file 418 1

11
ﺸﺮﻳﻪ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﻲ ﻋﻠﻮﻡ ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺻﻨﻌﺖ ﺍﻳﺮﺍﻥ، ﺷﻤﺎﺭﻩ۵ ، ﺟﻠﺪ١٨ ، ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ١٣٨٦ ، ﺻﻔﺤﻪ٧٣ - ٦٣ ﮋﻩ ﮋﻩ ﻧﺎﻣﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﻣﻌﻤﺎﺭﻱ ﻭ ﺷﻬﺮﺳﺎﺯﻱ ﻣﻌﻤﺎﺭﻱ ﻭ ﺷﻬﺮﺳﺎﺯﻱ ﻫﻨﺪﺳﺔ ﺟﺎﻭﻳﺪﺍﻥ) ﻳﺎ ﻫﻨﺪﺳﺔ ﺁﺳﻤﺎﻧﻲ( ﺩﺭ ﻣﻌﻤﺎﺭﻱ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﻣﺤ ﻋﻠ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﭼﻜﻴﺪﻩ: ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﻛﺸﻒ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻫﻨﺮ ﻣﻌﻤﺎﺭﻱ ﺍﺳﻼﻣﻲ) ﺍﻟﺒﺘﹼ ﻪ ﺩﺭ ﺣﺪ ﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﺑﻀﺎﻋﺖ ﻋﻠﻤﻲ ﺤﻘﹼ ﺩﺭ ﻣﺤﺪﻭﺩﻩ ﻫﺎﻱﺩ ﻭ ﺑﺴﺘﺮﻫﺎﻱ ﻋﻤﻴﻖ ﻣﺘﻌﺪ ﺗﺤﻘﻴﻖ( ﻧﻮﺷﺘﺎﺭ ﺣﺎﺿﺮ) ﻭ ﻧﻮﺷﺘﻪﻨﺘﺸﺮ ﻫﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﻩ ﻣ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺩﺳ ﺖ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻭ ﺗﮑﻤﻴﻞ ﺍﺳﺖ( ﺑﺮ ﺁﻥ ﺳﺖ ﺗﺎ، ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻛﺎﻭ ﺷﻲ ﻧﺴﺒﺘﺎﹰ ﺩﻗﻴﻖ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺕ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﺔ ﻣﺸﺎﺑﻪ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻧﺎﺏ ﻭ ﺩﺭﺟﺔ ﺍﻭ ﺗﻔﻜﹼ ﺮ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﭼﻮﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺣﺪﻳﺚ، ﮔﺎﻣﻲ ﻫﺮﭼﻨﺪ ﻛﻮﭼﻚ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﺔ ﮐﺸﻒ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻭ ﻣﺎﻫﻴ ﺟﻮﻫﺮﻱ ﻫﻨﺮ ﻭ ﻣﻌﻤﺎﺭﻱ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ. ﺑﺪﻳﻬﻲ ﺍﺳﺖ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻧﻴﺰ) ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺕ ﻣﻮﺟﻮﺩ( ، ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﭘﺎﺳﺦ ﺟﺎﻣﻊ ﻭ ﻛﺎﻣﻞ ﺑﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻧﺒﻮﺩﻩ، ﻭ ﺻﺮﻓﺎﹰ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻫﺎﻱ ﺷﺨﺼﻲ ﻣ ﺤﻘﹼ، ﻣﺤﺪﻭﺩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻛﻮﭼﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺭﻳﺎﻱ ﻋﻤﻴﻖ ﻭ ﭘﻬﻨﺎﻭﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ. ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺧﺎﺹ ﺍﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻧﻴﺰ ﻻﺯﻡ ﺑﻪ ﻳﺎﺩﺁﻭﺭﻱ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ: ﻪ ﺑﻪ ﻃﺮﺡ ﺳﻨﹼ ﺑﺎ ﺗﻮﺟ ﻫﺎﻱ ﺟﺎﻭﻳﺪﺍﻥ ﺍﻟﻬﻲ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺟﻬﺎﻥ ﻭ ﻧﻈﺎﻡ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺍﺩﺑﻴﺎﺕ ﭘﺎﻳﺔ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﭼﻮﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺣﺪﻳﺚ، ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻧﻈﺮ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻟﺔ ﺣﺎﺿﺮ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺣﻘﺎﻳﻘﻲ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﻧﻮﻋﻲ ﻫﻨﺪﺳﺔ ﺟﺎﻭﻳﺪﺍﻥ ﻭ ﻳﺎ) ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺗﻲ ﺁﺳﻤﺎﻧﻲ( ﻗﺎﺑﻞ ﺭﺟﻮﻉ ﺩﺭ ﻫﻨﺮ ﻭ ﻣﻌﻤﺎﺭﻱ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺍﺳﺖ. ﺍﻟﺒﺘﹼ ﻏﻨﺎ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻲ ﺳﺨﻦ ﺩﺭﺑﺎﺏ ﻫﻨﺪﺳﻪ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺍﺩﺑﻴ ﺎﺕ ﻋﻠﻤﻲ ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭﻳﺎﺋﻲ ﺑﻲ ﺣﺪ ﻣﺮﺯ ﺭﺍ ﻣﺎﻧ ﺪ ﻛﻪ ﺣﺘﹼ ﻲ ﻧﺰﺩﻳﻜﻲ ﺑﺪﺍﻥ ﻧﻴﺰ ﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﻫﻤ ﺖ ﺑﺎﻻﻱ ﻣﺮﺩﺍﻧﻲ ﺭﺍ ﻣﻲ ﻃﻠﺒﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺳﺨﺘﻲ ﻫﺎ ﻧﻬﺮﺍﺳﻨﺪ ﻭ ﻣﺮﺯﻫﺎﻱ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻮﺭﺩﻧﺪ. ﻟﺬﺍ ﺑﺮ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﻭ ﺍﻧﺪﻳﺸ ﻤﻨﺪﺍﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻛﺎﺳﺘﻲ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻏﻤﺎﺽ ﻧﮕﺮﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﻛﮋﻱ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﺑﺠﺪ ﺧﻮﺍﻥ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺭﺍﻩ ﺑﻨﻤﺎﻳﻨﺪ. ﺑﺤﺚ ﺁﻣﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻧﻮﺷﺘﺎﺭ ﻧﻴﺰ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻲ ﺧﺎﺹﹼ ﺍﺯ ﻣﺒﺎﻧﻲ ﻧﻈﺮﻱ ﻫﻨﺮ ﻭ ﻣﻌﻤﺎﺭﻱ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺪ ﺗﻲ ﺍﺳﺖ ﺫﻫﻦ ﺍﻳﻨﺠﺎﻧﺐ ﺭﺍ ﺑ ﺧﻮﺩ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺭﺯﻳﺎﺑﻲ ﻭ ﺗﻜﻤﻴﻞ ﺁﻥ ﺍﻟ ﺒﺘﹼ ﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺍﺕ ﻣﮑﻤ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﻋﻠﻤﻲ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﻡ. ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎﻱ ﻛﻠﻴﺪﻱ: ﻣﻌﻤﺎﺭﺍﻥ ، ﻧﻮﺭ، ﺳﺎﻳﻪ، ﭘﺪﻳﺪﺍﺭﻱ، ﻧﻤﺎﺩ، ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ، ﻫﻨﺪﺳﻪ، ﺩﻳﻦ، ﻗﺎﻧﻮﻥ، ﻧﻈﺎﻡ ﻣﻨﺪﻱ، ﻭﺣﺪﺕ، ﻛ ﻴﺖ،١ . ﻣﻘﺪ ﻣﻪ١ ﺍﮔﺮﭼﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ" ﻫﻨﺮ ﻣﻌﻤﺎﺭﻱ ﺍﺳﻼﻣﻲ" ، ﺩﺭ ﺍﺩﺑﻴ ﺎﺕ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻫﻨﺮ ﻣﻌﻤﺎﺭﻱ ﺟﻬﺎﻥ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺟﺪﻳﺪﻱ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻭ ﻛﻢ ﻭ ﺑﻴﺶ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺁﺛﺎﺭ ﻣﻨﺘﺸﺮﺓ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺍﺩﻭﺍﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻫﻨﺮ ﺑﺨﺸﻲ) ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻧﺎﭼﻴﺰ( ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻟﻴﻜﻦ، ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺁﻥ ﺁﺛﺎﺭ ﺟﺰ ﺑﺮﺧﻲ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻫﺎﻱ ﺳﻄﺤﻲ ﻭ ﺗﻔﺎﺳﻴﺮ ﺷﺨﺼﻲ ﺷﺮﻕ ﺷﻨﺎﺳﺎﻥ، ﺍﺯ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻭ ﻣﺎﻫﻴﺖ ﺟﻮﻫﺮ ﻫﻨﺮ ﺍﺳﻼﻣ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﺟﮑﻤﺖ ﻣﻜﺸﻮﻑ ﻭ ﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﺗﺎﺭ۳۰ / ۱ / ۸۳ ﺩﺭ ﺎﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺗﺎﺭ۱۰ / ۹ / ۸۶ ﺑﻪ ﺗﺼﻮ ﺐ ﻧﻬﺎ ﻳﻲ ﺭﺳ ﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﮐﺘﺮﺪ ﻋﻠﻲ ﻣﺤﻤ ﺁﺑﺎﺩﻱ ، ﺍﺳﺘﺎﺩﻳﺎﺭ ﺩﺍﻧﺸﮑﺪﺓ ﻣﻌﻤﺎﺭﻱ ﻭ ﺷﻬﺮﺳﺎﺯﻱ، ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺻﻨﻌﺖ ﺍﻳﺮﺍﻥ. [email protected] ﻣﻄﺮﺡ ﻧﮕﺮﺩﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻔﺎﻧﻪ ﺍ ﻣﺘﺄﺳ ﻓﻘﺮ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﺩﺑﻴ ﺎﺕ ﻫﻨﺮﻱ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻭ ﻣﺎﻫﻴﺖ ﻣﻌﻨﺎﺋﻲ ﻭ ﺍ ﺻﻮﻝ ﻛﺎﻟﺒﺪﻱ ﻫﻨﺮ ﻣﻌﻤﺎﺭﻱ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﻣ ﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻫﻨﺮﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﻭ ﻣﻌﻤﺎﺭﺍﻥﺴﻠﻤﺎﻥ ﻭ ﺮ ﻣ ﻏﻴﺮ ﺍﻳﺮﺍﻧ ﻧﺒﻮﺩﻩ، ﺑﻠﻜﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺟﻐﺮﺍﻓﻴﺎﻱ ﺍﺳﻼﻣﻲ ، ﻭ ﺣﺘ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺳﻼﻣ، ﻧﻴﺰ ﺍﻛ ﺜﺮﻳﺖ ﻗﺮﻳﺐ ﺑﻪ ﺍﺗ ﻔﺎﻕ ﺻﺎﺣﺒﻨﻈﺮﺍﻥ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﺗﻮﺷ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪ ﺍﻱ ﺍﺯﺍﻳﻦ ﮔﻨﺞ ﻏﻨﻲ ﻭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺘﻌﺎﻟﻲ ﺑﺮ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ. ﻭ ﺑﺎﺯ، ﻋﻠﻴﺮﻏﻢ ﭘﻴﺮﻭﺯ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ، ) ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠـﻪ ﻣﻄـﺮﺡ ﺷﺪﻥ ﺍﻧﺪﻳﺸ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺑﺮﺗﺮﻳﻦ ﻭ ﮐﻤـﺎﻝ ﻳﺎﻓﺘـﻪ ﺗـﺮﻳﻦ ﺍﻧﺪﻳـﺸﺔ ﺑــﺸﺮﻱ ﺩﺭ ﻣﺤﺎﻓــﻞ ﻭ ﻣﻜﺎﺗــﺐ ﻧﻈــﺮﻱ ﻋﻤﻠــﻲ ﻳــ ﻦ ﻣــﺮﺯ ﻭ ﺑــﻮﻡ( ، ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻫﻨـﺮ ﻣﻌﻤـﺎﺭﻱ ﺍﺳـﻼﻣﻲ ﺍﮔﺮﭼـﻪ) ﻣﺎﻧﻨـﺪ ﺑﺮﺧـ ﺩﻳﮕـﺮ ﺍﺯ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺕ، ﻣﻮﻗﻌﻴ ﺖ ﻭﻳﮋﻩ ﺍﻱ ﻳﺎﻓﺖ، ﺑﺮﺧـ ﺍﺯ ﻫﻨﺮﻣﻨـﺪﺍﻥ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠـﻪ

Upload: independent

Post on 12-Mar-2023

3 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

٦٣-٧٣ ، صفحه١٣٨٦ زمستان، ١٨، جلد۵المللي علوم مهندسي دانشگاه علم و صنعت ايران، شماره بينشريهن معماري و شهرسازيمعماري و شهرسازينامه نامه ژهژهييوو

اسالمي در معماري )آسماني هندسة يا(جاويدان هندسة

آبادی یعلد ممح

درق حقم توان و بضاعت علميحد ه درالبت(اسالمي معماري و كشف حقيقت هنردر جهت : چكيدههاي ديگري که از بنده منتشر و نوشته(حاضر نوشتار ) تحقيقمتعدد و بسترهاي عميق هاي محدوده

از مطالعات انجام تر دقيقنسبتا شي ست تا، از طريق كاو اآن بر) ت انجام و تکميل استشده و يا در دسدر ر اسالمي چون قرآن و حديث، گامي هرچند كوچك تفك و درجة اولدر منابع نابگرفتة مشابه بديهي است مطالب عنوان شده . برداردهنر و معماري اسالمي جوهريتحقيقت و ماهيزمينة کشف

مسئله به به معناي پاسخ جامع و كامل ، هرگز )مانند بسياري از تحقيقات موجود(نيز اين تحقيق در كوچكي از اين درياي عميق و بسيارة محدود،قحقهاي شخصي م به عنوان برداشت و صرفا،نبوده

.پهناور را در بر خواهد گرفتهاي جاويدان الهي تبا توجه به طرح سن :که در باب موضوع خاص اين تحقيق نيز الزم به يادآوري اين

در باب آفرينش جهان و نظام حاکم بر آن در ادبيات پاية اسالمي چون قرآن و حديث، منظور نظر قابل ) آسمانيعبارتي به(نويسنده در مقالة حاضر رسيدن به حقايقي در باب نوعي هندسة جاويدان و يا

اتادبي آن در انواع و سخن درباب هندسه فراواني و غناه البت .رجوع در هنر و معماري اسالمي استت باالي ي نزديكي بدان نيز توان و همد كه حتمرز را مان و حد موجود دريائي بيعلمي و مهندسي

لذا بر . نوردند كننده زمان را در ها نهراسند و مرزهاي محدود طلبد كه از سختي مرداني را ميبر ها را ها را با ديده اغماض نگريسته و كژي مندان بزرگوار است تا كاستيخوانندگان محترم و انديش

نظري هنر و از مباني برداشتي خاصنيز اين نوشتار آمده دربحث. خوان مدرسه راه بنمايند اين ابجدخود مشغول داشته و براي ارزيابي و تكميل آن ه را باينجانب تي است ذهن است كه مداسالمي معماري

.نيازمندممحترم خوانندگانو ياري علمي ات مکمله به نظربتال

يت،لمندي، وحدت، ك ، نور، سايه، پديداري، نماد، انديشه، هندسه، دين، قانون، نظاممعماران :هاي كليديواژه

١مهمقد. ١ و ات گذشته هنر، در ادبي"اسالمي معماري و هنر"اگرچه عنوان

آثار تمامي درنيز نبوده و كم و بيش جهان عنوان جديدي معماري را )ناچيز چند هر( هنر بخشي ادوار گذشته تاريخمنتشرة مربوط به

جز برخي آثاربه خود اختصاص داده است، ليكن، در تمامي آن از يزيچشناسان، شخصي شرق سطحي و تفاسير هاي برداشت

مكشوف وياسالم و جکمت هنر اسالم ي جوهرحقيقت و ماهيت

ييب نها ي به تصو ۱۰/۹/۸۶خ يافت و در تار ي در ۳۰/۱/۸۳خ ين مقاله در تار يا .ده استيرس

، استاديار دانشکدة معماري و شهرسازي، دانشگاه علم و آباديمحمد علي دکتر [email protected]. صنعت ايران

ات هنري ادبي موجود درفقرن ي متأسفانه ا.مطرح نگرديده است و صول كالبدي هنرجهان نسبت به حقيقت و ماهيت معنائي و ا

ر مسلمان و يغمعماران به هنرشناسان و نحصراسالمي م معماري در داخل ي، و حتاسالمي داخل جغرافياي بلكه در، نبودهيغير ايران

شناسان فاق صاحبنظران و هنرثريت قريب به اتنيز اك، يايران اسالم تعالي برم حقيقت غني و اي ازاين گنج مالحظه قابلةتوش

.اند نداشتهمطـرح در نتيجـه و( ، ايران در اسالمي انقالب يپيروز و باز، عليرغم

تـرين انديـشة يافتـه عنوان برترين و کمـال به اسالمي ة شدن انديش ــشري در ــل و ب ــري محاف ــب نظ ــي و مكات ــاعمل ــومي ــرز و ب ، )ن م

ديگـر از يماننـد برخـ (اگرچـه ” اسـالمي معمـاري و هنـر ”موضوع هنرمنـدان و از جملـه از يبرخـ و ،اي يافت ت ويژه موقعيموضوعات،

٦٤ آبادی علید محم

ايـن اعتقـاد و ١)و از جمله نويـسنده (مسلمانو شهرسازان معماران اريمعم و هنر"اسالم و : كه و بيش مطرح نمودند کم را يباور حقيق

مـستقل و مطـرح در ي علمـ هاي حوزه يك از مانند هر ، نيز "اسالمي كـه از نظـر خـاص و مـستقل اسـت بشري، مكتبـي انديشهساختار

صـول و داراي ا ،وري يـا كالبـدي صـ و سـاختار ،يئحتـوا م و يفلسف معمـاري مطـرح متفاوتي از انواع ديگـر مكاتـب و بعضا مفاهيم ويژه

.درجهان است يروزي پ دهه ازسه به کينزد عليرغم گذشت يحتسفانه أمتن، ليک

يران و نظام سياسي در ااسالمي ياستقرار کامل جمهور وانقالب كه بعضي از انديشمندان صاحبنظر و يا دلسوزانه، و تالشجهان

ةتجرب ان باتخصصميبرخ در زمينة يارائة آثارسلمان در م كشف و و ي اسالميهنر و معمار ي نظريمبان مربوط به يها حوزهات( مکتب اينيها ويژگي از يبرخفي معرکلي و (اند، داشته) در حدقدرداني احترام و قابل ت واهمي يداراخود بسيار جاي ه درالبت

جديد و هاي نظر آفرينش نقطه اي از مالحظه قابل ت، موفقي)استبه ي اسالميعمار مكالبدي هاي نمونهدر حوزةهنري امروزين آثاركاربردي صولنظري و ا ساختارة ارائةزمين ، بلكه دردست نيامده

نمادگرائي، و ي در بخشلك يتعاريف از الذكر نيز غير فوق مكتبرفتاري شريعت، لگوهاي اي در باب برخيعنوان نمودن صرف احاديث

. در دست نيستي و کامال قابل اتکائمالحظهمنابع قابل جز در ارائه برخي تعاريف نهين زميدر انيز انديشمندان جوانتالش

تمام و ة، نتيج)اي موارد احساسي ي در پارهحت و(ي لو مطالبي كو بنابراين پاسخي كه در قالب . است لي را در بر نداشته مكا

همراه با البته استناد، و اساس، و قابل محكم،مند نظاميا انديشهدر ردي روشن صول كاربتبع ا شريعت و به امروزين ي رفتارلگوهايا

مكاتب ديگر كنار كه بتواند در،شكلي و يئفضاتعريف هندسة اي عنوان دستمايهه ب جهان طرح گرديده، و سبك معماري صاحب

مدد هنرمندان و نظري به هاي چالش در،طرف از يک: که يغنهاي آفرينشگر، در ي از طرف د، ورسيده ي و ايرانسلمانمعماران م

فانه سأمت يحت و .نيست دست گيرد، در قرار ايشانيراهنماهنري بسياري از است تا شده سبب موارد يدر بعضت اين عدم موفقي

، ) معماريارشد کارشناسيسالة ر (ذکر، راه هدايتادي، محمد، آب ر ک ب علي 1

همچنين . ١٣٦٧دانشگاه تهران، دانشکدة هنرهاي زيبا، تهران، Aliabadi, Mohammad: In Search for a Timeless way of Design and Building through the Holy Quran and Hadith.

