medrese ve İlahiyat kavşağında İslÂmÎ İlİmler...

10
Medrese ve İlahiyat Kavşağında İSLÂMÎ İLİMLER (Uluslararası Sempozyum) ّ ﻗﻠﻴﺪﻱ◌ّ ◌◌َ ﻳﻨﻴﺔ ﺍﻟﺖّ ﺓ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻤﺪﺍرﺱ ﺍﻟﺪّ ◌◌َ ﺍﻟﻤﺆﺗﻤﺮ ﺍﻟﺪوﻟﻲ ﻟﻠﻌﻠﻮﻡ ﺍإﻟﺴﺎﻟﻤﻲ ﺓ ﺍﻟﻤﻌﺎﺻﺮﺓّ ﻳﻨﻲ◌ّ ﺍﺕ ﺍﻟﺪّ وﺍﻟﻜﻠﻲ◌Islamic Sciences at the Crossroad of Madrasah and Theology (International Symposium) 29 Haziran - 1 Temmuz 2012 29 June – 1 July 2012 Editör Yrd. Doç. Dr. İsmail N A R İN Bingöl Üniversitesi Yayınları 2013 1. Cilt

Upload: others

Post on 21-Feb-2021

9 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

Page 1: Medrese ve İlahiyat Kavşağında İSLÂMÎ İLİMLER ...isamveri.org/pdfdrg/G00033/2013_1/2013_1_CELALIZADEC.pdf · 29 Haziran - 1 Temmuz 2012 29 June – 1 July 2012 Editör Yrd

Medrese ve İlahiyat Kavşağında

İSLÂMÎ İLİMLER

(Uluslararası Sempozyum)

المؤتمر الدولي للعلوم اإلسالميَ◌ّ◌ة بين المدارس الدّ◌ينية التَ◌◌قّليديّ◌ة

والكليّ◌ات الد◌يّنيّ◌ة المعاصرة

Islamic Sciences at the Crossroad of Madrasah and Theology

(International Symposium)

29 Haziran - 1 Temmuz 2012

29 June – 1 July 2012

Editör

Yrd. Doç. Dr. İsmail NARİN

Bingöl Üniversitesi Yayınları

2013

1. Cilt

Page 2: Medrese ve İlahiyat Kavşağında İSLÂMÎ İLİMLER ...isamveri.org/pdfdrg/G00033/2013_1/2013_1_CELALIZADEC.pdf · 29 Haziran - 1 Temmuz 2012 29 June – 1 July 2012 Editör Yrd

سرانجام مدارس دينی اهل سنت در ايران با رويکردی به کردستان

جلال جلالی زاده1

به شمشيری مه لا له ت بو که وا جه رگی مه لا له ت بوبه لی مه شهوری ئافاقه مه لا نيوينوه ی مه لاله ت بو

ناری

آموزش علوم اسلامی در ايران و کردستان

اسلام از آغاز نزول وحی بر پيامبر گرامی اسلام بر ارزش علم و دانش آموخن تأکيد نموده است، آيات اول سوره علق و سوره قلم در آغازين روزهای بعثت پيامبر}صلی الله عليه وسلم{ آن هم در محيط جاهلی آن روز عربستان نشان دهنده اهميت دادن و اهتمام ويژه اسلام به علم و تأثير علم در پيشرفت جوامع و مبارزه با

خرافات، جهل، جمود و گمراهی می باشد.

به عنوان نمونه آيات فراوانی در قرآن هستند که علما را بر ديگران برتری داده و با ديد احترام به آنان نگريسته و آنان را در رديف فرشتگان قرار داده اند.

}قل هل يستوی الذين يعلمون والذين لا يعلمون{ زمر: 9

}شهدالله أنه لا إله إلا هو والملائکه وأولو االعلم قائما بالقسط لا إله هو العزيز الحکيم{ آل عمران: 18

}إنما يخشی الله من عباده العلماء{ فاطر: 28

}يرفع الله الذين آمنوا منکم والذين أوتوا العلم درجات والله بما تعملون خبير{ مجادله: 11

احاديث زيادی نيز از حضرت در فضيلت علم روايت شده است که می توان به چند حديث اشاره کرد: أطلبوا العلم و لو بالصين. فإنّ طلب العلم فريضة علی کل مسلم إن الملائکة تضع أجنحها لطالب العلم رضا بما يطلب )فيض القدير، ج 1/ ص 693( و يا فرموده: إذا أراد الله بعبد خيرا فقّهه فی الدين و ألهمه رشده )فيض

