواقعهايجادوييميدادکهباکناررفتنپردهرويصحنهاتفاقميافتاد.جايگاهارکسترفضاييدرجلويصحنهب��ودوباديوارکوتاهگچبريشدهايازسالنجداميشد.تاموقعيکههنوزننشس��تهب��ودي،ميتوانس��تيس��راعض��ايارکس��تررا
ببيني.
بعدازاينکهسالنازتماشاچيانپرشدارکسترسرودرانواختومردمباصدايسرودازجابرخاستند.بعدنورسالنکمشدوگويندهايازبلندگوبازيگرانونقشهايآنهارابهت�رتيبورودب��هص��حنهمع�رفيک�رد.پسازآندرح�اليک�هقلب
کوچکمنازهيجانبهشدتميطپيد،پردهيآهستهکناررفت.آنوقتهانمايشهارابادکورکاملتزيينميکردندورسمبراينبودکهوقتيپردهبازميشد،صحنهمدتيخاليميماندتاتماشاگرسرفرصتدکورهايرنگينوخيالانگيزراتماشاکندولذتببرد.اغلبحتيپيشميآم��دک��هتماش��اگراندس��تي
همبرايطراحوسازندهدکورميزدند.بعدتازههنرپيشههارويصحنهميآمدندوداستاننمايشآغازميشد.ازآنزمانچيزيبهي��ادمنمان��دهاس��ت،ش��ايدهمب��هاينعلتک��هازهم��اناول"جادهيزرينسمرقند"ازداستاننمايش
شيفتهيدکورهايافسانهايومجللولباسهايفاخرورنگارنگوتزئيناتصحنهينمايششدهبودم.تنهاص��حنهايک��هب��هاستکهآشکارانقشکمدينمايشراداشتوباصداييخفهودورگهه��رچن��د"نصرتاللهوحدت"خاطردارمصحنةبازي
يکيدو"وح�دت"وقتيکبارجملهيمخصوصيراتکرارميکردوباه�رتک�راراو،ش�ليکخن�دهجمعيتش�نيدهميش�د.)بازيميکرد.("رضاارحامصدر"سالبعدبهتهرانرفتوازآنبهبعدايننقشرا
نمايشخيليدير،حدودساعتهشتشبشروعميشدوطوالنيهمبود.تازهمط��ابقرس��مآنزم��اندرفاص��لهيمي��انپردههاهمزمانينسبتاطوالنيميگذشتکهدرطيآنارکسترتئاترهمبرايسرگرميوتنوعتماشاگرانوهمبراياين
کههنگامتعويضدکورهاصدايتاقوتوقچکشوميخشنيدهنشودآهنگمينواخت.بهاينترتيبتازهنيميازنمايشگذشتهبودکهساعتنزديکبهدهشبشدوآقارضازمزمهراشروعک��ردک��هدارددي��رميشودوبايدبهخانهبرگرديم.امامنکهمحوتماشاينمايشودرعينحالدرانتظارکاروانشترهابودمحاضرنب��ودماز
جايمتکانبخورموعليرغمخواهشهايزيادوحتيقسمدادنهايآقارضا.نميتوانستمدلازنمايشبکنم.اينبودکهاوناچاربهتسليمشدومامانديمتاصحنهايکهباالخرهکاروانشترهامشتمل
درحاليکهکاروانساالريپيشاپيشآندرح��رکتب��ودب��ادلن�گودولون��گواردص�حنه"راستراستکي"برپنچتاشششتراينم"شد.وقتيچشممنبهکاروانشترافتادانگاريکهمراجادوکردهاند.بااينحالآقارض��اديگ��رمعط��لنک��رد.گفت:
وقبلازاينکهنمايشبهآخربرسددستمراگرفتوب��اعجل��هم��راازرديفيک��هنشس��تهب��وديم"شترها،پاشوبريمديگه!بيرونکشيدوبهدوچرخهرساند،رويآننشاند،خودشهمسوارشدوشروعکردباتمامتوانرکابزدن.شبداشتب��هنيمهميرسيد.واقعاديرشدهبود.نشانهاشهماينکهوسطراهسروکلهيپدرمپيداشدکهن��اراحتومض��طربپيم��اآمدهبود.اماخداراشکرحرفينزد.آقارضابهاندازهکافيشرمندةديرآمدنمابود.منهنوزصدايمهربانعذرخواهان��ه
"ببخشيدآقا،ايشاندلازنمايشنميکند!"اشرادرگوشدارمکهمرتببهپدرمميگفت:مع��روفپايهگ��ذارو"ناصرفرهمند"رفتيمکه"تئاتراصفهان"يکيدوبارهمباپدرمبه"جادهزرينسمرقند"بعدازنمايش
ب��ودو"تماشاخانهيسپاهان"گردانندهيآنبود.درآنزماندوتئاترحرفهايخوبدراصفهانفعاليتداشتندکهيکيهمان.درواقعميشودگفتکهازرقابتسالمميانايندوتئاتربودکههنرنمايشمعاص��ردردههي"تئاتراصفهان"دوميهمين
بيستوسيدراصفهانشکوفاشد.بعضياوقاتدرآمدبرنامهايرابهامورخيريهاختصاصميدادوازسرشناسانشهربرايديدنآنبرنامهدع��وت"فرهمند"
را"فرهمند"ميکرد.کهدرچنينمواقعياگرپدرمدعوتداشت،مراهمباخودشميبرد.خوبيادماستاولينب��اريک��هب�ود.حک�ايتم�رد"دروازهيدولت"در"تئاتراصفهان"رويصحنهديدمدريکنمايشسياسي��کمديدرقسمتتابستاني
ک�هميخواس�تازطري�قپ�ولوپ�ارتينماين�دهيمجلسش�ودوليدرنه�ايتم�ردمآگ�اهو"حاجآقا"ثروتمنديبودبهنامهوشيارشخصديگريرابهنمايندگيخودشانانتخابميکردندکهتحصيلکردهودلسوزآنهابود.فرهمندآنزماننس��بتاجوانبودودرنقشنوکرحاجآقا،اوودوستانپولدارشرادستميانداختوبهاينطريقبهآننمايشسياس��يوج��دي
چاشنيطنزميزد.وزمانياستکهدورهي"تئاتراصفهان"درهمين"نفت"خاطرهيبعديکهازديدننمايشيدارمازاجراينمايشمعروف
درمحلهيخواج�وگذاش��تهب��ودم.دراينمدرس��هم�اراگ�اهي"ص�ارميه"دبستانراتمامکردهوتازهپابهدبيرستانيبهنامميبردند.بعدهاکهشروعبهتحقيقدربارهيتاريختئاتراصفهانک��ردمپي"تئاتراصفهان"دستهجمعيبرايديدننمايشيبه
صورتميگرفتهاست."ناصرفرهنمد"بردمکهچنينحرکتفرهنگي بهپيشنهادوابتکارنوشتهبود.اوپرکارتريننمايشنامهنويسدورهيتئاترح��رفهاياص��فهانب��ودوبع��دها"مهديمميزان"را"نفت"نمايشنامهي
��رس��روص��دات��ريننمايش��ياس��تک��هاودرتم��امعم��ر"نفت"وگروهشهم،چندنمايشنامهنوشت."ارحامصدر"براي پکههميشهشمسياس��ياشخ��وب"ناصرفرهمند"نوشتوآنسالهارويصحنهآمد.اوکهخودکارمندشرکتنفتبودو
کارميکردازنهضتمليشدننفتوشوروهيجانيکهاينواقعهدرجامعهدامنزدهب��وددرايننم��ايشوب��راينش��اندادنريشههاياستعماردرايرانبهخوبياستفادهکردهبودند.بههمينعلتهماستقباليکهمردمازايننمايشکردنددر
درهردوتئاتريک��هدرآنزم��اندراص��فهان"نفت"تاريخنمايشاصفهانتاآنزمانبيسابقهبود.تاپيشازاجراينمايش،بهعلتمحدوديتتعدادعالقمندانبهنمايش،تئاترهاهرهفتهبرنام��ة"تئاتراصفهان"و"تئاترسپاهان"فعاليتداشتند،يعني
سهم�اهتم�امرويص�حنهب�ود.بع�دازآنهمايننم�ايشرا"نفت"تازهايرويصحنهميآوردند.درچنينشرايطينمايش،هيچنمايش��يب�ه"ت��اريختئ�اتراص��فهان"مدتهادرتهرانومناطقنفتخيزجنوبنشاندادند..همينجابايدگفتک�هدر
نتوانستنقشسياسيتئاتررادرجامعهبهمردميادآورشود."نفت"اندازهيب��اغوحش"رف��تيم،"تئ��اتراص��فهان"،برايديدنشازدبيرستانب��ه"نفت"نمايشديگريکهماشايديکسالبعدازتماشاي
ب�ود.اينبرنام��هحاص��لک��اري�کک�ارگردانومعلمتئ�اتر"تنس�يويلي�امز"نوشتهينويسندهيمعاصرامريک�ايي"شيشهايبودکهدرآنزمانبرايتدريسيکدورهيبازيگريبهايرانآمدهبود."ديويدسن"امريکاييبهنامبرايماتماشاگراننوجوانشهرس��تانيآنهمشص��تس��الپيشبس��يارغ��يرمنتظره"باغوحششيشهاي"شيوهياجراي
بود.درايننمايشکارگردانعليرغمعادتوانتظارماازاستفادهازصحنهيتئاتربهکليچشمپوش��يدهب��ودوهنرپيش��گاندروسطسالنوميانجمعتماشاگرانيکهچهارطرفآننشستهبودندبازيميکردند.واينصحنهنهدک��وريداش��ت،ن��ه
دري،نهپنجرهاي.هربازيگريکهواردميشدبهصورتپانتوميميکدرخياليراکهمثالدراتاقيباشدبازميکردوياوقتخارجشدن،آنرابههمينصورتميبست.وم�اک�هتئ�اترراب�ههم�انس�بکوس�ياقس�نتيوب�اهم�اندک�وروتزئين�اتمتعارفيکهتاآنروزديدهبوديمميشناختيموبههمانصورتهمقبولداشتيم،درتماممدتمبه��وتمان��دهب��وديموه��ربارکهايندربازکردنودربستنتکرارميشدقاهقاهب��همس��خرهميخندي��ديمک��هاينچ��هن��وعتئ��اترياس��ت؟البت��هاگ��ر
"تعزيه"خيليهمعجيبوغريبنبودوبههمانروالوش��يوهي"باغوحششيشهاي"ميتوانستيمقالبيفکرنکنيم.اجرايخودماناجراميشدکهصحنهشاندرميانحلقهتماشاگراستودکوريبهمعنايمعمولندارند.وليم��ا"تختحوضي"و
رابهعنوانتئاترنميشناختيموباورم��انراب��هقب��ولقالبه��ا،ع��ادتداده"روحوضي"يا"تختحوضي"و"تعزيه"آنزمانبوديموچشممانرابرهرشيوهوكارديگريبستهبوديم.ازقضايادماستکهحدودبيستسالبعدازاينواقع��هخ��ودب��ا
راب�راياج�رادر"تورنت�ونوايل�در"اث�رنويس�ندهيامريک�ايي"س�فرخوش"دانشجويانرشتهيتئاتردانشگاهنمايشيبهن�امدانشگاهاصفهانبهاينشهربردهبودمکهعيناباچنينواکنشيازطرفتماشاگرانروب��روش��ديم.نم��ايشداس��تانس��فرسادهيکخانوادهکوچکامريکاييبااتومبيلخوددريکروزتعطيلازشهريبهشهريديگربودومابنابرتوصيهينويسندهبرايتجسماتومبيلازچهارصندليدردورديفاستفادهکردهبوديموبقيهبرعهدهيب��ازيگرانب��ودک��هدرحينمکالم��هب��ايکديگرباحرکاتبدنشانحرکتاتومبيل،پيچيدنها،ترمزکردنه��اودوب��ارهب��هراهافتادنه��اياتومبي�لراب��رايتماش�اگر
تصويركنند.نمايشدربزرگترينتاالردانشگاهاصفهانکهاحتماالبيشازهزارتماشاگردانش�جورادرخ�ودج�ادادهب�وداج�راميش�دو
ازخ�ودنش�اندادن�د،چن�ان"پيچ"وعب�ورازي�ک"اتومبيل"همينکهشروعشد،بااولينتکانيکهبازيگرانبهنشان ح�ركتشليکخندهايازاينهمهجمعيتدرسالنپيچيدکهبازيگرانجواننهتنهاغافلگيرشدندبلکهبهفکرافتادندبديههسازانهو
ماليموتندواينگونهپيشآمدههاييک�هدررانن�دگياتف�اقميافت�دراهمب�هاج�رااض�افه"پيچ"و"ايست"ازخودچندنوعکنند.وهربارهمنهفقطشليکخندهيتماشاگرانمانندتوپيکهمنفجرشود،بههواميشدکهبهشدتهمکفميزدن��د.درچنينموقعيتيکهمندرکناريبهتماشايکاردانشجويانايستادهبودمناگه��انخ��اطرهيواکنشخ�ودمدربيس��تس��ال
درنظرممجسمشد،هرچندکهخندهتماشاگرامشبجزخن��ده"باغوحششيشهاي"پيشازآنبههنگامتماشاينمايشبيستسالپيشمنونهازرويتمسخرکهازرويلذتبود،اينلذتکهب��ههمينس��ادگيميش��ودب��همانن��دکودک��انب��اچهارصندلياتومبيليساختوباآندرصحنهبيکرانتخيلتماشاگرسفرزيباييراازش��هريب��هش��هرديگ��رب��هنم��ايش
گذاشت.بعدهادرتئاتروسينما"سفرخوش"باتعريفاينخاطرهبيلطفنيستکهبامعروفيتيکهدانشجويانجوانبازيگرنمايش
پيداکردندياديازشاگردانآنروزودوستانامروزمکنم:مرضيهبرومند،سوسنتسليمي،مهرانگيزحاتمي)استادتاترمقيمامريکا(،بهرامشاهمحمدلو،داريوشفرهنگومهديهاشمي.
روایتممنون ازیاراندیروز
سعيد پورصميميميگويندميرزاتقيخاناميرکبيرهمزمانبازدنکلنگدارالفن��ون،موس��يوج��انداوودراب��رايآوردنمعلمي��نيدررش��تههاي
گوناگونراهياتريشکرد.برايرشتهيتأتردردانشکدهيهنرهايزيبايدانشگاهتهران،اينپيشبينينش��دهب��ود1344بيشازصدسالبعددرسال
کهمدرسه،پيشازهرچيزبهمعلمنيازدارد.باآنکهدانشکدهيهنرهايدراماتيککهيکسالپيشازآنگشودهش�دهب��ود،نيزهمينمشکلراداشت.تنهاراهيکهبرايادامهيکارمان��دهب��وددع�وتازکس�انيب��ودک�هب��دونداش�تنم��درکمعت�بردانشگاهيدرکارنمايشفعالبودن�دودرح�رفهيخ�ودداراياعتب�ار.ام�اآيينن�امهيدانش�گاهآنه�اراب�هعن�وان»اس�تاد«نميشناخت.ازسويديگربعضيازکسانيکهبهعنواندانشجوپذيرفتهشدهبودند،ازهميناستادانک��اربودن��دک��هب��هه��ردليلميخواستندباطيکردنايندوره،مدرکتحصيلياينرش��تهراهمبگيرن��د.مث��ل:محم��دعليکش��اورز،احم��دبراتل��ووزندهيادهوشنگبهشتيدردانشکدهيهنرهايدراماتيکو»رکنالدينخسروي«،»عزتاللهانتظامي«،»هوشنگلطيفپور«،زندهياد»جمشيداليق«و»غالمرضالبخندي«)رامينفرزاد(دردانشکدهيهنرهايزيب�ا.درکن�اراينه�ابس�ياريهمازف�ارغالتحصيالنهنرستانهنرپيشگيسابقحضويداشتند.ديگرچهازنظرمدرکتحصيليوچهازجهتتجربهيح��رفهايبيناينشاگردانواستادانمزيتينميماند.همهيدانستههاوتجربياتهنرنمايشهمانبودک��هس��الهابينايناس��تادانردوب��دلشدهوياآنچهکهپيشازآندرهنرستانهنرپيشگيتدريسشدهب��ود.ب��هه��رح��الايناس��تادانميباي��دب��هاينش��اگردانمدرکمعتبرتحصيليميدادند.اوضاعچنانبودکهبيمآنميرفتکهبخشنم�ايشايندانش�کدهب��هتعطيليکش�يدهش��ود.سرانجاماينبارهمگويي»موس�يوج�انداوود«،»پروي�زممن�ون«راازهم�انات�ريشراهياي�رانک�ردت�ارش�تهينم�ايش
دانشکدهيهنرهايزيبادرآغازراهناکامنماند.باکولهباريازخواندههاوديدههاوتجربياتجديدبهايرانبرگشتوب��هت��دريسدراين1346»دکترپرويزممنون«درسال
دانشکدهمشغولشد.اندکيپسازآن،باوجودپذيرفتنرياستبخشتئاترايندانشکدهوتدريسعمليونظ��ريواج��رايدانشجوييهمزمان،بهترجمهوتأليفونگارشتاريختأترونقدنمايشهايروزهمپرداخت.اينهمهبدونکوچکترينهياهو
وخودنماييوباهمانفروتنيهميشگياشانجامميشد.امروزهماگرگهگاهفرصتديداراستاددس�تده�د،هن�وزاوراب�اهمانمنشميبينيمکهدرروزهايدانشجوييديدهبوديم.باهمانلطفومهربانيوهمچنانجديوسختکوش.
هنوزپسازگذشتسالياننقدهاياودرروزنامهيآيندگانخواندنيست.بهياددارمدرآنزمانک�هزن�دهي��اد»رض�اارح�امصدر«ميداندارعرصهينمايشاصفهانبود،دکترممنوننقديبرکاره�اياونوش�توس�بکاوراگ�ونهايازنم�ايشس�ياهبازيدانست.ايننوشتهسروصدايزياديبهراهانداخت.دوستدارانتأتراصفهانبرآشفتند.آنراتوهينپنداشتندون��داس��ردادندکه»پرويزممنون«نهسياهبازيراميشناسدنهتئاترارح�امص�دررا.گ�وييفرام�وشک�ردهبودن�دک�هاوخ�ودشهماصفهانيستوهمازطرفدارانآنگونهيتئاتر.درآنسالهاازسويي،همسياهبازيموردبيمهريبودوارزشگذش��تهراازدستدادهبودوهمازسويديگرهمهيدستاندرکاراننم�ايشاص�رارداش�تنکارش�انراب�هتئ�اترف�رنگيوص�لکنن�د.دورانيبودکهمهديمصرياستادسياهبازيخانهنشينبودوزندهياد»سيدحسينيوسفي«همچنانتالشميکردتااينه��نربوميماندگارباشد.»سعديافشار«درآغازراهبودوبسياريازهنرمنداننوپاياينعرصهبهمرورکنارکشيدند.باآنخطمشخصيکهبيننمايشمردمپسندوتئاترفاخرکش�يدهش�دهب�ود،هم�هوحش�تداش�تندازاينک�همب�اداان�گمط�ربيب�هکارشانبخورد.امروزکهآنسالهاراپشتسرگذاشتهايمونمايشسياهبازيروب��هفراموش��يرفت�هميبي�نيمک��هيکيازاصيلترينوباارزشترينهنرهايبوميراازدس��تدادهايم.باي��دافس�وسخ��وردک��هچ��راب��رايتکام��لورون��قآنتالش��ينکردهايم.پسازمرگ»سعديافشار«ناگهانفريادب��رآورديمک��هايداد...آخ�رينبازمان��دهينس�لس�ياهبازانراازدس�تداديم.امروزميتوانيمدريابيمکهدکتر»پرويزممنون«بادانشوآگاهيآکادميکهمبه»تئاتراصفهان«ارجنه��ادهب��ودوهم
به»هنرسياهبازي.«
مرضيه برومندگرچهنزديکبهنيمقرنگذشته،اماچهرهيآنروزهايشبهروشنيدريادمنقشبسته،هميشهکالهيبرس��رداش��ت،گ��اهيککالهکپي،گاهيهمبره...خوشپوشبودوچهرهاينمکيوج�ذابداش�ت.ي�اچش�مانيش�وخوناف��ذولهجهيش�يريناصفهانياشاورادوستداشتنيترکردهبود.آنروزهاازنگاهمنکههجدهسالهبودممرديسنوسالداربهنظرميآمد.
س�الداش�ت،ت�ازهدک�تراگرفت�هوازفرن��گبرگش�تهب��ودوب�اانگ�يزهش�وروپش�تکاربينظ�يري35امااوجوانبودوتنه��اميخواستدرسيستمآموزشيکهنهيرشتهيتئاتردانشکدهتحوليايج��ادکن��دوموف��قهمش��د،اوب��اتغي��يرروشگ��زينشدانشجويانودعوتازاستادانبهنامبرايتدريس،توانس�تدران��دکزم��انيتح��والتيچش��مگيردررش��تهيتئ�اترب��هوج��ود
(راپسازم��ديريتاوب��رايندپارتم��ان،1348-49بياورد.نخستيندورهيرشتهيهنرهاينمايشيدانشکدهيهنرهايزيب��ا)دورهيطاليينامگذاريکردهاندمنهمافتخاردارمکهدانشآموختهيايندورههستموبيشکمديونحضوروآموختههاي
استادم»دکترپرويزممنون«.
داريوش فرهنگنميشودازتئاتردانشگاهيوآکادميکحرفيزدون�ام»دک�ترپروي�زممن�ون«راب�هزب�انني�اورد،نميش�ودازدورانطاليي
»دانشکدهيهنرهايزيبا«چيزينوشتونام»پرويزممنون«راازقلمانداخت!ميگويم.ازمعلمخوشقريحهايکهاز»وين«آمدهبودوبهيکب�ارهج�انت�ازهايب�هرش�تهيتئ�اتر48و1347ازسالهاي
دانشکدهراشروعکردهبوديموازهمانسالهمهيروياهاوبلن��دپروازيه��ايمنقشب��رآب46دانشکدهبخشيد.ماازسالبهاتفاق»هوشنگرحيمي«و»مهديهاشمي«»گروهتئاترپياده«راراهاندازيک��رديمت��ا1347شدهبود.ازسالدوميعني
ازنقطهيصفروازخودمانشروعکنيم.بههردريزديمتااستقاللوهويتومعنايخودمانراپيداکنيم.ناگهانمرديک��ههنوزهمچشمايشميخندد،باچهرهايگشادهبهدانشکدهآم��دک��هدک��ترايهمينرش��تهراداش��ت»ب��رخالفام��روز،نکتهيکميابيبود«يکاصفهانيشيرينبيانکهبهسرعتخودشرادردلدانشجوهاانداخت.آنروزهايکموجف��رهنگيوه��نريدرهمهيرشتههايهنرهايزيبابهراهافت�ادهب��ود.ي��کج��ورت��راوشخالقودس��تهجمعيدرمعم�اري،موس��يقي،نقاش��يوگرافيکومجسمهسازيکهناشيازذهنبازودورانديشرييسدانشکده»مهندسسيحون«بود.انگيزهوتالشيفوقالع��ادهميانهمهيدانشجويانبرپاشدهبودکهميخواستندنوآوروپيشروباشند»کهبهراستيهمبودند«چيزيکهامروزههم��هرا
بهيکسانانديشيويکسانسازيترويجميدهند...تماميچهرههايسرشناسومؤثرامروزهموسيقي،تئاتروسينماومعماريونقاشي،همانهنرجوياندانشکدهبودندکهآنرادورانطالييميگفتند.اگرتورقيدرتاريخآنروزهاوامروزبکنيم،تأثيرشگرفوغيرقابلانکارآنرادره��نراس��اتيداينرشتههاخواهيميافت.تئاترازقافلهعقبماندهبود.يکجوررخوتوبيتف��اوتيوبيتح��رکيمطل��ق!اولينح��رکت»پروي��زممنون«،خانهتکانيبودوقدمبهقدمازطريقدرسوتشويقبامعيارهايعلميوآکادميکچرخلنگانتئاتررابهح��رکتوپوياييواداشت.شوريدرافت��ادوآنه��اييک��هني�ازاينش��وريدگيرااحس�اسک��ردهبودن��د،ب��هح��رکتدرآمدن��د.حم��ايتوتشويقهايپيوستهياوهرگونهخموشيودلمردگيراازميانبرميداش�ت.ي�ادفيلم»انجمنش�اعرانم�رده«افت�ادمک�ه48معلميتازهميآيدوطرحديگريميريزدوبساطسنتيوخمودهوگردگرفتهيدرسدادنرادرهمميري��زد!درس��ال
گروهماتئاتريبهصحنهآوردهبودبهنام»م�اجرايب�اغوحش«ک�هبس�يارم�وردتوج�هاينوآنق�رارگ�رفت.»دک�ترپروي�زممنون«برايحمايتوتشويقمادر»روزنامهيآيندگان«نقدزيباييبراجرايم��انوش��ت.م��افق��طمعلموش��اگردنب��وديم،دوستبوديم،بههمهجاسرکميکشيديم.ازقهوهخانهگرفتهتاتماشايتئاترها،يکبارچندت��اازبچهه��اراب��رايدي��دني��کتئاتربهاصفهانبرد.تئاتر»مست«کارجذاب»ارح�امص�در«ک�هازاوغاف�لب�وديم.ي�کتئ�اترس�رزندهوپرش�ورب�رمبن�اي
بديههسازيارحامصدرکهسلطانصحنهبود.»ممنون«ميخواستماراباتئاترروزوپرمخاطباصفهانآشنابکند.کهتأسيسشدديگراعتناييبهدرسوکالسنمرهومدرکنداشتوهمهچيزرادرعم��لتجرب��ه47گروهماازهمانسال
ميکردو»ممنون«اينجاوآنجاحمايتوتشويقميکردپيوستهنيمشوخيونيمجديبههنروزندگيچش��مميان��داخت.
پشتکاروشوقپايانناپذيرشهمهرابهوجدميانداخت.شيفتهيجزئياتدربازيگريومتنواجرابود.يکب��ارنمايش��نامهايسادهاماجذابباچهارتاصندليبهمثابهاتومبيلسفرباگروهمااجراکرد،بهنام»سفرخوش«ت�انم�ونهيي�کک�ارتج�ربيدانشگاهيباشد.يادمميآيدرويکلمهيبلهونه،ساعتهاکلنجارميرفتکهنبايدبهسادگيازاشکالمختلفنحوهيبي��انايندوکلمهدرکارهاگذشت.همهجورميشودآنرابيانکردکهاحساسومعنيمتفاوتميدهدمثالدرهماننمايش��نامه،دخترکيبهپدرشميگويدمرادوستداري،وپدرجوابميدهد:نه!اماکدامنه؟منظورهمانبلهاستياچيزديگر؟....
