از کتاب تا آزادی بیان

جان و خردم خداوند به نا بیان آزادیاب تا از کت

Upload: aida-ghajar

Post on 06-Mar-2016

242 views

Category:

Documents


8 download

DESCRIPTION

از مجموعه جزوه های بنیاد آرمان شهر

TRANSCRIPT

Page 1: از کتاب تا آزادی بیان

به نام خداوند جان و خرد

از کتاب تا آزادی بیان

Page 2: از کتاب تا آزادی بیان
Page 3: از کتاب تا آزادی بیان

کتاب، کتابت، کتاب خوانیسخنران ها:

استاد رهنورد زریابخانم منیژه باختریاستاد پرتو نادری

گفتگوگردان:محمد یاسین نگاه

Page 4: از کتاب تا آزادی بیان

شناسنامه:

از کتاب تا آزادی بیانکتاب، کتابت، کتاب خوانی )گفتگوی 18(

آزادی بیان و مسوولیت مدنی- مرز میان این دو چیست؟ )گفتگوی 26(

کتاب و کتابخوانی )مقاله ای از کامران فانی(گردآوری، ویرایش و انتشار: بنیاد آرمان شهر

طراحی و برگ آرایی: روح االمین امینیچاپ اول: پاییز 1389

شماره گان: 1000حق چاپ محفوظ و مخصوص ناشر است.

این کتاب با حمایت مالی اتحادیه اروپا منتشر شده است. بخشی از مصرف مالی چاپ این کتاب را سفارت فرانسه در کابل و بنیاد انستیتیوت جامعه باز افغانستان تأمین کرده اند. مسئولیت انتشار کتاب به عهده بنیاد آرمان شهر و مسئولیت محتوای مطالب به

عهده نویسنده یا نویسندگان است و به هیچ وجه نمی تواند بازتاب مواضع نهادهای تمویل کننده محسوب شود.

استفاده و اقتباس از نوشته های این کتاب با ذکر منبع مجاز است. این کتاب رایگان نیست اما به منظور ترغیب به کتابخوانی در حال

حاضر به طور رایگان در اختیار خواننده قرار گرفته است.نظرات مطرح شده در این کتاب الزاما خواست و مشی آرمان شهر

نیست.آدرس: افغانستان، کابل، بهارستان، کوچه قصابی، کوچه پنجم، خانه 195، دفتر آرمان شهرشماره های تماس: 0775321697 /

[email protected] :ایمیل

Page 5: از کتاب تا آزادی بیان

5

محمد ياسین نگاه، گرداننده و ريیس جلسه:

این در را دوستان همه آوري تشریف همه از نخست جلسه که بحثي است پیرامون کتاب، کتابت، کتابخواني در پیوند به سایر گفتگوهاي ماهواري که بنیاد آرمان شهر دایر ماه هر اخیر چهارشنبه هاي در مكان همین در امروز بحث امیدواریم مي گویم. آمدید خوش مي کند، نا تا که جامعه اي این روي به روزنه هایي و دریچه ها معلوم سوالیه ها در ابعاد مختلف به رویش ایستاده است، دارد ربط نوعي به پرسشي که به چند بتوانیم و بگشاید تهدید مختلف جهات از را ما کشور بحران هایي که با

مي کند، پاسخ بیابیم.نهادي است به این گفتگوها، پیوند بنیاد آرمان شهر در دموکراسي، بشر، حقوق مدني، جامعه زمینه ي در که انتقالي، تساوي حقوق مرد و زن و تمام مفاهیم عدالت و مقوالت دیگري که به نوعي با قضایاي افغانستان ربط بن بست ها و از را ما راه حل هایي که دارد و دریافت نجات هستیم به رو رو آن با امروز ما که بحران هایي زیر واری هفته نشست هاي همچنان مي کند. کار دهد، آدینه هر شهر آرمان بنیاد در سیاسي جامعه شناسي نام

كتاب، كتابت، كتاب خواني

Page 6: از کتاب تا آزادی بیان

6

جدا جواناني که از جمعي میان چاشت ها از پس روز و اجتماعي سیاسي، شعور و دغدغه بودن، دانشجو از آمده هم گرد جوانان که مي شود دایر دارند، اقتصادي و مي پردازند سیاسي جامعه شناسي مقوالت و مفاهیم به

همچنان برنامه هاي دیگر.تا آمدیم هم گرد طرف یك از ما حالي که در امروز افغانستان را در تولید بحران اندیشیدن و اندیشه، بحران به بررسي بگیریم، از سوي دیگر با دریغ و درد مي بینیم است. خردستیز جامعه ي یك متأسفانه ما جامعه ي که هر از گاهي که دشمنان این سرزمین و خرد دریابند که انساني در یكي از زاویه هاي این جغرافیا قدرت اندیشیدن، قدرت فكر کردن و قدرت تولید را دارد، آرامش خود تا راه هایي مي گردند داده و جهت دریافت از دست را آن عده کساني که به نوعي جامعه ي ما را به فكر کردن نمي دانم درد و دریغ با بردارند. راه سر از مي دارند، وا این سرنوشت جامعه ي ما است یا این سرنوشت را براي جامعه ي ما نوشته اند و یا هم تنبلي و بي تفاوتي ما باعث

نوشتن نا آگاهانه ي سرنوشت شده است.خود معظم استادان از جمعي در امروز ما خوش بختانه چون استاد رهنورد زریاب، نویسنده و پژوهشگري که از بلند باالیي افغانستان ارزش هر جهت در شرایط کنوني هستند با خود داریم. بحث امروز ما پیرامون کتاب، کتابت و کتاب خواني در جامعه ي ما است و استاد زریاب یكي از نمونه هاي بارز از نوشتن و اندیشیدن و تولید متن در جامعه ي افغانستان هستند. همین گونه خانم منیژه باختري استاد دانشگاه کابل و استاد پرتو نادري شاعر، نویسنده و

پژوهشگر خوب کشور مان را با خود داریم.شناخت از جمله مقوالت مسأله ساز و بحث آفریني است که در طول تاریخ بشریت تعریف واحدي از خود بیرون نداده است و این بر مي گردد به تحوالتي که هر لحظه در

از کتاب تا آزادی بیان

Page 7: از کتاب تا آزادی بیان

7

کتاب، کتابت، کتاب خوانی

درون جهان هاي معرفت شناسي هر انسان اتفاق مي افتد. دست متعالي شناخت هاي به که اندازه اي هر به انسان از آن خویش انساني را بلند به همان اندازه مدارج یازد، مي سازد. به قول دکتر علي شریعتي انسان موجودي است پیوسته در حال شدن و این شدن زماني امكان دارد که با را ترین خویشاوندي ها نزدیك تا نماید انسان تالش این تمام و نماید تأمین و برقرار ممكن شناخت هاي شناخت ها در وحله ي نخست از معرفت بر مي خیزد. این که چگونه ما مي توانیم به جهان معرفت هاي بزرگ دست راه ها این از یكي و دارد فراواني وجود راه هاي یازیم، نیز این و است رفتن خود در و اندیشیدن بدون شك روشن است که اندیشیدن بدون کاوش و پژوهش امكان ندارد. پس براي حل شدن در اندیشیدن و در خود رفتن بایست دست به مطالعه و کنكاش زد. بزرگ ترین بحراني که امروز افغانستان با آن درگیر است، بحران اندیشیدن فكر و کمتر اندیشیدن به مي کنیم فكر ما کمتر است. اندیشیدن. نسل جوان به سوي راه هاي رفتن به مي کنیم افغانستان که بدون سرنوشت سیاسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي جامعه به دست این نسل رقم مي خورد، نیز به با اندیشیدن اند. امروز گرد آمدیم تا نحوي دچار بحران هم بنشینیم و نقش کتاب، کتابت و کتاب خواني را از

جهات مختلف در کشور به بررسي بگیریم.

استاد رهنورد زرياب:آرمان بنیاد از مي کنم. تقدیم شما به صمینانه یي سالم شهر باید فراوان سپاسگذار بود که مجالس و محافلي از این گونه را سازمان مي دهد و جوانان را گرد هم مي آورد تا با هم به تبادل اندیشه بپردازند و اندیشه هاي شان بال

و پر یابد. من سخنراني طویلي ندارم فقط چند نكته اي را مي خواهم با

Page 8: از کتاب تا آزادی بیان

8

از کتاب تا آزادی بیان

شما در میان گذارم و بعد آرزومند و مشتاق این هستم که سخنان و اندیشه هاي شما را که نسل جوان این سرزمین

هستید، بشنوم. صنعت چاپ در افغانستان در زمان پادشاهي امیر شیر علي خان یعني در حدود سال هاي 1870 و 1873 بنیاد گذاري شد. صد سال پس از این تاریخ یعني در سال 1356 هجري خورشیدي شادروان محمد حسین نایل کار بسیار سودمند و ارزنده اش یعني فهرست کتب چاپي دري را نشر کرد. در صده یك درازاي در که مي بینیم فهرست این در

افغانستان 1268 عنوان کتاب به چاپ رسید. از شماري به است نتوانسته که مي گوید خود نایل کتاب هاي چاپي دست یابد و گمانش این است که شاید شمار کتاب هاي چاپي به زبان دري در این صد سال به بپذیریم، مي توان را نایل این گمانه ي اگر برسد. 2000گفت که در درازاي یك صده یعني تا سال 1356 هجري خورشیدي در افغانستان در حدود 2000 کتاب و رساله به زبان دري به چاپ رسیده بودند. به سخن دیگر مي توان گفت که به صورت میانگین هر سال تنها 20 کتاب و آمار ساده داشته ایم. همین زبان دري رساله ي چاپي در اندازه ما در عرصه ي چاپ کتاب چه نشان مي دهد که نادار و ناتوان بوده ایم. بگذریم از این که نایل در کتابش رهنماي خانواده، انجمن راپور رساله هایي چون: سومین فواید معلم، الیحه ي کار وزارت العاده روز فوق نشریه نیز را ها این مانند و داود محمد سردار بیانیه ي عامه، و کتاب هزار دو این که است روشن است. گنجانیده رساله در درازاي یك صد سال به هیچ روي پاسخگوي نیازهاي کشور نمي توانستند بود. از همین رو ما همواره وارد کننده کتاب نیز بوده ایم. در آغاز کتاب هاي مورد نیاز از شهرهاي بمبیي و کلكته و پسانتر از پشاور وارد هاي چاپ از مي شود ها کتاب این میان در مي شدند.

Page 9: از کتاب تا آزادی بیان

9

کتاب، کتابت، کتاب خوانی

مثنوي حافظ، دیوان چون کالسیك آثار انتقادي غیر خداوندگار بلخ، گلستان سعدي، دیوان شمس، منطق الطیر عطار و فرهنگ هایي چون ریاض اللغات و منتخب اللغات شیرازي، نجما چون کتاب هایي نیز و هدایت چراغ و چهل طوطي، چهار درویش و مانند این ها را نام برد. در این زمان بازار معروف کتاب فروشي کابل، بازار کتاب بود. در دهه ي بیست هجري خورشیدي در دوره نخست وزیري سپه ساالر شاه محمود خان کتاب هاي چاپ ایران به بازار کابل راه یافتند. از آن پس ما عمدتًا وارد کننده ي کتاب نخستین مي کنم فكر ایم. بوده ایران از کتاب فروشي اي که به کار فروش کتاب هاي چاپ ایران دست جاده ي در که بود پرست یزدان فروشي کتاب یازید،

والیت کابل موقعیت داشت. از دهه ي بیست تاکنون فرایند کتاب خواني در افغانستان فراز و فرودهایی داشته است. نخستین دور رونق کتاب نیمه ي دوم دهه ي بیست یعني در خواني را مي توان در دوره ي هفتم شوراي ملي سراغ کرد. در این دوره جوانان و روشن فكران کشور به ویژه در پایتخت با شور و شوق به کتاب خواني روي آوردند و نیازهاي شان را با همان

کتاب ها و مجله هاي چاپ ایران برآورده مي ساختند. دور دوم رونق کتاب خواني را مي شود در دهه ي چهل هجري خورشیدي که غالبًا به نام دوره ي دموکراسي یاد مي شود، یافت. در این دوره کتاب هاي ادبي و سیاسي دل بود اندازه اي به بستگي دل این داشتند. بسیار بسته گان از و مي نشستند و شب ها روزها جوانان از شماري که کتاب هاي کمیاب با دست نسخه برداري مي کردند. زیرا

در آن زمان دستگاه هاي کاپي به افغانستان نیامده بود. ویژه به و دهه ي شصت رونق کتاب خواني، دور سوم ایران مرز چند هر دوره این در است. آن دوم نیمه ي به کشور قاچاق به صورت اما کتاب بود رسمًا مسدود

Page 10: از کتاب تا آزادی بیان

10

از کتاب تا آزادی بیان

سوي از مي رسید. خوانندگان دست به و مي شد وارد دیگر در این دوره در داخل کشور نیز از سوي نهادهاي هنرمندان، اتحادیه نویسندگان، انجمن چون گوناگون سازمان جوانان و مانند این ها کتاب هاي زیادي به چاپ تا افغانستان نویسندگان انجمن تنها مي رسیدند. چنان که عرصه ي در کتاب 200 از بیشتر شصت دهه ي پایان ادبیات به چاپ رسانید و نیز در همین دهه بود که براي بزرگ، فردوسي شاهنامه ي افغانستان در بار نخستین تاریخ بیهقي، مثنوي خداوندگار بلخ و گزیده اي از دیوان شمس به چاپ رسیدند. گذشته از این کتاب های دیگري انتشارات پراگرس و از سوي بازار مي آمدند که به نیز

رادوگا به زبان دري در مسكو چاپ مي شدند. در این دوره رویكرد به آثار کالسیك حوزه ي فرهنگي خود مان و نیز آثار کالسیك هاي جهان چشمگیر بود. به گونه ي مثال مي شود از غزلیات بیدل یاد کرد که سال ها مي شد در انبار وزارت معارف خاك مي خورد و کسي به آن توجهي نداشت. این کتاب در این دوره بازار سیاه پیدا کرد و هر جلد آن تا 3500 و 4000 افغاني به فروش

مي رسید. کتاب و کتاب فرایند باره در که کرد یادآوري باید خواني در هر سه دوره ي یاد شده آماري در دست نداریم. یعني نمي دانیم که در این دوره هر سال چه تعداد کتاب وارد از کدام کشورها و مي رسیدند به چاپ در کشور این زمینه بود؟ در مي شدند و شمار کتاب خوانان چند تنها مي شود به مشاهدات و خاطرات شخصي اتكا کرد.

و اما وضعیت کنوني پدیده ي کتاب و کتاب خواني در کشور چگونه است؟

افغانستان امروز سرزمین جوانان و نوجوانان است. اکثریت جمعیت کشور ما را امروز جوانان و نوجوانان مي سازند. با نظرداشت همین نكته به عقیده ي من مي شود گفت که در

Page 11: از کتاب تا آزادی بیان

11

کتاب، کتابت، کتاب خوانی

کشور ما کار کتاب و کتاب خواني زار و بي سر و سامان است. هرچند باز هم مي شود گفت که ما آماري در دست نداریم تا بر بنیاد آن بدانیم که هر سال و هر ماه چه شمار به کتاب در کشور به چاپ مي رسد و چه شمار کتاب کشور وارد مي شود و چه تعداد کتاب فروخته مي شوند و چه تعداد خواننده چه کتاب هایي را مي خوانند. با این هم با نگاهي به پیرامون مان در مي یابیم که شمار کتاب خوانان با نظرداشت جمعیت کشور بسیار اندك است و به مجموع در فرهنگ پدیده ي که است حالي در این حاشیه ي جامعه رانده شده است و چیزي که مي شود گفت شبه فرهنگ است که جاي آن را گرفته است. شاید شما سیاست هاي امروز بگویم اگر که باشید نوا هم من با غربي به ویژه سیاست هاي اضالع متحده امریكا بر تار و پود جامعه ي ما چیره شده اند و همین سیاست ها هستند که سرنوشت فرهنگ و اندیشه را در سرزمین ما رقم مي زنند و تعیین مي کنند. به عنوان یك اصل مي خواهم بگویم که غرب از پخش اندیشه هاي جدي در میان جوانان سخت هراس دارد. این اصل نه تنها در کشوري چون افغانستان صدق نیز غربي کشورهاي درون در بل است، صادق

مي کند. ببینیم که چرا اینطور هست؟قیام جوانان و دانشجویان در سال 1968 میالدي در فرانسه غرب را به سختي تكان داد. این قیام به اندازه اي نیرومند بود که نزدیك بود افسر جنگ آزموده اي چون جنرال دوگول را ناگزیر سازد از فرانسه فرار کند. این جنبش و این قیام فرو نشانده شد و اما دستگاه اقتصادي سیاسي غرب این درس را آموخت که نباید چنین قیامي و چنین اقتصادي نتیجه دستگاه سیاسي- جنبشي تكرار شود. در غرب در صدد برآمد که جوانان را به پدیده هاي بي خطر مصروف و مشغول نگاه کند و این پدیده ها را بسیار زود به ویژه فوتبال و موسیقي دریافت. سكس، ورزش ها و

Page 12: از کتاب تا آزادی بیان

12

از کتاب تا آزادی بیان

پاپ. و امروز در غرب همین پدیده ها بر اذهان جوانان فرمانروایي دارند و از روي آوردن جوانان به اندیشه هاي جدي جلوگیري مي کنند. ما امروز در افغانستان رد پاي چنین سیاست ها را مي توانیم بشناسیم و تشخیص بدهیم. به یافتن راه که است به گونه اي کشور کنوني اوضاع آرمان خارجي نهادهاي به وابسته یا خارجي نهادهاي بسیاري از جوانان کشور است و این نهادهاي خارجي نه به داشته هاي فرهنگي ارزش مي گذارند و نه به اندیشه هاي ژرف و جدي. این نهادها به جوانان مطیع و سر به راهي بر زمینه ي عمل را نهادها این برنامه هاي دارند که نیاز جذب و جلب در دولت ناتواني کنند. پیاده درست سوي از باشد شده اي داده سازمان فرایند شاید جوانان سیاست گران غربي بر کشور ما. جوانان براي راه یافتن به این نهادها به دو مهارت نیاز دارند. یكي کاربرد کامپیوتر و دیگر آشنایي با زبان انگلیسي. پس بي جهت نیست که اگر امروز شما سري به کتاب فروشي هاي شهر بزنید، با انبوهي از فرهنگ هاي زبان انگلسي و نیز با شمار زیادي کتاب در زمینه کاربرد کامپیوتر رو به رو مي شوید و در مي یابید که همین کتاب ها بیشترین خریدار را دارند. در نتیجه کم تر جواني را سراغ مي توانید کرد که شاهنامه ي فردوسي بخواند یا فیه ما فیه را ورق بزند یا به دنبال تاریخ بیهقي بگردد و یا کتاب هاي گونترگراس، هانریش بل، گارسیا مارکز، دریدا و میشل فوکو را بخواند. از سوي تصویري رسانه هاي مثاًل ما گیر همه رسانه هاي دیگر براي انگیزي بر اندیشه و اندیشه ساز برنامه هاي ما چه

جوانان ما دارند؟ از سیاست هاي نابسامان بخشي این وضعیت باور من به جهاني است که باید در کشور ما پیاده شود. گردانندگان این سیاست ها در عرصه ي عمل، یا عناصر صادر شده از را چیز همه بسته که چشم کساني هم یا هستند غرب

Page 13: از کتاب تا آزادی بیان

13

کتاب، کتابت، کتاب خوانی

پذیرفته اند و مطابق نسخه هاي داده شده کار مي کنند. من نابسامان کنوني باور هستم که اوضاع دل آزار و بدین پدیده ي کتاب و کتاب خواني را باید در ماهیت همین سیاست ها جستجو کرد. آگاهي و خود آگاهي جوانان ما مي تواند پادزهري باشد براي خنثا ساختن این سیاست ها

در افغانستان.

