parnian 17

یان مهاجر ایرانعرسانیعی و اطجتما فرهنگی، ا نشریه2013 ، دسامبر1392 آذر،17 اپی ، شماره پی چهارم ، شماره سال سومدار کانا د3/5 : قیمتwww. parnianmagazine.com

Upload: shahab-o-ddin-mokhtari

Post on 06-Apr-2016

236 views

Category:

Documents


11 download

DESCRIPTION

Parnian Magazine Vol. 17 Iranian Immigrants Monthly

TRANSCRIPT

Page 1: Parnian 17

نشریه فرهنگی، اجتماعی و اطالع رسانی ایرانیان مهاجر سال سوم، شماره چهارم، شماره پیاپی 17، آذر1392، دسامبر 2013

قیمت: 3/5 دالر کانادا

www.parnianmagazine.com

Page 2: Parnian 17

Westmount: 1,299,000$

Plateau: 1,395,000$

Cote St-Luc: 1,150$/month.743 sq ft., 16th floor, 1 bedroom open concept condo fully furnished in the heart of Cote St-Luc. Fully renovated kitchen and bathroom with heated floor, one indoor parking, indoor pool, gym, sauna.

Downtown: 1,150$/month.

N.D.G. : 459,000$

Plateau: 1,250,000$

I M M O B I L I E R

Very good income revenue property, 5 - plex, building always rented.

Spacious fully furnished apt., 529 sq ft., 1 bdrm. Near Concordia university,Dawson College, La Salle College, metro Guy-Concordia. A/C, pool.

Completely renovated, new designed kitchen, 3+1 bedrooms, 3+1 bathrooms, finished basement, fireplace, a/c, 2 garages. Near all the facilities.

1,155 sq ft., very nice open concept LVR/DNR with 3 bedrooms, 2 bathrooms, garage, gym. Near all the facilities.

Beautiful 6 - plex in the heart of Plateau. Very good income, very well located.

مشـاور امـالك مســكونى و تجـــارىProfusionimmo.ca Tel: 514.935.3337

Maryam Khaleghi

Real Estate Broker514.983.5415 514.928.5415

Real Estate BrokerHamid Sedigh Kaghazchi B.Sc

مريم خالقى حميد صديق كاغذچى

Page 3: Parnian 17

Westmount: 1,299,000$

Plateau: 1,395,000$

Cote St-Luc: 1,150$/month.743 sq ft., 16th floor, 1 bedroom open concept condo fully furnished in the heart of Cote St-Luc. Fully renovated kitchen and bathroom with heated floor, one indoor parking, indoor pool, gym, sauna.

Downtown: 1,150$/month.

N.D.G. : 459,000$

Plateau: 1,250,000$

I M M O B I L I E R

Very good income revenue property, 5 - plex, building always rented.

Spacious fully furnished apt., 529 sq ft., 1 bdrm. Near Concordia university,Dawson College, La Salle College, metro Guy-Concordia. A/C, pool.

Completely renovated, new designed kitchen, 3+1 bedrooms, 3+1 bathrooms, finished basement, fireplace, a/c, 2 garages. Near all the facilities.

1,155 sq ft., very nice open concept LVR/DNR with 3 bedrooms, 2 bathrooms, garage, gym. Near all the facilities.

Beautiful 6 - plex in the heart of Plateau. Very good income, very well located.

مشـاور امـالك مســكونى و تجـــارىProfusionimmo.ca Tel: 514.935.3337

Maryam Khaleghi

Real Estate Broker514.983.5415 514.928.5415

Real Estate BrokerHamid Sedigh Kaghazchi B.Sc

مريم خالقى حميد صديق كاغذچى

Page 5: Parnian 17

شماره آینده پرنیان، اول ژانویه 2014 منتشر خواهد شدپرنیان دیجیتالی با امکانات متعدد را در وبسایت پرنیان

www.parnianmagazine.com ببینید و یا از طریق اپلیکیشن آن در Apple Store و Google Play دانلود کنید.

سال سوم، شماره چهارم، شماره پیاپی 17آذر 1392، دسامبر 2013

ISSN 2291-2940 (Print)ISSN 2291-2959 (Online)

ناشر: گروه رسانه ای پرنیانParnian Media Group Inc.

مدیر مسئول: علی مختاری[email protected]

سردبیر: مجید بسطامی[email protected]

جانشین سردبیر: مصطفی مختاری[email protected]

مدیر روابط عمومی و منابع انسانی: لیلی سرحدی[email protected]

پرسش یا سفارش آگهی:[email protected]

گرافیک و صفحه آرایی: محمد خوشکام، حسین اسماعیلی

مدیر فنی سایت و اپلیکیشن نشریه: شهاب مختاریگروه مترجمین و نویسندگان:

نشاط تهرانی، عبدالرسول دیانی، میترا روشن، وحید طلوعی، فرحناز سمیعی، محمد علی شاکرمی، انســیه غفوریان، نادیا غیوری، ساقی

مطهری، وحیدالدین نمازی، یحیی نطنزیتلفن و فکس دفتر مونترال:

Tel: 1 (514) 903-4726fax: 1 (514) 439-4726

تلفن دفتر تهران: 220-250-84 )021(Toronto: 1 (647) 429-1848 :تلفن سفارش آگهیVancouver: 1 (604) 909-3073Tehran: 0937-358-7244

تماس با پرنیانwww.parnianmagazine.com ::وب سایت

پرنیان از دریافت مقاالت و نوشــته های مخاطبان استقبال می کند. مطالب برای انتشار باید در قالب فایل Word باشد.

نقل مطالب نشریه با ذکر ماخذ آزاد است. برای نقل مطالب سایت، به آیین نامه مربوطه مراجعه نمایید.

اســتفاده از طرح ها و آگهی ها بدون اجــازه کتبی غیرمجاز بوده و می تواند تبعات حقوقی داشته باشد.

پرنیان هیچ گونه مســئولیتی در قبال آگهی های چاپ شده ندارد.مسئولیت مقاالت منتشر شده با نویسندگان آنها است.

بازنشر قصه ها و قطعات ادبی نیازمند دریافت اجازه از نویسندگان است.

نشریه فرهنگی، اجتماعی و اطالع رسانی ایرانیان مهاجر

هنوز پاییز است و روسیاهی به ذغال ماندهبرای آنها که نمی خواهند همه چیز را از پس عینک ایدیولوژیک و ضدیت با این و آن به بهای چشم بستن بر واقعیت ها ببینند کامال آشکار است که دیگر کسی دستگاه دیپلماسی کانادا به رهبری ظاهری آقای جان برد را در مورد چگونگی رفتار با ایران جدی نمی گیرد. تالش او در ســالگرد تعطیلی سفارتخانه های دو کشور برای خلق یک ماجرای حادثه ای-جاسوسی پرالتهاب از چگونگی خروج دیپلمات های کانادایی از ایران و نحوه انهدام تجهیزات و اطالعات محرمانه )کدام اطالعات!؟( حتی نتوانست یخ مصاحبه او با CBC را کمی آب کند، توجیه گری پیش کش. گویا در میانه این همه سفر به نقاط مختلف جهان که بیشترین آن البته به مقصد پایتخت اسراییل بوده، جناب وزیر حتی فرصت نکرده بودند در هواپیما، نســخه ای از فیلم آرگو را ببینند تا درک کنند قطعه پایانی نحوه خروج 6 دیپلمات امریکایی از تهران آن هم در گرماگرم اوضاع پرالتهاب آن سال ها در یک فیلم استاندارد هالیوودی چقدر کلیشه ای و بالیوودی طراحی شده بود چه برسد به سناریونویسان ایشان که مشخص است نه درام می شناسند و البته نه سیاست و نمی دانند زمانی که انگلستان با آن همه فراز و نشیب در روابط و درحالی که به سفارتخانه و اقامتگاه کارکنانش در تهران حمله شده عمال تجدید روابط با دولت جدید ایران را آغاز کرده اظهارات جناب برد بیشتر هزلیات است تا سخنانی که از یک دیلمات کارکشته و منطقی انتظارش می رود. آیا دولت دست راستی ائتالفی انگلستان توجیهات یا دالیل یا بهانه های کمتری نسبت به کانادا دارد یا عالقه خاصی به حکومت ایران که چنین مسیری

را در پیش گرفته است؟ همه رفتارهای تلخک وار وزیر به کنار، ماجرای اطالعیه خوانی او در یک شنبه 24 نوامبر در وضعیتی که به نظر می رسید جناب برد حتی در حد دولت های دست دوم منطقه هم در جریان هماهنگی های قبلی میان ایران و دولت های جهانی قرار نگرفته بوده و یا شاید بعد از نوش خواری مرسوم شنبه شب ها هنوز در گیجی به سر می برده برای هر کانادایی می توانست آزاردهنده باشد؛ زمانی که او بدون توجه با آنچه در قالب توافق موقت ایران با 6 قدرت جهانی در جریان است، مرتبا بر مواردی تاکید می کرد که همه می دانند هیچ تاثیری بر دولت ایران ندارد اما کماکان می تواند برای ساکنان ایرانی-کانادایی

کانادا و عزیزان شان در ایران مسئله ساز و حتی حکم نوعی مجازات باشد.از همه آنها که در فاصله حدود دو سال گذشته تا کنون مرتبا منتقدین نسبت به سیاست های ناپخته و ضدحقوق بشری کانادا در قبال ایرانیان را محکوم کرده و حتی متهم به ساخت و پاخت با حکومت ایران می کردند می خواهم یک بار دیگر تنها به فهرست رفتار دولت کانادا در برابر بخش عظیمی از ساکنان این کشور، به قول های عمل نشده، وعده های خالف واقع شده، موانع مرتبا تشدید شده و بی مسئولیت در برابر آشکار شدن نتایج مخرب تصمیمات قبلی توجه کنند و مشخص کنند که از کجای این فهرست سیاه، چهره یک دولت پاسخ گو، مسئولیت شناس، محترم شمارنده ارزش های

انسانی هوایدا است؟دولت هارپر از طریق آقایان کنی و برد مرتبا وعده هایی در مورد تسهیل مشکالت ایرانیان داده اند )دریافت محموله های پستی، اعالم شماره حساب در داخل ایران، سرعت بخشیدن به صدور ویزا در صورت انتقال به آنکارا...( که یا اصال به آنها عمل نشده یا کوتاه مدتی بعد از اجرا تعطیل شده اند؛

ایــن دولت تا این لحظــه هیج اقدام موثری برای رفع مشــکالتی که اعــالم تحریم های کانادا بــر علیه ایران برای شــهروندان کانادایی پدیــد آورده از جمله رفتار موسســات مالی چون

ادامه صفحه 11

parnianmagazine.com

یادداشت سردبیر5 December 2013 . No17

نشریه فرهنگی، اجتماعی و اطالع رسانی ایرانیان مهاجر سال سوم، شماره چهارم، آذر1392، دسامبر 2013

قیمت: 3/5 دالر کانادا

www.parnianmagazine.com

خواننده محترم،از مطالعه نسخه اپلیکیشن پرنیان این شماره بسیار خرسندیم.

با ورود کد این کوپن 30 امتیازی در وبسایت پارس کانادا، هدیه گروه رسانه ای پرنیان را پذیرا باشید.

malipar-921204-decaaz

Page 6: Parnian 17

صفحه 20

سخن سردبیر5 هنوز پاییز است و روسیاهی به زغال مانده

توصیه شده ها8 توصیه شده ها

سخنی با خوانندگان10 تباه کاری های دولت های پاکدست

از نگاه خوانندگان12 تعریف جدیدی با موافقان و مخالفان بسیار

البالی اخبار14 بروشنی ها و ابهامات

16 جیسن کنی راه خود را از هارپر جدا می کند؟17 کانادا تغییری در تحریم های علیه ایران نمی دهد

17 تغییر رویه سفارت کانادا در آنکارا و نیاز به انگشت نگاری18 نرخ اشتغال در کانادا در ماه اکتبر سال 2013

نگاه کاریکاتوریست19 کاریکاتور

دیدگاه ها و سیاست روز20 منشور ارزش های الئیک کبک و نیروی کار مهاجر

24 راب فورد، کارداشیان تورنتو26 ماجرای فورد: پرسش هایی در پاسخ به یک پرسش28 فورد، محبوب ترین چهره برای کاریکاتوریست ها!

موضوع ماه 30 خانواده دوپاره مهاجر

34 زمینه های پیدایش و تاثیرات اجتماعی خانواده های دوپاره

صفحه 10

صفحه 20

صفحه 28

صفحه 30

parnianmagazine.com

فهرست مطالب6آذر 1392. شماره 17

Page 7: Parnian 17

تسلیت به دکتر مریدی و خانواده محترم ایشانبا نهایت تاثر و تاسف اطالع یافتیم دکتر رضا مریدی، نماینده شــهر ریچموندهیل در مجلس انتاریو و وزیر نوآوری ها و پژوهش های علمی دولت این استان در غم از دســت دادن فرزند برومندشان، مهندس مهیار

مریدی به سوگ نشسته اند.آقای علی مختاری، مدیریت کنپارس و همه همکاران در این شــرکت و گروه رسانه ای پرنیان این مصیبت جانســوز را به دکتر مریدی، خانواده محترم ایشان و همه بازماندگان و داغ داران عزیز از دست رفته تسلیت عرض نموده و برای آنها صبر و سالمت آرزو می کنند.

فرهنگ و ادب36 شاهی که باید دوباره نگاهش کرد

40 بازخوانی کتاب "شاه" نوشته عباس میالنی42 کسی برای سودابه گریه نمی کند

توصیه های کاربردی46 حمایت از افراد کم توان در استان کبک

48 تک بودن چگونه است50 مشوق های مالیاتی برای کسب و کارهای

خانگی52 15 خطــای عمــده و ویرانگر مهاجران

تازه وارد/ قسمت چهارمصفحه 42

صفحه 52

parnianmagazine.com

فهرست مطالب7 December 2013 . No17

Page 8: Parnian 17

خانوادۀ دوپارۀ مهاجردر گفت وگوی دکتر وحید طلوعی با دکتر بهرنگ صدیقی

دکتر بهرنگ صدیقی دانش آموختۀ دکتری جامعه شناسی و استاد دانشگاه است. حوزۀ تخصصی او نظریه های جامعه شناسی و جامعه شناسی مردم مدار است و مدیریت گروه جامعه شناسی مردم مدار انجمن جامعه شناسی ایران را هم به عهده دارد. وی در گفتگوی با دکتر طلوعی به علل و عواملی که سبب دوپارگی خانواده ها و زندگی یکی از والدین )معموال پدر( در سرزمین مادری و زندگی بقیه اعضا خانواده در سرزمین جدید می شود و همچنین فرصت ها و معضالتی که این دوپارگی برای اعضا خانواده پدید می آورد می پردازد. موضوعاتی از جمله بروز شکاف های عاطفی و فرهنگی و تاخیر در جامعه پذیری و جاافتادگی عضو دورافتاده خانواده به عنوان معضالت این دوپارگی است و از سوی دیگر رشد و استقالل مادر خانواده در سرزمین جدید و نقش پدر به عنوان یک رابط فرهنگی در انتقال فرهنگ جامعه مادری به نسل های بعدی از مزایای آن است ضمن اینکه از این طریق غلبه بر معضالت اقتصادی خانواده و مشکالت ناشی از جذب نشدن در بازار کار کشور جدید کاهش می یابد. در مقابل هزینه های کلی زندگی خانواده افزایش می یابد.

.متن کامل این گفتگو را در صفحات 30 تا 32 بخوانید

کسی برای سودابه گریه نمی کنددکتر مرتضی قمشه ای

نویســنده با بیان خالصه قصه عشق سودابه به ناپسری خود سیاوش و مجموعه وقایعی که منجر به گریز سیاوش، زندگی در سرزمین

دشمن و نهایتا مرگ دلخراش او در اثر دسیسه های افراد بدخواه که خود سبب انتقام گیری رستم، سردار نام آور ایرانی از سودابه و مرگ فجیع او می شــود به محتوای زن ستیزانه و ناعادالنه این داستان شاه نامه پرداخته و توضیح داده که چرا برخالف بقیه به جای ســیاوش به سوک سودابه

نشسته است..این مقاله تحلیلی با چاشنی های عاطفی را در صفحات 42 تا 44بخوانید

پرسش هایی فورد: ماجرای در پاسخ به یک پرسش

دکتر وحید طلوعی در قالب طرح 7 پرسش جدید تالش می کند به این پرسش عمق ببخشد که »چرا به رغم اینکه افشاگری های رسانه ای علیه فورد به تخریب چهره شهر تورنتو منجر شده است هنوز بسیاری از ساکنان این شهر از وی حمایت می کنند؟« پرســش پنجم او به این شکل

تشریح می شود:»... فــارغ از این که آیا او در ایــن زمینه دامنی پاک دارد یا وضع حســاب و کتابش هم مثل وضع رفتارش است، می شــود پرســید آیا مردم از شهردارشــان فقط این را می خواهند که خوب کار کند و چنان که خودش می گوید پول مالیات دهندگان را حیف و میل نکند و به هدر ندهد و کارها را به روال بیندازد و می اندیشند که فورد نیز چنین کرده است که هیچ کس دربارۀ کارنامه اش حرفی نمی زند؟«.این مقاله تحلیلی را در صفحات 26 و 27 بخوانید

parnianmagazine.com

توصیه شده ها8آذر 1392. شماره 17

Page 9: Parnian 17

مشوق های مالیاتی برای کسب و کارهای خانگیمحمدعلی شاکرمی

تشویق به ایجاد کسب و کارهای کوچک )Small Business( با سرمایه نه چندان زیاد توسط بخش خصوصی از سیاست های دائمی و کلیدی دولت های فدرال، استانی و شهری کانادا بوده و متناسب با آن نیزهر سال قوانین حمایتی بسیاری نیز تدوین و به مرحله اجرا در می آیند. از جمله این قوانین، برنامه ها و مشوق های مالیاتی برای آن دسته از صاحبان کسب و کار است که از بخشی

از محل زندگی شان به عنوان دفتر کار و در جهت کسب درآمد استفاده می کنند..این مطلب مفید برای صاحبان کسب و کارهای خانگی را در صفحات 50 و 51 مطالعه کنید

شاهی که باید دوباره نگاهش کرددرباره کتاب »نگاهی به شاه«

نوشته دکتر عباس میالنی

مجموعــه مطالبی دربــاره زندگی نامــه تحلیلی محمدرضا پهلوی آخرین شــاه ایــران به همراه ترجمه دو ریویوی کتــاب از نگاه غیر ایرانیان و همچنین گفتگو با مهندس احمدرضا تبریزی مدیر پرشین سیرکل، ناشر نسخه فارسی کتاب در خارج از ایــران درباره دالیل انتشــار این کتاب و تجربه توزیع نسخه های چاپی و اینترنتی آن و برنامه های آتی این انتشارات برای چاپ دوم کتاب و همچنین ورود گسترده تر به عرصه حمایت و توزیع از آثار

برجسته و مهم ایرانیان.مجموعه ایــن مطالب را در صفحــات36 تا 41

.ببینید

حمایت از افراد کم توان در استان کبکنشاط تهرانی

»در کشور کانادا به توانمند ساختن معلوالن برای تصمیم گیری و دادن فرصت زندگی بسیار تاکید شده است. همچنین تالش شده است تا با ایجاد تغییرات مــورد نیاز کم توانان در جامعه از جملــه ایجاد و تقویت نگرش مثبت جامعه نسبت به معلوالن، تغییر نگرش معلوالن نسبت به خود و تقویت اعتماد به نفس آنها، ارزش دادن به کیفیت زندگی کسانی که با نوعی اختالل مواجه هستند، ... و هم چنین آگاهی دادن به عموم مردم نسبت به معلولیت برای پذیرش معلول به عنوان یک انسان با توانایی منحصر به فرد و خاص شرایط زندگی عادی در

جامعه را برای افراد کم توان فراهم کنند.« در صفحات 46 و 47 نگاهی بیاندازید به خدماتی که دولت کبک برای حمایت

.از افراد ناتوان یا کم توان ارائه می دهد

parnianmagazine.com

توصیه شده ها9 December 2013 . No17

Page 10: Parnian 17

خبرهای جالبی به گوش می رسد که سخن از فساد در سطوح مختلف دولت در کانادا دارد. چندی پیش در کبک غوغایی به پا شــد و پرده از رابطه مافیا با مقامات شــهرداری در شهرهای مختلف کبک کنار رفت. کمیته ویژه ای برای بررسی ابعاد فساد تشکیل شــد. تعدادی شهردار شــهرهای مختلف کبک از جمله شــهردار شهر بزرگ الوال در شمال مونترآل دستگیر شدند و شهردار مونترآل نیز کناره گیری کرد. جایگزین موقت او تا انتخابات بعدی از سوی شورای شهر منصوب شد و او نیزهم اکنون در زندان است. مونترالی ها البته در مــاه نوامبر به پای صندوق های رای رفتند و عدم رضایت خود را از شهردار سابق و

دوستانش اعالم کردند. حزب محافظه کار کانادا به رهبری هارپر در سال 2006 با ادعای فســاد در حــزب لیبرال بر موج مبارزه با فساد سوار شد و مدعی شد شفاف ترین دولت کانادا را تشــکیل خواهد داد. مردم اگر چه به لیبرال ها بی اعتماد شده بودند ولی امکان اعتماد به حزب محافظه کار را نداشتند. هنوز زمان زیادی از طرح اتهامات علیه آقای مالرونی نخست وزیر محافظه کار سال ها قبل کانادا و استاد آقای هارپر نمی گذشــت. این بود که در ســال 2006 آقای

هارپر تنها توانســت دولت اقلیت تشکیل دهد و این نتیجه در ســال 2008 نیز تکرار شــد. همین دولت با دادن وعده های بسیار به اقشار مختلف از جمله فرستادن وزیر مهاجرتش برای سخنرانی در جوامع مهاجر پر تعداد در مناطقی که پیروزی در آنها می توانست محافظه کاران را به اکثریت برساند و طرح وعده های زیبا در حوزه مهاجرت در کنار بهره گیری از ضعــف کادر رهبری حزب لیبرال، رقابت حزب لیبرال و ان دی پی و همین طور چنانکه بعدا اتهاماتی مطرح شد )که هنوز در دست بررسی است( با استفاده از حیله های تبلیغاتی غیرقانونی مانند روبوکالز توانســت در سال 2011 با داشتن رای کمی بیشــتر از 30 درصد آرای مردم، دولت

اکثریت تشکیل دهد.از روزی که آقای هارپر و دوستان بر خر مراد سوار شدند دیگر نه وعده های مهاجرتی را به خاطر آوردند و نه به افکار عمومی پاسخگو بودند. تو گویی همه

این قصه برای گرفتن اکثریتی بود که حاصل شد.این روزها شــرایط جالبی پیش آمده است؛ از یک سو تشت رســوایی هارپر و دوســتان از بام افتاده اســت و مردم کانادا االن می دانند که نخست وزیر مدعی پاکدستی چندان هم پاک دامن نیست و البته

برای حفظ قــدرت از دروغ گفتن هم ابا ندارد. از ســوی دیگر دوســت وفادار و حامی سرشناس و پرســروصدای او آقای فورد، شــهردار تورنتو هم برایش درســر ایجاد کرده است و قصه رسوایی او نیز همه جای جهان، نام تورنتو و کانادا را بر سر زبان انداخته است تا جایی که نخست وزیر را دغدغه این بار فاصله گرفتن از اوست همانند فاصله گرفتن از سناتور دافی که البته باعث رسوایی بیشتر شده است.

عجیب نیســت که آقای نخســت وزیر و دوستان وفادارش از اظهار نظر در مورد فورد دریغ می ورزند. شــهردار بزرگترین شهر کانادا رسوایی به بار آورده است و نخســت وزیر کشور را امکان سخن گویی و دســت کم بهره بــرداری تبلیغاتی بــرای نمایش

محکومیت فساد نیست. چنانکه دیدیم فساد فراگیر است و آنان که قرار بوده اســت حافظ حقوق مردم و مانع تضییع منابع مالی مردم باشند در دست اندازی بر این حقوق پیش تازند.چاره چیســت؟ جز اینکه تا آنجا کــه می توانیم با برخورد فعال مانع از قدرت یافتن مفسدان بشویم. راســتی چند درصد از ما که حق رای داشته در این ســال ها پای صندوق رای رفته ایــم و آگاهانه رای

داده ایم؟

تباه کاری های دولت های پاکدست

علی مختاری[email protected]

parnianmagazine.com

سخنی با خوانندگان10آذر 1392. شماره 17

Page 11: Parnian 17

خدمات ارزی مانی ویچرا بانک؟ ما را انتخاب کنید. بهترین نرخ تبدیل دالر آمریکا و کانادا را از ما بخواهید.

انتقال ارز به ایران و بالعکسشرکت ارزی مانی وی، مفتخر است با بیش از 15 سال تجربه در امور ارزی

سرویس انتقال پول به ایران را از سر بگیرد

www.moneyway.com 702 Main st. (Park Royal South), West Vancouver, BC, V7T 0A5 604.923.8000

با بیش از 15 سال سابقه Since 1998

TD و یــا تســهیل در انتقــال کمک هــای بشردوســتانه انجام نداده است درحالی که به اعتقاد حقوق دانان خیلی پیش از این می توانست با صدور یک دســتورالعمل اجرایی و روشــن از بروز این

مشکالت جلوگیری کند؛این دولت خــارج از چارچوب های مورد پذیرش جهانی به بهانه داشــتن سیاست های مستقل به تنها حامی سیاســت های یکجانبه اســراییل - بلکه به دنباله روی این کشــور- در خاورمیانه مبدل شده و جایگاه ویژه کانادا در حال و فصل مناقشات مختلف جهانی و منطقه ای در گذشته را به عنوان یک کشور صلح طلب، مســتقل از سیاســت های قدرت های جهانی و مدافع حقوق محرومان به دلیل همین رفتار

به شدت تضعیف کرده است؛دیگر بر کسی پوشیده نیست که دولت محافظه کار هارپر آن زمان که منافعش ایجاب می کرده نه تنها با دولت قبلی ایران روابط گرم و بده بستان های فراوان داشــته بلکه در زمان حضور دســت راست رییس جمهور سابق ایران در کانادا، هیچ گونه مانعی بر سر

برنامه های گسترده سیاسی وی ایجاد نکرده )اگر چه منطقی تر آن است که بگوییم از هیچ کوششی برای تسهیل ارتباطات وی حداقل با جامعه ایرانیان کانادا

دریغ نکرده است(؛ برخالف ادعاهای مکرر در مورد اینکه با دولت ایران به دلیل فقدان روند دموکراسی و انتخابات سالم و یا موضوعات حقوق بشری مسئله دارد در برابر دیگرانی چون کشــورهای عرب خلیج فارس کــه احترام به روندهای دموکراتیک و رعایت حقوق بشر در مورد آنها بیشتر به شوخی های سیاه و تلخ شبیه است کامال خنثی و حتی پیشتیبانی کننده عمل شده است. فقط کافی ست تا مصاحبه سفیر کانادا در عربستان )کشوری که هنوز در آن سیستم دادگاهی مدرن حتی به صورت ظاهری شکل نگرفته و محکومان هم چنان به وسیله شمشیر گردن زده می شوند، سینما و تولید فیلم ممنوع است، زنان حق رانندگی و انجام ده ها کار دیگر بدون اجازه مردان شان را ندارند، در هیچ سطحی روندهای انتخاباتی برقرار نیســت و...( در زمان اعتصاب دیپلمات های کانادایی را مطالعه کنید تا تفاوت فاصله حرف و عمل و

وجود استانداردهای دوگانه در ارتباط با دیگر کشورها بر ســر موضوع دموکراســی و حقوق بشر را ببینید. می توان ده ها مــورد دیگر به این فهرســت افزود اما تا همینجا هم مشــخص اســت کــه وظیفه ما دســت اندرکاران پرنیان هم به عنوان رسانه و هم به عنوان کسانی که به اعتبار و آبروی کشورشان، کانادا اهمیت می دهند در برابر عامالن این دولت چیست؛ کسانی که هیچ تفاوت عملکرد و روشی با سالطین خاورمیانــه ای ندارند مگر اینکه روندهای قانونی و سیستمی جایی جلوی شــان را گرفته و دست شان را کوتاه کرده باشــد. نتایج ایــن زیاده خواهی ها و سواســتفاده از قدرت را می توان در حجم اتهامات مربوط به فســاد، تقلب، کاله برداری، پرده پوشــی، قانون گریزی، مسئولیت ناپذیری، دروغ گویی و ده ها مورد دیگر که هم اکنون وابســتگان فراوانی از این دولت به ویژه خود شخص نخست وزیر با آن دست به گریبان هستند، دید. آیا شما هم به وظایف خود به

عنوان یک شهروند کانادایی واقف هستید؟سردبیر

هنوز پاییز است و روسیاهی به ذغال ماندهادامه از صفحه 5

parnianmagazine.com

یادداشت سردبیر11 December 2013 . No17

Page 12: Parnian 17

موافقانمرتضی

مشخصه اخالقای دوستانی که داریم ازشون فرار می کنیم، اونجا بلطــف آزادی های که موجود اســت، شکوفاتر میشــه و مهاجرت کمکی به رفع این مشکل نمی کنه… می خوام بپرسم نمی شد با دوری از هموطن های عزیز

کمتر زجر می کشیدید!؟

تعریف جدیدیبا موافقان و

مخالفان بسیار

مهردادمن بیشتر از خودمون نگران بچه هامون هستم.