دکتراي سالة ر ("قرآن کريم و حديث و ساخت درطراحي دنبال راهي جاويدان در به"، دانشگاه سيدني، دانشکدة معماري )اسالمي حکمت معماري در نويسندهتخصصي

الزم به ذکر اينکه به دليل اشتغاالت فراوان مؤلف در (١٣٧٦و شهرسازي، سيدني، تحقيقات جديد در زمينة مباني نظري معماري تا به حال موفق به ترجمة منبع مذکور به زبان فارسي نشده بود، ليکن خوشبختانه انجام اين مهم نيز در دست

جز به(در ضمن . ) گردد در آيندة نزديک امکان انتشار آن فراهم مي... است و انشاءاهاي در حدود بيش از بيست مقاله از اين نويسنده در زمينه) الذکر موارد فوقي اسالمي در مجلات، سمينارها و و معمارنظري هنر مبانيحکمت و گوناگون خاطر پرهيز از بهچاپ رسيده است که المللي مطرح و به ي و بينلهاي م کنفرانس .شود خودداري ميها از ذکر عناوين آناطالة کالم

و ،خود شك كرده عايدمبودن حقيقي اصل سلمان درمجوانان کذب عائي ادنيز از آغاز طرح اين موضوعصوال ا شايد كهگمان کنند

اي تعاريف غير از پارهه اسالمي چيزي ب معماريهنر يا بيش نبوده، و تعارض با يكديگر حرفي براي مصولي پراكنده و بعضاناپيوسته و ا .گفتن ندارد

آثار نظري ةگرايان داوري و نقد تحليل جامع، وي تحقيقاگرچه انجامها و تويولااهم اسالمي از معماري و و عملي موجود در زمينه هنر

خصوص ، و به )نويسندهجمله و از(جويان همة دانشيها مسئوليت انجام چنين نام ما است، بلكه نظر و صاحب انديشمندان صاحب

پرداختن به تحقيقي تمام و كامل در ةليهاي او از ضروريتيتحليلصول كاربردي اين مكتب عميق و شناخت مفاهيم و معرفي اةزمين

.جامع و كامل استحاکم هاي ت محدوديخوانندگان محترم بايد توجه داشته باشند که

چنين اجازة و بلکهرصت الزم و كافي حاضر هرگز ف درحال تحقيق برات موجود ادبيباب فقردهد، لذا آنچه در ي نمق محقرا بهتحليلي

اين بحث ةممقد اسالمي در معماري و هنر در موضوع يکشور اسالم گروه از آنةصادقان شمردن تالش معني كوچك هب آمد هرگز

توان و امكانات اخالص و با انصافي نبوده كه در حد ان بامحققرا خلق يکالبد و يا اثري ،بالفعل خويش در اين زمينه قلم زده

زده و ساکت يخيشايد فضاداريست كه هوش بلكه صرفا. اند نموده را در يو همت بلند همتانرا بر هم زده تحقيق در اين مرز و بوم

. طلبديادامة راه گذشتگان به يار

:تعاريف بنيادين سوء ايجاد هرگونه از پرهيز منظوره ب و يقبل از ورود به بحث اصل

وان عننيز به زير نكات محترم ذكر خوانندگان ذهن تفاهم در :ضروري است بحث يبنيادها

ـ همـان "هندسـه "واژة از نويسندهنظر منظور )الف آن يمعـادل عربباشد که، بنا بر قـول مرحـوم پيرنيـا، در گـويش يم" قدر" واژة ييعن

از " قـدر "واژة . اسـت معـروف " اندز"و يا " هندز "ي به معن ي در يفارس يبوده، و مـصدر اسـم " اندازه کرد "يبه معن " ق د ر "يريشة سه حرف

مين دليـل بـه نظـر به ه .است" يمند اندازه" يبه معن " تقدير" آن نيز يدر زبـان انگليـس " يمنـد انـدازه " معـادل واژة ترين مناسب رسد يم

. باشدي م”Order“همان واژة ةهندس" چون يئها هواژ منظور نظر از اين نوشتار دربنابراين،

تر از مفهوم يل چيزي بسيار فراتر و ك"آسماني هندسة"يا " جاويدان. نين رياضي و شكلي آن استقليدسي و دائرة محدود قواهندسة ا

هندسة "و نيز ) اشياء در طبيعت" (هندسة عقالني" نظربلكه منظورو اين هندسة .است) الگوهاي رفتاري شريعت (ثابت و"اصولي

،فراگير، واحداست نظامي) گونه که از نامش پيداست همان(عقالني جموعة ، و دائرة حكومت قوانين آن م بنابراين آسمانيومجرد،

٦٥ اسالمي در معماري )آسماني هندسة يا( جاويدان هندسة

چيستي هر يك از اشياء و هاي گوناگون حاكم بر هستي مندي اندازه .است) و از آن جمله آثار معماري و شهرسازي( عالم وجود لو ك

) شريعتي رفتاريالگوها (ثابت و"ياصولهندسة "صرف نظر از )ب هندسة ي بدان پرداخت، معادل مفهومي ديگري در جايکه بايست

در فرهنگ و ،ي و مجموعة جهان هستطبيعت حاکم بر يآسمان" تقدير" ) اين مقاله استيکه موضوع اصل(شة قرآن و حديث، ياند فرهنگ و ادبيات قرآن كريم در درادبيات مربوط بدان كه ،باشد يم

” قدير”،” رقدم”، ” رمقد”، ” تقدير”، ” قدر”محدودة واژگاني چون و يجهان هست يآسمانهندسة يان، مطابق با اين ب.عنوان گشته... و

آن موجودات ة نوري است كه به وسيله منزلةباشياء واقع در آن، از موجودات طبيع(عت يو طبه عالم ماد که ي و موجوداتياعم

يابند يوسيلة انسان امکان وجود م به، پديدار گشته، ... ) مسجد و خانه و بازار و ي و حتيچون ابزار زندگ

و در نهايت (ز ي قابل تعريف و تمي انسان،ي، و برارـــيگبراي يكدو عبارت ديگر، همة موجودات، و از آن به .گردند مي) يقابل شناسائ

، و ...چون يک مسجد، يک خانه، يک مدرسه و (يجمله آثار معمارگرفتن در اين ساختار تنها از طريق قرار،)ها اجزاء هريک از آنيحت

ت خاصهر يك هويامکان وجود يافته، و كه مند است واحد و نظاممنحصر به فرد خويش را در ارتباط با ديگر اجزاء عالم هستي يحتو

ةاست كه مجموعواحد از طريق اين نور ، تنهابه عبارتي. يابند ميبه مخصوصي مفهومي ي، صفات شكلي و حتهاي كيفي و كم اندازه

براي ديگر ) خوانا و روشنمالاي كا به گونه (ياز اجزاء هستجزء هرمند اندازه و مناسب و همنشيني نظامه اجزاء تعريف شده، و ارتباط ب

.شود ها با يكديگر ممكن مي ها در عالم كثرات و گوناگوني آن مطابق با گفتار فوق، و در ساختار مثالي مشابه، هر يك از اشـياء )ج

ردـقـ ن و م عي است م حقيقتي) هللاعندا(خداوند نزد عالم وجود را در : چون مادههاي عالم تمحدودي از ه فارغ، و البت ) اندازه شده يبه معن (

چون طول و محدودکننده يهائ تي کم كالبدي و خاص ه و شكل ماد و بنابراين تغيير ،همين دليل باقي و جاويد ه ، و ب ...فتي و لعرض و ك

و يـا ” هندسة ذاتي ”ا عنوان است كه در اين نوشتار از آن ب ،نايافتني .شئ ياد شده است" يهندسة آسمان"همان

مند ساختاري نظام” معماري اسالمي” نوشتار از راد اين منهايتا و)د و در هر دو زمينة كالبد و محتوي ،زعا و جال كه ك بوده گرا و وحدت

و آن است، با بنابراين همجهت و” اسالم”تسليم دين يا قانون واحد كه واحد و جهان شمولقانوني استق ين تحقيدر ا” اسالم”مراد از

) ظاهر و باطن و يا صورت و عقل( ،معني و عالم كالبد بر هر دواالطالق دارد تي بالمنازع و عليحاكمي.

هستيهندسه نور روشنگر. ٢ :شناسي نور بحثي در واژه

نامه استاد لغت آن در معني روشنائي بوده و ي بهلك تعريف نور دربينائي حسةوسيله كيفيتي كه ب"دا عبارتست از خده اكبر علي

و مقابل … ١شوند، وساطت آن اشياء ديده مي به شود و درك مي ٢.است" تاريكي و ظلمت و تيرگيمعنائي " نور "واژةنيز، طباطبائين حسي دمحم دسي بيان با مطابق

ره را ي و ت٣اجسام كثيفكه معروف دارد، و آن عبارتست از چيزي آن ظاهر و هويدا ةچيزي به وسيل سازد، و هر ديدن مي قابلبراي ما

گردد، ولي خود نفس ذاتي نور براي ما مكشوف و هويدا است، و مي نور ايشان،نظر خالصه از بطور. كند چيز ديگري آن را ظاهر نمي ٤. غير استةكنند ات ظاهر و ظاهرعبارت است از چيزي كه بالذ

گرايانه، و به ويژه در واژگان و در ديدگاهي نماد،ادامه طباطبائي درعالوه بر معناي فوق، هر چيزي : سازد نشان مي زبان استعاره، خاطر

. شود خوانده مي"نور"سازد كه محسوسات را براي انسان مكشوف ميو لذا بر همين اساس به هر يك از حواس بينائي، شنوائي، بويائي و

ةي در زمينحت. نور را اطالق نمودواژةتوان المسه ميحسي حتعقالني و هندسة نيز كه معاني و مفاهيم "عقل" به ،محسوسات غير

نور اطالق واژةكند ميتبيينرا تعريف و موضوعات و موجودات هاي نيكوي خداوند كه هر يك نام،مطابق با اين بيان ٥.گردد مي

با . هستند هر يك نور هستند)ايجاد يا و (ي آفرينش، پديدارمصادر" خير"نور است، " نظم"نور است، " عدل"نور است، " علم"اين حساب .نور استنيز ) ية عقالنيا همان هندس( "قدر"نور است و

حاكم برهستي نور، هندسه، دين، يا همان قانون واحد. ٣

قبول ، بحث موضوعات كثرت عناوين و و ها پيچيدگي در روداز و قبلـ نتيجه وحدت ، و در � حق ذاتي حضرت وحدت ه ذاتي اسـماء او ب

،دهد كه قـدر دست مي ه اين نتيجه را ب ،اسالمية عنوان بنياد انديش حاكم بـر هـستي و يها يمند اندازه يا قانون واحد (، ية آسمان هندس

ها و زمين همان نام نيكـوي حـق، فطـرت آسمان ، نور )هستي اشياء الهي، يعني همان دين حنيفي است كـه ناپذير ديلناپذير و تب تغيير

انـسان عنوان سـاختار ذاتـي جـسم و جـان ه ب) در مورد انسان نيز (

..٢ر ک ب تصوير شماره 1 . ٢٠١٧٠، ص ١٤ دهخـدا، علي اكبر، لغت نامه دهخدا، ج ٢نجاسات نبوده بلكه آنها به بودن ثلوم آلودگي واشياء بودن كثيف منظوراز ٣

در مقابل رقيق بودن و لطيف بودن اشيائي چون ( ،كه گويندا ر آن لغت كثيف دررفته و اجزائش درهم فروبوده انبوه ،ي غليظماد داراي ساختار، ) …آب و نور و

ميزان تراكم اجزاء .برند به کار ميي در مورد اشياء مادتنها كثافت را لذاباشند، و بطور كلي . دانند ها مي در يك شئ يا حتي چگالي گازها را نيز درجه كثافت آن

مخصمص كثافت هر يك از اشياء ةه درجدانند، و البت اشياء عالم ماده را كثيف مييا به عبارت ديگر بعضي اشياء چون نور و نسيم . و متفاوت از ديگران استبه آنبراي اطالعات بيشتر ر ك ب . ترند ن سنگ و خاك كثيفتر و بعضي چو لطيف

بديهي است هر چيزي را كه صفاتي مقابل . ١٥٥٩بندرريگي، محمد، المنجد، ص هاي نيكوي خداوند دانند، و يكي از نام با كثيف و كثافت دارد لطيف و لطافت مي

ان ر ك ب هم. نور استهمان ترين موجود ه نيز لطيفدر عالم ماد. لطيف است . ١٦٨٠منبع، ص

٤ طباطبائي، سي١٧٢، ص ١٥د حسين، تفسير الميزان، ج د محم. ٥ طباطبائي، سيد حسين، همان منبع، همان صد محم.