خانم منیژه باختري:اینجا نستوه که و ستوده و فرهنگي دوستان همه براي تشریف آورده اند سالم و محبت تقدیم مي کنم. از یك سو خوش حال هستم که از طریق این تربیون با شما ارتباط مي گیرم و از سوي دیگر از جسارت و گستاخي اي که امروز در کنار دو استاد ظاهر مي شوم معذرت مي خواهم. در عمیق و فلسفي ریشه اي، خیلي بحث زریاب استاد دریچه ي یك از مي خواهم من که داشتند ارتباط این طبعًا که دیگري رویكرد و شوم بحث این وارد دیگر برداشت ها و باور خودم را بازتاب مي دهد در ارتباط به مسأله کتاب، نویسندگان و کتاب خواني داشته باشم. البته دوستان آرمان شهر خواستند تا من در جریان صحبت هاي خود نگاه و نظر فشرده اي داشته باشم در ارتباط به مسایل کتاب خواني و وضعیت کتاب خواني در دانشگاه کابل که البته در اخیر به صورت فشرده اي در این مورد بحث خواهم کرد. هر گاه قرار باشد که تنها در مورد دانشگاه مجرد پدیده ي یك دانشگاه من نظر به کنم صحبت تمام از و فرهنگي وضعیت از طبعًا و نیست جامعه از است. متاثر دارد، وجود افغانستان در که ساختارهایي در تنها را خواني کتاب و کتابت مسأله ي نمي شود بنًا

ساحه ي دانشگاه مطرح بسازم.به نظر من به خاطر شناسایي دقیق دشواري هایي که در این عرصه وجود دارد، نخست جایگاه نویسندگان، کتاب

Page 14: از کتاب تا آزادی بیان

14

از کتاب تا آزادی بیان

خوانان و بازار کتاب را در افغانستان باید بررسي کرد. اصواًل در افغانستان نویسنده به کدام افراد اطالق مي شود، به افغانستان در نویسندگي آیا هستند، نویسنده کي ها عنوان یك حرفه شناخته شده یا خیر؟ این یك مسأله ي بسیار مهمي است که مي تواند شناخت دقیق تري نسبت به این وضعیت به ما ارایه کند. ما مي بینیم که در افغانستان متأسفانه تعریف دقیقي از نویسنده وجود ندارد. نویسنده که اضافي اي فرصت هاي از استفاده با که است کسي اعضاي با بردن سر به و خوردن غذا استراحت، براي نویسندگي به کار و استفاده کند باید است خانواده اش افغانستان از طریق نویسندگي و بپردازد. هیچ فردي در نوشتن پولي به دست نیاورده و نویسندگي به حیث کار تولیدي شناخته نشده است. البته منظورم از کار تولیدي در مي آید به دست پول و مزد آن از است که کاري حالي که ما مي بینیم از نویسندگي در افغانستان پول و مزد آنچناني که بتواند وضعیت زندگي یك فرد را تغیر دهد و ضروریات و نیازهاي زندگي اش را تأمین کند به دست که است عمیقي بسیار معضله ي این بنابراین، نمي آید. افراد و شهروندان کمتر عالقمند مي شوند به نویسندگي

بپردازند. عالوه بر این دشواري دیگري که مي خواهم به آن اشاره کنم این است که حاال با قبول تمام مشكالت وقتي که نویسندگان به یك مقام و جایگاهي مي رسند، بعد از به دست آوردن شهرت و موقف کم تر کوشش مي کنند به بلند بردن دانش خود و موقف و موقعیتي را که در آغاز به دست آورده اند در همان حد باقي مي ماند و تالش و کوشش بیشتر به خاطر به دست آوردن معلومات بیشتر و آگاهي بیشتر نمي کنند. از طرف دیگر چندي آفریده هاي نویسندگان خیلي کم است و به هیچ صورت قابل مقایسه مي کنند زندگي ها کشور سایر در که نویسندگاني با

Page 15: از کتاب تا آزادی بیان

15

کتاب، کتابت، کتاب خوانی

نیست. البته این هم عوامل مختلفي دارد، زمینه هاي کار براي نویسندگان ما مساعد نیست اما به هر حال وقتي که ما یك نویسنده افغانستان را فرضًا با یك نویسنده ایران مقایسه مي کنیم یا یك تاریخ نویس افغان را با یك تاریخ نویس آمریكا مقایسه مي کنیم، متوجه مي شویم که تفاوت این آثار و چندي آفریده هاي میان خیلي عمده و کلي نویسندگان وجود دارد. همچنان تعبیر دیگري که مردم افغانستان از نویسندگي دارند این است که نویسنده ها یا داستان مي نویسند و یا هم شعر مي سرایند. در حالي که نویسندگي ابعاد وسیعي دارد. در بخش تاریخ، فلسفه، علوم سیاسي و در تمام عرصه ها افراد مي توانند به نویسندگي بپردازند اما متأسفانه نویسنده فقط به کسي اطالق مي شود و افرادي به خود اجازه مي دهند به نویسندگي بپردازند که

یا شاعراند و یا هم داستان مي نویسند.هر نویسنده و هر شاعر وقتي که مطلبي و یا شعري را نویسنده وجود اصواًل دارد. نیاز مخاطب به مي نویسد، بدون مخاطب نمي تواند ارزشي داشته باشد. پس مخاطبین یك جز عمده یا یك حلقه ي بسیار مهمي از این زنجیر و تسلسل هستند که کار نویسنده ها را تكمیل مي سازند و یكي از شاخصه هایي که در بلند بردن ظرفیت نویسندگان کمك مي کند، پویا گري و جستجوگري مخاطبین است. اندازه همان به باشیم داشته بهتري مخاطبین قدر هر مي توانیم نویسندگان بهتري داشته باشیم. وجود مخاطبین زیاد مي تواند نویسندگان زیاد و انگیزه هاي نویسندگي را

در یك کشور به وجود بیاورد.مهم ترین عواملي که ما مخاطبین روشن و جستجو گر نداریم این است که در افغانستان متأسفانه اکثریت مردم بي سواد هستند و کساني هم که سواد دارند سوادشان در باشند. خوبي خیلي مخاطب که نیست اندازه اي و حد که مي شود اطالق خطي به سواد افغانستان در متأسفانه

Page 16: از کتاب تا آزادی بیان

16

از کتاب تا آزادی بیان

روي آن خواندن و نوشتن حد اقل قرار دارد. در جامعه ي که کساني دارد. قرار خود پایین درجه ي در سواد ما بي سواد اند را در یك طرف خط قرار مي دهیم و کساني هم که سواد دارند متأسفانه سواد شان در حدي نیست که

عالقمندي بیشتري به کتاب و کتاب خواني داشته باشند.فكر مي کنم است مهم دیدگاه من خیلي از نكته اي که آمدن وجود به انترنت، پیدایي تكنولوژي مظاهر باعث شنیداري و دیداري رسانه هاي برقي، رسانه هاي شده اند تا مخاطبین و مردم کمتر به رسانه هاي چاپي و از جمله به کتاب ها رجوع کنند. البته این مشكلي نیست که در سطح افغانستان مطرح شود، بل مشكلي است که امروز در تمام جهان روي آن بحث مي شود که مخاطبین سایت هاي را وکتاب ها چاپي رسانه هاي گیرنده هاي انترنتي، بازي هاي کامپیوتري و چیزهاي دیگري از این دست بلعیده است. این واقعًا چیزي است که در عمل ما آن را مشاهده مي کنیم. قسمت عمده ي مصروفیت جوانان را امروز انترنت و بازي هاي کامپیوتري مي سازد. صرف بخواهیم گاه ما هر انترنت. ویژگي هاي و مزایا از نظر مي توانیم یقینًا کنیم، استفاده مثبت شكل به انترنت از اما کنیم تأمین هم انترنت در را خود خواندن نیازهاي مصرفي رویكرد انترنت از ما جوانان رویكرد متأسفانه از بگوییم ما که نیست دانشي و علمي رویكرد است، دیدگاه علم و دانش به انترنت مي پردازند، بلكه به عنوان استفاده دیگر وسایل و انترنت از مصرفي پدیده یك مي کنند. در مورد برنامه هایي که رسانه ها تولید مي کنند قباًل استاد مي گیرند، را مخاطبین وقت از قسمتي و در ما امروز که بگویم مي خواهم فقط کردند. صحبت عصر دوم رسانه ها به سر مي بریم و به تعبیري این عصر را عصر انفجار اطالعات مي نامند و در حقیقت عصر انفجار چیزهایي دارد که هم ویژگي هایي و مزایا با اطالعات

Page 17: از کتاب تا آزادی بیان

17

کتاب، کتابت، کتاب خوانی

را هم از انسان گرفته. انسان در این عصر اطالعات کم و بیش درمانده و سرگردان است که از بین گزینه هاي مختلفي که مظاهر تكنالوژي و جهاني شدن امروز برایش

تقدیم مي کند کدام را انتخاب کند. درباره دشواري هاي اقتصادي و جنگ هاي سال هاي اخیر باعث اقتصادي دشواري بگویم مي خواهم افغانستان در این مي شود تا تنش هاي رواني بي شماري در وجود افراد به میان بیاید و مشكالت اقتصادي باعث این مي شود که افراد فرصت بیشتر و وقت زیاد تري براي کتاب خواندن اقتصادي مشكالت دچار فردي که طبعًا باشند. نداشته است باید از تمام فرصت ها و از تمام زمینه ها به خاطر به دست آوردن پول و امتیاز استفاده کند و در این صورت وقت کافي و وقتي که با آرامش رواني به مطالعه بپردازد براي گیرنده ي امروز کمتر وجود دارد. از طرف دیگر عدم تسلط و رواج فرهنگ روشن گري و جستجوگري در میان با سوادان جامعه باعث این مي شود تا جمعیت هایي شكل نگیرند. در این جا منظورم از جمعیت ها پیدایي یك حوزه ي عمومي اي است که براي نخستین بار اندیشمندان مكتب فرانكفورت طرح کردند. امروز ما مي بینیم که از پیش که دموکراسي اي اما مي شود صحبت دموکراسي شكل نمي تواند باشد، عمومي حوزه ی یك آن زمینه ي گیرد. یعني براي برپایي یك نظام دموکراتیك ما به یك حوزه ي عمومي نیاز داریم و متأسفانه عمده ترین مشكل افغانستان در عمومي حوزه ي نگرفتن شكل دشواري و است. حاال در هر سطحي که باشد در میان جوانان وجود به زنان میان در ندارد، وجود اول نسل میان در ندارد، عنوان یك قشر آسیب پذیري وجود ندارد. چنین حوزه ي عمومي اي که افراد با هم نشسته و به تبادل نظر بپردازند و

افكار را رد و بدل بسازند.از دید دیگر اگر به مسأله ي کتاب و چاپ بپردازیم باز هم

Page 18: از کتاب تا آزادی بیان

18

از کتاب تا آزادی بیان

مي بینیم که مشكالت بي شماري در این عرصه وجود دارد. با در نظرداشت قانون اساسي و قانون رسانه هاي افغانستان تمام شهروندان افغانستان مي توانند به چاپ و نشر کتاب ها پرداخته و دست به تأسیس رسانه ها بزنند بدون ارایه قبلي و ویژگي هایي اند که امتیازات این ها دولتي. مقامات به دوره هاي در متأسفانه که است داده ما به قانون امروز گذشته ي سیاسي ما از چنین خوشبختي برخوردار نبودیم و امروز این قوانین براي ما این راه را میسر مي سازد تا بدون این که با سانسور رو به رو باشیم، اندیشه ها، گفته ها و پندارهاي خود را چه از طریق رسانه ها و چه از طریق کتاب ها در اختیار مردم قرار دهیم. فعاًل برنامه هاي مختلف کمپیوتري اي هم وجود دارد که کار چاپ و دیزاین را آسان تر ساخته و مردم مي توانند به سهولت به چاپ کتاب بر در را خوبي ویژگي سو یك از اگر البته بپردازند. دارد یعني تمام افراد مي توانند با استفاده از این برنامه و وجود افغانستان در که چاپ سهولت هاي از استفاده با دارد، کتاب هایي را به نشر برسانند اما از طرف دیگر به نظر من یك مقدار مشكالت و تنش هایي را در وضعیت فرهنگي در افغانستان به وجود آورده چون آزادي چاپ که کامپیوتري بي شمار برنامه هاي موجودیت و نشر و امروز جوانان و اکثر مردم با آن آشنااند، این زمینه ها را مساعد ساخته تا بعضي نوشته هاي بي سر و پایي به نام اثر ادبي یا اثر هنري و یا هم اثر پژوهشي امكان چاپ پیدا کند و کساني که این امكان را در اختیار دارند به عنوان نویسنده، شاعر و پژوهشگر در جامعه مطرح شوند. یعني اگر از یك سو مزیت هایي دارد از سوي دیگر آزادي ها که افغانستان مثل جامعه اي در مخصوصًا سهولت ها و جامعه ي در حال گذار است و مردم آشنایي دقیق با این پدیده ها ندارند، چنین وضعیت هاي نا هنجار و نا به ساماني

را به وجود مي آورد.

Page 19: از کتاب تا آزادی بیان

19

کتاب، کتابت، کتاب خوانی

به نظر من مسأله دیگري که در این عرصه مي توانیم مطرح با رویكرد جدي و منتقدین جدي است که نبود کنیم، علمي با کتاب ها برخورد کنند. در اکثر کشورهاي جهان کتابي که به نشر مي رسد بعد از نشر منتقدین به نقد آن مي پردازند و از زاویه هاي مختلفي تماشا مي کنند که این کتاب داراي کدام برتري ها و داراي کدام نواقص است. در حالي که در افغانستان کتاب ها به نشر مي رسد اما هیچ بدون کتابي و نمي کند پیدا آگاهي آن نشر از کسي صورت آن روي نقد که کتابي و شود معرفي این که نگیرد به هیچ صورت نمي تواند در میان مردم جا باز کند. حاال ما در قدم نخست منتقد نداریم و در قدم دوم منقدین این نه به مسایل با رویكردهاي علمي اندکي که داریم که ندیده، بلكه پندارها و ذهنیت هاي خیلي شخصي خود را در مورد کتاب ابراز مي دارند. باز هم اگر پیشتر برویم مي بینیم که نبود ناشرین مسلكي هم مي تواند دلیلي شود

بر این که در افغانستان کتابي به نشر نمي رسد. در مورد دانشگاه باید گفت که دانشگاه جایي نیست که تشكل فكر، تولید گیرد. صورت آموزش آن در تنها افكار و سمت دهي افكار یكي از کارهایي است که باید از طریق دانشگاه و دانشگاهیان صورت گیرد. متأسفانه اند و کار فلج این نگاه از امروز افغانستان دانشگاه هاي دهند، انجام عرصه این در باید که بایسته اي و شایسته نمي دهند. دانشگاه ها تبدیل شده اند به مكتبي که فقط به جزوه ی درسي و یادداشت هاي درسي محدود شده است. استادان و این قسمت هم مي توانیم تقصیر را متوجه در متوجه دانشجویان بسازیم. این جا یك مسأله ي دو بعدي است. نمي شود ما یك سوي مسأله را مطرح کنیم. از یك طرف استادان در دانشگاه هاي افغانستان متأسفانه به معیارها و ارزش نامه هاي علمي و اکادمیكي که امروز براي یك استاد دانشگاه نیاز است، مجهز و آراسته نیستند. استادان از

Page 20: از کتاب تا آزادی بیان

20

از کتاب تا آزادی بیان

دانش و سواد کمي برخورداراند که من هم مي توانم یكي از آن ها باشم. در مجموع قشر دانشگاهي افغانستان از سواد و دانش کمتري برخوردار هستند. اسم کسي را نمي برم اما مي توانم مثال دهم استاداني را که در طول ده سال حتا یك کتاب تازه نخوانده اند. تمام دانش آنان بر مي گردد به همان مطالعات و اندوخته هایي که در دوران تحصیلي این ها هیچ صورت به دوره آن از بعد و داشته اند خود کوشش نكرده اند به اندوخته هاي علمي خود بیافزایند و فكر کردند که دانش در همین جا ختم شده است. وقتي استادي که نیست، استاد عالقمند کتاب خواني که خود خود با نویسندگان آشنایي ندارد، چگونه ممكن است که دانشجویان را به طرف کتابت و کتاب خواني سوق دهد؟

اصاًل چنین چیزي ممكن نیست.

استاد پرتو نادري:بنام آن صمد بي چگونه ي یكتا

که کرد کون و مكان را به حرف کن پیدادانشجویان عزیز سالم بر شما باد!

فقط چند نكته ي پراکنده است که مي خواهم خدمت شما به عرض برسانم.

خداوند انسان را آفرید با تاج کرمنا که به تعبیري این تاج همانا خرد انسان است و تا حال انسان هر چیزي که دارد در نتیجه ي تجربه و خرد خود دارد. انسان ها آنگاه که به نام گذاري اشیاي ماحول و محیط خود آغار کردند و به هر چیز به بر اساس تعمیم نا مي گذاشتند، در حقیقت بود جاري همیشه دریاها آمد. به وجود شعرها نخستین نام طوفاني و جاري موجود این براي که وقتي اما و دریا گذاشته شد، دیگر حاال دریا از یك واقعیت بیروني به درون ذهن انسان ها آمد و انسان ها بدین گونه طبیعت ذهني نیز ایجاد کردند. چیزهایي در ذهن خود آفریدند

Page 21: از کتاب تا آزادی بیان

21

کتاب، کتابت، کتاب خوانی

و بدهند مادي مفاهیم جامه ي این براي بعد خواستند و آن زمان است که حرف ایجاد مي شود و آن زمان است که کلمه ایجاد مي شود. هر کلمه یك مفهومی است که بر اساس تعمیم به وجود مي آید و وقتي که شما کلمه اي را روي تخته مي نویسید، در حقیقت تجسم مادي به آن « مي نویسیم تخته روي ما وقتي که مي بخشید. مفهوم درخت « پیش چشم ما هیأتي زنده مي شود و ما در باره ي

درخت دوباره تصور مي کنیم. بدین گونه انسان بر اساس داشتن زبان نه تنها روابط میان تا حال هر آن چیزي که دارد بلكه ایجاد کرد، را خود مي توانیم بگوییم ادامه ي زبان است. زبان محملي است که تمام معنویت انسان را در بر مي گیرد و این را از نسلي البته در گذشته فقط کتاب بوده انتقال مي دهد. به نسلي که به وسیله ی آن دانش یك نسل به نسل دیگر انتقال

پیدا مي کرد. معمواًل انسان ها دو نوع دانش دارند. یكي دانش مستقیم که انسان در اثر تجربه ي شخصي خود به دست مي آورد از انسان ها که تیوریك یا مستقیم غیر دانش یكي و آن بود متوجه باید را نكته این مي گیرند. فرا کتاب ها دانش مي آید دست به کتاب ها از ما براي چیزي که براي کسي که آن را اما تیوریك است غیر مستقیم و تجربه کرده یك دانش مستقیم است. دانشمندي که براي نخستین بار در اثر حرارت دادن پوتاشیم پرمنگنات گاز آکسیجن را استحصال کرد، یك دانش مستقیم است ولي وقتي دانشجویان در دانشكده ها و البراتوارها این تجربه به مستقیم غیر دانش در حقیقت یك مي دهند انجام را دانش مستقیم تبدیل مي شود. از این نقطه نظر ما نیازمند به مطالعه ي کتاب هستیم. باید برویم و ببینیم. این کتاب ها در حقیقت جهان هاي گسترده و متفاوتي اند که ما با آن ها باید باید خواند؟ این که چقدر کتاب اما آشنا مي شویم.