Is?چندسالبعدفيلميديدماز»جانشلزينگر«بهنام»دوندهيماراتن«که»الرنساوليوي��ه«کلمهي» it safe»راهدهب��ارموقعدندانکشيدن»درواقعشکنجهدادنداستينهافمن«بهکارميبردوهرباراحساسومعنيوتعبيرتازهايداشت.اينريزهکاريودقترااز»دکترپرويزممنون«آموختم.هنريعنيريزهکاري،خشتبهخشتوکاشيب��هکاش��يو...هرگ��زدرمعلميدرجانميزدوچيزيراتمامشدهنميدانست.يکمعلمتمامعيار،يکدوستپردوامکههميشهوهمهجاميت��واني
روياوحساببازکني.
همه از هنریفراتر یهنرها طنز، گفتگو با جواد مجابي، به بهانه ي چاپ مجموعه ي دوجلدي تاريخ طنز ادبي
ايرانهوشنگ اعلم
دکتر جواد مجابي روزنامه نگار طنز نويس، منتقد هــنري، نويســنده و پژوهشــگر ادبي اســت. امــا خــوش تر دارد که با شعرهايش شناخته شود چراکه با شعر به عرصه ادبيات آمده و شاعر ماند. بهانــه ي اين گفتگــو
انتشار مجموعه دو جلدي تاريخ طنز ادبي ايران بود در يکي از عصرهاي تيرماه.
چه ضرورتي باعث شد به فکر تدوين تاريخ طنز ادبي ايران که به هر حال کار دشواري به نظر مي رسدبيافتيد؟
دري��ک46شايددرگاماولتنهاکلمهايکهميتوانگفت»ديوانگي«است.ولياگربخواهمتوضيحبدهم،بايدبگويمکهس��الکافهاي،درقزويننشستهبودمومشغولنوشتنچيزهاييب�ودمک�هفک�رميک�ردمش�عراس�توليدرواق�عآنه�اجملهه�ايطنزآميزبود.کههمانسالدرمجلهي»جهاننو«چاپکردموازهمانزماناحساسکردمکهگ��رايشزي��اديب��هط��نزدارم)کهالبتهاينيکگرايشموروثيبودچونخاندانمجابيازشيرازبهقزوينآمدهبودندواکثراآدمهايشوخوبذلهگوييبودند.واينويژگيدرمنهموجودداشت(ونتيجهاششد،يادداشتهاييکهدستآخ��رتب�ديلش��دندب�هکت�اب»يادداش�تهايآدمپرمدعا«.درواقعبهگمانمرسيدکهطنزعرصهينويياستواگرشمانگاهطنزداشتهباشيد،هموارهفکره��ايت��ازهخواهي��دداشتوايننحوهينگاهمانعماندگارشدنشماويکنوعنگاهخاصومنجمدشدنتاندرآننوعنگاهميشود.ودرواقعط��نزبهنگاهشماطراوتوشادابيوتحرکميبخشد.درهمانزمانهابهفکراينبودمکهتعريفيازط�نزارائ�هب�دهمودرس�ال
وقتيکتابيادداشتهايآدمپرمدعاچاپشد-کهبيشترشاديتشاملوبود.چونمنيادداشتهايمراميبردمخوش��هو49شاملوآنهارااديتميکردوبعدچاپميکرد-والبتهيکيازتندترينمق�االترادرم�ورداينه�اخ�ودش�املونوش�ت.چ�ونخودشاکثراينهارابازنويسيکردهبود.درآنکتابمنمؤخرهاينوشتموآنجاسعيکردماينن��وعط��نزرامع��رفيکنموبگويمکهبافکاههمتفاوتاستوهمهيکوششمناينبودکهمرزبينفکاهه-کهبهاندازهيخ��ودشاهميتدارد-وط��نزراکهيکنوعنقداجتماعيباتکيهبرشوخياستمشخصکنموشايدانگيزهياصليتدويناينکتابکشيدنهمينمرزبود،بههرحالآنچهبهنظرمنخيليمهماست،طنزاجتماعياستوطنزمدرنکهبهعنوانيکفوقرسانهمطرحميشود.
فوق رسانه؟بله،چونماباشعر،داستان،سينما،تئاتر،موسيقيومعماريکهروبهروميشويم.اينهاهرکدامبهنوبهيخودي��کرس��انهيهنرياست.طنزجزواينهانيست.امابهنوعيفراتروپوششدهندهيهمهياينهاست.چراکهطنزدرشعر،داستان،تئ��اتروسينماحتيمعماريتأثيرداردودرواقععملکرديفوقرسانهايداردوتوجهب��هايننکت��هخيليمهماس��توهمينانگ��يزهياصليبودبراينگارشکتابتاريخطنز.چونبايدميدي�دمح�االاين»ف�وقرس�انه«ي�ابينش�يک�هفرات�رازهنره�اق�رارداردچيستکهوقتيبهسينماميرود،چاپلينرابهوجودميآورد.ياوقتيواردنمايشميشوديونسکوبهوجودميآي��دودرش��عرآدمهاييمثلدهخداراپدي�دميآوردودرنويس�ندگيبه�رامص�ادقيراميس�ازد.منب�ابس�ياريازنويس�ندگانمهمخودم�انروبهروشدمکهاينهاهنوزازگلآقاوتوفيقلذتميبردندوآنراطنزميدانند.درحاليکهاينهافکاهياتعاميانههس��تند.يعنيجزومجموعهوگونهايکهنمايندگانشدهخداوهدايتوبهرامصادقيودرقديمسناييوعطارهستندقرارنميگيرد.وخودمنشايددرهرکتابطنزآميزيکهنوشتهام.سعيکردهامکهتحليلتازهايازطنزبهمخ�اطبب��دهم.وليدرنه��ايتب�هايننتيجهرسيدمکهبايدنخستطنزفارسيرابشناسم،وبعدتعريفراازدروناينسيرتاريخيبيرونبياورم.بهجايآنکه
است.1354نگاهکنموببينمبريتانيکادرتعريفطنزچهگفته.اولينمقالهايکهدراينزمينهنوشتم،متعلقبهسال سال پيش.42يعني
بله،اولينمقالهايکهدرموردطنزمولويدرروزنامهياطالعاتنوش�تم.درواق�عج�رقهياولينکت�ابيب�ودک�هدراينزمين�هنوشتم.کهداستانجالبيهمدارد.همانسال،پنجاهمينسالانتشارروزنامهياطالعاتبودوعليدشتيدرمراس��مب��زرگيکهبههمينمناسبتدرروزنامهبرپاشدهبود،منراديداينمقالهراخواندهبودوگفتتوکهبهاينخوبيميتوانيدرم��ورد
ادبياتکالسيکبنويسي،اينمزخرفاتيکهراجعبهادبياتنوميگوييچيس�ت؟خبآنه��ادش�منش�عرن��وبودن��دوم��اراهممتأسفانهبهدشمنيعليهخودشانبرانگيختند.بعدهادرسالهايمختلفدرموردطنزفکرکردموگهگ��اههممطل��بينوش��تم.امابعدازانقالبفرصتيپيشآمدکهسيسالبررويدوپروژهکارکنم.يکيهمينتاريخط��نزادبياي��رانب��ودويکيت��اريخنقاشيمدرنايران.کههردواينپروژههايپژوهشيرادرکنارکارهايديگرميعنيش�عروداس�تانو...پيشب�ردم.درواق�عبعدازانقالبچونخانهنشينشدم.وقتپيداکردموتقريباتماممتوننظمون�ثرکالس�يکراخوان�دم.)ح�تيآنه�اييک�هقبالخواندهبودم.(وتقريباهيچمتننظمونثرمهمينماندهکهنخواندهويادداشتبرنداشتهباشم.چنانکهبرايتأليفکتابتاريخنقاشيمدرنايران،بهيادداشتهايدهسالقبلمرجوعکردم.درواقعفکرکردماولمتونرابخوانموببينمقدماچهگفتهان��دوبعدهمنظرصاحبنظرانيراکهدراينزمينهکارکردهاند،خواندمکسانيمثلصباياتفضلييامحجوبک��هدرم��وردط��نز
تمامشدودهسالتم�امکت�ابدرکش��وريم��يزمنمان��د.چ��ونفک��ر80نظردادهبودندوتقريبايادداشتبرداريهادرسالميکردمقابلچاپنيستوالبتهناشرهمبهاينفکرمندامنميزد.امابعددرفرصتمناسبيتصميمگ��رفتمامتح��انکنم.وامتحانکردموباکمترينتعديلکتابچاپومنتشرشد.چونمميزهااينبارب�ادي��ديکارشناس�انهب�هکت�ابنگ�اهکردن�دومتوجهشدندکهاينيکاثرپژوهشياستوهيچگونهشيطنتيدرآنوجودنداردونگاهشخص��يدرآننيس��ت.وپارس��الک��هاينکتابمنتشرشد.البتهاگرکسانيبودندکهبهاينموضوعبپردازندمنحتماسعيميکردمکهبهکاراصليخودمکهشعرورماناست،مشغولباشم.وليمتأسفانهمااينجاحکمبچهييتيميراداريمکهخودشبايدپش�تخ�ودشرابخاران�د.باي�دهمهيکارهايمانراخودمانانجامبدهيم.منهممجبورشدم-عليرغمچندعنوانکتابيک�هدراينزمين�هوج�ودداش�توليکافينبود-اينکتابراتمامکنم.مندوستداشتمبهعن��واني��کمنتق��داجتم��اعيي��کب��ارديگ��رب��هاينادبي��اتنگ��اهکنموبخشهايمهمادبياتکالسيکخودمانرااستخراجکنموبهنسلحاضربگويمکهپيشينيانش��ماخيليازمواق��عدرس��تفک��رميکردند.اينبرايمخيليمهمبود.بهگمانمنموجيازبازنگريادبپيشيندراينروزهابهوج��ودآم��دهک��هک��ارمنهمدراينردهقرارميگيرد.واينخيليخوباستکهمايکبارديگربهميراثادبيوفرهنگيخودماننگاهک��نيموبخشه��ايياز
آنراامروزيکنيم.طبعا.منباپيشداوريبهسمتاينميراثفرهنگيکهبخشيازآنطنزاستنرفتم،چ�ونب�هه�رح�الک�لام�ورجه�انراميتوانبايکخطبهدوقسمتکرد.بخشيکهامورجدياس��توبخش�يهمام��ورش�وخيانه.اينام��ورخندس�تاني،درواق��عپايههايآنامورجديرالقميکند.آدابوقوانينواصوليراکهيکمشتآدمجديبهوجودآوردهاندمشتيرندب��هس��خرهگرفتهودستانداختهاند.وباعثبازتغييراينهاشدهاند.درواقعشوخيهموارهيکک�ارکرددوگان�هداش�ته.اولتخ�ريبوبع�دسازندگي.يعنياولبناهايکهنهراتخريبميکرد.وبعدباهمانالگوهاياصالحيآنهاراميساخته.امامنب��اپيشداوريب��ااينمقولهروبهرونشدم.بلکهگفتممنمثالباسناييروبهروبشوموببينماينسناييکهدرقرنششمشعرراازدربارمنتزعکردوآوردبينمردم،درخانقاه،اينآدمباهمهيتجربههايعظيمخ�ودشدرزمينهيط�نز،چهط�ورتوانس�تب�ازب�انبس�يارسادهوشوخيهايگاهرکيکوگاهخردمندانهوگاهمتعادلپيامشرابهجامعهبرساند.واينکهاينپي��امچهق��دردرس��توب��اشرايطآنزمانسازگاربود؟چونبههرحالاگردقتکنيم،درطولت�اريخهم�واره،خ�ودانس�ان،زم�ان،مک�انوش�رايطوموقعيتهاراساختهاست.زمانومکانوشرايطبهانساناج�ازهميدهن�دک�هش�کوفابش�ودي�اب��اعثس�قوطشش�ود.درتجربهيتاريخيمنوشمااينهستکهشاملودريکشرايطزمانيومک�انيمش�خصتب�ديلش�دب�ه»ش�املو«.يع�نياگ�ر
ي�اح�وادثمش�روطهومب�ارزاتمص�دقوس�يطرهيح�زبت�ودهو...نب�ود،ش�املوش�املويام��روزنب�ود،32شرايطسالهمانطورکهاخوانهماخوانيکهشد،نبود.اينهاضمناينکهدارايشخصيتفرديوتواناييهايخ�اصهس�تند.ام�ادري�کزمان،مکانوشرايطمشخصکهقرارميگيرندتبديلبهآدمهاييکهماامروزميشناسيمميشوند.زم��انزن��دگيش��املوراکميعقبترببريد.ي�اکميجل�وتر،نتيج�هقطع�اآنچ�هک�هام�روزب�اآنروب�روهس�تيمنميش�ود.ام�روزممکناس�تاف�رادفوقالعادهايوجودداشتهباشندکهشرايطومکانبهآنهااجازهاخ�وانش�دنوش�املوش�دنرانميده�د.ح�تيمک�ان،اگ�رهمينآدمبااستعدادراببريد.دريککشورديگر،شايداصالنتواندرشدکند.بهدلي��لهميناهميت،منس��عيک��ردمبراس��اسزمانومکانوموقعيتهاياجتماعيوحوادثيکهدرآنعصراتفاقميافتد،هريکازاينشخصيتهارابسنجم.مثالامک��اننداردکهبتوانعطاررابدونحملهيمغولارزيابيکرد.درستاستک��هاوي��کع��ارفب��زرگونويس��ندهيچ��االکياس��توتذکرهاالولياء،منطقالطيرتواناييبيماننداورانشانميده�د،ام�اوق�تيمغوله�اآمدن�دوش�هرراوي�رانکردن�دوم�ردمازخانههاراندهوآوارهيبيابانهاشدند،ديوانگيمحوراصلينگاهبهدني��اش��د.عط��اردهه��اداس��تاندرم��ورددي��وانگيداردوازطريقاينداستانهاماکشفميکنيمفضايآنروزچ�هب�وده.ايندريافته�اب�امعياره�ايجامعهش�ناختيغ�ربي،قاب�لدرکنيستوانسانبايداينچيزهاييراکهگفتمبداندکهبتواندن�تيجهيدرس�تيبگ�يرد.مثالس�خنانالح�اديدرنوش�تههاواش�عارسناييبسيارزياداست.مثالبهحضرتسليمانبهعنوانپيامبرمرس��ل،ت��وهينميکن�د،اوازمنظ�رحلقهايازتوحي�دب��هاينماجرانگاهميکندکهشايدبرايماقابلدرکنباشد.انتقادهايسناييوعطاروامثالهمبهخدادرواقعانتقادهايعاشقياستبهمعشوق.بنابراين،بايدآدمه�ارادرش�رايطزم�انيومک�انيخودش�انارزي�ابيک�رد.ومنس�عيک�ردمب�بينمک�هازدورانهخامنشيکهاينشوخيهاآغازميشودتازمانحافظآياخطممتديوجوددارد،ي��ااينخ��طشکس��تهش��ده.واگ��راينخ��طشکستهشدهچهگونهبوده.خ��وداينش��وخيهاچن��دانمهمنيس��ت،بلک��هتحلي�لاينش��وخيهادرش��رايطاجتم��اعيزم��انهيخودشاناهميتدارد.مثالاينکهچراعبيدپديدآمده-اگرسعدينبود،عبيدبهوجودنميآمد.اگرعبيدپيشينهيعربينداش��تواگرمسلطبهطنزعربينبود،اصالعبيديباتعريفيکهماامروزازاوداريم،وجودنداشت.اگردربهدريهاوآزادگياينآدمنبود-کهحتيگورشهممعلومنيستکهکجاست(-اصالنميتوانستتااينحدباقضايادرگيربشودواينطنزه�ايف�اخررابسازد.کمااينکهديگرانيهمبودهاند،کهحتمابهحداورسيدهانداماازيکجاييديگ��رش��هامتپيشت��ررفتنرانداش��تهاندو
عبيداينجسارتراداشته.آيا خط ممتدي در خلق اين آثار طنز وجود داشته؟
بله.اينهادرفرهنگمردمحضورداشتهاند.سلسلههاسقوطکردهاندهجومهابهاي�رانص�ورتگرفت�ه،ام�ام�ردمک�هع�وضنشدهاند،هرچندکهبههرحالدربرهههاييازتاريخبابرخياقوامدرآميختهاند،امابههرحالهمانمردمهستند،وهنوزک��ههنوزاستآنفرهنگيکهازهفتهزارسالپيشنوعيتابن�اکيوارزشب�هم�ادادهح�تيدرام�ورکوچ�کخ�ودشرانش�انميدهد.درهمينمقولهيانتخاباتشمانگاهکنيد.حتيدرشهرهايکوچکماتقريباهماندرصديب��هف��ردمنتخباص��ليرايميدهندکهدرشهرهايبزرگوپ�ايتخت.اينچيس�تج�زپيون�دوعملک�ردي�کروحمليک�هدراعم�اقروحجمعياينم�ردمجرياندارد.وتشخيصوجودچنينروحيمهماست.وم��اچ��ونهميش��همرع��وبغ��ربب��ودهايم،هيچوقتنخواس��تيمب��هاينتشخصفرهنگيخودمانتوجهکنيم.شايدايننوعکتابهانوعيسينهخيزرفتنبهطرفاينمفهوماستکهماملتيهس��تيمکهفرهنگداردکهنهبدترونهبهترازديگراناست.منطنزشراکارميکنمويکنفرديگرمسايلاجتم��اعياشرابررس��يميکند.ويکيديگرسلسلههايپادشاهيراکارميکندو...وقتيهمهياينه�اب�اهمس�اختهش�ود،آنپ�ازلنه�ايين�وعيازتفک��ر»ايرانش��هري«راميس��ازد.ب��دوناينک��هدراينتفک��رش��عاروخودخ��واهيباش��دوليدرعينح��الميتوان��دم��اراازخودباختگيمسخرهايکهازدورهيمشروطيتبهآندچارشديموبسياريازداشتههايمانرابراساسآنتحقيرک��رديم،ره��اکندوخوشبختانهامروزمنميبينمکهبدنهيجامعهيمابهجايروشنفکراندرحالرسيدنبهن��وعيازآگ��اهياس��ت.واينآگاهيعميقترازآنچيزهايياستکهازطريقراديووتلويزيونو...دراختيارمردمق��رارميگ��يردون��وعيروحت��اريخيدر
آنهست. ما مردمي هستيم که به قول فرنگي ها کريتيک نداريم و انتقادپذير نيستيم و بيشتر دوست داريم از ما تعريف و تمجيد بشود. در حالي که در ساير جاهاي دنيا و به خصــوص دنيــاي غــرب، کريتيــک، ديــالوگ و نقد جايگاه خودش را چه در عرصه ي فرهنگ هنر و چه روابط اجتمــاعي دارد. و اين مجمــوعه ي تــاريخ طنز ادبي به ما نشان مي دهد که شايد بايد در اين طرز تفکر کمي تجديد نظر کرد. درواقع مــا کريتيــک
داريم اما با زبان طنز که گاهي شايد خيلي هم مفيدتر و مؤثرتر است. عبيدميگويد،کسيبهدرخانهيحاکميرفتوگفتبگوييدخداآمده.مؤاخذهاشکردندکهچراميگوييخداآمده،گفتمنقبالخانهخداوکدخدابودمخانهوزمينمراگرفتندوفقطماندخداييام.ياوقتيکهسلطانمحمودبهتلخکميگوي��د:بچهاتچيست؟تلخکميگويديادخترياپسر.محمودميگويدخبمالماهمهميناست،تلخکميگويدنهم��الش��ماعالوهب��راينيکآدمکش،ناپاکرذلميشود،کهنظيرندارد.اينط��نزياس��تک��هدرعيناينک��هنق��دميکن��د،پيش��نهادهمميده��دچ��وندرواقعنقداجتماعيبدونپيشنهادناقصاست.شماميتوانيدبگوييدفالنشرايطراقبولنداريد،امابايدبگوييدچ��هچ��يزيراقبولداريد.سعديمثالدردوسطرکلنگاههمزيستاريخودشراباديگرانمط��رحميکن��د.وميگوي��د:يکيآنک��هدرنفسخودبينمباش/دگرآنکهبرخلقبدبينمباش.فکرشرابکنيدک��هفق��طاگ��رآدمه��اخودبي��نيخودش��انوب��دبينينس�بتب��هديگرانراکناربگذارندچهآرامشيدرجهانايجادخواهدشد.اينبهمعنايايننيستکهبديوجودندارد،بلکهانسانميتواندازفرازاينبديهاعبورکندوبهچشماندازدورنگاهکندونهبهوضعيتموجوديکهفعالکالفهاشکرده.بهنظرماهميتطنز
درايناستکهساختارهايموجودرافروميريزدضمناينکهساختارهايبعديراهمابدمدتتصورنميکند.و اين فرق طنزپرداز با برخي منتقدين است.
دقيقا.تفاوتيکطنزپردازبايکسياستمداريامردانقالبييايکمصلحدرايناستکهآنهاش��رايطب��دراتخ��ريبميکنن��دوميرسندبهشرايطيکهميخواهن�دوخودش�انح�اکموفرم�انرواميش�وندوميگوين�داينبه�ترينش�رايطموج�وداس�توهرکسمخالفاينفضاباشد،کشتهميشود.کهاينمطلقنگرياست.اماطنزپردازميگويدش�رايطموج�ودراباي�دتخ�ريب
کردورسيدبهشرايطجديد.ولياينشرايطجديدهمازديداوبهتدريجکهنهخواهدشدوبايدتغييرکند.درواقع طنز يک حرکت انقالبي است.
انقالبمداوم.چونانقالبدرذاتشبايدمداومباش�د.انقالبه��اعموم�اي�کج�اييمتوق�فميش�وند.وليط�نزميگوي�ده�روضعيتيکهبشربهوجودبياوردقابلانتقاداست.واينتابينهايتادامهداردوانسانباطنزيکانقالبيمداوماستونهي��کانقالبيمقطعيکهوقتيبهشعارهايشميرسد،س��اکتبش�ود.ط��نزپردازهيچوض��عيتبش�ريراث��ابتتلقينميکن��د.واينديناميسمتاريخيکهدرذهنطنزپردازهستاهميتداردکههيچوقتبهيکحالتثابتنميرس��د،بلک��ههميش��هب��اي��کش��ک
فلسفيموقعيتهايفراترراهمارزيابيميکند. چون ذات زندگي بر بنيـان تضـاد و حـرکت اسـت و اين تضـاد و حـرکت هميشـگي اسـت. پس طـنز هم
کارکرد هميشگي دارد. بلهوبرايهمينهستکهوقتيماطنزرادرادبياتبهکارميبريمبههيچوجهيکادبياتايس�تاي،حکمدهن�دهياي�دئولوژيکنخواهدبود.وادبياتساکنوقضاوتگرنيست،بلکهمرتببهمخ�اطبشميگوي��داالنوض�عيتاينط�وراس�توليميتوان�دفالنطوروبهمانطورهمباشدواينرابهشيرينترينشکلممکنبيانميکندکهشخصراوادارميکندتابهايندگرگونيبينديشدودرذهنشبايکسؤالدائميمواجهشودکهچهبايدکردوميرسدبهآنادبياتمدرن.کس��انيک��هب��ادي��دگاهط��نزبيگانهاند،ادبياتشانساکن،صامت،ايدئولوژيکوتوتاليتاريستيوبهنوعيحکمدهندهاست.درحاليکهدرادبياتانديشيدنبهسؤاالتمداوممطرحاستوشعر،داستانونمايشنامهبهازاياينشکدروضعيتموجوداستکهاهميتپيداميکند.وب��ااينتعريفشايدشرايطاميدواريدرعيننااميدييکيازتعاريفطنزباشد.بهعقيدهيمن»طنزبينشياستتردي��دبرانگ�يز
وشوخيانهکهبهتغييرموقعيتهايبشريمنجرميشود«.و البته اين تنها تعريف نمي تواند باشد.
البته،يکيديگرازتعريفهاايناستکهطنزباابتذالدرگيرميشود.ابتذالاطرافمارادرهمهجايجهانفراگرفتهوماباشناختابتذالوفاصلهگرفتنازآنوپسراندنش،ميتوانيمبهعنوانيکروشنفکرمطرحباشيموطنزب��هاينقض��يهخيليکمکميکند.کهبايدوضعيترادگرگونکردواميدداشتوتالشکردواميدداشت.وچ�وناينانقالبم�داومذه��نياس�ت.