٦٦ آبادی علید محم

تمام و هماهنگي جسماني و روحـاني گزيده گشته و بر تبعيت تام و ١.با آن فرمان يافته است

هندسه نور واحد عالم امكان. ٤

اركه نور را يادآور مبة آي نيزرود اگر در مطلع هر كالم گمان ميو نيز بلكه در جهت تعيين و تعريف ،خالف نبودهنه تنها گرديم

ي ر و حتسمت و سوي حركت اين نوشتـار مؤثحفظ و کنترل خداوند نور :گفتيم، مطابق با بيان قرآن کريـــم. ضروري است

ها و زمين است، مثال نور آن چون چراغداني است كه آسمانبلوري كه گوئي . وريـــلب اغ درچر درآن چراغي، و

٢.فراز نوري ديگر نوري بر.... اي است درخشان ارهـــست مطرح شده نورواژةنيز �مباركه، حضرت رضاة آي از تفسيري در

مندي و نظامية عقالن هندس همانيا” تقدير”شريفه را به ة در آية آفريد نخستين: فرمايند كرده مي جهان تعبير بر حاكم يرياض

طريق اين از وسيله و آفريدگان به ساير و. است” تقدير”داوند خ عدم پا بهيها تاريكي از ديار) تقدير همانيا (يعقالن يمند نظام

٣.اند شتهذا گي پديداريا همان وجود صةعر اساسي و ةهمانطور كه در گذشته بحث نيز بدان اشارت رفت، نكت

ترم را بر آن داللت ق است و خواننده محي كه مورد نظر محقمهم يا همان نور ية عقالن شمول نور هندسة حكومت و دائرةكند حوز مي

ها و همه چيز و همه كس را ها و مكان تقدير است كه تمامي زمان ةداير چيزي كه در هرگر،يان ديه بب .گيرد از آغاز تا ابد در بر مي

شهياندني رياضي و عقال عبارتي، براساس ساختار به امكان بگنجد، ياوجود آمدنش باشد، ه و مطابق با قوانين هندسي عالم هستي امكان ب

وي پيرومدن و باقي ماندن خود محكوم به وجوده در فرآيند ب بر حاكميعقالنة شمول هندس هماهنگي با قانون واحد و جهان

فاعل اعم هر فرد،شود ه همانطوركه مشاهده ميو البت. هستي استمعمار، مهندس و مهندس و هنرمند از يوان، و اعمح انسان يا از

مهندسي خود و هنري هاي آفرينش افعال و توفيقشان درط شر اين شرط نسبت به و قيد بودن بدون تسليم و آهنگي همانا هم

زور و عدم عقالنيت و ييعن(معناي جبر ه بهقوانين است، و اين البتمنطق عقل وستقيــم م نتيجةيمعنا، بلکه جبر به نيست) منطق ٤.است

خدا ) واحد(قانون و آيا غير از دين: خوانيم مي): آل عمران (٣ : ٨٣كريم، در قرآن ١

ها وجود مين و در آسمانچه در ز هر) كه است اين درحالي(شوند، و را مشتري ميهمگي (اويند، و ) واحد و دين يا قانون(دارند، خواسته يا ناخواسته، تسليم او

مطالب داخل ضمنا .دارند) واحد او و قانون(سوي او بازگشتي به) خود درفرآيندكمالي .تري از آيه مباركه آورده شده است منظور ترجمه روشنه لف بوده و صرفا بؤها از م هاللي

).نور (٢٤ :٣٥ قرآن كريم، ٢ .١٣٧٢، ١٠٦١محمدتقي جعفري در كيهان هوائي، ش ، نقل از�امام رضا ٣ دهد كه افراد و مي معني واشياء زماني ميان افرادعرفا به معني اجبار در رابطة" جبر" صوالا ٤

ت از يكديگر هدف كمالي خويش متفاو ضرر و سود و معاد و مبدا و هستي و جوهر اجزاء در با سود و ضرر و هدف كمالي متناقض و لخكمالي يك شئ م ضرر و هدف و و سود. باشند

حقيقت و جوهر ،در حاليكه مطابق با فرهنگ اسالمي. اشياء و اجزاء ديگر عالم وجود باشد

ت آن موجـودا ة وسـيل است كه بـه نوري ةمثابه هندسه ب ،بيان دراين ةگردند و به وسـيل تميز مي تعريف و قابل يكديگر روشن و عالم براي

بـه . يابنـد فـرد خـويش را مـي به خاص و منحصر تآن هر يك هوي كمـي، هاي كيفي و عبارتي از طريق اين نور است كه مجموعه اندازه

خوانـا و اي كامال چيز به گونه هر ةصفات شكلي و حتي مفهومي ويژ همنـشيني ارتبـاط مناسـب و اشـياء تعريـف، و روشن بـراي ديگـر

٥.شود ممكن مي يكديگر عالم وجود با ها را در مند آن نظامه عاي آغازين ما صح نيز بر اد�در اينجا كالم امام معصوم

گذار مهندس و معمار و بلكه بنيانگذارد كه بگوئيم نخستين مياست، �مهندسي و معماري همانا بزرگ معمار هستي حضرت حق

و ابزار و ميدان عمل اين مهندسي و معماري نيست مگر نخستين تقديــر يا هندسه، يا همان �آفريده او كه در بيان حضرت رضا

.مندي حاكم بر جهان آفرينش است و نظام واحدنظامتعريف فوق، هر آنچه در جهان گذشته، امروز و آينده به و بنا بر

شود و تمامي معماراني كه در محدوده عنوان معماري شناخته ميكنند هستي، اعم از انسان، حيوان و نبات، و حتي جماد معماري مي

و بدون كوچكترين استثناء محدود به پيروي و هماهنگي با مجموعاكه جز اين كند ه هرباشند، و البت و مياين معمـار و قوانين معماري ا

قرآن، بر ة كريمةمصداق آيه ب حق نيست، باطل است، و باطل، شايد بهترين شاهد و موجزترين بيان در حقيقت اين ٦.سبيل فناست

در نور روشنگر �حضرت حق . معني همان آيات قرآن كريم باشد و وعا طرض اال ومواتالس ين ف مسلمأ ه لو: فرمايد كه خود مي

ا و زمين است ــههرآنچه در آسمان(ون عرج يهــيل ا ورهاكا همان ي (ي و مقصود نهائخواسته يا ناخواسته تسليم اويند

٧). اوستيشان به سويا) ت بازگشتيسرانجام و نهاهاي جسماني، ن جمله جزء جزء ارگان از آ ات عالم وجود و ذر

و محدود به محکومهر معمار، خواه يا ناخواه، فكري و روحاني �باشند، و اين كالم علي آهنگي با او مي فرمانبرداري و هم

هـاي و از نـام …خـوانيم خداوندا نياز خـويش را از تـو مـي ": را كه و از حكومت تـو …نيكويت كه اركان وجودي هر چيزي را پر كرده

ايـن .دهنـد سرلوحة انديشة خود قـرار مـي ٨."گريزي نيست ديگـر معمـار هنرمند و مهندس آن دراست و مكتب تسليم

در (آورد بلكه مشابه نمي يو عناوين ” من دل”و” من” سخن از ـ ئينپا ـ تـسليم بـي ) آن ةترين درج ت قيـد و شـرط حاكمي

ـ ةدرج در(، و بوده االطالق قانون هندسه علي ) آن ة كمال يافتر وكه در ص � نيست مگر نور واحد حضرت حق يوجودي تمامي عالم و اجزاء آن چيز

.ر تجلي نموده استمتعدد و متكثب ك بيشتر ر اطالعات برايهمچنين . ١٧٣ـ ١٩٢ ص ج، ص منبع، همان طباطبائي، همان٥

.٧٦– ٨٠ص ص) بيان زبان و( بوكهارت، هنراسالمي ).اسراء( ١٧ :٨١قرآن كريم، . "ان الباطل كان زهوقا": اي است به آيه كريمه اشاره٦ .)آل عمران (٣ :٨٣ قرآن كريم، ٧ و …اللهم اني اسئلك : ، دعاي كميل، نقل در شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان�ي عل٨

.و ال يمكن الفرار من حكومتك …باسمائك التي ملئت اركان كل شئ

٦٧ اسالمي در معماري )آسماني هندسة يا( جاويدان هندسة

يعنـي كم او بـه سـوي حـا ةبا شوق و اشتياق سرعت گيرند .ستمحبوب خويش ا

هندسـه تنها معمـار بزرگ هستي. ٥

نور ،ات و فرهنگ اسالمي در ادبي، نيز يادآوري شدهمانطور كه قباله و مفهوم تاريك و آن هر مادةعبارت است از آن چيزي كه به وسيل

نور نخست ةگردد، و در قرآن كريم نيز واژ غير قابل درك پديدار مي معصومين ة، سپس به رسول گرامي اسالم و ائمبه خداوند

به معني نظام و هندسه (الم، و در نهايت به كتاب و تقدير الس عليهمقرآن كريم در شرح چگونگي اطالق . اطالق شده است)ذاتي هر چيز

:فرمايد مي �صفت نــور به حضرت حق ) در عـالم (آن ر زمين است، مثال نـو ها و آسمان خداوند نور

آن چراغي اسـت، و چـراغ در ن چراغداني باشد كه در همچواي گـوئي سـتاره ) ااز شدت خلوص و صـف (بلوري كه . بلوري

كه (از درخت زيتوني است مبارك ) روغن آن . (است درخشان شرقي يـا ) هر درختي كه (و نه ) ريشه در زميني مقدس دارد

