english-persian translation - a sample translation and some criticisms

10
ا ه ه ترش ه يکم: تر ن ی مت ن منتخب ن سايتان ترIt is not surprising to find that Roy’s new book offers one of the very best analyses of the nature of “new religion” to have appeared in the last decade. Roy is already well known as a scholar of contemporary Islam. He speaks Persian and has written numerous books on Islam including the prescient The Failure of Political Islam (1994). He has also been the very model of the French-style intellectual engagé, serving as a consultant to the French Foreign Ministry, a UN relief coordinator in Afghanistan, and as the Organisation for Security and Co-operation in Europe’s representative in Tajikistan. اين ن دانست که ن کتاب جديد غُ ا وآ1 ائه ا کنندهيلل ين يکی از به یه های ده ی اخ هبا د ی ن ماهيت« يمان ا های ن و ظهو» است ن مطلب شگفتی نيست انگ. غُ ا وآ نش از اين پي ن ان از دانشو شناخته زمينهه د شدمن ی اس عاُ م بوده است. او تواند به ف ن زبان صحبت کند ا و کتاب دیّ های متعد هبا ده استشتم ن ی اس، نله کتاب از پيش گويانه ی2 « ن شکستمن اس سيا( » 4991 ) م3 . او همچن الگو عي از ن سنخ« نوشنفکر دنّ متعه» ن فرانسوی بوده است و نوان به عن ن مشاو وز نت اُ ا ن مو جه خا ی فرانسه، نپرست ن ساناد امد ن سازمانستان، وفغان ال د ملماينده ن ن ی سازمان نینيت و هم اماجيکستان توپا د ا خدمت کرده است.All the practical experience and academic knowledge he has accumulated over 30 years of investigating the nature of religion goes into this audacious and wholly plausible account of the relationship between an extraordinary range of contemporary religious phenomena: suicidal Jihadism, the rise of charismatic preachers, the endless disputes over headscarves, cartoons and religious symbols, and the rise of the New Atheism. 1 ه تر تما دً تقريبا هایت نام به صو، اين فا موجود د« وآ » زبان که د همان صوست بايد بهم فرانسوی ا نا اينکه چونست، حال آن ضبط شده ا فرانسوی ادا شوده تر به فا ی زبان ن انه(Orthographic transcription) شود.« » فرانسوی زبان دژه باشدن واا ميا ابتدا ي اگر دی ميان چ« غ» دی موايا د( « ق و« خ» تلفظ ن دشوا زبانای فاا برا آن ن تلفظ نيست پيش از آن ّ رفن متحر چون ح د و شوبراين کند. بنا، شن شايد نان زبانی فا تلفظ برا ن ست و قابل د« غُ ا وآ» باشد) خواهيد شنيدسوی زبانه از يک فرانی کهمان چ( . نيم فاص له ی ميان« غ» و« و» ا ست نام تلفظ د کن سازد صدایه شود تا غوآ نوشتُ يد ا نام نبايع( « او» سکتهزم است د، بلکه نده کوتاه ميانی بسيا ا« غ» و« و» )اد شود اشن نواس د . وس نام ستن دنده برای خوان هايتن امن اين زبان ی فا ادا ا خاطر کند م که د مافل ات دّ ی که به کر کرد، چواهد باه تلفظه اشب ا ب نا عل ن افلج از کشو خاان زبانز سوی فا ا يده د شود از آن، ، که ن از نشا] جمم[ . د زمينه دا اينان ما د م ّ دق2 واژه برابر ست د د ن گزيPrescient تواند« پيشنايانه دا» يدا( يا)يراست سومسان، وگ علوم انی، فرهن آشو وش« پيش بي مآبانه» باشد.« پيش گو» يلل اس نه بر اس آيندهقوع امری د از و دی است که خ موا ن مناسب اء ماو د دان موا بيشد( وع ديگری از دانشاس ن، بلکه بر اس های عل داده) طبيما شود. ا« پيش بي» دادن خيلل اس آينده بر اسقوع امری د از وقد آن و نن بر است که ام هاا به وسيله ه جود و ن ی ديگرانل، دو واژهين حا ا د. با دا ی« پيشنايانه دا» و« پيش بي مآبانه» سکته دچا ا کرد و متواهند ادا ا ّ عنای مصنده م خوان ذهنه د نسب د کنند. ب جودنين با وبرا نا برابر ت دّ م دق اين عد، واژه يا ی« پيش گويانه» ا برگزيدم. ] جمم[ 3 کتاب« شکستنمن اس سيا» سال د4991 ی و فرانسوه زبان ب سال د4991 ي انه زبان ب شده است منب و به نظر آيد ذکر سال4991 ايننبشا برای ات نيست. س کتاب د] جمم[

Upload: mq

Post on 28-Nov-2023

1 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

ه ترمجهگرااک ترمجان سايتن منتخبن ی متن يکم: ترمجهخبش

It is not surprising to find that Roy’s new book offers one of the very best analyses of the nature of “new

religion” to have appeared in the last decade. Roy is already well known as a scholar of contemporary Islam.

He speaks Persian and has written numerous books on Islam including the prescient The Failure of Political

Islam (1994). He has also been the very model of the French-style intellectual engagé, serving as a consultant

to the French Foreign Ministry, a UN relief coordinator in Afghanistan, and as the Organisation for Security

and Co-operation in Europe’s representative in Tajikistan.

