مؤسسه آموزشی پژوهشی مذاهب اسلامی · 2019. 5. 2. · created date:...

97 / زمستان16 ط / شمارهی صراه علمی تخصص فصلنام صراط قومییه در مناطقدگان ولی فقماین ابسته به شورای ن می و مرکز تخصصی مذاهب اس

Upload: others

Post on 28-Jan-2021

3 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

  • فصلنامه علمی تخصصی صراط / شماره 16 / زمستان 97

    صراطمرکز تخصصی مذاهب اسالمی وابسته به شورای نمایندگان ولی فقیه در مناطق قومی

  • صاحب امتیاز : مرکز تخصصی مذاهب اسالمیمدیر مسؤول : احمد براتی

    سردبیر : سیدکرم حسین حسینیمدیر داخلی : حسن سعادت پرور

    طراحی و صفحه آرایی : سیدعلی حسینی طباطبائیطرح روی جلد : سیدعلی حسینی طباطبائی

    هیئت تحریریه : استادسیدحسن آل مجدد شیرازی، استادحسین غیب غالمی، دکترمحمدحسن زمانی، دکترحسین رجبی، دکترمحمدرضا ضمیری، دکترخدارحم مرادی، دکترعلی اصغر رضوانی

    مرکز پخش: قمـ بلوار شهیدصدوقیـ بلوار شهیدمحمود اخالقیـ پالک 65مرکز تخصصی مذاهب اسالمیـ معاونت پژوهشتلفن: 32935011-025 نمابر: 025-32935073

    www.mazaheb.com :نشانی سایت

    نشریه علمیـ تخصصی صراط ، در تاریخ 1396/12/28 به شماره 3/37175 توسط شورای نشر حوزه های علمیه به تصویب رسیده است.

    شناسنامه نشریه

  • فهرست مطالب

    سخن سردبیر............................................................................................ 5

    7 ....... خطاهای ابن تیمیه از دیدگاه اندیشمند اهل سنت: دکتر »محمود السید صبیح مصري«

    مترجم: »دکتر حسن حکیم«

    نقد دیدگاه سلفیه جهادی حول منسوخ شدن آیات گذشت و مدارا، با نزول آیات قتال........ 15

    رسول چگینی

    رعایت حقوق اسیران جنگی در منطق اسالم...................................................... 45

    سید کرم حسین حسینی

    بررسی و نقد کفر حاکم از دیدگاه سلفیه جهادی.................................................. 67

    مجتبی محیطی

    حرمت تکفیردر مذهب شافعي..................................................................... 82

    رحمن غریبي

    علم غیب پیامبر )صلی الله علیه و آله و سلم( در آیات و روایات بر اساس تفسیر اهل سنت 112

    سید محمد جعفر سبحانی

    تقابل دیدگاه دیوبندیه با شاه ولی الله دهلوی در استغاثه......................................... 132

    علی مالموسی میبدی

    بررسی دیدگاه ابن تیمیه در شأن نزول آیه والیت.................................................. 149

    حسین قاضی زاده

  • 4

    هرامشمشش

  • هرامشمشما تاقشم برلشنا ریشارا

    5

    سخن سردبیر

    اربعین انقالب، میقات رّب

    یکی از تعبیرهای رایج عددی ، تعبیر به اربعین است که کاربرد زیادی در متون دینی دارد . در سررسید و وعده گاه این عدد، حقایقی بروز می کند که در لسان آیات، از آن به وعده گاه و میقات تعبیر می شود. در قرآن کریم آمده اســت »میقات« موسی با پروردگارش در طی چهل روز حاصل شده است . در تفسیر المیزان می خوانیم: میقات به معنای وقت معینی است که قرار است در آن وقت عملی انجام شود. تفحص در مفهوم عدد اربعین ما را به این مطلب رهنمون می کند که نتیجه سلوک در هر اربعینی، هرچه باشد خارج از رشد و بلوغ و امور معنوی نیست و در آن یک نوع عنایت و توجه خاص الهی نهفته شده است. مانند این که: ســّن رسول خدا)صلی الله علیه وآله ( در زمان مبعوث شدن ، چهل سال بوده است ؛ عدد چهل در سّن انسان ها، نشانه بلوغ و رشد فکری است؛ از پیامبر)صلی الله علیه وآله( نقل شده که اگر کسی چهل ساله شد و خیرش بر شرش غلبه نکرد، آماده رفتن به جهنم باشد؛ در نقلی آمده است که ، مردمان طالب دنیایند تا چهل سال شــان شود، پس از آن در پی آخرت خواهند رفت ؛ در نقل است که ، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روی کوه صفا در حال سجده بود؛ در باره بنی اسرائیل هم آمده که برای اســتجابت دعای خود چهل شــبانه روز ضّجه می کردند؛ در نقلی آمده است که اگر کسی چهل روز، خالص برای خدا باشــد، خداوند او را در دنیا زاهد کرده و راه و چاه زندگی را به او می آموزد و حکمت را در قلب و زبانش جاری می کند؛ در بعضی نقل ها آمده است که اگر کسی از اّمت من ، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینش از آن ها بهره برد، خداوند در روز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد؛ در روایت است که اگر کسی شراب بخورد، نمازش تا چهل روز قبول نمی شود؛ و نیز وارد است کسی که چهل روز گوشت نخورد، ُخلقش تند می شود؛ نیز در روایت است، کسی که چهل روز طعام حالل بخورد، خداوند قبلش را نورانی می کند. رسول خدا)صلی الله علیه وآله( فرمود: کسی که لقمه حرامی بخورد، تا چهل روز دعایش مســتجاب نمی شود. این ها نمونه ای از نقل هایی است که عدد اربعین در آنها به کار رفته است . همه ی این ها گویای این حقیقت است که عدد چهل مبدأ یک تحول دانسته شده است . البته تقدس و پیام اربعین منحصر به دین اسالم نیست و در ادیان دیگر مانند یهودیت و مسیحیت

    هم نشانه هایی از این اعتقاد و حقیقت در باره عدد چهل وجود دارد.این که دشمنان انقالب اسالمی، در اربعین انقالب، چشم انتظار یک تحول و تغییر جدیدی هستند، شاید ریشه در باور به تغییر و تجدد در اربعین داشته باشد. آری ما هم همین انتظار را داریم اما ریشه انتظار

  • م

    هرامشمشما تاقشم برلشنا ریشارا

    ما وعده های حقی اســت که حق تعالی به بندگان خالص و مجاهدش می دهد که وعده های صادق او ْقَداَمُکْم«،

    َْت أ َه َینُصْرُکْم َوُیَثبِّ را باور دارند. همان خدایی که به بندگانش وعده می دهد که »ِان َتنُصُروا اللَّ

    همان خدایی که به حضرت موسی وعده می دهد که اگر چّله بندگی را َسر ُکنی میقات رّبت را تمام نموده و حضرت حق را کنار خود خواهی یافت. بر این باوریم که در این مرز و بوم مردانی تربیت شدند که سی سال پر تالطم در کنار موسای زمانشان، رهبری معظم انقالب، و دهه ای درخشان، تحت زعامت خمینی ْتَمْمَناَها ِبَعْشٍر َفَتمَّ

    َکبیر، اربعین بندگی را کامل نمودند که این ترجمانی از »َوٰواَعْدَنا ُموَسی َثاَلِثیَن َلْیَلًة َوأ

    ْرَبِعیَن َلْیَلًة« است. اربعین انقالب، انتظار وعده صادق حق و میقات رب است. رهبر فرزانه َِه أ ِمیَقاُت َربِّ

    انقالب بارها فرمودند که اگر دین خدا را یاری کنید، وعده ی حق برای نصرت و ظفر بر عربده کشــان و فراعنه زمان فرا خواهد رسید. پس به فرموده ی رهبر عزیزمان، چهل سالگی انقالب دوران پیری انقالب نیست، دوران عقب گرد انقالب نیست، دوران پختگی و نشاط انقالب است. انقالب در چهل سالگی، بحمدالله با قدرت، با حفظ شعار ها و با برافراشته بودن پرچم های اصلی، همچنان به پیش می رود. آری این است تحول در اربعین انقالب، که در عرصه ها و شاخص های مختلف دینی، سیاسی، نظامی، علم و تکنولوژی و... حرف چدیدی برای عرضه به دنیا دارد، نه آنی که دشمن نادان در سر می پروراند و نه خواب آشفته ای که برای از بین بردن انقالب می بینند. به امید دیدن اربعین های متمادی در کنار صاحب

    اصلی انقالب، حضرت ولی عصر)عجل الله تعالی فرجه( که صالحین عالم در انتظارش بسر می برند.

    إن شاء الله

  • هرامشمشن ریرحشنسح رش:دقش:مارتش

    7

    خطاهای ابن تیمیه از دیدگاه اندیشمند اهل سنت: دکتر »محمود السید صبیح مصري«

    مترجم: »دکتر حسن حکیم«

    تهیه و تنظیم: سید کرم حسین حســینی معاون پژوهش مرکز تخصصی مذاهب اسالمی

    بین شیعه و سنی مشترکات فراواني وجود دارد. توجه به این مشترکات موجب شده که پیروان این دو مذهب، بتوانند طي قرن هاي متمادي با هم زندگي مسالمت آمیز و دوستانه اي را تجربه کنند، به گونه اي که هم زیستي، پیوندها و حتی ازدواج هاي فراواني بین آنها انجام گرفته است. ادامه این روند وحدت بخش با ظهور وهابیت و گروه هاي ســلفي- تکفیري در عربستان، با چالش و مشــکالتی مواجه شد که متأسفانه با به وجود آمدن گروه های جدید تکفیری، این روند نگران کننده تر هم شده است. اگر چه هم اکنون نیز روند مزبور ادامه دارد؛ اما کمابیش، تغییراتي در رفتار برخي از مســلمانان دیده مي شود که متأثر از افکار تندروانه ي سلفی های

    تکفیری و وهابیت است.شاید بشود ادعا کرد مهمترین راه مقابله با افکار ضد دیني این گروه این است که اندیشوران و دلسوزان مسلمان علیه این افکار قیام علمي کنند. اگرچه این جهاد علمی وظیفه آحاد علمای مسلمان است اما در میان اندیشــمندان اهل سنت از اهمیت و ضرورت بیشتری برخوردار است، چرا که وهابیت، تحت عنوان سلفي گري و ادعاي طرفداري از اهل سنت این افکار و

    تندروي ها را ترویج مي کنند. یکــي از افرادي که این وظیفه را به خوبي انجام داده و بــه اندازه ي توان خود به وهابیت و ابن تیمیه تاخته است، جناب دکتر »محمود السید صبیح مصري« از اندیشمندان اهل سنت و استاد دانشگاه االزهر مصر اســت. نام برده با مطالعه درباره ي شخصیت و آثار ابن تیمیه، 96 خطا و اشتباه از ابن تیمیه را تبیین و به بررسی آنان پرداخته است. نام این کتاب »أخطاء

    ابن تیمیه فی حّق رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و أهل بیته« می باشد. این اثر توسط اســتاد گرامي آقاي دکتر »حسن حکیم« تحت اشراف »معاونت پژوهش مؤسسه ي تخصصی مذاهب اسالمي« قم ترجمه شده و در زمستان 1394، در دو مجلد به

    چاپ رسیده است.

