حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

55
حجابضع آنهات از موا و تحريف كلمافضل ارجمندویسنده: ابوال نمیل: ای[email protected] سایت:http://www.touheed.com انی زنز زیبایمبر اعجاب پیا بخش اول: ا در آيات30 و31 مؤمن را بهان و زن، قرآن مردان سورهي نور غض بصر وظ فروج حفهد فرمان ميد: مؤمن بگو كه به مردان غض بصر كنند و فروج خود را حفظ كنند. ستكيزهتر اسيشان پا اين برا. خسداه استچه ميكنند آگا به آن) . نور30 ( مؤمن بگو كهان به زن غض بصر كنند و فروج خود را حفظ كننسسد و زینتچسسه از آن خسسود را جسسز آنكنند، وست آشكار ن پيدا خمارشانِ ا بسسر ر جیوبشاننسسد، و بزنتشان زینكننسسد مگسسر بسسر آشسسكار ن را پسرانشان ياادرانشان يا بر شوهران پسرانشان يا پسرانشان يا شوهران پدرانشان يا پدرانشان يا شوهرانشان ياملوكانشان يا م يا زنانشان خواهران پسرانشان ياادران برن تابعی مردا كه اربهِ ا كودكاني ندارند يان عورتهاي زن كه برر ندارند،ظها اد كه آنچه ازن را نزن و پايشانتشان زینسسته دانس ميكننسسدهسسان پن شود. ا رستگار شويديد ت بازگرد به سوي خداان همگي و اي مؤمن) . نور31 ( ] ۱ [ ي در كتاب مرتضي مطهرستنباط به ا بنا» مسألهي حجاب« عني ك ، غض بصر يره چه به نگاه م كردن. بعضي ازهاندت معني كرد به عور ترک نگاه را نيز غض بصر مفسران: » د مدعي هستندرک نظر گرفتهان را به معني ته شود كه برخي از مفسران كه غض بصرضافيد ا نكته با اينانكه جملهي بعد است، همچن به عورت كه مقصود ترک نظر از نظر است به حفظ عورت نيز ناظر«. ] ۲ [ صريح نشده است كه در اين دو آيه ت به اين علت است اصطلح قرآني حول ايننباطات فقهي در است اختلف نظر كم يا ترک كنندزي را به چه چي نگاه مؤمنان و زن كه مردان. كه ميتواندجود دارد قرآن وي درين حال آيات ديگر ا باره نشده استشا ا آنها به كه در كتاب مسألهي حجاباتي اصطلح كمک كند، آي اين معني شدن در روشن: ني كسه خسدا بسه تسوملوكساا پرداختي، و م كه مزدشان رانت را برايت همسرل كرديم پيامبر، ما حل ايايت كسسههن خاله و دخترايات و دختران دايهايت و دختران عمهران عمويت، و دخت غنيمت داده استسسري همسد او را بسسهر بخواهگر پيامببخشد ار به پيامب مؤمني كه خودش را بد و زنو مهاجرت كردن با تن استه ديگر مؤمنا بگيرد، خاص تو ن. رشسان مقسرملوكانسران و مي همس دربسارهستيم آنچسه را دانس ماكلي نباشد براي تو مش كرديم تا. ن است و مهربا و خدا آمرزنده) . احزاب50 (

Post on 29-Jul-2015

71 views

Category:

Documents


3 download

TRANSCRIPT

Page 1: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

حجابو تحريف كلمات از مواضع آنها

نویسنده: ابوالفضل ارجمند

[email protected]ایمیل:

http://www.touheed.comسایت:

بخش اول: اعجاب پیامبر از زیبایی زنان

هي نور، قرآن مردان و زنان مؤمن را به 31و 30در آيات يدهدحفظ فروج و غض بصرسور : فرمان م

هتر اسسست. كنندحفظ خود را فروج كنند و غض بصربه مردان مؤمن بگو كه خسسدا. اين برايشان پاكيزيكنند آگاه است )30نور . (به آنچه م

خسسود را جسسز آنچسسه از آنزینتكننسسد و حفظ خود را فروج كنند و غض بصربه زنان مؤمن بگو كه را آشسسكار نكننسسد مگسسر بسسرزینتشان بزننسسد، و جیوبشان را بسسر خمارشانپيداست آشكار نكنند، و

شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران ندارند يا كودكانياربه كه مردان تابعی برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنانشان يا مملوكانشان يا

يكننسسد دانسسستهزینتشان و پايشان را نزنند كه آنچه از اظهار ندارند،كه بر عورتهاي زنان پنهسسان م]۱[)31نور . (و اي مؤمنان همگي به سوي خدا بازگرديد تا رستگار شويد. شود

هي حجاب«بنا به استنباط مرتضي مطهري در كتاب بعضي از. م كردن نگاه به چهره، غض بصر يعني ك»مسألهاند :مفسران نيز غض بصر را ترک نگاه به عورت معني كرد

هاند مدعي هستند« اين نكته بايد اضافه شود كه برخي از مفسران كه غض بصر را به معني ترک نظر گرفتهي بعد ]۲[.»نيز ناظر به حفظ عورت از نظر است كه مقصود ترک نظر به عورت است، همچنانكه جمل

اختلف نظر در استنباطات فقهي حول اين اصطلح قرآني به اين علت است كه در اين دو آيه تصريح نشده استيتواند. كه مردان و زنان مؤمن نگاه به چه چيزي را كم يا ترک كنند با اين حال آيات ديگري در قرآن وجود دارد كه م

هي حجاب به آنها اشاره نشده است :در روشن شدن معني اين اصطلح كمک كند، آياتي كه در كتاب مسأل

اي پيامبر، ما حلل كرديم برايت همسرانت را كه مزدشان را پرداختي، و مملوكسساني كسسه خسسدا بسسه تسسوههايت كسسه يات و دختران خال ههايت و دختران داي غنيمت داده است، و دختران عمويت و دختران عم با تو مهاجرت كردند و زن مؤمني كه خودش را به پيامبر ببخشد اگر پيامبر بخواهد او را بسسه همسسسري

هي همسسسران و مملوكانشسسان مقسسرر. بگيرد، خاص تو نه ديگر مؤمنان است ما دانسسستيم آنچسسه را دربسسار)50احزاب . (و خدا آمرزنده و مهربان است. كرديم تا براي تو مشكلي نباشد

Page 2: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

و هركدام را كه خواستي نزد خود مأوي ده، و بر تو باكي نيسسسستارجا كنهركدامشان را كه خواستي هاي طلب كني اين نزديكتر است كه چشمشان روشسسن شسسود و انسسدوهگين. كه هركدام را كه ترک كرد

هاي خشنود شوند يداند، و خسسدا. نشوند و همگيشان به آنچه به آنها داد وخدا آنچه را در دل شماست م)51احزاب . (دانا و بردبار است

ولو اینكه زیببباییاز اين پس ديگر زني بر تو حلل نيست، و نه اينكه آنان را با زناني جايگزين كني، ) 52احزاب . ( مگر اينكه مالک آنها شوي، و خدا بر هر چيز مراقب استآنان تو را به اعجاب آورد،

اعجاب در عربي هم به معني تعجب كردن است، هم به معني خوش آمدن، و هر دو معني در قرآنيتر آن خوش. استفاده شده است ه با نكاح و روابط زن و مرد بيايد، معني طبيع آنگاه كه اعجاب در رابط

]۳[.آمدن و شيفتگي است، نه تعجب كردن

هرچند شما را بهبا زنان مشرک تا ايمان نياورند نكاح نكنيد، كنيزي مؤمن بهتر از زني مشرک است و با مردان مشرک تا ايمان نياورند نكاح نكنيد، غلمي مؤمن بهتر از مردي مشرک استاعجاب آورد،

يكنند، و خدا به اذن خود به بهشت و آمسسرزش .هرچند شما را به اعجاب آورد آنها به آتش دعوت ميكند تا پند گيرند يكند، و آياتش را براي مردم بيان م )221بقره . (دعوت م

هي بال به موضوعاتي غير از زيبايي متوجه كرد، اما در مورد پيامبر عبارت يتوان اعجاب را در آي اعجاب از«اگرچه ميكنيم. صراحت دارد» زيبايي زنان ههاي ديگري از اين عبارت را نيز در اينجا نقل م :ترجم

)محمد مهدي فولدوند. (هر چند زيبايي آنان براي تو مورد پسند افتد-

)بهاءالدين خرمشاهي. (گرچه زيبايي آنان تو را خوش آيد-

هاي) -هرچند از حسنشان به شگفت آيي و بسيار در نظرت زيبا آيند. (مهدي الهي قمش

-هرچند تو را از زيبايي او خوش آيد. (عبدالمحمد آيتي)

-هرچند خوش آيدت زيبايي آنان. (محمد كاظم معزي)

-هرچند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود. (ناصر مكارم شيرازي)

]4[-و اگر زيبايي زنها ترا به تحسين واداشت و شيفته ساخت. (محمد تقي مصباح يزدي)

ههاي تاريخي در مورد سن پيامبر و مدت اقامت او در مدينه هي مدني احزاب آمده است و اگر داد اين آيه در سورهي آخر عمر يشود 63دقيق باشد، به زماني در ده هي پيامبر مربوط م يگويد . سال حتي اگر از زيبايي آنان به«قرآن م

يتوانست به نيت خواستگاري به زناني غير از گروه. ، در حالي كه آنان زنان پيامبر نبودند»اعجاب آيي پيامبر حتي نمهي هي احزاب بنگرد، چون 50مورد اشاره در آي با اين حال پيامبر در سن». از اين پس ديگر زني بر او حلل نبود«سور

بال و با داشتن زنان و كنيزان متعدد، مجاز بود كه از زيبايي زناني كه همسر او نبودند و قرار هم نبود كه همسر او شوند.به اعجاب آيد

Page 3: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

احكام پوشش زنان در جامعه به اين بحث اخلقي مرتبط است كه ديدن زيبايي زناني غير از همسر و خوش آمدن از نظر فقه سنتي پوشش زن و نگاه مرد بايد چنان باشد كه از وقوع اين امر جلوگيري. از زيبايي آنان چه حكمي دارد

هي . كند، چون خوش آمدن مرد از ديدن زيبايي زن بيگانه حرام است احزاب درستي چنين استنباطي را زير 52آييبرد .سؤال م

يتوان عنوان كرد كه بر اساس آن مفهوم اصطلح قرآني »ترک نگاه به عورت«به » غض بصر«نكات ديگري را نيز م: تر استنزديک

م نگاه و پوشش، بايد به فرهنگ پوشش در جاهليت توجه كنيم. 1 ط احكا هي حجاب آمده. در استنبا در كتاب مسأليخوانيم كه ]۵[».در جاهليت بين اعراب ستر عورت معمول نبود و اسلم آن را واجب كرد«است كه در تفاسير قرآن م

هاند يپرداخت ل برهنه به طواف كعبه م ههاي تاريخي درست باشد، ]۶[.در جاهليت زنان و مردان به شكل كام اگر اين داد امروزه جز ديوانگان. را بايد با نگاه ديگري تحليل كردتبرج جاهلیاحكامي چون غض بصر، حفظ فروج و پرهيز از

كمتر كسي را ممكن است در جامعه مشاهده كنيم كه به عمد كشف عورت كند، اما همان گونه كه هنوز در بعضي ازهخصوص اعراب بدوي نيز آشكار شدن عورت چندان زشت تلقي يشود، شايد در ميان اعراب و ب قبايل بدوي مشاهده م

يشده است .نم

هي ديگران. 2 يتوان نتيجه گرفت كه اعراب سرزده و بدون اجازه به خان هي نور م از آيات قبل از غض بصر در سورهاند يشد هاي در خانه، به شكل ناخواسته و بدون ]۷[.وارد م با داشتن چنين فرهنگي ممكن است كه زن يا مرد برهن

با تفصيل بيشتري» حجاب«اين آيات را در بررسي اصطلح قرآني . آمادگي در مقابل چشمان مهمان ناخوانده قرار گيرد. بررسي خواهيم كرد

يدانند كه در اين لباس ساده بايد مواظبت بيشتري كرد تا شرمگاههاي. 3 هاند م كساني كه لباس احرام را پوشيدل شرمگاههاي بدن پوششي اختصاصي و نزديک به بدن دارند كه. بدن آشكار نشود در فرهنگ پوشاک امروزي معمو

يكند هاي است كه امكان. آشكار شدن آنها را دشوار م علوه بر آن طرح ساير لباسها و تجهيزات متصل به آنها به گونهي شرمگاهها در حد صفر است اما اعرابيي را در نظر بگيريد كه با لباسي ساده در حد لباس احرام و. برهنگي ناخواست

يآيد كه مردان و زنان. شايد كمتر از آن بخواهد بر شتر سوار شود يا از نخل بال برود هاي پيش م به احتمال زياد صحن ،»در جاهليت ستر عورت معمول نبود«بنابر اين حتي اگر نخواهيم بگوييم . چشم خود را از آن بدزدند بايدمومن

يتوانسته به كشف عورت هي ديگران م يتوان گفت كه شكل پوشش اعراب و فرهنگ خاص آنها در ورود سرزده به خان م.منجر شود

مرد بايد چگونه به غض بصر مرد از زن متمركز است، احكامي از قبيل اين كه احكام فقهي غض بصر بيشتر بر. 4 اين در حالي است كه. زن نگاه كند كه مرتكب حرام نشود، يا در خواستگاري از زن چه ميزان نگاه مرد به زن مجاز است

هاند هي . در قرآن زنان و مردان به شكل يكسان به غض بصر و حفظ فروج حكم داده شد ترک نگاه«به » غض بصر«ترجميتر است»به عورت مرد بايد از ديدن عورت، چه عورت مرد چه. ، با توجه به يكساني اين حكم براي زنان و مردان منطق

.زن نيز بايد از ديدن عورت، چه عورت مرد چه عورت زن، چشمپوشي كند. عورت زن، چشمپوشي كند

Page 4: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

عموم مردم جهان اعم از. غض بصر از عورت، غض بصر از ديدن زشتي است و ستر عورت، پوشاندن زشتي است. 5يپوشانند ه و. مسلمان و غيرمسلمان بنا به اخلق عرفي شرمگاههاي خود را م براي پوشاندن عورت به بحث و مناقش

اينكه زنان بايد زيبايي خود را. اما غض بصر مرد از ديدن زن، غض بصر از ديدن زيبايي است. استدلل زيادي نياز نيست بپوشانند، و مردان بايد از ديدن زيبايي زنان منع شوند، به راحتي قابل توضيح نيست و حتي براي بسياري از مسلمانان

غض بصر از ديدن زيبايي زن و تحريم اعجاب مرد از اين زيبايي را با منطق رهبانيت بهتر. نيز همچنان مسأله استهاند هي قرآن اهل كتاب آن ابداع كرد يتوان توضيح داد، رهبانيتي كه به گفت ]۸[.م

يپوشانند، يا از مردان بيگانه » جوامع اسلمي«امروزه در بعضي از هي خود را م يگيرند«زنان چهر البته». رو ميتوان به احكام قرآن نسبت داد اگر زنان در زمان پيامبر. لباس هر كسي محترم است، اما پوشيدن هر لباسي را نم

يديد؟ چنين رسمي داشتند، پيامبر چگونه زيبايي آنها را م

يكندقرآن اهل كتاب را به تحريف كلمات از مواضعشان متهم اگر. ، ما نيز ممكن است مرتكب اين عمل شويممهايم و منظور قرآن غض بصر از زيبايي زن باشد و ما آن را به غض بصر از عورت تقليل دهيم، منظور قرآن را عوض كرد

هايم اگر منظور قرآن غض. عكس اين مطلب نيز ممكن است اتفاق بيفتد. اين اصطلح را از موضع درست آن تحريف كرد بصر از عورت باشد و ما آن را به غض بصر از ديدن زيبايي زن توسعه دهيم، باز هم كلمات را از مواضعشان تحريف

هايم هي اعجاب نديده گرفته شده است و بيشتر بر روايات و سنت مسلمانان تكيه شده. كرد در يكي از اين دو تفسير، آي .انسجام منطقي روايات را در يكي از فصلهاي آينده بررسي خواهيم كرد. است

پوشش سنتي زنان افغان

Page 5: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

پوشش سنتي زنان عرب

پوشش سنتي زنان ايراني در عصر قاجار

Page 6: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

. اين پوشش شامل چادر، چاقچور، و روبند بوده است. ميلدي 1800نقاشي از پوشش زنان در عصر قاجار،

پاورقي:

يتواند معاني متعددي داشته باشد ]1[ يتواند كنايهحفظ فروجبه عنوان مثال . بعضي از اصطلحات اين دو آيه م هم م براي پرهيز از اشتباه در ترجمه، اصطلحات قرآن را در حد. از پوشاندن عورت باشد، هم كنايه از پرهيزكاري جنسي

يپردازيم يكنيم و سپس به بررسي مفهوم آنها م .امكان به شكل اصل عربي آن بيان م

هي حجاب، ص ]2[ .128مسأل

عجب يعني خودشيفتگي ]3[ جب يعني شگفتي، و .ع

287، ص 2اخلق در قرآن، جلد ]4[

هي حجاب، ص ]5[ .128مسأل

هي ]6[ هي اعراف مراجعه كنيد 28به عنوان مثال به تفسير الميزان، آي .سور

Page 7: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

هي نور، آيات ]7[ .29تا 27سور

هي ]8[ هي حديد، آي .27سور

هي عورت به سراپاي زنان بخش دوم: توسع1:در متون قديمي ادبيات فارسي از اصطلح عورت علوه بر معني رايج آن براي اشاره به زن نيز استفاده شده است

چون زني از كار بد شد روي زرد

زهره كرد مسخ كرد او را خدا و

زهره كردن مسخ بود عورتي را

خاک و گل گشتن نه مسخ است اي عنود؟

بردت سوي چرخ برين ي روح م

)مثنوي، دفتر اول(سوي آب و گل شدي در اسفلين

هاي تحقيرآميز است و براي اشاره به زني بدكاره به كار رفته است،استنباط شايد از ابيات فوق شود كه عورت كلميدهد كه اطلق عورت به زن مفهومي منفي ندارد و از اين كلمه حتي به معني نيزناموس اما شواهد ديگر نشان م

:استفاده شده است

ز اهل نفاق ناسديد گفت حق

شديد س بأ هم ن بي هم ما س بأ

هاند در ميان همدگر مردان

هاند در غزا چون عورتان خان

گفت پيغمبر سپهدار غيوب

)مثنوي، دفتر سوم(ل شجاعه يا فتي قبل الحروب

آنكه دزدد مال تو، گويي بگير

زش اسير بر، سا دست و پايش را ب

يكند وآنكه قصد عورت تو م

Page 8: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

صد هزاران خشم از تو سر زند

گر بيايد سيل و رخت تو برد

)مثنوي، دفتر پنجم(هيچ با سيل آورد كيني خرد؟

در زبان فارسي قديم اهل شهر شامل اطفال و. كاربرد عادي عورات به معني زنان در متون زير بيشتر مشخص استهاند يشد يمرده است اطفال او يتيم و عورات او بيوه م هاند و اگر مردي م : عورات بود

هي محاسن اصفهان(… تمامت اهل اصفهان از صغير و كبير و وضيع و شريف و اطفال و عورات، )ترجم

يبخشايد، … )سندباد نامه(… و بر دل اطفال و عورات او كه يتيم و بيوه شوند نم

عورتانه و عورتينه نيز از اصطلحات مرتبط به زنان در زبان فارسي قديم است و نگرش فرهنگي نياكان ما را به زنيكند هي دهخدا آمده است. منعكس م :در لغتنام

.زنانه, منسوب و متعلق به زن و متشابه و مانند آن: عورتانه

. در مقابل مردينه و پسرينه. جنس زن و دختر: عورتينه

)جهانگشاي جويني. (و باقي آنچه عورتينه بودند از بنات و اخوات و خواتين كه با تركان به هم بودند…

. است) خاتونها(بنات و اخوات و خواتين به معني دختران و خواهران و بانوان

.علوه بر متون فارسي قديم، زن در رواياتي منسوب به پيامبر و اصحاب و نزديكان او نيز عورت خوانده شده استيكنيم يكنيم و پس از مقايسه با قرآن اعتبار و اصالت آنها را بررسي م .اين روايات را در اينجا نقل م

زن چيست؟: رسول خدا از اصحاب خود پرسيد

.عورت: گفتند

زن كي به خدا نزديكتر است؟: گفت

ه باشد: فاطمه اين را شنيد و گفت. ندانستند ج, بحار النوار. (زن آنگاه به خدا نزديكتر است كه در قعر خان)92ص , 43

