سفر به آمریکا - عباس نصر

50
سفر به آمریکا عباس نصر سرزمین آرزوهار و آبان ماه مه0281 ان عزیزم به میزبان تقدیمرا و محمد مهدی زه پاورقی( - نویسنده : معرفی- عباس نصر متولد0222 اسی ارشد رشته علوم سی کار شناسی دارای که دارای01 اثر آنهاهم ترین که م نمودهام واهتم تالیؾ وترجمهجتماعیخی و فرهنگی وا تاری های مکتوب در زمینه تداخل فرهنگی معاصر اد وارد براون در ایراناسی نقش سی آفا ت شخصیتؼهریخ در نهج البرزش تا ا- یدارا وتوسعه پا شورا ه- تدوین یاد نامه مدرس وگرد آوری- صفهانب اام کتا اهتم علی جناب و... آخرین اثر بزرگیشان اب درریخ انق تاصفهان ا می باشد که در حال گرفتن مجوز چاپ می باشد زیبق روزنامه نگارین سوایشا ادی راداراست و ازاو حدود ا211 چاپ رسیده نیز مقاله در مطبوعات بهان بودکه در سالن اصفهستاران ا صنفی روزنامه نگاجمن رییس ان اولین0277 در اینیس شد .ستان تاس اینکه در سالرمند وزارت کشور بوده وقبل از ا نامبرده کا0273 باز نشسته شود سمت معاون ومشاور4 اسصفهانغ ؼدیر ا فرهنگی بار دار و رییس مجموعه شهندار و سه تا و عالینه شورایولین رییس دبیر خا ا

Upload: hossein-nazemi

Post on 14-Dec-2015

266 views

Category:

Documents


8 download

DESCRIPTION

سفرنامه؛ مهر و آبان ماه 1390

TRANSCRIPT

Page 1: سفر به آمریکا - عباس نصر

آمریکا سفر به

عباس نصر

سرزمین آرزوها

0281 مهر و آبان ماه

تقدیم به میزبانان عزیزم

زهرا و محمد مهدی

که دارای دارای کار شناسی ارشد رشته علوم سیاسی 0222متولد عباس نصر -معرفی نویسنده : -) پاورقی

تداخل فرهنگی – مکتوب در زمینه های تاریخی و فرهنگی واجتماعی تالیؾ وترجمه واهتمام نموده که مهم ترین آنها اثر 01

-شورا ها وتوسعه پایدار - ارزش تاریخ در نهج البالؼه – ت شخصیتآفا – نقش سیاسی اد وارد براون در ایران –معاصر

تاریخ انقالب در ایشان و... آخرین اثر بزرگ – علی جناب اهتمام کتاب االصفهان -وگرد آوری یاد نامه مدرس تدوین

211ادی راداراست و ازاو حدود ایشان سوابق روزنامه نگاری زی می باشد که در حال گرفتن مجوز چاپ می باشد اصفهان

در این 0277اولین رییس انجمن صنفی روزنامه نگاران استان اصفهان بودکه در سال مقاله در مطبوعات به چاپ رسیده نیز

معاون سمت باز نشسته شود 0273نامبرده کارمند وزارت کشور بوده وقبل از اینکه در سال استان تاسیس شد .

اولین رییس دبیر خانه شورای عالی و تاندار و سه شهر دار و رییس مجموعه فرهنگی باغ ؼدیر اصفهاناس 4 ومشاور

Page 2: سفر به آمریکا - عباس نصر

مراکز تربیت معلم از افتخارات نامبرده و دانشگاه ها در تدریس سوابق نیز دارد در پرونده خود را استانهای کشور

می باشد . (

فهرست مطالب

ک: نیویور بخش اول

مقدمه

نتایج وبر داشت های کلی

شروع سفراز آنکارا تا نیویورک

در فرود گاه نیویورک

باز دید از میدان زمان

تاتر شهر

فروشگاه بزرگ

موزه نیویورک

دیدار از مجسمه آزادی

گردشگاه ساحلی کنی ایلند

رستوران ایرانی رواق

سازمان ملل

پل بروکلین

چرا حاال -جنبش وال استریت

ومحل برج دوقلو دیدار از وال استریت

کتابخانه عمومی نیو یورک

دو ساعت توقؾ در پیاده رو

کتا بخانه دانشگاه نیویورک

دیدار از یک کلیسا

دیدار از برج امپراطور

Page 3: سفر به آمریکا - عباس نصر

دیدار از پارک جنگلی

پارک آتن

میدان یونیون

دانشگاه کلمبیا

پارک مرکزی منهاتان

دیده های دیگر از نیویورک

اق اجاره ای ومسکنات

ایالت کالیفر نیا بخش دوم :

ورفتن به سانتا بار بارا فرود در لس آنجلس

نفت نمی خواهیم چاه

نگاه گذرا بشهر

شهر سالونگ

دوروز در سانفرانسیسکو

ارزش کار وخدمت

چرا آمریکا پیشرفت کرده است ؟

دیدار از دانشگاه برکلی

دانشگاه استن فورد

لس آنجلس

هالیوود کجاست

ناو جنگی

سانتیاگو

بازهم از سانتاباربارا

دانشگاه -

دادگستری -

Page 4: سفر به آمریکا - عباس نصر

جشن هالووین

فرهنگسرای کوچک

در اتاق یک دانشجوی ایرانی

خدا حافظ

بنام خالق زمین

اری ندارکه اصر بزرگوار وعزیزی که این نوشته بدست تو رسیده است بدان که نویسنده - پیشگفتار به خواننده عزیزم

ها ی آنجام شده ؛ آن در راستای بهره وری بیشتر از زندگی وهزینه آن را مهم بدانی . بلکه او این نوشته را بخوانی ویا حتما

دقت کنی وبهره بگیری . من به میل وعالقه به اندازه تمایل خود می توانی این شما هستی که را نگاشته و به شما تقدیم می کند

تقدیم می شود . ولی بدان که این نوشته با عشق - ترام می گذارمشما اح

مقدمه

آمریکا تا این زمان کشوری است که بسیاری آرزو دارند به آنجا بروند و یا حداقل آنجا را ببینند . سفره

ورود به آنجا ؛ در قایق های این آرزو از نخبگان تحصیل کرده جهان تا کارگران و یا بیکاران مکزیکی و آفریقائی که برای

در مدت بدانیم مثال قاچاق؛ جان خود را از دست می دهند گسترده است . این سخن وقتی بیشتر مورد قبول واقع می شود که

نفر 01نام حدود ؛ آنکارا را کنترل می کردم که ببینم نام ما اعالم شده یا نه چهار ماهی که من سایت سفارت آمریکا درشهر

نفراز همه 211در حالی که روزانه که از همه ملیت ها ویزای آنها پذیرفته می شد قبلی ها اضافه می شد به ر هر ماهد

فقط در این شهر ویزیت می کنند, حال محاسبه شود همه سفارت های آمریکا در سراسر جهان با چند نفر مواجه را ملیت ها

یی که هر روز از فرودگاههای جهان بسوی آمریکا در رفت و آمد هستند چه تعداد هستند. در پرواز هواپیماها هستند و یا بدانیم

% مردم ؼیر آمریکائی هستند که در خیابانها در حال رفت و آمد می باشند 41شهر نیویورک انسان احساس می کند که حداقل

و....

از آنجا دیداری داشته باشیم اما اکنون ؛ پس از دیدار از آنجا در پس ذهن خود ؛دلم می خواست این نگارنده نیز مانند بسیاری

انسانی که داراست برای دانشجویان الزم وبرای همگان مفید –توصیه می کنم که دیدن آن سرزمین با همه ویژگی های طبیعی

است . ان واجبو برای مسئوالن و بویژه برای رهبران فکری و مذهبی ومراجع تقلید ما بدلیل ضرورت آگاهی به زم

دستور داده که در زمین سفر و متاسؾ شدم که چرا درچند آیه از قرآن به مسلمانان در آنجا بود که من به این فکر فرو رفتم

در این باره هیچ دستوری مراجع ما به عنوان وظایؾ اسالمی تدوین می کنند در رساله های عملیه ای که کنید اما متا سفانه

نیامده است در حالی که یک اشاره کوچک در بودن این گونه مسافرت هاهیچ مطلبی ویا مستحب ه ثواب داشتنویا در بار

دیگری ؛ دهها حکم عملی از آن استخراج کرده و با تاکید زیاد خواهان اجرای آن بوده و حافظ حدیثی درباره موضوعات

Page 5: سفر به آمریکا - عباس نصر

اجرای دقیق آن می باشند . بگذریم .

نه سفر ها می تواند موجب افزایش بینش همگان باشد .به هر حال اینگو

نتایج و برداشت های کلی

در این سفر می باشد اجتماعی –بیشتر به مسا یل ؛ فرهنگی این نگارنده تخصص ونگرش یاد آوری می نماید از آنجا که

اجتماعی بیشتر مد نظر قرار گرفته اند . بلکه روابط انسانی و ذهنیت های توجه داشته هم کمتر به صنعت واقتصاد

وشامل میالدی ( بوقوع پیوست1100)برابر با 0281روزه به آن سرزمین؛ که در مهر و آبان 31سفر جمع بندی از این

آمده است از این قرارند : دیدار ازشهر نیویورک و ایالت کالیفرنیا گردید بر اساس آنچه شرح آن در این نوشته

مردم آمریکا نسبت به مردم ایرانیان خوب است و هیچ موردی برخورد نشد که حکایت از بدبینی به ما باشد بلکه بر نگاه -0

خوبی هم دیده شد. خورد های

مردم آمریکا بسیار ساده پوش و ساده زیست اند. تنها در جلسات رسمی کت و شلوار می پوشند . اگر استاد دانشگاه با -1

بیاید برای هیچ کس جای تعجب ندارد. اصوالً نوع لباس و نوع آرایش هیچ تؽییری در قضاوت افراد نسبت به شلوارک به کالس

یکدیگر بوجود نمی آورد اما کثیؾ بودن فوق العاده در قضاوت افراد نسبت به یکدیگر مؤثر است و تفاوتی در این اصل نیست

یران نیستند که حتماً آرایش کنند و لباس شیک بپوشند و سپس از خانه از زنان ا یعنی زنان هم همینگونه اند و نظیر بسیاری

آنها بدون آرایش می باشند. لباس اتو کشیده مرد یا زن تنها در کنار سازمان ملل و یا خارج شوند بلکه با لباس ساده و اؼلب

( یک کسی UC Santa Barbaraباربارا)می توان دید. ) در دانشگاه سانتا سمینارهای مهم ومراسم ومهمانیهای مهم وعروسی

اساتید اصلی مکانیک سیاالت جهان است . از کنار ما رد شد پسرم گفت می توانید باور کنید که این شخص یکی از بزرگترین

م لباس های او شامل شلوار و پیراهن فرسوده که اگر به مبلػ بیست ؛سی هزار تومان به من می داد نمی خرید نگاه کردم ودیدم

( در این باره من بفکر فرو رفتم که چرا ما این همه تجمل پرستیم و از لباس تا تزئین های زیاد و دکوراسیون های هزینه بر را

می کنیم . . بکار می گیریم به این نتیجه رسیدم که احتماالً ما کمبودهای روحی خود را با اینها جبران

ای خوب دو طرؾ اقیانوس بهره زیادی می بردطبیعت آنجا بسیار بسیار زیباست و از هو -2

دیندارند. دالیل این مردم آنجا بویژه مردم ایالت کالیفرنیا توجه یک بیننده فرهنگی ارا جلب می کند اینکه اولین چیزی که -3

سخن را در موارد زیر می توان خالصه کرد .

الؾ : کلیسا ها زیادند و همه باطراوت نگهداری می شوند .

ب : در روزهای یکشنبه کلیسا ها شلوغ است .

(= به معنی مقدس ؛ شروع می شوند Santa( و سانتا )Saintسنت ) ج : اکثر نام شهرها و روستاهای ایالت کالیفرنیا با عنوان

San) سن دیگو -(San Franciscoو بنام حواریون مسیح و بزرگان مسیحیت نام گذاری شده است نظیر سان فرانسیسکو)

Diego)– (سانتا بارباراSanta Barbara) من بخاطر آوردم که نظیر خیابان های اصفهان و یا قم نام ها و ....( که با دیدن آن

شیعه نام گذاری شده اند همه بنام آیت هللا ها و یا ائمه

اصالح می باشند که نامبرده در هنگام یاد آوری می گردد مواردی که با نام مهدی در داخل پرانتز آمده اند نکاتی -) پا ورقی

یاأ آور شده اند که از ایشان تشکر می گردد ( پیش نویس

)مهدی: نکته: به نظر من، یکی از دالیل نامگذاری خیابانها در ایران لزوما خواست همه مردم نیست . بر عکس،در اینجا، رای

ا شده است. نکته دوم: یکی از دالیل نامهای مذهبی در ایالت کالیفرنیا مردم محلی و یا ایالتی و یا نام تاریخی باعث نامگذاری ه

Page 6: سفر به آمریکا - عباس نصر

به خاطر این است که این نامها همان نامهای اصلی زبان اسپانیایی است که توسط مکزیکی ها سالها قبل بر این ناحیه گذاشته

به عنوان ؼرامت جنگی، صاحب این شده است. آمریکا، بعد از جنگ با مکزیک )صاحب اولیه این ایالت( و تصاحب کالیفرنیا

ایالت شد. اما نکته جالب این است که مردم تصمیم گرفتند که نامهای اصلی حفظ شود(

مذهبی که همان حوزه علمیه های مسیحیان است؛ همراه با کلیسای Missionaries ( یا میسیون هایMissionد : میشن )

بخصوص در شهرهای ایالت تر در مراکز اصلی شهر قرار دارندمرکزی هر شهراؼلب محور شهر سازی بوده ویا بیش

کالیفرنیا از جایگاه مهم برخوردارند

میشن ها نام یک خیابان اصلی شهر را نیز بخود اختصاص داده اند. در شهر سن دیگو حتی دو خیابان مهم بنام میشن می

میشن ها در این شهرها از نظر معماری و تمانکه برای رسیدن به آدرس مورد نظر موجب سردرگمی ما شد. ساخ باشد

شهرسازی بسیار چشمگیرند و در ردیؾ چند ساختمان اصلی شهر محسوب می شوند .

کارهای خیریه بسیار زیادند که از کشت یک درخت؛ یا هدیه یک نیمکت؛ برای نشستن در خیابان یا پارک ها؛ تا هدیه زمین ه :

و برج بلند فانوس دریائی (( (Stanford Universityاستنفورد ) دانشگاه بزرگی چون و ساختن اولیه دانشگاه پارک ها

( Coit Tower در سانفرانسیسکو و ؼیره وؼیره دیده می شوند نیز تشکل ها وموسسات و انجمن های متفاوت حمایت از )

حمایت ازدانشجویان و ؼیره ؼیره را و بیماران و حمایت از طبیعت تا حمایت ازعلوم خاص وجوایز متفاوت علمی فرهنگی

شامل می شوند .

و : رفتار عمومی) انسانی( آنها با یکدیگر خوب و نسبت به رفتار عمومی ما با یکدیگر بهتر و قابل تأمل است.واقعیت این است

ین نیست یا توسط دینداران جالب است که این رفتارها بنام د که بسیاری از سفارشات مذهبی ما در میان انها رواج دارد.

منت بر سر خدا نمی گذارند بلکه آن را ضرورت روابط اجتماعی دانسته و یا بخاطر این رفتار خوب خود فقط اجرا نمی شود

نها دینه شده است.

ه نسبتاً وضع هستندک اؼلب کسانی که در کالیفرنیا در کلیسا دیده می شوند افراد طبقه متوسط و کسانی - تفاوت دینداری -ز

که این ها برای دریافت چیزی نزد خدا و به کلیسا نمی روند بلکه برای سپاسگزاری از خدا به کلیسا می روند خوبی دارند

اندکی با کسانی که در کشور ما به مسجد می روند تفاوت دارد .

بسراغ علم و تکنولوژی و اختراع و دانش محوری در آنجا مشهود است و سرمایه داران هم برای افزایش سرمایه خود -4

ابتکار جدید می روند و سرمایه گذاری های زیادی می کنند . دانش و سرمایه روابط مستقیم ومتقابل دارند .

داران درجهت دهی به سیاست ها آرای مردم در اداره حکومت به مفهوم واقعی اثر گذار است . ولی از نفوذ ابر سرمایه -5

آزادی بیان برعلیه سیاستمداران هیچ حد ومرزی ندارد رنج می برند. ولی

ناظر اجرای قوانین ملی و مسول اداره شهرها بطور کامل در دست شوراها ی منتخب مردم است و دستگاه حاکمیت تنها -6

امنیت عمومی است.

هم حمایت نمی کند بلکه در پلیسقوه قضائیه از استقالل جدی برخوردارست و بطوری که هیچگاه بطور یکجانبه حتی از -7

تمام موارد؛ پلیس یکطرؾ و مردم یکطرؾ قرار می گیرند و پلیس باید هرگونه ادعائی که دارد با مدارک ثابت کند

واگرنتوانست ادعای خود را علیه افراد حتی تخلؾ رانندگی راثابت کند با پلیس هم برخورد می شود .

ایالت آمریکا مجاز 41ز دوربین برای ثبت و جریمه عبور از چراغ قرمز، فقط در نیمی از )مهدی: به عنوان مثال، استفاده ا

است. در بقیه ایالتها، پلیس موظؾ است که به صورت فیزیکی حضور داشته و راننده را جریمه کند. راننده این حق را دارد که

. آنگاه پلیس موظؾ است به قاضی با مدارک کافی اثبات کند بر علیه پلیس به دادگاه برود و ادعا کند که پلیس اشتباه کرده است

که راننده با سرعت ؼیر مجاز حرکت می کرده است.(

Page 7: سفر به آمریکا - عباس نصر

شنیده شد که اداره زندگی خانوادگی در آمریکا بسیار مشکل شده است به همین خاطر اخیراً اؼلب دختران و پسران جوان -8

شوند . حتی زنان که خواهان فرزند هستند حاضر به ازدواج دائم نیستند ترجیح می دهند دوست باشند و هر موقع الزم شد جدا

را نمی توان در چارچوب شهوت رانی بلکه دوست پسر انتخاب می کنند و پس از پیدا کردن فرزند جدا می شوند . این حالت

ل از میان رفتن نظام خانوادگی بلکه ضرورت ها و نوع زندگی مدرن آنها را بدینسوی سوق داده که در حا کرد تعریؾ صرؾ

است

علیرؼم بی حجاب بودن دختران و زنان و برخی مردان در خیابانها و پارک ها و در سواحل اقیانوس وؼیره هیچ نوع آزار -01

برای انها خیلی کم است ویا از دست و بنظر می رسد که حتی لذت از راه نگاه جنسی خیابانی نسبت به یکدیگر وجود ندارد

اده باشند.د

می نماید هرچند آن خدمت کوچک باشد . قدر دانی آنها تنها در مردم آنجا بسیار قدردان کسانی هستند که خدمتی به مردم – 00

عرصه علمی نیست بلکه در تمام زمینه هاست .

لمی ، هنری ، اقتصادی و زیر ساخت های رشد انسانی در هر زمینه ای فراهم است هرکس بخواهد و بتواند که در زمینه ع -01

حرؾ اول وفرهنگی پیشرفت کند همه زیرساخت های الزم فراهم است وفقط قدرت رقابت سالم است که در پیشرفت تکنولوژی

را می زند .

قضاوت مارا در مورد آنهابه وسترنی برداشت کرده ایم نوع معرفی که از اهالی آن کشور برای ماشده ویا از فیلم ها ی -03

ونظایر اینها بدلیل اینکه در آنجا ) بخصوص در اشتباه می اندازد . این هفت تیر کشی ویا رانندگی های هیجانی و کتک کاری ها

ومشتری پسند باشد کند ایجاد هیجان خود بینندگان می تواند در فیلم ها و در نمی شود دیده نیویورک وکالیفر نیا (

در قشر مذهبی ایرانیان هم بدلیل حساسیتی که ما بر روی حجاب و مشروبات الکلی دچار اشتباه می کند نهامارا در باره آ نگاه

دارند تصور می کننند آنها از جرگه انسانیت خارج اند دیگر چه رسد به اینکه ایمان به خدا و یا اخالق انسانی داشته باشند و این

اخالق انسانی هم نزد آنها تعریؾ شده ذهب آنها نیست و توقع بیجای ما از آنهاستاشتباه ماست چرا که این امور در فقه و م

ودارای چار چوب خاص می باشد بطوری که تکلیؾ همه چیز روشن است

همچنین ما باید نوع نگاه بد بینانه نسبت به دانشجویان خودمان راهم عوض کنیم .

ستای تعمیق دموکراسی ادامه خواهد یافت .توضیح کامل در متن جنبش وال استریت یک حرکت مقطعی نیست ودر را -04

خواهد آمد .

شروع سفر) از آنکارا تا نیو یورک (

تقاضای ویزا آنکارا ارسال دعوت نامه از سوی فرزندم ؛به اتفاق همسرم از سفارت آمریکا در ماه بود که پس از 5حدود

برای من پاسخی نیامده بود ؛ ما کم کم ناامید شده روز بعد تایید شد اما 31د کرده بودیم . اجازه دریافت ویزای همسرم حدو

صبح روز 2قرار بود که ساعت وچون فرصت گرفتن ویزای همسرم در حال اتمام بود .من از سفر خود منصرؾ شده و

ندانم از طریق ترکیه به آمریکا به اتفاق همسرم به مقصد آنکارا )ترکیه ( پرواز کنیم و ایشان را برای دیدن فرز 21/5/81

دخترم زهرا از نیویورک ) که در این زمان دانشجوی دوره فوق 18/5شب روز 7برگردم . ساعت بفرستم و وخودم

)اؾ بی آی چک( تو هم همین حاال آمده است وبا ویزای وگفت که : بابا خبر داد ودر آنجا تحصیل می کرد ( به من لیسانس

شده است پس تو هم باید بیائی.تو هم موافقت

به همین خاطر وقتی به فرودگاه امام خمینی تهران من دو/سه ساعت وقت داشتم تا خودم را آماده کنم که مقداری دیر شد

دقیقه وقت همه کاری می 34بار بسته شده بود و هرچه از مسول مربوطه تقاضا کردیم که با داشتن قسمت تحویل رسیدیم

20/5ساعت به عقب افتاد به هر حال صبح روز 13کنید. ولی مسئول پرواز) ترکیش ایر( نپذیرفت و پرواز ما برای توانید ب

Page 8: سفر به آمریکا - عباس نصر

باتفاق همسرم ویزای آمریکا را دریافت کردیم ولی به سمت آنکارا پرواز کردیم و پس از سه روز اقامت در آنکارا 4/2ساعت

رزند دیگرم مهدی از آمریکا ) که در این زمان اوهم در حال تحصیل دوره دکترا ف پرواز نداشتیم. برای رفتن به آنجا بلیط

ساعت 5بود(برای ما بلیط تهیه کرد و قرار شد ما به استانبول و از آنجا با یک پرواز به شهر آمستردام هلند رفته و پس از

ارد طبق برنامه صورت گرفت .توقؾ در فرودگاه آمستردام با پرواز دیگری به نیویورک برویم که همه این مو

قسمت فرود هواپیماهای خارجی فرودگاه جان اؾ کندی ؛ ترکیه ؛ هلند ؛ آمریکا دیدیم فرودگاه که از ایران 3در میان

البته قسمت پروازهای بی آالیش ترین و ساده ترین فرودگاه اما بسیار مهندسی ساخته شده بود که ما پیاده شدیم آمریکا

شبیه بود که در آن انواع لوکس بود که خواهم گفت . فرودگاه آمستردام بیشتر به یک نمایشگاه تجاری و اقتصادی نجاآ داخلی

. محسوب نمود یک بازار ونمایشگاه بین المللی فرودگاهی آنرا عالوه بر کاربری و اقسام اجناس فروخته می شد و می توان

ما به سادگی و با دیدن دو سه قسمت گذشت . برخالؾ فرودگاه آمستردام در فرودگاه به همین خاطر چند ساعت انتظار برای

دیده نشد و تنها وظیفه فرودگاهی خود را انجام می داد نیویورک هیچ مورد پوستر تبلیؽاتی وکار های نمایشگاهی وفانتزی

نگونه است یا تفاوت دارد زیرا این قسمت از باید فضای برگشت را هم ببینیم تا متوجه شویم آیا همه قسمت ها همی البته

؟ از نظر ساختمان هم برداشت من این بود که این قسمت از فرود گاه ؛ نظیر فرودگاه ترکیه ، قدیمی بنظر می رسید فرودگاه

نگ های فانتزی شاخته نشده است بلکه آنچه ما دیدیم حتی مصالح آن ساده بود و س ساختمان های ساده دارد و به اصطالح

آنچنانی و گران قیمت در آن بکار نرفته است .

هنگامی که در هتل آنکارا بودیم با چند نفر ایرانی برخورد کردیم که به آمریکا می رفتند دو نفر آنها پزشک بودند که با همسران

ده بود . یک نفر آنها که خود برای اقامت دائم به این کشور سفر می کردند و نام آنها از طریق قرعه کشی التاری اعالم ش

اصفهانی بود گفت تصور من این است که قرعه کشی در کار نیست بلکه آنها نیاز خود و کارآئی افراد را بررسی می کنند و قبل

از اعالم نام طرؾ ، همهء تحقیقات الزم را درباره او انجام داده اند که پس از اعالم اسم او نیاز آنچنانی برای تحقیق نداشته

اصفهانی موافق نیستم. دولت فدرال آمریکا در اکثر موارد، به مردم خود راست می گوید، اشند. )مهدی: من با نظر این شخصب

چون دسترسی به تمام مدارک مالی و ؼیره اکثر ادارات دولتی برای عموم کامال آزاد میباشد. چرا؟ چون از مالیات مردم این

التری هم جزو ادارات دولتی است. یکی از دالیلی که برای التری به این صورت بر شمرده ادارات گردانده میشوند. این اداره

می شود، داشتن نمونه کامل ژنتیکی از تمام مردم دنیا است. پول و وضعیت تحصیلی چندان مهم نیست در این قرعه کشی.

