zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · web viewبرای آزمون...

153
ه ل ح ر م ون م ز رآی آ ب3 حات ف ص162 ا ت245 ادت ب ع و ت ر ب دز ت* ی, ب ر ب ری طه م د* ب ه5 ش زوح هازت ط ات ب کاز اهک ب گ ت5 ش گ از ت د ،5 AA دآ ش* AA بC ب ی دز آو لوAA ح تدAA ع ب ود AA ت د دزA دآ AA ب به دز آAA ک تAA سردی آAA م» اض* AA ب ع ن ب ل* ب AA ض ف« ط A ق ف ه A د. ن5 A ش انA زگ ر ب ی آز ک^ تدهاA ع برد، وA ک ی ع ف ه وآ A ون ت، ت5 A س آ از گد ب ک زآ اهان ب گام م ت ه A ردن گرA س د دزi ک* A ی لا ب قهA ب ل، دز حا د5 A ری شA گ* ته ددA ی ع برA م م و عل مهA ک ل ت د،5 A ی شy ب وآ A ق ب ا رد ت مA. د ب{ ت5 ش دآ ت ت ح م آو زآ* ی ب ردم آز م ود که ت ری* گی

Upload: others

Post on 30-Dec-2019

4 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

Page 1: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

3برای آزمون مرحله 245 تا162صفحات

تربیت درپرتوعبادتکتاب طهارت روح شهید مطهری

بازگشت گناهکار

»فضیل بن عیاض« مردی است که در ابتدا دزد بود بعد تحولی در او پیدا شد ، تمام گناهان را کنار گذاشت، توبه واقعی ک>>رد، و بعدها یکی از بزرگان شد. نه فقط مرد با تقوائی ش>>د، بلک>>ه معلم و م>>ربی ع>>ده دیگ>>ری ش>د، در حالیک>>ه قبال ی>>ک دزد س>>ر

گردنه گیری بود که مردم از بیم او راحت نداشتند. یک شب از دی>>واری ب>>اال می رود، روی دی>>وار ک>>ه می نش>>یند و می خواهد از دیوار پائین بیاید، اتفاقا ی>>ک م>>رد عاب>>د و زاه>>دی شب زنده داری می کرد، نماز شب می خواند، دعا می خواند، قرآن می خواند و ص>>دای ح>>زین ق>>رآن خوان>>دنش بگ>>وش می رسید. ناگهان صدای قرآن خوان را شنید که اتفاقا ب>>ه این آی>>هذین امنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الل>>ه« رسیده بود: »الم یأن لل »آیا وقت آن نرسیده که مدعیان ایمان، قلبشان برای یاد خ>>دا نرم و آرام شود«؟ یعنی تا کی قس>>اوت قلب، ت>>ا کی تج>>ری و عصیان، تا کی پشت بخدا ک>>ردن؟ آی>>ا وقت رو برگردان>>دن، رو کردن ب>>ه س>>وی خ>>دا نیس>>ت؟ آی>>ا وقت ج>>دا ش>>دن از گناه>>ان نیست ؟ این مرد که این جمله را روی دی>>وار ش>>نید، گ>>وئی ب>>ه خود او وحی شد، گوئی مخاطب شخص اوست، همانج>>ا گفت: خدایا چرا، چرا، وقتش رسیده است، االن هم، وقت آن است. از دیوار پائین آمد و بعد از آن، دزدی، شراب ، قم>>ار، و هرچ>>ه

Page 2: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

را که احیانا مبتال به آن بود ، کنار گذاشت. از همه هجرت کرد، از همه دوری گزید تا حدی که برای او مقدور بود. اموال مردم

( 1 )را به صاحبانشان پس داد، حقوق الهی را ادا کرد .165ص:

.227. گفتارهای معنوی، ص 1- 1166ص:

بخش سوم نماز در رأس عباداتاشاره

167ص: 168ص: نماز

اصل دومی که قرآن بعد از ایم>>ان ب>>ه غیب ش>>مرده اس>>ت بپ>>ا داشتن نماز »و یقیمون الصلوه« است و می ت>وان گفت اص>ل اول یعنی ایمان به غیب ب>>ه نظ>>ام فک>>ری و اعتق>>ادی ی>>ک ف>>رد مسلمان مربوط است و اصل دوم با خود سازی و اصل س>>وم یعنی اصل انفاق که بعدا بررسی خواهیم کرد، با جامعه سازی

ارتباط دارد. از اینجا به اهمیت نماز پی می بریم زی>>را چنانک>>ه مالحظ>>ه می کنید یکی از پایه های دین شمرده شده است، و اگر هر مکتبی ی>>ک ن>>وع ط>>رح ب>>رای س>>اختن اف>>راد خ>>ودش دارد؛ عب>>ادت در سرلوحه برنامه پرورشی و تربیتی اسالمی قرار گرفته است و

در رأس همه عبادت ها نماز است. البت>>ه بای>>د توج>>ه داش>>ت ک>>ه ق>>رآن مجی>>د نمی گوی>>د نم>>از می خوانند؛ بلکه می فرمای>>د نم>>از را بپ>>ا می دارن>>د و ف>>رق اس>>ت میان نماز خواندن و نماز را بپا داشتن . و اصوال مواردی که در

Page 3: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

قرآن نماز خواندن تعبیر ش>>ده اس>ت، در مق>ام م>>ذمت اس>ت؛)یعنی سخن از کسانی بوده که نمازهایشان ایراد داشته است.

1 ) 169ص:

.67. آشنایی با قرآن، ص 1- 1نماز امداد الهی

ه>>>>ا لکب>>>>یره اال علی لوه و ان بر و الص>>>> تعینوا بالص>>>> »و اس>>>>الخاشعین«. قرآن عجیب سخن می گوید:

ای اهل ایمان! از نماز استمداد کنید و از صبر _ ک>>ه مفس>>رین گفته ان>>د مقص>>ود ، روزه اس>>ت ی>>ا الاق>>ل روزه یکی از اقس>ام صبر است _ از این ها استمداد کنید! م>>دد بگیری>>د! چ>>ه م>>ددی است که می توانیم از نم>>از بگ>>یریم؟ چ>>ه م>>ددی اس>>ت ک>>ه از عبادت خدا و خ>>دا پرس>>تی می ت>>وانیم بگ>>یریم؟ همین ]عب>>ادت خدا ]مدد است؛ اصال ه>ر م>>ددی را از اینج>>ا می ش>ود گ>رفت. اگر شما می خواهید در اجتماع، ی>>ک مس>>لمان واقعی باش>>ید و می خواهید یک مجاهد نیرومند باشید، باید نماز خوان خ>>الص و

( 1 )مخلصی باشید....اسالم بدون نماز هرگز

گروهی از یکی از قبائل عرب خدمت رسول اک>>رم ص>>لی الل>>ه علیه و آله وسلم رسیدند و عرض کردند: ی>>ا رس>>ول الل>>ه! اگ>>ر می خواهید ما مسلمان بشویم سه شرط داریم که باید آنها را

بپذیرید. _ اجازه بدهید ت>>ا یکس>>ال دیگ>>ر هم، این بت ه>>ا را پرس>>تش1

کنیم. _ نماز خیلی بر ما ناگوار است، اجازه بدهید ما نخوانیم.2 _ از ما نخواهید که آن بت بزرگمان را، خودمان بشکنیم.3

Page 4: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

حضرت در جواب فرمودند: »از این سه پیشنهاد شما فقط سومی پذیرفته می شود )یعنی فقط شکستن بت بزرگ که در صورت اکراه شما، دیگ>>ران آن

( 2 )را خواهند شکست( و اما بقیه محال است«.170ص:

.103. انسان کامل، ص 1- 1.23. حکایت و هدایتها، ص 2- 2

آخرین کالم علی)ع(

علی علیه السالم در آخرین وصایایش که مکرر شنیده ای>>د ک>>ه با جمله الله الله شروع می شود همان وصایائی که وقتی تمام شد، چن>>د لحظ>ه بیش>تر ط>ول نکش>ید ک>ه علی ج>>ان ب>>ه ج>ان آفرین تسلیم کرد، راجع به نماز گفت: »الل>>ه الل>>ه فی الص>>لوه

»خدا را، خدا را، درب>>اره نم>>از ک>>ه نم>>از ( 1 )فانها عمود دینکم« ( 2 )استوانه خیمه دین شماست«.

آخرین سفارش امام صادق علیه السالم

در وقت وف>>ات ام>>ام ص>ادق علی>>ه الس>>الم جری>>انی رخ داد ک>ه وق>>تی ابوبص>>یر آم>>د ب>>ه »ام حمی>>ده« تس>>لیتی ع>>رض کن>>د، ام حمیده گریست، ابو بصیر هم ک>>ه نابین>>ا ب>>ود گریس>>ت بع>>د »ام

حمیده« به ابوبصیر گفت: ابو بصیر نبودی و لحظه آخر امام را ندیدی، جریان عجی>>بی رخ داد عرض کرد چی؟ فرمود ام>>ام در ی>>ک ح>>الی ف>>رو رفت ک>>هتقریبا حال غشوه ای بود. بعد چشمهایش را باز کرد و فرمود: تمام خویشان نزدیک مرا بگویی>>د، بیاین>>د ب>>االی س>>ر من حاض>>ر شوند. ما امر امام را اطاعت و هم>>ه را دع>>وت ک>>ردیم، وق>>تی همه جمع شدند، امام در همان حاالت که لحظات آخر عم>>رش را طی می ک>>رد ی>>ک مرتب>>ه چش>>مش را ب>>از ک>>رد، رو ک>>رد ب>>ه

جمعیت و همین یک جمله را گفت:

Page 5: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

فاعتنا مس>>تخفا بالص>>لوه« هرگ>>ز ش>>فاعت م>>ا ب>>ه »لن تنال ش>> مردمی که نماز را سبک بشمارند، نخواه>>د رس>>ید، این را گفت

( 3 )و جان بجان آفرین تسلیم کرد.اقامه نماز چیست؟

بپا داشتن نماز آنس>>ت ک>>ه ح>>ق نم>>از ادا ش>>ود، یع>>نی نم>>از ب>>ه صورت یک پیکر بی روح انجام نگ>>ردد؛ بلک>>ه نم>>ازی باش>>د ک>>ه

واقعا بنده را متوجه خالق و آفریننده خویش171ص:

.47. نهج البالغه، نامه 1- 1.95. گفتارهای معنوی، ص 2- 2.64، 65. گفتارهای معنوی، ص 3- 3

س>>وره14سازد. و این است معنی ذکرالله که در آیه ش>>ریفه »طه« بدان اشاره شده: »اقم الصلوه لذکری«.

یاد خدا بودن مساوی است با فرام>>وش ک>>ردن غ>>یر خ>>دا، اگ>>ر انسان ول>>و م>>دت کوت>>اهی ب>>ا خ>>دا در راز و نی>>از باش>>د و از او استمداد جوید؛ و او را ثنا گوید؛ او را به الله ب>>ودن، رب ب>>ودن، رحمان بودن، رحیم بودن، احد بودن، صمد بودن، »لم یلد و لم یولد و لم یکن ل>>ه کف>>وا اح>>د« ب>>ودن، توص>>یف کن>>د، ع>>الیترین تأثیرها در نفس او گذاش>>ته می ش>>ود، و روح انس>>ان آن چن>>ان

( 1 )ساخته می شود که مذهب اسالم می خواهد.استقامت در نماز

»أرایت الذی ینهی، عبدا اذا صلی، أرایت ان ک>>ان علی اله>>دی،>>ان الل>>ه >>ولی، الم یعلم ب >>ذب و ت قوی، أرایت ان ک >>الت او ام>>ر ب

( 2 )یری« مفسرین گفته ان>>د این قس>>متها مص>>داقی اس>>ت از طغیانه>>ای انسان مستغنی، که البت>>ه ش>>أن ن>>زول دارد. ک>>ه ب>>بین این ی>>ک سنار داشتن و پولدار شدن، انسان را طاغی می کند و در چ>>ه

Page 6: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

حد طاغی می کند؟ حاال یک وقت هست که انس>>ان خ>>ودش از طریق عبودیت حق سرپیچی می کند. باالتر، او مخ>>الف اس>>ت ب>>ا عب>>ودیت دیگ>>ران، می خواه>>د نگ>>ذارد، ک>>ه دیگ>>ران هم خداپرست باشند. ح>>اال خ>>ودش ک>>ه خ>>دا پرس>>ت نیس>>ت، م>>انع خداپرستی دیگران هم می شود، ارأیت ال>>ذی ینهی . یع>>نی ب>>ه من بگو درباره این آدمی که نهی می کند بنده ای را که خ>>دای خودش را می پرستد، حاال خ>>ودش ک>>ه خداپرس>>ت نیس>>ت، ب>>ا

خداپرستی هم مبارزه می کند. ارأیت ان کان علی اله>>دی او ام>>ر ب>>التقوی. یع>>نی ب>>ه من بگ>>و درباره این کسی که جلو عبادت یک بنده دیگر را می گیرد، که آن بنده هم بنده عادی نباشد .یک بنده ای باشد که ب>>ر ه>>دایت پروردگار است و امر کننده به تق>>وی اس>>ت. خ>>ودش ب>>رعکس آن بنده است. این نهی می کند از راه خداپرس>>تی، در حالیک>>ه

آن بنده امر می کند به خداپرستی. شأن نزول این آیه این است که: پیغمبر اکرم )ص( می آمدن>>د

در مسجدالحرام نماز172ص:

.68. آشنایی با قرآن، ص 1- 1.15 - 10. سوره علق، آیه 2- 2

می خواندند. امثال ابوجهل که خودشان سرپیچی می کردن>>د و طغیان می کردند و حق پرستی نمی خواستند بکنند. می گفتند ما نباید بگذاریم پیغمبر این کارها را در مسجدالحرام بکند، می آمدند م>انع بش>وند از نم>از خوان>دن پیغم>>بر، ح>>تی ی>>ک ب>>ار ب>ه ایشان حمل>>ه کردن>>د. اب>>و جه>>ل گفت: ب>>ه من خ>>بر بدهی>>د، می گویند این ش>>خص یع>>نی پیغم>>بر می آی>>د در مس>>جدالحرام،این کارهای خودش را انجام می دهد، یعنی نماز می خوان>د. )البت>ه این جهت را توجه داشته باشید که رس>>ول اک>>رم از هم>>ان اول بعثت، بلکه قبل از بعثت هم نماز می خواندن>>د، چ>>ون نم>>از ب>>ه معنای عام و کلی از دستورهایی است که در همه شرایع حق>>ه

Page 7: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

بوده است. در قرآن هم نقل می کند از زبان حض>>رت مس>>یح: که خدا مرا ام>>ر ک>رده ب>>ه نم>>از و ام>>ر ک>رده ب>ه زک>ات منتهی شکل نمازها در شرایع یکسان و یک شکل نبوده است، ما می بی>>نیم ح>>تی پیغم>>بر اک>>رم )ص ( قب>>ل از بعثت هم نم>>از می خوانده اند. حاال آن نماز ایشان به چه شکل و ب>>ه چ>>ه ص>>ورت بوده؟ قدر مس>>لم ذک>>ر خ>>دا در آن ب>>وده، س>>جود هم ب>>ه ط>>ور مسلم ب>>وده اس>>ت، نم>>از در اول بعثت هم ب>>وده ولی نم>>از ب>>ه ت>>رتیب این هف>>ده رکعت در ش>>بانه روز، ب>>رای نم>>از ص>>بح دو رکعت، برای ظهر چهار رکعت، برای عصر چه>>ار رکعت، ب>>رای مغرب سه رکعت، عشاء چهار رکعت،بعد نوافل به این ترتیب، بعدا شرعی شده است. یعنی بعد از این که پیغمبر اکرم )ص( مبعوث به رسالت شده و دستورهای خاصی ب>>رای ایش>>ان می آمد به این ترتیب ش>>د. بن>>ابراین ایش>>ان در هم>>ان وقت هم ب>>ا استناد به سوره »اقرأ« - ک>>ه قس>>متهای اول آن مس>>لما آی>>ات اولی است ک>>ه ن>>ازل ش>>ده. و در قس>>متهای آخ>>ری آن اختالف است که آیا همراه این ها نازل شده یا با فاص>>له ن>>ازل ش>>ده - نماز می خواندن>>د. یع>>نی ی>>ک ن>>وع نم>>ازی از قب>>ل از بعثت می خواندن>>د و در اول بعثت هم ب>>وده اس>>ت، له>>ذا نوش>>ته ان>>د در اوایل بعثت که جماعت می خواندند همین نماز را به ج>>ای می آوردن>>>د. البت>>>ه ش>>>کل و ت>>>رتیب آن را نمی دانیم و در ج>>>ایی

نخوانده ایم که ترتیب شکل قضیه را ذکر کرده باشند(. ( 1 )این ها می خواستند مانع همان عبادت پیغمبر بشوند.

173ص:

.61. تفسیر هفت سوره، ص 1- 1تظاهر به نماز

>>رب«. مض>>مون آی>>ه خط>>اب ب>>ه ( 1 )»کال ال تطعه و اسجد و اقت پیغمبر اکرم می فرماید: این ها می خواهند جل>>و تظ>>اهر ت>>و را

به عبادت بگیرند ؟

Page 8: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

اکنون برای پیغم>>بر این مس>>أله مط>>رح اس>>ت ک>>ه آی>>ا »تقی>>ه« بکند. دیگر عب>>ادتش را در مس>>جدالحرام انج>>ام نده>>د؟ و ب>>رود خانه و مخفی بشود؟ چون این ها می آین>>د م>>زاحم می ش>>وند. یعنی آیا این تهدید ها را ترتیب اثر بدهد؟ ی>ا ت>>رتیب اث>ر نده>>د؟ در مس>>جد ب>>رود ب>>از عب>>ادت بکن>>د و نترس>>د از این تهدی>>دها؛

خداوند می فرماید: باز خدای خودت را سجود کن و بوسیله این سجودها تقرب ب>>ه ذات مقدس پروردگارت پیدا نما. علی الظاهر پیامبر به خ>>اطر دس>>توری ک>>ه در اینج>>ا داش>>ت، ب>>ه مس>>جدالحرام می رفت و عب>>ادت می ک>>رد. خیلی هم ب>>رای ایش>>ان م>>زاحمت ایج>>اد می کردند. یکی از مزاحمتهایی که شنیده اید همین اس>>ت ک>>ه ی>>ک روز ایشان در مسجدالحرام در حال سجود بودند که مش>>رکان به بیرون مسجدالحرام رفتن>>د و از احش>>اء و امع>>اء ش>>تری ک>>ه کشته بودن>>د، آوردن>د و ب>>رای اه>>انت ب>ه حض>>رت، روی ایش>ان ریختند. یا وقتی که برای عب>>ادت ب>>یرون می آم>د، خیلی ه>ا، از این جهت که پیغم>>بر تظ>>اهر ب>>ه عب>>ادت خ>>دا می کن>>د و ب>>ه آن عبادتی که به آن ایمان دارد و اعتقاد دارد و عبادت بتها را نفی می کند، انواع مزاحمتها را ایجاد می کردند. توی کوچه که می رفت، خاکستر روی سرش می ریختند. ی>>ا س>>حرها ک>>ه ایش>>ان می آمدند مسجدالحرام برای عبادت، بعضی وقتها در جلو پ>>ای ایشان از آن خارهایی که در صحرای عربستان پیدا می ش>>ود - که از کارد تیزتر است - می ریختند که نتوانن>>د از م>>نزل بیاین>>د بیرون. و اگر ایشان بیرون بیایند، بدنشان مجروح شود . قرآن می فرماید که اعتنا نکن. تو باز هم برو، پروردگارت را س>>جود کن. و به این وسیله به پروردگار خودت تقرب بجوی ما هم ب>>ه

( 2 )موقع خودش کار خودمان را انجام خواهیم داد.174ص:

.19. سوره علق، آیه 1- 1.61. تفسیر هفت سوره، ص 2- 2

تحمل شدائد

Page 9: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

ک فارغب« ( 1 )»فاذا فرغت فانصب و الی رب اکنون که فارغ شدی و بار از دوشت برداشته ش>>د ح>>اال چک>>ار کن؟ حاال برو راحت بخ>>واب؟ اگ>>ر راحت بخ>>وابی ک>>ه ب>>از اول بدبختی است، چون همه بدبختیها از عادت کردن به اس>>تراحت و راحتی و رف>>اه سرچش>>مه می گ>>یرد. هیچ چ>>یز ب>>رای انس>>ان

دشمن تر از رفاه نیست. فاذا فرغت فانصب. از این ها که فارغ شدی باز هم خ>>ودت را ب>>ه تعب و نص>>ب بین>>داز. ب>>رای خ>>ودت ش>>داید بی>>افرین. یع>>نی خودت را به راحتی ع>>ادت ن>>ده . م>>رد خ>>دا، فرض>>ا در مس>>ائل اجتم>>اعیش ش>>داید نداش>>ته باش>>د، ش>>داید عب>>ادت را ک>>ه از او نگرفته اند، آیا پیغمبر وقتی شداید اجتماعی نداش>>ت می رفت تا صبح تخت می خوابید؟ خیر، آرام نداشت، فاذا فرغت، ازاین ها هم که فارغ شدی فانصب، فانصب از نصب است که معنی تعب میده>>د. ب>>از هم خ>>ودت را در تعب بین>>داز منتهی ن>>ه تعب الکی، بلکه به عبادت بپرداز. الاقل راحت طلبی پیشه نکن ک>>ه دشمن انسان راحت طلبی اس>>ت. ف>>اذا ف>>رغت فانص>>ب و الی

( 2 )ربک فارغب.نماز و معاد

کسی از حضرت علی علیه السالم سؤال کرد: چرا ما دو بار سجده می کنیم؟ خوب، همین ط>>ور ک>>ه ی>>ک ب>>ار

رکوع می کنیم یکبار هم سجده بکنیم. البته می دانید که سجده یک خضوع باالتر و خشوع بیش>>تری از

رکوع است. چ>>ون س>>جده این اس>>ت ک>ه انس>>ان آن عزیزت>>رین عض>>وش را )عزیزترین عضو انسان سر است، آنجا ک>>ه مغ>>ز انس>>ان ق>>رار گرفته است و در سر هم عزیزترین نقط>>ه پیش>>انی اس>>ت( ب>>ه عالمت عبودیت روی پست ت>>رین چ>>یز یع>>نی خ>>اک می گ>>ذارد،

جبین بر

Page 10: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

175ص:

.8. سوره انشراح، آیه 1- 1.63. تفسیر سه سوره، 2- 2

خاک می ساید، این ط>>ور در مقاب>>ل پروردگ>>ار اظه>>ار ک>>وچکی می کند. گفت چرا ما در هر رکعت دوبار سجده می کنیم، چ>>ه

خصوصیتی در خاک است؟امیرالمؤمنین این آیه را خواند:

( 1 )»منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تاره اخری«. اول که سر بر سجده میگذاری و برمیداری یعنی منها خلقناکم همه ما از خاک آفریده شده ایم، تمام این پیکر م>>ا ریش>>ه اش خاک است، هرچه هستیم از خ>>اک بوج>>ود آم>>ده ایم، دو مرتب>>ه سرت را بخاک بگذار، یادت بیای>>د ک>>ه میم>>یری و ب>>از ب>>ه خ>>اک برمیگردی، دوباره س>>رت را از خ>>اک ب>>ردار و ی>>ادت بیفت>>د ک>>ه

( 2 )یکبار دیگر از همین خاک محشور و مبعوث خواهی شد.نماز و زکات

>>وا ال>>ذین وله و ال>>ذین امن کم الل>>ه و رس>> م>>ا ولی آی>>ه کریم>>ه: »ان ( 3 )یقیمون الصاله و یؤتون الزکاه و هم راکعون«.

»ولی تان خداست و فرستاده اش و آنان که ایم>>ان آورده ان>>د که نماز را ب>>ه پ>>ا می دارن>>د و زک>>ات را در ح>>ال رک>>وع ادا می

کنند«. به اتفاق فریقین در مورد علی علیه السالم نازل گشته. طبری

و زمخشری ک>>ه ( 4 )روایات متعددی را دراین باره نقل می کنداز اکابر علمای اهل تسنن است به طور جزم می گوید:

»این یک آیه در شأن علی نازل شده و سر این که لف>>ظ جم>>ع آمده با این که مورد نزول آن یک مرد بیش نبوده این است که مردم را به اینچنین فعلی ترغیب کن>>د و بی>>ان دارد ک>>ه مؤمن>>ان

Page 11: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

باید اینچنین سیرت و سجیه ای را کسب کنند و اینچنین بر خیر و احسان و دستگیری از فقیران ساعی و حریص باشند و حتی با نمازی نیز تأخیر نیندازند )یعنی با این که در نمازند و موضوع

زکات پیدا می شود تأخیر176ص:

.57. سوره طه، آیه 1- 1.92 _ 93. گفتارهای معنوی، ص 2- 2.55. سوره مائده، آیه 3- 3.289، 288، ص 6. تفسیر طبری، ج 4- 4

( 1 )نکرده و در حال نماز انجام وظیفه می کنند(«. فخ>>ر رازی ن>>یز ک>ه همچ>ون زمخش>ری از اک>ابر اه>ل س>نت و

جماعت است می گوید: »این آیه در شأن علی نازل گشته علما نیز اتفاق کرده اند ک>>ه

( 3 )«. ( 2 )ادای زکات در حال رکوع واقع نشده جز از علی و اما مسأله این که چرا در حال رکوع اینچنین ش>>د؟ این ای>>راد را افرادی از ق>>دما مث>>ل فخ>>ر رازی گرفت>>ه ان>>د ک>>ه علی علی>>ه السالم همیشه در ح>>ال نم>>از آن چن>>ان از خ>>ود بیخ>>ود ب>>ود ک>>ه توجه به اطراف پیدا نمی کرد. چگون>>ه ش>>ما می گوئی>>د ک>>ه در حال نماز این طور شد؟ جواب این است ک>>ه اوال این ک>>ه علی علیه السالم در نماز از خود بیخود می شد، یک حقیق>>تی اس>>ت اما اینجور نیست ک>>ه هم>>ه ح>>االت اولی>>ای الهی، همیش>>ه مث>>ل همدیگر بوده است. خود پیغم>>بر اک>>رم ص>>لی الل>>ه علی>>ه و آل>>ه وسلم هر دو حال برایش نقل ش>>ده؛ گ>>اهی در ح>>ال نم>>از ی>>ک حالت جذبه ای پیدا می کرد که اصال طاقت نمی آورد ک>>ه اذان تمام شود، می گفت: »ارحنا یا بالل«! زود ]ب>>اش[ ک>>ه ش>>روع کنیم به نماز. گاهی هم در حال نم>>از ب>>ود، س>>ر ب>>ه س>>جده می گذاشت، امام حسن یا ام>>ام حس>>ین ی>>ا ن>>وه دیگ>>رش می آم>>د روی شانه اش س>>وار می ش>>د و حض>>رت ب>>ا آرامش ص>>بر می

Page 12: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

کرد که این بچه نیفتد، سجده اش را طول می داد تا این که او ( 4 )بلند شود.

مطلب دیگری که عرف>>انی اس>>ت این اس>>ت ک>>ه آنه>>ا ک>>ه روی مذاقهای عرفانی س>>خن می گوین>>د معتقدن>>د ک>>ه اگ>>ر انج>>ذاب خیلی کامل شد، در آن، حالت برگشت است یع>>نی ش>>خص در عین این که مش>>غول ب>>ه خ>>دا هس>>ت، مش>>غول ب>>ه م>>اوراء هم هست. آنه>>ا این ط>>ور می گوین>>د ومن هم این ح>>رف را قب>>ول دارم ولی دراین جلسه شاید خیلی قاب>>ل قب>>ول نیس>>ت ک>>ه م>>ا

بخواهیم عرض بکنیم. مثل مسأله خلع بدن است. افرادی که177ص:

.505، ص 1(، ج 1373. الکشاف )چاپ مصر، سال 1- 1 ، ص12(، ج 1357. التفسیر الکب>>یر )طب>>ع مص>>ر، س>>ال 2->> 2

30..268، )والها و والیتها(، ص 3. مجموعه آثار، ج 3- 3.180. امامت و رهبری، ص 4- 4

تازه به این مرحله می رسند، یک لحظه ای، دو لحظه ای، ی>>ک ساعتی خلع بدن می کنند. بعضی افراد در همه احوال در ح>>ال خلع بدنند. )البته من معتقد هستم و دیده ام( مثال االن ب>>ا م>>ا و شما نشسته اند و در حال خل>>ع ب>>دن هس>>تند. ب>>ه نظ>>ر آنه>>ا آن حالتی که در وقت نماز تیر را از بدنش بیرون بکشند و متوج>>ه نشود، ناقص تر از آن حالتی است ک>ه در ح>ال نم>>از توج>>ه ب>>ه حال فقیر دارد، نه این ک>>ه در اینج>>ا از خ>>دا غاف>>ل اس>>ت و ب>>ه فقیر توجه کرده، بلکه آن چنان توجه ب>>ه خ>>دایش کام>>ل اس>>ت ک>>ه در آن ح>>ال تم>>ام ع>>الم را می بین>>د. پس بن>>ابراین ب>>ا این

( 1 )قرائن نمی شود این ها را رد کرد.نماز و امر به معروف

>>>أمرون هم اولی>>>اء بعض ی >>>ون و المؤمن>>>ات بعض>>> »و المؤمن ( 2 )بالمعروف و ینهون عن المنکر.