)250ص , 100ج , بحار النوار. (زنان عورتند، آنها را در خانه حبس كنيد: رسول خدا گفت

يگيرد ا تمام بدن زن را در بر م يگويند كه تقريب .در فقه به تمام مواضعي از بدن زن كه بايد پوشيده شود عورت ميگويد هي حجاب از قول ابن رشد م هي اكثر علما بر اين است كه بدن زن : «مرتضي مطهري در كتاب مسأل جز-عقيد

يشود، و ابوبكر بن. عورت است- چهره و دو دست تا مچ ابوحنيفه معتقد است كه قدمين نيز عورت شمرده نم ]۱[.»عبدالرحمن بن هشام معتقد است كه تمام بدن زن بل استثنا عورت است

هاي عربي است :در فرهنگ عربي منجد الطلب معاني زير براي اين كلمه بيان شده است. عورت كلم

Page 9: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

هگاهي كه موجب نگراني است- رخن

شكاف كوه-

جاي طلوع و غروب خورشيد-

كمينگاهي كه در آن پنهان شوند-

آنچه موجب شرم است-

يپوشاند- اعضايي از بدن كه انسان به سبب شرم م

در قرآن از اصطلح عورت براي اشاره به زنان استفاده نشده است، اما عورت علوه بر معناي رايج آن در معاني:ديگري نيز به كار رفته است

هاند سه بار از شما اجازه اي كساني كه ايمان آورديد، بايد مملوكان شما و كساني كه به بلوغ نرسيديآوريد، و بعد از نماز عشا كه سه : بگيرند عورتقبل از نماز صبح، و هنگام ظهر كه لباستان را در م

خدا اين گونه آيات را. بعد از اين بر شما و آنها گناهي نيست كه گرد يكديگر بگرديد. براي شماستيكند )58نور . (و خدا عليم و حكيم است. براي شما تبيين م

و گروهي از آنها از. برگرديد, شما را جاي ماندن نيست, اي اهل يثرب: و آنگاه كه گروهي از آنها گفتندههاي ما يگفتند خان يخواستند و م يخواستند. نبودعورتبا اينكه , استعورتپيامبر اجازه م فقط م

)13احزاب . (فرار كنند

هي هاي مهم در تعيين حدود پوشش زنان است، عورت در مفهومي نزديک يا منطبق بر 31در آي هي نور كه آي سور:معني رايج امروزي آن به كار رفته است

خود را جز آنچه از آنزینتكنند و حفظ خود را فروج كنند و غض بصربه زنان مؤمن بگو كه را آشكار نكنند مگر برزینتشان بزنند، و جیوبشان را بر خمارشانپيداست آشكار نكنند، و

شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران ندارند يا كودكانياربه كه مردان تابعی برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنانشان يا مملوكانشان يا

يكنند دانستهزینتشان و پايشان را نزنند كه آنچه از اظهار ندارند،كه بر عورتهاي زنان پنهان م) 31نور . (و اي مؤمنان همگي به سوي خدا بازگرديد تا رستگار شويد. شود

بنا بر اين عورات در اصطلح قرآن بخش يا بخشهايي از, در اين آيه عورات از نظر دستوري به زنان اضافه شده استيتواند مصداق. اندام زنان است، نه تمام بدن آنان علوه بر اين اندامهايي همچون سر و صورت و دست و پاي زن نم عورات زنان را. نداشته باشند »اظهار«چرا كه اينها مواضعي نيستند كه كودكان بر آن , عورت زن در اصطلح قرآن باشد

يتوان به اندامهاي جنسي يا شرمگاههاي زنان ترجمه كرد .در اين آيه م

يشود كه زن در ادبيات فارسي، فقه سنتي، و روايات عورت خوانده شده است و در قرآن از چنين اصطلحي ديده م

Page 10: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

يتوان ترديد كرد. استفاده نشده است يخوانند به دليل زير م :در اعتبار و اصالت رواياتي كه زن را عورت م

هاي به نام زنان . زن از موضوعات مهم در قرآن است. 1 هاي از قرآن نيز به نام مريم) نسا(قرآن سور دارد و سور أزواج، أخت، أخوات و ديگر كلمات مترادف نزديک به صد و, زوج, نساء, امرأه, بنات, كلمات بنت. نامگذاري شده است

بنا به روايات فوق پيامبر. قرآن اصطلح عورت را براي اشاره به زن به كار نبرده است. پنجاه بار در قرآن تكرار شده استقالقولند كه زن عورت است و بايد بپذيريم كه اطلق اصطلح عورت به زنان در عصر پيامبر رايج بوده و اصحاب متف

هي مكرر قرآن به زنان، اين اصطلح هيچ انعكاسي در قرآن نداشته باشد؟ . است چگونه ممكن است كه با وجود اشار

:قرآن در توصيف زنان تعبيرات خاصي دارد. 2

)178بقره (زنان لباس شمايند و شما لباس آنهاييد -

)223بقره ( شمايند حرثزنان شما -

)21روم (از آياتش آن است كه برايتان از خودتان زناني آفريد كه با آنان آرام گيريد -

هي آرامش است قرآن مرجع اصلي در. پيامبر در مقام معلم به اصحاب آموخته است كه زن لباس است، حرث است و ماييگويند عورت است. تعاليم پيامبر است يپرسد زن چيست، م .با اين حال بنا به روايات فوق وقتي پيامبر از اصحاب م

يدهند هي دوم اهميت قرار م .گويا اصحاب با قرآن و تعاليم و اصطلحات آن آشنا نيستند، يا آن را در درج

هي اخلقي. 3 يكند فراتر از يک توصي يخواند و به حبس آنان در خانه تشويق م لحن رواياتي كه زن را عورت ميشود؟. است و از عقلنيت و انسانيت فاصله دارد چرا به جاي ماندن زن در خانه، از ماندن زن در قعر خانه سخن گفته م

هي اين روايات يدهد كه سازند و چرا حبس در خانه؟ تأمل در لحن و كلماتي كه در اين روايات به كار رفته است نشان ميانديشيده است .با هر گونه حضور اجتماعي زن به شدت مخالف بوده است و به مخفي كردن زن در خانه م

هي حجاب تحت عنوان يگويد» نه حبس و نه اختلط«مرتضي مطهري در بخشي از كتاب مسأل :م

يگويد نه آن چيزي است كه مخالفان اسلم، ا بيان شد معلوم گشت آنچه اسلم م از آنچه مجموعيكنند، يعني محبوسيت زن در خانه و نه نظامي است كه دنياي جديد آن را اسلم را بدان متهم م

يبيند، يعني اختلط زن و مرد در جوامع ]۲[.پذيرفته است و عواقب شوم آن را م

يشود كه در كتب حديث رواياتي به پيامبر و ديگر پيشوايان ديني نسبت داده شده سخن فوق در حالي بيان ميخواند وقتي كتب حديث ما حاوي چنين رواياتي است، مخالفان. است كه مردان را به حبس كردن زنان در خانه فرام

هاند .اسلم سخن بيجايي نگفت

يتوان مستقل از فرهنگ ايران باستان تحليل كرد مورخان و. عورت خواندن زن و حبس او در خانه را نم باستانشناسان در تحليل جايگاه زن در مقاطعي از تاريخ ايران باستان به نقوش به جا مانده در آثار باستاني استناد

يكنند يشوند. م بخش زير از كتاب تاريخ تمدن ويل دورانت نقل شده است و در كتاب. در اين نقوش زنان ديده نمهي حجاب نيز به آن اشاره شده است :مسأل

هي ثروتمندان تنزل پيدا كردصپس از داريوش مقام زن مخ ا در طبق زنان فقير چون براي كار. وص

Page 11: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

كردن ناچار از آمد و شد در ميان مردم بودند آزادي خود را حفظ كردند، ولي در مورد زنان ديگريشان را هرفته امتداد پيدا كرد و سراسر زندگي اجتماع هنشيني زمان حيض كه برايشان واجب بود رفت گوش

يرود هپوشي در ميان مسلمانان به شمار م زنان طبقات بالي اجتماع. فرا گرفت، و اين امر خود مبناي پردشدار از خانه بيرون بيايند و هرگز به آنها اجازه داده جرأت آن را نداشتند كه جز در تخت روان روپو

يشد كه آشكارا با مردان آميزش كنند زنان شوهردار حق نداشتند هيچ مردي را ولو پدر يا برادرشان. نميشود و نامي از ايشان به. ببينند در نقشهايي كه از ايران باستان برجاي مانده هيچ صورت زني ديده نم

يرسد ]۳[.نظر نم

تانگاري زنان در ايران قديم دانست يتوان آن را ناشي از عور .حتي در ميان ايرانيان امروز سنتي وجود دارد كه م نزد خود در اين فرهنگ مرد از ذكر مستقيم نام زن. اين سنت مبناي عقلي و شرعي ندارد، اما همچنان وجود دارد

يكند و از او با تعابير غيرمستقيمي همچون هها و خانواده ديگران شرم م ل برايبچ يبرد، همان گونه كه معمو نام ميرود يشود و عبارات غيرمستقيمي به كار م هي فارسي. رعايت ادب، از ذكر مستقيم نام اعضايي از بدن پرهيز م لغتنام

الذكر را ستر عورتدهخدا اصطلح ح. معني كرده استپوشاندن موضعهاي مستقبح زن نيز در فرهنگ سنتي مستقبمآور است. الذكر است و جايگاهي همچون عورت دارد از اقليتي. اگر زن عورت باشد پوشاندن او معقول و نماياندنش شر

يپوشانند و از نماياندن آن شرم ناچيز كه بگذريم، عموم مردم جهان بنا به عقل عرفي در زندگي اجتماعي عورت را ميكنند . م

يكنند با تحريف. يكي از انتقادات مكرر قرآن به اهل كتاب اين است كه آنان كلمات را از مواضع خود تحريف ميتوان حكمي را تغيير دادكلمات ا اين نيست كه در متني دست. از مواضع آنها م تحريف كلمات از مواضع آنها لزوم

هاي را عوض كنيم يا آن را نابجا به كار ببريم يتوانيم معني كلم اطلق عورت به سرتاپاي زن، در حالي كه. ببريم، بلكه ميشود، مصداق بارزي از تحريف كلمات از مواضع آن است يكند نه از قرآن برداشت م حجاب و. نه عقل به آن حكم م

يشود اگر اولين. حدود پوشش زنان در فقه سنتي بر بستر كلمات و اصطلحاتي تحريف شده به قرآن نسبت داده م. منبع فقه اسلمي قرآن است، لزم است كه اصطلحات فقهي با محوريت قرآن پاليش شود

پاورقي:

هي فارسي دهخدا نقل شده است 1 .اكثر مثالها از لغتنام

هي حجاب، ص ]1[ .225مسأل

هي حجاب، ص ]2[ 218مسأل

هي احمد آرام، جلد اول، ص ]3[ 552تاريخ تمدن، ترجم

Page 12: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

ضآميز از «زينت زنان»بخش سوم: تفسير تناق در قرآن اعضايي از بدن كه بايد براي نماز شسته يا مسح شود به صراحت بيان شده است و حتي به حدود شستن اين

:اعضا اشاره شده است

اي كساني كه ايمان آورديد، چون براي نماز برخاستيد صورت و دستها را تا آرنج بشوييد و سر و پاها رانبيدتا قوزک مسح كنيد و اگر خود را پاک كنيد و اگر مريض يا مسافر بوديد يا يكي از شما از قضاي ج

حاجت آمد يا با زنان درآميختيد و آب نيافتيد، به زميني پاک تيمم كنيد و با آن صورت و دستهايتانيخواهد نعمتش را بر شما تمام كند تا شكر. را مسح كنيد يخواهد بر شما سخت بگيرد، بلكه م خدا نم

)6مائده . (بگزاريد

هي فوق ارتباطي به بحث پوشش ندارد و فقط براي مقايسه ذكر شده است هي. آي يتواند ادعا كند كه از آي كسي نمفين ك وجه و ل يتواند استنباط كند كه مث يشود، و كسي هم نم از شستشو ]1[فوق شستشوي تمام بدن استنباط م

يشود تصريح قرآني ندارد. مستثناست بنا به نظر بسياري از. در مقابل، حدود پوشش زنان آن گونه كه در فقه تعيين مهي بدن خود را در برابر مرد بيگانه بپوشاند بعضي از فقها علوه بر وجه و كفين،. فقها، زن جز وجه و كفين بايد بقي

مين د يدهند ]۲[ق يكنند و بعضي حكم به پوشش تمام بدن زن از جمله وجه و كفين م اختلف نظر. را نيز استثنا ميدهد كه در قرآن حدود پوشش زنان به صراحت بيان نشده است .فقها در تعيين حدود پوشش نشان م

هي يشود آي هاي كه در پوشش زنان به آن استناد م هي نور است كه پيشتر ذكر شد 31مهمترين آي اين آيه از. سوريخواهد كه زينت خود را :بپوشانند- جز بخشي از آن كه آشكار است–زنان مؤمن م

خود را جز آنچه از آنزینتكنند و حفظ خود را فروج كنند و غض بصربه زنان مؤمن بگو كه را آشكار نكنند مگر برزینتشان بزنند، و جیوبشان را بر خمارشانپيداست آشكار نكنند، و

شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران ندارند يا كودكانياربه كه مردان تابعی برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنانشان يا مملوكانشان يا

يكنند معلوم شودزینتشان و پايشان را نزنند كه آنچه از اظهار ندارند،كه بر عورتهاي زنان . پنهان م)31نور . (و اي مؤمنان همگي به سوي خدا بازگرديد تا رستگار شويد

ا مشخص نيست و تفاسير و روايات مختلفي در اين زمينه وجود دارد كه خود معني زينت زنان در اين آيه دقيقيدهد. گوياي اين ابهام است در تحليلي كه. ابهام در معني زينت آن را در معرض تحريف از موضع مورد نظر قرآن قرار م

يدهيم كه يتوانيم معني قطعي زينت زنان را در قرآن روشن كنيم، اما نشان م ا نم يكنيم، اگرچه نهايت در اينجا ارائه ميشود هاي باشد كه در فقه سنتي تعريف م يتواند محدود .زينت نم

يرود نزديكترين معني زينت زن با توجه به كاربرد امروزي. زينت چيزي است كه براي تزيين چيز ديگري به كار ميبرد اما انتخاب اين معني براي زينت. آن زيورآلت و آرايش زن است، يعني آنچه زن براي افزودن زيبايي خود به كار م

هي فوق منطقي نيست، چرا كه اگر زن از هيچ زيورآلت و آرايشي استفاده نكرده باشد چيزي براي پنهان كردن در آي.ندارد و برهنه شدن زن منجر به آشكار شدن زينت نخواهد شد

Page 13: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

هاند يكي. اين تفسير نيز ايرادات خود را دارد. بعضي از مفسران پوشاندن زينت را پوشاندن مواضع زينت معني كرد ديگر آنكه مواضع زينت. آنكه تغييري در اصل عبارت قرآني اعمال شده است و زينت به مواضع زينت ترجمه شده است

يگيرد يشود. تمام بدن زن را در بر نم از سوي. مواضع متعارف زينت به سر و صورت و گردن و دستهاي زن محدود ميتوان استدلل كرد كه اگر منظور قرآن از زينت زن، مواضعي چون سر و صورت و دست و پاي او بود، ديگر م

هي يتوانست آن را مانند آي . بيان كند» به زبان روشن عربي«مائده 6م

هي آشكار و پنهان زينت نيز مورد اختلف است هي نور زنان. علوه بر اختلف بر سر معني زينت، محدود بنا به سورهاي. بايد زينت خود را جز بخشي از آن كه پيداست از غير محارم پنهان كنند بعضي معتقدند تمام بدن زن و حتي جام

يشود يپوشد زينت پنهان محسوب م از نظر اينان تنها زينت آشكار زن در خارج از خانه چادري است كه. كه در خانه ميپوشاند يتواند صورت و دستهاي خود را تا مچ باز. تمام بدن زن از جمله صورت او را م گروهي نيز معتقدند زن م

هي پنهان زينت. بگذارد هي آشكار زينت زن و مابقي بدن او محدود بر اساس نظر اين گروه، صورت و دستهاي زن محدود. است

ا روشن نيست و هر يک از تفاسير نيز ايراداتي دارد يشود كه معني زينت در فقه سنتي دقيق اما در تفسير. ديده ميتوان از آيات ديگر قرآن كمک گرفت م بعضي از آيات قرآن م هي. كلمات مبه ل آي در تعيين معني زينت در قرآن، معمو

يگويد 60 هاي كه از رفتاري نامتعارف سخن م يشود، آي هي نور در نظر گرفته نم اين آيه به گروهي از زنان به نام. سورهي قابل تأمل اين است كه اين گروه» قواعد« يتوانند لباسهاي كمتري داشته باشند، اما نكت اشاره دارد كه بنا به قرآن م

هاند :از زنان نيز از ظاهر كردن زينت منع شد

هاي كه رجاي و بر دربدون تبرج زینت باكي نيست اگر لباسهاي خود را ندارندنكاح زنان قاعد)60نور . (آورند، و اگر عفت جويند برايشان بهتر است، و خدا شنوا و داناست

ههاي خود را در آورند يتوانند جام اين. زنان قاعده نيز مجاز نيستند كه زينت خود را ظاهر كنند و در عين حال ميدانند و قائل به پوشش كامل. دو عمل با توجه به تعريف فقهي زينت سازگار نيستند كساني كه تمام بدن زن را زينت م

يتوانند حداقل چادر خود را در آورند در اين صورت ناگزير تمام آنچه اين. زن هستند، بايد بپذيرند كه زنان قاعده ميشود يدانند آشكار م يگويد زينت آشكار. اين تناقض براي گروه دوم نيز وجود دارد. گروه زينت پنهان زن م اين گروه م

يشود و فراتر از آن زينت پنهان زن است با اين حال از نظر اين گروه، قواعد. زن به صورت و دستهاي او محدود ميتوانند بخشي از لباسها از جمله روسري خود را بردارند البته چنين رفتاري در عمل متعارف نيست و فقط در تئوري. م

يشود اگر زنان قاعده با برداشتن روسري همچنان زينت خود را ظاهر نكرده باشند، بايد بپذيريم كه اطلق. مطرح مهاي معني شود كه پوشاندن آن با بيرون. زينت يا موضع زينت به سر درست نيست زينت زنان در قرآن بايد به گون

هها تعارض نداشته باشد يدهند، همان. آوردن بخشي از جام در فقه سنتي زينت زن را تقريبا به تمام بدن زن تعميم ميخوانند هي كاربرد اين كلمات در قرآن هماهنگ نيست. گونه كه تمام بدن زن را عورت م .اين تعاريف با نحو

هي مهم قرآني در مورد زينت زنان، يتوانند«و » زن بايد زينت خود را از غير محارم بپوشاند«بنا به دو گزار قواعد م .تعريف زينت زنان بايد چنان باشد كه با هر دو گزاره سازگار باشد». لباسهاي خود را بدون تبرج زينت درآورند

Page 14: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

پاورقي:

)تا مچ(وجه يعني صورت و كفين يعني دو دست ]1[

)محل پوشيدن كفش(قدمين يعني دو پا ]2[

هي سنتی و قرآنی لباس زنانبخش چهارم: هي قواعد: اختلف فلسف نقدي بر تفسیر رایج از آیهي آنچه امروزه هي احكام پوشش زنان در قرآن با فلسف يشود متفاوت است» حجاب اسلمي«فلسف در. خوانده م

هي اسلمي« هي زنان الزامي است، اما احكام پوشش زنان در قرآن استثنا» جامع به مفهوم امروزي آن، حجاب براي همهي . دارد هي نور، گروهي از زنان به نام 60چنانكه اشاره شد، بر اساس حكم قرآن در آي يتوانند لباسهايقواعدسور م

:خود را بدون تبرج زينت در آورند

هاي كه رجاي و بر دربدون تبرج زینت باكي نيست اگر لباسهاي خود را ندارند نكاحزنان قاعد)60نور . (آورند، و اگر عفت جويند برايشان بهتر است، و خدا شنوا و داناست

اين نكته را نيز بايد در نظر بگيريم كه احكام پوشش زنان در قرآن خطاب به زنان مسلمان است، نه زنانيشود كه زنان غيرمسلمان نيز لزم است كه در . غيرمسلمان يا اهل كتاب هي اسلمي«امروزه گفته م حجاب«با » جامع

