در قلمرو فرهنگ یادداشت هفته

تهیه و تنظیم: اسماعیل نوری عالء

اسماعیل نوری عالء

بقیه در صفحه ۳۰

بقیه در صفحه ۳۳

یاد بعضی نفرات، هربار که از خاطر هر اهل دلی می گذرد، آه حسرتی را دنبال خود می آورد. این سال ها در عزای بسیاری پنهانی دندان خشم احمد گریسته ایم؛ کناری در یا و سائیده ایم میرعالئی شاید از منزوی ترین ایشان باشد که این روزها کمتر به او اهمیت می دهند، به خصوص با این انبوه مترجمان که پنیر هم را می دزدند، دیگر ارزش آثار و ترجمه های او چندان نمایان نیست؛ اگرچه در الیه های عمیق اندیشگی هنوز «سنگ آفتاب» اکتاویو پاز به ترجمه میر عالئی است که می درخشد، اما کمتر در محافل رسمی و عمومی، یادی یارای یادآوری نامش را دارد. این مقاله کوتاه، تالیفی است تاخواننده این زمان را با زندگی و آثار

احمد میرعالئی آشناتر سازد.احمد میرعالئی در ۲۱ فروردین سال ۱۳۲۱ در دوم آبان سال ۱۳۷۴ اصفهان متولد شد، شهر دوران تحصیل خود او بدرود گفت. را جهان را در اصفهان به پایان رسانید. بعد از اخذ دیپلم

وارد دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان شد ۱۳۴۲ سال در و مدرک لیسانس خود رشته ادبیات در را انگلیسی گرفت زبان ادامه برای سپس و تحصیل راهی انگلستان شد. او در سال ۱۳۴۶ از دانشگاه لیدز درجه فوق لیسانس گرفته و

پس از بازگشت به ایران برای انجام خدمت نظام وظیفه به سپاه دانش رفت.

در تدریس عالوه بر به بعد از سال ۱۳۴۸ دراماتیک ، هنرهای دانشگاه های اصفهان ، دانشگاه صنعتی اصفهان ، دانشگاه هنر، دانشگاه مؤسسه به مدت چهار سال در کراچی ، و آزاد انتشارات «فرانکلین» تا سال ۱۳۵۱ به ویراستاری

آثار ادبی مشغول بود.وی از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۹ به مدت چهار سال در دهلی نو و کراچی به سرپرستی خانه فرهنگ ایران منصوب شد. او در فاصله سال های ۱۳۴۶

تا ۱۳۵۵ سردبیری مجله های «کتاب امروز»، «فرهنگ و زندگی»، «آیندگان ادبی» و «جنگ

اصفهان» را برعهده داشت.انتشار «ویرانه های و ترجمه با میر عالئی پاز، از آفتاب» «سنگ و بورخس از مدور» که برای نخستین بار به زبان فارسی برگردانده شده بود و موجب آشنایی خوانندگان فارسی زبان با این نویسندگان برجسته می شدند، به «فرانکلین» پیوست و با سایر مترجمان و مولفان برجسته مانند کریم امامی، نجف دریابندری، سمیعی، سعادت و امیر شاهی همراه گشت. معرفی بورخس، پاز و کوندرا و باالخره نی پل به جامعه کتاب خوان فارسی حاصل همین دوره از فعالیت های میرعالئی است. که نمایاننده ذائقه

نوجوی وی نیز بودند. احمد میرعالیی گذشته از یکی دو استثنا ـ مثال ترجمه رمان پلیسی که مدعی بود ترجمه آن ها الزم است ـ به هر چه ترجمه کرده باور به دست آن را را نمی پسندید، تا کاری داشت. نمی گرفت. اگر هم دست به کار می شد کارگاهی و پاسخی بود به زمانه؛ «هند، ترجمه نظیر اثر مجروح» تمدن ترجمه او پل. نی باب «چهار کتاب اسکندریه» اثر الرنس دارل را که مشتمل بر ژوستین، کتاب های و مونتولیو، بالتازار، کلیا بود در سال ۱۳۵۱ شروع کرد اما چاپ آن تا این زمان به تعویق افتاده است و بارها تا مرز خمیر شدن پیش رفته است. در مجموع متجاوز

از ۲۳ کتاب از او ترجمه و چاپ شده است.در میان نسل دوم مترجمان ایرانی ، احمد میرعالیی را عالوه بر مترجمی ادبی و حاذق ، جزء مترجمان روشنفکر و تاثیرگذار در حرکت

روشنفکری ایران می شناسند . دوره دو به می توان را میرعالئی فعالیت تقسیم کرد. از سال های ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶، یعنی دوران اول فعالیت او، فعالیت و تالشش قابل ستایش است ، زیرا در طی هشت سال ۱۴

اثر را منتشرکرد. وی در زمانی که هنوز نقد ادبی در ایران چندان پا نگرفته بود، نقد آثار ادوارد مورگان فورستر را ترجمه کرد و آن گاه به ترجمه

اکتاویو پاز پرداخت.میرعالئی در دوره دوم فعالیت که سال های تر کم کار می گیرد، دربر را انقالب از پس «آفتاب» ، نشر در را زمانش بیشتر و شده در محل بعدها و اصفهان خیابان سعادت آباد دیگری که کتاب فروشی اش به نام «زنده رود» در آن قرار داشت گذراند. با این همه تا زمان مرگ همواره ارتباطش را با جامعه روشنفکری و دانشجویان حفظ کرده و به ترجمه آثار فراوانی در

سال های پس از انقالب نیز همت گمارد.منتشر هنوز میرعالئی از بسیاری آثار نشده اند؛ ترجمه نهایی از آثارالرنس ارل (ادبیات وینترسون (ادبیات جانت آمریکا)، معاصر جورج و کاسترو دو ف . معاصرانگلستان )، استانیر (ادبیات معاصر فرانسه) و ترجمه ای به اسم «چهارباغ های اسکندریه» اثر دارل که هرگز اجازه چاپ نگرفته است را می توان نام برد که این آخری ترجمه ای است که میرعالیی بسیار به آن عالقه مند بود و شاید یکی ازشاهکارهای او باشد، اما متاسفانه فضای ممیزی کتاب اجازه نشر چنین اثری را تا به حال نداده است که ترجمه اش، کاری

در حد شاهکار است.با وجود این که مدیر نشر «باغ نو» که ناشر آثار

واقعیت این است که جامعه ایرانی در وضعیت کنونی سخت دچار نوعی اضمحالل اخالقی و فروریزی ارزش های سنتی و کالسیک خود شده است. این افول اخالقی جامعه به صورت های گوناگونی بروز و نمود پیدا کرده است. افزایش آمار تصادفات رانندگی، قتل های ناموسی، بزهکاری، اعتیاد و... از جمله این موارد است که شهروندان ایرانی را به اضطراب و دلهره شدید واداشته است. از سوی دیگر این بحران اجتماعی در رفتارهای عاطفی نیز همانند سونامی، سواحل منتهی به احساسات کالسیک را دستخوش تغییر

و تخریب کرده است.ـ ایرانی یکی از این موارد گفتمان عشق کالسیک شرقی

است که بی اخالقی حاکم بر گفتمان آن ارتباطات جوانان را به ارتباطی خطرناک و پرهزینه تبدیل نموده است. و آنومی (ناهنجاری) اجتماعی و بحران عاطفی با تخریب عشق کالسیک ایرانی که در آن عاشق، مجنون وار با اذیت و آزار و گاه تحقیر خود در پی تصاحب و وصال دلدار می کوشید، هم اکنون تغییر شکل یافته و به انتقام های سرسخت عاطفی تبدیل شده است. اسیدپاشی و قتل معشوق در وضعیت کنونی از

نمونه های وافر حوادث اجتماعی است. موسیقی، در هر عصری پارادیم (گفتمان غالب) حاکم بر آن را مشخص می کند. و از آنجا که بحران های اجتماعی نیز پارادایم کالسیک عشق ایرانی و گفتمان مجنونیسم آن را تغییر داده است، در نتیجه، ترانه، محتوا و حتی فرم موسیقی بابت نزدیکی احساسات عاطفی این هنر و تغییرات احساس عاشقان ایرانی، این اکنون خشن و سادیستی شده است:

نوع موسیقی با محتوای بی خیالی نسبت به بی وفایی معشوق و جایگزین ساختن دوستی تازه با موسیقی «خیالی نیست» شادمهر عقیلی آغاز شد و هم اکنون در اکثر ترانه های پاپ تولیدی مجاز این نوع گفتمان حاکم است؛ حال آن که دیگر پاپ ایرانی خارج کشور هنوز در همان گفتمان کالسیک

عشق ایرانی به سر می برد.فروش کاست های پاپ ایرانی داخل کشور در داخل و خارج از کشور و انتخاب آن توسط مخاطبان و ترجیح دادن بر تولیدات پاپ لوس آنجلسی بیش از آن که به کیفیت موسیقی و یا صدای خواننده مرتبط باشد به آشناسازی و هم ذات پنداری محتوای آن با روحیه و تفکر جوان عاشق ایرانی مرتبط است که از لحاظ عاطفی با این نوع متن احساس تعلق دارد اما با محتوای ترانه خواننده های لوس آنجلسی نمی تواند ارتباط برقرار کند. این رویکرد نیز از نشانه های شکاف

شدید نسلی در ایران است.به همین دلیل ترانه تولید داخلی با استقبال بهتری مواجه می شود. از سوی دیگر صداهای نوستالژیک و مورد عالقه جوان ایرانی با همان لحن صدا در کشور تولید می شود ولی در عوض متن آن نیز نزدیکی بهتر با روحیه و احساس آن ها دارد به همین علت بحران اخالقی جامعه،

پاپ ایرانی مجاز را پرطرفدار کرده است.عاشقان کالسیک و مردان و زنان میان سال امروز هم، که همان مخاطبان کالسیک پاپ ایرانی اند، تنها می توانند به پیروی از احساسات نوستالژیک خویش به موسیقی لوس آنجلسی و خوانندگان تبعیدی روی آورند. چرا که آن ها

درک واقعی از وضعیت ایرانی ندارند.

آسیب شناسی موسیقی پاپ ایرانی

بحران های اجتماعی محتوای عشق ایرانی را تغییر داده و در

نتیجه موسیقی نیز در فرم و محتوا از احساس عاشقانه دور و خشن و

سادیستی شده است

حمید مؤذنی

احمد میـرعالیی، مترجمی حاذ ق با مرگی نامعلوم

احمد زاهدی لنگرودی

«چهارباغ های اسکندریه» یکی از شاهکارهای ترجمه

میـرعالیی است که در فضای ممیـزی کتاب اجازه

نشر پیدا نکرده است

زنده یاد احمد میرعالیی

همانند سونامی، سواحل منتهی به احساسات کالسیک را دستخوش تغییر

ـ ایرانی یکی از این موارد گفتمان عشق کالسیک شرقی است که بی اخالقی حاکم بر گفتمان آن ارتباطات

جوانان را به ارتباطی خطرناک و پرهزینه تبدیل

انتخاب آن توسط مخاطبان و ترجیح دادن بر تولیدات پاپ لوس آنجلسی بیش از آن که به کیفیت موسیقی و یا صدای خواننده مرتبط باشد به آشناسازی و هم ذات پنداری محتوای آن با روحیه و تفکر جوان عاشق ایرانی مرتبط است که از لحاظ عاطفی با این نوع متن احساس تعلق دارد اما با محتوای ترانه

اگر در برابر اين پرسش که «چرا ماشين حاکميت ايران به دست اسالميست های تحت فرمان خمينی افتاد؟» کسی به شما بگويد: «روشن است، به خاطر عالقه ای که ايرانيان به اسالم و خمينی داشتند و، در نتيجه، حکومت اسالمی او را با آغوش باز پذيرفته و آن را جانشين رژيم پادشاهی کردند» واکنش شما

چه خواهد بود؟به طور يقين برخی از خوانندگان اين مقاله با پاسخ باال موافقند. اما اين يقين هم وجود دارد که عده کثيری از خوانندگان، آن را پاسخی سطحی، تقليل گرا و مغرضانه تلقی می کنند. دسته اول ظاهرا نيازی به ذکر دليل نمی بينند، چرا که عکس ها و فيلم های تظاهرات سال ۱۳۵۷ در دسترس همه هست و غوغای «رهبر فقط خمينی» و «اهللا اکبر، خمينی رهبر» هنوز در گوش ها پيچيده؛ هنوز کسی صفوف بلند رای دهندگان به «جمهوری اسالمی» را فراموش نکرده است و، باالخره، همين که حکومت اسالمی ۲۸ سال است دوام آورده ظاهرا دليلی کافی برای اثبات

گفته باال به حساب می آيد. اما دسته دوم با اين که همه اين شواهد را قبول دارند، با تاکيد بر وجود «فرآيند طوالنی فروپاشی رژيم» که تظاهرات سال ۱۳۵۷ صرفا نمود آخرين آن بود، اظهار می دارند که هرگز نبايد پايان يک فرآيند را با معنا و محتوا و مقصد و مقصود آن يکی دانست. يعنی، اگر داليل ديگری در کار نبود، عشق «ادعایی» مردم به اسالم و امام به تنهایی به درهم ريزی رژيم شاهنشاهی نمی انجامید. اين گروه دوم آن گاه، در بررسی فرآيند مزبور، خيلی که دست کم بگيرند، از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و آغاز ديکتاتوری محمد رضا شاه شروع کرده و، تا به سال ۱۳۵۷ برسيم، ده ها

دليل را اقامه می کنند. گفتم «دست کم»، چرا که برخی از انديشمندان ما مساله را به خيلی پيشتر می برند، گاه از انقالب مشروطه شروع می کنند و گاه از آغاز خودکامگی رضا شاه می گويند. و در اين ميانه ديگرانی هم هستند که به هر دليل يک «اگر» هم اضافه می کنند: اگر ۲۸ مرداد پيش نيامده بود، اگر قيام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ سرکوب نمی شد، اگر خمينی را پس از دستگيری کشته بودند، اگر شريعتی و آل احمد زودتر مرده بودند، اگر جشن های تاج گذاری نبود، اگر جشن هنر شيراز برگزار نمی شد، اگر شاه سرطان نداشت، اگر سن و سال وليعهد بيشتر بود، اگر داريوش همايون نامه دربار عليه خمينی را به روزنامه «اطالعات» نفرستاده بود، اگر شاه عده زيادی را در سال ۱۳۵۷ کشته بود، اگر ارتش اعالم بي طرفی نکرده بود و... يعنی، با هر اگری دليلی هم برای سقوط رژيم

پادشاهی پيشنهاد می شود.اين ها همه را گفتم تا بگويم که وقتی ما در مورد چرایی سقوطی که در پيش روی ما، و با شراکت خود ما، صورت گرفته تا اين حد دچار تشتت هستيم، چگونه می توانيم برای پرسشی که سال هاست بر لبان هر ايرانی ژرف انديشی می سوزد پاسخی در خور پيدا کنيم؟ و آن پرسش چيست؟ «چگونه شد که گروهی عرب گرسنه و الغر به يک امپراتوری بزرگ به نام ايران، که نامش ۶۰۰ سال لرزه بر پشت امپراتوران روم افکنده بود، هجوم آورده و در عرض ۲۵ سال از

بين النهرين تا ماوراء النهرش را متصرف شدند؟»پاسخ اسالميست ها در اين مورد هميشه روشن بوده است و اکنون هم هر روزه آن را از بلندگوهای آنان می شنويم: «مردم ايران از دست رهبران سياسی و مذهبی خود و اجحاف و ظلم آنان به ستوه آمده و چون پيام برابری و برادری اسالميون عرب را شنيدند، گروه گروه با آغوش باز به استقبال آنان رفته، دروازه های شهرهای خود را به روی آنان گشوده، و کشورشان را تسليم اين پابرهنگان شمشير به دست کردند و با کمال ميل دين اسالم را پذيرا شدند و کمر به خدمت آن بستند، واال اعراب چگونه می توانستند مردمی راضی و دوستدار آیين های خود و آماده دفاع

از آن ها را به زور مسلمان کنند؟»بديهی است که چون، بر خالف حادثه ۱۳۵۷، ما حادثه هزار و ۴۵۰ سال پيش را اصال نديده و در آن حضور نداشته ايم، وـ طبعاـ جريان هايش را هم لمس نکرده و نحوه شکل گرفتن اوضاعش را ناظر نبوده ايم، در مقابل اين ادعاهای اسالميون، دارای مهمات کمتری بوده و زودتر در برابرشان لنگ می اندازيم. به خصوص که پس از فتح ايرانـ و به طور طبيعیـ تاريخ را فاتحان مسلمان و مزدوران ايرانی شان نوشته اند. شايد هم گاه فکر می کنيم که عقل سليم هم می گويد اگر مردم ايران به راستی ريگی در کفش خود نداشتند کشورشان را اين قدر زود به دست اعراب

نمی سپردند.اما واقعيت آن است که ما، در برابر جعليات تاريخی و گزافه گویی های اسالميست ها، پيرامون علل سقوط امپراتوری ساسانی در پی هجوم اعراب شبه جزيره عربستان، مثل اکثر زمينه های تاريخی ديگر، تحقيق چندانی نکرده و اطالع زيادی گردآوری ننموده و روش های درست کنجکاوی تاريخی را به کار نبسته ايم. و اسالميست ها هزار و ۴۵۰ سال وقت داشته اند که تاريخ را هرگونه که خود می پسندند بنويسند، جعل کنند، کتمان نمايند، خوب را بد و بد را خوب نشان دهند، و بر روی حقيقت وقايع تاريخی آن قدر پرده های ساتر بکشند که من و شمای امروز ندانيم چگونه