  • 8

    هرامشمشن ریرحشنسح رش:دقش:مارتش

    در هر شــماره از این نشــریه، سلســله مباحثي از کتاب مذکور، گزینــش و در معرض پژوهش گران ارجمند قرار می گیرد. در شماره قبل )15( خطای )ششم و هفتم( ابن تیمیه آورده شد و در این شماره به خطای )هشتم و نهم( از خطاها و اشتباهات ابن تیمیه پرداخته خواهد

    شد.از خوانندگان محترم درخواست می شود قبل از مطالعه مقاله، به نکات ذیل توجه فرمایید:

    1- اسلوب نویسنده، این گونه است که ایشان در هر شماره پس از بیان مدعای ابن تیمیه، بخشی را تحت عنوان »می گویم« آورده است و در آن قسمت به نقد ادعاهای ابن تیمیه پرداخته

    است.2- به دلیل اینکه نویســنده اهل سنت اســت، در برخی موارد به دفاع از شخصیت های هم مســلك خود که از ســوی ابن تیمیه هتك حرمت شــده اند، می پردازد. با توجه به اصل

    امانت داری، این مطالب بدون تصرف در مقاله آورده شده است؛3- نویسنده بعضا قلم ثقیلی دارد که در برخی موارد فهم مطالب ایشان به راحتی امکان پذیر نیست؛ زیرا ایشان برای رّد سخنان ابن تیمیه، از متون بسیار قدیمی اهل سنت استفاده نموده با ادبیات امروزی متفاوت است. از این رو، ممکن است در ترجمه نیز برخی از این

    ًکه کامال

    ی حفظ کرده باشند.ّ

    عبارات، سنگینی خود را تا حدخطای هشتم: تصریح ابن تیمیه بر تحقیر و توهین زهرا )سالم الله علیها( بر خالف سیره

    صحابهخطای نهم: انکار فضایل مسلم حضرت زهرا)سالم الله علیها(

    خطای هشتم ابن تیمیهه عنها را دوست دارد، با توجه به

    ّ8ـ ابن تیمیه، بی احترامی و توهین به سیده فاطمه رضی الل

    اینکه او توانایی درك رفتارهای ایشان را ندارد، اما به آن تصریح می کند.ه عنهما

    ّیق رضی الل

    ّابن تیمیه، در ضمن سخن پیرامون قطع رابطه سیده فاطمه با ابوبکر صد

    تا هنگام مرگ ایشان،ـ همان گونه که در کتب بخاری و مسلم ثابت شده استـ گفته است: ]ابن تیمیه می گوید:[

    ه عنهما، از آن مواردی نیست که خلیفه به خاطر ّیق رضی الل

    ّ»قهر سیده فاطمه با ابوبکر صد

  • هرامشمشن ریرحشنسح رش:دقش:مارتش

    9

    آن ستوده شود و نه از آن مواردی است که به خاطر آن سرزنش شود؛ بلکه این به توهین نزدیکتر است، نسبت به اینکه ستایش باشد«)1(.

    می گویمه عنها بی احترامی کنیم، از موضع

    ّبر عهده همه ما است بدون اینکه به سیده فاطمه رضی الل

    ه عنه دفاع کنیم و همچنین بر عهده ما اســت بدون اینکه به ابوبکر ّابوبکر صدیق رضی الل

    ه عنها دفاع نماییم.ّه عنه توهین کنیم، از سیده فاطمه رضی الل

    ّیق رضی الل

    ّصد

    ه عنهم أجمعیــن، درباره آن اختالف دارند، ّبر ما الزم اســت از آنچه که صحابه رضی الل

    اینکه خداوند متعال، هرگز در روز قیامت ًبگذریم. بنابراین چرا توهین می کنید؟! مخصوصا

    از آنچه که بین آنها اختالف شــده است، از شما سؤال نمی کند. بنابراین شما شاهد نیستی که برای اّمت شــهادت بدهی، بلکه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شاهد است. اما از ادب ه

    ّو احترام شــما به آنها، سؤال می شود. زیاد سخن گفتن پیرامون آنچه که بین یاران رسول الل

    شــما را در حّق یکی از آنها به اشتباه ًصلی الله علیه و آله وســلم اختالف شده است، مطمئنا

    می اندازد، همان گونه که ابن تیمیه به اشتباه افتاد.ـ از خدا بخشش و سالمتی می خواهیم.ـه صلی الله علیه و آله وسلم را که اّمت را از

    ّهم اینك سخنان برخی از دوست داران رسول الل

    آنچه که ابن تیمیه در آن فرو افتاده است، برحذر داشته اند، خدمت شما تقدیم می کنیم:ه بــن زبیر گفت: مهدی گفت: درباره کســی کــه صحابه را کوچك

    ّ»ثابــت بن عبدالل

    ه ّمی شمارد، چه می گویی؟ من گفتم: آنها زنادقه هستند. زیرا آنها نتوانستند به نقص رسول الل

    صلی الله علیه و آله وسلم تصریح کنند؛ از این رو، صحابه را کوچك شمردند. گویا آنها گفته اند که ایشان با صحابه بدی، معاشرت داشته است«)2(.

    »ابوعروه گفته است: ما نزد مالك بن أنس بودیم. آنها درباره مردی صحبت کردند که یاران

    ٌه صلی الله علیه و آله وسلم را کوچك می شمرد. مالك این آیه را قرائت کرد: »محمد

    ّرسول الل

    اَر«)3(؛ ّ

    فُک

    ْ ِبِهُم ال

    َّراَع ِلَیِغیظ اُء« تا به اینجا رســید: »ُیْعِجُب الزُّ

    ّه والذین معه أشد

    ّرســول الل

    1. منهاج، ج4، ص 244. 2. حسینی، اإلکمال، ج1، ص 650.

    3. فتح: 29 .

  • هرامشمشن ریرحشنسح رش:دقش:مارتش

    »محمد فرستاده خدا است و کسانی که با او هستند، بر کافران بسیار سختگیر و... دهقانان را به شگفتی درآورد، تا آنجا که کافران را به خشم وادارد«. مالك گفت: هر کس در قلبش، کینه

    ه صلی الله علیه و آله وسلمباشد، آیه شامل حال او می شود«)1(.ّیکی از صحابه رسول الل

    »مردی به امام احمد بن حنبل گفت: من یك دایی دارم که معاویه را کوچك می شمارد. امام احمد بالفاصله گفت: با او هم غذا نشو«)2(.

    ه صلی الله علیه و آله وسلم ّ»امام احمد همچنین گفته است: هر کس، یکی از یاران رسول الل

    را کوچــك کند، گرفتار نمی شــود، مگر به یك بال و مصیبت، و کینه بــدی در دلش پنهان است«)3(.

    »به امام احمد گفته شد: درباره کسی که می پندارد سخن گفتن از بدی های اصحاب رسول ه صلی الله علیه و آله وسلم برای او مباح است، چه می گویی؟ او گفت: این یك سخن بد و

    ّالل

    بی ارزش است. اینها از قوم دوری می کنند و همنشینی نمی کنند و کار آنها برای مردم روشن می شود«)4(.

    »شاگردش أبوزرعه گفته است: امام احمد می گوید: اگر شخصی را دیدی که یکی از یاران ه صلی الله علیه و آله وسلم را کوچك می شمارد، بدان که او زندیق است«)5(.

    ّرسول الل

    حافظ اللکائی گفته است:ه صلی الله علیه و آله وسلم را کوچك کند یا به خاطر کاری که

    ّ»هر کس یکی از یاران رسول الل

    کرده، از او بیزار باشد یا بدی های او را نقل کند، بدعت گذار است؛ مگر اینکه برای همه آنها از خدا، طلب بخشش کند و قلبش برای آنها، بی عیب و سالم باشد«)6(.

    1. ابونعیم، الحلیة، ج6، ص327.2. خالل، السّنة، ج2، ص478.

    3. همان، ج2، ص477.4. همان، ج3، ص511ـ 513.5. خطیب، کفایة، ج1، ص49.

    6. اعتقاد اهل السّنة، ج1، ص162.

  • هرامشمشن ریرحشنسح رش:دقش:مارتش

    شش

    »پروردگارا بر پدر زهرا، صلوات و درود فراوان بفرست«.

    خطای نهم ابن تیمیه ه عنها را انکار می کند.