انسانازاينکهعمرشکفافندهد،نوميدنميشود.چونميداندديگرانيهستندکهدنبالهيراهراميروند.وانس��انمح��دودبهآرامانگراييفردينميش��ودوم��دامنميگوي��دم��انس��لس��وختههس��تيموم��انس��لازبينرفتهايمو...ازاينحرفه��ايپرغصهايکهمدامميشنويم.اصالاينطورنيستچوندنيايکدنيايمتحولشوندهاستوهري�کازم�اهمدرج�اييوس�طاينقصهظاهرميشويمومدتينقشخودمانرابازيميکنيموميرويم.ودراينفرصتان��دکحض��ورمانب��هتغي��يران��دک
جهانکمکميکنيم،نهبيشتر.ماميتوانيمباتعبيرهايمانامکانتغييرمداومرابهوجودبياوريم.اکثرکسانيکهبانگاهطنزبهجهاننگاهميکنندتاحديشبيهآنفرهنگزيرزمينيکهبهاعتقادمنازاوايلوروداسالمبهاي��رانپسازسرکوبمعتزلهبهشکلمخفيبهحضورخودادامهداد،عملميکنند.يعنيميآيندودرحقانيتامورجاريشکميکنند.اينامورجاريچيست؟حکومتهست،مردمعقبماندههستندشرايطاجتماعينابهسامانهس��ت،ش��رايطن��اگواربينالملليهستو...هرفردطنزنويسياطنزپردازميخواهدبااينموارددرگيرشود.يعنيفقطقرارنيستصرفاباحکومتباش�د.ي�اب�اآدابوسنندرگ�يرباش�د،بلک�هط�نزنويسب�اپايهه�اس�روکاردارد.اينجاس�تک�هم�رزط�نزوفکاه�همعل�ومميش�ود.مثالآنهنرپيشهيآمريکاييوقتيبانگاهطنزميگويدکهدموکراسيفقطکميازديکتاتوريبهتراست.خيليازمسايلاساسيرازي��ر
درهم��انيادداش��تهاييک��ه49سؤالميبرد.همانطورکهپيکاسواساسزيباييشناسيغربرازيروروميکند.مندرس��الآخرکتاب»يادداشتهايآدمپرمدعا«نوشتهام،آوردهامکهماباريشههاکارداريم.خنداندنمردموظيفهيمانيست،آگاهکردنمردموظيفهيماست.آنوقتاينمقولهباعلموروشنفکريوخيليمسايلديگرارتباطمييابد.تلقيمنايناستکهطنزبهدليلترديدبرانگيزيمداومشميتواندهرآدميرابهرشدبيشتريازنظرفک��ريوح��تيجايگ��اهاجتم��اعيامي��دوارکن��د.اينآنچيزياستکهمهماست.ماهيچهنرمندبزرگينداريمکهازنگاهطنازانهبيبهرهباشدممکناستکهدرکارش��انمس��تقيمب��هطنزنپرداختهاند،امانگاهطنازانهداشتهاند.بسياريازآدابورسومومسايلعرفيجامعهرابهسخرهگرفتهکهوغوغصاحابوعلويهخانمهدايتنقطهياوجآنهاست.دهخدا،ساعديوصادقيهمبهخل�قآث�اريب�ابنم�ايهيط�نزدس�تزدهان�د.ي�امثالشاملوکهمعتقداستکههيچچيزاينجهانبرمدارخودشنيس�تالبت�هدرآث�ارش�املواينخيليکمب�ودومثالب�ادهخ�داقاب�لمقايسهنيست.لزومايکطنزانديشنبايدآثارطنزنوشتهباشد.امابينشطنزآميزبرايهرهنرمندييکامرالزماس��تچ��ونازانجمادوسکونفکرجلوگيريميکن�دوذهنراپوي�اميکن�د.بن�ابراينب�انوش�تناينکت�ابمنس�عيک�ردمب�هکس�انيک�هاين
ابررسانهرايکامرمعموليميپندارند،بگويمکهاينابررسانهيکامرضروريبرايپيشرفتاست.فکر نمي کنيد اگر عنوان اين کتاب به تاريخ تحليلي طنز ادبي تغيير مي کرد بهتر بود؟
درآنشکل،متضمنادعاييستکهمنندارم.البتهاولتاريخطنزبودوليبعدايرانرابهآناضافهک��ردم.چ��ونط��نزم��اازقديمترينزمانتامشروطهميآيدودرآنجادوقسمتميشود،يکيطنزادبيکههدايتودهخداوساعديو...آنراپيشميبرندويکيهمط�نزمطبوع�اتياس�تک�هب�اکاريک�اتورونوش�تههايطنزآم�يزش�کلميگ�يردودرزمانه�ايمختل�فدرمطبوعاتبهحياتخودشادامهميدهد.کهخوشبختانهچندنفردربارهاشنوشتهاند.اماطنزمطبوعاتيهمتاحدزياديتحتتأثيرطنزادبيايرانبودهاست.بسياريازآنهاخواستهياناخواستهازسعديوعبيدتقليدکردهاندوبعدازچن��دآبشس��تن،مطالبشانرابهتقليدازاينهانوشتهاندودرمطبوع�اتآوردهان��د.وط��بيعياس��تک��هاينگون��هنوش��تههات��أثيرحرفه��ايآن
گويندگاناوليراندارد. در اين کتاب نمونه هايي که گزينش شده اولين تأثيرش بر مخاطب اين است کـه نگـاه تـازه اي بـه طـنز مي کند و متوجه مي شود طنز آن چيزي نيست که فقط تو را بخندانــد و حــتي در نگــاه اول شــايد اصــال خنده دار نباشد. و فقط نشان دهنده ي يک تضاد تلخ باشد. و اين يک تحليل ضمني است اما شــما گفتيــد
ادعاي تحليل نداريد. منسعيکردمتحليلکنم)ولياينکهبهعنوانيکادعامطرحشود،شايددرستنباشد.(چ��وناينت�اريخب��دونتحلي�لمعن�اپيدانميکند.زيراروبهروشدنباتاريخيکدورهچندشکلدارد؛نخستينروشتاريخنگارياس��توآنچ��ههس��تراعين��انق��لميکنيد.ميشدمناينشوخيهاراپشتهمنقلکنمکهاينتاريخنگارياست.دومينروش»تاريخنگري«اس��تک��هدرعيناينکهپديدهايراذکرميک�ني،آنراتحلي�لميک�نيوب�هپسوپش�توبس�ترت�اريخياشهمنگ�اهميک�نيوآنرادري�کمجموعهيذهنيقرارميدهي.سومينراههم»تاريخانگاري«است.کهتاريخبراساسايدئولوژيکس��يک��هآنرامينويس��دتحريفميشود.درادبياتآنواقعانگاريباعثخلقاثرادبيميشودوليدرتاريخبهعنوانيکامرحادثاينامکاننيس��تبههرحالمنبايکنوعتاريخنگريبهطنزنگاهميکنم.واگربشوديکنمودارترسيمکردازدورهيحافظب�هبع�دم�اب�اي�ک
س�ال3000نوعرکودادبيروبهروميشويمومنفکرميکردمچهطورممکناس�تمل�تيک�هنم�ودارذه�نياشازگاتاه�ا-پيش-شروعميشود،وقتيميرسدبهزمانبعدازحاف�ظناگه�انش�يبپي�داميکن�د،ميرس�دب�هج�اميوبع�دص�ائبک�هکارشاندرنهايتبهاندازهيحافظومولويوسعديو...ارزشادبيندارد.احسانيارشاطردرکتابيک��همبت�نيب��رص��دهااثرتحليليدرايرانيکابود،درپاسخاينسؤالگفته،ايرانيهاازقرنهشتمبهبعدکهمغولهاآمدندوديگرح��اميش��عروج��ودنداشت،انرژيخالقهشانراکهصرفشعروقصهميشد،صرفنقاشيومعماريکردندکهشاهانمغولبيشترميديدن��دوميپسنديدند.وميبينيمکهازقرنهفتمشاهکارهاينقاشيماآغازميشودتاهمينامروز.واينخيليبرايمندلگرمکنندهبودکهملتهافرهنگخودشانراپايانيافتهتلقينميکنند،بلکهدگرگونميشوند.دريکدورانينگارگرانش��اهنامهمحب��وبشاهانشدندچوننقاشيرابهعنوانيکهنرعينيميديدندوميخواستندباحمايتازنقاشيونگارگريي�کاث�رادبيب�رايخودشانهويتايجادکنند.وميبينيمناگهانصدهانسخهينگارگريشدهيش�اهنامهوخمس�هو...تولي�دميش�ودواينمهماست.دردورانبعدازانقالبهمميبينيمکهشعربعدازشاملوواخوانو...افولپيداکردوبهقالبقص��هرفت��هچ��ونني��ازبودباجماعتوسيعتريارتباطبرقرارکندومابهآنحديازشهرنشينيرسيدهبوديمکهرمانوداس�تانکوت�اهزادهبش�ودو
بشودوسيلهيگفتگوبامخاطب. از جلد سوم بگوييد. چون شما در اين دو جلد منتشر شده تا دوره ي حافظ آمده ايد و ظاهرا تــا رســيدن
به زمان حال يا حداقل دوره ي مشروطه فاصله بسيار است.
برايجلدسوماينکتابکهمدتيدرکشوماند.انرژيکمتريصرفشدچونکالازچاپآنکتابنااميدبودمباکلينااميديدرواقعجمعشد.امافکرميکردمبعدازمرگمچاپميشودواينخودنمونهيبارزياس�تازلطمهايک�هسانس�ورب�هک�ارنويسندهميزند.)الحمدللهکهمنهيچوقتازمسيرکارمخارجنشدهام(بههرحالجلدسوممطالبشآم��ادهاس��توفق��ططيچندماهبايداينهاراسروشکلبدهموتنظيمکنم.حتيمنراجعبهدهخدا،طنزدرآثارشاملوو...کارکردهامواينه��ا
شايدجلدچهارميبشود.امابهقولشاعرحيفجانا،دراگرنتواننشست...
ایرانی نیشخندنگاهي به آثار طنز جواد مجابي
از: م-ع-سپانلو
»جواد مجــابي طنزنويســي را از ســال هاي دور شــروع کــرد و نوجــواني. او طنزهــايش را بــا امضــاي )م-زوبين( مي نوشت و اين امضاء اشارتي بود به نيشي که مي زد که گه گاه عميق تر از زخم يک نيزه بود.
او البته هم زمان شعر هم مي گفت. نقد هم مي نوشت و نقاشي هم مي کرد و هر يک از اين مقوالت محمدعلي سپانلو در يادداشتي که در1350برايش يک رسانه بود تا حرف هايش را بزند. در خرداد ماه
مجله ي فردوسي چاپ شد نگاهي مي کند به ويژه گي هاي طنز مجابي. يادداشتي با عنوان نيشخند ايراني سال.«46و اين همان يادداشت است بعد از
طنزازفکاهيجداست.درواقعطنزاخصاستازآنصنعتظريفقولوکتابتکهبهيمنبرمالک�ردنتض��ادهاوط�رحافکندنمتناقضاتدرآدميحالتشوخوشنگيايجادميکند.وگاهحالتبيداريوتفکر.
دراينمملکتنيز،وقتيهياهويروحيانقالبمشروطهفرونشستطنزازبرخيعناصرتعريفشعاريماند،يکس��رکليشد،وآنچهبهجاماندتهماندهايازشوخطبعيهرگزمرضودستانداختنحرفهايبودکهدرروزنامههايفک��اهيودرميانخاطراتجديپيرساالرانقومبهزندگيادام�هداد.دراينس�الهاواواخ�ر،ام��اريش�ههايط�نزاص�يلتنه��ادرآث�ارداستاننويسانمعتبرمامخفيبود.اگرلطايفزهردارعبيدبهمطايباتهجوآميزاي�رجوبع�دب��ه»آنک�دوت«ه��ايمجلس�ينزولکردهبود،بههرحالديگرنويسندهايکهدرقالبلطيفهيسنتيايرانط�نزراب�هط�ورج��ديو»رس�مي«ب��هک��ارگيرد.پيدانشدياميليدرنويسندهايپيدانش�د.فک��اهينويسام�روزيدرعم�قعزي��زبيجهتوبيچش�مورواس��ت،ب��هقيمتنقاشيغلوآميزيکهتوليدخندهايعصبيوفراموششدنيکندبهدروديوارميزندودوستودشمننميشناسد.درواقعدراصلدوستودشمنيندارد،فکاهينويسامروزيجبههندارد،مثلجيرجيرکپاسوختهبهدروديوارميزند.ازاينجاستکهمادرآثاراغلباينفکاهينويساندرمقابل»نتيجهگيري«غافلگيرميشويم،درحاليکهبايدبتوانيمازقب��لنتيجهگيرييکطنزنويسراحدسبزنيم،چونبايدبدانيمکهاوصاحبيکپايگاهفکريومنط��قاجتم��اعياس��ت.هرچن��دکهبهطرزرسيدناوبهنتايجشکههمانشگردوفوتوفنکارشباشد،آشنانباشيم.کهدرمقابليکفک��رمب��دعنباي��د
همآشناباشيم.»جوادمجابي«طنزنويساست.طنزنويسيغ��يرداس��تاننويسک��هق��البلطيفهيب��ومياي��رانرادرخ��دمتنوج�ويياشگرفتهاست.اگرعبيدزاکانيب��همناس��بتزم��انهاشقاض��يوش��حنهوش��يخوام��يرراعن�وانفص��ولرس��االتشميک��رد.»يادداشتها«يمجابيهمبهگونهايدرهم،همينطبقهبنديراشاملاست.اخالقاالش��رافعبي��داينج��ااخالقب��ورژواي
نودولتاست،وصدپنداوسلفجمالتقصاراينديگري.انتقادازآناخالقبهطعنهبهاينبوروکراسيميانجامد.منبينوسوسهيانسانبودنوکارمندبودننميتوانمايستادگيکنم.
واينبوروکراسياززيربتهبهعملنيامده،عيبدرتشکيالتياستک��هب��هآنخ��وراکميده��د.درهمريختگيمعياره��اوقلباساس.
هزارعملهبراياستوارساختنبنايوکالتآقافعاليتکردند،پسازساختناهراممصرايندومينبارياس��تک��ه60اجتماعاينهمهعملهضرورتمييابد.
رويهياينبوروکراسيکهخصوصيتنم�اديدارددروغاس�توواژگ�ونيمف�اهيموارزشه��ا.سياس�تمدارح�رفهايوق�تيميگويدمصالحعمومي،معنايشرابايدزودبفهمي»منافعخصوصي«اين»حرفهاي«ب��ودنک��هاج��ابتدروغه��ايرس��مي
استباطنزآراميتعقيبميشود.»دردوستداشتنمردمنبايدافراطکرد.اينکارياستکهازروزازلبهعهدهيسياستمندارانحرفهايواگذارش��ده
است.»هرسربازعاقليدلشميخواهدسردارشود.چونتفاوتباختنوداشتنخيليزياداست«مظاهراينبوروکراسي،در
لفافهايتبليغاتي،بزکودوزکشدهوبهصورتشعارهايرسمي،خوشبختيرسمي،وخوشخلقيرسميدرميآيدبع��دازظهرهيچکسنفهمي��ده4»وقتيروزنامهدرآمدهمهدانستندکهتماممردمچهقدرخوش��بختاند،اينرات��اس��اعت
بود«ازاينجامتوجهمردمميشويمکهتصويرشانمبهماست،انبوهيبيانديشهکهخوراکش��انازص��داون��ورووع��دهاس��ت.
مجابيبهاينتصويررنگديگرياضافهميکند.ضربهخوشايندتبريکميگوييمفرداش��بتم��امخبره��ارادربس��تقب��ولخواهي��د12»بينندگانعزيززوالانديشهتانرابا
کرد«.
اخالقبورژوا،اصولويژهيخود،ايمانويژهيخودوهدفهايويژهيخودراداردکههم��هدرح��ولحف��ظمن��افعشتعبي��هشدهاند.دراينجاباقبولکورکورانهيتعاريفرس�ميمن�افعيکورکوران�هعاي�دميش�ود.ام��ااينتظ�اهرب�هک�وريب��راي
بورژوايآگاهاست،همچنانکهمخالفتفقطيکنوع»ژست«بهشمارميآيد.»خبرنگارشکمودرکوکتلپارتيخوشبينتراست.«
دراينشبکهدرهمکلماتوشوخيهايبيفرداچهرهيزمانتصويرشدهاست.آدمهاييکهگ��ردشداي��رهمانن��ديراب��ااندکيتمايلبهدرونادامهميدهندتابهصفربرسند.خ�وشباوره��ا،الکيزرنگه�اازخ�ودراض�يها،ص�وفيانص�افيک�هکاش��ففرحناکيان��د.انقالبينماه��ا،افتخارکنن��دگانب��هافتخ��اراتبازمان��دگانودارن��دگانهم��هدري��کمقط��عاجتم��اعيدررديفهايمحکوميتقطعيخودرامييابندهمهياينهاعالئمپرورشعموميجامعهاستکهدرآن»برايراحتزيس�تنموشهاييبايدرفتکهباجويدنپالستيکعالقهمندباشند،نخستينخوابخرگوشيورقصخ��رکيوس��ودايبزرگنم��اييروزگارماستدرشبکهيطنزوپيچيدهي»مجابي«کهگاهاص��الفک��اهينيس��تب��هچش��مميخ��ورد،آدمه��اييهس��تندک��هحاضرندبرايرسميتبخشيدنبهمقبرهيخصوصيشانشخصاخودکشيکنند،کارمنديکهآنق��درب��هم��يزخ��ود)حي��ثيتاجتماعياش(عالقهداردکهحتيپسازمرگنيزهرروزدرسرويساداريبهادارهميآيد،شخصيتيابيگمشده،ارواح
کوچکيکهشاهدآگاهوبيعرضهيعصراند.وميکوشندکهاينوجودتسليمشدهراتوجيهکنند،براياينعدهخشوعدرمقابلفرادستانورفعتدربرابرزيردس��تانبهکمکنردبانسلسلهمراتبقانعکنندهاست.»امروزگارسنهايمؤدبديگرجاييبرايعقدهيخودکمبينيخالئقباقي
نميگذارند«بهجايدرکواقعيتپديدار.نوعينمايشنامهيبهتراضيطرفينبازيميشود.هرکسموضعادعاييطرفمقابلراقبولميکندتابهخيکشخصيتموهومشبيشتربدمد،همهياعمالمجازندبهشرطيکهبهشکلقبولش��دهمدنيش��اناج��راءش��ونداينهم��انن��زاکت
استعمارياست.مثال»شرافتگربهنهدرنخوردنموشکهدرمؤدبانهخوردنآناست.«
»مجابي«خودميگويد:»طنزدرآنجابهکارميآيدکهغيرممکنراطرحميکن��د،اگ��رممکنرخده��دهمهيايننقابه��ابرميافتدوتمثيلسادهدربارهيهمهيکردارهاتفاوتخواهدکرد:
»عروسکيکهفکرميکردزنيواقعياستبراثرحرکاتزنندهاشازجامعهيعروسکهاطردشده.«اينچهرهيزماناستوبااندکيتأخيرچهرهيمکان.معموالشهرتاريخيجايياستکهازنظرجغرافياييتعريفيندارد،وليبورژوازينيازيبهنوسازيندارد.اوافتخارميخواهدتاافتضاحشرابپوشاندوبهطورضمنيرضايتميدهدکههمه
يدعاوياشباطلشود.
جوادمجابيروزگارشراطرحميکند.اماباهماندستبهعصاييالزمهيرورزگارشآبسورديتهايپديدميآيدکهبسياريعالئقاوراازروالطنزفارسي)لطيفهيبلندقهرماندار(قطعميکند.اينآبسورديتهخودازواقعيتلهشدهاياخذشده.آدمهايپوچوتعقيبسمجيکپوچکهگاهبهمضمونسازيخشکميرسد،وگاهنقاشيظاهرابيطرفانهورئاليکصحنهاست)ازادارهتاادارهفرقاست(اينهاهمهآنخندهزهردارتاريخيايرانياست،وبهعالوههمانروحشاعرايرانيکهيکبارهاينکالفانبوهاتهاماتوصدوراحکامراميبردوآراموشوخ،مثلاينکهبهخودميگويد:روزي
برايبيرونرفتنبود،بارانآمد،هيچکسبيروننرفت.االمستان.
مقاله
تطبيقي ادبيات ابعاد اهدافوآ. اون آلدريج
ترجمه: مصطفی حسینی...ادبياتتطبيقيرشتهاياست،كههنوزهمبرايبسياريازعالقهمندانمبهموناشناختهاست.اكنونجملگيبرآنن��دك��هادبياتتطبيقيصرفابهمقايسهادبياتهايملينميپردازد،بلك��هزمينهايب�رايگس�ترشتكت�كآث��ارادبيف��راهمميكن�د؛روشيكهنگاهيبهفراسويمرزهايمحدودادبياتمليداردتاهمناظرروندهاوجنبشهايفرهنگهايمليمتفاوتباشد
وهمشاهدروابطبينادبياتوديگرحوزههايدانشبشري.مطالعهيادبياتتطبيقيدراساستفاوتچندانيباادبياتهايملينداردجزاينكهدامنهيآنگستردهتراس��ت،وب��ابيشازيكعرصهيادبيسروكاردارد،بهعالوههيچادبياتيرا��كهمحق��قق��ادرب��همط��العهيآنباش��د����مس��تثنينميكن��د.تطبيقگر،بهجايمحدودكردنخودبهمحصوالتادبييكملت،ميتواندكااله��ايادبيم�وردني�ازخ�ودراازي�كفروش�گاهبزرگادبيتهيهكند.تعريف»ادبياتتطبيقي«بهاختصارعبارتاستازبررسيهرپديدهيادبيازمنظريفراترازادبياتملييابررسيادبياتدركناريكياحتيچندينرشتهيعلميديگر.اصطالحات»حقوقتطبيقي«،»زبانشناسيتط��بيقي«،و»فولكلورتطبيقي«با»ادبياتتطبيقي«مقايسهپذيرندوادبياتتطبيقينباي��دچ��يزيبيشازعن��وانيمناس��بب��رايتب��يين
مطالعاتادبيفراسويمرزهايمليتلقيشود.قديميترينآثارتحقيقياينرشتهعمدتابهتاريخادبياتورابطهيبينادبياتوجامعهاختص�اصدارد.م�ادامدواس�تال،ب�هتعبيري،نخستينتطبيقگرپيشگاممحسوبميشودكهدرزمينهيروابطادبيبينملتهاصاحبدوكتابارزشمندمشهور
(،وديگ��ريدرب��ارهي1800درگسترهيجهانياست:نخست؛دربارهيادبياتبانگاهيبهروابطآنب��انهاده��اياجتم��اعي)مكاتباتمادامدواستالوت��امسجفرس��نرادرش��مارهيدومخ��ود1922(.مجلهيادبياتتطبيقيدرسال1813آلمان)
منتشرساخت،بهعقيدهيايروينگب��بيت،م��ادامدواس��تالدرايندوره»بيشازه��رمحق��قديگ��ريب��هپيش��بردمط��العهيادبياتتطبيقي،آنگونهكهامروزمدنظرماست،كمككردهاست«.
باعرضهيمفهومشعرجهاني،بيشترازمنظ��رزيباش��ناختي،جهانش��موليراب��هعرص��هي1798فريدريششلگلدرسالادبياتتطبيقيواردكرد.ازديداو»شعردورهيرمانتيكشعرم��ترقيجه��انياس��ت«.منظ��ورش��لگلازجه��انيب��ودن،ن��هشيوهييكسانابرازعواطفوانديشههاياکاربردموضوعجذابوعامهپسند،بلكهموضوعجامعيبودكهعمالتماميابعادتجارببشريرادربرميگرفت.بهبيانديگر،شاعريارمان-ن��ويسنباي�ددرآث�ارشهيچام�رج�زئيمرب�وطب�هعاطف�هي�ا
احساسرا،كهمحركاوست،ناديدهبگيرد.يكربعقرنبعد،گوتهمفهومادبياتجهانرامطرحكردكهشاملويژگيهايجغرافيايي،روانشناختي،وزيباش��ناختيب��ود.بهباورگوتهنيازهايمعنويتماميمل�لباي�دازرهگ�ذر»ادبي�اتجه�ان«ب�رآوردهش�ود.م�رادويازادبي�اتجه�ان،م�يراثمشتركياستكهبرآيندتالشهايبرجستهترينشاعرانونويسندگانهمهيمللاست.ادبياتتط��بيقي،دربه��ترينح��الت،
ترکيبيازابعادجامعروانشناختيايدهيشعرجهانيشلگلوچشمانداززيباشناختيايدهيادبياتجهانگوتهاست.بيترديدبرخيازمنتقدانبهمفهومادبياتجهاناعتراضميكنندزيراادبياتجهانازمنظ�رع�واممع�ادلمط�العهي»آث�اربزرگ«يا»شاهكارهايجهاني«استكهبهمنزلهيدستاوردهنريافرادبدونتوجهبهروابطآنهاب��ايك��ديگري��اس��نتهايتاريخيادبياتوفرهنگبهشمارميآيد.برخيديگرازمنتقداننيزبهمفهوم»ادبياتجه�ان«معترضان�د،زي�راتنه�اادبي�اتغربراشاملميشود.اينايرادهافقطدرموردكاربردناقصنظريهيادبياتجهانمصداقدارد،نهخودايده.ب��دونش��كمطالعهيادبياتتطبيقيميبايدشاملتماميموضوعاتمهمزندگيبشرباشدكههنرمندانهدرآثارتخيليعرضهش��دهاند،وبينآثارادبينويسندگانوسايرآثارمشابهدرديگرحوزههايمليارتباطبرقراركند،افزونبراينادبياتش��رقوغ��ربرانيزدربربگيرد.اينکهاکثرتطبيقگرانآثارادبيمشرقزمينراناديدهميگيرن��دناش��يازنداش��تنتوان��ائيزبانش��ناختي
الزمبرايمطالعهياينآثاراست.اصطالحادبياتعموميوادبياتتطبيقياگرچهدراروپاوآمريكاگهگاهبهجايهمبهكارميروند،اماتفاوتهايينيزدارند،بااينهمه،دراغلبمواردمحققاندربابماهيتاينتفاوتهااتفاقنظرندارند.چهبسامحققيادبياتعموميونظرياتشلگلوگوتهدربابجهانوطني،يعنيمضمونازنظرشلگلوزيباشناختيازمنظرگوت��ه،راب��اهمدرآم��يزد.ب��هتعب��يري،ادبياتعموميشاملمطالعهوبررسيمضامينوانواعادبيوشاهكارهايادبياست.بدوناشارهصريحبهدورهيازمانيخاص.ادبياتتطبيقيهمش�املت�اريخادبي�ات)يع�نيمكتبه�ايادبي،دورهه�ا،وت�أثيروت�أثرات(وهمرابطهيادبي�اتب�ا
موضوعاتاجتماعي،سياسيوفلسفياست.ازاينحيث،ادبياتعموميميتواندكامالفراترازمرزهايمليبرود؛درحاليكهموضوعادبياتتط��بيقي،بررس��يرواب��طبينيكادبياتخاصوسايرانواعادبياتهااستكهباآنتعاملدارد.اماهردورشتهدرعملمعموالبايك��ديگرهمپوش��اني
دارندوحتيزمانيهمكهتداخلندارند.اصطالحادبياتتطبيقيتوسعابرايهردوبهكارميرود.شايدتطبيقدرمطالعاتادبيمشتملبرقرابت،سنتياتأثيرباشد.قرابت،شباهتدرسبك،ساختار،فضاي�ااي�دةموج�ودبيندواثرادبياستكههيچارتباطديگريباهمندارند.مثالرمانروسيآبلومفاثرايوانگنچ��ارفي��انمايش��نامهيهملتشكسپيرراميتوانباهممقايسهکرد،زيراموضوعهردواثربررسيتعللوترديدشخصيتاصلياست.سنتياق��رارداددربرگيرندهينقاطمشتركياستكهبخشيازيكگروهبزرگازآث��ارمش��ابهرا����ك��هازحيثت��اريخي،زم��انيي��اص��وريمشتركاند��دركنارهمقرارميدهد.ايبسارمانرنجهايورترجوانگوتهبارمانهاينامهنگ��ارانهيس��موئلريچاردس��نوژانژاكروسو��ازحيثزاويهيديداولشخصوبيانآزادانهيعواطفواحساسات��قابلمقايس�هباش��د.درب��ابت��أثير،بهتراستبراينمونهازرمانتاريخيادبياتايتاليانامزدشدگاناثرآلساندرومانزونييادکنيمكهازبس�ياريجه��اتوام��دار
رمانهايتاريخيسروالتراسكاتانگليسياست.ب��ود.1945ت��ا1914برايکسانيكهبربعدتاريخيتأكيدميكنند،عصرطالييادبياتتطبيقيفاصلهيبيندوجنگجه��اني
درآثارتحقيقيبرجستهايكهدرطيايندورهمنتشرشد،روابطادبي،ملموسبودوشواهدكتابشناختيدقيقن��يزآنه��اراتأييدميكرد؛آثاركماهميتدركنارآثاربرجستهلحاظميشدند؛وبيشترزمينههاياجتماعيوفلسفيآثارمدنظربود.درمطالعاتتاريخيادبياتمفهومتأثير،بيشتريناهميترادارد،ونگاههابهسهعاملفرستنده،گيرن��ده،وواس��طهمعط��وفميشود)اصطالحاتينسبتاناپختهكهمعموالدرعناوينكتابشناختيبهكارميروند(.مثالبررسيگوتهوانگلس�تانميتوان�دبهتأثيرزندگيوادبياتانگليسيبرآثارنويسندهيآلم��انياختص��اصياب��د:نويس��ندگانانگليس��يراباي��دفرس��تنده،گوت��هرا
گيرنده،ومخاطبانانگليسييادوستانآلمانيطرفدارانگليسراواسطهمحسوبنمود.درالگويوارونهياينچشمانداز؛يع�نيبررس��يت��أثيرگوت��هب��رانگلس�تان،گوت��هفرس��تنده،نويس��ندگانانگليس��يوطي��فخوانندگانعامانگليسيگيرنده،وترجمههايمختلف،چاپهايمتعدد،ونقدآثارگوتهبينمسافرانانگليسيعازمآلم��انومخاطبانانگليسي]آثار[او،واسطهقلمدادميشوند.بيشترمطالعاتعموميايكهبرمضامينوگونهه��ايادبيمتمركزان��داحتماالبيانگر]مفهوم[تأثيرهستند،باوجوداين،مطالعاتيازايندستفقطتصادفابهاينموض�وعميپردازن�د.مطالع�اتكالسيكمضامينوافسانههامثلافسانهيفاوستيادونژوانبيشتربرجنبههايروانش��ناختي،اخالقي،فلس��فيي��اديگ��ر
ابعادآثارانفراديانگشتمينهند،تابرنويسندگانوخاستگاههايملي.بهنظرمنتأكيدبرتأثير،بهغلطبهمطالعاتعلممحورقرننوزده��احتم��االب��اتكي��هب��رعلمژنتي��ك����نس��بتدادهش��دهاست.منتقدانظاهراادبياتراموجوديزندهتلقيكردهاند،كهماننديكارگانيسمدرحالرشدوتكاملاس��ت.ب��هعب��ارتديگر،علمادبياتبهظاهرروشهايعلومطبيعيرابهعاريتگرفتهاست.جستجوبراييافتنسرچشمهيت��أثيردقيق��اب��هقرنهجدهمبرميگردد،ودرادبياتانگليسيدستكمرابطهيتنگ��اتنگيب��اتص��حيحكت��ابمق��دسدارد،ك��هب��راس��اسآنمقايسهيبينعهدعتيقوعهدجديد،روشمعيارتلقيميشد.مروجاينشيوه،رابطهينزديكشعروادبياتكالسيكالتينبود،وشاعرانغالبامتونمشابهرامنتش��ري��ادرپ��اورقيب��هش��باهتهااش��ارهميكردن��د.پانوش��تهايت.س.الي��وتب��ر
سرزمينبيحاصلدرزمرهياينسنتاست.