بايد حجاب ها را کنار زده و به واقعيت ماجراها پی ببريم.با اين همه، شايد دانستن اين که اين وضعيت تنها برای ايرانيان پيش نيامده و در جاهای ديگر دنيا هم امپراتوری های بزرگ ديگری وجود داشته اند که زمانی از اوج کهکشان قدرت به زير آمده و مضمحل شده اند، بتواند آغازگاه خوبی برای اين گونه جستجوها باشد. يعنی، می توان گفت که اگر ما در مورد اين بخش حساس از تاريخ خود غفلت کرده ايم راه جبران آن است که بکوشيم تا در يابيم که ديگران چگونه توانسته اند تاريخ خود را بررسی کرده و درباره علل سقوط

امپراتوری های مربوط به خويش قضاوت کنند. در اين ميانه شايد مشهورترين «سقوط» از آن امپراتوری روم غربی باشد. شايد اولين کسی که به علت یابی سقوط امپراتوری روم پرداخته «ادوارد گيبون» باشد که در سال ۱۷۷۶ میالدی (بله، ۲۳۱ سال پيش، وقتی که در ايران امپراتوری صفوی آخرين نفس هايش را کشيده بود و کريمخان زند بخت خود را می آزمود و کمپانی هند شرقی مرزهای امپراتوری بريتانيا را در شبه قاره هند می گسترد) کتابی نوشت به نام «زوال و سقوط امپراتوری روم» و در آن کوشيد تا علل اين ماجرا را توضيح دهد. در دو قرنی که از انتشار اين کتاب گذشته است، صدها محقق و تاريخ دان و تاريخ نويس و حتی فيلمساز کوشيده اند علل سقوط امپراتوری روم را شرح دهند، اما به نظر می رسد

که اين رشته همچنان سر دراز دارد و کتاب های تازه هر دم از راه می رسند. برای نشان دادن وسعت کار بد نيست اين را هم بگويم که در سال ۱۹۸۴ میالدی پروفسور الکساندر دماندت آلمانی کتابی منتشر کرد به نام «سقوط روم» و در آن کوشيد نظريه های مختلفی را که تا آن سال در مورد اين سقوط مطرح شده بود در يکجا گردآوری کند. نتيجه کوشش او آن

بيابانگردان چگونه پيـروز می شوند؟

180Iranians, Vol. 11, No. 308, Friday, January 26, 2007 ۱۸ ایرانیان، سال یازدهم، شماره ۳۰۸، جمعه ۶ بهمن ۱۳۸۵

رهآوردگشت

و گذار در

وبالگهامختصر و کوتاه گزیده های

بقیه در صفحه ۳۳

بهعنوان استپانیانرا نامسروژ هم شایدشماآثار چخوف روسی، و بهخصوص مترجم ادبیاتحال رسمی شرح با بگذارید اول شنیده باشید.

شویم. آشنا اومینویسد: ادبیات» «کانون اینترنتی پایگاهدنیا باکو به ١٣٠٨ در در سال سروژ استپانیانایران همراه خانوادهاشبه به کهشد آمد.۱۰ سالهایران هموطنانش در از بسیاری و مانند کرد کوچکه دورانی در پرداخت. تحصیل به و شد ماندنیجهانبهدواردوگاهـسرمایه داریوسوسیالیستیـتقسیممیشد،استپانیاناردوگاهسرمایهداریرارا در هفت سال نظرگاهی چنین با نفی می کرد وو فرهنگی پس از آزادی با فعالیت گذراند. زندانترجمهداستانهایکوتاهنویسندگانروسوچاپشاملو احمد نظر زیر که هفته» «کتاب در آنهازندگیاش آغاز در را تازهای دوران اداره میشد،عنوان با یکمجموعه در اینداستانبعدها کرد.چندی شد. و منتشر پرونده» گردآوری در «فیلاثر ستراتیسمی ریویلیس، بعد«زندگیدرگور»از پس آمد. بازار به او ترجمه با یونانی، نویسندهشاخص اثر رنجها» از «گذر جلدی سه رمان آن،وجنگداخلی انقالباکتبر الکسی تولستویکهبه کرده، ترسیم درخشان قلمی با را درشورویهمچنین کرد. معرفی زبان فارسی خوانندگانترجمه ریباکف با آناتولی اثر " بچههای آربات "زندگی " است. شده منتشر جلد دو در استپانیانمحسوب جنگ ضد رمان یک که نیز " درگورمیشود بههمراه نقداین رمانبه قلماحمد شاملو

شد. خواهد منتشر مجددا ،کار سخت که تبعید دوران در استپانیانادبی ترجمه آثار و فرهنگی از فعالیت میکرد،چخوف را آثار آنتوان تمامی چنان که باز نماند.داستانهای به حال مجموعه تا و نمود ترجمهکوتاهشرادرسهجلدومجموعهنمایشنامههایشمجموعه ترجمه است. کرده منتشر دوجلد در رانمایشنامههایچخوفبه قلماستپانیاندرسالاسالمی ارشاد و فرهنگ وزارت سوی از ١٣٧٦انتخاب و ترجمه بخش در برگزیده اثر به عنوانبه سال کتاب جایزه تقدیر و لوح و شد معرفیدرسال اینها بر عالوه اعطا شد. خانوادهاشبارنفنمونهاوزن ماجراهایحیرتانگیز "١٣٧٣تحریر بیشاز۲۰۰ سالاز کالسیکآلمانیکه اثر "استپانیان با ترجمه بورگ می گذرد، وسیله آنبهطنزی درخشان، اخالق با این اثر منتشر شد.ریشخند به قرن هجدهم آلمان را اشرافیت و٢٨ آذر ماه ١٣٧۵ در سروژ استپانیان میگیرد.

درگذشت. پاریس در سالگی ۶٧ درسنبهسراغبررسیبخشی حالوقتآناستکهبرویم مومنی باقر اثر خطر» «راهیان کتاب ازاز دیگری چهره به آن محمد جواهرکالم که در

استپانیانمیپردازد.زندگی بخواهیم اگر مینویسد: جواهر کالمسروژ استپانیان را بهصورت سر راستوتک خطیآنتوصیفکنیم،بایدبگوییمکهاودرسال١٣٣٣ بهعلت عضویتدرحزب توده ایران(کمیته تعقیباین که هیکلیقوی با واطالعات) به زندانافتادوبه نمیدانیم ولی بود، متعصبی تودهای و داشتکرد، همکاری به زندانبان شروع با علتی، چهوارد ،١٣٣٩ از زندان در سال آزادی از پس وفعالیتهایاقتصادیشد وتاجاییپیشرفتکهشریک شاه زمان سرمایهدارمعروف الجوردی، بازندانیسیاسیکمونیستیچون از (کاریکه شدبعیدمینمود.)ضمنفعالیتاقتصادی،چون اونیز ترجمه بود، آشنا روسی جمله از زبان چند بامهاجرت دنبال به ١٣٧۵نیز سال میکرد. در

پاریس درگذشت. در به فرانسه سیاسیاستپانیان از زندگی خطی تک روایت اینهمان است مفصلش و دقیق روایت بود، ولیمومنی باقر اثر خطر» «راهیان کتاب در که

است. آمدهدیدارش آخرین درباره مقالهاش در مومنیبر عالوه من استپانیان مینویسد: دیدار با سروژدیگری هدف مرگ، دم بیمار یک روحی نیاز رفعدیگر آزمایشی بار یک داشت. میخواستم همبه گذشتههای بار بشود راجع شاید این بکنم.حد از دیدنم بیش از بیاورم. حرف را به او دور،دو از که این با و کرد خوشحالی اظهار معمولتارهایصوتیاشآسیب پیشسرطانبه ماه سهخفه صدای همان با زد، حرف زیاد بود رساندهاو با پاریس در که ۱۴ سالی این در سرطانزده.تماسشخصیو خانوادگی داشتمسه چهارباری،

۲۴ دی یکشنبه روز ظهر از بعداز یعنی پس، این از که شود تفهیم من به تا بود کافی ۲۰ دقیقه تنهاحکومت توی ضد بر ندارم نوشته ای حق حاال، دیگر همین از امروز، همینمیشود مربوط سیاست به که مواردی در ندارم حق و بنویسم، وبالگامکالم ندارم. لحن حقی هیچ دیگر من کنم؛ مصاحبه تلویزیون ها رادیو و با

و بسیار قاطع! تاکیدی بودآمده اند زندان در از و خانمفالنیکه آقا مانند بایدسکوت کنم. گفتهشددوباره که بود دیگرشاینخواهد راه گفتهشد کشیدهاند. زیپدهانشانرا ودرونش پیش هفته چند همین تا جایی که همان زندان؛ گردانند به برم

و بسیار قاطع! بود تاکیدی کالم لحن بودم. زندانیگفته شد کاسهصبرشانلبریزشده.تفهیمشد که اینایناجبار است، اینزور بهمنامرمیکند، قدرتاستکه

قاطع! بسیار و بود تاکیدی کالم لحن است.با یعنیوبالگنویسیهمراه نوشتنتویوبالگ، «اماحقوق و حقوق شهروندی به انسانی مربوط کوششهایاست. من کشیدن نفس برای مانده باقی روزنه تنها بشر،که من است حق میشوم. این روزنه خفه بدون این منرا حقیقت من کنم. انتقاد که بزنم، حرف که بنویسم،

گفتهام!» را حقیقت من نوشتهام،نبایدزد،همهحقیقترا را تفهیمشدکههمهحرفهانبایدنوشت.لحنکالمتاکیدی نبایددید،همهحقیقترا

قاطع! بسیار و بودتاوان کنم: «عشق از این رفتار غیر که اگر شد تفهیمروشنی به را منظورش من نیست؟» این طور دارد،

دریافتم.نفسکشیدنم راه بغض، کرده از تپه مجرایتنفسی امنشت بغض این شده. نمناک چشمهایم شده، مسدود

پر وجودم همه گرفته. پهلو قلبم ساحل در و بدنم رگهای درون به کردهغم. رسوب سخت. دهشتبار. عمیق. و وزن پر غم یک غم. بغض. از شدهروی سنگین غم بر نهایت بی سایه اکنون تا دیروز ازظهر غم. از بعد سرب

مبتال شدهام. غم من به بیماری شده. گسترده زندگیامدیگر من است: کالفهام کرده نمیتوانمها» هرگز شمردن «دیگر بر اینکردن بازگو دیگریبرای نوشتنو نخواهمنوشت.چونمن جزحقیقتچیز

مفتون سازد؟ را من که دارد وجود چیزی چه ندارم. دیگرحق دیگر من بدهم. ادامه را سابقام فعالیت های ندارم حق دیگر منسابق ام حرفی بندیهای هم یعنی سیاسی، زندانیان مشکالت از ندارملهراسبی مهرداد که بنویسم حق ندارم دیگر من بنویسم. مطلبی و بزنمشده، زندان بیمار درون شده، زندانی بیتفاوت و است بیگناه سال هفتندارد، وثیقه ندارد، پول به مرخصی، باید بیاید بیاید، از زندان بیرون باید

کار ندارد. و کسچگونه و داده پیشامدی برایم رخ چه که ندارم تعریف کنم حق دیگر منیا وبالگام بنویسم و توی ندارم حق دیگر من چرا؟ و شده برخورد با منچه؟ یعنی انفرادی نیم سلول ماه و یک رسانهها بگویم که با وگو گفت دربگویم این ندارم حق من این را. بگویم که نباید شدن. دفن زنده یعنی زنده

ندارم. حقی هیچ من را.

بود دوباره حرفبزنم، ایندیوارهایزندان خواهد اگر دوباره بنویسمو اگرشد. تفهیم بود که به من هشداری این گرفت. مرا در بر خواهد دوباره که

بودمکه شادیبینهایتبا شهامتبینهایت بهدست یکجایی خواندهمیآید.دارمباخودمسبکسنگینمیکنمکهآیامنشهامتبهدستآوردن

تنهاییاش؟" بیماریاش؟ میشود؟ چه «مادرم دارم؟ را شادی ایناز جوانی، آغاز از من بوده. من زندگی در دهشتبار اتفاق یک زنداندرون گریستن رنج بردن و بودم، سیلی خوردن، هنوز دانش آموز که دورانی.۱٣٨۱ سال .۱٣٨۰ سال .۱٣۷۹ سال کردهام. تجربه را سلولها تنهاییسلول ماه نه مجموعا .۱٣٨۵ سال امسال، و .۱٣٨۴ سال .۱٣٨٣ سالدو سپاه. ۵۹ سپاه. بند بازداشتگاه عمومی. زندان سال یک و انفرادیدیگر. اتهام: جای چند تا و .۲۰۹ بازداشتگاه توحید. بازداشتگاه .۲۴۰ بندقانونی غیر گروه دموکراتیک، سخنگویی قانونی جبهه غیر گروه در عضویتنوشتن، غیرقانونی، مراسم سیاسی شرکت در دانشجویی، متحد جبههاتهاممنبوده. این همه کردن حقیقت. بازگو حرفزدن،را به برشمردم که ارقامی و اعداد بخواهم اگر اما شایددنبال بگویم باید کنم، تعبیر و تفسیر فیلسوفها سبکمی کنم خیال که شادی یک میگشتم. بی نهایت شادیو آزادی، رهایی، پنهان شده است؛ پیله حقیقت درونیکلذت شادی.یکشادیبینهایتوخواستنی. نهایتا

اطمینان. یک مهربان. و گرم آغوش یک چشیدنی.کنم. استفراغ را «بیتفاوتی»ام داشتم سعی من واین می کردم خیال زدم. انتخاب اخالقی یک دست بهباید حاال از «هیچ» بودن فاصله بگیرم. طوری میتوانمسرنوشتهفتهشت یکانتخاببزنم. دوبارهدستبه«دست کم دارد. به این انتخاب بستگی من سال آینده

قاطع! و بود لحن تاکیدی زندان.» سال هشتیکاعترافصادقانه؛هرجورکهفکرمیکنممیبینمگرفتاری آنقدر یعنی بازگردم. زندان به نمیخواهد دلمو ماندن زندان در آرامش حتی که شده ریخته برم و دورباید رو راست تر اما است. کرده سلب من بردن را از رنجفلج کرده را زندگیام که هست زیادی گرفتاریهای که است باشم. درستو بیمار است که مادرم گرفته (مانند از من را درست قدرت تصمیم گیری وبرای کننده ای قانع دلیل این شاید اما دارد)، گرفتاری جور هزار و تنهاسترنج زندانماندنو در اعترافکنمکه از زندانبازنگشتننباشد. یعنیباید بهمیکردم حس سلول وقتها توی بعضی خب راستش شدهام؟ خسته بردنفشار حاصل بدبختی احساس ـ البته این هستم بدبخت ایرانی جوان یکمیشد. سرازیر اشکم خاطر به همین و بود ـ انفرادی سلول و بازجویی هامیکرد. پر را وجودم همه ناتوانی احساس لحظه آن در گریه. زیر میزدمکه راهی میکردم به شک. شک و عدم اطمینان خال، نقصان، یک جوربودنم، به رفتهام.شکمیکردمبهدرستیانتخاباخالقیام.شکمیکردمالی که بود، وقتی تخیلم آفریده کردنها شک این همه هستیام. اما به

مچاله میشدم. میشدم، له دیوارهای سلولراهی که رفته ام که ندارم شکی هیچ هستم زندان از حاال که بیرون امااحترامو آزادیوعدالتمفاهیمیهستند درخور درستبوده؛حقوق بشر،دزدی کتکنزدن، درست ماننددروغنگفتن،همسر را شایستهجستجو.