Page 22: از کتاب تا آزادی بیان

22

از کتاب تا آزادی بیان

به حد کافي کتاب خواند. و اما آیا این اختیار همیشه در دست ما هست یا نه؟ به نظر من این اختیار همیشه در دست ما نیست. اندازه ي کتاب خواني ما را زندگي تعیین مي کند. من شخصًا یكي از کم خوان ترین آدم ها در این اگر غم احمد شاملو: » به گفته ي اخیر هستم. سال هاي نان بگذارد « و فكر مي کنم اکثر کسان دیگر هم همین

گونه اند. گاهي به صورت ذهني تصور مي کنم که سطح مطالعه در این سال ها بسیار پایین آمده. شاید سطح مطالعه ي خودم پایین آمده حتا میزان آفرینش هاي هنري و ادبي در میان این که دلیل به شاید است. آمده پایین ما نویسندگان خویش خویشتن در رفتن فرو براي کافي لحظه هاي

ندارند و آفرینش از این چیز آغاز مي شود.عقیده اي وجود دارد و من جایي خواندم که آن را نسبت داده بودند به ابو الفضل بیهقي که: » هر چیزي را باید یك بار خواند و یا هر کتابي به یك بار خواندن مي ارزد«. و من فكر مي کنم در روزگاري که ما زندگي مي کنیم آیا مي توان با همین دید به کتاب نگاه کرد؟ فعاًل عصر انفجار مطبوعات است. همه ي کتاب ها را همگان مطالعه مي کنند. مطالعه ي کتاب وابسته به این است که تخصص، ذوق و سلیقه ي شخصي انسان چي مي گوید و اال امكان پذیر نیست. من متیقین هستم هر کدام شما وقتي در خانه هاي تان در برابر قفسه هاي کتاب هاي تان قرار مي گیرید، آن زمان مي بینید که کتاب هایي را چند سال پیش خریده اید اما هنوز فرصت مطالعه ي آن نبوده و بعد کتاب ها را هم به صورت شتاب زده گرفته ورق مي زنید و باز به جایش مي گذارید. گویا زندگي نمي گذارد آدم همیشه مصروف مطالعه باشد ولي تشخیص کتاب براي خواندن یك امر بسیار مهم است. امروز هنر کتاب نخواندن مطرح است. چه را باید نخواند؛ نه این که همه چیز را خواند. باید این

Page 23: از کتاب تا آزادی بیان

23

کتاب، کتابت، کتاب خوانی

شمع وجود داشته باشد که چه کتابي را باید خواند. گاهي خواندن کتاب به اساس نویسندگان آن تعیین مي شود و یا به اساس بنگاه هاي نشراتي با اعتبار و یا هم به اساس تخصص شخصي انسان ها. زماني در افغانستان جوانان همه بسیاري به دست شان مي آمد مي خواندند. را که چیزي افراد به داشتن دانش دایره المعارفي عالقه داشتند. خوش داشتند در باره ی اقتصاد هم چیزي بفهمند، دوست داشتند هم و بفهمند چیزي هم حقوق و سیاست باره ی در باره ی شعر بنویسند و در داشتند یگان شعر هم دوست هم چیزهایي بگویند. ولي امروزه جهان به طرف تخصص پیش مي رود، پر خوان ترین انسان دانشمند ترین انسان نیست و دانشمند ترین انسان پر خوان ترین انسان نیست. بدون ابتكار فردي در یك همكاري ملي و جهاني دانشمند کسي نمي شود. به حافظه سپردن و پس دوباره از حافظه بیرون دادن و آن را تكرار کردن دانشمند بودن نیست. دانشمند قدرت تعمیم دارد و دانشمند آدم مي شناسد براي آن که تغییر دهد. ما براي این مي خوانیم تا نخست خود را و بعد محیط خود را تغییر دهیم. در غیر آن اگر بخوانیم نخواهد سودمندي بسیار کار من نظر به کنیم تكرار و جهان در ببینیم ما که است این خواندن از هدف بود. چه تفكري وجود دارد و این تفكر چقدر مي تواند براي ما سودمند باشد. بسیاري کسان در مطالعه ي خود عالقه دارند تا کتاب را بیشتر به حافظه بسپارند. بسیاري کسان عالقه دارند تا بدانند خط اصلي تفكر در کتاب چیست و کتاب عمدتًا چه پیامي را ارایه مي کند که به نظر من این مسأله در مطالعه بسیار زیاد مهم است تا این که ما سطر

هاي کتاب را به حافظه بسپاریم. خواب که خاطري به هم کسان بسیاري افغانستان در شان بیاید شبانه کتاب مي خوانند و کسي که با این هدف شروع مي کند به کتاب خواني اصاًل هیچ هدفي ندارد. در

Page 24: از کتاب تا آزادی بیان

24

از کتاب تا آزادی بیان

بلخي است که روزي کسي از شهید این قصه حالي که آمد و ایشان مصروف کتاب خواندن بودند گفت: خواجه

تنها نشسته است؟ خواجه گفت: حاال تنها شدم که تو آمدي.

انسان است. هر کتاب مي تواند یعني کتاب هم صحبت روزنه اي باشد به سوي سرزمین ها و جهان هاي نا شناخته ي ما همان گونه که در مورد تعریف شعر چنین مي گویند که شعر سفري است به سرزمین هاي ناشناخته. پیشتر این جا بحث شد که در چه دوره هایي در افغانستان سطح مطالعه افغانستان سطح مطالعه این دوره ها در بلي در بلند بوده. بسیار بلند بوده. در دوران مشروطیت، در دوران صدارت شاه محمود خان، در دهه ي دموکراسي و در دهه ي 60.

نوعي این جا در همیشه باشید داشته نگاهی شما اگر فكر از جنبشي همیشه داشت. وجود گرایي آرمان از داشت. چه در دوران مشروطیت و چه اندیشه وجود و سیاسي احزاب که خان محمود شاه دوران صدارت در به وجود آمد، شخصیت ها به وجود آمد، مطبوعات آزاد مناظره و بحث و مي خواندند مي نوشتند، روشنفكران و ولي دموکراسي. دهه ي در گونه همین به و مي کردند نداشته مطالعه وجود منظم اصول ما میان در وقتي هیچ و آن اصول منظم به این معنا که هیچ وقتي ما مشخص نكردیم که چه را در چه وقت باید بخوانیم؟ از کدام پله ها باید باال برویم؟ هر چیز پیش ما آمد خواندیم و انرژي ما بیشتر مصرف شد. خودم شخصًا کتاب هایي را که باید در دروان بسیار جواني مي خواندم، بسیار ناوقت خواندم و مسأله ي دیگر این است که کم تر انسان خوش بخت بوده این کتاب را بخوان که کسي پیدا شده و برایش گفته یا آن کتاب را نخوان. بزرگترین معظله یا مشكلي که در افغانستان میان نسل هاي فرهنگي و سیاسیون این کشور وجود داشته، هیچ وقتي یك تفاهم نبوده. کسي که چند

Page 25: از کتاب تا آزادی بیان

25

کتاب، کتابت، کتاب خوانی

سال بزرگ تر از کس دیگري بوده و موهایش هم سفید شده و کسي هم برایش گفته استاد، بعد او به پاییني ها به نظري دیده که خیلي هم یك نظر ناخوش آیند. مي خواهم دشوار خیلي برایم شما برابر در کردن صحبت بگویم است همان گونه که سرایش شعر یك تعداد جوانان مرا جوان یك مي بینیم که وقتي مي راند. عقب به همیشه بیست ساله چقدر شعر خوب مي گوید. در گذشته همین گونه بوده. هیچ گونه همكاري در میان نسل هاي مختلف فرهنگي ما نبوده. حتا مي توانم این را در مورد خود بگویم ندارم که به خاطر را نبود و هیچ کسي که هیچ کسي گفته باشد این کتاب را بگیر و بخوان؛ بعد شما به راه هاي مختلف مي روید تا سر انجام راه خود را پیدا مي کنید و این چه قدر وقت گیر است و زندگي چقدر کوتاه. انبوهي

کتاب ها ولي زمان بسیار کم.افغانستان در اصاًل عامه کتابخانه هاي به رفتن فرهنگ فقط نداشت. رونقي هیچ هم گذشته ها در ندارد. وجود تا کتابخانه به مي رفتند همه مي بارید باران که اوقاتي که خاطري به زمستان روزهاي هم یا و بگذرد باران کتابخانه ي عامه بخاري داشت افراد به خاطر گرم کردن شان به آن جا مي رفتند و یا هم در تابستان به خاطر نجات از گرمي به کتاب خانه مي رفتند. این فرهنگ هیچ وقتي وجود نداشته به دلیل این که شاید کسان وقت نداشتند و دیگر این که یك زماني تبادله میان جوانان وجود داشت و یك تعداد کساني هم که توان داشتند خودشان کتاب هم شاید و نباشد تبادله این هم شاید حاال مي خریدند. وضع زندگي به گونه اي است که هر کس نمي تواند کتاب دل خواه خود را بخرد و فرصت هم نیست. شما فقط بعد از ساعت 4 که مي توانید به کتابخانه بروید و مطالعه کنید

و بعد چگونه به خانه مي رسید؟ این دشواري هایي است که ما فعاًل با آن رو به رو هستیم.

Page 26: از کتاب تا آزادی بیان

26

از کتاب تا آزادی بیان

در مورد فرصت هایي که فعاًل براي چاپ کتاب به دست از گزارش هایي که آمده مي خواهم بگویم من در یكي سال 1357 در مجله ژوندون پس از پیروزي کودتاي ثور چاپ شده بود، حاال نمي دانم نویسنده آن کي بود، نوشته بود که پس از سال 1873 تا کودتاي ثور از کتاب هاي آفرینشي و ادبي، نه گزارش ها و بیانیه ها و راپور ها، پنجاه بدین این و بود شده چاپ افغانستان در کتاب عنوان مفهوم است که در هر دو سال یك کتاب چاپ شده بود. در زبان اوزبیكي بعد از آن فقط در سال هاي حاکمیت دیوان شمال در دوستم دوران حاکمیت یا و مجاهدین امیر علي شیر نواني چاپ شده بود. یعني این یك فاجعه است براي یك مملكت. شاعر و نویسنده با مخاطب خود زنده است همان مثلث ادبي، منتقد ادبي و خواننده ادبي است که وضعیت ادبي را به وجود مي آورد حاال ما فرض کنیم که نویسنده داریم ولي کسي نیست که این آثار را بررسي کند و هم دیگر رغبتي به خواندن آن ندارد و این همه مشكالتي اند که با آن دست و گریبان هستیم ولي خوشبین خیلي ها شعر وضعیت از من بگویم مي خواهم از از جوان ها چنان جوانه هایي تعدادي هستم. در وجود مناسبي بستر امیدوارم که مي بینم را توانایي و استعداد براي رشد آن ها فراهم شود تا در آینده شاعران بزرگ که مي شود معلوم حاال همین از و باشند سرزمین این این ها چه قدر با توانایي کار مي کنند و چقدر شعر خوب

مي سرایند.طوري که قباًل یادآوري کردم افراد دو نوع مطالعه دارند. یك تعداد افراد مطالعه افقي مي کنند و زیاد دوست دارند بگویند این قدر کتاب خوانده ام و یك تعداد کسان مطالعه دریافت عمودي مطالعه حقیقت در که دارند عمومي کتاب فقط ما که است این افقي مطالعه و است تفكر خواندیم و بهتر است این شیوه انتخاب شود که چقدر از

Page 27: از کتاب تا آزادی بیان

27

کتاب، کتابت، کتاب خوانی

کتاب دریافت شود و چقدر کتاب در شما تأثیر به جا بگذارد و چقدر تفكر شما را بر انگیزد که این یك امر بسیار زیاد مهم است. اگر براي سرگرمي یا تفنن باشد به

نظر من بهتر است آدم وقت خود را ضایع نسازد.بحثي که امروز زیر نام بازار آزاد در مجتمع جامعه مدني افغانستان راه اندازي شده بود، کساني از بازار آزاد دفاع مختلط اقتصادي نظام مي گفتند هم کساني و مي کردند براي ما بهتر است. گاه گاهي فكر مي کنم که نشود همین پایین آمدن سطح مطالعه و بي توجهي به فرهنگ و این بسیار من براي باشد. داشته ارتباط آزاد بازار به چیز ها پاکستان تعجب آور است که زماني که من در پشاور بودم، جواناني بودند که رپیه رپیه خود را جمع مي کردند و کتاب هاي خود را به چاپ مي رسانند. به مراتب میزان چاپ کتاب در پشاور باالتر و باالتر از میزان چاپي بود که فعاًل در کابل است ولي حاال همان آدم در جایي کار اما کتاب خود معاش مي گیرد دالر مثاًل 800 مي کند و بررسي روانشناسي به یك معظله این نمي کند. را چاپ نیازمند است که چرا چنین است. آن جا چي اجتماعي

بود و اینجا چیست؟هم گاهي و ندارد وجود آرمان حاال مي کنم فكر من در باشد نما دور براي که اندیشه اي یك مي کنم فكر مدینه هاي بسیاري ها باشد. شده کم شاید جوانان میان قهرمان هاي بسیاري ها دادند، دست از را خود فاضله ي ذهني خود را از دست دادند و در یك سردرگمي هستند. فقط چیزي که چاپ مي شود شعر است. در گذشته این جنبش هاي فكري، جنبش هاي مطالعه و جنبش هاي تحقیق و جنبش هاي کار را به وجود آورده است. نویسنده هاي ها آن که مي نویسند مقاله وقتي ما محققین و بزرگ را کنفرانسي وظیفه بدهد. وضعیت همین گونه است و من امیدوارم این وضعیت تغییر کند. در آخر مي خواهم

Page 28: از کتاب تا آزادی بیان

28

از کتاب تا آزادی بیان

بگویم که ضرب المثل مشهور روسي است و من این را از زبان یكي از دوستانم شنیده ام که مي گوید: هر کسي و کند آباد خانه اي بنشاند، نهالي باید خود زندگي در

کتابي باید بنویسد.

بخش پرسش و پاسخ

يك تن از اشتراك کننده ها:مي خواهم از استاد زریاب بپرسم که آیا در بخش ساختن فرهنگ و رفتن به فرهنگ سازي نقش روشن فكران فعاًل چیست و از طرف دیگر فقر اقتصادي اي که مردم دارد آیا این درست است که نویسندگان و روشن فكران به دلیل عدم موجودیت زمینه ي مناسب زندگي مردم به سیاست روي آوردند و خصوصًا ارتباط روشن فكران به این که استاد پرتو نادري مطرح کردند که بعضًا مثاًل معاش هم نداشتن آیا نمي کنند. چاپ را خود کتاب هاي و دارند مخاطب هم باعث این نمي شود تا بعضي روشن فكران و نویسنده ها روي بیاورند به سیاست و روي آوردن این ها

به سیاست چه مشكلي دارد و یا هم روي نیاوردن شان؟

دانشكده ی چهارم سال دانشجوي ( آزاد اهلل خیر فلسفه و جامعه شناسي دانشگاه کابل(:

به باور سخنران های عزیز آنچه که ما به آن نام مي گذاریم افغانستان، هنري و فرهنگي علمي، آفریده هاي و آثار از چقدر چاپي فراورده هاي و کتاب بخش خصوصًا

دیدگاه شما این ها با معیار هاي علمي برابراند؟کار و سر کتاب با کم کم که جواني عنوان به من دارم، آنچه که در سال هاي اخیر در افغانستان از چاپ بر آمده اصاًل نمي شود گفت کیفیت دارد. شما وقتي کتابي

Page 29: از کتاب تا آزادی بیان

29

کتاب، کتابت، کتاب خوانی

آن نویسنده ي شده، چاپ افغانستان در و مي خوانید را ولي است رسمي و اسم گفته ي خودش صاحب به هم را اشتباه پانزده تا ده شما کتاب، از صفحه اي هر در مي بینید. مشكالت امالیي دارد، مشكالت انشایي دارد و نمي دهد به خودش را این زحمت نویسنده ي عزیز حتا که یك بار کتابش را نمونه خواني کند و بعد باعث این مي شود مردم به کتاب هایي که در افغانستان چاپ مي شود کم عالقه شوند. این ها همه بر عالوه این که باالي کتاب سیستم این دارد. هم اقتصادي تاثیر دارد، تاثیر خوان باعث مي شود که بعد از این کتابي را که نویسنده ي افغان بازار کتاب در مي نویسد کسي نمي خرد و باعث رکود

افغانستان مي شود.

مريم حسیني از راديو دري صدا و سیماي ايران:به رو رو زیادي مشكالت با دولت این که کنار در ادبي نهادهاي به عهده ي است، من فكر مي کنم رسالت نقش فرهنگ اعتالي در عرصه ي است که فرهنگي و که است نادري آقاي از مشخصًا من پرسش و بگیرند عهده به را فرهنگي و ادبي نهاد یك مسوولیت ایشان دارد، نهادهاي ادبي و فرهنگي چقدر توانسته اند در فراهم آوري بستر براي تبادل اندیشه و فرهنگ کتاب خواني و

مطالعه سهم بگیرند؟

استاد رهنورد زرياب:پدیده هاي باید خاطرنشان کنم که مسأله به عنوان طرح باشند. نمي داشته انگیزه یا عامل یك غالبًا اجتماعي دارند مرکب عوامل و انگیزه ها اجتماعي پدیده هاي یعني مجموعه اي از عوامل و انگیزه ها باعث پدید آمدن اجتماعي یا یك وضعیت خاص اجتماعي یك پدیده ي

مي شود.

Page 30: از کتاب تا آزادی بیان

30

از کتاب تا آزادی بیان

مشكالتي که جوانان با آن رو به رو هستند یك مشكل نه، بلكه مجموعه اي از مشكالت است. پایین بودن سطح فرهنگ در کشور، توجه نداشتن دولت به امر فرهنگ، نبود جوانان، جمله از مردم زندگي سطح بودن پایین کارهاي مناسب براي جوانان همه ي این ها مجموعه اي از انگیزه ها و عواملي اند که جوانان ما را در برابر کوهي از دشواري ها و مشكالت قرار داده است. شخصًا من بدین باور هستم که جوانان ما در هیچ دوره اي به اندازه ي امروز با مشكالت و دشواري ها رو به رو نبوده اند. به گونه ي مثال خود من هنگامي که از دانشگاه کابل فارغ شدم، بالفاصله بدون هیچ گونه درنگي وزارت اطالعات و فرهنگ وقت اما بود افغاني معاشم 1700 داد. در آن زمان برایم کار زندگي مي رفت، جلو خوبي به زندگي معاش همین با با همین انسان مي توانست اداره مي شد و یك به خوبي پول زندگي کند. یعني نوعي تعادل میان عاید و مصرف کارمند دولت وجود داشت. بگذریم از این که در آن زمان دولت خود را مكلف احساس مي کرد تا براي کارمندان خود بیمه ي صحي داشته باشد، براي کارمندان خود مواد ارتزاقي را به قیمت بسیار ناچیز به فروش برساند. اما در حال حاضر با مقوله هایي چون بازار آزاد و اقتصاد بازار دولت تمامي مكلفیت ها را از گردن خود به دور انداخته و در حال حاضر ما دقیقًا نمي فهمیم وظیفه ي دولت در

افغانستان چیست؟ زماني نخست وزیر فرانسه در یك سخنراني خود گفت: است. کور بازار اما مي کند حرکت سویي به بازار چشم باید دولت مي کند. حرکت سو کدام به نمي داند و کند مراقبت و اداره را بازار باید دولت باشد، بازار مسوول و مكلف را خود فرانسه دولت گفتند: ایشان به را بازار و کند کار بازار چشم حیث به که مي داند متأسفانه افغانستان در کند. هدایت درست سمت یك

Page 31: از کتاب تا آزادی بیان

31

کتاب، کتابت، کتاب خوانی

بسیاري از مقوله ها نادرست شناخته شده. به همین صورت درست افغانستان در هم بازار اقتصاد یا بازار مقوله ي امروز در آلمان شناخته نشده. به گونه ي مثال شما اگر بخواهید یك فروشگاه کوچك ساسچ فروشي باز کنید، و کرده امضا را قانون ورق ده اقل حد هستید ناگزیر پابند به آن باشید و ناگزیر هستید همین ده ورق قانون را رعایت کنید. در غیر آن شما با مراقبت هاي دایمي اي رو با جریمه هاي سنگیني مي گیرد بازار صورت از که آمده بازار اقتصاد مقوله ي افغانستان در مي شوید. به رو مي کند، ایجاب بازار اقتصاد که اوضاعي و شرایط اما هایي که پدیده همه میان ترتیبي که به نیامده. وجود به به افغانستان وارد شده تضاد وجود دارد. به گونه ي مثال: تلفون همراه در افغانستان به وجود آمده و تقریبًا بیشتر مردم یك تلفون همراه در جیب دارند. اما فرهنگ تلفون فاتحه براي نیامده. روزي در مسجد افغانستان همراه در رفته بودم. تلفون شخصي که به فاتحه آمده بود زنگ زد و این آقا تلفون را برداشته و با طرف به گفتگو پرداخت و ناگهان به خنده آغاز کرد. مثلي که طرف نمي دانست این آدم در مجلس فاتحه است و قرآن خوانده مي شود. نتیجه این است که ما وقتي به مجلسي مي رویم فرهنگ تلفون همراه حكم مي کند که باید تلفون همراه خود را بهترین و آخرین این که نمونه ي دیگر خاموش کنیم. اما فرهنگ رانندگي در افغانستان آمده مدل موترها در پدیده هاي و مادي پدیده ي میان یعني نیامده. افغانستان معنوي همراه با این پدیده تضاد و تناقض وجود دارد. ما از پدیده هاي وارداتي فقط پدیده هاي مادي یعني بخشي پدیده این مكمل که دیگري بخش اما پذیرفته ایم را است، نادیده گرفته ایم. به همین ترتیب امروز دولت اعالم مي کند که در برابر جواناني که از دانشگاه فارغ مي شوند، مسوولیتي براي جذب شان ندارد. این در کشوري نظیر