Page 13: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

»مردان مؤمن و زنان مؤمن>>ه بعض>>ی ولی بعض>>ی دیگرن>>د، ب>>همعروف امر می کنند و از منکر باز می دارند«.

مؤمنان نزدی>>ک ب>>ه یکدیگرن>>د و ب>>ه م>>وجب این ک>>ه ب>>ا یک>>دیگر نزدیک اند، حامی و دوست و ناص>>ر یکدیگرن>>د و ب>>ه سرنوش>>ت هم عالقمندند و در حقیقت به سرنوشت خود ک>>ه ی>>ک واح>>د را تشکیل می دهند عالق>>ه می ورزن>>د ول>>ذا ام>>ر ب>>ه مع>>روف می

کنند و یکدیگر را از منکر و زشتیها باز می دارند. این دو عم>>ل )ام>>ر ب>>ه مع>>روف ونهی از منک>>ر( ناش>>ی از وداد ایمانی است ولذا این دو جمله _ »یأمرون بالمعروف و ینه>>ون عن المنکر« _ بالفاصله به دنب>>ال بی>>ان والء ایم>>انی مس>>لمانان

واقع شده است. عالقه به سرنوشت اشخاص از عالقه ب>>ه خ>>ود آنه>>ا سرچش>>مه می گیرد. پدری که به فرزندان خویش عالقه دارد قهرا نس>>بت به سرنوشت و رفت>>ار آن>>ان ن>>یز احس>>اس عالق>>ه می کن>>د؛ ام>>ا ممکن اس>>ت نس>>بت ب>>ه فرزن>>دان دیگ>>ران در خ>>ود احساس>>ی نکن>>د، چ>>ون نس>>بت ب>>ه خ>>ود آنه>>ا عالق>>ه ای ن>>دارد ت>>ا ب>>ه

سرنوشتشان نیز عالقه مند باشد و کار178ص:

.181. امامت و رهبری، ص 1- 1.71. سوره توبه، آیه 2- 2

نیکش>>ان در او احس>>اس اثب>>اتی ب>>ه وج>>ود آورد و ک>>ار بدش>>اناحساسی نفیی.

امر به معروف در اث>>ر هم>>ان احس>>اس اثب>>اتی اس>>ت و نهی از منکر در اثر احس>>اس نف>>یی، و ت>>ا دوس>>تی و محبت نباش>>د این

احساسها در نهاد انسانی جوشش نمی کند. اگر انسان نسبت به افرادی بی عالقه باشد، در مقاب>>ل اعم>>ال و رفتار آنها بی تفاوت اس>>ت، ام>>ا آنج>>ا ک>ه عالق>>ه من>>د اس>ت،

Page 14: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

محبتها و مودتها او را آرام نمی گذارند و لذا در آی>>ه ش>>ریفه ب>>ا کیفیت خاصی، امر به معروف و نهی از منکر را به مسأله والء ارتباط داده است و سپس به عنوان ثمرات امر ب>>ه مع>>روف و

نهی از منکر، دو مطلب را ذکر کرده است:»یقیمون الصلوه و یؤتون الزکاه«.

»نماز را به پامی دارند و زکات را می دهند«. نماز نمونه ای است از رابطه خل>>ق و خ>>الق، زک>>ات نمون>>ه ای است از حسن روابط مسلمانان با یکدیگر که در اثر تعاطف و تراحم اسالمی از یک>>دیگر حم>>ایت می کنن>>د و ب>>ه هم تع>>اون و

کمک می کنند. و سپس بر آن متفرع کرده است: ( 1 )»اولئک سیرحمهم الله ان الله عزیز حکیم«.

»آن وقت اس>>ت ک>>ه ان>>واع رحمته>>ای الهی و س>>عادتها ب>>ر این ( 2 )جامعه فرود می آید. خداوند عزیز و حکیم است«.

نماز و شهادت

در روز عاشورا شنیده اید و می دانید که شهادتها اغلب بع>>د از ظه>>ر ص>>ورت گ>>رفت یع>>نی ت>>ا ظه>>ر عاش>>ورا غ>>الب ص>>حابه اباعبدالله و تمام بنی هاشم و خود اباعبدالل>>ه ک>>ه بع>>د از هم>>ه شهید شدند، زنده بودند. فقط در ح>>دود س>>ی نف>>ر از اص>>حاب اباعبد الله در یک جریان تیر اندازی که به وسیله دشمن انج>>ام شد، قبل از ظهر بخاک افتادند و شهید ش>>دند و اال ب>>اقی دیگ>>ر

تا ظهر عاشورا در قید حیات بودند.179ص:

.71. سوره توبه، آیه 1- 1.264، )والها و والیتها(، ص 3. مجموعه آثار، ج 2- 2

مردی از اصحاب اباعبدالله یک وقت متوج>>ه ش>>د ک>>ه االن اول ظهر است، آمد عرض کرد یا اباعبدالله! وقت نماز است، و ما

Page 15: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

دلم>>ان می خواه>>د ب>>رای آخ>>رین ب>>ار نم>>از جم>>اعتی ب>>ا ش>>ما بخ>>وانیم. اباعبدالل>>ه نگ>>اهی ک>رد، تص>>دیق ک>>رد ک>ه وقت نم>>از

است، می گویند این جمله را فرمود: »ذکرت الصلوه یا ذکرت الصلوه« اگر )ذکرت الص>>لوه( باش>>د، یعنی نماز بیادت افتاد. اگر )ذکرت( باشد یعنی نماز را بی>>اد م>>ا

آوردی. »ذکرت الصلوه جعلک الله من المص>>لین« نم>>از را ی>>اد ک>>ردی، خدا تو را از نماز گزاران ق>>رار بده>د. م>>ردی ک>ه س>ر ب>>ر ک>ف دست گذاشته است یک چنین مجاهدی را امام دعا می کند که خدا تو را از نماز گزاران قرار بدهد، ببینید نمازگزار واقعی چه مقامی دارد، فرمود: بل>>ه نم>>از می خ>>وانیم، همانج>>ا در می>>دان جنگ نماز خواندند، نمازی که در اصطالح فق>>ه اس>>المی »نم>>از خ>>وف« نامی>>ده می ش>>ود. نم>>از خ>>وف مث>>ل نم>>از مس>>افر دو رکعت اس>>ت، ن>>ه چه>>ار رکعت، یع>>نی انس>>ان اگ>>ر در وطن هم باشد باز باید دو رکعت بخواند، برای این که مج>>ال نیس>>ت، در آنجا باید مخفف خواند، چون اگر هم>>ه ب>>ه نم>>از بایس>>تند وض>>ع دفاعیشان بهم می خورد، موظف هس>>تند در ح>>ال نم>>از، نیمی از سربازان در مقابل دشمن بایستند و نیمی به ام>>ام جم>>اعت اقتدا بکنند، امام جماعت یک رکعت را که خواند ص>>بر می کن>>د تا آنها یک رکعت دیگ>>ر خودش>>ان بخوانن>>د، بع>>د آنه>>ا می رون>>د، پست را از رفقای خودش>>ان می گیرن>>د در حالیک>>ه ام>>ام همین طور منتظر نشسته یا ایستاده است، بع>>د س>>ربازان دیگ>>ر می

آیند و نماز خودشان را با رکعت دوم امام می خوانند. اباعبدالله چ>>نین نم>>از خ>>وفی خوان>>د ولی وض>>ع اباعبدالل>>ه ی>>ک وضع خاصی بود بطوری که چندان از دشمن دور نبودن>>د، له>>ذا آن ع>>ده ای ک>>ه می خواس>>تند دف>>اع کنن>>د نزدی>>ک اباعبدالل>>ه ایستاده بودند و دشمن بی حیای بی شرم ح>>تی در این لحظ>>ه هم آنها را راحت نگذاشت، در حالیکه اباعبدالله مش>>غول نم>>از بود، دشمن شروع به تیر اندازی کرد، دو ن>>وع ت>>یر ان>>دازی؛ هم تیر زبان! یکی فریاد کرد : حسین نماز بخ>وان، نم>>از ت>و فای>>ده

Page 16: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

ای ندارد، تو بر پیشوای زمان خودت یزی>>د، ی>>اغی هس>>تی، ل>>ذانماز تو

180ص: قبول نیست! و هم تیرهایی که از کمانه>>ای معم>>ولی خودش>>ان پرت>>اب می کردن>>د. بطوریک>>ه یکی دو نف>>ر از ص>>حابه حض>>رت اباعبدالله که خودشان را برای ایش>>ان س>>پر ق>>رار داده بودن>>د، روی خاک افتادند، یکی از آنه>>ا »س>>عید بن عبدالل>>ه حنفی« ب>>ه حالی افتاد که وقتی نماز اباعبدالله تمام شد، دیگر نزدیک جان دادنش بود، آقا خودشان را ببالین او رساندند وقتی به بالین او رسیدند، او جمل>>ه عجی>>بی گفت، ع>>رض ک>>رد: »ی>>ا اباعبدالل>>ه! اوفیت« آیا من حق وف>>ا را بج>>ا آوردم؟ مث>>ل این ک>>ه هن>>وز هم فکر می کند که حق حس>ین آن ق>>در ب>>زرگ و باالس>>ت ک>>ه این مقدار فداکاری هم شاید کافی نباشد. این بود نم>>از اباعبدالل>>ه در ص>>حرای ک>>ربال. اباعبدالل>>ه در این نم>>از تکب>>یر گفت، ذک>>ر گفت، » سبحان الله« گفت، »بحول الله و قوته اقوم و اقعد« گفت، رک>>وع و س>>جود ک>>رد. دو س>>ه س>>اعت بع>>د از این ب>>رای حسین علیه السالم نماز دیگری پیش آم>>د، رک>وع دیگ>>ری پیش آمد، سجود دیگ>>ری پیش آم>>د، بش>>کل دیگ>>ری ذک>>ر گفت. ام>>ا رکوع اباعبدالله آن وقتی بود که تیری به س>>ینه مقدس>>ش واردشد و اباعبدالله مجبور شد تیر را از پشت سر بیرون بیاورد...

آیا می دانید سجود اباعبدالل>>ه ب>>ه چ>>ه ش>>کلی ب>>ود؟ س>>جود ب>>ر پیشانی نشد چون اباعبدالله قهرا از روی اس>>ب ب>>ه روی زمین افتاد، ط>>رف راس>>ت ص>>ورتش را روی خ>>اک ه>>ای گ>>رم ک>>ربال

گذاشت، ذکر اباعبدالله این بود: ( 1 )»بسم الله و بالله و علی مله رسول الله«.

نماز و یاد شهیدان

ص>>دیقه ک>>بری فاطم>>ه زه>>را س>>الم الل>>ه علیه>>ا وق>>تی ک>>ه پ>>در بزرگوارشان دستور تسبیحات معروف را به ایشان دادند )سی و چهار بار الله اکبر، سی و سه بار الحمد لله و سی و سه ب>>ار

Page 17: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

سبحان الله که ما هم معموال بعد از نماز به عنوان تعقیب ، ی>>ا در وقت خواب می خوانیم(، رفت سر قبر عم>>وی بزرگ>>وارش

جناب حمزه بن181ص:

.96، 99. گفتارهای معنوی، ص 1- 1 عبدالمطلب، و از تربت شهید برای خ>>ود تس>>بیح درس>>ت ک>>رد، این ها معنی دارد!، یعنی چه؟ خاک ش>>هید مح>>ترم اس>>ت، ق>>بر شهید محترم است، من برای عبادت خدا که می خواهم اذک>>ار خود را بشمارم نیازمند به سبحه ام ) تسبیح( چه فرق می کند که دانه های تسبیح از سنگ باش>>د ی>>ا چ>>وب ی>>ا خ>>اک، و از ه>>ر خ>>اکی آدم ب>>ردارد، برداش>>ته اس>>ت، ولی من این را از خ>>اک ت>>ربت ش>>هید ب>>رمی دارم. و این ن>>وعی اح>>ترام ب>>ه ش>>هید و شهادت است، ن>>وعی ب>>ه رس>>میت ش>>ناختن قداس>>ت ش>>هادت است. تا آنکه بعد از شهادت وجود مق>>دس ام>>ام حس>>ین علی>>ه السالم خود بخود لقب سید الشهدا از جناب حمزه گرفت>>ه ش>>د و داده ش>>د ب>>ه ن>>وه ب>>رادر بزرگ>>وارش حس>>ین بن علی علی>>ه السالم و بعد از آن دیگر اگر کسی بخواهد از خاک شهید تبرک بجوید از خاک حسین بن علی علیه السالم تهیه می کند ما ک>>ه می خواهیم نماز بخوانیم، و از ط>>رفی س>>جده ب>>ر ف>>رش و ب>>ر مطلق مأکول و ملب>>وس را ج>>ایز نمی دانیم ب>>ا خ>>ود خ>>اکی ی>>ا سنگی بر میداریم ، ولی به ما پیشوایان ما گفت>>ه ان>>د ح>>اال ک>>ه بای>>د ب>>ر خ>>اک س>>جده ک>>رد به>>تر ک>>ه آن خ>>اک از خ>>اک ت>>ربت شهیدان باشد، اگر بتوانید از خاک کربال برای خود تهیه کنید که بوی شهید میدهد. تو که خدا را عبادت میکنی سر ب>>ر روی ه>>ر خاکی بگذاری نمازت درست اس>>ت ولی اگ>>ر س>>ر ب>>ر روی آن خاکی بگذاری که تماس کوچکی، ق>>رابت ک>>وچکی، همس>>ایگی کوچکی با شهید دارد و بوی شهید می دهد اجر و ثواب تو ص>>د

برابر می شود. امام فرمود: سجده کنید بر ت>>ربت ج>>دم حس>>ین بن علی علی>>ه السالم ، که آنوقت نمازی که بر آن تربت مقدس سجده ک>>رده

Page 18: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

اید حجابهای هفتگانه را پاره میکند یع>>نی ارزش ش>>هید را درک ( 1 )بکن، خاک تربت او بنماز تو ارزش می دهد.

نوافل، جلوه لطافت روح

منظ>>ور عب>>اداتی اس>>ت ک>>ه واجب نیس>>ت ولی انج>>ام داده می شود. فرایض از یک نظر از نوافل مهمتر است به این دلیل که

فرائض واجبند و معلوم است که درجه ای182ص:

.126 _ 128. والها و والیتها، 1- 1 بوده اند که بشر باید انجام بدهد مالکات آن آن قدر مهم ب>>وده که به حد وجوب رسیده است. نواف>>ل از نظ>>ر مالک>>ات در این حد نیست اما یک چیزی در نوافل است که در فرائض نیست و آن این است که فرائض به حکم این ک>>ه واجبن>>د و انس>>ان اگ>>ر انجام ندهد معاقب می شود بنابراین انجام می دهد ولی نوافل را اگر هم انجام ندهد هیچ معاقب نیس>>ت ولی انج>>ام می ده>>د به همین دلیل نوافل یک ارزش باالتری دارند. مثال ف>>رض کنی>>د در عب>ادات ب>>دنی )مثال نم>>از ظه>>ر، عص>ر ... ( چ>>ون واجبن>>د و تکلیفند انسان آنها را انجام می دهد ولی نوافل را با وجود این که واجب نیست انجام می دهد و این یک نوع لطافت روحی و عالقه خاص انسان را ب>>ه عب>>ادت نش>>ان می ده>>د. در عب>>ادات مالی )مثل زکات، خمس ...( نیز از این نظر که واجبند انس>>ان انجام می دهد البته خود این که واجب شده اند نشانگر اهمیت آنهاست ولی انسان وقتی انفاق می کند و انفاق ک>>ردن واجب

نیست اینجاست که یک ارزش بیشتری پیدا می کند. انسان که از خدای متعال انتظار تفضل دارد نبای>>د ب>>ه واجب>>ات قناعت کند تو وقتی هیچ فضل نداری پس چگونه انتظار تفضل

( 1 )از خدای داری _ من الیرحم الیرحم.نمازهای مستحبی

Page 19: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

ق>>رآن می فرمای>>د: »اال المص>>لین _ ال>>ذینهم علی ص>>لواتهم دائم>>ون« آنه>>ایی ک>>ه در نم>>از خ>>ود م>>داوم هس>>تند. مقص>>ود چیست؟ در اینج>>ا روای>>ات، خ>>وب مع>>نی می کنن>>د. از حض>>رت امام ص>>ادق علی>>ه الس>>الم و حض>>رت ام>>ام ب>>اقر علی>>ه الس>>الم روایت کرده اند در اینجا منظور نواف>>ل اس>>ت. چ>>ون در م>>ورد فرائض نمی گوی>>د ک>>ه این ه>>ا مثال، نم>>از صبحش>>ان ت>>رک نمی شود، وقتی که می گوید »اال المصلین«، یعنی کسی که الاق>>ل فریضه اش را انجام می دهد، کافی نیست و باید نوافل را ن>>یز

انجام دهد. اث>>ر نواف>>ل در ت>>ربیت انس>>ان بیش از ف>>رائض اس>>ت. چ>>ون

فرائض، حالت وجوب و183ص:

.11. تفسیر سوره معارج، 1- 1 اجباری دارد، ولی نافله که مستحب اس>>ت و اجب>>اری نیس>>ت و از روی میل و رغبت پذیرفته است، اث>>ر بیش>>تری دارد. آن>>وقت در باب نوافل هم گفته اند ، که نوافل را یکبار خواندن و یکب>>ار نخواندن هم کار صحیحی نیست. مثال آدم یکدفعه نافله صبح را بخواند یکدفعه نخواند، یکدفعه نافله مغ>>رب را بخوان>>د یکدفع>>ه نخواند، یکدفع>>ه نافل>>ه عش>>اء و نافل>>ه ش>>ب را بخوان>>د و یکب>>ار نخوان>>د، ب>>ه این ص>>ورت اث>>ر نمی بخش>>د بلک>>ه م>>داومت در مستحبات اثر دارد. پس انسان هلوع آفریده شده اس>>ت. هم>>ه انس>>انها، ش>>امل مؤم>>نین ونم>>ازگزاران ن>>یز می ش>>ود. ام>>ا انسانهای دیگر، این حالت که ب>رای ابت>دائی کم>ال اس>ت، ولی بعد باید تبدیل به حالت کاملتر بشود، در آنه>>ا چ>>نین نیس>>ت. ت>>ا آخر عمر به همین صورت می باشد. ولی این گروه ب>>دلیل این ک>>ه نم>>ازگزاران هس>>تند دیگ>>ر اینج>>ور نیس>>تند »اال المص>>لین _)الذین هم علی صلواتهم دائمون«، این یک عامل تربیت است.

1 ) سیمای عبادت پیشگان

Page 20: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

در نهج البالغه مطالب مربوط به اهل سلوک و عبادت ف>>راوان آمده است، ب>>ه عب>>ارت دیگ>>ر: ترس>>یمهایی از چه>>ره عب>>ادت و عبادت پیشگان شده است، گاهی سیمای عباد و سالک از نظر ش>>ب زن>>ده داریه>>ا، خ>>وف و خش>>یتها، ش>>وق و ل>>ذتها، س>>وز و گ>>دازها، آه و نال>>ه ه>>ا، تالوت قرآنه>>ا ترس>>یم و نقاش>>ی ش>>ده است، گاهی واردات قلبی و عنایات غیبی که در پرتو عب>>ادت و مراقبه و جهاد نفس نصیب شان می گ>>ردد بی>>ان ش>>ده اس>>ت، گ>>اهی ت>>أثیر عب>>ادت از نظ>>ر »گن>>اه زدائی« و مح>>و آث>>ار ت>>یره گناهان مورد بحث قرار گرفته است، گ>>اهی ب>>ه اث>>ر عب>>ادت از نظ>>ر درم>>ان پ>>اره ای بیماریه>>ای اخالقی و عق>>ده ه>>ای روانی اشاره شده است و گاهی ذکری از لذتها و بهجت ه>>ای خ>>الص و بی ش>>ائبه و بی رقیب عب>>اد و زه>>اد و س>>الکان راه ب>>ه می>>ان

آمده است.184ص:

.30، 31. تفسیر سوره معارج، ص 1- 1دنیای عبادت

از دیدگاه نهج البالغه، دنیای عبادت دنیای دیگری اس>>ت، دنی>>ای عبادت آکنده از لذت است. لذتی که با لذت دنی>>ای س>>ه بع>>دی مادی قاب>>ل مقایس>>ه نیس>>ت . دنی>>ای عب>>ادت پ>>ر از جوش>>ش و جنبش و سیر و سفر است اما سیر و سفری ک>>ه »ب>>ه مص>>ر و عراق و شام« و یا هر شهر دیگر زمینی منتهی نمی ش>>ود، ب>>ه شهری منتهی می شود »ک>>ه او را ن>>ام نیس>>ت« دنی>>ای عب>>ادت شب و روز ندارد، زیرا همه روشنائی است، ت>>یرگی و ان>>دوه و کدورت ندارد، یکسره صفا وخلوص است، از نظ>>ر نهج البالغ>>ه چه خوشبخت و سعادتمند است کسی که به این دنیا پ>>ا گ>>ذارد و نسیم جانبخش این دنیا او را نوازش دهد، آن کس که به این دنیا گام نهد دیگر اهمیت نمی دهد که در دنی>>ای م>>اده و جس>>م

بر دیبا سر نهد یا بر خشت:

Page 21: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

ها و »طوبی لنفس ادت الی ربها فرضها و ع>>رکت بجنبه>>ا بؤس>>ت >>ری علیه>>ا افترش>> هجرت فی اللیل غمضها حتی اذا غلب الکدت کفها فی معشر اسهر عیونهم خ>>وف مع>>ادهم ارضها و توسهم >>>>ذکر رب و تج>>>>افت عن مض>>>>اجعهم جن>>>>وبهم، و همهمت بعت بطول استغفارهم ذنوبهم، اولئک حزب الله شفاههم و تقش

( 1 )اال ان حزب الله هم المفلحون«. »چ>>ه خوش>>بخت و س>>عادتمند اس>>ت آنک>>ه ف>>رائض پروردگ>>ار خویش را انجام می دهد، الله، یار و حمد و قل هو الله، کار او است، رنجها و ناراحتیها را، مانن>>د س>>نگ آس>>یا دان>>ه را، در زی>>ر پهل>>وی خ>>ود خ>>ورد می کن>>د، ش>>ب هنگ>>ام از خ>>واب دوری می گزیند و شب زنده داری می نماید، آنگاه که سپاه خواب حمل>>ه می آورد زمین را فرش و دست خود را ب>>الش ق>>رار می ده>>د، در گ>>>روهی اس>>>ت ک>>>ه نگ>>>رانی روز بازگش>>>ت، خ>>>واب از چشمانشان ربوده، پهلوهاشان از خوابگاههاشان جا خ>>الی می کنند، لبهاشان به ذکر پروردگارش>>ان آهس>>ته ح>>رکت می کنن>>د، ابر مظلم گناههایشان بر اثر استغفارهای مداومش>>ان پس می

رود. آنانند حزب خدا، همانا185ص:

.45. نهج البالغه، نامه 1- 1 ( 1 )آنانند رستگاران!...«

شب مردان خدا روز جهان افروز است روشنان را ب>>ه حقیقتشب ظلمانی نیست

شب زنده داری

قرآن خود به مؤمنین دستور می دهد تا مقداری از شب را ب>>ه تالوت قرآن مشغول باشند ودر نمازهای خ>>ود در هم>>ان ح>>الی که به خدا متوجه اند، قرآن بخوانن>د. در خط>اب ب>ه پی>امبر می

گوید:

Page 22: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

مل قم اللیل اال قلیال نصفه او...«. ها المز ( 2 )»یا ای شب ها را بپا خیز برای عبادت و اندکی را بخواب. بپا خیز و به راز و نی>>از ب>>ا خ>>دای خ>>ویش ب>>پرداز. و در حالیک>>ه ب>>ه عب>>ادت ایستاده ای قرآن را ترتیل کن. ترتیل یعنی قرائت قرآن ن>>ه آن قدر تند که کلمات مفه>>وم نش>ود و ن>>ه آن ق>>در ج>>دا از هم ک>ه رابطه ها از بین برود. می گوید: قرآن را ب>>ا ت>>أنی و در حالیک>>ه به محتوای آیات توجه داری بخوان. و باز در آیات بع>>دی هم>>ان سوره می گوید آنگاه که برای کارهای روزان>>ه نظ>>یر تج>>ارت و جهاد در راه خ>>دا بخ>>واب بیش>>تری احتی>>اج داری>>د، در ه>>ر ح>>ال

خلوت عبادت را فراموش نکنید. در میان مسلمانان یگانه چیزی که مایه نشاط و کس>>ب ق>>درت روحی و پی>>دا ک>>ردن خل>>وص و ص>>فای ب>>اطن ب>>وده، هم>>ان موسیقی ق>>رآن ب>>ود. ن>>دای آس>>مانی ق>>رآن در ان>>دک م>>دتی از مردم وحشی شبه جزیره عربستان، مؤمنانی ثابت قدم بوجود آورد که توانستند با بزرگترین قدرتهای زمانه در افتند و آنه>>ا را از پا در آورند. مسلمانان قرآن را نه فقط به عنوان ی>>ک کت>>اب درس و تعلیم که همچون یک غذای روح و مای>>ه کس>>ب ن>>یرو و)ازدیاد ایمان می نگریستند. شبها با خلوص قرآن می خواندند.

3 ) 186ص:

.88. سیری در نهج البالغه، ص 1- 1.2 _ 1. سوره مزمل، آیه 2- 2 . ام>>ام زین العاب>>دین)ع( در دع>>ایی ک>>ه ب>>رای ختم ق>>رآن3->> 3

تعلیم داده اند این نکته را متذکر شده اند: و اجعل الق>>رآن لن>>ا فی ظلم اللی>>الی مونس>>ا. خ>>دایا ق>>رآن را در تاریکیه>>ای ش>>ب مونس ما قرار بده. بما آن فهم و عشق را عط>>ا کن ت>>ا ب>>ا این

کتاب در دل شب انس و الفت داشته باشیم. امیرالمؤمنین علیه السالم در نهج البالغه در خطبه ای که بن>>ام

( ص>>>فات متقین را ب>>>ر می193متقین معروفس>>>ت ) خطب>>>ه

Page 23: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

شمرد و بعد از آنکه توضیح می دهد که در رفتار چنین اند و در گفتار چنان و... از جمله حاالت آنها را در شب ش>>رح می ده>>د و بق>>ول س>>عدی ش>>ب م>>ردان خ>>دا را توص>>یف می کن>>د و می

فرماید:»اما اللیل فصافون اقدامهم«.

»هنگام شب پاهایشان برای عبادت جفت می شود«.»تالین الجزاء القرآن«.

»آنگاه قسمتهای مختلف قرآن را تالوت می کنند«.لونها ترتیال«. »یرت

»قرآن خواندنی از سر تأمل واندیشه نه مانند قرآن خواندنهایبعضی از ما، تند و بدون فهم و معانی«.

نون به انفسهم«. »یحز »کلمات و آی>>ات را ب>>ا آهن>>گ و ح>>زن مخص>>وص معن>>وی ک>>ه از

( 1 )قلبشان پیدا می شود می خوانند.وا بآی>>ه فیه>>ا تش>>ویق رکن>>وا »و یستثیرون به دواء دائهم فاذا مرب وا انه>>ا نص>> وقا و ظن عت نفوس>>هم الیه>>ا ش>> الیها طمع>>ا و تطلوا بآیه فیها تخویف اصغوا الیها مسامع قل>>وبهم اعینهم، و اذا مر و ظنوا ان زفیر جهنم و شهیقها فی اصول آذانهم، فهم ح>>انونون لجب>>>>اههم و اکفهم و رکبهم و علی اوس>>>>اطهم، مفترش>>>> اطراف اقدامهم یطلبون الی الله تع>>الی فی فک>>اک رق>>ابهم، و

هار فحلماء علماء ابرار اتقیاء«. ( 2 )اما الن »دوای دردهای خویش را بدین وسیله ظاهر می سازند، هرچ>>ه از زبان قرآن می شنوند مثل این است که با چش>>م می بینن>>د،

هر گاه به آیه ای از آیات رحمت187ص:

Page 24: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

.41. آشنایی با قرآن، ص 1- 1 )متقون(.193. نهج البالغه، خطبه 2- 2

می رسند بدان طمع می بندن>>د و قلبش>>ان از ش>>وق ل>>بریز می گردد، چنین می نماید که نصب العین آنهاست، و چ>>ون ب>>ه آی>>ه ای از آیات قهر و غضب می رسند بدان گوش فرا می دهن>>د و مانند این است که آهنگ باال و پائین رفتن شعله ه>>ای جهنم ب>>ه گوششان می رسد، کمرها را به عب>>ادت خم ک>>رده پیش>>انیها و کف دستها و زانوها و سر انگشت پاها به خاک می س>>ایند و از خداوند آزادی خویش را می طلبن>>د، همین ه>>ا ک>>ه چ>>نین ش>>ب زن>>ده داری می کنن>>د و ت>>ا این ح>>د روحش>>ان ب>>ه دنی>>ای دیگ>>ر پیوسته است، روزه>>ا م>>ردانی هس>>تند اجتم>>اعی، بردب>>ار، دان>>ا،

نیک و پارسا.«قرآن می فرماید:

»ان ناشئه اللیل هی اشد وط>>أ واق>>وم قیال، ان ل>>ک فی النه>>ار ( 1 )سبحا طویال«.