ت خلـوص و از شد (نزديك است كه روغن آن ). است(غربي نوري . اي به آن نرسيده باشد ش گيرد هر چند شعله آت) صافيتا هـدايت (فراز نوري ديگر، خداوند هركسي را كه بخواهد بر

نزديـك (و خداوند براي . كند به نور خويش هدايت مي ) گرددروشـن نمـودن چگـونگي حقيقت و به(مردم ) ساختن ذهن آورد و خداوند به هرچيـز دانـا ها مي مثال) هدايت انجام امر ١.است

كريمه ةمطابق با بيان مرحوم طباطبائي، نور نخستيني كه در آي حضرت حق "نور عمومي"يا ) ية عقالنيا هندس(آمده همان تقدير اشياء و موجودات پديدار گشته و از ة آن همةاست كه به وسيل

اند، و نوري كه بر فراز تاريكي عدم به روشنائي عالم وجود راه يافته ة است كه نتيج)يا نور عمل صالحي( نور ايمان نوري ديگر است،

م داده بلوري تجسدر قالب ايمان، در بيان تمثيلي، و . ايمان است مثالي، از سوختن روغن يكه، در ساختار(شده است كه نور خداوند

٢.گيرد در داخل آن قرار مي) زيتون صافي حاصل گرديده است قرار بات وث: الگيرد، او مي رر قراولدر ب نورچون :گويد مي طباطبائي

زاحم م هائي كه در اثر وزش بادهاي اضطراب نوسانات و از يابد و مياينها بر عالوه و. گردد آيد حفظ مي وجود ميه در درخشش نور ب

شود تا نور ر سبب ميولب" ذو ابعاد بودن"و" زالل بودن"و" صافي بودن"درون بان برخوردار شده و همچون چند ر از درخششي ويژه و دولورود متي نشانه ميس نور را به لحظه تيري از هر اي باشد كه در ستاره

).نور (٢٤ :٣٥ قرآن كريم، ١. همچنين ر ک ب تصوير شمارة دو.١٧٥، ص ١٥ طباطبائي، محمد حسين، الميــزان، ج ٢

تعداد به سطوح متعدد ي نموده که با شکستن سطوح ساده و کم در اين اثر هنرمند سعاستفاده از رنگ سپيد در سطوح نامبرده . اي نمادين به ذو ابعاد بودن بلور داشته باشد رهااش

.اي به صافي بودن آن دارد اشاره

از نقل طباطبائي به ٣. قبل داردةدرخششي ويژه و متفاوت از لحظ ويا همان (يا چراغدان را قلب " وهـــمشك "،كافية ليني در روضك

دسي ق علم حي ياو يا چراغ را نور" مصباح"داند و مي منؤم) انديشة ٤.گرفته است شمارد كه درآن قرار مييا (تقدير تواند همان علم بر معمار ميمورد دسي درق علم اين

ذاتي طبيعت و طبيعتة جهان يا هندس اشياء و) ي عقالنيمند اندازه . اشياء باشد

من درؤم) رسيدة امنيتيا همان انديشة به (قلب است نقش بديهيشياطين ردــدستب علم وة هيجانات روحي دارند م ازحفاظت اين عل

نوري .نما همان نقش چراغدان است انسانيگرها وسوسه ةوسوس ومن خويش ؤ مةرا تنها و تنها در سين كه از آن خداست و خداوند آن

و آنكس را كه خداوند او را نوري قرار ندهد ٥.قرار داده استاله ــ فم له نور… الــو من لم يجع .را نوري نيست پس او ٦ورـــمن ن

. كرمان، حمام ابراهيم خان، هفت اقليم، يساولي.١ر يتصو

منظور نظر از اين تصوير بيان چگونگي نقش نور در پديدارساختن اشيـاء نقوشي که بيشتر در معرض تابش شود، طور که ديده مي همان. است از درجة پديداري بيشتري برخوردارند، و نقوشيرار دارنداي نور قـــه اشعه

اگرچه وجود (، تاريکي قرار دارندگوشة سمت چپ باالي تصوير درکه در شوند ديده نمي) دارند، ولي

مندي هندسـه و نظام. ٦

ةمايـ عا كنيم كـه عنـصر اساسـي و دسـت ايم چنانچه اد جا نگفته بي جملـه هنـر مهندسـي معمـاري بنيادين هنر، و هنـر مهندسـي و از

. هندسه است

. طباطبائي، همان منبع، همان ص٣ .٢٠٠ طباطبائي، همان منبع، همان ج، ص ٤ …افمن شرح صدره لالسالم و هو علي نور من ربه): زمــر (٣٩ :٢٢ قرآن كريم، ٥ )نــور (٢٤ :٤٠ همان منبع، ٦

٦٨ آبادی علید محم

جمله اجـزاي نو از آ در فضاي قانونمند هندسه است كه هر چيزي، هستي قدم گذارد، و در ةتواند به داير ي يك شهر، مي يك خانه و حت

خـود را پيـدا ) ”اين هماني ”و يا (ها هويت فضاي كثرات و گوناگوني ه جهاني هندسه مند و البت تر، در ساختار قانون عبارت روشن ه ب. كنند

هـا و كيفيـات ويـژه اندازه ةاست كه هر شئ قادر خواهد بود مجموع هـا در شـكل و آن ةشكلي و رفتاري مربوط به خود را كه بـه واسـط

.شود بيابد ص ميعملكرد از ديگر اشياء متمايز و مشختنها از طريق هندسه است كه هر وا ها، تنه و باز بسيار پيشتر از اين

هاي مورد نياز خود را براي ورود به عالم تواند حدود و اندازه شئ ميهاي فراگيرنده وجود بيابد و در ساختارهاي سطحي و فضائي نظام

ه الگوهاي رفتاري و سمت و سوي محيط بر خود قرار يابد، و البتهاي خود را، بدون ايجاد هرگونه مزاحمت و خلل در ساختار تفعالي

در اجزاء پيراموني، و بلكه كامالةهاي ويژ تعالي فةشكلي و حوز .ها، سامان دهد جهت تسهيل فرآيند كمالي آن

هستي، بالانقطاع و و اين فرآيند تا فراگيري تمامي اجزاء جهاناحسن ” و ١”نظام عدل”ستي و خلل، در گونه ضعف و س بدون هر

ود كه هر جزء تي را حاصل شيل حاكم بر آن ادامه يابد، و ك٢”تقويمدر . بدون اجزاء پيراموني خود هيچگونه تعريف و هويتي نداشته باشد

ةات ويژها و كيفي حقيقت اين اجزاء پيراموني شئ باشند كه اندازه . كنند آن شئ را تعريف مي

در حقيقت عامل بنيادين ايجاد وحدت در ميان اجزاء جهان هستي هاي معماري چيزي جز گ هر يك از فرهنةو منجمله در اجزاء پيكر

آهنگي در ميان و پس از ايجاد وحدت و هم .تواند باشد هندسه نمياجزاء يك فرهنگ معماري، حفظ و بقاي آن فرهنگ نيز تنها در

قيد و شرط از قوانين هندسه امكان پذير آهنگي و پيروي بي قالب هم .است

: و وحدت كالبدية عقالنيوحدت ذاتي هندس. ٧اسالمي نيز، معماري و در هنراجزاء كالبدي ا وحدتشكلي ي وحدت

همانند ديگر مظاهر وحدت در عالم طبيعت، در حقيقت ظهور و بروز . در عالم ماده استيعقالن ةوحدت ذاتي نور هندس

نظام و همان نظام حق محور و همان نظام تك پايانهمان ” نظام عـدل” منظور از ١

نام برده تقديـر حاكم بر جهان هستي است كه از آن در لغت قرآن كريم با عنوان سوي حقه در آن هر يك از اجزاء، بدون محدوديت و اسارت در زندان كوچك و نظامي ك. شده است

نظام، كه ” جوي حق”هاي فردي خود و كامال، در جهت هدف واحد و بسته اميال و خواستهكند، و در هر مقطع ويژه از فرآيند زماني و باشد، حركت مي هدف تمامي اجزاي ديگر نيز مي

رشد و كمال ديگر موجودات وابسته به او نيز مكاني مسير رشد و كمال خود كه مسير ها و كميات متناسب با آن مقطع را باشد، و البته در ارتباط و هماهنگي با ديگر اجزاء، اندازه مي . يابد گيرد، و در مكان بايسته و شايسته مربوط به خود قرار مي مي

گذاري با صفت م است كه در اين نانظام عدل نيز همان نظام احسن تقدير منظور از ٢و در . مشخص گرديده است ترين باندازه، و ترين متناسب، زيباترين به معناي احسن

اي است بر يكي از جوهرها و اركان بوجودآورنده كيفيتي با نام زيبائي در هر شئ حقيقت اشارهمت و ها و كيفيات و س حهتي شئ با اجزاء پيراموني مربوط در اندازه آهنگي و هم كه همانا هم

.سوي فرآيند تكاملي خود و آنهاست

ي ر و مادتكثهاي م است كه در صورت)يعقالن ةهندسيا (همين نور نماياند، و از طر خ ميخود چون نظم و عدل رةيق اين هر سه ماد

دهد و نظام آن را در بخشد، نظام مي مي) نظمو (شكل را شكل بي، و در هماهنگي با نظام )عــدل( آن ة بايسته و شايستمحل

آنها ةدهند جهاني وحدت ا، و نظامـــه ساختاري ديگر آفريده ).ها هندسه يا نظام هماهنگ اندازه(كند د ميــتقديــر و تحدي

تـرين و نيكـوترين ت و چيـستي آن را در پـاك ويـ ن طريق ه و از اي ـ ها، و به طوري كامال صورت ه در برجسته و متمايز از يكديگر، و البت

آن تعريـف و ةبرگيرند وحدت كامل صوري و ساختاري با محيط در ه مفيد بودن، بو در حقيقت به آن ارزش بودن، و البت . كند تبيين مي

تاريخ، و ةكند، و تا هميش ها بلندش مي ستيبخشد، و از زمين كا مي .بخشد را در دل باقي دارد دوام و بقايش مي " نور باقي "تا آنجا كه آن

:خود فرموده �كه حضرت حق ه و البت(چيزي براي هر) حكيمة آفرينند(همانا خداوند

آفرينشندةام احسن و فراگيرــنظ آن درة تناسب با وظيفم ( در ييعن(و هر چيزي در نزد او . رار داده استاي ويژه ق اندازه

٣ .اي ويژه است به اندازه) يمقام عقل کل فوق مترادف با نزد يا حضور ةرا در آيه مبارك” عنـد”اگر واژه توانيم معني كنيم، ميحضور خداوند را همان "عند اهللا"بگيريم، و

دن در بوةآهنگي ذاتي از صفات ضروري و ويژ بگوئيم وحدت يا همكه قادر كه يك شئ براي آن يعني اين. نزد يا حضور خداوند است