قاطع! بسیار و بود تاکیدی کالم لحن اما بودن. شرافتمند نکردن،روز» «اخبار اینترنتی پایگاه از برگرفته

سکوت! شدم به واداربیتفاوت و بیگناه سال است هفت لهراسبی که مهرداد بنویسم ندارم حق دیگرندارد کار کس و ندارد، وثیقه ندارد، پول شده، بیمار زندان شده؛ درون زندانی

به حرفبیاورم، را محضآزمایشو برایاین که اواومطلقادوست یادکردم اما ازخاطراتزندانبا اوکه بار هر زندانحرفبزندو از و گذشته نداشتازیادم میگفت اصرار با میگفتم باره این در چیزیتو گذشته یادآوری از قیافهاش هم گاهی نیست.حرف به که او را این برای میرفت. من البته همبا (که در آن زندان مطلوب بیاورم از خاطرات

بودیم) همبند هممیکردم یادآوریهمیشه ما ا(آن بینتیجه...کامال اما) روزحرف نه دقا صابعضی . د میزال معمو ها چیزموش ا فر ید نبافراموش و شوند

چیزهای و چیزها، خیلی سروژ اما نمیشوند هماز پس ظاهرا بود. رفته یادش هم مهم خیلیبهکلی را زندانتصمیم گرفته بودگذشته آزادیازاین موردهممثل در معلوم قرار و از فراموشکند

بود. موفق شده دیگر از موارد بسیاریفرق همیشه با روز آن هوای و حال اما

زدیم. حرف هم با ساعت چهار از بیش داشت.که هر چه گذاشت را تنها ما زنش هم آگاهانهسروژ) روز (آن بگوییم... میخواهد تنگمان دلکه این مثل می زد حرف طوری زد... حرف زیاد

وصیتمیکرد.خواهر براساس اطالعاتی که مومنی سپسباکو سروژ در نقل میکند، میگوید که سروژبود خوانده درس١۴ سالگی، در وکالس در یعنی دبیرستان، اولتحصیل ضمنو می کرد هم کار«ترجمه کارششفاهی» و کتبیدر«وکس»،یعنیروابط «انجمن و خارجی» کشورهای با شوروی اتحاد فرهنگیارتباطبا و رشتبود. در کنسولگریاینکشور درو آزادیفعالیتهایسیاسی،که باحضور روسهااز بود، همراه ایران توده حزب چشمگیر و وسیعآورد... وجود به زودرس فعال تودهای یک سروژبود گرفته را کالس نهم تصدیق بود و سالش ۱۶

در ١٩ تهرانرفتو به پدر درسال١٣٢۴ همراه که«کلوپ در آنگاه گرفت. سروژ سالگیدیپلمشراجوانانارامنهایران»،کهاعضایآنگرایشاتچپارامنه» «کلوپ مقابل در و داشتند دمکراتیک وناسیونالیست به وجود متعلق به داشناکهایدوره او در این پرداخت. بود، به فعالیت آمده

بود. فعالی و متعصب توده ایو میگیرد پی را گفتارش سپس مومنیزندگی از نکتههایی و دورهها اما مینویسد: بعضی است و منعکس اسناد بعضی او در حزبیخاطر به چیزهایی دوران زندان او از هم رفقا ازدر او موقعیت مهمترین و آخرین میآورند.«شاخه از گرفتاریش مسئولیت پیش سالهایسازماناطالعات حزبتوده یا شعبه تعقیب»دربه یزدی دکتر مرتضی که این سازمان بود. ایرانآننظارت داشت بر هیاتاجرائیه عنوان نمایندههفت بود، مستقیم آن روزبه مسئول خسرو وکسب خبر مامور آن شاخه پنج که شاخه داشتانتظامی، ادارات سازمانهاینظامیو اطالع از وومطبوعات، دولتی، احزاب و جمعیت ها دوائر ووموسساتخارجیبود، کلیساها و سفارتخانههاو اطالعات مامور بایگانی دیگر یکی شاخه دو و از

کیانوش سنجری

استپانیان سروژ مترجم: یک دهنده تکان سرگذشت

باقرمومنی:استپانیانبهعنوانمسئول«شاخه تعقیب»حزب

اعدام که در متهم بود تودهفاشکنندگان اسرارحزبی

مشارکتداشتهاست

بقیه در صفحه ۳۳

کیانوش سنجری

زیبا غول آنکامیار

کتاب چند از آشنایی، نوید بعد هفته یکنوشته نوار کاست. روی یک نوار و آورد برایمفردای از شوکران». فروتن «کاشفان بود شدهشام صبحانه و زندگیمن. شد نوار روز این آنونهار. سیرنمیشدم،هنوزهمنشده ام. بعدازموسیقیپر احمدشاملو، نهسال.صدایگرمکه تمام واژههایی و شهبازیان صالبت فریدون

میتکاند. را آدم هستیکشیدن نفس مهلت شعر، به شعرو بیاوری، در بال میخواهی گاه نمیدهد.و کنی، عصیان میزند سرت به می آوری.علیه خدایت، علیه خودت، علیه بر میکنی.تسلیم میشوی. باره یک و و ناچیز. چیز هرهمه این برابر بره، در میآوری مثل زیر به سرشعر زیبای غول آن معنا که همه این زیبایی،

می زاید. واژهها دل ازوبالگ «ایهام»

یادته؟روزبه آرش

گرفته که اوج گیریهای انقالب در یادته ؟بار هر میاومدی. پیشم کم خیلی دیگه بوداعالمیهها، بود از پر اومدی دستت می که هممانیفست ها واطالعیههایمختلف.آنقدراینبرای خورد مندادی که خودم اطالعیهها رو به

سیاسی! یه پا تحلیلگر بودم شده خودمداغی بحثهای هم با میاومدی وقتیمن حرفهای بار زیر وقت هیچ تو میکردیم.عصبانی تا میدیدی من دارم اما نمیرفتیبشه، بد مبادا حالم که ترس این از میشم،! بابا کن «ولش میگفتی و می خندیدیمیشد... عوض بحث و چطوری؟» خودتکالشینکف دوان یه با که شب اون ؟ یادتهبرات رو در مادرم وقتی ما، خونه اومدی دوانمحکم در رو کردی تو و کرد، خودت رو پرت بازکردی... هن وهن و در ایستادی پشت بستی،وسطهن وهنکردن مادرگفت: «دنبالتن؟»این روزها جون، خاله «ای گفتی: خندیدی وبه عالمت رو سرم و من هستن!» دنبال همهخودت «آخر زدم: داد و دادم تکون تاسفجهنم،فکر به خودت میدی. کشتن به رووهن هن وسط باز هم تو بکن!» و رو مادرتما از «داداش فرهاد، و گفتی: خندیدی کردن

«! نیستیم رقمی کشتن، ما که رو گندهترهاروزها میگذره اون از سال این همه حاالزنده هنوز من و نشده عملی دکتر ها وعده اماروی صندلی می کشم. نفس . هنوز هستمهمه این کشید. نفس میشه هم چرخدارهنوزخنده من رو کسی ساله که من زنده اماماباالی برم نیست که هم قبر حتی یه ندیده...می گن کنم... گریه زار زار تو یاد به و سرشاصال میگن... االثر...میگنشهید... مفقوداینه که میدونم مهم مهمنیست چی میگن.در از خندهکنان می گردی... بر روزی یه توو فریاد میزنی: «مردک کمونیست، تو میایکی آه، میگم... و میخندم من و دیدی؟»

تنهایی... این توی پوسید دلم پس؟ میاینو» داد و «جیغ وبالگ

زنده برنامه مشکالتالهام

«الفبایمهربانی» برنامه یهچیزیاالندرخندیدم. کلی که افتاد اتفاق سه شبکه درحامد زنده این برنامه امشب در که اینه قضیهنظر بودند. احمدزاده دعوت کرده رو بهدادبهداد حامد و جنگ پرسید درباره رو بهداد

190Iranians, Vol. 11, No. 308, Friday, January 26, 2007 ۶ بهمن ۱۳۸۵ جمعه ،۳۰۸ شماره یازدهم، ۱۹ ایرانیان، سال

فرهنگ قلمرو دریک زن از نگاه

میرزادگی شکوه

داشت نتوان نگه پیر دم به را ماداشت نتوان نگه دلگیر خانه دربود زنجیر چو زلف سر که را آن

داشت * نتوان زنجیر نگه به خانه در

که با این این شعر ایران. ادبیات بزرگ از مهستی، زن است*شعری پژواک فریاد زنانی همواره اما پیش سروده شده ها قرنبوده و مشغول مردساالری با مبارزه به تاریخ سراسر در کهرا پیر» «دم مصححین اغلب که حال دیدهام عین در هستند.این مفهوم شعر به دلیل می کنم فکر من تیر» گذاشتهاند اما «دم

بیمعناست. بقیه در صفحه ۲۸ بقیه در صفحه ۳۳ ترکیب

را انسان زندگی فنی، و علمی انقالبدستخوش دگرگونیهای شگفتانگیزی نمودهانقالب، اصلی این های از سرچشمه یکی است.فنآوری زمینه در نوآوریها فزاینده شتابو اطالعات سرعت رشد فنآوری ست. اطالعاتیبه که است حدی زندگی اجتماعی به بر آن تاثیربا روزینیستکه انقالبیمیبخشد. آن ماهیتیابتدای تازه این و نباشیم روبرو تازه دستاوردیاطالعات نامیده اند. عصر را آن که است عصریفن آوری، این از متاثر مهم عرصههای از یکیدر رسانهها زمینه در که است تحوالتی و تغییراطالعات نوآورانه فن آوریهای است. وقوع حالاخیر دهه های طی الکترونیک در دیجیتال وو انتقال پردازش، نگهداری، تولید، امکان

قرارگرفتن دسترس درحجمهای در اطالعاتعظیمو بی سابقهرا فراهمساختهاستورسانهیکیدر که بوده عرصههایی ازقابلیتهای این ایجاد اثرکلیمتحول افسانه ایبه

می شود. و شدهو تدوین اکنون هم جهانی بالفاصله توزیع یکمتنامکانیاستکهقرار همگان دسترس دراطالعاتی فن آوری دارد.و نشر چاپ تمام صنعتبا کیفیتیکامال و یکجا رااختیار در یافته تحولداده قرار افراد عموممهارت اندکی با ما است.پایگاه یک میتوانیماینترنتییا وبالگطراحی

را متنی هر نرم افزارهای موجود کمک به و کنیمدرفرمتهایبسیارشکیلومتنوعحروفچینیاینترنت دسترسی به که کسانی همه و به کرده،متن یک جهانی نشر و چاپ کنیم. عرضه دارنددر انقالب جز نامی چه را دقیقه یک از در کمتر

میتواننامید؟ صنعتنشرو به نمیشود متن خالصه به توانایی اینبه طور نقاشی، و عکس، مورد صورت در همیننقاشی موسیقی، صدا، نیز و گرافیک، کلیهمه است. در صادق هم فیلم و اخیرا متحرکاینعرصههاپردازشوتولید،نگهداریوحفاظت،انواعواقسام نرمافزارها توزیع،نشرو بهرهبرداریبامی شود. پشتیبانی نوآورانه افزارهای سخت وهمه این ترکیب و تلفیق که است ذکر الزم بهکیفیتکامالنوینیبه یکدیگر، شیوههای بیانبا

میدهد. آنها رسانهای ویژگینگهداری و پردازش قابل اطالعات حجمبه و از گرافیک گرافیک به آن از متن تبدیل ودلیل همین به مییابد. افزایش فیلم سمتو نرمافزاری سختافزاری محدودیتهای موجودزمینه در موجود تواناییهای ما که شده باعثبرایفیلمنداشتهباشیم.همچنین، هنوز متنراسختافزاری وسایل و ابزارهای قیمت زمینه دربا می گذاریم، موسیقی پا را فراتر و صدا از وقتیمحدودی تعداد مواجه میشویم که هزینههاییدلیل همین به میآیند. بر آن ازعهده افراد ازطی را خود شدن همگانی فرایند فیلم هنوز

نکرده است.دارد آن از حکایت رویدادها شتابان سیر اماانتقالحجمهای کهقابلیتپردازش، نگهداری، وو این است دستیابی حال در اطالعاتی عظیممتحول و،به علتقدرت دستاوردها ویدیو فیلمراهمگانی رسانه به تاثیرگذاریاش، انکار قابل غیرکه معناست بدان این و کرد. خواهد تبدیل آیندهبتوانندمطابق دارایمهارتهایالزم، افراد همهباسناریوهایموردنظرخودازصحنههایموجود،کنند، صدابرداری و فیلم برداری شده، طراحی یاشبکهای یا خصوصی دیجیتال استودیوی دررا از خود شده نهایی فیلم و بسازند، خود فیلم

تلویزیوناینترنتیشخصی اینترنتی، طریقپایگاهدی سی وی دی، سی دی، وی (دی دیسک یا

برسانند. عموم دست به غیره) وکوچک دوربینهای قدرت فزایش ا«اچ دوربینهای حد تا که کم) دستی(هندیاست یافته ارتقا حرفهای دفینیشن) (های دی»بهویژه نوین فنآوری مستقیم پیامدهای از یکیقطعات و مدارها کردن مینیاتوری زمینه درمورد در امر اپتیک است. همین و الکترونیکاست صدابرداری صادق ابزارهای دستگاهها ویک کوچکتر از دستگاههای با که باعث شده ومجموعه بتوان دی» «ام نام به صوتی کاستپیچیدهصدابرداری صحنههای مختلفراسازمانبه صدابرداری وسایل اینگونه اکنون، هم داد.اند ارتقاء حال در شدتوسایل مرز بهزودی وپشت حرفه ای مشابه را

میگذارند. سرکه کنیم تصور اگر میکس دستگاههایصدا و تصویر مونتاژ وبه همه موسیقی وشخصی کامپیوترهایکلیه و شده منتقل و صوتی فکتهای اتصویریبهسادگیتوسطنرم بانکهایاطالعاتیوقابل موجود افزارهایچشمانداز تامیناند، میشود روشنتر بحثباشیم اگر اطالعداشته وشبکه استقرار با کهاینترنتی یافته ارتقا جدیددی) آی (جی آر «گرید»کامپیوترهای سوپر از استفاده امکان ایجاد وچند سال در کاربران، همه برای درون شبکهایاطالعات انتقال و نگهداری پردازش، توان آینده،برابر هزاران تا میتواند عالقهمندان عموم برایبهتر را عرصه این در موانع حذف یابد، افزایش

کرد. خواهیم درکهم وسایلکار و کاهششتابانقیمتابزارهااین در و انقالبی نوین آغاز سازماندهی نیز اکنونداشت انتظار باید ساخته است و فراهم را عرصهعرصه به پا گروهی شخصی و حرفه ای سینمای

بگذارد. وجودپردازان نظریه عوامفریبانه تبلیغات خالف برو خود اطالعات با عصر جهان، بر حاکم نظامدستیابی برای را بیشتری آزادی خود خودی بهعصر است. گرچه نیاورده ارمغان دانایی به بهاطالعاتوانقالب اطالعاتیباعثشدهحجمهایمتاثر توانایی و درآید گردش به اطالعات عظیمتولید، باز چرخه اما سرمایه، در گردد، دانایی ازبند به با و اطالعات شده و دانایی ها مالکآن به آزادانه دسترسی از را دیگران کشیدنشان،

است. بازداشتهانحصار این نمونه های مهمترین از یکیاطالعاتیرسانههای جمعیاند. وقتیتلویزیونها،نشر بنگاههای و مجالت، روزنامهها رادیوها،و اینترنتی، بزرگ شبکههای جهانی، غولپیکرامکاناتماهوارهایومخابراتیدردستانمالکانیموجودند ناعادالنه نظم حافظ که همسو و واحداز کدام آزادیجریاناطالعات باشد، متمرکزشدهرا ما میتواندم زد؟نیروهای مترقیجهان، عصربهحق«عصرخفقانبزرگ» نامنهادهاند؛خفقانیهجوم اطالعاتی با بلکه انسداد اطالعات با نه کهسازمانیافته تامینمی گردد.متاسفانه اینتواناییو زیر فشار در حقیقت، که است به وجود آمدهبه جای و شود دفن واقعی شبه اطالعات هجومو چشم در مقابل مجازی واقعی، دنیایی جهانیهیچ امروزه شود. داده قرار مردم تودههای گوشواقعی زبان که نیست اولی طراز نیرومند رسانهبه آن سیاستهای حاکم بر جهان باشد و مردم

اطالعاتی هجوم«عصر خفقان بزرگ» و

حقیقت زیرفشارو هجوماطالعاتشبهواقعی

دنیای و می شود دفنمجازی پیش روی مردم

قرارمیگیـرد

جواهریان احمد

زنان مدلباس و سیوند آبگیری سد هستهای، انرژیو ادارات اسالمی شورای و مجلس استانداری تهران در گذشته هفته دربود. زنان لباس نمایشگاه مد از صحبت شهرهای مختلف در موسسات وچون خبرگزاری منابعی از که نمایشگاه، این به مربوط باالی خبرهای حجمآیا پخش شد، دیگر رسمی خبرگزاری های و و خبرگزاری «زنان» «فارس»انرژی کنار در ایران، که اکنون در این حقیقت باشد نشان دهنده نمیتواندهستهایوخبرهایمربوطبهاحتمال حمله نظامیبهآب گیری ماجرای و ایرانلباسزنان مد سدسیوند،اهمیت درجه اول در هم

دارد؟ قرارکه کنید توجه فقط خبرهای همه میان درخارجی، و داخلی داغبزرگان چهگفتهاند: مشاوررایزنیهای که: «بسیاری از است بانوان اعالم کرده امور در تهران استانداربرایبرگزاریو استفادهازطرح هایطراحانکشورمان فرهنگیکشورهایدنیافضاسازی کرد.» کشورها این در حضور برای باید اما کردهاند، اعالم آمادگیدر خارجی و داخلی طراحان طرحها توسط ارایه فراخوان از ایشانارسال نمونههایطراحی، «پساز گفت: و داد بهمنماهسالجاری خبرلباسبه عنوانلباسسالکشورهایمسلمانانتخاب خواهدشد.» یکگذاشتهاندوطرح الیحهها را نمایندگانمجلسشورایاسالمیهمهمهبا نماینده از ۲۲۴ نفر ۱۳۷ نفر تصویب کرده اند. را زنان و لباس مد نهاییآنطورکهخبرگزاری«فارس» قدمبعدیهم، در موافقبوده اند. اینمدهابه منظور تا است شده مکلف اسالمی ارشاد فرهنگ و «وزارت نوشته،ـ اسالمی»کمیتهای تشکیل دهدو از حفظتقویتفرهنگوهویتایرانی

بپردازند. خصوص این در برنامه ریزی کار به نفر یک وزارتخانهای هرهمه «این میگویند: خیلیها ایران در که نوشته برایم ایران از خانمیاست تازهای برای فروش لباس های لباس زنان فقط مد درباره سروصدااز دوزندهاش کارخانههای لباسها و صاحبان این پارچه واردکنندگان کهیا و درست باشد شایعه این چه هستند.» اسالمی جمهوری قوم بزرگاناست: چیز سه دنبال به تمام قدرت با روزها این در اسالمی جمهوری نه،طریق از پاسارگاد باستانی دشت تخریب هستهای، انرژی آوردن بهدستلباسهای آخرین پوشیدن مجبور کردن زنان به و سیوند، سد آبگیریجان تا گرفتهاند تصمیم گویا اسالمی حکومت سردمداران مد اسالمی.

