یزاسکاپshahraraonline.ir/shahrara/news/neighborhoods/598317620e.pdf2 69 هرامش 1392...
TRANSCRIPT
منطقه3 شمــاره 69 / 10 شهریور 92نشریه محلی مردم مشهد
طبرسي‌شماليدروي،سيس‌آباد‌بالل،بهمن‌خواجه‌ربيعراه‌آهن،هاشمي‌نژاد‌رسالت،گاز،فاطميه،محدوده‌جمعيتی‌قرقی
Shahrara.com
Shahraraonline.com
Photoshahr.ir
caferesane.ir
Sms:30007289
این خاندان ریشه ای 100ساله در رسالت 55/9 دارنـــد
کوچه مشهدی ها
صفحه 2
صفحه4و5
عملیات ارتقای امنیت اجتماعی در محله دروی
پاکسازی
2
شماره 69 10 شهریور 1392 یکشنبه 3پاک‌سازی‌در‌دروی
عملیات ارتقای امنیت اجتماعی ازسوی پلیس این بار به محله دروی رسید. به گزارش شهرآرامحله، روز سه شنبه، پنجم شــهریور، پلیس مرکز مبارزه با مواد مخدر مشهد، عملیات برخورد با خرده فروشــان مواد مخدر و مراکز تجمع و پاتوق معتادان را در محله دروی انجام داد. به دنبال اعتراضات مردمی از حضور موادفروشان و معتادان در محدوده کال دروی و درخواست شورای اجتماعی این محله، ظهر سه شنبه پلیس
در عملیاتی به پاک سازی محدوده یادشده از خالفکاران پرداخت. در این عملیات، شــماری از معتادان و خرده فروشان دســتگیر و به مراجع مربوط تحویل داده شدند؛ همراه آن ها مقداری مواد مخدر و ابزار اســتعمال آن نیز کشف شــد. گزارش تصویری این عملیات را در صفحه8 همین شماره
شهرآرامحله ببینید.
تا‌باشد‌از‌این‌اتفاق‌ها!
تا‌باشد‌از‌این‌اتفاق‌ها!
فرمند- وقتی مطلبی از یک نشریه سبب خیر می شود، به جز کسانی که این خیر به آن ها رسیده و شاید حتی بیشتر از آن ها، دست اندرکاران آن نشریه اند که احساس خوشحالی و حتی غرور می کنند؛ دست کم درباره هفته نامه شهرآرامحله منطقه3 که این گونه است! باخبر شدیم که مطلبی با عنوان »بابا نان داد« که به دنبال زادروز بابرکت امیرالمومنین علی)ع( و روز پدر در شماره55 چاپ شد، اتفاقات خوبی را در پی داشته است. در آن گزارش از پدران زحمت کشی از محله بالل یاد شــده بود که شرافت و روزی حالل، دو ویژگی جدانشدنی زندگی شان بود. و حاال برخی مشتری های مرحوم عموژیانی یکی از آن پدران که با ژیانش برای محله های بدون مغازه لباس می برد و می فروخت، با خواندن آن گزارش به سراغ خانواده عمو رفته اند. دلیلش هم این بوده که بدهی خود را که تا پیش از آن مجال پرداختش را نداشته اند
یا فراموش کرده بودند، ادا کنند.از طرفی، چندتن از مردم محله هایی که زمانی صدای مرادنمکی را در کوچه هایشان می شنیده اند اما مدت ها از او خبر نداشتند، مطلب »بابا نان داد« را خواندند و خوشحال شدند
از اینکه می دیدند عمومراد تندرست و قبراق است؛ بنابراین کاری که می ماند این بود که به خانه او سر بزنند و با پیرمرد دوست داشتنی دیداری تازه کنند!
مجتمع فرهنگی هنری امام خمینی)ره( با چهار اثر در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان ضامن آهو حضور خواهد داشت. به گزارش شــهرآرامحله، نمایش های »گام بلند لک لک« به نویســندگی رئوف دشــتی و کارگردانی جواد رحیم زاده و »قصه سارا و نذر پدربزرگ« به نویســندگی و کارگردانی مهدی سیم ریز، در بخش کودک و نوجوان جشنواره ضامن آهو پذیرفته شده اند. همچنین نمایش های »دو تیر و یک نشان« به نویسندگی و کارگردانی سیدوحید حمیدزاده و »بهشت دور است یا نزدیک« به نویسندگی داود فتحعلی بیگی و کارگردانی نسیم یاقوتی، در بخش عروسکی این جشنواره حاضر خواهند شــد.باوجود کاهش تعداد آثار رقابتی جشنواره ضامن آهو از 12 اثر به 10 اثر، همچنین مشارکت فعال کانون ها و نهادهای تئاتری کشور در ارسال آثار به جشنواره، مجتمع امام خمینی)ره( برای نخستین بار، به تنهایی 40درصد آثار حاضر
در جشنواره را به خود اختصاص داده است.گفتنی است از خراسان رضوی فقط آثار تولیدی مجتمع امام خمینی)ره( جواز حضور در جشنواره را کسب کرده اند. این نمایش ها پاییز92، در قالب دومین فستیوال تئاتر کودک و نوجوان آهوانه مشهد، اجرای عمومی خواهند داشت. یادآوری می شود که جشنواره تئاتر کودک و نوجوان ضامن آهو، از 20 تا 23شهریور در بندرعباس برگزار خواهدشد.