هاي كه پيامبر بر آن حاكم بود، حتي بعضي از زنان مسلمان نيز. ظاهر شوند» اسلمي اين در حالي است كه در جامع.اجازه داشتند كه لباس كمتري داشته باشند

مرتضي مطهري در اين باره. علوه بر حكم قرآني قواعد، فقها معتقدند كه حجاب بر كنيزان نيز واجب نبوده استيگويد : م

پوشيدن موي سر بر كنيزان واجب نبوده است و شايد رمز آن هم اين بوده است كه وضع كنيز«يشود و به علوه كارشان خدمت بوده کآميز نيست و مورد رغبت كسي واقع نم ل جالب و تحري معمو

]۱[».است

.اين حكم فقهي در قرآن نيامده است و مبتني بر روايات است

هي اسلمي«امروزه كنيزان در هي» جامع يحجابي احتمالي آنها استدللت سنتي در فلسف حاضر نيستند تا بيتوانيم چنان مبهم معني كنيم كه اين زنان نيز در عمل. را مخدوش كند» حجاب اسلمي« اصطلح قواعد را هم م

:وجود خارجي نداشته باشند

هايمقصود از قواعد كيانند؟ مقصود زنان « هاند، سالخورد هي زن بودن بازنشسته شد هستند كه از جنبيشوند و لذا اميدي به ازدواج ندارند ]۲[.»يعني ديگر از نظر جنسي مطلوب مرد واقع نم

Page 15: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

:تفسير سنتي فوق ايراداتي دارد

هي نظري خارج. سالخوردگي و عدم مطلوبيت جنسي صفات نامعيني هستند. 1 فرض كنيم كه بحث قواعد از حوز بديهي است كه زمان سالخوردگي نامعين است و. شود و گروهي از زنان امروزه بخواهند اين حكم را در عمل اجرا كنند

هگيري نيست هي جنسي قابل انداز ا حل. داشتن يا نداشتن جاذب بنابراين تفسير فوق در عمل قابل اجرا نيست و صرفيتوان از كلمات مبهم استفاده كرد. ذهني مسأله است هي حجاب از. تا زماني كه اين بحث ذهني است م در كتاب مسأل

.نيز استفاده شده است» زنان از كار افتاده«يا » زنان از پاافتاده«عبارات مبهم ديگري چون

هي ديگري ندارد كه معني آن را روشنتر كند، اما قاعد به عنوان. 2 قاعده به عنوان صفتي براي زنان در قرآن قرينا به كار رفته است ا به معني. صفتي براي مردان در قرآن مكرر قعود به معني نشستن است، اما در مورد مردان اصطلح

قعود مردان در). 90، 86، 83، 81، 46، توبه 24، مائده 95، نسا 168آل عمران (است » نشستن و به جنگ نرفتن« اگر قاعد به معني پيرمرد و بازنشسته بود، امكان. هيچيک از اين آيات به معني سالخوردگي و بازنشستگي آنان نيست

يشد . قاعدان در برابر مجاهدان قرار دارند، نه در برابر جوانان. وجود چنين معنايي براي قاعده تقويت م

ههاي عجوز، عقيم و عاقر به معني پيرزن و زن نازا به كار رفته است و اين خود از محتواي آيات. 3 در قرآن واژ:مشخص است

يآورم در حالي كه عجوزم و اين شوهرم پيرمرد است؟ اين چيزي. واي بر من: گفت آيا من فرزند م)72هود . (عجيب است

)29ذاريات ! (؟» عجوزي عقيم: «پس زنش با فرياد جلو آمد و به صورت خود زد و گفت

:خداوندا چگونه مرا پسري باشد در حالي كه بزرگسالي من رسيده است و زنم عاقر است؟ گفت: گفتيكند )40آل عمران . (خدا اين گونه هرچه بخواهد م

يتوانيم آن را از متن قرآن حدس بزنيم هي قواعد به. اگر حتي معني كلمات عجوز، عقيم و عاقر را ندانيم م در آيهي مورد استفاده در قرآن براي اشاره به پيرمرد و. پيري يا ناتواني زنان قاعده از فرزند آوردن تصريح نشده است دو كلم

. است، نه قاعد و قاعدهعجوز و شیخپيرزن

قاعدگي زنان در اصطلح رايج امروزي آن نيز مترادف با سالخوردگي و ناباروري آنان نيست، بلكه بر عكس زناني. 4يشوند كه سالخورده و يائسه نباشند . قاعده م

هي عربي منجد الطلب يكي از معاني اصطلح فقدت= قعدت المرأه : است» فقدان شوهر«، »قعود زن«بنا به لغتنام به اين. زناني كه شوهر ندارند بر خلف زنان سالخورده وضعيت معيني دارند و ابهامي در تعيين آنان وجود ندارد. زوجها

يتوان در نظر گرفت ، زن در حال)بنا به تفسير سنتي از قرآن(زن سالخورده : ترتيب حداقل سه معني براي زن قاعده م.ممكن است اين اصطلح معاني ديگري هم داشته باشد. ، و زن بدون شوهر)بنا به اصطلح امروزي(عادت ماهانه

يتوان نشان داد كه يتوان با يقين معني قواعد را در اصطلح قرآن تعيين كرد، اما به دليل مختلفي م اگرچه نمهاي از وضعيت تأهل آنان هي پوشش زنان نشان ل نحو براي زنان قاعده، نداشتن شوهر محتملتر از پيري آنهاست و احتما

Page 16: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

يدهند و به اين. است حتي امروزه در بسياري از جوامع مرسوم است كه زنان متأهل با علمتي تأهل خود را نشان ميكنند هي . ترتيب مردان با نگاه ديگري با آنان برخورد م هي احزاب از زنان خواسته شده است كه 59در آي جلبابسور

هي پوشيدن. تا شناخته شوند و اذيت نشوند ] 3 [به خود نزدیك كنندخود را يتوان برداشت كرد كه نحو از اين آيه م در ضمن بايد توجه كرد كه اذيت در قرآن تنها به آن معني كه امروزه برداشت. جلباب علمتي براي تمايز زنان است

يكنيم نيست يگويد كه از مشركان و اهل كتاب . م خواهید شنید اذیت بسیاريبه عنوان مثال قرآن به مسلمانان م. )186آل عمران (

هي قواعد، عبارت يشودلیرجون نكاحا در آي ههاي سنتي به نااميدي پيرزنان از ازدواج تعبير م براي. در ترجم تعبير نااميدي از ازدواج اگر. پيرزني كه شوهر دارد، تعيين زماني براي نااميدي او از ازدواج و كم كردن لباس معني ندارد

يشود كه قواعد هم درست باشد براي زني قابل استفاده است كه شوهر نداشته باشد، و در اين صورت باز هم تأييد م. شوهر ندارند

هي يتواند به صورت غيرمستقيم در رمزگشايي از عبارت 51در آي هي احزاب اصطلحي وجود دارد كه م سورهي قواعد كمک كندلیرجون نكاحا يكنيم. در آي هي مرتبط قبل از آن در اينجا نقل م :اين آيه را با آي

اي پيامبر، ما حلل كرديم برايت همسرانت را كه مزدشان را پرداختي، و مملوكاني كه خدا به تو غنيمتههايت كه با تو يات و دختران خال ههايت و دختران داي داده است، و دختران عمويت و دختران عم

مهاجرت كردند و زن مؤمني كه خودش را به پيامبر ببخشد اگر پيامبر بخواهد او را به همسري بگيرد،هي همسران و مملوكانشان مقرر كرديم تا براي. خاص تو نه ديگر مؤمنان است ما دانستيم آنچه را دربار

)50احزاب . (و خدا آمرزنده و مهربان است. تو مشكلي نباشد

كن و هركدام را كه خواستي نزد خود مأوي ده، و بر تو باكي نيست كهارجاهركدامشان را كه خواستي هاي طلب كني اين نزديكتر است كه چشمشان روشن شود و اندوهگين نشوند و. هركدام را كه ترک كرد

هاي خشنود شوند يداند، و خدا دانا و بردبار. همگيشان به آنچه به آنها داد وخدا آنچه را در دل شماست م)51احزاب . (است

يكنند كه به دليل زير بسيار نامعقول» عقب انداختن نوبت زنان«را در اين آيه به » ارجاي زنان«معمول ترجمه م:است

ارجاي زنان بايد. معقول نيست كه زنان با عقب افتادن نوبتشان چشمشان روشن شود و خوشحال و راضي شوند. 1.حاوي مفهوم رضايتبخشي براي آنان باشد

ياندازند، نه كسي را. 2 يگويد، اما اين عبارت به ارجاي. معمول چيزي را به تأخير م قرآن از ارجاي زنان سخن ميشود كه تغييري هرچند جزيي در اصل عبارت قرآني است 36اعراف و 111در قرآن در آيات . نوبت زنان ترجمه م

نزديكتر» منتظر گذاشتن«مفهوم ارجا در اين آيات به . شعرا ذكر شده است كه فرعون، موسي و برادرش را ارجا كرد». عقب انداختن نوبت«است تا

Page 17: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

هي . 3 دختران«به خصوص گروه . در نكاح پيامبر نباشند 50اين احتمال وجود دارد كه تمام زنان نامبرده در آيهها و عمو و دايي هها و خال زن مؤمني كه خودش را به پيامبر ببخشد اگر پيامبر بخواهد او را به همسري« و » عم

يكند» بگيرد هي آنان در نكاح پيامبر. اين احتمال را تقويت م ا هم هي اين زنان حلل است، اما لزوم نكاح پيامبر با هميدهد» عقب انداختن نوبت«اگر زني در نكاح پيامبر نباشد، عبارت . نيستند .براي او معني نم

يتواند بين زنان خود تبعيض قايل شود و نوبت هركدام را كه. 4 مهمتر از همه اينكه كسي كه چند همسر دارد نم نسا(قرآن تصريح دارد كه اگر بترسيد كه بين زنان عدالت را برقرار نكنيد يک همسر اختيار كنيد . بخواهد عقب بيندازد

هي قسط يكي از مهمترين تعاليم پيامبران است ). 3 يدهد، خود). 25حديد (اقام پيامبري كه عدالت را تعليم ميتواند با زنانش ناعادلنه رفتار كند .نم

يرسدبا توجه به ايرادات فوق، به تأخير هي درستي از ارجا به نظر نم در اينجا احتمال ديگري. انداختن نوبت ترجميكنيم ي زنان در قرآن مفاهيمي اصطلحيایل و ظهارهمان گونه كه كلماتي چون . براي معني ارجاي زنان بيان م

هي هي احزاب نيز مفاهيمي اصطلحي داشته باشد منتفي نيست 51دارند، اينكه ارجا و ايواي زنان در آي در ]۴[.سورهي قواعد از زناني كه هي اخير از »رجاي نكاح ندارند«آي .ي زنان سخن رفته است»ارجا«نام برده شده است و در آي

يتوانند به هم مرتبط باشند هاند، بنابراين م هاند و در اين دو آيه در موضوع نكاح به كار رفت .ارجا و رجا هردو از يک ريشهي . رجا به معني انتظار داشتن است احزاب به معني در انتظار گذاشتن كسي باشد، 51معقولتر آن است كه ارجا در آي

يتواند باعث شادماني زنان شود، اما عقب افتادن نوبت آنها. نه به تأخير انداختن كسي در انتظار نكاح با پيامبر بودن ميتواند يتواند اشاره به دو مرحله از نكاح باشد كه طي. نيز به معني مأوي دادن است» ايوا. «نم دو اصطلح ارجا و ايوا م

يگيرد يشود(آن زني در انتظار نكاح با مردي قرارم يرود ) نامزد نكاح با او م هي او م نزد او مأوي(و سپس به خانيگيرد يتواند به معني زني» زني كه رجاي نكاح ندارد«به اين ترتيب اصطلح . اين دو مرحله امروزه نيز رايج است). م م

يشود كه قواعد. باشد كه مردي او را ارجا نكرده است مذكور اگر اين حدسها درست باشد، باز هم اين احتمال تقويت مهي هي نور 60در آي النساء اللتیاگر اصطلح قرآني . در نكاح كسي نيستند و در انتظار نكاح با كسي هم نيستند سور

يتواندلیرجون نكاحا يكنيم، بايد توجه داشته باشيم كه در اصطلح قرآن مرد م را به زنان نااميد از ازدواج معني ميتوان اين گونه تعبير. زني را به نكاح اميدوار كند هي جلباب و قواعد م از اين ديدگاه منطق قرآن را با توجه به دو آي

كرد كه اگر زني در نكاح مردي باشد يا نامزد نكاح با مردي باشد، اين موضوع را با علمتي در پوشش نشان دهد تا كسي يا نامزدو از سوي ديگر به زني كه شوهر . به عنوان همسر بالقوه به او نگاه نكند و براي او مزاحمت و دردسر ايجاد نشود

اين منطق. ندارد اجازه داده شده است كه با كاستن از لباس، زيبايي خود را بيشتر آشكار كند تا او را ببينند و بپسندنديكند قويتر است يدهد و دليل آن را خدمتكاري آنان استنباط م يحجابي كنيزان حكم م . دست كم از منطقي كه به ب

هها و تفاسير سنتي از ل ترجم يشود كه نشان دهد او ا براي اين بيان م تحليلهاي فوق قطعيت ندارد و صرفيتوان به كمک خود قرآن تفاسير ديگري از عبارات مبهم ارائه كرد كه ا م اصطلحات قرآن ايرادات منطقي دارد و ثاني

هي حجاز در عصر نزول قرآن دسترسي نداريم تا. سازگاري بيشتري با منطق آيات داشته باشد ا به جامع ما مستقيم اختلف نظر. معني دقيق بعضي از اصطلحات و عبارات مبهم قرآن را تعيين كنيم و روي درستي آن قسم بخوريم

يدهد كه آنها نيز راهي براي رسيدن به حقيقت محض كارشناسان سنتي دين در بسياري از احكام فقهي نيز نشان م

Page 18: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

كه از اين اصطلح داشته با هر تفسيري–آنچه در اين بحث مسلم است اين است كه گروهي از زنان به نام قواعد . ندارنديتوانند نسبت به ساير زنان لباس كمتري داشته باشند- باشيم اين حكم قرآن با عموميت آنچه. بنا به حكم قرآن م

يناميم ناهمخوان است و در عمل هم در » حجاب اسلمي«امروزه هي اسلمي«م .قابل تحمل نيست» جامع

پاورقي:

هي حجاب، ص ]1[ آيا امروزه اگر زني جذاب نباشد يا. البته اين توجيهات بسيار سست و نامعقول است. 161مسأليتواند بدون حجاب در جامعه ظاهر شود؟ و آيا ميزان جذابيت و مطلوبيت جنسي زن قابل تعيين خدمتكار باشد م

رواياتي كه پوشش زنان را از پوشش. است؟ كنيزان در زن بودن و داشتن ويژگيهاي زنانه با زنان ديگر هيچ فرقي ندارندهاي كه براي يداند جاي تأمل دارد و قائلن به اين نظريه نيز در چارچوب فلسف »حجاب اسلمي«كنيزان متمايز م

يتوانند براي كاستن از پوشش كنيزان در هي اسلمي«قائلند، نم . توضيح معقولي ارائه كنند» جامع

هي حجاب، ص ]2[ .152مسأل

هي تحت اللفظي و نه چندان دقيق » به خود نزديک كنند« ]3[ در همان آيه صفت. است» يدنين عليهن«ترجمههاي فارسي قرآن، . به كار رفته است» نزديكتر«به معني » ادني«تفضيلي به عباراتي چون» يدنين عليهن«در ترجم

برگردانده شده است كه باز هم شكل جلباب و روش پوشيدن آن را به» بر خود فروپوشند«و » بر خود فرو افكنند« ي احكام پوشش زنان دراما آنچه در آيه به روشني مشخص است اين است كه بخشي از فلسفه .كندروشني مشخص نمي

.قرآن، شناخته شدن آنان و جلوگيري از اذيت آنان است

يگويد» ظهار«مجادله از 3و 2احزاب و 4قرآن در آيات ] 4[ يشود كه ظهار به. زنان سخن م از همين آيات برداشت مهي چنين سخني آزادي يک برده است ي»ايل«اصطلح . معني اين است كه كسي زن خود را مادر خود بنامد و كفار

هي . زنان نيز مانند اصطلح ظهار است يكنند بايد چهار ماه انتظاربقره 226بنا به آي كساني كه زنان خود را ايل ميشود اصطلحا به معني سوگند مرد به. بكشند ايل به معني سوگند دادن است، اما بنا به آنچه در تفاسير قرآن بيان م

.ترک همبستري با زن است

مكالمه با زنان از پشت حجاببخش پنجم: هي حجاب با كاربرد قرآني آن تفاوت دارد در فرهنگ امروز مسلمانان حجاب به معني پوشش. كاربرد سنتي كلم

يتواند با كاربرد اين. شرعي زن در برابر مرد بيگانه است حجاب در قرآن چنين معنايي ندارد، اما رواج اصطلح حجاب مهي هي احزاب مرتبط باشد 53كلمه در آي ه از مسلمانان خواسته شده است كه اگر از زنان پيامبر متاعي. سور در اين آي

يخواهند، از پشت حجاب بخواهند :م

ههاي پيامبر داخل نشويد، مگر آنكه براي غذايي به شما اجازه داده اي كساني كه ايمان آورديد، به خانيآنكه انتظارش را بكشيد ولي چون دعوت شديد داخل شويد و چون غذا خورديد پراكنده شويد. شود، ب

Page 19: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

يكند، اما خدا از حقگويي شرم. و به صحبت ننشينيد يدهد و او از شما شرم م اين عمل پيامبر را رنج ميكند اين كار براي دلهاي شما و دلهاي. بخواهيدحجاب متاعي خواستيد، از پشت آنانو چون از . نم

و نبايد رسول خدا را بيازاريد و نبايد پس از او هرگز با زنانش نكاح كنيد كه اين كار. پاكتر استآنان)53احزاب . (نزد خدا گران است

هي مؤنث بيان شده است» آنان« هي فوق اشاره به زنان پيامبر است و در متن عربي به صيغ اين حكم در ابتدا. در آيهي ديگران يرسد، اما براي درک اين حكم غيرعادي بايد رسم غيرعادي مسلمانان را در ورود به خان غيرعادي به نظر م

هي نور نيز بيان شده است. در نظر بگيريم هي ديگران در آيات ديگري از سور ياجازه به خان :منع مسلمانان از ورود ب

هي خودتان وارد نشويد مگر آنكه اجازه بگيريد و بر هاي غير از خان اي كساني كه ايمان آورديد، به خان)27نور . (اين به خير شماست اگر پند گيريد. اهل آن سلم كنيد

و اگر كسي در آن نيافتيد، داخل نشويد تا به شما اجازه داده شود، و اگر به شما گفته شد برگرديد،يكنيد داناست. برگرديد كه براي شما پاكتر است )28نور . (و خدا به آنچه م

يشود و محارم نيز در زمانهاي خاصي ملزم به اجازه هها مربوط نم البته بنا به قرآن، اجازه گرفتن فقط به غريب. گرفتن هستند

هاند سه بار از شما اجازه اي كساني كه ايمان آورديد، بايد مملوكان شما و كساني كه به بلوغ نرسيديآوريد، و بعد از نماز عشا كه سه عورت براي: بگيرند قبل از نماز صبح، و هنگام ظهر كه لباستان را در م

خدا اين گونه آيات را براي شما. بعد از اين بر شما و آنها گناهي نيست كه گرد يكديگر بگرديد. شماستيكند )58نور . (و خدا عليم و حكيم است. تبيين م

يكي از نكاتي كه در تحليل آيات پوشش بايد در نظر گرفته شود اين است كه فرهنگ اعراب معاصر پيامبر در عدم رعايت ادب در معاشرت مسلمانان با پيامبر نيز به چشم. معاشرت اجتماعي، فرهنگي بدوي و عاري از ادب است

يخورد :م

يزنند بيشترشان نابخردند .كساني كه از پشت اتاقها تو را صدا م

يكردند تا به نزدشان بيرون آيي برايشان بهتر بود، و خدا آمرزنده و مهربان است حجرات. (و اگر صبر م)5و 4

هاند و بدون اجازه به حريم يدانست هي خود م هي ديگران را مانند خان يآيد كه مسلمانان خان هي نور بر م از آيات سورهاند يشد : خصوصي يكديگر وارد م

هها هميشه باز بوده است و اجازه گرفتن بين اعراب متداول نبوده است و« ر خان در فرهنگ اعراب، دهاند يشد ههاي يكديگر م ]۱[.»آنان سرزده و بدون اطلع قبلي وارد خان