بایستند. حیاتی» و فوری «اصول این پشت دارند بدن در

دست هم دست درقدرتبزرگجهان، یکی در آمریکا گردانندگاندو از دو زن، از عکسیمردمان میبینید؛دوقدرتیکهمیتوانندسرنوشتخیلیاز اروپا ویکیدرکه آدمیانی همان دو زن، دست بگیرند. در تصمیم های خود با را جهانفاقدقدرتتصمیمگیری،حتیدر را آنها جهانهنوز از گوشه ایدیگر درکه موجودی دو ساده، می دانند؛ دعوای در یک دادن شهادت با ارتباط

یا از این کشورها برخی دریک دنده شانکماست، وشیطاناند و یا همدستدارند وظیفهایکه تنها یابچهداری وکمر بهخدمت

بستناست. شوهرزن، دو این اماقضاوتی بخواهم بیآنکهاعمالشان بد و خوب دردست باشم، داشتهمیتوانند هم دست درهر و دهند تکان را جهانرخ از رنگ تصمیمشان

بگیرد. چشمشان را از خواب و ببرد ما کشور کشورهایی چون در آقایانزنها که میرود پیش جانبی نه، به و چه بخواهند آقایان این چه جهان،

بگویند. را همه جا کالم اول در میتوانند هم

آمریکا وحشی رزکه اقداماتی خاطر به که زنان آمریکایی است از یکی گرینهاو او. رزنامش و رسید شهرت به داد انجام آمریکا داخلی جنگ های جریان در(توجه است. شده ثبت آمریکا کشور تاریخساز زنان به مربوط اسناد در

اینتاریخسازیفقط که باشید داشتهندارد) یا منفی مثبت جنبه

(۱۹۱ سالپیش) سال۱۸۱۷ در اوازهمانکودکی آمد. مریلندبهدنیا دردختران دیگر از متفاوت رفتارهاییبه بهطوری که داشت، خود همسالاما بودند. وحشی» داده «رز لقب اوفکر بود که دختری وحشی نبود، اودوست میگرفت و میکرد، تصمیمکارهای در پسرها با همراه داشتدر جوانی، رز کند. اجتماعی شرکتدر اوججنگهایداخلیآمریکا بین وبه واشنگتن جنوبیها، شمالیها و

در حلقه حضور با او، شد. آنجا اشرافی انجمنهای از یکی و رهبر رفتعلیه که نقشههایی مورد در موفق شد واشنگتن، سیاسی قدرتمندانرا اطالعات این و آورده دست به اطالعاتی داشت جنوبی وجود نیروهای

بگذارد. جنوبیها اختیار درخانگی حبس به مشکوکش فعالیتهای بهخاطر را او شمالیهانشان را او خانه دیگری نیز رفته لو اطالعات پای رد که وقتی کشاندند وـ سالهاش هشت همراه دختر و شده ۱۸۶۲ دستگیر سال فوریه در دادخالص زندان از سال همان بهار وقتی در شد. زندان روانه ـ کوچک رزجنوبیها تبعید کردند و جنوبی، ایالت های به جنوب، سرزمین را او شدنماینده عنوان به نمودند. او استقبال او قهرمان از یک همچون نیزنام به کتاب خود آنجا در و کرد سفر انگلستان و به فرانسه جنوبیها،۱۸۶۴ سال سپتامبر در به آمریکا در بازگشت نوشت. را من» «زندانهمراه که هنگامی و نشست گل به شمالی کارولینا ساحل در او کشتیسرنگون را قایق بلند موجی میزد، پارو ساحل سوی به دیگر نفر دو باطال برای زیادی مقدار خود با است که او شایع گرفت. را او جان و کردشده غرق دلیل همین و به میکرده جنوب حمل جنگجویان به کمکدخترش و سپردند زیاد به خاک احترامات با پیکر او را حال هر به است.

شد. تئاتر هنرپیشه مشهور بعدها هم

همسایه برای نه اما است، خوب مرگضربالمثلهایی آن از همسایه» برای اما است خوب «مرگ مثلاین معموال باشد. نشنیده آن را که پیدا می شود ایرانیای کمتر است کهضربالمثلبرای آدمهایخودخواهیبهکاربردهمیشود کهچیزهایخوباز آنجایی دیگران. اما برای را چیزهای بد و برای خودشان میخواهند را

به که جمهوری اسالمیمساله «عدالت» خیلیاهمیت میدهد، خیلیهم را ضرب المثلها ازمفاهیم و یا کرده عوضداده است. را تغییر آن

بهخصوص در این امرصادق است مورد زنهااینضربالمثل و،مثال،همتغییر کردهو بهصورتاما است «مرگ خوب

در وجود تمام با که کسانی جمله از است. آمده در همسایه» برای نهآقایاحمدی نژاد تازهاشتالشمیکنند شکل اجرایاینضربالمثلدرمرزهای خارج از به را «عدالت» تا دارند سعی آنها نزدیکانش هستند. ودر البته، و کنند رعایت را در خارج از ایران زنان آزادی و بکشانند ایرانتوسعهدهند. روز داخلایرانروز به برای زنانایراندر عوض،مشکالترااز دولت، مسئولین که آقایان گذشته می بینیم ماه دو همین ظرف درو و پایکوبی مراسم رقص در مرتب مشایی، رحیم احمدینژاد گرفته تاشرکت همسایه، دورتر از حتی و همسایه، زنهای کشورهای آوازخوانیدر عوض زنها پرداختهاند و بیپوشش و قامت قد به تماشای کرده وکردن پنهان بیشتر و خود دستور بیشتر پوشیدن وطن زنان به بهروز روز

دادهاند. را خودرا آقای همسایه» برای نه اما است خوب «مرگ از آخرین نمودمراسم قسمخوردن بههنگامشرکت در نمایش گذاشتند، احمدینژاد بهراحتی اکوادور،وهمچنانکهدرعکسمالحظهمیکنیدبا رییسجمهورثانیه همان بود در تهران در اگر که ایستادهاند دختر جوانی کنار خیال

میشد. شالق ضربه تحمل۱۰۰ ظهور محکوم به اول

از منکر و نهی محیط زیستنهضتهای زنان علمیه قم و حوزههای شنیدهایم که زنان همه مابه آن ها با میروند و حجتاالسالمها و آیتاهللاها دیدار به مرتب اسالمیبرایکسیکهمذهبیاستودرتالشبرایگسترش مشورت میپردازند.مذهب،مشورتکردنبارهبرانمذهبیامریطبیعیاستامامنیکیتابودکه می توانبراینجاتمحیط نرسیده به فکرم و بودم بهحالنشنیدهواردمشورتشد. امادرجمهوریاسالمی آیتاهللاها آلودگی همبا زیست از

است. شدنی دیگری بعید امر هر مثل هم، کار این

(چپ) رایس و کاندولیزا (راست) مرکل آنجال

گرینهاو او. رز

200Iranians, Vol. 11, No. 308, Friday, January 26, 2007 ۶ بهمن ۱۳۸۵ جمعه ،۳۰۸ شماره یازدهم، ۲۰ ایرانیان، سال

خبر در فرهنگ

بقیه در صفحه ۳۰

کسانیکهپیگیرخبرهاوخبرسازانهستند،بخواهند وقتیبهسراغاینترنتمیروندکه غالباپدیدههای تازه و تحوالت نوظهور، ستارههای ازکه است مدتی اما شوند. آگاه اطرافشان دنیایبیرونی رویدادهای دنیای صرفا راوی اینترنت،را خود خاص ستارههای و پدیدهها بلکه نیستبسته شهرتشان تمام که پدیدههایی میپروراند؛اینپدیده هایاینترنتی، دنیایمجازیاست. بهبردهاند، را وبگردها حواس و هوش تنها نه حاالدنبال به هم را سنتی و بزرگ رسانههای بلکهبرای بزرگ پیروزی یک این میکشانند. خودکه رسانهای است، رسانه یک عنوان به اینترنتاتفاقاتواکنشسریعتریاز نسبتبه ثابتکرده

است. داده نشان رقبایشو رسانههای خبرنگاران چشم که از اتفاقاتیپدیدار اینترنت در می مانند، پنهان کالسیک

citizenیا) شهروندانروزنامهنگار میشوند.پدیدهاینترنت شدن فراگیر با و روزها این (journalistرا به رخ قدرتش و می گیرد رنگ بیش از پیش

میکشد.وقوع پی در که نرفته خاطرمان از هنوزدر مترویلندن، تلفنهای انفجارهای چهارگانهرا تصاویر گویاترین و سریع ترین دوربیندار همراهتصاویری گرفتند؛ آن از پس وقایع و حادثه این ازاما یافت. به تلویزیونهایخبری راه بالفاصله کهاینترنت بود کهدستبهدستگشت سرانجامدرپایگاههای انفجار این از پس شد. «همگانی» وارسالی تصاویر اشتراکتصویریچون «فلیکر» ازعکاسانآماتور وحرفهایآنالین،آکندهشد.پیششده تصاویر ضبط سونامی، حادثه هم در آن ازهمه گیر همین طریق از تلفنهای همراه توسط

بود. شدهبودهایم. موجهایی چنین شاهد نیز ایران درو تصاویر پخش را آنها مشهورترین بتوان شایدعبادی شیرین از مردم استقبال به مربوط اخبارفرودگاهدانستکه بهعنوان اولینایرانیبرنده دربرخورد که از یا عکسهایی بود. نوبل شده جایزهتجمعمیدان حامیانحقوقزناندر پلیسزنبارویداد را این خبررسانی و شد گرفته هفت تیرعرصه به رسمی، رسانههای سکوت یا غیبت در

کشاند. وبالگها و شهروندی روزنامهنگارییک با دانشگاه پلیس برخورد فیلم هم اخیراسرخط توانست ایرانیتبار آمریکایی دانشجویپلیس دهد. قرار خود تحتالشعاع را اخبار ۲۳ دانشجوی آمریکا ای» ال سی «یو دانشگاهبه نام مصطفیطباطبایینژاد، ایرانیتباری، سالهکارتدانشجوییدر کتابخانه ارایه بهعلت عدم رادانشگاه،با باتومالکتریکیموردضرب وشتمقرارداد.فیلمیکهاز اینجریانواز طریقتلفنهمراهپایگاهاینترنتی«یو برداشتهشدهبودبهسرعت درابعادی و در سرعتی زیاد و با قرار گرفت تیوب»این مشاهده با بالگرها شد. باورنکردنی تکثیرنوشتن به شروع تاثیر محتوای آن تحت تصاویر،پیوندهایمرتبط کردندو وتحلیلها یادداشتهاچند از کمتر در ارسال کردند. هم برای را آن باساعتموجیازنوشتهها ونظراتمرتبطاینترنتاعتراضنامه هایی نوشته بالفاصله گرفت. فرا را

شدواطالعاتتماسنهادهایمرتبطباایناتفاقو تلفن، فکس در نتیجه و گشت به دست دستآدرسهای پستیدانشگاه،ادارهپلیسو نهادهایخشمگینانه حقوقبشرزیرفشارنامههاوپیامهایمعترضانقرارگرفت. ایناتفاق تاجاییموردتوجهقرارگرفتکهبهروزنامههاوخبرگزاریهایمعتبریافتوحتیباعثموضعگیریجمهوری راه دنیا

شد. وعده پیگیری آن اسالمی ورو به رو قدرتمند پدیده یک با بدین سان،میدهند را اجازه این افراد به که ابزاری هستیم،کنند. اطالعرسانی خبرنگار یک به مانند کهبه چیز هیچ از روزها این شهروند»ها «خبرنگاراتفاقیمیتواندبرایشانبه سادگینمیگذرند.هرگزارشهاشان منزلهیکسوژهخبریداغباشدودورترین سرعتی بیسابقه به مخاطبانی در با رانقاطجهانبرسانند؛ بی آن که نیازمندهزینه هایفرسایشی، و طوالنی برنامهریزیهای هنگفت،

باشند. فنی دانش یا اداری پشتیبانیتازگی به که تیوب»، «یو اینترنتی پایگاه یکی شده، خریداری «گوگل» شرکت سوی ازکاربران به که است ابزارها این محبوب ترین ازخود دلخواه ویدیویی قطعات میدهد امکانو با دیگران به اشتراک بگذارند ارسال کنند رافرستادهاند دیگران قطعاتی که درباره که آن یا

بدهند. نظرمحدودنماندهاست؛«یو بههمینجا کار امانیست، یکپدیده«داتکام»دیگر تیوب»صرفاو ستارهها بسیاری از حاال که بستری است بلکه

بر میخیزند. آن پدیدههای اینترنتی تازه ازویدیوهاییکهکاربران «یوتیوب»میفرستندنوشته درباره آنها که و نظرهایی حاشیهها وطباطبائی مصطفی مورد همچون گاه میشود،را نامش شاید صورت این غیر در که کسی نژاد،موج می سازند نمیشنیدیم، هرگز از ما بسیاری

میکنند. پا به جنجال وباالترین به گاه تیوب»، «یو جنجالهایجنجال میشود؛ مثل سیاسی کشیده سطوحویدیوی هجوآمیزی کهیکعضو فراکسیون کارگرکامرون، دیوید تمسخر برای بریتانیا پارلمان در

بود. محافظه کارانساخته رهبرهمچون گاهی، هم آن سازیهای موجفریادیکمردعصبانیهنگکنگی ویدیویدادوتیوب»به«عمو اتوبوس(کهمیان کاربران «یو درمی تواند ماجرایی است) شده اتوبوسی» مشهوربهانهشهرت جهانی بیاهمیترا و پیشپا افتادهبه تا جایی که کند، معمولی مرد عادی و یکجامعه روزمره کالمهای تکیه ضربالمثلها و

یابد. راه زبانان چینیاست حدی اینترنتی به این پایگاه محبوبیتنامزدهای از یکی عنوان به دستاندرکارانش کهقرارگرفتنرویجلدمجله«تایم»معرفیشدند.ترین محبوب از یکی تازگی به هم «بیبی سی»استخدام به را تیوب» «یو ویدئویی سازان برنامهاست کهیکمجری برایاولینبار درآورده و خودنشانمیدهدکه و انتخابمیشود اینشیوه بهاز محتوایشان که گونه پایگاهها را این باید واقعا

کاربران میآید،جدیتر بگیریم.

تیـوب»، «یوفصول تمام برای پدیدهایبه گاه اینترنتی پایگاه این جنجالهایمیشود سطح سیاسی کشیده باالترین

بزرگ طنزآفرین مرگآرت بوخوالد،طنزآفرینبزرگ آمریکا،درسن۸۱ سالگی هفتهگذشتهایرانرا نوینمعاصر بتوان طنز شاید به یکتعبیر ازجهانفروبست. دیدهترجمه که او دانست چرا ـ مدیون تا آشفته دوران دهخدا گرفته پی در ـنسلی شد سبک کارش موجب قرارگرفتن پسند و مورد کارهای او روزانهآیند بهوجود ایرانی طنزنویسان از تازهکالسیکی را نه در سبک نوشتن کهخود کمال به (دخو) دهخدا با کهیاد بوخوالدی سبک در که بود رسیده

بودند. گرفتهاوج «بیبیسی»، گزارش بنابر ۱۳۵۰ دهه اول نیمه در بوخوالد کاربا آن در که او بود، دورانی خورشیدیسوزنطنزشوخوشنگوتندوتیزشثروتمند و قدرتمند هرچه بادکنکمیترکاند. شخصیت را بیرحمانه بوداو بود. ریچارد نیکسون او محبوبستایش گر «من که بود گفته خود ۱۹۲۵ در سال آن گام برمیدارد.» بوخوالد بر او هستم که زمین مواجی ۳۵ تا که تیمارستان در بستری مادرش زنی بود آمد. بهدنیا نیویورک دربودکه اغلب معتقد او را ندید. او اما آرتهرگز بود زنده سالگی «آرت»همبه او مادر به باید از که میشود خودکشی به میل حمله دپرسیون و دچارنمیکرد را فراموش طنز خود نیز تلخ لحظات او در باشد. اما رسیده ارثبگذارند. دوشخصیتیها موزه در مجسمهام را الاقل میگفت امیدوارم و[موسسهای نوانخانه او را به ورشکست شد و پدرش که بود کودککه نزد نرسیده بود نوجوانی به هنوز اما سپردند برای نگهداری بینوایان]به دروغ گفتن دربارهسنش، با خواهرانشبازگشت. در۱۷ سالگی، پدر وتمامنکرده است، نگفتناینکهدبیرستان را نیروی دریاییپیوست. بعد،باعازم خودش، قول به بعد، نوشت. اسم جنوبی کالیفرنیای دانشگاه درو دوستدختری حلزونفرانسویبخورد تا شکمسیرینانو پاریسشددر نویسنده دنیاست. بزرگ ترین کند او فکر که میمی به اسم کند پیدااز «پاریس، پس خود معروف ۱۹۵۰ نوشتن ستون دهه در که بود آنجابرای سالها دنیا دیگر نشریات را ستون این مطالب کرد. آغاز تاریکی» را

تجدیدچاپمیکردند.اینشعار که با درسال ۱۹۶۲ به واشنگتنبرگشت، اوپساز۱۴ سال،ستون ها نوشتن که او «سوژه»های بیشتری دارد. در آنجا بود شهر این۱۹۸۲ به سال در داد و ادامه را رمان دو و نمایشنامه یک خاطرات، و و

شد. نایل «پولیتزر» جایزه دریافت«سفر ایده فیلم که مدعی شد و دادگاه رفت ۱۹۹۰ به دهه در اوادعای دادگاه شده. گرفته کارهای او مورفی از ادی شرکت با آمریکایی»شرکتهای پس و از آن نصیب او شد دالر هزار ۹۰۰ پذیرفت و او را«بند که نویسندگان افزودند با قراردادهای خود به بندی را فیلمبرداری

بوخوالد» خوانده میشود.فوریهسال۲۰۰۶ در مرگبوخوالدهممثل زندگیاشخارقالعاده بود.است. نمانده مرگ او به پیشبینی کردندکهچند هفتهای بیشتر دکترهاکنند. مرتب عوض را بهطور خونش بود و الزم بودند بریده را پایش یکمرگ دم اشخاص خانه به او را و خواست تا نپذیرفت را مطلب این اوخانه به مزبور خانه از حال ۲۰۰۶ سر سال تابستان در او کنند. منتقلاست وگفتتصمیم گرفته برگشت، حتیکتابتازهای منتشر کرد، خوداینکه میخواهد از را خود قصد کتاب او این در نمیرد. این زودی به کهبلیط که میگوید میدهد و شرح شود دنیا آن واشنگتن عازم فرودگاه ازهم هواپیما اما ندارد برگردد. قصد است چون گرفته طرفه یک هم راکه در است نگران مرتب می گفت مرگ دم او تا دارد. تاخیر مثل مرگش

میمیرد. فیدل کاسترو بمیرد که روزی همان

دنیا کودکان برای لپتاپییک هر کودک «برای پروژه فردا»، «رادیو از البرزی گزارش آرش بهدر جهانی اقتصاد مجمع ساالنه اجالس ۲۰۰۵، در سال در لپتاپ»،غول آسایی شرکتهای پشتیبانی مورد و شد مطرح سویس، در داووس،گرفت. قرار و «ای.بی» «آی.ام.دی» «نیوز کورپ»، «گوگل»، مانندحالتوسعه، کشورهایدر کودکانمدارسابتداییدر براساساینپروژه،

دالری شوند. لپ تاپ۱۰۰ یک صاحب می توانند هریکدبیر کوفیعنان، استو اینپروژه پشتیبانی کرده از نیز سازمانمللدر تونس جامعه اطالعاتی در جهانی اجالس در سازمان، این سابق کلدریادگیریفعالتر خواهد اعالم کردکهاینلپتاپهاکودکانرا سال۲۰۰۵مانند«لینوکس» باسیستمعاملکد باز رنگ، اینلپتاپ های سبز کرد.