شب را برای عبادت بگذار و روز را برای شناوری در زن>>دگی و اجتماع. علی علیه السالم گویی شب یک شخصیت، و روز ی>>ک

شخصیتی دیگر است. حافظ چون مفس>>ر اس>>ت و پیچ و تابه>>ای ق>>رآن را خ>>وب درک می کند، با زبان رمزی خ>>ود، همین موض>>وع را ک>>ه ش>>ب وقت عبادت و روز موقع حرکت و رفتن به دنب>>ال زن>>دگی اس>>ت، در

اشعارش آورده است: روز در کسب هنر کوش که می خ>>وردن روز دل چ>>ون آین>>ه در

زنگ ظالم اندازد آن زمان وقت می صبح فروغ است که شب گرد خرگ>>اه اف>>ق

( 3 )، ( 2 )پرده شام اندازد188ص:

Page 25: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

.7 _ 6. سوره مزمل، آیه 1- 1 . استاد در حواشی خود بر »دی>>وان حاف>>ظ« در کن>>ار این2->> 2

شعر چنین نوشته اند: »مقصود این است که روز، وقت خلوت و حاالت خاص نیس>>ت: ان ل>>ک فی النه>>ار س>>بحا ط>>ویال؛ ش>>ب است که وقت خلوت انس و فیض است: ان ناش>>ئه اللی>>ل هی اشد وطأ و اقوم قیال. و من اللیل فتهجد به نافله لک عسی ان>>ک مقام>>ا محم>>ودا. بن>>ابراین، این دو بیت در ردی>>ف یبعث>>ک رب ابیاتی است ک>>ه از ذک>>ر و ورد و مناج>>ات و خل>>وت س>>حر، ی>>اد

کرده است«..56. انسان کامل، ص 3- 3

واردات قلبی

»قد احیی عقله وامات نفسه، حتی دق جلیله ولطف غلیظ>>ه و برق له المع کثیر البرق، فابان له الطریق و سلک به الس>>بیل و تدافعته االبواب الی باب السالمه ، و ثبتت رجاله بطمأنینه بدنه

ه«. ( 1 )فی قرار االمن و الراحه بما استعمل قلبه و ارضی رب »عقل خویش را زنده و نفس خویش را میرانده است، تا آنج>>ا که ستبری های بدن تبدیل به نازکی و خشونتهای روح تبدیل به نرمی شده است و برق پر نوری بر قلب او جهیده و راه را ب>ر او روشن و او را به ره>>روی س>>وق داده اس>>ت، پیوس>>ته از این منزل به آن منزل برده شده است تا به آخرین منزل که م>نزل سالمت وبار انداز اقامت است رسیده و پاه>>ایش هم>>راه ب>>دن آرام او در قرارگ>>اه امن و آس>>ایش، ث>>ابت ایس>>تاده اس>>ت این همه به موجب این است که دل و ضمیر خود را به ک>>ار گرفت>>ه

و پروردگار خویش را خوشنود ساخته است.« در این جمله ها چنانکه می بینیم سخن از زندگی دیگری اس>>ت ک>>ه زن>>دگی عق>>ل خوان>>ده ش>>ده اس>>ت، س>>خن از مجاه>>ده و میراندن نفس اماره است، سخن از ریاضت بدن و روح است، سخن از برقی است که بر اثر مجاهده در دل س>>الک می جه>د ودنیای او را روشن می کند، سخن از منازل و م>>راحلی اس>>ت که یک روح مشتاق و سالک به ترتیب طی می کند تا به م>>نزل

Page 26: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

مقصود که آخ>>رین ح>>د س>>یر و ص>>عود معن>>وی بش>>ر اس>>ت میرسد:

ک کدحا فمالقیه«. ک کادح الی رب ها االنسان ان ( 2 )»یاای سخن از طمأنینه و آرامشی است که نصیب قلب نا آرام و پ>>ر

اضطراب وپر ظرفیت بشر در نهایت امر می گردد: ( 3 )»اال بذکر الله تطمئن القلوب«.

اهتمام این طبقه به زندگی دل چنین ت>>و ص>>یف228در خطبه شده است:

189ص:

.220. نهج البالغه، خطبه 1- 1.6. سوره انشقاق، آیه 2- 2.28. سوره رعد، آیه 3- 3

د اعظام>>ا »یرون اهل الدنیا یعظمون موت اجسادهم و هم اش>> ( 1 )لموت قلوب احیائهم «.

»اهل دنیا م>>ردن ب>>دن خ>>ویش را ب>>زرگ می ش>>مارند ام>>ا آنه>>ا برای مردن دل خودش>>ان اهمیت قائ>>ل هس>تند و آن را بزرگ>تر

می شمارند«. خلسه ها و جذبه هایی که روحهای مستعد را می رباید و ب>>دان

سو می کشد این چنین بیان شده است:قه بالمحل االعلی«. ( 2 )»صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معل

با دنیا و اهل دنیا ب>>ا ب>>دنهائی مش>>ورت کردن>>د ک>>ه روحه>>ای آنبدنها به باالترین جایگاهها پیوسته بود.

Page 27: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

»ل>>و ال االج>>ل ال>>ذی کتب لهم ]کتب الل>>ه علیهم[ لم تس>>تقر >>واب و خوف>>ا وقا الی الث ارواحهم فی اجسادهم طرف>>ه عین ش>>

( 3 )من العقاب«. »اگر اجل مقدر و محتوم آنها نب>>ود روحه>>ای آنه>>ا در بدنهاش>>ان یک چشم به هم زدن باقی نمی ماند از ش>>دت عش>>ق و ش>>وق

به کرامتهای الهی و خوف از عقوبتهای او.« ( 4 )»قد اخلص لله سبحانه فاستخلصه«.

او خود را و عمل خود را برای خدا خالص کرده اس>>ت خداون>>د نیز به لطف و عن>>ایت خ>>اص خ>>ویش، او را مخص>>وص خ>>ویش

قرار داده است. عل>>وم افاض>>ی و اش>>راقی ک>>ه در نتیج>>ه ته>>ذیب نفس و طی طریق عبودیت بر قلب س>>الکان راه س>>رازیر می ش>>ود و یقین

جازمی که نصیب آنان می گردد این چنین بیان شده است:

روا روح الیقین و »هجم بهم العلم علی حقیقه البص>>یره و باش>>توحش من>>ه تعوره المترف>ون و انس>وا بم>>ا اس> تالنوا م>>ا اس>> اس>

( 5 )الجاهلون«. »علمی که بر پایه بینش کام>>ل اس>>ت ب>>ر قلبه>>ای آن>>ان هج>>وم

آورده است روح یقین را190ص:

.230. نهج البالغه، خطبه 1- 1.147. نهج البالغه، حکمت 2- 2.193. نهج البالغه، خطبه 3- 3.87. نهج البالغه، خطبه 4- 4.147. نهج البالغه، حکمت 5- 5

Page 28: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

لمس کرده اند، آنچه بر اه>>ل تنعم س>>خت و دش>>وار اس>>ت ب>>ر آن>>ان ن>>رم گش>>ته اس>>ت و ب>>ا آن چ>>یزی ک>>ه ج>>اهالن از آن در

( 1 )وحشتند انس گرفته اند«. جلوه هایی از عبادت معصومین: عبادت رسول خدا صلی الل>>ه

علیه و آله وسلم>>ف و دوره عب>>ادتش ش>>روع پس از ازدواج ب>>ا خدیج>>ه دوره تحن می شود. آن حالت تنهایی یعنی آن فاصله روحی ای ک>>ه او ب>>ا ق>>وم خ>>ودش پی>>داکرده اس>>ت، روز ب>>ه روز زی>>ادتر می ش>>ود . دیگ>>ر این مک>>ه و اجتم>>اع مک>>ه، گ>>وئی روحش را می خ>>ورد. حرکت می کند تنها در کوههای اطراف مکه راه می رود، تفکر و تدبر می کند. خدا می داند که چ>>ه ع>>المی دارد، م>>ا ک>>ه نمی توانیم بفهمیم. در همین وقت است که غیر از آن ک>>ودک یع>>نی

علی علیه السالم کس دیگر، همراه و مصاحب او نیست. م>>اه رمض>>ان ک>>ه می ش>>ود در یکی از همین کوهه>>ای اط>>راف مک>>ه _ ک>>ه در ش>>مال ش>>رقی این ش>>هر اس>>ت و از سلس>>له کوههای مک>>ه مج>>زا و مخ>>روطی ش>>کل اس>>ت _ ب>>ه ن>>ام ک>>وه »حرا« که بعد از آن دوره اسمش را گذاشتند جبل النور )ک>>وه نور( خلوت می گزیند. شاید خیلی از شما ک>>ه ب>>ه حج مش>>رف شده اید این توفیق را پیدا کرده اید که به کوه حرا و غ>>ار ح>>را بروی>>د. و من دوب>>ار این توفی>>ق نص>>یبم ش>>ده اس>>ت و ج>>زء آرزوهایم این است که مکرر در مکرر این توفیق نصیبم ش>>ود. برای یک آدم متوسط حداقل یک ساعت طول می کشد ک>>ه از پائین دامنه این ک>>وه برس>>د ب>>ه قل>>ه آن، و ح>>دود س>>ه رب>>ع هم

طول می کشد تا پائین بیاید. ماه رمضان که می شود اصال ب>>ه کلی مک>>ه را ره>>ا می کن>>د و حتی از خدیجه هم دوری می گزیند. ی>>ک توش>>ه خیلی مختص>>ر، آبی، نانی با خودش برمی دارد و می رود به کوه حرا و ظ>>اهرا خدیجه هر چند روز یک مرتبه کسی را می فرستاد ت>>ا مق>>داری

آب

Page 29: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

191ص:

.91. سیری در نهج البالغه، ص 1- 1 و نان ب>رایش ب>برد. تم>ام این م>اه را ب>ه تنه>ایی درخل>وت می گذران>>د. البت>>ه گ>>اهی فق>>ط علی علی>>ه الس>>الم در آنج>>ا حض>>ور داشته وشاید همیشه علی علی>>ه الس>>الم ب>>وده، این را من اآلن نمی دانم. قدر مسلم این اس>>ت ک>>ه گ>>اهی علی علی>>ه الس>>الم

بوده است، چون می فرماید: »و لقد جاورت رسول الله صلی الله علیه و آل>>ه وس>>لم بح>>راء

حین نزول الوحی«.»آن ساعتی که وحی نزول پیدا کرد من آنجا بودم«.

از آن کوه پائین نمی آمد و در آنجا خدای خودش را عبادت می کرد. این که چگونه تفک>>ر می ک>>رد، چگون>>ه ب>>ه خ>>دای خ>>ودش عشق می ورزید و چه عوالمی را در آنجا طی می ک>>رد، ب>>رای

( 1 )ما قابل تصور نیست. پس از بعثت نیز، پاره ای از شب، گ>>اهی نص>>ف، گ>>اهی ثلث و گاهی دوثلث شب را به عبادت می پ>>رداخت. ب>>ا این ک>>ه تم>>ام روزش خصوص>>ا در اوق>>ات توق>>ف در مدین>>ه در تالش ب>>ود، از وقت عب>>>ادتش نمی کاس>>>ت. او آرامش کام>>>ل خ>>>ویش را در عبادت و راز و نیاز با حق می یافت. عبادتش به منظ>>ور طم>>ع بهشت ویا ترس از جهنم نب>>ود؛ عاش>قانه و سپاس>گزارانه ب>ود. روزی یکی از همسرانش گفت: تو دیگر چرا آنهمه عب>>ادت می ک>>نی؟ ت>>و ک>>ه آمرزی>>ده ای! ج>>واب داد: آی>>ا بن>>ده سپاس>>گزار

نباشم؟ بس>>یار روزه می گ>>رفت. عالوه ب>>ر م>>اه رمض>>ان و قس>>متی از ش>>عبان، ی>>ک روز در می>>ان روزه می گ>>رفت. ده>>ه آخ>>ر م>>اه رمضان بسترش بکلی جمع می ش>>د و در مس>>جد معتک>>ف می گشت و یکسره به عب>>ادت می پ>>رداخت، ولی ب>>ه دیگ>>ران می گفت: کافی است در هر ماه سه روز روزه بگیری>>د. می گفت:

Page 30: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

به اندازه طاقت عب>>ادت کنی>>د؛ بیش از ظ>>رفیت خ>>ود ب>>ر خ>>ود تحمیل نکنید که اثر معکوس دارد. با رهبانیت و ان>>زوا و گوش>>ه گیری و ترک اهل و عیال مخ>>الف ب>>ود. بعض>>ی از اص>>حاب ک>>ه چنین تصمیمی گرفته بودند مورد انکار و مالمت ق>>رار گرفتن>>د. می فرمود: ب>>دن ش>>ما، زن و فرزن>>د ش>>ما و ی>>اران ش>>ما هم>>ه

حقوقی بر شما دارند و می باید آنها را رعایت کنید. در حال انفراد، عب>ادت را ط>>ول می داد؛ گ>اهی د رح>>ال تهج>د

ساعتها سرگرم بود؛192ص:

.275. سیری در سیره نبوی، ص 1- 1 اما در جم>>اعت ب>>ه اختص>>ار می کوش>>ید، رع>>ایت ح>>ال اض>>عف

( 1 )مأمومین را الزم می شمرد و به آن توصیه می کرد.عبادت حضرت علی علیه السالم

»عدی بن حاتم« نزد معاویه آمد در حالیک>>ه س>>الها از ش>>هادت موال گذشته ب>>ود. معاوی>>ه می دانس>ت ک>ه ع>>دی یکی از ی>>اران قدیمی موالست. خواست کاری بکن>>د ک>>ه این دوس>>ت ق>>دیمی بلکه یک کلمه علیه حضرت س>>خن بگوی>>د. گفت: » ع>>دی! این الطرف>>ات؟« پس>>رانت چ>>ه ش>>دند؟ )ع>>دی س>>ه پس>>ر داش>>ت ]طری>>ف، طرف>>ه و ط>>ارف ]ک>>ه در س>>نین ج>>وانی در رک>>اب حضرت در جنگ صفین کشته شده بودند. می خواست عدی را ناراحت بکن>>د بلک>>ه او از م>>وال اظه>>ار نارض>>ایتی بکن>>د .( ع>>دی گفت در رکاب موالیشان علی با تو که در زیر پرچم کفر بودی جنگیدند و کشته ش>>دند. گفت: ع>>دی! علی درب>>اره ت>>و انص>>اف ن>>داد. گفت: چط>>ور؟ گفت پس>>ران خ>>ودش را نگهداش>>ت و پسران ت>>ورا ب>>ه کش>>تن داد. ع>>دی گفت : معاوی>>ه! من درب>>اره علی انصاف ندادم، نمی بایس>>ت علی ام>>روز در زی>>ر خرواره>>ا خاک باشد و من زنده باشم. ای ک>>اش من م>>رده ب>>ودم و علی

زنده می ماند. معاویه دید تیرش کارگر نیست.

Page 31: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

گفت: عدی! اآلن دیگ>>ر ک>>ار از این حرفه>>ا گذش>>ته اس>>ت. دلم می خواهد چون ت>>و زی>>اد ب>>ا علی ب>>ودی یکق>>دری کاره>>ایش را برایم توصیف بکنی که چه می کرد. گفت: معاویه! مرا مع>>ذور بدار. گفت نه حتما باید بگوئی. ش>>روع ک>>رد ب>>ه ص>>حبت ک>>ردن درباره علی. گفت: معاویه! من می خواهم منظره ای را که با چشم خ>>ودم دی>>دم ب>>رایت بگ>>ویم. در یکی از ش>>بها علی را در محراب عبادت دی>>دم. دی>>دم مس>>تغرق خ>>دای خ>>ودش اس>>ت و محاسنش را به دست مبارک گرفته می گوید: آه آه از این دنیا

و آتشهای آن. می گفت: »یا دنیا غری غیری«. آن چنان عدی علی را وص>>ف ک>>رد ک>>ه دل س>>نگ معاوی>>ه تحت

تأثیر قرار گرفت به193ص:

.275. مقدمه ای بر جهان بینی، ص 1- 1 طوری که با آستینش اش>>کهای ص>>ورتش را پ>>اک می ک>>رد. آن

وقت گفت دنیا عقیم است که مانند علی بزاید.و مناقب شهد العدو بفضلها والفضل ما شهدت به االعداء

علی م>>ردی اس>>ت ک>>ه دش>>منانش درب>>اره فض>>ل و فض>>یلت او ( 1 )گواهی می دادند.

عبادت امام حسین علیه السالم

در عصر تاسوعا لشکر عمر سعد طب>>ق دس>>تور عبیدالل>>ه زی>>اد حمله کردند. همین شبانه می خواهند ب>>ا حس>>ین علی>>ه الس>>الم بجنگند. حسین به وسیله برادرش ابوالفضل العباس از این ه>>ا می خواهد که یک شب را مهلت بدهند. می گوید برادرجان ب>>ه این ها بگو همین امشب را ب>>ه م>>ا مهلت بدهن>>د، من ف>>ردا می جنگم. من اهل تسلیم نیستم، می جنگم اما ی>>ک امش>>ب را ب>>ه ما مهلت بدهند؛ بعد برای این که گم>>ان نکنن>>د ک>>ه حس>>ین می خواهد دفع الوقت بکند، این جمله را گفت: ب>>رادر! خ>>داخودش

Page 32: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

می داند که من مناجات با او را دوس>>ت دارم. من می خ>>واهم امشب را به عنوان شب آخر عم>>رم ب>>ا خ>>دای خ>>ودم مناج>>ات بکنم و شب توبه و استغفار خودم قرار بدهم. آن شب عاشورا اگر بدانید چه شبی بود، معراج بود، یک دنی>>ا ش>>ادی و بهجت و مسرت حکمفرما بود. در آنشب خودشان را پاکیزه می کردند، حتی موهای بدنش>ان را س>تردند، خیم>ه ای ب>>ود ب>>ه ن>ام خیم>>ه تنظیف، یک کسی داخل خیمه ب>>ود، دونف>>ر دیگ>>ر ب>>یرون خیم>>ه نوبت گرفته بودند. یکی از آنها ظاهرا » بریر« است، با دیگری شوخی می کرد، مزاح می کرد، دیگری به او گفت امش>ب ک>ه ش>>ب م>>زاح نیس>>ت، گفت اساس>>ا من اه>>ل م>>زاح نیس>>تم ولی

امشب، شب مزاح است. وق>>تی ک>>ه دیگ>>ران آمدن>>د این ه>>ا را دیدن>>د این ت>>وابین را، این مستغفرین را می دانید درباره شان چه گفتند؟ وقتی آمدن>>د از کنار خیمه ها ی حسین بگذرن>>د، گفتن>>د: )دش>>من این ح>>رف را می گوید( »لهم النحل ما بین رافع و س>>اجد«، مث>>ل این ک>>ه از

کندوی194ص:

.298. اسالم و مقتضیات زمان، ص 1- 1 زنبور عسل گذش>>ته باش>>د، ص>>دای زمزم>>ه زنب>>ور چگون>>ه بلن>>د است ؟ صدای زمزمه اصحاب حسین و اصحابش به ذکر و دعا

و نماز و استغفار اینگونه بلند بود. حسین علیه السالم می گوی>د من امش>ب را می خ>>واهم ش>ب توبه خودم قرار بدهم، شب استغفار خودم ق>>رار ب>>دهم، ش>>ب معراج خودش می خواهد قرار بدهد. آن>>وقت آی>>ا م>>ا نی>>ازی ب>>ه توبه نداریم؟ آنها نیاز دارند و ما نی>>ازی ب>>ه توب>>ه ن>>داریم؟ بل>>ه ، آنشب را حسین بن علی با این وضع بسر برد. با ح>>ال عب>>ادت بسر برد، به کارهای خ>>ود و اه>>ل بیتش رس>>یدگی ک>>رد ود رآنشب بود که آن خطابه غرا رابرای اصحاب خودش قرائت کرد.

( 1 )

Page 33: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

عبادت امام سجاد علیه السالم

»طاووس یمانی« می گوید: حض>>رت علی بن الحس>>ین علی>>ه الس>>الم را دی>>دم ک>>ه از وقت عشاء تا سحر به دور خانه خ>>دا ط>>واف می ک>>رد و ب>>ه عب>>ادت مش>>غول ب>>ود. چ>>ون خل>>وت ش>>د و کس>>ی را ندی>>د ب>>ه آس>>مان نگریس>>ت و گفت: خ>>دایا س>>تارگان در اف>>ق ناپدی>>د ش>>دند و چشمان مردم به خواب رفت و درهای ت>>و ب>>ر روی درخواس>>ت

کنندگان گشوده است... طاووس جمله های زیادی در این زمینه از مناجاتهای خاض>>عانه و عابدانه آن حضرت نقل می کند و می گوید: امام چند ب>>ار در

خالل مناجات خویش گریست. می گوید: سپس به خاک افتاد و بر زمین سجده کرد؛ من نزدی>>ک رفتم و سرش را بر زانو نهاده و گریستم؛ اشکهای من سرازیر ش>>د و قطرات آن بر چهره اش چکی>>د؛ برخاس>>ت و نشس>>ت و گفت: کیست که مرا از یاد پروردگارم مشغول ساخت؟ عرض کردم: من ط>>>اووس هس>>>تم ای پس>>ر پی>>>امبر. این زاری و بی ت>>>ابی

چیست؟ ما می باید چنین کنیم که گنهکار و جفا پیشه ایم.195ص:

125. گفتارهای معنوی، ص 1- 1 پدر تو حسین بن علی و مادر تو فاطمه زهرا و ج>>د ت>>و رس>>ول خداست _ یعنی شما چرا با این نسب شریف و پیوند ع>>الی در

وحشت و هراس هستید؟ _ به من نگریست و فرمود: »هیهات هیهات یا ط>>اووس دع عنی ح>>دیث ابی وامی و ج>>دی،>>دا حبش>>یا، و ن و لوک>>ان عب ه لمن اطاعه و احس>> خلق الله الجن>ه معت قول >دا قرش>یا. أم>ا س> خلق النار لمن عصاه و لوکان ول ور فال انس>>>>اب بینهم یومئذ وال تع>>>>الی: ف>>>>اذا نفخ فی الص>>>>

Page 34: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

یتس>>ائلون. والل>>ه ال ینفع>>ک غ>>دا اال تقدم>>ه تق>>دمها من عم>>ل ( 1 )صالح«.

»نه، نه، ای طاووس! سخن نسب را کنار بگ>>ذار، خ>>دا بهش>>ت را برای کسی آفریده است که مطیع و نیکوکار باش>>د ه>>ر چن>>د غالمی سیاه چهره باشد؛ و آتش را آفریده اس>>ت ب>>رای کس>>ی که نافرمانی کند ولو آقازاده ای از قریش باشد. مگ>>ر نش>>نیده ای سخن خ>>دای تع>>الی را: »وق>>تی ک>>ه در ص>>ور دمی>>ده ش>>ود، نسبها منتفی اس>>ت و از یک>>دیگر پرس>>ش نمی کنن>>د« ب>>ه خ>>دا قسم فردا تو را سود نمی دهد مگر عم>>ل ص>>الحی ک>>ه ام>>روز

( 2 )پیش می فرستی«. وج>>ود مق>>دس زین العاب>>دین علی>>ه الس>>الم قهرم>>ان معن>>ویت

( 3 )است. اهل بیت پیغمبر هم>>ه ش>>ان اینچ>>نین ان>>د. واقع>>ا عجیب اس>>ت. انسان وق>>تی علی بن الحس>>ین را می ببین>>د، آن خ>>وفی ک>>ه از خدا دارد، آن نمازهایی که واقعا نیایش بود و واقع>>ا _ ب>>ه ق>>ول الکسیس کارل _ پرواز روح به س>>وی خ>>دا ب>>ود )نم>>ازی ک>>ه او می خوان>>د این ط>>ور نب>>ود ک>>ه پیک>>رش رو ب>>ه کعب>>ه بایس>>تد و>>ه از این کالب>>د می روحش جای دیگری بازی کند؛ اصال روح کأن رفت( آری، انسان وقتی علی بن الحسین را می بین>>د ب>>ا خ>>ود

می گوید این اسالم چیست؟! این چه روحی است؟!اینهمه آوازها از شه بود گرچه از حلقوم عبدالله بود

>>ه پیغم>>بر را در وقتی انس>>ان علی بن الحس>>ین را می بین>>د کأنمحراب عبادتش در ثلث آخر شب یا در کوه حرا می بیند.

196ص:

.25، ص 11. بحاراالنوار، چاپ کمپانی، ج 1- 1.333. عدل الهی، ص 2- 2.110. سیری در سیره ائمه اطهار)ع(، ص 3- 3

Page 35: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

یک شب امام مشغول همان نیایش و دعائی ک>>ه خ>>ودش اه>>ل آن دع>>ا ب>>ود، ب>>ود، یکی از بچ>>ه ه>>ای ام>>ام، از ج>>ایی افت>>اد و استخوانش شکست که احتیاج به شکسته بندی پیدا ش>>د. اه>>ل خانه نیامدند متعرض عبادت امام شوند، رفتن>>د و شکس>>ته بن>>د آوردند و دست کودک را بستند درحالی که او از درد فری>>اد می کشید . بچه راحت شد و قضیه گذشت. هنگام ص>>بح ام>>ام دی>>د دست فرزندش را بسته اند. فرمود: چرا چ>>نین اس>>ت؟ ع>>رض کردند: جری>>ان این ط>>ور ب>>ود . کی؟ دیش>>ب در فالن وقت ک>>ه شما مشغول عبادت بودید. معل>>وم ش>>د ک>>ه آن چن>>ان ام>>ام در حال جذبه بسر می برده اس>>ت و آن چن>>ان این روح ب>>ه س>>وی خدا پرواز کرده بود ک>>ه هیچ ی>>ک از آن ص>>داها اص>>ال ب>>ه گ>>وش

( 1 )امام نرسیده بود.خاطراتی از عبادت علماء

شیخ محمدحسین مطهری مایک سلسله لذتهای معنوی داریم ک>>ه معن>>ویت م>>ا را ب>>اال می برد. برای کسی که اهل تهجد و نماز شب باشد، جزء ص>>ادقین و ص>>ابرین و مس>>تغفرین باالس>>حار باش>>د، نم>>از ش>>ب ل>>ذت و

بهجت دارد. ... له>>ذا کس>>انی ک>>ه چ>>نین توفیق>>اتی داش>>ته ان>>د و م>>ا چ>>نین اشخاصی را دیده ایم ، به لذتهای مادیی ک>>ه م>>ا دل بس>>ته ایم، هیچ اعتن>>ا ندارن>د. چ>ه م>>انعی دارد ک>ه من ذک>ر خ>یری از پ>در

بزرگوار خودم بکنم: از وقتی که یادم می آید )ح>>داقل از چه>ل س>ال پیش( من می دیدم این مرد ب>>زرگ و ش>>ریف هیچ وقت نمی گذاش>>ت و نمی گذارد که وقت خوابش از س>>ه س>>اعت از ش>>ب گذش>>ته ت>>أخیر بیفتد. شام را سرشب می خورد و سه ساعت از شب گذش>>ته می خوابی>>د و ح>>داقل دو س>>اعت ب>>ه طل>>وع ص>>بح مان>>ده و در شبهای جمعه از سه س>>اعت ب>>ه طل>>وع ص>>بح مان>>ده بی>>دار می شود و حداقل قرآنی که تالوت می کند یک جزء است و با چ>>ه

Page 36: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

فراغت و آرامشی نماز شب می خواند. حاال تقریب>>ا ص>>د س>>الاز

197ص:

.111. سیری در سیره ائمه اطهار)ع(، ص 1- 1 عمرش می گ>ذرد و هیچ وقت من نمی بینم ک>ه ی>ک خ>>واب ن>ا آرام داشته باش>>د. و هم>>ان ل>>ذت معن>>وی اس>>ت ک>>ه این چ>>نین

نگهش داشته. یک شب نیست که پدر و مادرش را دعا نکند. یک نامادری داشته که ب>>ه او خیلی ارادتمن>>د اس>>ت و می گوی>>د که او خیلی به من محبت ک>رده اس>ت. ش>بی نیس>ت ک>ه او را دعا نکند. یک شب نیس>>ت ک>>ه تم>>ام خویش>>اوندان و ذیحق>>ان و بس>>تگان دور و ن>>زدیکش را ی>>اد نکن>>د. این ه>>ا دل را زن>>ده می

کند. آدمی اگر بخواهد از چنین لذتی بهره مند شود ناچار از ل>>ذتهایمادی تخفیف می دهد تا به آن لذت عمیق الهی معنوی برس>>د.