    ّ9ـ ابن تیمیه، فضائل سیده فاطمه رضی الل

    ه عنهم است و آنچه را که از مرحمت ّابن تیمیه، به دنبال پنهان سازی فضائل أهل بیت رضی الل

    خداوند بر آنها وارد شده است، بزرگ نمایی می شمارد؛ از جمله اینکه او، روایتی را که علی رضی ه صلی الله علیه و آله وسلم به

    ّه عنه نقل کرده است، نمی پذیرد. روایت چنین است: رسول الل

    ّالل

    فاطمه فرمود: »همانا خداوند از خشم تو، به خشم می آید و از خشنودی تو خشنود می شود«. از این مجموعه ]نظرات،[ آن چیزی است که ابن تیمیه در رّد ابن مطهر می گوید:

    »این ســخن ابن مطهر که گفته اســت: همگی از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم روایت کرده اند که ایشان فرمود: »ای فاطمه! همانا خداوند از خشم تو، به خشم می آید و از خشنودی تو، خشنود می شود«، این دروغ است. زیرا 1. این حدیث را از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم روایت نکرده اند؛ 2. این حدیث در کتاب های معروف روایی شــناخته شده نیست؛ 3. سند معروفی از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای این حدیث وجود ندارد، چه سند صحیح و چه سند حسن؛ 4. کسی که خدا و رسولش، از او راضی باشد، خشم هیچ مخلوقی )هر کسی که

    باشد(، به او ضرر نمی رساند«)1(.

    می گويمه صلی الله علیه و آله وسلم،

    ّه عنها پاره تن رسول الل

    ّ1( اینکه خداوند، از خشم فاطمه رضی الل

    به خشم می آید و به خاطر خشنودی او خشنود می شود، چه ضرری به ابن تیمیه می رساند؟! این چه اصرار عجیب و غریبی است که او برای نفی این حدیث دارد؟!

    آنچه که از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده، آگاه است؟ّ

    2( آیا ابن تیمیه، بر کل3( درباره تخطئه ابن تیمیه ]نسبت به این حدیث،[ می گوییم: بله، این حدیث در تمام کتب حدیثی نقل نشده است. اما آیا در اینجا حتی یك حدیث وجود دارد که در تمام کتب حدیثی، روایت شــده باشد؟! آیا »اآلحاد و المثانِی« ابن أبی عاصم، »معجِم« أبویعلی، »مستدرِك« حاکم و »معجِم« طبرانی، جزء کتب روایی معروف، با ارزش، مشهور و معتبر نیستند؟! یا این

    1. منهاج، ج4، ص248ـ 249.

  • هرامشمشن ریرحشنسح رش:دقش:مارتش

    ً درباره فضائل اهل بیت، مخصوصا

    ً]سخن ابن تیمیه،[ میل به تجاهل روایاتی است که عموما

    ه عنهما نقل شده است؟!ّسیده فاطمه و علی ابن أبی طالب رضی الل

    به پیروان ابن تیمیه می گوییم: این سخن ما تکذیب ابن تیمیه است؛ زیرا او صدور حدیث را می داند. همچنین این سخن ما برای تخطئه کسی است که اّدعا می کند ابن تیمیه به سّنت

    احاطه دارد)1(. محّب طبری گفته است: »أبوسعد در »شرف النبوة«، امام علی بن موسی الرضا در »مسند«

    و ابن المثّنی در »معجم«، آن را روایت کرده اند«)2(.هیثمی گفته است: »طبرانی آن را روایت کرده و سند آن حسن است«)3(.

    بنابراین همان گونه که حافظ هیثمی گفته: این حدیث، حسن است. ذهبیـ یکی از شاگردان ـ روایت حاکم در »المســتدرك« را تضعیف نموده و گفته است: »حسین بن زید، ابن تیمیه

    حدیث را قبول نکرده است و درست نیست به آن حدیث استدالل شود«.]اما به نظر ما[ این نقد ذهبی، دور از ذهن اســت؛ زیرا ذهبی دلیل این بی احترامی را بیان نکرده و علت این ســخنش: »درست نیســت به آن حدیث استدالل شود«، را نگفته است. بنابراین حسین بن زید، مبّرای از این است که به او اشکال وارد شود؛ همان گونه که ابن عدی گفته اســت: »تمام روایات او از اهل بیت است و امیدوارم که ایرادی به او وارد نشود، غیر از

    اینکه من در بعضی از احادیثش، راوی مجهول یافتم«)4(.حافظ گفته است: »او صادق است، اما چه بسا اشتباه کرده باشد. در بدترین احتمال، چنین

    چیزی ممکن است«)5(.اد تیزبین در جواب سؤاالتی که برقانی از او

    ّبرای شما کافی اســت که حافظ دارقطنی، نق

    1. ابن أبی عاصم در »اآلحاد والمثانی«، ج ، ص363 و أبو یعلی، ج1، ص190 این حدیث را روایت کرده اند و حاکم در »المستدرك«، ج3، ص167 آن رانقل کرده و تأیید نموده و طبرانی در »الکبیر«، ج1، ص108 و ج22، ص401؛ دوالبی در »الذرّیة الطاهرة«، ج1، ص120؛ ابن عساکر در »تاریخ دمشق«، ج3، ص156؛

    جزء ابن غطریف، ج1، ص78 و رافعی در »التدوین في أخبار قزوین«، ج3، ص11 آن را روایت کرده اند.2. ذخائر العقبی، ج1، ص39.

    3. مجمع الزوائد، ج9، ص203. 4. الکامل، ج2، ص351.

    5. تقریب التهذیب، ج1، ص166، شماره 1321.

  • هرامشمشن ریرحشنسح رش:دقش:مارتش

    پرسیده، گفته است:ه بن محمد بن عمر بن علی، از پدرش، از

    ّ»حسین بن زید بن علی بن الحسین، از عبدالل

    ش، از علی نقل کرده است که او گفت: »همه آنها ثقه هستند«)1(.ّ

    جدتوثیق او کفایت می کند. همچنین توثیق امام حاکم و ضیاء مقدســی، از حیث اینکه در ن این است که

    ّ»األحادیث المختارة« روایت می کند، برای شما کافی است؛ بنابراین قدر متیق

    روایت، حسن می باشد، همان گونه که حافظ هیثمی، آن را حسن پنداشته است؛ اگر چه ذهبی راویانی را که

    ًدر روایاتی که در فضائل اهل بیت وارد شده، متهم به سخت گیری است و احیانا

    مبّرا هستند، تضعیف می کند.حافظ ابن حجر در شرح حال علی بن صالح أنماطی گفته است: »سزاوار است در مورد

    کسانی که ذهبی از جانب خود، آنها را تضعیف نموده، تحقیق و بررسی شود)2(«.)3(حافظ مزی)4( - استاد ذهبی - و همچنین حافظ ابن حجر)5( درباره مناقب سیده فاطمه ه عنها به عنوان احتجاج، به این روایت استشــهاد کرده انــد؛ البته این دو نفر، او را

    ّرضی الل

    تضعیف نکرده اند.4( ما در رّد این سخن ابن تیمیه که گفته است: »کسی که خدا و رسولش از او راضی باشد، خشــم هیچ مخلوقی )هر کسی که باشــد(، به او ضرر نمی رساند«، می گوییم: این سخن ی است که از آن، اراده باطل شده است؛ زیرا در اینجا شأنیت قضیه، مسأله

    ّابن تیمیه، حرف حق

    ه عنهما نیست. بنابراین آن ّیق، به خاطر خشم سیده فاطمه رضی الل

    ّوقوع ضرر بر ابوبکر صد

    کسی که نمی داند سرنوشتش به سوی بهشت است یا جهّنم، مأمور به سخن گفتن و فتوا دادن درباره اختالفی که )بین کسانی که بهشت رفتن آنها قطعی یا مشهود است،( واقع شده است، ه صلی الله علیه و آله وسلمو

    ّ پیرامون اختالفی که بین پاره تن رسول الل

    ًنمی باشــد. مخصوصا

    یق )همنشین پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم( واقع شده است. به درستی که شأنیت ّ

    ابوبکر صد

    1. ج1، ص22.2. اللسان، ج4، ص235.

    3. البته ذهبی، علی بن صالح را به نقل حدیثی که او از نقل آن، مبّراء است، متهم می کند.4. تهذیب الکمال، ج35، ص250.

    5. اإلصابه، ج8، ص56.

  • هرامشمشن ریرحشنسح رش:دقش:مارتش

    قضیه، ادب و احترام به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را اقتضاء می کند.یق رضی

    ّه عنها، ابوبکر صد

    ّروایت شــده است که بعد از رحلت ســیده فاطمه رضی الل

    ه ّه عنه گفت: »ســوگند به آن خدایی که جانم در دســت اوست، خویشاوندی رسول الل

    ّالل

    صلی الله علیه و آله وسلم برای من، دوست داشتنی تر از اصل و ریشه خودم در خویشاوندی اســت«.)1( همچنین طبق آنچه که بخــاری روایت کرده، ابوبکر گفته اســت: »محمد

    صلی الله علیه و آله وسلم را درباره اهل بیتش، مراعات کنید«)2(.وا َعْنُه«)3(؛ »خدا

    ُهُ َعْنُهْم َوَرض

    ّخداوند عّزوجل ]درباره صحابه[ فرموده است: »َرِضَي الل

    هُ ّاز آنها خشــنود و آنها نیز از خدا راضی هستند«. در اینجا خداوند فقط نفرمود: »َرِضَي الل

    وا َعْنُه«. بنابراین آیا شما گمان می کنید که خلیفه و دوست رسول ُ

    َعْنُهْم«، بلکه فرمود: »َوَرضه صلی الله علیه و آله وسلم، به دنبال خشنودی زهرا )پاره تن و دختر دوستش( نمی باشد؟! یا

    ّالل

    اینکه ابوبکر، با وجود اینکه حق با اوست، از بروز این اختالف، ناراحت نمی شود؟! بنابراین ثمره و مفهوم این سخن ابن تیمیه: »هر کسی که باشد«، چیست؟!

    5( به پیروان ابن تیمیه می گوییم: آیا بخاری از مسور بن مخرمه نقل نکرده است که رسول ه صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: »فاطمه پاره تن من است، هر کس او را به خشم بیاورد، مرا

    ّالل

    خشمگین کرده است«؟!)4(»پروردگارا بر پدر زهرا که در مقابل دخترش می ایستاد و او را می بوسید و به او می فرمود: ای

    مادرم، درود فراوان و بسیار بفرست«.

    1. بخاری، ج3، ص1360 و مسلم، ج3، ص1380. 2. الصحیح، 3، ص1361.