Page 32: از کتاب تا آزادی بیان

32

از کتاب تا آزادی بیان

آلمان و یا فرانسه شاید درست باشد اما در افغانستاني که بازار کار وجود ندارد، نهادهایي که براي روشن فكران و فارغان کار تولید مي کنند، وجود ندارد. آیا باز هم دولت مسوولیت دیگر دولت که کند اعالم ما به دارد حق ندارد براي جوانان فارغ از دانشگاه کار ایجاد کند و یا هم این ها را به کار بگمارد. از سوي دیگر وزیر دارایی افغانستان اعالم مي کند که ما مي خواستیم معاش کارمندان دولت را بلند ببریم اما دوستان جهاني ما و به طور مثال معاش کارمندان نخواست مخالفت کرد و بانك جهاني دولت افغانستان بلند برود. معناي این سخن ها این است که از یك سو دولت افغانستان آزادي الزم را در پیشبرد سوي از و ندارد خود اجتماعي اقتصادي- سیاست هاي افغانستان دقیقًا و درست بازار در اقتصاد دیگر مقوله ي

درك نشده.بگویم مقدمه مي خواهم این نظرداشت با به هر صورت براي سوال دوست ما یك جواب چارچوب شده وجود ندراد که ما فوراً به جواب دوست ما بگوییم که راه حل این است. راه حل در بهبود وضعیت عمومي اجتماعي- به شما که مشكلي و است نهفته افغانستان اقتصادي اقتصادي- عمومي وضعیت مشكل مي کنید، اشاره آن وضعیت تا که است مشكلي است. افغانستان اجتماعي و نشود حل مجموع در افغانستان اقتصادي اجتماعي- ما نیابد، بهبود مجموع در اقتصادي اجتماعي- وضعیت با یك جواب خاص و نمي توانیم چنین مشكل ویژه را یگانه حل کنیم. در این صورت مي شود بگوییم جوانان افغانستان در وضعیت کننده تعیین نیرو هاي حیث به

مي توانند عمل کنند. خود و آگاهي گفتم خود سخنان فرجام در طوري که آگاهي مي تواند پاد زهري باشد براي مبارزه با زهرهاي ما اقتصادي اجتماعي- وضعیت در کنوني که کشنده ي

Page 33: از کتاب تا آزادی بیان

33

کتاب، کتابت، کتاب خوانی

وجود دارد. ما باید این پادزهر را پیدا کنیم. هر کدام ما و تك تك شما باید بكوشید که این پادزهر را پیدا کنید تا با این پادزهر زهرهاي هولناك موجود در وضعیت کنوني

اجتماعي- اقتصادي افغانستان را خنثا کرده بتوانیم.

خانم منیژه باختري:به نظر من پاسخ همه پرسش ها تا اندازه یي داده شد اما در مورد این که آیا روشنفكران مي توانند در تغبیر وضعیت ادبي، فرهنگي و روشن گري افغانستان سهم داشته باشند مي توانند افغانستان دگراندیشان و روشنفكران یقینًا به با البته دهند. تغیر را افغانستان به سامان نا وضعیت وجود آوردن یك سیاست گذاري خیلي عمیق و بنیادین حل را دشواري این مي توانند کشور سطح در فرهنگي کنند. اما هرگاه فقط از یك نویسنده و یا از یك نهاد تنهایي به بتوانند که باشیم داشته را توقع این فرهنگي هیچ به بپردازند، قضیه این حل به مجرد به صورت یا با استاد زریاب گفتند، نیست. قسمي که صورت ممكن تغیر وضعیت و با تغیر در ساختارهاي اجتماعي- اقتصادي به تغییراتي را افغانستان ما مي توانیم در کل و فرهنگي در کوتاه را که روشن فكرا اما کاري و بیاوریم وجود مدت مي توانند انجام دهند، چاپ و نشر اندیشه هاي شان از طریق رسانه ها است و یا هم راه گذاري و راه اندازي این چنیني که امروز شما در آن قرار دارید، این خود مي تواند

در تغیر و روشن ساختن ذهنیت ها سهم داشته باشد.در مورد چاپ کتاب هایي که با کیفیت پایین در افغانستان به چاپ مي رسند و رغبت خواننده را بر نمي انگیزد باید وضع متأسفانه دارم. قبول را این شخصًا من که گفت اصواًل است. ناقص خیلي افغانستان در کتاب چاپ خوب ویراستاران به ما بهتر کیفیت و چاپ خاطر به ضرورت داریم. کسي به نام ویراستار در افغانستان وجود

Page 34: از کتاب تا آزادی بیان

34

از کتاب تا آزادی بیان

ندارد و یا حد اقل گفته مي توانیم که کار ویراستاري به عنوان یك کار اساسي اي که مي تواند یك اثر را تكمیل کند، اصاًل به وجود نیامده و از طرف دیگر نویسندگان نمي دهند. ارزشي هیچ گونه اصاًل ویراستار نقش به هم ممكن کسي در رشته هاي ساینس و یا فیزیك نظریه هاي این شخص از نمي توانیم ما اما باشد داشته خوبي خیلي توقع داشته باشیم که تمام اصول و نكته هاي ظریفي که در نویسندگي وجود دارد را هم بلد باشد. حاال این کار ویراستار است و ویراستار مي تواند با رفع اشتباهات اثر را

قابل خواندن بسازد.

استاد پرتو نادري:باشیم که داشته انتظار نمي توانیم در یك وضعیت کلي مثاًل فالن نهاد ادبي مي تواند یك جنبش مطالعه و تحقیق را در کشور به وجود بیاورد. وضعیت در مجموع وضعیت به که مي کنم کار موسسه اي در خودم است. ناگواری دو حدود از است. افغانستان مدني جامعه ی مجتمع نام 1500 حدود که داریم کتابخانه یك ما که است سال جلد کتاب به زبان هاي فارسي دري و هم چنان به زبان انگلیسي وجود دارد و همچنین یك مرکز خدمات انترنتي با مي توانند مكاتب شاگردان و دانشجویان تمام داریم. آوردن یك سند، عضویت کتاب خانه را حاصل کرده و از مرکز خدمات انترنتي به صورت رایگان استفاده کنند. به مرکز خدمات نشان مي دهد که هر هفته ولي تجربه انترنتي ما حدود 90 تن از شاگردان و یا افراد دیگر به

خاطر کار مي آیندو از انترنت استفاده مي کنند ولي در هفته کم و بیش 10

نفر براي گرفتن کتاب مي آیند.طوري که پیشتر بحث شد عوامل مختلفي دست به دست وجود به را وضعیتي چنین یك متأسفانه که داده هم

Page 35: از کتاب تا آزادی بیان

35

کتاب، کتابت، کتاب خوانی

آورده. حتما کساني هم که به مرکز انترنت مي آیند براي براي هم یا و دوستان با گرفتن تماس نامه، فرستادن مشاهده از یك سایت به آنجا مي آیند. ولي به کتاب خانه مراجعه بسیار کم است. به نظر من شاید یك دلیلش این است که جوانان مي بینند چیزي به نام فرهنگ در کشور

شان بسیار به حاشیه رانده شده است. حتا من شخصًا بگویم که مي خواهم را دیگر چیز یك در زمان حاکمیت مجادین در افغانستان موجودیت خود حس فعاًل ولي مي کردم حس شاعر یك عنوان به را از بیشتر و نمي کنم. من حاال مسوول یك بخش هستم دست که کساني تمام مي شناسند. مرا مردم عنوان این دارند ادبي آفرینش که )کساني نویسندگي اند اندرکار از است و رانده شده اند. فرهنگ در حاشیه به حاشیه )این نقطه نظر یك جوان مي بیند که دیگر خواندن شصت و نمي آورد دالر برایش فردوسي شاهنامه ي بیت هزار حافظه به اگر را انگلیسي کلمه هزار در عوض شصت بسپارد ماهانه 800 دالر حقوق مي گیرد و از این نقطه نظر حاال آن ارماني که در دراز مدت باید چگونه باشد به آن

نمي اندیشد او فقط به امروز فكر مي کند و بس.

سهراب دانشجوي سال چهارم دانشگاه پولي تخنیك کابل:

پرسش من متوجه خانم منیژه باختری است و آن این که میان را ساینسي مسایل و ادب جایگاه مي توانیم چطور جوانان مشخص سازیم. به قول یك ریاضي دان مشهور آلماني یك ریاضي دان وقتي کامل است که تا اندازه اي

هم شاعر باشد و این خود جایگاه ادب را معلوم مي کند.

ربانی بزرگمهر:رغبت ادبي و تاریخي آثار در برد دست و جعل آیا

Page 36: از کتاب تا آزادی بیان

36

از کتاب تا آزادی بیان

کساني که عالقمند مطالعه هستند را کم نمي سازد؟

استاد زرياب:پرسش شد مطرح روشن فكر مورد در که پرسشی در ما که کنیم کار سره یك ما که این است. جالبي افغانستان روشن فكر نداریم، فكر مي کنم تا اندازه اي دور از انصاف باشد. آیا ما میر محمد صدیق فرهنگ را با آن اخیر قرن پنج در افغانستان یعني گرانبهایش بسیار اثر نمي توانیم یك روشن فكر بگوییم؟ چنان که اشاره کردند یا و فكر مروج یا هستند، فكر مولد یا روشن فكران مصرف کننده فكر هستند. روشن فكر مولد، مولد اندیشه نه تنها در کشور عقب مانده اي چون افغانستان مي تواند اندیشه گر و امروز هم باشد، بل در سطح جهان اندك روشن فكر مولد اندیشه اندك است. وقتي ما مي بینیم که میشل فوکو و ژاك دریدا خودشان را پیروان و شاگردان الهام گرفته از اندیشه هاي نیچه مي دانند و فوکو نیچه و در آموختم، نیچه از را فلسفه من مي نویسد که صریحًا را اندیشه تولید ما چگونه مي توانیم دعواي این صورت در افغانستان داشته باشیم. اما اگر این بخش بندي یا این روشن فكر ي مقوله و روشن فكر مورد در را تصنیف مصرف و اندیشه مروج و اندیشه ایجادگر که بپذیریم کننده اندیشه است، ما به یقین در افغانستان مروج اندیشه داریم و داشته ایم و مصرف کننده ي اندیشه هم داریم و

داشته ایم. و اما در مورد پرسشي که چرا نهادهاي عظیم اقتصادي که بگویم مي خواهم باشند داشته قاطع نقش مي توانند مرکب عوامل اجتماعي، پدیده هاي و عوامل هرچند مي تواند عوامل از یكي موارد از پاره اي در اما دارند، عامل عمده و تعیین کننده به شمار برود و یا شناخته شود و من به این باور هستم که امروز نهادها و انحصارات و

Page 37: از کتاب تا آزادی بیان

37

کتاب، کتابت، کتاب خوانی

سرمایه هاي چند ملیتي در جهان عواملي از عوامل بسیار اقتصادي، عمومي وضعیت در کننده تعیین و اثرگذار

اجتماعي و فرهنگي جهان است.آشنایي مثال به گونه ي هند تلویزیون هاي با کساني که همان تلویزیون ها این از بسیاري در که مي بینند دارند سیاست هایي به کار مي رود که من قباًل در سخنان خود من است؟ تصادف یك این آیا کردم. اشاره آن به مي گویم نه! تصادف نیست. این تلویزیون ها به نحوي از انحا از سوي انحصارات بزرگ و سرمایه هاي غول پیكر داشته انتظار شما و مي شوند تمویل هند و خارج داخل افغانستان هم ما چنین باشید که در آینده ي نزدیك در رسانه هایي خواهیم داشت و احتمااًل همین حاال هم داریم که به گونه اي از گونه ها با سرمایه ها و انحصارات بزرگ جهان تمویل مي شوند و تمویل خواهند شد و همان نقشي را بازي خواهند کرد در این کشور که آن انحصارات و

آن سرمایه هاي بزرگ مي خواهند.بنده دارد. تعلق کجا به موالنا که این مورد در اما و مي خواهم بگویم که بزرگان گذشته ي ما به هیچ کشور کنوني با این محدوده هاي سیاسي تعلق ندارند. این بزرگان به یك حوزه ي فرهنگي بسیار پر شكوه تعلق داشته اند که از قسطنطنیه آغاز مي شد و تا بنگله دیش امروز ادامه مي یابد. ما امروز بیدل را نمي توانیم بگوییم که هندوستاني است. ما امروز موالنا، خداوندگار بلخ را نمي توانیم بگوییم افغانستاني است، ما امروز نظامي قصه پرداز را نمي توانیم بگوییم که آذربایجاني است، ما امروز لسان الغیب حافظ را نمي توانیم بگوییم ایراني است. این ها و بزرگان همانند این ها به یك حوزه ي فرهنگي تعلق داشتند و به همین

حوزه ي فرهنگي هنوز هم تعلق دارند.

Page 38: از کتاب تا آزادی بیان

38

خانم منیژه باختري:یك نكته اي که استاد زریاب هم به آن اشاره کردند من هم یك اشاره ي کوتاه مي کنم که فعاًل ما به نام روشن فكر و یا با ویژگي هایي که براي یك روشن فكر بر شماریم کسي را در افغانستان نداریم، من زیاد موافق نیستم. به نظر من یك مقدار دور از انصاف است که ما ادعا کنیم هیچ

روشن فكري در افغانستان نبوده و فعالً هم نیست.در مورد این که ما گفتیم نویسندگان ما بیشتر سیاست زده شده اند، سیاست زدگي جزیي از زندگي حساب مي شود. هر انسان، هر نباشد، زده سیاست نمي تواند کسي هیچ فردي، خواه نویسنده و یا خواه یك شهروند عادي نمي تواند به دور از فضاي کاذبي که در ذهنش وجود دارد، زندگي مطرح مي کند واترلب فضاي کاذبي که این طبعًا کند. از سیاست، از فرهنگ، از پیراموني، محیط از متاثر و یك ذهنیت باالي نمي تواند است اجتماع از و اقتصاد نویسنده اثر نداشته باشد. پس یك مقداري هر نویسنده و هر شهروند و هر انساني سیاست زده مي باشد اما این که تا چه مقدار و تا چه حدي این متفاوت است. هر گاه ما تمام نویسنده ها را در داخل افغانستان متهم بسازیم که به شكل منفي سیاست زده هستند و تربیون هایي براي کشور هاي نداشته انصاف به به نظر من داوري نزدیك خارجي اند، باشیم. شاید چنین چیز هایي وجود داشته باشد اما به هر آزاده یي و وارسته خیلي شاعران و نویسندگان ما حال داشته ایم که مي شود باالي اندیشه هاي شان و باالي موضع گیري هایي که داشته اند، افتخار کنیم. مثاًل موضع گیري اي که استاد زریاب در همین چند ماه اخیر داشته مي تواند حقیقت در باشد. زبان ها فارسي تمام براي افتخار مایه دولت که بود زریاب استاد گیري هاي موضع همین با با این مسأله کوتاه آمد. هر گاه استاد زریاب و شخص توان مندي مثل استاد وجود نمي داشت در این مورد موضع

Page 39: از کتاب تا آزادی بیان

39

گیري مشخص نمي کرد، فكر کنید که وضعیت خیلي بد تري بود. آیا شما این گام را به عنوان یك گامي براي روشن نگري و روشن فكري نمي نگرید؟ این چیزي است

که ما باید به آن اعتراف کنیم.

استاد پرتو نادري:به نحوي به تمام پرسش ها پاسخ ارایه شد و فقط مي خواهم یك جمله را بگویم و آن این که کسي مخالفت با زبان با کمپیوتر. چیزي را که ما انگلیسي ندارد و همان گونه یاد نام جهاني شدن به تهاجم فرهنگي مي نامیم در غرب مي شود. به هر حال ما چه بخواهیم و چه نخواهیم این زبان در حال گسترش است و طبق پیش بیني یونیسكو بسیاري زبان ها شاید بمیرند. سخن بر سر این است که در تالش در این جهت باید ادامه داشته باشد که از یك نوع از خود بیگانگي فرهنگي سر دچار نشویم. خیلي خوب است که به باید پهلوي آن اما در انگلیسي مي آموزد یك جوان تاریخ و فرهنگ سرزمین خود هم عالقه داشته باشد ولي

اینجا این مسأله معكوس است.مي خواهم مثالي را بیان کنم. بسیاري از دانشمندان افغان از ایران به کابل آمدند ولي چون این ها انگلیسي نمي فهمیدند بعد از یك مدت زماني تالش و کاریابي دوباره به ایران از که دوستاني و جوانان تعداد یك ولي گشتند. بر پاکستان آمدند، این ها فقط انگلیسي و کمپیوتر مي فهمند هم خیلي و دارند خوبي موقعیت هاي هم خیلي حاال و و متحد ملل مربوط ارگان هاي به را نادرست اطالعات دیگر جاها ارایه مي کنند چون از تاریخ و فرهنگ کشور چیزي نمي فهمند. تالش ما این باید باشد که از این به بعد زندگي فرهنگي نباید در نسل جوان فراموش شود که در

نهایت مي تواند بسیار زیاد فاجعه بار باشد.جعل بلي که گفت باید بزرگمهر آقاي به پاسخ در

Page 40: از کتاب تا آزادی بیان

40

همیشه در تاریخ ما وجود داشته، ما تاریخ نویسان جعال افشا این که جعل آن ها براي داشتیم ولي زیادي بسیار شود، باید مطالعه کرد وگرنه آن آقا باز هم جعل مي کند. ما مي توانیم جعال را به وسیله چراغ مطالعه و دانش خود

پیدا کنیم.داد گسترش را مطالعه مي شود چگونه این که مورد در مي خواهم بگویم که با وجود این که از دوره هاي قبلي افغانستان هیچ وقتي سطح مطالعه یاد آوري کردیم، در چشم گیر نبوده. شما یك کشوري را در همسایگي دارید به طرف بسیار نگاه به یك پاکستان که همیشه نام به آن دیده مي شود. مي خواهم بگویم میزان مطالعه و دست کم میزان روزنامه خواني آن قدر در پاکستان مروج است که در ایران هم نیست. حتا تبنگي پاکستاني هم روزانه افغانستان نشریه مي خرد و مي خواند چیزي که در یك وجود ندارد و این بحثي که امروز راه اندازي شده خودش مي تواند سر آغاز ایجاد یك جنبش و تفكر براي مطالعه

است.به هر حال من امیدوارم این حرکت هایي که آغاز شده به ثمر برسد و یك بار دیگر جنبش مطالعه، کتاب خواني و آفرینش هاي ادبي در کشور ما رونق بیشتر پیدا کند و من متیقین هستم که ما از یك سابقه درخشان فرهنگي برخوردار هستیم. وضعیت ناگوار سیاسي- اجتماعي ما را به این حالت افگنده و امیدواریم از این دوره ي بحراني

بگذریم.