مشکل بیولوژیک بر نخورند.( بیشتر به دنبال حفظ گوناگونی ژنتیکی آمریکا هستند که در نسلهای آینده به

ساعت طول می کشد با قیمت مناسب و دو سه نوبت پذیرائی و دارا بودن 4رفتن با اتوبوس های عالی از آنکارا به استانبول که

ویدئو تلویزیون اختصاصی برای هر صندلی و راههای زیبای میان این دو شهر انسان را دچار خستگی نمی کند اما جالب تر از

به خدمه اتوبوس تفهیم کردیم که ما قصد داریم به فرودگاه برویم ابتدا پیگیری کرد و با تماس این بود که وقتی در میان راههمه

در کدام یک از دو فرودگاه اطمینان پیدا کند که ما باید تا ما رااز طریق دفتر فروش بلیط چک کرد تلفنی ؛ بلیط هواپیمای

ویم و بعد که برای او مسلم شد که باید به فرودگاه آتاتورک برویم به ما گفت بعد از پیاده شدن از اتو بر آتاتورک یا آناطولی

لیر بدهید و با مترو 4لیر بدهید ولی من شما را راهنمائی می کنم تا 011نروید چون باید بوس ما ؛ شما با تاکسی به آنجا

که پیاده شدیم ما را راهنمائی می کرد و در ترمینال به ترمینال مرتب مارااو تا رسیدن ( به فرودگاه برسیدsubway)ساب وی

مینی بوس ویژه خدمات فرودگاه که بطور رایگان رفت و آمد می کرد معرفی کرد و از راننده مینی بوس خواست که به راننده

پاداشی به او بدهیم )من یقین اد که ماند او فرصتی بی درنگ ما را به مترو ببرد وخودش بی درنگ از ما جدا شد و رفت

به نظر من .)مهدی: باز هم دارم که هیچ راننده یا خدمه اتوبوس در ایران بدون چشم داشت این کارها را نخواهد کرد (

به یاد کهتا آنجایی می باشد ، خیر ایرانی "هیچ راننده یا خدمه"؟ شاید کمی بی انصافی در حق خدمه ویا راننده گان گفتن

با حتی می دیدم. هنوز یک کمی زود است برای ناامید شدن از انسانیت هم وطنان ، در ایران می آورم ، از این انسانها

های سیاسی و اجتماعی که در درون ایران هست نباید نا امید شد ؟.( این بحبوحه وجود

ت کرد و ما را به ترمینال انتقال داد وراننده راهنمایی نمود که کجا برویم. مینی بوس حرک با سوار شدن دو یا سه نفر دیگر این

ؼیر ازآن شاگرد اتوبوس؛ )مهماندار اتوبوس( یک خانم شیک پوش هم بود که با دیدن او خنده ام گرفت و در جواب همسرم که

ا که با یک کیلو گریس و روؼن و لباس های پرسید چرا خنده ات گرفته است گفتم یادم می آید شاگرد اتوبوس های قدیم ایران ر

به مسا فران بدهند باید داد و فریاد می کردیم تا او یک لیوان آب بیاورد و کثیؾ برای اینکه یک لیوان آب در هوای گرم تابسان

Page 9: سفر به آمریکا - عباس نصر

خانم شیک تبدیل شده است تفاوت از کجا تا بکجا ؟ حاال مهماندار اتوبوس به یک

می توانم بگویم که اگر بخواهیم مقایسه ای از له بین این دوشهر را با اتوبوس طی کرده امچونکه من یک بار دیگر فاص

وضع پذیرایی در اتوبوس کمیت وکیفیت پذیرائی میان اتوبوس های ایران وترکیه)در خط آنکارا به استانبول( داشته باشیم نظر

اتوبوس های ایران نیز نسبت به ه با ترکیه نیست . ضمن اینکه نوعنسبت به آنجا بسیار بد است و ابداً قابل مقایس های ایران

نمی ایستند اما آنها عقب افتاده تر و خسته کننده اند .جالب بود که هیچ جایی برای کنترل پلیس که در ایران مرسوم است آنها

حتی یک کیلو متر هم از سرعت مجاز تجاوز نمی کنند. بگذریم .

ساعت در فروشگاههای 4وحدود از فرودگاه آتاتورک به فرودگاه آمستر دام رفتیم (KLM) ام -ال -ک با یک پرواز متعلق به

ما یک سوپ آنجا گشتیم. قیمت ها در فرودگاه آمستردام خیلی باال بود و از نیویورک هم باالتربودتنها در آنجا بجای ناهار

گیاهی خوردیم .

)مهدی: سه نوع که سر نشینان خیلی زیاد ی داشت ویورک با یک هواپیمای بوئینگ بزرگاز فرودگاه آمستردام در هلند تا نی

نفری سفر کرد ید.( در حدود 411نفر مسافر را دارد. احتماال شما با 611و 411و 311هست که قابلیت 636هواپیما بویینگ

بینیم آیا قیافه ایرانی بین جمعیت وجود دارد که کسی خیلی دقت کردیم ب ساعت راه را طی کردیم .در سالن انتظار آمستر دام 7

قیانوس اطلس بسیار ا . را نیافتیم. اما از همه ملتهای دیگر واز هر نژادی در میان این مسافران این هوا پیما دیده می شد

ی رنگ بود گویا ما در یک جهان از زمین و آسمان آب همه جا در نقاطی که ابر نبود بنظر می رسید وبسیار زیبا بود مواج

آبی قرار داشتیم. نزدیک نیویورک هوا ابر بود واز باال احساس می شد که بر روی زمین برؾ آمده است و از البالی ابرها گاه

طبیعت برؾ ها آب شده و بر زمین جاری هستند . خالصه صحنه های اقیانوس دیده می شد که تصور می شد برخی جاها این

بعد از ظهر به وقت نیویورک در فرودگاه کندی فرود آمد دقت شود که 4/2فاع باال بسیار قشنگ بودند .باالخره ساعت از ارت

طول دونقطه از زمین به در حقیقت تفاوت زمانی وقتی به سمت ؼرب پرواز شود روز بسیار طوالنی می شود هنگام روز

. می شود مدت روز اضافه

فاصله دوری اؼلب ساختمان ها یک یا دو طبقه بودند و ساختمان بلندمرتبه کمتر دیده می شد . قبل از فرود اطراؾ فرودگاه تا

آمدن دو برگ فرم به هر نفر داده بودند تا آنها را تکمیل کنند تا در فرودگاه وقت آنها گرفته نشود در کنار ما یک خانم با

دند او شؽل ارتوپدی داشت و در کشور آمریکا کار می کرد چونکه او قبالً همسرش نشسته بود که از اهالی آمریکای التین بو

کامل داشت او کمک کرده به سرعت آنها را برای ما تکمیل نمود. در فرودگاه رفت و آمد داشته نسبت به این برگه ها آگاهی

همراه خود هیچ نوع خوراکی نظیر صؾ طوالنی ایجاد شد اما حدود کمتر از یک ساعت به همه اجازه خروج داده شد . ما که

پسته وخرما ونظایر اینها یا دخانیات و یا طال و جواهرات و فرش و تابلوهای نفیس و ؼیره نداشتیم بسرعت خارج شدیم و با

اندکی گشتن در آن اطراؾ دخترم را دیدم که بر اساس وعده قبلی با یک دسته گل به استقبال ما آمده است. پس از ابراز

با مترو هم دالر بود(. البته 46ات و گفتگو قرار شد با مترو به منزل برویم چرا که کرایه تاکسی زیاد به نظر می رسید )احساس

ساعت در داخل هواپیما سه نوبت حسابی پذیرائی شده بودیم با شکم بسیار 7بایستی دو سه نوبت خط عوض می کردیم . ما طی

مقداری شهر را هم بگردیم تا به خانه برسیم . یک چمدان اشکالی ندارد که با متروروز بود گفتیم سیر و از طرفی چون

در دست من بود که چرخ آن در راه شکست و اذیت می کرد اما به هر حال با مترو راه افتادیم در یک بزرگ پوشاک

ن ایستگاه بسیار قدیمی و فرسوده بنظر ایستگاهی که بایستی خط عوض می کردیم بسیار خفه کننده بود و تهویه هوا نداشت . ای

می رسید . راهرو طوالنی خفه کننده ای را طی کردیم بطوری که حال استفراغ و تهوع بمن دست داد . علت را که پرسیدم

دخترم گفت این قسمت از مترو ، مادر متروهای جهان است و شاید یکصد سالی عمر داشته باشد به همین خاطر نسبت به مرکز

و نوآوری نشده است . در ایستگاه خط سوم هم همین حالت و یا پایین شهر که مترو های جدیدی دارد بسیار فرسوده استشهر

را داشت و بدتر آنکه بوی ادرار شدیدی می آمد که گفته شد این قسمت ها هم سرویس بهداشتی ندارد و هر کسی در یک گوشه

–بود . در قسمت های شمال شهر متروها از زیر زمین خارج و تلفیقی از مترو ای ادار می کند که برای من بسیار تعجب آور

منوریل گشته اند یعنی در داخل تونل و بر سطح زمین و یا در ارتفاع باال حرکت می کنند و البته در هر مسیر حداقل –قطار

در برخی ولی میزان آن کمتر از تبلیؽاتدیده می شود چندین ردیؾ در حال رفت و آمد هستند . در داخل واگن ها تبلیؽات

واگن های مترو تهران است . نوع راهنمای مسافران هم بهتر و بیشتر دیده می شود چرا که عالوه بر راهنمائی صوتی و

ایستگاها دو نوع چراغ راهنما نیز وجود دارد که یک یک ایستگاههائی طی شده را حذؾ می کند و ایستگاه تصویری برای هر

Page 10: سفر به آمریکا - عباس نصر

می تواند به نمایش می گذارد بطوری که اگر کسی معلول باشد و نتواند بشنود با دیدن چراغ راهنما دی را در جدولیبع

کنونی حرکت و ایستگاههای بعدی را تا انتهای مسیری در مقابل خود داشته باشد و بقیه را نیز که حذؾ شده اند متوجه می محل

ایجاد شده است برای مثال دو ردیؾ صندلی ها به معلوالن جسمی اختصاص یافته است گردد . در داخل هر واگن قوانین خاصی

در صورتی که معلول وجود نداشت مردم روی آنها خواهند نشست اما به محض آنکه یک معلول وارد شد موظؾ اند محل را

شده است که در صورتی که اتفاقی رخ . یک آیفون نیز نصب برای او خالی کنند واین کار را بی منت وحتما انجام می دهند

دهد با راننده صحبت کنند و مشکل را با او در میان گذارند . البته هیچ کس بدون دلیل مزاحم راننده نمی شود .

دالر و ماهیانه یکصد دالر است و هیچ 21دالر و هفتگی 4/1قیمت بلیط هم به این ترتیب است که بلیط های یک سفره

. متروها تعطیلی ندارد و شب و روز وار شدن نیست وتمام نیویورک را با آن میتوان طی یک مسیر رفتمحدودیتی برای س

مشؽول حرکت اند . ناگفته نماند که اختالؾ در توسعه یافتگی در آنجا برخالؾ شهر تهران است به این ترتیب که در شمالی

اند و هرچه به سمت شمال شهر حرکت کنیم از تراکم وتعداد ترین نقطه نیویورک سیاه پوستان که اؼلب فقیرند جای گرفته

( که در ؼرب شهر نیویرک قرار دارد وتا شمال کشیده شده Manhattanطبقات ساختمان ها کم می شود ) البته وضع منهاتان )

در این طبقه بندی نمی گنجد و وضع خاص خود را دراست (.

ساختمان های مسکونی سه طبقه اند حال اگر با خیابان وال استریت که بعداً رفتیم و اؼلب ما در محلی باید می رفتیم که طبقات

طبقه بودند مقایسه شود معلوم می شود که حوزه رفت و آمد ما کجا بوده است در یک جمع 21یا 11ساختمان های جدید بیش از

ران تمیزتر اما از شهر اصفهان کثیؾ تر وحد واسط بندی که پس از یک هفته از مجموع نیویورک داشتم این شهر از شهر ته

این دو شهر قرار دارد .

البته بدلیل آنکه نیویورک یک شبه جزیره است و اطراؾ آن را اقیانوس فرا گرفته از هوای خوب برخوردار و بجز داخل

برخی از ایستگاه متروها که گفته شد در هیچ نقطه از شهر هوای کثیؾ دیده نشد .

ل پاییز اؼلب روزها هوا ابری است و دوسه روز یکبار رگبارهای شدید باران نیز وجود دارد که هوا را لطیؾ می کند در فص

.

(TIMES SQUARE بازدید از میدان زمان )

از جمله میدان های اصلی شهر نیویورک میدان زمان است)شاید میدان ساعت هم بتوان معنی کرد چون یک ساعت بزرگ در

تجاری که تمام فضای آن را تبلیؽات فرا . میدانی )مهدی: فکر نکنم که "میدان ساعت" معنی خوبی برای آن باشد ( نصب بودآن

ما هنگام شب برای دیدن به آنجا رفتیم . اؼلب ساختمان های آن بلند مرتبه می باشند و صفحه های تلویزیون بسیار گرفته است

لیؽات است. یک نوع تبلیؽاتی که برای من جدید بود و ندیده بودم تبلیؽات دو جانبه بود که با بزرگ بر روی آنها در حال پخش تب

نشان می داد و هر بیننده به این صورت ارتباط برقرار می کرد که ابتدا جمعیت مقابل ساختمان رادر یک تلویزون مدار بسته

وهمه ن ببیند . تصویری که شاید یکصد مترمربع بودکسی می توانست خودش را در صفحه بزرگ تبلیؽاتی باالی ساختما

دیده می شد با قطع این تصویر سپس کسی بر روی صفحه ظاهر می شد که از میان همین جمعیت بطور اتفاقی مشخصات آدمی

شاید از او عکسهایی را گرفته بود وآنهارا نشان می داد به این خاطر هر کسی یک شیرین کاری می کرد وادایی در می آورد تا

تصویر کنار می رفت و موضوع تبلیؽات در برابر بینندگان ظاهر می گشت و پس از در مرحله سوم باز عکس گرفته شود

کمتر از یک دقیقه مجدداً جمعیت تماشاگر را نشان می داد ، به این ترتیب جمعیت زیادی را در برابر ساختمان جمع می کرد و

برخی از آنها موضوع تبلیؽات خود را به نمایش می گذاشت . گاهی کسانی می رقصیدند و ضمن نشان دادن تصویر و عکس

این افراد زوم می کرد و از میان جمعیت آنها را بطور ویژه نشان می حرکاتی از خود نشان می دادند که فیلم بردار بر روی

وکاالی دارد و به این ترتیب همه را برای دیدن موضوع داد تا بفهماند که کامالً بر جمعیت مسلط است و یا در میان آنها حضور

در حال معرفی تبلیؽاتی خود آماده می کرد .

Page 11: سفر به آمریکا - عباس نصر

تئاتر شهر

با ویدئو پروژکتورهای بسیار قوی در این میدان تئاتر بزرگی قرار دارد که عالوه بر اینکه داخل تاتر از جمعیت پر شد ه بود

در اطراؾ میدان نشان می داد و معلوم بود که سالن تئاتر پر شده است . انبوه جمعیت تئاتر را وبسیار بزرگی صحنه های بازی

نشسته بودند و تئاتر را تماشا می در وسط میدان بر روی پله های نشیمن که بصورت سالن سر باز در وسط میدان ساخته بودند

یدیم . این تئاتر بصورت اپرا اجرا می شد و خوانندگان آن کردند ما هم که خسته شده بودیم نشستیم و قسمتی از اواخر تئاتر را د

بسیار عالی و با صدای کشیده و رسا اجرا می کردند . قسمت پایانی آن را ما دیدیم . آنچه را من از این تاتر فهمیدم , صحنه ای

د اما ناگهان در این گفتگو به را نشان می داد که معشوقه یک امپراتور در حرمسرای شاه مشؽول گفتگوی محبت آمیز با شاه بو

بزند و دیداری از آنجا داشته باشد. او چون مورد را ترک می کند تا سری به زندانیان فکر زندانیان کشور می افتد وحرمسرا

ه ب احترام شاه بود؛ همه جا نفوذ داشت به این خاطر با تعدادی خدمه و بزرگان مذهبی و قضاوت شهر و ؼیره بدون اطالع قبلی

زندان می رود محافظان زندان درب را بر روی او می گشایند در همان ابتدای زندان با مرد بسیر ضعیفی روبرو می شود که از

شدت شکنجه و خونریزی بر روی زمین افتاده است و با التماس دست نیاز بسوی معشوقه شاه دراز می کند واز او کمک می

در قا لب اپرا می زد و بصورت بسیار سوزناک اپرائی را تأثر گشته وحرفهایی راطلبد. معشوقه شاه از این صحنه بسیار م

فریاد می را درجا میخکوب کرده بود. اودر دفاع از زندانی شکنجه شده آنچنان با احساس اجرا کرد که جمعیت زیادی

ا را شکنجه کنید . بس کنید بس کنید لرزه بر انسان می انداخت که : بس کنید بس کنید تا کی می خواهید انسان ه که زد

و.........

او در نهایت موهای سر خود را بهم گره زد و از پشت سر باال گرفت و با عصبانیت از زندان خارج شد یعنی این خواست من یا

یک زن است و می روم تا برای براندازی شکنجه اقدام کنم .

تا عمق وجود انسان فرو می رفت می خواند من پیش خودم گفتم بی دلیل را با صدایی که وقتی این سرود وحرؾ های خودش

آنها در حال تبدیل شدن به یک فرهنگ نهادینه شده درعمق وجود نیست که مردم ؼرب مخالؾ شکنجه اند چون این خواسته

د پرهیز از خشونت و وضمیر آنهاست واین خواسته از راه هنر بر ضمیر و وجود آنان ثبت می گردد. )مهدی: به نظرمی رس

شکنجه در زندگی شهروندان نهادینه شده است.(

میدان را ترک کنیم اما همچنان کؾ زدن ادامه داشت که ما رفتیم . من به وقتی نمایش تمام شد مدتی طول کشید که ماتوانستیم

مقایسه کنم آیا با تعزیه ها یا فیلم های عنوان یک گردشگر مانده ام که محتوا و تأثیر گذاری این تئاتر را با چه چیزی در ایران

پر از کشت و کشتاری که ما داریم می توانیم مقایسه کنیم؟؟ خالصه نمی دانم با چه چیزی مقایسه کنم بهتر است بگویم مشابه آن

را نداریم.

ا با نشان دادن فیلم اکشن )مهدی: به نظر من، هالیوود خود بیشترین فیلمهای خشن و اکشن ویا جنسی را تولید می کند. من شخص

و یا خشن مخالؾ نیستم }البته به شرطی که بچه ها و سنین پایینتر این فیلم ها را نبینند. چیزی که به صورت قانونی اینجا ارائه

ای به صورت رسمی از اداره مربوطه دریافت می کند که این نمره نشان است که هر فیلمی یک نمره می شود به این صورت

د که چه گروه سنی میتواند این فیلم را تماشا کند.{ اما مشکل وحشتناکی که اصال با عقل انسان سالم نمی خواند، اعدام کردن میده

و کشتن انسانها در مالء عام جلوی همه گروهای سنی است.که باید به ره آورد های منفی آن فکر کرد(

را در ؛ این تئاتر خود روه که واقعا همگی خیلی خوب بازی می کردندکه اگر این زن هنرپیشه ؛ همراه دیگر گ پیش خود گفتم

جاهای مختلؾ جهان اجرا کند و سپس خود را به عنوان رهبر ضد شکنجه در جهان مطرح سازد طرفداران زیادی خواهد یافت

اساسی کشور ما هم هر نوع شکنجه .چون آثار روانی اپرای او را در میان جمعیت بخوبی می دیدم . با عنایت به اینکه در قانون

ممنوع است امیدوارم روزی بتوان محتوای چنین نمایش هایی را در ایران هم اجرا کرد .

فروشگاه بزرگ

این فرو شگاه یکی از شعبه بنام )می سیس ( یدن کردیم از یک فروشگاه بزرگی در نزدیک میدان زمان ) یا ساعت (

Page 12: سفر به آمریکا - عباس نصر

سانتا باربارا ) در والبته از این نوع کمپانی ها زیاد بود. شهر های دیگر آمریکا نماینگی دارد بود که در یک کمپانی های

بنام مادر بزرگ خود نام آن را بی بی گذاشته که گفته شد ( بود ویک ایرانیbebeیک کمپانی لباس هم دیدیم که نام آن بی بی )

در نقاط مختلؾ آمریکا شعبه دارد.(

درمیدان زمان چهار پنج هزار متر و چون ده طبقه از از این فروشگاه ) می سیس ( ین است که هر طبقه از.برآورد من ا

نزدیک پنجاه شصت هزار مترمربع ساختمان ساختمان از سطح زمین باال تر بود وطبقات زیر زمین را هم ماندیدیم . احتماال

ش زیور و چینی آالت و لباس و لباس بچه و ولوازم خانگی .... بود تا این فروشگاه را تشکیل می داد در این ساختمان از فرو

استخر و سونای شنا و بنظر می رسید چیزی نباشد که در این فروشگاه موجود نباشد. ما بسرعت طبقات را با پله های برقی باال

فضای ی می رفتیم تا بتوانیم فقطمی انداختم و سپس به طبقه دیگر می رفتیم و فقط یک نگاه به هر طبقه و اجناس مختلؾ

ساعت وقت گرفت اما چون دیروقت و در حال 4/0موجودی ساختمان را ببینیم چون قصد خرید نداشتیم با این وجود حدود

تعطیل شدن بود خلوت بود. قیمت های آن با سطح شهر ظاهراً چندان تفاوتی نداشت اما انواع و اقسام مدل های پوشاک و لوازم

را در خود جمع آورده بود . شاید سه یا چهار طبقه ای فقط اختصاص به مدل های مختلؾ پوشاکی بود . ناگفته نماند که زندگی

شب فروشگاهها شروع به تعطیل کردن می نمایند و کم کم خلوت می شود بطوری که تا 7در سطح شهر هم معموالً ساعت

ذایی ها باز می باشند .شب اکثر آنها تعطیل اند تنها برخی مواد ؼ 8ساعت

( که ما ساکن Astoriaگفتنی است که اؼلب فروشگاهای شهر نیویورک خیلی وسیع بود چنانچه یک نوبت در محل آستوریا )

بودیم برای خرید یک جفت دمپایی و یک پریز برقی راه افتادیم و یک خیابان را بطور کامل گشتیم اؼلب مؽازه های عادی آن

بیشتر از آن بود به همین خاطر بسیاری از آنها حالت نمایشگاهی از چند جنس بود برای مثال کفاشی ها یکصد مترمربع و یا

انواع پوشاک و کیؾ ولوازم خرازی هم می فروختند و یا داروخانه در بخشی ازیک فروشگاه قرار گرفته بود که ما کلید و پریز

روشگاهها به آنها اجازه می داد که چند نوع محصول را عرضه کنند برقی از او خریدیم . به هر حال فضای باز و گسترده ف

وفروشگاه تک محصولی که در مؽازه های کوچک تهران دیده می شود ویا سوپر های کوچک خیلی کم بود. گرچه در این شهر

کیوسک های خیابانی هم زیاد بودند که فروش خوبی هم داشتند .

(Metropolitan Museum of Artموزه نیویورک )

دیدار داشته باشیم. از آنجا که مدرک کارشناسی من رشته تاریخ بود و در ما یک روز را اختصاص دادیم که از موزه شهر

حال توصیه می کنم تفاوتی ندارد که رشته تحصیلی مورد موزه نیویورک مطالبی شنیده بودم برایم جالب بود که آنجا را ببینیم.

بتواند آنجا را ببیند شانس بزرگی را در زندگی کسب کرده است. این موزه بسیار عظیم در پارک گردشگران چیست؟ هر کسی

( قرار دارد . موزه از سالن های متعدد تشکیل شده است که به تناسب موجودی هر کشور Manhattanمرکزی منهاتان )

شروع کردیم که بیشتر وقت ما را گرفت چونکه باستانی یک تا چند سالن به آنها اختصاص داده شده است . ما از موزه مصر

بود از جمله چندین سالن را بخود اختصاص داده بود علت گستردگی مساحت موزه مصر در وجود آثار بسیار حجیم و بزرگ

لق به دو قلعه باستانی بزرگ که بطور کامل از مصر به آمریکا منتقل شده است . قلعه های سنگی با داالن های پیچ در پیچ متع

دوران باستان آن کشور آدمی را به دوران باستان می برد . وجود مجسمه های سنگی بزرگ که هر یک از آنها مربوط به یکی

از فرعون های مصر است . جنازه های مومیایی شده فرعون ها و همسر یا دختران آنها همراه با تابوت های سنگی بزرگ که

. همه چیز از سنگ و آنهم سنگ های بسیار زه را تشکیل می دهد که جالب وعبرت انگیزندتعداد آنها خیلی زیادند بخشی از مو

حجیم و بزرگ در البالی آنها آثاری از لوازم زندگی و نقاشی های ترسیم شده بر سنگ و یا سنگ نوشته های خطی نیز وجود

حجیم فضای زیادی را اشؽال و چهار پنج سالن را داشت. مجسمه هایی نیز از حیوانات دیده می شد . به هر حال این سنگ های

بخود اختصاص داده بود . ناگفته نماند که هر سالن متناسب با کشور مورد نظر رنگ آمیزی یا تزئین و دکور بندی شده

بطوری که ذهن بیننده را به فضای همان کشور می برد . بود

سر در آوردیم و از جهان باستان به قرن معاصر پریدیم چونکه در در انتهای راهروهای موزه مصر ناگهان از سالن آمریکا

موزه آمریکا همه چیز متعلق به یکصد وپنجاه سال اخیر بود در طبقه دوم موزه آمریکا حتی چیزهایی دیده می شد که هم اکنون

Page 13: سفر به آمریکا - عباس نصر

مدل انها ی میز و صندلی هایی کهبا دیدن آنها می گفت نمونه ها هم در خانه ها ی آنها مورد استفاده قرار می گیرد . همسرم

آمریکا بیشتر به یک موزه مردم و ما بیرون می ریزیم جمع کرده و اینجا گذاشته اند. در هر حال سالن مربوط به عوض شده

شناسی معاصر شباهت داشت چرا که هر نوع کاسه و بشقاب و آئینه و قفل و قاب عکس و لوازم دیگر زندگی که در یکصد سال

مورد استفاده مردم آمریکا قرار گرفته است جمع آوری شده بود. به همین خاطر برخالؾ کشورهای باستانی که سالن های اخیر

آنها پر از بیننده بود در این سالن بجز ما کسی نبود . به همسرم گفتم بیا برویم اینها که تاریخ ندارند گفت این حرؾ را نزن چون

ساختن تاریخ اند که جمله ای است قابل تأمل آنها تاریخ ندارند ولی در حال

)مهدی: در راستای تایید حرؾ مادر، شاید تاریخ کوتاهی دارند، اما به طرز باورنکردنی کارها و تصمیماتی در تاریخشان گرفته

اند که شاید سالهای سال هیچ قومی شجاعت انجام آن را نداشته باشد.(.

و اطالع ندارم که آیا بخشی هم به سرخ پوستان اختصاص داده اند یا نه .ولی سرخ پوستان البته طبقه اول و سوم را ما ندیدیم

که ما از کنار آن رد شدیم ولی بدلیل کمبود فرصت نتوانستیم موزه ای جداگانه در نیویورک و در محل وال استریت دارند

بببینیم..

رسیدن به آنها از سالن بیزانس بسرعت عبور کردیم ، در اینجا فقط بعد از آن سالن های یونان و روم را در نظر گرفتیم که تا

چشمم به انواع مجسمه های حضرت مریم و عیسی افتاد . یک سالن متعلق به دوران رنسانس در کنار سالن بیزانس و ایتالیا بود

بزرگ وجود داشت که لخت که هنر عریان گرایی را به نمایش گذاشته بود . یعنی اینکه دهها مجسمه زن و مرد کوچک و

مادرزاد بوده در حالت های مختلؾ ایستاده و نشسته و ؼیره ساخته شده بودند که همه قسمت های بدن آنها پیدا بود در میان

مجسمه ها آلت مردانه یک مجسمه ای را که خیلی بزرگ بود از وسط شکسته بودند که خنده هر بیننده را بر می انگیخت. ما سر

ابتدا وارد سالن ایران شدیم ر گرفتیم که اول سالن های ایران را ببینیم یا به تمدن روم و یونان باستان بپردازیم کهدوراهی قرا

چون زمان بسرعت می گذشت و احتمال داشت بعد نتوانیم بخش ایران را ببینیم .