مطلبن است «ظهوگرون های ايمان» ماهيتن ی دگرباگره اخريی های دهه ی يکی از بهرتين حتليل کننده اگرائه 1وآ اغ جديد کتابن که دانستن اين اگریس صحبت کندزبانن فتواند به است. او یمبوده معارص ی اسالمن شده دگر زمينه شناخته از دانشوگرانن پيش از اين نزي وآ اغ. انگزيی نيست شگفتاز عيین الگویي همچننياو . 3م( 4991« )سيایس اسالمن شکستن » 2ی گويانه پيش از مجله کتابن ،ی اسالم ناگشته است دگرباگره های متعددی و کتاب

ملل دگر افغانستان، و سازمانن امدادگرسانن رسپرستن ی فرانسه، خاگرجه موگرن ا اگرتن وز مشاوگرن به عنوانن و بوده استفرانسوین «متعهدن گروشنفکرن » سنخن کرده است. خدمتاگروپا دگر تاجيکستان امنيت و هماکگرین ی سازمانن نماينده

All the practical experience and academic knowledge he has accumulated over 30 years of investigating the

nature of religion goes into this audacious and wholly plausible account of the relationship between an

extraordinary range of contemporary religious phenomena: suicidal Jihadism, the rise of charismatic

preachers, the endless disputes over headscarves, cartoons and religious symbols, and the rise of the New

Atheism.

1ضبط شده است، حال آنکه چون اين نام فرانسوی است بايد به همان صوگریت که دگر زبان « گروآ»موجود دگر فاگریس، اين نام به صوگرت های تقريبا دگر تمایم ترمجه

چزيی ميان اگر دگر ابتدا يا ميان واژه باشد دگر زبان فرانسوی« گر»شود. (Orthographic transcription)انه ناگگر ی زبان به فاگریس ترمجهشود فرانسوی ادا یمشايد ناگگرشن ،کند. بنابراين شود و چون حرفن متحریک پيش از آن نيست تلفظن آن گرا برای فاگریس زبانان دشواگر یم تلفظ یم« خ»و «( ق»)يا دگر مواگردی «غ»

تلفظ دگرست نام گرا « و»و « غ»ی ميان لهفاص . نيم)همان چزيی که از يک فرانسوی زبان خواهيد شنيد( باشد« وآ اغ»دگرست و قابلن تلفظ برای فاگریس زبانان . وسواس دگر ناگگرشن اجياد شود(« و»و « غ»ای بسياگر کوتاه ميان ندهد، بلکه الزم است سکته« او»)يعین نام نبايد اغوآ نوشته شود تا صدای سازد ممکن یمافلن عل ی نایم گرا به اشبباه تلفظ وخواهد کرد، چزيی که به کرات دگر حمافل که دگر حم کند خاطر گرا اجياد یم ی فاگریس زبان اين امنيتن ها برای خواننده دگرستن نام

دقیت مرتمجان ما دگر اين زمينه داگرد. ]مرتجم[ نشان از یبکه، خبیش از آن، شود ديده یماز سوی فاگریس زبانان خاگرج از کشوگر 2« گویي پيش»باشد. « مآبانه بيین پيش»وش آشوگری، فرهنگ علوم انسان، ويراست سوم( يا )داگري« دانايانه پيش»تواند یم Prescientگزيینن دگرست دگر برابر واژه

های عل ی، بلکه بر اساس نوع ديگری از دانش )دگر بيشرت مواگرد دانیش ماوگراء مناسبن مواگردی است که خرب از وقوع امری دگر آينده نه بر اساس حتليلی ديگران نزي وجود ها به وسيله هایي است که اماکن برگریس و نقد آن از وقوع امری دگر آينده بر اساس حتليل خرب دادن« بيین پيش»شود. اما طبيیع( داده یم

دگر وخسبني ناگه دگر ذهن خواننده معنای حمصیل گرا اجياد وخواهند کرد و مت گرا دچاگر سکته « مآبانه بيین پيش»و « دانايانه پيش»ی داگرد. با اين حال، دو واژه ]مرتجم[گرا برگزيدم. « گويانه پيش»ی يایب، واژه اين عدم دقت دگر برابر نابراين با وجودن کنند. ب یم

3برای انبشاگر اين 4991آيد ذکر سال و به نظر یم منبرش شده است به زبان انلگيیس 4991دگر سال به زبان فرانسوی و 4991دگر سال « سيایس اسالمن شکستن »کتاب

]مرتجم[ کتاب دگرست نيست.

از قابلن قبولرصيح و اکمال تبنين ماهيتن دين اندوخته است دگر اين برگریسن یس سال دانشاگیه که او دگر طولن معلوماتن تمایمن جتربياتن عمیل و پايان یب تن الادجم، 4فرمند مذهیبجهادن انتحاگری، ظهوگر مبلغانن همچون - معارص های ديینن وسيیع از پديدهبسياگر طيفن ميانن موجود گروابطن .است شده متجیل - خداناباوگری نوين ظهوگرن های ديین، و ها و نماد ی حجابن زنان، اکگريکاتوگر دگرباگره

At the core of the book is the argument that the new forms of religious fundamentalism “discard theology,

culture and knowledge. They are based on immediate contact with the truth, be it God, Jesus, Allah or the

guru. It is religion reduced to faith. So once you are full of your faith then you don’t need to know anything

else. The surrounding culture of knowledge is then either considered useless, because you have the truth

directly, or threatening, because it might endanger your faith”.

دسرتیسن بر اساس تنها ها گذاگرند. آن بنيادگرایي ديین "اهليات، فرهنگ و علم گرا کناگر یم های جديدن گونهاينکه ی دگرباگرهاست حبیث کتاب لب ف فرواکسته دينن اين همان اند. و چه اهلل و چه مرشد، شلک گرفته عيیسحقيقت، چه خداوند باشد و چه هواسطه ب یب پس. است شده به ايمانن رصن

،شود هوده تلق یميا بي «حموگر دانش فراگرين فرهنگن»داشت. آناگه دديگر نيازی به دانست هيچ چزي ديگری وخواهي دهمني که از ايمان لربيز باشي " گرا به خطر بيندازد. شمازيرا ممکن است ايمان ،خواهد بوديا تهديدآمزي ، ديهسب مستقيما مالکن حقيقتشما زيرا که

His conclusions about the willed ignorance of the new religionists are based on a careful study of the rhetoric

of their preaching and proselytising. Unlike traditional religions where such rhetoric “is embedded in culture

and specific in terms of ethnicity and language” and so could be said to have fused with the culture of the

converted people in such places as Latin America, this new religion is not embedded. “It can cross borders,

go anywhere, say the same thing to everyone. These preachers sell a product which is a universal product. It

is the same everywhere, like Coca-Cola.”