( 1 ) حاج میرزا علی آقا شیرازی

یادی از استاد خودم عالم جلیل القدر مرحوم آقای ح>اج م>>یرزا علی آقا شیرازی اعلی الله مقامه که از بزرگترین مردانی ب>>ود که من در عمر خود دیده ام و به راس>>تی نمون>>ه ای از زه>>اد و عباد و اهل یقین و یادگ>>اری از س>>لف ص>>الح ب>>ود ک>>ه در ت>>اریخ

خوانده ایم. از امامت جماعت پرهیز داشت. سالی در ماه مب>>ارک رمض>>ان با اصرار زیاد او را وادار کردن>>د ک>>ه این ی>>ک ماه>>ه در مدرس>>ه صدر اقام>>ه جم>>اعت کنن>>د. جمعیت بی س>>ابقه ای ب>>رای اقت>>دا شرکت می کردند، شنیدم که جماعتهای اطراف خل>>وت ش>>ده،

( 2 )او هم دیگر ادامه نداد.

Page 37: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

هر شب این مرد اقال از دو ساعت بطلوع صبح بیدار بود ومن معنی ش>>ب زن>>ده داری را آنج>>ا فهمی>>دم مع>>نی این ک>>ه )ش>>ب مردان خ>>دا روز جه>>ان اف>>روز اس>>ت( را آنج>>ا فهمی>>دم، مع>>نی عب>>ادت را آنج>>ا فهمی>>دم، مع>>نی خداشناس>>ی را آنج>>ا فهمی>>دم،

( 3 )معنی استغفار را آنجا می فهمیدم، معنی حال را و....198ص:

.170. حق و باطل، ص 1- 1.26. جلوه های معلمی استاد، ص 2- 2.115. گفتارهای معنوی، ص 3- 3

آثار تربیتی نماز

ه ر جزوع>>ا و اذا مس>> ه الش>> »ان االنس>>ان خل>>ق هلوع>>ا اذا مس>>ذین هم علی صالتهم دائمون«. ( 1 )الخیر منوعا اال المصلین ال

از جمل>ه عوام>ل ت>>ربیت دی>نی، عب>>ادت اس>ت. از نظ>ر ق>>رآن، عبادت، یک عبادت درست و واقعی و جامع الش>>رایط، عب>>ادتی که روح آن توجه به خ>>دا و اس>>تغفار و اس>>تمداد و اس>>تعانت از خداوند است و همچنین، توجه به خ>>ود و عیبه>>ای خ>>ود و نفس

خود است. بزرگترین عامل تربیت انسان است. اصال خدا نماز را ب>>رای چ>>ه واجب ک>>رده اس>>ت؟ ب>>رای این ک>>ه

نماز ما را می سازد.خودسازی

یک باب بس>>یار وس>>یعی در تعلیم و ت>>ربیت و مع>>ارف اس>>المی است و آن این که ، انسان ساخته عم>>ل خ>>ودش اس>>ت ی>>ا ب>>ه تعبیر دیگر انسان ساخته خ>>ود انس>>ان اس>>ت. یع>>نی انس>>ان ب>>ا عمل خودش ساخته می ش>>ود. ه>>ر ج>>ور عم>>ل کن>>د همانگون>>ه ساخته می شود. در فلس>>فه ه>>ای اروپ>>ایی این ح>>رف جدی>>دی تلقی شده است که ب>>ه آن " پراک>>تیس " ی>>ا " فلس>>فه عم>>ل " می گوین>>د. د رص>>ورتیکه از نظ>>ر ق>>رآن این مس>>أله ه>>زار و

Page 38: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

چهارصد سال است که مطرح شده است.انسان ساخته عم>>ل خودش است. یعنی ه>>ر ج>>ور عم>>ل کن>>د هم>>انجور س>>اخته می شود. انسان هم سازنده عمل خودش و هم ساخته شده عم>>ل خودش است. نماز انسان را می سازد، چرا قرآن می فرمای>>د »یا ایها الذین امنوا استعینو بالصبر و الص>>لوه«؟ ) ص>>بر ک>>ه در حدیث آمده است. اولین مصداقش روزه است( یع>>نی از ص>>بر

و نماز استمداد و کمک و نیرو بگیرید. همین آداب ظاهر نم>>از را بگیری>>د، بع>>د بروی>>د ب>>ه آداب ب>>اطن، یع>>نی ش>>رایط ص>>حت و قب>>ول نم>>از را. وق>>تی ب>>ه انس>>ان می گویند، اگر نماز می خوانی روی زمین غصبی نباید بخوانی و اال نماز باطل است، خانه ات اگر غص>>بی باش>>د، ف>>رش خان>>ه ات

اگر غصبی199ص:

.20 _ 24. سوره معارج، آیات 1- 1 باشد، نمازت باطل است، جامه ای که با آن نم>>از می خ>>وانی، حتی اگر مدیون مردم باشی و وقت ادای دین رس>>یده باش>>د و او مهلت ندهد و عجله داشته باشد و نگذارد نماز بخوانی، اگ>>ر وقت وس>یع باش>د، اول بای>د دین خ>ودت را ادا ک>نی بع>د نم>از بخوانی، یع>>نی اول رابط>>ه ات را ب>>ا بن>>ده خ>>دا درس>>ت ک>>نی و حقوق مردم را رعایت کنی بعد به خ>دا مراجع>ه ک>نی، ک>ه ه>ر

یک از این ها عاملی است برای ساخته شدن انسان. اما آیا اگر همه این ه>>ا باش>>د نم>>از انس>>ان مقب>>ول اس>>ت؟ می گوین>>د: ن>>ه. ص>>حت نم>>از درس>>ت اس>>ت ولی مقب>>ول ب>>ودن آن بس>>تگی ب>>ه ش>>رایط دیگ>>ری دارد و آن این اس>>ت ک>>ه بای>>د از گناهان دوری کرده باشی تا نمازت قب>>ول ش>>ود. ح>>ال و توج>>ه ات به خدا باشد تا نماز تو را باال ببرد، باید حض>>ور قلب داش>>ته باشی و با توجه بخوانی، یعنی وقتی می گ>>ویی، »ای>>اک نعب>>د و ایاک نستعین« واقعا در ح>>ال نی>>ایش باش>>ی ت>>ا نم>>ازت مقب>>ول باش>>د. اکن>>ون اگ>>ر در ح>>ال نم>>از ش>>ری )البت>>ه اگ>>ر ش>>ر خیلی

Page 39: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

بزرگی نباشد( به شما برس>د، مثال، زنب>ور ش>ما را بگ>>زد، نبای>د نماز را بشکنید. انسان بسبب فطرت خویش یک پش>>ه هم ک>>ه او را نیش می زن>>د دادش در می آی>>د. ولی بع>>د از مرحل>>ه ای دیگر اینجور نیس>>ت ، نم>>از انس>>ان را اینگون>>ه می س>>ازد، ح>>اال همین پنج نوبت نماز خوان>>دن هم ک>>ه باش>>د. وق>>تی انس>>ان پنج نوبت در روز این تمرین را انج>>ام ده>>د، خ>>واه ن>>اخواه در هم>>ه

( 1 )روز و در همه عمرش مؤثر است.نظافت

در اسالم یک خصوصیتی هست و آن این اس>>ت ک>>ه ب>>ا این ک>>ه روح عبادت ارتباط و پیوند بنده با خدا و شکس>>تن دی>>وار غفلت و توجه به خداس>>ت ام>>ا نکت>>ه ج>>الب این اس>>ت ک>>ه اس>>الم ب>>ه عبادت شکل داده و به شکل هم نهایت اهمیت را داده و در آن شکل نیز یک سلسله برنام>>ه ه>>ای تربی>>تی را در لب>>اس عب>>ادت

وارد کرده است. مثال از200ص:

.30، 29. تفسیر سوره معارج، ص 1- 1 نظر این که قلب انسان می خواهد متوجه خ>>دا باش>>د این چ>>ه اثری دارد که بدن انسان پاک باشد ی>>ا نباش>>د؟ »ان الل>>ه ینظ>>ر

ورکم« . م>>ا ک>>ه ب>>ا ب>>دن نمی ( 1 )الی قلوبکم و ال ینظ>>ر الی ص>> خواهیم پیش خدا برویم، حاال بدنمان پاک باشد یا نباشد، م>>ا ب>>ا دل می خواهیم پیش خدا ب>>رویم، دلم>>ان بای>>د پ>>اک باش>>د. ولی اسالم وقتی ک>>ه عب>>ادت را تش>>ریع می کن>>د، چ>>ون می خواه>>د مخصوص>>ا عب>>ادت هم ی>>ک اث>>ر خاص>>ی از نظ>>ر تربی>>تی داش>>ته باشد، چیزی را که به عبادت ربط زیادی ن>>دارد ولی در تعلیم و تربیت مؤثر است، در لباس عبادت _ اعم از واجب و مستحب _ پیاده می کند و در ضمن آن می گنجاند، مثل مس>>أله غس>>ل، مسأله وضو، دائم الوضو بودن، دائم الطهاره ب>>ودن _ ک>>ه یکی از سنتهای اس>>المی اس>>ت _ و غس>>لهای مس>>تحبی ب>>ه عن>>اوین مختلف. به هرحال اسالم می گوید به نماز که می ایستید ب>>دن

Page 40: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

و جامه تان پاک باشد. این خ>>ود ی>>ک برنام>>ه نظ>>افت اس>>ت در ( 2 )ضمن عبادت.

اسالم آخرت را در متن دنیا و دنیا را در متن آخ>>رت ق>>رار داده است. مثال به نم>>از نظ>>ر بک>>نیم، جنب>>ه اخ>>روی خالص>>ش همین است که انسان بیاد خدا باشد، خوف خدا داش>>ته باش>>د. ب>>رای حضور قلب و توجه به خدا که اینهمه آداب ضرورت ندارد، ب>>رو وضو بگیر، شستشو بکن، خودت را پاکیزه بکن، مگر برای نزد خ>>دا رفتن شستش>>و ک>>ردن هم ت>>أثیر دارد؟ از نظ>>ر پیش خ>>دا رفتن تأثیر ندارد که ص>>ورت انس>>ان شس>>ته باش>>د ی>>ا ن>>ه، ولی خداوند می گوید وقتی می خواهی نماز بخوانی »اذا قمتم الی

وقتی که ( 3 )الصلوه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق« می خواهی به نماز بایستی اول وضو بگیر، صورتت را بش>>وی،

دستهایت را بشوی، بعد مشغول نماز شو. ما می بینیم نظافت را با عبادت توأم کرده اس>>ت. »و ان کنتم جنبا فاطهروا«! اگر جنب هستی باید تم>>ام ب>>دنت را شستش>>و

( 4 )دهی، اینجا نظافت مقرون به عبادت است.201ص:

، ب>>ا تف>>اوت در عب>>ارت.74، ص 1. الج>>امع الص>>غیر، ج 1->> 1حدیث از رسول اکرم است.

.186 - 187. تعلیم و تربیت، ص 2- 2.6. سوره مائده، آیه 3- 3.68. گفتارهای معنوی، ص 4- 4

رعایت حقوق مسأله دیگر مسأله حقوق است. باز از نظر روح عبادت واقع>>ا فرق نمی کند که ما روی یک فرش غصبی نشسته باشیم و ی>>ا روی یک فرش مباح. این ه>>ا قرارداده>>ای اجتم>>اعی اس>>ت ک>>ه این فرش م>ال ش>ما باش>د و آن ف>رش م>>ال من، من در م>>ال شما تصرف نکنم و شما در مال من تصرف نکنید. این ه>>ا ی>>ک

Page 41: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

دستوراتی است که برای زندگی اجتماعی مفید است و اال ی>>ک واقعیت و حقیقتی نیست که مثال اگر این فرش مال من باش>>د یک کیفیت واقعی داشته باشد و اگر مال شما باشد یک کیفیت واقعی دیگر داشته باشد. مسأله عبادت یک امر واقعی اس>>ت، یعنی از نظر آن حالت و رابطه روانی ک>>ه می>>ان انس>>ان و خ>>دا برقرار می شود، این ام>>ور نمی توان>>د واقع>>ا اث>>ری در عب>>ادت داشته باشد. بعضی چیزها اثر دارد، مثال اگر انسان دچار برخی عوارض جسمی و روحی باشد اصال عبادت بر هم می خورد، و این ع>>وارض م>>انع حض>>ور قلب و توج>>ه می ش>>ود. ولی ام>>ور مذکور چنین اثری ندارند. معذلک اسالم می گوید ج>>ایی ک>ه در آن نماز می خ>>وانی، آبی ک>>ه ب>>ا آن وض>>و می گ>>یری، ح>>تی آن محلی که در آن آب وضوی تو ریخته می شود، لباسی که با آن نماز می خوانی، تمام آنچه که با این عمل تو ارتب>>اط دارد بای>>د مباح باشد، یعنی نباید ح>>رام باش>>د، اگ>>ر ی>>ک نخ غص>>بی هم در

( 1 )لباس تو باشد این عبادت پذیرفته نیست. باز اینجا عبادت با حقوق توأم می شود. در ض>>من این ک>>ه می گوید باید خدا را پرستش بکنی، می گوید حقوق را باید مح>>ترم بش>>ماری. یع>>نی اس>>الم می گوی>>د من پرستش>>ی را ک>>ه در آن حقوق اجتماعی محترم نباشد اساسا قبول ن>>دارم. آن>>وقت ی>>ک نماز گزار وقتی می خواهد نم>>از بخوان>>د، اول فک>>ر میکن>>د این خانه ای که من در آن هستم به زور از مردم گرفته ام ی>>ا ن>>ه؟ اگر به زور گرفته ام نم>>ازم باط>>ل اس>>ت پس اگ>>ر می خواه>>د نماز بخواند مجبور است که این خانه را طوری ترتیب بدهد که

برایش 202ص:

.187 - 188. تعلیم و تربیت، ص 1- 1 حالل باش>>د، یع>>نی از ص>>احب اص>>لی اش خری>>ده باش>>د و ی>>ا ص>>احب اص>>لیش را راض>>ی نگه>>دارد. ف>>رش زی>>ر پ>>ایش همین طور، لباسی که به تن دارد همین طور، و حتی اگر حق>>وقی از

Page 42: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

فقرا به او تعلق گرفته است، خمس یا زکات آن را باید بدهد و ( 1 )اگر ندهد باز نمازش باطل است.

انضباط و وقت شناسی

باز می گوید عبادت که می خواهی بکنی ی>>ک وقت مش>>خص و معینی دارد و دقیقه اش هم حساب می شود. وقت نماز ص>>بح از اول طلوع صبح تا اول طلوع آفتاب اس>>ت و اگ>>ر عم>>دا ی>>ک دقیقه قبل از طلوع صبح یا بعد از طل>>وع آفت>>اب ش>>روع ک>>نی، نمازت باطل است، باید بین این دو تا باشد. اگر بگوئی آقا من فعال خ>>وابم می آی>>د من دیش>>ب بی>>داری کش>>یده ام، االن ی>>ک ساعت به طلوع صبح مانده، خ>>دا ک>>ه خ>>واب و بی>>داری ن>>دارد، مگر خدا در بین الطل>>وعین ) العی>>اذ بالل>>ه( لب>>اس رس>>میش را می پوشد و آماده برای قب>>ول ک>>ردن نمازه>>ا می ش>>ود؟ ب>>رای خدا که تمام س>>اعات و هم>>ه لحظ>>ات علی الس>>ویه اس>>ت »ال

>>وم« نه و ال ن من ش>>ب بی>>داری کش>>یده ام، خیلی ( 2 )تاخذه س>> خوابم می آید، می خواهم نیم ساعت زودتر نمازم را بخ>>وانم، ابدا! انضباط و وقت را باید بشناسی، ج>>ز در وقت خ>>ودش در وقت دیگر نباید نماز بخوانی. آیا از نظر خدا فرق می کن>>د ک>>ه این وقت یا آن وقت باشد؟ نه، از نظر تو فرق می کند، تو باید با این نماز تربیت شوی، اگر ش>>ب ت>>ا دو نیم>>ه ش>>ب هم بی>>دار بودی، بای>>د بین الطل>>وعین بی>>دار ش>>وی و نم>>ازت را بخ>>وانی و نم>>از ظه>>ر وعص>>ر هم همین ط>>ور اس>>ت، قب>>ل از وقت قب>>ول نیست، بعد از وقت هم قبول نیست. مغ>>رب و عش>>ا هم همین

( 3 )طور است. ]مسأله دیگری که در باب نماز م>>ورد توج>>ه واق>>ع ش>>ده[ دقت زیاد نس>بت ب>ه مس>أله وقت اس>ت ب>ه ط>وری ک>ه دقیق>ا روی دقیقه و ثانیه آن حساب می شود. بدون ش>ک این ام>ر در روح عبادت و رابطه انسان با خدا مؤثر نیست ک>>ه مثال اگ>>ر م>>ا ی>>ک دقیقه قبل از زوال ظهر نماز را شروع کنیم آن حالت تق>>رب و

توجه قلب به خدا پیدا نمی شود ولی203ص:

Page 43: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

.83 _ 84. گفتارهای معنوی، ص 1- 1.255. سوره بقره، آیه 2- 2.85 _ 86. گفتارهای معنوی، 3- 3

همین قدر که زوال ظهر انجام شد تقرب ایجاد می ش>>ود. ولی اسالم این را شرط قرار داده و نخواسته هرج و مرجی از نظر وقت و زم>>ان باش>>د. ن>>وعی وقت شناس>>ی و تم>>رین اح>>ترام

گذاردن به نظم زمانی و وقتی است. مثال نم>>از را می خ>>وانیم، بع>>د متوج>>ه می ش>>ویم ک>>ه در وقت نبوده، یا قس>>متی از آن در وقت ب>>وده و قس>>مت دیگ>>ر نب>>وده. این نماز باطل اس>>ت. ولی اگ>>ر ش>>خص اش>>تباه ک>>رده و عم>>د نداشته باش>>د، نم>>ازش را قب>>ل از وقت ش>>روع کن>>د و مثال ی>>ک

رکعت آن در وقت باشد، نمازش درست است.وحدت جهت

مسأله دیگر _ که باز از نم>>از مث>>ال می آوریم _ این اس>>ت ک>>ه ]اسالم می گوید هنگام نماز ]همه رو به یک نقطه بایس>>تند، ب>>ا این که خود اسالم تصریح می کند ک>>ه از نظ>>ر واقعیت عب>>ادت رو ب>>ه ه>>ر ط>>رف بایس>>تید ف>>رق نمی کن>>د. »ولل>>ه المش>>رق و

وا فثم وجه الله« ( 1 )المغرب فاینما تول از نظر واقعیت عبادت، ما رو به مشرق ی>>ا مغ>>رب، ش>>مال ی>>ا جنوب، رو به هر طرف که بایستیم، ف>>رق نمی کن>>د، یع>>نی این طور نیست که اگر روبه کعبه بایس>>تیم ب>>ا خ>>دا مواج>>ه هس>>تیم ولی اگر رو به کعبه نایستیم و به طرف دیگ>>ر بایس>>تیم ب>>ا خ>>دا مواجه نیستیم. ولی در عین حال اسالم به خاطر یک مص>>لحت تربیتی اجتم>>اعی ک>>ه ب>>ا روح عب>>ادت ارتب>>اط ن>>دارد یع>>نی روح عبادت متوقف به آن نیست چنین استفاده تربیتیی در اینجا می کند، می گوید به ج>>ای این ک>>ه نم>>ازی ک>ه می خ>>وانی، ب>>ه ه>>ر طرف که می خواهی باشد، همه مردم رو به ی>>ک نقط>>ه معین بایستند تا افراد بفهمند که باید یکجهت باشند؛ یعنی این درسی است برای وحدت و اتحاد و یک جهت داشتن و رو به ی>>ک س>>و

Page 44: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

بودن. ولی وقتی که می خواه>>د نقط>>ه ای را انتخ>>اب کن>>د چ>>ه نقطه ای را انتخاب می کند ؟ با این که می گوید نس>>بت هم>>ه

جا با خدا متساوی است. »ان اول204ص:

.115. سوره بقره، آیه 1- 1>>ه مبارک>>ا«. ذی ببک >>اس لل یع>>نی اولین معب>>د و ( 1 )بیت وضع للن

اولین مسجدی که برای عبادت خدای یگانه ساخته شد . ض>>منا ما را با تاریخ گذشته مربوط می کند: » س>>نت اب>>راهیم و قب>>ل از ابراهیم همه را به یاد آورید«. چون درست است که کعبه به دست اب>>راهیم بن>>ا ش>>د ولی قب>>ل از او هم ب>>وده، و ب>>ر حس>>ب روایات، ابراهیم آنچه را که در زمان نوح و ی>>ا قب>>ل از ن>>وح بن>>ا شده بود تجدید بنا کرد، و بعد از تجدید بنای ابراهیم دیگر باقی مان>>د. یع>>نی هیچ وقت م>>دتی نگذش>>ته اس>>ت ک>>ه کعب>>ه خ>>راب باشد؛ هرگاه خراب شده تجدید بنا کرده اند، ن>>ه این ک>>ه م>>دت

زمانی باشد که مخروب مانده باشد. خود این انتخاب، احترامی اس>>ت ب>>ه عب>>ادت، یع>>نی عب>>ادت آن چنان مهم است که اولین نقطه ای که در جه>>ان ب>>رای عب>>ادت وضع شده، اولین مسجد، اولین معبد، امروز هم باید رو ب>>ه آن

نقطه ایستاد. در کتاب »خ>>دمات متقاب>>ل اس>>الم و ای>>ران« این بحث را پیش کشیده ام. مسأله تقدیس آتش در میان زردش>>تی ه>>ا از ق>>دیم االیام یعنی از بیش از هزار سال پیش در آن مجالس بحثی ک>>ه تش>>کیل می ش>>د _ مخصوص>>ا در زم>>ان م>>أمون و بع>>د از آن _ مطرح بوده است و وقتی مسلمین به زردش>>تی ه>>ا ب>>ه خ>>اطر آتش پرست بودن اعتراض می کردن>>د آنه>>ا توجی>>ه می کردن>>د، گاهی می گفتن>>د اگ>>ر م>>ا آتش پرس>>ت هس>>تیم ش>>ما هم خ>>اک پرست هستید برای این ک>>ه رو ب>>ه کعب>>ه می ایس>>تید، و گ>>اهی می گفتند ما آتش پرست نیستیم آنچنانک>>ه ش>>ما خ>>اک پرس>>ت نیستید، ما رو به آتش می ایستیم نه این ک>>ه آتش را پرس>>تش

Page 45: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

می ک>>نیم. این ح>>رف در هیچ ش>>کلش ح>>رف درس>>تی نیس>>ت. احساسی که یک نفر مسلمان در مورد کعب>>ه دارد و احساس>>ی که ی>>ک نف>>ر زردش>>تی در م>>وردآتش دارد _ و ه>>ر دو احس>>اس ناشی از تعلیماتی است ک>>ه مت>>ون موج>>ود دی>>نی ب>>ه آنه>>ا داده است _ خیلی فرق می کند. یک نفر مس>>لمان ک>>ه رو ب>>ه کعب>>ه می ایستد هیچ وقت تصور نمی کن>>د ک>>ه دارد کعب>>ه را تق>>دیس می کند، و حتی در ذهن یک بچه هم نمی آید که هنگام رکوع و سجود دارم کعبه را تعظیم می کنم؛ولی هر آتش پرس>>تی دارد

آتش را پرستش205ص:

.96. سوره آل عمران، آیه 1- 1 می کند، حاال به هر نوعی، به عنوان مظهری ]از خدا[ یا به هر عن>>وان دیگ>>ر. نمی گوین>>د آتش را خ>>الق می دانیم. ه>>ر بت پرستی هم بت را خلق کننده نمی داند بلکه آن را تق>>دیس می

کند. یک آتش پرست نیز آتش را تقدیس می کند. به هرحال این که هنگام نماز همه باید رو به یک جهت بایستند، خود نوعی شکل دادن به عب>>ادت اس>>ت. روح عب>>ادت ی>>ک ام>>ر مجردی است که اگر انس>>ان در گوش>>ه خل>>وتی هم باش>>د وب>>ه قول سعدی سر به جیب مراقبت فرو برد و خدا را یاد کند، آن روح ب>>رای او حاص>>ل ش>>ده اس>>ت، ولی اس>>الم چ>>نین عب>>ادتی راقبول ندارد . گذشته از این که خود شکلهای مختلف رک>>وع و سجود از نظر آن تذکر تأثیراتی دارد یع>>نی ه>>ر ح>>التی نماین>>ده یک خضوع و خشوع در حضور پروردگار است، اسالم خواس>>ته این روح را در لباس یک سلسله تربیتهای دیگر که آنها را ب>>رای

زندگی الزم می داند پیاده کند.ضبط نفس

یکی از مهم ترین خصوصیات شکلی که اسالم به عب>>ادت داده مسأله تمرین ضبط نفس در هنگام عبادت اس>>ت. نم>>از واقع>>ا

Page 46: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

عبادت جامع و عجی>>بی اس>>ت. البت>>ه این خصوص>>یت در حج هم هست ولی به صورت دیگری، یعنی همانج>>ا ک>>ه انس>>ان مح>>رم می ش>>ود خ>>ود را ض>>بط می کن>>د و ]از ب>>رخی ام>>ور[ من>>ع می نمای>>د و تم>>رین ]ض>>بط نفس] می کن>>د. روزه هم همین ط>>ور

است، البته به شکل دیگری. در تمام مدت نماز، خوردن _ ولو یک ذره قن>>د انس>>ان بخواه>>د بخ>>ورد _ نبای>>د ص>>ورت گ>>یرد. نم>>از بس>>یاری از اص>>ول ت>>ربیت اسالمی را در خود گنجان>>ده اس>>ت. خ>>وردن و آش>>امیدن در آن ممنوع است؛ خندی>>دن، آن را خ>>راب می کن>>د؛ گریس>>تن ب>>رای غیر خدا، برای هر موضوعی از موض>>وعات دیگ>>ر خ>>رابش می کند ، زیرا در حال نماز انس>>ان بای>>د ب>>ر تم>>ایالت خ>>ود از قبی>>ل خ>>وردن و خوابی>>دن غلب>>ه کن>>د و ب>>ر احساس>>ات خ>>ود از قبی>>ل خندیدن و گریستن مسلط باشد و خود را نگهدارد؛ ه>>ر م>>وجب شدیدی برای خندیدن باشد نباید بخندد، و ه>>ر م>>وجب ش>>دیدی

برای گریستن باشد نباید206ص:

بگرید. به چپ و راست متمایل شدن و نگاه کردن، نماز را باط>>ل می کند. این ی>>ک ح>>الت انض>>باط جس>می و روحی اس>>ت؛ جس>می مثل همینکه در حال نماز به چپ و راست ی>>ا پش>>ت س>>ر نگ>>اه نکنید، از نظر روحی هم نباید اس>>یر احساس>>ات بش>>وید. در آن حال اگر کالمی که از نوع کالم آدمی است _ یعنی از کالمهایی که دو انسان با هم می گویند _ بر زبان انسان جاری شود نماز را باطل می کند، تا چه رسد به آنچ>>ه ک>>ه ب>>ه اص>>طالح مح>>دث

است یعنی باعث زوال طهارت می شود، نظیر خوابیدن.آرامش جسم و روان

طمأنینه چطور؟ اینهم واقعا عجیب اس>>ت. بن>>ده در ح>>ال نم>>از وقتی حمد و سوره را می خوانم، هم>>ه آن ش>>رایط را رع>>ایت می کنم اما خودم را تکان می دهم ، یک پایم را برمیدارم، ی>>ک

Page 47: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

پای دیگر را می گذارم، خودم را بطرف راس>>ت و چپ ح>>رکت می دهم، می گوید این نماز تو باطل است در رک>>وع و س>>جود هی خودم را ح>>رکت می دهم پاه>>ایم ی>>ا دس>>تم را ح>>رکت می دهم، این نماز باطل اس>>ت. بای>>د ب>>ا آرامش، ب>>ا طمأنین>>ه نم>>از بخ>>وانی یع>>نی وق>>تی می ایس>>تی و می خ>>واهی بگ>>وئی »الل>>ه اکبر« تا بدنت قرار نگرفته است نباید بگوئی »الله اکبر«، اگ>>ر در ح>>ال ح>>رکت بگ>>وئی »الل>>ه اک>>بر« باط>>ل اس>>ت. بای>>د آرام بگیری بعد بگ>>وئی »الل>>ه اک>>بر«، بع>>د اگ>>ر خ>>ودت را خواس>>تی تکان دهی تکان بده ، اما ذکری نگو، اگ>>ر فرض>>ا پ>>ایت درد می کند یا یک عضوی از تو ناراحت است، سکوت کن، راحت بگیر،حیم، الحم>>د حمن ال>>ر استقرار که پیدا کردی بگو »بسم الله الر