و در كنار ديگر اشياء قرار گيرد بايستي حضور خداوندباشد در ةآهنگي با مجموع حذف وحدت ذاتي و هم قابل شرط ضروري و غير

يعني هر شئ براي . واقع شده است را دارا باشدحضورآنچه در هرمقام " يا همان،"يمقام عقل کل" ،"عنداهللاموقعيت "كه در اين

هاي و يا وحدت نظام قرار گيرد، بايستي داراي اندازه"نظام وحدتر يكي ـــها در مرز مشترك اشياء با يكديگ اي باشد، و اين اندازه ويژه

. باشندعبارتي اندازه يا همان قدر معلوم اجزاء در مرز پيراموني خود ه ب

.كنند يكديگر را تعريف مي كه ممكن آنجا شده تا سعيدر دو صفحة بعد ٤ تصوير شمارة در

،مثال براي. گردد طرحتصويري قالب بياني است معناي فوق در خاص هاي اندازهةيا مجموع) بفرد منحصر ةيا هندس ("ژهــ ويقدر"

يها زير عالوه بر ويژگي اجزاء جورچين يك از ضلع از اضالع هر هر ةهندس يا قدرهمان يا (ل و اندازه، ــشك نظر نقطه خود از خاص

پيراموني خود را نيز تعريف كرده اجزاءاضالع هندسة ،)بفرد منحصر

موضوع . قد جعل اهللا لكل شئ قدرا، و كل شئ عنده بمقدار: )رعد (١٣ :٨ همان منبع، ٣اي است باندازه بودن هر چيز در عالم، يا اينكه هر چيزي را در نظام فراگير جهاني اندازه ويژه

براي مثال در آيه . رد بحث قرار گرفته است موراموضوعي است كه در آيات قرآن كريم مكراندازه آن در نزد نيست چيزي مگر آنكه جواهر بي: فرمايد از سوره مباركه حجر مي٢١

فرستيم مگر در فرو نمي) دهيم يا در نظام فراگير زمين قرار نمي(ماست و ما آن را ).ها و هماهنگ با ديگر اندازه(اي خاص اندازه

٦٩ اسالمي در معماري )آسماني هندسة يا( جاويدان هندسة

معناي وحدت اشياء در حضور حضرت از ينمادو اين خود . است . حكيم است آفريننده

ت منظور نيل به صفات كمالي همچون وحدت، كليه بديهي است، بهاي هنري، معمار و هنرمند مسلمان نيز آفرينشو پيوستگي در

هستي و هر يك از اشياء ة مجموعلبايستي هندسه يا قدر معلوم ك خود حاضر داشته باشد، و اين همان نور ةآن را در حضور انديش

من خويش ؤ مةدسي است كه خداوند در قلب بنديا علم قحکمت :فرمود � كه رسول گرامي حق. دهد قرار مي

هندسه وزيبائي. ٨اگرچه بيان كامل و تمام ماهيـت سـاختاري هندسـه و تـاثير آن در فرآيند زيبائي آفريني در موضوع مورد آفرينش بحثي است وسـيع و

ـ د تحقيق حاضـر نمـي هاي متعد هرگز در محدوده ه گنجـد، لـيكن ب .منظور تكميل عناوين و اشاره به آن خالي از لطف نيست

وحدت هندسه يا تقدير، آيات ديگري از قـرآن كـريم بحث ةدر ادام ثير اين وحدت در آفرينش زيبائي أتر شدن حقيقت فوق و ت در روشن

در بيـان نظـام فراگيـر �حـضرت حـق . بيان بسيار روشني دارنـد :فرمايند تقدير يا هندسه و تاثير آن در آفرينش نيكوئي مي

شئ و قدره ، و خلق كل١هو الذي اعطي كل شئ خلقه"

٣" و صوركم فاحسن صوركم٢" تقديرا

با (تناسب مينشيآفرهر چيز به كه ) اي آفريننده(اوست و (داد ) منحصر به فرد و خاص آن رايستيهدف، عملکرد و چ

نسبت به خود و اش عملكرديو نقش متناسب با اهداف هائي عضاء و انداما) نسبت به مجموعة موجودات مرتبط با آن

و هر چيز * ، ) مناسب عطا فرمودي و با شكل اندازه به جا و بهو ساختار (را بيآفريد و آن را در نيكوترين حالت اندازه كرد

) شما را (همو كه * ، )اي مناسب تقدير نمود آن را با هندسههايتان را به نيكوترين حال صورتگري صورت بخشيد و صورت

٤.نمود زير در موضوعات، شود مي ديده آياتـــة ترجم در كه روــهمانط :بندي است دسته زيبائي قابل آفرينش جهان و مندي اندازه

).طــه (٢٠ :٥٠ قرآن كريم، ١ ).فرقـان (٢٥ :٢ قرآن كريم، ٢ ).غافـر (٤٠ :٦٤ قرآن كريم، ٣ .ف استلؤ كريمه و از مة تفسيرگونه آية الزم به ذكر است بيان فوق ترجم٤

. خود را داردة هر يك از اشياء عالم وجود آفرينش ويژ.١ خود هندسه و يا قدر ة هر يك از اشياء متناسب با آفرينش ويژ.٢

.اي دارند ويژهبخش هندسه هر يك از اشياء و نظام وحدتةمندي ويژ اندازه.٣

.يكي از علل آفرينش زيبائي است

ها، ديداري از ايران، عكس كاشان، نورگير خانه بروجردي.٢ر يتصو .٨٥ش

آوردن د وجواي از نقش هندسه در به گونه ، بيان مثال٢ يرتصومنظور نظر از آوردن همانطور که در تصوير . م است در يک نظام و يا سيستوحدت، كليت و پيوستگي

گوناگوني و کثرت وجود اي عقالني در عين کارگيري هندسه نمائيد، به مشاهده مينشين در مجموعة بادگيرهاي سقف شاهاجزاء سبب بروز وحدت، كليت و پيوستگي

.ها گرديده است خانة بروجردي

ي كه يا علم عقل ،نور ذاتي نتيجه وحدت در آهنگي و جنسي، هم همة حـضرت آفريننـد درخشد بـا نـور من مي ؤ م سلمان م در قلب معمار

ات در ات و كميـ تمامي كيفي ةكنند كه تبيين ) يا عقل کل (ها آفريده و از ، جهـان هـستي يناشـدن م يواحد، متحداالعضاء و تقس ةمجموع

وجـود يرياضـ و نظـام حـاكم بـر سـاختار ،طبيعـت ة ه مجموع لجمــکالبــد ت، يــوحــدت، کلاســت، خــود باعــث ايجــاد وري آن ي و ص

بـا در خـود و هاي معمـار مـسلمان شكلي در آفريده آهنگي و هم هم و در نهايـت سـبب بـروز وحـدت، گرديـده، جهان آفرينش ةمجموع

بـه (. برتـرين عـالم اسـت هنرمنـد كليت و پيوستگي هنر او با هنـر صفات ظهور و بروز اين ي از چگونگيتر رسيدن درک ملموسمنظور

هنـر يکالبـد شـكلي در آثـار آهنگي و هـم همت، ي وحدت، کل ييعن ).٢ه تصوير شمارة بد رجوع کنيي ايرانيمعمار

٩ .تهندسه، اطمينان و امني

آهنگي با هندسه هاي ديگر هم بيان ارزش در و، بحث فوقةدر ادام � ادـــسج بيان حضرت امام احسن تقدير، از يا همان نظام

قلب هر در نوري است كه خداوند" علم"كه ) ان مؤمن خويشــبندگ از(كس

.دهد اهد قرار ميبخو

٧٠ آبادی علید محم

آهنگي با اين نظام است شود كه تنها از طريق هم ميده ميچنين فهت روحاني و رواني كه براي نفس هنرمند و فعل او اطمينان و امني

غير از ه از هر نظامي بپيروي ،تر ساده عبارته ب. گردد حاصل مي و ابهام را در اين شك) ذاتي طبيعتةيا همان هندس(نظام تقدير

ة در درستي فعل و نتيجالآورد تا او ود ميوجه روح و روان هنرمند ب همواره اين واهمه را در دل داشته عمل خويش شك كند، و ثانيا

هندسه و نظام بكار گرفته شده در باشد تا چه زمان تعارض و تضاد هاي بكار رفته در كارهاي ديگران كار او با ديگر انواع هندسه و نظام

شايد . رفتن اثر هنري او گردد بين باعث ايجاد فساد و در نتيجه ازآن باشد كه گوش جان به توضيح ديگر بهتر بحث و هرة از ادام قبل

دكالم سراسر شور و سراسر شوق و سراسر بندگي حضرت سي حضرت حضور بسپاريم كه در�الحسين ابن ساجدان حضرت علي

:كرد اينگونه حديث عشق مي�حقنظام عدل و (در دادن ر پروردگارا، جان و روح مرا با قرا

گونه آن( تقدير خويش، امن، اطمينان و قرار بخش،) احسنيا آن ميزان از تقدير تحقق يافتـه (نسبت به قضاء تو ) كه

١شادمان باشد،) خودتـوان مـي �د سـاجدان سي ةاي كه از بيان حكيمان زيباترين نتيجه

س، قرارگـرفتن نفـ ةتـي اسـت كـه بـه واسـط گرفت اطمينان و امنيكـه همـان اثـر هنـري او (ساختار انديشه و فعل هنرمنـد مـسلمان،

همـان يـا (گـستر تقـدير آهنگ و جهان ، در ساختار واحد، هم )باشدسلمان بـا پـذيرش عبارت ديگر هنرمند مـ ه ب. يابد مي) الهية هندس

ـ ي نيكوئي اين نظام اطمينان مي ت هنـري د كـه در انجـام مـسئولي ابسـاختاري . ن ساختار را برگزيده است يتر محکمخويش بهترين راه و

.دآور كمال را در اثر هنري او به ارمغان ميكه مطمئنا

ت عالم وجود از ديدگاه لينقش هندسه در وحدت وك .١٠ نسفي

در ٢ين نسفي عزيزالد، در باال"وحدت نور"در ادامه و در تكميل بحث گوناگوني كثرت و و حقيقتن بارهيا رساالت خود در ةمجموع

:فرمايد اشيــاء نسبت به يكديگر مي

...اللهم فاجعل نفسي مطمئنه بقدرک، راضيه بقضائک، 1٢ م بوده و بخش اعظمي از زندگاني خود را نيز خوارز) نخشب(ين نسفي از اهالي نسف عزيزالد

او به شهرهاي مختلفي از جمله بخارا، اصفهان و شيراز سفر . در اين خطه سپري نموده استمدتي را بر سر تربت مرشد روحاني خويش شيخ المشايخ سعدالدين حمويه در ديري . نمود