مجری برنامه:نور دیده

تاج سر خدا نگهدار

Page 41: از کتاب تا آزادی بیان

آزادی بیان و مسوولیت مدنی- مرز میان این دو

چیست؟سخنران ها:

استاد رهنورد زریاب )نویسنده(آقای قسیم اخگر )مدیر مسوول روزنامه ی 8

صبح و فعال حقوق بشر(

گفتگوگردان:محمد یاسین نگاه

Page 42: از کتاب تا آزادی بیان
Page 43: از کتاب تا آزادی بیان

43

گفتگو گردان جلسه، آقای محمد ياسین نگاه:توجه با و داریم قرار ما در آن به وضعیتی که توجه با در دموکراسی، قبال در افغانستان جهانی که حمایت به قبال در اجتماعی، رفاه قبال در انتقالی، عدالت قبال رفتن به طرف یك جامعه ی مطلوب و باالخره گذار از مرحله ی بحران و جنگی که در آن قرار داریم می شود این و تر می شود تنگ این دوستی هایی که هر روز و پاریس نشست آخرین تا بن نشست از نشست هایی که و آوردن میلیاردها دالر به صورت سر سام آور، کمك های50 میلیارد دالری برای افغانستان و آمدن هیأت های حقیقت یاب به افغانستان که عمق بحران را در افغانستان به بررسی بگیرند و افغانستان را به سوی صلح، عدالت و

دموکراسی فرا بخوانند.شعار تمام با سو یك از سخاوت مندانه ما همه این با های بشر دوستانه ی جهانی اعالم هم صدایی می کنیم. از آزادی بیان که یكی از بدنه ها و یكی از ماده های اساسی اعالمیه ی جهانی حقوق بشر است، بدون هیچ مالحظه ای از جانب و بدون هیچ خط کشی ای حمایت می کنیم و دیگر برای تأمین عدالت اجتماعی و یا برای شكار یك باز هم رییس جمهور حكم اعدام 50 نفر را افراد تعداد

آزادی بیان و مسوولیت مدنی- مرز میان این دو چیست؟

Page 44: از کتاب تا آزادی بیان

44

از کتاب تا آزادی بیان

صادر می کند. تناقض های موجود در پالیسی دولت، در استراتیژی دولت از کابل پایتخت دولت، شهر دموکراسی و انتحار ساخته. اعدام بی موقع، عفو بی موقع و امضا کردن نا خوانده پیامد هایی دارد که ما امروز نتایج نا خوشایند

آن را به چشم می بینیم. در بیان آزادی برای آمدیم گرد ما شرایطی چنین در برای افغانستان، برای مسوولیت های مدنی در افغانستان، افغانستان شهروندان سیاسی و اجتماعی شعور ارتقای جایی که کابل می کنیم. صحبت هم با و می کنیم فكر در هر خیابانش صد ها روایت نا خوانده و نا تمام پابرجا دموکراسی، طبل بر سو یك از شهری که کابل است. آزادی بیان، رفاه اجتماعی، رفتن به سوی یك جامعه ی دموکراتیك نواخته می شود و از سوی دیگر در فاصله ی پنج کیلو متری شاهراه مرکزی کابل طالبان مسلح انتظار برای سو یك از کابل در ما دارند. را کابل به ورود آزادی بیان صحبت می کنیم، در قندهار دختری به جرم در ما می دهد. دست از را خود چشم های رفتن مكتب کابل به عنوان نخبگان این جامعه به مسوولیت های مدنی خود فكر می کنیم، دختر 9ساله ای در تخار طبق عرف و عنعنات موجود در جامعه تن به ازدواج با مرد 64 ساله می دهد. ما در چنین جامعه ای زندگی می کنیم و این یك

واقعیت است. پس نسلی که یك سر و گردن دغدغه ی بیشتر دارد. فهم بیشتر دارد و دردش درد فردی نیست، برای یك روح جمعی و برای یك دریافت جمعی فكر می کند رسالتش

چیست؟ رسالت این خواهد بود که این انسجام های کوچك را دست کم نگیریم، به آن احترام بگذاریم و چنین فرصت هایی را مغتنم و مبارك بشماریم و بیاییم ببینیم که به این درد را نمونه ی آن افغانستان است چند های الیتناهی که در

Page 45: از کتاب تا آزادی بیان

45

آزادی بیان و مسوولیت مدنی - مرز میان این دو چیست؟

می توانیم درمان کنیم. هر چند می دانیم که از یك طرف هستند افغانستان در صلح جستجوی در کسانی که اگر و کسانی که آگاه امور هستند، کسانی که صادقانه گام افغانستانی که فردایش راستین بر می دارند برای ساختن مملو از صلح، آزادی و آبادی باشد، گروه کثیر دیگری مرگ برای موجود، وضعیت نابودی برای که هستند برای است، افغانستان در کاذبی که چند هر دموکراسی حذف این آزادی بیان هر چند توأم با شعار، با تمام این

همه نا امیدی ها و این همه بی سامانی ها اند. ما امیدوار هستیم که از فرصت موجود استفاده شود، باید نسبت به این فرصت خوشبین بود و جهت تغییر وضعیت باید از آن استفاده کرد. این فرصت را با تمام بدی هایش هفت سال پیش نداشتیم. این آزادی ای که امروز هر چند با استبداد مدرن عجین شده را هفت سال پیش نداشتیم، پیش سال های را سیاسی احزاب و مدنی نهادهای این نداشتیم و اگر بودند بسیار کم و پنهان، این رسانه های همگانی خصوصی، تصویری، چاپی و شنیداری که امروز امروز ما نداشتیم. ما را دارند تمام مشكالتی که با است برای افشاسازی کسانی که چون شب فكر می کنند، برای افشا سازی کسانی که برای حذف فرصت های ایجاد شده فكر می کنند، برای کسانی که می خواهند از آدرس جنگ، ترور، استبداد و بحران آفرینی به ثروت، قدرت، قانون و شرف برسند، وسایلی در دست داریم که در گذشته چنین چیزی امكان نداشت. بنابر این، باید خیلی محتاطانه نسبت غنیمت هم را ها فرصت این و بود آگاه وضعیت به

بشماریم.

استاد رهنورد زرياب:روشن فكران ما امروز بیش از هر چیز دیگر به اندیشه و تفكر نیاز دارند. سوگ مندانه وضعیت فرهنگی اجتماعی

Page 46: از کتاب تا آزادی بیان

46

از کتاب تا آزادی بیان

اندیشه و تفكر زیر گرد و ما بگونه ای است که عنصر چون بیاندیشیم باید ما مانده. پنهان ها نابسامانی غبار

بدون اندیشیدن به جایی نخواهیم رسید. سده های از پس زمین باختر در اندیشه سیر و تاریخ می دانید شما است. بوده شورانگیز و غنی بسیار میانه که چشم گیرترین ویژگی سده های میانه در باختر زمین تسلط و چیرگی بی چون و چرای دین بر زندگی و هستی را ها ارزش و روابط همه که معنا بدین بود. آدمیان کلیسا تعیین می کرد و همگان جهان و جامعه را از چشم انداز مسیحیت می نگریستند. آن هم مسیحیتی که ارباب کلیسا آموزش می دادند. زیرا در درازای این سده ها کتاب مقدس به زبان التین بود و مردمان باختر زمین این زبان را نمی دانستند، بلند ترین و جلیل ترین دانش آن روزگار

االهیات بود که ملكه ی علوم خوانده می شد. در دگرگونی میالدی چهاردهم های سده میان در اما اوضاع پدیدار گشت و این دگرگونی را نخست سرزمین ایتالیا تجربه کرد. بدین معنا که در این سرزمین در کنار آموزش و مطالعه به تمایلی االهیات آموزش و مطالعه ادبیات انسانی نیز به میان آمد. منظور از ادبیات انسانی آن آدمیان دست به که بودند ادبی ای و فكری پدیده های آفریده شده بودند و از علوم الهی و االهیات که سرشت ادبیات این بودند. دگرگون و جدا داشتند بشری غیر از کرد سراغ باستان روم و یونان در می شد را انسانی چهره زمین باختر در جنبشی که است هنگام همین می نمایاند و شكل می گیرد که ما این جنبش را اومانیسم واقع در اومانیسم جنبش که گفت می شود و می نامیم زمینه های در ها نو آوری و ها تمامی دگرگونی آغاز اندیشه و فكر در باختر زمین بوده است. مصطلح اومانیسم را در زبان فارسی نخست انسان دوستی ترجمه کرده اند آشنایی که بعدها نبود. اومانیسم برای خوبی بدیل که

Page 47: از کتاب تا آزادی بیان

47

آزادی بیان و مسوولیت مدنی - مرز میان این دو چیست؟

بدیل آن برابر در یافت، افزایش اومانیسم محتوای با انسان گرایی را بكار برده اند. این بدیل هر چند نسبت به مقوله ی انسان دوستی بهتر و گویا تر بود، ولی با آن هم کلیت بار معنایی اومانیسم را با خودش نداشت. در چند سال اخیر، در برابر واژه ی اومانیسم بدیل انسان باوری به کار می رود که بسی رساتر و گویاتر است و تا اندازه ی زیادی محتوای مقوله ی اومانیسم را در خود دارد. تأکید من بر جنبش اومانیسم در باختر زمین از آن رو است که همین جنبش اومانیسم بود که توجه و اندیشه ی مردمان این به از آن جهان و مسایل آن جهانی باختر زمین را جهان و مسایل این جهانی کشانید و انسان باختر زمین را که در غبار احكام و ارزش های فرود آمده از جهان دیگر گم شده بود از میان این غبار بیرون کشید. این گرد و غبار سده های میانه را از چهره اش سترد و به او هویت دیگر و ارزش و جایگاه دگرگونی بخشید و در فرجام سنگین و ارزنده اصل زمین باختر انسان در گوش هم معنایی را زمزمه کرد و گفت: ای آدمی! تو هستی که این تو به داوری می نشینی و این جهان این در از پس هستی که پس از این در هر زمینه ای تصمیم می گیری. جنبش اومانیسم نخست در گستره ی ادبیات آغاز شد و آرام، آرام زمینه های دیگر اندیشه و تخیل آدمیان را نیز فرا گرفت و سرانجام از میان همین جنبش بود که عصر را باختر زمین بر آورد و یا زایش دوباره سر رنسانس تكان داد. واژه ی رنسانس واژه ای است فرانسوی که دقیقًا زایش دوباره یا تولد دوباره معنا می دهد. یعنی زایش یا

تولد دوباره ی اروپا.به باور من رنسانس در واقع بازگشت باختر زمین به اصل خودش است. یعنی به اصل اروپایی خودش زیرا سده های درازی می شد که اروپا از اصل خودش به دور مانده بود نگرش یك اروپایی، غیر جهان بینی و نگرش یك و

Page 48: از کتاب تا آزادی بیان

48

از کتاب تا آزادی بیان

انسان بر ذهن و زندگی بینی سامی)مسیحیت( و جهان اروپایی چیره و مسلط شده بود و گستردگی و سنگینی این سلطه و چیرگی به اندازه ای بود که انسان باختر زمین غنای اندیشه و شكوه فرهنگی یونان و روم باستان را یك سره به فراموشی سپرده بود و این غنای اندیشه و شكوه فرهنگی را گاه گاهی تنها با مقوله ی مبهم و نفرت انگیز دوره ی الهاد و خدا نشناسی تفسیر و تعبیر می کرد و بیاد

می آورد. از را باختر زمین انسان زایش دوباره، یا اصل رنسانس چنبره ی جهان بینی سامی بیرون کشید و او را به جایگاه نخستین اش، به اصل اروپایی اش باز آورد و روزنه ها را به سوی گذشته های درخشان و تابناك در برابر چشم های او گشود. بدین گونه انسان باختر زمین از این روزنه ها سخن آواز و دید باستان یونان از را اندیشه بزرگان باختر تاریخ این، از پس شنید. را کهن روم آفرینان دیگری با یكی که است رویدادهایی زنجیره ی زمین پله های رویدادها این از یك هر و است خورده گره باال از آن امروز تا باختر زمین را می سازد که نردبانی رفته است. این رویداد ها را غالبًا با نام هایی چون: دوره ی اکتشافات دریایی و جغرافیایی، دوره ی یافته های علمی، دوره ی اصالحات مذهبی، عصر روشنگری یا خرد باوری، عصر انقالب های سیاسی و عصر انقالب های صنعتی یاد

کرده اند. با در نظر داشت همین دوره ها می شود گفت که یك ویژ تاریخ حوزه ی به ویژه ما تاریخ خاور زمین گی ای که فرهنگی ما را از تاریخ باختر زمین متمایز و جدا می سازد، همین است که خاور زمین ما و حوزه ی فرهنگی ما هیچ یك از این دوره ها را تجربه نكرده است. و اگر امروز اندیشه ها و برخی از ما می بینیم که برخی از دیدگاه ها، نهادینه ما کشور در و زمین باختر از آمده تجربه های

Page 49: از کتاب تا آزادی بیان

49

آزادی بیان و مسوولیت مدنی - مرز میان این دو چیست؟

نمی شوند، شاید با بررسی عمیق و گسترده ی این دوره ها مسأله تا اندازه ای فهمیده شود.

میان از بیان« »آزادی ما بحث موضوع هر صورت به بردم نام زمین که باختر رویدادهای زنجیره ی همین بیرون آمده است. بدین معنا که از میان این همه رویدادها چهره ی موجودی را می بینیم که نمایان گشته است. این فرد این موجود، این شد. نامیده individual موجود گونه بی هیچ آزادانه می خواهم »من که آورد بر فریاد مانعی بیندیشم« باز فریاد بر آورد که »من آزادانه بی هیچ مانعی آسمانی و زمینی اندیشه های خودم را بیان می کنم«. انجام سر فرد این و عصیان گر موجود فریادهای این در یعنی دولتی نخست در یك سند رسمی و بار برای ماده های دهم و یازدهم اعالمیه ی حقوق بشر و شهروند فرانسه موسسان مجلس سوی از میالدی 1789 سال در اعالمیه این دهم ماده ی یافت. تاب باز و شد تصویب حتا خودش، عقاید بابت از نباید هیچ کس می گوید:» عقاید دینی مورد تعرض قرار گیرد.« و در ماده ی دهم این اعالمیه می خوانیم آزادی آگاهی از افكار و عقاید از گرانبها ترین حقوق نوع بشر است. بنابر این، هر یك از بنویسند و بگویند، آزادانه بشر هر چه می خواهند افراد این آغاز به رسمیت شناختن آزادی به چاپ برسانند.« اندیشه و آزادی بیان در باختر زمین بود که امروز یكی از ستون پایه های مدرنیته شناخته می شود. مقوله ی آزادی نخستین مقوله از مقوله های سه گانه ای بوده است که تا امروز نماد دولت فرانسه را می سازد. یعنی شعار »آزادی، برابری و برادری« باز هم این مقوله در سال1890 میالدی نام آزادی مردم به بسیار پر آوازه ی دلكروا تابلوی در باید را هم نكته این یافت. بازتاب راهنمایی می کند را یاد آور شد که 13سال پیش از این تاریخ در اعالمیه ی آزادی امریكا نیز از حقوق طبیعی انسان سخن رفته بود.

Page 50: از کتاب تا آزادی بیان

50

از کتاب تا آزادی بیان

در این جا می خواهم بگویم که در این زمان انسان باختر زمین چنین دست آورد بزرگی داشت و به چنین آگاهی اوضاع چگونه ما اما در کشور یافت. پیروزی دست و

بود؟ درانی شاه احمد فرزند درانی شاه تیمور زمان این در پادشاهی می کرد و در کنار جنگ ها و لشكرکشی های پراکنده سرگرم خوش گذرانی ها و تولید پسران سی و را سرزمین این او مرگ از پس که بود چهارگانه اش به خاك و خون کشیدند و پارچه، پارچه کردند. در سال خان مرادبیگ با جنگ برای شاه تیمور میالدی 1789

پادشاه بخارا به سوی بلخ لشكر کشید.مرز درون در شهروند و بشر اعالمیه ی حقوق محتوای های فرانسه محدود نماند و به سراسر باختر زمین پخش اصلی به سال 159 از پس انجام سر گشت. منتشر و ماده های 18 و مبدل شد و در جهان گیر و جهان شمول 19 اعالمیه ی جهانی حقوق بشر باز تاب یافت و تسجیل شد. ماده ی هجدهم این سند جهانی می گوید: »هر کس بهره مند مذهب و فكر، وجدان آزادی از که دارد حق حق »هرکس است: آمده آن 19 ماده ی در و شود.« آزادی عقیده و بیان دارد و این حق شامل آن است که نداشته باشد. اضطرابی و ترس خودش عقاید داشتن از با پرسشی از همان آغاز پیدایی مقوله ی آزادی آدمیان همراه بود و پیام آوران آزادی انسان چون ژانژاك روسو، منتیسكیو، استوارت میل و دیگران این پرسش را به میان کشیده بودند که آیا این آزادی حد و مرزی دارد؟ و اگر حد و مرزی دارد؛ این حد و مرز در کجاست و چگونه

می شود این حد و مرز را باز شناخت؟ بودند؛ داده پاسخی پرسش این به آزادی اصل طراحان آنان گفته بودند:» آزادی فرد در هر زمینه ای که باشد تا جایی ادامه و دامنه می یابد که آزادی دیگران را مخدوش

Page 51: از کتاب تا آزادی بیان

51

آزادی بیان و مسوولیت مدنی - مرز میان این دو چیست؟

نساخته و آسیب نرساند. این پاسخ هر چند از دیدگاه نظری می تواند درست به شمار آید اما در عرصه های عملی با دشواری هایی روبه رو می گردد. از همین رو هم طراحان و نظریه پردازان اصل آزادی و هم نویسندگان اعالمیه ی حقوق بشر و شهروند در فرانسه به این پرسش پاسخ عملی تری پیدا کردند. بدین معنا که حد و مرز آزادی را به دست قانون سپردند. چنان که منتسكیو نوشت: » آزادی عبارت از انجام دادن منع نكرده است. « و را قانون آن ها چیزهایی است که ماده های دهم و یازدهم اعالمیه ی حقوق بشر و شهروند به را بیان آزادی و عقیده آزادی مرز و تعیین حد نیز قانون حوالت می دهند. از همین جا است که در بسیاری آدمیان آزادی های برابر در زمین باختر کشورهای از محدودیت های قانونی به میان آمده است. به گونه ی مثال قانون را نازی ها تبلیغات گونه ی از تبلیغات آلمان در ادیان پیروان به اهانت فرانسه در است، ساخته ممنوع مجاز نیست. این محدودیت ها غالبًا در عمل نادیده گرفته در جدید نازی های ظهور به ناظر ما چنان که می شود. آلمان هستیم. و نیز چند سال پیش بریژید باردو، ستاره ی سینمای فرانسه مسلمانان آن کشور را موش های صحرایی هیچ جایی ولی برانگیخت را مسلمانان اعتراض و نامید را نگرفت. من پیش از این از دوره هایی سخن گفتم که باختر زمین پس از سده های میانه، این دوره ها را سپری کرده است و هر یكی از این ها اثرهای ژرفی در جوامع عصر مثال گونه ی به است. گذاشته برجا زمین باختر اصالحات مذهبی نقش کلیسا را در جامعه محدود ساخت و جایگاه مذهب را در جامعه مشخص نمود. عصر خرد باوری انسان باختر زمین را با اصل تساهل و مدارا آشنا ساخت و به او آموخت که قانون خواستگاه و بنیاد عقالنی دارد و احترام به قانون ثبات و آرامش را در جامعه به بار

Page 52: از کتاب تا آزادی بیان

52

از کتاب تا آزادی بیان

این دوره ها این را هم گفتم که حوزه ی ما می آورد. و از دیدگاه ها، برخی از همین رو است. نكرده تجربه را اندیشه ها و تجربه های آمده از باختر زمین در این جا به روبه رو دشواری هایی با نیز و نمی شوند نهادینه آسانی می گردند. به گونه ی مثال ما چند سال پیش قضیه ی میر حسین مهدوی را داشتیم و همین اکنون پرونده ی پرویز کام بخش در دادگاه در جریان است. در هر دو رویداد، دیدگاه ها و انگیزه های مذهبی دخیل و اثر گذار بودند. پدرام لطیف قضیه ی گواه پیش چندی گونه همین به بودیم که گویا به امان اهلل اهانت کرده بود. این رویداد هم خشم گروهی را برانگیخت، تا جایی که برای کشتن روشن رویدادها این کردند. تعیین جایزه پدرام لطیف از چه اگر فرد آزادی های ما کشور در که می سازند دیدگاه قانون به رسمیت شناخته شده باشند، در عمل با چالش های گوناگون فرهنگی، سیاسی و اجتماعی روبه رو این گونه چالش های جدی فرد را بود و وجود خواهند در را مصلحت ها تا می سازد گزیر نا کشورها این در مقوله ی اما به خود سانسوری تن در دهد. نظر گیرد و مسوولیت های مدنی یك مقوله ی اخالقی است. اگر یكی چارچوب از شود تسجیل قانون در مسوولیت ها این از نواخت و رنگ و می گردد بیرون مدنی مسوولیت های مكلفیت قانونی را می گیرد. امروز تا جایی که من اطالع و محسوس چندان مدنی مسئولیت های پدیده ی دارم ملموس نیست. تموج و حرکت های فرد را در آن جوامع موارد از بسیاری در می کند. بندی مرز و تعیین قانون شده داده جا قوانین چارچوب در مدنی مسوولیت های که است رو آن از نهایت در این است. یافته تبلور و هر چیزی که در قانون تسجیل می شود، سرشت مشخص از حالت تعریف می یابد و برای خودش پیدا می کند و انتظاری بیرون می شود. در پایان بدین نكته باید اشارت

Page 53: از کتاب تا آزادی بیان

53

آزادی بیان و مسوولیت مدنی - مرز میان این دو چیست؟

کنم که پدیده ها و مقوله های آزادی اندیشه و آزادی بیان سوی از دیگر مقوله های و پدیده ها از بسیاری همانند اندیشه گران پسامدرن از دیدگاه انتقادی به بررسی گرفته و نتایج زمین باختر اوضاع از اندیشه گران این شده اند.