مخالفان )غیرموافقان(مجید

به نظر می رسد نویسنده عزیز، مهاجرت را فقط در یــک پکیج از نکات منفی دیدند. بهتر نبود به نکات مثبت و یا دالیلی که باعث مهاجرت می شود اشاره کنند؟ آیا خیل عظیم مهاجران غیر

ایرانی نیز با این دیدگاهها مهاجرت می کنند؟

افسانه

کل زندگی همینه، مهاجــرت هم نکنی باز همین شکلی هاست…

آنا»بلکه به این معنیه که همه و همه سنتها، باورها و اعتقاداتمون رو دلیل عقب موندگی بدونیم ولی اون دستبند سبز و بعضاً این لباسای نستعلیقی و

گردنبند فروهر ازمون کنده نشه.مهاجــرت در کل یعنــی مثــل عقده ایها تو ایــن مجله و اون مجله، این وبســایت و اون وبســایت جــوری از مهاجرت بنوســیم که انگار ما همه چیز میدونیــم و دیگران هیچ!!«

اینو خووب اومدی؛ متاسفانه تمام وبالگهای که مهاجرین کانادا می گذارند ســواد نوشتن ندارند. تمام کلمات غلط می نویســند طرفت در وبــالگ از تهران تا مونتــرال اینقدر غلط امالیی داشت که فقط می خندی، نبض نوشته نبذ تمام کلمات با ط را ت نوشــته این ادم با این ســواد رفته مونترال هیشکی را هم قبول نداشت دری به تخته خورده زنش ویزا گرفته این بیســواد را با خودش برده، هییی روزگار

کیمیاگر ز غصــه مرد درد رنج ابله اندر خرابه یافته گنج

همدیگه را نداریم و تازه اگر بتونیم راهنمایی های خارج هستم اما بسیار دیدم که ما ایرانی ها هوای واقعیتها را گفتی. ما باید بدونیم کجا هستیم. من هم سپاســگزارم از اینکه درباره اکثریت ما ایرانی ها اکبریک هموطن پرسیدید حتما اونرا از یک غیرایرانی به همه دوستان خارج از کشور میگم اگر سوالی از غلط هم میکنیم تا طرف نابود بشه.

هم بپرسید تا در آینده پشیمون نشید

رهگذر

اگه ریشه داشته باشی به هیچ عنوان این اتفاقات برات نمی افته!

قدیمیا میگفتن ادم باید چشم و دل سیر باشه… باید پذیرفت که خیلی ادما از ما بهترن…

مهاجرت این معنی هارو نمیده! شاید یه مهاجر تعبیرش از مهاجرت این باشه…

روشنک

به نظر من کســی که منطقی و واقع بینه نمی تونه تو نتیجه گیریهاش تا این حد کلی گویی کنه و اینقدر قاطعانــه نظر بده مگر اینکه بدلیــل اینکه ناراحته، عصبانیه و یا هرچیز دیگه داره مغرضانه حرف میزنه. در واقع بیشتر اونایی که ترک وطنشون رو که واقع کار سختیه )حداقل بخاطر اینکه ما انسانها معموال در مقابل تغییر مقاوم هستیم( انتخاب می کنن هدف دارن و کسی که هدف داره مطمئنا دنبال هدفهاش می ره و در این بین هســتند کسایی که فقط می رن

که بگن ما رفتیم که البته اونا حسابشون جداست...

انتشار مطلبی به قلم نیکا کیا با عنوان »تعریف جدید مهاجرت!« در شماره 14 پرنیان کانادا با اســتقبال فراوان مخاطبان نشریه روبرو شــد که در صفحه این مطلب در وبسایت پرنیان دیدگاه های موافق و مخالف خود را مطرح کردند. در اینجا پاره ای از این نظرات

منعکس شده است.

parnianmagazine.com

از نگاه خوانندگان12آذر 1392. شماره 17

Page 13: Parnian 17

مهرداد باسالم به همه عزیزان، مخصوصاً اونایی که حوصله کردند و خوندن نظرات رو تا این پایین-پایینا ادامه دادن.

من با اقسام متون ادبی آشنایی ندارم اما به نظر می رسه متن نوشته اصلی نه یک مقاله جّدی بلکه یک طنز ادبی از نوع طنز ســیاه باشه که نویســنده گرامی اون رو با دقت و صرافت تمام از جامعه خودش نوشته. البته من تصور می کنم این توصیفات لزوماً تنها وصف جامعه مهاجرین به اونور آبها نباشه بلکه به همین شدت و شایدم کمی بیشتر در مورد عزیزان غیرمهاجر که در موطن خودشون زندگی می کنند هم صدق بکنــه. از طرفی اگر این نوشــته رو طنزی بدونیم که از واقعیت های تلــخ اما ملموس جامعه ایرانیان چه داخل و چه خارج از کشور، بدون تعارف و رودربایستی، پرده برمیداره، نباید زیاد به دل بگیریم. قبول دارم کمی اغراق آمیز بوده، اونم به دلیل ماهیت طنزآلودش بوده. به گمانم بسیاری از هموطنان عزیز با مجموعه طنزهای مهران مدیری آشنایی دارند. مهران مدیری با همه اقشار و مشاغل و اصناف و نسبتهای فامیلی و … شوخی می کنه و در لفافه طنز مشکالت موجود در جامعه ایرانیان رو با بزرگنمایی به تصویر میکشه ولی گمان نمی کنم هیچکس باهاش مشکلی پیدا کرده باشه البته بجز زمامداران قدرت و سیاست.

در پایان از همه خوانندگان عزیزی که تا اینجا حوصله کردند و مطلب رو دنبال کردن خواهش میکنم اگه وقت دارند ترانه »توحلقم« با صدای »شاهین نجفی« رو گوش کنند البته به همراه متن نوشته شعرش.

من به شخصه شناخت و عالقه خاصی به شاهین نجفی و ترانه هاش ندارم اما گمان می کنم این ترانه به دل خیلیها بشینه.همیشه سرفراز و پیروز باشید.

آسی

مرسی، حقایق تلخی بود که به شخصه سعی

می کنم ازشون دوری کنم. کاش قبول کنیم

که ما مستثنی نیستیم و اینا ممکنه شامل حال

خودمون هم بشــه حاال کمــی کمرنگ تر و شاید پررنگ تر.

عباس ندیمینیکا جان سالم

را امــروز بــه تــا نوشــتید مقالــه ای کــه اولیــن از تقریبــا خوانــده ام و از طرفــداران قلــم شــما و آقا داریوش شــامبیابی هســتم چــون خودمونــی مینویســید نــه بــا آب و لعــاب .

مثل اینکه دیگر صبرتان لبریز شــده که اینهمه با گله و شکایت نوشتید که البته همه ما هم می دانیم که کامال صحیح است. ببخشید که اینرا می گویم البته این از خاصیت ایرانی بودن ماست )اغراق در همه چیز – گ.. را گنبد کردن( که از همه سرتر هستیم و غیره. اگر نگاه به آیینه کنند و خویشتن خویش را صادقانه بنگرند خواهند فهمید که هیچ نیستند اما متاسفانه فقط برای آرایش و پیرایش و پرو لباس به آیینه می نگریم ) چه آقایون و چه خانمها(. تقریبا تا ۲ ماه دیگه آماده مهاجرت می شوم. البته به انگلستان – با این مقاله جالب شما باید یه بازنگری در خودم و کاری که انجام خواهم داد بکنم.

باز هم سپاس فراوان

احسانمــا ایرانیان ملتی با شــعور و فرهنگ هســتیم، من به شخصه دوســت ندارم هموطنی راجع به من اینطور کــه فرمودید فکر کند، چیزهای زیادی هســت که باید از خــورده فرهنگها بیاموزیم همانطور که پیش از این ما به ایشان آموخته ایم، ادبیات حضرتعالی در خور فهیمه های ایرانی نیســت، من روی سخن شما را نمیتوانــم دقیقا جهت یابی کنم، به هر رو انچه که فهمیدم گالیه ای بود از برخی از هم میهنانمان، که البته به جا و درســت بود، اما اکثریت را در برنمی گیرد، دســتکم امیدوارم،این که مرغ همسایه غاز است در فرهنگهــای غربی نیز وجود دارد، این مســاله را من نمیفهمــم چرا اینقدر اصــرار در خودزنی داریم؟ ایا هرگز این تحقیق پیرامون غربیهای شرق زده نیز شده؟ چرا فرمولهای تجربی را تعمیم میدهیم؟ چه چیز مساله

شماست؟

باشم. مملکتم رو هم دوست دارم. آدم خوب و نسل پدرامون داره میســوزه. نمیتونم بی تفاوت شروع کنم. میدونی چرا؟ چون نسل ما هم مثل از زادگاهم دور میشم تا برم از کار با درآمد پایین نمیتونم سر مردم کاله بگذارم. چند هزار کیلومتر چون خیلی از کاسبا دیگه حبیب خدا نیستن. چون می خواستم برم تو کاسبی. اما نمیشه.میدونی چرا؟ نه با پول جیبمون. خیلیامون نمیتونن دروغ بگن. خیلی از ماها میریم تا با صداقتمون بسنجنمون…مسافرکش و کارگر و آدم بیچاره خطرناک!!!؟ کنه. اما اینجا یا همه دکتر مهندس با کالســن یا جایی که هستی کسی حق نداره از باال بهت نگاه کنن، تحقیر کنن چــون نیاز داری به پول.ه مون نشی از وضعیتت نهایت استفاده رو بکنن، توهین وقتی رفتی دنبال یه کاری که جلو زنت شرمنده اینکه شبیهشون نیستی از نون خوردن بندازنت. استفاده کنن. همون اول زندگی مشترکت بخاطر وقتی راست گفتی، از راست گوییت بر علیهت قبولــی. موندن یعنی ازت بخوان راســت بگی. ازت امتحــان هــم نمیگیرم. همیــن االن میگم حــاال من برات میگم تو گوش کــن و در آخر سامبد هم همه جا هست.

parnianmagazine.com

از نگاه خوانندگان13 December 2013 . No17

Page 14: Parnian 17

در تاریخ 28 اکتبر 2013، کریس الکساندر )الکزندر(، وزیر جدید مهاجرت کانادا عناوین کلی برنامه های مهاجرتی کانادا در ســال 2014 را در قالب گزارشی اعالم کرد. ســال 2014 اولین سالی است که وی به طور کامل بر امور وزارتخانه مدیریت خواهد کرد و چون پایــان آن، هم زمان با آغاز مجادالت انتخابات بسیار مهم سال 2015 خواهد بود از اهمیت به مراتب بیشتری برخوردار است. مهم ترین مباحثی که در این

گزارش مطرح شد به قرار زیر است:-کانــادا در ســال 2014 کماکان بیــن 240 تا 265 هــزار مهاجر جدید به عنوان مقیم دائم در مجموعه برنامه های متنوع مهاجرتی خود پذیرش خواهد کرد. این عدد معادل برنامه های همه چند سال اخیر است و تفاوتی با سال های گذشته ندارد. البته اگر قرار باشد تجربه ســال 2010 و قبل از انتخابات 2011 دوباره تکرار شود باید انتظار داشته باشیم که در سال 2014 برای اهداف تبلیغاتــی دولت محافظه کار، مجددا به

سقف پذیرش یعنی 265 هزار نفر برسیم.-از این تعداد، 164 هزار و پانصد مورد )63 درصد( مربوط به گروه اقتصادی )نیروی متخصص فدرال، فنی و حرفــه ای فدرال، برنامه های اســتانی...(، 68

هزار مــورد )26.1 درصد( مربوط به گروه خانوادگی )اسپانسرشیپ همسر و والدین...( و 28 هزار و 400 مورد )10.۹ درصد( مربوط به برنامه های انسان دوستانه است. نکته جالب اینجاست که همین اعداد با مجموع 260 هــزار و نهصد مورد، نشــان می دهند که اداره مهاجرت سقف ظرفیت پذیرش را هدف گرفته است.-وزیــر بنا دارد تا در این ســال در دو برنامه »گروه تجربه کاناداییCEC« و »برنامه های استانیPNP« به

رکوردهای جدید دست یابد.-برنامه CEC در همین دولت تعریف شد و هدف از آن تسهیل دریافت اقامت دائم برای کسانی است که هم اکنون به عنوان دانشجوی بین المللی یا کارگر موقت در کانــادا حضور و فعالیت دارند. این برنامه در 5 سال گذشــته )از زمان تاسیس در سال 2008( مرتبا گسترش یافته و اداره مهاجرت بنا دارد در سال 2014، 15 هــزار مورد اقامت دائم در این گروه اعطا کند درحالی که این عدد در تمام 5 سال، 25 هزار مورد

بوده است که خود نشان از افزایش شدید است.-در برنامه های استانی قرار است عددی بین 44 هزار و پانصد تا 47 هزار مقیم دائم پذیرش شوند. این خود نشان از اهمیت انتقال مهاجران از شهرهای بزرگ و

استان های پرجمعیت به سمت سایر نقاط کاناداست که فعالیت های اقتصادی و شغلی فراوانی در آنها در حال انجام است. بر اســاس آمار در سال 2012، 42 درصد مهاجران تازه وارد در گروه اقتصادی به زندگی در شهرهایی غیر از تورنتو، ونکوور و مونترال ابراز تمایل کرده اند. این آمار در سال 2000 تنها 20 درصد بوده است. انتظار می رود این درصد در سال 2014 باز هم افزایش یابد چرا که برنامه های استانی هم اکنون به دومین برنامه در گروه اقتصادی تبدیل شده اند و از

وزن بسیار زیادی برخوردارند.-تاکید دیگر وزیر بر حذف انباشت در سال 2014 و رسیدن به یک برنامه سریع، پویا و موثر در وضعیت بازار کار در ســال 2015 بــرای رقابت با برنامه های پذیرش مهاجر در ســایر کشورهای مهاجرپذیر در

جذب نیروهای کیفی است.-بر همین اساس وزیر به روش جدیدی در پذیرش مهاجر اشــاره می کند که قرار است از ژانویه 2015 عملیاتی شود و Expression of Interest یا به

اختصار EOI نام دارد.

روش جدید پذیرش در گروه اقتصادی و اهمیت آن

این روش جدید که البته هنوز ابهامات زیادی دارد و جزییات آن احتماال در نیمه دوم سال 2014 و هم زمان با آغاز سال مهاجرتی در کانادا )که در سال های اخیر عمدتا اول جوالی هر سال بوده( منتشر خواهد شد برآمده از توضیحات گنگ و نامفهوم جیســن کنی، وزیر پیشین مهاجرت از »اســتخری از پرونده های پذیرش شده« برای ورود به برنامه های مهاجرپذیری کاناداســت. به نظر می رسد در این قالب جدید بعد از اینکه افراد بر اساس سیستم امتیازبندی و ارزیابی در ذیل یکی از برنامه های اقتصادی واجد شــرایط شدند وارد این استخر یا دیتابیس از نیروها می شوند و آنگاه شرکای اداره مهاجرت در این زمینه )کارفرمایان کانادایی، متولیان برنامه های استانی...( می توانند از میان آنها گزینه های مورد نظر خود را بر اســاس نیازهای بازار کار و قابلیت ها و مشخصات متقاضیان انتخاب کرده و پروسه جذب مهاجر جدید ادامه یابد. بدین ترتیب این روش، دو ویژگی و تفاوت خیلی جدی با

روش های قبلی دارد:-اول، افرادی که به آن اضافه می شوند لزوما ته صف قرار نمی گیرند و بسته به توانایی های شان ممکن است از قبلی ها پیش بیافتند. در واقع استفاده از تمثیل استخر pool به جای صف که تاکنون مرســوم بوده برای تاکید بر همین ویژگی است. در استخر نمی توان گفت چه کسی اول وارد آب شده و چه کسی بعدتر و

روشنی ها و ابهاماتنکاتی درباره برنامه های

مهاجرتی سال 2014 کانادا Majid [email protected]

parnianmagazine.com

البالی اخبار14آذر 1392. شماره 17

Page 15: Parnian 17

هر کس که شــناگر قابل تری باشــد می تواند جلوه گری بیشتری کند و دیگران را پشت سر بگذارد و یــا حتی به زیر آب بکشــد! بدین ترتیب ممکن است کسی همین چند هفته قبل پرونده اش بررسی و وارد این استخر شده باشد و آنچنان رزومه کاری چشم گیری داشته باشد که بالفاصله از سوی یکی از متقاضیان کانادایی پذیرفته شود درحالی که کسانی با

ماه ها انتظار هنوز جواب نگرفته باشند.-دوم، برخالف سیســتم قبلی قرار نیست در اینجا انباشت جدیدی ایجاد شود پس اگر در مدت زمان معینی )که فعال مشــخص نیست( پرونده متقاضی مهاجرت، مورد توجه هیچ یک از شرکای مورد نظر اداره مهاجرت قرار نگیرد، او از داخل این اســتخر بیرون کشیده می شود و در واقع درخواستش ابطال می شــود )که البته مکانیزم آن، امکان فرجام خواهی، امکان درخواست مجدد و...نکاتی از این دست هنوز

مبهم هستند.(

جمع بندیدر بررسی مجموعه این گزارش چنین به نظر می رسد:

-وزیر جدید قرار نیست ایده جدیدی را طرح و اجرا کند و در واقــع مجری ایده های نیمه کاره دوره کنی است. به خاطر داشته باشیم انتخاب او و تعدادی دیگر

در آخرین ترمیم کابینه، تصمیمی بیشتر انتخاباتی برای ورود چهره های جوان تر و جدیدتر و مرتبط با مناطقی که محافظه کاران تالش دارند کرسی های خود را در

انتخابات آتی حفظ کنند بوده است؛-به احتمال زیاد در سال 2014 شاهد رکوردشکنی های زیــادی در انواع برنامه هــا و همچنین در تعداد کل مهاجران پذیرفته شده خواهیم بود که دلیل اصلی آن

انتخابات سال 2015 است؛-توجه اداره مهاجرت به مهاجران متخصصی است که توانایی جابجایی سریع در نقاط مختلف کانادا بر

اساس نیاز بازار کار این کشور را داشته باشند؛-به احتمال زیاد، تعدادی از انباشت های مهم حداقل در برنامه های خود دولت فدرال در ســال 2014 از بین خواهد رفت یا به شدت کاهش خواهد یافت که مهم ترین آنها در گروه نیروی متخصص فدرال خواهد بود. هم چنین زمان انتظار برای برنامه های والدین هم

کاهش قابل مالحظه ای خواهد یافت؛-برنامه های سال 2015 احتماال با طیف گسترده تری از رشــته های شغلی معرفی خواهند شد اما از قالب تکمیل یک ســری فرم و ارسال آن خارج می شوند. در آن حالت کســانی شــانس باالتری دارند که از توانایی های باالی زبانــی، تخصصی و مهارت های شــغل یابی )آماده ســازی رزومه، پروفایل غنی در

Linked-in، آمادگــی برای انجام مصاحبه تلفنی اگر از سوی کارفرمایان با آنها تماس گرفته شود و...( برخوردار باشند. هم چنین اثبات آگاهی از محتوای تحصیلی و علمی کانادا هم احتماال موثر خواهد بود به همین دلیل شرکت در کالس ها یا دوره های تحصیلی یا آموزشی آنالین مراکز علمی-تخصصی کانادایی هم می تواند تاثیرگذار باشد. البته همه اینها فعال در حد

حدسیات است.-این احتمال وجود دارد که از سال 2015 به بعد برای افراد واجد شرایط، زمان دریافت ویزا واقعا به کمتر از یکسال کاهش یابد و به همین دلیل میزان آمادگی

متقاضیان اهمیتی دوچندان خواهد داشت؛-در این برنامه جدید، قطعا مناسبات سیاسی بین ایران و کانادا در میزان موفقیت متقاضیان ایرانی تاثیرگذار

.خواهد بود

این احتمال وجود دارد که از سال 201۵ به بعد برای افراد واجد شرایط، زمان دریافت ویزا واقعا به کمتر از یکسال کاهش یابد و به همین دلیل میــزان آمادگی متقاضیان

اهمیتی دوچندان خواهد داشت

parnianmagazine.com

البالی اخبار15 December 2013 . No17

Page 16: Parnian 17

جیسن کنی با درخواست از راب فورد، شهردار شهر تورنتو برای کناره گیری از قدرت، راه خود را از بقیه محافظه کاران به ویژه دفتر نخست وزیری جدا کرد اما هنوز مشــخص نیست که این شکاف چقدر عمیق

باشد.در حالی کــه اکثر محافظه کاران تصمیم گرفته اند در مورد اتفاقاتی که در شهرداری تورنتو در حال وقوع اســت و منجر به کاهش شــدید اختیارات شهردار پرمسئله این شهر شــده به دلیل روابط بسیار قوی شــهردار با محافظه کاران ســکوت کنند، کنی روز سه شــنبه با کلمات بسیار تندی به راب فورد حمله کرد. کنی به عنوان اولین فرد از کابینه هارپر که رسما علیه فورد سخن می گفت، او را متهم به بی احترامی به ساکنان بزرگ ترین شهر کانادا کرد: »من فکر می کنم انجام وظیفه برای عموم از شــان و جایگاه خاصی برخوردار است و متاســفانه او ]راب فورد[ به این

جایگاه بی حرمتی کرده است.«

راب فورد در تنگنا، محافظه کاران در مخمصههم اکنون راب فورد عمال با مصوبه دوشنبه شب )18 نوامبر 2013( شورای شــهر تورنتو همه اختیارات اصلی و مهم خود به ویژه در زمینه مخارج و بودجه را از دست داده و قدرتش به معاونش تفویض شده اســت اگرچه این شهردار اسمی، به شدت در حال انجام اقدامات سیاسی و رسانه ای است و جالب اینکه در جلسه رای گیری با تهدید اعضا شورای شهر تاکید کرد که این رای، ورود به جنگ با وی است و او در انتخابات آینده جبران خواهد کرد. فورد با یادآوری یک خاطره از زمان حمله صدام حســین به کویت و عکس العمل رییس جمهــور وقت امریکا، اعضا شــورا را تلویحا با صدام یکی دانست. در گفتاری دیگر هم او و برادرش داگ فورد )که از معدود اعضا حامی وی در شــورا محسوب می شود( اقدام شورا را کودتای علیه رای دهندگان دانستند یعنی کسانی که نظرسنجی های اخیر نشان می دهد به رغم وقایع اتفاق افتاده و رفتار و گفتار خــارج از نزاکت و اخالق و

قانــون فورد، کماکان از او حمایت می کنند و ســبب افزایش یافتن محبوبیتش شده اند.

ســابقه خانوادگی فورد به عنــوان یک محافظه کار سنتی و دوستی بســیار نزدیک و خانوادگی برخی محافظه کاران سرشــناس نظیر جیم فالهرتی وزیر دارایی دولت فدرال آســیب های جــدی به اعتبار این حزب سیاســی وارد کرده آنهم در شرایطی که محافظه کاران به دلیل رسوایی های فراوان که برخی چون ماجرای روبوکال و ســنا کماکان تازه و التیام نیافته هســتند از نظر اعتبار شرایط چندان مساعدی

ندارند.

سومین جدایی؛ آیا کنی برای رهبری آماده می شود؟

موضع بسیار روشن کنی در مورد راب فورد اگرچه یــک موضع گیری 100 درصد متفــاوت با رهبری حزب نیست اما آشکارا با آن زاویه دارد. در شرایطی که محافظه کاران در شــرایط خوبــی قرار ندارند و استراتژی اصلی آنها در وقایع اخیر حمله به جاستین ترودو رهبر لیبرال های کانادا در کنار اشــاره گذرا و سرزنش خفیف فورد بوده، موضع گیری جیسن کنی که آشــکارا و بدون هرگونه ابهام و استفاده سیاسی، مستقیما به خود فورد حمله کرد اهمیت زیادی پیدا می کند. نباید از خاطر برد که فورد یکی از حامیان مهم هارپر در انتخابات گذشته بود. با این اظهارنظر، کنی ظاهرا می خواسته نشان دهد به عنوان یک اصول گرای پایبند به ارزش های محافظه کارانه، حاضر نیست با خالف کاران به صرف روابط سیاســی و خانوادگی مصالحه کند. این موضعگیری وی را می توان در کنار دو رفتار مخالف خوانی دیگر او علیه هارپر قرار داد.

اولی حدود یک سال پیش بود که او تنها وزیر کابینه هارپر بود که از اقدام یکی از نمایندگان محافظه کار مجلس فدرال در مورد یک طرح قانونی حمایت کرد که می توانست جنجال های بر سر موضوع ممنوعیت سقط جنین را زنده کند. هارپر که مخالف این طرح بود قاطعانه از اعضا حزب خواســت علیه آن رای دهند اما کنی طرح شــدن موضوع را به دلیل اینکه پرسش و خواست بســیاری از طرفداران حزب در

کشور بود الزم می دانست. اما اتفاق دوم که باید آن را شدیدترین موضع گیری وی علیــه هارپر از آغاز تاکنون دید تنها چند هفته پیش و در اوج ماجرای رســوایی ســنا به وقوع پیوست؛ جایی که درست در میانه حمالت هارپر به نایجل رایت، رییس دفتر ســابق خود که حتی در پاســخ به پرســش های تند تام مولکیر، رهبر اپوزســیون قانونی در مجلس، رایت را رســما به »فریبکاری« متهم می کرد، کنی از وی به نیکی یاد کــرد و تلویحا در برابر این حمالت از رایت دفاع کــرد. آگاهانی که از نزدیک روابط درون حزب را دنبال می کنند از این اقدام کنی به عنوان یک عامل مهم محبوبیت ســاز برای وی نام می برند چون کم نیستند کسانی در الیه های مختلف حزب که رایت را در این ماجرا قربانی حمایت از نخســت وزیر می دانند و از روشــی که هارپر در تخریب وی در

پیش گرفته راضی نیستند.چهارشنبه 20 نوامبر، اسناد جدیدی در مورد رسوایی سنا منتشر شد که در نتیجه آن RCMP، نایجل رایت و سناتور دافی را به »رشوه، کاله برداری و سواستفاده از اعتماد« متهم می کرد و تعداد بسیار زیادی از اعضا دفتر نخست وزیر و سناتورهای ارشد محافظه کار را آگاه از ریــز اتفاقات غیرقانونی معرفی می کرد. اینها اخبار خوبی برای هارپر نیســتند. شــاید باید دلیل موضع گیری های اخیر کنی را در همین نکته دانست. اینکه زمانه رهبری مقتدرانه هارپر بر حزب به سرعت به پایان خود نزدیک می شود. آیا کنی سودای رهبری

محافظه کاران را در سر می پروراند؟

با سخت تر شدن وضعیت نخست وزیر

جیسن کنی راه خود را از هارپر جدا می کند؟

موضع بســیار روشــن کنی در مورد راب فورد اگرچه یک موضع گیری 100 درصد متفاوت با رهبری حزب نیست اما آشکارا با

آن زاویه دارد

parnianmagazine.com

البالی اخبار16آذر 1392. شماره 17

Page 17: Parnian 17

کانادا به عنوان یکی از معدود کشــورهای جهان، توافق بین ایــران و 6 قدرت جهانی را برای تغییر تصمیمات قبلی خود برعلیه حکومت ایران، کافی ندانست. جان برد وزیر خارجه کانادا در اظهاراتی که روز یکشنبه 24 نوامبر بیان داشت ضمن تقدیر از تالش هــای جامعــه جهانی بــرای حل بحران هســته ای گفت که نسبت به نتیجه بخش بودن این توافق عمیقا مشکوک است و کانادا تا زمان اطمینان یافتن از نتایج آن، تغییــری در تحریم های اعمال

شده بر علیه ایران نخواهد داد.کانــادا در چند ســاله اخیر به یکــی از مخالفان سرســخت حکومت ایران تبدیل شده و با تعطیل کردن ســفارت خود در تهران و همچنین سفارت ایــران در کانادا عمال هیچ گونه رابطه سیاســی با ایران نــدارد درحالی که برآورد می شــود حدود 500 هزار ایرانی نســل اول و دوم، در این کشور زندگی می کنند که عمال قربانی رفتارهای سیاسی غیرمنطقی و فاقد توجیه این کشور شده اند. زمانی که دولت محافظــه کار هارپر تصمیم ناگهانی خود بر تعطیلی ســفارت خانه های دو کشور را اعالم کرد تقریبا تمامی دیپلمات های سابقه دار این کشور از هر دو جناح لیبرال و محافظه کار این اقدام را غیرقابل

توجیه و نادرست دانستند و حضور کانادا در ایران را به دالیل متعدد مفیدتر از عدم حضور دانســتند اما دولت اتاوا که در چند ســاله اخیر تقریبا تمامی

همان طور که پیشــتر به اطالع شما رســانده بودیم، دولت کانادا مدتی ست که برای ملیت هایی انجام انگشت نگاری و گرفتن عکس در محل سفارت )یا موسسه ای طرف قرارداد دولت کانادا که رسما برای این کار سرویس می دهد( را الزامی کرده و از تاریخ ده دسامبر 2013 به بعد این کار برای ایرانیان متقاضی دریافت ویزای موقت نیز الزامی می شود. از این رو مثال ایرانیان ساکن ایران باید شخصا در محل های اعالم شده توسط سفارت کانادا در ترکیه برای درخواست ویزا حاضر شوند. اگر کسی از نزدیکان شما در ایران قصد دارد برای ویزای موقت کانادا )توریستی، دانشجویی، کاری...( اقدام کند تالش کند تا این

کار قبل از این تاریخ انجام شود تا از تبعات این رویه جدید فعال در امان بماند.بســته بودن ســفارت کانادا در ایران برای متقاضیان ویزا مشکالت زیادی را ایجاد کرده است و عمال دولت کانادا با تعطیل سفارت در ایران و نیز برقرار کردن رویه های اینچنینی متقاضیان ویزای ایرانی را به زحمت زیادی می اندازد. این وضعیت به خصوص به افراد مسنی که مایل به دیدن فرزندان خود در

.کانادا هستند رنجی دوچندان تحمیل می کند

با عمیقا مشکوک بودن به نتایج توافقات ایران با ۵+1

کانادا تغییری در تحریم های علیه ایران نمی دهد

درخواست ویزای موقت خود را قبل از ده دسامبر بفرستیدتغییر رویه سفارت کانادا در آنکارا و نیاز به انگشت نگاری

سیاست های خاورمیانه ای خود را بر اساس عالیق دولت اســراییل تنظیم می کند به این اعتراضات و

دیدگاه ها وقعی ننهاد. هم چنیــن از آنجا که این کشــور حداقل در یک دهه اخیر، رابطه اقتصادی و سیاســی فعالی هم با حکومت ایران نداشــته اســت اعمال تحریم های اقتصادی عمدتا تنها بر ضد منافع ایرانیان ســاکن کانادا و دشوار شدن زندگی آنها و خانواده های شان در ایران و کانادا منجر شده بدون اینکه تاثیر خاصی روی دولت ایران داشته باشد اما آقای برد و دیگر همکاران شــان معموال از کنار چنیــن حقایقی با پاسخ های کلی و بی ارتباط و بیان جمالت شعاری

و ایدیولوژیک گذر کرده اند. به نظر می رسد دولت هارپر در مجموعه اقدامات علیه ایران به حمایت های سیاسی و مالی البی حامی اسراییل در کانادا، گســترش ارتباط با دولت های ثروتمند عربی خلیج فارس و پشــت گرمی اقلیتی از ایرانیان پرنفوذ و ثروتمند کانادا که مشوق چنین

.رفتارهایی هستند، چشم دوخته است

parnianmagazine.com

البالی اخبار17 December 2013 . No17

Page 18: Parnian 17

به گزارش اداره آمار کانادا، به رغم این که در ماه اکتبر در این کشور 13 هزار و 200 مورد شغل تازه ایجاد شــد )کمی بیش از رقم 11 هزار مورد که پیش بینی کارشناسان بود.( اما نرخ اشتغال این ماه در همان رقم 6.۹ درصد ثابت ماند و به این ترتیب برای دومین ماه متوالی بعد از دوره رکود، نرخ بیکاری در این کشور

پایین تر از رقم 7 درصد باقی ماند.در همیــن ماه اقتصاد امریکا هم توانســت رشــد غیرمترقبه ای در زمینه اشــتغال داشته باشد و حدود 204 هزار نیــروی تازه را به کار گیرد که این تعداد تقریبا دو برابر پیش بینی های کارشناسان در این زمینه بود. این رشد برای کانادا نیز مثبت است زیرا می تواند به تقاضای بیشــتر برای صادرات از کانادا به امریکا منجر شــود؛ رشــدی که از دوران رکود به این سو کاهش آن صدمات زیــادی را به اقتصاد کانادا وارد

ساخته است.بیشــترین تعداد مشاغل ایجاد شــده در کانادا به بخش دولتی مربوط می شدند و این در حالی است که در این ماه تعداد مشاغل در بخش خصوصی و در میان خوداشتغاالن ثابت ماند. در این ماه تعداد شاغالن تمام وقت 16 هزار نفر افزایش یافت و از تعداد شاغالن نیمه وقت 2 هزار و 700 مورد کاسته

شد.در این ماه در بخش مشــاغل مربوط به رستوران ها و هتل ها، خدمات بهداشتی و دولتی شاهد افزایش تعداد مشاغل بودیم در حالی که در بخش های خرید و فروش جزیی و کلی، ساخت و ساز و نیز بخش تولید )که طی یک سال گذشته به طور مداوم دارای سیر نزولی بوده و تعداد شاغالن آن در این یک سال 4.6 درصد کمتر شــده است( باز هم کاهش تعداد

نیرو اتفاق افتاد. در این ماه نرخ بیکاری در اســتان انتاریو با بیکاری 14 هزار و 700 مورد نیروی شــاغل، از 7.3 درصد به 7.4 درصد افزایش یافت. در مقابل اما استان کبک بیشــترین تعداد افزایش شاغالن را داشت و در این ماه 34 هزار و 100 نفر بر تعداد شــاغلین در استان، غالبا در بخش رستوران و هتل داری، افزوده شد و به این ترتیب نرخ بیکاری در این استان با 0.1 درصد

کاهش به 7.5 درصد رسید.نرخ بیکاری در استان ساسکاچوان با کاهشی معادل 0.7 درصد به 3.6 درصد رسید که پایین ترین میزان در سطح کشور است در حالی که در استان نیوفاوندلند و البرادور این نرخ با 0.6 درصد رشد به 11 درصد رسید و به این ترتیب این استان دارای باالترین نرخ

.بیکاری در کشور شد

با تثبیت رقم بیکاری زیر ۷ درصد

نرخ اشتغال در کانادا در ماه اکتبر سال 201۳برگردان نادیا غیوری

parnianmagazine.com

البالی اخبار18آذر 1392. شماره 17

Page 19: Parnian 17

کاریکاتور

کاریکاتور: محمد علی خوشکام

حامد بذرافکن - 1363اصفهان-لوح تقدیر از مسابقه KARPIK 2006 لهستان

-برگزیده 30 امین دوره جشنواره کاریکاتور آیدین دوغان[email protected]/hamed.bazrafkan

parnianmagazine.com

نگاه کاریکاتوریست19 December 2013 . No17

Page 20: Parnian 17

در تابستان امسال )2013(، دولت دراقلیت کبک که به حزب کبکی )1( تعلق دارد، طرحی به نام »منشور ارزش های کبکی« ارایه داد که این روزها در پارلمان این استان در دست بررسی است. البته نام این منشور هم در روز ارایه به مجلس کبک دگرگون شد و االن شــده است: »منشور تاییدکنندۀ ارزش های الئیک و بی طرفی دینی حکومت و همچنین تاییدکنندۀ برابری زنان و مردان و درخواســت های هماهنگی ]دینی و فرهنگی[.«)2( در نوشتۀ کوتاه پیش رو، نخست به شناساندن اجمالی این منشور بر مبنای متون رسمی دولت کبک می پردازم، سپس به بافت جمعیتی دینی این اســتان می پردازم و در پایان وضعیت اجتماعی مهاجــران )نیــروی کار( غیراروپایی که در تیررس مستقیم این منشور قرار دارند را بررسی خواهم کرد.