ی های عضوگريانه ها و دعوت خطابه پردازین ی سخن مدقانه دگرباگره پژوهیشی نوظهوگر بر پايه مؤمنانن ی ی جهلن خودخواسته های او دگرباگره اسبنتاج" هسبند خبصویصو وابسته به قوميت و زبانن اند شده نهادينه دگر فرهنگ" ها پردازی سخن اين گونه ازها یت که دگر آنسن اديانن آنان است. بر خالفن

اين اما دگر اند؛ دگرآميخته - دگر مناطق همچون آمريکای التني [به عنوان مثال] -با فرهنگ مردمانن نوکيش توان گفت که و بر اين اساس یمکس بگويد. اين گرا دگرنوگردد، به هر جایي برود، و سخنن واحدی گرا به همه ها مرز تواند نوظهوگر یمايمانن "اين نداگرد. وجود آمزيیش نوظهوگر چنني ايمانن

." ، همانند کواککوالجا يکسان است فروشند که اکالیي جهان است. اين اکال دگر همه مبلغان حمصویل گرا یم

In the face of modern secularism, these new fundamentalisms, such as Wahabism, charismatic evangelical

Christianity or Mormonism, are faced with a challenge. Either they withdraw, become a sect, like the Amish,

or at some level they have to reconnect with “normal” culture. To do this they have to look for a

compromise, to negotiate. But this negotiation, Roy says, “is not being done round a table, through

discussion. It is a process full of tensions, and what I call formatting – trying to redefine what religion means

in the public sphere.” This is debate through confrontation, over headscarves and crucifixes in schools,

prayer in the classroom and prayer rooms at airports, the limits of satire and cartoons and plays, bans on

minarets, and the challenge of New Atheism. Though Roy sees that much of this can go too far – he

denounces Geert Wilders’ attempt to ban the Qur’an in Holland as inconsistent and self-defeating – still they

are all part of this debate, a reorientation between religion and culture that has to happen. Roy is struck by

how many of these disputes are now ending up in court, as if the courtroom were a surrogate for culture,

the only place where the rules can be agreed upon and decisions adhered to.

4 گرا که پيشنهاد داگريوش آشوگری است« فرمند»ی های فاگریس، واژه ی اکگريزماتيک دگر بيشرت اذهان معنای حمصیل داگرد اما برای گسرتش اکگربرد برابر هر چند واژه

به اکگر گرفتم. )فرهنگ علوم انسان، ويراست سوم(

م 5مندانه فرهتن تبشريین يمسيحاز مجله وهابيت، - نوينهای بنيادگرایي نزين ها هسبند. آن گرو به گرو چالیشبامدگرن با سکوالگريزمن تقابلدگر - يا مرمن ی نو برقراگر کنند.يوندپ «هنجاگرين» فرهنگن اب قطیعدگر مبايد ، يا شوند یمتبديل به يک فرقه ها مانند آميش و کنند یمنشيین از مواضع خود عقبيا

اجنام گو و مزين مذاکره و از طريق گفت دوگرن اين اکگر " گويد یموآ ها بايد حدن وسطی گرا بيابند که بتوانند بر رس آن مذاکره کنند. اغ آنبه اين منظوگر ی عرصهدين دگر معناین تالش برای بازتعريفن -نامم بندی یم وخواهد شد. اين اکگر فرآيندی رسارس تنش است، و چزيی است که من آن گرا قالب

دگر اجنام نيايشدگر مداگرس، شمايلن مسيحن مصلوبورسی يا ز طريق کشمکش دگر مواگردی همچون استفاده از گراست که اای مناقشهاين عمویم." مناگره، و چالشن ساختن های هرنی، ممنوعيتن ها و نمايش ها و اکگريکاتوگرهجوها، انعمال حمدوديت بر دگر فروداه الکس دگرس و وجود نمازخانه

ها، دگر عني اينکه کشمکشاز اين ای خبشن عمدهداگرد که به اين مطلب اتلفات وآ اغبا وجود آنکه . به پيش خواهد گرفت ،خداناباوگری نوينگرشخرير »تالش او ،برای نمونه - دند از حدن معمول فراتر گرونتوان یم ها همچنان خبیش از اين مناقشه هسبند، ی آن همه قرآن حتريمبرای 6«ت ويدلن

دوباگره همرایهاجياد يک باعث ها اين کشمکشپنداگرد که چنني یماما - کند یم تقبيحمنطق و حمکوم به شکست، عنوان اکگری یببه ،دگر هلند گراگویي که ؛وآ گرا متعجب کرده است اغ آوگرند ها رس از داداه دگریم اين گروز ها کشمکشاينکه بسياگری از اين . د شدنخواهميان دين و فرهنگ

باشد. - گردن نهادها ر قضاوتتوان بر رس قوانني توافق کرد و ب که دگر آن یم جایيبه عنوان تنها - تواند جايگزيین برای فرهنگ داداه یم

Holy Ignorance: When Religion and Culture Diverge

شوند یم از هم جداآناگه که دين و فرهنگ جهل مقدس:

[سيد زهري مريکري ی - ی مت منتخب ]پايان ترمجه

5ی های فاگریس، واژه دگر اين موگرد برای گسرتش اکگربرد برابراکگر گرفته شده است. ی اکگريزماتيک دگر اين مت دگر دو جای خمتلف به دو معنای متفاوت به واژه

گرا که پيشنهاد داگريوش آشوگری است )فرهنگ علوم انسان، ويراست سوم( به اکگر گرفتم.« مندانه فره»6 Geert Wilders

سايتن ترمجان دگر ديگری از همني مت ی خبش دوم: نقدی بر ترمجه مهرنازرساکگر خانم ،رتمايت ترمجان برخوگردم که مرتجم حمی همني مت دگر س ی مت باال بودم، دگر اينرتت به ترمجه که مشغول ترمجه هناگیم

تنها با است. اما با ناگیه مدقانه و فین به اين ترمجه، و پاکزيه گروانخوان، خوشی ا دگر جمموع ترمجهاين ترمجه اند. گرا ترمجه کردهآن ،زاده بایشکه دگر مواگردی معنای عباگرت و غرض نويسنده گرا ، به اغالیط واژان و دستوگری برخوگردمندبود مشرتکهایي که با مت من همان خبشناگیه به

خاضعانه به رسدبري حمرتم سايت يا کسان که اکگر کری تذی مرتجم حمرتم، و هم از باب بهبود کيفيت ترمجهمن به نيت .دگرگون کرده بودندی دگرست اين ترمجهآوگرم. یم ادامهمواگردی که به نظرم آشاکگرا نادگرست هسبند گرا دگر مهمرتين دهند، بازخوان و ويرايش متون ترمجه شده گرا اجنام یم

کنم. جا پرهزي یم اين ها دگر ام و از تکراگر آن آوگرده دگر باالی خودم مواگرد گرا دگر ترمجه

http://tarjomaan.com/vdcf.1deiw6dmtgiaw.html

مت انلگيیس:

It is not surprising to find that Roy’s new book offers one of the very best analyses of the nature of “new

religion” to have appeared in the last decade. Roy is already well known as a scholar of contemporary Islam.

He speaks Persian and has written numerous books on Islam including the prescient The Failure of Political

Islam (1994). He has also been the very model of the French-style intellectual engagé, serving as a consultant

to the French Foreign Ministry, a UN relief coordinator in Afghanistan, and as the Organisation for Security

and Co-operation in Europe’s representative in Tajikistan.

مرتجم حمرتم:

. است شده عرضه «ديجد ینداگريد» تيماهی هدگرباگر رياخی هده دگر که باشد یيها ليحتل نيبهرت از یکي گروآ ديجد کتاب که ستين شگفیت یجا اسالمی هنيزم دگر یمتعدد یها وکتاب (1د )يگو یم سخن فاگریس زبان به او. بود افتهي شهرت معارص اسالمن (4) متخصص عنوان به نيا از شيپ گروآ

مسائل با ريدگرگ ین فرانسو گروشنفکرن سنخن از واقیع یيالگو گروآ ن،يبرا عالوه(. 4991) ایسيس اسالم شکستن ی هانيشگويپ اثر مجله از است، نوشته ی هندينما و افغانستان دگر ملل سازمانه گرفا آژانس ی هکنند هماهنگ فرانسه، خاگرجه اموگر وزات دگر مشاوگر مقامن دگر چنانکه است، اجتمایع ت.اس کرده خدمت کستانيتاج دگر اگروپا یهماکگر و تيامن سازمان

زهري:

فعايلت دگر scholarاست و ناظر به مهاگرت و فن است و نه الزاما دانش، دگر حایل که دگر معنای Expertيا Specialistمعادل « متخصص( »4) (. school ،scholastic ،scholarی مشرتک التيین نهفته است )گريشه« دانش»های ای از حوزه حوزه

کند. دگر حایل که عباگرت انلگيیس بت یمول به فاگریس صح است و به طوگر معمکند که زبان او فاگریس یم ين مجله اين معنا گرا به ذهن متبادگر( ا1) )و نه صحبت دائ ی به زبان فاگریس( دگر ترمجه آشاکگر نشده است. « توانایي»و اين به فاگریس صحبت کند." تواند یمخواهد بگويد "او یم

مت انلگيیس:

All the practical experience and academic knowledge he has accumulated over 30 years of investigating the

nature of religion goes into this audacious and wholly plausible account of the relationship between an

extraordinary range of contemporary religious phenomena: suicidal Jihadism, the rise of charismatic

preachers, the endless disputes over headscarves, cartoons and religious symbols, and the rise of the New

Atheism.

مرتجم حمرتم:

باوگرنکردن اگريبس و پروا یب تيگروا نيا دگر است، گردآوگرده نيد تيماه برگریس سال یس طول دگر او که یکيآکادم یها دانش و عمیل جتاگرب تمایم الکم، نفوذ صاحب مبلغان ظهوگر ،یانتحاگر جهاد (1) :است شده گرفته بکاگر معارص ینيد یها دهيپد از یعيوس اگريبس فيطی هگرابط از (3)

. ديجد یخداناباوگر ظهوگر و (5 )ینيد ینمادها کاتوگرها،ياکگر زنان، حجاب ی هدگرباگر انيپا یب منازاعت

زهري:

، نه معقولموجه، قابل پذيرش، و يعین Plausible ی واژه اينجا ترمجه شده است. ی است که دگرزيالف آن چاکمال خ Plausibleمعنای ( 3)و از ديد تايیپ به مت اضافه شده باشد نیف به صوگرت اشبباهن « ونن»بوده است و « باوگرکردن»احتمال داگرد منظوگر مرتجم حمرتم «. باوگرنکردن»