درسالهاياخيربينپژوهشگرانعرصهيادبياتتطبيقيبعدزيباشناختيدستباالراداشتهاست،وتحقيقاتيكهبهج��ايتأثيربهشباهتهاياقرابتهاپرداختهاندبااستقبالبيشتريمواجهشدهاست.روشتجديدرابطه،كهمثلحقوقتطبيقيدراشارهبه»قياسهايبدونارتباط«برآثاربرترمتمركزميشود،برايتحليلزيباشناختيمج��اليف��راهمميکن��د،وايبس��ا
زمينهرابرايفرآيندآفرينشهنريمهياسازد.شايدمطالعاتحوزهيتأثيربهدليلاتكايمفرطبهجزئياتوآثاركماهميت،وهمچنينمطالعاتمربوطبهقرابتب��هعلتوابس��تگيبيشازح��دب��هامپرسيونيس��موذهنگ��رايي،درب��وتهينق��دنه��ادهش��وند.ظ��اهرامق��ولهياولواج��دروش��يانعطافناپذير،ومقولهيدومفاقدشرايطالزميكروشاس�ت.ب��هنظ�رب�رخيازمنتق�دان،اثب�اتمن�ابعوت�أثيراتممكناستتطبيقيباشد،اماادبياتمحسوبنميشود؛وبهزعمگروهيديگرارائهيفهرستيازوجوهاشتراكش��ايدمقايس�هيادبيباشد،اماادبياتتطبيقينيست.بااينهمه،هركدامازاينهابهنوبهوروشخودمفي�دوارزش��منداس��تزي��رادرکو
لذتازادبياترافزونيميبخشد.بهدليلتنوعمطالبومشكالتموجوددرادبياتتطبيقي،هيچروشومدلمطلوبيبرايبررسيآنوجودندارد.مقص��ودازمقاالتاينمجموعهروشنکردنايننكتهاستكهاصطالحاتروششناختيدربهترينحالتابهامآميزان��د،وحتيب��راينقدوبررسييكمسألهبايدازروشهايمختلفبهرهبرد.بهسخنديگر،اهميتروشبههيچروكمترازموضوعنيست.
پنجمقولهيعمدهكهمقاالتادبياينمجلدبراساسآندستهبنديشدهبرهيچسنتيمبتنينيس�ت.مق�ولهياول،نق�دو��اتتط��بيقياس��ت. نظريهيادبي،يعنيکاربردمباحثزيباشناختيدرادبياتكهجزءالينفكمطالعهيادبياتهايمليوادبيمقولهيدوم،جنبشهايادبي،كهبهمشخصاتبارزمقولههايروانشناختي،ذه��نيي��اسبكش�ناختيدري��كب��رههيزم��انيخاصاشارهدارد.اينمقولههاآنقدرتأثيرگذارندكهتمامعصريراكهدرآنپديدارشدهاندآينگيميكنند.مقولهيس��وم،مضامينادبي،كهبيانگرعقايدانتزاعيوشخصيتهايياستك��هب��هاش��كالگونهگ��ونواززواي��ايمختلفيدرادبياته��ايمختلفعرضهشدهاند.فاوستودونژواندونمون�هازاينمض�امينشخص�يتيهس�تند؛وخودكش�ينم�ونهايازمض�مونانتزاعياست.مقولهيچهارم،اشكالادبي،كهبهآنهاانواعادبينيزميگوين��د.منظ��ورس��اختارآث��ارادبيطب��قالگوه��ايمرسوماستوبرخيازشکلهايعمدهيآنعبارتندازغزل،حماسه،ورمان.ظاهراآثارادبيقرنهفدهوهجدهبااصولسفتوسختبسياريازان��واعادبيمط��ابقتداش��ت.ام��روزهديگ��رچ��نينالزام��اتيوج��ودن��دارد،ام��اهن��وزهمميت��وانويژگيهايبرخيازگونههايادبيرامثلادبياتنمايشي،ادبياتداستانيوشعرموجوددرقرنبيستمبيانك��رد.مق��ولهيپنجم،مطالعهيروابطادبياست،كهروشهايبسياريبرايبررسيپديدههايادبيارائ��هميكن��د.بررس��يمن��ابعاله��امو
تأثير،وعرضهيروابطبينادبياتوديگرجنبههايدانشبشريدونمونهيمهمازاينروشهااست.مطالعاتادبيتطبيقيافزونبرتأکيدبرروابطبيننويسندگان،ادبياتها،وجنبشها،برايناصلبسيارمهمروابطادبي��
ارتباطبينادبياتوزندگي��نيزصحهميگذارد.شعرخودمانهادیخورشاهیان
همين نوشتن از تو، گاهي آرامم مي کند.
وگرنه اين کابوس ها خواب و بيدار
سرشان نمي شود که هر وقت دلشان بخواهد مي آيند
مي نويسم گاهي از تو گاهي از خودم
مي نويسم از روزگار الکردار مي نويسم از تو
مي نويسم از پرنده هايي که روزي
از فراز درخت ها ما را نگاه مي کردند گاهي فکر مي کنم
کاش گاهي تو هم از من به کلمه اي
اشاره اي چيزي...
ياد مي کردي
عمرانصالحی
آب مي شود برفدر حرارت حرف
به جست وجوي کالمي
کتاب ها ورق مي خورد پر طاووسي ما را
به هند عشق مي برد پيش از آن که زمان آب شود
کلمات و نام ها شکفته مي شود آه چه راه درازي
درين فاصله ي کوتاه
احمد نجاتیدر کدام مسير جاده
همراه من بوده اي که در عتيقه ي من اينچنين
با کتيبه هاي دست نويس عشق تو اين روزهاي پرمالل را
به آرامي تا مقصد آبي چشم هايت
طي مي کند
محمد علی نوریشما کاري از دستتان برنمي آيد
تنهايم بگذاريد که تا دير نشده
که تا شاه لوله هاي اين بندرگاه تمام نفت چراغ هاي مان را قورت نداده اند
فتيله ي زمين را باال بکشم مي خواهم جهان را روشن کنم
اين جا که من ايستاده ام سياه چال هاي فعال
تاريکي شان را فوران کرده اند و فاضالب ها گندآب هايشان را نمي شنويد؟
کشتي هاي عظيم الجثه اي را که به ساحل نرسيده، نعره مي کشند؟ و قطارهاي بي رمقي که تمام ريل هايشان را هوار؟
پيش خودمان بماند مي خواهم جهاني را روشن ببينم
جهاني که بتوانم تمام روزهايش را يک جا سر بکشم
و شب هايش را کنار سنگ هاي گورستان
دراز بکشم و ستاره ها را تماشا کنم.
غالمرضا اصفهانی
از گل ها رنگ گرفتيم و شمع شديم در نقش ونگار گل
آهوان باغ مصور نشسته به سايه چشم
گلوهاي خونين به تيغ و تير به داللت صياد
پيش نگاه خسته ي آهو
آیداخاقانیچمدان سياهت را بستي
بند دل آسمان پاره شد ريسه هاي ستاره افتاد
از سر در شهر ماه غريبي کرد
با دست هاي آشنا قد روزها بلندتر
عرض شب ها پهن تر شد
از قواره افتاد هرچه اين جا هست
وقت رفتن يک مشت غربت
ريخت در جيب زمين هزار پرنده چکيد از انگشتان هوا
تا بي انتها يک تکه ابر افتاد
در چاه گلو
اسماعیل شاهرودی
کجاست آن که... زبان حادثه در کار است.
و حرفز حکمراني انديشه است بر تقدير.
و اين زمان تقدير مجاب دست تواناي فکر انسان است!
اگر مجاب نگردم زمان به تقه تنم را
غبار حادثه خواهد ساخت. چه سان که باطن ابراهيم
زمانه داد به او - به خويش مي گويم -
به جاي قرباني ات تو نيز گوسفند برآر!
وليک من، )به دستبازي تقدير سرسپرده مدام(به پاي ساخته ام، )کهنه هاي اندوده(
چو پيش مي خوانم: کجاست آن که بدو نام خورده اسماعيل؟!
***زبان حادثه در کا راست.
و حرف ز حکمراني انديشه است بر تقدير،
و اين زمان تقدير مجاب دست تواناي فکر انسان است!
ناهید کبیری
حوصله اي نيست ديگر... نه!
حوصله اي نيستکه پيش از احتمال آفتاب
به ايستگاه قطار بيايم و با گريه اي گره خورده در گلويي چاک چاک
دستمال توري عطرآگين ام را برايت تکان بدهم و با چشم هاي خمار سرمه کشيده بگويم
سفر به خير محبوب گريزپاي نامهربان من سفر به خير!
سايه روشن که ديگر، نه! تاريک تاريک به خانه مي آيم
و انبوهي از تو را زير ستاره هاي سرد پهن مي کنم
انبوهي از تو را ...
چهارداستان از کرگ مورگان تيچر مترجم: سینا میر عربشاهی
کرگ مورگان تيچر شاعر، منتقد ادبي و نويسنده ي اهل ايالت نيوجرسي آمريکاست. اولين کتــاب شــعر او جـايزه ي کلـورادوپرايز را از آن خـود کـرد و2007به نام »برنـدا در اتـاق اسـت و سـاير اشـعار« در سـال
توسط مرکز نشر آثار ادبي به چاپ رسيد. مجموعه داستان هاي کوتاه او در کتابي به نــام »گهــواره« و بــه منتشر شد. اشعار و داستان هاي کوتاه مورگان تا به حال در بسياري از پرطرفدارترين مجالت2010سال
و نشريات آمريکايي از جمله نيويورکر، وايس، پابليک اسپيس و نيشن چــاپ شــده اســت. آخــرين کتــاب او يعني »عشق را مات نگاه داريم« با استقبال شديد منتقدان و طرفداران روبرو شد و بار ديگر نويسنده را به صدر پرفروش ترين هاي ســال بازگردانــد. مورگــان در دانشــگاه تــدريس مي کنــد و بــه عنــوان نويســنده،ــاه سردبير و عضو هيئت مؤسسين با نشريات و مجالت گوناگوني همکاري دارد. وي هم اکنون ساکن زادگ
خود شهر ترنتون در ايالت نيوجرسي است.
هيچ وقت با کينه به خواب نرو!(1)
گفت:»نکنهتوياصطبلبزرگشدي؟«گفتم:»توچي،زيرظرفشوييبزرگشدي؟«
جوابداد:»پدرتحقداشتکهازتمتنفرباشه.«درتالفيگفتم:»پدرتوکهجانورياحمقومتخاصمبودواحتماالخوششانسترميبودياگراونهمازتونف��رتداش��ت.«
اينحرفمعصبانيترشکرد.فريادزد:»ازکلهيعجيبوغريبوگندهتمتنفرم.«
زيرلبگفتم:»فکرميکنمکلهيتوظريفوستودنيست«کهالبتهبيشترازتحملشدرآنلحظهبود.اگره��رزنديگ��ريجاياوبود،همانموقعبامشتبهصورتمميکوبيد.اگرهرمردديگريهمجايمنبوديکبارديگربهاوس��فارشميک��ردداروهايضدافسردگيمصرفکند.امامندرسمراگرفتهبودم.درعوضبهآشپزخانهرفتويکمقدارخم��يرکلوچ��هورزداد.منباآيپدمبهاتاقرفتمودرحاليکهرويسينهامگذاشتهبودمشخوابيدم.انگارچيزيب��ودک��هميتوانس��تقلبمرامعالج�����هکن�����د.ص�����بحرويم�����يز،ي�����کس�����ينيکلوچ�����هب�����ود؛ب�����همناخط�����اردادک�����ههمهيش�����انرا
نخورم. کودکي که براي مشق هايش کمک خواست(2)
کودکبهمادرشگفت:»اينرامتوجهنميشوم.خيليسختاستوحلآنخيليطولميکشد.«مادرشجوابداد:»بهصبرنيازداري.تمرکزکن.ذهنترامعطوفهرکاريکهکني،ميتوانيانجامشبدهي.«
»امانميتوانمپروازکنميامثالتنهابانگاهکردنبهساختمانهاآنهارابسوزانم.«مادرگفت:»نه،درستميگويي،نميتواني.ولياگرسختتالشوتمرکزکنيميتوانييادبگ��يريک��هچهط��ورروزيي��ک
هواپيمارابهپروازدرآوري.«
»مننميخواهمبايکهواپيمايابلهپروازکنم.دوستدارمبابدنخودم،ب�اپهنک�ردندس�تهايماينک�ارراانج�امدهموميخواهمآنقدربهيکساختماننگاهکنمتاآتشبگيرد.«
مادرشکهکالفهشدهبودپاسخداد:»خوباينغيرممکناست.«کودکگفت:»تودوبارهبهمندروغگفتي.«
مادرشمداديبرداشت،کنارکودکنشستوجوابداد:»اصالبيامشقهايتراباهمانجامبدهيم.«کودکبانگاهيسختکهانگارسنگهايگداختهازچشمانشبهبيرونپرتابميشدندگفت:»نه!«
مادرباخودشفکرکرد:»ايننگاهراازکجايادگرفته؟بهمنميگويدکهبهخاطردروغگفتنآتشمميزند.«وسوزشهمداشت.مادرشتقريباميتوانستزبانههايبيرحمقرمزرنگرارويپوستشاحساسکند.
فهرست(3)
اوفهرستتهيهميکند؛کارهايبرايانجام،کارهايمطلوب،کارهاياشتباه.کنارکارهايانجامشدهتيکميزند،رويآنهاخطميکشد،برگهيجديديدستميگيردوازنوشروعميکند.عاشقآنحساست،احساسقلمکهپاکنميکن��دبلک��هترتيبقبليرارامومطيعميسازد،بالاثرشميکند.تقويمهارادوس��تدارد،فهرس��تروزه��ارا،مربعه��ايخ��اليک��هب��ه
زوديتيکميخورند.زماندربرابراوکشميآيد،کاريبرايانجام،کاريبرايبهاتمامرساندن.هرصبحازخواببلندميشود،بهدستشوييميرود،مسواکميزند-خبراستش،بعض��يص��بحهامس��واکنميزن��دچ��ونهنوزوقتنکردهکهاينکاررادرفهرستانجامقراردهد-ولباسهايتميزميپوشد؛شلوار،پيراهنوالخ.بعدصبحانهاش
راميخورد؛قهوه،غلهباشير،نانتست.سپسبايدازدربيرونبرود،بهاتوبوسبرسدوروانهمحلکارششود.وقتيبهآنجارسيد،اولينفهرستشراتنظيمميکند.روزشرابينچيزهاييک��هباي��دت��اآخ��روقتانج��امش��وندتقس��يموشروعبهکارميکند.بهرونداايميلميفرستد،گزارشهارابررسيوامضايشراضميمهيآنهاميکند.ازخ��ودپردازپ��ولنقدميگ��يرد،آرنول��دراب��رايناه��ارمالق��اتميکن��د،صورتحس��ابراميپ��ردازدوقبض��شرانگ��هميدارد.بع��دازظه��رراميگذراند،بهفيسبوکسرميزند،کامپيوترشراخاموشميکن��دوب��هخان��هميرود.تلويزي��ونتماش��اميکن��د،کميآهن��گ
مينوازد،قدريغذاميخورد.کتابشراميخواند،آنراکنارميگذارد،دوبارهبرشميدارد.االنديگردندانشرامسواکميزند،پيراهنشرادرميآورد،بهتختخوابميرود،چراغراخاموشميکند.
روزهامنظممثلسنگهايس�نگفرش،مث�لپله�اييک�هب�هپله�ايديگ�رمنتهيميش�وند،مث�لنيلوفره�ايآبيدرانتظ�ارفراموشي،ازقبلهمميگذرند.رويدوشنبهخطميکشد،سهشنبه،چهارشنبه،پنجش��نبه،جمع��ه،روزتول��دش،ي��کروزي،هرروزي.اواحساستنهاييميکند،هيجاندارد،اميدوارس��ت،دلس��رداس��ت.ميدان��دک��هايناحساس��اتميگذرن��د،مث��لخطهايرويصفحه،خطهايدربزرگراه،خطهايرويصورتش.اينفق�طزن�دگياوس��ت،ي�کزن��دگي،ه��رزن��دگياي،ب��اسنگدليميگذرد،شمارشمعکوس.قبلازاينکهخوابشببردبهتنه�اآرزويشفک�رميکن�د،امي�دش،ب�هتق�ديرش:خطيامتدادداردرميانهمهچيزوفرايآن،خطيکهحتيدرهنگامترسيمشهمميتوانددنبالکند،چ�يزيانج�امش�دهازقب�لکههنوزانجامشميدهد،گذشتهيپيشروياو،پاياندرپشتسرش،ترسامناو،آخرينآغاز،اولينپاي��ان،اينوآن،آن
واين،امواجيکهازهمدرميگذرند،پيمانوپيشگويي،دسترسيودستيابي،منوتوو...
داستان داستان(4)
اينآغازاست.اينجاستکهداس�تانآغ�ازميگ�ردد.شخص�يتمع�رفيميش�ود-ب�اشخص�يتآش�ناميش�ويم،اورا»او«ميناميم.شروعبهدانستنسابقهيزندگياوميکنيم،اگرهمتااينحدنه،پسدستکمبهعاداتشميپردازيم.بيمقدمهوازوسطداستاناوراميبينيمکهبهکارهايروزمرهاشميپردازد.آنچهکهاالنانجامميدهدحاکيازچيزهايياستکهبعدابرايشاتفاقميافتد.هرروزهمانکارهاراانجامميدهدوبعدچيزيتغي�يرميکن�د.چ�يززي�ادينيس�تام�ابههرح�الچيزيستوخبيکداستاناست.اينميانهيداستاناست.اتفاقيکهميافتد،آنچيزمتفاوت،همينجارخميده��د.اودرفرضياتشامنبودامااينچيزبهوقوعميپيوندياچيزيبراوحادثميشود؛نوعيادراکوديگرنميتوان��ددرب��ارهيآنچ��هفکرکرده،تفکرکند.احتماالبهخاطرشخصديگرياست،شخصيمهمب��راياو،شخص��يک��هاحتم��االعاش��قشاس��ت.ب��ااينحالهمستيزاوست.پسريکهبرسرراهخوش��حاليوي،اگ��رخوش��حاليهمن��ه،پسب��رس��رراهرس��يدنشب��هکم��الميايستد.وقتآناستکهبااينپسرآشناشويم،وقتيکهمتوجهموانعيکهبهوجودميآوردميش�ويم،وق�تيک��هاج��ازه
مييابيمبهاينفکرکنيمکهاوچهگونهممکناستوچهگونهميتواندادامهدهد.اينپاياناست.دراينمرحلهاوضاعبهبحرانکشيدهميشود.اتفاقاتبهاوجخودميرسند.ماانتظاراينراداشتهايم:
يکتعارضودرميانراهحلشيکتغيير.سپسامااتفاقيميافتدکهانتظارشرانداشتيم،يکغافلگيري،يکبههمتابيدگيکهبههرحالاحساسميشودوحاالکهرخدادهاجتنابناپذيراست.ازبابتشيوهيآشناييشاناتفاقنظرنداشتندوحاالمامتوجهميشويمکهاهدافشانآنچنانهممتفاوتنيستندتاآنجاکهاحتماالآنچهکهيکتعارضبهنظرميآمدهدرحقيقتراهحلخودشاست.نهايتابهاينميرسيم،چيزيپسازپايان،بعدازنقطهياوجداستان:نتيجه.اصالآنچيزي
نيستکهانتظارشراميکشيديم.احتمااليکيازآنهابهطريقيدرپشتحوادثيکهظاهرشدند،جاماندهاست.پسرگمشدهودختربايدبهنوعيبرنجد،همانطورکهآنديگريبايدرنجبکشد.چراکهگمشدهاستامابايدادامهبدهد،بههمان
سانکهاگرآنيکيجايشبودميبايستادامهميداد.پسداستانبهنتيجهگيريميرسد،آمادهبرايتفسيروما
درمييابيمکهتنهاراهخروجبرايمانهمانطورکهبرايآنهانيزبهاينترتيباست،هميناختمامآهنگين،چندکلمه،کميشعراست.اينجملهيآخرزيباست،تاحديزيباکهگوييزيبايي،خودشتوجيهآنست.درحاليکهچنيننيست،نهکامال.