تفسیر های دگرگون به دست داده اند.

آقای قسیم اخگر:این که آن و دارم خواهش یك گرامی حضار از من بپذیرند و آنچه به عنوان متن استاد زریاب را سخنرانی در واقعًا چون حاشیه. به عنوان خواهم گفت من که را تان خدمت تا نمانده باقی حرفی من برای عرصه این

بیان کنم.از بسا حقی که است. انسان حق ترین اساسی آزادی حقوق دیگر انسان دقیقًا مربوط به آن می شود و موکول از عرصه این در وقتی آزادی. داشتن حق یا تحقق به پدر مثل حق اخالقی مثل حقوق حقوق حرف می زنیم؛ بر فرزند یا زن به شوهر یا استاد به شاگرد نیست، بلكه به این عرصه در است. حق تر عمیق و وسیع تر خیلی عنوان یك ضرورت وجودی است. مثل طول، عرض و ضخامت بر یك شی. هرگاه شما بتوانید قادر شوید طول را از یك شی حذف کنید؛ در واقع خود شی را از بین برده اید. ضرورت ذاتی به این معنا است که هر گاه آزادی نتواند از این حق بهره مند انسان انسان گرفته شود و از باشد، در واقع نمی شود آن را به مثابه ی یك انسان تعریف کنیم. اصاًل دیگر انسان نیست. البته می تواند آدم باشد و گرسنه هم باشد، آدم باشد ولی مریض هم باشد. اما آدمی که آزاد نیست، اصواًل انسان نیست. بنابراین، سلب حق آزادی سلب انسانیت است مثل حق حیات. زمانی که حق حیات را از کسی بگیرید، دیگر آن انسان در واقع وجود

ندارد.

Page 54: از کتاب تا آزادی بیان

54

از کتاب تا آزادی بیان

فهم من این است که اساسًاً آزادی بیان را هم بدون آزادی قانون در البته فهمید. نمی شود اندیشه آزادی و فكر آزادی از حق وقتی آمده که هم قوانین سایر و اساسی بیان فكر است اندیشه است، بیان بیان حرف زده شده، و همان طوری که آقای زریاب اشاره کردند؛ بدبختانه و متأسفانه در کشور ما فكر کردن به عنوان یك حق نه توسط حكومت ها و دولت ها به رسمیت شناخته شده و نه

توسط اصناف و گروه های حاکم از مال تا غیر مال.شما فقط و فقط حق روایت فكر را دارید و نه فكر کردن از فهمیدن و کردن فكر اندیشیدن، کشور این در را. دیر باز جرم بوده. مرحوم غبار از قول قوماندان معروف دوره ی هاشم خان یعنی خواجه نعیم نقل می کند که ایشان گفتند: »نزدیكی های ایام عید بود و من لیستی را ترتیب باید نزد هاشم خان می بردم که امضا می کرد و دادم که باید آزاد می شدند. من از زندانیان به اساس آن تعدادی خودم حضور داشتم که هاشم خان دور نام شخصی که از با قلم سرخ خط کشید. من برایش گفتم که هوفیان بود این یك شخص خوب، محترم و متنفذ است و در ضمن گنهكار هم نیست و باید آزاد شود. هاشم خان برایم گفت نه! این آدم بسیار زیاد می فهمد و چون می فهمد باید در

زندان باشد.«اساسًا آنچه که به این حوزه مربوط می شود، بدون گفتگو جرم بوده و نمونه ی آن را هم همه دیده اند و تازه ترین مورد آن قضیه ی آقای پرویز کام بخش است. به هر حال بد بختانه وضعیت در افغانستان همین گونه بوده و هست.

جامعه ی یك ما کشور که است این قضیه دیگر بعد اشاره قبیله ای است. همان طوری که دقیق آقای زریاب کردند؛ زمانی می شود از حق آزادی بیان و سایر حقوق بشری صحبت کرد که پدیده ای به نام فرد شكل گرفته و وجود داشته باشد. در افغانستان به خاطر دیر پایی مناسبات

Page 55: از کتاب تا آزادی بیان

55

آزادی بیان و مسوولیت مدنی - مرز میان این دو چیست؟

قبایلی متأسفانه فرد هنوز شكل نگرفته و وجود ندارد.این حرف های جدیدی که است هم من می دانم و هم شما. ما جامعه ی و مردم داخلی ضرورت های از منبعث این نبوده و در عقب آن جنبش وجود نداشته، بلكه نیاز دولت از جهانی مناسبات محدوده ی این در بوده که افغانستان حق زن و از آزادی حرف بزند و از قانون در حالی که عماًل زمام امور بیشتر به دست فتوا است و قانون اهمیت ندارد. اگر از آزادی بیان هم حرف زده می شود، آزادی آزادی بیان همانا ما کنونی دولت تعبیر و فهم در بیان را تصویر است که جناب آقای خرم آن بخاری دیگ بخار دیگ مثل جامعه گفتند که آقای خرم اند. کرده باشد، نداشته وجود منفذی بخار دیگ برای اگر است. منفجر می شود و زمانی که منفجر شد ممكن است وزارت

اطالعات و فرهنگ را هم تخریب کند.به هر حال آزادی بیان یكی از حقوق اساسی انسان جدا از ضرورت های مصلحتی است. در واقع انسانی که اندیشیده و فكر تولید کرده و می تواند فكر خود را بیان کند؛ باالتر از این در واقع با بیان فكر خود را می آفریند، خلق می کند تولید می آورد وجود به که اثری با انسان می سازد. و می کند و در ضمن خود را نیز تولید می کند. فردوسی با شاهنامه ی خود فردوسی می شود، اعظم رهنورد زریاب هم با گلنار و آیینه و سایر آثار خودش زریاب می شود. اگر از تمام آثار آقای زریاب را بگیرید؛ در واقع ایشان را خودشان محروم کرده اید. یعنی هر کتاب و هر نوشته ی با ایشان پاره ای از هستی و وجود شان است و ضدیت آزادی بیان در واقع ضدیت با بزرگترین استعداد و ظرفیت انسانی است. حافظی را که هیچ کس نشناسد، رهنوردی را هیچ کس نشناسد و نفهمد با من بی سواد مساوی است و هیچ تفاوتی هم ندارد. در واقع انسان با بیان خودش متولد شده و خود را خلق می کند. پس ضدیت با آزادی بیان در

Page 56: از کتاب تا آزادی بیان

56

از کتاب تا آزادی بیان

واقع ضدیت با یكی از برجسته ترین خصوصیات انسانی است. انسانی که خودش را می آورد. البته ما متولد شده ایم

ولی تولد ما یك تولد فزیكی و بیولوژیكی است. طوری که در روشن گری تعریف می شود انسان آزاد انسانی است که خود سازنده ی خودش است. بی خود نیست که کانت می گوید: »جرأت فكر کردن داشته باش« جرأت اندیشیدن داشته باش و کامو می گوید من اعتراض می کنم پس هستم، من انتقاد می کنم پس هستم. البته در جامعه ی مصلحتی چیز همه گفتیم قباًل که دالیلی به بنا که ما است. دموکراسی ای که برادر عزیز ما به آن دموکراسی انتحاری لقب دادند، این هم مصلحتی است. آن هایی که نوبت گفتند و آمدند امروز می فرستادند طالب دیروز به اعتقاد و باور اصواًل که کسانی است. دموکراسی در بنابراین، شدند. دموکراسی بانی نداشتند دموکراسی واقع دفاع از آزادی بیان دفاع از هستی و هویت انسان است. ما تولد بیولوژیك و وجود بیولوژیك داشتیم ولی که گونه آن و می گوید اگزستانسیالیسم که آن طوری سارتر مشخصًا می گوید هویت ما چیز بیولوژیك نیست، معتقد است که بسازیم. سارتر را ما آن باید خود بلكه وجود و هستی انسان را یا طبیعت و یا هم خدا آفریده اما ماهیت آن را خود انسان می تواند شكل بدهد و شكل دهی ماهیت آن هم صرفًا با آزاد بودن آن میسر است و در بستر آزادی است که می تواند خود را شكل بدهد و خود

را تعریف کند.در رابطه به مسوولیت مدنی حرف تازه ای ندارم چون همه می توانم من که را چیزی فقط گفتند. زریاب آقای را بگویم این است که مسوولیت مدنی فرض محض مسأله ای است که تعهداتی را که من داوطلبانه، آگاهانه، بدون جبر و بدون اکراه در سدد تحقق آن هستم؛ همین مسوولیت توماس همان طوری که است این نكته است. من مدنی

Page 57: از کتاب تا آزادی بیان

57

آزادی بیان و مسوولیت مدنی - مرز میان این دو چیست؟

هابز می گفت برای این که من باشم و برای این که من زندگی کنم و این حق را داشته باشم و از حقوق انسانی خود بهره مند باشم، قسمتی از خواست و اراده ی خود را به چیزی به نام دولت داده ام تا اراده ی ما فرصتی برای که می کنیم زندگی جامعه ای در ما باشد. داشته تحقق بهره مندی ما از حقوق انسانی ما موکول به این است که قسمتی از این حقوق را باید محدود بسازیم. یعنی ما در آزاد کلی به که نیستیم کوه قله ی در و کوه مغاره ی باشیم. اما بحث اساسی این است که چه مسایلی آزادی را

محدود می سازد؟را جز خود اصل آزادی در دارم که باور و اعتقاد من حدودی اگر بسازد. مقید نمی تواند چیزی هیچ آزادی خاطر به دقیقًا شده، وضع شرایطی اگر شده، وضع است. آزادی از ما درست و کامل و بهتر بهره مندی بنابراین، هیچ عامل بیرونی دیگری حق ندارد و نمی تواند بلكه بر اساس خود معیار قرار آزادی را محدود بسازد، دادن خود اصل حق آزادی همان طوری که اشاره شد باید بیان قانونی بیابد. البته قانون مسأله ای است که درجامعه ی ما متأسفانه سابقه ی فقط و فقط مكتوب دارد و فعاًل هم که ما برای ولی ندارد. حرمتی هیچ اما است مكتوب حیات ما و هستی ما در بقای ما است، دقیقًا موکول به دفاع از این حق نباید باشد. طوری که آقای نگاه گفتند چیزها بسیاری و بشر حقوق دموکراسی، به نام چیزی برای ما آمده بر مبنای مصلحت های جوامع دیگر آمده. و اشراف اقشار، حاکمیت دلیل به باز دیر از متأسفانه خانواده هایی که در افغانستان حكومت داشتند؛ تاریخ ما با

رکود و سكون مواجه است.به هر حال اگر چیزی به نام دموکراسی آمده، قانون آمده، آزادی آمده. مثاًل انتخابات و نظایر آن؛ بر مبنای مصالحی است که کشورهای متروپول داشتند و دارند. اما مشكل

Page 58: از کتاب تا آزادی بیان

58

از کتاب تا آزادی بیان

اساسی این است که دستگاه دولتی ما به این مسأله هیچ باور و اعتقاد ندارد. ولی باید با استفاده از همین زمینه ها انسانی امكانات در جهت تحقق دموکراسی و حقوق و انسانی ارزش هیچ نه و آزادی نه کرد. مبارزه راستین را جمال سید حرف این نمی شود. داده مفت دیگری باید بسیار جدی گرفت که » آزادی دادنی نیست، بلكه نیت اراده، خواست، محصول آزادی » است. گرفتنی ما برای آزادی نام به آنچه که است. انسان مبارزه ی و داده شود، هرچه که باشد آزادی نیست. آزادی مثل بلوغ یك شخص به قدرتی هیچ و هیچ کس را بلوغ است. هدیه کرده نمی تواند. همان طوری که عقل را نمی توان به داکتر می شود ساخت، را می شود. علم البته داد. کسی می شود به کسی درس داد آموختاند و دکتورا داد. ولی بسیاری از علما هستند که بی عقل اند. چون عقل مسأله ی دیگری است. عقل را نمی شود داد، بلوغ را نمی شود داد و خیلی از خصایل انسانی دیگر را، بلكه باید آن را به وجود آورد. این حرف مزخرفی است که می گویند ملت سازی. ملت را ما و می آیند و... فرانسه انگلیس، امریكا، مثاًل می سازند. تا زمانی که ما این نیت را نداشته باشیم، عزم و اراده ی ما در این راستا نباشد، به قول استاد سیاف »پدر کس هم نمی تواند ما را ملت بسازد.« به جرأت می گویم که ملت سازی و دولت سازی مقوله های فاشیستی ای است سنگ کوه از می روید شما وقتی سازی، مجسمه مثل را آن شكلی چه به که نمی پرسید سنگ از می گیرید، این ها آمده اند و می خواهند ما را ملت بیاورید. حاال در بسازند. یعنی ما اشیای بی جانی هستیم و این ها می خواهند از بسازند. قسمی که عبدالرحمن خان می خواست را ما اما نظایر آن زندانی کرد و بسازد. کشت، زد، ملت ما سالیان طی زمام داران مكرر ادعای وجود با بدبختانه متمادی، ما ملت نشدیم و هنوز نیستیم. این یك حرف

Page 59: از کتاب تا آزادی بیان

59

آزادی بیان و مسوولیت مدنی - مرز میان این دو چیست؟

واقعًا چیزی چنین افغان. ملت بگوییم که است اشتباه وجود ندارد. یك جامعه ی متفرق و از هم گسسته هستیم امرا و زمام دارانی و علت عمده ی آن تالش های کاذب چون عبدالرحمن خان، نادر خان، ظاهر خان، سردار داود خان و... بوده که آقای کرزی در این روزها مصروف کشف مقبره ی ایشان است تا مرده ی ایشان را مجدداً دفن کند. بدا به حال کسانی که یك بار هم دفن نشده اند. شما قتلگاه های دسته جمعی کشف شد، در ببینید در شمالی بدخشان هم کشف شد و در هرات و بعضی از والیات دیگر کشف شد ولی از این میان فقط باید سردار بود تا مرده ی شان دفن مجدد شود. آدم های بی سری مثل من باید نیستند. کار این الیق هستند هم بی پای حتمًا که سردار بود تا باز هم مستحق شوید که پس از آن جنازه ات

را با تقدیر، تحسین و اکرام ببرند و دفن کنند.ما بوده که همین کاذب تالش های نتیجه ی حال هر به العمل ها ما می بینیم که طرز نیستیم. ملت واقعًا تا هنوز و موضع گیری ها همه بر مبنای مناسبات و منافع قبیله و قبایل مشخص معین تنظیم شده و در راستای آن حرکت می شود. بنابراین، تحقق آزادی، حقوق بشر، دموکراسی و قانونیت بسته به همت، خواست، اراده، عظم و نیت شما است و نه هیچ دولت دیگری. برای این که دولت ها به اما آنچه که اند. عنوان مظهر قدرت ماهیتًا محافظه کار می تواند برای یك دولت جهت داده و آن را وادار کند اراده، خواست و نیت مردم است و بدبختانه این چیزی است که مسكوت مانده است. مردم ما در قبال خیلی از مسایل اصواًل حساسیت خود را از دست داده اند. خالصه این که همه چیز موکول به عزم و نیت شما و آزادی بیان است. چون تأمین آزادی بیان به ما این حق را می دهد تا زبان به اعتراض بگشاییم و آن را تحقق ببخشیم. وگرنه

هیچ کسی در صدد تحقق آن نخواهد بود.

Page 60: از کتاب تا آزادی بیان

60

از کتاب تا آزادی بیان

بخش پرسش و پاسخ

حامد حبیب: من دو پرسش دارم، پرسش اول من این است که وقتی که آقای اخگر از عدالت انتقالی صحبت کردند و به فرض محاکمه باید جهادی رهبران از بعضی که می شنویم ما قتل عام در را کرزی آقای رژیم شما به نظر آیا شوند. قرار ماخذه مورد توان نمی و... بغالن جوزجان، مردم

داد؟سوال دیگر این که آیا آزادی بیان در موقعی سلب می

شود که ما بگویم دانشگاه؟

شايان، يكی از شهروندان کابل:من امروز انتظار داشتم که چیزهای خوبی را بیاموزم ولی متاسفانه با یك سلسله تناقض هایی روبرو شدم. بزرگان به پرونده ی پرویز کام بخش اشاره کردند، من فكر می کنم اگر ما این را قبول کنیم که کاری را که پرویز کام بخش درد به و جامعه درد به است چه آزادی بیان داده انجام خودش می خورد که ما از او دفاع کنیم؟ کام بخش فقط صحبت های بیشتر من نیاندیشیده. اما کرده عمل یك استاد اخگر را بدگویی یافتم تا آزادی بیان. اگر قرار باشد ما یك شخص و یك زمینه را به باد انتقاد بگیریم و فكر کنیم که این یك حق قانونی ما است، پس غیبت بهترین بیان آزادی یكی ما است. بیان آزادی نشانه ی و نمونه داریم و یكی بیان آزاد. آزادی بیان یك مقوله ی حقوقی است که الزمه ی زندگی انسان است و بیان آزاد این که ما هر چه که دل مان خواست بگوییم و این را هیچ دادگاهی پرسان نكند. زیرا آزادی بیان نقض می شود. مسأله ی دیگر این که ما در این کشور مشكالتی داریم که باید زیاد کار لوحه ای را که روی آن کنیم. وقتی که جوانان می روند

Page 61: از کتاب تا آزادی بیان

61

آزادی بیان و مسوولیت مدنی - مرز میان این دو چیست؟

اسم دانشگاه نوشته شده، بلند می کنند. این در سرنوشت کشور چه تاثیری دارد؟

و آموزش دانشگاه دانشجوی ظهور المصور عبد پرورش:

پرسان من متوجه آقای اخگر است.امروز در کشور ما اگر به نقش تلویزیون ها و نشریه ها نگاهی داشته باشیم که به حق، مصداق آزادی بیان است. روپوش و کردن توجیه برای بیان ها از کثیری شمار مثل می کنند. استفاده شان ناشایسته ی کارهای کردن تمدن )تلویزیون نشریه ها بعضی در که کشمكش هایی و امروز( کشور وجود دارد. پرسش من این است که آیا چنین کشمكش ها مسبوق آزادی بیان و مسوولیت مدنی

است؟

مجیب اهلل عشرتی دانشجوی دانشگاه کابل: من یك پرسش از استاد زریاب دارم.