حضور‌مجتمع‌فرهنگی‌هنری‌منطقه‌ما‌در‌جشنواره‌تئاتر‌کودک‌و‌نوجوان‌رضوی
اميرخانی- 39 تابلو از آثار سیدرضا صفوی و زهرا تندکار در زمینه تذهیب، گل و مرغ، تشعیر و خط نقاشی در نمایشگاه »شرح خلوت« در نگارخانه نادری به نمایش درآمد. به گزارش شهرآرامحله، تندکار که فعالیتش در زمینه تذهیب با هنرآموزی از سیدرضا صفوی آغاز شده، حاال در کنار استادش آثار هنری شان را به نمایش گذاشته اند. او که سابقه همکاری با مرکز آفرینش و پژوهش هنرهای سنتی در خانه ملک و آستان قدس رضوی را در کارنامه اش دارد، در گفتگو با خبرنگار ما، تابلوهای خط نقاشی ارائه شده در نمایشگاه را این گونه توصیف کرد: خط نقاشی هایی که به نمایش درآمده، نتیجه بیش از دو دهه تدریس سیدرضا صفوی در زمینه خطاطی است. در گذشته خطاطان با ترکیب رنگ ها، سعی در تنوع بخشیدن به خط خود داشتند؛ اما خط نقاشی های این نمایشگاه از لحاظ تکنیکی منحصربه فردند. در این سبک، عناصر قدیمی در هنر ایرانی اسالمی، به گونه ای نو با یکدیگر ادغام شده اند. وقتی خطاطی با ترمه، خاتم، نگین کاری، نقره های
قدیمی و پارچه های زربافت ترکیب شود، عالوه بر اینکه کاری مدرن را می بینید، می توانید از تماشای هنر ناب ایرانی لذت ببرید.این هنرمند که پیش از این هم چند نمایشگاه در داخل و خارج کشور برگزار کرده بود، از حضور در نگارخانه نادری ابراز رضایت کرد و افزود: استقبال خوب مخاطبان نشان از عالقه آن ها به هنرهای سنتی دارد. این آثار برای نخستین بار برای عالقه مندان به نمایش درآمده اند. پیش از این، تعدادی از این تابلوها، در مسابقات کشوری نظیر دوساالنه نگارگری ایران و جشنواره بین المللی امام رضا)ع( برگزیده شده بودند.گفتنی است نمایشگاه »شرح خلوت« تا دهم شهریور برپا خواهدبود. نگارخانه نادری هر روز از ساعت 8صبح تا 10شب خدمات
ارائه می دهد و فرصت خوبی است تا جوانان هنردوست منطقه ما لحظات خود را با تماشای آثار هنرمندان سپری کنند.
»شرح‌خلوت«در‌منطقه‌ما
برخی مشتری های مرحوم عموژیانی با خواندن آن گزارش به سراغ خانواده عمو رفته اند تا بدهی خود را ادا کنند. چندتن هم به مرادنمکی سرزده اند تا با
پیرمرد دوست داشتنی دیداری تازه کنند
Email: mahalle 3 @shahrara.com شماره‌‌پيامک: 30007289 شماره‌تماس: 8 - 7231405
شماره 69 10 شهریور 1392 3یکشنبه
توضیحات آغازین، حکایت از اختیارات و قدرت بیشتر نماینده در انجام و پیگیری امور محله داشت، ولی وقتی وارد شورا شدم، دیدم حتی در بحث ارائه پیشنهاد هم
مسئوالن شورا نظر می دهند
نخستین‌شورای‌اجتماعی‌ناحیه4فعال‌می‌شودنشست رسمی شورای اجتماعی محله مهرگان برگزار می شود.
به گزارش شــهرآرامحله، این نخستین نشست رسمی شورای مهرگان است که در روزهای آینده تشکیل خواهد شد. شورای یادشده نیز نخستین شورای اجتماعی ناحیه4 شهرداری منطقه3 به شمار می رود و با برگزاری نشست یادشده، به صورت رسمی فعالیت خود را آغاز
خواهد کرد. گفتنی اســت پیش از این، جلسه ای برای معارفه اعضای شــورای اجتماعی محله مهرگان
برگزار شده بود.
مصطفي محمداحمدزاده، نماینده فرهیختگان شورای
اجتماعی محله خواجه ربیع است. او
سال64 در مشهد به دنیا آمده و
حدود هفت سالی می شود که
در این محله سکونت دارد. این عضو شورا کارشناس شیمی است، همچنین
دانشجوی کارشناسی مهندسی مکانیک. گفتگوی شهرآرامحله با احمدزاده به این
دلیل صورت گرفته که خوانندگان ما با فعال ترین عضو شوراهای ناحیه3 در سال
گذشته بنا به انتخاب دبیر وقت شوراهای ناحیه، آشنا شوند.
چطور‌شد‌عضو‌شورا‌شدید؟ ?پیــش از آن در فعالیت هــای فرهنگی و اجتماعی مسجدالرسول)ص( مشارکت داشــتم، از طرفی کارشــناس فرهنگــی اداره ناحیــه3 هــم مــرا می شناخت؛ این بود که به من عضویت در شورای اجتماعی محلــه را پیشــنهاد داد. مــن هم این پیشــنهاد را فرصتی دیدم که فعالیت های یادشده
را در سطحی گسترده تر انجام دهم و پذیرفتم.
آیا‌شورا‌همان‌چيزی‌است‌که‌در‌ابتدا ?تصور‌می‌کردید؟
توضیحاتــی که در آغاز به من داده شــد، حکایت از اختیارات و قدرت بیشــتر نماینــده در انجام و پیگیری امور محله داشــت، ولی وقتی وارد شورا شــدم، دیدم حتی در بحــث ارائه پیشــنهاد هم مسئوالن شورا نظر می دهند که چه مسائلی مطرح شود. البته شاید دلیل آن، آشنانبودن اعضا با شورا در آغاز امر بوده است، چون امسال فضا بازتر شده و مسائل بیشتری از سوی نمایندگان مطرح می شود؛ هرچند باز هم برای طرح مباحث جهت دهی وجود دارد. سه چهار ماهی هم هست که دوباره در اجرای مصوبات کم کاری می شود و آن پیشرفتی که اواخر
دیده می شد، به روندی نزولی تبدیل شده است!
ویژگی‌خــاص‌شــورای‌خواجه‌ربيع ?چيست؟
هنــوز جا بــرای کار زیاد دارد اما پیشــرفت هایی هم بوده که آنچه من آن را شــاخص دیدم، ارتباط با مــردم به ویــژه ازســوی نمایندگان کســبه و
امامان جماعت و در درجه بعد، نماینده تشکل های مردمی است.