هي هي پيامبر نيز رعايت 53از آي هي احزاب پيداست كه مسلمانان اين ادب اجتماعي را در ورود به خان سورهاند يكرد ل برهنه باشد يا زن و. چنين فرهنگي امروزه غريب و غير قابل تحمل است. نم در خانه زن ممكن است كام

Page 20: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

يگويد اگر گفته شد برگرديد، برگرديد كه براي«شوهر در وضعيتي باشند كه نتوانند كسي را بپذيرند، از اين رو قرآن ميكنيم». شما پاكتر است هي حجاب بيان م :توضيح بيشتر را از كتاب مسأل

دستوري كه در. دستور حجاب كه در اين آيه است غير از دستور پوشش است كه مورد بحث ماستهي ديگران داشته اين آيه ذكر شده است راجع به سنن خانوادگي و رفتاري است كه انسان بايد در خان

يخواهد و مورد احتياج اوست. باشد طبق اين دستور مرد نبايد وارد جايگاه زنان شود، بلكه اگر چيزي م اين مسأله ربطي به بحث پوشش كه در اصطلح فقه نيز تحت عنوان ستر، نه. بايد از پشت ديوار صدا بزند

يشود ندارد ]۲[.حجاب، ناميده م

هي ههاي احكام فقهي نيز از واژ البته امروزه اصطلح حجاب در ميان فقها نيز مانند ساير مردم رايج است و در رساليشود .حجاب براي اشاره به پوشش شرعي زنان استفاده م

هاي براي زن نيست، بلكه حريم او را در خانه مشخص حجاب در قرآن به معني پرده است، اما اين پرده جاميكند هي . در عصر پيامبر رسم نبود كه اين حريم رعايت شود. م ر خانه يا 53حجاب در آي يتوان به د هي احزاب را م سور

يتوانيم ر اتاق يا به تعبير مرتضي مطهري به ديوار نيز تعبير كرد بدون اينكه در معني آيه تغييري حاصل شود، يعني م در خانه يا ديوار جايگزين كرد. به مردان بگوييم از پشت در درخواست خود را بيان كنند يتوان با د .اما حجاب سنتي را نم

يشود، اما بدون توجه به رسوم عصر پيامبر ا در تعيين حدود پوشش زنان استفاده نم هي حجاب مستقيم اگرچه از آيهنشيني زنان استفاده كرد يتوان از اين آيه براي تجويز پرد هي. م هي حجاب سنتي با كاربرد قرآني كلم با اين حال مقايس

يدهد :حجاب وارونگي اين دو را نسبت به يكديگر نشان م

ا مربوط به خارج از خانه. 1 هي حجاب مربوط به داخل خانه است، حال آنكه در اصطلح سنتي حجاب عمدت آيهي غيرمنتظره با بيگانگان را ندارد، در صورتي كه زن در هنگام خروج از خانه براي. است زن در خانه آمادگي مواجه

.مواجهه با ديگران آماده شده است

يكند، نه زنان پيامبر را، يعني روي سخن آيه در رعايت حجاب مردان. 2 قرآن مؤمنان را به رعايت حجاب دعوت مهي زنان است. هستند .با اين حال حفظ حجاب در اصطلح سنتي وظيف

هي هي احزاب ابتدا بايد فرهنگي را تجسم كنيم كه در آن مرد غريبه سرزده وارد 53براي درک درست آي سوريشود ل معقول است. حريم خصوصي زن در خانه م . در آن صورت حكم قرآن كام

ل معمول است و صفت محجبه نيز از آن مشتق شده است هي حجاب براي پوشش زن كام .امروزه استفاده از كلميحجاب، باحجاب، و بدحجاب نيز رايج است هي. در فارسي اصطلحات ب هي كاربرد كلم هي عورت، مقايس مانند كلم

يدهد كه امكان دارد كلمات قرآني در سنت در معني متفاوتي به كار گرفته شود .حجاب در قرآن و سنت نيز نشان م

ل متفاوت داشت يتوان از آن دو برداشت كام هي زنان پيامبر وجود دارد كه م اين. در قرآن حكم ديگري نيز دربارهي احزاب آمده است )33احزاب . (و قرن فی بیوتكن و ل تبرجن تبرج الجاهلیه الولی :حكم در سور

هي قرنفعل باشد و مطابق با اين معني زنان پيامبر به ماندن در خانه» قرار« در اين فرمان ممكن است از ماد

Page 21: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

هاند هاند حكم قرآن را. حكم شد يشد با اين تفسير كه توضيح معقولي هم ندارد، هر بار كه زنان پيامبر از خانه خارج مهاند يكرد هي وقار باشد، يعني زنان در خانه سنگين باشندقرناما . نقض م يتواند از ماد اگر فرهنگ خاص مردان عرب. م

ههاي پيامبر و تمايل آنها به نشستن و صحبت كردن ياجازه به خان را در نظر بگيريم، اين) با زنان پيامبر؟(در ورود به است. دور از ذهن نيستقرنمعني از .با در نظر گرفتن اين معني، نگاه آيه بر خلف تفاسير رايج معطوف به درون خان

يگويد در خانه با چنين وضعي جلو مردان بيگانه يتواند بسيار آزادتر از بيرون خانه لباس بپوشد، و قرآن م زن در خانه م.ظاهر نشويد

يترديد آداب و رسوم خاص اعراب در نزول بعضي از آيات قرآن نقش داشته است به عنوان مثال قرآن از مردم. بهها وارد شوند هها داخل نشوند، بلكه از در به خان يخواهد كه از پشت به خان : م

يپرسند هي هللها م و نيكو نيست كه از پشت به. بگو آنها تعيين اوقات مردم و حج است. از تو درباريكند هها وارد شويد، بلكه نيكو كسي است كه پرهيز م هها از درهاشان وارد شويد، و از خدا. خان و به خان

)189بقره . (پروا كنيد تا رستگار شويد

هاند شايد اين عبارت مفهوم كنايي داشته باشد هها از پشت به قدري غريب است كه بعضي گفت اما. ورود به خانهاند يشد هها وارد م ههاي. بسياري از مفسرين نيز معتقدند كه اعراب در موسم حج از پشت به خان ما با ذهنيتي كه از خانيتوان از پشت به خانه وارد شد يتوانيم تصور كنيم كه چگونه م اما بايد در نظر داشته باشيم. امروزي داريم به سختي م

ههاي امروزي بوده است هتر از خان ههاي زمان پيامبر ساد ينامد. كه خان :قرآن چادر را نيز خانه م

ههايي از پوست چارپايان برايتان قرار داد كه وقت حركت ههايتان را محل سكونتتان كرد، و خان و خدا خان)80نحل . (و از پشم و كرک و موي آنها اثاث و متاعي تا مدتي. و وقت اقامت سبک باشد

ي مردم حجاز در عصر نزول قرآن چادرهاي عشايري كه امروزه نيز وجود دارند، تصوير نزديكتري از سادگي زندگيكند ل در و حتي كساني كه چادرنشين نبودند، در سفر يا در حج ناچار به استفاده از چادر بودند.. ارائه م چادر به قف

يكند هي غريبه مانعي ايجاد نم ياجاز از محلي غير از در. دوربين چشمي و آيفون تصويري مجهز نيست و براي ورود بيتوان به آن وارد شد يكردند. نيز م ههاي كپري نيز زندگي م يتوان احتمال داد كه مردم فقيرتر در خان .علوه بر چادر، م

Page 22: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

هايم هي ديگري حريم خصوصي. بسياري از ما امروزه زندگي در چادرهاي مسافرتي را تجربه كرد چادر مانند هر خانهاي بدون اجازه وارد چادر شود و اين. خانواده يا افراد حاضر در آن است هيچكس اعم از مرد يا زن انتظار ندارد غريب

ر چادر درخواست كند، نه اينكه. حريم خصوصي را نقض كند هاي چيزي لزم داشته باشد، بايد آن را از پشت د اگر غريبياجازه بال بزند و به داخل نگاه كند هي ورودي چادر را ب . پرد

هي ديگري از عادات خاص :اعراب كه در قرآن منعكس شده است، بيرون آوردن لباسها در هنگام ظهر است نمون

هاند سه بار از شما اجازه اي كساني كه ايمان آورديد، بايد مملوكان شما و كساني كه به بلوغ نرسيديآوريد، و بعد از نماز عشا كه سه : بگيرند عورتقبل از نماز صبح، و هنگام ظهر كه لباستان را در م

خدا اين گونه آيات را براي. بعد از اين بر شما و آنها گناهي نيست كه گرد يكديگر بگرديد. براي شماستيكند )58نور . (و خدا عليم و حكيم است. شما تبيين م

هي آن باشد كه اصحاب يتواند نشان يداند، م يداند و بعد از آن را عورت نم اينكه قرآن قبل از نماز صبح را عورت مهاند، و اينكه قرآن از برهنگي در يكرد هي خود را آغاز م هاند و فعاليت روزان يگشت پيامبر پس از نماز صبح به بستر برنمهاند يگشت هي آن باشد كه مسلمانان هنگام ظهر براي استراحت به خانه بر م يتواند نشان يگويد م .هنگام ظهر سخن م

براي كساني كه امروزه چند ساعت پس از طلوع فجر بر سر كار ميروند و تا بعد از ظهر مشغول كار هستند، ممكن استيدهد. وضع برعكس باشد، يعني بعد از نماز صبح نيز وقت عورت باشد و هنگام ظهر وقت عورت نباشد اين آيه نشان م

هي حكم را درک كنيم . كه ما پيش از پيروي از شكل حكم، بايد فلسف

پاورقي:

Page 23: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

هي حجاب، ص ]1[ .118مسأل

هي حجاب، ص ]2[ .156مسأل

تأثیرات متقابل اسلم و ایرانبخش ششم: هي حجاب آمده است كه بنا به نظر مورخاني همچون ويل دورانت حجاب در اسلم وجود نداشته در كتاب مسأل

مرتضي مطهري پس از بيان نظر مشابه جواهر لعل نهرو. است، و از ممالكي همچون ايران به اسلم سرايت كرده استيگويد :نخست وزير پيشين هند م

همسلمانان غيرعرب،. سخن درستي نيست) اين«( فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازا به پوشش زن هيچ حجاب از آنچه در زمان رسول اكرم وجود داشت شديدتر شد، نه اينكه اسلم اساس

]۱[.»عنايتي نداشته است

اسلم به پوشش مرد نيز عنايت دارد، هرچند. اسلم به پوشش زن عنايت داشته است و اين تصريح قرآن استيشود. ميزان آن كمتر از زن است ل در تمام جوامع حداقلي از پوشش رعايت م اما در اينجا بحث بر سر حجاب و. معمو

بحث همين است كه ممكن است بر اثر معاشرت اعراب با مسلمانان غيرعرب، پوشش زنان از شكل. پرده است نه پوششهي آن شديدتر شده باشد و به شكل حجاب در آمده باشد يپوشند و اين نشان. اولي ا تمام زنان جهان لباس م تقريب

يدهد كه پوشيدن لباس امري معقول است هي آن با. م اما حجاب پوششي خاص است و ممكن است حدود و فلسفهي احكام پوشش در قرآن يكي نباشد يدهد كه احتمال اقتباس حجاب از. حدود و فلسف بررسي تاريخي حجاب نشان م

را بررسي كرده است» خدمات متقابل اسلم و ايران«مرتضي مطهري در كتاب ديگري . ملتهاي غيرعرب منتفي نيست.كه در بررسي تاريخي تأثيرات متقابل فرهنگ ايراني و فرهنگ اسلمي قابل استفاده است

هي خود با اقوام و« يدهد، ما ايرانيان در طول زندگي چندين هزارسال به طوري كه تاريخ شهادت مهايم يک. ملل گوناگون عالم، به اقتضاي عوامل تاريخي، گاهي روابط دوستانه و گاهي روابط خصمانه داشت

هي خود در سلسله افكار و عقايد در اثر اين روابط از ديگران به ما رسيده است، همچنانكه ما نيز به نوبهايم ]۲[.»افكار و عقايد ديگران تأثير كرد

پس از تسلط اعراب بر ايران، تنها فرهنگ اسلمي نبوده است كه بر فرهنگ ايراني تأثير گذاشته است بلكه فرهنگل بر فرهنگ اسلمي تأثيرگذار بوده است نيستند، بلكه در» خدمات متقابل«اين تأثيرات متقابل همواره . ايراني نيز متقاب

. تبادلت فرهنگي عادات نادرست نيز ممكن است از فرهنگي به فرهنگ ديگر سرايت كند

طبيعي است كه هر ملتي كه داراي يک سلسله عقايد و افكار مذهبي و غير مذهبي هست و سپس«...يماند و ناخودآگاهانه هناخواه قسمتي از عقايد پيشين در زواياي ضميرش باقي م يدهد، خوا تغيير عقيده م

يكند هي جديد خويش نهايت خلوص. آنها را در عقايد جديد خودش وارد م ممكن است نسبت به عقيد نيت را داشته باشد و هيچ گونه تعصب و تعمدي براي حفظ معتقدات پيشين خود نداشته باشد، ولي از

Page 24: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

هكلي از افكار و عقايد پيشين پاک نشده است، كم و بيش آنها را با خود وارد عقيده آنجا كه لوح ضميرش بينمايد ]۳[.»و مسلک و مذهب جديد م

هي حجاب در ايران قبل از اسلم حجاب وجود داشته است پس از تسلط اعراب بر ايران حجاب به. بنا به كتاب مسأليتواند باقي مانده باشد :دليل زير م

يشود. 1 يگيرد، بنابر اين احكام پوشش زنان در قرآن را نيز شامل م زني كه. حجاب سنتي تمام بدن زن را در بر ما حداقل پوشش لزم را رعايت كرده است حجاب سنتي به دليل فراگير بودن،. حجاب سنتي را رعايت كند، قطع

يكرده است هي حدود پوشش زنان اقناع م ]۴[.احتياطات فقهي نسلهاي بعدي را در برخورد با ابهامات قرآن در زمين

هي اعراب بر ايران غلبه بر حكومت ايران بوده است، نه غلبه بر فرهنگ ايران. 2 امروزه نيز معقول به نظر. غلبيرسد كه اگر كشوري به اشغال نظامي بيگانگان درآمد، مردم بلفاصله فرهنگ خود را تغيير دهند بخشهايي از. نم

ايرانيان در عين پذيرش. فرهنگ باستاني ايراني هنوز در ميان مردم ايران زنده است كه يكي از آنها مراسم نوروز استهاند ل ممكن است كه حجاب سنتي بخشي از هويت سنتي ايراني. اسلم هويت ايراني خود را حفظ كرد از اين رو كام

ا بخشهايي از فرهنگ ايراني. باشد هي مهم اين است كه ايرانيان پس از مدتي خود پرچمدار اسلم شدند و طبع نكتيتواند به فرهنگ اسلمي اضافه شده باشد :م

يدهند، اعم از مفسر، فقيه، محدث، متكلم،« اكابر علماي تسنن را تا قبل از صفويه ايرانيان تشكيل ميشود. فيلسوف، اديب، لغوي، و غيره ابوحنيفه كه بزرگترين فقيه اهل تسنن است و امام اعظم خوانده م

محمد بن اسماعيل بخاري كه بزرگترين محدث اهل تسنن است و كتاب معروف او. يک ايراني است همچنين است سيبويه از ادبا، و جوهري و. بزرگترين كتاب حديث اهل تسنن است ايراني است

اكثريت علماي. فيروزآبادي از لغويين، و زمخشري از مفسرين، و ابو عبيده و واصل بن عطا از متكلمينهاند هي مردم ايران تا قبل از صفويه سني بود ]۵[.»ايراني و اكثريت تود

هي مسلمانان تحت تأثير ملتهاي غيرعرب در طول قرون اول هي حجاب تصريح شده است كه سير در كتاب مسأليكند :هجري تغيير زيادي كرده است، هرچند مرتضي مطهري اقتباس حجاب از ساير ملل را رد م

هي« هي اسلم با سير هي مسلمين در قرون اولي يآيد اين است كه سير آنچه از زواياي تاريخ به دست ما پس از اختلط ملت عرب با ملتهاي ديگر و بالخص پس از تأثر از رسوم و–آنها در قرون بعدي مخصوص

بسيار متفاوت بوده است تا آنجا- عادات امپراطوري روم شرقي از يک طرف و رسوم ايراني از طرف ديگر كه براي بسياري از مورخان غربي كه از متون اسلمي اطلع صحيحي ندارند اين توهم پيش آمده است كه

هي اينها از خارج دنياي اسلم به ميان مسلمين هي پوشش نداده است و هم ا اسلم دستوري دربار اساسل تذكر. سرايت كرده است و ما در بخش اول اين كتاب سخنانشان را نقل كرديم و البته همان طور كه قب

هاي بيش نيست هي خاصي را هم. داديم اين سخن ياو هي پوشش دارد و فلسف اسلم دستورهاي اكيد دربار]۶[.»در نظر گرفته است

:در نقد سخن فوق موارد زير قابل بيان است

Page 25: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

هي ستر. 1 هي حجاب از كلم يكند كه بهتر است به جاي كلم هي حجاب تأكيد م مرتضي مطهري خود در مسألهي حجاب از آنها. يعني پوشش استفاده كنيم از سخنان ويل دورانت، جواهر لعل نهرو، و كنت گوبينو كه در كتاب مسأل

هي ستر نداده است ا اسلم دستوري دربار يآيد كه اساس اما چنانكه گفتيم در اينجا بحث بر سر. نقل قول شده است برنم.حجاب پوششي خاص است كه حتي فقيهان نيز در حدود آن اختلف نظر دارند. حجاب است

هاند. 2 هگويي متهم شد اما از سوي ديگر. در تحليل فوق مورخان به دليل عدم اطلع از متون اسلمي به ياو غيرمورخان نيز ممكن است به دليل عدم اطلع كافي از تاريخ در استنباط خود خطا كنند و اسلم تاريخي را به جاي

هي تاريخي كامل نيست«مرتضي مطهري خود اذعان دارد كه . اسلم اصيل بنشانند فقيهان ]۷[.»اطلعات من از جنب. ممكن است به متون ديني آشناتر باشند، اما مورخان نيز به تاريخ آشناترند

تمام آنچه امروزه. اسلم امروز حاصل جمع اسلم اوليه و تحولت تاريخي و تبادلت فرهنگي بين اقوام گوناگون است يک راه. سنت مسلمانان است در صدر اسلم سنت نبوده است و به همين دليل است كه مذاهب فقهي متفاوت است

بررسي تطبيقي حجاب سنتي با احكام. بررسي انطباق سنتهاي امروزي ديني با سنتهاي اوليه، انطباق آن با قرآن استيكوشند سنت را بر قرآن تحميل يرسد مسلمانان م يكند و به نظر م پوشش زنان در قرآن ناهماهنگيهايي را آشكار م

يكند. كنند .بررسي تاريخي حجاب نيز امكان سنتي بودن حجاب را تأييد م

پاورقي:

هي حجاب، ص ]1[ .25مسأل

.49خدمات متقابل اسلم و ايران، ص ]2[

.124خدمات متقابل اسلم و ايران، ص ]3[

قرآن به زبان روشن عربي. البته اين ابهامات به علت بعد زماني و مكاني ما نسبت به زمان و مكان نزول قرآن است ]4[هاند به علوه، به فرض. نازل شده است و مردم حجاز در قرن هفتم ميلدي ابهامي در فهميدن اصطلحات آن نداشت

.وجود ابهام، پيامبر خود براي پاسخگويي حاضر بود

.134خدمات متقابل اسلم و ايران، ص ]5[

هي حجاب، ص ] 6[ 19مسأل

Page 26: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

پوشش زنان در روایاتبخش هفتم: يگيرند اما گاه نيز استفاده از روايات به تحريف قرآن. مرسوم است كه براي تفسير آيات قرآن از روايات كمک م

هي روايات درست نيستند يانجامد، چون هم هي حجاب به. م در اينجا اعتبار منطقي يكي از رواياتي را كه در كتاب مسأليكنيم يكند بررسي م مرتضي مطهري اين. آن استناد شده است و به وضوح پوشش سر زنان را به آيات قرآن مرتبط م

: روايت را از قول عايشه نقل كرده است

هي نور نازل شد يک نفر از آنان ديده نشد كه مانند سابق. مرحبا به زنان انصار« همين كه آيات سوريپوشيدند. بيرون بيايد ] 1[.»گويي كلغ روي سرشان نشسته است. سر خود را با روسريهاي مشكي م