القدير، ج 1 / ص 333(

.]j _ [email protected][1 دکتر، استاد رشته فقه شافعی، دانشکده الهيات، دانشگاه تهران، ايران

Page 3: Medrese ve İlahiyat Kavşağında İSLÂMÎ İLİMLER ...isamveri.org/pdfdrg/G00033/2013_1/2013_1_CELALIZADEC.pdf · 29 Haziran - 1 Temmuz 2012 29 June – 1 July 2012 Editör Yrd

364 Medrese ve İlahiyat Kavşağında İSLÂMÎ İLİMLER

اهتمام پيامبر }صلی الله عليه وسلم{به تعليم قرآن و سنت موجب شد تا عده ای از صحابه به اجتهاد و فتوا بپردازند که برخی بيشتر و برخی کمتر در اين ميدان فعال بودند که می توان به خلفای راشدين، عائشه

أم المومنين، عبدالله بن عباس و زيد بن ثابت اشاره کرد .)الاحكام، ابن حزم، ج 5 / 92،93(

پس از دوره پيامبر }صلی الله عليه وسلم{دوره بزرگان صحابه و خلفای راشدين فرا می رسد که از سال يازدهم هجری تا سال چهلم هجری تداوم پيدا می کند و اهل فقه و فتوا از صحابه به »قراء« ملقب شده بودند.

بعد از پايان دوره خلفای راشدين، عصر صحابه و تابعين از سال چهل و يکم آغاز می شود هر چند منابع اجتهاد يکی است اما دارای ويژگی هايی است که آن را از دوره قبلی متمايز می گرداند که عبارتند از:

رغبت بيشتر مردم به تعمق و تدبر در معانی نصوص، -1

2- اختلاف در عمل به روايات به سبب ظهور فرقه های کلامی،

شيوع اخبار روايات ) نحو إعادة بناء علوم الأمة، ابو الفضل، ص 198( -3

پس از انقراض عصر صحابه در پايان قرن اول هجری عهد تابعين آغاز می شود يعنی با وفات عامر بن واثله بن عبدالله )ابوالطفيل( در سال )100 ه( اين دوره پايان می يابد و در دوره تابعين اکثر سردمداران فقه موالی )بردگان آزاد شده( هستند که شاگردان صحابه بوده اند مانند نافع مولی ابن عمر، عکرمه مولی ابن عباس، عطاء ابن رباح فقيه مکه و ديگران. که هر چند اختلاف زيادی در بين روش آنان در استنباط احکام فقهی نيست ولی آثار و نشانه های آن بيش از پيش برجسته تر می شود و اختلاف رأی در بين مجتهدان در مسائل مختلف آشکار تر می شود که موجب می شود عمر بن عبدالعزيز دستور به جمع و گردآوری سنن و نوشن آنها نمايد و کار فتوا را در

شهرها به اشخاص معينی واگذار نمايد. )قضايا الفقة و الفکر المعاصر، ج 2 / ص 161(

پس از سپری شدن اين دوره عصر اتباع تابعين و ائمه مجتهدين فرا می رسد و همانگونه که امام ولی الله دهلوی می گويد: فقهای اين عصر به حديث پيامبر و داوری قاضيان و اجتهاد مجتهدان پيشين عمل می کردند و خود

نيز اجتهاد می کردند )حجة الله البالغة ج 1 / ص 285(

پس از اينکه صحابه در شهرهای مختلف به عنوان قاضی، مفتی و معلم پراکنده شدند و تابعين و اتباع تابعين وارثان علم و روشهای بحث و تحقيق از آنان شدند دو ديدگاه يا دو مکتب در اين زمينه به وجود آمد که به نام مدرسه اهل حديث و اهل رأی اشتهار پيدا کردند که هريک دارای ويژگی هايی است که آن را از ديگر متمايز می گرداند که نهاد مدرسه اهل حديث امام مالکی و نهاد مدرسه اهل رأی امام ابوحنيفه می گردند )قضايا الفقة