به‌نظر‌شــما‌چرا‌با‌اینکه‌شورا‌پسوند ?»اجتماعی«را‌به‌دنبــال‌عنوان‌خود‌دارد‌و
طبيعتا‌باید‌مباحث‌اجتماعی‌و‌فرهنگی‌در‌نشست‌ها‌مطرح‌شــود،مسائل‌عمرانی‌نيز
بيان‌می‌شود؟بحث فرهنگ باید در همه مســائل مطرح باشــد و مباحث عمرانی هم از آن جدا نیســت؛ برای مثال اگر تقاطع غیرهمسطح امام حسین)ع( راه اندازی می شود، باید فرهنگ ســازی هم صورت بگیرد تا برخالف وضعیــت کنونی مردم از مســیر باال هم اســتفاده کنند. همچنین کارهــای عمرانی باعث آســایش و راحتی مردم می شــود و این در بحث
فرهنگ نیز موثر است.
آیا‌تصویب‌پيشــنهاد‌نمایندگان‌در ?نشست‌شورا‌به‌معنای‌اجرای‌آن‌هم‌هست؟ خیــر، مشــکالت زیادی تــا اجرای یــک مصوبه
وجود دارد و همه مصوبات اجرا نمی شود.
و‌راه‌حل‌پيشــنهادی‌شــما‌برای‌اجرای ?مصوبات؟
اینکــه اختیــارات نماینــدگان مردم در شــورا بیشتر شــود و آن ها خود بتوانند مصوبات را اجرا کنند، یا اینکه همان طور که دولت، مصوبات مجلس را اجرا می کند، چنین بخشــی را هم برای شورای اجتماعی محله درنظر بگیرنــد و نماینده ها نیز بر
کار این بخش نظارت کنند.
از‌ميان‌مصوبات‌شورای‌اجتماعی‌محله ?خواجه‌ربيع‌که‌به‌مرحله‌اجرا‌هم‌رسيد،کدام
را‌مهم‌تر‌از‌بقيه‌می‌دانيد؟چیزی که به یــادم مانده اطالع رســانی برنامه های فرهنگی مســاجد بود کــه برنامــه ای کم هزینه و رضایت بخش به شمار می رفت؛ این مصوبه هم باعث تقویت مساجد و هم مانع از سرگردانی مردم در استفاده
از این برنامه ها شد.
محله‌خواجه‌ربيع‌در‌نگاه‌شما؟ ?اهالی اینجا مجموعه ای از چند طایفه و گروه هستند که همگی از نظر فرهنگی و اقتصادی همسانند. هر دسته از اهالی از یک قوم یا شهرند و این باعث می شود که با هم اتحاد داشته باشند؛ درعین حال صمیمیت و اتحادی
کلی هم در سرتاسر محله دیده می شود.
و‌مهم‌ترین‌مشکل‌فرهنگی‌محله؟ ?در اینجا هر گروه یا کوچه ای، مســجد یا حســینیه یا مجتمعــی فرهنگی برای خــود دارد که این باعث تقســیم هزینه و توان فرهنگی می شود و درنتیجه با شمار زیادی از مساجد روبه رو هستیم که یا ساختمان نیمه تمام دارند یا اینکــه اجرای برنامه های فرهنگی در آن ها ضعیف اســت. می شد تعداد کمتری مسجد باکیفیت داشــت که برنامه های فرهنگی بیشــتر و
بهتری اجراکنند.
نمایندگان‌کسبه‌و‌امامان‌جماعت‌ارتباط‌خوبی‌با‌مردم‌دارند نماینده فرهیختگان شورای اجتماعی محله خواجه ربیع:
نشست‌شورای‌فاطمیه‌مصوبه‌نداشت!
چهارمین نشست شورای اجتماعی محله فاطمیه بدون مصوبه برگزار شد.به گزارش شــهرآرامحله، این نشســت که با حضور رئیس و دبیر شورا و شــش تن از اعضا و
سه میهمان در اداره ناحیه یک تشکیل شد، مصوبه ای نداشت.درخواســت شناخت مدارس و مساجد محله و آگاهی از تعداد آن ها برای ارتقای کیفیتشان و
پیشنهاد برگزاری کالس های ان ال پی از محل اعتبار شورا، ازجمله مواردی بود که در چهارمین نشست شورای اجتماعی محله فاطمیه مطرح شد اما هیچ کدام به تصویب اعضا نرسید.
خدمت‌رسانی‌وظیفه‌شورا‌نیستحسينی - پنجمین نشست شورای اجتماعی محله هاشمی نژاد در اداره ناحیه یک شهرداری منطقه برگزار شد. به گزارش شــهرآرامحله، این نشست که با حضور رئیس و دبیر شورا و شش تن از اعضا و دو میهمان تشکیل شد، یک مصوبه داشت که عبارت بود از تهیه و توزیع جوایز مسابقات قرآنی. این طرح
براساس پیشنهاد حسن قدرتی، نماینده مدارس تصویب شد.در نشست یادشده، بر این موضوع تاکید شد که خدمت رسانی به مردم، وظیفه شورا نیست و در حوزه
کاری اداره ناحیه و شهرداری منطقه به شمار می آید.دغدغه نمایندگان برای سامان دهی ازدواج آســان جوانان با طراحی های مناسب، حسن نظارت بر
قیمت های اماکن فروش میوه و تره بار در میدان شــهدا، هم سو کردن ظرفیت سازمان های مردم نهاد و مانند آن برای پیشــگیری از اتالف انرژی و هزینه های اضافی، توجه به نیازهای ورزشی و فرهنگی و... جوانان و بانوان از دیگر مباحثی بود که در پنجمین نشست شورای اجتماعی محله هاشمی نژاد مطرح شد.
کمک‌به‌زنان‌سرپرست‌خانوار‌و‌ایتام‌با‌دعوت‌از‌خیّران
کورش‌فرمند- پنجمین نشست شورای اجتماعی محله دروی در اداره ناحیه2 برگزار شد.
به گزارش شهرآرامحله، این نشست که با حضور رئیس و دبیر شورا و 10تن از اعضا و سه میهمان تشکیل شد، در پایان شش مصوبه داشت. به این ترتیب ســه طرح دعوت از نماینده ســتاد پیشــگیری و حفاظت اجتماعی دادگستری باهدف رایزنی برای رفع مشکالت محدوده کال دروی که از تجمع معتادان و اراذل و اوباش ناشی می شود، چاپ و انتشار بنر و بروشور برای اطالع رسانی ماده688 که به پیامدهای بهداشتی رهاسازی فاضالب خانگی و تبعات قانونی آن می پردازد و چاپ و انتشــار بنر و بروشور برای معرفی اعضای شورا با پیشنهاد مصطفی عباسی، دبیر شورا تصویب شد.