که متعلق به ایران بود تنها یک ها تشکیل می شد از چهار قسمت برخالؾ سالن های مصر که از سنگ های بزرگ و قلعه

سالن وجود داشت که سنگ نقاشی های متعلق به دوران هخامنشیان بود ولی سه سالن دیگر همه اجناس ریز و در درون محفظه

های شیشه ای بودند که حکایت از ارزشمند بودن این قطعات داشت. اجناسی که از دوران آشور و بابل و مادها و هخامنشیان تا

21تا 01ن اسالمی تشکیل می شدند و با دقت باید یک یک آنها را نگاه می کردیم در حالی که در درون هر فایل شیشه ای دورا

سانتی متر ، ابزار آرایش ، سکه ، لوازم خانگی مثل چاقو و 11قطعه اثر باستانی وجود داشت . مجسمه های کوچک حداکثر تا

کوچک بر روی سنگ و خطاطی و.... همه از صنایع دستی ظرایؾ بودند که باید به حق ابزارکار ، لوازم تزیینی و نقاشی های

آنها را صنایع دستی بسیار ارزشمند تاریخی دانست. در یک قسمت سنگ نقاشی های خیلی بزرگ متعلق به دوران هخامنشی که

می کرد. مجسمه ای سنگی از شیر نیز دیده احتماالً از پاسارگاد و تخت جمشید حمل شده است بیننده را به تخت جمشید منتقل

شد. در یک تصویر سنگی بزرگ طبقات مختلؾ جامعه آن روزگاران شامل درباریان،چوپانان، جنگاوران و ؼیره را نشان می

داد. یک سنگ بزرگ که عالمت فروهر برآن کنده کاری شده بود در قسمت های آخر سالن بود که محل کشؾ آن را در سوریه

بود . نوشته

ناگفته نماند که در چند نقطه از موزه متعلق به ایران ، نقشه ایران دوران باستان را زده بودند که بینندگان متوجه باشند ایران در

دوران باستان شامل چه کشورهایی بوده است و اگر محل کشؾ اجسام و آثار ایرانی را در سوریه یا پاکستان امروزی آورده

د نشود که چرا این اثر در موزه ایران قرار دارد و برای آن کشورها موزه تشکیل نشده است .است این سوال ایجا

از انتهای سالن های ایران خارج شدیم و وارد چند سالنی شدیم که گالری نقاشی های نقاشان بزرگ یکی دو قرن اخیر بود .

وارها نصب شده بود و سالن متناسب با یک نمایشگاه نقاشی اولین سالن متعلق به نقاشان فرانسوی بود که تابلوهای آنها به دی

تزیین شده بود . ما از صبح تا عصر گشته و خسته شده بودیم از یک بانویی که راهنمای این سالن نقاشی فرانسوی بود خواستیم

دن شما خوشحالم و ... او سوالی بکنیم که به زبان فارسی و بی مقدمه گفت شما ایرانی هستید من هم اهل شیراز هستم و از دی

گفت که من قبالً به اتفاق همسرم در یک کتابفروشی کار می کردم سپس آمدم در این موزه استخدام شدم و سه سال است که اینجا

اروپایی داشت ولی از موزه کار می کنم در حال حاضر مسئول راهنمایی این سالن هستم او اطالع خوبی از نقاشان بزرگ

شرح دادم . همین پرسش برای او وجود کافی نداشت از سلسله های باستانی ایران از من پرسش کرد که برای او ایران اطالع

Page 14: سفر به آمریکا - عباس نصر

داشت که چرا آثار متعلق به دوران بابل و آشور را در موزه ایران گذاشته اند و تصور می کرد که آنها ایرانی نبودند وقتی برای

دائن بوده که اطراؾ دجله و فرات و در عراق امروزی بوده است قانع شد که آشور او شرح دادم که حتی پایتخت ساسانیان در م

و بابل هم نیاکان ما محسوب می شوند و در ردیؾ سلسله های ایرانی باید گنجانده شود و سپس کتاب های گیرشمن و کریستن

آثار باستانی ایران قبل از اسالم پیدا کند و او سن را به او معرفی کردم و از او خواستم که آنها را بخواند تا اطالع کا فی از

یادداشت کرد و گفت حتماً اینکار را خواهم کرد . او احساس کرد ما خسته ایم راهنمایی کرد بر روی صندلی های نشیمن نشستیم

ولی گفت خودش اجازه نشستن ندارد مگر در زمان های خاص که آزاد است .

کردیم یکی از همکاران او از سالن دیگر آمد او فردی سیاه پوست بسیار بلند قد و قوی بود در حالی که با این خانم صحبت می

به شوخی به این خانم گفت کوچولو و خانم هم به او گفت کوچولو . این لحظه ای بود که خانم راهنما در حال تعریؾ کردن بود

ی کنند واین جمله را می گفت که دو سه روز قبل همسر احمدی که معموالً ایرانیانی که به آمریکا می روند از این موزه دیدن م

کلمه احمدی نژاد را شنید و گفت احمدی نژاد هم کوچولو اما..) و بازوهای خود نژاد از این موزه دیدار داشت . آن سیاه پوست

. خانم توضیح داد که این را به عالمت قوی بودن باال برد یعنی او هم کوچولو است اما قوی است( و مقداری خندید و رفت

همکار من است و در سالن بعدی راهنما می باشد . وقتی حوصله ما سر می رود می آید و مقداری شوخی می کنیم وحرؾ می

فارسی زنیم. من به او می گویم کوچولو و او هم به من می کوید کوچولو.حاال آمد دید شما اینجا هستید برگشت . پرسیدم مگراو

من بنظر او کوتاه قد هستم به من می گوید کوچولو . فت نه فقط همین دو سه کلمه کوچولو را یاد گرفته است چونمی داند گ

مدتی که من نقاشی ها را می دیدم خانم راهنما برای همسرم درد دل می کرد که نتوانسته است برای خواهرش که در رشته

شگاهای نیویورک پذیرش بگیرد و در سفارت آمریکا بطور صریح به شیمی تحصیل کرده است و رتبه خوبی هم دارد از دان

خواهر او گفته اند برای ما روشن است که پس از اتمام تحصیالت نزد خواهرت در آمریکا خواهی ماند و به کشور خود باز

نخواهی گشت بنابراین با تحصیالت شما در آمریکا موافقت نمی کنیم.

ما خیلی خسته شده و ناهار که همه نسخه اصلی بوده وهیچکدام عکس وتصویر نبودند الن کهبعد از دیدن نقاشی های این س

تا در آنجا لذا از موزه خارج شدیم تا بطرؾ پارک مرکزی منهاتان برویم بعد از ظهر گشت می زدیم 3نخورده تا ساعت

ما را راهنمایی کرد و سیده و تا بیرون درب موزهناهار بخوریم. واستراحت کنیم. خانم راهنما گفت زمان استراحتش فرا ر

ببینیم اما نتوانستیم قسمت های ژاپن ، هند ، آفریقای مرکزی و روم و یونان را باالخره ما موفق شدیم بخش کوچکی از موزه را

دیدیم تمامی آثار که عالقه مند بودیم تماشا کنیم .گرچه بطور عبوری از موزه آفریقای مرکزی بسرعت رد شدیم وآنچه را

باستانی آنها از تراشه های چوبی بودند..

الزم به توضیح است که این موزه متعلق به شهرداری نیویورک و ورود به آن مجانی است اما هرکس مایل است می تواند مبلؽی

کسی و کمک کند. در هنگام ورود یک نقشه از قسمت اطالعات موزه درخواست کردم که نقشه به ما داده شد

خواهی گفت شما بدون پرداخت وجه می توانید وارد شوید ولی حال که نقشه را گرفتید با معذرت داد رایگان را نقشه که

هرچه مایل هستید به قسمت دیگری که فروش افتخاری بلیط است یک مبلؽی پرداخت کنید که ما بطور اختیاری هر نفر دو دالر

اگر یک دالر هم یک اصفهانی می داد کافی بود . ا گفت: چون شما اصفهانی هستیددادیم اما بعد خانم شیرازی بم

فیلمبرداری و عکاسی در موزه اشکالی نداشت ولی حق استفاده از فالش دوربین نیست طبق آنچه خانم شیرازی می گفت تمام

می باشند نقاشی های آبرنگ که وقیمت های زیادی دارا موجودی این موزه اصل اصل است و تصویر یا مدل سازی نیست

در این موزه دانش جویان ودانش آموزان زیادی دیده می بخوبی حفظ شده اند اصل می باشد و کپی برداری یا تصویر نبودند.

و نیز گردشگران جمعی از کشور های گوناگون شدند که بطور دسته جمعی از داخل وخارج همراه اساتید خود در حال بررسی

وتماشا می کردند مدهبا تور آ

رییس جمهور ایران تعدادی تابلو به موزه سه چها ر روز بعد از دیدار ما از این موزه در خبرها آمده بود که احمدی نژاد

ایرانی ساکن آمریکا وعده ای که از ایران آمده اند با حضورشخصیت های فرهنگی نیویورک هدیه داده است وطی مراسمی

وتابلوهارا ببینم ولی کمبود فرصت اجازه شمند تحویل می گردد. من دلم می خواست در این مراسم شرکت کنماین تابلوهای ارز

نداد .

Page 15: سفر به آمریکا - عباس نصر

(Statue of Libertyدیدار از مجسمه آزادی )

مجسمه آزادی هدیه فرانسویها به کشور آمریکا پس از استقالل آمریکا است که در جزیره کوچکی در جنوبی ترین نقطه

( Liberty Islandدقیقه با کشتی داخل اقیانوس بسوی جنوب حرکت کردیم تا به آنجا ) 11نیویورک قرار داده شده است. حدود

رسیدیم . جزیره کوچکی که هیچگونه وسایل نقلیه موتوری به آن راه پیدا نکرده است و هوای پاک و اقیانوسی آن روح تازه ای

ی جزیره و رو به نیویورک نصب شده و اطراؾ آن درختکاری و گلکاری زیبا یی گردیده به آدم می بخشد . مجسمه در ابتدا

بر آنها است .یک رستوران و یک فروشگاه نیز در این جزیره وجود دارد . اجناس یادگاری که اؼلب آنها بنوعی مجسمه آزادی

یهای کودکان با شکل مجسمه آزادی تا مجسمه های ترسیم ویاشببیه آن ساخته شده در این فروشگاه یافت می شود . ازاسباب باز

بسیار گران قیمت و کیؾ و پوشاکی با آرم این مجسمه در آن عرضه می شود .

در البالی اجناس و اسباب بازیها می گشتم که چشمم به سبدی از اسباب بازی کودکانه کوچکی افتاد که پر از اردک پالستیکی

ر آن کاله مجسمه آزادی وبرای بچه های دو سه ساله خوب بود ، دقت کردم دیدم که بر کوچولویی بود که سوت می زد و بر س

روی آن نوشته است ساخت چین!؟ پیش خودم گفتم وقتی این اردک کوچولوی بی ارزش می تواند از آنطرؾ کره زمین تا اینجا

ودش اقتصاد آمریکا را خواهد برد . مگر آنکه سرمایه که با خ بیاید و با بازار کاپیتالیستی آمریکا رقابت کند طولی نخواهد کشید

داران بزرگ این کشور کاری کنند که راهی برای رقابت این اردک کوچولو باقی نماند که چنین اتفاقی نخواهد افتاد . بگذریم

میلیارد 0111باحدود هزار میلیارد دالر بدهی داشته که از این مقدار، چین 03، آمریکا 1100)مهدی: برای اطالع، تا سال

دالر بزرگترین طلبکار است(

ارتفاع مجسمه آزادی بسیار بلند است و فکر کنم از برج میدان آزادی تهران بزرگتر باشد

متر است ( از داخل مشعل آن آدم می تواند باال 32برج میدان آزادی تهران متر وارتفاع 82 )مهدی: مجسمه آزادی آمریکا

ل بنشیند و استراحت کند ما باالی مجسمه نرفتیم اما صالبت آن از پایین بسیار نمایان بود . سالها قبل از آنکه برود و باالی مشع

این مجسمه ساخته شود و از فرانسه به آمریکا حمل شود یک نقاش فرانسوی نقاشی این مجسمه را کشیده است و چند دهه بعد

می شود که ماکت آن نقاش را ساخته و تصویری از نقاشی او را در کنار ماکت او این نقاشی به مجسمه تبدیل و به آنجا فرستاده

نصب کرده بودند. در یک تابلویی که در آنجا نصب شده جنس مجسمه را آورده و توضیح داده است که علت آنکه رنگ مجسمه

وص اضافه شده است و با نور سبز نشان داده می شود رنگ آمیزی نیست بلکه نوعی ترکیب شیمیایی است که به فلز مخص

مخلوط شده رنگ سبز را متصاعد می کند بنابراین به رنگ آمیزی نیازی ندارد. در اطراؾ این مجسمه پرندگان دریایی زیادی

در حال پرواز و رفت و آمدند جالب است گفته شود که در سراسر شهر نیویورک هرکجا رفتیم پرندگان مختلؾ از مرؼان

و گنجشک و مرغ مینا و ؼیره از مردم هیچ ترسی نداشته و برخی از آنها تا زیرصندلی من که ؼذا می خوردم دریایی تا کبوتر

می آمدند و خورده نانهایی که از دست من می ریخت با آرامی می خوردند گویا که همه پرندگان اهلی شده اند در پارک ها هم

هیچ کس حتی را گرفته می خوردند ی آمدند واز دست مامواد ؼذاییسنجاب ها در حال گشت زنی بوده و تا روی زانوی ما م

بچه ها کوچکترین اذیتی به حیوانات نمی کنند ..

ما بعد از چهار ساعت از آنجا برگشتیم و مجدد به ساحل رسیدیم ..

بلیط کشتی و محل انتظار کنار ساحل محلی که بلیط کشتی فروخته می شد یک پاسگاه قدیمی دریایی بود که آن را به محل فروش

ما از ساحل خارج شدیم و پیاده بسوی وال استریت که منطقه ای با برج های بلند مرتبه است براه افتادیم مسافران نموده بودند

فرصت پیدا کنیم محل برج های دوقلو را ببینیم گرچه اطراؾ آن ها را بسته اند . تا شاید

( که مظهر قدرت و تولید است )مهدی: عالوه بر آن، مظهر مهاجم و موفق Wall Street Bullسپس به مجسمه بزرگ گاو )

بودن اقتصاد آمریکاست( ودر نیویورک مشهور است رسیدیم که ابتدای محله وال استریت قرار دارد.. خیابان های تنگ و

گذارد. .چون هرچه سر را بسوی ساختمان های سربفلک کشیده آنجا مفهوم وال استریت )خیابان دیواری ( را به نمایش می

Page 16: سفر به آمریکا - عباس نصر

آبی آسمان بسیار کم دیده می شود قبالً چنین صحنه ای را را می گیرد و فضای باالببری دیوارهای ساختمان ها در جلوی دیده

توکیو ژاپن دیده بودم و آنجا برایم تداعی شد . در خیابانهای مرکزی شهر

بودم برگشت کرده و به فکر افتادم که اگر اتفاقی برای این منطقه رخ دهد در آنجا برای لحظه ای به زمانی که در شهرداری

ساختمان ها امکان امداد و نجات بسیار سخت و نشدنیست مگر آنکه از طریق هلی برد بدلیل تنگ بودن خیابانها نسبت به تراکم

در می کرد البته البالی این برج ها ساختمان بتوان کاری انجام داد پیش خود گفتم نباید شهرداری اجازه این همه تراکم را صا

های تاریخی نظیر کلیساها و خانه های بزرگان دیده می شود که ارتفاع کمتری دارند که یک مورد آن مجلس دوران جرج

ده و واشنگتن؛ اولین رییس جمهور آمریکا را دیدیم که می گفتند او در اینجا سوگند خورده است . مجسمه او را در جلو نصب کر

بعدی بسیار کاخ او را حفظ کرده بودند اما ساختمان های نوسازی شده بر روی آن شخصیت او را معرفی کرده وبه این ترتیب

بلند بودند یک نکته ای که در این منطقه به چشم می خورد این بود که برخالؾ شمال شهر که پلیس دیده نمی شود و یا بسیار کم

ر کوچه و خیابانی چندین پلیس ایستاده و همه را زیر نظیر دارند . البته پلیس آمریکا مخلوط از زن و اند در این منطقه بر سر ه

مرد هستند وبین آنها در فیگور گرفتن و تجهیزاتی که با خود حمل می کنند هیچ تفاوتی نیست .

به محل برج دوقلوها برسیم قرار شد خستگی و شروع باران ما را از ادامه راه بازداشت و بسوی خانه برگشتیم ونتوانستیم

روزدیگری بیاییم .

(( (Coney Islandگردشگری ساحلی کنی آیلند )

در جنوب شهر نیویورک و در ساحل اقیانوس منطقه ای تفریحی ایجاد کرده که عموم مردم و توریست ها برای تماشا به آنجا می

محل ختم می شود رفتن به آنجا از هر کجای شهر به راحتی امکان پذیر روند. بدلیل اینکه سه خط شمالی جنوبی مترو به این

آنجا خلوت است. ما از شمال شهر تا این محل را در حدود یک ساعت با مترو طی کردیم و چون هوا بارانی واندکی سرد بود؛

می برد و با بی انتهایی ها آشنا می نشستن بر لب اقیانوسی بی انتها و نگاه به افق دور؛ انسان را در حال و هوای دیگری بود

سازد. برای یک لحظه این حالت بمن دست داد که خود را از مظاهر شهری نجات یافته و به جهان طبیعت پیوند خورده دیدم

)مهدی: بگو پس چرا من هم گاهی چنین حالی دارم ژن بابا کار خودش را کرده است ( .

متر شنزار بود . شن های بسیار تمیز که در 411تا 211ل گرفته بود . ابتدا حدود از لب آب به سمت شهر به این ترتیب شک

روزهای آفتابی افراد بر روی آنها آفتاب می گیرند.

در آنجا یادم آمد که عید نوروز همین سال در ایران کنار دریای مازندران رفته بودم و تصویر کثافت های کنار دریا که در ذهنم

مرا مشمئز می کرد وقتی این شنزارهای تمیز را که حتی یک ذره پالستیک و بطری و کاؼذ وؼیره در آن مجسم می شد هنوز

نبود را دیدم شروع کردم پی در پی عکس گرفتن. همسرم گفت چرا این همه عکس می گیری گفتم باید ببرم به ایرانیان بگویم که

نزارها به یک جاده ساحلی برخورد می شد که فقط پیاده در آن رفت و اینگونه باید کنار دریا را نگهداری کرد .بعد از طول ش

آمد می نمودند که این راه را نیز با تخته درست کرده بودند و سیمان و بتن و آسفالت در کار نبود. در میان جاده و منطقه شنزار

یک لحظه در صؾ نایستد و هر دویست سیصد متر یک سری سرویس بهداشتی درست و حسابی ایجاد شده بودکه کسی حتی

دیگر چه رسد به اینکه کنار ساحل را آلوده کند . ضلع شمالی خیابان چوبی سه یا چهار رستوران و کاؾ تریا در حد نیاز و یک

شهربازی خیلی بزرگ برای تمام سنین که بسیارمجهز و نشاط آور با رنگ آمیزی هاوبازیهای همه ملت های مختلؾ هندی و

که روحیه هر آدم هیجان طلب را هم ارضاء می کند. در کنار شهربازی چند میدان بیس بال و بعد از آن آکواریوم چینی و ؼیره

گسترده و سپس یک مرکز تحقیقاتی ویژه محققین اقیانوس ها ؛در ادامه آن یک پارک با درختان بلند و گلهای زیبا سپس پیست

وجود داشت. م از اینگونه تأسیسات عمومی متناسب با اقیانوس و گردشگریقایقرانی و .... هرچه در طول ساحل ما جلو رفتی

حال مقایسه شود با ساحل دریای مازندران خودمان که جگرکی و ساندویچ فروشی ها تا وسط آب را گرفته اند و یا اجازه داده اند

دبی آب را که برای م وبه اصطالح قانونیکه تا چسبیده به آب دریا هتل و خانه های مسکونی و مؽازه ساخته شود و حتی حری

رودخانه ها ی داخل کشور رعایت می کنند مراعات نکرده اند .

Page 17: سفر به آمریکا - عباس نصر

بسیار باالست و شهردار نیویورک می توانست این در حالی است که قیمت زمین در آنجا که در نزدیکی وال استریت می باشد

با تقسیم و فروش آنها ثروت عظیمی را بدست آورد .

ب است گفته شود پرندگان دریایی و کبوترهای زیادی آنجا دیده می شدند و برای آنکه پرندگان هم ساحل دریا را کثیؾ نکنند جال

محلی را برای انها در نظر گرفته وبرای آنها ؼذا می ریختند و آنها اطراؾ این سالن در کنار ساختمان سرویس های بهداشتی

ورود به این منطقه آزاد و رایگان بود. پیرمردان نیویورک بر روی اسکله تجمع کرده و همه ها تجمع می کردند . ناگفته نماند

تا سانتی متری را شکار می کردند. 11در حال ماهیگیری بودند هر کدام دو یا سه قالب در دست داشته و گاهی هم ماهیهای

این ساحل نیز وجود داشت بر روی دیوار ساحل مرکز نقاشی و دیوار نویسی در جاهای مختلؾ نیویورک دیده می شد در کنار

بسیار زیبا نقاشی و دیوار نویسی شده بود که برای خواندن آنها باید دقت می شد من جلو رفتم تا ببینم نیز تحقیقات اقیانوس ها

چه نوشته اند محتوای یکی از این شعارها این بود

))حال که اینجا هستید بدانید :

میلیون انسان هم هستند که منتظر یک وعده ؼذا می باشند.(( 241مین که در کره ز

رستوران ایرانی رواق

یک شب هوس کردیم به رستوران ایرانی برویم و ؼذای ایرانی بخوریم . در مرکز شهر یک رستوران ایرانی بنام رواق بود که

ساله همراه او بود برخورد کردیم دخترم گفت این خانم را من 8به آنجا رفتیم. هنگام ورود به یک خانم آمریکایی که یک دختر

با او به رستوران در یک خانه بودیم و او خیلی مرا راهنمایی کرده می شناسم و هنگامی که به آمریکا آمدم برای مدتی باهم

ان و تخت جمشید و ؼیره بر رفتیم و برسر یک میز نشستیم . فضای رستوران کامالً ایرانی بود . تصاویری از میدان نقش جه

ومولوی در تابلوهای آن زده شده بود. اما مثل همه رستورانهای دیگر آمریکا که در و دیوار آن آویزان بود و اشعاری از حافظ

روشن و نور و می گذارند ؛ یکی دو چراغ شب خواب چراغ های پرنور را خاموش می کنند و بر سرهر میز ؛یک شمع

یلی کم و بقول خودشان رویایی بود. در این رستوران همه نوع ؼذای ایرانی وجود داشت ما قورمه سبزی و فضای رستوران خ

کباب کوبیده را ترجیح دادیم و آن خانم جوجه کباب خورد . پس از ؼذا مقداری با خانم آمریکایی صحبت کردیم و چیزهایی که

ساله فرزند خود اوست پاسخ داد که نه؛ او نزد من پانسیون است 8ین دختر ندیده بودیم را از او شنیدیم . زیرا از او پرسیدیم ا

می روند و یکماه در یعنی در ازای دریافت پول او را نگهداری می کنم چون پدر و مادر او بطور مرتب یک ماه به مأموریت

اشد . اما رفتار این خانم با این دختر از ماه نزد پدر و مادر خودش می ب 5ماه نزد من و 5نیویورک هستند به این ترتیب سالی

یک مادر بسیار مهربانتر و از نظر رعایت مسایل تربیتی بسیار عالمانه بود بطوری که چند بار حرؾ ما را برای پاسخ دادن به

الش می کرد پاسخ دقیق و اقناع کننده به آن دختر را به حرؾ زدن با ما ترجیح می داد و حتی بسیار ت دختر قطع کرد و دادن

که بین ما و آن دختر کوچک رابطه برقرار کند تا او در میان جمع احساس تنهایی نکند وقتی من از دختر پرسیدم چند سال داری

به فارسی چیست وقتی ما گفتیم نه . او به دختر 8و بعد از ما پرسید در فارسی عدد فوراً به آن دختر گفت پاسخ نده ؟ آن خانم

آنوقت؛ خانم خیلی او را تشویق کرد به این مفهوم که آفرین – 8و آن دختر کوچک گفت 8نه( من بازتکرار کردم گفت حال بگو)

ابتدا من تصور کردم شؽل این خانم نگهداری کودکان است وقتی از رشته برتو. اولین کلمه فارسی را در زندگی ات یاد گرفتی.

کترای تخصصی ترمیم استخوان است ودر ادامه گفت که من باید درسهای سه تحصیلی او پرسیدیم معلوم شده که او دانشجوی د

است اما با بخوانم نیز اضافه نمود که تحقیقات من بر روی استخوان لگن پا زیست شناسی انسانی را -شیمی –رشته جراحی

و برای من جالب بود که با یک یک ایرانی در کشور استرالیا آشنا شدم که در حال تحقیق بر روی ترمیم استخوان دست بود

ایرانی در رشته تحصیلی یکسان تحقیق می کنیم .

ولی ما طبق خصلت ایرانی خودمان ) الزم به یاد آوری است که در آمریکا از احوال شخصی یکدیگر خیلی کم سوال می کنند

Page 18: سفر به آمریکا - عباس نصر

خصصی ؛ پانسیون یک کودک آن هم بطور بی محابا می پرسیدیم( برای من و خانواده ام جالب بود که یک دانشجوی دکترای ت

و او را با بهترین شیوه های علمی تربیت می کند تا از این راه هزینه زندگی و تحصیالت خودش را تأمین شبانه روزی است

یک کودک هم باشد . بعید است در ایران چنین چیزهایی را ما شاهد باشیم . کند و مربی خوب

سازمان ملل

که ساختمان آن در آنجا واقع است رفتیم . از مقابل ساختمان مقداری 31دن سازمان ملل به ؼرب خیابان یک روز برای دی

عکس گرفتیم و سپس به قسمت ویزیت )بازدید( که درب جنوبی آن بود مراجعه کردیم تعدادی در حال ورود برای بازدید بودند

ید و بررسی بدنی وارد ساختمان قسمت البی ساختمان شدیم . چون تعداد ما هم در کنار چند نفر ژاپنی قرار گرفتیم و پس از بازد

زیادی بسمت طبقه پایین رفتند ما گفتیم خوب است ابتدا قسمت پایین را ببینیم چه خبر است و سپس به قسمت های دیگر برویم .

بود و علت شلوؼی دمات دیگریک فروشگاه بزرگ و سالن ؼذاخوری و کتابفروشی و پست و خ در طبقه پایین قسمت البی

هم این بود که همه می رفتند تا اجناسی را به رسم یاد بود بخرند . چون تمام اجناس آن فروشگاه با آرم سازمان ملل بود. یکی دو

بود و کارت پستال و تمبرها و فروشاه های که همه انها در مورد سازمان ملل و حقوق بشر و ملت های مختلؾ ساعت کتابها

پوشاکی وکیؾ وؼیره که همه دارای آرم سازمان ملل بود دیدیم را دیدیم. سپس به طبقه اول برگشتیم تا به قسمت های اداری

وارد شویم که گفتند باید بلیط ورود بگیرید و با توروبطور دسته جمعی وارد شود . منظور از تور این بود که ساعت معینی یک

متناسب با نوع زبان او با خود می برد و راهنمایی می کرد و پس از بازدید برگشت می داد. نفر راهنما می آمد و هر گروه را

در محل فروش بلیط تابلویی نصب شده بود که تورهای متفاوت را معرفی می کرد. از مسئول فروش بلیط، تور فارسی مطالبه

ی نداریم . سپس بر روی تابلو دقت کردم دیدم تور به کردم و ایشان با تأکید دو سه نوبت گفت تور فارسی نداریم . تور فارس

زبان دنیا موجود است حتی جلو تور عربی با 11فرانسوی و ... حدود -آلمانی –ژاپنی –عربی –روسی –زبانهای انگلیسی

که چند کشور وگفتم که خیلی متأسؾ شدم اما در میان آنها تور زبان فارسی نبود –خط درشت تر از همه نوشته بود مرحبا

که بخشی از ملت آنها به فارسی سخن می گویند. چگونه هستند در دنیا هستند که فارسی زبان اند وچند کشور نظیر هندوستان

چندکشور توان آن را ندارند که یک مترجم برای پاسخگویی فارسی زبانان در آنجا منصوب نمایند و چرا باید هویت زبان این

کشور دنیا 6یا 5این ن های دیگر دنیا نهادینه نشود مگر پرداخت سهم حقوق یک مترجم راهنما توسطفارسی در کنار زبا

همت نمی کنند؟ این در حالی است که جعیت فارسی زبانان دنیا از تعداد جمعیت برخی از چقدر سخت است که برای این کار

یادآوری می گردد که خانم راهنمای شیرازی که در موزه نیویورک بسیار بیشتر است. زبان های اعالم شده در تابلو صاحبان

مشابه چنین حقوقی را از محل درآمد خود دالر است که 1111کار می کرد می گفت حقوق دریافتی او پس از سه سال ماهی

ه را بر گردن او بیندازیم. سازمان ملل که متعلق به آمریکا نیست که ما بهان هم می توان پرداخت کرد. به هر حال این تور ها

نام زبان فارسی در فهرست تابلوی ورودی تا اتفاقاً در این نقاط حساس است که ما باید پرچم هویت زبان خودمان را باال ببریم

زبان عربی لفظ ) مرحباً( را اضافه تر از زبانهای دیگر بر روی تابلو داشت و همه را سازمان ملل بدرخشد چنانچه در مقابل

متوجه چراغ اضافی این کلمه می نمود.