شوند. وصل اینترنت به بیسیم بهصورت میتوانند و می کنند کارکودکان اختیار برخی در لپ تاپ ها این میالدی، جاری سال اوایل دراین کامپیوتر اولیه طراح نگروپونت، نیکوالس گرفت. قرار سومی جهانو است کار میکرده ماساچوست آزمایشگاه فناوری در ،۲۰۰۴ سال دراینافرادسموئل پیوستهاند. از جمله هماکنونافرادمتعددی به اینپروژهبرنامهریز و لپتاپ» یک کودک «هر پروژه راه اندازی مسوولین از کالین،پدیا»، دایرهالمعارف «ویکی وی با است. دالری لپتاپ۱۰۰ این محتوای

است. همکاریکرده اینترنتی،است کودکان تشویق پروژه این «هدف میگوید: پروژه این درباره اووضع به بخشیدن برای بهبود و راههایی را تماس باشند در یکدیگر با تااز و معلمان کودکان بین که شبکه ای واقع در کنند. تحصیلیشان پیدااینطریق ایجادخواهدشد، براییادگیری کودکانمهماست. مخاطبیندر ابتدایی مدارس شاگردان دیگر عبارتی به یا ۱۲ سالهاند تا کودکان مااین واقع در هستند. پروژه اصلی این هدف توسعه حال در کشورهایهر دولت بلکه فروخته نمیشود معلمانشان و یا کودکان به لپتاپهاو طراحی در ما مینماید. خریداری و توزیع را لپتاپها این کشوری

درنظرداشتیم ساختاینلپ تاپهاهمیشهکودکان و خواسته هایشانراگرفته الهام نظرات کودکان دستگاه از نقطه خصوصیات این بسیاریاز وکودکان برای دستگاه نیز این فیزیکی خصوصیات محتوا و تمامی است.گوشههای نبودن تیز تا رنگ شاد سبز گرفته از است، شده گرفته نظر دراستفاده کشورهای اولین به کودکان. نرسیدن آسیب منظور به لپتاپمیکنموصل منفکر و تایلند. نیجریه آرژانتین، برزیل، از عبارتند کنندهکودکان است. هیجان انگیز بسیار اینترنت به کودک میلیونها شدنافراد که حلکنند، آنالینخواهند توانستمشکالتی را با کمکیکدیگرکوچکی قدمهای که برسند. همانگونه راه حلی به نمیتوانند تنهایی بهتوانست اقتصادی زمینه در بانکی کوچک وامهای و کردیت میکرو مانندکه میآورد فراهم را امکان این لپ تاپ نیز این دهد. انجام بزرگی کارهای«آموزش» کنند. تبادل نظر خود دیگر همکالسان و معلمان با کودکان

همکاری.» اصل بنا شده بر است فرآیندی

سوئد در «باران» فعالیت هاى نشر به نگاهىمی کند گزارش استكهلم از آلمان»، «صدای خبرنگار افشنگ، مریمرا تاسیساش سالگرد پانزدهمین سوئد «باران» نشر پیش چندی که

جشنگرفت.مبارزه با با هدف ۱۹۹۱ در استکهلم سال در ایرانی انتشاراتی اینفرودهای فراز و با سالها تمامی این و در کرده آغاز را کار خود سانسورکنون نزدیک تا تمامیمشکالت، وجود ولیبا است. بوده بسیاریمواجهزبان به کتاب از ۱۰ عنوان بیش و فارسی زبان به کتاب ۲۰۰ عنوان به

کرده است. سوئدی منتشرفارسی ناشر چندین نشریه «باران» نشر کتاب، انتشارات بر عالوهآنهاست. یکی از «باران» که فصلنامه بوده نیز ایران خارج از در زبانآن ۱۰ شماره از تاکنون که است ادبیات فرهنگ و ویژه فصل نامه اینآزادی زمینه در «باران» موسسه نشر، کار کنار در است. شده منتشرکه چشمگیری دارد نیز فعالیت بیانبرگزاری بیشاز۱۰۰ سمیناروجلسات فرهنگی و گفت وگوی ادبی و بحثاز این نمونه ای ۱۵ سال گذشته در

فعالیتهاست.انتشارات مدیر مافان، مسعوددر ۱۳۶۳ سال اواخر تا «باران»،دوران آن در و می کرد زندگی ایرانبود. مشغول سیاسی فعالیتهای بهایران از پس از خروج سال یک حدودوزندگی درسوئدفعالیتهای فرهنگیکرد جایگزین فعالیتهای سیاسی رابا مقابله هدف با چندی از پس ورا بنیان «باران» سانسور انتشاراتو مولف با ارتباط نوع لحاظ تیراژ، که از تفاوتهایی علی رغم گذاشت.وجود ایران ناشرین در سایر و «باران» انتشارات بین امکانات کار و روندو برای انتخاب دنیا ضوابطی در ناشری هر نیز مانند نشر «باران» دارد،

دارد. کتاب چاپباشید داشته سراغ جهان در را انتشاراتی نکنم «فکر مافانمیگوید:این مشکلروبرو شویمکه بهیک کارخوبنه بگوید. ممکناستما با کهرا داشته این شانس «باران» نشر میرسد. ما دست خوب به چهقدر کارکه خوبی کارهای میزان ساله شانزده پانزده این فعالیتهای علت به کهرا کاری داریم. کارمان در هم تبصرههایی است. زیاد میرسد دستش بهکار دو یکی . نمی کنیم چاپ باشد داشته را ایران در انتشار امکان کهچاپ شد و ایران که بعدها در کردیم زمینههای مختلف چاپ را هم درایران در را آن میشود که کاری میدهیم ترجیح . پشیمانیم هم خیلیچاپ شود. طرف دیگر همآناستکهممکناست همانجا چاپکرددرمورد در ایران چون ولی نباشد هم عالی بسیار اثر که چاپ کنیم را کاریسعی شده ممیزی و گرفته قرار ارشاد اسالمی و فرهنگ وزارت مخالفت

میکنیم حمایت کنیم.»بر فشارها ایران در احمدینژاد دولت آمدن کار روی با که میدانیملغو کتابها از بسیاری چاپ مجدد شد، مجوز زیاد ناشران و نویسندگانگرفتن مجوزچاپ انتظار در ارشاد وزارت در ماهها زیادی و آثار گردید،برای خلق سال ها یا حتی و ماهها که طرفی نویسندگانی از باقی ماندند.راه های دنبال به و شده خسته بینتیجه انتظار این از کرده اند تالش اثری

خوانندگان بوده اند. به آثارشان برای ارایه دیگریمسعودمافان فشارکاردریکسالاخیررابیسابقهمی داند ومیگوید:که نیست کرده، یعنی روزی مختل را ما کار آن چنان بوده که «فشارکه نظر این نکنند. مختل از مراجعه ما به ایران نشر کتاب از و چاپ برایتعداد گذشته ماه در چند فقطبراینمونه اصالامکانپاسخگویی نداریم.به شده چاپ کشور از خارج در ایران داخل نویسندگان از که کتابهاییاست. نشده کتاب چاپ میزان این گذشته دهه در بوده که زیاد قدریاسمخودشانکتابچاپ با اینجا و ایرانزندگیمیکنند نویسندگانیدرنام مستعارچاپ نویسندگانبا کتابهاییاز میکنند.در دورههایقبلماایرانزندگیمیکردندوجراتنمی کردند،می ترسیدند میکردیمچراکهدرمیکردند. ولی منتشر دیگری اسم به اینجا را کتابشان دلیلی هر یا به وایرانزندگیمیکندو حتی االن کتابهاییمنتشرمیشودکهنویسندهدرفرستادیم، ارشاد وزارت به را برای چاپ کتاب این که می کند یادداشت

میکنیم.» چاپ خارج در و نگرفت اجازهبزرگترین از اقتصادی امنیت کشور و عدم از خارج ایرانیان پراکندگیمعضالتنشر«باران»استومافانمعتقداستعلیرغمهمهمشکالت،را ندارند ایران در نشر اجازه که آثاری میکنند سعی همکارانش و اوایران هم مانند داخل ایران از خارج «در اما: مخاطب آماده کنند برایدر مکتوب و ادبیات فرهنگ طرفداران اندکی برخورداریم. مخاطبان از

بوخوالد آرت

مسعود مافان

210Iranians, Vol. 11, No. 308, Friday, January 26, 2007 ۶ بهمن ۱۳۸۵ جمعه ،۳۰۸ شماره یازدهم، ۲۱ ایرانیان، سال

۲۰ صفحه از بقیهصورتمستقیموغیرمستقیمتوسطشرکت های

نشود. جهانیدیکتهدرچنینفضاییستکهبحثرسانهجایگزینشده بدل مردمی جنبشهای اصلی چالش بهتاکید مورد بارها جهان اجتماعی مجامع در وچیزی جایگزین رسانه است. گرفته قرار ویژهصدای رساندن برای الزم راهکارهای یافتن جزچه آنجا این صدا، نیست. به مردم واقعی مردمخوانندگانی اندک با شخصی وبالگهای در کهنمایشهای در هنگامی که و چه انعکاسمییابدمیلیونها دیدگان مقابل در عظیم خیابانیکیفیشگرفیبر می گیرد، چنان تاثیر قرار بینندهحاکم را سردمداران میگذارد که سیر رویدادهاسانسور را آن ادعاهایشان علیرغم میکند وادار

کنند.برای دلیلی چه بهراستی باشد، این جز اگربا تحریفهمراه یا کردنپایگاههایاینترنتی فیلترجهان مردم اعتراض روزمره وقایع گزارش حذفدارد؟ وجود عمل استقالل مدعی رسانههای درمساله مترقی میشود نیروهای باعث امر همینبگیرند جدی بسیار را جایگزین رسانه های ایجادگزارشات مستقل تولید برای میلیونی هجوم با وکره بر مردم زندگی و مبارزات جریان از واقعیگزارشات این بشکنند. را حاکم خفقان ما خاکیچه گرافیک و صورت به چه متن، به صورت چهفرا بگیرد. را زندگی ما باید فضای صورت فیلم بهفاصله جهان هرچه رسانههای باشیم متوجه بایدبیشتریازمردمبگیرند، برد تاثیرگذاریرسانههایجایگزینبیشترمیشود.هرچهرسانههایجایگزینقدرتمندترعملکنند،رسانههایجهانیبهناچارازموضعضد انسانیخودبیشترعقبنشینی خواهندفنیعمقبگیرد ابزار هرچه انقالبعلمیو و کرد.مردم اختیار در برای این کار بیشتری وسایل وتنها اطالعات واقع عصر گرفت. در قرار خواهدگسترش و اطالعات عصر آزادی به زمانی میتوانددست آنرا امور دموکراسیبیانجامدکه مردم زماماین بودن خودی به خود انتظار و باشند داشته

واقع بینانه نیست. هیچوجه فرایند بهگزارشهای تولید بودن هزینه پر علت به

و مستقل رسانههای بیشتر فیلم، تهیه و ویدیوییمتن بهصورتترکیبی از موجود جایگزین پراکندهرسانههای که آنجا از و میشوند ارایه گرافیک وقویترینگزارشهایتصویریوسینمایی با حاکمرسانه های انجاممیدهند، را تبلیغاتیخود هجومعمل آن ها جایگزین موجود بسیارکم تاثیرتر ازچالش نیز سطح همین در اگرچه کردهاند؛ ایدیولوژیکبرایانعکاسضرورتوجودجایگزینیبه برابر شرکتهای جهانیرا بهسودخود واقعیدرتوزیعو تولید، امکاناتی که در زمینه پیشمیبرند.آیندهنزدیک بهطرزی پخشفیلم بهوجودآمدهو درمقابل در را اینوظیفه بسطمییابد، شگفتانگیزکه می دهد قرار جوانان، بهویژه مترقی، نیروهایجنبش زمینه، این در الزم فراگیریمهارتهای بابرای تولیدوتوزیعفیلمهای مردمیبهراه عظیمیرامیان را در کار نیروی پیشروان باید اندازند. امروزدرستمثل جستو دستاندکارانفیلموسینماگذشتهکهچاپچیهاصفنخستنیروهای روزگارتوقعداشت آنها از تشکیلمیدادند، را پیشرو کار

چنینجایگاهیبیابند.مطالعه تشکیلگروههایسینماییداوطلب،نیازهایتصویری ورسانه ایمردمدر همهزمینهها،به صورت اجتماعی واقعیتهای تجربه انعکاسقابل دی» «دی وی و «سی دی»، فیلمهایمختلف پایگاههای ایجاد ، مردم میان در تکثیردر رسانه ای جایگزینهای ایجاد نهایت در و فیلمترقیخواه دستور کار همه نیروهای در زمینه این

دارد. قراربه را دیجیتال» فیلم «ویدیو باید و میتوانکه آنهایی همه کرد. بدل آینده جایگزین رسانهو کردند درک را اینترنت فراگیری ضرورت روزییا رساندند، خود را به دیگران صدای طریق آن ازسراسر افراددر دیگر جستجوگرصداهایآلترناتیوهستند. روبرو چالش این با امروز شدند، جهانوسعت با جهانیبودن زبانسینما بایددانستکهو یابد گسترش تاثیرگذاری ما می تواند و ارتباطعزم بهجهان، ما سازنده کشیدننگاه تصویر به باهمگانیمان برای ساختن جهانی دیگر درکیفیتی

یابد. بازتاب نویناز برگرفته کوتاه شدهپایگاه اینترنتی«فرهنگ توسعه»

بزرگ» خفقان «عصر و اطالعاتی هجوم۲۲ صفحه از بقیه

ژانویه در سرمای روز سینما فیلمهای

بهترین دریافت جایزه ١٩٩۴ نامزد سال کرد.دربرای آمریکا کارگردانهای اتحادیه کارگردانی The Secret World ofاز قسمتهای سریال یکیو در شد دروغها» و «رازها Alex Mack به ناماتحادیه از را کارگردانی بهترین ٢٠٠١ جایزه سال«جت سریال مینی برای کانادا کارگردانهای

کرد. دریافت جکسون»سال ٢٠٠٢ ورودی Big Fat Liar در فیلم بابا و داشت به عالم سینما موفق بیش و کمدوجین «یک و کرده» ازدواج «تازه فیلمهایزمینه در صاحب ذوق را است» خود ارزانترفیلم١٢٠ میلیون کرد. معرفی کمدی سینمایموفق ترین لحظه این تا موزه» در «شب دالری١۶٣ میلیون از ـ با بیش تجاری او از نظر فیلمویژه جلوههای از بیش که است ـ درآمد دالراستیلر بن روی پتانسیل بازیگری باید رایانهایمتاسفانه که نقشهایکمیکتکیه میکرد، در

نکرده است.ادعای کمدیساز که است کسی طبیعیثابتکندکهفیلمشقدرت باید ابتدا بودندارد،موزه» در «شب اما دارد، را تماشاگر خنداندندر استکه یککمدی موقعیتدرجه دو بیشترموفقیتی توانسته به اینوانفسای فیلمهایشادواقعقهرماناصلی کند.در قابلتوجهدستپیدااست. طبیعی موزه تاریخ استیلر که بن نه فیلم

خواب علمLa Science des rêves

مرگ از بعد خجالتی، جوانی میرو، استفانآپارتمانیکوچک ترککردهودر پدرشمکزیکرامیشود وقتی متوجه ساکن میشود. پاریس درشده، استفانی همسایهاش عشق اسیر کهدنیای کند. را کنترل احساسات خود نمیتواندخیالاوآن قدر گستردهوبیحدو مرز استکهبهازحوادثخوابهایشدر زودیشروعبهاستفادهزندگی و مدتیرویاها از بعد زندگیواقعمیکند.که استفانی هم فرو می روند در آن چنان واقعیرد میکند. را او و عشق گرفته فشار قرار تحتچیز همه یا کرده رد را او عشق استفانی واقعا اما