لله رب العالمین ... « ب>>از اگ>>ر وس>>ط نم>>از پ>>ایت درد آم>>د، آرام بگ>>یر، س>>کوت کن، خ>>ودت را راحت کن، بع>>د دو مرتب>>ه ادام>>ه ب>>ده. ب>>ا آرامش ب>>ا طمأنینه باید باشد. هم روحت باید طمأنین>>ه داش>ته باش>>د و هم

( 1 )جسمت.207ص:

.87. گفتارهای معنوی، 1- 1تعظیم خدا و تحقیر غیر خدا

کلمه »الله اکبر« را در نظر بگیرید،مگر انسان کیس>>ت ک>>ه در مقابل ی>ک جریانه>>ائی ق>>رار بگ>>یرد، و مرع>>وب نش>ود؟ انس>ان ترس دارد، انسان در مقابل یک کوه عظیم که ق>>رار می گ>>یرد یا باالی کوه می رود و پائین را نگ>>اه می کن>>د، ت>>رس او را می گیرد، در مقابل دری>>ا ک>>ه خ>>ودش را می بین>>د، میترس>>د، وق>>تی انسان یک صاحب قدرت و هیبتی را می بیند، ص>>احب دب دب>>ه و کب کب>>ه ای را می بین>>د ی>>ا بحض>>ور او می رود ممکن اس>>ت خودش را ببازد، زبانش ب>>ه لکنت بیفت>>د، چ>>را؟ چ>>ون مرع>>وب عظمت او می شود، خوب این برای بش>>ر ط>>بیعی اس>>ت. ام>>ا گوینده »الله اکبر«، آن کسی ک>>ه الل>>ه اک>>بر را بخ>>ودش تلقین

Page 48: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

کرده است، هرگز عظمت هیچ کس و عظمت هیچ چیزی او را مرعوب نمی کند، چرا؟ الل>>ه اک>>بر بزرگ>>تر از ه>>ر چ>>یز و بلک>>ه بزرگتر از هر توصیف ذات اقدس الهی است، الل>>ه اک>>بر یع>>نی چه ؟ ! یعنی من خ>دا را ب>ه عظمت می شناس>م. دیگ>>ر وق>تی من خ>>دا را ب>>ه عظمت می شناس>>م، هم>>ه چ>>یز در مقاب>>ل من حقیر است. این کلم>>ه »الل>>ه اک>>بر« ب>>ه انس>>ان شخص>>یت می

دهد، روح انسان را بزرگ می کند.هم علی علی>>ه الس>>الم می فرمای>>د: »عظم الخ>>الق فی انفس>>

>>ه فی اعینهم« یع>>نی خ>>دا ب>>ه عظمت در روح ( 1 )فصغر ما دون اهل حق جلوه ک>>رده اس>>ت و له>>ذا غ>>یر خ>>دا هرچ>>ه هس>ت در

نظرشان کوچک است. اینجا یک توضیحی برایتان ع>>رض بکنم. ک>>وچکی و ب>>زرگی ی>>ک امر نس>>بی اس>>ت. مثال ش>>ما ک>>ه در فض>>ای این حس>>ینیه ق>>رار گرفته اید، اگر قبل از آنکه به اینجا بیائید در ی>>ک ت>>االر کوچک>>تر از اینجا مثال ثلث اینجا باشید، وقتی از آنج>>ا ب>>ه اینج>>ا می آئی>>د، این تاالر بنظرتان خیلی بزرگ می آید. ولی اگر ب>>ر عکس، اول شما در تاالری باشید که سه برابر اینج>ا باش>د، از آنج>ا ک>ه ب>ه اینج>>ا می آئی>>د، این ت>>االر ب>>ه نظرت>>ان خیلی کوچ>>ک می آی>>د. همیشه انسان وقتی که یک موج>ودی را در کن>ار موج>ود دیگ>ر می بین>>د، اگ>>ر آن موج>>ود دیگ>>ر بزرگ>>تر از این باش>>د، این را

کوچک می بیند اگر کوچکتر از این باشد، این208ص:

. نهج البالغه، خطبه متقون.1- 1 را بزرگ می بیند و لهذا اف>>رادی ک>>ه ب>>ا عظمت پروردگارش>>ان آشنا هستند، عظمت پروردگار را حس می کنند، اصال ه>>ر چ>>یز دیگ>>ری در نظ>>ر این ه>>ا حق>>یر و کوچ>>ک اس>>ت، نمی توان>>د درنظرشان بزرگ باشد. سعدی در بوستان خیلی عالی می گوید:

بر عارفان جز خدا هیچ نیست ره عقل جز پیچ در پیچ نیست

Page 49: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

می گوی>>د عارف>>ان غ>>یر از خ>>دا ب>>رای هیچ چ>>یز ش>>یئیت قائ>>ل نیستند، می گویند اص>>ال وج>>ود ن>>دارد. یکی از مع>>انی »وح>>دت وج>>ود« همین اس>>ت ک>>ه ع>>ارف وق>>تی خ>>دا را ب>>ه عظمت می شناسد، دیگر اصال نمی تواند بگوی>>د غ>>یر از او موج>>ود دیگ>>ری هست، می گوید اگر وجود »اوست« غیر »او« هرچ>>ه هس>>ت،عدم است. سعدی هم وحدت وجود را به این معنی می گوید:توان گفتن این با حقایق شناس ولی خرده گیرند، اهل قیاس

می گوید، حقیقت شناسان می فهمند که من چه می گویم اما افرادی که به قول او اهل قیاس>>ند عیب می گیرن>>د ک>>ه وح>>دت

وجود یعنی چه؟!که پس آسمان و زمین چیستند بنی آدم و دیو و دد کیستند

اگر غیر خدا چیزی نیست، پس زمین چیست؟ آسمان چیست؟بنی آدم چیست؟ دیو و دد چیست؟

پسندیده پرسیدی ای هوشمند جوابت بگویم درایت پسندکه خورشید و دریا و کوه و فلک پری و آدمیزاد و دیو و ملک

همه هرچه هستند از آن کمترند که با هستیش نام هستی برند می گوی>>د، من نمی گ>>ویم آس>>مان وج>>ود ن>>دارد، زمین وج>>ود ندارد، نمی گویم انسان و فرشته وجود ندارن>>د، ک>>ه وق>>تی من میگویم خ>>دا هس>ت و غ>یر خ>>دا نیس>ت ، ت>و بگ>>وئی من منک>>ر اشیاء دیگر شده ام. نه! وقتی او را به عظمت شناختم، غیر او

هرچه را می بینم کوچکتر از این می بینم که بگویم هست. که جائیکه دریاست پس قطره نیست بجائی که خورش>>ید، پس

ذره نیست این الله اکبر را وقتی شما می گوئید، اگ>>ر از عم>>ق روح و دل

بگوئید، عظمت الهی در نظرتان تجسم پیدا می کند.

Page 50: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

209ص: وقتی که عظمت الهی در دل شما پیدا شد، محال است کسی بنظرتان بزرگ بیاید ، محال است از کسی تملق بگوئید، ب>>رای کسی چاپلوسی بکنید، محال است از کسی بترسید، در مقاب>>ل کسی خضوع و خشوع بکنید. این اس>>ت ک>>ه بن>>دگی خ>>دا آزادی آور است. اگر انسان خدا را ب>>ه عظمت بشناس>>د، بن>>ده او می

شود و الزمه بندگی خدا، آزادی از غیر خداست.گفت:

نشوی بنده تا نگردی حر نتوان کرد ظرف پر را پرچند گوئی که بندگی چه بود بندگی جز شکندگی نبود

بندگی خدا همیش>>ه مس>>اوی اس>>ت ب>>ا آزاد ش>>دن از غ>>یر خ>>دا. چون ادراک عظمت الهی همیشه مالزم با ادراک حق>>ارت غ>>یر خدا و وقتی انسان غیر خدا را هرچه ب>>ود حق>>یر و کوچ>>ک دی>>د، محال است انسان حقیر را از آن جهت که حقیر اس>>ت بن>>دگی

کند. ( 1 )حقیر را انسان به غلط عظیم می بیند که بندگی می کند.

صلح و مسالمت طلبی

مسأله دیگر مسالمت طلبی و صلح جویی ب>>ا م>>ردم اس>>ت ک>>ه در متن تعلیمات نماز آمده است. در س>>وره حم>>د ک>>ه خوان>>دن آن در نماز واجب اس>>ت، بع>>د از حم>>د و ثن>>ا، خ>>دا را مخ>>اطب

قرار می دهیم:راط راط المس>>تقیم ص>> >>اک نس>>تعین اه>>دنا الص>> >>د و ای >>اک نعب ایالین. ذین انعمت علیهم غ>>>>یر المغض>>>>وب علیهم و ال الض>>>> ال پروردگ>>ارا! م>>ا )ن>>ه من( منحص>>را ت>>و را پرس>>تش می ک>>نیم؛ پروردگارا! ما منحصرا از ت>>و کم>>ک می گ>>یریم. ص>>حبت »م>>ا« است نه » من « . ب>>ا این ک>ه از نظ>ر روح عب>ادت هرچ>ه غ>یر خدا در ذهن انسان نیاید بهتر است، ولی اسالم ب>>ه خ>>اطر ی>>ک

Page 51: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

مصلحت اجتماعی بسیار مهم، برای این که روح ی>>ک مس>>لمانرا روح اجتماعی

210ص:

.83 _ 92. گفتارهای معنوی، ص 1- 1 کرده باشدآن را با چاشنی عب>>ادت ب>>ه خ>>ورد م>>ردم داده و می گوید بگویید: ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم ما عموما منحص>>را ت>>و را پرس>>تش می ک>>نیم و منحص>>را از ت>>و کمک می خواهیم، خدایا همه ما را ب>>ه راه راس>>ت ه>>دایت کن.

( 1 )در اینجا همکاری و همدلی و همگامی کامال مشهود است. یعنی می گوئیم خدایا! من تنها نیستم، من با هم>>ه مس>لمانهای دیگر هس>>تم، ض>>منا انس>>ان وابس>>تگی و پیوس>>تگی خ>>ودش ب>>ه جامع>>ه اس>>المی را در ح>>ال عب>>ادت و بن>>دگی اعالم می کن>>د، خدایا! من فرد نیستم، تک نیستم، من عضوم، ج>>زئی از ک>>ل و

عضوی از پیکر هستم، ما هستیم نه من. در دنیای اسالم »من« وجود ندارد، »ما« وجود دارد. ما تنها تو

( 2 )را می پرستیم، تنها از تو کمک می جوئیم. و باالتر، مسأله ص>>لح و س>>لم طل>>بی اس>ت ک>>ه در س>>الم نم>>از

نماز توج>>ه ب>>ه خداس>>ت، توج>>ه ب>>ه غ>>یر خ>>دا ( 3 )مطرح است. شرک است ولی در عین حال ب>>ه م>>ا می گوین>>د در نم>>از بگ>>و: السالم علینا و علی عباد الله الصالحین سالم بر ما، سالمت بر ما و بر جمیع بندگان شایسته خدا، اعالم صلح و اعالم ص>>فا ب>>ا همه بندگان ص>>الح خ>>دا می ک>>نی. ب>>ه ق>>ول ام>>روزی ه>>ا اعالم همزیستی مسالمت آمیز با هم>>ه اف>>راد شایس>>ته می ک>>نی. در حال نماز میگوئی من با هیچ بنده شایسته ای سر جنگ ن>>دارم، چ>>ون اگ>>ر ب>>ا بن>>ده شایس>>ته ای س>>ر جن>>گ داش>>ته باش>>م خ>>ود

( 4 )ناشایسته ام. این یک اعالم سلم طلبی است ولی نه برای عموم بش>>ر ح>>تی افرادی که باید ریشه آنها را کند تا بشریت س>>الم بمان>>د، بلک>>ه

Page 52: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

برای بندگان ص>>الح و شایس>>ته خداون>>د؛ یع>نی خداون>>دا! من ب>>ا ( 5 )هیچ بنده درست تو سر جنگ و ستیز ندارم.

211ص:

.192 - 193. تعلیم و تربیت، ص 1- 1.88 _ 89. گفتارهای معنوی، ص 2- 2.193. تعلیم تربیت، ص 3- 3.87 _ 88. گفتارهای معنوی، ص 4- 4.193. تعلیم و تربیت در اسالم، ص 5- 5

زدودن گناهان

از نظر تعلیمات اسالمی، هر گناه اثری تاریک کننده و ک>>دورت آور بر دل آدمی ب>>اقی می گ>>ذارد و در نتیج>>ه می>>ل و رغبت ب>>ه کارهای نیک و خدائی کاهش می گیرد و رغبت به گناهان دیگ>>ر

افزایش می یابد. متق>>ابال عب>>ادت و بن>>دگی و در ی>>اد خ>>دا ب>>ودن وج>>دان م>>ذهبی انسان را پرورش می دهد، میل و رغبت به کار نی>>ک را اف>>زون می کند و از می>>ل و رغبت ب>>ه ش>>ر و فس>>اد و گن>>اه می کاه>>د. یعنی تیرگیهای ناشی از گناهان را زای>>ل می گردان>>د و می>>ل ب>>ه

خیر و نیکی را جایگزین آن می سازد. در نهج البالغه خطبه ای هس>>ت ک>>ه درب>>اره نم>>از، زک>>وه و اداء ام>>انت بحث ک>>رده اس>>ت. پس از توص>>یه و تأکی>>دهایی درب>>اره

نماز می فرماید:

>>ق و ب »و انه>>ا لتحت ال>>ذنوب حت ال>>ورق و تطلقه>>ا طالق الرلم بالحمه تک>>ون هها رسول الله صلی الله علی>>ه و ال>>ه و س>> شب>>وم و اللیل>>ه خمس ل منه>>ا فی الی ج>>ل فه>>و یغتس>> علی باب الر

( 1 )مرات فما عسی ان یبقی علیه من الدرن؟«. »نم>>از گناه>>ان را مانن>>د ب>>رگ درخت می ری>>زد و گردنه>>ا را از ریسمان گناه آزاد می سازد، پیامبر خدا نماز را ب>>ه چش>>مه آب

Page 53: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

گرم که بر در خانه شخص باش>د و روزی پنج ن>وبت خ>ود را در آن شستشو دهد تشبیه فرمود، آیا با چنین شستشوها چیزی از

( 2 )آلودگی بر بدن باقی می ماند ؟«.نماز و خانواده

خیلی دلم می خواهد ما به اهمیت نماز که عمود دین است پی برده باشیم ، هیچ می دانید که ما مسئول نماز خواندن خاندان خودمان، یعنی زن و فرزند خودمان هستیم؟! هر ف>>ردی از م>>ا

هم مسئول نماز خودش است و هم مسئول نماز اهلش،212ص:

.199. خطبه 1- 1.96. سیری در نهج البالغه، ص 2- 2

یعنی زن و بچه اش.خطاب به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم است:

»و امر اهلک بالصلوه و اصطبر علیها«. »ای پیامبر! خاندان خودت را به نماز امر کن و خ>>ودت هم ب>>ر نماز صابر باش«.این اختصاص به پیامبر ندارد، همه م>>ا ب>>ه این

امر موظف هستیم.راههای آشنایی کودکان به نماز

بچه ها را چ>>ه بای>>د ک>>رد؟ بچ>>ه ه>>ا را از ک>>وچکی بای>>د ب>>ه نم>>از تمرین داد، دس>>تور ب>>ه م>>ا رس>>یده اس>>ت ک>>ه ب>>ه بچ>>ه از هفت سالگی نماز تمرینی یاد بدهید. البته بچه هفت ساله نمی توان>>د نماز صحیح بخوان>>د ولی ص>>ورت نم>>از را می توان>>د بخوان>>د، از هفت سالگی می تواند ب>>ه نم>>از ع>>ادت بکن>>د، چ>>ه پس>>ر و چ>>ه دختر. یعنی همان اولی که بچه به دبس>>تان می رود، بای>>د نم>>از را در دبس>>تان ب>>ه او ی>>اد بدهن>>د در خ>>انواده هم بای>>د ب>>ه او ی>>اد بدهند ولی این را توجه داشته باشید که یاد دادن و وادار کردن

Page 54: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

با زور نتیجه ای ندارد، کوشش کنید که بچه تان از اول به نماز خواندن رغبت داشته باش>>د و ب>>ه این ک>>ار تش>>ویق بش>>ود. به>>ر شکلی که می توانید موجبات تشویق بچه تان را ف>>راهم بکنی>>د که با ذوق و شوق نماز بخواند، زی>>اد ب>>ه او ب>>ارک الل>>ه بگویی>>د، ج>>ایزه بدهی>>د، اظه>>ار محبت کنی>>د ک>>ه بفهم>>د وق>>تی نم>>از می

خواند، بر محبت شما نسبت به او افزوده می شود.کودک و مسجد

مطلب دیگر این که بچه را باید در محیط مشوق نماز خوان>>دن برد. این به تجربه ثابت شده است که اگر بچه به مسجد نرود، اگر در جمع نباشد، نماز خواندن جمع را نبیند، به اینکار تشویق نمی شود، چون اصال حضور در جمع مشوق انسان اس>>ت، آدم بزرگ هم وقتی خودش را در جمع اهل عب>>ادت می بین>>د ، روح عبادت بیشتری پیدا می کند، بچ>>ه ک>>ه دیگ>>ر بیش>>تر تحت ت>>أثیر است. متأس>>فانه کم رفتن م>>ا ب>>ه مس>>اجد و معاب>>د و مج>>الس دینی و این که کودکان کم>>تر در مج>>الس م>>ذهبی ش>>رکت می

کنند،213ص:

سبب می شود که این ها از ابتدا رغبت ب>>ه عب>>ادت پی>>دا نکنن>>د ولی این برای شما وظیفه است، اسالم که می گوید، بچ>>ه ات را وادار به نماز خواندن کن، نمی گوید آقا مآبانه فرم>>ان ب>>ده، تشر بزن، دعوایش کن. نه، از هر وسیله ای که می دانید به>>تر می شود برای تشویق او ب>>ه عب>>ادت و نم>>از خوان>>دن اس>>تفاده کرد، شما باید اس>>تفاده بکنی>>د. بای>>د م>>ا ب>>ا بچ>>ه ه>>ای خودم>>ان برنامه مسجد رفتن داشته باشیم تا بچه ها با مس>>اجد و معاب>>د آشنا بشوند. ما خودمان که از بچگی ب>>ا مس>>اجد و معاب>>د آش>>نا بودیم در این اوضاع و احوال امروز چقدر ب>ه مس>جد می رویم که بچه های ما که هفت ساله شده ان>>د ب>>ه دبس>>تان و بع>>د ب>>ه دبیرستان و بع>>د ب>>ه دانش>>گاه رفت>>ه ان>>د ولی اص>>ال پایش>>ان ب>>ه مساجد نرسیده است ، بروند. خ>>وب، این ه>>ا قه>>را از مس>>اجد فراری می شوند. حاال ممکن است بگویید وضع مساجد خراب

Page 55: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

است، کثیف است، ی>>ا مثال ی>>ک روض>>ه خ>>وان می آی>>د و ح>>رف چن>>ان و چ>>نین می زن>>د، آنه>>ا را هم وظیف>>ه داریم ک>>ه درس>>ت بکنیم، وظیف>>ه ک>>ه در ی>>ک ج>>ا تم>>ام نمی ش>>ود، وض>>ع مس>>اجد خودم>>>ان را هم بای>>>د اص>>>الح بک>>>نیم. پس این را هم هرگ>>>ز فرام>>وش نکنی>>د ک>ه م>>ا وظیف>>ه داریم نم>از بخ>>وانیم و وظیف>>ه داریم که خاندان خودمان را هم نماز خوان بک>>نیم بش>>کلی ک>>ه

به نماز راغب و تشویق بشوند. فوائ>>د و خاص>>یت نم>>از خوان>>دن را ب>>رای بچ>>ه ه>>ا بگ>>وئیم، در حدودی که می ت>>وانیم فلس>>فه نم>>از خوان>>دن را ب>>رای بچ>>ه ه>>ا

( 1 )بگوئیم. اوال برای خودتان در خانه یک مصالیی انتخ>>اب کنی>>د )مس>>تحب هم هست( یعنی در خانه یک نقطه ای را انتخاب بکنید که جای نمازتان باشد. مثل یک محراب برای خودتان درست کنید. اگ>>ر می توانید یک اتاق را به عنوان مصلی، همان طوریک>>ه پیغم>>بر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم یک مصلی داشت، جای نم>>از داشت، انتخاب بکنید اگر اتاق زی>>ادی نداری>>د، در ات>>اق خودت>>ان یک نقطه را برای نماز خواندن مشخص کنید، یک جا نماز پ>>اک هم داشته باشید، در محل نماز که می ایس>>تید، جانم>>از پ>>اکیزه ای بگذارید، مسواک داش>>ته باش>>ید، تس>>بیحی ب>>رای ذک>ر گفتن

( 2 )داشته باشید.214ص:

.93، 94، 95. گفتارهای معنوی، ص 1- 1.66. گفتارهای معنوی، ص 2- 2

استخفاف نماز

ما با این که صد در صد اعتراف داریم که اسالم دین اجتم>>اعی است و دستورهای آن ح>>اکی از این اس>ت، ولی این ه>ا س>بب نمی شود که ما عبادت و دعا و ارتباط با خدا را تحق>>یر بک>>نیم، کوچ>>ک بش>>ماریم. اب>>دا. نم>>از را کوچ>>ک بش>>ماریم، اب>>دا. این

Page 56: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

مطلب را برایتان عرض بکنم: یکی از گناهان، اس>>تخفاف نم>>از است یعنی سبک شمردن نماز. نماز نخوان>>دن ی>>ک گن>>اه ب>>زرگ است و نماز خواندن ام>>ا نم>>از را خفی>>ف ش>>مردن، اس>>تخفاف کردن، بی اهمیت تلقی ک>>ردن ن>>یز خ>>ود، گن>>اه اس>>ت. در وقت وف>>ات ام>>ام ص>>ادق علی>>ه الس>>الم جری>>انی رخ داد ک>>ه وق>>تی ابوبصیر آمد به » ام حمی>>ده« تس>>لیتی ع>>رض کن>>د، ام حمی>>ده گریست، ابوبصیر هم که نابینا بود گریست بعد »ام حمیده« به

ابوبصیر گفت: ابو بصیر نبودی و لحظه آخر امام را ندیدی، جریان عجی>>بی رخ داد عرض کرد چی؟ فرمود ام>>ام در ی>>ک ح>>الی ف>>رو رفت ک>>هتقریبا حال غشوه ای بود. بعد چشمهایش را باز کرد و فرمود: تمام خویشان نزدیک مرا بگویی>>د، بیاین>>د ب>>االی س>>ر من حاض>>ر شوند. ما امر امام را اطاعت و هم>>ه را دع>>وت ک>>ردیم، وق>>تی همه جمع شدند، امام در همان حاالت که لحظات آخر عم>>رش را طی می ک>>رد ی>>ک مرتب>>ه چش>>مش را ب>>از ک>>رد، رو ک>>رد ب>>ه

جمعیت و همین یک جمله را گفت:فاعتنا مس>>تخفا بالص>>لوه« هرگ>>ز ش>>فاعت م>>ا ب>>ه »لن تنال ش>> مردمی که نماز را سبک بشمارند، نخواه>>د رس>>ید، این را گفت و جان بجان آفرین تسلیم کرد. امام نفرمود که شفاعت ما ب>>ه مردمی که نماز نمی خوانن>>د نمی رس>>د، آن ک>>ه تکلیفش خیلی روشن است، به کسانی که نم>>از را س>>بک می ش>>مارند. یع>>نی چه نماز را سبک می شمارند؟ وقت و فرصت دارد، می توان>>د

نماز خوبی با آرامش بخواند ولی نمی خواند. نماز ظهر و عصر را تا نزدیک غروب نمی خواند نزدیک غ>>روب که شد می رود یک وضوی سریعی می گیرد و بعد با عجله یک نمازی می خواند و فورا مهرش را می گذارد آنط>>رف، نم>>ازی

که نه مقدمه دارد نه مؤخره، نه آرامش دارد و نه حضور215ص:

Page 57: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

قلب، جوری عمل می کند که خوب دیگر اینهم یک کاری است و باید نمازمان را هم بخوانیم. این خفیف شمردن نم>از اس>ت، اینجور نماز خوان>دن خیلی ف>رق دارد ب>ا آن نم>ازی ک>ه آدم ب>ه استقبالش می رود، اول ظهر که می شود با آرامش کامل می رود وضو می گ>یرد، وض>وی ب>>ا آدابی، بع>د می آی>د در مص>الی خود اذان می گوید، اقامه می گوی>د. ب>ا خی>>ال راحت، ب>ا ف>راغالم علیکم« را ک>>ه گفت ف>>ورا در خاطر نماز می خوان>>د، »الس>> نمی رود. مدتی بعد از نماز با آرامش قلب تعقیب می خواند و ذکر خدا می گوید، این عالمت این است که نماز توی این خانه احترام دارد، نمازخوانهایی که خودشان نماز را اس>>تخفاف می کنند، یعنی کوچک می شمارند، نماز صبحشان دم آفتاب است، نم>>از ظه>>ر و عصرش>>ان دم غ>>روب اس>>ت، نم>>از مغ>>رب و عشاشان چهار ساعت از شب گذشته است، نماز را با عجله و شتاب می خوانند، تجربه نشان داده که بچه های این ه>>ا اص>>ال نماز نمی خوانند. شما اگر بخواهید واقعا نم>>از خ>>وان باش>>ید و

( 1 )بچه هایتان نماز خوان باشند نماز را محترم بشمارید. نماز را نباید استخفاف ک>>رد، نبای>>د س>>بک ش>>مرد، نبای>>د انس>>ان کوشش بکن>>د ک>>ه در نم>>از فق>>ط ب>>ه واجب>>اتش قن>>اعت بکن>>د و بگوییم خوب، برویم ببینیم فتوای مرجع تقلید چیست!؟ آی>>ا می گویید سه تا»سبحان الله« و »الحمد لله« و »ال اله اال الل>>ه« و »الله اکبر « باید گفت یا یکی هم کافی اس>>ت؟ خ>>وب، مجته>>د باید فتوایش را بگوید. مجتهد می گوی>>د یکی هم ک>>افی اس>>ت، احتیاط مستحبی این است که سه تا گفته شود، دیگر م>>ا نبای>>د بگوییم حاال که گفتید یکی، کافی است ما هم یکی بیش>>تر نمی خوانیم. این فرار از نماز است. ما باید طوری باشیم که وق>>تی هم که مجتهد به ما می گوید یکی واجب است و دو ت>>ای دیگ>>ر مستحب ، بگوییم آقا ما مغتنم می شماریم و آن دو ت>>ای دیگ>>ر را هم می گ>>وییم. روزه را هم نبای>>د اس>>تخفاف ک>>رد، س>>بک شمرد. روزه را به شکلی می گیرند )حاال این شوخی است که من می کنم( که العیاذ بالله اگ>ر من ب>ه ج>>ای خ>دا ب>>ودم اص>ال روزه این ها را قبول نمی کردم، چطور؟ من افرادی را س>>راغ

دارم

Page 58: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

216ص:

.64، 65. گفتارهای معنوی، ص 1- 1 که این ها در ماه رمضان شب تا صبح را نمی خوابن>>د، ام>>ا ن>>ه برای این که عبادت کنند، بلکه برای این که مدت خوابشان پ>>ر نشود نمی خوابن>>د، ت>>ا ص>>بح هی چ>>ای می خورن>>د، س>>یگار می کشند و میوه می خورند. اول طلوع صبح که ش>>د نمازش>>ان را می خوانند و می خوابند. من بعضی از اشخاص را دیده ام ک>>ه تا نزدیک غروب می خوابند، چنان بیدار می شوند که نماز ظهر و عصر را با عجله بخوانند و بع>>د بنش>>ینند س>>ر س>>فره افط>>ار، آخر این چه روزه ای شد؟ آدم شب تا صبح را نخوابد برای این که د رحال روزه حتما خواب باشد، رنج روزه را احساس نکند، این استخفاف به روزه نیست؟ به عقیده من مث>>ل فحش دادن به روزه است. یعنی ای روزه! من این قدر از تو تنفر دارم که

می خواهم رویت را نبینم. این درست نیست. م>>ا حج می ک>>نیم ولی ب>>ه آن اس>>تخفاف می ک>>نیم. روزه می گیریم و به آن استخفاف می کنیم، نماز می خوانیم ولی به آن اس>>تخفاف می ک>>نیم، اذان می گ>>وییم و ب>>ه آن اس>>تخفاف می کنیم، حاال چطور به اذان استخفاف می ک>>نیم؟ بس>>یاری از م>>ا می توانن>>د اذان بگوین>>د و خ>>وب هم اذان می گوین>>د، مس>>تحب اس>>ت ک>>ه م>>ؤذن »ص>>یت« یع>>نی خ>>وش ص>>وت باش>>د، هم>>ان طوری ک>>ه در ق>>رائت ق>>رآن تجوی>>د )یع>>نی زیب>>ا ق>>رائت ک>>ردن حروف، با آهن>>گ زیب>>ا خوان>>دن ق>>رآن ک>>ه اث>>ر بیش>>تری در روح دارد( سنت است، در اذان نیز مستحب است که م>>ؤذن ص>>یت یعنی خوش آواز باشد، اذان را با یک حالی بخواند که م>>ردم را به حال بیاورد، بیاد خدا بیاورد. خیلی افراد صیت هس>>تند و می توانند خوب اذان بگویند. اما اگر به آنها بگویی آقا برو یک اذان بلند بگو، نمی گوید، چرا؟ چون خیال می کند این کسر شأنش است من این قدر پائین هستم که مؤذن باشم؟ آقا باید افتخار کنی که یک مؤذن باشی، علی بن ابیطالب مؤذن بود، در همان وقتی که خلیفه بود هم مؤذن بود. این استخفاف به اذان است