ناراحت شدید. الزم به توضیح است که سازمان ملل به ؼیر از شورای )مهدی: پدرم ، به نظر من، یک مقداری بیش از حد

امنیت، چندان جای سیاسی نیست. به نظر من، ایران به عنوان کشوری با بیشترین فارسی زبان به راحتی میتواند این کار را

باشد. نجام دهد. احساس قلبی من که دلیلی برای اثبات آن ندارم این است که بیحالی در سیستم اداری ایران دلیل اصلی می تواندا

من مطمئن هستم که اگر ایران به اندازه کافی خود را مشتاق نشان دهد و حاضر به همکاری باشد، این چیز بسیار بسیار ساده

بگذریم...(ایست. اما به قول خود شما،

در این افکار و اندیشه ها ؼوطه می خوردم و ناراحت بودم که از ناراحتی نتوانستم بیشتر از این بمانم و با گرفتن چند عکس از

سالن البی واز تابلو های رؤسای قدیم و فعلی این سازمان که بر دیوار نصب شده بود از آنجا خارج شدیم ..

، بلندترین برج گردشگری نیویورک رفتیم در آنجا هم (Empire State Buildingامپراطور)یک روز دیگر که برای دیدن برج

درست شبیه ورودی سازمان ملل تابلوهایی بود که به زبان های مختلؾ دنیا خوش آمد گفته بود اما باز هم به زبان

Page 19: سفر به آمریکا - عباس نصر

تابلویی وجود نداشت . فارسی

(Brooklyn Bridgeبروکلین بریدج ) پل بروکلین( )

متر می باشد که دیدنی است. ما یک روز بعد از ظهر را 0741به سال پیش در جنوب نیویورک بطول 024یک پل متعلق

برای دیدن آن اختصاص دادیم . مهندسی این پل در آن زمان جالب طراحی شده است چرا که عالوه بر عبور و مرورخودر ها

سه خیابان عبوری داراست که خیابان ظره دو طرؾ آن لذت ببرند . این پلبه تماشاگران فرصت خوبی می دهد تا از دیدن من

تعلق دارد. اما محل عبور وسط را به عابران پیاده و دوچرخه سواران اختصاص داده اند و دو طرؾ دیگر به رفت وبرگشت

و خودروها مزاحم تماشای عابران متر تا وسط پل از محل عبور خودروها باالتر می رود 5عابر پیاده با یک شیب مالیم حدود

پیاده نیستند . دو ستون سنگی بتونی بسیار قوی در وسط پل قرار دارد که کابل های فلزی که قطر آنها بیشتر از مچ دست من

بود به آنها کالؾ شده اند و این کابل ها وزن پل را بر عهده دارند . ما قبل از ؼروب به آنجا رسیدیم از باالی پل و ؼروب

با بسیار زیبای آفتاب رااز باالی اقیانوس تماشا کردیم . دهها نفر در حال عکس برداری از این صحنه بودند . در شمال این پل

؛چراغ های پل آن عبور می کرد و با تاریک شدن هوا فاصله حدود یک کیلومتر پل جدیدی ساخته بودند که مترو از روی

نه جالبی را بوجود می آورد چنانچه بعد از ؼروب به کسانی که قبالً از سمت جنوب جدید در رودخانه درخشش کرده و صح

برگشتند و از سمت شمالی شروع به عکس گرفتن نمودند . با تاریک شدن شب ، چراغ ساختمان ؼربی عکس می گرفتند همه

که در کنار فضای بیکران جای گرفته اند .اطراؾ پل نظیر النه های کبوتر و یا النه های زنبور جلوه می کرد ها و برج ها ی

جنبش وال استریت

بزرگ جنبش وال استریت ؛ ما اولین تظاهرات درحاشیه دیدار از پل بروکلین بریدج که نزدیک وال استریت می باشد

تظاهرات است و از یک خیابان دیدیم . وقتی ما در کنار پل یاد شده از مترو خارج شدیم ؛ دیدیم که که در طرؾ دیگر میدان را

شمالی وارد میدان می شدند و سپس به سمت جنوب ؼربی یعنی بسوی وال استریت حرکت کرده از میدان خارج می گردند.

متری بود که خودروهای پلیس قرار 211درحالی که پل به سمت شرق قرار داشت و بین ما و تظاهر کنندگان فاصله حدود

در ابتدا تصور من این بود که نظیر حرکت های ضد رکود اقتصادی که در خودروها را بسته بودند.داشت و راه برای عبور

با این وجود صبر کردیم تا حدود جمعیت اروپا چندی وقتی است که شروع شده در آمریک هم یک تظاهراتی گذرا خواهد بود

اما ان میزانی که از کنار ما رد شدند بودند که ما ندیدیمرا بر آورد کنیم. مقداری از جمعیت از طرؾ دیگر میدان خارج شده

از نظر کیفیت نیز این حرکت با جوش هزار نفر برآورد کردم ولی بطور قطع زیاد تر از این بودند.61تا 51من حدود

ک های همراه با بادکن همراه بود. دستنوشته وپارچه نوشته وتابلو های گوناگون وخروش و با احساسات زیادی

با خود حمل باد کنک های رنگی برای هر صنؾ یا گروه خاصی بود که برای گم نشدن وحفظ گروه همراه داشتند رنگارنگ

دانش اموزان مدرسه ای بادکنک آبی در حمل می کردند برای مثال تمامی دانشجویان یک دانشگاهی همگی بادکنک قرمز و

برای جلو گیری از هر اتفاقی پلیس بسیج در هم می پیچید و کوبندگی خاصی داشت صدای طبل و دهل با شعار ها دست داشتند

دو سه ساعتی روی پل گشته و در وسط آن برای استراحت نشسته بودیم که متوجه وآسمان مراقب بود . ما شده بود واز زمین

ل به سمت دیگر رودخانه بروند. بر روی شدیم تظاهر کنندگان در حال برگشت هستند و بخشی از آنها می خواهند از روی پ

یک شکل به رنگ نارنجی بر تن داشتند نوشته بود و کاور های تعدادی از آنها که پیشاپیش جمعیت حرکت می کردند سینه

I HELP

و سیاه و سفید با اینها می آمدند و در پشت سر آنها جمعیت زیادی از مرد و زن و و بچه و بزرگ –کمک کننده ام یعنی من

از آنها یک تابلو شعار بود از محل برای شناسایی همدیگر در دست داشته و پیشاپیش هردسته بادبادک هایی که همان

تظاهرات بر می گشتند که در واقع خودش یک تظاهرات بود چرا که جمعیت زیادی را تشکیل می دادند وخیلی منظم اصلی

Page 20: سفر به آمریکا - عباس نصر

حرکت می کردند .

؛ اما در یک نقطه ه ما از مترو پیاده شدیم تا زمانی که مجدد سوار شدیم چند دستگاه هلی کوپتر در آسمان بوداز زمانی ک

کامالً ثابت ایستاده و تظاهرات منطقه وال استریت را زیرنظر داشتند . یک دستگاه آن که کامالً باالی سر ما قرار داشت حداقل

ک متر هم جلو و عقب نرفت و در آسمان در جا کار می کرد . هنگام برگشتن ؛ سوار حدود سه ساعت که ما آنجا بودیم برای ی

مترو که شدیم نیز کسانی را که از تظاهرات بر می گشتند دیدیم که سوار مترو شده و با شور و حال با یکدیگر صحبت می کنند

و خیلی شلوغ می بود برنداشته بود کرده اش نصب که بر سینه تابلویی را . در میان آنها یک جوان سیاه پوست بود که مقوا

کرد و همه را سرگرم کرده گاه شعارهای قبلی را سر می داد و بقول معروؾ بلبل مجلس آنها شده و انرژی به آنها می داد

با این تظاهرات بزودی و واحساسات آنها دارای پشتوانه ای است که فوران کرده است ونشان می داد که عقده های درونی آنها

نمی شود . . تمام

گمرک معترضان روبرو شدیم در انجا هم در مقابل بخشی از حدود یکماه بعد که به سانفرانسیسکو رفتیم در آنجا نیز با

رابرپا ولنگر گاه های کشتی های تجاری سانفرانسیسکو در یک پارک چادرهای شبانه روزی طرفداران جنبش وال استریت

ود ند. طرفداران این جنبش به عمد مرکز خود را مقابل بندر تجاری انتخاب کرده بودند تا کارگران بندر وگمرک را که کرده ب

که مردم آنجا روحیه این منطقه در جوار مرکز توریستی ونیز با فاصله یک پل به منطقه برکلی جذب کنند خیلی زیاد بودند

رای انتخاب محل خیلی حساب شده کار کرده اند. چند روز بعد خبر پیوستن برخی از اعتراضی دارند قرار داشت ومعلوم بود ب

این کارگران را شنیدیم .

با وجود آنکه یک روز کار نکردن برای یک فرد آمریکایی موجب خسارات زیادی می شود با این وجود طرفداران جنبش وال

کرده بودند به اعتصاب خود در این پارک ادامه می دادند و هر کسی استریت شبانه روزی اما به نوبت در چادرهایی که بر پا

در آنجا حضور می یافت. بر اساس نوبت مشخص شده در هر چند وقت یک بار

نتایجی که برای من بدست آمد این بود که: در باره این جنبش از افراد مختلؾ جویا شدیم

بنابر این باید بطور جدی ا بدلیل رکود اقتصادی موجود شکل نگرفته استاین حرکت یک کار مقطعی وگذرا نیست وتنه -ا

آن را از حرکت های موجود در اروپا تفکیک کرد و ماهیت دیگری برای آن قایل شد..

مثال عکس مارکس و یا ازین امور مشاهده نشد نیست چونکه اثری این جنبش ؛ ضد سرمایه داری به مفهوم سوسیالیستی -1

خط واینها در کارنبود . ویا بر روی تصاویر سرمایه داران بزرگ آمریکایی نظیر بیل گیتس ؛ های سوسیالیستیشعار

. بودند یا به نوع دیگری نفرت خود را علیه آنها اعالم نکردند نکشیده ضربدر

نبود.. نظیر جنبش کارگری ویا دانشجویی شعارها وعالیم صنفی صنفی هم نبود چون این حرکت -2

منطقه ای نیست این حرکت عمومی بود چون تا زمانی که ما در امریکا بودیم یکمرتبه به سراسر آمریکا کشیده شد بنابر این -3

واز انگیزه ای فراگیر بر خوردار است .

از نظم و انضباط بر این حرکت سایه نینداخته به همین خاطر وولگردها وحاشیه نشین ها رنگ وبوی لمپنها وبیکاره ها -4

چهره هایی که دیده می شوند از طبقا ت متوسط جامعه می باشند. نسسبی بر خور دار وعموم

مثل تصویر تفنگ و یا شخصیت های مظاهر آن باشد ویا شعار های انقالبی تند که حکایت از بر اندازی وخشونت آمیز -5

اول به شما –دیده شد که جمله ای از او بر روی آن نوشته بود که خشن تاریخی دیده نشد . بلکه بر عکس تصویری از گاندی

و بدون این جمله حکایت از یک روند اصالح طلبی دراز مدت–می خندند بعد شمارا اذیت می کنند وبعد تسلیم می شوند

خشونت از جانب طرفداران جنبش می نماید..

یق این است:)مهدی: جمله ای که از گاندی نقل شده است به صورت دق

Page 21: سفر به آمریکا - عباس نصر

First they ignore you, then they laugh at you, then they fight you, then you win.

اول شما را نادیده میگیرند، بعد به شما میخندند، سپس با شما می جنگند و در نهایت شما پیروز میشوید(

نشد . از جانب سر مایه داران عکس العملی که حکایت از ترس باشد شنیده -6

بر خورد که اصالت ترک داشت واز کودکی از ترکیه به آمریکا رفته بود علوم اجتماعی در نیو یورک با یک استاد

وال استریت از او سوال کردیم او از ما استقبال کرد وخیلی دوست فرصت را ؼنیمت شمرده برای فهم عمق حرکت کردم

او پول نسکافه مارا شروع شد وبایستی می رفت جلسه دفاع اس می گرفتند کهداشت که توضیح دهد ولی پی در پی با او تم

هم حساب کرد ورفت که جای تقدیر دارد. اما دانشجویی را معرفی کرد وگفت ایشان همه آن چیزی که من می دانم ایشان هم می

ور فهمیدم که پشتوانه فکری این حرکت وخودش عذ رخواهی کرد و رفت. از سخنان دانشجو من اینط داند . از ایشان بپرسید

انها بر این باورند که باید علوم اجتماعی بوده که از یک دهه قبل شروع کرده اند رشته های استادان تجدید نظر طلب

حکومت ودیواره هایی که مانع گسترش آن می باشد از بین برد تا بطور خالص اراده عموم مردم دموکراسی را عمق بخشیده

پاالیش کرد یا قانونی وؼیر قانونی سرمایه داران را از عرصه حکومت د .برای این کار باید حاکمیت مستقیم و ؼیر مستقیمکن

امتیاز ی بنام سرمایه اراده عمومی را ازبین نبرند و سرمایه داران در واقع حاکمیت خود بدلیل داشتن تا سر مایه داران

نگین بر دولتی که متعلق به همه است تحمیل نکنندبدلیل پرداخت مالیات های س را

)مهدی: نکته جالب این است که با قوانین فعلی آمریکا، سرمایه داران بسیار بزرگ تقریبا هیچ مالیاتی به دولت نمی دهند.

. بیشترین درآمد دولت فدرال آمریکا، بواسطه مالیات طبقه متوسط آمریکاست(

که محتوای آن این بود که ما شته های معترضان همخوانی داشت مثال شعاری را نوشته بودندبا برخی شعار هاونو این سخن

بدست آوردیم وحاال گام دوم را بر میداریم . 06گام اول آزادی خود را در نجات از استعمار در قرن

جدا کردند . ولی مذ اهب را ازبین مذهبی را از قدرت سیاسی من اینطور فهمیدم که آنها خواهانند همانگونه که قدرت روسای

. سرمایه داران راهم از حاکمیت کنار بزنند . نبردند ؛ قدرت

دموکراسی راکه آنها پشت سر گذاشته اند به سه دلیل سخت می باشد اول اینکه ما مراحل درک این مطلب برای ما ایرانی ها

هنوز دلیل دوم اینکه ذهنیت ما نسبت به سرمایه داری گویند پعنی چه ؟طی نکرده ونمی دانیم پله بعدی که انها از آن سخن می

سر مایه داری و فکر می کنیم مردم آمریکا هم نظیر ما به نظام متاثر از بقایای اندیشه های جریان چپ ومارکسیست هاست

آمریکا وؼربی ها را ضات اجتماعیاعترا ما در چار چوب فکری خود ؛ پیشاپیش ؛سرنوشت نگاه می کنند . دلیل سوم اینکه

با ذهنیتی که نسبت به انقالبات خاور میانه ای که همیشه شاهد آنها حتی تا سر حد جنبش عمومی پیش رود را که ممکن است

بوده ایم می سنجیم وقضاوت می کنیم .

و در پی بر یه سرمایه داری نیستبنا بر این خیلی سخت است که بگوییم این جنبش گرچه علیه سر مایه داران است اما عل

بلکه نظام دموکراسی را عمق می بخشد . واگر موفق شوند که به این آرزو دست یابند : اندازی نظام هم نیست

طوفا نهای سیاسی مصون داشته وپوشش قضایی بیشتری به آن می دهند که از این نظر به نفع سر مایه سرمایه را از اوال

. داران است

دولت مثال در آورند وبر اساس برخی نظریه پردازان دولت را در استخدام منافع خود سر مایه داران کمتر می توانند نیاثا

رابنام دفاع از دموکراسی ولی در واقع برای نفت به جنگ خاور میانه بیاورند.

ز مدت امپراطوریهای اقتصادی ایجاد شده؛ اما در درا مورد دوم به ضرر کوتاه مدت سر مایه داران است . بنظر می رسد

Page 22: سفر به آمریکا - عباس نصر

.. دولت هارا کم رنگ تر اما عمومی تر می کند موجودیت

چرا حاال ؟

او با ما در موقع )تؽییر( استارت این حرکت را در شعا ر در مورد علل زمانی بروز این جنبش در این زمان جویا شدم .

تؽیر بود چرا که یک سیاه پو ست ؼیر اشرافی بود. چون تا قبل از او همه اکثرا اوباما خودش وجود انتخابات باید جستجو کرد

قبال در باالی قدرت کسانی که به ریاست جمهوری می رسیدند از اشراؾ وخانواده هایی بودند که به نوعی پدران آنها

باز بودند که به امید افزایش بیمهوبه همین خاطر رای دهندگان نیز افرادی سنتی ومحدود وبیشتر باز نشستگا نی بودند

و جوانان از شعارهای دمده شده آنها خسته وکشاکش دوحزب هم که خاصیتی برای آنها نداشت آنهارا نشستگی رای می دادند .

زده کرده بود . اما شعار تؽییر؛ جرقه هایی را در ذهن جوانان شعله ور کرد این گروه؛جوانانی بریده از دو حزب بودند که

گرچه کنار بزندو رای بیاورد طبقه اشرافی را از پست ریلست جمهوری در این نوبت واوباما توانست انتخابات را داغ کردند

و نارضایتی سیاه پوستان اجتماعی روبرو بود که عبارت بودند از -فکری اوباما با سه مشکل آمریکا در آستانه انتخابات

جهان کشاکش شدید فضای سیاسی چرا تا کنون در آمریکا هیچ زنی رییس جمهور نشده و سومدیگری ایراد زنان به اینکه

اوباما از نژاد سیاه ایجاد شده بود . اشؽال عراق و افؽانستان مبنی بر اینکه آمریکا با مسلمانان در جهان مشکل دارد که بدلیل

اما در داخل آمریکا ره آورد دیگری هم داشت از این سه مشل باشد پوست واز تبار مسلمانها بود ومیتوانست پاسخی به دو مورد

تؽیر واقعی ایجاد کرد . رای آوردن او این امید را برای عده ای بوجود آورد که می توان کار کرد وساکت ننشست که

ریکا ایجاد کردند . مخالفان در آم وتاثیری که مخالفان جنگ؛ عامل دوم هم می تواند بازتاب جنگهای عراق وافؽانستان باشد

ست که با قیمت خون منافع کمپانیها آنها ؛ جنگ به مردم القا می کنند که این جنگها به در خواست ملت نیست بلکه علت واقعی

تامین می شود.. سر بازان

که بود شجویی وؼیره ؼیرهعده ای وافزایش هزینه های دان و بیکار شدن وبی خانه شدن دلیل سوم هم رکود فراگیر اقتصادی

به این موضوع دامن زد .

به این دالیل شرایط بروز یک حرکت اعتراضی فراهم شد وجنبش وال استریت در این زمان بروز کرد.

دیدار از وال استریت و محل برج های دوقلو

وال استریت که این برج ها در یاباناکتبر هنگام عصر برای دیدن موزه یاد بود برج های دوقلو بسوی خ 04در تاریخ شنبه

نزدیک آنجا قرار داشته رفتیم . تقاطع خیابان وال استریت و خیابان لیبرتی )آزادی( یک فضای سبز و میدان بزرگی است که در

کنندگان جنبش کنار آن ایستگاه مترو می باشد و ما همانجا پیاده شدیم با خارج شدن از مترو دیدیم که این میدان پر بود از تظاهر

وال استریت و دور آنجا را پلیس گرفته بود . تقریباً هر یک متر یک پلیس ایستاده بود . جمعیت تظاهر کننده از روزهای قبل در

فریادهایی که می زدند و شلوغ و موسیقی و گاهی اما با صدای طبل و سنج آنجا مانده بودند اؼلب روی زمین نشسته بودند

عتراض خود را اعالم می کردند تیپ افرادی که آنجا بودند از افراد بیکاره ای که در میدان های شهر بیکار ورها می کردند ا

. هستند نبود بلکه بنظر می رسید از طبقات متوسط و یا دانشجو باشند

ه قیافه ؼیر آمریکایی داشتند نیز بر روی پالکاردها شعارهایی در دست داشتند . پلیس بدقت حرکت افراد ناشناس بویژه کسانی ک

((.-زیرنظر داشت )مهدی: توی نیویورک مگه قیافه آمریکایی هم دیده میشه؟ :

جای برج آنها گذر کردیم . تا به کوچه منتهی به محل برج دوقلوها رسیدیم. ما دو طرؾ میدان را طی کردیم واز کنار

ند . داخل حصار جرثقیلی های بسیار بزرگ نصب شده و در حال بطور کامل حصارکشی شده بود تا ساختمان جدید بساز ها

سپتامبر برقرار کرده بودند . در این موزه تصاویر و فیلم ها و کتاب 00کار بودند . اما در نزدیکی آن یک موزهء یادبود بود

دیدند و فیلم می گرفتند یا تصویر های مربوطه به این رویداد را به نمایش و فروش گذاشته بودند. بازدیدکنندگان عکس ها را می

Page 23: سفر به آمریکا - عباس نصر

برداری می کردند . معموالً هر کسی یک یادگاری هم خریداری می کرد.

اما جالب توجه است که همه اجناس که در این موزه بفروش می رسید و آرم رویداد برج های دوقلو بر روی آن زده شده بود

ه همه ساخت کشور چین بودند . پیش خود گفتم . آمریکایی های بیچاره و ؼیره ؼیر سرکلیدی وبلوز -بلوز -لیوان -نظیر خودکار

در این حادثه جان دادند و چینی ها کاسبی می کنند و سودش را می برند . این در حالی است که برج های دوقلو در مرکز وال

اران می توانست یک اثر هنری استریت و در میان برج های سر بفلک کشیده جهان کاپیتالیست هاست . یکی از این سرمایه د

ویژه ای طراحی کند و با قیمت ارزان یا حتی رایگان به هر بازدید کننده ای بدهد و یا اجناس تولیدی آمریکا را در آنجا بگذارند

هر از نگاه دیگری به مسئله نگاه کردم و اینکه این دو برج محصور شده در میان دهها برج دیگر بوده است که فاصله آنها از

طرؾ به صدمتر نمی رسد جای پرسش است که چگونه و بطور دقیق مهاجمان آن دو برج را نشانه رفته اند . شاید که ارتفاع

وبسیار بلندتر بوده است وگرنه کار بسیار مشکل و به مهارت زیاد ی نیاز داشته است . بطور آنها بطور بسیار چشمگیر

بسیار تنگ می این ساختمانها ده این بوده که خیابانهای اطراؾ آن به نسبت تراکمیک علت اینکه خسارت زیاد وارد ش مسلم

است باشد و امکان خدمات رسانی در آن حالت بسیار سخت بوده

کتابخانه عمومی نیویورک

ا یک کتابخانه طبق اطالعاتی که خانم شیرازی در موزه به ما داد در هر منطقه از نیویورک یک کتابخانه محلی وجود دارد ام

31بزرگ و اصلی بنام کتابخانه شهر است که عموم از آن استفاده می کنند . یک روز صبح برای دیدن این کتابخانه به خیابان

تقاطع خیابان پنجم رفتیم . این کتابخانه در این سال یکصدمین سال تأسیس خود را پشت سر می گذاشت و بر تابلوهای متفاوت

بودند . کتابخانه بسیار بزرگ و با طراحی عالی و با تجهیزات زیاد و اینکه یکصد سال قبل آن را به این را نوشته 011رقم

گونه ساخته بودند جای تحسین داشت . دو طرؾ درب ورودی دو عدد شیر سنگی بسیار بزرگ بصورت نشسته بود که نشان

سته( بود . برای من از دو نظر جالب بود اول آنکه ایران نیز کتابخانه محسوب می شد یعنی آرم این کتابخانه با نشان) شیر نش

در گذشته نشان شیر و خورشید را داشت و شیر اسطوره ایرانیان بوده است دوم آنکه چه تفسیری می توانیم داشته باشیم که آرم

است . کتابخانه را شیر نشسته گذاشته اند . شاید منظورشان این است که علم ، قدرت نهفته

سقؾ راهروها و سالن ها بسیار زیبا بود و تفریحگاهی را برای بینندگان بوجود می آورد . توریست های زیادی برای دیدن

کتابخانه می آمدند و از راهروها و نقاشی ها و معماری آن عکس می گرفتند . چند سالن مطالعه داشت من از دو سالن در طبقه

نفر جمعیت در خود جای داده بود همه میزها پر بود از کسانی که مشؽول مطالعه 171دوم دیدن کردم هر سالن مطالعه حدود

اند . اؼلب آنها عالوه بر مطالعه کتاب های کاؼذی یکدستگاه کامپیوتر لپ تاپ نیز در مقابل داشتند و از هر دو نوع استفاده می

ای نداشت .کردند قفسه کتاب ها دور سالن تا سقؾ چیده شده بود ومخزن جداگانه

قدم می زد و دور سالن ود رکنار قفسه ها هر کس کتابی را می خواست با دادن نام و یا موضوع مورد نیازی )و یا اینکه

کتابی را انتخاب می کرد ( به کتابداری مراجعه می کرد آنها از روی سیستم محل کتاب و شماره آن را مشخص می کردند و او

ان آن را بر می داشت اما از این دو سالن که اؼلب کتابهای آن کتاب های مرجع و منبع بودند کتابی را خودش یا با کمک کتابدار

به بیرون از سالن نمی بردند بلکه در همانجا مطالعه می کردند . کتاب ها واقعاً زیاد و چشمگیر بودند . البالی کتاب ها مقداری

یره ( بود . اما ؼیر از زبانهای اروپایی از زبانهای دیگر مثل چینی و فارسی و آلمانی و ؼ -هم به زبان های اروپایی )فرانسوی

عربی ندیدم . به دو نفر از مسئولین کتابخانه جداگانه مراجعه کردم و از آنها پرسیدم آیا کتاب هایی به زبان فارسی مربوط به

مین کتابها می توانید کتابهای مرتبط با خاورمیانه خاورمیانه دارید ؟د. یک نفر آنها چندان اطالعی نداشت و گفت درمیان ه

فرد دوم که ظاهراً از مسئوالن رتبه باال بود گفت به قسمت جستجو کنید یا از کتابداران بخواهید تا برای شما جستجو کنند. اما

من دقیقاً نفهمیدم که قسمتی را مذهبی مراجعه کنید در آنجا کتاب های فارسی زبان هم داریم می توانید از آنها استفاده کنید ولی

است ؟ و چون در حال پاسخ دادن به تلفن بود مزاحم او نشدم و رفتم . که گفت کجای ساختمان

در قسمت عقب کتابخانه یک پارک عمومی وجود داشت که تندیس هایی از دانشمندان دیده می شد. در گوشه و کنار کتابخانه

Page 24: سفر به آمریکا - عباس نصر

آنجا مشؽول مطالعه بودند . صندلی های این پارک بصورت میز و صندلی های رستوران ها را می گرفتند و در برخی کتاب

بود و حالت نیمکت نداشت ؛ والبته سرقت هم نمی شد . چیده شده

توقؾ در پیاده رو دو ساعت

ما ایرانیان اگر در فصل پاییز در شهر نیویورک ، آفتاب گرفتن ؼنیمت است چون هوا رطوبتی و ابری و سرد است و برای

تازه وارد باشیم مقداری بدنمان را کرخت می کند . همسرم قصد داست از یک فروشگاه لباس چند طبقه ای دیدار کند . من هم

مردم آنسوی خیابان و در کنار چهارراه ؛ ذرآفتاب ایستادم و دو سه ساعتی ماندم تا رفت و آمد عموم در مقابل کتابخانه عمومی

یک سطل بزرگ زباله که نظر بگیرم که به نکات جالبی برخورد کردم آنچه در این چهار راه دیدم از این قرارند :را نیز زیر

توسط عابران پر می شد بشکل کوزه گل و زیبا ساخته بودند در چهار راه گذاشته بود که مرتب از شیشه و بطری های نوشابه

کننده مواد بازیافت که در ایران کار می کنند می آمدند و کاؼذ و بطری ها را و هر نیم ساعت کارگرانی نظیر کارگران تفکیک

جمع می کردند و می بردند و حمل آن هم نظیر کارگران خودمان با دست و داخل پالستیک های بزرگ وروی دوش خود حمل

می کردند .