. رتم نزي پنهان مانده باشدويراستاگر حم

پس از آن بيايند، بالفاصلههسبند و بايد « های ديین معارص پديده»اند بسط و مثال برای يا همان دونقطه ذکر شده colon( مواگردی که پس از 1) لک عباگرت هسبند. برای شود که اين مواگرد مثال و بسط گونه به ذهن متبادگر یم نه پس از پايان مجله. دگر حالت فعیل اين

بيايد. دگر « های ديین نماد»است بايد پس از « های ديین نماد»و « ها اکگريکاتوگر»که اکنون ميانن commaيیس، ويرگول يا همان ( طبق مت انلگ5) ميان اکگريکاتوگرها و آن مواگردی که به عنوان سمبل ديانت برای مومنان مقدس هسبند گرا بيان کند. « تقابل»خواهد واقع اين عباگرت یم

مت انلگيیس:

At the core of the book is the argument that the new forms of religious fundamentalism “discard theology,

culture and knowledge. They are based on immediate contact with the truth, be it God, Jesus, Allah or the

guru. It is religion reduced to faith. So once you are full of your faith then you don’t need to know anything

else. The surrounding culture of knowledge is then either considered useless, because you have the truth

directly, or threatening, because it might endanger your faith”.

مرتجم حمرتم:

یمبنا بر ديجد یها یيادگرايبن نيا. (1ت )اعتناس یب علم و فرهنگ ات،ياهل» به که یيادگرايبن ديجد اقسامن ی هدگرباگر است حبیث کتاب، اصیل جوهر ل،ديل نيهم به. است افتهي ليتقل مانيا به که است نيد. دريگ یم (41 )شلک اهلل اي (9ح )يمس خداوند، (8) وجود (7) ،قتيحق با واسطه یب ی هگرابط اي تانيبرا داگرد، وجود علم[ یها دهيفا] ی هدگرباگر که یجيگرا فرهنگ. (44د )يبدان یزيچ دينداگر ازين گريد است، رسشاگر مانيا از تان قلب وقیت

گرا مانتانيا است ممکن چون است زيدآميتهد و ديداگر (41 )دسرتیس قتيحق به خودتان شما ريز است دهيفا یب. زيدآميتهد اي ديآ یم نظر به دهيفا یب . اندازد خماطره به

زهري:

(1 )Discard است. يا پسيو « منفعالنه» فعیل« اعتنایي یب»است، دگر حایل که يا اکتيو «فعاالنه»است و فعیل « کناگرگذاشت»به معنایDiscard داگرین دگر اين گونه از دين و تاکنون موگرد عنايت بوده است و اکنون )اهليات، فرهنگ، و علم( ی ميدان حارض است يعین چزيی دگر ميانه

توان به آن اعتنا کرد يا نکرد. بنابراين استفاده از يعین اينکه چزيی دگر کناگر هست و یم« اعتنایي یب»اما «. شود کناگر گذاشته یم»نوظهوگر مناسب نيست. Discardبرای « اعتنایي یب»

تلف هسبند. دگر خمديین و مذهیب های دگر تلق truthهایي از آمده است مثال with the truthه پس از عباگرت دگر مت انلگيیس آچنه ک( 7)ی فعیل از مرتجم حمرتم اين دگر ترمجهاستفاده کرد. ( -) Dashتريه يا همان يا خطن ):( colonی اين مواگرد بايد از دونقطه يا همان ترمجه

ترمجه شده است(، و « مسيح»شد و به اشبباه ترمجه یم« عيیس»)که بايد به « مسيح»، «وجود خداوند» تفکيک مشهود نيست، بلکه بالعکس، . و خالف معنای موگرد نظر دگر عباگرت است که نادگرست استاند ترمجه شده truthيا همان « حقيقت»دگر عرضن « اهلل»

. Godاست، و نه Existence of Godی عباگرت جم حمرتم دگر واقع ترمجهاکیف است. عباگرت فعیلن مرت« خداوند»اضایف است و « وجود»ی ( واژه8)

Jesusاست. دگر انلگيیس تفاوت فاحیش است ميان « عيیس»ی آن ترمجه شده است که نادگرست است و ترمجه« مسيح»به Jesusی ( واژه9) شود و نه عيسويت. مسيحيت گفته یم Christianity)مسيح(. شاهد آنکه به Christ)عيیس( و

ترمجه نکرده است. اصال گرا « مرشد»يا « پري»به معنای Guruی رتم واژه( مرتجم حم41)

ی اين واژه تغيري خواهد کرد. دگر مت ترمجه نشده است و ساختاگر مجله با ترمجه elseی واژه( 44)

دگر مت ترمجه نشده است. directlyی ( واژه41)

نلگيیس:مت ا

His conclusions about the willed ignorance of the new religionists are based on a careful study of the rhetoric

of their preaching and proselytising. Unlike traditional religions where such rhetoric “is embedded in culture

and specific in terms of ethnicity and language” and so could be said to have fused with the culture of the

converted people in such places as Latin America, this new religion is not embedded. “It can cross borders,

go anywhere, say the same thing to everyone. These preachers sell a product which is a universal product. It

is the same everywhere, like Coca-Cola.”

مرتجم حمرتم:

از گروه نيا یها دعوت و ها موعظه (41) کنيگرتوگر ی هدگرباگر (43ش )ا مدقانه مطالعات یبرمبنا مدگرن نداگرانن يد ین اگراد جهل ی هدگرباگر او یها اسبنتاج ميتوان یم ل،ديل نيهم به و «گرفته یجا (45 )زبان و قویم یها واژه خصوصا و فرهنگ دگر» کيگرتوگر نيا سنیت انياد دگر. است شده حاصل داگران نيد

. (47ت )سين نيچن ديجد یها نيد دگر اما. نيالت یکايآمر دگر (41ت )يحيمس مثل است، خوگرده ونديپ اکمال شينوک مردمانن فرهنگن با مييبگو. است جهان یياکال که فروشند یم حمصویلن واعظا نيا. نديبگو همه به گرا یواحد زيچ و بروند یيهرجا به نوگردند، دگر گرا مرزها توانند یم ها نيد نيا» «.کواککوال مانند یزيچ است، هم مثلن جا همه دگر و

زهري:

ی مرتجم حمرتم نيازمند زائد است و ساختاگر مجله« شا »باشد وجود نداگرد. بنابراين « اش مدقانه»دگر « شا »( دگر مت انلگيیس ضمريی که معادل 43) تغيري است.