وگوبارادیدویل الیگفت ازالبه گفت و گو: پائوال موریس
ترجمه: آرزو مختاریان
راديدويلميگويد»راهکنارآمدنبازن��دگيپ�ذيرفتنميانساليس�تولين��هک�هازک�ودکدروندس��تبکش��يد.هيچوقتسالمتسياسيبهخرجندهيد،دستکمدرحلقهيدوستانخودتان.«
ازفکروخيالهاياينروزهايراديدوي��لپنج��اهوچن�دس��اله،ميانس��اليورفاقته��ايميانس��الياس��ت.دومينمجموع��هداستاناش،گاوبازي،بيشتردرهمانمنطقهيدابلينش�ماليآش�ناب�رايخوانن�دههاميگ�ذردوليرفق�اشديگ�رميانس�الش��دهاندودرگيريه��اوگرفتاريه��ايجدي��ديپي��داکردهان��د.بچههايش��اندوروس��ردرگماند،پ��درومادرهايپ��يريدارن��د،ازدواجهايشانرابندزدهاند.ازتکوتنهابودنشانرنجميبرند،سنگکليهوسرطانرودهکههيچ.روزهايشانرابهگرفتن)ياپسدادن(حيواناتخانگيميگذراننديابهخالصشدنازموشخرماها.نگرانبيکاريان��دواينک��هدوروبرش��انايرلن��د
داردفروميپاشد،»دههيرکود«اشداردشروعميشود.هشتتاازاينداستانهادريکدورهيهفتسالهدرنيويورکرچاپشدند.براي»خوانندهيحريصي«مثلدويلکهداستانکوتاهريموندکاروروفالنرياوکانرراميستودودوستداش��تب��اادبي��اتمعاص��رپيشب��رودو»»س��الييکيدوت��ارم��انديکنز«ميخواند،چاپداستانهايشدرنيويورکرکه»مردمواقعاداستانهايشراميخوانند«کاربزرگيبود.»هرداس��تاني
کهپذيرفتهميشدشگفتيدلنشينيداشت.«»ازويراستاريسفتوسختخوشمميآيد.ويراستارهاباپيشنهادوايدهميآيندسروقتآدم.ممکناستبخواهندي��کتک��هديالوگراسرراستکنمومنبگويمنه-بايدحسوحالدابلينراداشتهباشد،نهکههرکسيهرجايجهانانگليس��يزب��ان
باشد.«ولياغلبپيشنهادهايويراستاري-»بهخصوصدرتجربهيمطبوعاتيام«-کارراتيزوبزترميکنند.دويلعاقبتتصميمگرفتداستانهارابهشکلمجموعهدربياوردچون»بايدمجموعهميشد.حواسمنبودچن��دت��اداس��تاناينطورينوشتهام.توييکفايلبودندوشايدلپتاپيچيزيراعوضکردمکهنگاههمبهشانافتاد.هشتيانهتاداس��تانبودندکهماجرايبيشترشاندربارهيمردانميانسالبود.فکرکردمهمينفرمانرابروموببينمميت��وانمچن��دت��ايديگ��ر
بنويسمکهبشوديکمجموعهدرآورد.«گاوب��ازيمجم��وعهياعالييس��ت؛خيليوقته��ابيق��راريميکن��د،خيليوقته��اب��امزگيميکن��دوليس��انتيمانتالبازي��ردهاع��ترافميکن��د،همچ��وک��اراکتري»هيچوقتنميخواس��تازاينمرده��اي درنميآورد.هم��انطورک��هراويداس��تانبدمپاييپوشبشود«وليبفرما،اينجاهستند،همانهاکهدمپاييميپوشندوسگراراهميبرند،حتااگرپيامکهمبفرستندوآهنگهايدکيورراعربدهبکشند.بهنظردويلمرده��ايخيليزي��ادي»ازحلقهيدوس��تيهاب��يرونميافتن��دوگوش��هگير
ميشوند.مردهاهمقدزنهاازتکوتنهاشدنرنجميبرند.«دويلباگوشهگيريغريبهنيست.»اگرخانهاينجاخاليباشدمنتمامروزرابدوناينکهباکسيتماسداش��تهباش��مس��رميکنم«،سوايمثاليکايميل.البتههفتهايسهروزدرفايتينگوردزمشغولکاراست،مرک��زنوش��تنخالقيک��هدرس��ال
راهانداختهوبراينويسندههايجوانکالسهايرايگ�انوب��رايمربيه�اآم��وزشرايگ�انداي�رک�ردهاس�ت.دوي�ل2008اميدواراستکهفايتينگوردز»الگوييبشودکهچهطورميشوددرم�دارسب�هنوش�تنخالقوخالقيتدرمعن�ايکلياشدستپيداکرد،بهجاياينکهاسيرجدولکالسيشويموسنجهمانامتحانهاباشند.«»...مندبستانبودم،ازآندبس��تانخوبهايمرکزشهر.رويديواريککالسيقواعدنوشتنداستانرازدهبودند.ياخدا،يامسيح،قبلاينکهبختنوشتنپيدا
کنندبهشانقواعديادميدادند.«آموزگاردبيرستانب�ود،ي�کم�اهبع�دازچ�اپ1993عجيبنيستکههنوزهمدويلدلمشغولتحصيلاست.دويلتاژوئن
کتابپديکالرکهاهاها،رمانيکهبرندهيبوکرپرايزشدوکتابپرفروشبينالمللي.درزماننسبتاکوت��اهيچه��اررم��انTheنوش�������������تهب�������������ود،س�������������هگانهيمحب�������������وبباريت�������������اون) Barrytown Trilogy)
:TheCommitments, The Snapper, The Van, Paddy Clarke..کهازرويهمهشانفيلمساختهبودندوفيلمهايموفقيهمبودند»داشتمروييکفيلمنامهويکمجموعهيتلويزيونيکارميکردموخبنگراننبودمخالقيتامتهبکش��د.نگ��رانپيام��دهايمالياشهمنبودمولينگرانبودمچيزهايقابلنوشتنمتهبکشند.«موفقيتتجاريونق��دهايمثبتپ��ديکالرک،ازدوي��ليکچهرهدرستکردهبود،البتهاوخيليزوددي�دچ�هراحتازخوشن��اميب�هب�دناميميش�ودرس�يد.س�رخطاخب�ارچن�د
کهمجموعهتلويزيونيفميليپخششددويلاز1994کلمهيانتقاديدربارهيجيمزجويسبود،»عينکفرگويي«.وسالثروتمليبهالتبيسروپاتنزلمقامپيداميکند.»کليايميلابرازانزجاروتهديدبهمرگگرفتم.آنتوجهيکهدنب��الاشنبودمحاالزياديبهمميشد.هفتههاياولحتانميخواستمبرومدممغازهشيربخرم.نميخواستممردمجلومرابگيرن��دو
بگويندازآنسريالخوششانآمدهيانيامده.«درآندورهيپيشا-اينترنتي»مردمبيشتريبهنسبتاالنکهسريالتماشاميکنندسريالفميليراتماش��اميکردن��د.خيليبيشترازاينکهحتاکتاببخوانند.برايهمينتاثيريداشتکهاگرامروزبودهمچوتاثيرينداشت.بهرغمواکنشتن��دوتيزوازجملهاتهاماينکهفميليتهاجميستبهنهادخانوادهيايرلنديدويلميگويدک��ه»ازآناحس��اسغ��رور«ميکن��د.»اگ��ر
بخواهمفقطيکچيزراکهازآناحساسغرورميکنمبگويمقسمتچهارمفميليست.«
يکيازکاراکترهاييکهدويلبراياينمجموعهيتلوزيونيخلقکردزنيبودقربانيضربوشتمبهنامپائوالاسپنسرک��هبعدهاشخصيتاصليدورمانپياپيدويلشد.دويلميگويدنميخواستهشوکايجادکند.دويلمعتقداستجامعهيايرلن��د
دردههيگذشتهخيليبازترشده،وديگربهآنشکلسنتينيست.دورههايرونقورکودايرلندسايهاشبرخيليازداستانهايگاوبازيافتادهاس��ت.وليح��الوه��وايايرلن��درامح��کزدنسختاست.»اگرچندروزيدردابلينبمانيوبهاخبارگوشبدهيخيالميک��نيوض��عيتحس��ابيت��يرهوت��اراس��ت-ک��ههست-وليالبتهزندگيجرياندارد.«سواياينشکوفايياقتصاديپانزدهسالاخير،دويلميگويد؛بيش��ترزن��دگياشدربحراناقتصاديگذشته.زندگيمعمولدرايرلندهمينبود.وليجوانهاازکجابايدبدانند؟چهطورب��اشکن��ارخواهن��دآم��د؟دويلميانهيخوبيبارسانههايايرلندينداردکهايندرچندسالاخيربهطرزهم��هجانب��هايوم��دامب��رطب��ل»بانکه��اورياضتاقتصادي«کوبيدهاند.موقعکريسمسفرودگاههايايرلندسرشارشدهبودندازخبرنگارانيکهبهدنبالوالدينگريانميگشتندکهچشمبهراهديداربچههايجاليوطنکردهشانباشند.»وانگارکهاينتراژديبود.قصهيتازهعلمکردهاين
بود:جوانانايرلنديهرجايدنياجويايکارند!«Aدويلبعدازمجموعهيگاوبازي،هفتمينکتاباشرابراينوجوانهامنتشرکرد. Greyhound of a Girlب��هنوش��تنب��راي.
قشرخاصياعتقادندارد.وليقبولداردکهجهانکتابهايکودکان»کميبيشترخطياس��ت.ميتواني��دب��اآنب��ازيکني��د،قطعاشکنيد،ولياهميتقصهوپالتاش،ازاهميتپالتهايکتابهايبزرگساالنيک��هنوش��تهامبيش��تراس��ت.«همچ��نينقبولداردکهدرکتابکودکان»دستاشدرنحوهيحرفزدنآدمهاخيليبازنيست.حرفهاييراکهدرگاوبازيميزنن��دهيچوقتنميشوددرکتابکودکجاداد!«وليدرعوضي��کن��وعآزاديديگ��ردارد.»دراولينس��هکت�ابيک��هب��رايبچهه��انوشتمسگيبودکهحرفميزد.معرکهبود.هيچوقتتويکتاببزرگساالننميشودسگيراآوردک��هح��رفميزن��د.وليکت���ابک���ودککميمون���تيپيت���ونط���وراس���ت.کميدي���وانگيدارد.ک���اردلپ���ذيريب���ود.«درس���گت���ازيدخ���تري
(A Greyhound of a Girl)».يکروحهستوازآنحظميبرم«درگاوبازيهمداستانيهستدربارهيخونآشام.»مننزديکخانهيبراماستوکرزندگيميکنموخبکميازآنچ��يزيکهفکرميکردمفراتررفتم.«داستانخوندرستوسطمجموعهيگاوبازيستدويلبهشوخيميگويد»اس��تراحتمي��ان
دونيمهاست«.خون
رادیدوبل
خودشدرشهردراکوالبزرگشدهبود.هرروزازدمخانهیبراماستوکرگذشتهبودورفتهبود
مدرسه.ولیمعنیخاصینداشت.هیچوقتچیزیحسنکردهبود،نهدستروحینهلرزشی،نه
گردناشراموقعردشدنکسیگرفتهبود.درواقعتاوقتیهجدهسالاشبود،سالآخرمدرسه،به
پالکبغلدرخانهتوجههمنکردهبود.هیچوقتکتاباشرانخواندهبودواحتماالهمنمیخواند.موقع
تماشایفیلمدراکوالیکاپوالخوابشبردهبود.یکلحظهزنشجیغکشیدهبود،زانویاوراچنگزده
بود،یکلحظهبعددوبارهداشتهمانزانوراچنگمیزد،واینبارسعیمیکردبیدارشکند.چراغهای
سینماروشنبودوزنشترسیدهبود.
-چهطورمیتوانیاینکاررابکنی؟
-چهکاری؟
-وسطهمچوفیلمیبخوابی.
-منهمیشهوقتیفیلمبدهخوابممیبره.
-خیرسرمانیعنیسرقراربودیم.
-اینفرقمیکند.ازاینبابتعذرمیخواهم.حاالآخرشچیشد؟
-اهبروگمشو.تویدابلینهمممکنبوداتفاقبیفتد.
خالصهکهکلقضیه،کلماجرایدراکوال،مطلقابرایشبیمعنابود.
بااینحالدلشمیخواستخونبنوشد.بدجور.
اخیرابدجورشدهبود.دهشتناکبود.خارشتنش،احساساجباربهنوشیدنخونو...مطلقا
دهشتناکبود.
نمیدانستدقیقاازکیشروعشد.ولیمیدانستازکیحواسشجمعشدهبود.
-استیکاتچهطوریباشد؟
-خام.
زنشخندیدهبود.ولیاوراستاشرامیگفت.فیلهیگوشتراکهزنشباالیماهیتابهگرفتهبود،
خاموهمینحاالمیخواستگورپدرماهیتابه،الزمنبود.ماهیچههاییراکهمیکشیدنشعقبحس
میکرد،باقیماهیچههابهنفعاومیجنگیدندماهیچههایگردن،فک.
بعدبیدارشد.
ولیقبلاشهمبیداربود،تویآشپزخانهایستادهبود،داشتبهاستیکنگاهمیکرد،وروحاشپر
میزد.
گفت:نیمپز.
زنشبهاولبخندزد.
گفت:خیلیپرادعایی.
پشتهمینخودشراقایمکرد،همینکهپرادعابود،اینبود،کهچندثانیهبعدرویگوشتدودیتوی
بشقابخمشدهبود،ولیسیدهبودش.بچههاازشتقلیدکردندوهمهشانآخرکاریکلکهیقهوهای
رویدماغشانبود.مجبوربوددردآروارههاواحتیاجاشرابهگازگرفتنوغریدنفراموشکند.بعداز
شامفیلمگذاشتندهمهشانتماشاکردندوهمهچیزعالیبود.
وهمینبود.خوببود.زندگیعادیبود.برایمدتی.-فقطبرایمدتی-هفتهها،بهگمانش.یکروزدر
فریزررابازکرد.دوتافیلهیاستیکتوییکبشقاببود.بایدمالهفتههاپیشمیبودچونزنشمرتب
استیکنمیخرید.وموضوعایننبودکههمهیخریدرایابیشترخریدرادورامیکرد؛نه،فقطاوبیشتر
ازدمقصابیردمیشد.غذارااومیخرید؛نوشیدنیرامرد.صابونودستمالتوالترازنمیخرید.
یکیازاستیکهاراقاپیدوگذاشترویسینک.پشتسرشرانگاهکردتامطمئنشودتنهاست،وبعد
همانطورکهرویسینکخمشدهبود،باحرصبلعیدش.مثلبستنییخی؛یخبود.صدایقطرههای
خونراکهمیخوردبهآلومینیومپاییندستاشمیشنیدوخونراکهازچانهاشراهافتادهبودحس
میکرد.
حالاشبدشد،داشتازخودشناامیدمیشد،خودشرامجبورکرددوبارهبرودسروقتشودوباره-
اینکار-رابکند،احتیاجاشرابرطرفکند-خرناسکشید.واقعاخرناسکشید.پشتسرشرانگاه
کرد-ولیاهمیتیهمنمیداد.پرادعایی.اینقدرجویدشکهدیگرازگوشتبودناشچیزیباقینماند.
تفالهاشراریختتویسطل.چانهاشراخشککرد؛دستهاشراشست.بهپیراهناشنگاهکرد.
تمیزبود.شیرآبگرمرابازکردودیدکهقطرههایسیاهقرمزشدند،صورتیشدندوبعدهیچ.بقیهی
فیلهراازیخچالبرداشتوازتویبشقابسردادتویسطل.سرپالستیکراگرهزدوبردشتوی
سطلچرخداربزرگ.
ورابعداسراغاشراگرفت،شامکو؟
-چی؟
-فیلهاستیکخریدهبودمبرایشام.اینجابود.
روبرویدربازیخچالایستادهبود.
-نیستنددیگر.
-بهدردنمیخوردند.
-میخوردند.
-نمیخوردند.داشتندمیگندیدند.منانداختمشاندور.
-هیچعیبینداشتند.تویاینه؟
رفتهبودسرسطل.
-تویآنیکیچرخداره.
انتظاراینرانداشت.فکراینجارانکردهبود.
-برشانمیگردانم.
همانطورکهداشتمیرفتسمتدرعقبی.
-الکردار.
دربارهیقصابداشتحرفمیزد.
-برشاننگردان.
ازسرجاشبلندنشد،نمیتوانستجلوشرابگیرد.همانطورپشتمیزماند.صدایقلباشرا
میشنیدامیدوار،پرضربان.
-همیشهگوشتهایخوبیمیداد.اگرازشگلهکنیم،نمیدانم.رابطهمانعوضمیشود،قضیهی
مشتریفروشندهواینها.
ازحرفزدنخودشکیفمیکرد.داشتمیبرد.
-میشودخورشبپزیم.
-مالبچههابود.میخواستندبرگربخورند.
-منهمبرگردوستدارم،توهمدوستداری.
درعقبیبازبود.روزگرمیبود،بعدازیکهفتهیتمامگرما.میدانست:زننمیخواستبروددر
سطلرابازکندوصورتاشراالییککپهکیسهبمالد.
برگرهایکوچکخوردند.بچههاگلهنکردند.
همین.
یادشآمد-خودشرامیدید-کهبهگوشتحملهمیکرد،رویسینکآویزانشدهبود.چشمهاشرا
بست،چشمبستهمرورکرد،فکراینکهاگردرچنینلحظهایمچاشرابگیرند.بچهای،زنی،کسی.
فاتحهاشخواندهبود.
کشتهبود،آناجبارراکشتهبود.ولیدوبارهبرگشتهبود،روزهابعد.دوبارهکشتش.دوبارهفریزر-واین
بارتکههایگوشتگوساله.دستاشرالغزاندرویتکههایگوشت،یکپاکتسینهیمرغآمدتوی
مشتاش،یکیازآنسینیهایتلقدار.انگشتاشرابردتویتلق،دادشعقب.سینههاراسرداد
توییکبشقابوخونصورتیمایلبهسفیدراسرکشید.ازتویسینیسرکشیدوباالآورد.
درمانشد.مریضشد-برگشتهبودبهزندگی.دیگرهرگزتکرارنمیکرد.روزبعدنرفتسرکار.ورا
دستاشراگذاشترویپیشانیاش.
-شایدآنفوالنزایمرغیباشد.
-آبلهمرغان.فقط.
-وقتیبچهبودیآبلهمرغانگرفتیحتما.نگرفتی؟
-فکرمیکنم.
زنشبهنظرنگرانمیآمد.
ولیدرمانشدهبود؛خودشراجمعوجورکرد.فکر،خاطرهیسینیتلقدار-تمامروزرویمخاش
بود.نمیگذاشتدربرود.خودشراآنقدرشکنجهدادتافهمیددرستشده.
آهنبدنشکمشدهبود.وقتیبرگشتهبودسرکارازتویگوگلاینرافهمیدهبود.معقولبود؛هوای
تازهایبهشخورد.یکچیزیمثلمزهی،خونقرمزغلیظگاو-فلزبود،زنگزدهبود.اینچیزیبودکه
دنبالاشبود،آهن،فلز.رنگپریدهشدهبود؛مثلپیرمردهاجلویتلویزیونخوابشمیبرد.کمخونی.
درماندردشآهنبود.برایهمینبرایخودشیکجعبهآبگریپفوروتخرید-میدانستبچهها
دستهمبهشنمیزنند-بعدسرراهشرفتداروخانه،دنبالقرصآهن.وقتیهمزنپشت
پیشخوانازباالیعینکاشبهشنگاهکردوپرسیدبرایهمسرشمیخواهد،پشیمانشد.
گفت:اشتراکیمیخوریم.
زنتکاننمیخورد.
-بایدنسخهیپزشکتانراببینم.
-برایآهن؟
-بله.
قرصضدسرفهگرفت،وزدبیرون.وقتیرسیدخانهمیدانستنظریهیکمبودآهنچرتبودهوآب
گریپفوروتهاراهلدادپشتبوتهها.بچههاحقداشتند:گریپفوروتحالبههمزنبود.چیزیش
نبود،فقطدلشمیخواستخونبخورد.بچهداشت.نکتهاینبود.یکپسرویکدختر.خانوادهداشت،
زنیداشتکهعاشقاشبود،شغلیداشتکهتحملاشمیکرد.توییکیازآنبانکهاکارمیکرد
کهآنقدرهاحسابینبودکهازپسوامهایکالنیکهدورانشکوفاییاقتصادمیدادندبربیاید،ولی
آنقدربودکهخانوادهاشراگروگانبگیرندواوباآدمبدهایداستانبرودسرگاوصندوقبانکودرشرا
بازکند-اگرچهتاحاالهمچواتفاقینیفتادهبود.نکتهاینبودکهاوآدمنرمالیبود.یکمردچهلویک
سالهکهدردابلینزندگیمیکردوازدورهمنشینیهایهرازگاهبارفقاش-گینس:سرشارازآهن-
لذتمیبرد،هفتهاییکبارتویسالنآبچکانیکمدرسهای،فوتبالداخلسالنبازیمیکرد،با
زنشزندگیخوبیداشتواونرمالبود.سرکار،یکفیلهیاستیکبردداخلتوالتمردانه،لهو
لوردهاشکردوسعیکردبهزورسیفون،کیسهیپالستیکیرابکندتویتوالت.ولیمثلچترنجات
ماندرویآب.صیدشکردوگذاشتشتویجیباش.پیراهنوکراواتاشراتویآینهچککرد،با
اینکهوقتیمیرفتتویکابینمراقببودازخودبیخودنشود.تمیزوبیلکهبود،خودنرمالاشبود.
دندانهاشراچککرد،صورتاشراصافبردهبودجلویآینه.حرفنداشت.برگشتسرمیزشو
باهمکارهاشناهارخورد،ساندویچیکهخودشصبحدرستکردهبود،آواکادووگوجه-خبریازرکود
اقتصادیتوییخچالخانهیآنهانبود.حالاشخوببود،عالیبود.
داشتکنترلاشمیکرد،بهشغذامیداد.دکترخودشبود،دردستهاییکدکترخیلیخوب.به
زودیآهناشتأمینمیشدوبرمیگشتبهزندگینرمالترشحتا.
برایهمینوقتیرفتباالیدیوارحسابیازخودشجاخورد،حتاوقتیرفتآنوردیوار:چهغلطی
دارماینجامیکنم؟دقیقامیدانستچهغلطیمیکرد.رفتهبودسراغمرغهایدورهیرکوداقتصادی
همسایه.ساعتسهصبح.داشتمیرفتسریکیشانرابکند.مرغهاراازپنجرهیطبقهیباالدیده
بود-نمیدانستمیشدبهشانگفتمرغیاجوجه.هرشبکهپردهیاتاقدخترشرامیکشید،بعد
کهقصهخواندناشتماممیشد)میبینید؟اونرمالبود.(مرغهارامیدید.سهتابودند،تویباغچه
میلولیدند.ازشانمتنفربود،ازکلقضیهشان.اقتصادجهانیمیلنگیدوطبقهیمتوسطفوریشروع
کردهبودسیبزمینیوهویجخودشرابکاردومنکرسهاماشدراروپایشرقیبود.بااوهمدیگر
حرفنمیزدندچوناودرجبههیدشمنبود،جبههیشر،چونتویبانککارمیکرد.زنکبیدستو
پایهمسایهوانمودمیکردتمامروزمشغولنگهداریازمرغهاست.خب،ازاینبهبعدیکیکمتررا
نگهداریمیکند،چوناورویدیواربود.تمیزفرودآمدهبودوبیصدا؛بدناشرویفرمبود؛فوتبال
بازیمیکرد-داشتمیرفتسروقتالنهیمرغها.
میدانستمیخواهدچهغلطیبکند.امیدواربودچراغیچیزیروشنبشود،طبقهیباال-یابهتر
طبقهیپایین-یاخانهیهمسایه،خانهیخودش.ازترسبرگردد،چهاردستوپابرودازدیوارباال.
داشتمنگاهمیکردمببینمشاتلفضاییرامیتوانمببینم.امشبقراراستبیایدباالیسرایرلند.
خودشرانجاتمیداد.البتهتوقفنمیکند-وقلباشتاپتاپازسینهاشمیخواستبزندبیرون.به
اینترتیبچندروزیهوایخودشراداشت،یکهفتهای؛تاآخرهفتهتابمیآورد.
ولیچراغیروشننشد.وجوجههاقدقدکردند.مااینجاییم.
یکیراقاپید.راحتبود،خیلیراحتبود.شبدلپذیریبود؛تمیزترازایننمیشدجوجههابهخطشده
بودند.مگرنبایدقفسشانکنند-اصطالحاشاینبود؟-وصبحدوبارهبیرونشانکنند؟روباههایشهر
معروفبودند:هرکسییکیشانرادیدهبود.خودشهمیکیشانرادیدهبود،وقتیداشتازدم
ایستگاهپیادهبرمیگشتخانهیکیشانرادیدهبودکهازخیابانردمیشد،چندماهپیش.
مرغشراقاپید،منتظربوداعتراضکند،نوکیبزند.ولیهیچ،مرغمثلبچهگربهآمدهبودتویبغلش.
سرکوچکاشتوییکدست،سفتبود،پاهایاستخوانیاشتویدستدیگر.مثلکشالستیکی
کشیدشوآوردشباالدمدهاناش.وگاززد.خبریازفورانخونیاقرچقروچنشد.گردنهنوزتوی
دهاناشبود.رویزباناشضربانمرغراحسمیکرد.مرغترسیدهبود؛تویپاهایمرغترسرا
حسمیکرد.ولیاونمیخواستپرندهرابترساند-مردپلیدینبود.فقطمیخواستسرشرابکند.
ولیفهمیدکهاینکارهنیست.خفاشیاگرگنبود.والزمبوددنداناشراپرکند-معلومبود.
میخواستمسرمرغرابکنم،دکتر.بایدمرغرامیگذاشتپایینوبرمیگشتآنوردیوار.
ولیچراغیروشنشد-وگازگرفت.طبقهیپایین،صافروبهروش-وکلهیمرغ،کندهشد.خونی
نیامد،واقعاخونینیامد-خب-فقطاستخوانوغضروف-ویککمنمناکی.بهشزلمیزدند،
همسایهها،مردهیازنهیامردهوزنه-جیموباربارا.ولیفرزبودوخونسردبود.میدانستنمیتواننداو
رابینندچونچراغتویآشپزخانهروشنشدهبودواینجا،بیرونتاریکبود.البتهاالنکهفکرشرا
میکردمیشدقبلازاینکهچراغراروشنکردهباشنددیدهباشندش.
وحاالجوجه،جوجهیبیسرمردهتصمیمگرفتاعتراضکند.جیغیازچیزیدرآمدکهنمیتوانستاز
منقارآنجوجهباشد،چونسر،منفصلشدهیااقالنیمه-منفصلشدهتوییکیازدستهاشبود.
گردنمرغراگرفتهبودوبدنشداشتمیجنبید.انگاریمیگفتمنرابگذارپایین،منرابگذارپایین.
مرغراانداختوشنیدکهمیدودواوهمدررفت.پریدبهدیوار.نهدیوارخودشان.دیوارآنطرفی،دو
تاخانهآنطرفترازخانهیخودشان.رفتباال.مدتینشستتانفساشراتازهکندوراهبیفتد
سمتخانه.گوشکرد.نشنیددرالنهیمرغبازشودومرغهمگویاپذیرفتهبودکهمرده.دوتایدیگر
همتوجهنکردهبودندیاداشتندسوگواریمیکردند.همهجاخیلیساکتبود.
درامانبود-فکرکرددراماناست.احمقمجرمزهرهآبشدهیشرمندهیسرخوشدرامان.به
آسماننگاهکرد.ودیدش،شاتلرادید.درخشانترینستارهکهداشتبیوقفهدرطولشبحرکت
میکرد.کوشش-اسماشیادشآمد.
برگشتهبودتویتخت.
زنشبیدارشد-نیمهبیدار.
-چیشده؟
-هیچی.بلندشدمشاتلراببینم.
-چهخوب.
خوابشبردهبود.
-خیلیجالببود.بهپشتسرزناشارهکرد-خیلیجالببود.
خوابشبرد.جمعهشببود،شنبهصبحشدهبود.وقتیبلندشدتختخالیبودوازوقتیزنبلندشده
بودخیلیگذشتهبود.سرحالبود-خیلیحالاشخوببود.قبلازاینکهبرگرددتویتختنخدندان
کشیدهبودومسواکزدهبوداحساسگناههمنمیکرد.نبایدآنکاررامیکردولیمالحظاتبعدی
هرگونهاحساسگناهراازبینبرد.
گردنها.
قضیهبههمینسادگیبود.
خوننکتهیانحرافیایبودمثالکهبرایپرتکردنحواساشفرستادهشدهبود-ازطرفرواناش
یاهرچه،خودآگاهاش-کهچیزسالمتررانبیند.دلشبرایگردنمرغگردنمیطلبید،نهخون.دلش
نمیخواستخونبخورد،رنگاشهممثلپوستگاوزردنشدهبود.ازآنداستانهایمیانسالیبود.
وعالیبود،خوببود،چونصافدرمیانسالیاشبود،چندسالیاینور،آنور.
مردنرمالیبود،کهداشتواردمیانسالیمیشد.روزهایماندهاشانگشتشماربودند.اینرا
.سیسالبراش3650روزبود.دهسالمیشد365میدانست،ولیبهآنفکرنمیکرد.سال
روزداریکهزندگیکنی.خوبه.متشکرم.همینطورکهمیخوابیدروی10950روزداشت.10950
تخت،احساسخوشحالیکرد.آناجباررفتهبود،چونفهمیدهبوددردشچیست.مغزشسالمبود
ولیدروناشمجنونشدهبود.بیولوژیاشیاهمچوچیزی.زمانینهچنداندور،فقطچندنسلقبل،
تویاینسنوسالعمالمردهحسابمیشدیاکهآبازلکولوچهاشسرازیرمیشدوبیدندان
بود.میانسالیوسالهایخزان،مفاهیممدرناند.مغزشآنهارامیفهمید.