همچنین طرح های تشکیل بانک اطالعاتی از خّیران و دعوت از آن ها به نشست های شورا برای حمایت از زنان سرپرست خانوار و ایتام و برگزاری جلسات آموزشی بهداشتی در مساجد و مدارس با پیشنهاد مهدی هادی، نماینده بهداشــت، ارائه کمک هزینه تحصیل و هدایا از ســوی خّیران به شــماری از دانش آموزان بی سرپرســت محله و اعزام آن ها به اردوی تفریحی ورزشی ازسوی شهرداری با پیشــنهاد حسین علی قلی زاده،
نماینده مدارس به تصویب رسید.
؟ توسی نژاد
اهل پاتوق
4
شماره 69 10 شهریور 1392 یکشنبه از آن روستای سه کوچه ای که یک آب انبار، یک حمام 3و یک نفت فروشی داشت، االن دیگر اسمش هم باقی نمانده. یکی از سه کوچه آن را خانواده مشهدی
می نشسته اند
این خاندان
ریشه ای 100ساله
در رسالت 55/9
دارنـــد
حکایت آن پدر را شنیده اید که زمان وصیت به 10فرزندش از آن ها می خواهد چندین شاخه چوب، همراه خود بیاورند؟ او به هرکدام از پسران شاخه ای می دهد و از آن ها می خواهد سعی کنند و ببینند که آیا می توانند شاخه را بشکنند یا نه. پسرها همگی موفق به شکستن شاخه موردنظر می شوند. این بار پدر به دست هریک دو شاخه می دهد، و باز هم چوب ها شکسته می شود. در مرحله های بعد
با سختی بیشتری قضیه با سه، چهار،... تا 10شاخه تکرار می شود و هربار چوب ها شکسته می شوند، مگر مرحله آخر! چوب ها به 10تا که می رسند دیگر هیچ کدام از پسر ها نمی توانند
شاخه ها را بشکنند. پدر با این آزمون به فرزندان خود کنارهم بودن را می آموزد و از آنان می خواهد
بعداز فوت او هرگز یکدیگر را تنها نگذارند تا هیچ مشکلی نتواند آنان را از پای درآورد.
خانواده ای به نام »مشهدی« در رسالت 55/9 زندگی می کنند که کنارهم بودنشان آدم
را به یاد همین داستان می اندازد؛ حتی اگر این حکایت را نشنیده باشید، با خواندن این مطلب، موضوع آن را خواهید فهمید.
رجبعلــی، بزرگ تریــن فرد خانواده اســت. او 70ســال دوران زندگــی اش را در ایــن کوچه گذرانده و پیش از او هم پدرش و پدربزرگش که درمجموع تاریخی در حدود 100ســال را برای حضورشــان در اینجا رقم زده اند. االن هم بیمار است و کمتر از خانه بیرون می آید. همین باعث می شــود که خاطرات او از زبان دخترش، عزت روایت شود. به گفته عزت خانم در گذشته ای که هنوز نام رسالت بر کوچه و خیابان این محدوده گذاشته نشــده بود، اینجا روستا بوده و هنوز به شــهر نپیوســته بوده. محل زندگی رجبعلی و خانواده اش روستای درآبت خزانه دار نام داشته اســت. زندگی پنج نفره ای که در آن، زمانی که پدر رجبعلی فوت می کند، خرج به دوش پسرها می افتد. رجبعلی تصمیم می گیرد چند ســال اول با چوپانی کردن برای همسایه ها هزینه های زندگی شان را تأمین کند و جواب خوبی های مادر دلســوزی را بدهد که بعداز فوت پدر برایشان از
محبت چیزی کم نگذاشته است.
عزت از پدر می خواهد که درباره قدیم ها صحبت کند امــا رجبعلی رویش را بر می گرداند و می گوید: این ها چه دردی را دوا می کند؟!
نظر خبرنگار شهرآرامحله چیز دیگری است. او با خودش می گوید هرچه باشد این خاطرات تجربه اند، شاید یک ساعت نشستن پای صحبت سن وسال دارهایی چون قدیمی رسالت 55/9 و استفاده از تجربه های آن ها، باقی زندگی آدم را تغییر دهد! عزت باز هم به جای پدر صحبت می کند و از خاطراتی که پدر قبال برایش تعریف کرده می گوید؛ خاطراتی که ما آن را به نقل از رجبعلی می آوریم: امکانات که نباشد، زمین برایت ُدّر هم بپاشد و به دستت نرسد، فایده ای ندارد! چه روزهایی را گذراندیم و به چشم خود دیدیم کسی را که از گرسنگی ُمرد وقتی سفری را
درپیش گرفته بود که راه طوالنی اش، گرسنگی را برایش تحمل ناپذیر کرده بود.رجبعلی سال های سختی را بدون پدر گذرانده؛ زمانی که برای قرض گرفتن یک االغ یا یک شاهی پول، به هر جایی پا می گذاشتی، کسی حاضر نبود مالش را برای یک روز به تو قرض بدهد: شاید هم همه اش به خاطر اینکه یتیمی
و توانایی پس دادن پولشان را در تو نمی بینند! همین بی محلی ها هم به رجبعلی می آموزد تا دست بقیه را بگیرد و به فرزندانش هم این را یاد بدهد؛ چنان که پسرش
محمد علی در گرما کمک دست قوم وخویش شده و در ساختن خانه آن ها را همراهی می کند.اما رجبعلی پدر محمدعلی در روستای دیش دیش کار کشاورزی را شروع می کند، روستایی که بعدها با شهادت
یکی از اهالی آنجا به نام عباس در جبهه، به عباس آباد تغییرنام می یابد.