1. پنج ماده منشور ارزش های الئیک کبکماده نخست مقرر می دارد که بی طرفی مذهبی دولت به »منشــور حقوق و آزادی هــای فردی کبک« )3(

افزوده شود. ماده دوم مقرر می دارد که کسانی که در دستگاه های دولتی به کار مشغولند بی طرفی دینی را رعایت کنند.

ماده سوم داشتن هرگونه نشانۀ مذهبی )روسری و حجاب اسالمی، عمامۀ سیک ها و کیپای یهودی از آن جمله اند( را برای کارمندان دولتی در ساعات کاری

ممنوع می کند.مادۀ چهارم هر گونه پوششی را ممنوع می سازد که چهره را در هنگام ارایۀ خدمات دولتی و یا دریافت

این خدمات بپوشاند.

مادۀ پنجم خواهان برقراری سیاست بی طرفی دینی دولتی در انجام هماهنگی با درخواست برای آیین های دینی است. بنا بر این ماده، هماهنگی هایی هم که در محیط کار با مردمانی که نظر به انجام آیین های دینی خود داشتند )مثال نماز روزانه( می باید با توجه به این

بی طرفی دینی بررسی شود و تنظیم گردد.هرچند که در ســمت و اهداف این منشور کمترین ابهامی وجود ندارد، با این حال چگونگی اجرای آن از سوی خود دولت چند و چون بسیاری را به همراه داشته است. از جملۀ این چند و چون ها این است که کالج ها و دانشگاه ها می توانند )در صورت تصویب این قانون( درخواست تاخیر اجرای چهارساله آن را داشته باشــند و این درخواست را هم می توان برای سال های بعد تمدید کرد. مشکل اجرایی بعدی مسئله »بسیار مشهود« )4( بودن یا مشهود نبودن نشانۀ دینی است. برای نمونه، نشــانۀ دینی )مثال صلیبی که به گردن می اندازند( دارای چه ابعادی باید باشد که برای دستگاه های دولتی پذیرفتنی باشد هنوز معلوم نیست. یا اگر روسری و حجاب برای زن مسلمان، نشانه ای آشکار است، با ریش مردان چه می کنند؟ آیا اگر مرد الئیکی ریش گذاشت، از وی می پرسند الئیک است یا نه برای این که ریشــش را تعبیر به »نشانۀ دینی« کنند یا نه؟ )5( کدام دستگاه دولتی مسئول بررسی

»نشانه های مشهود« خواهد بود؟ بد هم نیســت نکته ای را یادآور شــوم که نشان از تحول این منشور داشته است. در آغاز، کلیۀ نشانه-

های مسیحی که در ساختمان های دولتی و از جمله مجلس نمایندگان دولت وجود دارد، از این حذف نمودارهای دینی مســتثنی بودنــد، چرا که به گفتۀ دولتیان این نشــانه ها جزو میراث فرهنگی کبک به شــمار می آمدند. )6( در زمان ارایۀ طرح به مجلس

کبک در تاریخ 7 نوامبر، این استثنا هم برداشته شد.

2. بافت جمعیتی- دینی کبکبافت جمعیتی-دینی اســتان کبک بنــا به آخرین آمار رســمی )7( )ســال 2011( بدین شــرح بوده است: مسیحی )74.7 درصد کاتولیک، 7.5 درصد پروتستان(، مسلمان 3.1 درصد، یهودی 1.1 درصد، بودایــی 0.7 درصد، هندو 0.4 درصد، ســیک 0.1 درصد، دیگر ادیــان 0.3 درصد و 12.1 درصد هم گفته اند که به هیچ دینی پایبند نیستند. در مقایسه ای که با بافت جمعیتی- دینی آمار 10 سال پیش )سال 2001( کبک می شــود موارد زیر به چشم می آیند: جمعیت کل مسیحیان کبک کاهشی 7.9 درصدی

منشور ارزش های الئیک کبک و نیروی کار مهاجر

دکتر محسن حافظیانDr. Mohsen Hafezian

parnianmagazine.com

دیدگاه ها و سیاست روز20آذر 1392. شماره 17

Page 21: Parnian 17

را نشــان می دهد، جمعیــت کاتولیک ها، یعنی اکثریت کبکی ها، کاهشــی برابر با 8.5 درصد داشته اســت. یهودیان هم با 0.2 درصد کاهش جمعیت مواجه بوده اند. درصد جمعیتی سیک ها ثابت مانده است )0.1 درصد( و جمعیت هندوها و بودایی ها هم هر کدام 0.1 درصد رشد داشته اند و فقط جمعیت مســلمانان در این دهه به دو برابر رسیده است. این گروه دینی اخیر در ســال 2001 تنهــا 1.5 درصد

جمعیت کبکی را تشکیل می داده است.در ایــن حوزه، دو نکتۀ درخــور توجه وجود دارد. نخست این که تعلق دینی اظهار شده، پیش از این که پایبندی مومنانه به مذهب کاتولیک باشد، )8( یکی از شاکله های هویتی مردمان کبک، در کنار زبان فرانسه و نژاد اروپایی، اســت. تاکید بر این شاکله هویتی، اظهار وجود گروهی دینی )کاتولیک( است. دوگانگی آشکار میان تاکید دولتیان کبکی بر »الئیسیته« و تعلق دینی اظهار شده در بدنۀ اجتماع را باید، از سویی، در تالش برای هماهنگی با سیاست های الئیک حاکم بر کشور فرانسه - به عنوان گهوارۀ نژادی کبکی ها فهمید و از دیگر سو، در نگاهبانِی تماما نمادین از ریشه های تاریخی- دینی. به نظر می رســد که با توجه به این درونمایۀ ناهمخوان و قالب ضددینی آشکار »منشور« است که شورای اسقف های کلیسای کاتولیک کبک

با طرح و اجرای آتی آن مخالفت کرده است. )9( نکتۀ دوم هم این که نه در متون رســمی که در باره »منشور« نوشته شده است، بلکه در تبلیغات رسانه ای و گفتار دولتیان، مسلمانان کبک بیش از هر گروه دینی دیگر مورد اشاره قرار گرفته و برجسته شده اند. این هراس عوامانه از حضور مسلمانان در کبک، افزون بر رویۀ حاکم بر اکثریت رسانه های آمریکای شمالی، البته علتی غیرسیاسی هم دارد که همان روند رو به رشِد جمعیت مسلمانان است که در باال به آن اشاره کردیم. در همین مورد، آمار مهاجرت نشان می دهد که تنها در دهۀ 1۹۹1-2001 اندکی بیش از 73 مهاجران کبک مسلمانان بوده اند. )10( این رشد جمعیتی در کنار افت جمعیتی محسوس کبکی های کاتولیک و پیری فزایندۀ کل جمعیت کبک می تواند به آسانی بیگانه هراسی و هراس از آینده را دامن بزند و به واکنش های پیش بینی نشده ای بیانجامد. پاشیدن خون خوک به درب مسجد تازه تاسیسی در شهر سگنه )Saguenay(، در اول سپتامبر امسال، یکی از این واکنش های کور بوده است. آیا طرح و تصویب احتمالی و اجرای »منشــور« نخستین عملکرد جامعۀ کبکی نسبت به مهاجران غیراروپایی تبار و در به حاشیه راندن آنهاست؟

آمارها موید چنین باوری نیستند.

2. مهاجران غیراروپایی در کبکپیش از آغاز موضوع، این توضیح ضروری اســت کــه در این بخش از مهاجران که گفتگو می شــود، تنها مهاجرانــی را در نظر داریم که به عنوان نیروی کار به کانادا آمده اند. البته آشکار است که تا کنون از مهاجران سرمایه گذار نه هنوز چند و چون دینشان را

پرسیده اند و نه توانایی های زبانی شان را.مهاجران متخصصی که به کبک می آیند، بیش از دیگران در معرض بیکاری اند. این بیکاری در سال 2012 از دو تا سه برابر بیکاری در نزد کبکی هاست. )11( بنا به همین منبع آماری، مهاجرانی که از کشورهای صنعتی می آیند 60 درصد بیشتر از مهاجران دیگر کشورها بخت کار یافتن دارند. برای مقایسه بد نیست بدانیم که مثال در استان کلمبی بریتانیک )بریتیش کلمبیا( این امتیاز برای مهاجران کشورهای صنعتی 36 درصد اســت. البته این تبعیض تازه نیست و دامنه ای دراز دارد. در طول 30 ســال گذشته، وضعیت مهاجران رو به بدی داشته است و بحران های مالی امروزه تنها آن را تشدید کرده اســت. در میان سال های 1۹80 تا 2005 میانگین درآمد مهاجران 3.3 درصد کاهش داشته است. در همین مقطع زمانی، درآمد کبکی ها رشــدی 7 درصدی را نشان می دهد. )12( در خور توجه است که بدانیم که تقریبا در همین مقطع زمانی )1۹81-2006( شــمار مهاجرانی که دارای مدرک دانشگاهی مقطع لیســانس بوده اند از 15.4 درصد کل مهاجران در ســال 1۹81 به 51 درصد مهاجران در سال 2006 رســیده است.)13( همچنان که آمد مهاجران همگی به یکسان مورد تبعیض قرار نمی-گیرند. مثال در ســال 2011، 21.3 درصد مهاجرانی که از کشورهای خاورمیانه و آفریقایی )اکثرا مسلمان( به کبک آمده اند، مواجه با بیکاری بوده اند. این نرخ بیکاری برای مهاجران اروپایی تبار ۹.4 درصد و برای

کبکی ها 5.5 درصد بوده است. )14( طرح »منشــور« و ارایۀ آن به مجلس مورد اعتراض نهادهای مذهبی و مدنی گوناگونی- از جمله نهادهای الئیکی چون کمیســیون حقوق فــردی کبک، قرار گرفته اســت. احزاب حاضر در مجلس یا خواهان پس گرفتن این الیحه شده اند و یا خواهان تغییراتی در آن شــده اند و یا در ابعاد منزوی تری »منشــور« دیگری را پیشــنهاد داده اند. بیرون از ایالت کبک هم دولت فدرال کانادا تایید کرده است که این قانون را »نخواهد پذیرفت. تصویب و اجرای این »منشور

مشکل اجرایی بعدی مسئله »بسیار مشهود« بودن یا مشهود نبودن نشانۀ دینی است. برای نمونه، نشانۀ دینی دارای چه ابعادی باید باشــد که برای دستگاه های دولتی

پذیرفتنی باشد هنوز معلوم نیست

نه در متون رســمی که در باره »منشور« نوشته شده است، بلکه در تبلیغات رسانه ای و گفتار دولتیان، مسلمانان کبک بیش از هر گروه دینی دیگر مورد اشــاره قرار

گرفته و برجسته شده اند

parnianmagazine.com

دیدگاه ها و سیاست روز21 December 2013 . No17

Page 22: Parnian 17

بی هیچ شکی بر تبعیض های موجود خواهد افزود. نباید فرامــوش کنیم که بزرگترین کارفرمــای کبک، دولت کبک اســت و اگر ورود به کار دولتی، به بهانۀ ظواهر دینی، بیش از آن ســخت شود که االن هست، مهاجر در بطن جامعه هم برای یافتن موقعیت کاری بخت کمتری خواهد داشت چرا که »مردم به دین فرمانروایان خویشند«. اجرای منشور که در بخش گسترده ای مسلمانان را نشــانه می رود، از جاذبۀ کبک برای مهاجران کشورهای عربی فرانسه زبان )تونس، مراکش، الجزایر،...( خواهد کاست و احتماال بسیاری از این مهاجران

هم از کبک خواهند رفت. به نظر می رسد که این منشور آغاز نمایشی درازمدت باشد که حزب کبکی پردۀ نخستین آن را به صحنه برده است. می دانیم که کبک، به لطف بحران اقتصادی اروپا، دیگر نگران کمبود مهاجر برای جبران نیروی کارش نیست. مهاجران فرانسوی زبان که در گریز از بیکاری به این سوی آتالنتیک می آیند، درهای گشــاده ای رو به روی خود دارند. برای نمونه، تنها در ســال گذشــته بیش از پنج هزار فرانسوی به کبک آمده اند. در واقع این مهاجران اروپایی نزدیکی های تاریخی و نژادی بسیاری با کبکی ها دارند و پرســش دشواری چون »کبکی کیست؟« در آیندۀ پیش بینی شده نزدیک کمتر مشکل ساز خواهد شد. شاید گمان دولتیان امروزی این باشــد که با این مهاجران اروپایی »جانشــین« و »مطلوب«، برگزاری همه پرسی دیگری برای جداکردن کبک از کانادا، با خطر »رای قومی«، که ژاک پریزو )15( آن را یکی از دالیل شکست همه پرسی پیشین در سال 1۹۹5 می دانست، روبرو نخواهد شد. با اصطالح »رای قومی«، این نخست وزیر ســابق از همۀ مهاجرینی یاد می کرد که با شهروند کانادایی شدنشان حق رای داشتند و به جدایی کبک از کانادا رای ندادند. باید منتظر شد و دید که این »منشور« در این کالف درهم بافتۀ جامعۀ کبکی چه گرهی بر دیگر گره های زندگی در مهاجرت گروه بزرگی از مهاجران خواهد افزود و

یا چه گرهی از کار دولتیان امروز بازخواهد کرد؟

1. Parti Québécois2».Charte affirmant les valeurs de laïcité et de neutralité religieuse de l’État ainsi que d’égalité entre les femmes et les hommes et encadrant les demandes d’accommodements «برای اطالع از محتوای رســمی منشور به پیوند زیر مراجعه

کنید:http://www.nosvaleurs.gouv.qc.ca/medias/pdf/Valeurs_Resume_des_cinq_orientations.pdf

3. این منشور در سال 1۹35 به تصویب دولت کبک رسیده است. نگ.:

h t t p : / / w w w 2 . p u b l i c a t i o n s d u q u e b e c .gouv.qc.ca/dynamicSearch/telecharge.php?type=2&file=/C_12/C12.HTM

4. Ostentatoire5. البته مسئله بود و نبود ریش و مدرن و الئیک ریشه دار است! پطرکبیر )1672- 1725( تزار روسیه هم، در دوران حکومتش یکی از تجلیات مدرنیته را در ریش تراشی اروپائیان غربی دیده بود و برای رســاندن روسیه به این مدرنیته فرمان داده بود که همه، به جز روحانیان و دهقانان، باید ریش خود را بتراشند و برای متخلفین هم مجازات مقرر کرده بود. یکی از کسانی هم

که در این باره مجازات شد پسرش بود.6. پرسشــی حاشیه ای و در خور طرح شــدن هم در این باره هست. چرا در این منشــور مطلقا هیچ اشاره ای به نشانه های دینی مردمان بومی )اینویتها، ابه نکی، اتی کمه کوو،....( نشده است. آیــا باورهای آنها را »دینی« نمی داننــد و یا این مردمان آن قدر به حاشــیه رانده شده اند که دیگر در معادالت سیاسی به شمار نمی آیند و داشتن و نداشــتن نشانه هایشان یکی شده است؟7. http://www12.statcan.gc.ca/nhs-enm/2011/dp-pd/dt-td

8. دو نمونۀ آماری این موضوع را روشــنتر می کند. از سال 2001 تا ســال 2006، شمار کاتولیک های کبکی که فرزندان خود را برای غسل تعمید به کلیسا می برده اند از 73.5 درصد به 5۹.۹ درصد کاهش یافته است و از سال 2003 تا سال 2011 تنها در مونترال 102 کلیسا به علت عدم حضور مومنان و یا

حمایت مالی آنها فروخته شده اند. نگ.http://www.ledevoir.com/societe/ethique-et-religion/286387/est-ce-la-fin-de-l-eglise-catholique-au-quebechttp://www.patrimoine.uqam.ca/upload/files/membres/JSEAC_int_V36_N1_Bernier.pdf9.http:/ /www.radio-canada.ca/regions/ mauricie/2013/09/19/001-eveques-charte-valeurs-quebecoises.shtml10.http://www.cdpdj.qc.ca/publications/religion-Quebec-statistiques.pdf11.http://www.lapresse.ca/actualites/national/201211/27/01-4598152-taux-de-chomage-criant-chez-les-immigrants-particulierement-au-quebec.php12.http://tvanouvelles.ca/lcn/economie/archives/2013/03/20130320-173323.html13.http://www.nouvelles.umontreal.ca/recherche/sciences-sociales-psychologie/20100419-le-chomage-augmente-chez-les-immigrants-malgre-leur-plus-grande-qualification.html14.http://www.pouruneécolelibre.com/2012/11/quebec-chomage-des-immigres-africains.html15 .Jacques Parizeau،

نخست وزیر کبک در سال های 1۹۹4 -1۹۹6. البته ایشان از مخالفین فعلی »منشور ارزش های کبکی« است چرا که به نظر

.وی برخی از محتویات این منشور افراطی است

به کبک، کــه می دانیم اقتصادی بحــران لطف اروپا، دیگر نگران کمبود مهاجر برای جبران نیروی

کارش نیست

parnianmagazine.com

دیدگاه ها و سیاست روز22آذر 1392. شماره 17

Page 24: Parnian 17

داســتان شــهردار تورنتو، راب فورد، دقیقا معادل سیاســی تور خداحافظی خواننده نامدار، خانم شر، است: داســتانی که بدون شک مهیج است اما پایان ندارد. در این تور خداحافظی هم همان آهنگ های قدیمی و همیشگی را می شنویم؛ کارهای کالسیکی I can’t change« و ».I’m only human« :مثلthe past.« )که ترجمــه و بازگردان آقای فورد از If I Could Turn Back Time ترانه معــروفاست). در جلســه جنجالی روز دوشنبه )18 نوامبر 2013( شورای شــهر تورنتو، تقریبا همه اختیارات شهردار از وی گرفته شد تا جایی که دیگر فقط یک نقش تشریفاتی برایش باقی ماند. البته من قویا حس می کنم که در یک، دو یا حتی بیســت ســال آینده، آقای فورد با هیکل درشتش همچنان در راهروهای شورای شهر تورنتو راه می رود، مردم را به باد تمسخر می گیرد و مثل غلطک بی توجه از روی قدیمی ترها رد می شود. )فقط محض اطالع کسانی که از قضیه خبر ندارند، توضیح بدهم که اشاره ام به روز دوشنبه

است زمانی که جناب شهردار برای دفاع از برادرش داگ در صحن مجلس، با شتاب زیاد از کنار خانم پم مک کانل، یکی از مشاوران سالمند شورای شهر، رد شد و آن بیچاره را نقش زمین کرد.( به نظر می رسد که شهرت فورد آن طور که خود ادعا می کند در پاسخ دادن به تلفن های بی شمار شهروندان تورنتویی نیست بلکه در این اســت که سبب شرمساری کلیشه های همیشــه محترم شده اســت. این هم چند مورد از گفته های او با همین مضمــون: »این هم می گذره«، »این ماجرا یه جایی باید تموم شه«، »هر کی صبر کنه

نتیجه اشو می بینه«، »باالخره شب می رسه.«راب فورد سرسختانه در مقابل استعفا دادن مقاومت می کند. او حتی نخواسته تا برای مدتی هم که شده به خاطر استفاده از کرک و الکل و به بهانه بازپروری از کار دور باشد تا شاید کمی باعث خوشحالی مردم تورنتو شود و فقط رفتن به باشگاه ورزشی را در برنامه خود گنجانده است. )ظاهرا باشگاه Goodlife دکتر دروی جدید اســت( ]دکتر درو پزشکی امریکایی است که به دلیل کمک به بازپروری افراد سرشناس و

برنامه تلویزیونی اش در این زمینه مشهور است- م[حال باید دید فورد در وضعیتی که فاقد قدرت کافی است چه می کند. آیا از حرفه ای ها کمک می گیرد و از کاری که کرده شــرمنده می شود؟ به نظر می رسد که انگار او در ســایه شهرتی که تازه به دست آورده خوش است. در هفته ای که گذشت شاید خطاهای زیادی از خانواده فورد سر زده باشد اما حضور آنها در رسانه ها خیلی بیشتر از این خطاها بوده. شاید بشود گفت که تالش اعضای خانواده در رسانه ها این بوده تا این قطار از خط خارج شده را به ریل بازگردانند و همین هم هســت که می بینیم این دو برادر یعنی راب و داگ در خیلی از شــبکه های تلویزیونی مهم امریکایی و شبکه های تلویزیونی کوچک و بزرگ کانادایی به اشــکال مختلف ظاهر شده اند. )دوشنبه شب شــبکه Sun News دو قسمت اول و آخر برنامه Ford Nation را پخش کرد که تاک شوی تازه ای با حضور شــهردار بود و قبال به دلیل گرانی بیش از حد ســاخت آن متوقف شده بود.( و نتیجه این حضور؟ داستان راب فورد که از زبان خود راب فورد نقل می شود بسیار جنون آمیزتر و وقیحانه تر از آن چیزی اســت که دشمن او یعنی نشریه کانادایی

Toronto Star افشا کرده بود. Sun News راب و داگ که زیر نور چراغ های

راب فورد، کارداشیان تورنتو1اما تیتل-مک لینز/ برگردان نادیا غیوری

مشمئزکننده ترین چیزی و عجیب ترین که این دو برادر در گفتکوهای رسانه ای خود به زبان آورده اند، ... تالشی بود که داگ از خود نشان داد تا در حرف های خود از برادرش چهره یک لیبرال مظلوم

و زخم خورده را به نمایش بگذارد

نادیا غیوریNadia Ghayouri

parnianmagazine.com

دیدگاه ها و سیاست روز24آذر 1392. شماره 17

Page 25: Parnian 17

شرمساری ای همه علی رغم کــه راب فورد بــرای این شهر به ارمغان آورده، تورنتو همچنان مثل همیشــه موقر،

خسته کننده و منزه است

آفتاب سوخته تر از معمول به نظر می رسند، در یک برنامه تبلیغی یک ساعته بی وقفه در مورد فضائل Ezra بالمنازع نسل فورد داد سخن سر می دهند. آقایLevant مجری محافظه کار این شبکه تلویزیونی هم که یکی از شهروندان طرفدار نسل مذکور است، این وفاداری را با تک گویی چاپلوســانه اش علنی می کند. او معتقد است که برخورد ناجوانمردانه ای که با فورد شده همه از طرف رسانه های دست چپی ســازمان دهی شده بوده است. او حتی شهردار را به دلیل فشارهایی که بر او وارد شده با پرینسس دایانا مقایســه می کند و این در حالی است که راب فورد هم موقع شــنیدن این جمالت به شکل احمقانه ای اخم هایش را در هم کشیده و سرش را به نشانه تایید

تکان می دهد. البته آقای فورد به هنگام پاسخ دادن به پرسش های رسانه های امریکایی شکیبایی کمتری از خود نشان داد. هر زمان که روزنامه نگاری از او در مورد ارتباط با گنگ های تورنتویی سوالی می پرسید یا در مورد دروغــی که درباره مصرف کرک کوکایین گفته بود حرفی زده می شــد، او به این سواالت با مجموعه آشنایی از دروغ ها و سخنان مبتذل پاسخ می داد. از بین آنها می شــود به جمالت »صدای عمل از کالم بلندتر است« )او این جمله را آن قدر تکرار کرده که از شمارش خارج است(، »من کامل نیستم«، »حرف بی ارزشه«، »آنها سوال درست را از من نپرسیدند« و

»من بهترین پدر هستم« اشاره کرد.البتــه عجیب ترین و مشــمئزکننده ترین چیزی که این دو برادر در گفتکوهای رســانه ای خود به زبان آورده اند، لحن بی اعتنا و دروغ های مکرر راب نبود بلکه تالشــی بود که داگ از خود نشــان داد تا در حرف های خود از برادرش چهره یک لیبرال مظلوم و زخم خورده را به نمایش بگذارد؛ به خصوص آنجا که از او با عنوان »اوبامای سفیدپوست« یاد می کند. خود راب فورد هم در همان مصاحبه با شبکه CNN که در محل یکی از پروژ ه های مسکن در خارج از شهر انجام شده بود، نقش یک مرد معمولی را بازی کرد و گفت: »من به خودم به عنوان شهردار نگاه نمی کنم. تصویر من از خودم یک آدم معمولی و عادی است.«آدم های معمولی و عادی وقتی سر کار خوابشان ببرد، فیلم کرک کشیدنشان پخش شود و درگیر تحقیقات گسترده مرتبط با گنگ ها و مواد مخدر بشوند از کار اخراج می شوند. آدم های معمولی شوی تلویزیونی

ندارنــد که بتوانند در آن در مــورد به ناحق لکه دار شدن شهرتشان فضل فروشی و سخن پراکنی کنند. آدم های معمولی اعضا و سیاستمداران شورای شهر را با عراقی هایی که به کویت حمله کردند مقایســه نمی کنند. امــا راب فورد که یــک آدم معمولی و Toronto عادی نیست بلکه همان طور که نشریهSun گفتــه او یک »Stuporstar« )ترکیبی هماوا با سوپراستار که کوتاه شــده Stupid or Star به

معنای احمق یا ستاره است- م(در پایــان باید گفت آن چه که خیلی هــا را آزرده ســاخته این نیســت که چــرا تورنتو شــهرداری بامسئولیت، متمدن و البته حواس جمع ندارد بلکه این اســت که چرا تورنتویی ها از داشــتن محیطی شاد و سرزنده محروم هستند. کسانی که به سرعت می خواهند به خاطر یک شهردار بی قید به کل شهر تورنتو انگ و برچسب بزنند باید این چیزها را هم بدانند: علی رغم همه شرمســاری ای که راب فورد برای این شهر به ارمغان آورده، تورنتو همچنان مثل همیشه موقر، خســته کننده و منزه است. در همان ماهــی که جنون راب فورد همه جا را پر کرده بود، شورای شــهر قانونی را تصویب کرد که بر اساس

آن استعمال دخانیات در پارک های عمومی و میادین ورزشی ممنوع شد. در تورنتو شــما نمی توانید در ساحل آبجو بنوشید و یا تمام شب را بیرون از خانه باشــید )بارها ساعت 2 صبح تعطیل می شوند(. در شهر »تورنتوی خوب« که دژی نفوذناپذیر در دفاع از تنزیه و خلوص ویکتوریایی است و شهروندانش نمی توانند حتی در یک پارک سیگار بکشند، کسی مثل راب فورد نمی تواند شــهردار باشد که هم کرک کشیده و هم در مورد کاری که

کرده دروغ گفته.