در کشور ما همیشه دو جریان سد راه جریان روشن فكری بوده یكی دولت های توتالیتر و دیگر علما و متنفذین. مثاًل جریان روشن فكری محمود طرزی در زمان حبیب رفتی بیرون راه چه که است این من سوال خان، اهلل از این مشكالت از بتوانند دارد که روشن فكران وجود

این معضله خالص شوند؟

محمد محسنی دانشجوی دانشگاه کابل: یك بیان را آزادی که زریاب استاد سخنان به توجه با پدیده ی غربی و وارداتی مطرح کردند. پرسش من این خودمان که را بیان آزادی زمینه های پیش که است

بیافرینیم چیست؟

Page 62: از کتاب تا آزادی بیان

62

از کتاب تا آزادی بیان

استاد رهنورد زرياب: اندیشیدن بدون گفتگویی هیچ که می کنم فكر من گفتگوها آغازین مرحله ی باشد. بخش ثمر نمی تواند اندیشیدن ها است. بدون اندیشه امكان گفتگوی سودمند و ثمر بخش وجود ندارد. وقتی که شما اندیشه ای نداشته باشید؛ با چه دست آوردی به گفتگو وارد می شوید. وقتی آوردی دست چه با باشد؛ نداشته اندیشه ای شما طرف اندیشه بدون می کنم فكر من می شود؟. روبرو شما با امكان گفتگو وجود ندارد. اگر گفتگویی صورت گیرد گفتگوی کاماًل ناقص و غیر سودمند خواهد بود. مرحله ی آغازین، مرحله ی اندیشه است. همان سان که دکارت با تمام مسایل به دیده ی شك نگریست، به این نتیجه رسید که »چون می اندیشم پس هستم.« یعنی هستی آدمی را محصول اندیشه دانست. هدف من از طرح مسأله ی آقای لطیف پدرام این نبود که او چه گفته. منظور من جایزه گذاشتن برای قتل لطیف پدرام بود. این خود یك عمل کاماًل غیر قانونی و غیر بشری است. اما دولت افغانستان جایزه پدرام قتل برای کسانی که این حرکت برابر در بلند کردن مورد در نداد. نشان واکنشی هیچ گذاشتند، لوحه ی دانشگاه کابل من به این عقیده هستم که این یك موضوع کوچك و فرعی نبوده، بلكه یك حرکت نمادین و سمبولیك بود برای درهم کوبیدن استبداد و ستم قومی در افغانستان. اگر شما تاریخ معاصر افغانستان را به دقت بررسی کنید؛ می بینید که این تاریخ، تاریخی سرشار از ستم در حق اقوام ویژه ی افغانستان است. به گونه ی مثال شما می فهمید که از سال 1308تا دهه ی 60 هیچ کسی در به زبان نام فیض محمد کاتب را نداشت افغانستان حق بیاورد. هیچ کس حق نداشت از کتاب برجسته ی کاتب یادی کند. در نتیجه تاریخ گران بهای کاتب برای بیشتر 60 دهه ی در تنها شد. سپرده فراموشی به سال 30 از

Page 63: از کتاب تا آزادی بیان

63

آزادی بیان و مسوولیت مدنی - مرز میان این دو چیست؟

است که نام کاتب یاد می شود. همچنان بیهقی و... همه ی این ها داللت بر نوعی ستم قومی در این سر زمین دارد. اگر جوانان دانشگاه کابل لوحه ی دانشگاه را به سه زبان بر دروازه ی دانشگاه کابل می آویزند این مخالفتی است برای تغییر نام های جغرافیایی در افغانستان. در این کشور جغرافیا، تاریخ و زبان ها را تغییر دادند. آیا ما هنوز هم آرام بنشینیم و یك حرکت نمادین را هم بگویم فرعی است؟ آیا این را نادیده بگیریم به خاطری که طالبان به

دروازه های کابل رسیده اند؟

استاد قسیم اخگر: این انتقالی همان طور که همه می دانند منظور از عدالت به بنا داده و یا جنایتی رخ اگر زمانی جرمی است که دالیل گوناگون بررسی نشده حاال که زمان مساعد است دوباره این مسأله اجرا می شود. حاال جنایت کاران جنگی خود در گیرند. قرار محاکمه مورد باید بشری ضد و باشد باید کی که ندارد وجود استثنایی هیچ طرح این یا نباشد؟ قضیه این است که تمام کسانی که در جریان بشری جنایات ضد یا جنگی جنایات مرتكب جنگ ها به جزای تا باشند باید پاسخ گو شده اند در حضور مردم پهلوی برسند. مسأله ی کام بخش را من در اعمال شان مطرح کابل مردم قصاب کار جنایت سروری اهلل اسد گریخته جسته کرده که کاری کام بخش آقای کردم. انترنتی گرفته و از یك سایت را اوراقی این است که به کسانی نشان داده اواًل ده ها تارنمای انترنیتی و صد ها اعتراض وجود دارد. حاال هر چیزی که باشد شما انصاف کنید که کار کام بخش با کار اسد اهلل سروری می تواند مقایسه شود. مسأله ی دیگر واقعًا معلوم نیست کاری را جرم قانون ماده ی کدام به مبتنی کرده کام بخش که

شمرده می شود؟

Page 64: از کتاب تا آزادی بیان

64

از کتاب تا آزادی بیان

در مورد کار رسانه ها باید گفت که متاسفانه در این رابطه هم میكانیسم خاص قانونی وجود ندارد. در این تقصیر به عهده ی کسی نیست. وقتی قانون رسانه ها میكانیسمی را پیش بینی کرده بود و این میكانیسم شورای عالی رسانه ها بود. ولی می شد از آن طریق به این چنین قضایا رسیدگی به مربوط این نداریم چیزی هم چنین هنوز تا اما کرد. دلیل به مسایل این در ما. به مربوط نه می شود دولت

فقدان رسیدگی قانون این چنین قضایا زیاد رخ می دهد.مسأله ی دانشگاه که دوست ما مطرح کردند. شما انصاف داشته باشید که تقصیر این اعتراضات به گردن کیست. اعتراض که دانشجویانی این به گردن یا من گردن به به قول اگر مسأله به گردن حكومت؟ حاال یا می کنند می شود، عمده قدر این عمده غیر ی مسأله یك شما

مقصر کیست؟ این واقعیت را نیز توجه داشته باشید که مسأله بر سر دو عمده بسیار مسأله ی این نیست، واژه دو نیست، کلمه در بلكه نیست. تفاهم وسیله ی فقط و فقط زبان است. هر واژه شما یك تاریخ را می توانید ببینید. برخی کسان ولو به غلط ولی در اثر عمل کرد های فاشیستی، نژاد پر ستانه و قبیلوی احساس خطر می کنند. این یك نقطه ی آغاز و یك تالش است برای انجام خیلی از مسایل و در نهایت سلب هویت ما. بدین ملحوظ اگر این یك مسأله ی غیر عمده هم باشد تقصیرش نه به گردن من است نه به به بلكه کردند؛ تظاهرات که است دانشجویانی گردن عهده ی شخص رییس جمهور است که این مسأله را به که دارد وجود نیز دیگری مسایل گذاشتند. مبادا روز

عماًل نمی خواهند حل کنند.

گفتگو گردان:از تشریف آوری همه ی مهمانان و به خصوص سخنران های

Page 65: از کتاب تا آزادی بیان

65

آزادی بیان و مسوولیت مدنی - مرز میان این دو چیست؟

گرامی صمیمانه سپاس گذاری می کنیم. در ضمن از مرکز دادن قرار اختیار در به خاطر فرانسه در کابل فرهنگی این سالون به طور رایگان و همچنان کارمندان این مرکز

اظهار قدردانی و سپاس می کنیم.

نور دیده

تاج سر خدا نگهدار

Page 66: از کتاب تا آزادی بیان
Page 67: از کتاب تا آزادی بیان

67

اشاره:شديد متوجه جزوه اين مطالعه با که طوری همان و کتاب مسأله به يافته اختصاص آن مهم بخش يك کتابخوانی. مقاله ای را که مطالعه خواهید کرد به قلم کتاب مورد وضعیت در ايرانی نويسنده فانی کامران کتابخوانی و کتابداری در ايران نوشته شده است و از آن جايی که چنین تجربه هايی شايد بتواند برای بهبود راهگشا نیز افغانستان در کتابخوانی و کتاب وضعیت

باشد در اين جزوه نیز گنجانده شده است.

کامران فاني:این حافظه در کتاب حافظه ي یك قوم است و جایگاه کتابخانه است. بنابراین، براي کتابخانه داشتن، نخست باید کتاب داشت. نقش کتابخانه با نقش کتاب همبستگي دارد. و شأن کتابخانه را نیز شأن کتاب تعیین مي کند. جوامع تقسیم کتبي و شفاهي جوامع گروه دو به مي توان را به دست یابي که هستند آن هایي شفاهي، جوامع کرد. اطالعات در آن ها از طریق شفاهي است؛ مخزن اطالعات در این جوامع، حافظه ي فرد است. در جوامع کتبي، مخزن مكتوب مواد طریق از آن ها به دست یابي و اطالعات

كتاب و كتابخوانياز مجله ي گفتگو شماره7

Page 68: از کتاب تا آزادی بیان

68

از کتاب تا آزادی بیان

است. در واقع تمدن به یك معنا از زماني آغاز مي شود که این حافظه ي قومي جامعه و مجموع دانستني هاي آن به نوعي مكتوب و مضبوط مي شود. جوامعي بوده اند که به مسأله مكتوب کردن مجموعه ي دانستني ها و معارف خود توجه بسیار مي کردند، جوامع دیگر این نیاز را احساس داوري و ارزش گذاري این جا، در قصد نمي کرده اند. بین این دو نوع جامعه نیست؛ یعني این که یكي داراي اسالم، از پیش ایران باشد. دیگري از غني تر فرهنگي درست در نقطه ي مقابل جامعه ي یونان، جامعه ي شفاهي بوده است. جامعه ي ایراني پیش از اسالم فرهنگ بسیار برجسته اي داشته و مورد احترام یونانیان بوده است. ولي این جامعه با نوع کتبي اطالعات کاري نداشته و ارزش را در نوع زنده ي اطالعات که همان شكل شفاهي آن باشد مي دانسته است. در کتاب کوروش نامه ي گزنوفون که نقل شده از کورش افسانه اي تا حدي است البته کتابي که خطاب به یونانیان، مي گوید که شما دو ایراد اصلي دارید، یكي این که کار نمي کنید و به عوض کار کردن هر روز در یك بازارچه اجتماع مي کنید و حرف مي زنید و دوم این که بدتر از حرف زدن، این حرف ها را هم به صورت نوشته در مي آورید. نتیجه این که دروغ هایي که مي گویید براي همیشه باقي مي ماند. پس از اسالمي شدن در یعني زمینه، این در عمده اي تحول ایران، جامعه ي زمینه ي کتبي شدن جامعه پیش آمد. جامعه ي ما به شدت جامعه اي کتبي و کتابي شد و به این معنا مرکز یكي از دو تمدن بزرگ کتبي اي شد که پیش از تمدن امروزي

غرب وجود داشتند. تمدن اسالمي و تمدن رومي. قصد من این جا یاد آوري این گذشته ي پرشكوه که متاسفانه گاه تا مرز فراموش کردن وضع حال به آن مي بالیم نیست! فقط به یك مثال معروف اشاره کنم. نویسنده اي داریم به نام یاقوت حموي که مورخ و جغرافي دان بود، و درست

Page 69: از کتاب تا آزادی بیان

69

کتاب و کتاب خوانی

در آغاز حمله ي مغول در خراسان به سر مي برد. یاقوت مي نویسد زماني که در مرو بودم گاه مي شد تا دویست امانت مي گرفتم و کتاب ها جلد کتاب از کتابخانه ها به را مي توانستم در منزل نگاه دارم و از آن ها استفاده کنم. یادمان نرود که یاقوت حموي سیاح بود و نه ساکن مرو. به عبارت دیگر کتابخانه ها در مرو به شخص گذرنده اي مثال و همین یك مي دادند امانت به تا دویست کتاب براي نشان دادن وسعت و عمومي بودن کتابخانه ها شاید کفایت کند. چند ماه پس از رفتن یاقوت از مرو حمله مغول آغاز مي شود. اکثر این کتابخانه ها از بین مي رود. را ایراني تمدن در انحطاط آغاز اگر نباشد اشتباه شاید البته این انحطاط در آغاز بسیار کند حمله مغول بدانیم. تر نزدیك امروزي دوران به چند هر و بوده آهنگ مي شویم این انحطاط آهنگ سریع تري مي یابد. در دوران هستیم؛ مواجه Renaissanceاحیا نوع یك با صفوي ندارد را انحطاط مسیر تغییر توان احیا این گویي ولي انحطاط این به دنبال آن در قرن دوازدهم و سیزدهم و کتابخانه ي هیچ به سیزدهم قرن در مي کند. پیدا ادامه آستان کتابخانه ي جز احتمااًل و نمي خوریم بر بزرگي قدس هیچ کتابخانه اي امروز در ایران نیست که سابقه اش از یك صد و پنجاه یا دوصد سال بیشتر باشد. در اوایل دوره ي ناصر الدین شاه به خصوص با ورود صنعت چاپ ایران به کتابخانه هم توجه و باال رفتن تولید کتاب در که مي شود درست ایران در کتابخانه هایي و مي شود مي توان که است دارالفنون کتابخانه ي آن ترین قدیم کتابخانه ي دانست. ایران ملي کتابخانه ي نیاي را آن کتابخانه ي به سپس و معارف کتابخانه ي به دارالفنون حال عین در دارالفنون کتابخانه ي مي شود. تبدیل ملي اولین کتابخانه ي دانشگاهي و تخصصي نیز هست. سپس بلدیه کتابخانه ي که داریم را عمومي کتابخانه ي اولین

Page 70: از کتاب تا آزادی بیان

70

از کتاب تا آزادی بیان

شهر تهران است که در اوایل دوران رضا شاه، یعني در سال1304 ساخته مي شود. بعد از تاسیسي دانشگاه تهران، کتابخانه مي شود. به این معنا جدي گرفتن نهاد کتابخانه حساب به حاضر قرن آغاز همین مي توان را ایران در به قانون طریق از عمومي کتابخانه هاي تاسیس آورد. اولین که مي دانیم و مي شود گذاشته شهرداري ها عهده کتابخانه هاي عمومي شهرستان ها نیز در رشت و در تبریز توسط شهرداري ها تاسیس شد. رشد کتابخانه هاي عمومي البته بسیار کند بود. کتابخانه ي بلدیه ي تهران در 1302 و دومین کتابخانه عمومي که کتابخانه ي پارك شهر باشد در سال 1340 تاسیس شد. در آبان سال 1342 تاسیس و نگهداري کتابخانه هاي عمومي بر اساس مصوبه ي وزارت شهرداري عمومي کتابخانه هاي »سازمان هاي به کشور تهران« واگذار مي شود. در آذر ماه همان سال این سازمان به بودیجه ي یكصد و پنجاه هزار تومان تاسیس شد و در 29 دي سال بعدي قانون تاسیس کتابخانه هاي عمومي در سطح شهرهاي کشور به تصویب مجلس رسید. بر اساس اولین ماده ي این قانون تاسیس کتابخانه هاي عمومي در سطح شهرهاي کشور به تصویب مجلس رسید. بر اساس اولین ماده ي این قانون شهرداري ها موظف شدند سالیانه 1/5% از در آمد خود را به تاسیس و اداره ي کتابخانه هاي عمومي و خرید کتاب اختصاص دهند. به دنبال تصویب این قانون در هر شهر انجمني به نام انجمن کتابخانه هاي عمومي تشكیل شد و براي اداره و ایجاد هماهنگي بین تشكیل امناي کتابخانه هاي عمومي کشور هیأت آن ها، شد که ریاست آن را وزیر فرهنگ و هنر وقت به عهده داشت و پنج عضو دیگر به پیشنهاد وي انتخاب مي شدند. در سال 1352 با تصویب تبصره ي 22 ماده ي واحد قانون بودجه، کمك5/1 در صدي شهرداري ها به کتابخانه هاي کتابخانه ها اداري و مالي امور کلیه و شد قطع عمومي

Page 71: از کتاب تا آزادی بیان

71

کتاب و کتاب خوانی

بعهده ي وزارت فرهنگ و هنر گذاشته شد. حال آن که تامین در تمامي کشورهاي پسشرفته ي جهان تاسیس و کتابخانه هاي عمومي جزو وظایف شهرداري هاست چرا که این کار جزو خدماتي به حساب مي آید که هر شهر در اختیار شهروندان خود قرار مي دهد؛ خدمتي است فرهنگي یعني آن ساکنین به شهري خدمات سایر کنار در که پرداخت کنندگان مالیات داده شود. باري، هیأت امنای »اداره ي به 1361 سال در کشور عمومي کتابخانه هاي کل کتابخانه هاي عمومي کشور« تغییر نام یافت، اما از فعالیت به عنوان سابق بار دیگر تحت همان سال1368

خود ادامه داد.امروز کتابخانه هاي موجود در کشور را به کتابخانه هاي و مدارس، کتابخانه هاي تخصصي عمومي، کتابخانه هاي دانشگاهي مي توان تقسیم کرد. البته کتابخانه هاي شخصي هم هست که به نظرم مبحثي است جداگانه. در این جا به ترتیب اهمیتي که براي این انواع قایلم و توضیح آن را خواهم داد، از کتابخانه ي ملي که به مظهر فرهنگ کشور و مهم ترین کتابخانه و جلوه گر اعتبار آن است، سخن انجمن و کتابداري حرفه ي به ضمن در گفت. خواهم

کتابداران اشاره خواهم کرد.

کتابخانه هاي مدارسعادت رواج و کتاب با کتابخانه رابطه ي به توجه با مطالعه، کتابخانه هاي مدارس در درجه ي اول اهمیت قرار این باید جامعه در مطالعه عادت، پرورش براي دارند. با خواندن صورت از همان آغاز آشنایي کودك کار بگیرید. نظر به نادر بودن کتابخانه هاي شخصي که خود است، جامعه در کتابخواني عادت نداشتن رواج مولود در کتابخواني ترویج در مدارس کتابخانه هاي اهمیت کشور ما به مراتب بیشتر احساس مي شود. در واقع براي

Page 72: از کتاب تا آزادی بیان

72

از کتاب تا آزادی بیان

اکثریت قریب به اتفاق افراد جامعه آشنایي با کتاب در و است. ممكن مدرس کتابخانه از طریق فقط کودکي اغراق نیست اگر بگویم که منشأ تمامي مشكالت ما در زمینه ي نشر کتاب و ترویج کتابخواني در جامعه را باید جستجو مان آموزشي نظام در کتاب جایگاه همین در کنیم. مي گویم مشكل کتاب و مشكل نشر، زیرا تا زماني که ما عادت به مطالعه نداشته باشیم، تا زماني که خواننده کتاب نشر مساله بكنیم کاري هر باشیم، نداشته کتاب همواره با مشكل روبرو خواهد بود. عادت کتابخواني را فقط و این کار داد. و باید در دوران کودکي پرورش که این صورت به مي آید. بر مدراس عهده ي از فقط کتاب و کتابخانه در مدارس باید بخشي از نظام آموزشي خارج موضوعي یا و تفتني امري نباید کتاب باشد. ما دروس جزو باید آید، حساب به دروس مجموعه ي از دانش آموزان باشد. درسي که مانند سایر دروس تكالیفي دارد و نمره اي به آن تعلق مي گیرد. کتاب خواندن نباید امري کمك آموزشي به شمار آید، باید بخشي از آموزش امر ادغام با ما را تشكیل دهد. اگر آموزش و پرورش به کتابخواني شود، همراه آموزشي نظام در کتابخواني صورت عادتي در زندگي در خواهد آمد. البته این برنامه اي است دراز مدت و نتایج آن را بعد از بیست الي سي سال یعني یك نسل پس از آن که چنین برنامه اي آغاز شد، مشاهده خواهیم کرد. یعني پس از گذشت یك نسل در تعداد کتابخوانان جامعه ي ما واقعًا تغییري چشمگیر روي خواهد داد. متاسفانه کتابخانه و کتابخواني در مدراس ما تقریبًا نادیده گرفته مي شود. اسفبار ترین کتابخانه هاي ما، تاسیس براي قانوني هیچ هستند. مدارس کتابخانه هاي آن ها وجود ندارد و هیچ کجا نیز این موضوع جدي گرفته نشده است. اگر در مدرسه اي کتابخانه اي مي یابیم، وجود اهمیتي و مدرسه آن مدیر عالقه ي مدیون باید را آن

Page 73: از کتاب تا آزادی بیان

73

کتاب و کتاب خوانی

که او خود به این امر مي دهد، بدانیم. بسیاري از مدارس کتابخانه ندارند و اگر هم داشته باشند، کتابخانه جزیي از بخش زنده و فعال مدرسه و نظام آموزشي نیست. روشن روبرو بسیاري مشكالت با ما آموزشي نظام که است باعث است آن شاهد کشور که جمعیتي انفجار است. شده که براي بر آوردن نیاز هاي اولیه و امور واجب نیز با مشكل روبرو باشیم و احساس درماندگي کنیم. به همین علت امید زیادي ندارم که به امر کتابخانه هاي مدارس، با وجود اهمیت زیادش توجه شود. مي دانیم که مدارس ما مشكل فضا دارند، مي دانیم که مدارس ما مشكالت کادر آموزشي دارند، اما به هر حال باید از جایي شروع کرد. به طریقي راه حلي باید العاده جدي است و مساله فوق براي آن پیدا کرد. مي توان با کتابخانه هاي خیلي کوچك را مدرسه کتابخانه ي تاسیس کار کتاب قلیلي تعداد و شروع کرد و سپس به تبع امكانات آن را گسترش داد. آن چه مهم است این مساله است که کتاب و رجوع به کتابخانه جز الینفك نظام آموزشي بشود. اولین، مدارسي که در ایران تاسیس شدند، همگي کتابخانه ها به زایده اي تبدیل شد و زماني که مدرسه به فضاي بیشتري نیاز پیدا منتقل عموي کتابخانه هاي به را هایشان کتاب کرد، ایجاد کتابخانه در مدارس کردند. پس راه حل فقط در از کتاب استفاده به دانش آموز ترغیب در بلكه نیست، است. خود پرسش هاي از بخشي به پاسخ یافتن براي به این از پیش که کتبي و شفاهي جوامع بین تفاوت آن اشاره شد در همین شیوه ي پاسخ یابي است. در جوامع را پرسش ها پاسخ افراد است که این بر عادت شفاهي از افراد دیگري مي گیرند و حال آن که در جوامع کتبي براي یافتن پاسخ به کتاب رجوع مي کنند. عادت به پاسخ همان از باید بیاید. وجود به باید که است کتبي یابي دوران کودکي کتاب وسیله ي پاسخ یابي شود و نیاز به

Page 74: از کتاب تا آزادی بیان

74

از کتاب تا آزادی بیان

آن به صورت ضرورتي اجتماعي در آید.