وراگفت-دیشبروباهیکیازمرغهایبارباراراگرفته.
-خبطبیعیستدیگر،نه؟
-آدمدلشمیسوزد.
-روباههاکارشانهمیناست-کی؟
-چی؟
-روباهکیآمده؟
-دیشب.وقتیداشتیبهشاتلنگاهمیکردیچیزینشنیدی؟
-هیچی.فقطنجواهایمعمولی.
زنلبخندزد.
-راجعبهچه؟
-اوه،راجعبهاینکهچهقدرایرلندرادوستدارند.بارباراحالشچهطوره؟
همین؟
-آره
شبقبلازخوابمردگفت:یکدقیقهیدیگرمیآیم.
رفتطبقهیپایین،سریخچال،دوتاماهیتویبشقابراکهتویفریزربودندرانگاهکردویککیسهی
بیرونکشید.دوتاتکهگوشتدنده.کیسهرازیرشیرآبگرمگذاشت،تاپالستیکشلشود.بعد
پالستیکراپارهکردورفتسراغیکیازتکهها.ولیخیلیسفتبود،زیادییخبود.سیثانبهتوی
ماکروویوحرارتاشدادوامیدواربود-ومیترسید-کهصدایدینگماکروویوزنرابیاوردپایین.دم
پنجرهیآشپزخانهایستادهبودولبههایگوشترامیجویدوامیدواربود-ومیترسید-کهزنبیایدتوو
هیبتاشراببیند-قبلازاینکهخودشراببیند،کهبعداوبرگرددوخودشرانشانبدهد،خونآشامی
کهداشتاستیکمیخوردواینبهنظرزنهیجانانگیزوپرحرارتبیایدیادستکممعقولبیایدواورا
ببخشدودستهایشرابگیرد،مثلقبل،وشایددرخوردنگوشتبهاوملحقشودواوهمزنراببرد
باالیدیوارتابرونددوتامرغدیگرباربارارا،هرکدامیکیشانرا،بگیرند.
بقیهیگوشتراانداختتویسطل،سطلراتکاندادتازیرباقیآشغالهاناپدیدشود.
صبرمیکردوقتاشکهشد.تصاویرمهمبودند؛فرقبودبیناینکهموقعبلعیدناستیکخاممچاترا
بگیرندیاموقعلیسزدنگوشتیخزده.یااینکهشریکزندگیاترادعوتکنیهمانکاررابکند.
عجلهاینبود،هولهولکینبود.هولهولکیاصال؛اونرمالبود.
رفتطبقهیباال.
زنمنتظرشبود.خیلیدورازتختایستادهبود.
پرسید-اینچیه؟
وچراغراروشنکرد.
-کفدستاشیکسرمرغبود.یکسرکوچک.
مردگفت-سرجوجهمرغ.
-ازکجاآوردیش؟
-پیداکردم.
دلقکبود،آشغالبود؛قایماشکردهبودزیرجورابهاش.
-مالبارباراست،نه؟
-مالباربارایکهوابزرگتراست.
جوابنداد.زنلبخندنزد.
مگرروباهانداختهبودشتویباغچه؟–پرسید
داشتبهشراهدر-رونشانمیداد،یادشمیدادیکقصهیمعقولبسازد.ولیراهغلطیبود.سر
مرغراپیداکردهبودوقایماشکردهبود؟زیرباردروغنمیرفت.منحرفوغمانگیزبود.
-نه.
زنگفتخب؟وآنوررانگاهکرد-چهاتفاقیافتاد؟
-سرشراکندم.
دوبارهنگاهاشکرد.مدتیتماشاشکرد.
-چهطوربود؟
-عالی.عالیبود.
یدوزخپیشازمرگ تجربهنگاهي به رمان »پدرو پارامو«
صادق وفاییترجمه: احمد گلشیری
درنقدونظرهاييکهدربارهي»پدروپارامو«نوشتهشده،بهاينمسالهاشارهشدهک��هاينرم��ان،يکيازآث��ارمرب��وطب��هانقالبمکزيکاست.اماانقالبدرايناثرحضورمستقيمنداردوبيشتروقايعيوشرايطيکهمنج��رب��هش��کلگيريانقالبمکزيکشدند،دراينرمانروايتميشوندوقصهيانقالبدرحاشيهيقصهيزندگيمردموشرايطاجتماعيقراردارد.»پدروپارامو«يکرمانادبياست.يعنيبيشترازآنکهرمانيقصهگوياتاريخمحورباشد،ادبياستووجهش��اعرانهآننسبتبهطرحقصهياروايتتاريخي،وزنسنگينتريدارد.ازط�رفيخوان��دنش،مخ�اطبراب�هي�اد»ب�وفک�ور«ه��دايتمياندازد-چونحتيشخصيتسوسانابهعنوانزناثيريدرآنحضوردارد-واينيعنيکهاينباوردرمخاطبايجادمي
شودکهمشغولخواندنيکرمانسوررئاليستياستکهخوانندهرابايکمتنادبيوهمناکروبروميکند.وهمناکيمتنايناثر،بهدليلروايتياستکهازاتفاق��اتبينمردگ��انوزن��دگانوامگرفت��هش��ده.هم��انطورک��هخيليازنويسندگان،براينوشتنداستانورمانازوقايعواتفاقاتواقعيدورانزندگيخودواطرافيانش��انوامميگيرن��د،خ��وانرولفوهمبسياريازاتفاقاتواماکنيکهدرزندگياشوبهعب��ارتيدرک��ودکياشدي��ده،در»پ��دروپ��ارامو«داخ��لک��ردهاست.البتهاينمسالهايمخفينيستوخوداوهمدرگفتگوهايشبهآناشارهکردهاست.مثالدهکدهيکوم�االک��هخ��وانپرس�يادوواردشميش�ود،ازهم�اندهک�دهيزم�انک�ودکينويس�نده،گرفت�هش�دهک�هدهک�دهايوهمن�اکيفض�ايآندراسطورههاوعقايدمردمآمريکايالتين،ريشهدارد.مردمدهکدهيکوماالکهخوانپرسيادودرپييافتنپدرشپدروپارامو،واردشميشوديامردهانديادرانتظارمرگاند.درنيمههايداستاناستکهخودپرسيادوهمميفهم�دک��هم��ردهاس��تودرواقعهمهمردهاند.اماتامخاطببهايندرکازداستانبرسد-يع�نيت�اج�اييک�هنويس�ندهاينرازراب�رمالکن�د-بينگروهياززندگانومردگانوبهعبارتبهتربينگروهيازسايههازندگيميکندوردپدرشراجستجوميکند.باوريک��همردماندهکدهواقعيخوانرولفونويسندهرمانداشتهاندوموجبشدهبودهکهدردهکدهبمانندتاکمکمخ��اليازس��کنهشود،اينبودهکهنميتوانيمازمردههايمانجداشويموبايدکنارشانبم��انيم.بن��ابرايندهک��دهايک��هروزيآب��ادوپررون��قبوده،بهمروربهمحلرفتوآم��دمردگ��انوارواحتب��ديلميش��ود.اينمس��الهرادررم��ان»صدس��التنه��ايي«م��ارکزهمديدهايمکهناشيازبهکارگيريقلمرئاليسمجادويياست.قلمخوانرولفوهمدراينرمان،برايشکستنم��رزواقعيتوروياي��اجه��انم��اديوغيرم��ادي،ح��دوم��رزينميشناس��د.ح��تيشخص�يتپدرس��االرانهپ��دروپ�ارامو،ش�بيهب��هتع��داديازشخصيتهايرمانهايمارکزاستوايناصالچيزعجيبينيستچونآثارايندونويسندهبافاصلهيبسيارکميازيکديگر
سالپيشاز»صدسالتنهايي«نوشتهشدهاست.13نوشتهشدهاندو»پدروپارامو«دراص��فهان،ب��رت��رجمهاشازاينرم��اننوش��ته1360احمدگلشيريمترجمرمان»پدروپارامو«درمقدمهايکهدرس��ال
ميگويدهم»صدسالتنهايي«وهم»پدروپارامو«حکايتنوميديواشتياقبراينابوديهستندونويس��ندگانايندوب��راينشاندادنمفاهيممورداشارهبهمسائلفوقطبيعيروآوردهاند.اينجملهگلشيريدقيقااشارهبههم��انمفه��ومحض��ورپشتپردهانقالبوتحوالتظلمستيزانهيآمريکايالتينداردک��ههمدرکاره��ايم��ارکزحاض��راس��توهمخ��وانرولف��و.حضوراربابمانندخوانرولفوباعثبهتصويرکشيدنجهانيميشودکهبهتعبيرگلشيري،آکندهازفقروفساداست؛فقر
وفساديکهانقالبمکزيکبهارمغانآوردهوتنهادگرگونيکهدرساختارحکومتبهوجودآمده،آناستکهاربابهاتغييرکردهاند.
بنابراينرولفونويسندهاينيستکهدرمنقبتانقالبنوشتهباشدوبارماننويسياشاينتصويرراازجامعهيتيرهيخودکهمردمشبينبيابانهايداغوسوزانومتروکگيرافتادهاند،ارائهميکندکهباآمدنورفتنانقالب،اوضاعتغييرينکردفقطجاياربابهاوپدرساالرهاتغييرکرد.بدنيستکهاشارهکنيمخوانرولفوعالوهبر»پدروپارامو«،مجموعه
داستانيبهنام»دشتهايسوزان«همداردکهشباهتهاييدرموضوعوفضاسازيبااينرماندارد.
پیشخوانکتابخون حرف نمیزند
ناظمحکمتنويسنده:ارسالنفصيحيمترجم:
کتابسراينيکناشر:خونحرفنميزند،ازرمانهايسهگانهيناظمحکمتاست.کهنخستينباردرس�الهايس��يميالديدرق��البپ�اورقيدريکيازمجلههايترکيهچاپميشدوحدودبيستسالبعدبهصورتکتابمنتشرشد.درخونحرفنميزن��دن��اظمن��وعينگرشبراساسنظموديالتيکتاريخيرابهروشنيبهکاربرده.ونسبتبينفردوجامعهرادرقالباينتفکرويکداستان
رابهلحاظاجتماعي،اخالقياتمردم1930عميقبيانکردهاست.ازخاللاينرمانترکيهوبهخصوصاستامبولسالهايو...ميتواننظارهگربودچراک�هکت�ابحک�ايتدونس�لاس�تک�هتحتس�لطهيس�رمايهداريت�ازهآم�دهيآندورانب�ه
34500کارگرانمزدبگيرتبديلميشوندو...اينکتابراارسالنفصيحيترجمهکردهوانتشاراتکتابسراينيکب��اقيمتتومانبهبازارکتابعرضهنمودهاست.
پیرمردويليامفاکنرنويسنده:
تورجياراحمديمترجم:کتابسراينيکناشر:
تومان12500قيمت: کتابسرگذشتجدالسختوهيجانآورمرديزندانياستکهموقتاآزادشدهت��ازنب��ارداريراک��هدرمي��انرودخ��انهايوحشيوبينشاخههاييازيکدرختگيرکردهنجاتدهد.ومرددراينجدالباخ�ودش،سرنوش�تشوسرنوش�تمحت�وم
12500زندرميانآبهايخروشانميجنگد.اينکتابراتورجياراحمديترجم��هک��ردهوکتابس��رايني��کآنراب��هقيمتتومانمنتشرکرد
باآخریننفسهایملوئيسبونوئلنويسنده:
کتابسراينيکمترجم:تومان39000ناشر:
لوئيسبونوئلبرايطرفدارانسينمادرايرانناميشناختهشدهاست.اوبيش�کيکيازاص�ليتريننماين�دگانمکتبسورئاليس�مدرسينماست.کهقطعاهمهيفيلمهايشهمدرقالبيکژانرخاصقابلطبقهبندينيستند.کتابحاضرش�رحزن��دگياوس��تب��هعن��وانهنرمنديکهزندگپرفرازنشيبيداشتهوروحيناآرامکهتالحظهيمرگدرتکاپووناآراميبوده.درچاپدوماينکتابک��هاخ��يراب��هبازارعرضهشده،چندمصاحبهب�ابونوئ�لومق�الهيارزش�منديازاوکتاويوپ�ازن�يزتوس�طم�ترجماض�افهش�دهک�هب�راررزشکت�اب
ميافزايد.ژخانوادهمومکات
ايزاکباشوتيسسينگرنويسنده: فريباارجمند-نشرروزنهمترجم:
ت��احملهيآلم��انب��ه1911خانوادهمومکاتروايتزندگيتعداديکاراکاکتراس��تدرفاص��لهيزم��انيتقريب��اس��يس��الهازلهستاندرجنگجهانيدوم.درايناثرسينگربهيهوديانحسيديوارت�دکس،برآم�دنسکوالريس�م،فروپاش�يس�نتگ�اترنميپردازد.سينگردراينرمانضمنروايتسرگذشتکاراکترهايخود،روشزندگيوسنتهاييهوديانورشوپيشازجنگجهانيراروايتکردهاست،روايتيکهنخواستهموضوعخودرابستايديادربارهاشگزافهگوييکند،ويدرايناثرهمکيشان
برن��دهيج�ايزهي1978وهمنوعانخودراباتمامسايهروشنهاياخالقيشانبهتصويرکشيدهاس�ت.س��ينگرک��هدرس��المنتشرک��رد،اين1948تا1945نوبلادبياتشدهبود،خانوادهيمومکاترابهصورتپاورقيوبهزبانپيدايشدرفاصلهي
بهزبانانگليسيمنتشرشد.1950اثرسپسدرسالاسفارسرگردانی
جبارجمالغريبنويسنده: رضاکريممجاور-افرازمترجم:
اسفارسرگرداني،رمانيعجيبازجبارغريباستکهبهسبکرئاليسمجادويينوشتهشدهواشارههاييب�هاس�طورههاوافسانههايکهنخاورزمينبهويژهکردستاندارد.رماندارايچه�ارفص�لاص�ليب�ودهوه�رفص�لازبخشه�ايمتع�دديشکلگرفتهاستکهباروايتيآشفتهوپيچيدهمخاطبرادرگيرميکند.س��يرداس��تانممل��وازخاطرهه��اوفالشبکه��ايياستکهخوانندهاگرهوشيارنباش�درش�تهروايتازدس�تشخ�ارجميش�ود.مض�موناص�لياس�فارس�رگرداني،کش�تارونسلکشيارمنيهادرخاللجنگجهانياولوهمچنيندرجريانپاکسازيقومي،نژاديومذهبيوبرخوردوکشتارکرده��ااست.رماندارايدوراوياس�ت،راوياولشخص�يتاص��ليداس�تانوراويدومدان�ايک�لاس�تک�هب��هن��وعيش�خصنويسندهرماناست.شروعداستاندرزمانحالوازاواخرداستاناستک�هدرادام��هب��اروايتراويه�اويادداش�تهاب�ه
ابتدايداستانوماجراپيشميرويم.فقطبرایمنامهبنویس
اورالندونيجزنويسنده: غالمحسينميرزاصالح-نشرمازيارمترجم:
مؤسسهمعتبريدرروسيهباعنوانانجمنهموريالباپ��ژوهشدرب��ارهيت��اريخگ��والگب��هرغمتم��امکارش��کنيهاازس��ويوارثانکا.گ.بتوانستهاستبهمجموعهقابلتوجهيازنامههادستيابدک��همي�انيکياززن�دانيانسياس�ياردوگ��اهک�اراجباريودختريدانشجووسپسفيزيکدانمبادلهشدهاست.ايننامههايفوقالعادهکهموضوعکت��اب»فق��طب��رايمنام��ه
بنويساست«بهکوششوپيگيرييکيازپژوهشگرانانجمنهموريالمسکوآيريناآوسترولنگاياکشفشدهاست.نامهردوب��دلش�دهاس��تک��هه��ري��کازآنه�اح�اوياطالع��اتارزش��منداز1246درمدتزمانهشتسالونيمحدود
شرايطواوضاعزندانيانوکارگرانآزادمنطقهگوالکداردکهدرآنمقطعزمانيازچشمسانسورچياننظاميدورمان��دهاست.
چراسفرمیکنیدسيروسعلينژادنويسنده:
کندوکاو:ناشرچراسفرميکنيدحاصلکارروزنامهنگاريس��يروسعلين��ژاددرفص��لنامهيس��فرومجلهيزم��اناس��ت.درايندورهويب��اافراديگفتوگوکردهاستکهبسياراهلسفربودند.طياينگفتوگوهاسؤاالتيپيرامونچراييس��فر،مقاص��دس��فر،نت��ايج
حاصلازسفرمدنظرمصاحبهکنندهبودهاست.ازجملهافراديکهعلينژادباآنهادراينکتابب�هگفتوگ�ونشس�تهاس�ت؛ميت�وانب�هاي�راجافش�ار،هم�ايونص�نعتيزاده،منوچهرستوده،هوشنگدولتآب�ادي،نص�رالهکس�رائيان،محم�دعليموح�د،عب�دالرحمنعم�ادي،اي�راندرودي،ام�يرکاش�في،منوچهرصانعياشارهکرد.آنچهموجبميشودخوانن�دهازمط�العهياينکت�ابل�ذتب�برد،آش�ناييب�اح�الواح�والاف�راد
سرشناسدرسفرهايشاناست.شصتسالعاشقی
فرشادقوشچينويسنده:کتاب)شصتسالعاشقي(داستانعشقپايدارپوريس�لطانيومرتض�يکي�واناس�ت،ام�اعش�قيمتف�اوتازآنچ�هت�اکن�ونشنيدهايد.مرتضيکيوانروزنامهنگار،اديبوفعالسياسيوازدوستاننزدي�کاحم�دش�املو،س�ياوشکس�رايي،هوش�نگابته�اج،شاهرخمسکوب،نجفدريابندريو......بودکهدراوايلدههسيخورشيديازتمامآنانشهرتبيشتريداشت.پوريومرتضيدر
ازدواجکردندوهردودرشهريورهمانسالدستگيرشدندومرتضيدرمهرماهتيربارانشد.اماپ��وريشص��ت1333خردادسالسالپسازکيوانبايادوخاطرهاوزندگيکردوعاشقماند.پوريپسازمرتضيدريافتکهديگرمسيرزن�دگياشازسياس�تنميگذردوبنابراينکتابرابرگزيدوتاپايانعمرباکتابزيست.حاالدوعشقبااوهمراهبودندکيوانوکتاب،پ�وريس�لطانيبيترديد)بانويکتابدارينوينايران(است.نامشباکتابوکتابداريدرتاريخمعاصرايرانعجينش�دهاس�ت.سرگذش�تپرف�رازو
نشيباودرشصتسالعاشقيخواندنياست.دربارهیمعنیزندگی
ويلدورانتنويسنده:شهابالدينعباسيمترجم:کتابپارسهناشر:
کتابدربارهيمعنيزندگيدرواقعپاسخويلدورانتمورخوانديش��مندمش��هورونويس��ندهاث��رارزش��مندت��اريختم��دن،ب��همردياستکهزمانينزداورفتوگفتيکدليلب��همنب��دهک��هچ��رانباي��دخودکش��يکنم.وي��لدورانتدرهم��انلحظ��هجمالتيبهاوگفتودالييرابيانکرد.ام��ام��دتيبع�داينس��ؤالذهنخ��ودشراهممش��غولک��ردوب��رايص��دشخص��يتمشهورازيکزندانيمحکومبهحبسابدتاآندرهموروئا،جرجبرناردش��او،برتران��دراس��لو...فرس��تادن��امهايهم��راهاي
سؤالفرستادکه»چرابايدزندگيکنيم؟«واينکتابشاملپاسخاينافرادهمراهباديدگاههايويلدورانتاستکهچاپدومآنهماکنوندردسترسمخاطبانايرانيقرارگفتهوکتاببسيارخواندنياست.
) ایران ) ادبیاتمعاصر نگاری سرگذشتتاریخحسنميرعابدينينويسنده:
:فرهنگنشرنوناشرتومان44000قيمت:
اينکتابشاملمعرفيوبررسيکتابهاومنابعياستکهدرموردادبياتمعاصرايراننوشتهشده،ميرعابدينيکهازمحققان
ارزشمندمعاصراست،دراينبارهدرمقدمهيکتابنوشته:»يکيازراههايمعرفيارزشهايادبياتمعاصرنگارشتاريخآناست.
ادبياتمعاصرازنظرکميوکيفيبهجاييرسيدهکهضرورتداردجستجوهايبيشتريدرعللواسبابپيدايشآنصورتگيرد...«
سرگذشتتاريخنگاري،درهفتبخششاملتاريخنگارانادبي،ايرانشناسانروس،ايرانشناسانغربي،مؤلفانگلچينهايادبي،
راويانداستانداستاننويسي،نگارندگانتاريخچهيشعر،گزارشگرانمسيرنمايشاست.ودرمجموعآيينهيتمامنمايياز
کوششهايياستکهاززمينهيتاريخادبياتمعاصرايرانصورتگرفتهاست.
خشونتونظمهایاجتماعیداگالسسينورث،جانجوزفواليس،باريآر.وينگاستنويسنده:
جعفرخيرخواهان،رضامجيدزادهمترجم:نشرروزنهناشر:
خشونتونظمهاياجتماعيچهارچوبيمفهوميبرايدرکدونوعنظماجتماعيدسترسيمح��دودودسترس��يب��ازارائ��هميدهد،همچنينبهاينپرسشبسيارمهمپاسخميدهدکهچراجوامعدسترسيبازازلحاظسياس��يواقتص��اديتوس��عه
يافتهترهستندومعدودکشورهاييموفقبهگذاربينايندونوعجامعهشدهاند.
همهيجوامعبشريبايدراهحلهاييبرايجلوگيريازوقوعخشونتداشتهباشندوآنهااينکاررابهشيوههايگوناگون
انجامميدهند.دراينکتابسعيشدهاثباتشودکهرفتاراقتصاديوسياسيدرارتباطنزديکباهمهستند.بهطوري
کهدربيشترجوامعبادستکاريودخالتسياستدراقتصادوخلقرانتبرايفرادستان،خشونترامحدودميکنند.
اینگفتواینسخنهامجموعهيچندمصاحبهبامحموددولتآبادي
چشمهناشر:تومان20000قيمت:
صفحهمجموعهايازچندگفتگويمطبوعاتياستکهخالقکليدرراپيشچشممخاطبقرارميدهد.تاريخ380کتابدر
مصاحبههامتفاوتاستوطبعاعليرغمتکراربرخينکاتکهدرمقدمهيکوتاهدولتآباديهمبهآنهااشارهشده،حرفهاي
ناشنيدهيبسياريازنظراتوزندگيدولتآباديدرقالباينمصاحبههاآمدهاست.
مهمانداریومهماننوازیایرانی
ليداعلينژادسليمنويسنده:تومان11000قيمت:دفترپژوهشهايفرهنگيناشر:
کتابازآدابمهمانداريايرانيانکهدرمتونادبيچونشاهنامهوآثارسعديبهآناشارهشدهآغازميش��ود.ودربخشدومبهمهماننوازيوجامعهشناسيايرانيازنگاهمذهبي،جامعهشناسيشهريو...ميپردازدودرادامهنيزجستارهاييدرب��ارهي
مهماننوازيدرمعماريايراني،همراهباچندخاطرهازگردشگرانخارجيکهمهمانايرانيانبودهاندآمده.