می گویند این دنیا خیلی زود می گذرد مثل باد؛ که می آید و می رود و تنها خنکای آن برای لحظاتــی روی تنت می ماند! خاطراتی را هم که محمدعلــی االن تعریف می کند، یادآور همان باد گذرایی است که تنها خاطره اش برایت باقی می ماند؛ خاطره ای که مانند فیلم های
سیاه وسفید، قدمت دارد.محمدعلی 51ساله پسر رجبعلی مشــهدی و نقشه بردار شهرداری مشهد است. او نیز در روستای درآبت متولد شده؛ همان روستایی که پسوند »خزانه دار« را به دنبال دارد و نامش
را از خزانه دار و ارباب ده درآبت وام گرفته است.
از آن روستای سه کوچه ای که یک آب انبار ، یک حمام و یک نفت فروشی داشت، االن دیگر اسمش هم باقی نمانده. یکی از سه کوچه آن را خانواده مشهدی می نشسته اند و جز چند
هکتار باغ و زمین کشاورزی، اطرافش تا فرسخ ها چیز دیگری نبوده است.
خاطرات100ساله!
مثل‌باد‌گذشت!سال‌های‌فقر‌و‌یتيمی!
رسالت55فقط3کوچه‌داشت
عفیفه ناظمی
5 شماره 69 10 شهریور 1392 یکشنبه
Email: mahalle 3 @shahrara.com شماره‌‌پيامک: 30007289 شماره‌تماس: 8 - 7231405 چه کله قند با ارزش تر از یک تکه زمین 500 یا هزارمتری بوده! و چه قند آن زمان نایاب بوده باشد و زمین فراوان، باز هم شنیدنی است که یک کله قند را با
یک زمین عوض می کرده اند!
خانواده مشهدی، ریشه ای نزدیک به 100سال در این کوچه محله دروی دارند؛ سابقه ای آن قدر طوالنی که کوچه محل زندگی شان را هم به نام »کوچه مشهدی ها« مشهور کرده است. خانواده مشهدی های کنونی، جمعی است متشکل از هفت خانوار که در هفت خانه این کوچه زندگی می کنند.قبال درباره شان شنیده ایم، این است که برای آشنایی بیشتر با آن ها و تهیه گزارشی به رسالت55 می رویم و نشانی خانه شان را پرس وجو می کنیم. از همان ابتدای رسالت55 تا کوچه ای که محل زندگی مشهدی هاست، از هرکسی سراغ محل زندگی آ ن ها را بگیری، راهنمایی ات می کند؛ با اینکه از آن سال ها که مشهدی ها اینجا ساکن شده اند تا کنون مردم زیادی به این کوچه آمده و رفته اند.باالخره پیداشان می کنیم، همگی در یک کوچه دیواربه دیوار هم زندگی می کنند. یکی از مردان خانواده با لباس های گردوخاکی مشغول بّنایی خانه پسرعمویش است. اتحاد و همدلی شان از همان نخستین برخورد ثابت می شود...
با استقبال گرمی روبه رو می شویم و هنوز چند لحظه از ورودمان به منزل رجبعلی مشهدی نگذشته که همگی دوروبرمان جمع می شوند و باب گفتگو با آن ها را باز
می کنیم.
اینکه به خاطر دل بقیه، بخواهی از خواســته خودت که برایت مهم هم هســت بگذری، چیز کمی نیست! به ویژه اگر این دل خواسته، تعیین محلی باشد که تو می خواهی در آن زندگی کنی. محمدعلی می گوید که به خاطر دل پدرش و اینکه او احســاس تنهایی نکند در این کوچه مانده است؛ برای اینکه شب نشینی های
چندشب یک بارشان به عمر پدر اضافه می کند؛ لبخند های روی لب پدر به دلیل حضور نزدیکان است. به گفته محمدعلی: هر وقت صحبت از کنارهم بودن می شود، پدر َمَثل های قدیمی می گوید و داستان مردی
را تعریف می کند که 10پسر داشته و می خواسته آن ها همیشه پشت هم باشند تا گزندی به آن ها نرسد!
زمانی که مشهدی ها دراین کوچه ساکن شدند،کله قند با ارزش تر از یک تکه زمین 500 یا هزارمتری بوده! شاید هم قند آن زمان نایاب بوده و زمین فراوان؛ هرکدام از این احتماالت را که بدهید، باز هم شنیدنی خواهد بود این حرف علی اکبر مشهدی که می گوید: آن زمان ها
یک کله قند را با یک زمین عوض می کرده اند!او تعریف می کند: حتی ســال67 زمانی که یکی از دوستانم زمینی را در وکیل آباد به مبلغ 8میلیون تومان خرید، من و دیگر آشــنایان همگی جمع شــدیم تا به او بگوییم چه کاله
گشادی سرش رفته و هرچه زودتر زمین را پس بدهد و پولش را بگیرد!
صحبت ها که به اینجا می رسد، همسر رجبعلی مشهدی هم وارد جمعمان می شود و با اصرار دختر و پسرش شروع می کند به صحبت کردن. ازجمله خاطره هایی که خدیجه آذرگاه به یاد دارد، چهارشنبه سوری های قدیم است که به چهارشنبه آرزوها معروف بوده؛ او می گوید: شب چهارشنبه سوری که می رسید، مردم توی کوچه الستیک ها را آتش می زدند و به صف از روی آن می پریدند. آن ها با آرزوی ســالمتی در طول سال، می خواندند: زردی من از تو، سرخی تو از من؛ آرزو می کردند تا پایان سال سالم باشند. در آن شب هرکسی، مرد بود یا زن، بچه بود یا بزرگ، چادر سرش می انداخت و راه می افتاد و مالقه به دست، دِر خانه ها را می زد. مردم هم یا پول به او می دادند، یا قند یا از روی شیطنت از باالی در آب بر سرش می ریختند!