افتاده؟... اتفاق رویا دراصل یک این دید؟ را فیلم این باید چرامردم از بسیاری است که روانشناسی مسلمدامن به واقعیتها از ناخشنودی هنگام بهنتیجه موارد این اغلب در اما می برند، پناه رویاولیگوندری،کارگردان تلخاست. حاصلهبسیارتازه مطرح سئوالی اصل این بر تکیه فیلم، باشوند، حقیقت به تبدیل رویاها اگر میکند:

شد؟ خواهد چهدر است. فرانسوی ١٩۶٣ و گوندری متولدو میخواسته عاشق موسیقی پاپ بوده جوانیمدرسه به ورود شود، اما با نقاش و مخترعرشته تحصیل در ١٩٨٠ و در دهه هنری پاریسدر کار شد. عوض او برای چیز همه گرافیکاواخر از کلیپباعث شد ویدیو زمینهموسیقی وسال فیلمسازی کند. در دهه شروع به اینبرای «اوبرهاوزن» جشنواره اول ١٩٩٨ جایزه٢٠٠١ با در سال و کرد دریافت نامه فیلم کوتاهفیلم«طبیعتانسان»موفقشدتوجهمنتقدانشهرت اما جلب کند. خود را به تماشاگران و Eternal Sunshine فیلم ٢٠٠٤ با سال در واقعیفیلم آمد. سراغش of the Spotless Mind بهساخته کافمن چارلی از سناریویی اساس بر کهدرجشنواره«کن»خوشدرخشیدو بود، شدهکارگردانی جشنوارههایی چون«تورنتو»و جایزه

«واشنگتن»نصیبگوندریساخت.بدون و وقفهای کوتاه از اینکگوندری بعد واست. بازگشته تازه با فیلمی کافمن حضورو زیرساختهای حافظه تم با باز هم که فیلمیجای به این بار البته دارد کار سر و آدمی ذهندعوت ما شود، از وارد ذهن ما فیلم او که این

قدم بگذاریم. او ذهن درون تا به میکندکارهای که با کسانی خواب» برای «علممطرح آشنا هستند دو سئوال مشابه گوندریبدونکافمن تا چهحدموفق این که او میکند:یکی این فیلمنامه کافمن اگر که این و بوده؟از فیلمی چگونه کار حاصل بود، نوشته هم را

آمد؟ می در آببااینحال«علمخواب»فیلممستقلیاست

شده و ساخته دالر میلیون با هزینه شش کهاستقبالقرار درجشنواره«سندنس» هم موردلطف از خالی یقینا تماشای آن پس گرفته،موسیقی که شما برای ترغیب اما بود. نخواهدوقتی ما همه میکنیم: اضافه دارید دوست راویدیو خود ذهن در میکنیم گوش ترانه یک بهآن به شمار ببیننده تنها که کلیپی را می سازیمتصاویری کهازدنیای این ویدیوکلیپ با میرویم.ساخته کردهایم ثبت ذهن در خود پیرامونقرار میگیرد. آنها پسزمینه و ترانهدر میشودپس نداشتید، آگاهی امر این به امروز تا شایدبسپارید فیلمش دست گوندری و به را خودتانبدهد. الزم را آگاهی شما به زمینه در این تامعما یک هنوز شد!خوابها نخواهید پشیمانخواب هایتان که با تازمانی شمار میروند و بههم واقعیتها با توانست نخواهید نیایید، کنار

کناربیایید!

Man of the Year سال مردناراضی خشمگین و مردم دابز، صدای تامبرنامه یک مجری و کمدین او آمریکاست.حالنیشزدنبه در همواره تلویزیونیاستکهنزدیک با روز یک که این تا سیاستمدارهاست.فکر این به جمهوری ریاست انتخابات به شدنکند. پست این احراز نامزد را خود که میافتدبه برنامهاش بینندگان و اطرافیان کمک با اواو و... بله؛ موفق میشود غیر منتظره شکلی

آمریکاست!... حاالرییسجمهورمضحک سیاستهای که زمانهای درباشند جدی می کنند سعی که سیاستمدارانیمزمنی و بدبختی فالکت دچار را ما دنیای وآمریکا رییس جمهور کمدین اگر یک کردهاند،

آمد؟ پیش خواهد چه شودمیتوانید در«مرد دقیقا جواباین سئوالراهجویه بهترین که قرار است کنید پیدا سال»سیاسیامسالباشد.فیلمتوسطبریلوینسون،آزمودهترینوموفقترینکارگردانهای یکیازکاراین مهمتر همه ساختهشده استو از هالیوود.پس بار دیگر داشتنی دوست رابین ویلیامز کهبه منفی و نقشهای جدی حضور در مدتها ازقلمرو آشنایخودبازگشتهاستکههمین کافی

کند. شاد را هوادارانش دل تا است

واشنگنت و ویرجینیا مریلند، ساکن ایرانیان توجه قابل

منایش کارگاه تشکیلواشنگنت منطقه در

از در ویرجینیا فرهنگی ایرانیان» منایش «گروه کارگاهتشکیل از تشکیل میگردد. هدف میالدی ٢٠٠٧ آغاز سالو عالقهمند به هنرجویان منایش هنر کارگاه آموزش اینرده دو در کارگاه این ایرانی است. منایشنامههای اجرایفوریه دوم تاریخ بزرگساالن از و نوجوانان برای سنی

میشود. آغاز ٢٠٠٧متاس زیر تلفنهای شماره از یکی با نام نویسی برای

فرمائید: حاصل

703.255.4726 و هنری ایرانیان گروه فرهنگی301.424.7662 غالمرضا محبی

280Iranians, Vol. 11, No. 308, Friday, January 26, 2007 ۶ بهمن ۱۳۸۵ جمعه ،۳۰۸ شماره یازدهم، ۲۸ ایرانیان، سال

۲۱ صفحه از بقیهاز می برند نام آن از که تاریخی سابقه تمام با ایران

عقبماندهترینکشورهایاروپاییعقبترند.»

«از آموزشی دورههای برگزاریفارس» تا پارس

«كنشگران»، اینترنتی پایگاه گزارش بهانجمن فرپاد،یکیازانجمنهایغیردولتی داخلبا را آموزشی خود كالسهای جدید کشور، دورهاین می كند. برگزار فارس» تا پارس «از عنواندورهآموزشیبهشناختآثاروابنیهتاریخیاستان

دارد. اختصاص فارسعلیفتوتی،عضوشورایمركزیاینانجمن،گفت: «ما چندین آموزشی درباره این دوره هایبه خود هركدام كه كردهایم پیشبینی دورهدوره میشوند. تقسیم كوچکتری دورههایشامل مباحثی هخامنشیان با موضوع نخستپیدایش، ابتدای تاریخ بشر از شناخت همچونجمشید تخت پاسارگاد، عیالم، تاریخی دورهدوره، از اتمام این و بعد رستم است نقش ودورههایدیگر ازجملهساسانیان، پیشازاسالم،

شد». ورود اسالم، صفویان و... برگزار خواهدپیشاز محدودیتهایبهوجود «تا ویافزود:برای فعالیت احمدینژاد دولت از سوی آمدههر در متناوب طور غیردولتی، به سازمان هایمیراث موضوعات با مرتبط یک سمینار ماهبهسختی اكنونكه اما میكردیم. فرهنگیبرگزارتصمیم می دهند، مجوز سمینار برگزاری برایبرگزاری ایندوره ها، باموضوعشناسایی گرفتیمباصورت به فارس، مردم به استان باستانی آثار

برخوردكنیم.» تخصصیترسنی خاصی برای شرط فتوتی گفت: «هیچایندورهآموزشیوجودنداردچونتمام شركتدرآثار تاریخی انجمن، شناساندن این ما در تالشایرانیان پسندیده سنت های احیای و استاناز افراد بسیاری که است حالی در و این است.باستانی و سنتهای اماكن تاریخی تاریخچه بابرگزاری كنار البته در آشنایی ندارند. ایرانیان،آن در مورد كه تاریخی اماكن از كالسها، بازدید

داشت.» خواهیم شده، داده توضیح

میراث با رابطه در همایشهایی برگزارییادواره ندوشن، اسالمی حضور دكتر با فرهنگیاحیای شب یلدا، مراسم فرخزاد، احیای فروغبرگزاریجشنچهارشنبهسوری جشنمهرگان،فعالیتهای دیگر از شیراز در سنتی صورت بهپنج از «فرپاد» انجمن است. «فرپاد» انجمنشروع شیراز شهر خود را در فعالیت قبل سال

كرده است.

اتحادیه اعتراضآمیز نامهفیلم تهیه كنندگان

مرتضی شایسته، «فیلم»، نوشته مجله بهتهیهكنندگان اتحادیه مركزی شورای رییسبه نامهای در ایران، فیلم توزیعكنندگان وارشاد فرهنگ و محمدحسین صفارهرندی، وزیرتلویزیون از بهشرایطپخش تیزر فیلمها اسالمی،سختتر شده» گذشته به «نسبت او به گفته كهوممنوعیتپخش«تیزر» از شبكههایماهوارهایموجب وضع این یادآور شد تداوم و كرد اعتراضبحراندر تولید،تهیهونمایشفیلمهای سینمایی

شد. خواهددراین نامه،شایستهبا اشارهبهاینكه تخفیفبه ۳۰ ۷۰ درصد از امسال سینمایی فیلمهایتعرفه های كه شد یادآور كرده پیدا تنزل درصدپخشتیزر نسبتبهچندسالقبلنزدیک بهچهارتعرفه امروز شایسته، گفته به است. شده برابربیش از به ثانیهای زمان پربیننده در پخش تیزربسیاری وموجبشده یکمیلیونتومانرسیدهنداشتن و باال هزینه دلیل به تهیهكنندگان ازفیلمها، و فروش درآمد صاحبان فیلم با تناسب

باشند. امكانپخشتیزر نداشتهاز فیلمها صاحبان استفاده شایسته،سر از را تبلیغات برای ماهوارهای شبكههایبه اشاره با و كرد ذكر فیلم ها صاحبان ناچاریو مهاجر موزیک»، «ایران شبكه سه اینكهشبكهسینمایی«ایرانیان»باسایرشبكههاتفاوتاساسیدارندو«معاند»شناختهنمیشوند،هزینهاین سه از تبلیغات دقیقه هزار دو پخش حداقلذكر كرد میلیون تومان دو را حدود ماه شبكه درمیلیاردها اینمیزانتبلیغازشبكههایسیما كه

تومان هزینه دارد.

خبـر در فرهنگ

دليل يا ۲۱۰ نظريه زمان آن تا شد معلوم که بوداست. ارایهشده جدیبرایسقوطامپراتوریرومبا ديگریبه نامديويدالنگفورد، به قولنويسندهنظريهها فهرستی از چنين داشتن يک دست درزلزلهها تا حدوث امپراتورها از مرگ که داليل، وهم می توان را ديگری اتفاق هر بر می گيرند، در را

کرد. تبيين و توجيهما اگرچه بگويم که است اين قصدم باز مورد عللسقوط امپراطوریساسانی در ايرانیهاپيش شنيدن به اغلب و نکرده چندانی کاراکتفا اسالميستها پاسخهای افتادهترين پاجستجوها ديگرانی هم که به اينگونه کردهايم،داليل تميز در آنچنان پرداخته اند موشکافیها وپرسش که فرعی عاجز ماندهاند اصلی از داليلعللسقوطامپراتوریرومهمهمچنان تاريخیاز

پاسخهای تازهای میطلبد.بهجای که باشد بهتر شايد ميان اين دريک ديد داليل سقوط، با يافتن برای جستجواز «حوادث بعد به پليسی، کارآگاه داستان هایادعاهای را با حوادث اين و توجه کرده سقوط»

آنانبسنجيم.که میگويد ما به بالفاصله اينگونه نگاه وخود با ما تاريخی ماندههای يادگار به از يک هيچاعراب اسالم و از ايرانيان «استقبال» نشانی ازمخالفت از عکس، عموما و، بر ندارند مسلماناعراب برابر در ايران مردم سختانه سر مقاومت وخبرمیدهند. يعنی،مسلماآنچه موجباتسقوطبه ربطی ساخت را فراهم ساسانی امپراطوریايرانشهر متمدن استقبال مردم مجعول داستانآفرينش سه تاريخ تمدن و دو هزار ساله (با سابقهامپراتوری هخامنشی،اشکانیوساسانی) ازاعرابايران، مردم اشغالگر کشورشان ندارد. و بيابانگردخانه، با خانه به به کوی و و کوی شهر شهر به

و چرا؟ خوردند. شکست اما اعراب جنگيدندمگر بپرسم که شما از من اينجا بگذاريد درو کوچه و خانه مردم وظايف از بيگانه با جنگلشکر در برابر مردمی چنين اگر است؟ و خيابانکردند و تکه علم قد خونريزی و جرار و حريصکرد؟ حيرت شکستشان از میتوان شدند پاره

۱۸ صفحه از بقیهچگونه... بيابانگردان

۱۳ صفحه از بقیهاین از و شگفتی بیشتر من جهان است سراسرآن طورکه تحریریه هیات رفقای که می بینم استجبههی و مصدق مخرب نقش به است شایستهوگفت امپریالیسم آمریکا به پیوستگی آنها ملیوجاسوسانآمریکایی دارند با وگوهای مستمریکهاستکهچگونه رفته از یاد شما آیا نکردهاید. توجهزمینهی در مذاکره منع قانون گذراندن با مصدقرا شوروی دست خارجیها، با نفتی قراردادهایقانونی [منظورش طرح کرد؟ شمال کوتاه نفت ازبود چهاردهم مجلس ۱۳۳۲ در ماه آذر یازدهمتصویب از فوریت مصدق با دو پیشنهاد به کهبه که بود قانونی همان این و گذشت مجلسشورویها مبنی و قوام معروف الغاء مقاولهنامهیبرای شوروی شرکت مختلط ایران و تاسیس بر

شمال ایرانانجامید]. نفت استخراجتمامی مقال این در من که نیست فرصتیقدر همین کنم. نقل را کیانوری «افاضات»آن پس از کیانوری که میافزایم این مختصر برحتی تهدیدکننده، و «فرمایشهای» تشددآمیزرا خود نظریات تا کرد بلند دست تمدن وقتیالزم بود آنچه گفت: «من بیدرنگ کند، مطرحدر مهمی بسیار کار گذاشتم، میان در رفقا بااین با میکنم ترک را شما ناچار و دارم پیشکه است همین حزب قاطع سیاست که تاکیدپذیرفتنی از آن انحرافی و هیچگونه دارد جریانهیچ پروایی ندارم کرد. ترک جلسه را نیست.» و«تعیین خط در همان هم ناگزیر ما بگویم، کهبود سخن آشکار هرچند زدیم، درجا شده» این به پاسخ در فقط است دیگری حکایت دلهاو زدید درجا و چرا ماندید «پس که مقدر سئوالگفت: نمیتوانم این جز پذیرفتید؟» را عبودیتکه هستند، میدانند تجربه و اهل خرد که آنهاآدمها سر بر چه ایدیولوژیک جزمیتهای ایناین را از خود قادرند که کسانی نادرند میآورد و

نجات دهند. کورهی اندیشهسوز،که ذهنی تداعی این با کنم تمام را حرفمو چاوزها عشقبازی صحنهی در امروز را آنچهآن بیماری از شاهدیم حتی فروتر احمدینژادهااز در بسیاری کم دست که «جزمیتها» است

مبتالیان باایمان وصداقتیآمیخته بود.این رابرایمانند بندبازهایی ستایشگران بلکه تا میگویم آنصرف این به هر امامزادهای به و شوند چاوز بیداربا «مبارزه به نشانهی زیارت نامهاش رقمی در که«ای که نبندند دخیل است خورده امپریالیسم»

هست». ابلیس آدمرو که بسابسی گاه سنخیتها وشباهتها راستیکه بهو مادر یک صلب و رحم از گویی حیرتانگیزند؛وقتی که دارید به خاطر البد آمدهاند. بیرون پدرکیانوری به دسته ی و دار بهمن) انقالب از (پسدر که آن سفسطه ای برای چه بازگشتند با ایرانکنند، پا و دست خود برای النهای ردای امام زیربلند «افکار که کردند ادعا و رفتند پیش آنجا تاحتی نفس اسالمی او انقالب مایه ی و درون امامروحانقالب زمینههایفراوانبا اسالمیتشیعهدر

و افکار مارکسیستیهمخوان است.» از پس که را زمان آن دارید یاد به البد وبر «امام» پتک سرکوب عسل ماه دوران یکهمهی بر آمد و باقیمانده ی نحیفحزب توده فرودنیایشها خاکمرگپاشید. آنخوشخدمتیها وتلویزیون در کیانوری ذلیالنهی اعترافات دیدیمزندگی دفتر و چگونه پا کرد غلغلهای به دولتیچهحزبیراکه بدونشکبسیازپاکترین، شریفترینداشتبرای خود در ایرانرا مستعدترینفرزندان و

همیشهبستهگذاشت.برای اعترافات آن کوتاهی از بخش الاقل نقل

نیست. عبرت از خالی نشنیدهاند، که آنها«در که توده حزب سنگین تخلفات گفت اودر و همه تخلف خیانت، چهارچوب جاسوسی،آنمیگنجد به قدریسنگیناست که بهنظرمناسالمی جمهوری که مجازاتهایی سنگینترینما و تخلفات این در مورد که دارد حق بخواهد،کهمسئول اینتخلفاتهستیمتصمیم بگیرد.»ولی نکشتند را او نبود که هم شگفتانگیز وکرده دفاعی خواستند که را آنهایی همهی جور این «عدل اسالمی» چرا که کشتند باشند