و الفکر المعاصر ج2 / ص 165(

همچنانکه اشاره شد اولين معلم و مربی مسلمانان پيامبر اسلام }صلی الله عليه وسلم{ بود و از مسجد که در واقع اولين پايگاه تعليمات اسلامی بود آغاز کرد. مسجد محل تجمع مسلمين، مرکز تصميم گيری و مشورت درباره امور مهم و سرنوشت ساز و در کنار آن مرکز تعليم و آموزش بود، يعنی اولين حلقه های درس در مسجد تشکيل شد، و روايت شده که روزی رسول خدا وارد مسجد شد و ديد که از جمع حضار دو حلقه تشکيل شده است، يک حلقه به ذکر و عبادت مشغول و ديگری به تعلم و تعليم سرگرم، و چون نيک نگريست گفت: هر

Page 4: Medrese ve İlahiyat Kavşağında İSLÂMÎ İLİMLER ...isamveri.org/pdfdrg/G00033/2013_1/2013_1_CELALIZADEC.pdf · 29 Haziran - 1 Temmuz 2012 29 June – 1 July 2012 Editör Yrd

جلال جلالی زاده365

دو گروه نيک کردارند اما من برای تعليم فرستاده شده ام )خدمات متقابل اسلام و ايران، ص 437(

تا روزگار خليفه دوم که مرزهای اسلامی از حدود جزيرة العرب فراتر نرفته بود مراکز فعال تعليمات اسلامی، مسجدالنبی و مسجد الحرام در مکه و گاه، خانه اصحاب در آن ديار بود.

اواخر دهه دوم هجری با افزايش چشمگير دامنه فتوحات مسلمين مرزهای اسلام از سوی شرق و غرب گسترش يافت و جمع کثيری به آيين اسلام گرويدند که در زبان و نژاد با اعراب مسلمان مغايرت داشتند، در نتيجه در شهرهای مختلف مساجد بزرگی ساخته شد که علاوه بر مسائل دينی و سياسی مسائل علمی نيز مطرح

می شد و تشکيل حلقه های درس که شرکت در آن برای هر جوينده دانش ممکن بود.

در شهرهای بصره، کوفه، فسطاط، مسجدالاقصی، جامع اموی، دمشق، جامع زيتونه تونس، جامع قيروان مراکش از مراکز مهم و مشهور آموزش اسلامی در اين دوره بوده اند.

ابن بطوطه در سفرنامه خود بارها به تشکيل مجالس درس در مساجد شهرهای مختلف جهان اسلام اشاره می کند چنانکه از مسجد جامع دمشق و نيز نحوه تدريس در جامع زيتونه تونس ياد می کند که هم اکنون نيز از بزرگترين مراکز درس و بحث علوم اسلامی در تونس است. )سفرنامه ابن بطوطه، ص 9 به نقل از سير آموزش

در ميان مسلمين، ص 13(

از سوی ديگر دو شهر کوفه و بصره که در سرزمين های ايرانی و همزمان با پيوسن اين اراضی به قلمرو اسلام بنياد گرديد مرکز تجمع ايرانيان مسلمان شد. که بر اساس نياز به آموخن زبان قرآن و آيين جديد به ايجاد زمينه های مساعد برای تعليم و تعلم زبان عربی پرداختند و چندی نپاييد که اين دو شهر از مراکز پر رونق علوم

و معارف اسلامی شد.

شخصيت هايی مانند حسن بصری، کسائی، سيبويه، عبدالله مقفع، ابوحنيفه صاحبان صحاح و خيلی ديگر از علما که ريشه ايرانی داشتند در اين شهرها به تحصيل و تعليم پرداختند )تاريخ دانشگاه های بزرگ اسلامی،

ص7(

ظهور مکاتب کلامی معتزلی و اشعری و اختلاف درباره صفات خداوند و بحث مخلوق بودن يا نبودن قرآن منجر به مجادلات و مناقشات کلامی در ميان علما شد.

و افکار و يونان فلسفه فنون و علوم معتصم، و مأمون با خلافت همزمان قمری سوم هجری قرن در ميدان عباسی خلفای از برخی پشتيبانی با معتزله متکلمان و می يابد رواج مردوم بين اعتزالی انديشه های دار عرصه مسائل کلامی و عقيدتی می شوند، اما قيام ابوالحسن اشعری در مقابل آنان موجب شد که دائره انديشه های اعتزالی در جامعه اسلامی تنگ تر شود و بعد از او شاگردانش افرادی مانند قاضی ابوبکر باقلانی، شيخ ابواسحاق اسفرائينی، ابواسحاق شيرازی و امام الحرمين نهضت فکری و انقلابی او را ادامه دهند، اما در زمان ابوالحسن اشعری فلسفه دوران طفوليت خويش را می پيمود ولی مقارن با قرن پنجم هجری فلسفه به اوج جوانی خويش رسيد و پنجه هايش را بر پيکره جامعه اسلامی فرو برده بود و اوضاع اجتماعی، فرهنگی و فکری بسيار متشنج و خراب شده بود که شخصيتی بی نظير مانند امام غزالی ظهور می کند و روح تازه ای در کالبد

عقايد اهل سنت و جماعت می دمد و کتابهايی مانند »فيصل التفرقه بين الاسلام و الزندقه« را می نويسد.