Endnotes Kim 1- اشــاره به کیم کارداشــیانمشــهور ســتاره Kardashianشــوهای تلویزیونی زنــده که بخش عمده شهرتش را مدیون رسوایی های شــخصی و خانوادگی و جنجال های .رسانه ای مرتبط با آنها بوده است

parnianmagazine.com

دیدگاه ها و سیاست روز25 December 2013 . No17

Page 26: Parnian 17

اگر درست باشد که می گویند مردم بعد از شنیدن آنچه افتضاحات و رسوایی های راب فورد نامیده شده اســت هنوز به او اقبال می کنند یا میزان این اقبال بیشتر هم شــده است، باید به دنبال پاسخی برای چرایــی آن بود. بــرای این پاســخ نیاز به بررسی های جامعه شناختی و روان شناختی است، اما تا آن زمان به نظر می رسد که می توان احتماالتی را در نظر گرفت که چرا مردم تورنتو راب فورد را دوســت دارند و حتی از وقتی که او بار ننگ های

خویش را بر دوش گرفته است دوست ترش دارند.1- سارتر در نمایشنامۀ دست های آلوده شخصیتی با نام هوگو آفریده است که از سوی حزب مأمور ترور شخصیتی شده است که پیش از آن هوگو در مقام منشی به دفتر کارش نفوذ کرده است. هوگو در برابر عملی که حزب از او خواسته است مردد شده است و از آن تمرد می کند، اما امری شخصی– و آن اینکه زنش را که با او دچار مشــکل جنسی اســت در آغوش رئیسش می بیند –او را به قتل او

نیز ســوق می دهد و امر شــخصی به امر سیاسی بدل می شود. در این بزنگاه، که او در زندان است، حزب از او قهرمان دلخواه خود را می سازد و هوگو خود بــا دلهره های وجودی اش بر جا می ماند. این نمونه ای از خوانش امری شخصی است، وقتی قرار اســت فرد و تصمیمات و انگیزه های او را حذف کنیم و عمل او را به صورتی که می خواهیم تفسیر، و بر طبل نتایج حاصل از عمل نیز بکوبیم. این به گمانم در نقطۀ مقابل فهم تبدیل امر شــخصی به

امر سیاسی از سوی نگرۀ زنانه باورانه )فمینیستی( اســت که فرد را به واســطۀ شخص بودگی اش به عمل فرامی خواند. در اینجا اما، دیگران و نه خود فرد او را در جایگاهی قرار می دهند که سیاسی اش می کند. آیا مردم به این منظر توجه دارند و می دانند که خلقیــات فردی و رفتارهای انســانی افراد در اینگونه موارد معموالً از ســوی کســی به عرصۀ همگانی کشیده می شود که از تولید وضعیت تازه

سودی می برد؟

2- برای کسانی که بین تخصص و تعهد رابطه ای الزم و ملزوم می بینند و به واســطۀ آن به دنبال آن هستند که هر متخصص، البد و اال باید متعهد باشد، الجــرم حوزۀ اعمال فردی نیز به حوزۀ کاری فرد کشیده می شــود. بحث فعلی بر سر »آشکار بودن فسق« نیست، بر سر »آشــکار کردن فسق« است، واال بســیاری از دســت اندرکاران استیضاح فورد در پاسخ به پرســش او که آیا چنان که می نمایند هستند، سکوت اختیار کردند. آیا مردم پذیرفته اند

که ســرک کشــیدن به حوزۀ فردی و خصوصی برای برساختن یا آوار کردن شخصیت اجتماعی و حرفه ای به صورتی که در خصوص فورد صورت

گرفت نارواست؟3- همه از معادالت پشت پردۀ سیاست باخبرند، معادالت و معامالتی که، چه وجود داشــته باشند و چه وجود نداشــته باشند، بر فهم افراد جامعه از رفتارهای سیاسی اثر می گذارد. این معادالت – اگر – بپذیریم که در جهان سیاست همه چیز رو نیست

ماجرای فورد: پرسش هایی در پاسخ به یک پرسشدکتر وحید طلوعی

parnianmagazine.com

دیدگاه ها و سیاست روز26آذر 1392. شماره 17

Page 27: Parnian 17

گاه کســانی را کــه در معــرض حمله قرار گرفته انــد، از اتهام در افواه معــاف می دارند. چه بسیار کسان که می دانند سیاستمدار محبوبشان به خطا رفته است و بدی کرده است، ولی در هنگامی که طشــت رســوایی او از بام می افتد و دعوایی درگرفته علنی می شود، همین معادالت پشت پرده است که به داد می رســند و طرف را از اتهام مبرا می ســازند. خطاها در این وضعیت بزرگنمایی از ســوی رقبا پنداشته می شود، ضعف ها نشانۀ عمل

نابهنگام دانسته می شــود و اگر مجالی باشد، گاه حتی متهم امروز به شــهید و مظلوم فردا نیز بدل می شــود. آیا مردم تورنتو، الاقل آن دسته که هنوز فورد را دوســت دارند، به ایــن معتقدند که او در

وضعیتی است که محل معامله قرار گرفته است؟4- مــردم در زندگــی روزمره خود همــه با آن دســت کارهایی که فورد کرده است مشترک اند، اگر نیســتند دور و دیر نبوده است که یا خود این کارها را کرده اند یا دیگرانی که دوستشان داشته اند

آیا مردم نیز گمان می کنند آنچه پیــش آمد هیاهویی خبری برای رسانه ها بود که به زودی فروکش می کند و بر این اساس می دانند که در

بر همان پاشنه می چرخد؟

همه مــا دزدانه ســیگاری گیرانده ایم، دزدانه ویشگونی نابه جایی گرفته ایم، شوخی کرده ایم، عصبانی شده ایم و حرف های بد زده ایم و اینها همه را زندگی دانسته ایم و از

کنارش گذشته ایم

کرده اند، بســتگی دارد که آن کارها چقدر خالف عــرف خوانده شــوند. همه ما دزدانه ســیگاری گیرانده ایم، دزدانه ویشــگونی گرفته ایم، شوخی نابه جایی کرده ایم، عصبانی شده ایم و حرف های بد زده ایم و اینها همه را زندگی دانسته ایم و از کنارش گذشــته ایم. زندگی را به پیش برده ایم و در عین حال از مســیر عرف خارج نشده ایم و دوست هم نداشته ایم که اطرافیان مان و دوستان مان و جامعه مان بدین ســبب ها طردمان کنند یا آن را به همۀ ابعاد زندگی مــا بگســترند. آیا مردم در فورد کســی مثل خودشان را دیده اند که در زندگی روزمره اش به راستی زندگی می کند و همین

او را مقبول آنها ساخته است؟5- برخی می گوینــد راب فورد نماینده شهر است و اصاًل درست نیســت که نماینده شــهر چنین تصویــری از شــهر را بازنماید و البته خود فــورد هم می گوید که به ســبب اینکه منتخب مردم است از کارش کنار نمی رود. در تفاوت ظریفی در دریافت اینجا از »نمایندگی« وجود دارد. گروه مخالفان، راب فورد را نماینده یا بهتر بگوییم بازنمایانندۀ مردم شهر می داننــد، در این صورت جهان چه خواهد اندیشید درباره شهری مثل تورنتو که شهردار نماینده اش چنین رفتار ناشایســت و اخالق خبیث داشــته باشد، اما در سوی دیگر تعریف دیگری از نمایندگی نیز متصور است و آن کارگزاری است. مردم کسی را به نمایندگی – یا چنان کــه در اوایل پیدایش مجلس در ایران می گفتند: وکیل – خود برمی گزینند تا از ســوی ایشــان در امری که او را برگزیده اند کار کند و از جانب ایشــان در این زمینه وکالــت دارد. با این تعریف، دیگر الزم نیست که نماینده بازنمای مردم باشــد، که اصوالً هم ناممکن اســت، و به گمانی فورد هم بر همین تعریف پا می فشارد و بر همین اساس می گوید من در وظیفۀ خود کوتاهی نکرده ام و بنابراین پا پس نمی کشــم و اصرار دارد که اگر کسی می تواند خالف مالی یا کاری او را ثابت کند. فارغ از این که آیا او در این زمینه دامنی پاک دارد

یا وضع حســاب و کتابش هم مثل وضع رفتارش است، می شود پرسید آیا مردم از شهردارشان فقط این را می خواهند که خــوب کار کند و چنان که خودش می گوید پــول مالیات دهندگان را حیف و میــل نکند و به هدر ندهــد و کارها را به روال بیندازد و می اندیشند که فورد نیز چنین کرده است

که هیچ کس دربارۀ کارنامه اش حرفی نمی زند؟6- خوراک رسانی به رسانه ها پایان ندارد و البته در همین خوراک رسانی هاست که خوراک های پیشین از دهن می افتند. در موجامــوج خبرهای فراوانی که به داستان های رسانه ای بدل می شوند، می توان گفت که تقریباً هیچ خبری اهمیت ندارد. هنوز از یک خبر نجسته، به دام خبری دیگر می افتیم و در این پیامدهای پیش رونده اصل خبرها گم می شوند. آیا مردم نیز گمان می کنند آنچه پیش آمد هیاهویی خبری برای رســانه ها بود که بــه زودی فروکش می کند و بر این اســاس می داننــد که در بر همان پاشــنه می چرخد و »حقه مهر بدان مهر و نشــان

است که بود«؟7- دیر زمانی اســت که گروه هــای مرجع برای مردم دیگرگون شده اند. دیگر گمان ساده است که بپنداریم هنوز دانشمندان و پژوهندگان و پاک دینان آنهایند که مــردم الگوی خویش قــرار می دهند. دیگر دیر زمانی اســت که جای آنان را هنرپیشه ها و ســتارگان موسیقی و ورزشــکاران گرفته اند و همــه می دانیم که در پی هر یک نیز چه رفتارهای ناشایســت و کارهای ناپسند و همۀ آنچه که فورد کرده و نکرده اســت، رو شــده و بدان معروف و مشهور شــده اند. در چنین زمانه ای، وقتی مصرف مواد و الکل و بداخالقی و بی پروایی از آنها که ما و فرزندان مان الگوی شان قرار داده ایم دور از ذهن نیست، آیا مردم می اندیشند که چنین رفتارهایی از شخصیت های سیاسی و اداری شان هم بعید نیست و بدین سبب فورد را به همین صورت که هست

پذیرفته اند؟8- راه ساده تر اما شاید این باشد که بگوییم مردم نمی دانند، نمی فهمند و گــول خورده اند یا درگیر احساساتی شــده اند که فورد و برادرش با به کار بردن »مردی نبود فتــاده را پای زدن« در مصاحبه با رسانه هایی چون سی بی سی برانگیخته اند. شاید ساده تر باشــد که بگوییم مردم خام شده اند، اما تا آن وقت که تحقیقات جامع و مانعی صورت گیرد شــاید بهتر باشد از پاک اندیشــی خودمان دست برداریم و به صورتی دیگر به عالقۀ مردم به فورد

.بیندیشیم

دکتر وحید طلوعیVahid Tolooei

parnianmagazine.com

دیدگاه ها و سیاست روز27 December 2013 . No17

Page 28: Parnian 17

افشــای افتضاحات فورد فرصتی بود برای هارپر برای کم رنگ شدن ماجرای افتضاح سنا

نــگاه مجلــه مک لینز به آرزوی فــورد برای اینکه روزی نخست وزیر کانادا شود

روی جلد نشریه مک لینز، کینگ کونگی که شهرش را ویران می کند

فورد، محبوب ترین چهرهبرای کاریکاتوریست ها!

parnianmagazine.com

دیدگاه ها و سیاست روز28آذر 1392. شماره 17

Page 29: Parnian 17

عذرخواهی فورد با ادبیات خاص خودش

راب فورد، سمبل جدید کانادا

parnianmagazine.com

دیدگاه ها و سیاست روز29 December 2013 . No17

Page 30: Parnian 17

آقای دکتــر، یکی از عوارض مهاجرت پدید آمدن خانواده های دوپاره است. عمدتاً در مقام علل این دوپارگی مسایل اقتصادی را مطرح می کنند، آیا به نظر شما فقط مسایل اقتصادی در این امر دخیل اند که یک یا چند عضو خانواده را در سرزمین مادری و

بقیه را در سرزمین تازه نگه می دارد؟البته مسائل اقتصادی در این خصوص اهمیت دارند اما تمام مسئله این نیست. باید به مسائل اجتماعی و فرهنگی هم توجه داشت که اگر اهمیت شان بیش از مسائل اقتصادی نباشند کمتر نیستند. این که بخشی از اعضای خانواده در کشور مقصِد مهاجرت بمانند و بخشی دیگر در تردد بین کشور مبدا و مقصد باشند

عوارض اجتماعی و فرهنگی هم دارد.

با توجه بــه عوامل اجتماعی و فرهنگی که گفتید، می شود آیا این پدیده را آسیب شناسی کرد؟ آیا این پدیده فرصتی برای افراد ایجاد می کند یا آنها را با

چالش روبه رو می سازد؟

بله! هر یک از عواملی که گفته شــد آسیب ها و در عیِن حال فرصت هایی ایجاد می کنند. اگر بحث را به خانواده و دوپارگی آن به سبب مهاجرت محدود کنیم اتفاِق معمول این است که پدرِ خانواده شغل و منبِع درآمدی اش را در کشور خود حفظ می کند و به این ترتیب بین کشورهای مبدا و مقصِد مهاجرت تردد دارد و مادر و فرزندان در کشور مقصد ساکن می شــوند. شاید برای آسیب شناسِی این پدیده الزم باشــد به علت های این امر توجه کنیم. در واقع باید بپرســیم علِت این دوپارگی ها چیست. چه عواملی خانــواده مهاجر را به چنین دوپارگی وادار می کند؟ چنان که شــما هم اشــاره کردید عوامل اقتصادِی خانواده در این خصوص اهمیت دارند. معموالً اولین پیام هایی که مهاجرِ تازه وارد از محیِط جدید می گیرد دشوارِی فراینِد جذب در جامعه مقصد است و این که زمانی به نسبت طوالنی الزم است تا زندگی ای را که انتظارش را داشــته تدارک ببیند. مشکِل زبان و مشکِل اشتغال معموالً از نخستین مسائلی هستند

که مهاجر با آن ها روبرو می شود. رفِع این مشکالت به ســرعت امکان پذیر نیست. به هر حال در چنین شرایطی کسانی هستند که حاضر نیستند یا نمی توانند ایــن دوره را طی کنند یا امیــدی ندارند که پس از آن جایگاهِ موردِ انتظارشــان را بیایند. چنین افرادی به ســمِت زندگِی دوزیستی می روند و به اصطالح یک پا این جا و یک پا آن جا دارند. این می تواند منابِع اقتصادِی خانواده را حفظ کند و تا حدی از شکلی از فشارهای روحی و عینِی که خانواده مهاجر دچارِ آن است بکاهد، گرچه خود می تواند مسائِل تازه ای به بار آورد. از جمله این که منابِع اقتصادِی خانواده در این شرایط باید تقسیم شود. خانواده دوپاره به ناچار باید هزینه دو زندگی را فراهم کند؛ یک زندگی در کشور مقصد و یک زندگی در کشورِ مبدا. هزینه های سفر را هم به این اضافه کنید. در این شرایط در بسیاری موارد اگر کار به حساب و کتاب کشیده شود شاید این شــرایط به لحاِظ اقتصادی منفعتی عایِد چنین خانواده ای نکند، اما چنان که گفتم بارِ روانِی مثبتی

خانوادۀ دوپارۀ مهاجردر گفت وگوی دکتر وحید طلوعی

با دکتر بهرنگ صدیقی

دکتر بهرنگ صدیقی دانش آموختۀ دکتری جامعه شناسی و استاد دانشگاه آزاد رودهن اســت. حوزۀ تخصصی او نظریه های جامعه شناسی و جامعه شناسی مردم مدار است و مدیریت گروه جامعه شناسی مردم مدار انجمن جامعه شناسی ایران را هم به عهده دارد. به سبب مهاجرت به کانادا، درگیر مسایل اجتماعی مهاجران نیز شده است و در حال حاضر همکار طرحی پژوهشی در خصوص

وضعیت مهاجران ایرانی به کاناداست.

parnianmagazine.com

موضوع ماه30آذر 1392. شماره 17

Page 31: Parnian 17

دارد. البته مجدد تاکید می کنم که باید به عوامل و عوارِض اجتماعــی و فرهنگِی این امر هم توجه

داشت.

از جنبه ای می توان گفت کــه خانواده های دوپاره به نوعی به رشــد و استقالل زنان در جامعه کمک کرده اند. بسیاری از زنان بنا به همین اجبار جنبه های جدیدی از زندگی اجتماعی را تجربه کرده اند. آیا موافقید؟ در این صورت، چه ابعادی را در این زمینه

می بینید؟ بله، موافقم با شما. کم نیستند مواردی که زنان پس از مهاجرت تصمیم به ادامــه تحصیل گرفته اند، یا مواردی که سراِغ فراگیری مهارت هایی تازه رفته اند. حال چه برای کمک به اقتصادِ خانواده، یا برای کسِب استقالِل اقتصادی. البته نباید این تجربه های تازه را به اقتصاد محدود بدانیم. در واقع زنان از این طریق به ســرمایه های خود در معنایی کلی می افزایند که یک بعد از آن ســرمایه اقتصادی است. این که زناِن خانواده های دوپاره که معموالً بخشی از خانواده اند که در کشورِ مقصد می مانند، خودخواسته یا به ناچار، از ایــن طریق ارتباطاِت جدید اجتماعی می یابند، با مشکالتی تازه مواجه می شوند و ناگزیرند خود آن ها را حل کنند، و تحصیالت و مهارتهایشــان را ارتقا می دهند بی شک از آنان افرادی پخته تر و آماده تر برای

مواجهه با مسائل زندگی می سازد.

آیا این خانواده ها از نظر عاطفی دچار آشــفتگی نخواهند شد؟

در این شرایط اگر روابِط عاطفی میاِن اعضای خانواده به درســتی مدیریت نشود ســردی در این روابط گریزناپذیر اســت. به واقع، دشــوار می توان از این عارضه جلوگیری کرد. چنان که قبل تر عرض کردم باید به عوامِل اجتماعــی و فرهنگی ای که خانواده دوپاره را ایجاد می کند و همچنین پیامدهاِی آن توجه کرد. از دســت رفتِن شبکهِ دوستان و ارتباطاِت فردِ مهاجر و احســاِس غریبگی کــه به لحاِظ فرهنگی

در کشــورِ جدید دارد از مهم ترین عوامِل موثر در انتخاِب زندگِی دوزیست است که این به نوبه خود می تواند به تشــدیِد این حِس غریبگی و طوالنی تر شدِن فراینِد جذِب فردِ مهاجر در جامعه تازه منجر شــود. باز اگر به خانواده توجه کنیم باید اضافه کنم که در خانواده دوپاره این باعِث نوعی عدمِ توازن و شکاف در اعضای خانواده می شود. در خانود دوپاره کیفیِت تجربیاِت زندگی هم دوپاره اســت. اعضای چنین خانواده ای به لحاِظ ذهنی و فرهنگی در یک دنیا ســیر نمی کنند. زن و فرزنــداِن خانواده تجربه زندگی شان را در یک محیط کسب می کنند و شوهر در محیطــی دیگر. این امر تفاوتی را در دغدغه ها و مسائل و عالئق ایجاد می کند که می تواند تنش هایی را در خانواده به بار آورد. به این ترتیب، مردِ خانواده فقط در کشــورِ مقصد نیست که احساس غریبگی دارد، در خانواده هم همین احساس را خواهد داشت. البته نباید از فرصت هایی هم که این وضعیت برای خانواده فراهم می آورد غافل شد. حفِظ پیونِد یکی از اعضای خانواده با فرهنِگ مادری اگر در مسیری درست به کار گرفته شود به غنای فرهنگِی خانواده

یاری می رساند.

وضعیت این خانواده ها چه تاثیری بر زندگی فرزندان دارد؟

در این خانواده ها فرزندان هم دوزیســت می شوند. البته این عارضه مختِص خانواده های دوپاره نیست و بــرای تمامــی خانواده های مهاجر، بــه ویژه در نسل های اول، وجود دارد اما در خانواده های دوپاره شــدت اش بیش تر است چرا که گویی همیشه یک »سفیرِ فرهنگی« در خانواده هست که رابطه شان را با فرهنِگ بومی شان می پاید و یادآوری می کند. این دوزیستی اگر در عمل هم اتفاق نیفتند به لحاِظ ذهنی و فرهنگی رخ می دهــد. در واقع دو تعبیر می توان از این وضعیت کرد. با نگاهی مثبت می توان گفت آبشخورِ فرهنگِی این فرزندان دو سرچشمه خواهد یافت و این یعنی تغذیه از دو فرهنگ و برخورداری

از دو پشتوانه فرهنگی. جامعه شناسان فرهنگ را برای انسان در حکِم غریزه برای حیوانات می دانند. با این تعبیر می توانیم بفهمیم که فرهنگ از مهم ترین عوامِل دوامِ و بقای انسان در محیط است. فرهنگ مهم ترین منبِع پاسخ به پرسش ها، راهِ حِل مسائل و مشکالت، و خالصه اداره کردِن امور برای انسان هاست. کسی که برای مسائل و مشکالت اش دو منبع داشته باشد قابلیِت بیش تری برای حِل آن ها خواهد داشت. اما وجهــی منفی هم دارد این بحث و آن ســردرگمِی فرزندان میاِن دو جهاِن فرهنگی است. این می تواند به نوعی بحراِن هویت در فرزندان منجر شود. پاسخ به این پرســِش آزاردهنده که »من کیستم« برای این فرزندان پاســِخ سرراســتی نمی یابد. این پاسخ از کانال های فرهنگی برای افراد فراهم می آید و وقتی این کانال ها تعدد یابند و پاســخ هایی متفاوت و گاه متعارض به فــرد بدهند وی را دچارِ ســردرگمی می کند. این که گاه دیده می شــود برخی از فرزنداِن خانواده هــای مهاجر، به ویژه نســلِ اولی ها، تالش می کنند از هویِت ملِی اولیه شــان فاصله بگیرند و رفتارها و آداِب کشــورِ مقصد را به سرعت به خود می گیرند از همین امر ناشــی می شود. این وضعیت به ویژه در شــرایطی که فرد در محیِط تازه نسبت به هویِت ملِی اولیه اش احســاِس حقارت هم بکند و فرهنِگ جدید را به نوعی برتر از فرهنِگ خود تلقی کند شــدِت بیش تری می یابد. اجازه بدهید به این نکته هم اشــاره کنم که فرزندان هم، در مقابل، در این خانواده ها نقِش جامعه پذیرکننده مهم تری برای والدیِن خود دارند. توضیح آن که، اساســاً فرزنداِن خانواده های مهاجر نقِش بســیار موثری در آشنایی والدین با فرهنــِگ جامعه جدید دارند. هر قدر هم والدین از جامعه جدید فاصله داشته باشند فرزندان از آن جا که مدرسه می روند رابطه خانواده را با فرهنِگ جامعه حفظ می کنند. در جامعه ای مثِل کانادا که برای جذِب بچه ها، به ویژه کم سن و سال ترها، در فرهنِگ این کشــور برنامه ریزی دقیقی دارد تاثیر فرزندان بر

.والدین چشم گیرتر است

خانوادۀ دوپارۀ مهاجردر گفت وگوی دکتر وحید طلوعی

با دکتر بهرنگ صدیقی

این که دولِت کانادا به چه نیتی مهاجران را به کشــور می آورد لزوماً با تجربه هایی که فرِد مهاجر در عمل از ســر می گذراند

همخوانی ندارد

parnianmagazine.com

موضوع ماه31 December 2013 . No17

Page 32: Parnian 17

خانواده ای که تصمیم به مهاجرت گرفته چطور برای این بخش خودش را آماده نکرده اســت؟ این

امر را چطور می بینید؟ واقعیت این اســت که مهاجرت چیزی نیست که پیشاپیش فرد بتواند به تمام جنبه های آن فکر کند و خودش را برای تمام جنبه های آن آماده کند. مهاجرت باید اتفاق بیفتد، باید تجربه شود، تا فرد ابعادِ آن را و مســائلی را که با خودش به همراه می آورد درک کند. به تعبیری می توان گفت فردِ مهاجر با ورود به کشورِ جدید از بسیاری جهات شبیه به نوزادی است که تازه به دنیا آمده است. جالب است که از بسیاری مهاجران می شــنویم که در اوایِل دوراِن مهاجرت تا مدت ها خواِب دوراِن کودکی فراموش شده شان را می بینند، گویی ذهِن فردِ مهاجر به دوراِن کودکی اش پرتاب می شود. بسیاری از چیزهایی را که نوزاد باید بــه تدریج فرابگیرد تا بتواند گلیم اش را در این دنیا از آب بیرون بکشــد مهاجر هم نیاز دارد یادبگیرد. زبان و آداب و قواعِد اجتماعی در جامعه جدید برای فردِ مهاجر اموری تازه اســت و او نســبت به آن ها احساِس غریبگی می کند. همان طور که جهان برای نوزاد جایی برای تجربه است جامعه تازه برای مهاجر هم چنین است. ابعادِ مهاجرت کم و بیش معادل با ابعادِ کِل زندگِی فرد است. بنابراین نمی توان تصور کرد که از پیش به تمامِ جنبه های آن بتوان فکر کرد و برایش آماده شد و بعد مهاجرت کرد. و البته این را هم اضافه کنید که در دروِن فردِ مهاجر مقاومت هایی هم از جانب فرهنگی که از آن آمده و طِی سال ها در وجودش رسوب کرده وجود دارد. با این وصف، با تکیه به همان قیاســی که بین نوزاد و مهاجر کردم، باید بگویم فردِ مهاجر در واقع نوآموز نیست، بازآموز است. و همین است که جامعه پذیرِی فردِ مهاجر را

دشوارتر هم می کند.

آیا رابطه ای بین شــیوۀ مهاجرت و این خانواده ها می بینید؟ مثاًل طبیعی است وقتی کسی برای کار و تولید درآمد مهاجرت می کند، مثاًل کسانی که پیش از این به ژاپن یا کویت می رفتند، از خانواده دور باشند

و برایشان پول بفرستند تا وقتی که دوباره خانواده به هم بپیوندد، اما برای سرمایه گذاران یا نیروی کار ماهری که به کانادا مهاجرت کرده است، داستان باید

به گونه ای دیگر باشد؟ نظر شما چیست؟ چنان که در پرسِش قبلی عرض کردم مسئله مهاجرت ابعادِ پیچیده تری از این نگاه دارد. این که دولِت کانادا به چه نیتی مهاجران را به کشــور می آورد لزوماً با تجربه هایی که فردِ مهاجر در عمل از سر می گذراند همخوانی ندارد. این که دولت کانادا مهاجری را به ســبِب مهارت هایش جذب کرده اما وی نمی تواند شــغلی مناسب بیابید، وقتی شــبکه روابط ش را از دست داده و ارتباطاِت جایگزینی برایش نیافته، وقتی پیام هایی که از محیط می گیرد همه به وی بگویند باید گذشته اش را فراموش کند و از صفر شروع کند همه

چیز وی را از این جامعه به بیرون می راند.

از منظری خانوادۀ دوپاره با مســئلۀ شهروندی و به دست آوردن این امتیاز – اگر آن را امتیار به حساب

بیاوریم - در ارتباط است. شما چه فکر می کنید؟ البته که تاثیر دارد. داشــتِن پاسپورِت کانادایی برای بســیاری از مهاجران از مهم ترین انگیزه های ترک وطن است و در این میان خانواده های دوپاره تنها به همین، به قوِل شما، »امتیاز« بسنده می کنند و معموالً قیــِد باقِی »مواهِب« آن را می زنند. در این کار نوعی آینده نگری دیده می شود و همچنین تمایِل به افزایِش گزینه های انتخاب. خانواده مهاجر وقتی احســاس می کند از این طریق دیگر مجبور نیســت شــرایِط

زندگی در کشورِ خودش را در هر شرایطی تحمل کند و تغییرِ کشوری که در آن سکونت دارد برایش ممکن تر اســت حاضر می شود دشواری های چنین شرایطی را تحمل کند. به ویژه چنین احساسی برای مهاجرانی که تجربه زندگی را در کشورهایی ناامن و

یا بی ثبات دارند قوی تر است.