Page 59: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

که یک نفر ننگش باشد که مؤذن باشد یا مؤذن ب>>ودن را بس>>ته به شأن اشخاص بداند و بگوید که از اعی>>ان و اش>>راف هس>>تم، من که از رجال و شخصیتها هستم، من دیگر چرا مؤذن باشم؟ این ها همه استخفاف اس>>ت ، پس م>>ا هرگ>>ز نبای>>د ب>>ه عب>>ادت استخفاف بکنیم، ما باید مسلمان کامل و جامع باش>>یم. ارزش

اسالم به جامعیت آن است نه آن طور217ص:

باشیم که فقط به عبادت بچسبیم و غیر آن را ره>>ا ک>>نیم و ن>>ه مثل آنها که اخیرا پیدا شده اند باش>>یم ک>>ه اس>>الم را فق>>ط ب>>ه تعلیمات اجتم>>اعیش بشناس>>یم و ب>>ه عب>>ادت اس>>تخفاف ک>>نیم، عبادت را تحقیر کنیم، گذشته از همه این ها اگر م>>ا عب>>ادت را تحق>>یر بک>>نیم. از س>>ایر وظ>>ائف هم می م>>انیم. عب>>ادت ، ق>>وه

( 1 )مجریه و ضامن اجرای دستورات اسالمی است.تحریف نماز

( 2 )»و ما کان صلوتهم عند البیت اال مکاء و تصدیه«. ق>>رآن عم>>ل این اولی>>اء را ک>>ه خودش>>ان را ص>>احب اختی>>ار می دانستند، نشان می دهد که با کعب>>ه چ>>ه کردن>>د. اب>>راهیم علی>>ه السالم به دستور خدا خانه را ساخت و خداوند در ضمن آیه ای فرمود خانه مرا پاکیزه کنید برای طواف کنندگان، برای توحی>>د و عبادت خدای یگانه. سرنوشت این را ب>>ه کج>>ا کش>>اندند؟ »و

خذوا من مقام ابراهیم مصلی«. یکی از کارهایی ک>>ه بای>>د ( 3 )ات انجام می شد نماز بود. آن قدر از س>>ر و ت>>ه آن زدن>>د و ب>>ر آن افزودند که به ص>>ورت س>>وت کش>>یدن و ک>>ف زدن در آم>>د . و حال آنکه عبادتها »ت>>وقیفی« هس>>تند یع>>نی در عب>>ادت خ>>دا، از نظر کیفیت و کمیت نباید اعمال سلیقه شود، بلکه بای>>د هم>>ان طور که برای ما بیان کرده ان>>د، ب>>دون کم و زی>>اد اج>>را ش>>ود. چون و چرا بردار نیست. این که عده ای ع>>ربی بخوانن>>د، ع>>ده ای فارسی، ع>>ده ای ت>>رکی، و خالص>>ه ه>>ر کس ب>>ه زب>>ان ملی خود بخواند ]اعم>>ال س>>لیقه اس>>ت[. ی>>ا بگ>>وییم در مس>>افرتها، قدیم نماز دو رکعتی بوده ولی اکنون چون با هواپیما مسافرت

Page 60: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

می کنند باید چهار رکعتی بخوانند زیرا این سفر مشقت ندارد. اگر در عبادتها سلیقه را دخالت ب>دهیم ب>ه ت>دریج چ>یزی از آب

در می آید که مصداق این شعر می شود:بس که ببستند بر او برگ و ساز گر تو ببینی نشناسیش باز

نمازی که به شکل سوت کشیدن می خواندند، ی>>ک مرتب>>ه اینطور نشد بلکه اول

218ص:

.68، 69، 70. گفتارهای معنوی، ص 1- 1.35. سوره انفال، آیه 2- 2 . )و دس>>تور داده ش>>د ک>>ه مق>>ام125. سوره بق>>ره، آی>>ه 3->> 3

ابراهیم را جایگاه پرستش خدا قرار دهید( یک گوشه آن را تغییر دادند بعد گوشه دیگر، و همین ط>>ور. در طول نسلهای متوالی به این شکل در آمد، زی>>را ه>>ر نس>>لی از نسل قبل خبر ندارد ]و فکر می کند آنچه به دستش رس>>یده از اول به همین صورت بوده است[. بعد از چندین نسل به چیزی

شبیه می شود که با اصل آن شباهتی ندارد. راجع به این که قرآن و نم>از را مثال ب>ه فارس>ی بخوانن>>د، ذک>ر تجربه ای که خارجیها در مورد ترجمه پی در پی ی>>ک جمل>>ه ب>>ه زبانهای مختلف کرده اند بی فایده نیست . اگر س>خنی مثال ب>>ه زبان فارسی باشد و کسی آن را به زب>>ان ع>>ربی ترجم>>ه کن>>د، بعد ترکی، انگلیسی، فرانسه، آلمانی، روسی و... تجربه ک>>رده

اند دیده اند از جمله اول یک ذره در جمله چهلم باقی نیست. ممکن است بپرسید چرا انسان در بعضی مس>>ائل، فهمی>>ده ی>>ا نفهمیده باید متعبد باشد، مانند اخفات نماز ظهر؟ البته فلسفه دارد، تأمل بکن، اما هیچ وقت فکر نکن ک>>ه ب>>ه خ>>اطر فلس>>فه انج>>ام می دهی، بلک>>ه بگ>>و انج>>ام می دهم و س>>عی می کنم بیشتر بفهمم. نمازی ک>>ه اب>>راهیم علی>>ه الس>>الم می خوان>>د ب>>ه صورت کف زدن نبود، ت>>دریجا ب>>ه این ص>>ورت ب>>دعت در آم>>د.

Page 61: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

قرآن می گوید متولیان کعب>>ه نمازش>>ان بج>>ز س>>وت کش>>یدن و کف زدن چیز دیگری نیست. عذاب الهی را بچشند ب>>ه م>>وجب

( 1 )کفر و عنادی که در مقابل حق و حقیقت داشتند.نماز از دیدگاه ماتریالیسمی

ماتریالیست ها جمله »و یقیمون الصلوه« را این ط>>ور تفس>>یرکرده اند:

»آن>ان ب>رای تحق>ق ایم>ان خ>ود، آن پیوس>تگی را ک>ه در زب>انمذاهب، نماز خوانده می شود برپای می دارند«.

آنگاه چنین گفته اند:رین و م>>ترجمین »این نشانه تنگ نظری و محدود نگ>>ری مفس>>

است که کلماتی از219ص:

.44، 43، 42. آشنایی با قرآن، ص 1- 1 این قبیل را از معنای عام خ>>ود بازداش>>ته و مح>>دود و محص>>ور ساخته اند، زیرا معنی »صلوه« از نظر لغوی نماز نیست. نماز شکل خارجی این پیوستگی و ارتباط بین عناصر انقالبی همراه و نمودهای برتر و قوانین حاکم ب>>ر آف>>رینش اس>>ت... ق>>رآن ب>>ا انتخاب این کلمه به یکی دیگر از اصول کلی در همه انقالب>>ات، چه توحیدی و چ>>ه غ>>یر توحی>>دی،توج>>ه ک>>رده، منته>>ا در انقالب توحیدی، این اصول به نحو جالب تری خودنمایی می کند که به روزگار غیب انقالب، باید بین عناصر انقالبی پیوس>>تگی، چ>>ه از نظ>>ر فک>>ری و ای>>دئولوژیکی و چ>>ه از نظ>>ر عملی و پایگاهه>>ای انقالبی و نحوه اجرای تاکتیکها، حکمفرم>>ا باش>>د... دی>>دگاه ب>>از

را ( 1 )کادر رهبری حزب توحیدی نه تنها الزم>>ه ایم>>ان ب>>ه غیب برپای داشتن این پیوند و رابطه و مستحکم ت>>ر س>>اختن هرچ>>ه بیشتر آن می داند، بلکه می خواهد این رابطه از سطح عناصر انقالبی مؤمن نسبت به یکدیگر برتر آمده ودر س>>طح آف>>رینش

Page 62: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

در رابطه خداوند و همه قوای وجود مطرح گردد و ب>>ه ص>>ورتنماز، صورت خارجی یابد«.

پاسخ: اوال در ک>>دام لغت و ک>>دام ت>>اریخ، نم>>از )ص>>لوه( ب>>ه مع>>نی پیوستگی میان اعضای یک حزب یا پیوس>>تگی ب>>ه ط>>ور مطل>>ق آمده است؟ ثانیا مگر قرآن پیوستگی میان اهل ایم>>ان )ح>>زب

الله( را صریحا توصیه و تأکید نکرده است؟:قوا«. ( 2 )»و اعتصموا بحبل الله جمیعا و ال تفر

»همه با یکدیگر به ریسمان الهی چنگ بزنی>>د و از یک>>دیگر ج>>دامباشید«.

اکنون چه ضرورتی هست که هر جا نام » ص>>لوه« آم>>ده آن را به معنی پیوستگی عناصر انقالبی بگ>یریم و نم>از معه>ود را ب>ه عنوان صورت عینی این پیوستگی در رابطه ب>>ا ک>>ل هس>>تی ب>>هحساب آوریم؟ ثالثا این که می گویند »به روزگار غیب انقالب،

220ص:

. غیب انقالب.1- 1.103. سوره آل عمران، آیه 2- 2

باید بین عناص>>ر انقالبی ن>>وعی پیوس>>تگی... باش>>د« مفه>>ومش این اس>>ت ک>>ه در روزگ>>ار ش>>هادت انقالب، دس>>تور »اقیم>>وا

بالموضوع است، همچنانکه نظ>>یر این را در م>>ورد ( 1 )الصلوه« جمله »و مما رزقناهم ینفقون« گفته اند. آی>>ا مس>>لمانان ص>>در اسالم در دوره مدینه، که دوره به اصطالح شهادت انقالب بود، دستور »اقیموا الصلوه« و دستور »و مما رزقناهم ینفقون« را

اجرا نمی کردند؟! از آنها می پرسیم آیا از نطر ق>>رآن، پیوس>>تگی عناص>>ر م>>ؤمن، مولود و تابع وابستگی انسان با خداست یا وابستگی انسان ب>>ا

Page 63: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

خ>>دا ت>>ابع و مول>>ود و مظه>>ر وابس>>تگی عناص>>ر م>>ؤمن انقالبی است؟ آی>>ا نم>از معه>ود مس>لمانان ص>ورت خ>>ارجی پیوس>>تگی مؤمنان است یا پیوس>>تگی مؤمن>>ان در حکم ص>>ورت اجتم>>اعی

( 2 )پیوستگی مؤمنان با خداست؟ترک نماز

در آیه قرآن هست که از بعضی از اهل جهنم در حالیکه معذبقر« لککم فی س>> چ>>ه چ>>یزی ( 3 )هستند می پرسند که؛ »ما س>>

لین و >>ک من المص>> شما را در این جهنم قرار داد؟ » قالوا لم ن لم نک نطعم المسکین« نم>>از نمی خوان>>دیم و ب>>ه فق>>را کم>>ک

نمی کردیم. »و کن>>ا نخ>>وض م>>ع الخائض>>ین« در ه>>ر چرن>>دی هم وارد می شدیم، هر جا که ح>>رف ض>>د دین می گفتن>>د می رف>>تیم گ>>وش

می کردیم، یا خودمان می گفتیم، نتیجه اش این است! از اینجا بفهمید چرا نم>>از در اس>>الم این ق>>در مهم اس>>ت، چ>>را پیغمبر می گوید نماز عمود این خیم>>ه اس>>ت؟ چ>>ون اگ>>ر نم>>از

( 4 )باشد وبه درستی اجرا بشود، همه چیز درست می شود.221ص:

.78. سوره حج، آیه 1- 1.466. ماتریالیسم در ایران، ص 2- 2.42. سوره مدثر، آیه 3- 3.95، 96.گفتارهای معنوی، 4- 4

مسجد

مسجد مدینه، در صدر اسالم، تنها برای اداء فریضه نماز نب>>ود، بلک>>>ه مرک>>>ز جنب و ج>>>وش و فعالیته>>>ای دی>>>نی و اجتم>>>اعی مسلمانان، همان مسجد بود. هر وقت الزم می ش>>د اجتم>>اعی صورت بگیرد مردم را به حضور در مسجد دع>>وت می کردن>>د،

Page 64: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

و مردم از هر خبر مهمی در آنجا آگاه می شدند. و هر تص>>میمجدیدی گرفته می شد در آنجا به مردم اعالم می شد.

مس>>>لمانان ت>>>ا در مک>>>ه بودن>>>د از هرگون>>>ه آزادی و فع>>>الیت اجتم>>اعی مح>>روم بودن>>د، ن>>ه می توانس>>تند اعم>>ال و ف>>رائض مذهبی خود را انج>>ام دهن>>د و ن>>ه می توانس>>تند تعلیم>>ات دی>>نی خود را آزادانه فرا گیرند. این وضع ادامه داش>>ت ت>>ا وق>>تی ک>>ه اس>>الم در نقط>>ه حس>>اس دیگ>>ری از عربس>>تان نف>>وذ ک>>رد ک>>ه نامش »ی>>ثرب« ب>>ود، و بع>>دها ب>>ه »مدین>>ه الن>>بی« یع>>نی ش>>هر پیغمبر معروف شد. پیغمبر اکرم بنا به پیشنهاد مردم آن ش>>هر و طبق عهد و پیمانی که آنها ب>>ا حض>>رت بس>>تند، ب>>ه این ش>>هر هجرت فرمود . سایر مسلمانان نیز تدریجا به این شهر هجرت کردن>>د. آزادی فع>>الیت مس>>لمانان ن>>یز از این وقت آغ>>از ش>>د. اولین کاری که رسول اکرم بعد از مهاجرت به این ش>>هر ک>>رد، این بود که زمینی را در نظر گرفت، و با کمک یاران و اصحاب

( 1 )این مسجد را در آنجا ساخت.مسجدالحرام

بهم الله و هم یصدون عن المسجد الحرام، و »و ما لهم اال یعذقون«. اشاره ای به خص>>وص ما کانوا اولیاءه ان اولیاءه اال المت ق>>ریش دارد و ش>>امل بع>>د از ق>>ریش هم می ش>>ود. می گوی>>د مردم قریش مستحق عذاب هستند. این ها صاد و م>>انع م>>ردم از مس>>>جدالحرام ش>>>ده و خودش>>>ان را اولی>>>اء و متولی>>>ان مسجدالحرام می دانن>>د. ق>>ریش خودش>>ان را متولی>>ان کعب>>ه و مسجدالحرام می دانستند، می گفتند کعبه مال م>>ا اس>>ت، ه>>ر که را می خواستند راه می دادند ی>>ا راه نمی دادن>>د. چ>>ون این

ها در مکه ساکن بودند222ص:

. داستان راستان، پاورقی اولین داستان.1- 1

Page 65: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

خانه ها و زمین ها را مال خودشان می دانستند. ق>>رآن ب>>ا این فکر مبارزه کرد. گفت هیچ کس تا دامنه قیامت حق ندارد ادعا کند من اختیاردار مسجدالحرام و کعبه هستم. ایندو متعل>>ق ب>>ه عموم مردم متقی و مسلمان اس>>ت. آی>>ه ای اس>>ت در س>>وره

مردم بومی و کسانی ک>>ه ( 1 )حج: »سواء العاکف فیه و الباد«.از خارج می آیند مساویند.

درباره خانه های مکه یکی از گرفتاریها، اجاره خان>>ه اس>>ت، آن هم اجاره های س>>نگین. م>>ا خی>>ال می ک>>نیم ح>>ق دارن>>د اج>>اره بگیرند. حتی در فقه اهل تسنن هم به این نح>>و نیس>>ت. در نهج البالغ>>ه ]نام>>ه ای اس>>ت از حض>>رت ام>>یر ب>>ه ]قثم بن عب>>اس ]زمانی که از طرف آن حضرت[ والی مک>>ه ب>>ود. می فرمای>>د:

ه اال یأخذوا من ساکن اجرا«. اهل مکه ح>>ق ( 2 )»و مر اهل مک ندارند از افرادی که به آنجا می آیند اجاره ای بگیرند زیرا حکم وقفی را دارد؛ و ح>>ق هم ندارن>>د م>>انع دیگ>>ران بش>>وند. ح>>تی پیغمبر دستور داد دربهای دو لنگه دار بگذارند... لذا ش>>هر مک>>ه تعلق دارد به تمام مسلمین دنیا و کسی حق ندارد به ]کس>>انی

که به این شهر می آیند ]اعتراض کند. »و ما لهم اال یعذبهم الله و هم یصدون عن المس>>جد الح>>رام« جلوی مردم را می گیرند و خودشان را متولی می دانند »و ما کانوا اولیاءه« صاحب اختیار نیستند »ان اولیاءه اال المتق>>ون«. ]ص>>احب اختی>>ار آن فق>>ط متقین هس>>تند ]. »و لکن اک>>ثرهم ال

یعلمون« اکثر آنها سر این نکته را نمی دانند. مسجدالحرامی که اکنون می بی>>نیم، در ص>>در اس>>الم این ق>>در بزرگ نبود. در واقع فاصله کعبه تا مسجدالحرام ح>>دود پ>>انزده

م>>تر ب>>ود و کعب>>ه32×32متر بیشتر نبود. مسجدالحرام حدود چهار متر عرض و کمی بیش>>تر ط>>ول داش>>ت. در ص>>در اس>>الم خانه های اطراف را خریدند و مس>>جدالحرام را توس>>عه دادن>>د. در زمان یکی از خلفاء تصمیم گرفتن>>د ب>>ار دیگ>>ر آن را توس>>عه بدهند. خلفاء اسالم در توس>>عه آن س>>عی داش>>تند رع>>ایت کنن>>د ]که خانه های مردم را[ به زور نگیرند زیرا برخی این کاره>>ا را

Page 66: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

غص>>ب می دانس>>تند. خلیف>>ه می خواس>>ت مس>>جدالحرام راتوسعه بدهد. برخی گفتند

223ص:

.25. سوره حج، آیه 1- 1.67. نهج البالغه، نامه 2- 2

نمی فروش>>یم. ع>>ده ای از فقه>>ای اه>>ل تس>>نن گفتن>>د خان>>ه خودش>>ان اس>>ت دلش>>ان بخواه>>د می فروش>>ند و نخواه>>د نمی فروشند. بعضی دیگر گفتن>>د مس>>جدالحرام اس>>ت، ب>>ه زور می شود گرفت. معموال مشکلی پیدا می شد به ائمه اطهار علیهم الس>>الم رج>>وع می کردن>>د. ام>>ام ب>>اقر علی>>ه الس>>الم اس>>تدالل عجیبی کرد، ثابت نمود چون مسجدالحرام است، اگر مصلحت مسجدالحرام ایجاب کند، رضایت صاحب خان>>ه ش>>رط نیس>>ت. فرمود: آیا اول کعبه اینج>>ا ب>>ود و م>>ردم ب>>ه خ>>اطر کعب>>ه اینج>>ا آمدند یا اول مردم آمدند بعد کعبه را ساختند؟ مثال مردمی می آیند نقشه ای می کشند، خانه هایی بنا می کنند، بعد می گویند زمینی وقف مسجد نمائیم. اول مردم تملک زمین ه>>ا را ک>>رده اند بع>>د قس>>متی از آن را اختص>>اص ب>>ه مس>>جد داده ان>>د. پس مسجد وارد شده بر مردم. تمام مسجدهای دنیا این طور بوده

حتی مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم . در همه دنیا یک نقطه است که اول مسجد در آنجا بن>>ا ش>>ده و بعد مسجد، آن سرزمین را احی>>اء ک>>رده، و آن، س>>رزمین مک>>ه اس>>ت زی>>را مک>>ه وادی غ>>یر ذی ذرع ب>>ود و م>>الکی نداش>>ت، ابراهیم علیه السالم آمد برای اولین بار کعب>>ه را در آنج>>ا ب>>رای مردم ساخت و اختص>>اص داد ب>>ه عب>>ادت ک>ه ت>>ا دامن>>ه قی>>امت بیایند مناسک انجام دهند. پس اول ابراهیم آم>>د آن را س>>اخت، بع>>د م>>ردم آمدن>>د. ح>>ق کعب>>ه ومس>>جدالحرام محف>>وظ اس>>ت. مردم تا جایی که مزاحم کعبه و مسجدالحرام نشوند ]در تملکزمین آزادند[. وقتی استدالل گفته شد همه ]آن را پذیرفتند[ .

Page 67: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

ی دارد. ق>>رآن ن>>یز همین منط>>ق را >>ه وض>>ع خاص>> س>>رزمین مک پ>>یروی می کن>>د. می گوی>>د آنه>>ا مس>>تحق عذابن>>د، متولی>>ان مس>>جدالحرام متقی>>ان عالمن>>د. مس>>جدالحرام ح>>رمی اس>>ت

( 1 )متعلق به مسلمانان دنیا و متقیان.224ص:

.39 _ 42.آشنایی با قرآن، )انفال(، ص 1- 1اذان

در زمان »معتضد«، بازرگان پیری از یکی از سران سپاه مبل>>غ زیادی طلبک>>ار ب>>ود و ب>>ه هیچ وج>>ه نمی توانس>>ت وص>>ول کن>>د، ناچار تصمیم گرفت به خود خلیفه متوسل شود، ام>>ا ه>>ر وقت به درب>>ار می آم>>د دس>>تش ب>>ه دام>>ان خلیف>>ه نمی رس>>ید، زی>>را

دربانان و مستخدمین درباری به او راه نمی دادند. بازرگ>>ان بیچ>>اره از هم>>ه ج>>ا م>>أیوس ش>>د و راه چ>>اره ای ب>>ه نظرش نرسید، تا این که شخص>>ی او را ب>>ه ی>>ک نف>>ر خی>>اط در »سه شنبه بازار« راهنم>>ایی ک>>رد و گفت این خی>>اط می توان>>د گره از کار تو باز کند. بازرگان پیر نزد خی>>اط رفت. خی>>اط ن>>یز به آن مرد سپاهی دستور داد ک>>ه دین خ>>ود را ب>>پردازد و او هم

بدون معطلی پرداخت . این جریان بازرگان پیر را سخت در شگفتی فرو برد؛ با اصرار زیاد از خیاط پرسید: »چطور اس>>ت ک>>ه این ه>>ا ک>>ه ب>>ه اح>>دی

اعتنا ندارند فرمان تو را اطاعت می کنند؟« خیاط گفت: »من داستانی دارم که باید برای تو حکایت کنم:« روزی از خیابان عبور می ک>>ردم، زنی زیب>>ا ن>>یز هم>>ان وقت از خیابان می گذشت؛ اتفاق>>ا یکی از افس>>ران ت>>رک درح>>الی ک>>ه مست باده بود از خانه خود بیرون آمده جل>>و در خان>>ه ایس>>تاده بود ومردم را تماشا می کرد، تا چشمش به آن زن افتاد دیوانه وار در مقابل چشم مردم او را بغل کرد و به طرف خانه خ>>ود کشید. فریاد استغاثه زن بیچاره بلند ش>>د، داد می کش>>ید: ایه>>ا

Page 68: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

الن>>اس ب>>ه فری>>ادم برس>>ید، من این ک>>اره نیس>>تم، آب>>رو دارم، شوهرم قسم خورده اگر یک شب در خارج خانه بسر برم م>>را طالق دهد، خانه خراب می شوم؛ اما هیچ کس از ترس جرأت

نمی کرد جلو بیاید. من جلو رفتم و با نرمی و التماس از آن افسر خواهش ک>>ردم که این زن را رها کند، اما او ب>>ا چم>>اقی ک>>ه در دس>>ت داش>>ت محکم به سرم کوبید که سرم شکست و زن را به داخل خان>>ه برد. من رفتم عده ای را جمع کردم و اجتماع>>ا ب>ه در خان>>ه آن افسر رف>>تیم و آزادی زن را تقاض>>ا ک>>ردیم، ناگه>>ان خ>>ودش ب>>ا گروهی از خدمتکاران و نوکران از خانه بیرون آمدند و ب>>ر س>>ر

ما ریختند و همه ما را کتک زدند. جمعیت متفرق شدند، من225ص:

هم به خانه خود رفتم، اما لحظه ای از فکر زن بیچ>>اره ب>>یرون نمی رفتم؛ با خود می اندیشیدم که اگ>>ر این زن ت>>ا ص>>بح پیش این مرد بماند زندگیش تا آخر عمر تباه خواهد ش>>د و دیگ>>ر ب>>ه خان>>ه و آش>>یانه خ>>ود راه نخواه>>د داش>>ت. ت>>ا نیم>>ه ش>>ب بی>>دار نشستم و فکر کردم. ناگهان نقشه ای در ذهنم مجسم شد؛ ب>>ا خود گفتم این مرد امشب مست است و متوج>>ه وقت نیس>>ت، اگر االن آواز اذان را بشنود خیال می کند ص>>بح اس>>ت و زن را رها خواهد کرد. و زن قبل از آنکه شب به آخر برسد می تواند به خانه خود برگ>>ردد. ف>>ورا رفتم ب>>ه مس>>جد و از ب>>االی من>>اره فریاد اذان را بلند کردم. ض>>منا م>>راقب کوچ>>ه و خیاب>>ان ب>>ودم ببینم آن زن آزاد می شود یا نه؛ ناگهان دی>>دم ف>>وج س>>ربازهای سواره و پیاده به خیابانها ریختند و همه می پرسیدند این کسی ک>>ه در این وقت ش>>ب اذان گفت کیس>>ت؟ من ض>>من این ک>>ه سخت وحشت کردم خودم را معرفی ک>>ردم و گفتم من ب>>ودم که اذان گفتم. گفتن>>د زود بی>>ا پ>>ائین ک>>ه خلیف>>ه ت>>و را خواس>>ته است. مرا نزد خلیفه بردند . دی>>دم خلیف>>ه نشس>>ته منتظ>>ر من است، از من پرسید چرا این وقت شب اذان گفتی؟ جری>>ان را از اول تا آخر برایش نقل کردم. همانجا دستور داد آن افسر را با آن زن حاضر کنن>>د؛ آنه>>ا را حاض>>ر کردن>>د، پس از بازپرس>>ی

Page 69: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

مختصری دس>>تور قت>>ل آن افس>>ر را داد آن زن را هم ب>>ه خان>>ه نزد شوهرش فرستاد و تأکید کرد که شوهر او را مؤاخذه نکند و از او بخوبی نگهداری کند، زیرا نزد خلیفه مسلم شده که زن

بی تقصیر بوده است. آنگاه معتضد به من دس>تور داد، ه>ر موق>ع ب>ه چ>نین مظ>المی برخوردی همین برنامه ابتکاری را اج>>را کن، من رس>>یدگی می کنم. این خبر در میان مردم منتشر شد. از آن به بعد این ها از من کامال حس>>اب می برن>>د. این ب>>ود ک>>ه ت>>ا من ب>>ه این افس>>ر

( 2 )، ( 1 )مدیون فرمان دادم فورا اطاعت کرد.226ص:

.32 _ 33، صفحه 1. ظهراالسالم، جلد 1- 1.123. داستان راستان، داستان 2- 2

اذان با صوت زیبا

در یکی از مجالس دیدم یک پیر م>>ردی ب>>ه اص>>طالح ش>>عار می دهد، که نمی دانم بیچاره فلج بود، زبان نداشت، چطور بود که ی>>ک کلم>>ه ک>>ه می خواس>>ت بگوی>>د، مثال می خواس>>ت ص>>لوات بفرستد، خودش هم تکان می خ>>ورد، ب>>ا ی>>ک وض>>ع مس>>خره و خنده آوری. پیش خودم گفتم سبحان الله! دیگر ج>>ز این، کس دیگ>>ری نمی ش>>ود ش>>عار ص>>لوات را بده>>د؟ آی>>ا م>>ا بای>>د ب>>د

صداترین افراد را در این موارد انتخاب بکنیم؟سعدی داستانی ذکر می کند و می گوید:

مؤذن بد صدایی بود در فالن شهر، داشت با ص>>دای ب>>دی اذان می گفت؛ یک وقت دید یک یهودی برایش هدی>>ه ای آورد، گفت این هدی>>ه ناقاب>>ل را قب>>ول می ک>>نی؟ گفت چ>>را؟ گفت ی>>ک خدمت بزرگی به من کردی. چ>>ه خ>>دمتی؟ من ک>>ه خ>>دمتی ب>>ه شما نکرده ام. گفت من دختری دارم که مدتی ب>>ود تمای>>ل ب>>ه اسالم داشت، از وقتی که تو اذان می گویی و الل>>ه اک>>بر را از ت>>و می ش>>نود، دیگ>>ر از اس>>الم ب>>یزار ش>>ده، ح>>ال این هدی>>ه را

Page 70: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

آورده ام برای این که تو خدمتی به من کردی و نگذاش>>تی این ( 1 )دختر مسلمان بشود. این خودش مسأله ای است.