هي حجاب تناقض دارد :روايت فوق با ساير روايات منقول در كتاب مسأل

هاند. 1 هي نور روسري پوشيد اين در حالي است كه در مبحث ديگري از. بنا به اين روايت زنان پس از آيات سورهاند يخوانيم كه زنان عرب از قبل روسري داشت هي حجاب م به عنوان مثال روايت ديگري از قول شيعه و. كتاب مسأل

يكند هي نور توصيف م : سني نقل شده است كه پوشش سر زنان را قبل از آيات سور

روزي در هواي گرم مدينه زني جوان و زيبا در حالي كه طبق معمول روسري خود را به پشت گردنيكرد مردي از اصحاب رسول خدا از طرف. انداخته بود و دور گردن و بناگوشش پيدا بود از كوچه عبور م

يآمد هي زيبا سخت نظر او را جلب كرد و چنان غرق تماشاي آن زيبا شد كه از خودش. مقابل م آن منظريكرد هاي شد و جوان با چشم خود او را. و اطرافش غافل شد و جلو خودش را نگاه نم آن زن وارد كوچ

يكرد هاي كه از ديوار بيرون آمده بود به صورتش. دنبال م يرفت ناگهان استخوان يا شيش همان طور كه مه بود. اصابت كرد و صورتش را مجروح ساخت با. وقتي به خود آمد كه خون از سر و صورتش جاري شد

هي مباركه نازل شد. همين حال به حضور رسول اكرم رفت و ماجرا را به عرض رساند قل: اينجا بود كه آي ]۲[.للمؤمنين يغضوا من ابصارهم، الي آخر

ههايشان هاند و سين يافكند هي روسريها را به پشت سر م ل دامن عالبيان نيز نقل شده است كه زنان قب از تفسير مجمهاي كه عايشه بايد آن را توصيف كند پوشاندن گردن و ]۳[.پيدا بوده است هاند، منظر اگر زنان از قبل روسري داشت

هي زنان است نه سر آنان هي نور متناقض است، اما براي انتساب. سين اين دو روايت از پوشش سر زنان قبل و بعد از سورا به پوشاندن سر حكم: حجاب سنتي به قرآن همزمان به اين دو روايت متناقض نياز داريم در قرآن زنان مستقيم

هاند يگردد . نشد هي تفسير اصطلحاتي همچون زينت و عورت زنان برم كه در گفتارهاي پيشينپوشش سر زنان به نحوهها را بررسي كرديم هي نور از زنان خواسته شده است كه خمارشان را بر گريبانشان .ميزان درستي اين ترجم در سور

هاند. بزنند اگر زني روسري نداشته باشد،. اگر خمار را به روسري ترجمه كنيم، بايد بپذيريم كه زنان از قبل روسري داشتهاند، روايت منسوب به. معقول نيست كه از او بخواهيم با روسري گريبانش را بپوشاند اگر زنان از قبل روسري داشت

با اين وجود براي اثبات اينكه قرآن به پوشاندن سر زنان حكم داده است، به روايت منسوب به. عايشه نادرست است.عايشه يا روايات مشابه ديگر نياز داريم

در روايت فوق بر پوشش مشكي تأكيد شده است، در حالي كه در احكام پوشش زنان در قرآن سخني از رنگ. 2

Page 27: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

يخوانيم كه در روايات به استحباب پوشيدن. پوشش به ميان نيامده است هي حجاب م در جاي ديگري از كتاب مسألهي سفيد توصيه شده است بتر و پاكتر است: جام اين توصيه، صرف نظر از انتساب آن به ]۴[.سفيد بپوشيد كه طي

يپوشند. پيشوايان ديني، معقول است هي سفيد م دليلي وجود ندارد كه. در حج مردان و زنان در كنار يكديگر جامهي نور نازل شد« هاند،. زنان مشكي پوشيده باشند» همين كه آيات سور هي خود عمل كرد اگر زنان انصار به سليق

يتوان رفتار آنها را تفسير قرآن دانست هاي از قرآن بر سر خود كوفته. نم ممكن است نقل شود كه شخصي با شنيدن آيهي مذكور دانست. باشد و گريبان خود را دريده باشد يتوان تفسير آي ا اتفاق افتاده باشد نم .اين رفتار را هرچند كه واقع

هي حجاب، در سنن ابوداوود روايتي مشابه با روايت منسوب به عايشه از ام سلمه، يكي ديگر از بر اساس كتاب مسألهي زنان پيامبر، نقل شده است، با اين تفاوت كه ام سلمه بروز چنين رفتاري از زنان انصار را پس از نزول آيات سور

يداند هي زماني دوري به وقايع دوران نزول قرآن نگاه كنند و بر. احزاب م ام سلمه و عايشه دو مورخ نيستند كه از فاصليشود ا به خود آنان مربوط م هي پوشش زنان كه مستقيم انتساب اين. سر آن اختلف نظر داشته باشند، آن هم در مسأل

سخنان به زنان پيامبر معقول نيست و استفاده از نام آنان مانند بسياري از روايات جعلي ديگر براي ايجاد اعتبار تصنعييدهد كه هيچ. در اين روايات است يگيرد، نشان م اينكه به روشني معلوم نيست رفتار زنان انصار از كدام سوره نشأت م

. يک از اين دو سوره تصريحي بر اين رفتار ندارد

هاي از پوشش زنان مدينه در عصر نزول قرآن دانست، اما امروزه يتوان توصيف صادقان روايت منسوب به عايشه را نميتوان ديد كه اين روايت توصيف حجاب سنتي است ل مشكي است و بارزترين نماد. آشكارا م رنگ حجاب سنتي معمو

اين روايت بيش از آنكه بيان. در روايت منسوب به عايشه بر همين مشخصات تصريح شده است. آن پوشاندن سر است.حقيقتي تاريخي باشد، توصيف حجاب سنتي است

يدانند كه در قرون اول هجري از هي حجاب، بعضي از مورخان حجاب را سنتي غير اسلمي م بر اساس كتاب مسأليگويد . ساير ملل اقتباس شده است يدهد«مرتضي مطهري م و روايت عايشه را ]5[»تاريخ قطعي برخلف آن شهادت ميكند يشود. به عنوان سند ارائه م يتوان قطعي دانست، اما در روايات نيز قطعيتي ديده نم ما. البته ادعاي مورخان را نم

يتوانيم آن را حدس بزنيم هي تاريخي به قوت. به تاريخ گذشته دسترسي مستقيم نداريم و تنها م درستي يک نظريي قطعيت ندارند استدلل و اعتبار شواهد آن نظريه بستگي دارد، حداقل شرط لزم براي. با اين حال نظريات تاريخ

.صحت نسبي يک نظريه اين است كه مستندات آن با هم تناقض نداشته باشند

يشود مخدوش است هي. اعتبار منطقي بسياري از رواياتي كه در تفسير قرآن از آنها استفاده م در كتاب مسأل در قرآن كه نقشي كليدي در تعيين حدود پوشش زنان دارد روايات گوناگوني نقل» زينت«حجاب براي تعيين معني

ه است كه زينت آشكار زن سرمه و انگشتر ]۶[.شده است از اصول كافي نقل شده است كه زراره از امام صادق نقل كرد اين در حالي است كه در روايتي ديگر از اصول كافي نقل شده است كه ابوبصير از امام صادق نقل كرده است كه. است

يچيند و از مجموع آنها. زينت آشكار انگشتر و دستبند است يداند و آنها را كنار هم م فقه سنتي اين روايات را معتبر ميكند حال آنكه ابتدا بايد معلوم شود كه چگونه ممكن است كه امام صادق به يک استفتا دو پاسخ. حكمي را استنباط م

هگويي وجود دارد باز هم از اصول كافي نقل شده است كه علي بن ابراهيم قمي از. داده باشد و چرا در روايات پراكندههاي زن است ههاي زن به مفهوم عمومي كلمه زينت. امام باقر نقل كرده است كه يكي از مصاديق زينت زن جام جام

Page 28: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

يتواند چنين كاركردي داشته باشد، اما اين معني با اصطلح قرآني زينت ههاي مرد نيز م زن است همان گونه كه جامههاي خود را بدون ظاهر كردن زينت در آورند. سازگار نيست يتوانند جام يگويد قواعد م اگر جامه خود زينت. قرآن م

يدهد . باشد اين جمله معني نم

هاند بر مبناي روايات، حتي اصحاب پيامبر گويي اينان نيز در. نيز بر سر معني اصطلحات قرآن ابهام و اختلف داشتهزني در معني آيات هاند كه قرنها بعد از نزول قرآن و بدون دسترسي به پيامبر به گمان جايگاه مفسراني بود

هاند يپرداخت هي معني زينت زنان توجه كنيد. م :به عنوان مثال، به روايات زير دربار

ههاست ههاي رو(اول اينكه مراد از زينت آشكار جام و مراد از زينت نهان پاي برنجن و گوشواره) جام.اين قول از ابن مسعود صحابي معروف نقل شده است. و دستبند است

قول دوم اينكه مراد از زينت ظاهره سرمه و انگشتر و خضاب دست است، يعني زينتهايي كه در چهرهيشود .اين قول ابن عباس است. و دو دست تا مچ واقع م

اين قول ضحاک و. قول سوم اين است كه مراد از زينت آشكار، خود چهره و دو دست تا مچ است]۷[.عطاست

يكند، ابهام اصحاب معروف پيامبر در معني زينت است در قرآن پرسشهاي مردم. آنچه در روايات فوق جلب توجه ما از پيامبر در مورد موضوعاتي چون هللهاي ماه و عادت زنان منعكس شده و به آنها پاسخ داده شده است، اما ظاهر

هاند .مردم ابهامي در مفهوم زينت زنان نداشت

.روايات منسوب به شاگردان و نزديكان پيامبر در صورتي كه با قرآن همخواني منطقي نداشته باشد معتبر نيستهي سنن ابوداوود و صحيح بخاري و اصول ل بايد به اين نكته توجه داشت كه قرآن مردم را براي فهم خود به مطالع اصو

ههاي عظيمي از روايات درست و نادرستند ارجاع نداده است قرآن مردم را به. كافي و بحارالنوار مجلسي كه مجموعيخواند :تفكر در خود فرا م

يكنند يا بر دلها قفل نهاده شده است؟ )24محمد (آيا در قرآن تدبر نم

كتب عظيم احاديث و روايات. قرآن به جاي آنكه مسلمانان را به كتب حديث ارجاع دهد، به عقل ارجاع داده است. گاهي به جاي اينكه كليد فهم قرآن باشند، حجاب فهم قرآنند

هاند از هسادگي نتوانست هاند ب منشأ بخشي از روايات جعلي در كتب حديث اين است كه كساني كه اسلم را پذيرفتهاند هدار قبلي خود دست بكشند و با جعل رواياتي اين آيينها را به اسلم نسبت داد اين تحريفات در. تمام آيينهاي ريش

يگويند. ميان پيروان پيامبران ديگر نيز رخ داده است يكي از انتقادات قرآن به اهل كتاب اين است كه خود چيزهايي ميدهند ينويسند و به كتاب نسبت م :و م

يپيچانند تا آن را بخشي از كتاب بشماريد با اينكه از گروهي از آنها هستند كه زبان خود را در كتاب ميگويند از سوي خداست با اينكه از سوي خدا نيست يدانند. كتاب نيست، و م يبندند و م .به خدا دروغ م

)78آل عمران (

Page 29: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

يگويند اين از جانب خداست تا آن را به بهاي ينويسند و آنگاه م واي بر كساني كه به دست خود كتاب ميكنند. كمي بفروشند . واي بر آنان از آنچه به دست خويش نوشتند و واي بر آنان از آنچه كسب م

)79بقره (

پاورقي:

هي حجاب، ص ]1[ .23مسأل

هي حجاب، ص ]2[ .140تا 139مسأل

هي حجاب، ص ]3[ .141مسأل

هي حجاب، ص ]4[ .39مسأل

هي حجاب، ص ]5[ .23مسأل

هي حجاب، ص ]6[ .136و 135مسأل

.132ي حجاب، ص مسأله ]7[

تعيين موضع زينت زنان بر اساس منطق آياتبخش هشتم: هي يتوانند بدون آشكار كردن زينت» قواعد«در بررسي آي پنهان، بخشي از گفتيم كه اگر اين گروه از زنان م

يتوانيم مواضعي مانند سر را از مصاديق زينت پنهان زنان بدانيم ا نم .لباسهاي خود از جمله روسري را بردارند، منطقهي هي نور به ناسازگاري ديگري بين مفهوم قرآني زينت زن و تعريف فقهي آن 31علوه بر اين نكته، در بررسي آي سور

يكنيم يكند بخشي ديگر از بدن زن را نيز از شمول اصطلح قرآني زينت خارج. برخورد م اين تناقض ما را ناچار ميتوانيم گام به گام به مفهوم اصطلح قرآني زينت زنان نزديک شويم و آن را با دقت بيشتري. كنيم به اين ترتيب م

. حدس بزنيم

هي هي 31آي هي نور به همان ميزان كه بر لزوم پوشيدگي زينت زنان در برابر نامحرم دللت دارد، بر اجاز سوريتواند در برابر مردان و پسران زير آشكار. برهنگي زينت در برابر محارم نيز دللت دارد بنا به اين آيه، زينت پنهان زن م

:شود

شوهر•

پدر •

پدرشوهر•

پسر•

Page 30: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

پسر شوهر•

برادر•

پسر برادر•

پسر خواهر•

غلمان•

مردان تابع•

هها • )كودكان(پسربچ

هي مردان و پسران جداست يتواند در برابر شوهر به صورت كامل. در ميان محارم زن، حساب شوهر از بقي زن ميتواند يگويد. برهنه شود، اما در برابر ساير محارم نم هي پوشش لزم در برابر محارم م :مرتضي مطهري دربار

اما اينكه زن نسبت به محارم خود تا چه اندازه حق دارد پوشش نداشته باشد، روايات و فتاوي«هاند اينروايات آنچه از يک عده . مختلف است يشود و بر طبق آن نيز بعضي از فقها فتوا داد استنباط م

]1[.»است كه از ناف تا زانو از محارم غير شوهر بايد پوشيده شود

هي هي نور چنين 31فقه سنتي ناچار است كه بين شوهر و ساير محارم تفكيک قائل شود، حال آنكه در آي سوريشود يدهد كه تعريف فقهي زينت زنان نادرست است و بخشي از بدن زن كه. تفكيكي ديده نم اين موضوع نيز نشان م

هي يتواند جزو زينت مورد نظر قرآن در آي به اين ترتيب براي. باشد 31برهنگي آن تنها در برابر شوهر مجاز است نميتواند مصداق زينت پنهان باشد ههايي از بدن زن را كه نم يتوانيم محدود نزديک شدن به مفهوم قرآني زينت زنان، ما م

:كنار بگذاريم

هاي كه شامل عورت زن است .1 يشود. محدود زن. در فقه سنتي اين ناحيه از ناف تا زانو تعيين ميتواند زينت پنهان خود را بر يتواند اين ناحيه را بر محارم غيرشوهر آشكار كند، حال آنكه بنا به قرآن زن م نم

هي محارم از جمله شوهر آشكار كند .هم

هاي كه .2 هي حجاب به آن. مجاز به برهنگي آن هستند» قواعد«محدود بنا به روايتي كه در كتاب مسأليتوانند مو و ذراع خود را آشكار كنند از آنجايي كه قواعد نيز با وجود آشكار ]۲[.اشاره شده است، قواعد م

يتوان به مواضعي چون مو و ذراع اطلق كردن مو و ذراع مجاز به تبرج زينت نيستند، زينت پنهان زنان را نم.كرد

.وجه و كفين و قدمين كه بنا به فقه سنتي زينت آشكار زن هستند، نه پنهان .3

اين. موضع زينت پنهان زن را بايد در نواحي باقيمانده جستجو كرد. اين نواحي سه گانه را در شكل نشان داده ايمهايم هدار كرد يشود كه. نواحي را ساي هي باقيمانده يكي ساق پاي زن و ديگري نيمتنه از گردن تا ناف را شامل م دو ناحي

موضع ساق در پا مانند موضع ذراع در دست است و به همان دليل كه زن ملزم. بايد در خصوص اين دو اجتهاد كنيم

Page 31: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

يتوان حكم مشابهي را براي ساق در نظر گرفت ]۳[.است ذراع خود را پنهان كند يا مجاز است كه آن را آشكار كند، م

يكند هي زن موضع شرمگاهي سينه قرار دارد كه حساب آن را از اندامهاي غيرشرمگاهي جدا م .اما در نيمتن

هي آنان باشد يتواند اندامي جز سين يتوان نشان داد كه به احتمال زياد، منظور از زينت زنان در قرآن نم :به دليل زير م

هي حجاب موضوع مهم شيردهي مادر به فرزند كه مستلزم بيرون آوردن اندام شرمگاهي سينه از. 1 در كتاب مسأل پيش از آنكه به حضور زن در جامعه و حرج بودن پوشش وجه و كفين براي. زير لباس است مغفول مانده است

فعاليتهاي بيرون از خانه بينديشيم، در تفسير قرآن بايد به وظايف طبيعي زن و حرج بودن پوشش براي انجام اين ]۴[.وظايف بينديشيم

يتواند در برابر محارم بيش از نيمي از بدن خود را برهنه كند، اما اينكه چه دليلي براي يگويد زن م فقه سنتي مهي. اين كار وجود دارد معلوم نيست داشته باشد كه حساسترين نقط با اين حال دليلي عقلي وجود دارد كه زن اجازه

هي مادري از زير لباس بيرون آورد و در اين زمينه مشكلي نداشته باشد .بدن خود در اين محدوده را براي انجام وظيفهي يعني اگر خدمتكاران خانه و محارم او را در آن حال ديدند، گناهي بر او و بينندگان او نباشد و مادر بتواند اين وظيف

.طبيعي را با آسودگي و بدون احساس شرم انجام دهد

هي زن . 2 يتوان آن را بر مفهوم) ]۵[يا به عبارت دقيقتر، پستان(در ميان اندامهاي زن، سين تنها اندامي است كه ميشود. لغوي زينت منطبق دانست به عنوان. زينت در اصل چيزي است كه براي افزودن زيبايي به چيزي ديگر اضافه م

Page 32: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

ينامد پستان تنها اندامي است كه پس از بلوغ به بدن زن اضافه). 6صافات (مثال قرآن ستارگان را زينت آسمان ميافزايد هي جنسي زن م يشود و بر زيبايي پيش از بلوغ و جاذب .م

در تحليلهاي مبتني بر فقه سنتي بايد از زيورآلت مصنوعي آغاز كنيم و پس از آن توضيح دهيم كه منظور از زيورآلت،.وقتي كه زينت زن بخشي از بدن او باشد، نيازي به پيمودن اين مراحل نيست. مواضع زيورآلت است

يتواند مانند معني اصطلحي محاسن مردان در زبان فارسي باشد محاسن. معني اصطلحي زينت زنان در قرآن ميشود هي فارسي دهخدا و فرهنگ(به معني زيباييها و خوبيهاست و در حالت خاص به زيباييهاي بدن اطلق م لغتنام

هي دهخدا اضافه شده است كه ). عربي منجدالطلب گويا از معني جاهاي خوب و نيكو از بدن، معني ريش«در لغتناميشود كه كدام معني از محاسن مورد نظر است». يعني لحيه مستنبط باشد هي. در متن مشخص م مثالهاي زير از لغتنام

يشود :دهخدا نقل م

)كليله و دمنه. (محاسن اين كتاب را نهايت نيست. 1

)راحه الصدور راوندي. (قدي عظيم داشت و محاسني دراز، چنانكه وقت تير انداختن گره زدي. 2

هي دوم محاسن به معني عموم زيباييها و خوبيها نيست كسي كه با معني اصطلحي. روشن است كه در جمل .محاسن در ادبيات فارسي آشنا نباشد، از فهم اين جمله ناتوان خواهد بود و تفاسير نادرستي از آن ارائه خواهد كرد

يشود معني زينت نيز به متن بستگي. امروزه در زبان فارسي محاسن در هر دو معني عمومي و اختصاصي استفاده م:دارد

)46كهف . (مال و فرزندان زينت حيات دنيا هستند. 1

)31نور . (زنان مؤمن زينتشان را آشكار نكنند. 2

يتوانند لباسشان را بدون تبرج زينت در آورند. 3 )60نور . (قواعد م

يتوانند زينت خود را بر شوهر و ساير محارم آشكار كنند. 4 )31نور . (زنان م

هي اول زينت مفهومي عمومي دارد هي دوم زينت زن ممكن است به زيورآلت زن تعبير. در جمل بر اساس جمليكند هي سوم مفهوم زينت زن را به بخشهاي پنهاني اندام زن متمايل م يدهد كه. شود، اما جمل هي چهارم نشان م جمل