با شناختی که از شما دارم، خودتان نیز درگیر تجربۀ این پدیده هستید، تجربۀ زیستۀ شما در این خصوص - به ویژه که از منظر جامعه شناختی بدان نگریسته اید – می تواند بسیار مفید باشد. برای خوانندگان پرنیان

از این تجربه می گویید؟ تجربه شخصِی من هم چندان تفاوتی با شرایطی که در خصوِص خانواده های مهاجرِ دوپاره گفتم ندارد. چنان که عرض کردم پیام هایی که این خانواده ها را به این فرم از زندگی خانوادگی وا می دارد پیام هایی است کــه از محیِط جدید می گیرند. برای من و خانواده ام هم این پیام ها حاوی چشم اندازِ امیدبخشی نبوده اند. تجربه مهاجرت برای من البته با همه دشواری هایش، دستِ کم به لحاِظ حرفه ای، تجربه ای ارزشمند بوده است. حاال که به پشِت سر نگاه می کنم به نظرم راهی که آمده ام راهِ جذابی بوده است، گرچه اگر به عقب

پرتاب می شدم دوباره به این راه نمی آمدم. زن و فرزنداِن خانواده تجربه زندگی شــان را در یک محیط کسب می کنند و شوهر در محیطی دیگر. این امر تفاوتی را در دغدغه ها و مسائل و عالئق ایجاد می کند .کــه می تواند تنش هایی را در خانواده بــه بار آورد

داشتِن پاســپورِت کانادایی برای بسیاری از مهاجران از مهم ترین انگیزه های ترک وطن اســت و در این میان خانواده های دوپاره تنها به همین، به قوِل شما، »امتیاز« بسنده می کنند و معموالً قیِد باقِی »مواهِب«

آن را می زنند

parnianmagazine.com

موضوع ماه32آذر 1392. شماره 17

Page 34: Parnian 17

وقتی خانه بیش از یک جا و اعضای خانواده یکسر و دو جا باشــند، وقتی اعضای خانواده نتوانند کنار هم باشــند و وقتی هر یک جدا گرفته ره سرنوشت خویش، سخن از خانوادهای به میان می آید که بدان خانوادۀ دوپاره، دوزیست، بیناکشوری و مانند اینها می گویند. این نوع خانواده بیشک فقط در بین مهاجران دیده می شود، خواه مهاجران درون یک سرزمین – مثاًل خانوادۀ کارگرانی که برای کار به شهری دیگر می روند – و خواه مهاجران به سرزمینی دیگر چون کانادا. وضع خانواده های مهاجر به سرزمینی دیگر اما، با آنکه می دانیم صورت های متفاوتی از خانواده در دورۀ ما شــکل گرفته است، به کل با وضع ثابتی که عمدتاً خانواده های هسته ای هم نشینی که در محدودۀ مرزهای یک کشور زندگی می کنند متفاوت است. با آنکه بسیاری از تحقیقات و فهم عامه نیز بر عامل اقتصــادی در پدید آمدن دوپارگی در خانواده تأکید می کنند، چنــان که گلیــک )2010( در مروری بر مطالعاتی که در زمینۀ خانواده های مهاجران صورت گرفته است نشان می دهد، شکل گیری خانوادۀ دوپاره

بسیار به وضع اجتماع مهاجران در سرزمین جدید، محیط حاکم بر خانواده و انگیزش های فردی افراد خانواده بســتگی دارد. مفروضه این اســت که این خانواده خود تصمیم می گیرد کــه به دوپارگی تن دهــد و در این بین پیوندهــای عاطفی و روحی و معنوی پابرجایند. بــه این ترتیب، خانواده ای که در حال جداســری برای طالق به سر می برند در این گروه قرار نمی گیرند. نکته در همین تصمیم اســت که اعضــای اثرگذار خانواده، مثاًل والدین، می گیرند و عواقبی فــردی و اجتماعی به بار می آورد. برخی از عواقــب اجتماعی ایــن تصمیــم عبارت اند از جنسیتی شدن جمعیت مهاجران در کشور میزبان که گاه منجر به زنانه شدن این جمعیت و در نهایت تغییر در سیاست گذاری های جذب مهاجر خواهد داشت؛ دیگر استفاده از امکانات کشور میزبان برای اعضای باقیمانده در سرزمین مادری گاه موجب مداخالت حقوقی می شود. در عین حال، تنظیم وابستگی های سیاســی نیز برای جامعه در ابعاد کالن مهم خواهد بود؛ اعضای در خانۀ پدری مانده به هر روی، اعضای خانوادهای از مهاجران اند و دولت میزبان در حد و

حدود قوانین خویش موظف به حمایت از ایشان.با این همه از یاد نباید برد که خانواده دوپاره اصوالً امری تازه نیســت. عالوه بر آنکه مهاجران اولیه و اولین کسانی هم که به کانادا آمدند در اصل مردانی بودند که خانواده های شان را در اروپا گذاشته بودند، در قرن نوزدهم نیز مهاجران فراوانی برای کار به کانادا می آمدند که خانوادۀ خود را همراه نداشــتند. با

زمینه های پیدایش و تاثیرات اجتماعی خانواده های دوپاره

دکتر وحید طلوعی

parnianmagazine.com

موضوع ماه34آذر 1392. شماره 17

Page 35: Parnian 17

این همه، آنچه خانواده دوپارۀ را اکنون به مسئله بدل کرده است، آسانی حمل و نقل و به تبع آن فراگیر شــدن این صورت از خانواده است. از سوی دیگر، عواملی که موجب مهاجرت می شوند اکنون بسیار با یافتن صرفاً کاری در کشوری ثروتمند متفاوت اند. بسیاری نیز، عالوه بر آنان که به دنبال زمینه ای بهتر برای زندگی خود یا فرزندان شان مهاجرت می کنند، در توهمی هستند که در برخی موارد نیز هیچ گاه از آن بدر نمی آیند. این عوامل را اضافه کنید به سیاست های مهاجرفرستی و مهاجرپذیری کشورها در سطح کالن که در آن مهاجرانی خاص از طبقات اجتماعی خاص گزینش می شوند و گاه این گزینش مجموع تعلقات افراد را که الزمۀ اقامت آنها در خانۀ جدیدشان است نادیده می گیرد. مجموعۀ اینها پدیدۀ خانواده دوپاره را

به امری با فراگیری روزافزون بدل ساخته است. بنا به برآورد سازمان هایی غیردولتی چون یونیسف، کودکان حدود 25 درصد از خانواده های کشورهایی که مهاجرفرســت اند، به صورت دوپــاره زندگی می کنند و این رقم کمی نیســت. این رقم از آن رو برای محققان اجتماعــی به رقمی قابل مطالعه بدل شــده اســت که گاه این کودکان قربانیان وضعیتی روانشناختی می شــوند – و از یاد نبریم که کودکان در فرایند مهاجرت نه فقط بیشــتر از بزرگساالن در معرض تجربــۀ اضطراب اند که اصوالً از این حیث که خود برای اقامت شــان تصمیم نمی گیرند بسیار آسیب پذیرترند - که نه فقط خود در پدید آوردنش مداخله ای نداشته اند، بلکه گاه والدین شان نیز با نیت خیر – مثاًل فراهم آوردن زندگی بهتر برای ایشان و به دست دادن شانس شهروندی کشوری مرفه تر که گمان می کنند خود از آن محروم بوده اند – آنان را در

آن موقعیت قرار داده اند.یکی دیگر از نکاتی که در همین زمینه در خصوص خانواده های دوپاره باید بدان توجه کرد این است که ریشه ها و عالیق سیاسی، فرهنگی و ارتباطی خانواده در کجا قرار می گیرند. خانواده ای را تصور کنید که در آن پدرِ تصمیم گیرنده و تأثیرگذار در ایران زندگی کند و شیوۀ زندگی و بافت فرهنگی اش را به هیچ وجه تغییر ندهد و خانواده اش را که در کانادا زندگی می کنند ایرانیانی خالص بداند و نه مهاجرانی ایرانی -کانادایی. در این صورت باید به انبوه مخاطراتی بیندیشد که با فرزندانش خواهد داشت؛ فرزندانی که در سرزمینی دیگر با آموزشــی دیگرگون ارزش هایی دیگر را - حتی تا حدی- می پذیرند و بنابراین اختالفات آنها با پدر بیش از حد معمولی خواهد بود که ناشــی از تفاوت نسلی است: آنها کانادا را خانۀ خود می دانند

و پدرشان چنین نمی اندیشد. در ضمن خانواده ای از این دست سرشار از تأثیرات سرزمین مادری خواهد بود که از طریق اعضایی که با آن سرزمین پیوند دارند مدام تقویت می شود، در حالی که اعضای ساکن در ســرزمین جدید هرچند به ظاهر نیز خود را وابسته بدانند، رشــته عالیق شــان به هر روی – و به ویژه در نسل دوم – نازکتر و گسلیده تر خواهد شد. این مسئله در بین ایرانیانی که با قهر و غضب از کانادا یاد می کنند و آن را سرزمین بردگی جدید و سختی های ناالزم می دانند که می باید از آن گریخت و به جایی رفت که اهمیت آدمی را درک می کنند و بدین ترتیب ارزش های سرزمین مادری را مدام یادآور می شوند، بیشتر خواهد بود. الجرم مدارای والدین در پذیرش نظرگاه فرزندان به کاهش تنش های احتمالی حاصل

از این وضعیت کمک خواهد کرد. ازمنظری دیگر، توان جذب در جامعۀ جدید نیز در تولید خانواده دوپاره مؤثر است. می دانیم که جامعه در ســطوح متفاوتی ارزش های خــود را از طریق سازمان ها و نهادهایی که افراد در آن مشارکت دارند به ایشان به گونه ای عرضه می کنند که امکان ساخت و بافت هویتی را به ایشــان می دهــد. در این میان، هرچه پیوندهای فرد با این سازمان ها و نهادها کمتر باشد، پذیرش این ارزش های برسازندۀ هویت در او کمتر می شــود و او کمتر و کمتر خود را عضوی از جامعه می انگارد؛ اتفاقــی که برای مهاجرانی که در جامعۀ جدید جذب نمی شود می افتد و در نهایت این ناهمزمانی و ناهم مکانی ارزش هاست که فرد را وادار به بازگشت می کند. این در حالی است که گاه اعضای دیگر خانواده، از جمله کودکان، به سبب درگیر شدن در جامعۀ جدید هویتی تازه برای خود می یابند و به واسطۀ آن رفتن برای ایشان دشوار و در نهایت کار به دوپارگی خانواده می کشد. در اینجا، مشکل اساسی این اســت که گاه این تفاوت ارزش و منزلت در دو جامعه موجب می شــود که نوعی اختالف دریافت در بین اعضای خانواده از هم پیش آید. تصور کنید که مدیر موفق یک شرکت تعاونی در شهرستانی از کشوری در حال توسعه که در کانادا به فروشنده ای ناموفق در یک فروشگاه زنجیرهای بدل شده است، چه تفــاوت منزلتی را بازنمایــی می کند و هر گاه تصمیم به بازگشت بگیرد، این تفاوت خواه ناخواه در ذهن اعضای خانواده و خودش خواهد ماند، هر چند او خود با بازگشت به شهر خویش منزلت خویش را باز خواهد یافت. در کنار این زمینه، میزان تعلقات اجتماعی فرد و سرمایۀ اجتماعی او که در سرزمین مادری بسیار بیشــتر است عاملی تأثیرگذار خواهد

بود و البته، امکان ســاخت روابط انسانی در شبکۀ اجتماعی جدید، جذب فرد را بیشتر ممکن و به تبع آن، دوپاره شدن خانواده را کاهش می دهد. شاید در

اینجا باید از نقش اجتماعات قومی یاد کرد.نکته دیگر در خصوص این خانواده ها تجربۀ زندگی خانوادگی اســت. تجربه زندگی خانوادگی شامل مسافرت های درون شــهری، ارتباطات بدنی اعضا، دیدار و گپ و گفت روزانه است. با این حال، باید گفت عالوه بر مسافرت آسان که دیدارهای بیشتری را برای اعضای خانواده فراهم می کند، فناوری های ارتباطی جدید نیــز امکان حضور مجازی اعضا در کنار هم را فراهم آورده اند؛ خانواده هایی که از طریق گوشی های تلفن همیشه همراه هم اند، ولی در کنار هم نیستند. با این همه، تجربه های جدایی مکرر و اندیشه به اتفاقاتی که گمان می رود پنهان نگاه داشته می شوند همیشه اضطراب و دلهره را در این خانواده ها بیشتر از دیگر خانواده های مهاجر – که آنها نیز اضطراب بیشتری را تحمل می کنند – تولید می کند. در این میان اضطراب های ناشی از شرایط عاطفی جدایی اعضای خانواده، افزایش حساســیت های احساسی، زندگی روزمره با وجود احساس فقدان و دلهره از ناآگاهی

نیز وجود دارند. در نهایــت، باید توجــه کرد مهاجرت از اســاس مناســبات درونی خانواده را دگرگون می کند، و در این میان مناســبات قدرت در خانواده بیش از همه متأثر می شوند. در خانواده های دوپاره این مناسبات بسیار بیشتر تغییر خواهند کرد و قواعد خانواده را گاه سراسر عوض می کنند و اعضای خانواده باید برای این تغییرات آماده باشند. تغییراتی که گاه با بحرانی شدید همراه خواهد بود که در انفجاری احساسی و

عاطفی رخ می نماید. با این همه، گویا در جهان امروز و با تغییر ســاختار خانواده باید پذیرفت که گریزی از این خانواده ها نیز

.نیست

عالوه بر آنکه مهاجران اولیه و اولین کسانی هم که به کانادا آمدنــد در اصل مردانی بودند کــه خانواده های شــان را در اروپا گذاشته بودند، در قرن نوزدهم نیز مهاجران فراوانی بــرای کار به کانادا می آمدند که

خانوادۀ خود را همراه نداشتند

parnianmagazine.com

موضوع ماه35 December 2013 . No17

Page 36: Parnian 17

شاهی که باید دوباره نگاهش کرددرباره کتاب »نگاهی به شاه«

نوشته دکتر عباس میالنی و عکس العمل های به آنساقی مطهری، نادیا غیوری و مجید بسطامی

با هر تعریفی که از »پدیده های فرهنگی« داشــته باشــیم، چه منتقد آنها باشیم و چه مدافع، و چه وجودشان را مفید به حال فرهنگ و اندیشه بدانیم و چه آسیب زننده به )بخش هایی از( آنها و چه... انتشار کتاب »نگاهی به شاه« )نسخه فارسی و توام با اضافات کتاب انگلیسی The Shah( یکی از مهم ترین )و چه بســا مهم ترین( پدیده فرهنگی ســال 1392-2013 برای جامعه پارســی زبانان محسوب می شــود. کتابی که تا همین امروز بر اســاس برآوردها باالی 100 هزار خواننده داشته و به تولید صدها صفحه و دقیقه بحث و تحلیل و نقد و ارزیابی در مورد این اثر و به تبع آن تعدادی از مهم ترین شخصیت های تاریخ ساز معاصر ایران منجر شده که در این دوران خشکسالی فرهنگی

کم دستاوردی نیست.قلم توانای دکتر عباس میالنی در شــیوه نگارش زندگی نامه نقادانه که پیشــتر در »معمای هویدا« مخاطبان بســیاری را مجذوب خــود کرده بود این هنر را دارد که ترکیبی جذاب و پرکشــش از رمان نویســی از خاطرات و روحیات شخصی نقش محوری تاریخ ساز را با شرح و بسط مستند وقایع تاریخی پیرامون آن شخصیت آن چنان درهم می آمیزد که مزیت های هر دو را داشته باشد. او نه چون مسعود بهنود وزن قصه گویی و رمان نویسی و برداشت های شخصی خود از شخصیت ها و وقایع تاریخی را آن چنان برجسته می کند که جنبه های اسنادی آثارش را تحت تاثیر قرار دهد و نه چون اکثر تاریخ نویسان، بازیگران تاریخ را تنها در حد مهره های بازی یک دستگاه عظیم معرفی می کند بلکه برعکس با توصیــف و تاکید بر جزییات فــراوان زندگی خصوصی و روابط شــخصی، توضیح می دهد چگونه می شود که نطفه بسیاری از وقایع، اتفاقات و تصمیم های مهم در خالل همین

.موارد جزیی و شخصی بسته می شود

parnianmagazine.com

فرهنگ و ادب36آذر 1392. شماره 17

Page 37: Parnian 17

معرفی نویسنده بر اساس کتاب »نگاهی به شاه«عباس میالنی متولد 1328( مورخ، ایران شناس و نویسنده ای ایرانی و ساکن آمریکا است. میالنی مدیر برنامٔه مطالعات ایرانی در دانشگاه استنفورد و استاد فراخوانده دانشکدٔه علوم سیاسی آن دانشگاه است. او

همچنین همکار و یکی از سرپرستان پروژه دموکراسی ایران در مؤسسه هوور است.میالنی در 1345 از دبیرستان فنی اوکلند فارغ التحصیل شد و مدرک لیسانس خود را در علوم سیاسی و اقتصاد از دانشگاه برکلی، کالیفرنیا دریافت نمود و در 1۹74 دکترای خود را در رشته علوم سیاسی از

دانشگاه هاوایی گرفت.او از سال 1358 تا سال 1366 استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود. پس از آن نیز مدتی استاد تاریخ و علوم سیاسی و رئیس دانشکده در دانشگاه نوتردام دو نامور در کالیفرنیا بود. تا این که در سال 1380 به عنوان یکی از پژوهشگران مؤسسه هوور انتخاب شد و بدین ترتیب نتردام را به

مقصد استنفورد ترک کرد.از کارهای نخست او، ترجمه کتاب مرشد و مارگاریتا بود. بعدها کتاب معمای هویدای او در ایران و

خارج ایران بحث های زیادی برانگیخت، اما مهم ترین کتاب او تجدد و تجدد ستیزی در ایران است.در سال 200۹ میالدی، دانشگاه سیراکیوز اقدام به انتشار کتابی در حیطه تاریخ معاصر ایران به قلم عباس میالنی کرد. کتاب ایرانیان نامدار، عنوان کتابی است که به نقش افراد اثرگذار در دوران سلطنت محمدرضا

شاه پهلوی می پردازد.در ژانویٔه سال 2011 میالدی، کتاب میالنی به نام شاه The Shah دربارٔه زندگی محمدرضا پهلوی در

.آمریکا به زبان انگلیسی منتشر شد

کتابی بعد از ده سال تالش و پشتکارهم خود میالنی و هم نویسندگان دیگر به چگونگی ایده شکل گیری این کتاب که در واقع، سومین قسمت از سه گانه »معمای هویدا«، »ایرانیان نامدار« و »نگاهی به شاه« است پرداخته اند. این که به واسطه درخواست پرفسور احسان یارشــاطر، مدیر و ویراستار ارشد دانشنامه ایرانیکا از دکتر میالنی برای تهیه تعدادی مقاله درباره شخصیت های مهم سیاسی معاصر در حکومت پهلوی این کار آغاز شده و آن مقاالت به کتاب هایی سترگ مبدل شــده اند. مهندس احمدرضا تبریزی، مدیر بنیاد پریا و پرشین سیرکل، ناشر نسخه فارسی کتاب در گفتگو با سردبیر پرنیان توضیح می دهد که در واقع هم زمــان با پایان کار معمای هویدا که وی به واسطه آشنایی پیشینی با حسن میالنی، برادر دکتر میالنی، با خود عباس میالنی آشنا می شود و مقدمات رونمایی و معرفی آن کتاب در تورنتو را در آن زمان فراهم می آورد از ایده میالنی در مورد تهیه کتابی در مورد شاه با خبر می شود. تبریزی که به شدت تحت تاثیر شیوه تاریخ نگاری میالنی قرار گرفته به همراه حسن میالنی و فرهاد طالع، دکتر میالنی را تشویق می کنند که آماده سازی این کتاب را آغاز کند و آنها در این راه هر نوع حمایتی را که الزم باشد انجام خواهند داد و در واقع، حامی مالی تهیه کتاب هم می شوند. این چنین می شود که میالنی کار تهیه یادداشت های کتاب را بر اساس گفتگو با ده ها چهره مرتبط با شاه )که البته از میان آنها فرح و اشــرف و چندی دیگر حاضر به گفتگو نمی شــوند( و مطالعه هزاران برگه سند و مکاتبه با آرشیوهای دستگاه های مهم سیاسی دولت های غربی انجام می دهد. البته واضح است که به دلیل حساسیت موضوع و شرایط سیاسی در ایران، همکاری زیادی از ســوی دستگاه های حکومتی در

ایران صورت نمی گیرد. اما چرا آماده سازی این کتاب این قدر به طول کشیده اســت؟ آیا میالنی در همه این سال ها فقط بر روی این کتاب تمرکز داشته است؟ وی در پی گفتار نسخه فارسی به این پرســش ها پاسخ داده است: »بیش از نیمی از کار کتاب شاه را تمام کرده بودم که آغاز طرح تازه ای به من پیشنهاد شــد. گروهی از عالقه مندان بــه تاریخ معاصر ایــران، و در راس آنها اکبر الری، می خواستند زندگی نامه هایی اجمالی در باب 150 نفر از بزرگان صنعــت و هنر و فرهنگ ایران در دوران شــاه را تدارک و تدوین کنم. تکمیل متن انگلیسی آن کتاب چهار ســال به درازا کشــید. کتاب در دو جلد و حدود 1500 صفحه باالخره به چاپ رسید )Eminent Persians(. با اینکه نگارش این کتاب

چهار سال کار پایان کتاب شاه را به تاخیر انداخت اما گمان داشتم که تحقیق و تامل در زندگی این 150 نفر از مهم ترین شخصیت های دوران شاه به قوام و غنای بیشتر تاریخ دوران او و حتی شناخت جزییات زندگــی او و جامعه ایران در آن زمان کمک خواهد

کرد.«البته نکته دیگری هم در مورد چرایی این تاخیر موثر بوده کــه به ویژه احمد تبریزی بر آن تاکید می کند و آن گذر از مرز 30 ســالگی انقــالب ایران و امکان دسترسی به مجموعه اسناد سازمان ها و وزارتخانه های کشورهای غربی بوده که معموال چنین فرجه زمانی را برای آزادســازی اســناد خود در نظر دارند. به هر حال چنین به نظر می رسد که همین فاصله زمانی که به طور طبیعی توام با کاهش حساسیت شخصیت های محوری داســتان و همکاری بیشتر آنها می شده در غنای این کتاب موثر واقع شده است. و بدین ترتیب .نسخه انگلیسی آن در سال 2011 منتشر می شود

parnianmagazine.com

فرهنگ و ادب37 December 2013 . No17

Page 38: Parnian 17

داشته و با استقبال بســیار گرم ایرانیان به ویژه نسل جوان مواجه شده است به طوری که نسخه های چاپ

اول کتاب رو به پایان است.هم زمان یا اندکی بعد، نویسنده و ناشر متوجه می شوند که حداقل دو نســخه از این کتاب، یکی ترجمه ای بسیار بد و نامفهوم از نسخه انگلیسی که البته توفیقی در جذب مشــتری پیدا نمی کند و دیگری نســخه آفست شده غیرقانونی کتاب منتشر شده در کانادا در ایران توزیع شده است و با قیمت 60 هزار تومان به فروش می رسد. جالب اینکه هیچ گونه ممنوعیتی هم در مورد توزیع آن اعمال نمی شود و کتابفروشی ها به راحتی آن را در دسترس متقاضیان قرار می دهند. در عین حال دو وبسایت هم یکی در مشهد و دیگری احتماال در قم نســخه کامل پی دی اف آن را عرضه می کرده اند که با پیگیری ناشر، شرکت خدمات دهنده اینترنت به یکی از آنها، دسترســی بــه آن را بعد از بیش از 22 هزار مورد دانلود، متوقف کرده اما دیگری

هم چنان فعال است. همین موارد سبب می شوند که با پیشنهاد ناشر و توافق نویسنده، نسخه اینترنتی کتاب به صورت رایگان در اختیار مخاطبان در ایران قرار بگیرد. تا اواخر نوامبر 2013 حدود 35 هزار نفر در ایران از طریق ســایت رسمی ناشر موفق به مطالعه کتاب شده اند و بیش از 1200 نفــر هم در خارج از ایران با پرداخت هزینه، نسخه اینترنتی کتاب را مطالعه کرده اند. در مجموع برآورد می شــود بیش از یک صد هزار نفر کتاب را به اشکال مختلف و به صورت قانونی یا غیر قانونی

مطالعه کرده باشند.

انعکاس ها و دیدگاه هاهم نســخه انگلیســی و هم نســخه فارســی با عکس العمل های مثبت بسیاری روبرو شد. در معرفی )ریویوها(ی انگلیسی )که یک نمونه آن به قلم استنلی میسلر برای لوس آنجلس تایمز در ادامه همین گزارش منعکس شده است( عمدتا بر آن بخش از شخصیت شــاه که به دلیل ضعف ها و ترس ها به میدان داری مخالفان منجر می شد، به چالش میان سنت و مدرنیته در ایران و تاثیر عملکرد شاه و مخالفانش بر خروجی این چالش و به ویژه به انقالب ســال 57 و تاثیر شاه در قــدرت گرفتن روحانیون در ســال های پایانی

حکومتش تمرکز کرده اند. مثال جاشوآ موراوچیک در یادداشتی که در معرفی کتاب در وال اســتریت ژورنال با عنوان »یک پادشاه خلع شده« منتشر کرده آورده است: »شاه آن طور که آقای میالنی او را توصیف می نماید بیش از هر آدم دیگری ضعیف عمل می کرد. پدرش، رضاشــاه – بنیان گذار سلسله پهلوی- که در نهایت فقط شامل خودش و پسرش شــد، رعیتی بی سواد اما دقیق و زیرک بود...رضاخان در عین این که خود آدم پرهیاهو و قلدری بود، اما با نازپرورده بار آوردن محمدرضا که نمی توانســت از جوهره و اســتواری الزم برای فرمانروایی در کشور برخوردار باشد، به نوعی اشتباه کرده و پیش بینی اش در خصوص جانشــین تاج و

تختش درست از آب درنیامده بود.در عوض، حاصل این مدل تربیت، مردی شد ترسو که قدرت الزم برای تصمیم گیری را نداشت و خود را در یونیفورم هــای نظامی و مدال ها آراســته و از پشــت میلیاردها دالر اسلحه به مانند جادوگر شهر آز می غرید. با وجود برخــورداری از ظاهر نظامی، او تهران را در ژانویــه 1۹7۹ در حالی که معترضان موفق شده بودند و حمایت ها از بین رفته بود، برای همیشــه ترک گفت. اگرچه پروازی که به حکومت شــاه خاتمه داد اولین پروازی نبود که او را از کشور

فراری می داد.«و چون بسیاری دیگر در پایان چنین نتیجه می گیرد: »معمای سقوط شاه آن طور که آقای میالنی می گوید بر این واقعیت عجیب اســتوار شده که تقریبا همه مدافعان مدرنیته، ائتالفی بر علیه شاه تشکیل دادند و کسی را به عنوان رهبر برگزیدند که بزرگترین دشمن

مدرنیته محسوب می شد.«اما نویســندگان ایرانی از زوایای مختلفی، هر کدام متناسب با عالیق و تخصص خود به بخش هایی از کتاب پرداخته و احیانا به آن نقدهایی وارد کرده اند و شاید به همین دلیل باشد که سپیده زرین پناه در

در مجموع برآورد می شود بیش از یک صد هزار نفر کتاب را به اشــکال مختلف و به صــورت قانونی یا غیر قانونی مطالعه

کرده باشند

پرشین سیرکل و انتشار نسخه فارسیآن طور که احمد تبریزی نقــل می کند در ابتدا قرار نبوده که نسخه فارســی در خارج از کشور منتشر شود اما چون بعد از مدت ها انتظار به نویسنده اطالع می دهند که انتشار کتاب در ایران با مخالفت مراجع ارشــد حکومتی مواجه شده است تبریزی پیشنهاد می دهد کتاب توسط پرشین سیرکل که یک موسسه فرهنگی غیرانتفاعی اســت به چاپ برسد و تمامی عواید حاصل از فروش آن، پس از کسر هزینه های آماده ســازی و چاپ در اختیار نویسنده قرار بگیرد. بدین ترتیب در بهار 2013 این کتاب در شــمارگان 7000 نسخه – که از نظر بسیاری با توجه به متوسط تیراژ زیر دو هزار نســخه برای چاپ کتاب در خود ایران یک ریسک بزرگ محسوب می شده است. – منتشر می شود و اولین مراسم رونمایی و معرفی آن توسط نویسنده در بنیاد پریا در تورنتو انجام شده و سپس در شــهرهای مهم کانادا، امریکا و اروپا ادامه

parnianmagazine.com

فرهنگ و ادب38آذر 1392. شماره 17

Page 39: Parnian 17

مقاله توصیفی نســبتا جامعی که در مورد کتاب قلمی کرده تنها در یــک جا بر آن به صورت جدی خــرده می گیرد: »به دلیل اطالعــات نه چندان زیاد درباره حوزه خصوصی زندگی شاه است که کاربرد نقل قولی از ثریا اسفندیاری )دومین همسر رسمی شــاه( در کتاب مبنی بر اینکه شاه »شب ها همیشه تپانچه ای زیر متکایش می گذاشت« و »بار ها گفته بود که احساس حیوانی را دارد که شکارچیان در پی اش

هستند« تاثیرگذار می شود.بهتر بود اگر عباس میالنــی از روایت های زنان، به ویژه روایت ثریا اسفندیاری در کتاب »کاخ تنهایی«، به عنوان ضرورت طرح صداها و روایت های زنانه،

بیشتر استفاده می کرد.« اما می توان گفت یکی از جامع ترین و صریح ترین نقدها بــه کتاب به قلم فخرالدین عظیمی اســتاد تاریخ در دانشــگاه کانتیکت باشد که در وبسایت بی بی سی فارسی و خبرنامه گویا )با تفصیلی بیشتر( منعکس شد. عظیمی در عصاره مطلبش می آورد: »به گمان من از دیدگاهــی تحلیلی می توانیم این کتاب را داری دو جنبه بدانیم: یکی به شــرح ابعاد خصوصی و حریم خلوت زندگی شاه می پردازد - کودکی و مدرســه، رابطه با اعضای دیگر خانواده، ازدواج ها، حاالت شــخصی، کفش و پوشــاک، رانندگی و خلبانی، تندرســتی و بیماری، سفر ها، عشــق و عواطف، باور ها، توهمات و شایعه ها، و

موضوعاتی از این قبیل.