مردم در حال راه رفتن سیگار می کشیدند . و درصد 1عابران سیاه پوست بودند . حدود در حدود بیست در صد

حرکت جلو در خاخام نفر دو درصد لباس رسمی کت و شلوار و کروات داشتند . یک گروه بیست نفری یهودی که 4حدود

هستند که یهودیان نسبتا زیادی می کردند از این چهار راه عبور کردند که احتماالً از مراسمی بر می گشتند )مهدی: در اینجا

همیشه لباس مذهبی خود را میپوشند، شبیه روحانی های ایرانی(.

هستند . ساختمان های با طبقات زیاد تا دو ومذهبی وخاخام کاله کوچک و ریش و لباسهای آنها بخوبی نشان می داد که یهودی

زیبا جلوه کند اما از طبقات سوم به باال ساده سه طبقه اول تزیین شده و یا با معماری جالب و جذاب ساخته شده بود تا خیابان ها

بودند. در چهارراه ها معموالً نظیر خیابان های خودمان کیوسک های مطبوعاتی هست که اجناس دیگری را نیز می فروشند که

غ عابر بود و فروش نسبتاً خوبی نیز داشت . در طی دو سه ساعت یک نفر را دیدم که چرا در این چهارراه هم یک دستگاه

رعایت می کردند با وجود آنکه این پیاده را رعایت نکرد و در زمان قرمز بودن چراغ عابر پیاده به آن طرؾ دوید ولی همگی

چهارراه خیلی شلوغ بود اما ترافیک اتومبیل ندیدم علت آن را هم عبور و مرور در همه نقاط شهر با مترو می دانم که به

ی از کسانی که شاید در کشور خود مقاماتی دارند وبدون اتومبیل شخصی جایی نمی روند در بسیار سهولت انجام می گرفت

. متروها دیده می شدند

متر قبل از جدول خط کشی عابر پیاده می ایستادند و بسیار آرام متوقؾ و بسیار آرام حرکت می کردند گویا 3 همه اتومبیل ها

دربست ای تنوع رانندگی می کنند. تاکسی ها هم همین وضع را داشتند . تاکسی هااصوالً راننده ها هیچ کاری ندارند و بر

حرکت می کردند و یک نفر یا یک خانواده را که سوار کنند افراد دیگری را سوار نخواهند کرد تا آنها را به مقصد برسانند .

بونکر حمل سیمان و یک دستگاه تریلی حمل زباله علیرؼم شلوؼی این چهارراه و خیابانهای آن در این میان عبور دو دستگاه

. در مدتی که ایستاده بودم وخشگ وخشن وچشم آذار نبودند بسیار تمیز و رنگ آمیزی زیبایی داشتند شهرداری را دیدم که

با وجود نددو نفر گدا که یک نفر آنها پیرزن سفیدپوست و یک نفرشان پیرمرد سیاه پوست به من مراجعه کرده و کمک خواست

آنکه به پیرمرد سیاه پوست کمک نکردم صمیمانه تشکر کرد و رفت . اکثر مردم نظافت شهری را رعایت می کنند ولی باز

کسانی بودند که نه سیگار خود را کنارگلهای گلدانهای زیبای تزیینی کنار خیابان پرتاب می کردند .. پلیس مشهود خیلی کم دیده

عت که من ایستاده بودم بجز ماشین های عبوری پلیس ، هیچ پلیس راهنمایی و یا انتظامی در حال قدم می شد و برای دو سه سا

زدن وپیاده در این چهارراه شلوغ ندیدم . احتماالً با دوربین کنترل انجام می پذیرفت . مزاحمت اجتماعی از نوع ایرانی آن اصال

ن ، هل دادن و انواع اقسام برخوردهای اینگونه ای نه در اینجا بلکه در ندیدم . هیچ متلک ، انگولک ، چشم چرانی ، تنه زد

هر کجا رفتم مزاحمت اجتماعی ندیدم . دعوا و یا نه تنها بر سر این چهار راه بلکه متروها و خیابانها و پارک ها ندیدم .

نه مثل ما قربون همدیگر می عصبی نیستند.تصادفی هم ندیدم مردم خیلی آرام با یکدیگر برخورد می کنند و نسبت به یکدیگر

هر کس روی مرز خودش راه می رود . اگر کسی روند و نه تند و عصبی برخورد می کنند بلکه آرام برخورد می نمایند.

Page 25: سفر به آمریکا - عباس نصر

دستش حتی بدلیل تکان خوردن واگن مترو بسیار آرام بدست دیگری بخورد صمیمانه عذرخواهی می کنند...

دیگری که در هنگام توقؾ بر سر چهار راه دیدم اینکه برخی از زنان بر بازو و سینه یا پشت خود خالکوبی باز از جمله موارد

کرده یا نقاشی هایی به سبک خالکوبی روی بدن خود کشیده بودند و تعداد زنانی که اینکار را کرده بودند زیادتر از مردان بودند

الحظه کردم همین نتیجه را گرفتم که تعداد زنان که اینکار را می کنند از مردان . این مطلب را در پارکها و جاهای دیگر نیز م

مردانی نیز بودند که گوشواره به گوش خود آویزان کرده بودند نکته دیگر اینکه در این شهر تعداد خیلی بیشترند از طرؾ دیگر

ود دارند و معموالً همراه مردم ، کودک خیلی کم کسانی که با خود سگ همراه دارند بیشتر از کسانی است که کودک همراه خ

دیده می شود ولی در مراکز تفریحی ، کودکان بطور جمعی مشؽول بازی یا تفریح اند . مردمی که در حال عبور از این

ها در یک چهارراه )یا هر نقطه نیویورک( هستند از نظر نژاد و ملیت ها بسیار متفاوت اند . از همه کشورها و قاره ها و نژاد

خیابان یا در یک قطار می توان یافت و در یک جمع بندی می توان گفت حدود نصؾ جمعیت در حال عبورو مرور اصالت

آمریکایی ندارند و یا توریست هستند به این خاطر از نظر قد و رنگ و پوشاک و آرایش؛ جمعیت بسیار متنوعی را بوجود می

آمریکایی هیچگونه رقابت در پوشاک نسبت به یکدیگر ندارند و کمترین لباس و ساده آورند و جالب است گفته شود خود زنان

ترین لباس ها را می پوشند . هزینه زیاد پوشاک و وقت گیر بودن برای شستشو از یکسو و راحت بودن در پوشاک ساده از

برای همه نمی توان مد نمود بلکه طبقه اسوی دیگر شاید علت آن باشد . با این اوصاؾ نوع لباس و آرایش خاصی را در آمریک

خاصی از مد پیروی می کنند. چون سبک یکسانی نیز وجود ندارد آنچه مهم است نهادینه شدن فرهنگ سازش با یکدیگر است

که بسیار قوی است .

لیت ونه مذهب ونه وجه اشتراک مردم نیویورک چیزی جز انضباط اجتماعی و تا حدودی زبان انگلیسی نیست همه آنها نه در م

اشراکی ندارند ولی بدلیل نهادینه شدن انضباط اجتماعی همگی آن را رعایت می کنند . یکی فرهنگ قومی واینگونه موارد هیچ

از اصول نهادینه شده آزادی های فردی است که تا زمانی که برای دیگری ضرر نداشه باشد کسی نمی تواند

که هیچ کس هم توجه نمی دیدم که نامناسب بود اما جالب بود ای در یکی از پارک هاچنانچه یک مورد صحنه شود مزاحم

کرد و از کنار آنها رد می شدند .دیدن این صحنه مرا به یاد رویدادی انداخت که در همان موقع در خمینی شهر اصفهان رخ داده

اینجا را ببین و آنجا پیش خود گفتم خدایا تجاوز کرده اندمردان را بسته وبه زنان آنها وچند نفر وارد باؼی شده و دست وپای

صحنه را ببین. تفاوت ازکجا تا کجاست ؟ وچقدر افراط وتفریط در بشر وجود دارد ؟ . اما جالبتر این بود که در مقابل همان

وقطعا صحنه را بودند متری آنها ؛ یک دسته زن عرب که همگی با چادر های مشگی بودند نشسته 011نامناسب ؛ در حدود

از خود عکس العملی نشان نمی دادند . البته شنیدم که پلیس جلو گیری می می دیدند ولی چون احتماال حق امر بمعروؾ نداشتند

کند ولی مردم مداخله نمی کنند.

معتاد از آن نوع که در در میان جمعیت که آمد و رفت می کردند و بعد هم در متروها و خیابانها هرچه نگاه می کردم قیافه

البته شاید معتاد هاخیلی زیاد باشند ولی آدم های آش و الش شده که گوشه های خیابان تلو خیابانهای تهران دیده می شود ندیدم

تلو بخورند ندیدم. حتی افرادی که درخیابانها و متروها و مجامع عمومی سیگار بکشند خیلی کم و قابل توجه نبود . بیشتر کسانی

که مشؽول سیگار کشیدن بودند در کافه ها دیده می شدند آنهم کافه هایی که اؼلب در فضای باز ایجاد شده بود .

کتابخانه دانشگاه نیویورک

برای بازدید از کتابخانه دانشگاه نیویورک به آنجا رفتیم ولی اجازه ورود به سالن ها را ندادند و فقط از فضای البی و محوطه آن

کردیم و برگشتیم .مسئوالن آنجا اظهار داشتند اجازه ورود تنها به دانشجویات داده می شود . گفتنی است دانشگاه نیویرک دیدار

نظیر برخی از شعبه های دانشگاه آزاد ما از چند ساختمان در کنار میدان وخیابانها با فاصله قابل توجه قرار داشتند و دریک

آن هم جدا گانه بود .کتابخانه مجموعه نبود همچنین

Page 26: سفر به آمریکا - عباس نصر

دیدار از یک کلیسا

بعد از ظهر که همه دعا خوانده 4/0از یک کلیسا هم که نزدیک میدان واشنگتن نیویورک بود دیدار کردیم . روز یکشنبه ساعت

و گچ بریها و ساخته شده بود و دارای برج بسیار بلندی بود . معماری 07ورفته بودند ما وارد شدیم. این کلیسا در اواخر قرن

برخوردار بود . بر روی میزهای هر نیمکت بود و از سقؾ چشمه دوار بسیار مرتفع 07نقاشی های آن متعلق به همان قرن

نوت موسیقی آن یک طرؾ و سرود آن در صفحه کتابهایی قطور چیده شده بود که سراسر آن نیایش های روحانی بودند که

رام و برای استراحت بسیار مناسب بود . افرادی می آمدند و بازدید می کردند و عکس می مقابل نوشته بود . فضای خیلی آ

گرفتند و میر فتند . لحظه ای که خواستیم وارد شدیم راهنمای کلیسا یک شوخی با ما کرد و گفت این کلیسا فقط مخصوص زنان

راهنما ناگهان خندید گفتم اگر اینطور است بر گردیم.به همسر ودخترم است و تو نباید وارد شوی وقتی دید من یکه خوردم و

و خودش رفت تا دیگران را راهنمایی کند او می تو را هم راه می دهیم و با من دست داد و اجازه داد وارد شویم و گفت: نه

به خندیدن کرد من خواست در لحظه ورود با شادی وارد کلیسا شویم البته من هم رو دست نخوردم و لحظه ای که او شروع

در دستم بود یک عکس با فالش گرفتم و نور فالش را انداختم توی بالفاصله فهمیدم که او شوخی می کند دوربین فالش دار

را ندارد و چشمش . او گفت اوه عکس از من گرفتی ؟ دخترم گفت اینجا بدون اجازه ؛کسی حق عکس گرفتن ازشخص دیگری

اهل کجا هستید وقتی شنید ایرانی هستیم . با کی طرؾ است. لحظه آخر آمد و خداحافظی کرد و پرسید تا او بفهمد منجواب دادم

تعجب کرد .

دیدار از برج امپراطور )امپایر (

طبقه باشد . عموم مردم می توانند در 011بلندترین برج اقتصادی مخابراتی نیویورک است که بدون احتساب نوک برج احتماالً

رفتیم . 75دالر تا طبقه 11از شهر دیدار داشته باشند . ما در ازای پرداخت هر نفر 014دالر از طبقه 26رداخت ازای پ

باالی این برج صؾ کشیده بوند بطوری که تا رسیدن به آسانسورها و جمعیت زیادی برای دیدار شهر نیویورک ورفتن به

. واقعاً که چه پولی به جیب می زنند ناگفته نماند که در ازای هر خدمات صعود به باال پیش از یکساعت و نیم وقت ماراگرفت

دالر و 04دالر اضافه تر ؛ و یک گوشی امانتی که چهار طرؾ برج را معرفی می کند 11اضافی مثالً یک عکس افتخاری را

وجود سیل جمعیت بویژه از ؼروب هر نفر حدود یکصد دالر برسد با این همینطور پولهایی اضافه تر می شود تا در نهایت

چهار سوی نیویورک تا انتها دیده می شود و فضایی از 75. ازطبقه دیدن آنجا در صؾ های بزرگی ایستاده اند آفتاب به برای

نور چراغ ها و ساختمان و رودخانه های وسط شهر و اقیانوس کنار شهر همه دست بدست داده فضای بسیار زیبایی را بوجود

ورند که همه در حال عکاسی و فیلم برداری از صحنه فضایی شهر هستند . الزم بیاد آوری است برای رفتن به این برج می آ

درست مانند سوار هوایپما شدن بازدید کامل امنیتی صورت می پذیرد و سپس بلیط صادر می شود و از همه به نوبت اما با

می گیرند و اعالم می کنند عکس آزاد است که همه تصور می کنند که ثانیه بیشتر طول نمی کشد عکس 21سرعت زیاد که

دالر مطالبه می کنند که معلوم می شود گرفتن یا 11قیمت آن رایگان است اما بعد از برگشتن که عکس را تحویل می دهند

دریافت کردیم اما خیلی بد انداخته ما نگرفتن عکس چاپ شده آزاد است و اگر مایل نباشید می توانید آن را دریافت نکنید. ابتدا

ما نخواستیم و آنها هم هیچ حرفی نزدند و آن را پس گرفتند . تصور من این است که این عکس ها جنبه انتظامی دارد و بودند

بس

کلک زدن )مهدی: من فکر نکنم که جنبه انتظامی دارد. چون جای جای این ساختمانها، دوربین های مدار بسته دارند و نیازی به

به مردم ندارند. کمی با سیستم آمریکایی فکر کنید، درک می کنید که نیازی به گول زدن مردم نیست. فقط و فقط جنبه تجاری

دارد(.

در خارج از این برج ذخیره می شود که اگر در هنگام حضور این بر روی سیستم رایانه ای این تصاویر بالفاصله شاید که

آنها بدانند چه کسانی در داخل برج حضور داشته اند واز ساختمان نظیر برج های دوقلو دچار حادثه شد این جمعیت ؛ همه

چرا که اصوالً عکس یادگاری با دقت و خوب انداخته می شود و نه باری به هر جهت روی تصاویرشان آنها را شناسایی کنند

عکس آنها دریک صؾ کنار پرده عکاسی نگاه دارند و تند تند از یک یک به اجبار همه را با اعالم آزاد بودن آن و آنکه و

Page 27: سفر به آمریکا - عباس نصر

بگیرند . ا لبته که با این کار پول خوبی هم به جیب می زنند و هر دو نوع بهره را می برند .

گفته بود اما به زبان ناگفته نماند که ابتدای ورود این برج دو ردیؾ تابلو از باال به پایین بود که به زبانهای مختلؾ دنیا خوش آمد

فارسی دیده نشد ولی مرحبای عربی در وسط بوضوح و بزرگ دیده می شد .

دیدار از پارک )جنگلی(

یک روز هم برای دیدن یک پارک که شبیه به پارک جنگلی سیسنگان ایران بود به جنوب شهر رفتیم . درختان بسیار تنومند و

تداعی می کرد . از ابتدای ورود پارک ؛ مسیر خیابان ماشین رو و یک جاده بلند و بزرگ این پارک ؛ یک جنگل بزرگ را

متر به موازات یکدیگر همه جا کشیده شده بود تا بطور کلی مسیر عابر پیاده از 41پیاده رو بطور جداگانه و با فاصله حدود

درختان درهم و برهم گذاشته بودند و قسمت مسیر خوردروها جداگانه باشد . یک قسمت هایی از آن را کامالً و بطور طبیعی با

هایی را هم پاکسازی و زیر درختان را چمن کاری نموده بودند که هر قسمت زیبایی های خاص خودش را داشت . در وسط

پارک یک دریاچه بود که بر روی آن یک پل زیبا ساخته بودند . در کنار دریاچه یک ساختمان بسیار زیبا بود که در آن میان

می درخشید . از دریاچه که گذشتیم در وسط جنگل به یک فضای باز چمن کاری شده بزرگ برخورد کردیم که افراد زیادی

سگهای خود را آورده بودند و در آنجا بازی می دادند که فضای نشاط آوری توسط سگها و بازیهای آنها ایجاد شده بود . در این

نفر زن که ظاهراً عرب بودند 01کسی کار خود را انجام می داد از یکسوبیش از پارک هم مثل همه فضاهای عمومی دیگر هر

با چادر مشگی وحجاب کامل اسالمی دور هم نشسته بودند و صحبت می کردند و در نزدیکی و روبروی آنها هم کسی مشؽول

ی و آنسوی می تاختند و کسانی هم عشق بازی ناجوری ) از نظر ما ( با معشوقه اش بودکه گفته شد. دوچرخه سواران بدینسو

می دویدند کسانی مشؽول مطالعه بودند و ... هیچ کس بدیگری نگاه نمی کند که او چه می کند گو اینکه فضولی یا خبرگیری از

کار هم دیگر در فرهنگ این ملت زیر صفر است و همین باعث آزادیهای اجتماعی آنها شده است .

مه های بزرگان برخورد می شد مجسمه بتهوون ، میکل آنژ و نظایر آنها را دیدیم . در آنجا هم در البالی درختان گاه با مجس

عروس و داماد را برای گردش در شب عروسی به پارک ها می آورند . لحظه ای که ما وارد شدیم دیدیم زنان و مردانی با یک

ایستاده اند لباس یکنواخت همه زنان که قرمز مخملی بود دسته گل جلو یک ساختمان زیبایی که ابتدای داخل پارک بود به صؾ

لیموزین وارد شدند و جلوی آنها موسیقی نواختند سپس خیلی به چشم می آمد . تا اینکه داماد و عروس با یک ماشین خیلی دراز

همه لباس یکنواخت همه سوار ماشین های خود شده و دور پارک می گشتند . معلوم شد این زنانی که گل در دست داشتند و

پوشیده بودند دوستان و ساقدوش های عروس بودند .

برای من جالب بود که چقدر این ها کار را ساده کرده اند چون در ایران بستگان عروس و داماد از روی چشم و هم چشمی

رکابی بلند سرهم که از گردن تا برای یافتن لباس های مورد پسند خود پدر خانواده را در می آورند اما در آنجا یک بلوز دامن

مشکل را حل و و بسیار هم ساده اما خوش رنگ که احتماالً همه از یک جا اجاره کرده بودند روی پای آنها را گرفته بود

ین تا از ا هم مد می شد فصل کرده اند . ای کاش این کار یعنی پوشیدن لباس ساده یک رنگ اما زیبا برای عروسی در ایران

می شد . اسراؾ جلوگیری می کردیم و از احساس تحقیر زنان فقیر نسبت به زنان ثروتمند در اینگونه مراسم جلوگیری همه

پارک آتن

حال که از پارک و فضای سبز شهری سخن به میان آمد بد نیست از یک پارک کوچک محلی نیز که در منطقه آستوریا در محل

آید . علت نامگذاری این پارک بنام شهر آتن خواهر خواندگی شهر نیویورک با شهر آتن بوده است سکونت ما بود سخن به میان

. همانگونه که میان شهرداران برخی شهرهای ایران با شهرهای دیگر دنیا پیوند خواهرخواندگی برقرار می شود و نام یک

ارک را بنام آتن گذاشته اند اما نکته جالب این بود که یک خیابان بنام آنها در شهرهای دو طرؾ گذاشته می شود در آنجا نام پ

مجسمه از طرؾ شهردار آتن هدیه شده بود که در این پارک نصب کرده اند این مجسمه احتماالً یکی از الهه های اساطیری

. یونان بود که دراین پارک نصب شده است

(Union Squareمیدان یونیون )

Page 28: سفر به آمریکا - عباس نصر

رک قرار دارد و معموالً خیلی شلوغ است . پارک و فضای سبز بزرگی در وسط این میدان است این میدان در وسط شهر نیویو

که همیشه جمعی در آن نشسته اند نیز یکی از ایستگاههای اصلی مترو شهر و در زیر این میدان قرار دارد قیمت های اجناس

یجاد کرده است . چند فروشگاه بزرگ چند طبقه ای است و جاذبه ا در فروشگاههای اطراؾ این میدان نسبتاً خوب وارزانتر

پوشاک در ضلع جنوبی آن قرار دارد که برخی قیمت های آن را با جاهای دیگر شهر مقایسه کردیم تا یک سوم پایین تر بود. در

کردیم تعداد بچه گانه بود یکی از خیابانهای بزرگ ضلع شمالی میدان را طی ضلع شرقی آن میدان فروشگاههای بزرگ وسایل

زیادی سالن های بار و مشروب فروشی با فضای تاریک و بقول خودشان رویایی که با شمع بر سر هر میز روشن است وجود

داشت. البته هیچ آدم مست در خیابان دیده نمی شد ظاهراً مشروب خوردن آنها هم عاقالنه است و به میزان کم و تفریحی می

خارج می شدند درست راه می رفتند و درست حرؾ می زند . در قبل از پیروزی انقالب در خورند چون کسانی که از کاباره

در ابتدای خیابان عباس آباد یک مشروب فروشی بنام یرواند بود، مشروب خوارها می آمدند و می گفت مثالً چهار باغ اصفهان

حاال از این خیابان که رد می شدم و اما ید ومیرفت .بده و همانجا وسط خیابان می ایستاد و یک بطر را باال می کش یک بطر

خنده ام گرفت از پشت کاباره ها لیوان های بسیار کوچک را روی میزهای آنها می دیدم که تاره یک سوم آن را پر کرده بودند

وار نمی خورند.و گفتم راستی که ما ایرانیان در همه کار افراط و تفریط می کنیم حتی مشروب خوارهای ما هم آدم

بهره بگیریم و استراحت کنیم . روی نیمکت ها از همه نوع ملیت سپس برگشتیم ودر وسط میدان نشستیم تا از فضای سبز میدان

ها یی آدم نشسته بود . تعداد زیادی سیاه پوست که ظاهراً بیکار بودند نیز در میان آنها بودند که سر و وضع مناسبی نداشتند .

ری از کارهای خدماتی شهر نظیر نگهبانی وبلیط فروشی وحسابداری و فرو شندگی وپلیس و تاکسیرانی ونظایر این البته بسیا

در اؼلب میدان های شهر چنین صحنه ای وجود دارد و سیاه پوست های زیادی دیده با این وجود امور توسط سیاه پوستان است

می شوند که اطراؾ میدان های شهر رها می باشند

دالر شد . 5کوچک و یک بطر آب گرفتیم که اندکی بیش از ساندویچ از کنار میدان دو عدد

دانشگاه کلمبیا

به آنجا رفتیم . دانشگاه پر از دانشجو و 7این دانشگاه در شمال ؼربی نیویورک و درمنطقه منهاتان قرار دارد . یکشب ساعت

زیبایی است . هیچ گونه مانعی نبود و از ورود ما هم جلوگیری نشد. برخی همه در حال رفت و آمد بودند . دانشگاه بزرگ و

مردم از یکطرؾ دانشگاه وارد

. ما شام خود را همراه برده می شدند و از طرؾ دیگر خارج می گشتند. دانشجویان در برخی از آزمایشگاهها مشؽول بودند

داری از فضای آنجا عکس گرفتیم و برگشتیم ظاهراً خوابگاههای ودر روبروی ساختمان اصلی نشستیم و خوردیم و مق بودیم

دانشجویی هم داخل دانشگاه بود و به همین دلیل دانشجویان در فضای دانشگاه پراکنده بودند اما ساختمانهای اداری و کالس ها

ه های استن فورد و برکلی زیباتر بسته بود از نظر فضا و زیبایی برتری های زیادی نسبت به دانشگاه نیویورک دارد اما دانشگا

. وبزرگتر هستند که خواهم گفت

( Central Parkپارک مرکزی منهاتان )

موزهء تاریخی .در ضلع شرقی این پارک شهر نیویورک در شمال ؼربی این شهر قرار دارد بزرگترین پارک فضای سبز

قرار دارد . در روزهای قبل از موزه یک دریاچه بزرگ متروپلیتن و در ضلع ؼربی آن موزهء تاریخ طبیعت و در وسط آن

متروپلیتن دیدار کردیم که گفته شد اما برای دیدن دریاچه که از آن خیلی تعریؾ می کردند عصر روز یکشنبه که روز تعطیل

گرداگرد این دریاچه را آنهاست به آنجا رفتیم و ؼروب آفتاب بسیار زیبای آنجا را دیدم . درختان بسیار کهن و بسیار باطراوت

آب دریاچه ودرختان وساختمانها و شفق به این ترتیب سر بر آورده فرا گرفته است وساختمانهای بلند شهر از پشت درختان

.چون که دریاچه نظیر یک استخر بر روی ارتفاع قرار دارد و فضای می کردند ؼروب آفتاب نماهای بی نظیری را ایجاد

ای سبز باالی درختان مخلوط می کند .آسمان را با فض

در صورتی که با سرعت کسی راه برود حداقل بیش از یکساعت طول می کشد که دور این دریاچه را طی کند . افراد زیادی

ما بطور تفریحی حدود سه ساعت دریاچه را دور دور آن در حال دویدن و راه رفتن و عکس گرفتن و فیلم برداری بودند. ولی

Page 29: سفر به آمریکا - عباس نصر

و از هوایی که بسیار پاک و اکسیژن خالص بود بهره گرفته و برگشتیم در این پارک با یک مرد وزن ایرانی کهنسال زدیم

ایرانی بودن خود را مخفی می کردند ولی در آخر ؛ خانم همسر خود را ایرانی وحقوق دان معرفی کرد . برخورد کردیم که

–کلیسا یی بود که در پیاده رو آن یک تابلو با این شعار بود که : وارد شوید قبل از آنکه وارد پارک شویم روبروی پارک یک

دعا کنید . ما رفتیم و از آنجا هم دیدار کردیم این کلیسا هم مشابه کلیسای قبلی بود که نزدیک میدان جرج –استراحت کنید

ورودی اصلی این پارک تندیس بزرگ طالیی رنگ درب در مقابل واشینگتن دیده بودیم اما از قدمت کمتری برخوردار بود .