کتابخانه هاي عموميکتاخانه هاي عمومي در مرتبه ي دوم اهمیت قرار مي گیرند. فراموش نكنیم که براي اکثریت کساني که دبیرستان را به پایان مي برند، تماس با مراکز آموزشي به پایان مي رسد به رجوع میزان عمومي، کتابخانه هاي بسیاري براي و آن ها و انواع خدماتي که در اختیار مي گذارند و... نمود روشني از سطح فرهنگ در یك کشور است. زماني که به کتابخانه هاي عمومي موجود در ایران توجه مي کنیم، رقم آن ها در نگاه اول چندان پایین تر از رقمي که باید باشد، نیست. اما این رقم را باید با توجه به فقدان عظیمي که در اگر کنیم. تصحیح داریم، مدارس کتابخانه هاي حوزه ي فرضًا گفته مي شود که براي هر ده هزار نفر فرد باسواد شهري باید یك کتابخانه در شهر وجود داشته باشد، این رقم با این فرض محاسبه مي شود که در هر مدرسه اي و به خصوص در هر دبیرستاني یك کتابخانه وجود دارد. در مدرسه اي کم تر گفتیم طورکه همان آن که حال ایران کتابخانه دارد. در واقع بارکتابخانه هاي مدارس نیز این همه مشكل با بر دوش کتابخانه هاي عمومي است. اصلي کتابخانه هاي عمومي در کشور، انبار کتاب است و نه کتابخانه. یعني جایي است که در آن ها کتاب موجود است، اما دست رسي به آن بسیار مشكل. کتابي که دست رسي به آن مشكل است، فرق چنداني با نبود کتاب ندار. نیاز عمده رکن چند به بودن موفق براي کتابخانه هر دارد. اول مجموعه ي کتاب هاي موجود در کتابخانه است. این مجموعه باید متوازن باشد به این معنا که پاسخگوي نیاز عموم مراجعه کنندگان باشد و تخصصي نباشد. رکن کتابخانه به کنندگان مراجعه به کتابخانه خدمات دوم تام بستگي زمینه، این در کتابخانه موفقیت یك است.

Page 75: از کتاب تا آزادی بیان

75

کتاب و کتاب خوانی

آشنا کتابداري فن و علم با باید که دارد کتابداران به هستند به کتاب عالقمند این که بر یعني عالوه باشند. آگاه نیز کتابداري در علمي معلومات حداقل از باید باشند. مشكل کتابخانه هاي عمومي ما در این است که کارمندان آن معمواًل کتابدار نیستند، در نتیجه نمي توانند آن خدمات الزم را ارایه دهند. و فراموش نكنیم که به دلیل فقر کتابخانه هاي مدارس، افرادي که به کتابخانه هاي عمومي رجوع مي کنند، پیش از این به هیچ کتابخانه اي مراجعه نكرده اند. کتابداري که در کتابخانه ي عمومي کار مي کند وظیفه ي آشنا کردن مراجعه کننده به کتابخانه را نیز بر عهده دارد. در واقع کتابداران ما باید بیش از این مراجعه ارشاد و راهنمایي وظیفه ي باید باشند؛ پاسخگو کتابخانه، در سوم رکن گیرند. عهده بر هم را کننده نوع مجموعه ي کتاب هاي موجود در آن است. کتاب هاي موجود در یك کتابخانه نقش عمده اي در جلب افراد به کتابخانه ها دارد. اگر مجموعه ي یك کتابخانه، مجموعه ي مراجعه حتا که است طبیعي باشد، راکدي و مرده کننده ي عالقمند را هم دلسرد مي کند. در این زمینه نیز متاسفانه کتابخانه هاي عمومي ما بسیار ضعیف هستند و مجموعه هاي موجود در آن ها به هیچ عنوان پاسخگوي نیاز مراجعه کنندگان نیستند. و دلیل اصلي این مساله را نیز باید در تصور انتخاب کنندگان کتاب ها از کتاب مناسب جستجو کرد. صرف نظر از دیدگاه ها و سلیقه هاي خاص کتاب هاي انتخاب مانع همیشه نیز دیگري مهم مشكل همان خوب کتاب عمومي، کتابخانه هاي براي مناسب کتاب جدي و سنگین است. بنابراین، به محض این که استاد دانشگا یا محقق مشهوري کتابي مي نوشت، آن را این که نتیجه بر مي گزیدند. براي کتابخانه هاي عمومي عمومي کتابخانه هاي در موجود کتاب هاي مجموعه ي براي مراجعه کننده ي معمولي کتاب هاي ثقیل و دور از

Page 76: از کتاب تا آزادی بیان

76

از کتاب تا آزادی بیان

فهم و غیر جذاب بود. و مراجعه کنند به درستي احساس به نیست. او براي کتابخانه این کتاب هاي که مي کرد عنوان مثال در کتابخانه اي عمومي چه بسیار به کتاب هاي نادري دارند. در عربي بر مي خوریم که مخاطبین بسیار بیشترین تعداد کتاب هایی که از کتابخانه هاي تمام دنیا عمومي به امانت گرفته مي شود، کتاب هاي داستاني است. سینما و هنر به مربوط کتاب هاي به نوبت آن از بعد انساني علوم و اجتماعي کتاب هاي به سپس و غیره و مي رسد که به زبان ساده نوشته شده اند. و این ها درست ضعیف ترین بخش کتابخانه هاي ما را تشكیل مي دهند. براي کتابخانه هاي انتخاب رمان و داستان ما همیشه در بخش ترین جذاب یعني داشته ایم. مشكل عمومي کتابخانه هاي عمومي، ضعیف ترین بخش آن در کشور ما بوده است. البته در چند سال اخیر تغییرات و تحوالتي در این زمینه به چشم مي خورد و به نظر مي رسد مسئولین از را موجود انتخاب کتاب تصمیم گرفته اند مجموعه ي عوامل این کنار در بیاورند. بیرون مردگي حالت آن باید به عموامل کمي نیز اشاره کرد که از آن جمله اند تعداد نازل کتاب در کتابخانه ها که رقمي است زیر چهار میلیون مجلد براي کل ایران، بودجه ي نسبتًا قلیلي که به خرید کتاب اختصاص دارد، ضعف خدمات جنبي مانند امكانات فتوکاپي و غیره و باالخره ساختمان کتابخانه ها تخصیص به نشده اند. ساخته منظور این براي اکثراً که بودجه بیشتري به خرید کتاب براي کتابخانه هاي عمومي، دولت مي تواند هم کتابخانه هاي عمومي را فعال کند و هم نشر کشور را از بحراني که دچار آن است نجات بخشد. با توجه به قیمت روز افزون کتاب یك چنین تصمیمي هر روز عاجل تر مي شود. در این حوزه البته اصل وظیفه به عهده ي شهرداري ها است، اما مردم نیز مي توانند با تشكیل انجمن هاي کتابخانه در شهر ها و شهرستان ها در این جهت

Page 77: از کتاب تا آزادی بیان

77

کتاب و کتاب خوانی

بكوشند و به انتظار دولت بنشینند. از کارهاي مثبتي که در زمینه ي جلب افراد به کتابخانه ها در این سال ها انجام فرهنگي مجموعه هاي دل در کتابخانه دادن جاي شده، کنندگان مراجعه اختیار در متنوع خدمات که است مي گذارند و از این طریق بر جذابیت کتابخانه مي افزایند. در این زمینه تجربه ي کتابخانه هاي کانون پرورش فكري که بودند کتابخانه هایی اولین که نوجوانان و کودکان در کنار مراکزي تاسیس شدند که فعالیت هاي فرهنگي سال هاي در است. بوده سودمند بسیار داشت، متنوعي شاهد را دیگري موفق تجربه ي نیز انقالب از بعد اول بودیم و آن تاسیس کتابخانه در مساجد و تكایا بود که در جلب عامه ي مردم به کتابخواني بسیار مؤثر بود، اما به آرام آرام کتابخانه ها این که علت به مي کنم گمان را جذابیتش شد، تبدیل مذهبي تخصصي کتابخانه هاي افت مراجعه کننده داد و از دست تا حدي براي عموم

برخي از دست اندرکاران را در این زمینه دلسرد کرد.در مجموع براي رونق گرفتن کتابخانه هاي عمومي باید دید ما نسبت به کتاب تغییر کند. کتاب براي ما به نوعي حافظ امور غریب و باطني بوده است؛ کتاب با روال عادي زندگي ما سرو کار نداشته است. ما سنت معماري دیرپایی داریم، صنایع دستي بسیار غني اي داریم، اما کمترین اثري

از این سنت در کتاب هاي ما دیده مي شود.آن که از منابع مالي نسبتًا خوبي برخوردار است، ضعیف ترین کتابخانه ي دانشگاهي ایران را دارد. به هر صورت کتابخانه هاي یعني کتابخانه ها، سایر با مقایسه مقام در وضع از دانشگاهي کتابخانه هاي مدراس، و عمومي بهتري برخوردارند و دلیل آن نیز از جمله واجب الوجود به که است آن ها کنندگان مراجعه نیز و آن ها بودن نیاز خود به کتاب آگاهي دارند. اما اگر در مقام مقایسه وضع به که است وقت آن برآییم کشورها سایر با

Page 78: از کتاب تا آزادی بیان

78

از کتاب تا آزادی بیان

مي بریم. پي مان دانشگاهي کتابخانه هاي انگیز اسف کتابخانه هاي سازي مجموعه نیز و خدمات نوع براي دانشگاهي استانداردهاي بین المللي شناخته شده و تدوین تناسب به دانشگاهي، کتابخانه هر دارد. وجود شده اي موظف تحصیلي مقطع و تحصیلي رشته دانشجو، تعداد کتابخانه هاي است. شده شناخته استانداردهاي حفظ به دانشگاهي ما بسیار فقیر اند. دالیل متعددي براي این مساله و استادان همكاري و مشارکت عدم یكي دارد، وجود براي درست با مسئوولین کتابخانه ها است پژوهشگران کردن مجموعه ها. براي جلب مشارکت این افراد باید راه حل یافت. دیگر مشكل مالي روز افزون است براي خرید کتاب و به خصوص مجالت خارجي. در این زمینه بهترین راه حل به وجود آوردن مراکز اطالعاتي براي کتاب ها و نشریات موجد در کتابخانه هاي دانشكده ها و دانشگاه هاي مختلف است. از این طریق اواًل هر کسي به کل کتاب ها و مجالت موجود دست رسي پیدا مي کند و ثانیًا از چند بار خریده شدن یك نشریه جلوگیري مي شود و بودجه ي

آن براي خرید مجالت جدید به کار مي رود.کتابخانه ي ملي

تمدن و فرهنگ مظهر هر کشوري در که کتابخانه اي آن کشور است، کتابخانه ي ملي است. بي جهت نیست که تمامي کشورها مي کوشند بهترین کتابخانه ي ملي را اسفبار العاده ایران فوق ما در نظر وضع این از بسازند. است. ما شاید یكي از نادر کشورها در جهان باشیم که از بار گذشته اش پر با شكوه و بسیار فرهنگ علي رغم کتابخانه ي ملي آن به هیچ وجه شایستگي آن فرهنگ را ندارد. وظیفه ي کتابخانه ي ملي در هر کشوري این است که مجموعه ي تمام کتاب ها و اطالعاتي که راجع به آن کشور و فرهنگ و تمدن آن وجود دارد گردآوري کند. و در کنار آن مجموعه ي سنجیده اي از معارف بشري را

Page 79: از کتاب تا آزادی بیان

79

کتاب و کتاب خوانی

نیز فراهم آورد. در ایران وظیفه ي اول بسیار مهم است. کتابخانه ي ملي ما باید جلوه گر چند هزار سال فرهنگ باید کار این براي نیست. چنین ابداً که باشد تمدن و مجموعه ي کاملي از کتاب هاي فارسي و عربي را تدارك به که کتاب هایی از باید را کاملي مجموعه ي و ببینیم زبان هاي مختلف راجع به ایران نوشته شده است. عالوه بر این کتاب خانه ي ملي باید نمونه و الگویي باشد از یك کتابخانه ي امروزي و مدرن مرکز شبكه ي کتابخانه هاي کشور باشد و به یك معنا مادر کتابخانه هاي کشور باشد دهد. قرار خود معنوي پوشش و چتر زیر را این ها و مي دهد انجام را خود وظیفه ي که این بر عالوه یعني کارشان سطح و بدهد خدمات نیز کتابخانه ها سایر به در که طور همان و این ها تمام کنار در ببرد. باال را سایر کشورها شاهد آن هستیم، کتابخانه ي ملي همراه با کتاب مجموعه ي میراث فرهنگي کشور را نیز باید در بر گیرد کتابخانه ي ملي قدیمي ایران در کنار موزه ي ایران باستان قرار داشت و هر دو در یك مجموعه قرار داشتند. این کار نیاز به یك برنامه ریزي جدي از جانب دولت دارد. بدون یك کتابخانه ي ملي که شایسته ي ایران باشد ما کتابخانه هاي سایر که باشیم داشته انتظار نمي توانیم نیز کارکرد شایسته اي داشته باشند. خوشبختانه چهار سال پیش اساسنامه ي کتابخانه ي ملي جدید در مجلس شوراي اسالمي تصویب شد و تاسیس و ساخت آن به دولت ابالغ گردید. اما کار بسیار کند پیش مي رود. امیدوارم که این کار با جدیت پي گیري شود و کتابخانه ي ملي شایسته ای

به وجود بیاید.آن از کتابخانه بحث مكمل عنوان به باید که بحثي کتابداري بحث گیرد، قرار توجه مورد و صحبت شود است. کتابخانه مجموعه ي بسته اي است که کلید آن در مي دهد انجام کتابدار که کاري است. کتابداران دست

Page 80: از کتاب تا آزادی بیان

80

از کتاب تا آزادی بیان

این مجموعه ي بسته گشودن و در دست رس قرار دادن است. نقش کتابدار در جوامع مدرن بسیار بیش از نقش کتابدار در جوامع سنتي است. درست است که در گذشته کتابداران بسیار برجسته و بزرگي داشته ایم، اما در گذشته مراجعه کننده به کتابخانه خود اهل کتاب و خواهان و نهایت در نیز دلیل همین به و بود کتاب گر جستجو براین، عالوه مي یافت. را کتاب به دسترسي راه خود در گذشته دامنه ي نشر محدود تر و در نتیجه مجموعه ها انفجار این با امروز بوده است. حال آن که تر کوچك اطالعات و گستردگي حوزه ي نشر و تنوع کتاب ها کمتر کسي جز از طریق راهنما مي تواند به کتاب در کتابخانه دسترسي پیدا کند. از این روست که کتابدار رفته رفته نقشي حیاتي پیدا مي کند و قاعدتًا باید منزلت اجتماعي او رفیع تر از گذشته باشد. اما در ایران این چنین نیست، چرا که براي ما کتابدار در وجود دو نفر خالصه مي شود، یكي آن که پشت میز امانت کتاب نشسته و از او کتاب مخزن داخل در که آن دیگري و مي گیریم امانت به کتابخانه است و وظیفه ي انبارداري را به عهده دارد. حال آن که این هر دو بدون وجود کتابدار اصلي که هزاران جلد کتاب و میلیون ها اطالعي را که در داخل این کتاب ها هستند سامان و سازمان مي دهد، اصواًل نقشي ندارند. اما در و نمي شود روبرو کتابدار این با ابداً کننده مراجعه انجام مي دهد از نقش و اهمیت اساسي کاري که نتیجه بي اطالع است و به همین جهات نیز براي او ارزشي قایل نمي شود و این بي جلوگي کار به خود کتابدار هم سرایت بي اهمیت را خود کار چندي از پس نیز او و مي کند در اما است علم جدیدي ایران در کتابداري مي شمارد. علوم ترین پیشرفته از دیگر رشته هاي بسیار با مقایسه به شمار مي رود. در تجربه ي تاسیس کتابخانه ي ملي که پنجاه و صد یك آن در و شد آغاز انقالب از پیش

Page 81: از کتاب تا آزادی بیان

81

کتاب و کتاب خوانی

کتابدار از تمام جهان شرکت داشتند، هم کتابداران ایراني دریافتند و هم کتابداران خارجي معترف شدند که ایرانیان بدون پروژه این اندازي راه براي کافي دانش سطح از کمك سایر کتابداران برخوردارند. دانشكده ي کتابداري سال در و بود شده تاسیس 1345 سال در ایران در 1348مرکز خدمات کتابداري به عنوان بخشي از وزارت خانه ي جدیدالتاسیس علوم که در همین سال48 به وجود آمد، کارهاي اصلي براي سازماندهي کتاب هاي فارسي و عربي انجام شد، یعني از نظر طبقه بندي و موضوع دادن و تنظیم قواعد فهرست نویسي و رده بندي و غیره زمینه کتابداري اولیه هسته ي نتیجه در گردید. آماده کاماًل کتاب هاي سازماندهي براي اصلي کارهاي آمد، فراهم و بندي طبقه نظر از یعني شد، انجام عربي و فارسي موضوع دادن و تنظیم قواعد فهرست نویسي و رده بندي و غیره زمینه کاماًل آماده گردید. در نتیجه هسته ي اولیه کتابداري در ایران بوجود آمد که به علم کتابداري جدید آشنا بود و کارش را بر اساس صحیحي پي ریزي و آغاز به کتابدار و نسبت اما تصور عمومي جامعه بود. کرده بوده است که کار تخصصي این از مانع کتاب همواره کتابداران را به دید حرمت بنگرند. عامل دیگري نیز که باعث شده کتابداري مقام و منزلت شایسته ي خود را در جامعه به دست نیاورد، پراکندگي کتابداران است که در براي کتاب و این موسسات و موسسات کار مي کنند کتابداري ارزش ثانوي و حاشیه اي قایل هستند. به همین جهت کتابداران به صرافت تاسیس جامعه ي صنفي خود بر آمدند تا از حقوق خود دفاع کنند و خود و کارشان حدود در که کتابداران انجمن بشناسانند. جامعه به را 1000 عضو داشت در سال 1347 تاسیس شد و مجله اي به نام نامه انجمن کتابداران به طور منظم منتشر مي کرد و فعالیت هاي متعددي در برقرار دوره هاي آموزشي، آشنا

Page 82: از کتاب تا آزادی بیان

82

کردن اعضا با مسایل حقوقي و پیشرفت هاي بین الملللي در کتاب انتشار رساني، اطالع و کتابداري زمینه ي در زمینه ي کتابداري و غیره داشت. متاسفانه بعد از انقالب این انجمن منحل شد و علیرغم جهد و کوشش جدي براي راه اندازي دوباره ي آن این کار ممكن نشد. حیف! چرا که یك چنین انجمني مي تواند به کار کتابخانه هاي ایران امري که سخت یعني ببخشد، انسجام و هماهنگي نوعي بدان نیازمندیم. البته تاسیس انجمن اختیار به افرادي دارد راه صرف این در را فراغت خود اوقات از بخشي که داشته کار این براي را الزم گذشتگي خود از و کنند باشند. امیدوارم که در میان نسل جوان کتابداران افرادي

از این دست پیدا شوند تا این مهم را به انجام برسانند.