Page 5: Medrese ve İlahiyat Kavşağında İSLÂMÎ İLİMLER ...isamveri.org/pdfdrg/G00033/2013_1/2013_1_CELALIZADEC.pdf · 29 Haziran - 1 Temmuz 2012 29 June – 1 July 2012 Editör Yrd

366 Medrese ve İlahiyat Kavşağında İSLÂMÎ İLİMLER

بعدها بزرگانی مانند جلال الدين بلخی با نگاشن مثنوی معنوی روش جديد استدلالی را بر می گزينند )نقش طلاب و حوزه های علميه در جامعه ، ابوالحسن ندوی ص 36 – 35(

رشد و توسعه علوم و مدارس منجر به اين شد که مدرسه ها وسعت يابند و بيش از مساجد نيز گسترش پيدا کنند و طليعه بناهای بزرگی به نام مدرسه، دارالعلم، دارالحکمه، دارالکتب و غيره مستقلا به وجود آمد که به تعليم اختصاص داشت اين مدارس در طول تاريخ اسلام از اروپا تا ايران تا آفريقا و از آن سو تا چين بر حسب شرايط سياسی، رشد فرهنگی، روح حاکم بر جامعه، تحول تمدن و علوم، ارتقا يا انحطاط بينش فقهی و مذهبی رايج در هر عصر و منطقه ای به گونه ای بود و دررسی رشته های علمی، شيوه های تدريس و نوع اداره

آن تفاوت می کرد.

)مسير آموزش در ميان مسلمين، ص 123(

از اوائل سده سوم هجری همزمان با خلافت مأمون عباسی )198-218 ه.ق( سلسله های مستقل ايرانی نخست در خراسان و به تدريج در ساير بلاد ايران تاسيس شد و بخش بزرگی از شرق اسلام از زير سلطه خلافت

اسلامی آزاد شد.

ايران و سپس به ترکمنان سلجوقی تا ورود ايران در نيمه مستقل و مستقل از زمان تشکيل سلسه های استيلای ايشان بر بغداد در نيمه سده پنجم هجری برای خلفای بغداد جز نامی باقی نماند و غالب ايشان در عمل دست نشانده امرای شيعی مذهب آل بويه بودند. در عصر حکومت های ملوک الطواريفی هر يک از امرا و شاهان محلی به ترويج دانش و فرهنگ اسلام و ايران کوشيدند و دانشمندان را در گوشه و کنار مملکت به دربار خود فرا خواندند، در اين دوره درخشان شهرهای مهم ايران چون نيشابور، مرو، هرات، اصفهان، ری، شيراز، کرمان، همدان، گرگان از مراکز رونق علمی و ادبی و مجمع اهل فضل و دانش بود. )دانشگاه های بزرگ

اسلامی، ص 17(

در سده چهارم هجری قمری در جهان اسلام مصادف با رشد انديشه شيعی است که يک جهت آن شکل گيری دولت های شيعی مذهبان فاطيمان در مصر، آل بويه در عراق و ايران آل حمدان )حمدانيان( در سوره و دولت زيدی ها در يمن بود. در حاکميت اين دولت های شيعی علاوه بر رشد تشيع و تقويت شهرهای شيعی و تامين امنيت برای شيعيان، زمينه فعاليت های علمی شيعه نيز فراهم گرديد. عقايد و احاديث شيعی در قالب کتاب ها و رساله ها توسط عالمان شيعه تدوين و عرضه گرديد. اين موقعيت به رشد مدارس شيعی کمک شايانی کرد. با سقوط آل بويه شيعی به دست سلجوقيان در جايگزينی شيوه تفکر سنی )شافعی( برای آموزش مواد دينی مدرسه ها و مراکز علمی را ساختند که به نام نظاميه خوانده شدند، )مدارس نظاميه و تأثيرات علمی

و اجتماعی آن، ص 69(

وجود شهرهای مهمی مانند نيشابور زادگاه نخستين مدارس اسلامی، مجمع دانشمندان بزرگ از شعراء، ادبا، محدثان، فقها، مورخان، رياضی دانان، فلاسفه و پزشکان بود که در تاريخ فرهنگ و تمدن اسلام به عنوان دارالعلم شهرت يافت، شهرهای مرو، هرات، ری، اصفهان، تبريز، کرمان، طبرستان، طوس، هر يک محل پرورش بسياری

از مفاخر جهان اسلامی می باشد.