    3. بّینه: 8 .4. الصحیح، ج3، ص1361.

  • هرامشمشانیگش لاسر

    بررسی و نقد دیدگاه سلفیه جهادی پیرامون منسوخ شدن »آیات گذشت و مدارا«، با نزول »آیات

    قتال«

    رسول چگینی)))

    چکیدهسلفیه جهادی به عنوان داعیه داران برپایی خالفت اسالمی، جهاد را بهترین ابزار گسترش اسالم می دانند. آنان در مقابل آیات اخالق محوری که به منطق و گفتگو و به کار بستن گذشت و مدارا توصیه می کند، حربه نســخ را پیش کشیده و بیش از 120 آیه را منسوخ با آیات قتال می دانند. مراجعه به دیدگاه علمای اهل ســّنت در منســوخ نبودن این آیات، نادیده انگاشتن اقسام کفار در تفسیر نادرست آیات قتال، فراهم نبودن شرائط نسخ حقیقی در آیات مورد ادعا و سفارشــات بیشمار قرآن در بهره گیری از شیوه گفتمان، مهمترین ادله ای هستند که ادعای

    تکفیری ها را به چالش می کشند.کلیدواژه: نسخ، آیات قتال، آیه سیف، جهاد، آیات صفح.

    مقدمهجهان اسالم امروزه شاهد یکی از بزرگترین اسالم هراسی هایی است که در سطح بین المللی در حال گسترش می باشد. آسیب شناسی این پدیده اجتماعی، نشان از وجود محرک هایی دارد که در تشدید ستیز جوامع غربی با اسالم تاثیر بسزائی دارند. تردیدی نیست که از مهمترین این عوامل، رفتارهایی است که از سوی گروه های افراطی سر می زند و افزون بر مهجور کردن

    خود، چهره ای نادرست از اسالم به نمایش می گذارند.جریان تکفیر به عنوان اصلی ترین نماینده مسلمان نماهای دشمن اسالم، ضربه های جبران

    ناپذیری بر پیکره اسالم وارد کرده که تا مدتها نمی توان لکه ننگ آن را از چهره اسالم زدود.با توجه به اینکه این رویدادها را نمی توان تنها برخاسته از احساسات درونی دانست و باید منشأ آن را در باورهای آنان جستجو کرد، در نتیجه غیر از راه مقابله فیزیکی با این جریانهای تندرو، نقد و بررســی مبانی معرفت شناســی برای نقد اندیشــه تکفیری این افراد، نتیجه

    1. کارشناس ارشد تاریخ.

  • مش

    هرامشمشانیگش لاسر

    مطلوب تری را به دنبال خواهد داشت.ذکر این نکته ضروری است که اولین مخالف جریان تکفیر، قرآن مجید است. آیات فراوانی که در مقابل این اندیشه هولناک ایستاده اند، به سدی محکم در مقابل هجوم افراط گرایان تبدیل شده که راه چاره را بر آنان مسدود کرده است. چگونه می توان پذیرفت اسالم که دین صلح و دوستی است و همواره بر صبر و گذشت و مدارا با مخالفین تاکید می کند، شریک جنایات

    گروه های تندرو باشد؟ به همین منظور تکفیری ها اولین پرچم مخالفت را در مقابل قرآن برافراشــته اند. اما قرآن یادگاری اســت که همه مســلمانان جهان بر آن وحدت نظر دارند و آن را کتاب قانون خود می دانند، در نتیجه خیلی زود رسوایی این گروه ها رقم می خورد. بر همین اساس آنان به این دیدگاه متمایل شــدند که داللت آیات مخالف خود را مخدوش کنند. بهترین راهکار برای پیشبرد این هدف، منسوخ دانستن خیل زیادی از آیات قرآن است. با شبهه نسخ آیات قرآن،

    لزوم پایبندی به دستورات آن نیز از بین می رود و می توان آن سفارشات را نادیده گرفت.سلفی های جهادی که مدارا و تساهل با حاکمان موجود و تغییر تدریجی افکار مردم برای ایجــاد خالفت را نپذیرفته اند و جهاد و عملیات نظامی را تنها راه احیای خالفت اســالمی می دانند،)1( چشم خود را بر آیات فراوانی که دعوت به گفتگو و منطق کرده، بسته و تنها آیات قتال را سرلوحه اقدامات خود قرار داده اند. این افراد به جهت داشتن روحیه جهادمحور قادر به استفاده از راه های ساده تر برای دعوت نیستند و گمان می کنند تنها می توان با شمشیر اسالم را در جهان گسترش داد. آنان همه آیاتی که مانع از پیاده کردن این بینش باشد را کنار نهاده و تنها وظیفه در این عصر را جهاد معرفی می کنند. مهمترین مستمسک آنان آیات »سیف« و »قتال« می باشد و در مقابل، آیات فراوانی که دستور به گذشت و مدارا با کفار می دهند، اصلی ترین

    آیات منسوخ شده از نگاه سلفیه جهادی است.بنابراین اولین گام مقابله با جریان های تکفیری، بررسی دیدگاه منسوخ شدن آیات گذشت و مدارا است. تعارض گفتمان جهادمحور سلفیه جهادی با گفتمان اخالق محور قرآن مجید، اصلی ترین انگیزه برای به سامان رسیدن این نوشتار می باشد. در این مقاله پس از آشنایی با

    1. عماد، عبدالغنی، الحرکات االسالمیة فی الوطن العربی، ج1 ص 98.

  • هرامشمشانیگش لاسر

    اصطالح نسخ و موارد و شرائط آن، دیدگاه سلفیه جهادی درباره نسخ آیات گذشت و مدارا بیان می شود و در ادامه به نقد نظر آنان می پردازیم.

    نسخلغویون برای نسخ چند معنا ذکر کرده اند که همه آنها بر سه مفهوم داللت می کند: نقل و

    انتقال،)1( تبدیل و تحویل،)2( رفع و ازاله.)3(َنســخ، تناسخ، استنساخ و ُنسخه واژه هایی هستند که در این معانی به کار رفته اند. برخی لغویون گفته اند وقتي این واژه درباره آیات قرآن به کار رود و گفته شود نسخ آیه با آیه، منظور از

    بین رفتن حکم یک آیه با آیه دیگری است.)4( نســخ از دیدگاه متقدمین و متاخرین با تفاوت هایی در کاربرد اصطالحی آن مواجه گشته است. متقدمین نسخ لغوی و اصطالحی را در یک معنا به کار برده اند)5( و شاید بتوان گفت آنان هیچ معنای اصطالحی ویژه ای از آن اراده نکرده اند. در واقع متقدمین مطلق تغییر که بر برخی احکام عارض می شود را نسخ می نامند)6( و شامل هرگونه رفع، تخصیص و تقیید آن

    می شود.)7(متاخرین اما معنایی ضیق تر را اراده کرده اند. آنان اصطالح نسخ را به معنای رفع حکم شرعی با دلیل شرعی دیگری که پس از آن می آید، می دانند،)8( در واقع از میان سه معنای لغوی نسخ، تنها معنای رفع را برای نســخ اصطالحی برگزیده اند.)9( در این استعمال نسخ شامل تقیید و

    تخصیص نمی شود.

    1. الجوهري، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، ج 1 ص 433.2. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج 5 ص 424.3. ابن منظور، محّمد بن مکرم، لسان العرب، ج 3 ص 61.

    4. همان.5. ابوعاصی، محمد سالم، علوم القرآن عند الشاطبي من خالل کتابه الموافقات، ص 124.

    6. الطیار، مساعد بن سلیمان، المحرر في علوم القرآن، ص 55.7. اسماعیل، محمد بکر، دراسات في علوم القرآن، ص 244.

    8. زرقانــی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان في علوم القرآن، ج 2 ص 176؛ الصالح، صبحی ابراهیم، مباحث في علوم القرآن، ص 261؛

    9. النبهان، محمد فاروق، المدخل إلی علوم القرآن الکریم، ص 145.

  • هرامشمشانیگش لاسر

    در قرآن مجید در 4 موضع واژه نسخ به کار رفته که در همه این موارد معانی لغوی آن اراده شده است:

    ِدیٌر( )بقرة/ َْيٍء ق

    َ ش

    ّل

    َُی ک

    ََه َعل

    ّّن الل

    َْم أ

    َْعل

    َْم ت

    َلَِلَها أ

    ْْو ِمث

    َْیٍر ّمْنَها أ

    َِت ِبخ

    ْْو ُننِسَها َنأ

    َ ِمْن آَیٍة أ

    ْ)َما َننَسخ

    .)106هر حکمی را رفع کنیم، و یا نسخ آن را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را می آوریم.

    آیا نمی دانستی که خداوند بر هر چیز توانا است.ِذیَن ُهْم ِلَرّبِهْم

    ّل

    ّ ل

    ٌی َوَرْحَمة

    ًِتَها ُهد

    ََواَح َوِفي ُنْسخ

    ْ األل

    َذ

    َخ

    َُب أ

    َض

    َغ

    َْت َعن ّموَسی ال

    َ َسک

    ّما

    َ)َول

    َیْرَهُبوَن( )أعراف/ 154(.هنگامی که خشم موسی فرو نشست؛ الواح )تورات( را برگرفت؛ و در نوشته های آن، هدایت

    و رحمت برای کسانی بود که از پروردگار خویش می ترسندزُه َما

    ّ الل

    َُینَسخ

    َْمِنّیِتِه ف

    ُاُن ِفَي أ

    َْیط

    ّی الش

    َق

    ْلََمّنَی أ

    َا ت

    َ ِإذ

    ّ َنِبّي ِإال

    َ ِمن ّرُسوٍل َوال

    َْبِلك

    ََنا ِمن ق

    ْْرَسل

    َ)َوَمآ أ

    ُه آَیاِتِه( )حج/ 52(.ّّم ُیْحِکُم الل

    ُاُن ث

    َْیط

    ِّقي الش

    ُْیل

    هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو می کرد، شیطان القائاتی در آن می کرد؛ اّما خداوند القائات شیطان را از میان می برد، سپس آیات خود را استحکام می بخشید؛

    و خداوند علیم و حکیم است.وَن( )جاثیة/ 29(.