تشخیص داده بود.با وقتی سابق «رفقای» و دوستان از برخیروبروشدند سختحیرت آنصحنهی چندش آورکردندولیبهصدق میگویم، حیرتیبهمندستکردم که نقل بود از آن ماجراها زیرا سالها نداد

آقایان... همآغوشی اندر

بقیه در صفحه ۳۳

تسلیت

وابسته خانوادههای و عزیزی محترم خانواده

صمیمانه را ارجمندتان پدر ناگهانی درگذشت

دست دادن از غم در را خود و میگوئیم تسلیت

میدانیم. سهیم شادروان آن

باد. پاینده یادش و نام

نواب، منوربشیری و موحد جاوید، یوسفی، خانواده های

300Iranians, Vol. 11, No. 308, Friday, January 26, 2007 ۶ بهمن ۱۳۸۵ جمعه ،۳۰۸ شماره یازدهم، ۳۰ ایرانیان، سال

عربی شبها: رقص شنبه و پنجشنبه شبهاموزیک زنده عربی و جمعه شبها: رقص

پذیرائی آماده ١٠٠ نفر ظرفیت با کاسپین رستورانمیباشد شما بزرگ و کوچک مهمانیهای و جشنها برگزاری و

خود حفاظت جامعه برای که هر اين نه مگر وآيا و است؟ آزموده کار داراینهادهایتخصصیومحافظت بازار کوچه و مردم ملتها را و کشورهااست جوامع؟ چگونه اين يا ارتشهای میکنندگزارشهایمربوطبه دوران حمله در خبرها و کهسخن گفته ايران» از «سپاه کمتر ايران اعراب بهپر اسالميون خود تاريخ کتب اگرچه می شود؟گسترده کشتارهای مربوط به خبرهای از استبرخورد از داستانی کمتر چرا اما ايران» «مردمآيا اين دارد؟ وجود عرب مهاجمان با ارتش ايرانبود، امپراتوریرومجنگيده ارتش،که۶۰۰ سالبانکند و بود؟ رفته فرو زمين به و شده آب يکبارهارتشايران «اعالمبیطرفی» آن روزگار هم در کهازمردم نتيجه، کسیوجود نداشتکه و،در کرده

کند؟ دفاع خيابان و کوچهکسی که ديدهام کمتر اعراب حمله جريان در(جز جريان ايران» ارتش «غيبت اين پديده بهجنگ در فرخزاد رستم بیحاصل مقاومتکه آن حال باشد. کرده اساسی توجه قادسيه)شايد شود توجه نکته يک همين به فقط اگرکنيم پيدا دسترسی وسيعی نتايج به بتوانيمکال را اعراب» از «استقبال جعلی داستان که

بیرنگمیکند.کارکرد نهاد ارتشو مساله هنگامیکه به اماهمچون مورد و میپردازيم در امپراتوریها آنحيرت نبرد صحنههای در آنها غيبت از اخيرموضوع تا نداريم چاره ای من، نظر به میکنيم،اقوام با ايران مردم شهرنشين تاريخی رابطه به رااعراب، همه نه (و عربستان جزيره شبه بيابانگردپيوند بينالنهرين) و ايران ساکن اعراب جمله ازتاريخی رابطه جامعهشناسی حوزه در و آنرا دادهمتحرک، با جمعيتهای ساکن جمعيتهای(متمدن) و جمعيتهای شهرنشين رابطه يا از قرار دهيم. مطالعه مورد ايالتی، جمعيتهای

بنگريممیبينيم که: که اين منظردر تمامطولتاريخپيشامدرن،تمدنها در ۱ـ نيمکرهشمالیزمين ودريک کمربندضخيمپديدو مدارات شمالیزمين آمدهاندکه بينخط استواشمال آسيا استپهای از (مثال مدار۶۰ درجه کهمیشود) رد اروپا شمال سردسير سرزمين های واوليه تجلیدستکشيدناقوام تمدن، دارد. قرارمناطقمستعد ازشکارچیگریو ساکنشدن در

ايناسکانومدنيت و دامداریاست. کشاورزیورا چين که گرفته است کمربندی صورت روی بر

وصلمیکند. اسپانيا بهکمربند اين جنوب و شمال در که اقوامی ۲ـ اسکان تنبه زندگیمیکردندگروههاییبودندکهزندگیمتحرک وشهرنشينیندادهوهمچنانبهاسب کردن رام چگونگی کشف میدادند. ادامهجمعيتهای و کرده مدد را متحرک زندگی ايندر بيشتر که، ساخته بود قادر روزگار را آن بیقراررا واروپا جستجویآذوقه،از شمالوجنوب، آسيا

باشند. داشته خود اسبان سم تهديد زير دردر چه که، است آن سخن اين معنای ۳ ـدر جنوبسرزمينما، هميشه اقوام شمالو چهـ جوالن داده با فرهنگیبدویوخشن متحرکـبه آن از و يافته رخنهای که بودهاند آن مترصد و

آورند. هجوم ايران فالت درونکه اقوام متحرکی کمربند شمال اين در ۴ـ آسيایی) اروپایی ـ معنی (به آزی» «يور ـ اکنونو زبانشانشاخهایاز زبانترکیبود، نامگرفتهاندمرکزی از آسيای آن ها داشتند. اصليت حضورکه، بر بودند آريائی اقوام از بخشی شايد بود وعالم مختلف نقاط به که آريایی هایی اکثر خالفکشاورزی کشف از پس و کردند کوچ روزگار آنبه تن شدند، مستقر خويش جديد وطن های درمراقبت اسکان و که ـ معيشت اين نوع لوازمترجيح و ـ نداده می کرد را ضروری کشتزارها ازادامه را خود سنتی و عشيرتی زندگی میدانندو ايران اسطوره جنگ های اين که نه آيا دهند.دوگانه زیست اين به اشارهای می تواند خود توران

باشد؟ آنها برخورد ودرجنوب ايرانهمقبايلعرب شبهجزيره ۵ـ از بویی بوده و دایم حرکت و جوالن عربستان در

نبرده بودند. کشاورزی و مدنيت استقرار ودر شده آفريده تمدنهای بدين سان، ۶ ـجمعيت های از جانب کمربند همواره اين داخلجنوب تهديد میشده اند. برای و متحرک شمالتمدنبه معنایوجودجاییبوده اينجمعيتها،ثروتهايش و غارت کرد آن را میشود که استکرد. آنان را تصاحب زنانش گرفت و به غنيمت راآبادانی برنامهایبرایخشترویخشتنهادنوروی خشت از خشت کارشان و کردن نداشتند

بود. سوزاندن و کردن ويران برداشتن،

امر طبيعی ديگری، تمدنها مثل هر و ۷ ـاين که جز نداشتند چارهای خود بقای نيز برایقوی، مرزهای و منظم ارتشی داشتن همواره، بامتحرک اقوام ورود از بدارند، پاس را خويشآماده همواره و نمايند جلوگيری خود قلمرو بهعبارت ديگر، به باشند. آنها سرکوب رزميدن وداشتکه بايدبا هرجمعيت ساکنیحکمبدنیرازندگی خويش داشتن يکسيستم دفاعیقوی ازهم «بدن» اين شکستن درهم کند. محافظتتنهازمانیممکنمیشدکهآن«سيستمدفاعی»پيدا فرصت متحرک جمعيتهای و بيافتد کار ازآن به ايلغار به درون «بدن» راه يافته و که کنند

مشغولشوند.آزی» سواران«يورـ با سالياندراز رومیها ۸ـ گريبان اعرابو بربرهایجنوب دستبه شمالوقلمرو کاراتر، مديريت قصد به که، آنگاه و بودندو کرده تقسيم شرقی و غربی بخش دو به را خوددوامپراتوری آفريدند،بهدليلتحليل رفتننيروهادچار دليلديگر) دهها ديديم، چنانکه البته، (وضعفشدندو«سيستمدفاعی»شانکاراییخوداصلی سقوط داليل اين يکی از دست داد. از راپیآن شکستهایپی در با که بود امپراتوری رومقطعيت آتيال رهبری به «هون»ها ارتش برابر دراما سقوط (بيزانس) شرقی روم يافت. امپراتوریپارتها امپراتوری اصلی دشمن عنوان به و نکردپايدار (ساسانيان) پارسها سپس و (اشکانيان)روم، امپراتور جنگيد. گاه والرين، آنها با و ماندبيستون نگاره سنگ که آنگونه ـ و افتاد دام بهگاه و زد، زانو ايران شاه برابر در ـ میدهد گواهیو يافت به دست ارتش روم هزيمت ايران ارتش

عقبنشست.از تولد رومياننخستينبار ۵۰ سالی قبل ۹ـ مسيحبهخاورميانهراه يافتند ودرلبنانواسرایيلروبروی و شدند مستقر کنونی سوريه غرب ومصلوب داستان گرفتند. قرار ايران امپراتوریشدنعيسایناصریبه دسترومیهاخودنشانیازحضور آناندرمنطقه ایاستکهبهطور تاريخی

داشت. تعلق ايران امپراتوری بهباتوجهبهآنچهگفتهشد،اکنونمی توانتوجهدودشمن،حدود۶۰۰ يا امپراتوری، ايندو کردکههمانحال، يکديگر در جنگبودند و، در با سالو شمال متحرک اقوام نفوذ راه که بودند مجبور

سدکنند.۶۰۰ سالجنگيدنشوخی جنوبرانيزاقتصادش تحليلمیبرد، رزمآوریرا هر نيستوعاصیوسياستش مردمشرا و ويرانمیکند، را

میسازد. ورشکسته رابراين بيافزایيدتسلطويرانگرروحانيت مذهبینظام از بیتوجهی ناشی نارضايتیهای قومی وتفصيل ماجراها از اينجا در من شاهنشاهی را.دوران میکنم که اکتفا میگذرمو بههميناشارهبیکفايت اين شاه ـ پرويز» «خسرو پادشاهیساسانیـوکشتارهایاو وپسرشدرخانوادهخودخاندان از اغلب ارتش ايران (که سران ميان در ونيز بودند) و ـ ايران شمال مرزداران اشکانی ـمرزنشين اقوام ايران و مرزدار جنوب عرب قبايلغربکشور،اوج ازهمگسستگی «سيستمدفاعیاز ناراضی و جنگ ارتشيان خسته از بود. ايران»عربی که آن از پيشتر بسيار ساسانيان، پادشاهیرها خود خدمت محل شود، يافت تيررسشان درروحانيت دست از آمده جان به مردم میکردند؛امپراتوری» «وحدت به چندان ديگر نيز زرتشتیدر بود که قرنها ايرانی، اقوام نمی انديشيدند، ومستقل تعيينسرنوشت، فرهنگو زبانو حوزهرفته رفتهرشته وخودگردان محسوبمیشدند،يعنی، میبريدند. را «مرکزيت» با خود عالقهبه سراغش پيش از اين که اعراب ايران، خيلیو بود گرفته قرار سقوط و تجزيه مسير در بيايند،میشد. سيستمدفاعیاشهر لحظه پاشيدهتر

گسستگی اين از هم از بود تا اعراب کافی وو شدند. که شوند؛ باخبر شکستگی هم در وو يغما غارت و برای جنوب اعراب بود که آنگاهتاختند، شمال سوی کنيزگيری به و بردهداریآفريقا و شامات و اورشليم و شمال سو از يکبيرون روم امپراتوری چنگ از را اسپانيا از بخشیايران را به توبره ديگر، خاک کشيدند و، از سوی

کشيدند.ما به خورد است قرن ۱۴ که بزرگی دروغاعراب بيابانگرد، که میگويد سخن از آن دادهاندآورده ايران تحفه برای را برادری عدل و و اسالماسالم که میدهد نشان تاريخ که آن حال بودند،شمال به حمله اعراب و برای وحدت بهانه تنهامتمدنبودهاستواکثريتجنگجويانعربشبهاسالمچيست. خود نمیدانستند که جزيره هنوزشدن مسلمان جريان در حتی آنها از بسياری

خودشانهمحضورنداشتند.ریيسقبيلهشانبهخلفايش«بيعت» يا پيامبر با و النبیرفته مدينةبرحسباينبيعت قبيله، اعضاء بودوهمه کردههنوز میشدند. شناخته «مسلمان» غايبانه،اصولاسالممدون شودوکتاب الزمبود تا سال ها

گردد. تنظيم و گردآوری آن مقدسکه بود آن مهاجم اعراب خواست میگويندجان ايرانيانشهادتينبگويندومسلمانشوندتااين گفتن آيا بماند. محفوظ ناموسشان و مال ومحمد اشهد ان و اال اهللا، اهللا ال ان که «اشهددر ايرانيان که بود سخت آنقدر اهللا» رسولاين میرفتند و به دم تيغ نفری صفهای هزارهمه جعلياتی نه، اينها کلماترا نمی گفتند؟ ياسستی جوگر میتواند و نگاه پرس يک که است

ببيند. بنيادهاشانرابسيار که تکرار اين سخنها غرضم باری،گفته میشود نبود.بلکهمیخواستم داستان فتحدرچهارچوبشکستنسد ايرانبهدستاعرابراشدن پيدا ساسانی و دفاعی امپراتوری سيستمطبيعی هجوم و کشور دفاعی ديوارهای در رخنهسرزمينهای به حمله منتطر بيابانگرد اقوامغيبت ميانه آن در و کنم مطرح را متمدن

بکشانم. رختان به را ارتش شگفتانگيزاگرخمينیولشگريانش،برایتثبيتپيروزیو مال و جان دست تطاول بر گشودن و خوداز شکست پس بالفاصله ايران، مردم ناموسارتش، پاشاندن از هم دست بکار پادشاهی، رژيمبازنشستهکردن سردارانوکشتن خلبانانشدند(که صدام حسين بر هجوم را راه الجرم، و،«قادسيه دوم» میناميد)گشودند، را جنگخودرا همينکار فرزندانش نيز پرويز و حکومتخسرومردم پيشاپيش برای اعراب مهاجم انجام داده وجا بر اعراب برابر در بیپشتيبان و بیپناه را کشوربه کو ـ يزدگرد ـ پادشاهشان آخرين و بودند نهادهکوازبرابراعراب میگريختو بهسویمرگمحتومخويشبهدستآسيابانی درشمالخراسانبزرگاعرابرا بهدنبال خويشازجنوبايران میتازيدو

میکشيد. سرزمين اين شمال بهاز هم فروپاشيدن ارتش و در مورد جزیياتاعراب، هجوم شدن راه و هموار ايران مرزدارانو میتوان از اينها نيز بود، بيش فرصتی اگر

نوشت. بايد

310Iranians, Vol. 11, No. 308, Friday, January 26, 2007 ۶ بهمن ۱۳۸۵ جمعه ،۳۰۸ شماره یازدهم، ۳۱ ایرانیان، سال

قبل شماره جدول حل

افقی

عمودی

شماره این جدول

۱۵ صفحه از بقیه

١ ٥ ١ ٤ ١ ٣ ١ ٢ ١ ١ ١ ٠ ٩ ٨ ٧ ٦ ٥ ٤ ٣ ٢ ١ ١ ٢ ٣ ٤

٥ ٦ ٧ ٨ ٩

١ ٠ ١ ١ ١ ٢ ١ ٣ ١ ٤١ ٥

د

د

د

د

ک

ه

رک

و

ا

ا

ا

رو

ر

ر

ا

ا

ا

ا

ا

ا

ا

ا و

د

ه

لر

ر

ر

ر

ر

کک

دن

ن

ن

ن

ن

ن ا

ا

ا

ا

ی

ی

یی

س

ر

ر

ر

ر

د

دا

ا

ا

ل

ل

ل

گی

ی

و

و

و

ه

ه

ا

ا

ا

ا

اس

ر

ر م

و

یبد

ل

ل

د

ب

ن

نن

ن

ن

ب

ب

ب

ب

ا

ا

ا

ا

و

ی

رگ

ف

ک

ر

ر

ه

ه

ه

هه م

م

م

ر

ه

ف

ف

ح

خیی

یی

ی

س

جل

د

م

م

ی

ی

ی

یوو

و

وو

س

ف

م

م

قم

ت

ت

ت

ت

ا

ا

ا

ا

ا

ت

کک

ب

س

ن

ل

ل

ت

ت

ت

م

م

م

س

س

نپ

خ

د

ش

ش

ل

ل

ز

ض

ک ک

ک

غ

غ

ک

ا

١ ٥ ١ ٤ ١ ٣ ١ ٢ ١ ١ ١ ٠ ٩ ٨ ٧ ٦ ٥ ٤ ٣ ٢ ١ ١ ٢ ٣ ٤

٥ ٦ ٧ ٨ ٩

١ ٠ ١ ١ ١ ٢ ١ ٣ ١ ٤١ ٥

تسلیم آفرین جان به جان و مرگ از کنایه ۱ـ و خرد. ـ عقل کردن است

تاریخ سازـ نجیبـ آهنگر و اصیل ۲ـ اسبنسیه! حلوای از بهتر

و فراهم آماده پنجم شیعیانـ لقب امام ۳ـ گناه. به اعتراف ـ کردن

آمدن و به خود ـ مایه آهنگ ـ ۴ ـ ریسمانهست. کسی ـ چه شدن بیدار

و انتظار ـ هراسانگیز و ترسآور ـ ۵فاصلهانداز. حرف ـ چشمداشت

ویران کننده. ـ اتومبیل روکش چرخ ۶ـ گمراهی و ضاللت ـ جالل و شکوه ۷ ـ

درخت کریسمس. فرستادنـ انبار جویدن ـ وسیله ـ فراوان بسیار و ۸ ـ

غله.تلویزیونی فیلم ـ بی خبری و است دلیری ۹ـ

چهارم. نت این هم و ـ بیمار ـ نت دنباله داراسب تندرو. عزمـ قصد و ـ ۱۰

همیشه و موسیقی ـ در آالت کوبی از ـ ۱۱نسب. اصل و هموارهـ

ـکلمهتصدیقبی ادبانه! عقایدونظریهها ۱۲ـ کندو ساختمانی مصالح از ـ نه هرگز ـ

دوش روی باری که ـ و شایسه سزاوار ۱۳ ـنجوم. علم ـ کنند حمل

الیتجزای جزء وثوق ـ اعتماد و مورد ـ ۱۴استان گلستان. در شهری صوتـ ضبط

کشت زمین که در تازه روییده گیاه ۱۵ ـبهموجبایناصلبرخورداریاز تامین میشودـ

اجتماعیحقهمگانیاست.