مدارس نظاميه که تأسيس آنها با توجه به عوامل خاص سياسی و مذهبی صورت گرفته از آغاز به کار در

Page 6: Medrese ve İlahiyat Kavşağında İSLÂMÎ İLİMLER ...isamveri.org/pdfdrg/G00033/2013_1/2013_1_CELALIZADEC.pdf · 29 Haziran - 1 Temmuz 2012 29 June – 1 July 2012 Editör Yrd

جلال جلالی زاده367

نيمه دوم سده پنجم تا ديرگاهی بيش از سه قرن منشأ تحولاتی شگرف در زمينه های سياسی، علمی و مذهبی جهان اسلام يا لااقل در قسمت شرق و قلمرو حکام سلجوقی و خلفای عباسی گرديده است.

پس از دوره سلجوقی و حکومت ترکان خوارزمشاهی يورش وحشيانه مغولان به مناطق شرقی ايران و کشتار بی رحمانه سکنه شهرهای خراسان آغاز شد که برق آسا نواحی شمالی و مرکزی ايران را فرا گرفت. با کشتار جمع کثيری از دانشمندان و خرابی و ويرانی مراکز علمی يک باره بساط علم و معرفت و حتی اميد به زندگی از اين ديار رخت بربست و دوران رشد و شکوفايی علوم به رکود و قهقرا گرائيد و سير کاروان مصيبت زده علوم و معارف اسلامی لنگ لنگان بی هيچ زاد و توشه ای راهی که سرزمين های غربی اسلام شد و در آن ديار هم هر چند اندک رونق علمی برای چند صباحی پديد آمد در آثار و مؤلفان دانشمندان آن ديار – هيچ نشانه ای از نوآوری و ابداع و ابتکار ديده نشد و مؤلفان علمی در واقع شرح و يا تفسير با تحشيه ای بود بر آثار اسلامی، پس از نظاميه ها نيز مدارس ديگری در ايران ساخته شد از جمله در اصفهان ملکشاه سلجوقی مدرسه ای ساخت و آن را بر دو فرقه حنفی و شافعی وقف کرد. در نيشابور مدارسی به نام مدرسه خاتون مهد عراق، مدرسه مرويه، مدرسه دروازه عراق، مدرسه ميان بازار و مدارس ديگر بوده است در يزد و کرمان مدارس متعددی مجهز

به کتابخانه و ساير لوازم ديگر تأسيس شده بود، گرگان، ری، همدان، شيراز و کاشان نيز مدارسی ساخته شد.

و مدرسه سلطانيه در محمدخوابنده سلطان شد، ساخته ايران نواحی در مدارسی نيز مغولان دوره در خانگاهی بنا کرد. امرا و حکمرانان محل نيز مدارس و مؤسسات تعليمی فراهانی بنا نهادند. به دستور رشيدالدين

فضل الله همدانی )م، 818هـ( در تبريز مدرسه رشيديه تأسيس شد.

در دوره تيموری و پس از آن نيز مدارسی ايجاد گشته است از جمله در عهد شاهرخ تيموری يکی از جواری مدرسه »پريزاد« را در مشهد بنا نهاد، در شيراز، صدرالدين دشتکی در محله دشتک مدرسه ای بنا کرد و در يزد

مدرسه »حافظيه« را تأسيس کرد.

پس از دوره ايلخانيان سلسله شيعی مذهب صفوی در مناطق ايران حاکم شد و دوره ديگری از فعاليت تعليمات شيعی در بخش وسيعی از قلمرو اسلام آغاز شد. البته اکثر مدارس از نظاميه به بعد )تا دوره صفويه( متعلق به اهل سنت و جماعت بود. اما شيعيان اماميه نيز در شهرهای ری، قزوين، قم، آوه، مازندران و کاشان

و در نواحی بيهق و سبزوار که در قديم مراکز مهم شيعه بوده است مدارس و کتابخانه های معتبر داشتند.