مؤلف در گزارش این گونه موضوعات، و بررسی ویژگی های خلق و خوی شــاه، ورزیدگی نشان می دهد و در این حوزه هــا نکته هایی را در کتاب می گنجاند که برخی از آن ها را پیشــتر، یا به این صورت، نشنیده بودم و برایم تازگی داشت. درباره این ابعاد از زندگی شــاه و دیگر سیاستگران ایران دانســته های چندانی در دست نیســت. این گونه آگاهی ها شــاید زمانی در پی دسترســی به اسناد موجــود در ایران افــزوده شــود. داوری درباره اطالعات فراهم آمده در این موارد آسان نیست و مهم پنداشــتن یا نپنداشتن آن ها هم به دیدگاه ها و

پسندهای افراد بستگی دارد.جنبه دیگــر کتاب، که بخش عمــده یا اصلی آن است، بررسی نقش و زیست سیاسی شاه و زمینه تاریخی گســترده تر زندگی اوســت؛ چون خود نیز در این زمینه هــا پژوهش هایی کرده ام می توانم آسان تر درباره آن ها داوری کنم. به باور من کسانی که خواستار درک ژرفانگرانه زندگی سیاسی شاه و زمینه های تاریخی آنند این کتاب را به اندازه کسانی که در پی دانسته هایی درباره زندگی خصوصی او

هستند سودمند نخواهند یافت.«عظیمی ضمــن بیان برجســتگی ها و نقاط قوت نوشته و شیوه نگاه میالنی در ادامه با بیان فهرست بلندباالیی از مواردی که به نظر او کتاب با کاستی ها یا ناراســتی هایی در بیان اسامی، وقایع، تاریخ ها و نظایر اینها روبروست نتیجه می گیرد که: »ترفندهای

داستان سرایانه و هنر نویسنده در شرح گوشه های زندگی خصوصی شاه و الیه های خوی او، و سبک او در روایت پردازی های شــبه ادبی توده پسند، از توانایــی او در تبیین مســائل و بررســی پویای درگیری ها و تحلیل تاریخی- جامعه شناختی فرا تر اســت. بیش از آنکه در بند این گونه تحلیل ها، و گشــودن افقی به سوی درک اســتداللی و تفسیر روشــنگرانه باشد، در پی شــرح هایی است که با چاشــنی هایی کنجکاوی برانگیــز در می آمیزد و

خواننده را بر می انگیزاند یا سرگرم می کند.تاریخ از دیدگاه نویســنده آوردگاه سرنوشــت و کاستی ها و انتخاب های تراژیک است؛ ساخته افراد و پی آمد مقاصد و غرض ها و بازی ها و بازیگری ها و تصورات و واهمه های آنهاست. او به این سبب به بخت و کم و کاست اراده و تصمیم بسیار بیشتر توجه دارد تا به ساختار ها و نهاد ها، و پدیده هایی فرا تر از روابط شخصی انسانی؛ یا به تنش میان کنشگری و ساختار ها، و آرمان ها و منافع. نگرش او تاریخ نگاری را به زندگی نامه نویســی فــرو می کاهد؛ درخت یا درخت ها را نشــان می دهد اما نه جنگل را. توجه او به نقش قدرتمندانی است که گرفتار کاستی های خلق و خوی شخصی اند و ترکیبی از غریزه ها، آرزو ها و خواست های متضاد؛ دست به گریبان با وسوسه ها، تردید ها، توهمات، معما ها، جاسوس ها، بی وفایی ها

و ناسازگاری ها.« شاید در پاسخ به همین انتقادات باشد که میالنی

حاصــل ایــن مــدل شــد مردی تربیــت، ترســو که قدرت الزم بــرای تصمیم گیری را نداشــت و خود را در نظامی یونیفورم هــای و مدال ها آراســته و از دالر میلیاردها پشــت اسلحه به مانند جادوگر

شهر آز می غرید

parnianmagazine.com

فرهنگ و ادب39 December 2013 . No17

Page 40: Parnian 17

خواندن فصل پایانی جزئیات زندگی نامه باشکوه و پر زرق و برق آخرین شاه ایران همزمان با آشوب های خیابانی جمعیت شادمان از برکناری حسنی مبارک از قدرت در مصر، بسیارغریب می نمود. این دو اتفاق آن قدر به هم شبیه بودند که انگار هر دو از یک افسانه

خیالی و پراوهام سر برآورده اند.شــاه ایران نیز همچون مبارک، که 37 سال در رأس قــدرت قرار داشــت، چنان با خــود بزرگ بینی و عطش قدرت کور شــده بود که از برآوردن نیازها و خواسته های ملتش باز ماند. شاه نیز به مانند مبارک، به نصایح دیگران پشت کرد و از ایجاد اصالحات سر باز زد تا حدی که دیگر برای راضی کردن منتقدانش خیلی دیر شــد. شاه ایران که در سال 1۹7۹ ایران را تــرک کرد، همچون مبارک چنان نمایی از قدرت و ثبات کشورش در منطقه ایجاد کرده بود که توانسته بود ایاالت متحده را نیز بــا تصور این که هیچ نوع خطری از هم پاشیدگی قدرت آهنین این متحدش

در خاورمیانه را تهدید نمی کند آرام نگه دارد.اما عباس میالنــی، زندگی نامه نویس و مدیر مرکز مطالعات ایران در دانشگاه استنفورد، قصدی برای به نمایش کشــیدن زندگی و سقوط شاه به عنوان یک مدل برای تحوالت سیاســی در خاور میانه نداشته است. کتاب میالنی که قبل از دور اخیر شورش های خیابانی بر علیه دیکتاتورهای عرب در تونس، مصر و جاهای دیگر نوشته شده و به چاپ رسیده، تالشی در جهت ارائــه یک گزارش بی غــرض و تمام و کمال از تدابیر مبهم شــاه در آن برهه زمانی است. این زندگی نامه نویس، گرچه در جایی اشاره می کند که زمانی زندانی سیاســی دوران شاه بوده )که البته اشــاره ای به مدت زمان زندانی شدنش نکرده(، اما موفق شده است که اثری متفکرانه، پر زرق و برق و به دور از هرگونه عداوت و کینه شخصی خلق نماید.در مجموع او شاه را به عنوان آدمی مقید به تصویر کشیده است که خودش را با عدم تصمیم گیری در شــرایط بحرانی به مخمصه دچــار می کرد. میالنی نتیجه می گیرد که »شاه به شکلی حزن انگیز و در تعبیر

کالسیک همچون خرگوشی بود که با غرش کردن می خواست وانمود کند که شیر است.«

هرچند شــاه دو هزار و پانصدمین سالگرد سلطنت پادشــاهی در ایران را با یک مهمانــی نابخردانه و ظاهرمأبانه در کویر و در سال 1۹71 جشن گرفت، ولی زمانی که به عنوان محمدرضا در 26 اکتبر 1۹1۹ در تهران متولد شد فرزند یک خانواده سلطنتی نبود. پدرش از افسران با نفوذ دسته قزاق های ارتش بود که بعدها با یک کودتای نظامی قدرت را تصرف و

بازخوانی کتاب »شاه« نوشته عباس میالنیشرح حال جامع و نوینی از رهبر سرنگون شده ایران

که به »تمثالی تراژیک« مبدل گشتاستنلی میسلر-لوس آنجلس تایمز/ برگردان ساقی مطهری

توضیح می دهد: »نمی خواستم شرح این نکات به موضوع محوری کتاب تبدیل شود؛ از فرط حواشی و ماجراهایی که در اطراف آن ها وجود داشت. من اگر به آوردن حدود ۹0 زن برای شاه در یک سال اشاره کردم به این دلیل بود که این بخشی از شخصیت او بوده اســت. او در دهه پنجاه خورشیدی و در زمان فرح نیــز همین کار ها را ادامــه می دهد. همین امر موجب می شود در مقابل یکسری از کارهای ملکه ناچار به سکوت شود و حتی باج سیاسی به اطرافیان

خود از جمله اعلم بدهد.«

چاپ دوم با حواشی تبریــزی در مورد چاپ دوم کتــاب می گوید که با تغییرات سیاسی که در ایران اتفاق افتاده، چند ناشر ابراز عالقه کرده اند که به رغم توزیع گسترده نسخه غیرقانونی کتاب، آن را در ایران چاپ کنند اما برای این کار الزم دانســته اند که چند فصل آن حذف و تغییراتــی در متن کتاب داده شــود که دکتر میالنی حاضر به انجام آن نیســتند اما مذاکرات ادامه دارد. اگر این گفتگوها به نتیجه برســد، چاپ دوم کتاب با حواشــی و نکات تکمیلی و عکــس و تعدادی سند در حجم بیشتر نســبت به چاپ اول در ایران منتشر خواهد شد و همان نسخه در خارج از ایران و منجمله کانادا توزیع خواهد شد. اما اگر امکان انتشار در ایران فراهم نشود، پرشین سیرکل به عنوان ناشر نسخه فارسی، چاپ دوم کتاب را هم در تورنتو انجام

خواهد داد.تبریزی اضافه می کند کــه برای چاپ دوم بنا دارند که دسترسی به نسخه کامل دیجیتالی با امکان دانلود را هم فراهم کنند اما اینکه این نســخه توســط چه موسســاتی و با چه امکاناتی عرضه شود هنوز در مرحله بررسی و ارزیابی است و به جمع بندی نرسیده است. به عالوه برای این نسخه در صورت انتشار در خارج از ایران قرار است تمرکز بیشتری بر روش ها و ابزارهای تبلیغاتی و بازاریابی صورت بگیرد تا طیف گســترده تری از ایرانیان ساکن خارج از ایران با این

کتاب آشنا شوند.همچنین در پایــان این تجربه کاری به عنوان اولین تجربه پرشین سیرکل به عنوان ناشر کتاب، طرح های دیگری هم در مورد نشر کتاب و کمک به آزادی بیان و اندیشه، معرفی آثار برتر نویسندگان ایرانی به ویژه برای هم وطنان خارج از کشور و مقابله با سانسور در دست بررسی است که در صورت قطعیت یافتن در

.آینده اعالم خواهند شد

تقریبا همه مدافعان و حامیان تجددگرایی در ایــران با ایجاد اتحادی بر علیه شــاه، کسی را به عنوان رهبرشان برگزیدند که بزرگ ترین دشمن مدرنیته به شمار می آمد.

parnianmagazine.com

فرهنگ و ادب40آذر 1392. شماره 17

Page 41: Parnian 17

خود را با نام رضاشــاه به عنوان شاه جدید ایران معرفی نمود. طی جنگ جهانی دوم و همزمان با اشغال نظامی ایران توسط بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی، بریتانیایی هــا که به طرفداری و همدلی رضا شــاه نسبت به آلمان ها بدگمان شده بودند، وی را مجبور به کناره گیری نموده و به محمدرضای 21 ساله اجازه دادند تا به عنوان شــاه ایران جای پدر را بگیرد. شاه جدید، هراســان از خطر کمونیسم و با وجود مرز مشترک با شــوروی، به ســرعت خود را در صف متحدان ایاالت متحده آمریکا در جنگ ســرد قرار داد. در ســال 1۹53، شاه طی جدالی با نخست وزیر آتشین مزاج خود، محمد مصدق، که با ملی نمودن صنعت نفت موجب خشم بریتانیا و ایاالت متحده شــده بود، تقریبا تاج و تخت خود را از دست داد. شاه و خانواده اش در این بحران به بغداد گریختند. در نبود او، آژانس های اطالعاتی بریتانیایی و آمریکایی بــا ارتش ایران هم پیمان شــدند تا مصدق را خلع ید نماینــد و به این ترتیب شــاه برای پس گرفتن

جایگاهش به ایران بازگشت.به عقیده میالنی این رفت و برگشت نمایشی برای همیشه به اعتبار شاه آسیب رساند. میالنی می نویسد »شاه هرگز از شهرتش به عنوان دست نشانده رها نشد؛ فرمانروایی که به زور، توسط قدرت های خارجی به

تخت نشسته بود.«از طرف دیگر براندازی شاه در سال 1۹7۹ برای ایران دموکراســی به همراه نداشت. در عوض، حکومت ایران به یــک دولت قدرت طلب با ظاهر دموکرات اما با قدرت حاکم در دست رهبر مذهبی اسالمی اش تغییر شــکل یافت. میالنی عقاید و اســتدالل های

گیرایی درباره چگونگی وقوع این اتفاقات دارد.مهم ترین اش این است که او معتقد است شاه در عین این که نهضت اصالحات و چپ گرایی را سرکوب می کرد، بســیار نگران تهدید کمونیسم بود و همین امر سبب ســده بود تا قدرت روحانیون اسالمی را، که او از آنها به عنوان ســپر محافظ در مقابل تهدید و خطر کمونیست ها استفاده می کرد، افزایش دهد. گرچه او بیشتر رهبران اسالمی افراط گرای مخالف، مانند آیــت اهلل خمینی را تبعید نموده بود، ولی فکر می کــرد دیگر روحانیون یار و همــراه او در مبارزه بر علیه کمونیســم هستند. او این کار را بدون حتی کوچک ترین زحمتی در گوش دادن به شــکایات و خواسته های این افراد، انجام می داد. وقتی اعتراضات خیابانی شروع شــد این روحانی اسالمی بیشترین

مخالفان سازمان یافته در ایران را رهبری می کرد.میالنی با شــگفت زدگی نقل می کنــد که ]آیت اهلل[

در مجموع او شــاه را به عنوان آدمی مقید به تصویر کشیده است که خودش را با عدم تصمیم گیری در شرایط بحرانی

به مخمصه دچار می کرد

خمینی که به عنوان یک پناهنده سیاسی در نزدیکی پاریس زندگی می کرد چگونه توانســت ردای یک فرد دموکرات را در زمان بحران بر تن نماید. نوشــته های او برای مــدت زیادی ممنوع شده بود، بنابراین بیشتر ایرانی ها از عقاید افراطی او در خصوص به وجود آوردن یک دولت اسالمی بی خبر بودند. آیت اهلل و طرفدارانش دیپلمات های آمریکایی در تهران و پاریس را متقاعد کرده بودند که او برنامه و سیاست هایی دموکراتیک برای اداره ایران پس از شاه در دست دارد. بر اساس گفته های میالنی، سفیر ایاالت متحده، ویلیام سولیوان در تهــران به این نتیجه رســیده بود که خمینی تنها شخص ایرانی اســت که می تواند ایران را به سمت دموکراســی هدایت نماید و در عین حال همسو با

آمریکا در جنگ سرد نیز باقی بماند. معمای سقوط شاه آن طور که میالنی نگاشته است بر واقعیت عجیبی واقع شده و آن این که، تقریبا همه مدافعان و حامیان تجددگرایی در ایران با ایجاد اتحادی بر علیه شاه، کســی را به عنوان رهبرشان برگزیدند که بزرگ ترین دشــمن مدرنیته به شمار می آمد. این حقیقت می تواند خواننده کتاب میالنی را نسبت به آینده مصر کمی نگران کند. اما البته مصر کشــوری کامال متفاوت با ایران است. تشابهات و تقارن ها هم

در تاریخ محدودیت های خودشان را دارند.یادآوری: میسلر خبرنگار پیشین بخش خارجی و When the" دیپلماتیک تایمز و نویســنده کتاب World Calls: The Inside Story of the ".Peace Corps and Its First Fifty Yearsاین یادداشــت را به سفارش لوس آنجلس تایمز در ارتباط با انتشار نسخه انگلیسی کتاب در فوریه 2011 نوشته و اشاره به بحران های کشورهای عربی به دلیل

.شرایط سیاسی آن دوره است

parnianmagazine.com

فرهنگ و ادب41 December 2013 . No17

Page 42: Parnian 17

داستان عشق سودابه را در شاهنامه همگی خوانده ایم و یا شنیده ایم. مطابق شاهنامه فردوسی، سودابه همسر کیکاووس )پاداشاه ایران( و دختر شاه هاماوران است که عاشــق ناپسری خود ســیاوش می شود و چون سیاوش با عشق سوزان او با سردی روبرو می شود سودابه خشمگین می گردد و به دروغ به شاه می گوید که سیاوش به او نظر نامشروع داشته است. سیاوش حقیقت را به پدرش )کیکاووس( می گوید و اکنون

شاه باید یا همسرش را باور کند یا پسرش را.

شــاه از موبدان می خواهد که چاره ای بیاندیشــند. موبدان که از عشق کیکاووس به سودابه باخبرند رأی می دهند که سیاوش برای اثبات راستگویی خود باید از میان آتش بگذرد. سیاوش شجاعانه از میان آتش عبور می کند و بیگناهی خود را ثابت می کند و برای مدتی آبها از آســیاب می افتد تا اینکه ترکان که در سرزمین توران )در شمال جیهون( امپراتوری بزرگی دارند و شاه شان افراســیاب است به نواحی مرزی

ایران حمله می کنند.

شــاه که از ماجرای سودابه و سیاوش هنوز دلنگران است سیاوش را به جنگ ترکان می فرستد به این امید که سیاوش هم تورانیان را عقب براند و هم مدتی از

مرکز دور باشد تا سر و صداها بخوابد.ســیاوش با همراهی رســتم به مــرز می رود و ترکان را عقب می راند. در این زمان افراســیاب بر اثر دیدن خوابــی می فهمد که باید به جنگ و خون ریــزی خاتمه دهد و در تعقیب این خواب، پیــام صلحی بــا هدایای زیاد همــراه بزرگان و خویشانش نزد سیاوش می فرستد. سیاوش رستم را نزد پدرش به پایتخت می فرستد و از او کسب تکلیف می کند. کیکاووس نامه خشــونت آمیزی به سیاوش می نویســد که نباید صلح کند و تمام بزرگان تورانی را که با پیام صلح به نزد ســیاوش رفته اند دست بســته به مرکز بفرستد تا شاه آنها را بکشــد و بعد از آن هم سپاه را به نماینده شاه

بسپارد و خودش به مرکز بیاید.سیاوش که با کشتن سفیران تورانی مخالف است و از بازگشتش به ایران می هراسد سپاه را تحویل می دهد و خود به توران زمین پناهنده می شــود. سیاوش در توران در تحت حمایت و توجه افراسیاب و وزیرش پیران قرار می گیرد و با دختر افراسیاب که فرنگیس نام دارد ازدواج می کند و حکمران سرزمین سیاوش

.گرد می شود

کسی برای سودابه گریه نمی کنددکتر مرتضی قمشه ای

دکتر مرتضی قمشه ایDr. Morteza Ghomshei

parnianmagazine.com

فرهنگ و ادب42آذر 1392. شماره 17

Page 43: Parnian 17

بعد از زمانی گرســیوز که برادر افراسیاب است به سیاوش و مقام و شــکوه او حسد می ورزد و با بدگویی های مداوم ســیاوش را از چشم افراسیاب می اندازد. افراسیاب گول می خورد و دستور به کشتن ســیاوش می دهد. پیران )وزیر خردمند افراسیاب( در این زمان در سفر اســت و فرصت نمی یابد که بدگویی های گرسیوز را خنثی کند و نهایتاً در غیاب

پیران، سیاوش به دست گرسیوز کشته می شود.وقتی خبر به ایران می رسد همه به سوک می نشینند و رستم آشفته و سوکوار خود را به پایتخت می رساند و به کیــکاووس پرخاش می کند که تمام تقصیرها متوجه تو است زیرا که به حرف زن گوش کرده ای. بعد بدون اجازه شاه به حرمسرای او می رود و موی ملکه )سودابه( را می گیرد و از قصرش بیرون می کشد

و به فجیع ترین وضع او را می کشد.

چو آمد به نزدیک کاووس کی سرش بود پرخاک و پرخاک پی

بدو گفت خوی بد ای شهریار پراگندی و تخمت آمد ببار

ترا مهر سودابه و بدخوی ز سر برگرفت افسر خسروی

کسی کاو بود مهتر انجمن کفن بهتر او را ز فرمان زن

سیاوش به گفتار زن شد به باد خجسته زنی کاو ز مادر نزاد

همی جنگ با چشم گریان کنم جهان چون دل خویش بریان کنم

نگه کرد کاووس بر چهر او بدید اشک خونین و آن مهر او

نداد ایچ پاسخ مر او را ز شرم فرو ریخت از دیدگان آب گرم

تهمتن برفت از بر تخت اوی سوی خان سودابه بنهاد روی

ز پرده به گیسوش بیرون کشید

ز تخت بزرگیش در خون کشیدبه خنجر به دو نیم کردش به راه

نجنبید بر جای کاووس شاه

به این ترتیب رستم تمام تقصیرها را به گردن سودابه می اندازد و او را با خنجر به دو نیم می کند.

در اینجا رستم هم پلیس می شود و هم قاضی و هم مامور اعدام و هیچکس حتی خود شاه هم از ترس اعتراضی به رستم نمی کند. جالب آنکه رستم کشته شدن سیاوش را به خاطر زن ذلیلی کیکاووس می داند ولی بجای آنکه خود کیکاووس را بکشد سودابه را

می کشد.درست است که میان ســودابه و سیاوش شکراب بود ولی این موبدان و ســلطان بودند که از سیاوش خواســتند به میان آتش برود و بعد هم سیاوش از دست ســلطان که قصد داشت سفیران توران زمین را بی گناه بکشد به توران پناهنده شد. به این ترتیب سودابه در مرگ سیاوش مقصر نیست. تازه اگر هم سودابه تقصیری داشته باشد چرا باید جنس زن را پلید دانست. در اینجا فردوسی از زبان رستم می گوید: زن خوب آن زنی اســت که زاییده نشده )خجسته زنی کو ز مادر نزاد(. عجب از رستم که چنین حرفی بزند با آن همه دردهای جان فرسا که مادرش )رودابه( در

باروری و زاییدن او تحمل کرده بود.ســودابه چون ملکه و شــاهزاده بود نمی توانست حقارت و خواری عشق را بپذیرد و به همین خاطر از رفتار ســیاوش که به عشق او کاماًل بی اعتنا بود خشمگین بود. سودابه گناه دیگری نداشت. سیاوش به خاطر خصلت بد پدر به توران گریخت و باعث قتل او گرســیوز بود نه ســودابه. ولی رستم که ذاتًا دشمن زن است ســودابه را به عنوان قربانی سوک سیاوش می کشد و بعد حمله ای به توران می کند و آنجا را به خاک و خون می کشــد و از کشــته پشته

می سازد.و اما اینکه رستم دشمن زن و زندگیست در داستان

رستم و ســهراب بسیار بارز است. رستم یک شب در ســمنگان )که شهر مرزی توران است( با تهمینه هم بستر می شــود و او را حامله می کند و فردای آن روز سوار رخش می شود و فلنگ را می بندد در حالی که چشمان تهمینه پر آب است. رستم بعد هم سراغی از زنش نمی گیرد و به همین خاطر فرزندش سهراب

را نمی شناسد و او را می کشد.در اینکه رستم ضد زن است شکی نیست ولی بحث در این است که چرا فردوسی به عنوان قصه گو کار رستم را تقبیح نمی کند. فردوسی در بسیاری موارد قصه را قطع می کند و نظر اخالقی خود را در مورد کار درســت یا نادرست شخصیت های داستان بیان می کند. عجیب تر اینکه فردوسی ملکه ایران را در دو بیت می کشــد و باز به دنبال سوک سیاوش می رود. فردوسی ماجرای کشته شده ســیاوش را و سوک ایرانیان را خیلی با آب و تاب در طی صدها بیت بیان می کند ولی سودابه را با دو بیت می کشد و دیگر در

موردش حرفی نمی زند.قابل توجه آنکه اســتادان شاهنامه نیز هیچ بحثی در مورد مرگ فجیع سودابه نمی کنند و تمام صحبت شان در مورد سوک سیاوش است. از دیدگاه این اساتید پهلوانان ایرانی آنقدر از مرگ ســیاوش غمگین و خشــمگین بودند که تمام جنایات شان قابل توجیه

است.رســتم در مدت زیادی که سیاوش دور از وطن بود هیچ جویای احوال او نشد ولی همین که خبر مرگ او را شنید خون مردانگی اش به جوش آمد و به پهلوانان

ایرانی گفت:ز دل ها همه ترس بیرون کنید

زمین را ز خون رود جیحون کنیداین بحث دراز اســت و قصــد من در اینجا تحلیل سوک سیاوش و توجیه یا عدم توجیه حمله ایرانیان به توران نیست. من در این مختصر تنها می خواهم از سودابه صحبت کنم – زنی که بی گناه کشته شد و

.هیچ کس برایش گریه نکرد

رســتم که ذاتاً دشمن زن است سودابه را به عنوان قربانی سوک سیاوش می کشد و بعد حمله ای به توران می کند و آنجا را به خاک

و خون می کشد و از کشته پشته می سازد

parnianmagazine.com

فرهنگ و ادب43 December 2013 . No17

Page 44: Parnian 17

داستان عشق سودابه به سیاوش بی شباهت به عشق زلیخا به یوسف نیست با این تفاوت که زلیخا یوسف را به زندان می اندازد ولی ســودابه در تبعید سیاوش دستی ندارد. مع الوصف می بینیم که عطار و جامی، زلیخا را به خاطر عاشق بودنش بی گناه می دانند و او

را به عنوان نماد عالی عشق معرفی می کنند.در داستان »فدرا و هیپولیت« نیز داستان پردازان غرب مثل ژان راســین )Jean Racine( عشــق فدرا به هیپولیت را خیلی با شکوه بیان می کنند. داستان فدرا و هیپولیت )phedre et hypolite( خیلی شــبیه سودابه و سیاوش است چون فدرا مانند سوادبه ملکه است و عاشق ناپسری خود هیپولیت می شود و ماجرا به کشته شــدن هیپولیت می انجامد. ولی فردوسی از کنار عشــق سوزان سودابه می گذرد و تنها در آن غرور و هوس می بیند و بعد هم در ماجرای ســوک سیاوش تمام کاسه کوزه ها را بر سر سودابه می شکند.

اینکه سودابه در حالی که همسر سلطان است عاشق ناپسری خود می شــود از دیدگاه فردوسی گناهی نابخشودنی اســت. ولی بیاید از نزدیک تر و کمی بی طرفانه تر به این موضوع نگاه کنیم. ســودابه زن جوانی ست و کیکاووس مردی پیر و عشرت طلب. درابتدای داستان سیاوش، طوس و گودرز )دو پهلوان ایرانــی( دختر زیبایی را که از توران گریخته بود در شــکارگاه پیدا می کنند و بر سر اینکه کدام شان باید او را تصاحب کنند دعوا می کنند و چون نمی توانند مصالحه کنند بــرای داوری نزد کیکاووس می روند و شــاه می گوید دختری به این زیبایی تنها در خور خود من است )شکاری چنین در خور مهتر است(.

کیکاووس آن دختر زیبا را به همســری خودش در می آورد و از آن دختر صاحب پسری می شود به نام

سیاوش.سوادبه یکی از چندین زن و چند صد کنیز کیکاووس اســت. مطابق روایت فردوســی، کلید حرمسرای سلطان دســت یکی از موبدان است و هیچ کس از زنان حرم حق خروج از حرم را ندارند و هیچ مردی هم حق ورود به حرم را ندارد. ولی ســیاوش چون فرزند سلطان است برای دیدار خواهران خود به حرم می رود. سودابه به بهانه اینکه می خواهد برای سیاوش زنی پیدا کند پای سیاوش را به قصر خود )که قسمتی از حرم است( باز می کند و به او اظهار عشق می کند. سیاوش با شنیدن گفتار عاشقانه سودابه با خشم قصر

سودابه را ترک می کند.از آن سو سودابه فکر می کند که اگر ماجرا به گوش شاه برسد کشته خواهد کشت. بنا بر این چاره ای نمی بیند جز اینکه پیش دســتی کند و سیاوش را متهم کند. اگر این ماجرا در یک جامعه مدرن رخ می داد ســودابه از شاه درخواست طالق می کرد و بدون ترس عشــقش را به سیاوش اظهار می کرد. ولی در زمان و در فرهنگی که ســودابه می زیست عاشق شدن همسر سلطان بر مردی غیر از سلطان یعنــی حکم اعدام )آن هم بــه فجیع ترین وضع(. ســودابه با خود می اندیشد که من باید جان خود را نجات دهم. سودابه نگرانی از طرف سرنوشت ســیاوش ندارد چون می داند که سیاوش یک مرد پهلوان است و حامیانی مانند رستم دارد و سلطان نمی تواند به او ظلم کنــد. در واقع همین طور هم هست. وقتی موبدان به سیاوش پیشنهاد کردند که برای اثبات راســت گویی خود از میان آتش عبور کند او می توانست قبول نکند و برگردد زابلستان به نزد حامیان خود )یعنی زال و رستم(. ولی سیاوش که مطابق افسانه نیروهای فوق بشری دارد و آینده را نیز پیش بینی می کند خود قبول می کند که میان آتش برود. بنا بر این سودابه در این ماجرا تقصیری ندارد. بعدها نیز وقتی سیاوش در مورد اسیر کردن ســفیران توران زمین از فرمان ســلطان سرپیچی

می کنــد خود تصمیم می گیرد که به توران )زادگاه مادرش( بــرود. بنا بر این ســودابه در مهاجرات

سیاوش به توران نیز کاماًل بی تقصیر است.معلوم نیست رستم با کدام شواهد جنایی، سودابه را باعث مرگ سیاوش می شمارد. و دیگر اینکه رستم با چه مجوزی به حرم شاه می رود و گیسوی سودابه را می گیرد و از قصرش بیرون می کشد و فجیعانه او

را می کشد.من هر بار که داستان سیاوش را در شاهنامه می خوانم برای سودابه گریه می کنم و تنها برای سودابه گریه می کنم. در سوک سیاوش بقدر کافی گریه کرده اند و بیــش از حد کافی خون ریخته اند. ولی هیچ کس به خاطر سودابه که مثل فدرا و زلیخا عاشق بود و در

عین حال ملکه بود و غرور داشت گریه نکرد.سودابه دختر پادشاه هاماوران و ملکه ایران زمین بود. او صادقانه ســیاوش را دوست داشت و در فراق او دردمند بود. در عین حال شاه زاده بود و نمی توانست

خفت و خواری را قبول کند.شــما دو بیت فردوسی را که کشته شدن سودابه را شرح می دهد مجدداً بخوانید و یک لحظه صحه را

تجسم کنید و خودتان را جای سودابه بگذارید.زنی عاشق – زنی زیبا – زنی شکوهمند و با غرور - خوار و خفیف می شــود و جلوی چشم همگان کتک می خورد و با چاقو تکه تکه می شود و فردوسی از کنار این جنایت می گذرد و می رود به دنبال اصل مطلب که سوک سیاوش باشد. کدام اصل مطلب؟ کدام سوک؟ مگر می شود برای سیاوش گریه کرد ولی برای سودابه گریه نکرد. مگر خون مرد رنگین تر از خون زن اســت؟ اگر افراســیاب دستور کشتن سیاوش را داد گول خورده بود و بعد هم که متوجه اشتباه خود شد در سوک سیاوش اشک ریخت. ولی رستم دلیلی برای کشتن بی رحمانه سودابه نداشت مگر فرهنگ زن ســتیزی )و ناچیزشمردن زن( و به نظر من این جنایت بزرگ تری اســت. متأسفانه این فرهنگ هنوز مثل خون در رگ ها جاری ست؛ چون

کسی برای سودابه گریه نمی کند..2013 ونکوور، پاییز

در سوک ســیاوش بقدر کافی گریه کرده اند و بیــش از حد کافی خون ریخته انــد. ولی هیچ کــس به خاطر سودابه که مثل فدرا و زلیخا عاشق بود و در عین حال ملکه بود و غرور داشت

گریه نکرد

ســودابه نگرانی از طرف سرنوشت ســیاوش ندارد چون می داند که سیاوش یک مرد پهلوان است و حامیانی مانند