    ُْعَمل

    َنُتْم ت

    ُ َما ک

    ُّنا َنْسَتنِسخ

    َُحّق ِإّن ک

    ْم ِبال

    ُْیک

    َا ِکَتاُبَنا َینِطُق َعل

    َ)َهَـذ

    این کتاب ما است که بحق با شما سخن می گوید ما آنچه را انجام می دادید می نوشتیم!با توجه به اینکه این اصطالح مطلق حکم شرعی را شامل می شود، در نتیجه نسخ شامل نسخ قرآن و سنت می شود. در مقام خارج نیز نسخ در قرآن و سنت)1( صورت گرفته است.)2(

    آن چیزی که در این نوشتار پیرامون آن سخن می گوئیم، نسخ در آیات قرآن است.ادله زیادی بر مشــروعیت نسخ، از کتاب و سنت ذکر شده که اولین دلیل، نبوت حضرت

    وا ُِبل

    ْْن َیْسَتق

    ََرُهوَن أ

    ْْوًما َیک

    َنَّ ق

    ََم أ

    َّْیِه َوَسل

    َُه َعل

    َّی الل

    َِّه َصل

    َِّکَر ِلَرُسوِل الل

    ُ1. درباره نسخ سنت برای نمونه نگاه کنید: "ذ

    ُبو َ أ

    َال

    َ. ق

    َاك

    َ ذ

    ُف

    َا ِخال

    َوا: َوَهذ

    ُال

    َ". ق

    ُة

    َِقْبل

    ْ ِبِه ال

    َِبل

    ْاْسُتق

    َِئِه، ف

    َال

    ََم ِبخ

    َّْیِه َوَسل

    َُه َعل

    َّی الل

    َِّبيُّ َصل َمَر النَّ

    َأَْو َبْوٍل، ف

    َاِئٍط أ

    َ ِبغ

    َة

    َِقْبل

    ْال

    . ابن قتیبه دینوری، ِ

    ْهي ْمِر َوالنََّ ُْه ِمَن األ نَّ

    َ، أِل

    ُْسخ ْیِه النَّ

    َ، َیُجوُز َعل

    ََحِدیث

    ْا ال

    َ: ِإنَّ َهذ

    ُول

    ُ: َوَنْحُن َنق

    ُول

    ٍُد: َوَنْحُن َنق ُمَحمَّ

    عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، ص 148.2. . راجحی، عبدالعزیز، شرح تفسیر ابن کثیر، ج 49 ص 5.

  • هرامشمشانیگش لاسر

    محمد)ص( است، زیرا با نبوت ایشان، شریعت های پیشین نسخ شده است.)1( اما مهمترین ِلها«)2( »هر

    ْْو ِمث

    َْیٍر ِمْنها أ

    َِت ِبخ

    ْْو ُنْنِسها َنأ

    َ ِمْن آَیٍة أ

    ْدلیل مشروعیت نسخ در اسالم، آیه »ما َنْنَسخ

    چه از آیات قرآن را نســخ کنیم یا حکم آن را از خاطرها بریم بهتر از آن یا مانند آن بیاوریم« می باشد.)3( بیشتر مفسرین نسخ موجود در این آیه را به معنای تغییر و تبدیل،)4( و محو)5( تفسیر

    کرده اند.در اهمیت شناخت ناسخ و منسوخ می توان به روایتی از امیرالمومنین حضرت علی)ع( استناد کرد زمانی که شخصی را دیدند که مشغول قصه گوئی است. حضرت پرسیدند آیا ناسخ و منسوخ را می شناسی؟ آن شخص جواب منفی داد. حضرت فرمودند به یقین هالک شده ای و دیگران را نیز هالک کرده ای.)6( اندیشمندان نیز گفته اند کسی که به تفسیر قرآن می پردازد، ناگزیر اســت که ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، عام و خاص، مقدم و موخر، موصول و

    مفصول آن را بشناسد.)7(

    شروط نسخنســخ دارای شرائطی است که در صورت فراهم بودن آن شرائط، می توان به منسوخ شدن

    آیه ای حکم کرد:1. حکم منسوخ شرعی باشد.

    2. ناسخ نیز خطاب و حکم شرعی باشد.3. زمان تشریع ناسخ پس از منسوخ باشد.

    1. فخررازی، محمد بن عمر، المحصول، ج 3 ص 294.2. بقره/106.

    3. الحسن، محمد علی، المنار في علوم القرآن، ص 187.4. برای نمونه مراجعه کنید به: طبري، محّمد بن جریر، جامع البیان في تأویل القرآن، ج 2 ص 471؛ ماوردی، علی بن محمد، تفسیر الماوردي، ج 1 ص 170؛ سمعانی، منصور بن محمد، تفسیر القرآن، ج 1 ص 122.

    5. برای نمونه مراجعه کنید به: رازي، ابن أبي حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج 1 ص 199.َر

    َ: َوَمرَّ ِبآخ

    َال

    ََت« ق

    ْک

    َْهل

    ََت َوأ

    ْک

    َ: »َهل

    َال

    َ ق

    َ: ال

    َال

    َ؟« ق

    َِمْنُسوخ

    ْ ِمَن ال

    َاِسخ النَّ

    ُْعِرف

    َتَ: »أ

    َال

    َق

    َ، ف اصٍّ

    َا، َمرَّ ِبق نَّ َعِلیًّ

    َ6. أ

    وِني«. صنعانی، عبد الرزاق، المصنف، ج 3 ص 220؛ ُُبو اْعِرف

    َْنَت أ

    َ أ

    ْ: »َبل

    َال

    َُبو َیْحَیی ق

    َ: أ

    َال

    َ؟« ق

    َْنَیُتك

    ُ: »َما ک

    َال

    َق

    ابن أبي شیبه، عبدالله بن محّمد، المصّنف في األحادیث واآلثار، ج 5 ص 290.7. محاسبی، حارث بن اسد، فهم القرآن ومعانیه، ص 248.

  • 20

    هرامشمشانیگش لاسر

    4. حکم منسوخ مقید به وقت معینی نباشد زیرا در غیر این صورت با پایان مدت حکم، خود به خود ملغی می شود و از موارد نسخ نیست.)1(

    5. بین دو دلیل تعارض حقیقی وجود داشته باشد که به هیچ وجهی نتوان میان آنها جمع کرد.)2(

    نســخ تنها در امر و نهی و اطالق و اباحه و منع واقع می شود،)3( اقسام دیگر مانند خبر از گذشتگان نمی تواند شامل نسخ شود.)4(

    بر اساس این شروط نسخ تنها در احکام شرعیه عملیه ای که با نص ثابت شده و غیرموقت هســتند جاری می شــود و در قواعد کلیه ای که فروع فقهی زیادی با استناد به آنها استخراج شده اند، امور اعتقادی مربوط به ذات و صفات خدای متعال و کتب آسمانی و انبیاء گذشته و

    روز قیامت، اصول اخالقی و اصول عبادات و معامالت نسخ واقع نمی شود.)5(

    راه های شناخت نسخیکی از عواملی که باعث زیاد شــدن آیات منسوخه شود، این است که بسیاری از علما به مجرد ظهور شبهه تعارض، حکم به نسخ یک آیه می دهند، در حالی که در موارد بسیاری جمع

    میان آن دو ممکن است.)6(چند راه برای شناخت احکامی که نسخ شده اند وجود دارد:

    1. نقل صریح از پیامبر خدا)ص( یا یکی از صحابه که تصریح به نسخ بودن بکند.2. اجماع.

    3. تعارض کامل میان ادله و معرفت تام به متقدم از متاخر آنها.شایان ذکر است در اثبات نسخ آیه ای نمی توان به قول عوام مفسرین و یا اجتهاد مجتهدین

    1. معبد، محمد احمد، نفحات من علوم القرآن، ص 78.2. عبد الجواد خلف، محمد، مدخل إلی التفسیر وعلوم القرآن، ص 207.

    3. نحاس، احمد بن محمد، الناسخ والمنسوخ، ص 57.4. مجاشعی، علی بن فضال)م 479ق(، النکت في القرآن الکریم، ص 355.

    5. مجموعة من األساتذة، الموسوعة القرآنیة المتخصصة، ص 634.6. الحسن، محمد علی، المنار في علوم القرآن، ص 191.

  • هرامشمشانیگش لاسر

    ش2

    که پشتوانه علمی نداشته باشند، اعتماد کرد.)1(

    موارد نسخدیدگاه های متفاوتی درباره موارد نسخ بیان شده است، بدین معنا که در شریعت اسالم چه

    چیزی می تواند ناسخ و منسوخ باشد. در این میان 5 قول دیده می شود:اول: نسخ قرآن با قرآن؛ اتفاق علما بر جواز این قسم است.

    دوم: نسخ قرآن با سنت؛ در صورتی که خبر متواتر باشد مشهور آن را جایز می دانند، اما در خبر واحد جمهور حکم به عدم جواز آن داده اند.

    سوم: نسخ سنت با قرآن؛ جمهور این قول را پذیرفته اند.چهارم: نسخ سنت با سنت؛ در صورتی که ناسخ اقوی یا مساوی با منسوخ باشد مثال ناسخ متواتر و منسوف خبر واحد باشد، این قسم نیز جایز است. اما نسخ حدیث متواتر با خبر واحد

    جایز نیست.)2(با توجه به اینکه موضوع این نوشــتار، نسخ آیات قرآن است، سایر وجوه را کنار نهاده و به

    موضوع نسخ آیات قرآن می پردازیم.نسخ در قرآن بر سه وجه متصور است: 1. نسخ خط و حکم؛ 2. نسخ خط و بقاء حکم؛ 3. نسخ حکم و بقاء خط.)3( در وقوع وجه سوم در میان مفسرین اختالف چندانی دیده نمی شود و بیشتر تالیفاتی که درباره نسخ آیات قرآن نگاشته شده، پیرامون این قسم می باشد.)4( اما در وقوع وجه اول و دوم اختالفات جدی وجود دارد. درباره نسخ حکم و خط باید گفت عده کمی قائل به این نسخ هستند،)5( ولی مشهور، روایات مربوط به آن را نپذیرفته و توجیه می کنند.)6(

    1. مجموعة من األساتذة، الموسوعة القرآنیة المتخصصة، ص 635.2. نحاس، احمد بن محمد)م 338ق(، الناسخ والمنسوخ، ص 53؛ معبد، محمد احمد، نفحات من علوم

    القرآن، ص 80.3. مجاشعی، علی بن فضال)م 479ق(، النکت في القرآن الکریم، ص 150.