و درخشانی دیده می شد که من تصور کردم تصویر شهر دار کنونی نیویورک باشد ولی نزدیک شده و آن را خواندیم متوجه

ا وبرای تقدیر از او ت سال قبل است که در هنگام انجام وظیفه جان داده است 011شدیم که تندیس متعلق به یک شهر دار در

کنون با طراوت زیاد تندیس اورا در ابتدای این پارک حفظ کرده اند .

آیا ما حتی یادی از شهدای انقالب مشروطه می کنیم ؟ زهی قدر شناسی !!

دیده های دیگر از نیویورک

را دارد و * در متروها هیچ کسی با خودش سگ نمی آورد فقط نابینایی که سگش راهنمای او باشد حق آوردن سگ در مترو

اگر کسی خواست سگ بیاورد باید آن را در داخل کارتن بگذارد و بؽل کند .

* مردم بیکار در میادین شهر زیاد دیده می شدند که اؼلب آنها از سیاه پوستان بودند .

خیابانی و رقص و ؼیره * هرکجا امکان تجمع بود نظیر متروها ، میادین شهر، پارک ها کسانی مشؽول نواختن موسیقی یا تئاتر

بطور مستقیم کسی گدایی نمی کرد مگر آنکه خیلی پیر باشد . اؼلب کسانی که به این یعنی بودند تا مردم به آنها کمک کنند

بود . از سیاه پوستان بودند که گاهی کارهای آنها در حد یک تئاتر کامل وجالب کارهای هنری می پرداختند باز هم بیشر آنها

خود را در میدان ها وپارک ها انجام می دادند . برخی هم تمرین تاتر یا تست بازیگری البته

بر روی اجناس آنها اتیکت قیمت دیده می شد و هیچ جنسی بی قیمت نبود ولی هرچه *در همه فروشگاههای کوچک وبزرگ

اضافه می شد . برای مثال اگر بر روی یک بر آن قیمتی که بر روی اتیکت بود خریداری می شد مبلؽی هم به عنوان مالیات

دالر و چهار سنت می شد و حتماً هم 1بسته باطری قلمی نوشته بود . یک دالر و نود و نه سنت ولی پولی که دریافت می کرد

فاکتور ی داده می شد که قیمت جنس و میزان مالیات را بطور جداگانه نوشته و جمع آن را دریافت می کرد .

دالر 011یا 31یا 4جناس که قیمت آنها به عدد صحیح ختم می شد یک سنت کمتر اتیکت می شد برای مثال بجای * اؼلب ا

دالر و جالب است که وقتی چیزی خریداری می شد یک سنت را هم محاسبه می کرد و در 88/88و 88/28و 88/3نوشته بود

سنتی 4پر از یک سنتی و ادند بطوری که مرتب جیب منصورت طلبکار شدن یک سنت را که یکصدم دالر است پس می د

و ده سنتی بود که گاهی مجبور می شدم یک مشت آنها را به یک فقیر بدهم تا جیبم خالی شود.

* اؼلب مردم با کارتهای اعتباری خرید می کردند و هنگامی که من یکصد دالری را می دادم با دقت آن را بررسی می کردند

نقدی آنها اؼلب برای اجناس ارزان و کم قیمت است . به همین خاطر حجم پول نقدی در گردش در شهر چون خریدهای

می شد . دالر دیده 41کمتر از حدود نیویورک پولهای خرد

* اجناس چینی در فروشگاهها موج می زد و قیمت های آمریکایی را شکسته بود یک مورد که در یک لحظه اتفاق افتاد این بود

که دخترم داخل یک فروشگاه بزرگ در حال خرید بود و من کنار خیابان ایستاده بودم . در این لحظه چشمم به باطری نیم قلم

باطری قلمی دوراسل دو 3دالر خرید کردم ) به قیمت 1دوربین افتاد که در یک فروشگاه عادی کنار من بود رفتم و آن را

دالر(

رو برو آمد و گفت باطری خریداری کرده است وقتی این دو بسته را کنار هم ز فروشگاه بزرگاتفاقاً در همان موقع دخترم ا

وؼیره نداشت تنها بر روی آنکه او خریداری کرده بود نوشته بود ورنگ قرار دادیم هیچ تفاوتی از نظر شکل ونوع بسته بندی

Page 30: سفر به آمریکا - عباس نصر

دالر . پیش 1دالر شده بود و از من 4یمت خرید او ساخت آمریکا و آن را که من خرید کردم نوشته بود ساخت چین . ق

گفتیم شاید از نظر کیفیت فرق داشته باشد بعد از استفاده کردن معلوم شد تفاوتی محسوس با یکدیگر از نظر کار خود

حال تعجب داشت . نمی دانم چه بگویم شاید چین برای ورشکست کردن کارخانجات آمریکا در که خیلی جای ندارند برد

دامپینگ است.

* بازیافت در شهر نیویورک از اهمیت باالیی برخوردار است و برای مردم هم نهادینه شده است . در منطقه ای که ما ساکن

و دو عدد آن به رنگ بودیم کنار هرآپارتمانی؛چهار عدد سطل بزرگ بود که دو عدد آن به رنگ سبز برای مواد قابل بازیافت

بود . بر روی سطل های سبز و یا دیوار کنار آن این شعار تبلیؽاتی آمده است که : )بازیافت زبالهتیره رنگ مخصوص

دو نوع سطل دارند که مواد قابل زیباست و یا بازیافت عامل زیبایی محیط است( . مردم در داخل هر واحد آپارتمان خود هم

ام از سطل ها پر شد تفاوتی ندارد که شب و روز یا وقت و بی بازیافت را داخل یک سطل جداگانه ریخته و هر موقع هر کد

وقت باشد آنها را آورده و در سطل های جداگانه بزرگ بیرون می گذارند. در محل سکونت ما هر دو شب یکبار این سطل ها

ا مرد باشند می آمدند و توسط ماشین های حمل باز یافت منتقل می شد و البته قبل از بردن آنها کارگران که تفاوت نداشت زن ی

محتوای سطل های زباله و یا سطل های مواد قابل بازیافت را در پالستیک های خیلی بزرگ می ریختند و آنها را کنار خیابان

کرده می بردند و البته کوچکترین آب و آلودگی از آنها به زمین نمی جمع می کردند سپس ماشین ها می آمدند و آنها را فشرده

ناگفته نماند که عالوه بر عالیق خود مردم به تفکیک زباله که اکثراً بدون اجبار این کار را انجام می دهند شنیده شد که ریخت .

اگر کسی رعایت نکند شهرداری به مالک آپارتمان ها تذکر می دهد و در صورت تکرار جریمه می کند .

را نظافت می کردند برگ درختان را جمع نمی کردند بلکه فقط زباله در برخی پارک ها دیدم کارگران زن یا مردی که آنجا *

را نظافت می کردند و سعی می کردند برگ های درختان اینگونه ای و کاؼذ و آشؽال های پالستیک نظیر های انسانی

برروی زمین بهم نخورد . ریخته شده بحال خود بماند و زیبایی طبیعی برگ های زرد

دم در خانه های خود بطور مستقل ماشین لباسشویی ندارند بلکه کار گاههای بزرگی هست که تعداد زیادی ماشین *همه مر

وهرکسی رفته و خودش لباسهارا داخل ماشین می ریزد ومواد شوینده لباسشویی در اندازه ها وظرفیت های گوناگون وجود دارد

شستشو را نیز معلو م و بعد از شستشو با سکه میزان مدت انداختنرا طبق دستوراتی که نوشته است در آن ریخته و با

دستگاهای دیگر کامال خشک کرده و بر می گرداند .

نگهداری وکمبود زمان برای ویا کوچک بودن خانه ها شاید از دالیل این کار؛ هزینه گزاؾ تعمیرات این گونه دستگاهها

دستگاه باشد .

ندیدم اما کبوتر و گنجشک و پرندگان دریایی و نوعی گنجشک سیاه رنگ که دو برابر گنجشک * در شهر نیویورک من کالغ

وتا حدودی شبیه مرغ مینا است و نیز سنجاب های زیادی که در پارک ها بودند را دیدم . این حیوانات هیچ ترسی از معمولی

می ند و کشمش به آنها دادم بدون ترس و اضطرابحتی آمدند روی زانوی من نشست انسانها نداشتند بطوری که سنجاب ها

خوردند در حالی که سنجاب های ایران از یکصدمتری فرار می کنند . و یا مرؼان دریایی در رودخانه زاینده رود اصفهان حتی

میز ؼذا یا زیر در نیو یورک می آمدند روی متر به انسان نزدیک نمی شوند اما مرؼان در یایی 21در حال پرواز هم کمتر از

صندلی من راه می رفتند واقعاً هیچ کس با آنها هیچ کاری ندارد و ابداً حیوانات را کسی اذیت نمی کنند حتی بچه ها فقط به

یکدیگر نشان می دادند و در پی آنها نمی دویدند .

ههای مواد ؼذایی همه جا هوای * هوای نیویورک هوای اقیانوسی است و آلودگی ندارد و بجز داخل متروها یا کنار فروشگا

هفته ای یک یا دو بار رگبار شدید باران می آید و کلیه آلودگی لطیؾ دارد . هر دو روز یکبار در فصل پاییز یک نم باران ودر

ها را با خود می برد ضمن آنکه بدلیل کنار اقیانوس بودن مرتب هوا در حال تعویض است . از آنجا که ترافیک هم ندارد

دگی ناشی از سوخت بنزین احساس نمی شودآلو

بیرون خانه کنار خیابان ایستاده بودم . نامه رسان )پستچی ( نسبتاً جوانی را از دور دیدم که چرخ دستی )رومینگ(پر از . *

د خانه شد و نامه را کنار خیابان رها کرد و چند نامه با یک دسته کلید را برداشت و درب مجموع آپارتمان ما را باز کرد وار

سپس صندوق پستی واحد مربوطه را باز کرد و نامه ها را در آن گذاشت و مجدد قفل کرد و درب خانه را بست سپس به خانه

Page 31: سفر به آمریکا - عباس نصر

تعجب کردم که پستچی کلید درب آپارتمانها ی همه مردم را دارد ووارد همه خانه ها می شود . دیگری رفت.

ای من ایجاد شده بود که چه کسی نامه های مارا می آورد و داخل صندوق پستی دخترم گفت یکی دوسال است که این سوال بر

این بود که مالک خانه خودش می رود از پست تحویل می گیرد و می آورد چون اگر پستچی می گذارد تصورم هر یک ازما

که پس پستچی نبود حاال فهمیدماما خبری از این حرؾ ها می خواست ویا زنگ می زد می بود باید عیدی یا انعام از ما

خودش کلید دارد .

با حوصله وخوشرویی تا * بر خورد مردم خیلی خوب وبامتانت بود وهر موقع ما آدرس می پرسیدیم ویا سوالی می کردیم

رها نکرده وگاه برای نشان دادن آدرس در پی ما می آمدند. مطلب را کامل تفهمیم

که یک روز عصر ما به آنجا رفتیم ولی بسته بود . جد هم بود* در منطقه استوریا یک باب مس

اتاق اجاره ای و مسکن

هم مسکن می فروشند ولی حتی برخی آمریکاییها ترجیح می دهند که خانه نخرند بلکه اجاره شنیده شد که به اتباع خارجی

ی شود بر عهده مالک می باشد و وقت آنها گرفته خواهد اجاره داده م خانه که این کار این است که کلیه تعمیرات دالیل کنند

و هر کار جزیی هزینه زیادی دارد نکته دیگر اینکه عوارض مالکیت مسکن که سالیانه از طرؾ شهرداری نیویورک شد

ه ای مسکن ارزش افزوده ای ندارد که جبران هزینه ها را بنماید به این خاطر جاذب صادر می شود مبلػ زیادی است وچون

برای خرید نیست .

اما دانشجویان و اتباع خارجی معموالً بصورت مشارکتی یک واحد آپارتمان اجاره می کنند و هر یک نفر یک اتاق بر می دارد

با هر دو نفر جداگانه اما از آشپزخانه و حمام بطور مشارکتی استفاده می کنند . رسم این است که مالک یک آپارتمان دو خوابه

اد می بندد ولی هر کدام که رفت یا باید کسی را جای خود بگذارد و یا نفر دوم کسی را پیدا کند وگرنه هر دو نفر باید قرارد

بودن برای آمریکاییها و ؼربی واحد مربوطه را تخلیه کنند تا او به دو یا سه نفر همزمان اجاره دهد از نظر جنسیت مرد و زن

ر مختلط و مرد و یا زن هستند اما معموالً ما شرقی ها مالحظه می کنیم. از نظر قانونی هر ها مهم نیست که این دو یا سه نف

کسی حق دارد در اتاقی که در اختیار دارد هر کاری بکند مگر آنکه موجب آزار اتاق دیگر شود دوست دختر یا پسر خود را

اد مخدر در نیویورک ممنوع است ولی شنیده شد که در بیاورد و بعد دوش بگیرید یا مشروبات الکلی مصرؾ کنند اما کشیدن مو

کالیفرنیا حتی تریاک کشیدن و دود آن را در فضای ساختمان راه انداختن ؼیرقانونی نیست مگرآنکه ابتدا در قرارداد قید شده

کند وگرنه بالفاصله باید اعالم کرد و مستأجر هم باید رعایت باشد یعنی در هنگام قرارداد می توان سیگار کشیدن را نیز ممنوع

ساختمان را عودت دهد و خارج شود. شنیده شد که هرآنچه در قرارداد بنویسند معموالً خود آمریکاییها رعایت می کنند و

به میهمان خود نیز گوشزد می کنند که چنان حتی اگر مهمان دار شوند صاحبخانه بفهمد و یا نفهمد بر عهد خود وفا دارند

د .کاری را نکن

معموال مناطقی که دانشجویان ؼیرآمریکایی برای می کنند سوئیت های بدون اتاق نیز هست که یک یا دو نفره با هم اجاره

دالر برای هر اتاق می پردازند . البته چون هزینه شارژ با 0411دالر تا 411سکونت خود انتخاب کرده اند از حدود ماهیانه

شوفاژ تمام شب 01رؾ انرژی سخت گیر هستند . صاحب خانه دخترم گفته بود که از ساعت مالکان است آنها نسبت به مص

خود راگرم کنند وخیلی ها این کار را می کنند . ساختمان را خاموش می کند ومستاجر ها باید بخوابند و با رو انداز ها

ارج می شوند الی درب اتاق خود را باز می گذارند * رفتار همسایگی بستگی کامل به اشخاص دارد ولی عموماً وقتی از خانه خ

که به همسایه گفته شود ما خانه نیستیم .و هنگامی که به خانه بر می گردند و وارد اتاق خود می شوند درب اتاق خود را می

ن معنی را دارد ای بندند .در این حالت هیچ مزاحمت و سر و صدایی از طرؾ اتاق دیگر شنیده نمی شود وبسته بودن درب اتاق

که من برگشتم و در حال مطالعه یا خواب هستم . فکر اینکه همسایه خیانت یا دزدی بکند در تصور هیچ کس نیست و درب اتاق

تا برگشتن او کامالً باز است .

Page 32: سفر به آمریکا - عباس نصر

بخش دوم : ایالت کالیفرنیا

ده است که فاصله طوالنی با یکدیگر دارند نیویورک در شمال ؼربی آمریکا وایالت کالیفرنیا در جنوب ؼربی آن کشور واقع ش

در ایالت کالیفر نیا شهر های بزرگ سانفرا نسیسکو و لس آنجلس وسان دیگو قرار دارد واز کنار اقیانوس آرام از شمال این

دود کشیده شده که این شهر های بندری را به یکدیگر متصل می سازد . ح ایالت تا جنوب آن جاده ای عریض وبسیار طوالنی

وان ( می گویند -او–نامگذاری شده است که خود آنها ) وان 010 کیلومتر این جادهء ترانزیتی به نام511

یعنی واشنگتن ادامه کیلومتر است که از لوس آنجلس شروع شده و تا ایالت شمالی کالیفرنیا، 1411، حدود 010)مهدی: اتوبان

(دارد. اتوبان بسیار مهم ترانزیتی محسوب میشود

وایرانیان ابتدا فکر می کنند که گوینده کلمهء بانوان ایرانی را تلفظ می کند. این ایالت بطور کامل ساحلی و بسیارسر

شهر های آن بسیار طوالنی و اکثر ساختمانها وبسیار خوش آب وهواست بطوری که هوای آن از نیویورک هم بهتر ست سبز

اند تنها در مناطق مرکزی شهر ها ودر قسمتهای تجاری ؛ ساختمانهای بلند ی مسکونی بصورت ویالهای بزرگ ویک طبقه

نیست وتفاوتی ندارند . دیده می شود. روستاهای بسیار آباد دارند بطوری که از شهر ها قابل تشخیص

تاکسی تلفنی آمدیم اکتبر ما از نیویورک عازم لس آنجلس شدیم . هنگام بازگشت از خانه تا فرودگاه با یک 07در روز سه شنبه

دالر می گیریم تا شما 51دالر گرفت و فهمیدیم تاکسی هایی که اطراؾ فرودگاه در روز اول ایستاده بودند و می گفتند 31که

را به منزل ببریم گران گفته اند و از این نظر مثل کشور ایران تاکسی های ؼیر رسمی هرچه دلشان بخواهد می گیرند .

خلی فرودگاه جان اؾ کندی بسیار نوساز و شیک و شکیل بود و با قسمت فرود قبلی تفاوت های زیادی قسمت پروازهای دا

داشت . در این قسمت فروشگاهها متفاوتی نیز داشت و قیمت های آن هم بسیار مناسب بود . نحوه تحویل بار هم به این شیوه بود

یستاده بودند و پس از چک کردن بلیط و تطبیق با پاسپورت بار را که در همان نقطه ای که از تاکسی پیاده شدیم مأمورانی ا

تحویل گرفته و وزن کرده و قیمت اضافه بار را گرفت سپس پاسپورت و بلیط ها را گرفت و به ما گفت همین جا بایستید تا من

امه و ؼیره را انجام داد و برگردم سپس رفت و تمام کارهای الزم را از جمله گرفتن کارت پرواز وتحویل بار وگرفتن بارن

برگشت مدارک را یک یک تحویل داد و ما را راهنمایی کرد از کدام طرؾ برویم و خودش چمدان ما را از راه دیگر برد و به

این ترتیب همه کارها به سهولت انجام گرفت بطوری که ما حتی یک قدم چمدان حمل نکردیم .این کار کنار درب سالن ورودی

همه این کارها انجام می شد . قبل از ورود

ظهر بود ماناهار نخورده سوار شدیم و سه ساعت در حال پرواز بود که مامنتظر بودیم که ناهار بدهند ولی 01پرواز ساعت

به وقت مقصد یعنی لس آنجلس گردید بلندگو اعالم کرد ما 01وتازه ساعت پس از سه ساعت که ساعت سه به وقت نیویورک

ا را با قیمت مناسب تقدیم می کنیم. اما با نوشابه ها ی متفاوت بطور رایگان از شما پذیرایی می شود . قیمت یک انواع ؼذاه

دالر اعالم کرد که ما از خوردن آن صرؾ نظر کردیم و فقط کمپوت آب 47ماهی که من خواهان بودم را برای دو نفر خورک

دالر گرفته بودیم و اینجا خیلی تفاوت 02فره ماهی را در نیویورک حدود سیب رایگان را خوردیم . چون ساندویچ بزرگ دون

قیمت داشت . تا رسیدن به لس آنجلس یک بار دیگر با نوشیدنی ها پذیرایی کردند که ما سردرد گرفته بودیم و چیزی نخوردیم

کرده اما در مسیر بعد که از فرزندم پرسیدیم که چرا در مسیر آمستر دام تا نیو یورک آن همه پذیرایی

لس انجلس فقط دو نوبت نوشیدنی دادند .پاسخ این بود که از زمان شروع رکود اقتصادی؛ تا نیویورک ساعتی 4/5

خارجی بدلیل رقابت در عرصه بین المللی نمی توانند اما پرواز های پرواز های داخلی ؼذا را از برنامه خود حذؾ کرده اند

ی های دیگر راحذؾ کنند .ناهار وپذیرای

فرود در لس آنجلس

ساعت بطول انجامید و ساعت سه و ربع بوقت لس آنجلس فرود آمد به این ترتیب ما از شمال شرقی آمریکا به 4/5پرواز

Page 33: سفر به آمریکا - عباس نصر

ؼرب آن کشور رفتیم . فرودگاه لس آنجلس هم فرودگاهی بزرگ و شیک بود

سال قبل یک هفته در 4/1شگاه سانتاباربارا تحصیل می کرد و فقط حدود محمدمهدی فرزندم که نزدیک پنج سالی بود در دان

ترکیه او را مالقات کرده بودیم برای استقبال با دسته گل آمده بود . با او بسوی سانتاباربارا عازم گشتیم . شهر مقصد در

بل از آنکه از لس آنجلس خارج شویم ما لس آنجلس فاصله دارد. ق ساعت با اتومبیل تا 1قرار دارد وحدود لس آنجلس شمال

مثالً قسمت قصابی برد که همه چیز آن به سبک ایرانی بود q.market را به یک فروشگاه بزرگ ایرانیان بنام )کیو مارکت (

ر آن نوشته بود قصابی مشهد صفر؛ وهمه نوع اجناس ایرانی در آن وجود داشت و اؼلب مشتریان هم ایرانی بودند گویا که د

میدان پونک تهران وارد شدیم. مقداری سبزی و گز اصفهان و شیرینی و گوشت و ؼیره گرفتیم و چون ظهر ناهار شهروند

نخورده بودیم چلوکباب کوبیده هم گرفتیم و رفتیم در یک پارک زیبا خوردیم ) جای خواننده محترم خالی (و به راه افتادیم.

لس آنجلس و جنوب سانفرانسیسکو با جمعیت کم و با خانه های ویالیی یک یا دو طبقه سانتاباربارا شهر کوچکی است در شمال

و بسیار آرام که در ساحل اقیانوس قرار دارد و از طبیعت بسیار زیبا و بکر برخوردار است اؼلب کسانی در این شهر زندگی

ند خورده یا از سرمایه داران شهرهای بزرگ دانشجو دارد پیو 07111می کنند به نوعی به دانشگاه این این شهر که حدود

آمریکا هستند که برای خود یک ویالی بزرگ و تفریحی خریداری کرده اند تا تفریح خود را در اطراؾ این شهر بگذرانند به

با شهر های بزرگ تفاوتی ندارد . مهمترین همین خاطر قیمت مسکن در این شهر با شهر نیویورک یکسان و قیمت ها ی آن

تأسیسات این شهر یک فرودگاه کوچک است که تعدادی هواپیمای شخصی در آن پارک شده و یا در حال رفت و آمد هستند .

درآمد اصلی این شهر از طریق دانشگاه واین سرمایه داران تأمین می شود .

چاه نفت نمی خواهیم

قدیمی دیده اسکله های نفتی اقیانوس در شهر سانتابارباراروز اول سری به ساحل زیبای آنجا زدیم جالب بود که در ساحل

قدیمی هنوز هم بهره برداری می شود، اما اجازه حفر هیچ ازچاههای حفر شده می شود .در باره انها سوال کردم مهدی گفت

سال قبل یک اتفاق چهل-را پرسیدم فرزندم گفت که حدود سی چاههای نفت جدید چاه جدید داده نشده است. علت توقؾ حفاری

محلی شرکت کرده و رأی می دهند که برای چاههای نفت در اینجا می افتد مردم به مخالفت برخاسته وهمگی در یک رفراندم

ما نفت را نمی خواهیم. رفراندم انجام می شود و مردم رأی به توقؾ حفاری چاههای نفت می دهند مجلس شورای ایالت کالیفرنیا

چاههای نفت را وشرکت مربوطه موظؾ می شود که براساس خواست مردم بهره حفاری م را محترم شمردههم رای مرد

متوقؾ کند و موضوع حتی به کنگره کشیده می شود . سپس کنکره آمریکا هم رای مردم محل را محترم شمرده می خواهند که

یب می شود و تا حال این کار متوقؾ می گردد طی این بهر حفر چاههای نفت در سواحل را متوقؾ کنند که این خواسته تصو

چند سال که وضع نفت در دنیا بد شده آمده اند و تبلیؽات زیادی کردند تا نظر مردم را جلب کنند که اجازه دهند مجدد از چاههای

بهره برداری از چاههای نفت ساحلی حفاری شود ولی باز هم مردم مخالفت کردند و اظهار داشتند مالیات می دهیم اما حاضر به

نفت ساحلی نیستیم و نفت نمی خواهیم . این خواسته مردم این شهر کوچک به تمام سواحل آن کشور کشیده می شود و شرکت

حفاری کنند که برای این کار هزینه گزاؾ سراسر آمریکا های نفتی موظؾ می شوند با فاصله دوری از سواحل

می کند .وتکنولژی جدیدی را طلب وعلوم

که چه می شد. پس بگذریم جواب معلوم است سوال : آیا این اتفاق اگر در یکی از کشورهای خاورمیانه افتاده بود چه می شد ؟

.

الزم به یادآوری است که ایالت کالیفرنیا که در ؼرب آمریکا و در کنار ساحل اقیانوس آرام قرار دارد همه پوشیده از جنگل ها و

و مردم آن بسیار ثروتمنداند شهرهای مهمی نظیر لس آنجلس و سانفرانسیسکو در آن قرار دارند و در مجموع مراتع طبیعی

خودش یک کشور ؼنی محسوب می شود و چنانچه بعد خواهم گفت مشکالت شهر نیویورک را ندارند . اما به هر حال در این

نمی خواهیم امکان توقؾ آن هم فراهم می شود و حاکمیت تابع کشور دموکراسی تا آنجا نهادینه شده است که وقتی گفتند نفت

نظرات مردم است .