در متن فق>>ه اس>>المی آم>>ده اس>>ت ک>>ه مس>>تحب اس>>ت م>>ؤذنت« یعنی خ>>وش ص>>دا باش>>د. زی>>را: طب>>ع آدمی این ط>>ور »صی است که وقتی اذان را از یک خوش صدا می شنود، جمالت آن جور دیگری بر قلبش اثر می گ>>ذارد. همین ط>>ور اس>>ت ق>>رآن خواندن، تبلیغ کردن، ک>ه اگ>ر ب>ا لحن خ>>وش باش>د، زودت>ر ب>ر

( 2 )شنونده اثر می گذارد .227ص:

.221، ص 1. حماسه حسینی، ج 1- 1.178. حکایتها و هدایتها، ص 2- 2

وضو

وقتی که وضو می گیرید این قدر با عجله و ش>>تاب نباش>>د. م>>ا ادعا می کنیم که شیعه علی هس>>تیم، ش>>یعه علی ک>>ه ب>>ا اس>>م نمی شود برادر، برای ما گفته اند علی بن ابیطالب آم>>د وض>>وبگیرد، آن کسی که وضوی علی را شرح داده است می گوید:

تا دست به آب برد )آن استجاب اولی که انسان دستش را می>>نی من م الل>>ه و بالل>>ه، اللهم اجعل ش>>وید( دی>>دم گفت : »بس>>وابین و اجعلنی من المطهرین« به نام تو و به تو، خدایا م>>را الت از توبه ک>>اران ق>>رار ب>>ده، من را از پاکیزگ>>ان ق>>رار ب>>ده. توب>>ه یعنی پاکیزه کردن خود. علی وق>>تی س>>راغ آب می رود، چ>>ون آب رمز طهارت است بیاد توبه می افتد. دس>>تش را ک>>ه تم>>یز می کند، بیاد پاکیزه ک>>ردن روح خ>>ودش می افت>>د . ب>>ه م>>ا می گوید: وقتی با این آب، با این طهور، با این ماده ای که خدا آن را وسیله پ>>اکیزگی ق>>رار داده اس>ت مواج>>ه می ش>وی، وق>>تی سراغ این ماده می روی، چشمت به آن می افت>>د و دس>>تت را با آن می شوئی، پاکیزه می کنی، بفهم که یک پاکیزگی دیگری هم هس>>ت و ی>>ک آب دیگ>>ری هم هس>>ت ک>>ه آن پ>>اکیزگی روح

Page 71: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

است و آن آب دیگر، آب توبه است، می گوید دستهایش را کهض علی شس>>>ت ، روی ص>>>ورتش آب ریخت و گفت »اللهم بی وجهی یوم تسود الوجوه و ال تسود وجهی یوم تبیض الوج>>وه«، صورت را دارد می ش>>وید ب>>ر حس>>ب ظ>>اهر ن>>ورانی می کن>>د، خوب! وقتی که ص>ورتش را ب>ا آب می ش>وید ب>راق می ش>ود ولی علی که به این قناعت نمی کند. اسالم هم به این قن>>اعت نمی کند، این خوب است و باید هم باشد اما بای>>د ت>>وأم ب>ا ی>>ک پاکیزگی دیگر، با یک نورانیت دیگر، با یک سفیدی چه>>ره دیگ>>ر باشد، گفت: »خدایا چهره من را سفید گردان آنجا که چهره ها تیره و سیاه می ش>>ود، )قی>>امت( خ>>دایا آنج>>ا ک>>ه چه>>ره ه>>ایی سفید می شود چهره مرا سیاه نکن، مرا روسفید گردان، آنج>>ا که افراد روسیاه و یا روسفید می ش>>وند، م>>را روس>>یاه نکن«. بع>>د روی دس>>ت راس>>تش آب ریخت و گفت: »اللهم اعط>>نی بنی حس>>ابا کتابی بیمی>>نی و الخل>>د فی الجن>>ان بیس>>اری و حاس>> یسرا«، پروردگارا در قیامت نامه عم>>ل من را بدس>>ت راس>>تم بده، )چون نامه عمل س>>عادتمندها بدس>>ت راستش>>ان داده می شود.( خدایا در آنج>>ا از من آس>>ان حس>اب بکش، بی>>اد حس>اب

آخرت می افتد. بعد228ص:

روی دس>>ت چپش آب ریخت و گفت: »اللهم ال تعط>>نی کت>>ابی>>ه الی عنقی و بشمالی و ال من وراء ظه>>ری و ال تجعله>>ا مغلول>>ک من مقطع>>ات الن>>یران«. پروردگ>>ارا نام>>ه عم>>ل م>>را اعوذ ب بدست چپم نده و از پشت سر نام>>ه عم>>ل را بمن ن>>ده، )نام>>ه عمل عده ای را از پشت سر ب>>ه آنه>>ا می دهن>>د ن>>ه از پیش رو که آن هم رمزی دارد.( خدایا این دست مرا مغل>>ول در گ>>ردنم قرار نده، خدایا از قطعات آتش جهنم به تو پن>>اه می ب>>رم. مینی گوی>>د؛ بع>>د دی>>دم مس>>ح س>>ر کش>>ید و گفت: »اللهم غش>> برحمتک و برکاتک« خدایا! مرا به رحمت وبرکات خودت غ>>رقت ق>>دمی علی ص>>راط کن. مسح پا را کشید و گفت: »اللهم ثب یوم تزل فیه االقدام«. خدایا! این دو پای مرا ب>>ر ص>>راط ث>>ابتعیی بدار و ملغزان ، آنروزی که قدمها می لغزند. »و اجع>>ل س>>

Page 72: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

فیم>>ا یرض>>یک عنی«. خ>>دایا عم>>ل من و س>>عی م>>را روش>>ن وحرکت مرا در راهی قرار بده که رضای تو در آن است.

یک وضوئی که این ق>>در ب>>ا خواس>>ت و خ>>واهش و توج>>ه ت>>وأم باشد، یکجور قبول می ش>>ود و آن وض>>وئی ک>>ه م>>ا می گ>>یریم

( 1 )جور دیگر.آموزش وضو

پیر مردی مشغول وضو بود، اما ط>>رز ص>>حیح وض>>و گ>>رفتن را نمی دانست. ام>>ام حس>>ن علی>>ه الس>>الم و ام>>ام حس>>ین علی>>ه السالم که در آن هنگام طفل بودند، وض>>و گ>>رفتن پ>>یر م>>رد را دیدند. ج>>ای تردی>>د نب>>ود، تعلیم مس>>ائل و ارش>>اد جاه>>ل واجب اس>>ت، بای>>د وض>>وی ص>>حیح را ب>>ه پ>>یر م>>رد ی>>اد داد، ام>>ا اگ>>ر مستقیما به او گفته شود وضوی ت>>و ص>>حیح نیس>>ت، گذش>>ته از این که موجب رنجش خاطر او می شود، برای همیشه خاطره تلخی از وضو خواهد داشت. بعالوه از کج>>ا ک>>ه او این ت>>ذکر را برای خود تحقیر تلقی نکند. و یکباره روی دنده لجبازی نیفتد و

هیچ وقت زیر بار نرود. این دو طفل اندیشیدند تا ب>>ه ط>>ور غ>>یر مس>>تقیم او را مت>>ذکر کنند. در ابتدا با یکدیگر به مباحثه پرداختند و پیرمرد می شنید.

یکی گفت: »وضوی من از وضوی229ص:

.66 _ 68. گفتارهای معنوی، 1- 1 ت>>و ک>>املتر اس>>ت.« دیگ>>ری گفت: »وض>>وی من از وض>>وی ت>>و کاملتر است . « بعد توافق کردند که در حضور پ>>یرمرد ه>>ر دو نفر وضو بگیرند و پیرمرد حکمیت کند. طبق قرار عمل کردن>>د و هر دو نفر وضوی صحیح و کاملی جلو چشم پیرمرد گرفتن>>د. پیرمرد تازه متوجه شد که وض>وی ص>>حیح چگون>>ه اس>ت. و ب>>ه فراست مقصود اصلی دو طفل را دریافت و سخت تحت ت>>أثیر محبت بی ش>ائبه و ه>وش و فط>انت آنه>ا ق>رار گ>رفت. گفت:

Page 73: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

»وضوی شما ص>>حیح و کام>>ل اس>>ت. من پ>>یرمرد ن>>ادان هن>>وز وضو ساختن را نمی دانم. به حکم محبتی که بر امت جد خ>>ود

( 2 )، ( 1 )دارید، مرا متنبه ساختید. متشکرم«.نیت

مسأله نیت یکی از مسایلی است که ب>>ه آن خیلی توج>>ه ش>>ده است، یعنی از مسلمات فقه اسالمی است که روح عبادت ب>>ه

طور کلی نیت است. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آل>>ه وس>>لم فرم>>ود: »ال عم>>ل اال

ه«. ب>>رای ه>>ر کس>>ی هم>>ان ( 4 ) یا: »لکل امرء مانوی« . ( 3 )بنی است که نیت و قصد کرده و خواس>>ته اس>>ت. ک>>اری ک>>ه همین طور پیدا ش>>ود ارزش ن>>دارد، ک>>اری ک>>ه از روی نیت و قص>>د و

آگاهی و انتخاب و توجه به هدف پیدا شود باارزش است.کاری که انسان انجام می دهد دو جور است:

یک وقت انسان کاری را ماشین وار انجام می ده>>د ک>>ه گ>>ویی یک ماشین است که دارد کار می کند نه یک انسان )مثل اغلب نمازه>>ایی ک>>ه م>>ا می خ>>وانیم ( ، و ی>>ک وقت ک>>اری را از روی توجه و آگاهی انجام می دهد. وقتی که انسان کاری را از روی توجه و آگاهی انجام می دهد، ه>>دف و مقص>>ود را در نظ>>ر می گیرد و به کار خود توجه دارد. حتی آقای بروجردی در باب نیت کافی نمی دانستند که » داعی« در نفس انسان وج>>ود داش>>ته باشد و اوایل ما تعجب می کردیم که در باب نیت چ>>نین بح>>ثی

آقای230ص:

.89 صفحه 10. بحاراالنوار، جلد 1- 1103. داستان راستان، داستان 2- 2.70، ص 1. اصول کافی، ج 3- 3.2، ص 1. صحیح بخاری، ج 4- 4

Page 74: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

بروجردی داشته باشند، چون در باب نیت، اغلب علم>>اء، داعی را کافی می دانند، یعنی همین قدر که انسان یک انگیزه روحی یعنی قصد قربت داشته باشد کافی است، به طوری که اگر از او بپرسیم چه می کنی؟ بگوی>>د ب>>رای خ>>دا نم>>از می خ>>وانم. و اگر غفلت از این مقدار بیش>>تر ش>>ود هیچ ع>>المی آن را ک>>افی نمی دان>>د. مثال انس>>ان نم>>از می خوان>>د، اگ>>ر وق>>تی از او می پرسند چه می کنی، فکر کند و جواب ده>>د نم>>از باط>>ل اس>>ت، یعنی اگر حد غفلت و ماشین واری کار به اینجا برس>>د ک>>ه اگ>>ر از او بپرسیم چه می کنی، کمی فکر کند و بعد جواب دهد، ب>>ه اجماع علما نماز باطل است؛ ولی مرحوم آقای بروج>>ردی ی>>ک ح>>رف دیگ>>ری هم می گفتن>>د و آن این ک>>ه اساس>>ا در ابت>>دای عمل، این مقدار توجه که داعی شخص ب>>ه عم>>ل قص>>د ق>>ربت باشد به طوری که غفلت نداشته باشد کافی نیس>ت بلک>>ه بای>د در قلب خود خطور دهد که گویی خودش دارد با خودش حرف می زند: چهار رکعت نم>>از ظه>>ر ادائی )ب>>ه قص>>د ادا( بج>>ا می آورم قربه الی الله، آن وقت بگوید: الل>>ه اک>>بر. البت>>ه از لح>>اظ انگیزه، تأثیری ندارد؛ انگیزه به جای خود، ولی وقتی که به این صورت در بیاید ، کار، بیشتر از سطح ناآگاهی به سطح آگ>>اهی

می آید، یعنی انسان کارش را آگاهانه تر انجام می دهد.اهمیت نیت

>>تی را ک>>ه نیت آن قدر اهمیت دارد ک>>ه اگ>>ر خ>>ود عم>>ل را و نی توأم با عمل است اندازه گیری کنند، جنبه نیت ب>>ر پیک>>ر عم>>ل رجح>>ان دارد. این، مفه>>وم آن ح>>دیثی اس>>ت ک>>ه پیغم>>بر اک>>رم>>ر من ه الم>>ؤمن خی ص>>لی الل>>ه علی>>ه و آل>>ه وس>>لم فرم>>ود: »نی

نیت مؤمن از عملش ب>>االتر اس>>ت. یع>>نی چ>>ه؟ آی>>ا ( 1 )عمله«. یعنی نیت ب>دون عم>ل از عم>>ل ب>>دون نیت به>>تر اس>ت؟ عم>>ل بدون نیت که ارزش ندارد و همین طور نیت ب>>دون عم>>ل. پس چه معنی می دهد؟ آیا منظور این است که نیت مؤمن از عمل توأم با نیت او به>>تر اس>>ت؟ ب>>دیهی اس>ت ک>>ه این ن>>یز درس>>ت

نیست؛ نیت خالی که از عمل توأم با نیت نمی تواند231ص:

Page 75: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

.84-2. کافی، 1- 1 به>>تر باش>>د. پس چیس>>ت؟ حرفه>>ایی در این زمین>>ه زده ش>>ده، ولی جواب روشن است؛ مقصود این است که انسان ب>>ا عم>>ل

]وقتی می گوییم روح ( 1 )توأم با نیتش دو کار می کند، یکی... از بدن اشرف است ممکن است کسی[ سؤال کند ک>>ه روح از بدن بدون روح اشرف اس>>ت )از ی>>ک الش>>ه، چ>>ون ب>>دن ب>>دون روح یک الشه است( یا از بدن با روح اش>>رف اس>>ت؟روح تنه>>ا که نمی تواند از بدن با روح اش>>رف باش>>د، چ>>ون ب>>دن ب>>ا روح هم>>ان روح را دارد ب>>ا ی>>ک چ>>یز دیگ>>ری . ج>>واب این ک>>ه ن>>ه، مقص>>ود این اس>>ت ک>>ه این موج>>ود م>>رکب از روح و ب>>دن، آن

جزئش بر این جزئش شرافت و برتری دارد. این نهایت اهتمام اسالم به نیت را میرساند که عمل باید ت>>وأم با نیت باشد، توأم با توجه باشد که انسان بفهمد چه می کند و

( 2 )عمل را به صورت ناآگاهانه انجام ندهد. وق>>تی امیرالمؤم>>نین از ص>>فین م>>راجعت می ک>>رد شخص>>ی خدمت ایشان آمد. عرض کرد یا امیرالمؤمنین دوس>>ت داش>>تم برادرم هم در صفین در رکاب شما بود و ب>>ه فیض درک رک>>اب

شما نائل می شد. حضرت چه جواب داد؟ فرم>>>ود: بگ>>>و نیتش چیس>>>ت؟ در دلش چیس>>>ت؟ تص>>>میمش چیست؟ آیا این ب>>رادر ت>>و مع>>ذور ب>>ود و نتوانس>>ت بیای>>د ی>>ا ن>>ه

معذور نبود و نیامد؟ اگر معذور نبود و نیامد همان بهتر که نیامد و اگر معذور ب>>ود و نیامد، ولی دلش با ما بود، میلش با ما بود، تص>>میم او این ب>>ود که با ما باشد، پس با ما بوده. گفت: بل>>ه ی>>ا امیرالمؤم>>نین این طور بود. فرمود: نه تنها برادر تو با ما بوده، بلک>>ه ب>>ا م>>ا ب>>وده اند اف>>رادی ک>>ه هن>>وز در رحم ه>>ای مادرانن>>د، ب>>ا م>>ا ب>>وده ان>>د افرادی که هنوز در اصالب پدرانند. تا دامنه قیامت اگر افرادی پیدا شوند که واقعا از صمیم قلب نیت و آرزویش>>ان این باش>>د

Page 76: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

که ای کاش علی را درک می کردم و در رکاب او می جنگیدم، ( 3 )ما آنها را جزء اصحاب صفین می شماریم.

232ص:

. ]افتادگی از متن پیاده شده از نوار است[.1- 1.193 _ 197. تعلیم و تربیت در اسالم، ص 2- 2.236 _ 237. گفتارهای معنوی، ص 3- 3

ارکان نیت

اس>>الم هیچ عب>>ادتی را ب>>دون نیت نمی پ>>ذیرد و نیت از نظ>>ر اس>>الم دارای دو رکن اس>>ت. یکی این ک>>ه عم>>ل بای>>د از روی توجه باشد نه از روی عادت، آن چنان عادتی که انس>>ان ب>>دون این که خ>>ودش توج>>ه داش>>ته باش>>د کأن>>ه ب>>دنش دارد عم>>ل را انجام می دهد، مثل خیلی کارهایی که انسان بدون توجه انجام می دهد مانند راه رفتن. انس>>ان وق>>تی دارد راه می رود توج>>ه ن>>دارد ک>>ه دارد راه می رود، از روی بی ت>>وجهی اس>>ت. ]پس اولین رکن نیت این اس>>ت ک>>ه انس>>ان[ بای>>د ذهنش را متمرک>>ز کند به طوری که عمل از روی توجه باش>>د ن>>ه بی ت>>وجهی. این که می گویند استدامه نیت هم شرط است برای همین اس>>ت. توجهی هم که ]در ابتدای نماز ]داری کافی نیس>>ت؛ یع>>نی اگ>>ر انسان در وسط نماز آن چنان از کار خ>>ود غفلت کن>>د ک>>ه بای>>د

متوجهش کرد، نمازش باطل است. رکن دوم نیت، اخالص است و این که انگ>>یزه انس>>ان از عم>>ل

چیست.]بنابراین دو رکن نیت به این شرح است[:

- چه می کنم1 - برای چه این کار را انجام می دهم2

Page 77: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

»چه می کنم« اصل نیت است که حتما باید ب>>رای ن>>زدیکی ب>>هخدا و رضای او باشد.

قصد قربت

در اسالم، بلکه در هر آیین آسمانی، روح دستورها که باید اجرا شود قصد قربت است و نتیجه نهایی که از اعمال بای>>د گرفت>>ه

شود، تقرب به ذات احدیت است. انس ما با مفاهیم اعتباری و اجتماعی که در زن>>دگی اجتم>>اعی به کار می بریم غالبا سبب خطا و اشتباه م>>ا می ش>>ود؛ س>>بب می شود ک>>ه الف>>اظی ک>>ه در مع>>ارف اس>>المی آم>>ده اس>>ت از معن>>>ای حقیقی خ>>>ود منس>>لخ ش>>>وند و مفه>>>ومی اعتب>>>اری و

قراردادی پیدا کنند. م>>ا آنج>>ا ک>ه کلم>ه »ق>>رب« و ن>>زدیکی را در خ>ارج از مف>>اهیم

اجتماعی به کار می بریم233ص:

هم>>ان مفه>>وم حقیقی را اراده می ک>>نیم؛ مثال می گ>>وییم در نزدیکی این کوه چشمه ای است، یا خود را به نزدیک این ک>>وه رساندم. در اینجا مراد ما قرب واقعی است؛ یعنی واقعا دوری و نزدیکی فاصله خود را تا ک>>وه در نظ>>ر می گ>>یریم و از کلم>>ه »ق>>رب« منظورم>>ان این اس>>ت ک>>ه آن فاص>>له - ک>>ه ی>>ک ام>>ر واقعی است نه قراردادی - کمتر شده است. اما وقتی که می گوییم فالن شخص نزد فالن مق>>ام اجتم>>اعی ق>>رب پی>>دا ک>>رده است و یا می گوییم فالن شخص با فالن خدمت خ>>ود ب>>ه فالن مقام نزد او تقرب حاصل کرد، در اینجا منظورمان چیست؟ آیا مقصود این است که فاصله میان آنها کمتر شد؟ مثال سابقا در پانصد متری او ق>>رار داش>>ت و اکن>>ون در ص>>د م>>تری اوس>>ت؟ البته نه. اگر چنین است پس پیشخدمت در ات>>اق ه>>ر کس>>ی از هر کس دیگر نزد او مقربتر اس>>ت. مقص>>ودمان این اس>ت ک>>ه خدمتگزار در اثر خدمتش در روحیه مخدوم خود تأثیر کرد و او را از خود راضی نمود و حال این که قبال راض>>ی نب>>ود، ی>>ا او را

Page 78: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

از خود راضی تر ک>>رد. و در نتیج>>ه از این پس مخ>>دوم بیش از گذشته به او عنایت خواهد داش>>ت. پس اس>>تعمال »ق>>رب« در اینجا یک استعمال مجازی است نه حقیقی؛ واقعا وجود خارجی این شخص در نزدیکی وجود خ>>ارجی آن ش>>خص ق>>رار نگرفت>>ه است، بلکه از آن رابطه خاص روحی از طرف مخ>>دوم نس>>بت به خادم برقرار شده و آثاری که ب>>ر این رابط>>ه روحی م>>ترتب

است، مجازا و تشبیها »قرب« تعبیر شده است. ق>>رب ب>>ه ذات ح>>ق چط>>ور؟ آی>>ا ق>>رب حقیقی اس>>ت ی>>ا ق>>رب مج>>ازی؟ آی>>ا واقع>>ا بن>>دگان ب>>ا اط>>اعت و عب>>ادت و س>>لوک و اخالص به سوی خدا باال می رون>>د و ب>>ه او نزدی>>ک می ش>>وند؟ فاصله شان کم می شود تا آنجا که فاصله از بین می رود و به تعبیر قرآن » لقاء رب « حاص>>ل می گ>>ردد، و ی>>ا این ک>>ه هم>>ه این تعبیرات، تعبیرات مجازی است؟ به خدا نزدیک شدن یعنی چ>ه؟! خ>>دا دور و ن>زدیکی ن>دارد. ن>زدیکی ب>ه خ>دا عین>>ا مانن>د نزدیکی به یک صاحب مقام اجتماعی است؛ یعنی خ>>دا از بن>>ده خ>>ود خش>نودی حاص>ل می کن>>د و در نتیج>>ه، لط>>ف و عن>>ایتش

عوض می شود و بیشتر می گردد. البته اینجا سؤال دیگ>>ری پیش می آی>>د و آن این ک>>ه خش>>نودی

خداوند یعنی چه؟234ص:

خداوند محل حوادث نیست که از کس>>ی خش>>نود نباش>>د و بع>>د خشنود شود و ی>>ا خش>>نود باش>>د و بع>>د ناخش>>نود ش>>ود. ناچ>>ار جواب می دهند که تعبیر » خشنودی« و »ناخشنودی« نیز ی>>ک تعبیر مجازی است؛ مقصود آثار رحمت و عنایت حق است ک>>ه

در صورت طاعت و بندگی می رسد و نه چیز دیگر. آن رحمتها و عنایتها چیست؟ در اینجا منطق ها ف>رق می کن>>د: برخی رحمتها و عنایته>>ا را اعم از معن>>وی و م>>ادی می دانن>>د - رحمت معن>>وی یع>>نی مع>>رفت و ل>>ذت حاص>>ل از آن، و رحمت مادی یعنی باغ و بهشت و حور و قصور - اما بعضی دیگر حتی

Page 79: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

از اعتراف به رحمت معنوی نیز امتناع دارن>>د و هم>>ه عنای>>ات و مقامات انسانها را در ن>>زد خداون>>د مح>>دود می کنن>>د ب>>ه ب>>اغ و بهش>>تهای جس>>مانی و ح>>ور و قص>>ور و س>>یب و گالبی. نتیج>>ه سخن دسته اخیر این است که معنای تقرب بیشتر اولیای خ>>دا به ذات احدیت این است که بیش از افراد دیگر ح>>ور و قص>>ور

و سیب و گالبی و باغ و بوستان در اختیار دارند. نتیجه سخن منکران قرب حق این اس>>ت ک>>ه در اث>>ر ط>>اعت و عبادت، نه نسبت خداوند به بنده ف>>رق می کن>>د - همچن>>ان ک>>ه طرفداران قرب حقیقی نیز به این مسأله اعتراف دارند - و نه نس>>بت بن>>ده ب>>ا خ>>دا ف>>رق می کن>>د. از نظ>>ر ن>>زدیکی و دوری حقیقی، اولین شخص جهان بشریت یعنی رسول اکرم با شقی

ترین آنها از قبیل فرعون و ابوجهل مساویند. حقیقت این است که این اشتباه از یک ن>>وع ط>>رز تفک>>ر م>>ادی درباره خ>>دا و انس>>ان - و ب>>االخص درب>>اره انس>>ان - پی>>دا ش>>ده است. کسی که انسان و روح انسان را صرفا توده ای از آب وویته و نفخت فی>>ه گل می داند و نمی خواهد به اصل »ف>>اذا س>>

اعتراف کند و حتی این تعب>>یر را ن>>یز حم>>ل ب>>ه ( 1 )من روحی« یک معن>>ای مج>>ازی می کن>>د، چ>>اره ای ن>>دارد ج>>ز انک>>ار ق>>رب

واقعی حق. ولی چه لزومی دارد ک>>ه م>>ا انس>>ان را اینچ>>نین حق>>یر و خ>>اکی

فرض نماییم تا مجبور235ص:

.29. سوره حجر، آیه 1- 1 شویم همه چیز را تأویل و توجیه کنیم؟ خداوند کمال مطل>>ق و نامح>>دود اس>>ت و از ط>>رفی حقیقت وج>>ود مس>>اوی ب>>ا کم>>ال است و هر کمال واقعی ب>>ه حقیقت وج>>ود ک>>ه حقیق>>تی اص>>یل است باز می گردد از قبیل علم، قدرت، حیات ، اراده، رحمت،

خیریت و غیره.

Page 80: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

موجودات در اصل آفرینش به هر نسبت ک>>ه از وج>>ودی کام>>ل تر - یعنی از وجودی قوی تر و شدیدتر - بهره من>>د هس>>تند، ب>>ه ذات الهی که وجود محض وکمال صرف است نزدیکترند. طبعا فرشتگان از جمادات ونباتات ب>>ه خداون>>د نزدیکترن>>د وب>>ه همین جهت بعض>>ی از فرش>>تگان از بعض>>ی دیگرمق>>رب ترن>>د،بعض>>ی حاکم ومطاع بعضی دیگر می باشند؛ و البته این تفاوت مراتب قرب و بعد مربوط ب>>ه اص>>ل خلقت و ب>>ه اص>>طالح مرب>>وط ب>>ه

قوس نزول است.>>ه >>ا الی >>ه و ان >>ا لل موج>>ودات، بخص>>وص انس>>ان، ب>>ه حکم »ان

به سوی خداوند باز گش>>ت می کنن>>د. انس>>ان ب>>ه ( 1 )راجعون« حکم مرتب>>ه وج>>ودی خ>>ود، این بازگش>>ت را بای>>د ب>>ه ص>>ورت طاعت و عمل اختیاری و انجام وظیفه و به ص>>ورت انتخ>>اب و اختیار انج>ام ده>>د. انس>ان ب>>اپیمودن طری>>ق ط>>اعت پروردگ>>ار واقعا مراتب و درجات قرب پروردگ>>ار را طی میکن>>د؛ یع>>نی از مرحله حیوانی تا مرحله فوق مل>>ک را می پیمای>>د.این ص>>عود و تعالی یک امر تشریفاتی و اداری نیست، ق>>راردادی و اعتب>>اری نیست، از قبیل باال رفتن از عضویت س>اده ی>>ک اداره ت>>ا مق>>ام وزارت،وی>>ااز عض>>ویت س>>اده ی>>ک ح>>زب ت>>ا ره>>بری آن ح>>زب نیست، بلکه باال رفتن برنردبان وجود اس>>ت، ش>>دت و ق>>وت و کمال یافتن وجود است که مساوی است با زی>>ادت واس>>تکمال در علم و قدرت و حیات و اراده و مشیت و ازدیاد دای>>ره نف>>وذ و تصرف. تقرب به خداوند یعنی واقعا مراتب و مراحل هستی

را طی کردن و به کانون الیتناهی هستی نزدیک شدن. بن>>ابراین مح>>ال اس>>ت ک>>ه انس>>ان در اث>>ر ط>>اعت و بن>>دگی و

پیمودن صراط عبودیت236ص:

.156. سوره بقره، آیه 1- 1

Page 81: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

به مقام فرشته نرسد و یا باالتر از فرشته نرود و الاقل در ح>>د فرشته از کماالت هستی بهره من>>د نباش>>د. ق>>رآن ب>>رای تث>>بیت

مقام انسانی می گوید: »ما فرشتگان را فرمان دادیم که در پیشگاه آدم سجده کنند و همه فرشتگان بال اس>>تثنا س>>جده کردن>>د ج>>ز ابلیس ک>>ه حاض>>ر

نشد«.)حقا باید گفت منکر مقام انسان هر ک>>ه هس>>ت ابلیس اس>>ت.