اما فرهانی می گويد: با به قدرت رسيدن شاه اسماعيل، بسياری از علمای ايران توسط او کشته و يا از کشور رانده شده بودند و تکيه بر روحانيون ايرانی موجود و قدرت بخشيدن به آنان در کشاکش درگيری عناصر ترک و تاجيک در حکومت چندان به سود صفويان نبود. از اين رو دولت صفوی تصميم گرفت همان شيوه ای را پيش بگيرد که حکومت سربداران برای دعوت از شهيد اول به ايران و ترويج و توسعه تشيع به کار برد »ودر نتيجه تربيت يافتگان مکتب علمی شهيد اول را از جبل عامل به ايران فرا خواند )ساختار نهاد و انديشه دينی

در ايران عصر صفوی، ص 143(

پس از دوره صفويه و سلطه تشيع بر ايران مدارس دينی اهل سنت از رونق افتاد و باز هم مساجد و اطاقهايی که در کنار مساجد به نام حجره ساخته می شد محل استراحت و زندگی طلاب علوم دينی به شمار می آمد در ميان اهل تشيع در شهرهايی مانند مشهد و اصفهان مدارسی برای طلاب اهل تشيع دائر شد اما از گذشته

Page 7: Medrese ve İlahiyat Kavşağında İSLÂMÎ İLİMLER ...isamveri.org/pdfdrg/G00033/2013_1/2013_1_CELALIZADEC.pdf · 29 Haziran - 1 Temmuz 2012 29 June – 1 July 2012 Editör Yrd

368 Medrese ve İlahiyat Kavşağında İSLÂMÎ İLİMLER

نجف به عنوان يک مدرسه دينی معتبر محل پرورش علما بود، تا اين اواخر که حوزه علميه قم توسط آيت الله حائری يزدی بنا نهاده شد.

اما در مناطق اهل سنت ايران به ويژه در مناطق مرزی اکثر طلاب به کشورهای همجوار برای آموزش علوم دينی می رفتند، در بلوچستان و خراسان به پاکستان و در کردستان ايران به کردستان عراق می رفتند.

اما بعدها مدارس در شرق و جنوب و شمال ايران تأسيس و يک نوع تمرکز ايجاد شد.

اما در کردستان مرکز مهمی که محل تجمع طلاب و علما باشد نبود و اکثر علمای بزرگ در روستاها سکونت داشتند و حداکثر تا ده نفر طلبه در آنجا به تدريس اشتغال داشتند. اما در سال 1340 در شهرهای مهاباد و سنندج مدارسی تحت نظر دولت به نام مدرسه علوم دينی تأسيس شد که هر چند طلاب زيادی را گردآورد اما نقش چندانی در تربيت و پرورش علما نداشتند. و اکثر اين طلاب شبانه در مدارس دولتی هم زمان درس

می خواندند تا در ادارات دولتی فارغ استخدام شوند.

علاوه بر آن در دانشکده الهيات دانشگاه تهران در سال 1328 کرسی فقه شافعی و حنفی تأسيس و هر سال امتحانی از علمای اهل سنت برگزار می شد و مدارک اجتهاد و افتا به علما داده می شد که بيشتر در دفاتر

ازدواج و طلاق و دادگستری کارايی داشت.

در کردستان ايران در برخی از شهرها عالمانی به نام شيخ الاسلام بودند که اغلب اين لقب را شاه به آنان می داد و تنها يکی از علمای کرد به نام شيخ محمد مردوخ ملقب به لقب آيت الله شد که اين ويژه روحانيان اهل تشيع است که پس از انقلاب با فوت سيد محمد شيخ الاسلام استاد ممتاز دانشگاه تهران و ترور ملا محمد شيخ الاسلامی عملا لقب شيخ الاسلامی برچيده شد تنها دکتر اسعد شيخ الاسلامی اين لقب را دارد که از سوی

پدرش به عنوان جانشين خودش تعيين شده است.

سيد محمد مفتی، ملا محمود مانند اساتيدی از دعوت و تهران دانشگاه در شافعی فقه تأسيس کرسی شيخ الاسلام، حاج عبدالرحمان آقای مهتدی و علامه احمد مفتی زاده موجب شد تا برخی از علمای اهل سنت در دانشکده الهيات به ادامه تحصيل بپردازند و مدارج دانشگاهی را طی کنند و در دانشگاه ها در رشته های

علوم اسلامی تدريس کنند.