اما عزت مشهدی از همسایه داری های آن زمان یاد می کند. او دوران کودکی اش را از زمانی به خاطر دارد که مادرش هر روز یک ظرف از غذایی را که می پخته به دســتش می داده تا به همسایه شان که بیماری سل داشته برساند. و اگر بوی غذا به زن بارداری می رسیده حتما از آن غذا برایش می برده اند تا دچار درد دل نشود. البته این صمیمیت هنوز هم جای خود
را بین همسایه های این کوچه حفظ کرده است.در پایان گفتگوها، خانواده مشهدی از مشکالت هم می گویند؛ مشکالتی که این روزها دغدغه زندگی شان شده، از نبود بوستان و فضای سبز در محدوده زندگی شان گرفته تا جمع شدن آب در ابتدای رسالت55. عزت مشهدی می گوید: در اینجا دریغ از یک وجب پارک و فضای سبز! برای بچه ها محل سالم برای تفریح نداریم و ترجیح می دهیم بچه هایمان را در خانه نگه داریم تا مبادا در محیط آلوده بیرون که به پاکیزگی آن توجهی نمی شود، بیمار شوند!او ادامه می دهد: آبی که در رســالت55 جمع می شود، به دلیل وجود حمام قدیمی این محله در آن است. بارها شده که پس از بارش باران و برف، آب راکد مانده است و هربار هم که برای رفع مشکل به صاحب حمام یا شهرداری مراجعه کرده ایم فایده ای نداشته. البته در همان لحظه آب را جمع آوری می کردند اما
دوباره با بارندگی بعدی همان آش بوده و همان کاسه.
باهم‌بودن،خواست‌پدرمان‌است
زمين‌های‌کله‌قندی!
زردی‌من‌از‌تو،سرخی‌تو‌از‌من
خاطرات‌خوش‌همسایگی
علی اکبر مشهدی، پسربرادر رجبعلی هم این دورهم بودن ها را دوست دارد؛ او که چند سال پیش خانه ای در محله ای دیگر خریده بوده،زندگی در آن چاردیواری ها را که همسایه هایت را ماه به ماه نمی دیدی تاب نمی آورد
و سکونتش در قاسم آباد دو سال بیشتر طول نمی کشد؛ او دوباره راهی محله و کوچه قدیمی شان می شود.
بعداز2سال‌برگشتم
6
شماره 69 10 شهریور 1392 یکشنبه نه رتبه باالی کنکور را به دست آورده اند، نه نشان 3ورزشی و نه افتخار ثبت اختراع و هر افتخار دیگری از این دست؛ آن ها فقط دختران خوبی برای خانواده شان
هستند و این چیز کمی نیست
متانت‌و‌وقار،راهی‌برای‌امنيت‌دختراندقایقی بیشتر از ساعت7صبح نگذشته که زهرا انبوئی، یکی از دختران بولوار مسلم شمالی از منزل بیرون می آید. هم کالم که می شویم، درمی یابیم 20 ساله است و دانشجوی رشته مدیریت ورزشــی در دانشگاه پیام نور. او درســت کرداری و راستگویی مادرش را در زندگی الگو قرار داده اســت و به نقل از گفته های مــادرش، از ویژگی هایی چون متانت و وقــار می گوید که در شأن یک دختر اســت: یکی از راه هایی که دختران می توانند با آن ســالمت خــود را در ورود به اجتماع حفــظ کنند، موقر و متین بودن آنان اســت که دراین صــورت هیچ گاه در معرض
آسیب های اجتماعی قرار نمی گیرند.
آرزو‌دارم‌فقر‌ریشه‌کن‌شودآرزوی این دانشجوی کارشناسی، ریشه کن شدن فقر است؛ او از زندگی یکی از دوستانش می گوید که باوجود حسن اخالق، به دلیل فقر نتوانسته ازدواج کند. زهرا در ادامه عنوان می کند: فقــر و اهمیت دادن زیــاد خانواده ها به پول به عنوان بخشــی جدانشــدنی از زندگی، باعث شده بسیاری از جوانان از ازدواج بازمانند و حتی برخی که توانایی تأمین مخارج تحصیلشــان را ندارند، باوجود استعدادداشــتن، قید دانشگاه را بزنند که این
می تواند برای آینده جامعه مشکل ساز باشد.
کتابخانه‌ای‌در‌حد‌حرف!مسجد چهارده معصوم)ع( در مسلم شمالی3، مرکزی است که احتماال باید پاسخ گوی برخی خواســته های فرهنگی کسانی مانند زهرا می بود؛ مســجدی سه طبقه که طبقه ای از آن برای کتابخانــه و طبقه ای دیگر به فعالیت هــای فرهنگی اختصاص داده شــده اســت. دختر جوان ســاکن بولوار مســلم شمالی می گوید: کتابخانه فقط در حد حرف است؛ زمانی که دایر بود، کتاب های به دردبخور نداشــت و اکنون نیز چند سالی می شود
که بسته اســت؛ درحالی که این، تنها کتابخانه محدوده مسلم و حوالی آن اســت. همچنین با گذشت ســال ها از اختصاص یک طبقه مســجد برای فعالیت های فرهنگی، هنوز هیچ گونه فعالیــت این چنینی مانند برگــزاری کالس های متنوع در آن
انجام نشده است.
نشد‌درس‌بخوانمفرحناز حســینی، دختری از بولوار طبرسی شــمالی اســت. چادری و با ظاهری متین و ســربه زیر درحــال عبور از خیابان اســت. نزدیک مــا کــه می رســد، از او می خواهیــم یکی از گفتگوشونده های شــهرآرامحله باشد. 16سال بیشتر ندارد و البته چهارسالی می شود که درس و مدرسه را رها کرده است. دراین باره می گوید کــه برادرهایش دوســت ندارند او ادامه تحصیل بدهــد و اعتقاد دارند جامعه امــروزی آن قدر خراب شــده که برای یک دختر، نشستن در خانه بهتر از این است که
در راه مدرسه با آلودگی های امروزی روبه رو شود.البته خود فرحنــاز این اعتقاد را نــدارد؛ به نظر او دختری که خوب باشــد دیگر کاری به زشــتی های جامعه ندارد. اما انگار این اعتقاد و پافشــاری اش به ادامه تحصیل، نتیجه ای نداشته
و برادرهایش موفق شده اند او را از درس خواندن بازدارند.
می‌‌خواهم‌پزشک‌شوماین نوجوان ساکن بولوار طبرسی شمالی، هر روز صبح تا شب، دوشــیفته کنار برادرش در یــک کارگاه خیاطی کار می کند و در ازای کارش پولی هم می گیرد، اما معتقد اســت این پول ها برای آدم نان و آب نمی شــود. او هنوز هم درس و مدرســه و ادامه تحصیل را به هــرکار دیگری ترجیح می دهد و آرزو دارد روزی پزشک شــود. همچنین امیدوار است پس از ازدواج، این
آرزو برآورده شود.