جم )اينجا ین مت مرت يیس( به گوش خوانندهدگر زبان اصیل )اينجا انلگ دگر مواگردی که ملفوظن واژه انهناگگر ی زبان ترمجههرچند استفاده از ( 41)دگر موگرد اين واژه يعین اين اصل ود قابل قبول و ناگزير است، اما ش فاگریس( آشناست و معادل مناسیب دگر زبان مقصد برای آن يافت ن ی

مصداق نداگرد. زيرا اين واژه هم به گوش بسياگری از فاگریس زبانان آشنا نيست و هم اينکه معادل نسبتا مناسیب همچون « گرتوگريک» . )بسته به مت( برای آنوجود داگرد« بالغت»يا » دازیپر سخن»

له و معنای عباگرت تغيري کرده است. دگر مجتاگر ترمجه کرده است و لک ساخ Specificallyدگر معنای به اشبباه گرا Specificی ( مرتجم حمرتم واژه45)معنای و که دگر اينجا صفت است specificی پيش از واژه isوجود داگرد. با قراگر دادن ی لفظی به قرينه is فعلن ی انلگيسیس يک حذفن مجله

معنای دگرست مجله آشاکگر خواهد شد. «(خصوصا »قيد به معنای دهد )و نه یم« مشخص»

ی فاگریس افزوده اين عباگرت گرا به ترمجه شخصا وجود نداگرد و مرتجم حمرتم برای ايضاحن معنا « مثل مسيحيت»دگر مت انلگيیس عباگریت معادل ( 41) ی مت، گراعيتن امانت صوگرت پذيرد. فت تا دگر ترمجهگر است )هرچند رضوگری نبوده است(. شايسته بود اين عباگرت دگر قالب قراگر یم

های جديدن موجود دگر جهان نيست وآ( از اين عباگرت دين دگر اين مقاهل عباگریت حموگری است. منظوگر نويسنده )اغ New religion( عباگرت 47)به همان )ايمان بدون هيچ چزين ديگری( انبلکه تأکيد او بر نوعن خایص از ايم اند(، که دگر قرون اخري اجياد شده های معنوی )مثل دين

دگر مواگردی از اين مت )به طوگر خاص دگر religionی معنای واژهاند. بنابراين های امروزی شده های سنیت است که باعث اجياد چالش دين هم دين است و هم ايمان(. religionی )معادل واژه« دين»است و نه « ايمان»اين موگرد(

مت انلگيیس:

In the face of modern secularism, these new fundamentalisms, such as Wahabism, charismatic evangelical

Christianity or Mormonism, are faced with a challenge. Either they withdraw, become a sect, like the Amish,

or at some level they have to reconnect with “normal” culture. To do this they have to look for a

compromise, to negotiate. But this negotiation, Roy says, “is not being done round a table, through

discussion. It is a process full of tensions, and what I call formatting – trying to redefine what religion means

in the public sphere.” This is debate through confrontation, over headscarves and crucifixes in schools,

prayer in the classroom and prayer rooms at airports, the limits of satire and cartoons and plays, bans on

minarets, and the challenge of New Atheism. Though Roy sees that much of this can go too far – he

denounces Geert Wilders’ attempt to ban the Qur’an in Holland as inconsistent and self-defeating – still they

are all part of this debate, a reorientation between religion and culture that has to happen. Roy is struck by

how many of these disputes are now ending up in court, as if the courtroom were a surrogate for culture,

the only place where the rules can be agreed upon and decisions adhered to.

مرتجم حمرتم:

اي ها آن. شوند یم مواجه چالیش با (48م )سيسکوالگر با تقابل دگر سميموگرمون اي کيزماتياکگر یريتبش تيحيمس ت،يوهاب مثلن ديجد یها یيادگرايبن یبرا. کنند یم برقراگر یا تازه ی هگرابط «متعاگرف» فرهنگ با ناچاگر به مقطیع دگر اي شوند، یم ليتبد فرقه کي به ها شيآم مانند و کنند یم ینينش عقب

صوگرت زيم دوگر و گفتگو قيطر از مذاکرات نيا اما: »ديگو یم گروآ. آوگرند یگرو مذاکره به و کنند دايپ سازش یبرا گرایه رنديناگز ها آن منظوگر نيا. «معناست چه به عمویم ی هحوز دگر نيد نکهيا فيبازتعر یبرا تالش عیني نامم؛ یم یبند قالب گرا آن من که است تنش پر ینديفرآ بلکه. دريگ ن ی

دگر نمازخانه ساختن ، (11)مدگرسه دگر نمازخواندن و (49ب )مصلو حيمس ليشما اي ،یگرورس اي حجاب رس بر جمادهل و کشمکش قيطر از گفتگو نيا چالش با یيايگرو اي مناگره ساختن تن يممنوع ، شينما یاجرا و کاتوگرهاياکگر طرایح ،ینيد مقدسات کردنن هجو یبرا شدن قائل تيحمدود فروداه،

دلگرزيو تريگ تالش او مثال، یبرا- شوند دهيکش افراط به تواند یم مناقشات نيا از یاگريبس که داند یم گروآ گرچه. رديپذ یم صوگرت ديجد احلادن هسبند، مذاکرات نيا از خبیش هنوز ها آن حال نيا با -کرد حيتقب شکست به حمکوم یاکگر و تناقض نویع عنوان به گرا هلند دگر قرآن ميحتر یبرا