    4. برای نمونه به این کتاب متقدم بنگرید که آیات زیادی را به عنوان ناسخ و منسوخ جمع وری کرده است. السدوسي، قتادة بن دعامة)م 117ق(، الناسخ والمنسوخ.5. بغدادی مقری، هبه الله، الناسخ و المنسوخ، ص 20.

    6. سیوطی، عبدالرحمن، االتقان فی علوم القرآن، ج 3 ص 70.

  • 22

    هرامشمشانیگش لاسر

    نسخ خط و بقاء حکم نیز قائلینی دارد که این دیدگاه مورد اقبال قرار نگرفته،)1( و با این استدالل که حکمت این نسخ فهمیده نمی شود،)2( و نمی توان قرآن را با خبر واحدی که خبر از نسخ آن

    می دهد، منسوخ دانست، این قسم را نمی پذیرند.)3(

    اقسام نسخ قرآناندیشمندان پیشین بدون لحاظ هرگونه تقسیم بندی، آیات زیادی را به عنوان ناسخ و منسوخ گردآوری کرده اند.)4( اما در سده های بعد، به دسته بندی این آیات پرداختند و برای نسخ سه

    قسم ذکر کرده اند که یک قسم آن نسخ حقیقی و دو قسم دیگر مجازی است: اول: نسخ موردی که قبال به آن امر شده بود؛ به آن نسخ حقیقی می گویند مانند آیه نجوا.

    دوم: نسخ اموری که در شریعت های پیشین وجود داشته مانند تشریع قصاص و دیه یا قبال به آن امر شده بود مانند توجه به بیت المقدس در نماز؛ نسخ گفتن به این موارد از باب مجاز

    است.سوم: اموری که با لحاظ اسباب، به آن دستور داده شده و سپس آن اسباب از بین می رود مانند امری که در حال ضعف و زبونی داده می شود و سپس این حالت از بین می رود و مسلمانان به

    شوکت می رسند. این قسم نیز نسخ حقیقی نیست.)5( در اینکه چه تعدادی از آیات قرآن نسخ شده اند نیز اختالفات زیادی دیده می شود. برخی تا 500 آیه را به عنوان آیات منسوخه شمارش کرده اند.)6( البته این اختالفات برخاسته از تفاوت دیدگاه در تعریف نسخ می باشد و بیشتر مواردی که آنان به عنوان نسخ آیات ذکر می کنند، نسخ حقیقی نیست و بسیاری از تخصیص و تقیید را شامل می شود.)7( اما در حدود 20 آیه وجود

    1. القیعي، محمد عبد المنعم، األصالن في علوم القرآن، ص 83.2. اسماعیل، محمد بکر، دراسات في علوم القرآن، ص 249.

    3. سیوطی، عبدالرحمن، االتقان فی علوم القرآن، ج 3 ص 81.4. برای نمونه بنگرید به: ابن شهاب زهری، محمد بن مسلم)م 124ق(، الناسخ و المنسوخ؛ هروی بغدادی،

    قاسم بن سالم)م 224ق(، الناسخ والمنسوخ في القرآن العزیز.5. زرکشی، محمد بن عبدالله، البرهان في علوم القرآن، ج 2 ص 41.

    6. الجرمي، إبراهیم محمد، معجم علوم القرآن، ص 291.7. الطیار، مساعد بن سلیمان، شرح مقدمة التسهیل لعلوم التنزیل البن جزي، ص 218.

  • هرامشمشانیگش لاسر

    23

    دارد که بسیاری از علمای اهل سّنت گفته اند که آیات منسوخه می باشند.)1(

    آيات قتالآیات قتال مجموعه ای از آیات قرآن هستند که در آنها جهاد علیه دشمنان اسالم تشریع شده اســت. در میان این آیات، آیه ای به عنوان آیه سیف و آیه قتال وجود دارد. در اینکه کدام آیه با نام »آیه قتال« و »آیه سیف« شناخته می شود، اختالفاتی وجود دارد.)2( ناگفته نماند که کلمه »سیف« هیچگاه در قرآن ذکر نشده و تعبیر به آیه سیف، توسط مفسران انتخاب شده است. حتی در قدیمی ترین تفاســیر موجود نیز می توان عنوان »آیه سیف« را دنبال نمود.)3( بر این رِِکیَن

    ُْمش

    ْوا ال

    ُُتل

    ْاق

    َُحُرُم ف

    ُْهُر ال

    ْش

    َ ْ األ

    َخ

    َا انَسل

    َِإذ

    َاساس آیه سیف پنجمین آیه از سوره توبه می باشد: »ف

    ُوا ََة َوآت

    َال اُموا الصَّ

    َقَاُبوا َوأ

    َِإن ت

    َ َمْرَصد ف

    َّل

    ُُهْم ک

    َوا ل

    ُُعد

    ْوُهْم َواْحُصُروُهْم َواق

    ُذ

    ُُموُهْم َوخ

    ُّ َوَجدت

    َُحْیث

    ِحیٌم«)4(. درباره کارکرد این آیه باید گفت بیشترین آیه ای که وٌر رَُّ

    فَ

    ـَه غَُّهْم ِإنَّ الل

    َوا َسِبیل

    ُّل

    َخ

    َاَة ف

    َک الزَّ

    ادعا شده ناسخ است، آیه سیف می باشد.)5(ـِه

    َّ ُیْؤِمُنوَن ِبالل

    َِذیَن ال

    َّوا ال

    ُاِتل

    َدرباره آیه قتال نیز گفته شده که آیه 29 سوره توبه می باشد:)6( »ق

    ِکَتاَب ْوا ال

    ُوت

    ُِذیَن أ

    ََّحِقّ ِمَن ال

    ْ َیِدیُنوَن ِدیَن ال

    َُه َوال

    ُـُه َوَرُسول

    ََّم الل ُموَن َما َحرَّ ُیَحِرّ

    ََیْوِم اآلِْخِر َوال

    ْ ِبال

    ََوال

    َعن َیٍد َوُهْم َصاِغُرون«)7(. َِجْزَیة

    ْوا ال

    ُی ُیْعط َحتَّ

    سلفیه جهادی این آیات را به عنوان یک اصل اعتقادی و عملی برای مواجهه مسلمانان با غیر

    1. کفافی، محمد عبدالسالم، في علوم القرآن دراسات ومحاضرات، ص 120.2. قرضاوی، یوسف، فقه الجهاد، ص 303.

    3. برای نمونه: االزدی، مقاتل بن سلیمان)م 150ق(، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج 1 ص 451؛ تستری، سهل بن عبد الله)م 283ق(، تفسیر التستري، ج 1 ص 207؛ ثعلبي، أحمد بن محّمد)م 427ق(، الکشف والبیان

    عن تفسیر القرآن، ج 2 ص 6.4. وقتی ماه های حرام پایان گرفت، مشرکان را هر جا یافتید به قتل برسانید؛ و آنها را اسیر سازید؛ و محاصره کنید؛ و در هر کمینگاه، بر سر راه آنها بنشینید. هرگاه توبه کنند، و نماز را برپا دارند، و زکات را بپردازند، آنها را

    رها سازید؛ زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است.5. ن.ک: بذوری، جمال الدین، قبضة البیان في ناسخ ومنسوخ القرآن، ص 18 – 21.

    6. مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج 5 ص 178.7. با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم کرده حرام می شمرند، و نه آیین حق را می پذیرند، پیکار کنید تا زمانی که با خضوع و تسلیم، جزیه را به دست خود

    بپردازند.

  • 24

    هرامشمشانیگش لاسر

    مسلمانان می دانند. در این دیدگاه واجب است که مسلمانان در هر زمان و مکانی به جنگ با کفار و مشرکین بپردازند.

    تکفیری ها با استناد به برخی تفاسیر قرآن، هر آیه ای که قبل از آیه قتال و سیف نازل شده و در آن به صلح، بخشش، مدارا و عدم اجبار توصیه شده را منسوخ می دانند. بنابراین آیاتی مانند »ال ینهاکم اللُه عن الذین لم یقاتلوکم في الدین ولم یخرجوکم من دیارکم أن تبروهم وتقسطوا إلیهم«،)1( »ال إکراه في الدین قد تبین الرشد من الغي«،)2( »وإن جنحوا للسلم فاجنح لها«،)3( »فمن شاء فلیؤمن ومن شاء فلیکفر«،)4( »فاصفح عنهم وقل سالم فسوف یعلمون«)5( افاده

    هیچ حکم شرعی نمی کنند.به دیگر ســخن، آیات قتال در اندیشــه تکفیری ها، آتش جنگ را برای همیشه در مقابل غیرمسلمانان برافروخته است. برای نمونه محمد عبدالسالم فرج یکی از اصلی ترین رهبران فکری سلفیه جهادی در پاسخ کسانی که جهاد در اسالم را تنها برای دفاع می دانند، به به سیف استناد کرده همه آیاتی که راه های دیگر غیر ار جهاد را توصیه می کنند، منسوخ معرفی می کند. او با نقل این قول از دیگران که »آیه ســیف 124 آیه در 52 سوره قرآن را نسخ کرده است« به

    تقویت نظر خود می پردازد. )6(

    ديدگاه سلفیه جهادی درباره نسخ آياتامروزه آیه سیف و قتال به ابزاری برای تکفیر امت اسالمی تبدیل شده است. زیرا گروه های سلفی جهادی این آیات را دستاویز خود قرار داده و با تکیه به آنها، هیچگونه پیمان و عهدی با کفار را پس از نزول این آیات، صحیح ندانسته،)7( و با کنار هم قرار دادن مبانی نادرستی مانند قاعده »والء و براء« و »حکم بغیر ما انزل الله«، مسلمانان را تکفیر و مستحق نابودی می دانند.