به‌مناســبت‌روز‌دختران،مرکزی‌به‌ورزش‌بانوان‌اختصاص‌دهيد
یکــی از نیازهای دختران، ورزش اســت و فرحناز، نبود محلی برای ایــن فعالیت را از کمبودهای محل زندگی اش می داند. او می گوید: ده متری امینی باوجود عالقه مندان ورزشــی بسیار، باشــگاه ورزشــی ندارد. من از مســئوالن منطقه درخواست می کنــم به مناســبت روز دختــران، محلی بــرای تمرینات ورزشــی بانوان راه بیندازند. فرقی هم نمی کند که این مرکز، باشــگاه باشــد یا طبقه ای از مســجد یا زمینی سرپوشیده در
بوستان های اطراف.
همچون‌مرواریدی‌در‌صدفمی گوید اســمم را زهره ابراهیمی بنویســید. 27ساله است و ساکن خیابان گاز. او چند سالی می شود که منشی یک شرکت نصب آسانســو ر اســت. زهره تعریف خاصی از »دختر« دارد؛ به نظر او دختر مانند مرواریدی اســت که پوشش صدف باعث می شود به ذات حقیقی خود که مرواریدی گران بهاشدن است،
تبدیل شود؛ این صدف، حجاب و عفاف است. جوان معتقد منطقه ما تاکنــون زندگی اش را برپایه طهارت و پاکی که از معصومان)ع( الگو گرفته، اســتوار نگه داشته است. او می گوید: معصومان)ع( و زنان پاکدامن جهان اسالم همچون حضرت فاطمه)س( و حضرت معصومه)س(، الگوهای زندگی دختران ما هســتند و زندگی آن بزرگــواران به گونه ای کامل اســت که دختران و زنان می توانند در همه عرصه های زندگی
خود، شــیوه زندگی و طرز برخورد آنان را مالک قرار دهند.زهره همچنین دختر نمونه را کسی می داند که باوجود حضور و فعالیتــش در اجتماع، حریم پاکدامنی خود را حفظ کند و بر این باور اســت که فقط در این صورت، یــک دختر می تواند به
بهترین جایگاه ها در جامعه دست یابد. اما آرزوی او، خواسته ای شخصی نیست؛ زهره دلش می خواهد جامعه ای ســالم داشته باشــیم که بتوان آن را جامعه اسالمی
دانست.
با‌برکت‌و‌دوست‌داشتنی!
از هم صحبتی با دختران خوب منطقه ما به بهانه روز دختران
پیامبر)ص( در حدیثی برای پدری که دارای دخترانی باشد، رحمت خداوند را می خواهند و می فرمایند که دختران، بابرکت و
دوست داشتنی اند. در منطقه ما نیز دختران بسیاری زندگی می کنند که آینده ساز کشورمان هستند و مایه سرفرازی پدر و مادر. خیلی از این دختران، نه رتبه باالی کنکور را به دست آورده اند، نه نشان
ورزشی و نه افتخار ثبت اختراع و هر افتخار دیگری از این دست؛ آن ها فقط دختران خوبی برای خانواده شان هستند و این چیز کمی نیست.
در گزارش پیش رو فرارسیدن مناسبتی ویژه را بهانه کرده ایم تا ساعتی را در جمع چندتن از همین دختران خوب منطقه مان بگذرانیم
و با آن ها از دختربودن و الگوها، دغدغه ها و خواسته هایشان بگوییم و بشنویم. مناسبتی که از آن یاد کردیم، 16شهریور هم زمان با یکم
ذی قعده است که روزی فرخنده و خجسته را به یاد می آورد؛ روزی در سال173هجری قمری که در آن حضرت فاطمه معصومه)س(،
بزرگ دختری از خاندان عصمت و طهارت به دنیا آمد؛ همان که در پی سفر برادر بزرگوارش امام هشتم)ع( راهی ایران ما شد؛ همان بانوی پاکدامنی و عفت و وقار، دختر امام هفتم)ع( که زادروزش را
به نام روز دختران نام گذاری کرده اند. خوبی دخترهای منطقه را از گفتگو با کسانی دریافتیم که در ادامه حرف هایشان را می خوانید.
عالیه ناطق
7 شماره 69 10 شهریور 1392 یکشنبه
Email: mahalle 3 @shahrara.com شماره‌‌پيامک: 30007289 شماره‌تماس: 8 - 7231405 بازیگر دوربین مخفی با مشت کوبید توی دماغم. سرم گیج رفت و توی پیاده رو ولو شدم. تا به خود
بیایم، کیفم را برداشت و به همراه داروندارم زد به چاک
انرژی خورشــید، از انرژی های تازه کشف شده ای است که در کشورهای توسعه یافته بسیار به آن توجه می شود؛ انرژی تجدیدپذیری که هم از دید مسائل زیســت محیطی و هم در راستای سیاست حفظ تنوع در منابع تأمین انرژی می توان آن را درخورتوجه دانست. امکان اســتفاده از انرژی در مشــهد نیز به دلیل تعداد زیاد روزهای آفتابی و شرایط دمایی مناســبش به اندازه درخور توجهی وجود
دارد. از همین رو، ســال گذشته گروه مشــاوران جوان شهرداری منطقه ما طرحی باعنوان »ردیاب خورشیدی)سانترکر(« ارائه دادند که اطالعات بیشــتر درباره آن را در گفتگو با مسئول طرح به دست آوردیم. نوید یکتا، مسئول طرح یادشــده در گروه مشاوران جوان شــهرداری منطقه3، دانشــجوی کارشناسی ارشــد برق قدرت دانشگاه فردوسی مشهد است.یکتا می گوید: ردیاب خورشیدی با حرکت دادن پنل های خورشیدی آن را از صبح تا غروب آفتاب رو به خورشــید نگه می دارد و باعث می شود با توان اندک، 60درصد برق بیشتر تولید شــود. برق آن هم برق DC است اما می توان آن را به
برق شهری تبدیل کرد.او می افزاید: قرار بود بعداز ارائه این طرح به شهرداری منطقه، ردیاب را به شــکل گل آفتابگردان طراحی کنیم که از نظر بصری و زیبایی
نیز پذیرفتنی باشــد. این ردیاب را در مکان هایی چــون میدان ها می توان اســتفاده کرد که پیشنهاد ما این بود که برای چراغ هــای ال ای دی، چراغ راهنمایی، ایســتگاه شارژ موبایل و...