در . دار فاني را وداع گفت) وهابرق(هاي گوناگون خود در ابركوه عاكف شد و در پايان مسافرتبرخي او را به علت مذهب مشهور عصر خود سني مذهب . اند مورد مذهب او گوناگون گفته

اند و برخي نيز او را بر اساس گفتار مبسوط او در شرح اصول و معتقدات ارباب تشيع در گفته دين و حضرت كتاب كشف الحقائق و نيز مكالمه وي با سعدالدين حمويه در مورد اولياء

ف بوده و آثار او در اروپا نويسندگان متصوةنسفي از زمر. اند صاحب الزمان شيعي مذهب گفتهسخنان و عقايد ( مقصد االقصي -١: از جمله آثار گرانقدر او مي توان از . شهرت بسيار دارد

-٥كامل، مجموعه رسائل موسوم به االنسان ال-٤ كتاب التنزيل، -٣ زبده الحقائق، -٢، )اوبراي . باشد الحقائق كه حقيقتا شاهكار وي مي كشف-٧صول و فروع و ا-٦. منازل السائرين

الزم به ذكر است مطلب . اطالع بيشتر ر ك ب ضياءالدين دهشيري، مقدمه بر االنسان الكاملشاغل در مرکز (نژاد محققم آقاي مهندس مهدي حمزه برادر مربوط به نسفي توسط دوست و

ت و فعـــل موجودات از اين نــور است، بل خود طبيعت و خاصي . همه اين نور است

نوري . . . كه وجود يكي بيش نيست، - اعزك اهللا في دارين-بدانحيات و . كران پايان و بي است نامحدود و نامتناهي و بحري است بي

ت موجودات از اين نور است، بينائي و شنوائي و علم و ارادت و قدر) عالم(گويائي و گيرائي و روائي موجودات از اين نور است، و ظاهر

ي اين نور است، و آئينه اين نور است، و مظهر صفات اين وجود تجل ٣.نور است

اي درويش اگر از عالم كثرت درگذري، و به درياي وحدت در رسي، و عـالم و . ق و معشوق و عشق را يكي بيني وص كني، عاش و در آن غ

٤. . . معلوم و علم را يكي يابي،

وحدت ذات و(راز گوناگوني اشياء در گفتار نسفي . ١١ )گوناگوني صفات نور

گفتار خود پرده از راز گوناگوني اشياء در عين وحدت ةنسفي در ادامضوع ت درك مو علكند كه اساسا عا ميادداشته ذاتي ايشان بر

:گويد او مي.هاست وحدت و توحيد وجود كثرت در صورتو اين نور است كه جان عالم است، و عالم . باطن وجود يك نور است

ي اين نور است، وجود تجل) عالم(ماالمال از اين نور است، و ظاهر و اين نور . اين نوراندافراد عالم مظاهر. مظهر صفات اين نور است

بايست، تا صفات و مظاهر صفات هم بسيار مي.صفات بسيار داشتو اگر . به اين سبب كثرت در عالم پيدا آمد. اين نور تمام ظاهر شوند

٥. را وجود نبودي"توحيد"اين كثرت نبودي

هاستتفاوت در صورت. ١٢ گفتار خويش تنها تفاوت اجزاء عالم را تفاوتي شكلي ةنسفي در ادام

:گويد دانسته ميبدان كه امتياز چيزها از يكديگر به صورت و صفت . . . !اي درويش

،اما اين يك نور صفات بسيار داشته و مظـاهر هـم بـسيار . . . است، ـ . بايست تا صفات اين نور تمام ظاهر شود ي كـرد و بـه اين نـور تجل

هر صورت مظهر صفتي شد، و هر صـفتي بـه : هزار صورت ظاهر شد آن . نـور تمـام ظـاهر شـدند صورتي مخصوص گشت تا صفات ايـن

صورت هميشه با آن صفت و آن صفت پيوسته با آن صورت خواهـد و افراد موجودات مظـاهر صـفات ايـن نورنـد، پـس اگـر . . . . .بود،

و مـائيم كـه باشـيم، . گويند كه مائيم كه بوديم و مائيم كه هـستيم و اگر گويند كه نه مـائيم كـه بـوديم، و نـه مـائيم كـه : راست باشد

٦.هستيم، و نه مائيم كه باشيم، هم راست باشده به اينجانب رسيد) يقات معماري دانشکدة معماري و شهرسازي دانشگاه علم و صنعتتحق

.است .٢٦٨ نسفي عزيزالدين، االنسان الكامل، ص ٣ ٢٧٠ نسفي عزيزالدين، همان منبع، ص ٤ . همان منبع، همان ص٥ .٢٧٢-٢٧٣ نسفي، عزيزالدين، االنسان الكامل، ص ص ٦

٧١ اسالمي در معماري )آسماني هندسة يا( جاويدان هندسة

. آهنگي در مجموعه ت و هم بيان نمادين ويژگي قدر يا هندسه هر جزء و نقش هندسه در ايجاد وحدت ، كلي.٣ر يتصو

گوناگوني حقيقت وجود و عالم باب وحدت نسفي در گفتار با مطابق

صفات نور رتكث حقيقت گوناگوني واشياء، در گوناگوني تاشياء، عل . است �حق حضرتذات يكي هستند، و با لي درو متفاوت گوناگون و ظاهردر كه صفاتي

يك نظامي كه هر. شود ت هندسه اثبات مياين حساب لزوم وحداني واحد ةذات، در محدود ساختار و هم جنس و هم از اين صفات هم

هور و بروزي متفاوت داشته ذاتي ظ توانند، در عين هم قوانين آن مي ١.باشند

يا( طبيعت، داراي قدر عناصر اجزاء و از يك ديگر، هر بيان به هالبت و مخصوص به خود،ساختاري لگوهاييا ا و) يعقالنة هندس

قوانين وشرائط تحاكمي تحت ها و آن اساس كه بر،ثابتي هستند

حاكم برة نوعي هندس را نيز بايستي به آن كه( محيطي، خاصتفاوتي خواهند م يكديگر تركيبات ، با)رفتاري اشياء ناميد محيط

. ها آن تركيبي ثابت عناصر و قواعد اتمي داشت، درست مانند ساختاراز اشياء داخل در يك تركيبي هر لگوهاياست رفتار و ا بديهياين ت معماري نيز تابع حاكمي احي و عمل در طرةهاي دوگان حوزه

عا نمود بحث را گسترش داده و ادةتوان دامن مي يحت. قانون واحدند واحد مسكوني، يك واحد معمارانه همچون يك اجزاي يك ساختار

کي و بخشک ي باالتر اي مرحله تفريحي، و در آموزشي، يك محيط رفتارها درو ثابت يقالنمتناسب با هندسة ع (شهر، يك از همحل

روز ب محل بنابراين بوده، وي ثابتيعقالن هندسة يدارا) شريعت .تركيبي آن هستند ثابت و قوانين واحد صفات اين نور

. را۵ي از نمود کالبدي اين معني ببينيد تصوير شمارة تر لمس براي رسيدن به درک قابل 1

ابرقو، يزد ازاده، ـــطبقه خانه آق بادگير دو.٤ر يتصو .خورشيد ايران

کثرت واحد بادگير را در عملکردي و ة رياضي هندس،در تصوير فوق. توان مشاهده نمود ها مي ي ظاهري و کالبدي آنها گوناگوني فرم

طبيعت، داراي عالم همانند عناصر،معماري نيز از اجزاء يك ديگر، هر بيان بهتفاوت م و رفتاري ساختاري لگوهاي و يا ا،)عقالنية يا هندس ( ذاتيقدر ن و شرائطت قوانيحاكمي تحت ها و آن كه براساس،ه ثابتي هستندوالبت حاكـم بر ةكه بايستي آن را نيز به نوعي هندسـ(محيطي، ثابت

نظر صوري و کالبدي، با يكديگر از نقطه ، )رفتاري اشياء ناميد محيط تركيبات متفاوتي خواهند داشت

A B C D

E F G H

I J K L

رفتار اجزاء عالم اعمال و از يك هر آن، براي جوهر هم ذات و هم انوار ةساي كه، در واحدي است حقيقت خورشيد درة عقالني، هندس هاي ويژه و اندازه و با شكل(بفردي خاص و منحصر لگوهاي رفتاريا ماجزاء ديگر فيمابين با همنشيني و ارتباطات ت وتناسب براي فعالي ( گشته است رمقر.

٧٢ آبادی علید محم

:معماري اسالمي، نوري بر فراز نوري ديگر. ١٣ :نور روشنگر خداوند خوانديم كه) قرآن مبين(در در عالم (زمين است، مثال نور آن ها و آسمان وند نورخداهمچون چراغداني باشد كه در آن چراغي است، و ) هماد

گوئي ) از شدت خلوص و صافي(بلوري كه . چراغ در بلورياز درخت زيتوني ) روغن آن چراغ. (اي است درخشان ستاره

هر (و نه ) س داردقدكه ريشه در زميني م(است مبارك ست كه روغن آن انزديك). است(شرقي يا غربي ) كهدرختي

اي به آن آتش گيرد هرچند شعله) از شدت خلوص و صافي( ١.نوري بر فراز نوري ديگر، . نرسيده باشد

مكتب ذاتي هر شد، وحدته آورد پيشتر كه ترتيب، همانطور اين به رفتارها، و در نتيجه وحدت ساختاريت ، وحدخاص فلسفي و فكريمطابق با (را يهر ملتانساني و سعادتمندانه زندگية ويژ روش .زند نقش مي) خودي و عمليعلم ينيب جهان

خود نية قوان در گستر) بخش نتيجه وحدت در و(اين ساختار واحد ساختار و جهان شمول را در رفتاري هم لگوهاياي از ا مجموعه

انسان با جامعه، انسان هاي مختلف همنشيني انسان با انسان، زمينهحيوان، گياه و گل و خاك و اجزاي آن چون سنگ وبا با طبيعت و

لگوهاي همنشيني انسان با طبيعت، و در نهايت ا با ماوراءانسان و رفتاري و لگوهاياين ا از يك تبع، هر به و .زند خدا را نقش مي

ة حاکميت سترگ در،همنشيني انسان با اشياء و افراد هاي نظامرا اي ي ويژهكم و ات كيفيختص م،يعقالنة هندس واحد نظامقوانين

،يكم و ات كيفيمختص اين مجموعه از هر كه نهايتا،زنند مي رقمة معماران ساختار فضائي و صورت ،ويژه كالبدي فضاي يك در

.گيرد خود مي ه بيمنحصر به فرد ة از مجموعيامنظهمراه كالبدي فضاها، به لگوهايا اينةمجموعزندگي فكري و انسان و نظام درباب حقيقت يو مفاهيم عقالنمعاني