هي باشد كه تنها به شوهر تعلق دارد يتواند در محدود .زينت زن نم

هي يكند، و 31در آي هي نور هر سه تركيب فروج زنان، جيوب زنان، و عورات زنان به مواضع شرمگاهي اشاره م سوريتوان به اندامهاي شرمگاهي معطوف دانست يتواند زينت خود را بر كودكي. از اين رو نگاه آيه را م بنا به اين آيه زن م

تقارن زينت و عورات به خصوص در اين عبارت، مفهوم زينت را به اندامهاي. كه بر عورات زنان اظهار ندارد آشكار كنديكند يكنند. شرمگاهي زنان نزديک م .در قرآن اصطلحات سوآت، فروج، و عورات به صورت كنايي به شرمگاهها اشاره م

هي آنان باشد هي كنايي به سين يتواند اشار . به همين ترتيب دو اصطلح جيوب زنان و زينت زنان م

يشوند، اما بنا به اخلق عرفي، تمام مردم جهان در زندگي اجتماعي حداقلي از اگرچه انسانها برهنه آفريده ميكنند يشود، تا جايي كه برخي. پوشش را رعايت م هي حداكثري نگاه م در فقه به احكام پوشش زنان در قرآن به ديد

Page 33: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

يدهند يتوان به احكام پوشش زن در قرآن مانند. حكم به پوشش كامل اندام و حتي صورت زن م با رويكردي متفاوت ميشده است ل در فرهنگ اعراب رعايت نم هي حداقلي نگاه كرد، حداقلي كه احتما البته تعيين. احكام پوشش مرد به ديد

همان گونه كه حداقل پوشش مرد از نظر عقل. حداقل پوشش به اين معني نيست كه چنين پوششي هميشه كافي است. و شرع ستر عورت است، اما ظاهر شدن با چنين پوششي در جامعه مگر در مواردي خاص نامتعارف و زننده است

پاورقي:139ي حجاب، ص مسأله ]1[

هي حجاب، ص ]2[ .منظور از ذراع، دست تا آرنج است. 175مسأل

هي حكم وجه و كفين براي زنان قاعده استي اجازه] 3[ يتوان برهنگي. برهنگي سر و ذراع، توسع بنا به همين منطق مهي حكم قدمين براي اين گروه از زنان دانست . ساق را توسع

يكند ]4[ يكند و دليل آن را حرج بودن عنوان م در اينكه اين. فقه سنتي وجه و كفين زن را از پوشش استثنا ميتوان ترديد كرد يتواند دستكش بپوشد و به راحتي رانندگي كند، چنانكه بعضي از. استدلل فقهي منطقي است م زن م

يكنند از طرف ديگر حجاب سنتي در بسياري از فعاليتهاي مدرن اجتماعي زنان مانند. زنان حتي براي زيبايي چنين م آيا حرج بودن حجاب سنتي در ورزش مجوزي فقهي براي كم كردن. حضور در ميادين ورزشي براي آنان حرج است

لباس است؟

اما از آنجا كه سينه در مرد و زن مشترک است اما. اين لغت در زبان فارسي امروز كمي غيرمودبانه استاستفاده از ]5[يكنيم . پستان اختصاصي زن است، از اين كلمه براي تمايز استفاده م

خماربخش نهم: جلباب و يتوان احتمال داد كه لباس پيامبر و اصحاب او. و پيراهن بلند است» روسري«لباس سنتي مردان عرب شامل م

يبينند كه در شكل لباس . هم به لباس سنتي امروز اعراب شبيه بوده است پيامبربا اين حال مردان مسلمان ضرورتي نما مشخص كنيم كه لباس پيامبر و اصحاب. پيروي كنندو اصحاب او تحقيق كنند و از آنان به فرض هم كه بتوانيم دقيق

يتوانيم بر اساس آن حد پوشش شرعي مرد را تعيين كنيم .به چه صورت بوده است، نم

Page 34: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

نيز براي اشاره به لباس زنان» كسوت«در قرآن از . خمار و جلباب دو كلمه براي اشاره به لباس زنان در قرآن است ، اما خمار و جلباب از آن رو بيشتر مورد توجه قرار گرفته است كه در آيات مرتبط با)233بقره (استفاده شده است

هي حجاب در قرآن كه معني آن از متن مشخص است و امروزه علوه بر معني. پوشش زنان آمده است بر خلف كلمحاند و معني يرود، كلماتي همچون خمار و جلباب امروزه كمتر مصطل اصطلحي، در معني اصيل قرآني آن نيز به كار م

هي. دقيق قرآني آنها از متن كمتر مشخص است هاي از كلمات و عبارات در قرآن راه را براي ترجم ابهام معني پاريدهد يكند و آنها را در معرض تحريف مفهومي قرار م هاي اين كلمات باز م .قرآن از اين نوع تحريف مصون نيست. سليق

يافتد يتوانيم. گاهي تعمدي هم در كار نيست و تغيير بار معنايي كلمات به صورت طبيعي اتفاق م به عنوان مثال ما مهي از ابتداي نگارش قرآن تا كنون به همين صورت در اين كتاب باقي مانده است، اماجلبابمطمئن باشيم كه كلم

هي جلباب از ابتدا تا كنون دست نخورده باقي مانده باشد يتوانيم مطمئن باشيم كه معني كلم : نم

يگويند كلمات مفسرين و لغويين مختلف است و به دست آوردن در اينكه جلباب چه نوع لباسي را مينمايد ]۱[.معناي صحيح كلمه دشوار م

شود هي قرآني مطابق با سنت مسلمانان ترجمه هي عربي منجدالطلب. طبيعي است كه امروزه اين كلم لغتنامهي گشاد معني كرده است و فعل هي. مترادف خوانده استلبسرا با جلبب جلباب را پيراهن يا جام در كتاب مسأل

يرود با آن حجاب از تفسير مجمع البيان نقل شده است كه كه جلباب خماري است كه زن وقتي براي حاجتي بيرون ميپوشاند مرتضي مطهري صاحب مجمع البيان را از لحاظ شكافتن معاني لغات در ميان مفسران ]۲[.سر و صورتش را م

يداند، منظير م ينظير و در ميان غير مفسران ك با اين حال او خود به پوشش صورت معتقد نيست و جلباب را ]3[بيكند هي پوشش براي جلباب وجود دارد. روسري بزرگ معني م انتخاب. به اين ترتيب حداقل سه تعريف با سه محدود

يدهد هي پوشش را تغيير م البته ممكن است معني قرآني جلباب هيچيک از معاني. هريک از سه تعريف فوق محدود. موجود هم نباشد و معني چهارمي در كار باشد

Page 35: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

همان گونه كه. به همين ترتيب خمار نيز در اصل به معني پوشش است، اما در اصطلح رايج به معني روسري است معني اصطلحي حجاب با معني اصيل قرآني آن يكسان نيست، معني اصطلحي خمار نيز ممكن است بر قرآن منطبق

:در اين باره نكات زير قابل ذكر است. نباشد

يتواند سينه را بپوشاند.1 ا نم يپوشاند لزوم يتواند با آن سرش را. چيزي كه سر را م كله چيزي است كه زن ميپوشاند يپوشاند پيراهن است نه روسري. بپوشاند، اما سينه را نم هاي كه سينه را م هي خود را. جام مردان نيز سين

يپوشانند و براي اين كار به روسري نياز ندارند هي خود را با. مردان عرب روسري دارند، پيراهن هم دارند. م آنها سينهي آنان پوشيده است يپوشانند و در عين حال سين هي پوشيدن. روسري نم آشكار شدن و پنهان شدن سينه به نحو

. پيراهن بستگي دارد، نه روسري

يدهد. 2 يدهد كه معني اين. قرآن در مورد اينكه خمار و جلباب چگونه لباسي است توضيحي نم اين نشان ميگويد كه زنان بايد خمار و جلباب بپوشند، بلكه. كلمات براي اعراب معاصر پيامبر روشن است علوه بر اين قرآن نم

يگويد خمارشان و جلبابشان را بايد چگونه بپوشند هها را. م يدهد كه زنان عرب از قبل اين جام اين نشان مهاند يپوشيد يكند كه يكي در خانه و. م مرتضي مطهري خمار و جلباب را به روسري كوچک و روسري بزرگ ترجمه م

يشده است يگويد كه در جاهليت عرب حجاب وجود نداشته است. ديگري در خارج از خانه استفاده م او در عين حال مهي اسلم در عرب پيدا شده است اينكه زنان روسري بزرگ و كوچک داشته باشند اما حجاب نداشته ]۴[.و به وسيل

يكند، اما از. باشند سخن عجيبي است هي جلباب و خمار به چادر و مقنعه، قرآن را با سنت امروز هماهنگ م ترجمهاند يپوشيد . سوي ديگر بايد بپذيريم كه زنان قبل از اسلم هم چادر و مقنعه م

ا بحث تعريف و تعيين شكل و حدود دقيق خمار و جلباب در عصر پيامبر ل ممكن هم نيست–اساس بحثي- كه عميتواند حقيقت قرآن را پنهان كند هي زنان باشد، نام بردن آن در قرآن به. است كه م هاي از قبل مورد استفاد وقتي جامهي آنها. اين معني نيست كه پوشيدن آن واجب است هاي رسم باشد كه زنان عبا بپوشند، اما سين فرض كنيم در جامع

يتوان نتيجه گرفت كه پوشيدن عبا واجب است. پيدا باشد ه بكشند، نم .اگر حكم شود كه زنان عباي خود را روي سينيتوان نتيجه گرفت كه پوشيدن عبا در آن جامعه رايج است قرآن به پوشاندن جيوب فرمان داده است، نه. فقط م

يگويد زنان جيوب خود را با خمارشان بپوشانند. پوشيدن خمار يگويد كه زنان بايد خمار بپوشند، بلكه م حتي. قرآن نمل معلوم نيست كه خمار در. اگر خمار به معني روسري باشد در قرآن به پوشيدن آن حكم نشده است با اين حال اص

يرسد ل. قرآن به معني روسري باشد چون پوشاندن سينه با روسري معقول به نظر نم به همين ترتيب از اينكه احتمايتوان نتيجه گرفت كه پوشيدن سر براي مرد ضرورتي شرعي هاند نم يپوشاند مردان عرب يا خود پيامبر سر خود را م

. است

يكرده است شناخته شده است و بايد در هاي كه پيامبر در آن زندگي م هاي از اصطلحات قرآن فقط در جامع پاريآيد اگر چنين بود. نظر داشته باشيم كه هميشه با مراجعه به لغتنامه معناي اصيل قرآني بعضي از كلمات به دست نم

هي قرآن كلمات را بايد بنا به فرهنگ عصر پيامبر. مفسرين و لغويين مشكلي در معني كلمات قرآن نداشتند در ترجمهي معاني امروزي يک كلمه ممكن است جاي معاني اصيل معني كنيم، نه بنا به اصطلح امروزي آنها، اما در مجموع

البته در تمام كوششهاي. اين مشكلي است كه در تفسير قرآن و ساير متون قديمي وجود دارد. قرآني آن خالي باشد

Page 36: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

هي حكم مهمتر از رسيدن به شكل حكم است .تفسيري بايد در نظر داشته باشيم كه رسيدن به فلسف

يپوشانند اگرچه اين نقاب ممكن است از. در جنوب ايران رسم است كه زنان پس از ازدواج صورت خود را با نقاب مهي هي قرآني آي هي استفاده از آن به فلسف نظر شكل ظاهري هيچ ربطي به جلباب در قرآن نداشته باشد، اما فلسف

يشوند. جلباب نزديک است شكل رايجتر علمت ازدواج در بسياري از. زنان متأهل با اين نقاب از زنان مجرد شناخته مهي ازدواج است يتواند. كشورهاي جهان، استفاده از حلق هي پوشيدن آن يک علمت است، و اين علمت م جلباب و نحو

.به شكلهاي مختلفي نشان داده شود

پاورقي:هي حجاب، ص ]1[ .158مسأل

هي حجاب، ص ]2[ .159مسأل

هي حجاب، ص ]3[ .223مسأل

هي حجاب، ص ]4[ .19مسأل

هي احكام فقه سنتی در نگاه و پوششبخش دهم: خواستگاري و نقض كلیيدهد هي احكام پوشش زنان، فقه سنتي را به صدور فتاواي غريب و غيركاربردي سوق م چنانكه. عدم توجه به فلسف

هي ناف تا زانو ساير بخشهاي بدن خود را در برابر محارم برهنه يتواند جز محدود ذكر شد، بنا به حكمي فقهي زن ميتواند چنين كند و چه دليلي براي اين ميزان از برهنگي وجود دارد بر ما معلوم نيست. كند در عمل. اينكه چرا زن م

به. هم سراغ نداريم كه زن، به خصوص زن مومن، در خانه با چنين پوششي در برابر كسي غير از شوهر ظاهر شودل يدهد كه منظور از قواعد پيرزنان هستند، اما بر ما معلوم نيست كه چرا پيرزنان مث همين ترتيب فقه سنتي فتوا م

يشوند يتوانند سر يا ذراع خود را برهنه كنند و اگر نتوانند چنين كنند با چه مشكلي مواجه م در عمل هم سراغ. م نداريم كه پيرزن مسلماني كه قبل از پيري محجبه بوده است در آخر عمر با پيراهن آستين كوتاه و سر برهنه در خيابان

Page 37: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

.ظاهر شود، مگر اينكه سلمت عقلي خود را از دست داده باشد

يكي ديگر از ايرادات فتاواي مبتني بر فقه سنتي در خصوص پوشش زنان اين است كه هر جا مشكلي پيش آمد،يشود چنانكه گفتيم، چون ميزان برهنگي مجاز زن در برابر شوهر با غيرشوهر. استثنايي غيرقرآني به قرآن تحميل م

يكند در حالي كه در قرآن شوهر از بقيه استثنا نشده است .يكسان نيست، فقه سنتي شوهر را از ساير محارم استثنا ميشود، حال آنكه در تفسيرو به صورت استثنا به همين ترتيب احكام خواستگاري در فقه سنتي مستقل از قرآن وضع م

.مبتني بر منطق آيات، نيازي به اين استثنا نيست

اما خواستگار كيست؟

هي اول، خواستگار مردي نامحرم استدر در .1 يتواند از زن خواستگاري كند، بنابراين نامحرم بودن . ج زنمحرم نم. و مرد نسبت به هم شرطي مهم و اساسي در خواستگاري است

يكند كه» استقللي«زن در اصطلح فقهي به نگاه خواستگار .2 است، يعني خواستگار به اين منظور به زن نگاه ما به دليل صحبت كردن با او باشد. زيباييهاي صورت و اندام او را ببيند و ارزيابي كند در. ممكن است نگاه ما به زن صرف

يگويند» آلي«اصطلح فقهي به چنين نگاهي ا نگاه استقللي خواستگار بر نگاه آلي او اولويت دارد. م .مسلم

يتواند بهزن يک خواستگاران .3 واحد ممكن است متعدد باشند، به همان ترتيب كه يک مرد واحد نيز م. خواستگاري زنان متعددي برود

بديهي است. زن نيز ممكن است خواستگار را بپسندد يا نپسندد. خواستگار ممكن است زن را بپسندد يا نپسندد .4هي نكاح خوانده نشود و به علمت رضايت كه ا همسر يكديگر نيستند» بله«تا زماني كه صيغ .گفته نشود، زن ومرد شرع

يگيرد يشود، اما ازدواج صورت نم هي طرفين جلب م يشود و رضايت اولي يافتد كه خواستگاري انجام م .گاه اتفاق م

ه و ارزيابي اندام برهنه يا يدهد كه در خلوت به معاين فقه سنتي با تمام اين شرايط به خواستگار اجازه مهي حجاب تصريح شده است كه در خواستگاري «جواز نظر اختصاص به چهره و هي زن بپردازد. در كتاب مسأل هبرهن نيم

]1دو دست ندارد بلكه نسبت به مطلق زيباييهاي زن نيز جايز است».[

يكنيم و از هاي غيركاربردي تبديل م هي قواعد را به آي يكنيم، از يک طرف آي وقتي قواعد را به پيرزنان تفسير م طرف ديگر نيازمنديم كه مستقل از قرآن احكامي براي خواستگاري وضع كنيم. اما اگر منظور از قواعد زنان بدون شوهر

هي برهنگي زن در برابر خواستگار مطلق هي قواعد، اجاز هي ديگر اينكه با استناد به آي يشود. نكت باشند، مسأله حل م نخواهد بود. اين امر نيز معقولتر و معمولتر از احكام افراطي در مورد جواز ديدن مطلق زيباييهاي زن در خواستگاري

است.

يتواند با52 بقره و 221بنا به منطق آيات ا نم يتواند از زيبايي زناني به اعجاب آيد كه شرع احزاب، مرد حتي مهاند هرچند از آن زنان به اعجاب آيند، و پيامبر از نكاح با زنان آنان ازدواج كند. مؤمنان از نكاح با زنان مشرک منع شد

يتواند با آنان ازدواج بيشتر منع شده است هرچند از زيبايي آن زنان به اعجاب آيد. وقتي ديدن زيبايي زناني كه مرد نميخواهد با آنان ازدواج كند به طريق اولي مجاز است. اين نكته را نيز در كند مجاز است، ديدن زيبايي زناني كه مرد م

يتواند در صدد هاي چند همسري نازل شده است. در اين جامعه حتي مردي كه زن دارد م نظر بگيريم كه قرآن در جامع

Page 38: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

داشتن زنان ديگري نيز باشد.