رستم دارد و سلطان نمی تواند به او ظلم کند

parnianmagazine.com

فرهنگ و ادب44آذر 1392. شماره 17

Page 46: Parnian 17

تصمیم گیری و دادن فرصت زندگی بسیار تاکید شده است. همچنین تالش شده است تا با ایجاد تغییرات مورد نیاز کم توانان در جامعه از جمله ایجاد و تقویت نگرش مثبت جامعه نسبت به معلوالن، تغییر نگرش معلوالن نسبت به خود و تقویت اعتماد به نفس آنها، ارزش دادن به کیفیت زندگی کســانی که با نوعی اختالل مواجه هستند، حمایت اجتماعی برای استفاده از امکانــات عمومی جامعه، در اختیــار قرار دادن امکانات اضافی و باال بردن سطح اطالعات عمومی معلوالن نســبت به نوع معلولیت شان و هم چنین آگاهی دادن به عموم مردم نسبت به معلولیت برای پذیرش معلول به عنوان یک انسان با توانایی منحصر به فرد و خاص شــرایط زندگی عادی در جامعه را برای افراد کم توان فراهم کنند. مســئله دیگری که بسیار به آن توجه می شود بهبود بخشیدن به امکانات فیزیکی موجود در مکان های عمومی مانند باالبرها و گذرگاه های خاص و نشــان گرهای صوتی بر سر چهارراه ها و غیره اســت که افراد کم توان را از انزوا و گوشه نشــینی و دوری از فعالیت های عمومی و

اجتماعی بازمی دارد.از طرف دیگر کمک های متفاوت دولتی در استان های مختلف کانادا در اختیار افراد کم توان قرار می گیرد. RRQ((در اســتان کبک سازمان تامین اجتماعی یاRégie des Rentes Quebec مســئول تحت پوشــش قراردادن افراد معلول است و در این زمینه

اقدامات الزم را انجام می دهد.در کبــک کمک هــای دولتی که به افــراد کم توان اختصاص می یابد بسته به شرایط فرد متفاوت است و در زیرگروه های مختلفی طبقه بندی می شود از جمله:

-افراد کم توان جسمی و حرکتی-افراد کم توان ذهنی-کم توانی مادرزادی

-کم توانی دائمی-کم توانی موقتی

-کم توانی بر اثر تصادف-کم توانی در حین کار

-کودکان کم توان سالمندان کم توان-

حمایت از افراد کم توان

در استان کبک

افراد در جامعه با هر ویژگی جسمی و روانی از حقوق مشخص شهروندی برخوردارند. افراد کم توان جدا از سایر افراد جامعه نبوده و به صرف داشتن نقصی در بدن از این گردونه خارج نمی شوند. فرد کم توان به دلیل محدودیت عملکرد جسمی، ذهنی و یا حسی

که به صورت بلندمدت دارد برای زندگی نیاز دارد از امکانات خاصی استفاده کند. جامعه موظف است حقوق شهروندی را برای داشتن زندگی شایسته به

وی اعطا نماید.در کشــور کانادا به توانمند ساختن معلوالن برای

نشاط تهرانیNeshat Tehrani

parnianmagazine.com

توصیه های کاربردی46آذر 1392. شماره 17

Page 47: Parnian 17

همچنین در برنامه های مختلف کمک به افراد کم توان خانواده ها نیز مورد توجه قرار می گیرند. به عنوان مثال والدینی که فرزند معلول حرکتی یا ذهنی دارند تحت پوشــش کمک دولت قــرار می گیرند که البته این کمک ها تا ســن 18 سالگی فرزند ادامه خواهد داشت. همین طور فرزندانی که والدین شان به طور موقت یا دائمی دچار معلولیت هستند کمک های دولتی را به شکل های مختلف دریافت می کنند. این کمک ها به فرزندان معلوالن تا بعد از فوت والدین

نیز ادامه خواهد یافت.سازمان تامین اجتماعی کبک تعریف خاص خود را از معلولیت ارائه می دهد که ممکن است با تعریفی که توسط شرکت های بیمه ارائه می شود متفاوت باشد. به همین دلیل افراد برای احراز معلولیت و برخورداری از کمک های دولتی باید به این سازمان مراجعه کنند و تحت نظر متخصصان این ســازمان قراربگیرد تا میزان و نوع کم توانی آنها، تاثیری که این کم توانی بر کیفیت زندگی شخص و اطرافیانش می گذارد و طول زمانی که شخص و خانواده درگیر این مشکل هستند مشخص شود و متعاقبا میزان کمک های دولتی که به

آنها اختصاص می یابد تعیین گردد.برای این که فردی معلول شــناخته شــده و تحت پوشش کمک های دولتی قرارگیرد باید از سه شرط

برخوردار باشد:-معلولیت باید تحت تشخیص متخصص و پزشک سازمان تامین اجتماعی دائمی و غیرقابل بهبود باشد. معلولیت وقتی شــدید محسوب می شود که امکان داشــتن شغل تمام وقت را از فرد بگیرد. اگر شرایط ســالمتی فرد به حدی باشد که با محدودیت هایی مواجه باشــد اما بتواند دســت کم در سال 14554 دالر درآمد داشته باشد معلولیت او شدید محسوب

نمی شود.-ســن فرد باید کمتر از 65 ســال باشد و در زمره

سالمندان محسوب نشود.-فــرد معلول نباید تحت پوشــش هیــچ یک از سازمان های ارائه دهنده کمک های دولتی مانند بیمه بیکاری، کمک هزینه های رفاهی و از این دست باشد.میزان کمکی که به فرد معلول تعلق می گیرد متفاوت

و بین 435 تا 1212 دالر در ماه است. همان طور که گفته شد برای افراد کم توانی که دارای فرزند هستند مبلغی برای فرزندان نیز در نظر گرفته می شود. این مبلغ برای هر یک از فرزندان زیر 18 ســال 73 دالر

در نظر گرفته شده است.کارافتادگی در دوران ســالمندی به عنوان معلولیت محسوب نمی شــود و در این موارد شخص تحت پوشش سازمان بازنشستگی قرارمی گیرد و مراحل خاص خود را برای دریافت کمک های دولتی طی می کنــد. از طرف دیگــر معلولیت هایی که به طور موقــت و در محــل کار فرد به آن دچار می شــود همچنین معلولیت های ناشی از تصادف اتومبیل نیز تحت پوشش ســازمان ها و نهادهای دیگری قرار

می گیرد.افرادی که می خواهند تحت پوشش سازمان تامین اجتماعــی قرارگیرند و از کمک هــای دولتی بهره بگیرند باید فرم های خاصی را که در وب سایت این ســازمان موجود است پر کنند. از طرف دیگر دکتر معالج فرد باید گزارش وضعیت پزشــکی و شرایط فرد کم توان را برای سازمان ارسال کند. در مرحله بعد با فرد معلول تماس حاصل می شود تا در جلسات

مشاوره و معاینه پزشکی شرکت کند.

کمک های دولت کبک به کودکان معلولکودکان معلول حرکتی و ذهنی می توانند تحت پوشش کمک های دولتی قرار بگیرند. هدف از این کمک ها ارتقای ســطح رفاه خانواده و ایجاد امکان بهبود و نیز فراهم کردن شرایط برای آموزش و نگهداری از کودکان کم توان است. این کودکان می توانند فرزندان

بیولوژیکی یا فرزند خوانده های خانواده باشند.تعریف معلولیت برای کودکان چنین است که کودک باید محدودیت های معنی دار و قابل تشــخیص در فعالیت های عادی و روزمره خود داشته باشد و این شرایط دست کم باید به مدت یک سال تمام بدون تغییر یا بهبودی ادامه داشــته باشد. کمک هزینه ای که برای کودکان کم توان در نظر گرفته شــده است مقدار مشخصی است که صرف نظر از نوع معلولیت کودک همچنین میــزان درآمد خانواده به آنها تعلق

می گیرد. مقدار این کمــک هزینه 183 دالر در ماه اســت که عالوه بر کمک هزینه های دیگری که به کودکان پرداخت می شــود در اختیار خانواده قرار

می گیرد.تشخیص معلولیت در کودکان نیز مانند بزرگساالن برعهده سازمان تامین اجتماعی است اما دامنه بسیار گسترده ای از بیماری ها حتی بیماری های گوارشی مانند عدم تحمل گلوتــن را در برمی گیرد. از دیگر مشکالتی که کودکان را مجاز به استفاده از کمک های

دولتی می سازند عبارتند از:بیماری های متابولیکی، مشــکالت سیستم ایمنی، مشکالت شنوایی و بینایی، مشکالت سیستم عصبی، مشکالت قلبی و تنفسی، بیماری های کروموزومی، عقب ماندگی های ذهنی، تاخیر در رشد و مشکالت

رفتاری، مشکالت گفتاری.در کنار این کمک ها افرادی که به نوعی با معلولیت درگیر هستند تحت شرایطی از معافیت های مالیاتی هم برخوردار می شوند. افراد معلول در این زمینه ها از

معافیت برخوردار می شوند:-مالیات مربوط به هزینه های پزشکی

-کمک هزینه های دریافتی به دلیل معلولیت-معافیت از هزینه اضافی بیمه برای دارو

-کمک هزینه فرزندان-معافیت از پرداخت هزینه برای بسیاری از کاالها و خدمات مانند پرستار تمام وقت، دستگاه تایپ بریل و سایر وسایل کمکی برای نابینایان، آموزش زبان اشاره برای ناشــنوایان و سایر وسایلی که برای بهبود رفاه معلولین و با توجه به نوع معلولیت آنها در اختیارشان

قرار می گیرد؛- بازپس گرفتن هزینه هایی که برای بهبود شــرایط زندگی فرد کم توان صرف می شود مانند نصب باالبر در خانه یا صندلی چرخــدار اتوماتیک یا دربازکن

برقی؛همچنین افراد معلول یا کســانی که از فرزند معلول نگهداری می کنند از معافیت های مالیات بر درآمد نیز برخوردار می شوند که باید مورد ارزیابی قرارگرفته و براســاس نوع معلولیت و میزان درآمد ساالنه فرد

.مشخص شود

ســازمان تامین اجتماعی کبک تعریف خاص خود را از معلولیت ارائه می دهد که ممکن است با تعریفی که توسط

شرکت های بیمه ارائه می شود متفاوت باشد

parnianmagazine.com

توصیه های کاربردی47 December 2013 . No17

Page 48: Parnian 17

جمعیت بشر طی قرن بیستم رشد فوق العاده ای داشته و بر اساس بررسی های تخمینی سازمان ملل در این مدت تعداد ساکنان زمین از 1.6 میلیارد به 7.1 میلیارد نفر رســیده است. در سایه این رشد عظیم و مداوم، چندان هم عجیب نیست که ببینیم سنت ها و رفتار انسان ها هم دســتخوش تغییر شده باشد. جمعیت بیشتر مساوی اســت با رقابت بیشتر برای امکانات زیستی از جمله شــغل و نیز هزینه های باالتر زیرا جمعیت زیاد یعنی تمام شدن سریع تر منابع موجود و باال رفتن ارزش آنها. یکی از پدیده هایی که ظاهرا به تازگی در ایران بیشــتر دیده می شود و علت آن هم تحت فشار بودن جمعیت برای دستیابی به منابع کافی است، رشد روزافزون خانواده های تک فرزند اســت. یکی از اجزاء الینفک فرهنگ ایرانی ازدواج کردن و تشــکیل خانواده است. خانواده نیز به طور سنتی متشکل از چندین فرزند است. به همین دلیل هم هســت که معموال بچه ها خالــه، عمه، دایی و عموهای زیادی دارند و آنها هم فرزندانی دارند که همین امر ارتباط های خانوادگی در ایران را نسبتا قوی می کند. همزمان با تغییرات مداوم و پیوســته ای که سال های متمادی است دولت ها و اقتصاد ایران دچار آن بوده اند، خانواده های بیشــتری هم به این سمت رفته اند که فقط یک فرزند داشته باشند و بیشتر وقت و ســرمایه خود را صرف پرورش همان یک فرزند کنند. دیدن خانواده های تک فرزند که زمانی پدیده ای نادر محسوب می شد، اکنون دیگر کامال عادی شده و این سوال را به ذهن متبادر می کند که این موضوع می تواند در آینده چه تاثیری بر خانواده ها و سنت های

ایرانی داشته باشد. خود من به عنوان تنها فرزند خانواده ام، همیشــه از دیدن خانواده های پرجمعیت دچار حسرت و هراس می شدم و آرزو می کردم که ای کاش من هم خواهر و برادری داشتم که می توانستم با آنها بازی کنم و به هنگام لزوم از آنها کمک بگیرم. من هیچ وقت والدینم را برای این موضوع سرزنش نکردم چون می دانستم که آنها نمی توانســته اند خواهر یا برادری برای من بیاورند و همیشه می دانستم که آنها هم از ابتدا آرزوی یک خانواده بزرگ تر را در سر داشته اند. تنها فرزند یک خانواده بودن معایب و محاســن خود را دارد. خیلی از افراد در تک فرزندی تنها به لوس شدن آن بچه فکر می کنند و این که توجه تمام و کمال والدین به این بچه ها اســت. متاســفانه آنچه آنها نمی بینند تاثیری اســت که این توجه می تواند روی آن فرزند داشــته باشد به ویژه اگر در آن خانواده تاکید زیادی در مــورد موفقیت بدون چــون و چرای فرزند

افزایش تعداد خانواده های تک فرزند:

تک بودن چگونه است؟پونه وزیری/ برگردان: نادیا غیوری

به خصوص تک فرزند بودن وقتی که تازه مهاجرت کرده باشید، زبان ندانید و دوستی یعنی باشــید نداشــته هم یک دنیا تنهایی

parnianmagazine.com

توصیه های کاربردی48آذر 1392. شماره 17

Page 49: Parnian 17

هم در میان باشد. البته تک فرزندانی هم هستند که در خانواده هرچه خواسته اند برایشان فراهم شده و در نتیجه لوس هم شده اند اما کسان دیگری هم هستند که در زندگــی با چالش هایی هم مواجه بوده اند که غالبا هم ناشی از تصمیم والدین برای مهاجرت بوده است. مهاجرت همیشه مستلزم این است که خانواده همه چیز را دوباره از نو آغاز کند و این »آغاز دوباره« در برخی موارد باعث می شود که والدین از نظر مالی در شرایطی نباشند که بتوانند تک فرزند خود را لوس کنند. در حقیقت خیلــی از خانواده های تک فرزند مهاجر برای فراهم کردن زندگی بهتر برای فرزندشان به کشور جدید مهاجرت کرده اند و به همین دلیل هم در ازای این فداکاری توقع بسیار زیادی از وی دارند. زندگی در یک کشور آزاد با امکانات و منابع متعدد به معنای این است که والدین همه چیز، از جمله نمرات درسی پایین فرزندشان را به دلیل تنبلی وی می دانند و هرگز فکر نمی کنند که شــاید فرزندشان به رغم تالشی که کرده، در یک حوزه خاص از توانایی الزم و کافی برخوردار نیست. حوزه هایی مثل ریاضیات و علوم از جمله مواردی هستند که والدین تک فرزند از فرزندان خود انتظار دارند که در آنها قوی باشــند تا بتوانند در آینده در موقعیت های پزشکی، حقوق یا بیزینس موفق شوند. داشتن یک فرزند معموال به این معناست که والدین اغلب وقت و سرمایه خود را صرف آن یک فرزند می کنند و همین موضوع هم فشــار زیادی را بر وی وارد می کند چون او هم در مقابل می خواهد تا آنجا که ممکن است والدینش را خوشحال کند. هیچ بچه ای دوست ندارد که باعث

داشتن یک فرزند معموال به این معناست که والدین اغلب وقت و سرمایه خود را صرف آن یک فرزند می کنند و همین موضوع هم فشار زیادی را بر وی وارد می کند چون او هم در مقابل می خواهد تا آنجا که ممکن

است والدینش را خوشحال کند

ناامیدی و ناراحتی پدر و مادرش باشــد و فرزندان خانواده هــای مهاجر هم اغلــب می دانند که پدر و مادرشان برای رساندن آنها به این جایگاه و موقعیت چه مشکالتی را به جان خریده اند. مشکل تک فرزند بودن این است که اگر این فرزند به هر دلیل موجب ناراحتی پدر و مادر خود شود، کسی را هم ندارد که

در تحمل این بار سنگین با او همراه شود. تک فرزند بودن به خصوص وقتی که تازه مهاجرت کرده باشید، زبان ندانید و دوستی هم نداشته باشید یعنی یک دنیا تنهایــی. گرچه بعضی از تک فرزندها خوشــحالند که هیچ وقت مجبور نیستند در استفاده از هیچ چیز از جمله اتاق و اسباب بازی هایشــان با کسی مشارکت کنند اما من هیچ وقت نتوانسته ام به این موضوع به عنوان یک فایده نگاه کنم. مشارکت کردن چیزی است که همه بچه ها باید یاد بگیرند، چه در خانه و چه در ســال های مدرسه. پس این که یاد بگیریم با خواهر یا برادر خود مشارکت کنیم بخشی از زندگی و تاکیدی بر این موضوع مهم است. بعدها وقتی بچه ها بزرگ تر می شوند، کار گروهی هم یکی دیگر از مهارت های مهمی است که از طرف جامعه ارزشــمند شناخته می شــود و باز هم اینجا داشتن خواهر و بــرادر و یا یک خانواده بزرگ می تواند به تمرین این موضوع کمک کند. عالوه بر این ها خواهر و برادرها می توانند از هم حمایت کنند و طی مراحل رشد کمک یکدیگر باشند. معموال والدین مهاجر با سیستم های آموزشی خارجی و غربی آشنا نیستند اما خواهر و برادرها می توانند در مواقع لزوم به خواهر و

برادر کوچک تر خود در این زمینه کمک کنند. گاهی از خود می پرســم که خانواده هــای ایرانی در آینده چه شکلی خواهند داشت، به ویژه خانواده هایی که هر دوی والدین هم در آنها تک فرزند هســتند. در این حالت فرزندان آنها هیچ عمه، خاله، دایی و عموی نسبی نخواهند داشــت و به همین ترتیب از بزرگی فامیل ها هم کاســته خواهد شد. پس تنها یک فرزند بــودن نه فقط بر خود خانواده که حتی بر نوه های آن خانواده هم تاثیر به سزایی خواهد داشت. در مجموع فکر می کنم خیلی مهم است که به عمق این تاثیرات توجه کافی داشته باشیم. همیشه این طور به نظر می رسد که باید زمان و شــرایط برای داشتن بچه های بیشتر فراهم باشــد. مثال وقتی که پس انداز بیشتری داشته باشیم، کار بهتری داشته باشیم یا حتی خانه امان بزرگ تر باشــد اما هر کس تا یک زمانی برای تشکیل خانواده و داشــتن فرزند وقت دارد. مزایا و فواید داشتن یک خانواده پرجمعیت خیلی زیاد است؛ پس چرا فرزندتان را از داشــتن یک خواهر یا برادر محروم می کنید؟

parnianmagazine.com

توصیه های کاربردی49 December 2013 . No17

Page 50: Parnian 17

Small( تشویق به ایجاد کسب و کارهای کوچکBusiness( با سرمایه نه چندان زیاد توسط بخش خصوصی از سیاست های دائمی و کلیدی دولت های فدرال، اســتانی و شهری کانادا بوده و متناسب با آن نیزهر سال قوانین حمایتی بسیاری نیز تدوین و به مرحله اجرا در می آیند. از جمله این قوانین، برنامه ها و مشوق های مالیاتی برای آن دسته از صاحبان کسب و کار است که از بخشی از محل زندگی شان به عنوان

دفتر کار و در جهت کسب درآمد استفاده می کنند.براساس این قانون چنین افرادی مجاز به کسر قسمتی از هزینه های محل زندگی خود از درآمد حاصل از بیزینس شان می باشند )Tax Deduction( که این امر به کاهش درآمد قبل از وضع مالیات شان منجر شده و در نتیجه ســهم مالیات پرداختی شان کمتر می شود. مثال فرض کنید دو نفر مهندس کامپیوتر که یکی برای یک شرکت به صورت کارمند کار می کند و حقوق بگیر اســت و دیگری در منزل کار می کند )یا بخش قابل توجهی از کارش در منزل اســت( در سال از این طریق 60 هزار دالر درآمد ناخالص

داشته باشند. فرد اول باید )تقریبا( برای تمامی این میزان درآمد براســاس جدول محاســبه مالیات در اســتانی که در آن اقامت دارد مالیات بدهد اما فرد دوم ابتدا هزینه های مختلف مرتبط با کارش )ابزار، مکان، یوتیلیتی، نرم افزار، امکانات تماس و دسترسی بــه اینترنت و...( را از این رقــم کم می کند )که به فرض 30 هزار دالر می شود( و بعد برای مابقی رقم که حکم درآمد خالص را دارد مالیات می دهد. بدین ترتیب نه تنهــا به دلیل کاهش رقم درآمدی )از 60 هزار دالر به 30 هزار دالر در فرض مربوطه( مالیات کمتری پرداخــت می کند بلکه به دلیل پله ای بودن محاســبه مالیات بر درآمد، با توجه به اینکه درآمد جدید وی )30 هــزار دالر( در پله پایین تری قرار می گیرد، درصد مالیاتــی هم که باید پرداخت کند

کاهش می یابد. البته باید در نظر داشــت که قوانین از این دست به منظور فرار مالیاتی وضع نشده و صرفا برای تشویق افراد کارآفرین به راه اندازی کسب و کار خودشان و ایجاد خوداشتغالی می باشند. در ادامه خواهیم دید که در صورت عدم رعایت شرایط قانونی این برنامه و سوءاستفاده از آن در جهت فرار مالیاتی اداره مالیات کانادا )Canada Revenue Agency( با خاطیان برخورد و آنها را مجبور بــه پرداخت جریمه های

سنگین می نماید.حال باید دید چه بخشــی از فعاالن اقتصادی واجد شــرایط برخورداری از این بســته تشویقی مالیاتی

هستند:-کارمندان فروش کمیسیونی ای که درآمدشان فقط از محل دریافت پورسانت هایی است که بابت فروش خدمات و یا محصوالت کارفرمای خود بدســت

می آورند.-افراد دارای کسب و کارهای کوچک که از خانه شان

به عنوان دفتر کارشان نیز به حساب می آید.-کارمندان حقوق بگیری که طبق توافق با کارفرمایشان مجبور به پرداخت تمام و یا بخشــی از هزینه های مورد نیاز برای پیشبرد و انجام کارشان بوده و بدون

پرداخت آنها قادر به کسب درآمد نیستند.-صاحبان مهــد کودک های خصوصــی در محل مسکونی که مشتریان، فرزندان شــان را برای چند ســاعت در روز به این خانه ها مــی آورده تا از آنها

نگهداری شود.افراد و مشاغل ذکر شده در باال فقط در صورتی حائز شرایط استفاده از این برنامه تشویقی مالیاتی می شوند

که: 1-محل زندگی شان در واقع دفتر اصلی کارشان

مشوق های مالیاتی برای کسب و کارهای خانگی

محمد علی شاکرمیAli Shakarami

parnianmagazine.com

توصیه های کاربردی50آذر 1392. شماره 17

Page 51: Parnian 17

براساس قانون افرادی که از منزل به عنوان دفتر کار استفاده می کنند مجاز به کســر قسمتی از هزینه های محل زندگی خود از درآمد حاصل Tax( می باشــند بیزینس شــان از Deduction( که این امر به کاهش درآمــد قبل از وضع مالیات شــان منجر شــده و در نتیجه سهم مالیات

پرداختی شان کمتر می شود

برای کسب درآمد باشد.2-مشــتریان و ارباب رجوع ها را بطور معمول در

خانه مالقات نمایند.3-بیش از 50 درصد از زمان کاری شــان را در خانه

بگذرانند.حال با توجه به تمام موارد ذکر شده در فوق، هرکدام از اشخاص حقیقی و یا حقوقی مذکور در پایان هر سال مالی مجاز است نسبت به کسر هزینه های انجام شده زیر از محل درآمد، قبل از پرداخت مالیات شغل

و یا کسب و کار خود اقدام نماید.بخشــی از هزینه های گرمایش و یا سرمایش منزل، تعمیر و نگهداری و یا شــارژ ساختمان، حق بیمه ملک، هزینه های نظافت، مالیات بر مستغالت، هزینه بهــره وام منزل دریافتی از بانــک )در صورت دارا بودن مالکیت(، اجــاره ماهیانه )در صورتیکه منزل مورد اســتفاده به عنوان دفتر کار، استیجاری باشد(، اینترنــت، برق، گاز، آب، تلفن، هزینه های دفتری و لوازم التحریر و همچنین برخی از هزینه های اتومبیل از جمله هزینه هایی هستند که قادر به کاهش درآمد قابل مالیات بوده و با اظهارشان به اداره مالیات، فرد

در دهک های پایین تر درآمدی قرار گرفته و مشمول پرداخت نرخ های کمتر -و به احتمال زیاد مالیات

کمتر- خواهد شد.البته باید در نظر داشت که برای محاسبه دقیق نسبت و ضریب مربوطه کســورات، می بایست مساحت آن بخشــی ازمحل زندگی که به عنــوان دفتر کار استفاده می شود را به کل مساحت تقسیم نمود. حتی در صورتی کــه بعضی اطاق ها بــرای هر دو منظور سکونت و کسب و کار کاربرد دارد، می بایست میزان ساعت هایی که این اطاق ها کاربری بیزینسی دارند را بر عدد 24 تقسیم و نتیجه به دست آمده را در ضریب

ذکر شده در فوق ضرب نمود. در خاتمه این نکته قابل ذکراست که مشاوره با یک حســابدار رسمی در مرحله شروع هر کسب و کار و قبل از اظهار هرگونه هزینه ای به دولت )به عنوان هزینه های محل زندگی به جهت کســب درآمد( به

شدت توصیه می گردد.ضمنا برای اطالعات بیشتر نیز می توانید به وبسایت اداره مالیات کانادا www.cra-arc.gc.ca مراجعه

.نمایید

parnianmagazine.com

توصیه های کاربردی51 December 2013 . No17

Page 52: Parnian 17

پیشتر در سه مطلب مرتبط ]قسمت اول، دوم و سوم[ به یازده مورد از مهم ترین خطاهایی که تازه واردان مرتکب می شوند، پرداختــه ام. حجم زیاد دو خطای دوازده و ســیزده در این شماره سبب شد که پایان این مطلب به قسمت پنجم بکشد.

خطای دوازدهم: فقدان انضباط مالی و ولخرجی ها

بر اساس عادتیکی از ویژگی های تازه واردان که بی ارتباط با برخی خطاهای قبلی نیست این است که تا مدت ها از بابت پیروی از عادات اقتصادی یا غیراقتصادی که با خود از ایران آورده اند باید برای زندگی در کانادا هزینه اضافی بپردازند. مثال می بینی دوستی هنوز نرسیده برای خودش و خانمش حساب بانکی در 3-2 بانک بازکرده، 3 مدل کردیت کارت تقاضا کرده، تمام انواع خدمات بانکی از قبیل RESP و TFSA و غیره را گشایش حساب کرده، برای خودش و خانم پلن موبایل گرفته با امکان گفتگو و پیامک نامحدود و چند گیگا دیتا و….و همه این خریدها را قبیل از اینکه توجیه خاصی داشته باشد و تنها به دلیل عادت انجام داده است. مثال چون در ایران همه موبایل دارنــد پس باید اینجا هم موبایل داشــت با امکانات کامل، چون در ایران هر کس 6-7 مدل حســاب قرض الحسنه و سرمایه گذاری و غیره دارد پس اینجا هم باید همین طور عمل کرد و الی آخر. بی توجه به اینکه آیا تهیه آنها مفید اســت؟، یا اگر مفید اســت االن یک ضرورت است؟ چه هزینه های آشــکار و پنهانی هم که از بابت هر یک از این خریدها باید امروز و فرداها پرداخت شــود. مثال اگر تازه واردی یک پلن 60 دالری موبایل با قرارداد سه ســاله امضا کند معنایش این است که بسته به سرویس دهنده، ممکن است مجبور باشد چیزی باالی ۹0 دالر در ماه برای آن ســه سال پرداخت کند

بدون اینکه قادر باشد در این فاصله بدون پرداخت جریمه، قرارداد را فسخ کند. نظیر همین مثال را می توان درباره خرید

بسیاری از امکانات یا سرویس ها مرور کرد.پس لطفا قبل از اینکه برحســب عادات و نیازهای گذشته دست به کارت شوید اندکی تامل کنید. هر خریدی خصوصا اگر رقم آن درشــت است یا در قالب قرارداد بلندمدت یک سال به باال انجام می شود )همان سرویس موبایل به ظاهر 60 دالر در ماه، در یکســال باالی 1000 دالر هزینه روی دست شــما می گذارد( را با دقت مظاعف بررســی کنید و قبل از اطمینان از ضرورتش به آن اقدام نکنید. همیشه قبل از خرید هر کاالیی با خود این سه پرسش را مرور کنید: اول،»چقدر خرید این کاال ضروری است؟«، دوم »آیا می توانم برای تهیه آن مدت بیشتری صبر کنم؟« و سوم »آیا جای دیگر یا مدل دیگر یا روش دیگری برای تهیه آن وجود دارد که بتوان آن را اقتصادی تر خرید؟« توجه داشته باشید که اگر شما تنها به همین دالیل بیان شــده در مجموع اجاره آپارتمان، موبایل، کیبل و اینترنت، حمل و نقــل، و تغییر عادات در خورد و خوراک روزانه، ماهی 500 دالر صرفه جویی کنید )که برخی تا دو برابر این، اضافه خرج می کنند!( در سال اول حضور در کانادا که به نوعی مهم ترین ســال است، 6000 دالر به خود کمک اقتصادی کرده اید. آنهم در سالی که زمان زیادی از آن را بیکار هستید یا باید کاری با حداقل دریافت را انجام دهید.