معماريمكتب خاص) هاجتماعي مربوط قوانيندر سايةروحاني او، .دنزن اسالمي را رقم مي

توان همچون معماري را ميي خاص و عقالن اين مكتب بنابراين،وانواع فضاهاي مختلف ينوري دانست كه چگونگي حدود كيفي و كم

معماري و چگونگي ارتباط ايشان با يكديگر را در هر زمان و هر . كند مكان، و مطابق با هر نوع و اندازه از نياز، تعريف مي

لگوهاي فضائي ساختار ا) عبارتي جوهري بودنه يا ب(عقالني بودن دهد تا در عين حفظ وحدت و چنين مكتبي اين امكان را بدست مي

، يوقد من ير دجاجه كانها كوكبجاجه، الزفيها مصباح، المصباح في الز كمشكوه نورهموات و االرض، مثل الس نور…ا) : نور (٢٤ :٣٥ قرآن كريم، ١ . عليم شئل بك…للناس وا االمثال …ا لنوره من يشاء و يضرب…ا ، يهدينور علي، نور نارمسسهت لو لم ضيء وها ي زيتكاد، يهغربي و الهشرقي شجره مباركه زيتونه، ال

ها و زء فرهنگت معماري يك كشور، به گوناگوني جليتگي و كپيوس . هاي مختلف زيست محيطي موجود در آن پاسخي در خور داد بوم

مكتبي است كه پايه هاي فكري و فلسفي ٢مكتب معماري اسالميآن خالص، پاك و به دور از هرگونه گرايش به راست يا چپ، شرق و

ة كريمة مذكور در آية زيتونةك مبارةيا غرب است، و همچون شجره ه بس و پاك توحيد ريشه دارد، و البتنور، تنها و تنها در زمين مقد

صفا، و قدرت تبيين و همين جهت نوري است خالص، پاك و باي مربوط به روشنگري آن نسبت به فضاي زندگي انساني و كالبد ماد

است كه مكتبي ات متضاد يت نظرينورانآن به مراتب بيشتر از اللي ت و زپردازانش شفافي ات نظريههاي شهواني و نفساني دورتك

آن را گرفته و چون ديواري ظلماني مانع از پراكنش و تابش نور آن .باشند سو مي به هر

هاي پيشين گفته آمد، نور در هنر و معماري همانطور كه در بخشي و ورت ماد نور، در دو صة مباركةاسالمي، مانند تعريف آن در آي

دسي است كه معنائيش وجود دارد، نور نخستين نور علمي قهاي ور واحد است و پاك از آلودگيهمچون ذات حضرت نورالن

م نوري است و نور دو. آفرين است زا و در نتيجه وحدت شهواني كثرتر لوص و پاكي زمين تفككه بخشي از درخشندگي آن ناشي از خ

فكري و ةهاي تغذيه شوند اك را براي ريشهاسالمي است كه رزقي پرزقي كه در حقيقت همان . آورد فلسفي اين مكتب فراهم مي

رزقي كه در آن ناخالصي و . معماري اسالمي استةماي جان .زا و ابهام آور وجود ندارد هاي ناشناخته، حيرت افزودني

. چراغدان استةت شيشاللي و شفافيت زو بخش ديگر آن به عل از نگرش ذوابعاد ينماد چراغدان كه وجوه مختلف و كثير آن ةششي

جهاني اوست و با انعكاس تمام دو اين فرهنگ به انسان و زندگي هر شد وهاي گوناگون ر و كامل نور در وجوه مختلف زندگي و زمينه

هر وجهي از چندان و در كمال او قدرت روشنگري چراغ را دو .گر خواهد شد درخششي ويژه را جلوهرواني زندگي فضاي كالبدي و

معمـاري حـاكم بـر س، الهـي و واحـد مقـد ة هندس ،ديگر عبارت به االطـراف شـريعت ت قـوانين جـامع اللي و شفافي همراه ز اسالمي، به

اللـي و صـفاي توان مثال صـادقي از ايـن چراغـدان و ز اسالم را مي اي تمامي دستي بر لوص، صفـا و يك آن دانست كه در عين خ ةشيش

تاريك زندگي انسان نور دارد، قـوانين جوه و زواياي پيچيده و بعضا و توان آن را همچـون طوري كه مي به. صول تبيين شده دارد روشن و ا

آبي و بدون ابر به تمامي آسماني كامال ر نمود كه در خورشيدي تصو ا در فـي ر تي خوانا و قابل شناخت و معر و هوي ،پراكند جوانب نور مي

همانطور كه در آغاز بحث آورده شد، آنچه در اين مقاله از آن بعنوان معماري ٢

شود بغير از آني است كه در اسالمي يا مكتب هنر و معماري اسالمي نام برده ميبعبارتي راقم اين سطور . دبيات گذشته و كنوني ما با همين نام شناخته شده استا

عا بر آنست كه مكتب هنر و معماري اسالمي طفلي است كه در عين دارا بودن را اداش در رحم تفكر انسان و انديشه قرآني قرار داشته و تمامي ارزشها و ساختار اصولي

.گذراند اش را مي دوران جنيني

٧٣ اسالمي در معماري )آسماني هندسة يا( جاويدان هندسة

ي براي هر فضا تعريف و تبيين هاي كيفي و كم ويژگيةقالب مجموع .كند مي

نتيجه گيري. ١٤ و يعقالنة ت و فراگيري هندسيلگرفتن آنچه آورده شد، ك نظر در با

اين از يك شود تا هر هستي سبب مي جهان بر حاكميرياض هرةدهند كيلم گرفته تا اجزاء تشساختارها، از اجزاء بنيادين يك ات

يك صندلي، يكةتا اجزاء تشكيل دهند ها، و ولكولم يك ازمسكوني، و تا واحد پنجره، و تا اجزاء يك درب، يك تختخواب، يك

مكاتب يك از شكلي هر و معنائي شهر، و تا ساختار يك ساختارمند، ي باشند نظاملاسالمي ك معماري جمله مكتب آن از معماري و

.كند مي معقول حكومت واحد، و نها ساختاريآ تمامي كه بر انـوار ةواحدي است كه، در سـاي درحقيقت خورشيد ية عقالن هندس

از اعمـال و رفتـار اجـزاء عـالم يـك جوهر آن، براي هر ذات و هم همهـاي ويـژه و با شكل و اندازه (بفرد خاص و منحصر رفتاري لگوهايا

) فيمابين با ديگـر اجـزاء متناسب براي فعل و همنشيني و ارتباطات همين قانون واحـد در قالـب زنـدگي انـساني نـام . ر گشته است مقر

ويژه هريك يعقالنة به خود گرفته، و در تعريف قدر يا هندس "دين" و ،آينـد هاي شكلي و گوناگون شرايع بوجود مـي از رفتارهاي او قالب

ت رفتـاري هـر شـريعت را بـه دسـ لگوهـاي مجموعـه ا ،مورد هر درشكلي و كيفـي هاي گوئي به ويژگي جهت پاسخ ه تبع، ب به. دهند مي

از انـواع يـك لگوهاي رفتاري، براي شكل و ساختار فـضائي هـر آن ا از اي ويژه ةفضا و ساختمان مربوطه و ارتباطات فيمابين آنها، مجموع

شوند ي و كيفي بنيادين، تعريف ميصفات كم . يـا ١ و كيفي همـان قـدر ويـژه يدر حقيقت اين مجموعه صفات كم

خاص هر فضا يا ساختمان است كـه در محـدوده آن يعقالنة هندسها و موقعيت قرارگيري و چگونگي ارتباطات دروني فيمـا بـين اندازه

هـا سـاختمان فـضاها و اجزاء فضا و ارتباطات بيروني آن را بـا ديگـر رم و فـ منـد و بر اساس اين تعريف، ساختـــار نظـام . كند تعريف مي

فضاها از يك معقول هر ي صورت ي، هر يك از نماها، يا حت لك حجم . تشبيه نمود"نور"توان به ها را نيز مي يا ساختمـان

مراجع

، تاي، مفردات راغب، تهران، پاساژ حاج نائب، ب. اصفهاني، راغب]١[١٣٧٨. ن، ، المنجد، ترجمه به فارسي، انتشارات ايرا. بندر ريگي، محمد]٢[

.١٣٧٨، تايچ دوم، ب

به تحقيق خداوند براي (قد جعل اهللا لكل شئ قدرا : اي است به آيه مباركه شاره ا١ ) طالق (٦٥ :٣ر ك ب قران كريم، ).اي ويژه قرار داد هر چيزي قدر و هندسه

ترجمة مسعود ،)زبان و بيان(، تيتوس، هنر اسالمي . بوكهارت]٣[، )انتشارات صدا و سيماي جمهوري اسالمي ايران(نيا، سروش رجب

.١٣٦٥چ اول، تهران، ، لغت نامه دهخدا، انتشارات و چاپ دانشگاه .اكبر دهخدا، علي]٤[

.١٣٧٣تهران، تهران، ، نقل از محمد تقي جعفري در كيهان هوائي، ش � امام رضا]٥[

.١٣٧٢، سال ١٠٦١ دجعفر شهيدي، انتشارات البالغه، ترجمه سي ، نهج� امام علي ]٦[

.١٣٧٨علمي فرهنگي، چ شانزدهم، تهران، ]٧[طباطبائي، سي تفسير الميــــزان، بيست جلدي، , .دحسيندمحم

.١٣٧١امير كبير، تهران، .مجله اثرمنتظر چاپ در ، وحدت در كثرت، .ي، محمدآباد علي]٨[ ارائهر، شعوري مدب شعور يا ذي ، كالبدي بي.دآبادي، محم علي]٩[

.١٣٨٣، تهران، دين و محيط زيستالمللي در کنفراس بينشده .١٣٧٥اي، چاپخانه اميدوار، الدين الهي قمشه كريم، محي قرآن]١٠[ تيح الجنان، ترجمه موسوي دامغاني، ، مفا. قمي، شيخ عباس]١١[

.انتشارات دليل، چ چهارم، تهران، بدون تاريخ اصول كافي، انتشارات دار الكتب ،. كليني محمد ابن ابو يعقوب]١٢[

.االسالميه، ناصرخسرو، بدون تاريخ ، مجموعه رسائل مشهور به االنسان الكامل، . نسفي، عزيزالدين]١٣[

.١٣٧٧ي، تهران انتشارات كتابخانه طهور

تصاويرمراجع .١٣٨٠غضبانپور، جاسم، خانه ايراني، انتشارات تيس، تهران، ] ١[ ديداري از ايران، انتشارات يساولي، چ چهارم، تهران، .يساولي، ج] ٢[

١٣٧٩. .١٣٧٧م، تهران، چ دو هفت اقليم ايران، انتشارات يساولي، ] ٣[

تشارات كمـك آموزشـي، يـزد، وزارت آموزش و پرورش، دفتر ان ] ٤[ .١٣٧٦خورشيد ايران، تهران،