هي نگاه مرد به زن نامحرم، پوشش زن در برابر مرد نامحرم و هي احكام فقه سنتي در زمين احكام خواستگاري كلييكند كه در خلوت در برابر سنتي تجويز م يشوهر با هر لباسي كه فقه يكند. زن ب خلوت مرد با «اجنبيه» را نقض م

يتواند در غيرخلوت نيز در برابر نامحرم ظاهر شود ا م .خواستگاران نامحرم ظاهر شود، منطق

پاورقي:هي حجاب، ص ]1[ 198مسأل

زدن با پا، یا زدن به پا؟بخش یازدهم: هي هي نور براي تفسير يا ترجمه اين بخش است 31شايد بتوان گفت كه دشوارترين بخش آي :سور

.ول یضربن بأرجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن

يتوان چنين بيان كرد هي لفظ به لفظ اين بخش از آيه را م : ترجم

هاند از زينتشان .و نزنند به پايشان تا معلوم شود آنچه كه پنهان كرد

:تفسير سنتي اين بخش از آيه به اين صورت است

هاند شنيده شود خلخال در پا معادل. (و پايشان را چنان بر زمين نكوبند تا صداي خلخالي كه به پا بستههايي هم مجهز باشد يتواند به زنگول ).النگو در دست است كه م

: اين تفسير به دليل زير بسيار نامعقول است و ارزش منطقي ضعيفي دارد

مطابق با اين تفسير، حتي اگر زن خلخال را زير لباس مخفي كرده باشد، باز هم نبايد صداي خلخال از .1يداند،. زير لباس شنيده شود به اين ترتيب با وجود اين كه فقه سنتي منظور قرآن از زينت را مواضع زينت م

يشود يگوييم كه منظور از پنهان كردن. در اين بخش از آيه دوباره بر خود زينت متمركز م از طرفي ميگوييم كه حتي اگر گوشواره مخفي گوشواره، پنهان كردن موضع گوشواره يعني گوش است؛ و از طرفي م

. باشد، زن نبايد كاري كند كه به صورت غيرمستقيم معلوم شود گوشواره به گوش دارد

هاي راه رفت كه صداي آن بلند نشود. 2 يتوان هم خلخال به پا داشت و هم به گون ل چگونه م آيا اگر. اصو منظور آيه اين بوده است، بهتر نيست بگويد كه زنان در كوچه خلخال نپوشند و آن را از پاي خود درآورند تا

هي خود را عوض كند، چه در راه رفتن آنها مشكلي پيش نيايد؟ در حالي كه زن هنگام خروج از خانه بايد جامدليلي وجود دارد كه در كوچه همچنان خلخال به پا داشته باشد؟

هاند تا صداي خلخال يرفت حتي تصور اينكه زنان مدينه قبل از نزول اين آيه و بعد از آن چگونه در كوچه راه ما تفسير اصطلح قرآني زينت. بلند شود يا نشود، طنزآميز است يدهد كه اساس اين ايرادات با قوت بيشتري نشان م

Page 39: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

زينت زن بخشي از بدن زن است، همچنان كه محاسن مرد. به سرمه و خضاب و النگو و خلخال نادرست استزنان .بخشي از بدن اوست

يتوان هي او باشد، عبارت قرآني مذكور را چگونه م اما اگر منظور از زينت زن چنانكه استنباط كرديم سينيدهيم ل متفاوت ارائه م :تفسير كرد تا با سينه سازگار شود؟ در اينجا دو تحليل كام

چنانكه در تفاسير سنتي رايج است كوبيدن پا به زمين باشد، چنينلیضربن بأرجلهناگر منظور از .1ههاي زن در زير لباس منجر شود يتواند به حركت سين هبندهاي امروزي. حركتي م يكي از دليل پوشيدن سين

هها به خصوص در هنگام دويدن و ورزش است هاي پوشيده باشد و. جلوگيري از حركت سين اگر زن لباس سادهها در هنگام حركات تند از پشت لباس معلوم است هبند استفاده نكرده باشد، حركت و تموج سين با اين. از سين

.حال چنين درخواستي از زن حرج است و اين تحليل چندان خردپسند نيست

ا از كجا معلوم است كه .2 ه به معني ضربه زدن و كوبيدن است؟ در همينلیضربناما اساس در اين آي خمار بر ضربه زدن باضرب خمار بر جيب به معني . آمده استولیضربن بخمرهن علی جیوبهنآيه عبارت

.است) مانند كشيدن كله بر گوش(سينه نيست، بلكه به معني كشيدن خمار بر سينه

بعضي از معاني اصطلحي ضرب بر. فعل ضرب در عربي مانند فعل زدن در فارسي معاني متعددي دارد به عنوان مثال ضرب الخيمه يعني چادر زدن، يا ضرب في. معاني اصطلحي زدن منطبق يا به آن نزديک است

.ضرب يا زدن در بسياري از اصطلحات به معني ضربه زدن نيست. يعني به آب زدنالماء

يتوان با قالب لیضربن بأرجلهنقالب عبارت هي وضو مقايسهوامسحوا برءوسكم و أرجلكم را م در آيهي پا«اگر ضرب را كوبيدن معني كنيم، عمل ضرب . كرد يشود، اما اگر ضرب را پوشاندن يا» به وسيل انجام م

يشود» بر روي پا«معني كنيم، عمل ضرب ) كشيدن لباس بر موضعي از بدن(كشيدن به» مسح پا. «انجام مهياگرچه عمل مسح . معني ريختن آب بر پا يا كشيدن دست خيس بر پا است دست يا آب انجام به وسيل

يشود ا به دست و آب اشاره نم ح مسح پا صريح يشود، اما در اصطل پا موضعي است كه عمل مسح بر روي. ميدهد يگيرد، نه موضعي كه عمل مسح را انجام م هي» ضرب پا«به همين ترتيب عبارت . آن انجام م در اين آي

يتواند به معني پوشاندن پا يا كشيدن جامه بر روي پا باشد، نه ضربه زدن با پا .خاص م

يگويد، بلكه برعكس از نكشيدن لباس بر روي پا سخن اما آيه از كشيدن لباس بر روي پا سخن نميكند هاند عنوان م يگويد و عجيبتر آنكه اين كار را براي جلوگيري از معلوم شدن زينتي كه زنان مخفي كرد .م

هي يشود اگر در آي هي نور دو فعل 31تمام اين عبارات بغرنج رمزگشايي م را به هملیضربن و لیضربنسور:وابسته بدانيم و تصور سنتي خود از شكل خمار را به كلي عوض كنيم

.ولیضربن بأرجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن... ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن

يتوان با اين نگاه توأم به دو بخش آيه و با توجه به استنباطي كه از زينت زنان ارائه شد، خمار را ميگيرد، و كشيدن آن يپوشاند و از طرف ديگر بر روي پا قرار م هاي تجسم كرد كه از يک طرف سينه را م جام

Page 40: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

يشود گمانند تصور كرد كه زنان دور. بر پا باعث معلوم شدن سينه م هاي لن يتوان آن را پارچ اين جامه كه مهاند، به لباس زير امروزي زنان هم نزديک يكرد هاند و از آن به عنوان لباس زير استفاده م يپيچيد هي خود م تن

يپوشاند با چنين پوششي حتي پس از. است و به صورت توأم مواضع شرمگاهي سينه و اندام تناسلي را ميتوان تفسير يتواند به شكل عبا باشد، بخش باليي سينه پيداست كه آن را م ما ظهرپوشيدن لباس رو كه م

. دانستمنها

هي عبارت . اين تعبير از خمار از تعبير سنتي معقولتر است ولیضربن بخمرهن علیهنگامي كه در ترجمهايمجیوبهن ههاي روسري را روي سينه بكشد، سينه را فرع و سر را اصل گرفت يگوييم زن بايد گوش اين در. م

هي اول بايد پوششي براي اين مواضع باشد .حالي است كه پوشش مواضع شرمگاهي اصل است و خمار در درج

»متون آسمانی«امضاي احكام عرفی در بخش دوازدهم: يكنيم يرود، در سلمت عقلي او شک م اين در. اگر امروزه انسان بالغي را در خيابان ببينيم كه با پاي برهنه راه م

ل كفش از مصنوعات. است» طبيعي«حالي است كه بشر به صورت طبيعي كفش به پا ندارد و رفتار فرد مذكور كاميآفريند اگر كسي كفش نپوشد در برابر آفريدگار خود مرتكب گناه نشده. انساني است و خدا انسان را بدون كفش م

هي متمدن امروزي مرتكب رفتاري نامتعارف شده است .است، اما در جامع

Page 41: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

يكنند هي. امروزه بسياري از مردم براي خوردن غذا از ابزارهايي چون قاشق و چنگال استفاده م اين عرف در جامعيگردد و بشر به صورت طبيعي اين ابزارها را در اختيار نداشته است با وجود مصنوعي بودن اين. ما به زمان دوري بر نم

.امروزه خوردن بعضي از غذاها با دست به رفتاري نامتعارف و تا حدودي غيرمؤدبانه تبديل شده است رفتار،

مهمترين دليل استفاده از مصنوعاتي چون كفش و قاشق براي انجام دادن اموري طبيعي چون راه رفتن و غذا ردهاي ابزاري، گاه استفاده از اين وسايل مصنوعي به ادبي اجتماعيباما در كنار اين كار. خوردن، تسهيل در كارهاست

يشود هاي از رفتارهاي غيرطبيعي انسان بر شكل طبيعي آن چندان. تبديل م توضيح اين آداب اجتماعي و برتري پاريخواهد هرچه بيشتر زندگي خود را از زندگي ساير حيوانات متمايز كند. ساده نيست بدون استفاده از. شايد بشر م

يشود هايم، زندگي ما به زندگي حيواني نزديک م اگر. وسايل و ابزارهايي كه ما در طول تاريخ به دست خود ساخت بخواهيم بدون استفاده از هيچ ابزاري هندوانه بخوريم، ناچاريم كه هندوانه را به زمين بكوبيم و در خوردن آن كم و

.بيش مانند ساير حيوانات عمل كنيم

يپوشيم زيستگاه طبيعي بشر. مهمترين دليل پوشيدن لباس سازگاري با محيط است. ما به دليل مختلفي لباس م او با پوست حيوانات مناطق سرد. اما بشر موجودي ابزارساز است. مناطق گرم است و در مناطق سرد از سرما خواهد مرد

يسازد تا بتواند در محيطي خارج از زيستگاه طبيعي خود زندگي كند يتوانيم. براي خود لباس م ما بدون لباس حتي نم گاهي نيز لباس در برابر آفتاب و بادهاي سوزان بيابان از انسان. سرماي زمستاني مناطق معتدل را نيز تحمل كنيم

يكند يكند، در تمام جوامع متمدن به ادبي اجتماعي. محافظت م اما پوشيدن لباس علوه بر اينكه راحتي ما را تأمين م.تبديل شده است

فرض كنيد كسي نخ نريسد، پارچه نبافد، لباس ندوزد و هيچيک از كارهاي غيرطبيعي را كه بشر در طول تاريخه است انجام ندهد .در اين صورت لباسي براي پوشيدن وجود نخواهد داشت و مردم ناچارند برهنه زندگي كنند. آموخت

لباس بشر زماني به. شايد بگوييم كه مردم از برگ درختان و پوست حيوانات براي پوشش خود استفاده خواهند كرد برگ درختان و پوست حيوانات در شكل طبيعي آن براي. همين شكل بوده است، اما اين لباس نيز غير طبيعي است

. پوشش بدن انسان آفريده نشده است

يآفريند ل برهنه م لباس از مصنوعاتي است كه بشر متمدن اختراع كرده است و شارع قرآن. خالق انسان او را كام برهنگي انسان از نظر فلسفي گناهي در برابر آفريدگار انسان نيست، بلكه يک. نيز اين عرف انساني را امضا كرده است

هي اجتماعي است . عمل ناشايست

يكردند» باغ عدن«بنا به تورات، آدم و حوا در هي ]1.[برهنه بودند و احساس خجالت نم آن دو پس از خوردن ميو خدا لباسي از. ممنوع، نيک و بد را تشخيص دادند و از برهنگي خود آگاه شدند و با برگهاي درخت خود را پوشاندند

.پوست حيوانات به آنان داد و آنها را از باغ بيرون راند

هاي از تاريخ تكامل انساني دانست يتوان فشرد دانشمندان خاستگاه طبيعي انسان را جنگلهاي. اين آيات تورات را ميدانند يكنند. مناطق گرم م ل برهنه زندگي م همين انسانها به تدريج در. حتي امروزه در اين جنگلها انسانهايي كام

هاند هاند و نيک و بد زندگي اجتماعي امروز را آموخت يكي از مهمترين آداب. طول تاريخ از زندگي جنگلي خارج شد

Page 42: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

.اجتماعي پوشيدن لباس است

يتوانيم به شكل كامل به زندگي طبيعي جنگلي برگرديم هي متمدن ما نم به عنوان مثال در زندگي. در جامعل طبيعي را. به مكان و تشكيلت خاصي نياز نداريم» قضاي حاجت«جنگلي براي يتوانيم اين رفتار كام اما در شهر نم

يكنيم هاي عملي كنيم و گاهي فشار ناشي از آن را تا رسيدن به مكان مناسب تحمل م به همين ترتيب. در هر نقطهي متمدن بروز چنين رفتاري نابهنجار است .برهنگي كامل انسان اگرچه طبيعي است، اما در جامع

به عنوان. بعضي از احكام متون مقدس، بازتاب آداب اجتماعي و قراردادهاي انساني براي ايجاد نظم در جامعه استهها اجازه بگيريد يگويد كه هنگام ورود به خان اجازه گرفتن براي ورود به حريم خصوصي ديگران يكي از. مثال قرآن م

يشود اما اگر بشر در. آداب مهم اجتماعي است كه بدون رعايت آن زندگي ما دچار مشكل و بلكه غير قابل تحمل ميكند ل موضوعيت پيدا نم هاي هم نداشته باشند، رعايت چنين ادبي اص . جنگل زندگي كند و خان

يتوان نشان داد كه بعضي از احكام متون مقدس بنا به ضرورت وضع شده است، نه بنا به فطرت هاي از. حتي م نمونا گوشتخوار نيست. اين احكام، تجويز خوردن گوشت است يتوان نشان داد كه انسان فطرت .به دليل متعدد عقلي م

جويدن و. انسان در زندگي طبيعي جنگلي، نه پايي براي دويدن به دنبال شكار دارد، نه چنگال و دنداني براي دريدنعآور است يكنند، براي انسان دشوار و تهو ما بنا به. بلعيدن گوشت حيوانات به شكل خام، آن گونه كه درندگان عمل م

يخوريم، نه بنا به طبيعت . ضرورت گوشت م

در زيستگاه طبيعي. يكي از دليل مهم رو آوردن انسان به گوشتخواري، خروج انسان از زيستگاه طبيعي اوست اما بشر هزاران سال پيش از. انسان، مانند زيستگاه طبيعي هر جاندار ديگر، مواد غذايي طبيعي در دسترس اوست

بشر امروزه در مناطقي از زمين ساكن شده است كه جز. زيستگاه طبيعي خود خارج و در تمام زمين پراكنده شده استيتواند به حيات خود ادامه دهد ت. با دخل و تصرف در طبيعت نم يتواند در بيابان خار بخورد، اما بنا به ضرور بشر نم

يكند يكند و پس از پختن از آن استفاده م هپاره م يكشد و پار .زندگي در بيابان و به كمک ابزارهاي مصنوعي شتر را م به همين ترتيب در بسياري از خشكيها و آبهاي زمين علوفه براي چارپايان و دانه براي پرندگان و غذا براي ماهيان وجود

بشر در اين مناطق به. داشته است، اما غذاي مناسب و كافي به مفهوم طبيعي آن براي انسان وجود نداشته است.گوشت پخته غذايي مصنوعي است. روي آورده است» غذاهاي مصنوعي«

ل آگاه است چگونه اعمال يآيد كه خدايي كه انسان را آفريده است و به فطرت و طبيعت او كام اين پرسش پيش ميكند؟ پاسخ اين است كه بر خلف تفكر سنتي، نزول وحي الهي بر انسان از طريق تعقل غيرطبيعي انسان را تجويز مهي حيواني صورت يگيرد، همچنان كه نزول وحي الهي بر زنبور عسل به شكلي ديگر و از طريق غريز انساني صورت م

يگيرد هي حيواني هر دو موهبتي الهي و منبع الهام به انسان و حيوان هستند ]۲[.م شرع همان را. تعقل انساني و غريزيكند يكند كه شرع حكم م يكند و عقل همان را حكم م يكند كه عقل حكم م اينكه بعضي از احكام شرعي. حكم م

يكنيم يرسد، به اين دليل است كه متن مقدس را نادرست يا نابجا تفسير م گاهي. نامعقول است يا نامعقول به نظر ما نادرست است، اما گاهي تفسير درست است و مشكل اين است كه مفسر يتوان نشان داد كه تفسير متن منطق م

يكوشد شكلي از يک حكم خاص را كه در زمان و مكان ديگري معقول بوده است، به زمان و مكان ديگري منتقل كند .م در بسياري از احكام متون. اين خود مصداق ديگري از تحريف كلمات از مواضع آنهاست، چون هر سخني جايي دارد

Page 43: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

هي حكم همچنان برقرار است، اما شكل حكم بايد متناسب با زمان و مكان و بر يتوان نشان داد كه فلسف مقدس م.اساس معيارهاي عقلي تغيير كند

البته به اين نكته نيز بايد توجه. پوشيدن لباس عملي طبيعي و فطري نيست، بلكه ضرورتي عرفي و اجتماعي است. بدن را در طول عمر خود كوتاه نكند، شرمگاه او پوششي طبيعي دارد» زائد«كرد كه اگر انسان جنگلي موهاي

هي پوشيدن لباس در جامعه و در برابر محارم و غيرمحارم به عرف بستگي دارد بسياري از آنچه در متون. نحوهاي است كه متن در آن نازل شده است متون مقدس عرف معقول را امضا و عرف. مقدس منعكس شده است عرف جامع

يكنند، اما معقول بودن يا نبودن بعضي از احكام عرفي نسبي است بنا به قرآن مملوكان زن جزو محارم. نامعقول را رد ميتواند ساير هي ناف تا زانو م يشوند و چنانكه اشاره شد يک فتواي فقهي اين است كه زن جز محدود او محسوب م

ا خويشاوندي سببي يا نسبي با زن. را در برابر محارم برهنه كندخود بخشهاي بدن اين در حالي است كه مملوكان لزوم حتي بسياري از زنان غيرمسلمان يا زناني كه به حجاب اعتقادي ندارند، حاضر نيستند كه جز در برابر شوهر تا. ندارند

بسياري از. در جامعه وجود دارد كه پزشک محرم است» فتواي عرفي«از طرف ديگر امروزه يک . اين ميزان برهنه شونديدهند، تمام بدن» حجاب اسلمي«زنان مسلمان كه يكنند حاضرند بنا به ضرورتي كه خود تشخيص م را نيز رعايت م

هي مرد بيگانه قرار دهند ههاي ايراني به خصوص در مناطق روستايي، مادر و. خود را در معرض معاين در بعضي از خانواديكنند از آن سو بسياري از زنان عشاير پوشش سر را. دختران خانواده حتي در برابر پسران خانواده نيز روسري به سر م

يكنند يكند رعايت نم .آن گونه كه فقه سنتي حكم م

پاورقي:هي 2تورات، كتاب تكوين، باب ]1[ 25، آي

هي ي سوره ]2[ 68نحل، آي

Page 44: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

قل للمؤمناتبخش سیزدهم: :دهدي مدني ممتحنه از امتحان ايمان زنان مهاجر خبر ميآيات آخر سوره

خدا به ايمان آنها. اي كساني كه ايمان آورديد، چون زنان مؤمن مهاجر نزدتان آمدند آنها را امتحان كنيد نه اينان بر آنان حللند، نه آنان بر. آنها را مؤمن يافتيد، نزد كافران برنگردانيد اگرپس . آگاهتر است

)10ممتحنه ... (و گناهي بر شما نيست اگر پس از دادن مزدشان با آنها ازدواج كنيد . اينان

:كردندزنان مهاجر پس از اثبات ايمان با پيامبر بيعت مي

اي پيامبر، چون زنان مؤمن نزدت آمدند تا با تو بيعت كنند كه چيزي را با خدا شريک نكنند و دزدي اند، نياورند و درنكنند و زنا نكنند و فرزندان خود را نكشند و بهتاني را كه بين دست و پاي خود بسته

خدا آمرزنده و مهربان. معروف از تو نافرماني نكنند، پس با آنها بيعت كن و از خدا برايشان آمرزش بخواه)12ممتحنه . (است

نظير. دهد كه صرف ادعاي ايمان براي پيوستن به پيامبر كافي نبودامتحان ايمان زنان مهاجر نشان مي گوينداعرابيان مي: كردند نيز به كار برده استاين رويكرد را قرآن نسبت به اعرابياني كه ادعاي ايمان مي

).14حجرات ... (ايمان آورديم، بگو ايمان نياورديد

:كردندي مؤمنان مراحل زير را طي ميبه اين ترتيب زنان مؤمن مهاجر براي پيوستن به جامعه

از خانواده جدايي . 1

هجرت. 2

امتحان ايمان . 3

پيامبر با بيعت. 4

ي خودپيوستند و به هجرت نيازي نداشتند، يا زناني كه با خانوادهبودند زناني كه در مدينه به جمع مؤمنان مي ترين شرايط را برايي ممتحنه منعكس شده است سختشدند، اما آنچه در سورهكردند و از آنها جدا نميمهاجرت مي

دهد كه اين زنان باي مؤمنان نشان ميطي كردن اين مراحل براي پذيرش در جامعه. كنديک زن مؤمن مهاجر بيان مي توجه به اين سوابق از آن رو مهم. شدندپذيرفتند و براي پيروي از او متعهد ميآگاهي و آزادي كامل دعوت پيامبر را مي

:است كه احكام پوشش زنان در قرآن خطاب به همين زنان مؤمن است

)31نور ( !به زنان مؤمن بگو: و قل للمؤمنات

اي پيامبر، به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمنان! يا أيها النبي، قل لزواجک و بناتک و نساء المؤمنين)59احزاب ( !بگو

طبيعي است كه زناني كه با اراده و انتخاب خود رهبري پيامبر را پذيرفته و با او بيعت كرده بودند، ملزم به پيروي. از دستورات پيامبر بودند

Page 45: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

ي زنان مستقل از اعتقادات آنها الزاميبراي همه» حجاب اسلمي«به مفهوم مدرن آن، » ي اسلميجامعه«در به» حجاب اسلمي«شود كه تعميم احكام گفته مي. اين خود تحريفي آشكار در احكام قرآني پوشش زنان است. است

توان احتمال داد كه در طول تاريخ و بنا به مصلحتبر اين اساس مي. است» ي اسلميجامعه«تمام زنان به مصلحت وقتي كه بنا به. جوامع و فرهنگهاي مختلف، در احكام پوشش زنان تغييرات و تحريفات ديگري نيز اعمال شده است

انگيزي چونرا تغيير داد، تغيير معني اصطلحات مبهم و مناقشه» قل للمؤمنات«توان عبارت روشن مصلحت مي.تري استزنان كار ساده» خمار«و » زينت«