Page 34: سفر به آمریکا - عباس نصر

نگاه گذرا به شهر

در روز اول یک گردش کلی و نگاه گذرا به شهر و اطراؾ آن داشتیم . در مرکز این شهر فقط دو ساختمان پنج و چهار طبقه

طبقه مربوطه به فرهنگسرا و تئاتر شهر بود بقیه 3تمان و ساخ دیده شد که ساختمان پنج طبقه به دادگستری وثبت احوال

ساختمان ها از سه طبقه تجاوز نمی کردند و خانه ها نیز دو طبقه بیشتر نبودند . البته دانشگاه خارج از شهر قرار دارد کلیسای

وت و رانندگی به سهولت و آرام دارای طبقات نیست فقط ارتفاع آن بلند است . خیابانها بسیار خل اصلی شهر هم مرتفع است اما

انجام می شود . برخالؾ شهر نیویورک که سرو صدای متروها و هواپیما و هلی کوپترها و خودروهای پلیس یا آتش نشانی و

ؼیره اعصاب آدم را خرد می کرد در اینجا سکوت و آرامش همراه با هوای بسیار پاک و فضای بسیار سبز و زیبا و

بسیار تمیز ند یک شهر تحقیقاتی را بوجود آورده است که در آن اضطراب و استرس ابداً دیده نمی شود هکه هم وکوه طبیعت

و آدمی را به یاد شهر مطلوب افالطون می اندازد . مدیریت شهر بر عهده شورای شهر می باشد که بر همه چیز تسلط کامل

شود باید بطور دقیق برای مردم برنامه های ان شد که کاندیداهر کسی خواه دارد و از یکسال قبل از انتخابات شورای شهر

خود را بگوید و بطور اجرایی تشریح کند که اگر به شورا راه یافت چه موضوعی را پیگیری خواهد کرد این موضوع چه هزینه

ه شعاری ندارد. البته این حرؾ هارا باید با عدد ورقم بزند وجنب ای در بر دارد وچه منافعی برای مردم دارد

ساختمان ها همه باچوب ساخته می شوند چرا که گفته شده است احتمال وقوع زلزله در درازمدت در آنجا وجود دارد به این

دیده نمی شود . بسیاری از خانه ها دیواری بدور خاطر آلودگی های محیط زیستی ناشی از ساخت و ساز ونخاله های ساختمانی

به سمت های سبز از هم جدا شده اند . در قسمت هایی از شهر باؼچه های خانه ها در هر دو طرؾخود ندارند و با درخت

خیابان است و هر کس باؼچه خود را طبق سلیقه خودش درخت و گلکاری کرده است به این ترتیب؛خیابان را بسیار زیبا نموده

ها درب ورودی ندارند و خانه های کمی درب ورودی اند چرا که دیوار خیابان از دوطرؾ چیزی جز گل نیست .اؼلب خانه

دارند و اؼلب آنها در داخل حیاط خانه جایی را برای نگهداری سطل های بزرگ بازیافت و زباله طراحی کرده اند . کارگران

ی گردانند . از شهرداری وارد خانه می شوند و سطل ها را به خیابان منتقل کرده پس از تخلیه مجدد آن را به همان مکان بر م

سوی دیگر بسیاری از چیزهای قیمتی داخل خانه در حیاط و یا ترانسی که قابل دسترسی است رها شده است نظیر کباب پز و

دوچرخه و نظایر اینها اما هیچ کس به آنها دست نمی زند حتی توسط همسایگان و یا کسانی که در این خانه ها سکونت

ی شود گویا خداوند خالقیت دزدی را در این مردم بطور کلی از بین برده است و دست آنها را برای لحظه ای جابجا نم دارند

برای این کار قطع کرده است بطوری که در این شهر پلیس از این نظر بیکار است . از نظر تصادؾ اتومبیل هم اگر بگویم

دهد که موضوع از چه قرار است. با یکی از دانشجویان احتمال آن صفر باشد اؼراق نکرده ام تعریؾ این ماجرا می تواند نشان

در دانشگاه سانتاباربارا است به گردش رفتیم او در باره این مطلب که احتمال ایرانی که در حال تحصیل در رشته علوم انسلنی

کرده است که از می گفت که دوسه هفته قبل به اتفاق همسرش در حاشیه شهر رانندگی می تصادؾ در این شهر وجود ندارد

او با آتش نشانی شانه جاده خارج می شود و ماشین او در گودالی واقع می شود که نمی توانستند چرخ آن را بیرون بکشند .

تماس می گیرد که یک جرثقیل یا ماشین بفرستند که کمک کند و او را از گودال نجات دهند ناگهان تعداد ی ماشین پلیس و

ی وآمبوالنس ؼیره با شتاب نزد او می آیند بطوری که همسر او وحشت می کند که چه خبر شده است که این ها ماشین آتش نشان

به آنجاآمده اند . امیر گفت این ها گویا تا بحال تصادؾ ندیده بودند که برای نجات ماشین من همه جمع شدند تا ببینند چه شده

ایت قوانین عابران پیاده از سوی دیگر حوادث را به صفر رسانده است .است ؟ رعایت تمام اصول رانندگی از یکسو و رع

حتی دامنه کوهها را هدیه مردم بسیاری از درختان داخل پارک ها و نیمکت های داخل پارکها و خیابانها و در سانتاباربارا

پارک ویا پالک هایی نصب کرده اند که اینکرده و یا به یادگار دوستان و خانواده خودکاشته ویا نصب کرده اند و بر روی آنها

وبه چه مناسبتی هدیه شده است .درختانی سی ساله دیده شد که پالک آن جدید است ظاهرا هدیه از کیست نیمکت ودرخت

ه دامنه ما ب شهرداری انهارا تعویض می کند تا برای همیشه وتا زمانی که آن درخت وجود دارد نام هدیه کننده هم کنار آن باشد.

( در Franceschi Parkکوهی در شمال این شهر رفتیم تا از باال چشم انداز شهر را ببینیم. یک خانه ویالیی بسیار بزرگ )

کوهی در شمال این شهر به مردم هدیه شده که بسیار گران قیمت است.

ش می گذارد. مالک خانه نوشته بود من این خانه از آنجا از باال و البالی درختان چشم انداز زیبایی از شهر و اقیانوس را به نمای

را به اهالی این شهر هدیه می کنم تا بیایند و از اینجا شهر و اقیانوس را ببینید و لذت ببرند . یک فضای باز در این ویال طراحی

بود که بر باالی آن مجسمه یک کودکی در دیواره این فضا و دسته جمعی به آنجا برد شده بود که بتوان دانش آموزان را

Page 35: سفر به آمریکا - عباس نصر

قرار داشت آن کودک کتابی و در دست نوشته بود: ) خون همه انسانها یک رنگ است و تفاوتی در آفرینش آنها نیست (

) این کودکان اند که می توانند صلح جهانی را ایجاد کنند . ( آن نوشته است بر روی که

کشیش ها(در مقابل میشن )کلیسای مرکزی و حوزه علمیه

)مهدی: فکر نکنم که االن میشن برای حوزه علمیه اشتفاده شود. فقط جنبه توریستی دارد(

دراین شهر یک پارک بزرگ بود که در آن یک باؼچه بزرگی از گل رز ایجاد شده بود وبرروی پالک آن نوشته بود که خانم

گل رز را که با زحمات زیادی از همه جهان جمع آوری کردند به ......در تاریخ.....)حدود سی سال قبل از سفر ما(. این باؼچه

این پارک هدیه داده است

نوع گل رز در این پارک هست. اما فکر کنم که فصل به فصل رزهای متفاوتی کاشته میشوند( . 0411)مهدی: حدود

از مناطق وکشور های جهان است . ما دقت کردیم دیدیم هر ردیؾ گل رز با پالکی مشخص شده بود که متعلق به کدام یک -

گل رز ویژه ایران هم هست یا نه . فرصت نکردیم ببینیم

ثروت عظیمی بوده است که در آن زمان آن خانم هدیه داده است. مجدد درباره این شهر مسلم است چنان کلکسیون گل رز

خواهیم گفت .

(Solvangشهر سالونگ )

نفری بسوی این شهر 4وما همراه مادرش آمدند نهاد داد که به دیدن شهر سالونگ برویم اویکی از دوستان ایرانی پسرم پیش

رفتیم .در وسط راه ازیک آبشار که در داخل جنگل ودل کوهی بود دقیقه راه می باشد 34که نزدیک سانتاباربارا است وحدود

در هر فاصله نیمکت هایی بود که مردم به جنگل هدیه داده جنگل دیدن کردیم که فضای خیلی زیبا و دل چسبی داشت. در میان

بودند والبته کسی آنها را سرقت نمی کرد. در موقع خستگی بر روی آنها استراحت می نمایند . بعد از آن به سمت شهر سالونگ

ر از خیابانهای اصلی گفتنی است که در آمریکا به ؼی را ه افتادیم . معما ری شهر سالونگ با جاهای دیگر تفاوت داشت .

واین اختالؾ در شهر های همه شهر ها بایکدیگر تفاوت دارند در بقیه موارد معماری که یکسان اند ومراکز تجاری شهری

کوچکتر بطور آشکار دیده می شود . علت این اختالؾ آن است که این شهر های کوچک توسط مهاجران وطبق معماری کشور

اد شده اند مثال معماری شهر سانتاباربارا کامال ایتالیایی واز روم قدیم پیروی کرده است بطوری که سر های اولیه مهاجران ایج

نمای خانه ها عالوه بر هم کامال با معماری دانمارکی ایجاد شده بود . وشهر سالونگ درب های مد ور بخوبی مشهود است

دانمارک 06ری بازار را داشت اما به سبک آسیاب بادی های قرن وفروشگاهها یک آسیاب بادی بزرگ در وسط شهر که کارب

هم شهری با معماری را به نمایش می گذاشت ) خوب است ایرانیان ثروتمند ساخته شده بود که آین نوع معماری دانمارک

ایرانی در آنجا بسازند(

با جمعیت زیادی که تا پشت درب ایستاده بودند و برای وقتی درب کلیسا را باز کردیم ما خواستیم از کلیسای این شهر دیدن کنیم

تا ما وارد شویم مواجه گشتیم .آنها مشؽول دعا وسرود روحانی و شنیدن موعظه های کشیش بودند قدری جابجا شدند ورود ما

هم بر خورداند خوبی که نشان می داد مردم این شهر مذهبی هستند و با گردش در شهر هم روشن شد که از وضع مالی خیلی

وخالصه معلوم بود که آنها برای اینکه چیزی از خدا بگیرند به کلیسا نیامده بلکه برای سپاس از خدا آمده اند .پس از گشتن در

شهر مقداری شکالت وشیرینی دانمارکی گرفته وبر گشتیم .

باهم صحبت کردیم قداری در این بارهپرسیدم گرایش او پیرامون منطق ریاضی بود که م در راه از تحصیالت آن دانشجو

اومی گفت می خواهم به ایران برگردم وتدریس کنم . من گفتم خیلی امید وار نیستم که با شریط جدید اجازه دهند آنچه اینجا

خوانده ای در آنجا تدریس کنی . مگر اینکه کاری به آنچه خوانده ای نداشته باشی

دو روز در سانفرانسیسکو

Page 36: سفر به آمریکا - عباس نصر

ساعت مسافت قرار دارد و یکی از شهرهای بندری وتجاری مهم 5کو در شمال شهر سانتاباربارا با حدود سانفرانسیس

اکتبر با اتومبیل به آنجا رفتیم . فرزندم محمدمهدی از طریق اینترنت هتل رزور کرده بود و 13آمریکاست . عصر روز دوشنبه

ن ماندم او به هتل وارد شد تا اتاق را بگیرد و سپس ماشین را به پارکینگ پول آنرا هم پرداخته بود اما وقتی رسیدیم من در ماشی

اما متوجه شده که آنجا هتل سه ستاره نیست بلکه یک مسافرخانه درجه سه است که از طرؾ دالل های واسطه به عمد یا ببرد

م به آنها گفته من گفتم با والدین خود هستم آیا به ؼلط به او انداخته اند. تازه پذیرش هتل گفته بود چرا شما سه نفر هستید و پسر

والدین یک نفر می شود؟ و خالصه ؼیرتش به جوش آمده ما را بجای دیگری برد و پس از گفتگوی تلفنی با واسطه ای که از او

اتاق هتل قبلی را خریداری کرده بود نصؾ پولش را توانست پس بگیرد.

آمریکا دالل هایی هستند که اتاق های هتل ها را برای خود رزرو می کنند و سپس الزم به توضیح است که در شهرهای بزرگ

حوصله اش را به مشتری ها می فروشند. به پسرم اعتراض کردم که چرا همه پول را پس نمی گیری جواب داد حاال

؟ او گفت در اینجا بانکها مدافع ولی بعد به بانک شکایت می کنم آنها شاید پس بگیرند. گفتم چه ربطی به بانک دارد ندارم

بیجا پول برداشت شده یانه؟ واگر مشتریان خود هستند و حقوقدان خود رامامور می کنند تا بررسی کند که آیا از مشتری آنها

پس می گیرند وبه حساب او بر می گردانند. طبق مقررات نبوده باشد پول مشتری را

ه هتل دیگری ازیکی دو خیابان خیلی خلوت گذشتیم وتنها شاهد عبور چند سیاه پوست شب هنگام ودیر وقت بود ؛ تا رسیدن ب

بودیم که قدم می زدند.

طی کردیم و به منطقه توریستی ساحل اقیانوس رسیدیم. این منطقه پر صبح روز سه شنبه فاصله کمی را که تا ساحل بود پیاده

و بسیار زیبا طراحی شده ودارای محل استراحت بوده و باگل و گیاه پیاده از فروشگاههای توریستی خوراکی و پوشاکی و ؼیره

روها تزیین گشته است . جمعیت زیادی در حال قدم زدن بودند که بیشتر آنها توریست بودند پس از گشت زدن در منطقه سوار

و برای نیم ساعت روی اقیانوس نفر هندی و یک نفر اروپایی همراه ما بودند 4یک قایق موتوری کوچک ده نفره شدیم که

گشت زدیم . کاپیتان قایق آدم بسیار با حالی بود و از لحظه نشستن تا لحظه آخر به توضیح دادن مسایل اطراؾ خود پرداخت .

در کنار ساحل یک ردیؾ اسکله برای قایق های کوچک بود که شیرهای دریایی روی آنها جمع شده و آفتاب خوابیده بودند مرغ

ریایی هم در کنار آنها جمع بودند . کاپیتان قایق توضیح داد که مدتی قبل این حیوانات می آمدند و روی این اسکله ها می های د

خوابیدند. شورای شهر تصویب کرد که آنها را از اینجا دور کنند ولی روز به روز بیشتر شدند و با شورای شهر به رقابت

ندند آنها بیشتر و بیشتر می آمدند تا اینکه شورای شهر تسلیم شد و تصویب کرد که بطور می را را آنها هرچه و پرداختند

( را به شیرهای دریایی اختصاص دهند ودر طرؾ دیگری یکسری اسکله های جدید بسازند و به Pier 28کامل این اسکله ها )

است. ظاهراً علت هجوم این حیوانات به این طرؾ این ترتیب این حیوانات اسکله های ما را فتح کردند و االن در اختیار آنه

؛سرد شدن آب اقیانوس در نتیجه ذوب شدن یخ های قطب شمالی می باشد .موضوع دیگری که کاپیتان گفت اینکه بر فراز شهر

بلند قدیمی سانفرانسیسکو دو باب برج بلند دیده می شود که یکی از آنها مدرن و دیگری قدیمی است . او تشریح کرد که این برج

متر ارتفاع دارد و در سال 53= برج کوییت ( گفته می شود که از باالی یک تپه Coit Tower) فانوس دریایی قدیمی است که

کار او هم این بوده که وقتی او کودک بوده است آتش سوزی می آن را یک زن ساخته و به شهر هدیه داده است . علت 0822

ر می کند اما یک آتش نشان از خودگذشتگی می کند و وارد آتش می شود و دختر کوچک را نجات شود و یک کودک در آتش گی

بزرگ می شود سرمایه دار بزرگی می شود و بیاد آن آتش نشان این مشعل فروزان را می سازد تا وقتی دختر می دهد. این

داخل اقیانوس باشد تا گم نشوند وؼرق نگردند . پس از برای همیشه نام آن آتش نشان بماند و مشعل آن هم راهنمای کشتی های

گفتن این مطلب ما تصمیم گرفتیم که آن برج را ببینیم.

مورد دیگری که کاپیتان درباره آن گفت در مورد ساختن یک پل بسیار بزرگ حدود سه کیلومتری به موازات پل قدیمی می باشد

ل می کند و از دور نمایان بود. اوشرح داد که تاکنون فقط یک پل وجود متص (Berkeley) سانفرانسیسکو را به برکلی که

برای ساختن آن در مناقصه یک شرکت چینی برنده شده است و چینی ها در حال پل دوم اند که داشت اما در حال ساخت

ساخت پل دوم ما هستند.

ه بود پرسیدیم او گفت این کشتی مربوط به جنگ نیز از او درباره یک کشتی جنگی قدیمی اما بزرگ که در ساحل پارک شد

جهانی دوم است که با وجود آنکه توپ و لوازم جنگی قدیمی روی آن است به عنوان یک کشتی تفریحی گاهی اوقات از آن

Page 37: سفر به آمریکا - عباس نصر

است استفاده می شود و علت آنکه عرشه آن از آب خیلی باالتر آمده است این است که مقدار زیادی سرب در کؾ و بدنه آن بوده

این سرب ها را برداشته و فروخته و خرج خودش کرده اند تا راه اندازی شود به همین خاطر سبک شده و ارتفاع عرشه خیلی

باال آمده است .جزیره بزرگی در مقابل ما بود که یک ساختمان بزرگ و زیبا بر روی آن نمایان بود این ساختمان زندان مشهور

که نجات برای فراریان از این زندان بدلیل ؼرق شدن در اقیانوس ؼیرممکن بوده است ولی در ( بوده استAlcatrazآلکاتراز )

وفقط حال حاضرتمامی آن جزیره و ساختمان آن را به موزه تبدیل کرده اند و هیچ کس حق ساختمان در آن جزیره را ندارد

استفاده موزه وفرهنگی وتفریحی می گردد..

بود به آن جزیره نرفتیم . متاسفانه چون فرصت ما کم

عصر استراحت و شب نیز که خلوت بود شهر را گشت زدیم در برخی مناطق در آخر شب تعدادی سیاه پوست را دیدیم که در

سال پیش ساخته شده است و 64( که حدود Golden Gateخیابان ها هستند. سپس برای دیدن پل بزرگ تاریخی گلدن گیت )

یم . قبل از ورود به پل فضای سرسبز و زیبا و مجسمه سازنده آن که بطور کامل و تمام تنه در کنار متر طول دارد رفت 1626

پل نصب شده است را تماشا کردیم . این پل از نظر مهندسی کار بزرگی است چرا که سه ردیؾ رفت و سه ردیؾ برگشت

بیش از چهارپایه در با تحمل این پنج ردیؾ خیابان خودروها را تحمل می کند و در عین حال دو ردیؾ پیاده رو داراست اما

در هر طرؾ از پل از یک آهن بقطر یک متر که بصورت متر وجود ندارد سیم بکسل تحمل کننده اصلی )حمال( 1626طول

را لوله اما تو پر است و در هر ده متر بهم وصل شده و یک طنابی آهنی به قطر یک متر و در طول بیش از یک کیلومتر

بوجود آورده است می باشد به هر حال نگاه به این پل ؛ عظمت یک کار مهندسی دقیق را به نمایش می گذارد . این پل

سانفرانسیسکو را به یکی بخشی دیگر از همین شهر بنام ساسالیتو متصل می کند . شهر

بیشتر این کار برای ما روشن شد چرا که روزبعد که ما برای دیدن شهر با خودرو از روی این پل گذر کردیم تازه عظمت

عمق زیاد این حاشیه اقیانوس در زیر پل دیده شد و چشم انداز اقیانوس که در مقابل دیده می شد از روی پل بیشتر به نمایش

شیده می گذاشته شد. منطقه آنسوی پل بنام ساسالیتو بسیار زیبا و از ارتفاع کوه ها ؛درخت و سرسبزی ؛ تا همسطح اقیانوس ک

شد و چشم انداز اقیانوس از یکسو و کوههای سرسبز از سوی دیگر به شهر طراوت ویژه ای می بخشید .

ارزش کار و خدمت

با دیدن مجسمه سازنده پل گلدن گیت من این نتیجه را گرفتم که این صفت آمریکایی ها بسیار خوب است که هر کس خدمتی به

ردان آن هستند چرا که در شهر نیویورک هنگام ورود به پارک مرکزی منهاتان دیدیم که تندیس آنها کرده فراموش نمی کنند و قد

سال قبل در هنگام خدمت کشته شده است رانصب کرده تمیز نگداری می کنند. ودر اینجادر کنار این 011یک شهردار را که

ان عظمت و ابهتی که قبل از پیروزی انقالب اسالمی پل مهم مجسمه مهندس طراح و معمار آن )باندازه مجسمه رضاشاه و با هم

در شهر سانتا باربارا دیدم که در کنار هر درخت یک تابلو بر روی در شهر اصفهان آن را دیده بود م( نصب شده است . نیز

هدیه داده و زمین نصب شده است و بر روی آن تابلو با خط قلمکاری نوشته شده است که این درخت را چه کسی به این پارک

در اینجا کاشته است . و یا در جنگل کوهستانی سانتاباربارا که برای تفریح رفتیم دیدم که در میان راه نیمکت های آهنی است که

آن را سرقت نمی کند . بلکه افرادی بیاد پدرو مادر و اساتید و افراد به جنگل هدیه داده اند و البته هیچ نگهبانی هم ندارد وکسی

و صد ان خود این کار را کرده اند تا از آنها بخاطر زحماتی که برای آنها کشیده اند با این کار از آنها قدر دانی کرده باشنددوست

است تابلوها را بیرون نمی ریزد و قدردان کشت همان یک هم تا زمانی که آن درخت زنده یا آن اثر باقی البته که شهرداری

متر مربع در کنار ساحل به یک پارک چند هکتاری هدیه 21حدود زمین در قطعه فردی یک .درخت یا اهدای نیکمت است

متری در میان آن زمین چند 21سال از زمان این هدیه می گذشت اما هنوزتابلو اهدای این زمین 61داده بود و بیش از

د . نمونه دیگر ،از این قدردانی ها را در ساختن برج محفوظ بمان باقی بود و دور آن را قفس کشیده بودند که تابلو هکتاری

پیش از این گفته شد ؛دیدیم. فانوس دریایی بیاد یک آتش نشان که

Page 38: سفر به آمریکا - عباس نصر

چرا آمریکا پیشرفت کرده است ؟

سال است 01شب با دو نفر از اقوام همسرم که یکی از آنها بنام آقا مسیح 7ساعت عصر روز اول که در سانفرانسیسکو بودیم

پیش به آلمان که سال 21رآمریکاست و در آنجا درس خوانده و دکترا گرفته و بکار مشؽول شده است و نفر دوم بنام علی آقا د

رفته و در آنجا تحصیل کرده و یک همسر آلمانی گرفته و در هواپیمایی آنجا کار می کند و بطور اتفاقی همزمان با ما به آمریکا

انی وعده گذاشتیم که همدیگر را ببینیم. این رستوران ایرانی بنام شالیزاربود و همه ؼذاهای ایرانی آمده بود در یک رستوران ایر

ما ؼذا خوردیم و به گفتگو پرداختیم برای مسیح جالب بود که بداند برداشت من از مردم از جمله آش رشته هم داشت. در آنجا

ند من هم از ابتدای سفربا خود بنا گذاشتم که فقط به مسایل انسانی توجه آمریکا چیست؟ اما از آنجا که این دو نفر سیاسی نیست

چون در یک سفر دو سه ماهه نمی توان به مسایل سیاسی پی برد و همین مقدار توجه به مطالب اجتماعی وانسانی هم هدر کنم

ودم بر شمردم اول ارزش گذاشتن به خواهد رفت به این خاطر چند مورد از برجستگی های انسانی مردم آمریکا را که دیده ب

راهنمایی جدی به ؼربیه ای که از دوم -کسی که برای آنها خدمتی می کند و مثالهایی را که در باال آورده ام برای آنها گفتم

-ود است سوم انضباط اجتماعی که در همه جا مشه -آنها آدرس می پرسد که درمیان ما ایرانیها و اصفهانیها خیلی ضعیؾ است

هستند . ودر نهایت اعتماد اجتماعی که نسبت به یکدیگر داشته و از درجه باالیی برخوردار

در ازای پرسش او من نیز سوال کردم :حاال شما بطور ریشه ای بگویید علت پیشرفت آمریکاچیست؟ علی آقا تأکید داشت نداشتن

وان یک رکن اخالقی برای پیشرفت می دانم . او می گفت من با دؼدؼه از یکدیگر را که من در آلمان شاهد آن هستم به عن

چونکه آنها به می رسیم و می گویم که اصالً نیاز به قراردادکتبی نیست بر سر قراردادهای بسیار سنگینی به توافق آلمانی ها

آورم یا در دفترخانه رسمی ثبت گفته خود بطور دقیق عمل می کنند اما در ایران قرارداد کوچک می بندم و سه نفر شاهد می

معلوم نیست چه سرنوشتی پیدا می می شود اما تا آخر ترس دارم که آیا بر روی این کار سرمایه گذاری بکنم یا نه ؟ و در آخر

همه چیز متزلزل است و اعتماد اجتماعی نسبت به یکدیگر بسیار ضعیؾ و پایین است لذا کسی کند؟ به این خاطر در ایران

ی پیشرفت سرمایه گذاری نمی کند چون همه نسبت به یکدیگر دؼدؼه دارند . آقا مسیح در پاسخ این سوال گفت: در آمریکا برا

اینگونه حل شده است که جای علت و معلول را عوض کرده اند . در ؛ مشکل عقب افتادگی برخالؾ نوع نگاه ما ایرانیها

به ثروت و پیشرفت رسید اما در اینجا می گویند باید سرمایه گذاری کرد تا پیشرفت ایران تصور می شود اول باید دانشمند شد تا

بدست آید به بیان دیگر در اینجا هر پیشرفتی که می بینید یک سرمایه گذار در پشت سر آن خوابیده است. یعنی برای ثروت

آید و این چرخش موجب پیشرفت می شود. و اندوزی ؛ بر روی علم سرمایه گذاری جدی انجام می شود تا ثروت بیشتری بدست

در پی هزینه درست می باشد و تمام جوانب آن را قانونمند می از آنجا که سرمایه گذار دولت نیست بلکه بخش خصوصی است

ر سرمایه گذا نماید وبا دقت ارزیابی می کند. هرگاه ثروتی را هزینه کرد و اختراعی نصیب دانشمندانی شد که پشتوانه اش

به ؼارت نمی بطور همه جانبه حفاظت می نماید ونتیجه آن . حاکمیت ؛ بطور قانونمند وبسیار جدی از مالکیت هر دو است

آن را بابت بهره گیری از آن رود حتی اگر به تولید نرسید و به بایگانی رفت اما روزی کسی از آن بهره گیری کرد باید هزینه

بپردازد....

مسیح را بطور وگفتند که باید آنجارا ترک کنیم . فرزندم گفت من منظور آقا بودیم که رستوران تعطیل شد.. در حال گفتگو

دقیق می دانم چیست. چون دانشگاه خود ما درگیر این مسئله است . بیایید برویم من در راه برای شما مثال های خوبی دارم و

ماخداحافظی کردیم و رفتیم .

درباره علم فیزیک مواد پیشرفت شایانی داشته و که دانشگاه ما در سانتاباربارا رزندم محمدمهدی ادامه داددر راه که رفتیم ف

کارخانجات صنعتی علم مواد بوده اند که از تاکنون دو بار جایزه نوبل علمی برده است که اسپانسر و حامی پژوهش های آنها

این مثال می گذرم و مثال ساده تری می آورم .

بر این نمونه دقت نمایید . شرکت ساندویچ مک دونالد که در سراسر جهان )ؼیر از ایران( شعبه دارد اعالم کرد که من با وجود

؛تصمیم دارم که قیمت ساندویچ خود را ثابت نگهدارم واز کیفیت ؼذای خود نیز کم نکنم رکود جهانی و افزایش قیمت مواد اولیه

در ش یابد طبقه متوسط را که گروه هدؾ این شرکت است از دست می دهیم واگر کیفیت ثابت بماندافزای . چرا که اگر قیمت

و با این کار بر میزان فروش خود می افزاییم چون دیگران مجبور به بر مشتریان ما افزوده می شود شرایط رکود اقتصادی

دانشگاهها می خواهیم که به کمک ما بیایند تا بتوانیم به این پس ما در پی یک راه حل علمی هستیم و از افزایش قیمت هستند .