تا قبل از انقلاب روش سنتی حاکم بر مدارس دينی در کردستان همان نظام طلبگی معمول در ديگر مناطق کردستان و به سر بردن مراحل مختلف سوخته، مستعد، ماموستا و توجه بيشتر به دروس صرف و نحوه فقه سنتی که حاشيه نويسی و حفظ متون بود. هر چند نظام جديد مدرسه و دانشگاه مدارس سنتی را ضعيف کرده بود

اما همچنان علمای دين از احترام خاصی در بين طبقات مختلف برخوردار بودند و نفوذ زيادی داشتند.

اگر چه در دوره رضاشاه تلاش می شد که لباس علما را تغيير دهند اما قيام افرادی مانند ملا خليل مرگور در مهاباد و ديگر مناطق موجب شد که اين سياست دچار شکست شود.

پس از پيروزی انقلاب در ايران تحول زيادی در شيوه تدريس و فعاليت علما در کردستان ايجاد شد. برخی از علما که وابسته به حکومت قبلی بودند خانه نشين و يا از کشور خارج شدند و فعاليت احزاب کمونيستی در

Page 8: Medrese ve İlahiyat Kavşağında İSLÂMÎ İLİMLER ...isamveri.org/pdfdrg/G00033/2013_1/2013_1_CELALIZADEC.pdf · 29 Haziran - 1 Temmuz 2012 29 June – 1 July 2012 Editör Yrd

جلال جلالی زاده369

شهرها و روستاها و تبليغ بر ضد دين و مسلمانان موجب شد که تا حدی پايگاه علما ضعيف شود، مدارس علوم دينی دولتی تعطيل و جايگزينی برای آنها نبود و شهادت حدود چهل نفر از علمای دينی توسط گروه ها و تأسيس مراکزی به نام مراکز بزرگ اسلامی از سوی حکومت که در ظاهر برای تقويت علمای منطقه و در باطن جهت کنترل فعاليت مدارس دينی بود موجب شد که علما روز به روز ضعيف تر شوند و رغبت روی آوردن جوانان

به حجره مساجد کمتر گردد.

و از سوی ديگر به سبب شور و شوق ناشی از پيروزی انقلاب موجب شد تا جوانان متعهد و علاقه مند زيادی که گرايش های اسلام سياسی را داشتند و بيشتر طرفدار مکتب قرآن يا اخوان المسلمين بودند به حجره ها روی آورند که امروز حضورشان کمتر شده است. چون سخت گيری درباره چنين جوانانی بيشتر شده و گاهی موجب زندان و دستگيری می شود و در کل بايد گفت همه ی جريانات مذهبی به نوعی در کردستان در زمينه تربيت و پرورش طلاب فعالند، اما پس از شهادت و فوت عالمانی مانند ماموستا ملا زاهد ضيائی ملا عبدالکريم شهريکندی، علامه مفتی زاده، شيخ ناصر سيحانی، ملا باقر بالک، ملا مجيد دولت آبادی و استاد برهان الدين حمدی امروز عالمان جامع الاطراف و متبحر در علوم گوناگون همچون گذشته کمتر وجود دارد و مدارسی هم که وجود دارند از نظر سطح علمی بسيار پايين هستند چون هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ معنوی زمينه تقويت

و رشد علما متاسفانه در کردستان مناسب نيست.

اما پس از انقلاب با تأسيس رشته های فقه شافعی در دانشکده الهيات دانشگاه تهران در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا و همچنين در دانشگاه کردستان موجب تربيت تعداد معدودی از افراد متخصص در رشته فقه شافعی و در فقه اسلامی شده اما چون بازار کار و آينده روشنی در انتظار آنان نيست، به نوعی

موجب دلسردی و خمودی شده است.

لازم به ذکر است برگزاری امتحان تعيين سطح که در چند دوره، در دانشکده الهيات برگزار شده بود موجب روی آوردن علمای اهل سنت به مطالعه کتب و افزايش سطح علمی آنان شده بود اما در اقدامی غير اخلاقی و غير قانونی با تأسيس شورای برنامه ريزی مدارس اهل سنت برگزاری اين امتحان لغو و به دانشگاه مذاهب واگذار شد، که چون اين اقدام بيشتر در جهت کنترل مدارس اهل سنت می باشد باز هم می تواند در تضعيف

اين مدارس مؤثر باشند.