آدمهاولباسهایشانلينداگرانتنويسنده:
مصطفياسالميهمترجم:کتابسراينيکناشر: تومان29500قيمت:
قهرماناينداستانکهزنيپنجاهوچندسالهاست،دراطاقپروي�کبوتي�ک،لباس�يراب�هتنميکن�دک�هدرآيين�هاورادخ�تريباريکاندام،زيباوخندهروکهتصويرمحويازجوانيخوداوستنشانميدهد.واينآغازداستاناست.داستانيج��ذابک��هدر
وقياممجارهاو...راميبينيم.1970مترويلندنوشورشهاينژاديدههي2005خاللآنوقايعيچونيانفجارهايسالسیصدوبیستوپنج
لينداگرانتنويسنده: مصطفياسالميهمترجم:کتابسراينيکناشر: تومان29500قيمت:
قهرماناينداستانکهزنيپنجاهوچندسالهاست،دراطاقپروي�کبوتي�ک،لباس�يراب�هتنميکن�دک�هدرآيين�هاورادخ�تريباريکاندام،زيباوخندهروکهتصويرمحويازجوانيخوداوستنشانميدهد.واينآغازداستاناست.داستانيج��ذابک��هدر
وقياممجارهاو...راميبينيم.1970مترويلندنوشورشهاينژاديدههي2005خاللآنوقايعيچونيانفجارهايسالسنگهایشامگاه
ايوبونفواشاعر: کيوانباجغلي،وحيدحکيمترجمه: نشرنيلوفرناشر:
ايوبونفوارامهمترينوتأثيرگذارترينشاعرفرانسويبعدازجنگجهانيدوملقبدادهاند.شعراو،کهواجدسويههايغناييوفلسفيقابلتأملياستودرادامهيسنتشعريبودلرورمبوتشخيصيافتهاست،بهمنظومهايميماندکهمض�امينيچونمرگ،تباهي،وجود،رويا،واقعيتواميدازاخترانپرفروغآنب��هش��مارميرون��دوآنچ��هدرک��انونآنمنظومهگ��وييسوسوميزند،ايدهي»حضور«استکهبونفوارابه»ش��اعرحض��ور«ملقبک��ردهاس�ت.منظ�ومهيش��عربونف��وابيشازآنکهدرسودايقراردادنجهانکلماترويارويجهانواقعيماباشد،درصددترسيممسيروگشايشراهياستروياروي
ما،وبهياريکلمات،برايدرکوجودوحضورجهانواقعي.برخاکسترققنوس
محمدرضارهبرياننويسنده: مرواريدناشر: تومان33000قيمت:
کتاب»برخاکسترققنوس«شاملنگاهيبهزندگيوادبياتصادقچوبکدارد.نشرمرواريدکتابيراباعنوان»ب��رخاکس��ترققنوس«بهقلممحمدرضارهبريانوباموضوعبررسيموضوعيآثارصادقچوب�کازداس�تاننويس�اناي�رانمنتش�رک�ردهاست.دراينکتابنويسندهبهموضوعحضورحيواناتدرآثارداستانيايننويسندهتوجهوي�ژهاينش�اندادهوب�رمبن�ايآنسعيکردهبهبازخوانيايننويسندهواليهه��ايمختل��فحاض��ردرداستاننويس��يويواردش��ودوب��هموش��کافي،تيزبي��نيوتکنيکويدرداستاننويسيويبپردازد.رهبريانهمچنينبهموضوعحيواندوستيدرآثارداستانيچوب��کدراينکت��ابتوج��هنشاندادهودربارهيايننگاهدرمقدمهمينويسد:بهنظرميرسدک�هاينجنب�هازک�ارچوب�کدرس�ايهمان��دهب�ودوهمينناديدگيمنرابراينواداشتتادردامنهياينسوژهگامبردارم.ازاينروکوش�شک�ردمب�امط�العهيچن�دبارهيآث�اروي
زمينههاوريشههاياينموضوعرادرآثارويبهدستبياورم.اينکتابهمچنينب��راينخس��تينبارسالش��مارکام��لزن��دگي،کتابشناسيومقالهشناسيکاملزندگيايننويسندهوهمچنينگزينشيازداستانهاياوب��امح��وريتحيوان��اترادرخ��ود
آوردهوبخشويژهايرانيزباعنوانچهرهشناسيايننويسندهشاملميشود.خانهسبزشیشهای
ترسناک ترين رمان نوجوانانه جهان کيتميلفوردنويسنده:
خاطرهکردکريميمترجم: انتشاراتدنياياقتصادرمان»خانهسبزشيشهاي«نوشتهکيتميلفوردراباترجمهخاطرهکردک��ريميک��هداس��تانيبلن��دبرايمخاطباننوجوانبهشمارميرودراروانهبازارکتابکرد.اينرمانبامحوريتمايلو،پسردوازدهسالهايک��هفرزن��دص��احباني��کمهمانسراس��تش��کلميگ��يرد.م��ايلووخ��انوادهاشتص��ميمگرفتهان��ددرزمس��تانس��ردودرمهمانخان��هب��هاستراحتبپردازندامادرهماناولينشبازتعطيالت،زنگمخصوصميهمانانبهصدادرميآيدوبهتدريجميهمانخانهپ��رميشودازميهمانانعجيبغريبومرموزيکههرکدامداستانيدردلخوددارن�دک�هه�رک�دامشب�هن�وعيب�هگذش�ته
مهمانخانهربطپيداميکند.دراينموقعيتمايلوومديدخترآشپزمهمانسرامجبورميش��وندس��رنخايناتفاق��اترابگيرن��دوگرهه��ايکالفدرهمپيچيدهاسرارمهمانانرايکييکيبازکنندتارازبزرگخانهسبزشيشهايبرمالشود.اينرمانپيشازانتشاردراي��رانو
بهعنوانيکيازبهترينرمانهايرمزآلودبراينوجوانان،جايزهادبيادگارآلنپورابهدستآورد.2015درسال
سهگانهینقدسیاسیآسیا
)جدال با شيطان(، )تهديد قضات(، )جاي خالي جنگ(
ديويدهرنويسنده:آرازبارقاسيانمترجم:
500سهگانهيديويدهردربارهيکليساهادردورانمعاصرباعناوين:»جدالباشيطان«و»تهديدقضات«ه�ردودرت�يراژتوماننوشتهديويدهرب��اترجم��هآراز8000نسخهوقيمت500تومانو»جايخاليجنگ«درتيراژ7500نسخهوقيمت
ب��هس��فارشتئ��اترمليانگليسس��هنمايش��نامه90بارسقيانواردبازارکتابشدهاند.ديويده��ردرابت��دايس��الهايدههيدربارهينهادهايبريتانيانوشت.نمايشنامهياولدربارهينهادکليسابود.
نهاديکهارتباطزياديبامرکزقدرتيعنيخاندانسلطنتيداشتوعمدهيوظيفهاشنزديککردنم��ردمب��هخ��داوالبت��ه(بههمينموضوعميپردازدونش��انميده��دک��هايننه��ادچهط��وردر1990حکومتبود.نمايشنامهي»جدالباشيطان«)
دورانمعاصربامشکلمواجهشدهوچهچالشهاييدرپيشدارد.(بهمعضالتاجرايق��انوندربريتاني��اميپ��ردازدودرب��ارهيج��واني1991بخشدومازاينسهگانهيعني»تهديدقضات«)
استکهبهاشتباهوازرويندانمکاريبهپنجسالبهحبسمحکومميشود.وکيليتصميمميگيرداينمشکلراحلکند،وليدراينراهمتوجهميشودکهپليسدربازداشتپسردخي��لب��ودهوعلت
اصلياينکهجواندستگيرشده،تبانيپليسباافرادخالفکاربودهاستو...(کهيکيازبهترينآثارديويدهرمحسوبميشودوبخشسومازاينسهگانهاست،بهمسائل1993»جايخاليجنگ«)
دولتواحزابميپردازد.دوحزباصليدربريتانيايعنيحزبکارگروحزبمحافظهکارخودشانراب��رايانتخاب��اتآم��ادهميکنندوخوانندهيداستانرهبرحزبکارگريعنيجورججونزرادنبالميکند.
پینوکیوکارلولکودينويسنده:
علياميررياحيترجمه:تومان18000قيمت:
متونيهستندکههيچوقتکهنهنميشوند،کالسيکهاييکهدرهرعصرودورهايبايدچاپوخوانندهيشوندوبسياريازمترجمينهمهموارهدغدغهييکبارترجمهيآنرادارند.شازدهکوچولووپينوکيوازايندستهمتنه��اهس��تند.پينوکي��ورادرهمهجايدنياميشناسندعروسکيچوبيکهجانپيداميکندوبهعوضمدرسهرفتنوحرفگوشکردنبهدامروب��اه
مکارميافتدوهرروزدرگيرماجراييميشود.انتشاراتنگاهاينبارپينوکيوراب�اترجمهيعليام�يرري�احيب�اچ�اپيخ�وبب�هعن�واني�ککت�ابمان�دگاردرکتابخ�انهي
مخاطبچاپوبهبازارعرضهکردهاست.
پردهپنهانآشکارمجموعه ترانه هاي سيمين بهبهاني
تومان20000قيمت:
سيمينبهبهانيراهموارهبهعنوانغزلسرايييگانهدردورانمعاصرشناختهايم.وليشايدکمترکس��يت��اقب�لازاينک��ههمايونشجريان،شعرکوليرابهزيبايياجراکند،ازايناستعدادبهبهانيخبرداشت.
سيمينبهبهانيدرسيزدهسالگينتموسيقيرانزدايرجعباسيوپسازآنمسعودمعارفيآموخت.اوبيشازسيصدوپنجاهترانهسرودهکهچونکوششيدرحفظآنهانکردهوفقطتعداديازآنهاباقي
مانده.دراينکتابضمنانتشارمتنترانههابهآهنگسازوخوانندهيآنهانيزاشارهشدهاس��ت،ت��ادرم��وردترانهه��ايشک��هدر
زماناجرابهنامشاعرآنهااشارهنشده،ايننکتهآشکارشود.اسمشب،سیاهکل
انوشصالحينويسنده:تومان30000قيمت:
انوشص�الحي،داس�تاننويسوپژوهش�گرت��اريخمعاص��رونويس�ندهيکتابه��اي»راويبه��اران«و»مص�طفيش�عاعيانووواقعهيس��ياهکلرادس��تمايهي1349رومانتيسمانقالبي«استکهاينبارجنبشچريکهايفداييخلقازابتداتااس��فند
نوشتنکردهاست.صفحهاياستکهازديدهها،شنيدههاواسناديکهدراختيارنويسندهقرارگرفته،فراهمآم��ده450کتابمجموعهايحدود
وبهشيوهيگزارشي-يعنينويسندهدرجايگاهگزارشگرآنچهميخواهدبگويدرابيانميکن�د-تنظيمش�دهاس�ت.وبيشازحدودسيصفحهسندکتبيوتصويريضميمهيآناست.اسناديکهش��املنامهه��ايدول��تيوبري��دهيروزنامهه��ايآن
روزهاميشود.تنبهتن
مجموعه ترانه هاي کسري بختياران تومان7000قيمت:اخ��يرخوانن��دگانمختل��فازجمل��همحمدرض��اامي��ني،رام��تينش��عبانيان،نوي��دحکم��تي،تر�ا�نه�ک��هطيس��ال�ه�اي�95شا�م�ل
محمدرضامقدم،مهديکرمي،فربدفروغيوايمانابراهيميآنهارااجراکردهان.
کسیدرمنشیطنتمیکندمجموعه ترانه هاي کسري بختياران
تومان7000قيمت:اخ��يرخوانن��دگانمختل��فازجمل��همحمدرض��اامي��ني،رام��تينش��عبانيان،نوي��دحکم��تي،تر�ا�نه�ک��هطيس��ال�ه�اي�95شا�م�ل
محمدرضامقدم،مهديکرمي،فربدفروغيوايمانابراهيميآنهارااجراکردهان.
نگاهیبهآرادریداوژرارژنتدربابروایت
هنگ��اميک��ه–1966اصطالح»واسازي«کهتوسطبنيانگذارايننظريه،ژاکدريداوضعشد،براينخستينباردرس��الر
رادرهمايش��يق��رائتک��رد-درح��وزهي3دريدا،فيلسوفوآموزگارفرانسوي،مقالهاشباعنوان»ساختار،نشانهوب��ازي«(هرچنددريدا،هيچگاهنخواستکهواسازيي��کمکتبنق��د145:1389مطالعاتادبيوهنريمطرحشد.بنابرنقلبرسلر)
وشيوهياروشيدرنقدادبيوهنريعنوانشود،بااينوجوددرحالحاضرواسازيبهيکيازکارآمدترينروشهايتحليلمتون،وبهباوربسياريازمنتقدان،بهيکيازدشوارترينوپيچيدهتريناينروشهاتبديلشدهاست.بااينح��ال،ب��رخالف
.4نظربرسلرهمچنانداليلمهميوجودداردکهواسازيرابهعنوانيکروشتحليليانقد،موردتشکيکقرارميدهدروايتشناسان،درتعريفتحتالفظيواژهي»روايت«درعرصهيهنر،ازعباراتمختلفياستفادهكردهاندكهمعت��برترينقولراميتواندراينجملهدرنظرگرفتكه:»روايت،فهمماازجهاناطرافمانراآسانميكند.«داس��تانهايبس��ياريدرجهانوجوددارند.ماآنهاراانتخابميك��نيم.بخش��يراح��ذفميك��نيموچيزه��اييراب��هآنمياف��زاييم.درنه��ايتب��ه
داستانيآشفتهنظم،ترتيبورواليمنطقيميدهيم.
5اماجداازايننظرگاههايكليبسياريازنظريهپردازانتوانستهاندكهتعريفيدقيقترازروايتارائهدهند.راب��رتاس��تم
وهمكارانشتعريفچندپژوهشگرعرصهيروايتراگردآوريكردهاندوحاصلجمعآنهارابهعن��واني��كتعري��فكليازروايتعبارتاستازنقلدوياچندرويداد)يايكموقعيتويكرويداد(كهبهلح��اظمنطقي"مقولهيروايتارائهدادهاند:
)اس�تمو"بههممرتبطاند،درزماناتف�اقميافتن�د،وازطري��قي��كمض�مونث�ابت،ب��هص��ورتي��كك��لتش�كلمييابن�د.(.120و119،ص1377همكاران،
درتقسيمبنديهاييک�هدرنظريهه�ايمختل�فازعناص�رروايترخدادهاس�ت،نظ�ريهيروايتژرارژنت،نظ�ريهيمهمياست.کهمعتقداست»نقطهيديددرروايت«بااستفادهازراويکانونيشدهميتوانددر»داستان«روايتبازآراييه��ايي
رابهانجامبرساندکهبه»پيرنگ«هايويژهمنتهيشود.دريكتقسيمبنديكليدوشكلكالنرواييب��راياخالقعرض��هش��دهاس��ت:ن��وعيازايننگ��اهاخالقراوابس��تهب��هب��افتميداند.يعنياخالقانگارهاينسبياستكهدربافتهايفرهنگيمختلفميتواندمعانيمتفاوتيداشتهباشد.اينمعانيتاآناندازهسيالهستندكهدرمطالعهايدرزماني،دريكفرهنگخاصنيزدائمتغييرميکنندوشكلخودرامتف�اوتميكنن�د)بديو(.اماانگارهيدوماعتقادداردكهاخالقامرينسبينيست.بلكهامرياستوابستهبهوجدانانسانكهدرهرفرهن��گوبستريشكليواحدداردونميتوانبرايآنتطوريدرنظرگرفت.ايناخالقياتاموريثابتهستندك��هدرهمهيزمانه��اوهمهيمكانهاميتوانتصويرمشخصيازآنارائهنمود)کانت(.امانگاهواسازانهايژاکدريداهردوشکلکالنرواييرا
موردانتقادقرارميدهد.
منطق پارادوکسي ژاک دريدااس��اس(ب��رAnalytic)(،نوش��تهيام��يرعلينجومي��ان،منط��قتحليلي1382بنابرمقالهي»منط��قپارادوکس��يژاکدري��دا«)
ماهيتتقابلدوگانهشکلميگيرد.اينمنطقازمتافيزيکافالطون)کهريشهدرتقابلدوجهانفيزيکومتافيزيکدارد(،تادکارت)دوگانگيدکارتي(،هگل)ايدهآليسمديالکتيک(ومارکس)ماترياليسمديالکتيک(ادامهمييابد.ب��راس��اساينمنط��ق،معنيهروجوديازتضادآنباوجودمقابلآنتعري�فميش�ود.دراينمنط�ق،رابط�هبيندوس�ويي�ادوقطباس�تک�هعاملحرکتوتکاملمحسوبميشود)همچوندوقطبيهايروز/شب،سپيدي/سياهي،مرد/زنکهدرآنهاهميشهقطبياجزءاولتقابل،برقطبياجزءدومبرترپنداشتهشدهاست(.يکسوي،برترازسويديگرشمردهميشودواينس��ويبرتر،محوريامرکزتعريفسويزيرينميگردد.همچنينحضوريکسويبرت��رتقاب�لب��همعن�ايغي��ابس��ويديگ��رزي��ريناست.امادريدادرمنطقپارادوکسيموردنظرش،سويههاياينتقابلهاراواسازيميکندواين،البتهبهمعناي»وارونه«کردندوسوياينتقابلهانيست،يعنيدريداقايلبهايننيستکهبايدقطبزيرينبهروآوردهشود)مثالاينگونهنيستکهجاياجزاءدوقطبيروز/شبراعوضکندواينباربگويددوقطبيشب/روزدرستاست(.بلکهدرمنطقپارادوکسي،موضوعحضورجزءروييتقابلها،بهقيمتغيابقطبديگرزيرين،نفيميشودوبهجايآنبر»حضور«همزمانهردوجزءتقابلهاتأکيدميشود.بهعبارتديگراگرمنطقتحليلي،منطق»يااين،ياآن«باشد،منطقپارادوکسي،منط��ق»هماينوهمآن«است.دريداهموارهدرنوشتههايخودازعبارت»ازسويي«و»ازسويديگر«استفادهکردهب��هط��وريک��ه
دومياوليرانفيکردهوتناقضبهاينشکلبازماندهکهدوسويهرتناقضبهطورهمزماندرحالکنشاست.difeferanceکمکميگيرد.يکيازايناص�طالحات،»ديف�رانس«)دريدابرايتوضيحبيشترمنطقپارادوکسيخودازچنداصطالح
تا120ميسازد)ر.ک:ص(deferو»تعويق«)(differ)است.ايناصطالحرادريداازممزوجکردندواصطالح»تفاوت«(،نشانهشناسسوئدي،معتقداس��تک��ه6(،سوسور1385(بهمقالهايديگرازنجوميانبانام»نشانهازديدگاهدريدا«)125
)وجودداردکهداللتميکن��دومفه��وميب��هن��ام»م��دلول«(signifier)دروننشانه،يکشکل)نشان/عالمت(بهنام»دال«signified)کهداللتيبرآنميشود.اين»دوصورت«بايکديگرمتحدميشوندونشانهراميس��ازندک��هايننش��انهخ��ودب��ه
ياآنچه»جهان«،»واقعيت«يا»چيزها«ميخوانيمارجاعدارد.مثالواژهي»درخت«،دالياستکهب��راي7»مرجعبيروني«(.25ناميدنيکشيءبهکارميبريم.اينشيءبيرونيوعيني،مدلولشکل)نشان/عالمت(درختمحسوبميشود)ص
بنابرمقالهي»منطقپارادوکسيانديشهيژاکدريدا«)همان(،تعريفيکهتااينجادربارهيدالومدلولدادهشد،عقي��دهينشانهشناسيساختگراستکهپساس�اختگراييچ�يزمهميب�هآنميافزاي�د:بن�اب��هعقي�دهيفيلس�وفانپساس�اختگرا،رابطهيدالومدلولرابطهايمستقيموبستهنيست.ه��رداليزم��انيک�هب��هم�دلوليداللتميکن�د،آنم��دلولب��اتغي�يرماهيتخودبهداليتبديلميشودکهنيازبهمدلوليديگرداردواينفرايند،بيپاياناست.مثالزمانيکهبهفرهنگواژگ�انمراجعهميکنيد،درمقابلهرمدخلچندواژهآمدهاست.دراينجام�اواژهيم��دخلرادالوواژهيمعنيکنن�دهرام�دلولميناميم.حالفرضکنيمکهم��اازواژهه��ايمعنيکنن��ده)م��دلولها(مفه�ومراب��هدس��تني�اوريم.آنزم��اناس�تک�هاينمدلولهاخودنقشدالراايفاخواهندکرد.بهعبارتديگر،مجبورخواهيمبودکهبرايپيداکردنداللتآنها،حالب��هدنب��المعنيآنهابگرديم.درواقع،اينکهدرفرهنگواژگان،واژههايمعنيکنندهيخودم��دخلهمهس��تند)يع��نيني��ازب��همع��نيدارند(،گويايايناستکهمياندالومدلولتفاوتم�اهويوج�ودن�داردوم�ادرفراين�دبيپاي��انداله��اب�هدنب�اليک�ديگرگرفتاريم.درنتيجههرمدلولينقشدالراکسبميکند.درديفرانس،ضمناينکهدريداتقابلهايدوگانهراکههم��وارهدرفلسفهيغرببهکاررفتهاندزي��روروميکن��د،ب��اتقابله��ادرس��طحمتف��اوتين��يزدرگ��يرميش��ود.دراينج��ارابطهيبينتقابلهاازنوعمثبت-منفي)غياب-حضور(نيست.اوبابهچالشگرفتناينتقابلهايديرينه،ديفرانسرابهجاي»تقابل«به
سوي»همانندي«ميبرد،امادرهمينضمناين»همانندي«رااز»يکيبودن«متمايزميشمارد.نزدي�کاس�ت.(Poria)بنابرمقالهيفوق،نوشتهينجوميان،ديفرانسدرانديش�هيدري�دابس�يارب�همنط�ق»سرگش�تگي«
سرگشتگيدرزبانيونانيبهمعناي»راهغيرقابلعبور«است.ازايناصطالح،شکانديشانيونانيبرايبي��اناينگ��زارهسودجستندکههيچامکاندستيابيب�هحقيقتنه�ايينيس�ت.سرگش�تگي،نقطهيعالجناپ�ذيرتفک�رگفت�هش�دهاس�ت.درفلسفه،ايناصطالحبرايناممکنبودنحليکمسألهبهکارميرودکهمعموالبهدلي�لوج�وددوبحثک�هه�ردوب�هط�ور
مساويقابلدفاعهستند،ايجادميشود.بهعنوانيکاصطالحمج��ازي،سرگش�تگيداللتب��رتردي��ددارد.ام��ادرواس��ازي،سرگشتگي،فاصلهي)خأل(بيندوقطبتقابلوواسطهيبيننيروهايتقابلياست.
پارادوکسدرواسازي،رابط�هبينقطبه�ايي��کتقاب�لاس�تک�هدرآنه��رس�و،ديگ�ريراطلبميکن�د،ب�هآنديگ�ريميانجامد،درونديگريتعريفميشود،ودرنهايتباديگريهمزمانوج��وددارد.دوقطبتقابله��ايدوگان��ههم��وارهپ��اي
يکديگررابهميانميکشندواينمسألهساختارکلتقابلراپيچيدهميکند.
سه گانه ي روايت از منظر ژرار ژنتو(Fabula)اولينب�ار،اين»نق�دفرماليس�تي«ب�ودک�هبيندوم�ؤلفهياص�ليه�رس�اختارروايي،تحتعن�اوين»داس�تان«
تمايزقائلشد.ايننوعنقد،داستانرارشتهايازروي��دادهاميدانس�تک��هب�راس��است��واليزم��انيو(siuzhe)»پيرنگ«عليشانبههمميپيوندند؛وپيرنگبازآراييهمينرويدادهادرمتنبود،بازآراييايبانظمزمانيمتفاوتوبدونوابس��تگيعلي.فرماليستهامعتقدبودندکههموارهداستانيخامبهنامفابيوالوجودداردکهوقتيپرداختش��ود،ب��هه��نري��اص��نعت
س��اختارگرا8(.بعدهاادواردمورگانفورستر92و91،صص1388تبديلميشودوسيوژتنامخواهدگرفت)ر.ک:مکاريک،ارائ��هداد.ويب��هتبعيتازارس��طوک��هدرفنش�عرخ�ودگفت�هب��ود،(plot)و»پيرنگ«(story)تعريفديگرياز»داستان«
(،داس�تانراناش��يازرواب��ط125،ص1387رويدادهادرشعرنهتنهابايدپشتسرهمبلک�هب��هعلتهمرويدهن��د)ر.ک:زمانيوپيرنگراناشيازروابطعلتومعلوليميانرويدادهايروايتدانست.
مثالفورستردراينموردآناستکهازدورويداد»شاهمرد«و»ملکهمرد«باجملهي»شاهم��ردوس��پسملک��هم��رد«،ص1391داستانساختهميشودوباجملهي»شاهمردوسپسملکهازغمدورياوم��رد«،پيرن��گتولي��دميش��ود)ر.ک.
(.ژرارژنتازسطحايننوعتمايزهايدوگانهفراتررفتوبهيکتقس��يمبنديس��هگانهدرروايتدس��تي��افت.ويدر118)وابزاره��ايروايتگ�ري(recit)،پيرن��گ(historie)کتابيبان�امگفتم�انروايي،س�هس�طحازروايتراب��انامه�ايداس�تان
narration).تعريفکرد»هيستوا«تقريباداستانخامومشابه»فابيوال«يا»استوري«است.پيرنگشکلسازماندهيشدهيجديدازداستانخ��ام
نيزميگويندوتقريبامشابهسيوژتاست،ونريشن،ابزارهايياستک��هب��اآنه��اکنش(Discorce)استکهبهآنگفتمانروايتگريصورتميپذيرد.دراينتقسيمبنديژنت،»نقطهيديدروايت«،نقشياساسيايفاميکند.
))ياراويکلي(و»راويک��انونيش��ده«(narrator)ژنتاينتمايزنقطهديدراباتفاوتقايلشدنميان»راويعمومي«Focalizator)بازهمدقيقتروجزئيترکردهاست.ازديدژنتراويکانونيشدهکسياستکههمهيروي��دادهايروايت
رامشاهدهميکند،امالزومادربارهيرويدادهاچيزينميگويد،چراکهحرفزدنازروايتک��ارراويعم��ومياس��ت.مثال،راويکانونيشدهشخصيتپيپکودکاس��تک��هداس��تاناز10اثرچارلزديکنز9دربخشبزرگيازرمان»آرزوهايبزرگ«
زاويهينگاهاومشاهدهميشود.امافرديکهاينداستانراروايتميکند،همينپيپدرسنينج��وانياس��ت.بن��ابراين،راويعم�������������������������������������������وميدراينج�������������������������������������������اپيپج�������������������������������������������وان
است.،اث��ر11البتهگاهيهمراويعموميوراويکانونيشدهبرهممنطبقميشوند.مثالدررمان»چهرهيهنرمنددرج��واني«
،ف�رديک�هداس�تانازدي�دگاهاودي�دهميش�ودوف�رديک�هداس�تانراروايتميکن�ده�ردوب�اهمب�زرگ12جيمزجويسميشوندويکنفرهستند.بهعبارتي،راويکانونيشدهگاهيب��هداليليتنه��ابخش��يازروايترادرک��انوندي��دخ��ودق��رارميدهدياتنهابهبخشيازروايتنورميتاباند.گاهيهماينکاررانميکندوديدگاهيعموميارائهميدهدوبنابراين،در
اينحالتراويکانونيشدهوراويعموميبرهممنطبقميشوند.درواقع،ابزارهايروايتگريکارهاييبررويمادهيخامداستانانجامميدهندتاآنراازشکلخامخودب��يرونبياورن��د
-لحنياتلقي143-حالت132-زمان1وبابازآرايياش،تبديلبهپيرنگکنند.اينفرايندتبديلباسهابزارصورتميپذيرد:15.
.در»داستان«رويدادهايزي��اديوج��وددارد،17فاصله-��2و16-نقطهنظر1ژنت»حالت«رابهدوقسمتتقسيمکردهاست:اماوقتيراويشاهدآنرويدادهانباشدوآنهاراروايتنکند،مخاطبروايتچيزيازآنهادرکنميکند.
همچنينهرچهراويدخالتبيشتريدرروايتبکند،فاصلهيميان»داستان«و»پيرنگ«بيش��ترميش��ود.مثالدررمانه��اياينفاص�لهکم�ترودرپروس�تبيش�تراس�ت.ي�ادرداس�تانهايجاللآلاحم�داينفاص�لهکم�ترودرهوش�نگ18همينگ�وي
گلشيريبيشتراست.يادرداستانهايواقعگرايصادقهدايتمانند»حاجيآق��ا«و»علوي��هخ��انم«اينفاص��لهکم�ترودرداستانهايسمبوليستي/سوررئاليستياشهمچون»بوفکور«و»س��هقط��رهخ��ون«اينفاص��لهبيش��تراس��ت.درم��ورد
.19»نقطهنظر«نيز،ژنتموضوعراويکانونيشدهرامطرحميکندکهدرموردآنسخنگفتهشد
وایتاکو نشانه اومبرتو نگاه از شناسی
(بيننشانهشناسيخ��اصونش��انهشناس��يع��ام1984اکودرهمانصفحاتنخستينکتابنشانهشناسيوفلسفهيزبان)تمايزايجادميکند.اومينويسد:»نشانهشناسيخاصيااهدافپيداييآن،دستورزب�اني�كنظ�امنشانهايويژهاستودرصورتيموفقيتآميزخواهدبودكهازپديدهيارتباطي،آنگونهكهيكنظامداللتبرآنحاكماست،ش�رحيبهدس�تده�د«.