زناني كه بدون حجاب شرعي در معابر و انظار عمومي ظاهر شوند به، »قانون مجازات اسلمي «638ي بنا به ماده مطابق اين قانون حتي زنان. هزار تا پانصد هزار ريال جزاي نقدي محكوم خواهند شد 50روز تا دوماه يا از 10حبس از

استثنائات(ي مدرن اسلمي مجرمندهستند، در جامعه» حجابيبي«ي نور مجاز به سوره 60ي اي كه طبق آيهقاعده ).همين مجموعه بررسي شده است 4 شماره بخش احكام پوشش زنان در

به پوشيدن آنچه_ اعم از مسلمان و غيرمسلمان و مؤمن و غيرمؤمن_ي زنان جامعه از ديدگاه سنتي، الزام همه از ديدگاه قرآني، حجاب اجباري. بودن آن جامعه است» اسلمي«هاي مهم شود، از نشانهخوانده مي» حجاب اسلمي«

ي فرهنگ سنتي بر احكام قرآن و استبداد فرهنگيهمگاني بيش از آنكه از اسلمي بودن جامعه حكايت كند، از غلبه.مسلط بر جامعه حكايت دارد

لباس مردگانبخش چهاردهم: .ده استكر استفاده ي بدنبراي اشاره به شرمگاهها» سوآت«از اصطلح و همسرش در داستان خلقت آدم قرآن

هي سوء به معني بدي و زشتي است در پنجسوآت اصطلح . سوآت بر وزن عورات جمع سوأت بر وزن عورت و از ريش:آيه آمده است

.شيطان آن دو را وسوسه كرد تا سوآتشان را كه از آنها پنهان شده بود، آشكار كند: 20اعراف

پس آن دو را با فريب فرود آورد، وچون از درخت چشيدند سوآتشان بر آنها آشكار شسسد، و: 22اعراف .به پوشاندن خود پرداختند برگ باغ با

يآرايد، و: 26اعراف يپوشاند و شما را م اي فرزندان آدم، بر شما لباسي فرستاديم كه سوآت شما را م.لباس تقوا بهتر است

.اي فرزندان آدم، شيطان شما را نفريبسسد، چنسسانكه پسسدر و مادرتسسان را از بسساغ بيسسرون كسسرد: 27اعراف . تا سوآتشان را به آنان نشان دهدگرفتلباسشان را از آنان

.به پوشاندن خود پرداختند برگ باغ با آن خوردند و سوآتشان آشكار شد، و از: 121طه

تمام بدن انسان نيست، چرا كه» سوآت«دهد كه منظور از اينكه آدم و همسرش خود را با برگ پوشاندند نشان مي فقه سنتي«حتي اگر از منظر . با برگ درختان دشوار و نامعقول است) از جمله وجه و كفين(پوشاندن تمام بدن

Page 46: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

با اين حال. پوشاندن تمام بدن را براي همسر آدم ضروري بدانيم، اين كار براي خود آدم لزومي نداشته است» اسلميهي سوأت به شكل مفرد استفاده شده است و منطق آيه نشان مي هي ديگري در قرآن وجود دارد كه در آن كلم دهدآي

هي مائده آمده است كه هنگامي كه پسر آدم برادرش را كشت، خدا. كه منظور از اين كلمه تمام بدن است در سورت برادرش را در زمين دفن كند :كلغي را فرستاد تا به او بياموزد كه سوأ

كاويد تا به او نشان دهد كه چگونه سوأت برادرش رافرستاد كه زمين را مي پس كلغي را: 31مائده .پنهان كند

است كه در اينجا منظور آيه را تمام بدن آنتر ي سوأت در اين آيه به شرمگاه منطقي نيست و طبيعيترجمه :اين آيات منطق مشتركي را مشاهده كرد يتوان در مجموعهبا وجود اين اختلف ظاهري در كاربرد سوأت، مي. بگيريم

براي زندگان، سوأت بخشهاي شرمگاهي بدن آنهاست كه با پوششي از. سوأت اندامي است كه بايد آن را پنهان كرديشودبرگ هم مي علوه. توان پنهان كرد و براي مردگان، سوأت تمام بدن آنهاست كه به شكل كامل در خاک پنهان م

كفن نيز اي به نامبر پنهان كردن جسد در زير خاک، براي احترام بيشتر رسم است كه تمام بدن ميت را با پارچهيدهندمي لباس مردگان اعم از كفن، تابوت، و خاک، پوششي. پوشانند، يا در بعضي از فرهنگها با تابوت در قبر قرار م

.كندپنهان ميسراسري است كه تمام بدن را

شود، همين آيهتنها جايي از قرآن كه پنهان كردن تمام بدن اعم از وجه و كفين و ساير اندامها از آن استنباط مييكند، و براي. پنهان كردن تمام بدن ميت عملي معقول و معروف است. است اين پوشش براي زن و مرد مرده فرقي نم

.يكسان استنيز » غير قواعد«و » قواعد«گروههاي مختلف زنان اعم از

Page 47: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

همچنان كه پيشتر تأكيد شد، نه در اين مقاله نه در مقالت پيشين منظور اين نيست و نبوده است كه براي زندگان مواضع شرمگاهي لباس پنهان كردناست كه ما تنها براي واضح. تنها پوشاندن مواضع شرمگاهي بدن كافي است

:و اين موضوع در قرآن نيز بيان شده است پوشيمنمي

يكند و پوشاكي كه شما را از آسيبشما قرار داد كه براي شما پوشاكي: 81نحل را از گرما حفظ ميكند ). زره؟(حفظ م

براي حفظ بدن از گرما يا ضربات شمشير و نيز به دليل بسيار ديگر كه البته در زمانها و مكانهاي مختلف فرق توان از نظر دور داشت كه مواضعي از بدن كه قرآن ازاما اين نكته را نمي .تنها پوشاندن شرمگاهها كافي نيستكند، مي

سوآت، عورات، فروج،: آنها نام برده است و به نوعي بر پوشش آنها تأكيد كرده است همگي نواحي شرمگاهي هستند از ميان اين پنج اصطلح كنايي، زينت ابهام بيشتري دارد و در فقه سنتي با تكيه بر همين ابهام به. جيوب، و زينت

دهد تفسير فقه سنتي از اين وجود دارد كه نشان مي منطقي قرائنيبا اين حال . شودپوشاندن تمام بدن زن حكم مي وجه و كفين و اندامهايي از قبيل .و موضع زينت زنان به موضع جيوب آنان نزديک است نادرست استاصطلح مبهم

شود هيچيک مواضع شرمگاهي نيستند، قرآن نامي ازقدمين و ذراع و ساق و مو كه در فقه سنتي بر روي آن بحث مي. اين مواضع نبرده است و تصريحي بر ضرورت پوشش يا عدم پوشش آنها ندارد

ل متناسب با هر موقعيتي لباسي پوشيده مي لباس خواب، لباس كار، لباس خانه، لباس: شوددر جوامع مدرن معمو در قرآن نيز شكل و حدود لباس در. ي پوشش اين لباسها متفاوت استشكل و محدوده. رسمي، لباس ورزش و غيره

يكند لباس در برابر محارم و غير محارم، لباس زنان قاعده، لباس در هنگام: موقعيتهاي زماني و مكاني مختلف فرق مهي. ، لباس براي حفاظت از گرما و غيرهظهر و قبل از نماز صبح و بعد از نماز عشا به همين ترتيب شكل و محدود

. بر خلف مردگان، پوشاندن تمام بدن زندگان معقول نيست. پوشش مردگان نيز از پوشش زندگان متمايز است

زنان پیامبر و خضوع در قولبخش پانزدهم: :قرآن زنان پيامبر را از خضوع در سخن منع كرده است

اگر پرهيزكاريد در سخن خضوع. شما مانند هيچيک از زنان نيستيد! اي زنان پيامبر: 32احزاب .شايسته سخن بگوييد. كندميطمع نكنيد، چرا كه كسي كه دلش بيمار است

با اين حال در اينجا نشان. ي جامعتر حيا و عفاف مرتبط استاين آيه به بحث پوشش ارتباط ندارد، اما به مقولهيدهيم كه درستي تفسير فقه سنتي از اين آيه نيز جاي تأمل دارد .م

هي . داردخضوع در زبان عربي معنايي اصطلحي هي خضع، اصطلح » لسان العرب«لغتنام »خضوع مرد«ذيل ريش:را چنين معني كرده است

.)سخنش را براي زن نرم كرد: مرد خضوع كرد(ألن كلمه للمرأة : خضع الرجل

خضوع«لسان العرب . تا آن را به لحن زنانه نسبت دهيم خضوع در سخن مخصوص زنان نيستبر خلف تصور ما

Page 48: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

همچنين. شودمي» طمع زن و مرد به يكديگر«را تبادل سخنان نرمي دانسته است كه باعث » زن و مرد براي يكديگر:لسان العرب نقل كرده است كه

.مرد نبايد براي غير از زنش خضوع كند: نهي أن يخضع رجل لغير امرأته

يكند به علوه. عدم اختصاص خضوع به زنان، ارتباط اين اصطلح با لحن و نازكي صداي زنان را با ترديد جدي مواجه ميخواهد كه شايسته سخن بگويند شايسته سخن گفتن مخصوص. قلن قول معروفا: قرآن در انتهاي آيه از زنان پيامبر م

يخواهد كه شايسته سخن بگويند . قولوا قول معروفا: زنان نيست و قرآن بارها از مردان نيز م

يگيرندنكته خواهيم بر اينكهما در اينجا نمي. ي مهم ديگر اين است كه زنان پيامبر در گروه زنان شوهردار جاي ميشوهر در شمول آيه خطاب به زنان پيامبر نازل شده است تأكيد كنيم، اما دست كم بايد بين زنان شوهردار و زنان ب

يتواند. اين آيه تفاوت قائل شويم يشوهر در خواستگاري م يكند كه زن ب چنانكه پيشتر بيان شد، فقه سنتي حكم م مند باشد، به طور طبيعي در صدد استاگر زني به خواستگار علقه. مطلق زيباييهاي خود را به مرد نامحرم عرضه كند

اينكه از زن مجرد بخواهيم سخني نگويد كه موجب طمع». طمع كند«كاري كند يا سخني بگويد كه خواستگار در او هي شرايط نادرست است هي زنان در هم .خواستگار در او شود نامعقول است، از اين رو تعميم اين حكم قرآن به هم

هاي مانند خضوع در قول مي باشد، يا در» دوستت دارم«تواند در شكل لطيف آن به معني بيان عبارات عاشقان اين. كه شايسته نيست زن و شوهر جز در هنگام خلوت با يكديگر به زبان آورندباشد شكل غليظ آن به معني سخناني

براي زني كه شوهر دارد، خضوع در قول در برابر. تعبير از خضوع ربطي به جنسيت ندارد و براي مرد و زن يكسان است. مردي غير از شوهرش حتي به مفهوم لطيف آن مذموم و ناشايسته است، چه رسد به شكل غليظ آن

هي آن تذكرات متعددي داده است اين تذكرات اگرچه خطاب به. قرآن البته به لحن سخن نيز توجه دارد و دربار قرآن نصيحت لقمان به .مردان بيان شده است و از افعال مذكر استفاده شده است، اما به زنان نيز قابل تعميم است

يكند كه صدايش را پايين بياورد، و اينكه زشتترين صداها صداي خر است قرآن به). 19لقمان (پسرش را بازگو ميدهد كه صدايشان را از صداي پيامبر بالتر نبرند و پيامبر را از پشت 1حجرات (ها صدا نزنند خانهمؤمنان نيز فرمان م

ل معقول است). 3تا يشود كه كام يادبانه ديده م هاي از. در تمام اين آيات پرهيز از صداي زشت و لحن ب اما در هيچ آي.قرآن اين حكم نامعقول وجود ندارد كه صداي زيبا بايد پنهان شود

با همان طرز فكري كه به پنهان كردن زيبايي .ي زنان مشابه است»سيما«و » صدا«رويكرد متدينان سنتي به يكنيم، به پنهان كردن زيبايي صداي آنان نيز حكم خواهيم كرد اما اگر منظور اصلي از پوشيدن. سيماي زنان حكم م

.لباس را پنهان كردن زشتيهاي بدن بدانيم، منظور قرآن در پنهان كردن زشتيهاي سخن را نيز درک خواهيم كرديدهد كه زيبايي اعجاب پيامبر از زيبايي زنانتصريح قرآن به يشود، نشان م ل در تحليلهاي سنتي سانسور م كه معمو

به همين ترتيب شواهدي قابل. زنان بر پيامبر آشكار بوده است و خوش آمدن مرد از ديدن زيبايي زنان حرام نبوده استيدهد كه نهي زنان از خضوع در قول، نهي از بيان سخنان ناشايسته است نه نهي از آشكار كردن صداي تأمل نشان م

.صداي منكر به تعبير قرآن صداي خر است، نه صداي زن. خوش

پوشيم كه زشتيهايما لباس مي. توان دليل معقول بسياري ذكر كردهمچنان كه ذكر شد براي پوشيدن لباس مي

Page 49: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

بدن خود را بپوشانيم؛ خود را از سرما و گرما حفظ كنيم؛ به زيبايي و وقار خود بيفزاييم؛ از آن براي تمايز گروههاي تمام اين. استفاده كنيم؛ و بسياري از كاربردهاي ديگر) مانند تمايز لباس روحانيان يا لباس نظاميان(مختلف اجتماعي

يتوان با همين دليل معقولمعقول و قابل توضيح است و مجموعه كاربردها ي احكام لباس و پوشش در قرآن را م به همين ترتيب پنهان كردن. اما اينكه لباس بپوشيم كه زيبايي خود را پنهان كنيم توضيح معقولي ندارد. تفسير كرد

.صداي زيبا و قول زيبا نيز نامعقول و پرهيز از صداي زشت و قول ناشايسته نيز معقول است

و ارتباط آن با صداي زنان شبيه به بحث فقهي حول معني» خضوع در قول«بحث فقهي حول معني اصطلح قرآني حج(در قرآن حكم شده است كه از قول زور اجتناب كنيد . و ارتباط آن با موسيقي است» قول زور«اصطلح قرآني

.اي قابل قبول استكه ترجمه به سخن باطل يا سخن دروغ تعبير شده استها قول زور در بسياري از ترجمه). 30يكنندبعضي نيز كلمه يدانند و قول زور را همان سخن زور معني م سخن باطل يا سخن. ي زور در قرآن را فارسي م

اما در رويكرد تخصصي مبتني بر روايات، قول زور به موسيقي. دروغ با اصطلح فارسي سخن زور نامتجانس نيست توان گفت تفسير قول زور به موسيقي خوددرک ارتباط سخن زور با موسيقي آسان نيست و بلكه مي. شودتفسير مي

!مصداقي از حرف زور است

ي مطالب مربوط به زینت زنانخلصهبخش شانزدهم:

)1(يكنند. ههاي عربي «محاسن» را نيكوييها و زيباييها معني م در لغتنام

محاسن كتاب يعني خوبيها و فوايد كتاب.

اما «محاسن مردان» يک اصطلح است.

ممكن است گفته شود كه محاسن مردي مشكي است.

يا محاسن مردي دراز است.

يا مردي محاسن خود را تراشيده است.

يتوانيم حدس بزنيم كه منظور از اين اصطلح هها م حتي اگر معني اصطلح محاسن مرد را ندانيم، از منطق اين گزارل موي مرد يا ريش مرد است. احتما

يتوانيم محاسن مرد را به تمام نيكوييها و زيباييهاي مرد تعميم دهيم. و نم

.تاصطلح قرآني زينت زنان با اصطلح فارسي محاسن مردان قابل مقايسه اس

Page 50: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

)2(هي هي نور آي يدهد كه زينتشان را آشكار نكنند، مگر آنچه از آن پيداست. (سور )31قرآن به زنان مؤمن فرمان م

پنهان كردن زينت مهمترين فرمان قرآن براي پوشش زنان مؤمن است.

بنا به تفسير رايج، زينت زن تمام بدن زن است، و «آنچه از آن پيداست» صورت و دستهاست. بعضي هم معتقدنديپوشاند. هر يک از اين دو كه «آنچه از آن پيداست» لباسي سراسري است كه حتي صورت و دستهاي زن را هم م

تفسير پيرواني دارد.

يتوانند همزمان درست هي ابهام معني «زينت زنان» براي مفسران است. اين دو تفسير نم اختلف تفاسير نشانا يكي از اين دو تفسير درست است؟ باشند و دست كم يكي از اين دو غلط است. اما آيا لزوم

Page 51: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

)3(يتوانند زينت زن را ببينند: يبرد كه م قرآن گروهي از مردان را نام م

هي هي نور آي )31شوهر، پدر، پدرشوهر، پسر، برادر، برادرزاده، ... (سور

يتواند آن را ببيند. اما قرآن شوهر را از بقيه جدا نكرده است. پس زينت اگر زينت زن تمام بدن زن باشد، تنها شوهر ميتواند تمام بدن زن باشد، و تفسير رايج از زينت زن نادرست است. زن نم

Page 52: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

فقهي، زن بايد از ناف تا زانوي خود را از محارم غير از شوهر بپوشاند.استنباطيبنا به

تواند آن را ببيند،بخشي از بدن كه تنها شوهر مي

- از ناف تا زانو باشد يا بيشتر يا كمتر-

يتوانند يشود. چون بنا به قرآن، زينت زن را مرداني غير از شوهر نيز م ا از شمول اصطلح قرآني زينت زن خارج م منطقببينند.

)4(يدهد كه لباس كمتري داشته باشند، قرآن به گروهي از زنان به نام «قواعد» اجازه م

Page 53: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

هي هي نور آي )60اما آنها نيز نبايد زينت را آشكار كنند. (سور

كه در اينجا به آنايراداتي منطقي داردتفسير قواعد به پيرزنان . دانندمي «پيرزنان» را«قواعد» مفسران سنتي منظور از يپردازيم. اگر زني لباسهاي خود را كم كند، بخشهايي از بدن او آشكار خواهد شد. و اگر زينت همچنانيا پيرزني نم

يتواند تمامتوان نتيجه گرفت كهاز اينجا هم ميپنهان مانده باشد، بخشهاي آشكار جزو زينت نيستند. زينت زن نميتوان حدس زد كه زينت زن از اندامهاي پنهان اوست كه حتي با كاستن از لباس همچنان بايدو بدن زن باشد. م

پنهان باقي بماند.

زن موي خود را آراسته است، اما آن را نپوشانده است.پيراين

هي هي نور، اين 60مطابق تفسير سنتي از آي ل برهنه كند، اما نبايد آن را بيارايد.پير سور يتواند موي خود را كام زن م

هي زينتي را هم بايد باز كند. يعني پارچ

يتواند ريشه در تفسير نادرست زينت داشته باشد.نامعقول و نامفهوميچنين نتايج م

)5(يگويد: پيامبر زنان متعددي گرفت، تا آنگاه كه بنا به فرمان قرآن نكاح پيامبر محدود شد. قرآن به پيامبر م

از اين به بعد زنان بر تو حلل نيستند،

هي هي احزاب آي )52حتي اگر از زيبايي آنان خوشت آيد. (سور

Page 54: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

حسن استفاده كرده است. هي قرآن براي اشاره به زيبايي زنان از واژ

زيبايي زنان بر پيامبر آشكار بود، و خوشايند پيامبر از ديدن زيبايي زنان گناه نبود.

يشودو نگاه نديده لباساين آيه در تحليل سنتي احكام : گرفته م

)6(هي طبيعي مادري لباس را از روي آن كنار بزنند. اين اندام زنان اندامي شرمگاهي دارند كه ناچارند براي انجام وظيف

يافزايد. از هي او براي مرد م يشود و بر زيبايي زن و جاذب پيش از بلوغ زن وجود ندارد، و پس از بلوغ به بدن زن افزوده ميافزايد. يشود و بر زيبايي آن م اين رو به مفهوم لغوي زينت نزديک است. زينت چيزي است كه به چيزي ديگر افزوده م

زن را درزن لزم نيست اين اندام را از محارم پنهان كند. شوهر، پدر، پدرشوهر، پسر، برادر، برادرزاده، ... ممكن است ناچار به شيردهي به كودک شود. و كسيزن. در خارج از خانه نيز ممكن است خانه در حال شيردهي به كودک ببينند

غير از محارم نيز «آنچه از آن پيداست» را ببيند.

Page 55: حجاب و تحریف کلمات از مواضع آنها

باشد كه حكمي معقول است،پنهان كردن موضعي شرمگاهي از بدن زن ه معني بتواند ميپنهان كردن زينت زن . كه حكمي نامعقول استنه پنهان كردن زيبايي زن

http://www.touheed.com