به کار رود.این دانشجوی خاّلق عنوان می کند: طــرح مــا در مراجــع مربــوط ماننــد پژوهشــکده هواخورشــید دانشگاه فردوسی نیز آزموده شده و آن را پذیرفته اند اما اینکه ردیاب خورشــیدی که برای نخستین بار در ایران به کار گرفته می شود، چه زمانی در منطقه3 استفاده می شود،
به تصمیم مسئوالن شهرداری برمی گردد که از آن بی خبریم.شــایان یادآوری است یکتا همراه گروهی از دانشجویان تحصیالت تکمیلی مهندســی برق دانشگاه فردوســی، در دو سال اخیر روی طراحی سامانه های خورشیدی مجهز به ردیاب کار کرده و درنهایت موفق شده اند نمونه ای بومی از سامانه یادشده را برای نخستین بار در کشور بسازند. این سامانه در جشنواره »شهر آینده« به عنوان یکی از
طرح های برگزیده انتخاب شده است.شهرآرامحله با خسته نباشید گفتن به دست اندرکاران طرح ردیاب خورشیدی، امیدوار است اتفاقاتی خوب و نو از این دست که می تواند
به سود منطقه باشد، برای محله های ما بیفتد.
حالش را گرفتم! لحظه ای از باالی ماسک سفیدش با آن دو چشم ورقلمبیده زل زد توی چشم هام. احساس کردم دروغم را باور کرده. از همان یک آن خیره شدنش هم می شد فهمید شوکه شده. اولین بار بود می دیدمش اما تابلو بود که طرف حقه باز است. این بود که تا نسخه را نشانم داد گفته بودم در عرض شش ماه گذشته بار سوم است که از من پول می خواهی! و برای محکم کاری
گفته بودم: دفعه قبل بیماری ات آسم نبود، مشکل دیگری داشتی!خیرگی اش ثانیه ای بیشــتر طول نکشید؛ از چین گشادی که به ماسکش افتاد فهمیدم که خنده ای تبهکارانه بر لبش نقش بسته؛ مثل آدم بدهای توی
فیلم ها!کیف دستی کوچکم را دودستی چسبیدم. اما آسمِی قالبی گفت: شهروند عزیز، شما از آزمون برنامه تلویزیونی »دوربین مخفی« سربلند بیرون آمدید.سپس صمیمانه دست چپش را روی شانه ام گذاشت و با دست دیگر، ونی را که آن طرف خیابان پارک کرده بود نشانم داد. گفت: برای دوربین ما
که توی آن ون کارگذاشته شده دست تکان بدهید.خیالم راحت شد. با یک دست همچنان کیف را نگه داشتم و با آن یکی برای دوربین دســت تکان دادم. آن وقت بازیگر دوربین مخفی با مشت کوبید توی دماغم. سرم گیج رفت و توی پیاده رو ولو شدم. تا به خود بیایم، کیفم را
برداشت و به همراه داروندارم زد به چاک. حالم را گرفت!
طرحی نو که شاید در منطقه ما اجرا شود
ردیاب‌خورشیدی؛نخستین‌بار‌در‌کشور!
داستانک
حــال‌گیــری وحید حسینی
خواننداگن گرامی شهرآرا محله منطقه3، با مسابقه نگاه 3شرکت در مسابقه ناگه 3 برنده شوید و از ما جایزه بگیرید؛ فقط اکفی است ناگه خود به این تصویر را در قالب داستانک ،دلنوشته ، شعر و ...حداکثر
در 33 واژه بنویسید و به شماره سامانه پیامکی 30007289 بفرستید؛ نویسنده
بهترین نوشته، برنده ما خواهد بود.نکته مهم :
گنجاندن عبارت »منطقه 3 «را در آغاز پیامکتان فراموش نکنید .
وحید خراسانی
منطقه3 شمــاره 69 / 10 شهریور 92نشریه محلی مردم مشهد
از: امتیب
صاح
هدمش
ی دار
هرش
یر: ردب
و‌سول
سئیر‌م
مددم
مقمد
حالی
عي:رکز
تر‌من‌دف
تلف723
1405-8
ر(:نمابي)
مومط‌ع
رواب
72431
10س(:
لفکی)ت
آگه
726354
8 را:هرآ
ه‌شزنام
ي‌رورکز
تر‌م‌دف
ک گاه ی
نشش دا
ا، نبهد
ت شیدا
م
ک:رونی
لکتت‌ا
پسma
halle
3@shahrar
a.com
عملیات ارتقای امنیت اجتماعی پلیس در محله دروی
پاک‌ســازی
خالف، پیر و جوان و علیل و تندرست ندارد؛ موادفروش هر ظاهری می تواند داشته باشد
خانمانی ندارند که کال دروی شده فرششان و عرششان هم سقف باالی سر...
از ارتفاع چندمتری دیواره کال نمی هراسی و پایین می پری که از دست ماموران خالص شوی؛ آخرش چه؟ این ره که تو می روی...
در عنفوان جوانی... حیف که قدر این جوانی را نمی دانی...
خانه های آن چنانی معضلی برای محله دروی شده اند؛ پلمب و جوش دادن در و چارچوب به هم تاثیری ندارد، فکری دگر باید...
پيامبر‌اکرم)ص(:نيا‌َواآلِخَرِة‌َمَع‌الَجهِل الدُّ نيا‌َواآلِخَرِة‌َمَع‌الِعلِم‌َوَشرُّ َخيُر‌الدُّ
نهج‌الفصاحه،ص466
خير‌دنيا‌و‌آخرت‌با‌دانش‌است‌و‌شّر‌دنيا‌و‌آخرت‌با‌نادانی.