در کل بايد گفت پس از انقلاب حوزه های علميه اهل تشيع به ويژه قم از امکانات و زمينه های بسيار خوبی برای جذب و به کارگيری علما و توسعه مدارس و حوزه های علميه برخوردار بوده اند و نظر به وضعيت حکومت

و امکانات مادی و معنوی استقبال خوبی از اين مدارس می شود.

اما در مناطق اهل سنت با توجه به وضعيت معيشتی و عدم استقبال مردم و نداشن آينده ای مناسب و فشارهای مختلف، وضعيت خوشايندی در انتظار علمای سنی نيست، از سوی ديگر رشته فقه شافعی و ديگر رشته های علوم اسلامی چون بيشتر جوانان با ديد و قصد استخدام در ادارات دولتی اين رشته ها را انتخاب می کنند و کمتر به دنبال پر بار کردن مرتبه علمی و تحقيق و پر کردن خلأ علمی و پاسخ دادن به نيازهای مذهبی

جامعه می باشند نمی توانند در مسائل علمی زياد موفق باشند.

و اگر سير ورود اسلام به ايران و گسترش آن را در مناطق مختلف و ظهور علمای بزرگی امثال امام ابوحنيفه،

Page 9: Medrese ve İlahiyat Kavşağında İSLÂMÎ İLİMLER ...isamveri.org/pdfdrg/G00033/2013_1/2013_1_CELALIZADEC.pdf · 29 Haziran - 1 Temmuz 2012 29 June – 1 July 2012 Editör Yrd

370 Medrese ve İlahiyat Kavşağında İSLÂMÎ İLİMLER

فخررازی، بوعلی سينا، مولوی، حافظ، سعدی و ديگران بررسی نمائيم و نيز در کردستان از دينوری ها و ابن حاجب ها و ملا ابوبکر مصنف پيگيری کنيم و تا به امروز برسيم می بينيم متأسفانه سير جايگاه علما و مکاتب علمی و فقهی اهل سنت در حال نزول است و لازم است که علما و دانشمندان اسلامی در ديگر مناطق با حمايت های مادی و معنوی تلاش کنند تا مدارس دينی کردستان از اين وضعيت نجات يابند و اين هم با ايجاد ارتباط در بين مراکز آموزشی دانشگاهی در کشورهای اسلامی با مدارس دينی کردستان و دادن بورسيه و دعوت از علمای آن ديار به مراکز دينی مشهور در جهان اسلام است تا از اين وضعيتی که امروز دچار آن شده اند

بدر آيند.

به اميد آن روز

Page 10: Medrese ve İlahiyat Kavşağında İSLÂMÎ İLİMLER ...isamveri.org/pdfdrg/G00033/2013_1/2013_1_CELALIZADEC.pdf · 29 Haziran - 1 Temmuz 2012 29 June – 1 July 2012 Editör Yrd

جلال جلالی زاده371

منابع

1-ساختار نهاد و انديشه دينی در ايران عصر صفوی، دکتر منصور صف گل مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ج اول تهران 1381.

2-تاريخ دانشگاه های بزرگ اسلامی، عبدالرحيم غنيمه، ترجمه نور الله ا کسايی، انتشارات دانشگاه های تهران، ج سوم سال 1377.

3-سير آموزش در ميان مسلمين، جهانبخش ثواقب، انتشارات اسوه، ج اول 1381 هـ.ش.

4-نحوإعاده بناء علوم، ابوالفضل، طه جابر علوانی، دار الاسلام قاهره، 2009 م.

5-تاريخ آموزش و پرورش اسلام و ايران، دکتر علی محمد الماسی، نشر دانش امروز، تهران 1341.

انتشارات امرود، يارمحمد ترجمه ندوی علي ابوالحسن جامعه، در علميه حوزه های و طلاب 6-نقش شيخ الاسلام، تربت جام، 1379.

7-قضاياالفقه والفکر المعاصر، وهبة الزحيلی، دارالفکر، دمشق، 2006 م.

اميرکبير انتشارات تهران دوم، نورالله کسايی، ج آن – اجتماعی و علمی تاثييرات و نظاميه 8-مدارس .1363

9-فيض القدير، محمد عبدالرؤوف المناوی، دارالکتب اسلميه، بيروت، 1994 م.

10-الاحکام فی أصول الاحکام، ابن حزم أندلسی: دار الحديث القاهره 1407ق.

11-حجة الله البالغة، شاه ولی الله دهلوی. انتشارات شيخ الاسلام تربت جام .1384

12-خدمات متقابل اسلام و ايران، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران 1379.