    1. خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمی کند. ممتحنه/ 8.

    2. در قبول دین، هیچ اکراهی نیست. بقره/ 256.3. و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآی. انفال/ 61.

    4. هر کس می خواهد ایمان بیاورد و هر کس میخواهد کافر گردد. کهف/ 29.5. . پس از آنان روی برگردان و بگو: »سالم بر شما«، اّما بزودی خواهند دانست! زخرف/ 89.

    6. فرج، محمد عبد السالم، الفریضه الغائبه، ص 16.7. ابوبصیر الطوطوسی، مصطفی حلیمة، حکم اإلسالم في الدیمقراطیة والتعددیة الحزبیة، ص 170.

  • هرامشمشانیگش لاسر

    25

    این دیدگاه در میان پیشینیان وجود داشته که آیاتی که امر به قتال می کنند، ناسخ آیاتی هستند که بر گذشــت و مدارا با کفار و اهل کتاب داللت داشتند. ابن کثیر)م 774ق( قول ضحاک بن مزاحم را ذیل آیه سیف)1( نقل می کند که گفت: این آیه نسخ کرده هر عهد و عقدی که میان پیامبر خدا)ص( و هریک از مشــرکین بود.)2( طرفداران این دیدگاه با نگاه سختگیرانه خود، بسیاری از آیاتی که در آن دستور به گذشت و بخشش و اختیار در گزینش دین است را با آمدن آیات سیف و قتال، منسوخ می دانند. در این دستگاه فکری اگر کفار پیشنهاد صلح دادند، نباید ا َوِإمَّ

    ُا َبْعد ا َمنًّ ِإمَّ

    َسخن آنها را پذیرفت)3( و حتی در حق اسیران کافر نیز نمی توان با استناد به آیه »ف

    ِفداًء«)4( هیچگونه ترحمی به آنها کرد، زیرا آیه سیف ناسخ این آیه می باشد.)5( آنها این دیدگاه خود را درباره آیه »ال اکراه فی الدین« نیز تســری داده و قائلند که این آیه دیگر منسوخ شده و اهل کتاب و مشرکین مجبور هستند که اسالم را بپذیرند.)6( این اندیشه افراط گرایانه تا بدان جا َما ِإنَّ

    َی ف

    ََمِن اْهَتد

    َُمِبین«،)7( »ف

    ْ ال

    َُبالغ

    ْ ال

    َْیك

    ََما َعل ِإنَّ

    َْوا ف

    ََّول

    َِإْن ت

    َپیش رفت که حتی نسبت به آیات »ف

    ِسه«،)8( زمزمه منسوخ شدن آنها با آیه سیف را تکرار کردند.)9(ْ

    َیْهَتِدي ِلَنفابن تیمیه)م 728ق( که می دانست این حجم زیاد از آیات منسوخه را نمی توان به باور جامعه علمی مسلمانان برساند، از تعبیر دیگری برای نسخ اســتفاده کرد. او بیان کرد که این آیات مربوط به زمان حضور پیامبر خدا)ص( در مکه است و با آمدن ایشان به مدینه، شرط عمل به این آیات نیز از بین رفت. در واقع هنگام حضور رسول الله)ص( در مکه، دستور به جهاد

    1. توبه/ 5.2. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج 2 ص 410.

    3. ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، الجواهر الحسان في تفسیر القرآن، ج 2 ص 275.4. سپس یا بر آنان ]اسیران جنگی[ مّنت گذارید )و آزادشان کنید( یا در برابر آزادی از آنان فدیه ]= غرامت [

    بگیرید. محمد/ 4.5. سید قطب، ابراهیم حسین، فی ضالل القرآن، ج 6 ص 3284. به نقل از جصاص.

    6. ابوحیان االندلسی، محمد بن یوسف، البحر المحیط، ج 2 ص 615؛ ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، الجواهر الحسان في تفسیر القرآن، ج 1 ص 504.

    7. اگر روی برتابند، )نگران مباش؛( تو فقط وظیفه ابالغ آشکار داری. نحل/ 82.8. هر کس هدایت شود بسود خود هدایت شده. نمل/ 92.

    9. ابوالفرج بن جوزی، عبدالرحمن، المصفی بأکف أهل الرسوخ من علم الناسخ والمنسوخ، ص 42 و 46.

  • م2

    هرامشمشانیگش لاسر

    زبانی با کفار وجود داشت و پیامبر خدا)ص( آنان را به اسالم دعوت می کرد و با آنان به گفتگو و مجادله احسن می پرداخت. اما زمانی که به مدینه مهاجرت کردند، دستور جهاد و مقاتله با دشمنانشان از قریش داده شد. اندکی بعد با قدرت گرفتن مسلمانان، خداوند به جهاد با همه کفار دستور داد مگر کسانی که بر پیمان خود پایبند باشند.)1( هرچند به نظر می رسد وی نظر خود را اصالح کرده زیرا در جایی دیگر با ترسیم قاعده ای کلی نوشته: هرگاه که ناتوان از انجام جهاد بودیم باید به آیه صفح عمل کنیم اما هر زمانی که به قدرت و عزت دســت یافتیم آیه

    ُمَناِفِقین«)2( ما را مورد خطاب قرار می دهد.)3(ْاَر َوال

    َّف

    ُک

    ْ»َجاِهِد ال

    البته در میان آنان نیز افرادی بوده اند که این باور را برنتابیده و نسخ آیات عفو و چشم پوشی از کفار را نادرست دانسته و آن را نوعی تخصیص و تقیید توصیف می کنند.)4(

    به نظر می رســد در گذشته واژه نســخ معنای اصطالحی امروزی را نداشته و بسیاری از مواردی که علمای متقدم به عنوان آیات منســوخه یاد کرده اند، اراده تخصیص و تقیید شده است. در نتیجه نمی توان به آنها به دلیل این اظهار نظر خرده گرفت. اما در سده های اخیر و به ویژه در عصر حاضر کسانی که این سخن پیشینیان را درباره نسخ آیات بدون هیچ تکمله و توضیحی تکرار می کنند، به دلیل نداشتن آگاهی کافی از معنای اصطالحی نسخ و شروط و موارد آن دچار این اشتباه شده اند. حاکم بودن آیات جهادمحور بر آیات اخالق محور قرآن

    مجید، سنگ بنای تشکیل گفتمان نادرست تکفیری ها می باشد.ســلفی های جهادی دیدگاه ابن تیمیه درباره تفاوت زمان قدرت مسلمانان با ضعف آنان را برگزیده)5( و از آن به عنوان تدرج در تشــریع یاد می کننــد.)6( آنان که به آیات قتال و جهاد فیزیکی بیش از آیات مدارا و جهاد فرهنگی تمایل نشــان می دهند، تالش زیادی می کنند تا

    1. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الجواب الصحیح لمن بدل دین المسیح، ج 1 ص 237.2. توبه/ 73.

    3. ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم، الصارم المسلول علی شاتم الرسول، ص 359.4. ابوالفرج بن جوزی، عبدالرحمن، المصفی بأکف أهل الرسوخ من علم الناسخ والمنسوخ، ص 39 و 46.5. ابومنــذر الحربی، عون الحکیم الخبیر في الرد علی کتاب البرهان المنیر، ص 13؛ النجدي الحنبلي،

    سلیمان بن سحمان، کشف الشبهتین، ص 8.6. أبو سلمان الصومالي، حسان بن حسین، شرح النصوص لردع اللصوص، ص 34.

  • هرامشمشانیگش لاسر

    27

    همه آموزه های اسالمی را تحت الشعاع جهاد قرار دهند و از هر وسیله ای برای یادآوری این واجب فراموش شده، بهره ببرند. حتی اسامه بن الدن در خطبه آغازین یکی از نامه های خود از عبارت »الحمد لله القائل }یا أیها النبي جاهد الکفار والمنافقین{ والصالة والسالم علی إمام المجاهدین وقائد الغر المحجلین النبي األمي األمین وعلی آله وصحابته الذین حملوا الرایة

    وذادوا عن حیاض اإلسالم وحمی المسلمین« استفاده می کند.)1(بســیاری دیگر از سلفی ها گفته اند که ابتدا دستور به سازش با کفار بود، سپس امر به قتال با کسانی که به دشمنی برخاسته بودند و در ادامه امر به جهاد عمومی با همه کفار و مشرکین صادر شد.)2( بر این اساس تمام وعیدهایی که در قرآن وجود دارد، با آیات قتال منسوخ شده است.)3( از این منظر عهد مکی)4( و آیاتی که در آن برهه از زمان نازل شده، دوره ای منحصر به فرد است که هرگز دیگر تکرار نخواهد شد،)5( در نتیجه نمی توان به آیات آن مقطع برای سایر

    زمان ها استناد کرد.از دیــدگاه این گروه تندرو، اصل اَولی در مواجهه با کفار، جنگ اســت و نه صلح. آنان با استناد به آیات قتال، جهاد با کفار را بر همه مسلمانان در همه حاالت و شرائط فرض و واجب می دانند. بر همین اســاس، آیاتی که به ظاهر با این برداشت آنان تعارض دارد را با برچسب »منسوخ« کنار می گذارند. در نتیجه توصیه های قرآن مجید به اینکه »اگر کفار تمایل به صلح داشــتند، با آنان صلح کنید«)6( را برای این زمان ناکارآمد قلمداد می کنند.)7( آنان در مواجهه وُهْم َبرُّ

    َْن ت

    َْم أ

    ُْم ِمْن ِدَیارِک

    ُِرُجوک

    ْْم ُیخ

    َیِن َول

    ِّْم ِفي الد

    ُوک

    ُاِتل

    َْم ُیق

    َِذیَن ل

    َُّه َعِن ال

    َُّم الل

    ُبــا آیه »ال َیْنَهاک

    ِسِطیَن«)8( که دستور به مراعات عدل و داد در برابر کفاری که ْ

    ُمقَْه ُیِحبُّ ال

    َّْیِهْم ِإنَّ الل

    َوا ِإل

    ُِسط

    ْق

    َُوت

    1. اسامه بن الدن، مبادرة عبدالله والخیانة العظمی، ص 1.2. ابومحمد المقدسی، عاصم، وقفات مع ثمرات الجهاد، ص 38.