ساخته متعجب گرا گروآ کشد یم داداه به نظرها اختالف نيا از یاگريبس اکگر نکهيا (14) .فتديب اتفاق فرهنگ و نيد انيم ديبا یجمدد ین سازاگر (11) .گذاشت صحه ها قضاوت بر و کرد توافق نيقوان رس بر توان یم آن دگر که حمیل تنها شود، فرهنگ نيگزيجا تواند یم داداه یيگو است،

زهري:

دگر ترمجه واگرد نشده است. و به عنوان صفتن سکوالگريزم استفاده شده است که دگر مت انلگيیس موجود است modernی ( واژه48)

بيايد.« بمصلو حيمس ليشما اي»است بايد پس از « بمصلو حيمس ليشما اي»و « یگرورس»انلگيیس، ويرگول که اکنون ميانن ( طبق مت 49)

)چزيی که هنوز دگر بسياگری از اجنامن مطلقن نيايش و داعخوان دگر الکس دگرس است prayer in the classroomمعنای عباگرت يکم: ( 11)شود نماز خواند و ما حیت دگر )که طبيعتا دگر خود الکس دگرس ن ی« نماز خواندن»و نه مداگرس مذهیب يا متعلق به لکيسا مرسوم است(

دگر معنای نمازی که مسلمني مرجتال است و «و داع نيايش» prayerخوانيم.( معنای یکشوگرهای مسلمان هم دگر خود الکس دگرس نماز ن گرود. اکگر یم بههم خوانند یم

اند ناگزير ترمجه کرده« نماز خواندن»گرا به prayerاما احتماال چون مرتجم حمرتم « مدگرسه»الکس دگرس است و نه classroomدوم: معنای classroom اند تا دگر معنا مشیلک اجياد نشود، که ابلته اشبباه است. ترمجه کرده« مدگرسه»گرا نزي به

حال نيا باچه اگرتبایط ميان خبش وخست )" شود که متوجه ن یی مرتجم حمرتم داگرای تعليق است و خواننده عباگرت موجود دگر ترمجهيکم: ( 14)"( وجود داگرد. اين دو عباگرت فتديب اتفاق فرهنگ و نيد انيم ديبا یجمدد ین سازاگردوم )""( و خبش هسبند مذاکرات نيا از خبیش هنوز ها آن

اگرتباط معنایي با هم اند با يک ويرگول از هم جدا شده دگر عني اينکهاند اما ی مستقل از هم ترمجه شده دگر اين ترمجه به صوگرت دو مجله . ی هر دو است( وسيله دگر عني حفظ اگرتباط معنایي دگر هر دو يا به)معنای استفاده از ويرگول تفکيک ميان دو خبش نداگرند

دگر ساختاگر است « قلبن »داگرای ”a reorientation between religion and culture that has to happen“دوم: عباگرت انلگيیس that (debate / confrontation) has to happen a reorientation between religion and“گونه است: و دگر واقع اين

culture” حالت اين که دگرthat جا اشاگره به آن مذاکره يا جمادهل يا مناقشه يا گروياگرویي داگرد( فاعل است و )که دگر اينhappen فعلن مجلهيسنده دگر ذهن وی معنایي که ن هاست. عباگرت مرتجم حمرتم به لک فاعل گرا حذف کرده است و ساختاگری نادگرست گرا ترمجه نموده است که افاد

ی لک عباگرت دگرگون خواهد شد. باناگیه به ساختاگر دگرست ترمجهکند. داشته گرا ن ی

است اما به حنوی دگر «فرهنگ»ی واژه وصفن « گذاشت صحه ها قضاوت بر و کرد توافق نيقوان رس بر توان یم آن دگر که حمیل تنها»( عباگرت 11) است.« فرهنگ»ا وصف ي ،است« داداه»وصف يا وصفن لک مجله است، که است که معلوم نيست ساختاگر مجله قراگر داده شده

[سيد زهري مريکري ی - ی موجود دگر سايت ترمجان ]پايان نقد ترمجه

وآ( دگر سايت ترمجان نويسنده )اغ ی متین مرتبط با همني نقدی بر ويراستاگری ترمجهخبش سوم: ی وا( بود برخوگردم که نويسنده ی ديگری که دگر اگرتباط با همني نويسنده )اغ ی شده ی ترمجه جوهايم دگر سايت ترمجان به مقاهل و ی جست دگر ادامه

ن باگریک است و مرتجم حمرتم آقای حممد مالعبایس آن گرا ترمجه کرده گرا انلگيیس ی آن با مت و مقابله ترمجهخود اند. من فرصت برگریس آن خانم کرنی منبرش شده دگر سايت ترمجان مواگردی از چينش نادگرست مت انلگيیس و ترمجهبندی تاگر و پاگراگرافساخی کوتاه ميان ام اما دگر يک مقابله نيافته

آنکه برآمده از نقص نويسم. اين مواگرد بيشرت از خدمتتم یم ها گرا موگرد از آن تنها دو عباگرات و اشبباه دگر ويراستاگری به چشمم آمد که خاضعانه مت اصیل است. بندی تاگر و پاگراگرافساخی متن ترمجه شده با دگر ترمجه باشد مشیلک دگر ويراستاگری نهایين مت و عدم مقابله

http://tarjomaan.com/vdch.-nqt23nziftd2.html

مت انلگيیس:

… In the United States, for example, the religious right has been pushing for the reform of school curricula

(1). According to Roy, the importance of culture is declining both because those who choose fundamentalism are

in effect replacing culture with religion and because globalization is diluting local cultures everywhere

anyway. But this argument hinges on his minimalist definition of culture as "the production of symbolic

systems." This characterization allows Roy to claim that culture and religion are distinct and that culture is

declining, but it is much too narrow. Culture is more capacious than a set of symbols; it is a web of meanings

that people attach to their lives and use both to order their world and to interpret it. Culture is not in decline

these days; as ever, it is adapting and transforming, integrating the new and the old. Anthropologists such as

Clifford Geertz and Michael Gilsenan have described how Islam has adapted to different cultural, political,

and socioeconomic contexts -- and been successful as a result. Today, the struggle between fundamentalist

movements and secular forces everywhere is about who will get to define both current events and their

historical antecedents in the public sphere. It is, in other words, a cultural struggle (2).