پیشتر به روش های دیگر خرید که می تواند سبب صرفه جویی شود اشاره شده و باز خواهد شد. همچنین می دانیم که برخی زمان ها )مثال بازگشــایی مدارس یا کریسمس( برای خرید برخی وسایل یا سفارش سرویس ها بهتر از زمان های دیگر هستند چون در آن زمان ها پروموشن ها و تخفیف های خیلی بهتری خواهید گرفت. در مــورد چیزهایی مثل موبایل

1۵خطای عمده و ویرانگر مهاجران تازه وارد

قسمت چهارممجید بسطامی

هر خریدی خصوصا اگر رقم آن درشت است یا در قالب قرارداد بلندمدت یک سال به باال انجام می شود را با دقت مظاعف بررسی کنید و قبل از

اطمینان از ضرورتش به آن اقدام نکنید

parnianmagazine.com

توصیه های کاربردی52آذر 1392. شماره 17

Page 53: Parnian 17

هم بهتر است ابتدا خدمات را از شرکت هایی با امکانات محدودتر و بدون نیاز به قرارداد تهیه کنید تا بعد از 3-4 ماه اول و تثبیت شدن اوضاع اولیه دریابید واقعا به چه میــزان زمان برای تماس و دیتا احتیاج

دارید و معادل همان میزان، امکانات تهیه کنید.نکته آخری که در باره بحــث عادت ها باید گفت »اسیر برند بودن اســت«. این موضوع در امریکای شمالی خیلی کمتر و در اروپا خیلی بیشتر وجود دارد اما شخصا هیچ مردمی را بیش از ساکنان خاورمیانه ندیدم که این مقدار اســیر و درگیر بحث برندها و اسامی تجاری باشند. دوستان عزیز تازه وارد! آیفون هم یک آشــغال مدرنی است نظیر بقیه آشغال های مدرن دیگر، حاال برخی از اینها بهتر از برخی دیگرند اما باور کنید در حد نیازهای شما تفاوت عمده ای بین این چیزها نیست. پس قبل از اینکه این قدر در مورد اینکه در این مــورد و آن مورد، فالن چیز و بهمان چیز »اند« کارند اغراق و پول تان را تلف کنید، وقت بگذارید تا با چشمان باز خرید کنید. آن وقت نه پول

خود را صرف اســامی دهان پرکن خواهید کرد و نه صرف کاالهای ارزان اما بدون کیفیت. همیشــه در آن میانه چیزهایی را خواهید یافت که هم برای شما و نیازها ی تان کفایت می کنند و هم با خرید آنها در

هزینه های شما صرفه جویی خواهد شد.

خطای سیزدهم: بالتکلیفی بعد از ۶ ماه اول/ بالتکلیفی پس از دو سال اول

قبال در مورد شتاب بی دلیل در تصمیم گیری های مهم به عنوان یکی از خطاها سخن گفته ایم. اما این سخن نباید به این معنا باشد که باید امور را به حال خود رها کرد. همان طور که قبال در خطای پنجم گفته ام، فقدان برنامه ریزی روشن هم یکی از خطاهای مهم است و در میان مــواردی که باید برای آن برنامه و زمان بندی داشــت بحث »چه کاره بودن در کانادا!« شاید از همه مهم تر باشد. منظورم اینجا از چه کاره بودن، صرفا بحث انتخاب شغل نیســت. بحث این است که شما چه مسیری را می خواهید ادامه دهید. شما باید قبل از

شما باید قبل از اتمام ۶ ماه اول یک نقشــه راه برای خود ترسیم کرده باشید که مشخص کند حدودا در سه سال اول چه خواهید کرد و به کجا

خواهید رسید

parnianmagazine.com

توصیه های کاربردی53 December 2013 . No17

Page 54: Parnian 17

اتمام 6 ماه اول یک نقشه راه برای خود ترسیم کرده باشید که مشخص کند حدودا در سه سال اول چه خواهید کرد و به کجا خواهید رسید. این کامال شدنی و در عین حال ضروری و الزم اســت. اگر در رشته تخصصی خود خبره هستید و این رشته هم مورد نیاز جامعه است وضعیت شما به مراتب روشن تر است؛ باید مسیر شغلی خود را بسته به اینکه رگولیتد است یا نیست و میزان آمادگی های شغلی و

زبانی شما چقدر است مشخص کنید.اما اگر در شــغلی تخصص داشته اید که در کانادا به آن نیاز نیست یا تعداد مشــاغلش در ده سال آینده خیلی کمتر از تعداد متقاضیان است و یا اصال می خواهید مسیر جدیدی را شروع کنید و…به هر حال در 6 ماه اول تکلیف خود را روشن کنید. این کار می تواند از طریق تمرکز روی یک رشته شغلی جدید یا ادامه تحصیل یا ترکیبی از این دو باشد. اگر این کار را انجام ندهید با تداوم بالتکلیفی، ته کشیدن ذخیره مالی و درگیر شدن طوالنی با مشاغل برای بقا، با مشکالت فراوانی روبرو خواهید شــد و احساس می کنید فقط درجا می زنید و موفقیتی را جلوی خود نخواهید دید. معموال بعد از گذشت شــش ماه چنانچه وضعیت آینده روشن نشود میزان درگیری و مشاجرات بین زوج ها هم افزایش می یابد.

البته مناسب ترین کار این است که بخش اصلی بررسی ها، مطالعات و تعیین تکلیــف را در همان ایران و قبل از لندد شــدن انجام دهید و به طور کامل زمینه های الزم را فراهم کنید و در کانادا در فاصله 2 ماه اول تنها به ارزیابی ذهنیت ها و برنامه های پیشــتر تدارک دیده شده بپردازید. اگر نتیجه برآوردتان این بود که تفــاوت عمده ای بین آنچه در ذهن داشته اید و واقعیت نیست، همان مسیر تدارک دیده شده را

با اصالحات الزم عملیاتی کنید.همچنین اگر در اندیشه این هستید که لندد شوید و به ایران بازگردید تا »با آمادگی کامل و در یک زمان مناسب بازگردید و این بار بمانید« باید بدانید که تعداد کسانی که واقعا چنین می کنند بسیار اندک اســت و بعید است شما هم جزو آن تعداد اندک باشید. معموال افرادی که برای »کسب آمادگی

بیشــتر در زمانی بهتر« به ایران بازمی گردند با شرایطی که از نظر میزان آمادگی به مراتب بدتر اســت )چون با داشتن ویزا و کارت اقامت کانادا دیگر نیازی به تداوم آمادگی های زبانی و شغلی هم احســاس نمی کنند( و در زمانی بسیار نامناسب تر )معموال چند ماهی مانده به پایان اعتبار پنج ساله کارت اقامت( به کانادا بازمی گردند تا در شرایطی پادرهوا و پراسترس با کلی پرونده های بازمانده در ایران ببینند باید چه کنند و معموال هم دنبال روش های متقلبانه و دردسرساز خواهند رفت و طعمه خوبی برای شیادان خواهند شد. برای اینکه چنین نشــود اگر واقعا الزم است به ایران بازگردید حتما با جدیت بیشتری به آمادگی زبانی و شغلی ادامه دهید و زمــان حضور در ایران را نــه فرصتی برای ارتقا کیفیت زندگی، درآمد بیشــتر و نظایر اینها بلکه دوره زمانی برای آمادگی برای کانادا بدانید و سعی کنید هر طور هست تا قبل از پایان دو ســال از زمان لندد شدن برای آغاز اقامت دائم خود بــه کانادا بازگردید. اگر چنین نکنید احتمال به وقوع پیوستن سناریوی پیشتر بیان شده، فوق العاده باال می رود و حفظ اقامت کانادا خود به یک معضل جدی تبدیل خواهد

.شدادامه دارد...

معموال افرادی که برای »کسب آمادگی بیشتر در زمانی بهتر« به ایران بازمی گردند با شــرایطی که از نظر میزان آمادگی به مراتب بدتر است و در زمانی بسیار نامناسب تر )معموال چند ماهی مانده به پایان اعتبار پنج ســاله کارت

اقامت( به کانادا بازمی گردند

parnianmagazine.com

توصیه های کاربردی54آذر 1392. شماره 17

Page 55: Parnian 17

Nobody Cries for SoodabehMorteza Ghomsheyi, PhD.

Giving a summary of the story of Soodabeh’s love to his step-son, Siavash, and the events which made him run away, live in the land of the foe, and finally meet his tragic death due to conspiracies plotted by malevolent people, which in turn, encouraged Rostam, the well-known Iranian warrior, to take revenge on Soodabeh, and to kill her cruelly, the author talks about the anti-female and unfair content of this story of Shahnameh, and explains why, unlike everybody else, he mourned for Soodabeh, instead of for Siavash: “A loving, beautiful, glamorous, and proud woman is disgraced, beaten, and mutilated in the view of everybody, but Ferdowsi ignores this event and talks about the main point: the tragedy of Siavash. Which main point? Which tragedy? One cannot mourn for Siavash, without mourning for Soodabeh. Men are not more important than women, are they? Afrasiab, who ordered Siavash to be killed, had been deceived and then, upon finding out what mistake he had made, cried for him. However, Rostam had no point in cruelly killing Soodabeh, except for the anti-female culture (and neglecting the women) and in my opinion this is a more serious crime… “Read the full article in Persian in Page 42

Supporting People with Disabilities in QuebecNeshat Tehrani

In Canada, enabling the handicapped to make decisions and giving them the opportunity to have an efficient life have been emphasized. Furthermore, this country has tried to create normal life conditions for the disabled by creating a number of required changes in society, e.g. promoting a positive societal attitude toward the disabled, changing the attitude of these people toward themselves, and boosting their self-esteem and self-confidence, improving the quality of their life, providing social support for use of public facilities, supplying them with additional amenities and information about their disabilities, and raising public awareness of the handicapped so that one accepts this group as human beings with unique and special capabilities. Another thing which is paid a great deal of attention to is the enhancement of facilities in public places, such as escalators, special paths, and audio signals at junctions which keep the disabled from being isolated and staying away from public and social activities. On the other hand, in different provinces of Canada, the disabled are provided with a variety of governmental aid. In the province of Quebec, the Regie des Rentes Quebec (RRQ) is in charge of the disabled and does what is needed in this regard.Read the full article in Persian in Page 46

Another Look at Shah About the book The Shahwritten by Dr. Abbas Milani

The book includes a collection of material about the analytic biography of Mohammad Reza Pahlavi, the last Shah of Iran, the translation of two reviews by non-Iranians of the book, as well as an interview with Ahmad-Reza Tabrizi, the manager of Persian Circle, the publisher of the Persian version of the book outside Iran, about the reasons for publishing this book, the experience of distributing its paperback and Internet versions, and the future programs of this publication office for reprinting the book and starting to support and distribute Iranian masterpieces. Read the full article in Persian in Page 36

Tax Rules for Home BusinessesMohammadAli Shakarmi

Encouraging the establishment of small businesses with limited capital by the private sector has been one of the permanent and key policies of the federal, provincial, and urban governments of Canada and accordingly, many supportive laws are devised and executed every year. Giving tax incentives is among these measures for businessmen who use a part of their home as an office in order to earn money. According to this law, such people are allowed to deduct a part of their home expenses from the income gained by running their business, which results in a decrease in their before-tax income and accordingly in the tax they have to pay. However, we should note that this law has not been passed to let entrepreneurs evade tax, but only to encourage them to set up their own businesses and to promote self-employment. As you will see, if the legal terms of the program are not observed but exploited to evade tax, the offenders will be punished and forced to pay heavy fines by the Canada Revenue Agency.Read the full article in Persian in Page 50

parnianmagazine.com

Snapshots10 December 2013 . No17

Page 56: Parnian 17

seizure drugs.The common signs of dry mouth include loss of glistening of oral mucosa which can appear thin, pale, dry and sticky, redness and fissuring of the tongue, loosening of dentures, thickening of the saliva, swelling of the salivary glands, bad breath as well as dry, cracked and peeling lips. Oral Health Complications of dry mouth

With the large role saliva plays in the mouth, it is not surprising that a condition that is usually caused by a decrease in salivary output will cause a significant number of dental complications. The most common oral health complications include bad breath, gum disease, dental caries and fungal infections.With the loss of the antibacterial role of saliva in protecting oral tissues most patients with dry mouth will see a significant increase in the risk of dental caries. The process that increases dental caries is accelerated owing to a reduction in oral irrigation and an inability to clear foods from the oral cavity rapidly.Difficulty eating, speaking and conditions such as bad breath commonly associated with dry mouth can have a significant impact on the patient’s psychosocial wellbeing and quality of life.How is dry mouth treated?Since dry mouth has many causes, it should not be surprising that there are different ways to treat it. If your physician or dentist can determine the cause of your oral dryness, her or she may be able to provide you with a specific cure. It may be possible for your doctor to advise you to stop taking those

drugs, reduce their intake or switch to another “less drying” medication. Sometimes, especially, in life threatening diseases, it may not be possible to change a patient’s drug intake pattern. If the dryness is due to a specific disease, e.g. diabetes, proper treatment of the disease will decrease the intensity of your oral symptoms. Occasionally, we do not know the causes of the diseases which produce dry mouth. This, for example, is the case with Sjögren’s Syndrome, rheumatoid arthritis and other conditions. In such cases, we try to relieve the symptoms of the disease rather than treat the disease itself. The following measures can help treat dry mouth and its associated symptoms: Keep Your Mouth Moist Sip water or other sugar-free juices frequently. It is particularly important to drink often while eating. This will aid chewing and swallowing and may enhance the taste of your food. You can carry a water bottle, like bicycle riders do, during the day and keep a glass of water at your bedside at night. Also, use a humidifier to increase the moisture content of the air in your room.Stimulate the flow of your salivaBy eating foods which require mastication.By chewing sugarless gum.By using, if possible, acid-tasting, sugarless (diabetic-type) candies.By “sucking” a cherry or olive pit; or the rind of a lemon or lime. Protect the Hard and Soft Tissues of your Mouth.Ask your dentist to teach you how to properly brush your teeth, and brush them after every meal.

Use dental floss daily. Ask your dentist to teach you how to scrape or brush the surface of your tongue, and do this every day. Use a fluoride toothpaste daily. In some cases, your dentist may prescribe the fabrication of a “mouth-guard”, like what athletes wear. A fluoride gel is placed in these trays and they are worn for several minutes every night. Decrease your intake of sugars and your snack frequency. Also, watch your intake of carbohydrates, like bread and pasta and cookies, etc. which tend to hang around in the mouth. Avoid or decrease your intake of spicy, salty or very acidic foods. Do not smoke Avoid or decrease your intake of alcohol Avoid or decrease your intake of caffeine-containing drinks and foods. Chew your food slowly and thoroughly, and sip water with it before swallowing. Salivary Substitutes (Artificial Saliva) or a mouth-gel can be used to lubricate your tissues. They sometimes make you feel less dry. See your dentist at least 3 times a year and have him/her routinely check you for evidence of early decay.

Dr. Nasrin Saba is a dentist and the owner of Bank Street Dentistry located at 1189 Bank Street.Phone #: (613) 241 1010. For further information visit her website at www.bankdentistry.com or send an email to [email protected]: The Evidence Based Management of Dry Mouth (Xerostomia) : http://www.advancingin.com

Page 57: Parnian 17

Helen a 60 year old retired teacher came to her dentist for her semi-annual exam and cleaning. During the exam the dentist detected 2 new decayed teeth. When asked about her dental care regimen at home, she explained that she had been exceptionally careful to follow the recommendations from the last visit by brushing appropriately twice daily and flossing once daily. Review of her chart showed an unusual increase in number of caries over the last couple of years. When asked her about symptoms of dry mouth and she mentioned that her saliva was a bit thicker since she was diagnosed with diabetes 2 years ago, but she thought it was just a normal part of aging. Her dentist decided that the best course of action was to assess her for dry mouth.

Many patients do not look at their dry mouth as a problem, but in reality this condition can not only impact a patient’s oral health, but also their overall quality of life.The average daily salivary output is approximately 1 liter per day. Although saliva is 99% water, the other important components of saliva such as electrolytes, proteins, enzymes and immunoglobulins play a key role in many aspects of oral health such as protection and lubrication, dilution, preparing food for swallowing and digestion, antibacterial action, taste and phonation.A significant proportion of patients presenting to dentists suffer from dry mouth which it is more common in women than men. Aging has no clinically significant impact on

salivary flow rates. However, dry mouth is more common in elderly patients which most likely due to medical conditions and medication.The most common causes of dry mouth are medications, radiation therapy of head and neck tumors and other medical conditions such as diabetes, hypothyroidism, a conditions in which the thyroid gland does not make enough thyroid hormone, and Sjögren’s syndrome which is an autoimmune disease that attacks and destroys the salivary glands. Dry mouth may also be associated with dehydration and poor nutrition.Medications that cause dry mouth include antidepressants, sedatives and tranquilizers, antihistamines, certain blood pressure medications, anti-Parkinson agents and anti-

Dry mouth and its complications Dr. Nasrin Saba DDS

Page 58: Parnian 17

Ford Scandal: Some Questions to Answer another QuestionPosing seven new questions, Dr. Vahid Tolooee emphasizes this question: “Why do a large number of Toronto residents still support Ford, despite all the media coverage against him which has resulted in the defamation of Toronto?” His fifth question is as follows:“Some people believe that Rob Ford represents the city of Toronto and that it is not correct for him to depict such an ugly picture of this city. Interestingly, Ford also reckons that he should not resign because he was elected by the people. Here, there is a subtle difference in how the word “represent” is interpreted and perceived. His opponents consider Rob Ford as the representative of the citizens of this city and are concerned about what the world would think about a city like Toronto, whose mayor has shown such inappropriate behavior. However, the word represent can have a different definition: brokerage. People elect someone as their representative, or as he was called in the early days of parliament in Iran, their delegate, to work on their behalf in the affairs they have elected him for. Considering this definition, the representative’s vulgar behavior does not reflect upon the people who elected him. Ford may insist on this definition and claim that he has worked according to his job description and that he therefore should not resign. He even claims that no one can prove that he had been financially corrupt or had not worked well as mayor. The question is, ‘Do people only expect their mayor to work hard, or, as Ford claims, not to waste the tax they pay and to execute the projects as planned?’ Now that they do not talk about his behavior, is it because they think that Ford is exactly like that?”

Read the full article in Persian in Page 26

Clarities and ambiguitiesAbout Canada Immigration Programs of 2014Majid Bastami

On October 28, 2013, Chris Alexander, the new immigration minister of Canada, announced the lists of immigration programs for 2014 in a report. 2014 is the first year he will have the entire year to run the ministry. This year is very important because at the end of this year, the highly crucial campaigns of the 2015 elections will begin. Looking at this report, it seems that: The new minister is not supposed to devise or implement any new ideas and instead is going to complete Kenney’s unfinished business. Remember that he and many others were appointed in the last change to the cabinet mainly as an electoral gesture in order to have younger and new figures related to the regions in which conservatives try to keep their seats in the next elections. Most probably, in 2014, many records will be broken in all kinds of programs, as well as in the number of admitted immigrants, mainly because of the 2015 elections. The Immigration Ministry is looking for skilled workers who are able to quickly move to different cities of Canada based on the needs of the labor market. A large number of files may be processed in 2014 in order to reduce the number of files which have piled up so far, especially in the federal skilled worker category. In addition, waiting time for parents’ programs will be considerably reduced. The programs of 2015 will probably be announced with a wider variety of jobs, but the application process will not be as simple as completing and sending in some forms. Therefore, those with high language proficiency, specialized capabilities, and job seeking skills (preparing a resume, having a rich profile on Linked-in, being ready for a telephone interview if the employer calls them) will have a greater chance of being admitted. Besides, giving proof of knowledge of the scientific and educational context of Canada will probably be beneficial. Hence, attending online courses at scientifically-specialized centers of Canada can also be useful. Note that all these are just mere hunches. It is likely that starting from 2015, the amount of time required to get a visa for those who are qualified will be reduced to less than one year and therefore, it will be very crucial for applicants to be prepared. In this new program, the political relations between Iran and Canada will definitely affect the success of Iranian applicants.

Read the full article in Persian in Page 14

parnianmagazine.com

Snapshots7آذر 1392. شماره 17

Page 59: Parnian 17

Immigrant Families Divided into Two PartsAn interview conducted by Dr. Vahid Tolooee with Dr. Behrang Seddiqi

Dr. Behrang Seddiqi has a PhD in sociology and is a university professor. His field of specialty is the theories of sociology and people-oriented sociology. He is also the manager of the people-oriented sociology group of the Iranian Sociology Association. Since he immigrated to Canada, he has been involved in social issues that immigrants face. Currently, he is cooperating in research on the situation of Iranian immigrants in Canada. In this interview, he discusses the reasons that make one of the parents (usually the father) live in the homeland and the rest of the family live in the new country, as well as the opportunities and problems caused by this separation of the family. Emotional and cultural gaps, as well as delay in the father’s being accepted and integrated into society, are among the problems caused by this separation. On the other hand, the mother’s advancement and independence in the new country and the father’s role as a cultural interface in transferring the culture of the mother country to the next generations are among its advantages. Besides, economic problems of the family will be tackled and the problems caused by failure in being absorbed in the labor market of the new country will be reduced, although the total expenses of the family will be increased. “Usually the first messages newcomers receive from the new environment is that it is difficult to be integrated into the destination society and that it takes a relatively long time to have the life they have expected. The problems of learning the new language and finding a job are usually the first problems immigrants encounter and these problems cannot be solved quickly. In such situations, there are people who are not willing to, or cannot go through this period, or who think it is hopeless to get their expected positions after this period. Such people tend to lead dual lives and seem to oscillate between the homeland and the new country. This can preserve a family’s economic resources, and relax some of the psychological and physical pressures an immigrant family faces, though it can also create new problems.”

Read the full article in Persian in Page 30

The Reasons and Social Effects of the Separation of Family MembersVahid Tolooee, PhD.

Despite the fact that much research and public perception emphasize that economic issues are the main factor which leads to members of a family living apart, as Glick (2010) shows by reviewing the studies conducted on immigrant families, this separation of the members of the family mainly depends on the situation of the immigrants’ community in the new land, the context of the family, and the personal motives of the family members. The assumption is that the family itself decides to accept this separation, even though emotional and spiritual bonds are still in place. Therefore, a family which is in the process of a separation before divorce does not fall into this category. The main point here is the decision made by the influential members of the family, e.g. the parents, and the personal and social consequences of this decision. One of the social consequences is that the immigrant population in the host country may come to consist mainly of a single gender (mostly female), so that finally immigration policies may change. Besides, usage of the facilities of the host country by the members who stay in the home country may cause legal interference. At the same time, the adaptation of the political dependencies will be important for the society at the macro level. The members who stay in the homeland are still considered as members of the immigrant family and the host government is obliged to support them in the framework of its laws and regulations.

Read the full article in Persian in Page 34

parnianmagazine.com

Snapshots6 December 2013 . No17

Page 60: Parnian 17

them as spoiled, most children from one-child families are faced with difficult challenges, often stemming from the parents’ decisions to immigrate. Immigration often requires families to start over again, and this “starting over” process results in few monetary resources for parents to spoil their one child. In fact, most one-child families immigrate in order to provide a better lifestyle for their child in a new country, and parents therefore expect a lot back from their children in return. Living in an open country with a variety of resources means that parents often view things, such as low grades, as the result of their child being ungrateful or lazy, and never as their child’s inability to thrive in a certain area despite working hard. Areas such as mathematics and sciences are of particular concern as parents expect their one-child to be strong in these areas in order to land a future position in medicine, law, or business. Having only one-child means that parents are often investing most of their time and energy into their only child; this, in turn, greatly affects the child’s pressure load in wanting to impress their parents and to make them happy. No child wants to disappoint their parents, and children of immigrants are generally all too familiar with how much their parents have done for them in order to get them where they are. The problem with being only one child however, is that if one happens to disappoint one’s parents, the burden of disappointment is never shared. Being an only-child also comes with a lot of loneliness, especially when you have just immigrated and haven’t learned English or made friends yet. Although some only-children express their happiness in never having to share something, such as their rooms or toys, it nevertheless ceases to be seen as a beneficial aspect to me. Sharing is something that all children must learn, whether in their families or as they go through school, so learning to share with one’s siblings is only a part of life and reinforces that important message. Later on, as children age and become adults, team-working becomes another big skill

that is valued by society, and one that is, once again, further reinforced by having siblings or a big family. Siblings can also support one another and further aid each other’s growth. Immigrant parents are often unfamiliar with a foreign and Westernized education system, but siblings can assist and advise each other when the parents are unable to do so. I wonder what Iranian families will be like in the future, especially those that comprise of parents who are both only-children. If both parents are only-children, their children will consequently not have any biological aunts or uncles thus downsizing from the traditionally large families that Iranians have. Having only child therefore has immense effects, not just on one’s immediate family, but on one’s future grandchildren as well. All in all, I think it is incredibly important to consider how profound these effects can be. It will always seem as if there will be a better time to have more children. It will always seem as if you can save more money, have a better job, or a bigger house, but you only have so long to start and raise a family. The rewards and benefits from having a larger family are profound; why deprive your child of a sibling?

The translated version is available in page 48

Immigrant parents are often unfamiliar with a foreign and Westernized education system, but siblings can assist and advise each other when the parents are unable to do so

parnianmagazine.com

2nd Generation5آذر 1392. شماره 17

Page 61: Parnian 17

The human population has substantially grown during the 20th century; according to the United Nations, an estimated 1.6 billion people have quickly grown to 7.1 billion inhabitants. In light of this already large and continuously growing population, it is no wonder that human dynamics and traditions are changing as well. A large population equates to a high degree of competition for various commodities, including jobs, as well as higher costs of living as resources begin to run scarce. One phenomenon that is evidently seen in Iran, as a result of a large population under pressure for resources, is the growing extent of one-child families. It is innate tradition in Iranian culture to get married and start one’s own family, and families have traditionally been comprised of a few children. Thus, children often grew up with numerous aunts, uncles, and cousins and family-bonds were also particular strong. As the government and economy continues to shift along an ever-changing spectrum however, more and more families are choosing to have

only one child and instead investing most of their time and energy in raising and nurturing that one child. Once viewed as a rare phenomenon, it has now become quite common to see one-child families therefore raising questions as to how this will affect Iranian families and traditions in the future. As an only child, I always looked upon larger families with awe, often wishing I had my own siblings to play, grow up with, and to turn to. I never blamed my parents, for I knew that they were unable to conceive a sibling for me, and I always knew that a large family is what they originally aspired for as well. Growing up as an only child has its own ups and downs. Most people view only-children as being spoiled and as having their parents’ full and undivided attention. What they fail to see however, is the extent to which having such attention can affect a child, especially if there is large emphasis on rearing one’s child as successful. Although there are children that are reared with having everything that they want thus deeming

The Increase of One-Child Families: What It’s Like To Bean Only Child

Immigration often requires families to start over again, and this “starting over” process results in few monetary resources for parents to spoil their one child

پونه وزیریPouneh Vaziri

parnianmagazine.com

2nd Generation4 December 2013 . No17

Page 62: Parnian 17

We have heard interesting news about corruption in different levels of the Canadian government. Some time ago, the mass media made a big deal about the covert relationship between Mafia and the municipal authorities in several cities of Quebec. A special committee was established in order to investigate the dimensions of the corruption. The mayors of a number of Quebec cities, including the mayor of the big city of Laval to the north of Montreal, were arrested and the mayor of Montreal resigned, his temporary substitute being assigned by the city council until the next elections. Now he is also in prison. In November, the people of Montreal went to the polls and expressed their dissatisfaction with the former mayor and his colleagues. In 2006, the Conservative Party of Canada, led by Stephen Harper, started a campaign against corruption, claiming that there is corruption in the Liberal Party. It also claimed that it would form the most transparent government of Canada. People could not trust the Conservative Party, although they had lost their confidence in liberals. It hadn’t been long since Mr.

Mulroney, the former conservative Prime Minister and Mr. Harper’s master, was accused. That was why Mr. Harper only managed to form his minority government in 2006. The same thing happened again in 2008. In 2011, he managed to form a majority government with just a little more than 30 percent of the votes cast by people, by making a lot of promises to different strata of the country, sending his Immigration Minister to give speeches in the communities where there were a lot of immigrants and victory in elections could make the conservatives the majority, as well as giving attractive promises in the field of immigration and also exploiting the weakness in the leadership of the Liberal party, the competition between the Liberal party and the NDP, and – based on some allegations (which are still under investigations) -- using illegal advertising tricks such as RoboCalls.

Since the day Mr. Harper and his friends took power, they have neither remembered their immigration promises, nor been accountable to public opinion, as if all that were just for the sake of winning

a huge majority, which they have at the moment. These days we have an interesting situation. On one hand, the scandal of Harper and his friends has been made clear to the public and the Canadian people now know that the Prime Minister, who used to claim that he was honest and clean, is not clean at all and even resorts to lying in order to keep in power. On the other hand, his loyal friend and famous supporter, Mr. Ford, the mayor of Toronto, has made trouble for him as his scandal has made the media all over the world talk about Toronto and Canada, so that this time the Prime Minister’s main concern is to keep away from him, just as he kept away from Senator Duffy, which led to more scandal. It’s not surprising that Mr. Prime Minister and his loyal friends refrain from commenting on Ford. The mayor of the biggest city of Canada was involved in a scandal yet the Prime Minister cannot speak about his corruption or at least condemn it for advertising purposes. As we have seen, corruption is widespread and those who were supposed to protect people’s rights and to prevent the financial resources of people from being wasted are instead pioneers in violating these rights. What can we do, other than actively try to prevent corrupt people from taking power? By the way, what percentage of us who have the right to vote went to the polls and voted vigilantly?

The Persian version is available in page 10

Never-ending Wrongdoings of Apparently Honest Governments

Ali [email protected]

parnianmagazine.com

Publishers Note3آذر 1392. شماره 17

Page 63: Parnian 17

Volume 3, Number 4, December 2013

ISSN 2291-2940 (Print)ISSN 2291-2959 (Online)

Publisher: Parnian Media Groups Inc.Manager: Ali Mokhtari [email protected]: Majid Bastami [email protected] Deputy Editor: Mostafa Mokhtari [email protected] Director, Public Relations and HR:Leili [email protected] and Layout: Mohammad Khoshkam, Hossein Esmaeili, IT Manager and Applications Developer: Shahab MokhtariPersian to English translator: Mahdi FallahEnglish editor: Mark Lee

Contributors: Abdolrasoul Dayyani, Ensieh Ghafourian, Nadia Ghayouri, Saghi Motahari ،Vahid Namazi, Yahya Natanzi, Mitra Roshan, Farahnaz Samii, Ali Shakarami, Neshat Tehrani, Vahid Tolooei, Pouneh Vaziri

Address: 1980 Sherbrooke W, Suite#860Montreal, Quebec, Canada, H3H1E8Tel: 1 (514) 903-4726 Fax: 1 (514) 439-4726Toronto: 1 (647) 429-1848 Vancouver: 1 (604) 909-3073Email: [email protected] site: www.parnianmagazine.com

A Magazine for Iranian Immigrants

Publisher's Note3    Never-ending Wrongdoings of Apparently Honest Governments

2nd Generation4 What It’s Like To Be an Only Child

Snapshots6 Immigrant Families Divided into Two Parts6 The Reasons and Social Effects of the Separation of Family Members7 Ford Scandal: Some Questions to Answer another Question7 Clarities and ambiguities10 Nobody Cries for Soodabeh10 Another Look at Shah10 Tax Rules for Home Businesses10 Supporting People with Disabilities in Quebec

Page 4

Page 7Page 10

parnianmagazine.com

Content2 December 2013 . No17