    3. النبهان، محمد فاروق، المدخل إلی علوم القرآن الکریم، ص 153.4. مراد از عهد مکی، دوره ای است که رسول الله)ص( در مکه به تبلیغ دین مشغول بودند.

    5. أبو ماریة القرشي، سلسلة قمع الفتنة في مهدها کاملة، ص 14.ـِه« انفال/ 61.

    َّی الل

    َ َعل

    ْل

    ََّوک

    ََها َوت

    َاْجَنْح ل

    َِم ف

    ْل 6. »َوِإن َجَنُحوا ِللسَّ

    7. ابوخباب المهاجر، غزوة منهاتن الجهادیة، ص 28؛ الجربوع، عبدالعزیز بن صالح، التأصیل لمشروعیة ما جری ألمریکا من تدمیر، ص 7.

    8. خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و

  • 28

    هرامشمشانیگش لاسر

    سر جنگ ندارند، به تکرار ادعای منسوخ بودن این آیه می پردازند.)1( در قرائت تکفیری ها، هر آیه ای که کوچکترین اشارتی به آزادی عقیده و رفتار غیرتهاجمی با کفار و مشــرکین داشته باشد، محکوم به منسوخ بودن است. با این منطق آیه »ال اکراه فی الدین«)2( نسخ شده اســت،)3( زیرا حق انتخاب آگاهانه گرایش مذهبی وجود ندارد و همه باالجبار باید اسالم را بپذیرند. طبیعی است که برای آنان راه گفتگو و استدالل نیز مسدود باشد ْحَسن)6(«)7(، »اْدُع

    َتي ِهَي أ

    َّ ِبال

    َِکَتاِب ِإال

    ْ ال

    َْهل

    َوا أ

    َُجاِدل

    ُ ت

    َاِس ُحْسًنا)4(«)5(، »َوال وا ِللنَّ

    ُول

    ُو آیات »َوق

    ْحَسن)8(« کاربردی نداشته َِتي ِهَي أ

    َُّهم ِبال

    َْحَسَنِة َوَجاِدل

    ِْة ال

    ََمْوِعظ

    َْمِة َوال

    ِْحک

    ْ ِبال

    َك ی َسِبیِل َرِبّ

    َِإل

    ِذیَن آَمُنوا َّل

    ّل ِل

    ُباشد! چشم پوشی و گذشــت از کفار نیز هیچ معنایی ندارد و نمی توان آیه »ق

    ـه«)9( را دلیل بر مشروعیت این کار دانست.)10(َّاَم الل یَّ

    َ َیْرُجوَن أ

    َِذیَن ال

    َِّفُروا ِلل

    َْیغ

    نگاه جهادمحور پیروان ســلفیه جهادی به گونه ای شــده که به همه آیات گذشت و مدارا بــا کفار، به دیده تردید می نگرند. در تلقی این افراد، حتی آیه »لکم دینکم و لی دین«)11( نیز وا

    ُاِتل

    َمنسوخ می باشد.)12( حتی برخی این ایده را در سر می پرورانند که آیه قتال، ناسخ آیه »َوق

    دیارتان بیرون نراندند نهی نمی کند؛ چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد. ممتحنه/ 8.1. اللجنه العلمیه، الصواعق المرسلة علی الندوة المهزلة، ص 86.

    2. در قبول دین، اکراهی نیست. بقره/ 256.3. برخی این آیه را منسوخ می دانند. ن.ک: الشنقیطی، ابوعبدالرحمن، لماذا ینکر اإلخوان حد الردة؟، ص

    .194. و با مردم به نیکی سخن بگویید. بقره/ 83.

    5. برخی این آیه را منسوخ می دانند. ن.ک: حسین بن محمود، کتاب السیف، ص 25.6. با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید. عنکبوت/ 46.

    7. برخی این آیه را منسوخ می دانند. ن.ک: الغنیمی، حماد، حکم تغییر المنکر بالید، ص 28.8. با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدالل و مناظره

    کن. نحل/ 125.ه ندارند مورد عفو قرار دهند. جاثیه/ 14.

    ّ9. به مؤمنان بگو: کسانی را که امید به اّیام الل

    10. برخی این آیه را منسوخ می دانند. ن.ک: الرشید، عبد الله بن ناصر، انتقاض االعتراض علی تفجیرات الریاض، ص 35؛ الشنقیطی، عبد لله بن عبد الرحمن، بل أنت من المبطئین، ص 28.

    11. آیین شما برای خودتان، و آیین من برای خودم. کافرون/ 6.12. ابوبصیر الطوطوسی، مصطفی حلیمة، مسائل متفرقة وردود سریعة، سوال 309.

  • هرامشمشانیگش لاسر

    29

    ُمْعَتِدین«)1( می باشد.)2( بر این ْ ُیِحبُّ ال

    َـَه ال

    َّوا ِإنَّ الل

    ُْعَتد

    َ ت

    َْم َوال

    ُوَنک

    ُاِتل

    َِذیَن ُیق

    َّـِه ال

    َِّفي َسِبیِل الل

    اســاس هیچگونه رحم و گذشتی در مواجهه با کفار نخواهد بود و می توان کسانی که مقابل مسلمانان صف آرائی نکرده اند و یا زنان و کودکان را از بین برد.)3( این دیدگاه افراط گرایانه به قدری توسعه یافت که حتی برخی ادعا کرده اند آیه سیف نیز با نزول آیه ضرب رقاب)4( منسوخ شده است.)5( با اضافه شدن قرائت ظاهرگرایانه سلفیه جهادی از آموزه های وحی، دیگر حتی کشتن کفار نمی تواند آنان را نسبت به انجام تکلیف شرعی! خود متقاعد کند و تا زمانی که سر

    ر می دانند. کفار را از تن جدا نکنند، خود را مقصِّسوگمندانه آیات قرآن به بازیچه دست تکفیری ها تبدیل شده و آنان با توجیه های ناپسند، ْم

    ُآیات قرآن را آنگونه که می پسندند، تفسیر می کنند. آنان در مواجهه با این آیه »َوِإِن اْسَتنَصُروک

    «)6( که اجازه تجاوز به کفار معاهد را ٌ

    اقَیث ْم َوَبْیَنُهم ِمّ

    ُْوٍم َبْیَنک

    َی ق

    َ َعل

    َّْصُر ِإال ُم النَّ

    ُْیک

    ََعل

    َیِن ف

    ِّفي الِد

    نمی دهد نیز، از حربه نسخ استفاده کرده و این آیه را منسوخ می دانند.)7(نتیجه سخن اینکه اندیشه تکفیر که داعیه دار برپایی خالفت اسالمی در جهان است، در مواجهه با غیرمسلمانان، شمشیر را از رو بسته و جز زبان جهاد، هیچ راه دیگری را برای ترویج اســالم برنمی گزینند. آنان آیات قتال را ناســخ آیات بیشماری می دانند که در آنها به صلح، مدارا،گذشت، گفتگو و رعایت انصاف با غیرمسلمانان سفارش شده است. برخی بیش از 120 آیه از قرآن را در زمره آیات منسوخه با آیات قتال برشمرده اند که مهمترین آنها عبارتند از:

    وُهْم َبرَُّن ت

    َْم أ

    ُن ِدَیارِک م ِمّ

    ُِرُجوک

    ْــْم ُیخ

    َیِن َول

    ّْم ِفي الِد

    ُوک

    ُاِتل

    َْم ُیق

    َِذیَن ل

    َّـــُه َعِن ال

    َُّم الل

    ُ َیْنَهاک

    َّ»ال

    ی کنندگان را ّ

    تجاوز نکنید، که خدا تعدّ

    1. و در راه خدا، با کسانی که با شما می جنگند، نبرد کنید! و از حددوست نمی دارد. بقره/ 190.

    2. ابوالولید الغزی، خالد بن فتحی، یا أیها الذین آمنوا خذوا حذرکم، ص 18.3. ابومحمد المقدسی، عصام محمد، حسن الرفاقة في أجوبة سؤاالت سواقة، ص 30.

    4. »فإذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب«. محمد/ 4.5. حسین بن محمود، إتحاف العباد ببعض أحکام الجهاد، ص 2؛ حجازی، اکرم، الحرکة الوطنیة الفلسطینیة

    الراهنة من الداخل، ص 281. گروهی که میان شما و آنها،

    ّ6. و اگر در دین از شما یاری طلبند، بر شماست که آنها را یاری کنید، جز بر ضد

    پیمان )ترک مخاصمه( است. انفال/ 72.7. ابوخباب المهاجر، غزوة منهاتن الجهادیة، ص 71.

  • 30

    هرامشمشانیگش لاسر

    ْیِهم« )ممتحنه/ 8(َوا ِإل

    ُِسط

    ْق

    َُوت

    ي« )بقره/ 256(َ

    غْ ِمَن ال

    ُد

    ْش َن الرُّ َبیَّ

    َّد ت

    َیِن ق

    َّراَه ِفي الِد

    ْ ِإک

    َ»ال

    ـه« )انفال/ 61(َّی الل

    َ َعل

    ْل

    ََّوک

    ََها َوت

    َاْجَنْح ل

    َِم ف

    ْل »َوِإن َجَنُحوا ِللسَّ

    ر« )کهف/ 29( ُ

    فَْیک

    ْل

    َاَء ف

    َُیْؤِمن َوَمن ش

    ْل

    َاَء ف

    ََمن ش

    َ»ف

    ُمون« )زخرف/ 89(َ َیْعل

    ََسْوف

    ٌَم ف

    َ َسال

    ْل

    ُْح َعْنُهْم َوق

    َ»اْصف

    مبی