But Roy pays little attention to the work of Geertz and Gilsenan or to that of the anthropologist Talal Asad,

who has argued that Islam is a discursive tradition that moves back and forth between widely accepted

foundational texts and the beliefs, practices, and politics of Muslim communities in specific times and places.

And yet the Islam of Indonesia does not resemble that of Saudi Arabia. In both countries, religion is at once

the product and the producer of cultural values, but it is also recognizably and self-avowedly Muslim. Roy

acknowledges this as being true only in the past. But even today, religions cannot exist in a vacuum. If

globalized religions employ the tools of global culture, such as the Internet, they also aim to influence

particular national cultures.

مرتجم / ويراستاگر حمرتم:

هم فرهنگ تن ياهم گروآ، یها گفته طبقن (4. )کند یم واگرد مداگرس سازواکگر يريتغ یبرا یاديز فشاگر ،مذهیب گراستن مثال، یبرا متحده، االتيا دگر و کنند یم فرهنگ نيگزيجا گرا نيد کنند، یم انتخاب گرا یيادگرايبن که ها آن چون. دينما یم اثر یب گرا یساز جهان هم و کند یم فيضع گرا یيادگرايبن

به فرهنگ از او ی هانيگرا ليتقل فيتعر از نایش ،یياداع نيچن اما. کند یم نااستواگر و قيگرق گرا حمیل یها فرهنگ ی ههم حال، هر به یساز جهان فرهنگ ديبگو و کند جدا هم از گونه نيا گرا فرهنگ و نيد تا دهد یم اجازه گروآ به که است فيتعر نيهم. است «نينماد یها نظام حمصولن » ی همثاب از یا شبکه فرهنگ داگرد؛ نمادها از جمموعه چند از شرتيب اگريبس یشيگنجا فرهنگ. است نظرانه تنگ یليخ فيتعر نيا اما. شود یم منحط داگرد

نيا فرهنگ. کنند شريتفس و ريتعب هم و بدهند نظم گرا شانيايدن هم تا دهد یم یيتوانا ها آن به و کند یم وصل شان زندیگ به گرا مردم که معناهاست

یها مسئله با تازه مسائل کردن اداغم حال دگر است؛ حتول و يريتغ و ديجد طيرشا با یسازاگر حال دگر شه،يهم مثلن ست؛ين احنطاط حال دگر گروزها .کهنه

یاقتصاد و اجتمایع ،ایسيس ،فرهنیگ گوناگون یبسرتها با اسالم چطوگر که اند داده نشان لسنان،يگ کليما و تزريگ فوگرديلک مانند شناسان انسان اتفاقات که است نيا رس بر سکوالگر، یوهارين و انيادگرايبن انيم ی همناقش امروزه،. است برآمده اکگر نيا ی هعهد از چگونه و است شده سازاگر

اما (1. )است فرهنیگ یا مناقشه مناقشه، نيا بهرت، عباگرت به. شوند فيتعر عمویم ی هعرص سطح دگر ديبا چگونه شان یخيتاگر یها شهيگر و ديجد و متون نين ب که است گفتمان سنیت اسالم ديگو یم اسد. کند یم اسد طالل گر،يد شناس انسان اکگر اي لسنانيگ و تزريگ یاکگرها به اندیک توجه گروآ

یبرا. کند یم نوسان ،ماکن تيموقع هر و زمان ی هدوگر هر دگر مسلمان اجتمااعت یها استيس و کرداگرها و یاديبن ی هشد رفتهيپذ عا يوس یباوگرها بوده فرهنیگ یها اگرزش حمصولن و دکنندهتويل همزمان اسالم کشوگر، دو هر دگر. نداگرد یسعود عربستان اسالم با شباهیت چيه یاندونز اسالم ،نيهم

ها نيد هم، امروز اما. داند یم ها گذشته به مربوط گرا یتيواقع نيچن گروآ. هسبند مسلمان گروشن و گرس ی شیلک به کشوگر دو هر حال نيع دگر اما است، ی هدغدغ حال نيع دگر ند،يجو یم بهره -نرتنتيا مثل - یساز جهان فرهنیگن یابزاگرها از شده، جهان یها نيد اگر. بمانند زنده خالء دگر توانند ن ی

.داگرند هم گرا حمیل و میل یها فرهنگ بر یاثرگذاگر

زهري:

دگر ابتدای پاگراگراف بعدی آمده است که اگرتباط معنایي هم با آن ی موجود عباگرت انلگيیس دگر انتهای يک پاگراگراف واقع است اما دگر ترمجه( 4) پاگراگراف نداگرد.

يا اين عباگرت دگر مت انلگيیس دگر انتهای يک پاگراگراف آمده است اما دگر ترمجه به ابتدای پاگراگراف بعدی منتقل شده است! دگر واقع ويراستاگر ( 1) ی اصیل گرا به حنوی خمتل کرده است. گروایي و حتليیل نويسنده رين سن اين اکگر اند که همرتجم حمرتم گرأسا ساختاگر مت اويله گرا تغيري داد

[سيد زهري مريکري ی - موجود دگر سايت ترمجانی ويراستاگری مقاهل]پايان نقد