پاکستانـ و افغانستان بین مرز ۱ـ گردنهایآلمانی. نیچه فردریک از است کتابی

برهمن با سال هاست ـ تیغی جوجه ـ ۲بردن. یاد ـ از شده همنشین

پرندهایباگوشتبسیارلذیذـازشهرهای ۳ـ قاره. بزرگترین ـ فارس

ـ تالشو کوشش ـ نازکاندام ـسگبیمار ۴لحظه. یک ـ

دنیا ـ ینگه ایالتی در وزن ـ در ۵ ـ واحدیتوسری خورچکش.

ـ در پیشگاه و ـآستانه گوجهفرنگی ـ ۶

معتبر. سنجشصریحوعرب تاجشرا ـ خوردنی هایناماکول! از ۷ـ

خوردنی. کرده بودـ آرزوروش ـ و رفتار برای پرواز ـ ۸ ـ وسیله ای

جانشینرییس.با غذا یا از بعد خوردنی ـ آهن جوهردار ۹ ـ

گویشهای محلی. ـ از غذاپارچهدست دلیلوحجتـ عددروستاـ ۱۰ـ

خشککن. صورت وساییدن و سفتن ـ سهل انگاری و تنبلی ۱۱ـ

تنپوش. نوعی ـنشده پذیرفته سیاه استـ مالبعضیها ۱۲ـ

میوههای درختی. ـ از رستگاری درود و ـاین ـ خدا خانه منسوببهشهر ـ بزغاله ۱۳ـ

گلستان. استان در دیگری شهر هممحبوب غذای ـ هزار ـ فرمانروایی ـ ۱۴

شتر.

براندو و مارلون هنرمندی با ۱۵ ـ فیلمیـ دوم جهانی جنگ جریان از کلیفت مونتگمری

هنوز جرمش اثبات نشده است.

انتشار میرعالئیبوده،عالقهایبهصحبت دربارهکتاب روزها همین ندارد، اما در وی آثار مجددبا ترجمه کنراد جوزف نوشته چشم غربی» «ازنایاببودناز سوی احمدمیرعالییپسازسالهااین که شده است منتشر مجددا زمان» «کتابوی است. ترجمههای به کتاب اهل نشانه اقبالاو نسخههایچاپاول«دربارهادبیات»،تالیفیازتمام بود شده «فرزانروز»منتشر توسطنشر کهکه است بعید موجود وضع به توجه با اما شده،

شود. منتشر بهزودی کتاب این دوم چاپتاثیرگذار و مهم آثار برگردان با میرعالئیفارسی جهان دیگری را در برابر مخاطب فراوان،همچون خود، که دیگری جهان گشود زبانشدن دگرگون با روزی میاندیشید اکتاویوپازدست که افسوس آمد. خواهد پدید کنونی، ایندر که کارهایی بیشتر مجال را زمانه، او دژخیم

نداد. بود توانشآبان او کهساعتهفت و۴۵ دقیقهصبحدومساعتهشت تا بود بیرونآمده خانه ماه۱۳۷۴ ازشخصیمالقاتکند، کتابفروشی اش با صبحدرو سخنرانیاش نرسید. مالقات قرار این به هرگزاصفهان، دانشگاه در روز ۱۴ همان ساعت در ۱۱ ساعت گردید. لغو غیرمنتظره ای شکل بهخبر او به خانواده نیروی انتظامی طرف از شبمرگ که جسدش کشف شده است. علت دادندشیشه دو وجود اما بود، شده اعالم ایست قلبیمبهم نگه را تاکنون جسد موضوع کنار الکل در

است. داشتهنو» «نقد ماهنامه از برگرفته

۱۸ صفحه از بقیهمیـرعالیی... احمد

تعقیبتشکیلمیشد. یکیشاخهاز و اعدام شاخه این دیگر مسئولیتهای ازکه به بود و حزبیهایی خبرچینها بین بردنرا حزبی اسرار و بودند آمده در پلیس خدمتمی دادند، و قرار پلیسی دستگاههای در اختیاراستپانیان بود... با سروژ شاخهها مسئولیت ایندر اختیار را حزبی اسرار که همین خبرچینان ازنفرشان چهار میگذاشتند ارتش ستاد و دو رکنبهوسیله«شاخهتعقیب»سازماناطالعاتحزبعنوان مسئول شاخه به سروژ اعدام شدند، ومتهمبودکهدرهمهاین اعدامهامشارکتداشتهبه را اینها از که یکی یافته بود ماموریت حتی و

کند... خفه خود دستنویسنده «راهیانخطر» درسال١٣٣۶ باسروژ دست روایتی او احوال از روایتش و شده بند هماینپسنویسنده در از اول میشود...ومطالبیکهاز آن میآورد، حکایت سروژ استپانیان شرح حالرفتار واحدی نداشته، زندان در دوره که وی دارندو میکرده، همکاری زندانبانان با مواردی در مثالبهمهندسعلوی(عضوهیاتاجرائیحزب)سیلیمومنی اوحذر میکردهاند. بعضیزندانیان از و زده«نادمین» مجله که «عبرت» مجله در میگوید:تهیه اما در چاپ نشد هرگز چیزیبا امضایاو بودکه جمعی، دسته امضاهای گرفتن و تنفرنامهها١۵ بهمن (روز قبیل از گوناگون، مناسبتهای به ٢١ شاه)، تولد (روز آبان چهار شاه)، به تیراندازیاینها مانند و نوروز عید نجاتآذربایجان)، (روز آذرتنظیم میشد،وهمچنین فعالیت هایدیگر داخل

فعال بود. زندان سختداداش زاده کاوه قولشاهرخ مسکوب و از آنگاهاستپانیان وضع درباره نقیضی و ضد گفتههاینوسان اند.(ضمن تقبیح تا تائید او در از میآوردکهنویسندهدرموردمجله«عبرت»،کهعدهای آنکهمینوشتند ـ مطلب آن در نام آورحزب از اعضایبه چندانی اطالعات ـ افکاری جهانگیر از قبیل

نمیدهد.) خوانندهزنداندر آزادیاز از استپانیانبعد سروژ باری،داخلفعالیتهایاقتصادیمیشود سال١٣٣٩،تازهایبه هممی زند. ضمن در اندکزمانی وضع و

میکند. شروع ترجمه را کار نیز آنکه بود عجیب بسیار برایم میگوید: مومنیمیگوید، چگونه گرفتاری شغلی که این همه باچه و کرده کتاب حفظ با دنیای را رابطه اش

است. کرده ترجمه را قطوری این به کتاب وقتداد: توضیح که بود من تعجبزدگی جواب درنکردم. ول ترجمه را کار روز هم یک حتی مندو روزانه کار از پس بودم که کجا هر در شب هریادمهستیکشب ترجمهمیکردم. سهصفحهبازرگان یک مهمان اروپا شهرهای از یکی در کهشب نصف بعد از ساعت سه دو بین المللی بودمهمانحال با ولی هتلبرگشتم پاتیلبه مستوترجمه البته را ترجمه کردم. کتاب از صفحه سهفردای آمده بود و در آب از بی سرو تهی مزخرف

ریختم. دور و کردم پاره را همه شب آنوگو» گفت «فرهنگ اینترنتی پایگاه از برگرفته

۱۹ صفحه از بقیهاستپانیان سروژ مترجم: یک دهنده تکان سرگذشت

گاف به شروع بیخبر) جا همه از (طفلکاز پشتصحنه رو زاده احمد دادنهایی کردکه...حرکات دستپاچه، با تابلو، آنقدر او کردند و صدااز کنم؟» بعد کار «چه میگفت گوشه کادر در(مجری تصویر موالنیا صداش روی خروجش هممن میگه؟ چی «این میگفت که اومد دیگر)انصافا اینقضایا کنم؟»ولیخوب بعد از چیکاربدجوری رو طرف درز گرفتند و رو ماجرا خوببرنامه مجری که میگم هی من کردن!.. توجیه

ستمه! بودن زنده«الهام» وبالگ

بینی دیگر خود مرضآیدین دختر نازلی،

میشه مختلفی از جهات رو مرض این ریشهمیشه که علتی مهمترین اما کرد. بررسیدرگیر دلش فرد گرفت، اینه که نظر براش دراین باشه. نمیتونه و باشه دیگری میخوادیک باشه، از گزینهها خیلی می تونه دیگری همیک دوستان از یکی تا گرفته اسطوره ای قهرمانوبالگنویس.پستصمیم میگیرهاسمشروجعل

بزنه. جا رو جای اون خودش و کنهزنده برای فرد بیماری، این باستانی نمونه درنشاندادناین که نگه داشتناسمیکقهرمانیاتفکرشزندهاست،دچار اینمرضمیشد(رجوعدیالوگ و «اسپارتاکوس» آخر سکانس به: کنیدان «دی جهشهای با اما، اسپارتاکوس») «منمبا و متمادی مرض طی قروِن این ویروس ای»،ایدیولوژیه، مرگ عصر ما عصر که این به توجههدف بزرگمنشانه که اون انتظار داشت میشهافراد به اهدافیکه آزادیخواهانه، تبدیلمی شه وبه خصوصدر و حاضر عصر اینمرضدر مبتالبه

دارند. دنیای مجازی در اخیر و سالهای«نویسنده» وبالگ

۱۹ صفحه از بقیهو گذار... گذشته و آیندهرهآورد گشت

مومنی مریمهر و عدالت به آرامش و آزادی و رسیدن برایبسیارمیکشند، انسانیدیگر غیر آرمانانسانیوبیماری و فقر و می شوند، جنگ کشته بسیارمیکند (اگر بیداد بدبختی و خشونت رنج و وبه برای بسیاری). دست کم و تو، من برای نهباشدت میبینم؛ نگاهمیکنمو همین را گذشتهرا آینده گوناگون. جغرافیای با متفاوت، ضعف وگاهی نمیتوانم. دید.دست کم من نمیشود امابیرون کارتر» «آنجال خفته زیبای میکنم فکرو پوست شفاف آن با است؛ حاضر حی و کتابآیندهمان را رویای است و خوابیده جثه نحیفشهم غلیظ چه و میگرید. بسیار اغلب و میبیند

میریزد... اشک«نویسنده» وبالگ

آملی، فاطمه واعظ خانم است که این خبرآیتاهللا او، و هیات همراه زیست، محیط رییس«امر در این مشورت برای را نوری همدانی حسینایشان حضور به اخیرا و کرده انتخاب خطیر»زمینه آقایآیتاهللا هم اولینحرفشان در رفته اند.که بوده این آن، احیانا حفظ و زیست» «محیطبرداریم.» گام محرم اهداف راستای در باید «ماجمله موضوعاتی که در «از بعد هم گفتهاند کهمیان شما باشد وحدت نظر امسال باید مد محرمدر آمریکا که چرا است سنی و شیعه مسمانانمانده ناکام و عراق در افغانستان خود برنامه هایپیش در شیعهوسنیرا تشدیداختالفمیان راه واجتماع عزاداریو در بایددرمراسم گرفتهاست. ما

صورت که حرکتهایی باشیم مراقب عزاداران،میگیرد همهدرجهتوحدتباشدتادشمن نتواندضمن هم، کند.» بعد استفاده جریان سوء این ازاطراف باغ های و آب چاههای نابودی از تاسف ابرازشهرها،بهخانم واعظآملیگفتهاند که«برایسالمنهی از و معروف امر به باید به زیست شدن محیطدر «زنان» خبرگزاری گزارش به پرداخت.» منکرگزارشی هم آملی واعظ خانم دیدار این در ایران،ارایه ایشان به زیر نظر خودش سازمان عملکرد ازکه زنهایی که می کنم گمان البته من دادهاند.دولتی حساس مقامات به اسالمی جمهوری درو بلدند را خوب آیت اهللاها این زبان البد میرسندحتما هممیدانندکهچراوچگونهدرمسایلی مثلاقتصادو و توسعه آبادانی، محیطزیست،عمرانوکارهای در آقایان مشورت این از بشر حقوق حتی

بهرهمندشوند. خود

۲۰ صفحه از بقیهیک زن از نگاه

پی خود کژی های به بیش یا کم و گرفته فاصلهطبیعی حاصل بود را که رفته آنچه و بودم. بردهوسوسهی به که میدانستم عناصری زندگیعنوان آن بر هرچه (و قدرتپرستی و جاهطلبینیز همانپندارهایصوری خود مینهید) حتیبارا چاوز امثال آقای سرنوشت میکنند. من بازیامپریالیستیشان» «ضد صوت که هم اندازه هرنمی برم راسته ها گمان همین جز در بگیرد باالاست افسوس برانگیز جهت این در روی هر به کههمقماشان او، بر چهره ی و چطور به دست او کهمللآمریکای پرافتخار و درخشانمبارزانگذشته

می شود. پاشیده خاک التینساله هزار اعصار و قرون دیوار پشت از گوییهمچنان باید ندایناصرخسروشاعرو حکیم ایران

و باز شنید: شنید به قصد عبرت راخویش کار شده در متحیر ایراست ِبِنه بر خط پرگار خویش

بود فسونگر اَرچه ِفسا مارخویش ماِر از عاقبت شود کشته

آقایان... همآغوشی اندر۳۰ صفحه از بقیه

شد،اگرعملی باشدخودمی تواندبه بحرانهویتیموجودیتآنرا و درونرژیم منجر شود تازهایدردر این رو، از خطر قرار دهد. معرض درون در ازتحقق احتمال به که شد گرفته نتیجه جا همانسرعتیکهغربانتظار چنینچرخشی،آنهمبابا نظامی احتمال حمله دل بست. نباید دارد،است؛ نشده کمتر بیشتر شده و اخیر تحوالتممکن شده آغاز به واسطه اکنون که نبردی وغیرعمدی به یا عمدی «تصادف» یک است باکند برخورد نظامی بیواسطه گسترش پیدا یک

بیافریند. فاجعه و

ایران، دشمن اصلی اعراب؟۱۱ صفحه از بقیه

برای ما در جنگ پیروز بشیم. بعد گفت نتونیم ماداریم؛ نیاز بیشتری نیروی به جنگ در پیروزیبعدش هم سلسله مراتبپنتاگونرا بههم زد چونخوبکارنمیکرد.خب،اینوظیفهپرزیدنتنیستوچرا بهجنگمیریم. اصالاین ما بگهچطور به کهالبته بریمبهجنگمالبوشنبود.وصد عقیدهکه

رفت.» پیش خوب اولش عراق به حملهازکالینپاولهمیککارترسیدهبود.ظاهراپست وزارت امور از که بود را فرستاده موقعی آنپول خودش چون بود، کرده کنارهگیری خارجه

داده بود. تمبر روکارتش توی پاول آقای پرسید:«این عروسم

بده؟» تغییر عراقرو وضع که نگفته چیزیجنگ که گفته کارتش در ولی گفتم:«نه،از طوالنیتر طوالنی میشه، حتی خیلی خیلی

جنگویتنام.»که داره عقیده رایس «کاندولیزا گفت: پسرمدنیا دور اینه که دیپلماسی بخش از مهمترینخر سوریه از و ایران اگه که بزنیم و جار بریم

خاورمیانه نیرودوستان، من هم رفتم... نیایند ما باز هم به شیطون پایینمیفرستیم.»

جیسون، نوهدیگهم، گفت: «وزیرجدید دفاع،رابرت گیتس،نهتنهاکارتتبریککریسمس برایعراق سربازها میفرسته، بلکه میره افغانستان وکه بفهمونه به همه تا ناهار می خوره باهاشون و

و مفیده.» چقدر خوب غذاگفت: وارد بحث شد و باجناغم از اون طرفاهمیت میدن؛ خیلی کریسمس کارت «مردم بهطرف میفرستی به کارت وقتی که خاطر این بهمذهبی بودم. حزبهای تو به فکر من که میگیکه نیستند معتقد و نمیفرستند کارت افراطی

هست.» بدی و خوب دنیایگوشت خوک در آن که جشنی داریم فردا شبمیخوریم.فامیلهمهآنجاجمعخواهندبود.منظورنخواهندبود. رامسفلدورییسجمهور ایناستکه

دعوتشانمی کنیم. ما بخواهند اگر البتهمانند درست را جشنمان و میخوانیم آواز مااعالم هنوز پرزیدنت که میکنیم برگزار دورهایکه طور آن جنگ در ما پیروزی که بود نکرده

نیست. آسان می کردند فکر مردممیهن باز کریمس به برای شاید فرزندان مارا آنها کارتهای ما کم دست ولی نگردند،

داریم.

330Iranians, Vol. 11, No. 308, Friday, January 26, 2007 ۶ بهمن ۱۳۸۵ جمعه ،۳۰۸ شماره یازدهم، ۳۳ ایرانیان، سال