بنابراينب�هعن�وانمث�ال،دستورزبانهاييبراينشانههايزبانامريکايي،عاليمراهنمايي،بازيورق،ماتريکسوب��رايي��کبازيخاصوغيرهوجوددارد.ايننظامهاراميتوانازمنظرنحوي،معناشناسي،كاربردشناسيمطالعهك��رد.گ��اهياوق��ات
1976نشانهشناسيخ�اص،تنه�اب�هنظ�امهايفرعيخاص)يارمزگانفرعي،ذکرشدهدرکتابنظريهينشانهشناسياکو(کهدرنظاميازنظامهاينشانههايپيچيدهکارميکندمتمرکزميشود.هرگونهنشانهشناسيخ�اص)ب�هعن�وانه�رگون�ه
(.ماهيتووظيفهينشانهشناسيعاممتفاوتاست.1984:5علم(بامسائلعامشناختشناسانهمرتبطشدهاست)اکو،برايارايهيطرحونقشهينشانهشناسيعام،شايستهنيستكهمانندسوسورادعاکنيمکهزباننظاميقياسپذيرباآدابنمادينوالفبايك�روالله�اوعاليمنظاميوغيرهاستوي��اباي��دآنرادانش��يدرنظ��ربگ��يريمك��هحي��اتن�شانهه���ارادرچ�ارچوبروانشناسياجتماعيوعموميبررسيميكند.بلكهبرايطرحريزيچنيندانشي،باي���دم���شخصك��نيماينيع��نيچهکههمهيايننظامهابهيكمعنانظاميازنشانههاهس�تند.اگ��رمقايس�هيمتقاب��لاي���ننظامه��ابتوان��دق��وانينمش��تركنظاممنديراآشكارس�ازدك�هنح�وهيك�اركردآنه�اراتوض�يحده�د،ميتوانيمروش��نس��ازيمك��هآنه��اب��هي��كمعن��انظ��امهستند.نشانهشناسيعامبايدبهدنبالچنينهدفيباشد.سوسوراعتقادداشتكهچنيندانشيوجودندارد،هرچندك�هح��قداردوج�ودداش�تهباش�د،بسياريازنشانهشناس�انهمف�رضميگيرن�دك�ه»پ�رس«درواق�عط�رحكليچ�نينرش��تهايراترس�يمكردهاست.برخيديگرهممعتقدندكهاينرشتهنميتواندبههمانمعنايي،علمباشدكهمثالفيزي�كياالكتروني��كرا
(.باايناوصافکاربردهاينشانهشناسيبهويژهنشانهشناسيدرسنتانگليسي-امريکايي،ک��هب��ا6-7علمميدانند)همان:پراگماتيسمگرهخوردهاستوتحتعنوانکلينشانهشناسيکاربرديازآني��ادميش��ود،ون��يزس��ازوکارهايت��دامجري��ان
(،ب��همعن��ايknowledge(ق��رارميده��دون��هدانش)scienceساختگراييدرفرانسه،عمدتانشانهشناسيرادرقلم��رويعلم)آگاهيهايادانشهايکلي.
اکودرموردارتباطنظريهينشانههاومفهومنشانهپردازي)بهعن��واني��کفراين��دارتب��اطي،مت��ني،وي��کفع��اليتگفتم��اني(معتقداستکهنشانهخاستگاهفرايندنشانهپردازياستوتقابليبينکوچنشينينشانهپردازي)وفعاليتتفسيري(وانجمادوبيتحرکينشانهوجودندارد.مفهومنشانهبايدازتمايزبيهودهاشب��ااي��دهيه��ويتوهمارزيرمزگ��ذاريش��دهشناس��ايي
(.ب�راس�اسهميننظري��هاس�تک�هاز1984�:1شود.فرايندنشانهپردازيتفسير،درهستهياصلينشانهوجوددارد)اکو،منظراکو،نشانهضمنارتباطديالکتيکبانشانهپردازي،مفه��وميغ��يرايس��تاوپوياس��ت.چ��ونازنظ��راک��ونش��انهپردازيب��اسازماندهينظامهايارتباطيوداللتمندبرابراست.وازسوييموضوعاتتجربيازمنظرنشانهشناسيتنه��اميتوان��دب��ه
(.ودرادام��ه1976��:316عنواناينجنبهيمضاعف)نظاممندوفرايندي(نشانهپردازيتعريفومنفکش��دهباش��د.)اک��و،ميگويدآشکاراستکهوقتياينموضوعاتتج��ربيق��ادرب��هنق��دج��رحوتع��ديلاي��دئولوژيکنظامه��ايداللتمن��دهس��تتند،ميتوانشاهدبههمپيوستگيعملفعاليتهاياجتماعيبود.امااينعملبااينواقعيتکهرمزگانميتواندخودشرانق��د
(.316کندامکانپذيرخواهدبود.بهدليلشکلمتناقضفضايمعناشناختيجهانيبهعنوانيکطرحکليدروني.)هماناکومعتقداستهرنشانهايدرعمليکمتناستوامکاننداردنشانهايدرکاربرد،بهکليمنتزعومنفکوقائمبهخودبهکاربردهشود؛ازهمينرو،درواقعنشانهايوجودندارد؛بلکهآنچههست،فقطنقشنشانهاياستکهبيانيراب�امحت�وايي
(.در1387��:20مرتبطميکندوبهعنوانيکمتندرکنشارتباطي،برايجامعهيانسانينيز،قابلتش��خيصاس��ت)اک��و،اينميان،محتواساختهوپرداختهيفرهنگيمشخصاست.ازاينروبياندروهلهينخستبهفرهن�گبرميگ�ردد.ازس�ويديگر،اکوبهگونهشناسينشانههااعتقادينداردوبراينباوراستک��هفرهن��گوقرارداده��ايمنتجازآندرزم��رهيعوام��لعمدهيتوليدنشانههاقراردارند.بهطورکليفرايندنشانگيبسيارپيچيدهاستوباادراکرابطهدارد.بههميندليل،نشانه
(.بههمينسبب9-1387:7زائيدهيعملياتپيچيدهاياستکهدرآنشيوههايگوناگونتوليدوشناختدخالتدارند)اکو،وقتياکودرموردنشانهشناسيوفلسفهيزبانبحثميکندمفهومنمادراازنشانهجداميکندومينويسد:
(شناساييتشکيلشدهاستکهداريدونيمهاست.نيمهييکسکهي��ام��دال.دونيم��هmarkيکنماددراصل،ازيکنشان)ازيکچيزواحد،کهيکيبهخاطرديگريوبررويديگريمستقراست.بااينحال،تاثيرکامل،تنهازمانيميسرخواه��دب��ودکهبرهمديگرمنطبقشوندودوبارهکليتآناصلراايجادکنند.درنشانهشناسي،ديالکتيکبيندالومدلول،بيانومحت��وايانامواشيا،اينقبيلبازپيوستگيهاهميشهبهتعويقميافتدورويهياولاينزوجبههمپيوسته،هميشهتوس�طج�ايگزينشدنيکيديگرازاولينهاتوسطماتفسيرميشود.بهطوريکهشکافاوليهبيندالومدلولدرتفسيرنامحدودبيش��تر
(.ب��راياک��و1984��:130وبيشترميشود.برعکسدرمفهوماصلينماد،نوعيالق��ايب��ازترکيبنه��اييوج��وددارد.)اک��و،تفاوتاصلينمادونشانهدرارتباطبامعنينهاييوحضورسوژهتفسيرمعناپيداميکندزيراازنظراکودرآنفراين��ديک��هبايدمنتظربازترکيبدوسطحيادونيمهازساختارنمادباشيم،معنينهاييدردسترساستوبرهمينمبنا،تفسيرخ��ودب��هخودبهحاشيهراندهميشود.وسپسدرادامهميگويد:»نمادچيزياستکهچيزديگريرابدونتشابهاتقياسيبازنم��اييميکند.«)برايمثالعصايپادشاهي،نماديازشاهاست(ج��اييک��همش��خصنيس��تکجاس��ت،قياس��يدروغيناس��ت.ب��هخاطراينکهاينيکموردبرترمجازمرسلاست.تعريفدوميدراينجاپيشنهادميشود،بهاينمعن��اک��هنماده��اب��انظ��امتداميافتهايازاصطالحاتمرتبطهستندکهعناصريازديگرنظامهارانشانميدهند....هنگاميک��هدرم��وردمفه��ومنش��انهصحبتميکنيم،بهنظرميرسدکهممکناستتعريفمنحصرب��هف��رديراارائ��هدهيمک��هميتوان��ددربرگيرن��دهيان��واع
(.132-131گوناگونيازمفاهيمنسبتدادهشدهبهاينعبارتياتعريفباشد)همان:بحثمهمديگريکهاکودرحوزهينشانهشناسيمطرحميکند،»رمزگان«است.اکورمزگانهارابهدوگون�هرمزگانه�ايسيستميوفراينديتقسيمميکند:اکوبينرمزگانبهمثابهيکسيستم)کهنظاميازعناصراستازجمل��هعناص��رنح��وي،معنايييارفتاري(ورمزگانکهقانونياستکهعناصريکرمزگانسيستميرابهعناصريکياچندرمزگانسيس�تميديگ�ر
(ازاينرو»اهميتاينتمايزدرآناستکهمفهومرمزگانبراييکموقعيتارتباطيبهک��ار1387پيوندميدهد)سجودي،ميرودکهدرآنعناصرسطحبيانباعناصرسطحمحتواپيوندخوردهاندورمزگاناينپيوندرابهوجودآوردهاست«)همان:
(.اکودرنظريهينشانهشناسيخودقائلبهفرايندتفسيروم�نشارتب���اطياث���راس���ت.ب��ههميندلي��لارتب��اط169-168دالليراازانواعديگرارتباطهاجداميسازدومعتقداست»داللتزمانياتفاقميافتدکهمقص��دانس��انباش��د«)س��جودي،
(.ايننکتهنشانميدهدداللتيافرآنيدنشانگي،فراينديتوامباتفسيروخوانشاستوچوناکواساسانقش1387:65نشانهايرامهمترازخودنشانهميداندومعتقداستهرچههست،نقشنشانهاياست،پسميتوانگفتک��هاينتفس��ير
وارتباطمخاطببامقاصدگفتهپردازوتوليدکنندهينشانهها)زبانيياغيرزباني(،ارتباطيچندوجهيوديالکتيکاست.اکودرتوجهبهاثرهنري،براقتدارزبانومجازهايبيانيدرآنتأكي��ددارد؛بهط��وريك��هدرکت��ابنشانهشناس��يوفلس���هيزب�ان،ب�هنظري�هيزبانپرداختهوكاربرداش�كالگون�اگونارتب�اطكالم���يومجازه���ايبي���انيراتوض���يحميده��د.)رورتي،
(.اکومعتقداستمعناومحتوايمتندرکلماتآننهفتهاستون��هدرنيت1390��:128،نقلشدهدررحيمي،1992��:98مولف،بلكهاينخوانندهاستكهبايدمصممباشدتابهني�تم�تندس�تياب�د.درهم�ينراستامعن�ايمتنرافق�طميت�وانبهعنوانپيوستگيذهنخوانندهبامتندرنظرگرفت؛چنانكهخوانندهبرايدركمتنودريافتمعانينهفت��هدرپسكلم��اتبايدب�اح�دسوگمانهزنيدستبهفرضيهسازيبزندتابراثرتعاملمناسبميانمتنوگمان�هزن�يه�ايوي،معناييبرايش
(.همچنيناکودرادامهبهنقشرمزگ��انتاکي��دداردوميگوي��د:»چ��نينفراين��دي133،همان:1990��:52حاصلشود.)اکو،(.حالسوالاينجاستاگرش��نونده165]فرايندداللت[ممکننيستمگربابهواسطهيوجوديکدستگاهرمزگان«)همان:
ياخوانندهبارمزگانمتنتوليدشدهوياگفتارتوليدشدهآشنانباشد؛چهگونهميتواندروندهايادبکالميي��ابيادبيکالميرادرفرايندتفسيرهايخويشتشخيصدهد؟اينموضوعحتيميتوانددرچ��ارچوبرمزگ��اني��کب��افتف��رهنگيخ��وديهممصداقداشتهباشدومنظورماصرفاايننيستکهمخاطبياشنوندهمتعلقبهي�کب�افتف�رهنگيدوري�اي�کديگ�ريدوراست.يعنيحتيدرچارچوبزبانفارسينيزيکمخاطباگربارمزگانپچيدهزبانمثلکاکرده��ايکن��اييواس��تعاريآش��نانباشد،ممکناستدرفرايندارتباطدالليبرداشتهايمتفاوتيازنشانههايکالميونوشتاريبکند،کهبامقاصدتوليدکننده
متنهمفاصلهبسياريداشتهباشد.(1389ضمناينکهبافته��ايموقعي�تيومت��نين��يزدرخ��وانشم��ابيت��اثيرنخواه��دب��ود.درم��وردب��افتمت�نيساس��اني)
(وهمچ��نين:184مينويسد:»بهبيانسادهميتوانآنچهمتن»قابگرفته«رادربرميگيرد،بافتدرنظ��رگ��رفت«)ص:»بافتزباني،شاملهمهياطالعاتياستکهدرچارچوبزباناست.محيطيکهجملهدرآنقرارگرفت�هاس�توب�دوندرنظرگرفتنمحيطخارجاززبانفهميدهميشود،بافتزبانيآناست.واحدهاييکهدرهمنشينيب��اهماينزنج��يرهيگفت��ارراتشكيلميدهند،»همبافت«ناميدهميشوند.تعبيرهرجمل�هازکالمب�هقب�لي�ابع�دازآنمح�دودميش�ود،ودرواق�ع،ب�ه
(.ب��افت65-1377��:64بهنق��لاز:مخت��اري،1391وسيلهيهمبافتخودفهميدهميشودوهردودرهمتنيدهاند«)الهيان،(.ازاينجاميتوانس��ازوکارهاي1389موقعيتيهمبهروابطيکمتنبابيرونازخودوباسايرمتوناشارهدارد)ساساني،
کلينشانهشناسينزداکوراچنينجمعبنديکرد:براياکوفرهنگيکنظامارتباطيپيچيدهاستوبنابراين،کنشهايصورتگرفتهدرسپهرفرهنگ،خصلتينشانهشناختيبهخودميگيرند.براياکومطالعهينشانهش��ناختيهمهيفرآين��دهايف��رهنگي،ب��همثاب��هفرآين��دهايارتب��اطياس��ت.اص��طالح»نشانگينامحدود«يابدونمرز؛براياکو،بهمعنايپويايينشانههادرفض�ايف��رهنگيواجتم�اعياس��توب��ههميندلي�ل
متنبراياکودرقياسباساختارارجحتراست.زيراتفسيرپذيريمتنوخوانشمتن،مقدماتارتباطآنرابابافتميسرميسازد.اينمسئلهرااکووامدارفرايندهاي
نشانهشناختيپرساست.»اکوبراساسديدگاهپرس،ديالوگبينمتنوخوانندهراعاملتوليدمعناميداند.اينجاستکه(.باايناوصافاکوبهساختارتثبيتشدهيا1976:26نشانگينامحدود،فرايندتفسيرهمبهشمارميرود«)اکو،
ساختارهايثابتاعتقاديندارد.وايننکته،محلجدايياکوازروشهايساختگرايانهاست.
نقشترجمهدرارتباطاتبینفرهنگی »متن سخنراني در سلیمانیه عراق«
دکتر فرزان سجودی
»نقشترجمهدرارتباطاتبينفرهنگي«درواقعمحوربحثياستکهبايدبااينسؤالآغازشود.چهارتباطيبينيکنظريهيفرهنگيويکنظريهيسياسيميتوانبرقرارکرد؟درنتيجهمنبحثرادرسهبخشپيشميبرموهربخشطبع�انتيج��هوپيامدبخشقبليخواهدبود.دربخشاولاينبحثرامطرحميکنمکهمنبينه��ويتف��رهنگيوه��ويتبرخاس��تهازق��درت
تم�ايزقاي�لميش�وم.درگ�ام–خ�واهمنامي�د"ه�ويتملي"يا"هويتسياسي"کهدرادامهيبحثمبهاختصارآنرا–سياسياول،سخنمدرموردتم�ايزبينه��ويتف�رهنگيوه��ويتبرخاس��تهازق��درتسياس��ياس��ت.ه��ويتف��رهنگيام��رينس�بيوپيوستارياست.ودرواقعهيچحققاطعيبهلحاظفرهنگي،گروهيراازگروهديگرمتمايزنميکند.منط��قه��ويتف��رهنگي،
اس��تفاده"يايا"نيست.حالآنکههويتبرخاستهازقدرتوحاکميتسياسيازمنطق"يايا"منطقصفرويکنيست،منطقميکند،وخطيقاطعکههمانمرزحاکميتسياسيباشدبهشخصهويتمليميبخشد.بهعبارتديگر،ش��خصي��ااي��راني
.هيچوضعيتپيوس��تاريي��ابين��ابينيدره��ويتسياس��يوج��ودن��دارد.ه��ويت"نهآلماني".ياآلمانياستيا"نهايراني"استياسياسيمحصولعملکرديکدستگاهياساختاراجرايي،استکهاسناديتوليدميکند.مثالبهماگذرنامهميدهدو...وب�هم�اهويتسياسيميبخش�د.ووض�عيتهموض�عيتقطعياس�ت.ومنمثالنميت�وانمبگ�ويممنکمياي�رانيوکميت�رکيهايهستم.يامندرجاييبينابينهستم.درواقعمنيااينسويمرزمياآنسويمرزوبستهبهاينکهکدامسويمرزباش��مي��کهويتسياسيمشخصوقطعيدريافتخواهمکرد.هيچپيوستارنسبيدرتأييدمسئلهيهويتسياسييامليدخ�التن�دارد.ازهمهمهمتراينکهقريببهاتفاقمرزهايتعيينکنندهيهويتسياسي،مرزهاييهستندک��هب��هدنب�الجن�گش��کلگرفتهان��ديعنياساسشکلگيريهويتسياسيوخطوطقاطعيکهبهماهويتسياس��يميبخش��د،جنگه��اب��ودهاس��ت.مثالجنگه��ا
ايرانوروسرادرنظربگيريد.اگرايرانيهاکميبيشترمقاومتميکردند،بخشهاييازس�رزمينهاييک��هام��روزدرقلم�روحاکميتکشورهايديگرقرارميگيرند،درونخطوطمرزيايرانق��رارميگ��رفتومثالدراينس��ويم��رزودرق��البخ��اکايرانقرارميگرفتندواگرکميبيشترعقبمينشستند،ممکنبودشهرهاييکهامروزهويتسياسياي��رانيدارن��د،ه��ويتسياسيديگريپيداميکردند.مقصودمازاينبحث،نفيضرورتکسبهويتسياسينيست،بلکهنتيجهايک��هميخ��واهمازاينبحثبگيرم،تفاوتبينهويتسياسيوهويتفرهنگيوتفاوتبينسازوکارهايشکلدهندهيبههويتسياس��يازي��کسووبههويتفرهنگيازسويديگراست.پسدوبارهتأکيدميکنمکهقريببهاتف�اقمرزه�ايتعيينکنن�دهيه�ويتمليي�اسياسي،برخاستهازجنگهاست.تقريباهيچمرزحاکيمتسياسيوجودنداردکهبهطريقيجزجنگتع��يينش��دهباش��د.واينمختصمنطقهيماهمنيست.بلکههمهيمرزهاياروپايفعلي)کهحاالباشکلگيرياتحاديهياروپا،ب�هس�ويبح�ثيک�همنميخواهممطرحکنميعنيکمرنگکردنمرزهايسياسيوپررنگکردنپيوستارفرهنگيميروند.(،چهزمانيکهکش��ورهاياروپاييدرقالباتحاديهياروپانبودندوهمامروزکههستند،براثرجنگهاشکلگرفتهاند.پسمفهومهويتسياسيياهويتمليدراساسبامفهومهويتفرهنگيمتفاوتاست.چونايندو،محصولسازوکارهايمتفاوتيهستند.کهالبتهبريکديگرتأثيرميگذارند.يعنيمثالوقتيخطمرزيتغييرميکند،طبيعياستکهفرهنگيدراينمي�اندونص�فميش�ودوه�ربخشآندريکسويمرزقرارميگيردويکبخشدريکسويمرزيکهويتسياسيپيداميکندوبخش�يديگ�ر،ه�ويتسياس�يديگريمييابدوتحتتأثيرآنساختارتبليغاتيرسانهايکههويتسياسيآنمنطقهرامطرحميکندق�رارميگ�يرد.همچ�نيندرطولتاريخهمامکانداردتغييراتفرهنگينيزبرايآناتفاقبيفت��د.پسبن��ابراين،ايندوعالوهب��راينک��هس��ازوکاره��ايمتفاوتيدارند،بريکديگرتأثيرگذارهستند.بن�ابراينبس�تهب�هم�يزانپيش�رويوتوانمن�ديي�کارتشدربراب�رآنديگ�ري،اينهويتهاتعيينميشوند.دردنياجنگهاييهستندکهدردهههايقبلاتفاقافتادهاندوتمامشدهاند،درخاورميانهماهنوزدرگيرجنگهايمختلفبرايتعيينخطوطمرزيکشورهايمختلفهس�تيم.مثالبس�تهب�هتوانمن�ديي�کارتشدربراب�رآنديگ�ري،بخشهاييازقفقازميتوانس�تنده�ويتاي�رانيداش�تهباش�ند.ي�اب�رعکسب�رخيازمن�اطقاي�رانه�ويتسياس�يجمه�وريآذربايجانراداشتهباشند.هويتسياسيرامفهوممرزتعيينميکند.ومرزيکخطاست.خطقاطعجداکننده،کهخ��ودم��رز
محصولمناسباتقدرتوبهخصوصقدرتنظامياست.اينبخشاولبحثاستکهبرميگرددبرتمايزبينهويتسياس��يوه��ويتف��رهنگي.درتکمي��لاينبحثفق��طايننکت��هرايادآوريکنمکهحاکميتسياسيدرهرحالکوششميکند،اينتمايزراناديدهبگيرد،وکوششميکند،هويتسياسي،يعنيهويتبرخاستهازساختارهويتسياسيراباه�ويتف�رهنگييکس�انجل�وهبده�د.ب�ههميندلي�لاس�تک�هص�احبانق�درتسياسيپيوستهدربرنامهريزيهايفرهنگياينتعبيررابهوجودميآورندوطبيعيجلوهميدهندکهکس��انيک��هدارايه��ويتسياسييکسانيهستند،هويتفرهنگييکسانيهمدارند.درصورتيکهدرکشورهاييمثلايرانکهتکثرقوميدارن��د،ممکناستتمايزفرهنگيبيندوقومکهدرشرقوغربايرانزندگيميکنندازنظرفرهنگيبسيارزيادباشد.دربخشدومبحثبيشترمتمرکزميشومبرمسئلهيهويتفرهنگي.بعدازتمايزيکهدربحثاولبينهويتسياسيوهويتف��رهنگيبرق��رارکردم.دراينديدگاه،فرهنگامرمتعالي،مقدسوستودهنيست،درعينحاليکهبسيارارزشمنداست.فرهن��گ،ش��بکهايازبينامتنيتتاريخيشدهاست.يعنيمتونيکهبههمارجاعميدهند،ازهمبهرهميگيرندودرطولزمانبهحي��اتوگس��ترشحضورشانادامهميدهندوبههميندليلفرهنگنسبيوپيوستارياست.فرهنگمحصولديالکتيکمرکزوحاشيهازيکس��ووديالوگخودوديگرياست.يعنيازيکسو،فرهنگيکهستهيمرک�زي،ي�کانباش�تمرک�زيداردک�همت�ونب�هت�دريج)از
منظورمهمهيابزارهاييکفرهنگاست،ازپوشاکوآيينهاگرفتهتامتونادبيوآثارهنري،تاآث��اردي��ني(درمرک��ز"متون"انباشتهميش�وندوهس�تهيمرک�زيوس�ختترفرهن�گراتش�کيلميدهن�دوازس�ويديگ�راينمرک�زاگ�ردري�کرابطهيديالکتيکيباحاشيهيفرهنگ،يع�نيهمپوش��انيبينمرزه��ايف��رهنگينباش��د،ازک��ارميافت��د.چ�ونخ�وراکشراازمرزه��اي
همپوشانيبينفرهنگهاميگيرد.درنتيجه،فرهنگامرينسبي،دگرگونشوندهوغيرقطعياست.بودهاست.يعنيدراينچارچوبفکريبهچيزيبهمعناياصالتفرهنگيکهبه"بينافرهنگ"هميشه"فرهنگ"عبارتديگربه
برتريفرهنگيبرفرهنگديگرياقوميبرقومديگربينجامد،يعنيبهفرهنگيکهقائمبهذاتخود،بهاصطالحاصيلوحاملارزشباشد،معتقدنيستم.اينبهآنمعنانيستکهبهارزشفرهنگمعتقدنيستم،بلکهبهآنمعناستکهارزشفرهنگرانهناشيازاصالتذاتي،بلکهناشيازديالوگبينفرهنگهاباهموناشيازجريانپوياوزندهيبدهبستانفرهنگيميدانم.فرهنگيکفضاست.يعنيهيچخطجداکنندهيصفرويکييکفرهنگراازفرهنگديگرجدانميکند.فرهنگهاوابستهي
يکديگرهستندوبدونحضورهمديگر،اصالوجودندارند.فرهنگيکفضاست.يکفضايچالشيتاريخيواجتماعيهمبعدهمزمانيدارد،يعنيگفتگويپيوستهيهمزمانيکفرهنگبافرهنگهايديگر،وهمبعددرزمانيدارد،يعنيگفتگويپيوستهييکفرهنگباگذشتهيخودآنفرهنگ،ادعايوجودهرفرهنگي،وابستهبهامکانوجودفرهنگديگراست.يعنيبدونتصوروجودفرهنگديگر،نميشودازفرهنگخودسخنگفت.پسبرخالفتفکراصالتگرايان،فرهنگنهامرايستاواصيلبلکه
امريپويا،پيوستهدگرگونشونده،تأثيرگذاربرديگريوتأثيرپذيرازديگرياست.فرهنگمحصولآميزشاست.آميزشيکهبيوقفهدرجرياناست.هرنوعتفکراصالتبخش،قبلازهرچيزبهفرهنگيکهبهاصطالحاصيل،پاکونيالودهبهديگريتلقيميشود،آسيبميرساند.چرا؟چونمجاريخوراکرسانبهفرهنگراازترسآلودهشدهبهديگريوهراسازديگري
ميبنددودر