1 ) قرب الهی

انسان در باطن حیات ظاهری حیوانی خ>ود ی>ک حی>>ات معن>>وی دارد. حیات معنوی انسان که استعدادش در همه اف>>راد هس>ت از نظ>ر رش>د و کم>ال از اعم>الش و اه>دافش سرچش>مه می گیرد. کمال و سعادت انسان و همچ>>نین س>>قوط و ش>>قاوت او وابسته به حیات معنوی اوست که وابس>>ته اس>>ت ب>>ه اعم>>ال و نیات و اهداف او و به این که با م>>رکب اعم>ال خ>ود ب>ه س>وی

چه هدف و مقصدی پیش می رود. توجه ما به دستورهای اس>>المی تنه>>ا از جنب>>ه ه>>ای مرب>>وط ب>>ه زن>>دگی ف>>ردی ی>>ا اجتم>>اعی دنی>>وی اس>>ت. ش>>ک نیس>>ت ک>>ه دستورهای اسالمی مملو است از فلسفه های زن>>دگی در هم>>ه شؤون. اسالم هرگ>>ز مس>>ائل زن>>دگی را تحق>>یر نمی کن>>د و بی اهمیت نمی شمارد. از نظر اسالم، معنویت ج>>دا از زن>>دگی در این جهان وجود ن>>دارد. هم>>ان ط>>ور ک>>ه اگ>>ر روح از ب>>دن ج>>دا شود، دیگر متعلق به این جهان نیس>>ت وسرنوش>>تش را جه>>ان دیگر باید معین کند، معنویت جدا از زندگی ن>>یز متعل>>ق ب>>ه این جهان نیست و سخن از معن>>ویت منه>>ای زن>>دگی در این جه>>ان

بیهوده است. اما نباید تصور ک>>رد ک>>ه فلس>>فه ه>>ای دس>>تورهای اس>>المی، در مس>ائل زن>دگی خالص>>ه می ش>ود؛ خ>>یر، در عین ح>>ال ب>ه ک>ار بستن این دستورات وسیله ای است برای طی طریق عبودیت

Page 82: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

و پیم>>ودن ص>>راط ق>>رب و اس>>تکمال وج>>ود. انس>>ان ی>>ک س>>یر کمالی باطنی دارد که از حدود جسم و ماده و زندگی ف>>ردی و

اجتماعی بیرون است و از237ص:

.290 _ 293، )والها و والیتها(، 3. مجموعه آثار، 1- 1 یک سلس>>له مقام>>ات معن>>وی سرچش>>مه می گ>>یرد. انس>>ان ب>>ا عب>>ودیت و اخالص خ>>ود عمال در آن س>>یر می کن>>د؛ احیان>>ا در همین دنیا و اگرنه، در جهان دیگر که حجاب برطرف شد هم>>ه مقاماتی را که طی کرده _ که همان مقامات و مراتب قرب و

( 1 )در نتیجه والیت است _ مشاهده می نماید. مقصود این است که محدود ک>>ردن ه>>دف و مقص>>د و ظ>>اهر و باطن دستورهای دینی به آثاری که از نظر زن>>دگی م>>ترتب می شود و قرب الهی را که نتیجه مستقیم انجام صحیح این اعمال است یک امر اعتباری و مجازی از قبیل تق>>رب ب>>ه ارب>>اب زر و زور در دنی>>ا تلقی ک>>ردن ب>>دون آنک>>ه نقش م>>ؤثری در حی>>ات معنوی و واقعی انس>>ان داش>>ته باش>>د و او را واقع>>ا در نردب>>ان وجود باال ببرد، اشتباه بزرگی است. افرادی که مراتب قرب را واقعا طی کرده و به عالی ترین درج>>ات آن نائ>>ل گش>>ته یع>>نی واقعا به ک>انون هس>>تی نزدی>>ک ش>ده ان>>د، طبع>>ا از مزای>>ای آن بهره مند شده اند و همانها هستند که احاطه بر ع>>الم انس>>انی دارن>>د و ارواح و ض>>مائر دیگ>>ران را تحت تس>>لط می گیرن>>د و

شهید بر اعمال دیگرانند. اساسا هر موجودی که قدمی در راه کمال مقدر خ>>ویش پیش رود و مرحله ای از مراحل کماالت خود را طی کند، راه ق>>رب به حق را می پیماید. انسان نیز یکی از موجودات ع>>الم اس>>ت و راه کمالش تنها این نیس>ت ک>ه ب>ه اص>طالح در آنچ>>ه ام>>روز »تمدن« نامیده می شود - یعنی یک سلسله علوم و فن>>ون ک>>ه برای بهبود این زندگی مؤثر و مفید است و یک سلسله آداب و مراس>>م ک>>ه الزم>>ه به>>تر زیس>>تن اجتم>>اعی اس>>ت - پیش>>رفت

Page 83: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

حاصل کند. اگ>>ر انس>ان را تنه>>ا در این س>>طح در نظ>>ر بگ>>یریم مطلب همین است، ولی انسان راهی و بعدی دیگر دارد که از طریق تهذیب نفس و با آشنایی آخرین هدف یعنی ذات اق>>دس

( 2 )احدیت حاصل می گردد.238ص:

.293، )والها و والیت ها(، 3. مجموعه آثار، 1- 1.296، )والها و والیتها(، ص 3. مجموعه آثار، ج 2- 2

درجات قرب الی الله

»للکافرین لیس ل>>ه داف>>ع، من الل>>ه ذی المع>>ارج« در اینج>>ا در مورد خدا کلمه بسیار، بسیار پر معنایی آورده است »من الل>>ه ذی المعارج« )ازناحیه الله صاحب پله و درجات ق>>رب(. مع>>رج از عروج است و به معنی محل عروج و باال رفتن می باشد. او در نزد خود مقامه>ایی ب>رای ب>اال رفتن دارد، پل>ه ه>ا و درج>ات دارد ک>>ه این معن>>ا در ق>>رآن زی>>اد آم>>ده اس>>ت )آی>>ات »رفی>>ع

یرف>>ع الل>>ه ( 2 ) - هم درج>>ات عندالل>>ه - ( 1 )الدرجات ذوالع>>رشذین اوتوا العلم درجات« ذین آمنوا منکم وال ( 3 )ال

توجه کنید، این کلم>>ه را زی>>اد ب>>ه زب>>ان می آوریم ی>>ا در دلم>>ان نیت می کنیم، مثال می گوییم این نماز را بج>>ا می آورم »قرب>ه الی الله« یعنی برای نزدیک ش>>دن و تق>>رب ب>>ه الل>>ه. مع>>انی و مفاهیمی که بشر در عرف و قرار داد دارد امکان دارد اشتباها در مورد خدای متعال نیز بکار برود و خی>ال کن>د این مع>انی در مورد خدا هم صادق است در ص>>ورتیکه در م>>ورد خ>>دا حقیقت است نه اعتبار و قرارداد. مثال ما می گ>>وییم فالن ش>>خص ن>>زد فالن مقام خیلی مقرب است آیا منظور این است که او ق>>رب مکانی دارد یعنی از نظر مکانی از همه به او نزدیکتر است که در این صورت پیش خدمت آن مقام از همه به او نزدیک>>تر می باشد و ممکن است کسی باشد که از نظر مکانی فرسنگها ب>>ا آن مقام فاصله داش>>ته باش>>د و در عین ح>>ال مق>>رب باش>>د در اینجا منظور از این که مقرب است این است که بیش>>تر م>>ورد

Page 84: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

عنایت است و بیش>>تر ب>>ه او لط>>ف دارد. بعض>>ی ه>>ا خی>>ال می کنند که معنی نزدیکی و تقرب به خدا از همین نوع اس>>ت، مثال وقتی گفته می شود پیغمبر اکرم صلی الله علی>>ه و آل>>ه وس>>لم از سایر م>>ردم مقرب>تر اس>ت یع>نی این ک>ه خ>دا ب>ه او بیش>تر لطف و عنایت دارد و خیال می کنند دوری و نزدیکی به خدا به همین معناست و نه تنها انسانها بلکه مالئکه نیز همین طورن>>د؛ یعنی هیچ ملکی از ملک دیگر نزدیکتر نیس>ت و ص>رفا لط>ف و عنایت است. در صورتیکه در ع>>الم معن>>ا واقع>>ا درج>>ات ق>>ربی هست. یعنی عالم ملکوت و عالم غیب واقعا مراتب و درج>>ات

دارند239ص:

.15. سوره غافر، آیه 1- 1.163. سوره آل عمران، آیه 2- 2.11. سوره مجادله، آیه 3- 3

و نه صرف این است که عنایت و لطف کمتر یا بیش>>تر اس>>ت، یعنی واقعا انسان در اثر عبادت ب>>ه س>>وی خ>>دا ب>>اال می رود و نزدیک می شود و اصال خود نزدیک ش>>دن ی>>ک حقیقت اس>>ت و هر درجه انسان نزدیک شود وجودش حقانی تر می شود و ب>>ه ه>>ر نس>>بت وج>>ودش حق>>انی ت>>ر بش>ود بیش>>تر تغی>>یر می کن>>د، وضعش، شکلش، معن>>ویتش و هم>>ه چ>>یزش ع>>وض می ش>>ود. حتی ما در اعمال خودمان داریم که: »الیه یصعد الکلم الطیب والعمل الصالح یرفعه« سخن طیب )منظ>>ور اعتق>>اد پ>>اک( ب>>اال می رود به سوی او و عمل صالح است که اعتق>>اد پ>>اک را ب>>اال می برد، یا کلمه طیب است ک>>ه عم>>ل ص>>الح را ب>>اال می ب>>رد. پس عمل صالح باال می رود و در عالم غیب واقعیته>>ایی اس>>ت غیر از واقعیتهای محسوس. این که در قرآن از »اعلی علیین« یعنی باالترین علوها و »اسفل سافلین« یعنی پایینترین س>>فلها

نام برده می شود این ها اشاره به واقعیتهایی است. می فرماید: »من الله ذی المعارج...«. خدایی که در ن>>زد خ>>ود مقام>>ات و درج>>ات دارد و ه>>ر کس و ه>>ر چ>>یز از فرش>>تگان،

Page 85: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

حیوانات، موجودات و انسانها در یک مقام خاصی ق>>رار گرفت>>ه اند. یک حدیث معروف و مسلمی است که اهل تشیع و تس>>نن ه>>ردو آن را قب>>ول دارن>>د و در کتب معت>>بر خ>>ود آن را روایت کرده اند و در معتبرترین کتاب ما یعنی اصول کافی ذکر ش>>ده است، این حدیث خیلی پرمعناست و یک دنی>>ا معن>>ا دارد. ام>>ام می فرمای>>د: خ>>دای متع>>ال فرم>>وده اس>>ت ) ح>>دیث قدس>>ی است(: »الیزال العبد یتقرب الیه بالنوافل« بن>>دگان خ>>دا دائم>>ا بوسیله نوافل به سوی او ب>>اال می رون>>د. الی>>زال العب>>د یتق>>رب

الیه بالنوافل - نفرمود بالفرائض. بن>>ده من دائم>>ا و اس>>تمرارا بوس>>یله نواف>>ل ب>>ه من نزدی>>ک و نزدیکتر می ش>>ود ح>>تی می رس>>د ب>>ه مرحل>>ه ای ک>>ه مش>>مول محبت من واق>>ع می گ>>ردد البت>>ه مقص>>ود این نیس>ت ک>>ه بقی>>ه بندگان مورد محبت خدا نیس>>تند بلک>>ه م>>ا ی>>ک رحمت رحمانی>>ه داریم ک>>ه ش>>امل ح>>ال هم>>ه انس>>انها می ش>>ود و ی>>ک رحمت رحیمی>>ه، ک>>ه بن>>دگان خاص>>ی را در ب>>ر می گ>>یرد. مقص>>ود از رحمت رحیمیه این است که انسان به یک مرحله ای می رس>>د )مثال فرض کنید مثل کسیکه می خواهد به یک مرک>>زی نزدی>>ک شود.( تا به یک مرز مشخص نرسیده با قدم خ>>ودش جل>>و می

رود ولی به آن مرز مشخص که رسید جاذبه خود240ص:

مرکز او را می گیرد. می رسد به مرحله ای که محبت الهی او را جذب می کند و او را فرا می گ>>یرد و دس>>ت محبت الهی او را به سوی خود می کشد. »حتی احبه«. ک>>ه او را من دوس>>ت می دارم - »فاذا احبته«. همانقدر که من او را دوس>>ت داش>>تم از م>>نیت و ه>>ویت او چ>>یزی نمی مان>>د و هم>>ه چ>>یز او من می شوم - »فاذا احبته کنت سمعه الذی یس>>مع ب>>ه« - گوش>>ی ک>>ه می شنود منم - »و بصره ال>>ذی یبص>>ر ب>>ه« - چش>>می ک>>ه می بیند منم - »و یده الذی...«. - دس>>تی ک>>ه آن دس>>ت را ح>>رکت می دهد منم. به این ترتیب او همه چیزش را واگذار و تف>>ویض کرده و چیزی ب>رایش ب>اقی نمان>>ده، »ف>>اذا احبت>ه کنت س>>معه

الذی یسمع بها - و بصره الذی یبصربها - ویده الذی...«.

Page 86: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

غرضم این است که مراتب و مع>>ارج و درج>>ات ک>>ه گفت>>ه ش>>د همین است یعنی مراتبی ک>>ه انس>>ان ب>>اال می رود و ه>>ر چق>>در برود باال هم نهایت ندارد اینجور نیست که به یک حدی برسد و)تمام شود بلکه تا بی نهایت و تا ابد که برود باز ظرفیت دارد.

1 ) اخالص

خداشناس>ی خ>ود ب>ه خ>ود ب>رروی تم>ام شخص>یت و روحی>ه و اخالق و اعمال بشر اثر می گذارد. ان>>دازه این ت>>أثیر ب>>ه درج>>ه ایمان بستگی دارد. هراندازه ایمان انسان ق>>وی ت>>ر و ش>>دیدتر باش>>د، نف>>وذ خداشناس>>ی در وج>>ود انس>>ان بیش>>تر می گ>>ردد و

شخصیت آدمی را بیشتر تحت سیطره خود قرار می دهد. ت>>أثیر و نف>>وذ خداشناس>>ی در انس>>ان م>>راتب و درج>>ات دارد و تفاوت انسانها از نظر کمال انسانی و قرب به خداون>>د ب>>ه این درج>>ات بس>>تگی دارد و هم>>ه این ه>>ا » ص>>دق« و »اخالص« نامی>>ده می ش>>ود؛ یع>>نی هم>>ه این درج>>ات، درج>>ات ص>>دق و

اخالص است. توضیح این که: قبال گفتیم آنگاه که به خدا رو می آوریم و او را عب>>ادت می ک>>نیم چ>>نین اب>>راز می داریم ک>>ه تنه>>ا مس>>تحق اط>اعت، ذات اح>دیت اس>ت و من در مقاب>ل او تس>لیم محض هستم. این گونه ایستادن و ابراز داش>>تن، عب>>ادت اس>>ت و ج>>ز

برای خدا241ص:

.9 _ 12. تفسیر سوره معراج، 1- 1 جایز نیست؛ ولی این اظهار و ابزار م>>ا ت>>ا چ>>ه ان>>دازه دارای » صدق « است، یعنی ما در عمل ت>>ا چ>>ه ان>>دازه قی>>د تس>>لیم در براب>>ر غ>>یر خ>>دا را ره>>ا ک>>رده ایم و در مقاب>>ل ذات او تس>>لیم

محض هستیم، این جهت به درجه ایمان ما بستگی دارد .

Page 87: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

مسلما همه افراد از نظر صدق و اخالص در یک درجه نیس>>تند. برخی تا این حد پیش می روند که عمال جز امر خ>>دا ب>>ر وج>>ود آنها حاکم نیست؛ از درون و برون فرماندهی ج>>ز خ>>دا ندارن>>د؛ نه هوای نفس و تمایالت نفسانی می توان>>د آنه>>ا را از این س>>و ب>>ه آن س>>و بکش>>اند و ن>>ه ی>>ک انس>>ان دیگ>>ر می توان>>د آن>>ان را مسخر فرمان خ>>ویش س>>ازد؛ ب>>ه تم>>ایالت نفس>>انی آن ان>>دازه اجازه فعالیت می دهند که موافق رض>>ای خ>>دا باش>>د - و البت>>ه رضای خدا همان راهی است که انسان را به کمال واقعی خود می رساند - و فرمان انسانهای دیگر را از قبی>>ل پ>>در و م>>ادر و معلم و غیره برای رضای خدا و در حدود اجازه خدا انج>>ام می دهند. برخی از این پیشتر می رون>>د و مطل>>وب و محب>>وبی ج>>ز خدا ندارند؛ خداون>>د محب>>وب و معش>>وق اص>>لی آنه>>ا ق>>رار می گیرد و خلق خدا را به حکم این که »هر کس چیزی را دوس>>ت ب>>دارد آث>>ار آن چ>>یز و نش>>انه ه>>ا و یادگاره>>ای آن چ>>یز را ن>>یز دوس>>ت می دارد« از آن جهت دوس>>ت می دارن>>د ک>>ه آث>>ار و مخلوقات الهی و آیات و نشانه ها و یادگارها و یادآوره>>ای خ>>دا می باشند. برخی پا را از این هم فراتر می گذارن>>د و ج>>ز او و جل>>وه ه>>ای او چ>>یزی نمی بینن>>د؛ یع>>نی او را در هم>>ه چ>>یز می بینند؛ همه چیز در حکم آیینه و همه جهان یک »آیینه خانه« می شود که به هر سو بنگرن>>د او را و جل>>وه او را می بینن>>د؛ زب>>ان

حالشان این می شود که:به صحرا بنگرم صحرا تو بینم به دریا بنگرم دریا تو بینم

به هرجا بنگرم کوه و در و دشت نشان از روی زیبای تو بینمعلی علیه السالم فرمود:

»هیچ چ>>یزی را ندی>>دم مگ>>ر آنک>>ه قب>>ل از او و ب>>ا او خ>>دا را ( 1 )دیدم.«

یک نفر عبادتگر، آنچه را در ح>>ال عب>>ادت ب>>ا خ>>دای خ>>ویش درمیان می گذارد ، در

242ص:

Page 88: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

.49، ص 1. علم الیقین، ج 1- 1 متن زندگی آن را پیاده می کن>>د و ب>>ه مرحل>>ه »ص>>دق« در می

آورد. عبادت برای یک عبادتگر واقعی »پیمان« است و صحنه زندگی وف>>ای پیم>>ان اس>>ت. این پیم>>ان مش>>تمل ب>>ر دو ش>>رط اص>>لی

است: یکی ره>>ایی و آزادی از حک>>ومت و اط>>اعت غ>>یر خ>>دا - اعم از ه>>>وای نفس و مط>>>امع نفس>>>انی و از موج>>>ودات و اش>>>یاء و اشخاص - و دیگر تسلیم محض در مقابل آنچه خدا ب>>ه آن ام>>ر

می کند و به آن راضی است و آن را دوست می دارد. عبادت واقعی برای عبادتگر عام>>ل ب>>زرگ و اساس>>ی ت>>ربیت و پ>>رورش روحی اوس>>ت. عب>>ادت، ب>>رای عب>>ادتگر درس اس>>ت، درس وارستگی، آزادمنشی، فداکاری، محبت خدا، محبت ام>>ر خدا، همبستگی و دوستی اهل حق، احسان و خدمت به خل>>ق،

و.... از آنچه توضیح دادیم روشن شد که توحید اسالمی، هیچ انگیزه

ای غیر خدا را نمی پذیرد. واقعیت تکاملی انسان و واقعیت تک>>املی جه>>ان، واقعیت »ب>>ه سوی اویی« است؛ هرچه رو به آن س>>و ن>>دارد باط>>ل و برض>>د مسیر تکاملی خلقت است. از نظر اسالم همچنانک>>ه ک>>ار خ>>ود را باید برای خدا کرد، کار خلق را نیز باید ب>>رای خ>>دا ک>>رد. این که گفته می شود کار برای خدا یعنی کار برای خلق، راه خدا و خلق یکی است و برای خدا یعنی برای خلق، وگرن>ه ک>ار ب>رای خدا منهای خلق آخوندبازی و صوفیگری است؛ سخن نادرستی است. از نظر اسالم راه، راه خداست و بس و مقصد خداست نه چیز دیگر، اما راه خ>>دا از می>>ان خل>>ق می گ>>ذرد. ک>>ار ب>>رای خ>>ود ک>>ردن نفس پرس>>تی اس>>ت، ک>>ار ب>>رای خل>>ق ک>>ردن بت پرستی است، کار برای خدا و برای خلق کردن شرک و دوگانه

Page 89: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

پرستی است، کار خود و ک>ار خل>ق ب>رای خ>>دا ک>ردن توحی>>د و خداپرستی است. در روش توحیدی اسالمی کارها باید ب>>ه ن>>ام خدا آغاز شود. آغاز کردن کار به نام خلق بت پرس>>تی اس>>ت و به نام خدا و خلق شرک و بت پرستی است و تنها به ن>>ام خ>>دا

توحید و یگانه پرستی است. از ق>>رآن مجی>>د در م>>ورد »اخالص« نکت>>ه ج>>البی اس>>تفاده می

شود و آن این که243ص:

مخلص بودن )به کسر الم( غ>>یر از مخلص ب>>ودن )ب>>ه فتح الم( اس>>ت. مخلص ب>>ودن )ب>>ه کس>>ر الم( یع>>نی در عم>>ل اخالص ورزی>>دن؛ عم>>ل را پ>>اک و خ>>الص ب>>رای خ>>دا انج>>ام دادن. ام>>ا مخلص بودن )به فتح الم( یعنی پاک و خالص شده ب>>رای خ>>دا. بدیهی است که پاک و خالص کردن عمل، چیزی است و پاک و

( 1 )خالص بودن به تمام وجود، چیز دیگر است.دعوت شیخ جعفر شوشتری

مرحوم شیخ جعفر شوشتری آن سالهایی که آمده بود تهران و آن منبرهای معروف را در تهران می رفت، یک روز رفت باالی منبر و گفت: ایها الناس! همه پیغم>>بران آم>>ده ان>>د ش>>ما را ب>>ه توحید دعوت کرده اند، من آمده ام ش>>ما را ب>>ه ش>>رک دع>>وت کنم. هم>>ه تعجب کردن>>د ک>>ه ش>>یخ چ>>ه می گوی>>د! گفت: هم>>ه پیامبران آمده اند و گفته اند فقط خدا را بپرستید، فق>>ط ب>>رای خدا کار کنید، من می گویم یک کمی هم ب>>رای خ>>دا ک>>ار کنی>>د،

یعنی این که همه کارهایتان خالصانه برای غیر خدا نباشد. کاری که خالصانه برای غیر خداست، مثل کاری اس>>ت ک>>ه آدم فقط برای دنیا می کن>>د و آن هیچ ب>>ه خ>>دا ارتب>>اط ن>>دارد. ولی انسان در قسمتی از کارها خدا را وسیله ق>>رار می ده>>د ب>>رای رسیدن به امیال نفسانی خود، این نوعی به در خانه خدا رفتن است. مثال این که من می دانم خداست که سررش>>ته کاره>>ای دنیا در دستش است، خداست ک>>ه می توان>>د مش>>کالت دنی>>ایی

Page 90: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

مرا حل کند، اگ>>ر مش>>کالت دنی>>ا نب>>ود بط>>رف خان>>ه خ>>دا نمی رفتم. ولی ح>>اال می روم ب>>ه در خان>>ه خ>>دا، ام>>ا ب>>رای ح>>ل مشکالت دنیا. شک ندارد که این خ>>ودش ن>>وعی ش>>رک اس>>ت. یعنی یک پرستشی است ک>>ه خ>>دا از ه>>دف ب>>ودن خ>>ارج ش>>ده است، وسیله ش>>ده اس>>ت ب>>رای خواس>>ته ه>>ای نفس>>انی، ولی خداون>>د متع>>ال این را بنح>>وی از انس>>ان می پ>>ذیرد. این ن>>وع شرکها که شرک خفی است را خداوند به نوعی از انس>>ان می

پذیرد. یعنی همان را که انسان244ص:

، )مقدمه ای بر جه>>ان بی>>نی اس>>المی(،2. مجموعه آثار، 1->> 1.133 - 135ص

می خواهد، به انسان می دهد، در آخرت هم همین گونه است. اگر انسان برای خواسته های اخروی عبادت را انجام می دهد، خداوند متعال همان خواسته های اخروی را به او می دهد. ام>>ا این عبادت به آن معنای واقعی عبادت و پرستش خدا، که خ>>دا پرستش شده باشد نیست. خدا آن وقت پرستش ش>>ده اس>>ت که خدا برای خ>>دا پرس>>تش ش>>ده باش>>د. یع>>نی اص>>ال پرس>>تش حقیقی و اخالص حقیقی، فقط و فقط آن اس>>ت. بقی>>ه این ه>>ا درج>>اتی از ش>>رک اس>>ت ولی ش>>رکهای خفی اس>>ت ک>>ه این

شرکهای خفی عقوبت در عالم آخرت ندارد. حدیث جالبی است که شرک در قلب انسان حرکت می کن>>د - »ان ربیب شرک فی القلب اخف>>ا من ربیب نمل>>ه س>>وداء علی صخره سما فی لیل>>ه ظلم>>ا« - این نش>>ان می ده>>د ک>>ه توحی>>د خیلی دقی>>ق اس>>ت. یع>>نی پی>>دایش مخفیان>>ه ش>>رک در قلب انس>>ان، از انس>>ان آن ق>>در مخفی می مان>>د ک>>ه مانن>>د ح>>رکت کردن مورچه س>>یاه اس>>ت در ش>>ب تاری>>ک، روی س>>نگ س>>یاه. مورچه س>>یاه باش>>د، ش>>ب هم تاری>>ک باش>>د و س>>نگ هم س>>یاه باشد، آیا چشم او را می بیند؟ بنابراین م>>ا ی>>ک عب>>ادت حقیقی داریم و یک عبادت مج>>ازی. عب>>ادت حقیقی هم>>ان اس>ت ک>ه - »الهی م>>ا عب>>دتک خوف>>ا من ن>>ارک وال طمع>>ا فی جنت>>ک ب>>ل

Page 91: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

- س>>عدی چق>>در این را ع>>الی ( 1 )وجدتک اهال للعباده فعبدتک« آورده است، البته به صورت تمثیل است )در رابطه با عشق و عالقه سلطان محمود به ایاز که به او ایراد می گرفتند ک>>ه این

( 2 )چی دارد؟ چه شکل و زیبائی دارد؟(. می گوید سلطان محمود سفری می رفت و در سفرها معموال صندوق جواهراتی با خود دارن>>د، س>>لطان محم>>ود دس>>تور داده بود که عمدا این ص>>ندوق را محکم نبندن>>د. ب>>ه ی>>ک دره ای می رس>>د آنج>>ا تعم>>دا این ب>>ار را از روی ش>>تر می ان>>دازد ک>>ه این صندوق بش>کند و این در و مرج>ان و ج>واهر قیم>تی بری>زد ت>ه دره . گفت هرکس هرچه برداشت مال خودش، این را گفت و شالق زد به اسب و رفت. همه ریختند ته دره که یک جواهر ی>>ا گوهر قیمتی بدست آورند، نگاه کرد پشت سرش دید فقط یک

نفر245ص:

.29. نهج البالغه، حکمت 1- 1 همین کتاب نقل شده است.99. متن اشعار در صفحه 2- 2

مانده و آنهم ایاز است، همه رفتند سراغ نعمت، گفت: ز یغم>>ا چه آورده ای گفت هیچ! من خ>>دمت را ب>>ر نعمت ت>>رجیح دادم،

اینجا که می رسد گریزش را می زند.خالف طریقت بود که اولیاء تمنا کنند از خدا جز خدا

گر از دوست چشمت به احسان اوست تو در بن>>د خویش>>ی ن>>هدر بند دوست

سلطان محمود می خواست ثابت کند که آن چیزهایی که شما می گویید نیس>>ت ی>>ک نف>>ر من را خالص>>انه و ب>>رای خ>>ودم می خواهد آنهم ایاز است. عبادت حقیقی این است. م>>ا نبای>>د غ>>یر این را به حساب بیاوریم، خداوند به فضل خ>>ودش این ش>>رکها

( 1 )را از ما پذیرفته است.

Page 92: zemnhkhedmat.irzemnhkhedmat.ir/wp-content/uploads/جزوه... · Web viewبرای آزمون مرحله 3 صفحات 162 تا245 تربیت درپرتوعبادت کتاب طهارت

اخالص، شرط قبولی اعمال