Page 39: سفر به آمریکا - عباس نصر

و به توافق رسیدند این هدؾ برسیم . هر دانشگاهی رفت و طرحی را تعریؾ کرد . یکی از طرح ها که مورد پسند واقع شد

هند و بیشتر طالب علوفه است که در آمریکا ذرت زیاد ی تولید می شود اما گاوها عالقه ای بر خوردن علوفه ذرت نشان نمی د

های نرم که گران تر است می باشند و به همین خاطر گوشت گاو گران است . هرگاه کاری انجام شود که گاوها علوفه ذرت

ارزان تر خرید و قیمت تمام شده برای رااز دامداران طرؾ قرار داد این شرکت ارزان راذبخورند می توان قیمت گوشت گاو

خواهد آمد . شرکت مک دونالد پذیرفت که هزینه این طرح تحقیقی را بدهد تا. دانشمندان وارد تحقیق در مورد مک دونالد پایین

علوفه ذرت بخورند . علوفه و معده گاو شده وکاری کنند که گاو ها از این پس

ی کرده اند که معده گاو قدرت جذب کرده و به جاهایی رسیده اند از جمله از راه ژنتیک دستکاریهای آنها تحقیقات خود را شروع

و هضم علوفه سخت ذرت را بر علوفه نرم ترجیح دهد و با سرعت بیشتری هم بخورد و پروار شود . بطور مسلم اگر این

؛ بعد در مورد مطالعات مربوط به معده انسان مورد بهره برداری پزشکی قرار خواهد گرفت ولی به نتیجه نهایی برسد کار

معنوی این پژوهش تعلق به سرمایه گذارو پژوهشگر دارد . اگر کسی از این پژوهش استفاده کرد و این شرکت یا حق مادی و

از او شکایت کند دادگاه خسارت های بسیار سنگین و یا مالکیت بخشی از تحقیق یا تولید جدید را به شکایت پژوهشگر

ویا مجقق اول بر اساس قرار داد اولیه آنها بپردازد. به مک دوناد می دهد که باید مرتب سود آن را کننده

سپس فرزندم دستگاه جی پی اس خود را نشان داد و گفت ببینید؛

وسر مایه گذاران قبلی ؛ از دو پژوهش جزئی قبلی برای ساختن این دستگاه محققان شرکت سازنده این دستگاه ؛ بدون اجازه

ژوهش که یکی از آنها شرکت اپل می باشد شکایت کردند؛ دادگاه بنفع مالکان دو پژوهش استفاده کرده ؛ صاحبان اصلی آن دو پ

% درآمد خود از این دستگاه 31است تا آخر عمر شرکت خود شرکت سازنده این دستگاه موظؾ شده قبلی رأی داد و حاال

ر صد در آمد این دستگاه شریک اند وبر خرید و در چهل د رابه سرمایه گذار و محققان قبلی بدهد یعنی آنها طبق دستور دادگاه

فروش وهمه تؽیرات آن نظارت دارند .

به این ترتیب باید گفت در این کشور تحقیق واقعاً ارزشمند است و سرمایه گذاران را برای ثروت اندوزی بیشتر از راه علم ؛

قوانین ذاری نکنند پژوهشی انجام نمی گیرد . در این کشوربر می انگیزد که بدینسوی بیایند و البته تا آنها نیایند و سرمایه گ

بسیار سختی در مورد مالکیت فکری وجود دارد تا جائیکه حتی ثبت یک اختراع چند لحظه زودتر از دیگری بسیار ارزشمند

است و مالکیت را به نفر اولی می دهد .

پژوهش؛ نه تنها مشکل خود را حل کرده است بلکه یک گام در مک دونالد با سرمایه گذاری بر روی این حال ببینیم که شرکت

پیشرفت علم برداشته شده و یک ثروت معنوی ومادی نیز که حق مالکیت پژوهش است برای خودش و پژوهشگران برای

همیشه ذخیره کرده که بعد می تواند به کمک پژوهشهای بعدی بیاید و ثروت جدیدی را تولید کند .

دولت به مفهوم حاکمیت سیاسی نقش بسیار کمی دارد اما قوه قضاییه که بقول معروؾ با دقت مو را از ماست می در این فرایند

نیز همین گونه باشد . در موارد کالن کشد به شدت حافظ مالکیت است خواه مالکیت مادی یا معنوی و فکری وعلمی

ایالت کالیفرنیا و تصویب مجلس ایالتی) یا شورای ایالت( ساخته شده برای مثال دانشگاه سانتاباربارا از پول مالیات مردم است

که سازنده فقط موظؾ است قوانین و استانداردهای علمی را رعایت کند. اما برای مردم مالیات دهنده است و از نظر دولت

این دانشگاه ا برای ساختندانشگاه محسوب می شوند یک سرمایه گذاری است . مردم می پرسند که در ازای مالیاتی که م

به -پرداخت کردیم چه سودی از این دانشگاه می بریم ؟ پاسخ دانشگاه این است _ جذب سرمایه از راههای مختلؾ برای منطقه

همین خاطر است که دانشگاههای آمریکا چون که دولتی نیستند :

ویا در ازا در دانشگاه کار کنند .دانشجویان ؼیر آمریکایی باید هزینه تحصیل را پرداخت کنند -اوال

بر می مورد نیاز کمپانیها می باشند در رقابت شدید برای جلب سرمایه از طریق کارهای تحقیقاتی که تمام دانشگاهها -ثانیا

آیند وخالصه بگویم که ریشه اصلی همه این تالش ها ؛ رقابت بر سر یک سنت ) یکصدم دالر( است که کدام یک از

مرتب تند تر وتند تر ؛ سرمای گذاری _ تولید علم _ افزایش سرمایه زود تر آن را جذب کنند .واین چرخه ه دانشگاهها

گشته وموجب پیشرفت می گردد.

Page 40: سفر به آمریکا - عباس نصر

(Stanford University( و استنفورد )UC Berkeleyدیدار از دانشگاه برکلی)

. در گفتگو ها به عنوان دو مرکز علمی مهم جهان از آن سخن به میان می آمد . سالها بود نام این دو دانشگاه را شنیده بودم

عصر روز دومکه در سانفرانسیسکو بودیم . برای دیدن آنها براه افتادیم . ابتدا از پل بزرگ دو طبقه ای که سانفرانسیسکو را به

رگشت داشت به شهر برکلی رفتیم. اهالی شهر برکلی شهر برکلی متصل می کند از طبقه پایین آن که سه الین رفت و سه الین ب

فقیرترند و با ورود به آن طرؾ پل بخوبی این احساس دست می دهد که فاصله طبقاتی زیادی بین این نسبت به سانفرانسیکو

با دستمزدهای قسمت شهر وجود دارد در ابتدای شهر خانه های کارگران بندر تجاری سانفرانسیکو وجود دارد که اکثر آنها دو

(( ساکن اند. آنها نسبت به (Oaklandحداقلی در این بنادر کار می کنند ودر نزدیکی برکلی و در ناحیه ای به نام اوکلند )

رفتیم وضع مردم آنطرؾ؛ دارای خانه های کوچک و فقیرانه ای هستند اما هرچه به سوی دانشگاه که بر ارتفاعات برکلی است

برکلی با سانفرانسیسکو بخوبی محسوس است . شود با این وجود در جمع فاصله طبقاتی منطقهبهتر می وساختمانها

بعد از ظهر 4دانشگاه بر روی بلندیهای برکلی قرار دارد واقعا یک دانشگاه زیبا و بزرگ و جا افتاده است. ما ساعت حدود

انعی وارد شدیم و به ساختمان زیبا و با معماری قدیمی رسیدیم که دانشجویان در حال خروج از دانشگاه بودند و بدون هیچ م

در حالی که بر روی نیمکت نشسته پیکره کامل شخصیت علمی بزرگ ) توین بی( کتابخانه مرکزی رفتیم. با ورود به کتابخانه

دست او بنشیند و با یک دست کتابی را گرفته و در حال خواندن بود و دست دیگرش را به حالت رفاقت بر دوش کسی که زیر

و بلندکرده است نصب کرده بودند که من زیر دست او نشستم بطوری که دست این تندیس بر شانه وگردن من قرار گرفت

طبقه عکس دوستانه ای با آن گرفتم . سپس بدون آنکه حتی یک نفر از ما بپرسد چه کسی هستید به همراه همسر وفرزندم

و رایانه ز یک سالن مطالعه آن بازدید کردیم. دانشجویان مشؽول مطالعه بر روی کتابهای کاؼذیاین کتابخانه را گشتیم و ا اول

بود که بر روی آن نوشته بود : ای بودند. چهار لوح سنگی بسیار بزرگ بیرون کتابخانه جلو ورودی آن نصب

از این قرار است.... مدیریت خود این دانشگاه را به کمال رساندند -علم –نام کسانی که با ثروت

و بر روی سه لوح سنگی بزرگ نام های زیادی نوشته شده بود و لوح چهارم را برای آیندگان گذاشته بودند. مقداری در

از آنجا خارج شدیم تا به شهر استن فورد برویم دانشگاه استن فورد محوطه دانشگاه قدم زدیم و عکس گرفتیم وبا ؼروب آفتاب

هیپی ها واحتماال بیتل ها فرزندم می گفت زمانی گروه برگشتن از برکلیرا ببینیم. در

)مهدی: در مورد گروه بیتلها مطمئن نیستم از اینجا شروع شده باشند، چون اصال یک گروه انگلیسی هستند. اما موسیقی آنها در

خواننده معروفی که با این حرکات درآمیخته زمان حرکات هیپی ها و شعارهای ضد جنگ ویتنام بسیار تاثیر گذار بود. فکر کنم

بود، باب دیلن بود(

روحیه هنوز در مردم برکلی دیده می شود .برای رفتن به به عنوان یک حرکت اعتراض از این شهر پیدا شده اند و آثارآن

بر روی آن ترافیک ایجاد از طبقه دوم پل برکلی که آن هم سه خط رفتن و سه خط برگشتن داشت عبور کردیم اما آنطرؾ پل

این همان کنار آن در حال ساخت بود که نیمه ساز بود و گفته می شد که چند سال در حال ساخت است شده بود. پل دیگری در

پل می بود که قایقران قبلی به ما گفت که چینی ها در مناقصه برنده شده ودر حال ساخت آن می باشند.

(( (Stanford Universityدانشگاه استن فورد )

( قرار دارد. ما Palo Altoشهر استن فورد حدود یکساعت راه با اتومبیل ؛در جنوب سانفرانسیسکوو در شهر کوچکی به نام )

Page 41: سفر به آمریکا - عباس نصر

شب به آنجا رسیدیم و مستقیم برای دیدن دانشگاه به آنجا رفتیم . دانشگاه هیچ در و حصاری نداشت ویا ما 4/7حدود ساعت

ن دیوار و بسیار بزرگی است که در البالی درختان بهم فشرده و بلند وسر سبز ؛ دپارتمان های علمی ساخته ندیدیم. یک باغ بدو

چهار طبقه بیشتر نبودند . ما حدود یک ساعت با خودرو از این خیابان به آن خیابان داخل اکثر شده اند ساختمان ها از سه وحد

افرادی دیده می شدند که مشؽول کار و مطالعه اند اما در شگاهها و سالن هامی گشتیم. از دور در برخی از آزمای دانشگاه

بود ما هم پیاده و چون همه جا بسته در حال رفت و آمد بودند محوطه دانشگاه کسی نبود و فقط برخی خودروهای اساتید

خل دانشگاه بودیم حتی یک نگهبان هم ندیدیم تا شمای کلی آنجارا ببینیم . در طی این مدت که در دا نشدیم و فقط گشت می زدیم

اما نمی . عظمت وسر سبزی دانشگاه مرا خیلی بخود جلب کرد ومی خواهم بگویم با وجود اینکه دانشگاههای زیادی را دیده ام

دانم چرا آنجارا خیلی دوست داشتم.

سه دو شنیده بودم که این دانشگاه در ردیؾ تاسیس دانشگاه استن فورد بر اساس یک کار خیریه بوده است : من پیش از این

از مهدی پرسیدم واو گفت که : دانشگاه برتر جهان است و یک کار خیریه است

. را بواسطه یک Leland Jr ساله خود 04داستان به این صورت بوده است که خانواده استن فورد در سفری به ایتالیا، پسر

، پدر و مادر این پسر، با خود عهد می بندند که تمام بچه های کالیفرنیا را، فرزندان خود بیماری از دست میدهند. چند هفته بعد

و تصمیم می گیریند که برای آنها خدمتی که در حق فرزند خود می کردند را انجام بدهند. از اینرو، از چندین دانشگاه بدانند

چه نوع یادبودی که به بچه های کالیفرنیا نیز کمک کند، بسازند. بزرگ من جمله هاروارد هم دیدار می کنند تا تصمیم بگیرند که

بین موزه، دانشگاه مهندسی و دانشگاه، فکر می کنند و در نهایت تصمیم می گیرند که دانشگاه استن فورد را بنا کنند. اما

دانشگاه در حال حاضر دانشگاه خصوصی است. این

بود. که ما از آن عبور کردیم و برای خوردن شام به شهر کناری )استن فورد( نام به همین در حاشیه دانشگاه ؛شهرکی هم

رفتیم که چون نزدیک فرا رسیدن جشن هالوین بود در این شهر چراؼانی زیادی کرده بودند پالوآلتو بنام شهر استن فورد

شگاهها با نور افکن و پارچه های رنگی وپرچم کامال ن نیمه شعبان ما را تداعی می کرد تمام درختان مملو از چراغ و فرو که

تزیین شده بودند.

بر گشتیم. بعد از صرؾ شام به شهر سانتا باربارا

لس آنجلس و سن دیگو

قرار دارند داشتیم . یک سفر سه روزه ای هم به لس آنجلس و سن دیگو که در جنوب شهر سانتاباربارا

هالیوود که دیدنی برای هر کس که به لس آنجلس وارد می شود این است که ببیندجذاب ترین جای - ؟ کجاست هالیوود

شهرت جهانی دارد کجاست؟ و چه چیزهای دیدنی دارد؟ ما هم مستقیم به همانجا رفتیم . هالیود محله ای است دارای یک خیابان

فیلم ساز برای خود کارگاهها و شهرک اصلی که شرکت های فیلم ساز بزرگ در آن قرار دارد و برخی از این کمپانیهای

با خط بسیار درشت بر آن حک شده بود که از ایجاد کرده اند یکی از این شهرک ها از دور نمایان بود وآرم هالیوود سینمایی

بان دور دیدیم. همانگونه که در مقابل دانشگاه تهران بازار کتاب و چاپ نشر و خدمات مربوطه بوفور یافت می شود در خیا

هالیود هم پر از وسایل و ابزار و گفتمان های سینمایی است .

در حالی که مشؽول تماشای فروشگاهها و پاساژهای پر از وسایل فیلم سازی می باشی؛ هنرپیشه ای از آنجا عبور می کند که

می برند . خود شاهد بودم ویا گرفتن عکس برای فروش؛ بطرفشان هجوم آنها برای عکس گرفتن با آنها طرفداران ناگهان

با ا و پشت چراغ خطر یک ماشین ایستاد. ناگهان تعدادی هجوم بردند و در کنار شیشه اتومبیل یک یک ایستادند و به سرعت

می گرفتند ؛ چراغ که سبز شده همگی پراکنده شدند . افرادی زیادی با لباس های متفاوت نظیر لباس شب های هالوین ؛ عکس

ویا بدل نیاز به قیافه آنها پوشیده و در آنجا راه می روند شاید در حاشیه یک فیلمی حیوانات یا لباسهای عجیب وؼریبدر قیافه

Page 42: سفر به آمریکا - عباس نصر

ایشان باشد و یک تصویری از آنها در یک فیلمی الزم آید در میان آنها دسته دسته توریست ها در حال رفت وآمد کاری

مربیان آنها ایی کشور چین وکشور ژاپن هم دانش آموزان خرد سال را آورده بودند کهگفتنی است دیدم که از مدارس ابتد هستند

ویا عکس هنر دی های فیلم -دیدار می کردند. افراد زیادی بویژه از سیاه پوستان؛ سی رابه صؾ می بردند و از جاهای دیدنی

آنها خریداری کنند در این میان یک نفر مصری جلو مارا پیشه ها ونظایر این ها را در دست دارند و دنبال مشتری هستند که از

مسلمان هستید ومن هم مسلمانم وبرای هزینه تحصیالت خود در هستید وحتما گرفته و به پسرم می گفت شما از خاور میانه

ز تونیست وماهم اینجا چیز می فروشم وبه من کمک کنید واینها را از من بخرید.. جواب او این بود که وضع خود ما بهتر ا

نیازی نداریم .

فروشگاهها مملو از ادوات سینمایی از دوربین های عظیم فیلم سازی تا کتابها ونمایشنامه ها و پوستر و لباس و ؼیره ؼیره است

تامین کننده بخشی از این صنعت است به هر حال صنعت سینما با تمام نیازمندی های خودش در آنجا و هر بنگاه یا کمپانی

حرؾ اول را می زند وبازار گسترده ای را بخود اختصاص داده است. عشق به سینماگران و هنرپیشه ها هم یکی از منابع در

قیافه آنهارا و.. و ..و تا انجا پیش کسانی عکس ستارگان سینما را می فروشند وکسانی سر کلیدی آمدی برای عده ای شده است

مردم بروند وبجای سینمایی از تندیس و مجسمه هنر پیشه های زنده ومرده شده است تارفته که موجب ساخته شدن یک موزه

خود هنر پیشه ها با مجسمه هنرپیشه ها عکس بگیرند. ما هم که همه جا اهل موزه و کتابخانه هستیم در اینجا هم بجای پرداختن

ورود وخروج بودند. این موزه و رید بلیطبه بخش های دیگر دیدن موزه را انتخاب کردیم .جمعیت زیادی در حال خ

(Madame Taussads در خیابان اصلی هالیود می باشد و سه چهار طبقه آن اختصاص به مجسمه های هنرپیشه ها داشت )

نکته جالب و مهم این بود که این مجسمه ها با حالت های بسیار متفاوت نشسته یا ایستاده و هنر پیشه هایی که اؼلب زنده اند

؛ ادم های عادی و مجسمه ها را با هم اشتباه خمیده بقدری بشکل طبیعی ساخته شده که هر کسی

می گرفت و صحنه های خنده داری ایجاد می شد مثالً کسی نشسته بود و ارگ می زد . برخی تصور می کردند او هم

در حال وکسی که کنار او می خورد تکانمرتبه ارگ زن ؛ یک بگیرند مجسمه است کنار او نشسته که با او عکس یک

بدن کسی به مجسمه ای برخورد می کرد و تصور می کرد او انسان نشستن بود یکه می خورد . یا در میان ازدهام جمعیت

مجسمه است . ما هم شروع کردیم با مجسمه ها عکس گرفتن . زنده است از او عذرخواهی می نمود و بعد متوجه می شد که او

به ر کنار چارلی چاپلین و هنرپیشه فیلم حضرت موسی و لورنس عربستان و ؼیره ایستادیم و عکس گرفتیم ولی وقتید

افتاده است برگشتیم به پسرم گفتم اگر این فیلم ها را من به ایران ببرم و عکس هنرپیشه های زن که در کنار این عکس ها خانه

که اینها تصاویر مجسمه بخورم قسم و هر چه بیافتد که پدر مرا در می آورند من بدست مخالفان بی تقوای سیاسی و متحجر

می باشند باورنمی کنند و از نظر آنها در هر حال مجرم هستم و گفتم حذؾ کند. دیدن محله هالیود این احساس را در من ها

هیچ چیزی نیست وباید کشور ما در آمد هالیود تجاری گمرک عظیم شهر سانفرانسیسکو در برابر درآمد ایجاد کردکه شاید

فرهنگی آن را بخوبی ارزیابی کرده وبر روی آن سرمایه گذاری نماید . و –واثر اقتصادی صنعت سینمارا خیلی جدی گرفته

وز کنیم . وگرنه اما در صدد بر نیامدیم هنر را به ر - هنر نزد ایرانیان است وبس -پیش خود گفتم ما از قدیم ادعا داشتیم که

یعنی سینمای خاور میانه ؛ هالیوود دارد و اگر هندوستان بالیوود دارد مانباید _ میدل وود و اگر آمرکا نیاز به نفت هم نداشتیم

را نداشته باشیم . - جهانی

نوع 111اختمان کمتر از که کار اصلی ما شده است بسیا باال تر ست زیرا اگر س از ساختمان سازی از نظر اشتؽال زایی نیز

نوع اشتؽال می آفریند . )مهدی: باز هم یادمان نرود که صنعت هالیوود 0111واقعا بیش از این صنعت اشتؽال ایجاد می کند

بزرگترین صنعت فیلمسازی در دنیاست. انصافا رسیدن به حد استاندارد آنها، راه یک شبه نیست(

؛خود این صحنه های خیابانی می تواند م وپاساژها وکوچه های آنجا رادیدیم در یک کالمماندی چند ساعتی ما در این خیابان

و برای جهان فرستاده شود وهالیوود وفضای آن را معرفی کند . بسیا جالبی گردد یک فیلم چند ساعته

در آنجا هم با یک فردی برخورد . بطور اتفاقی حاضر شدیم مادر یک کوچه بر سر صحنه ای که در حال فیلم برداری بودند

چهار پایه نشسته بود واز دور صحنه را تماشا می کرد. فرزند م در باره او شنیده بود )اسم این فرد که بر روی یک کردیم

سال پیش به 14یحیی بود(. نزد او رفتیم واورا به ما معرفی کرد و در باره اوگفت ایشان از اهالی کشور مصر است که حدود

وصحنه برداری هاراتماشا برسر تمام صحنه برداریها حاضر می شود به اینجا آمده و بدون داشتن تحصیالت شق هالیوودع

Page 43: سفر به آمریکا - عباس نصر

نکته ای را به کارگردان ویا هنر پیشه ها گوشزد می کند که بسیار جالب است . به این خاطر شهرت یافته است می کند وگاهی

می شناسند. وعموم سینما گران اورا

وفردی با وقار وخوش اخالق بنظر می رسید که وخوش آمد گفت ساله بنظر می رسید با ما گرم گرفت 41وکه فردی حدودا

در آنجا در حد خود رشد کند . توانسته بدون داشتن تحصیل

را ترک کرده و روانه جاهای دیگر شهر شدیم بعنوان ناهار هالیوود بعد آاز آن ما با خوردن ساندویچ

س آنجلسل

لس آنجلس شهری است بسیار طوالنی و بزرگ و اؼلب خانه های آن یک طبقه و ویالیی ساخته شده اند . اؼلب ثروتمندان

پنجاه –ایرانی نیز در منطقه بسیار زیبا و دارای طبیعت عالی هستند )نام این محله بورلی هیلس بود( که طبیعت آن فضای چهل

می گشتیم ودرختان وگلهارا را می دیدیم .عصر می کند . ما تا عصر در این خیابان ها خلوتسال قبل شمال تهران را تداعی

از در یک خیابان ناگهان احساس کردیم دوطرؾ ما دیوار هایی به ارتفاع بسیار بلند به مرکز تجاری شهر با برجهای بلند رفتیم

این حالت را ودو سه خیابان نوع خیابان ها خیلی کم بودندولی این ساختمانها قرار دارد که از وال استریت بلند ترند

بقیه آنها یک ویا دو طبقه بیشتر نبودند شب از لس آنجلس خارج شده وبرای خوابیدن بسوی شهر دیگری که داشتند

روج به شهر { بود( گفتنی است ورود و خLong Beach} رفتیم )مهدی: اسم این شهر، الن بیچ لس آنجلس می باشد جنوب در

به شهر لس آنجلس و عصر هنگام رفتن از لس آنجلس در هنگام صبح و عصر ترافیک می شود ما هنگام ورود

سنگینی را شاهد بودیم. ترافیک آنجا

به تماشای آن پرداختیم. اقیانوس از زیبایی ویژه ای برخورداراست . شب هنگام که در موقع رفتن از کنار اقیانوس گذشته و

و چشم بیننده پخش می کرد ماه از دور نور خود را در اقیانوس انداخته و امواج آن ؛ نور را از افق بسیا ر دور تا نزدیک

لحظه دلم می خواست در یک با دیدن این صحنه تصویر ماه با امواج باال وپایین میرفت روح آدمی را به خود گره می زد

بدوم ویا پرواز کنم تا به منشاء نور برسم . هایتبر روی آب تا بین نور همراه موج

گذراندیم. النگ بیج شب را در یک هتل در شهر

این هتل مرتفع بود وهمه جای شهر از باال دیده می شد وچشم انداز زیبایی داشت. صبح برخالؾ خانه ها و فروشگاهها ؛

از آن خارج شود ویا کارهای زشتی مثل الستیک آتش جایی هست که دود مثل شهر های ما روز بعد من بدقت نگاه کردم ببینم

خارج می شود . یا نه ؟ تنها یک مورد کارخانه ای دیده شد که بخار آب از آن زدن و زباله سوزی واین چیز ها وجود دارد

جلس نصب شده بود که من نتوانستم این شهر وشهر لس آن به دیوار های اتاق های این هتل تصاویری از تاریخ یکصد سال قبل

دامن از زنان یکصد سال قبل بود که به صؾ ایستاده بودند وپلیس بفهمم منظور از این تصاویر چیست . از جمله چند تابلو

و باشد قانون حجاب آن موقع را که دامن باید تا زیر زان وبه اصطالح باالتر از زانوی آنها نباشد های آنهارا کنترل می کرد که

رعایت کنند .؟؟!!

ومسخره کردن گذشته خودشان بوده ویا اینکه هدؾ این افتخار به آزادی ووضع موجود آیا منظورنصب کنندگان این تابلو ها

در دوسه نسل قبل قانون حجاب داشته اند ؟ نمی دانم؟ هست که بگوید باید زنان کنونی مقداری مراعات کنند زیرا پدران آنها

چه گذشته از که فکر نکنم که منظور دوم مد نظر بوده است. بیشتر جنبه تاریخی دارد که به خودشان یاد آوری کنند)مهدی:

ای به وضعیت موجود رسیده اند. با طرز فکر کنونی که دارند ، اینکه به زنان گفته شود چگونه لباسی را باید بپوشند، از نظر

(آنها بی احترامی به شعور انسانهاست.

(Queen Mary ناو جنگی )

Page 44: سفر به آمریکا - عباس نصر

هم بطور گذرا دیدار نمودیم . در مسیرشهر النگ ما صبح بسوی شهر سن دیگو براه افتادیم اما در راه از یک موزه دریایی

به یک موزه بزرگ کویین ماری شرکت کننده در جنگ جهانی دوم بنام بزرگترین ناو جنگی آمرکایی بسوی سن دیگو بیچ

یک زیردریایی بزرگ روسی همراه . این ناو در کنار است که در کنار یک پارک وداخل دریا قرار داده شده استتبدیل شده

اتحاد متفقین را به نمایش می گذارد قرار دارد که عظمت جنگ افزارهای جنگ جهانی دوم و وقدرت مربوطه با موشک های

ولی ومثل یک شهر می باشد ن را از کنارش یکجا نمی توان دیدطول آ . ناو بزرگ آمریکایی واقعا عظمتی دارد که

داخل آن راببینیم . ونتوانستیم وارد این کشتی نشدیم ما بدلیل عجله داشتن برای رفتن به سن دیگو متاسفانه

سا ند یگو

زیبایی برخوردار است. در شهر با اتو مبیل در جنوب لس آنجلس قرار دارد و از طبیعت این شهر با یک ساعت و نیم فاصله

سال قبل 02سن دیگو از صبح تا عصر باران می بارید و ما فقط برای دیدن آکواریم آن شهر که شهرت دارد به آنجارفتیم . من

تر آکواریم شهر توکیو ژاپن را دیده بودم ولی آنچه در سن دیگو دیدم از نظر کمی و کیفی بسیار باالتر و مهم تر وجالب از این

بود . برای مثال در آکواریوم توکیو یک نهنگ کوچک بود که بازی نداشت و سه عدد دلفین بود در اینجا پنج عدد نهنگ بزرگ

جداگانه آنها نیز طوالنی تر و بهتر از توکیو انجام می گرفت . به همین نسبت در )نهنگ قاتل( و پنج عدد دلفین بود که بازیهای

وجود ها و ماهیها و الک پشت ها و ؼیره بسیار جالب تر بودند و برخی از موارد آن در توکیومورد خرس قطبی و پنگوئن

نوع بازی دلفین ونهنگ ها هم متنوع تر بود. به هر حال صبح تا عصر و در حال بارندگی ما توانستیم همه جای این نداشت

شاور فرهنگی شهر داری اصفهان بودم این مجموعه را دیده اگر زمانی که م مجموعه تفریحی را ببینیم . درآنجا با خود گفتم

آنجا را دیدیم سپس با یکی از دوستان ایرانی بعد از پارک آکواریم مقداری در شهر گشتیم و خیابانهای بسیار بهتر بود بودم

در مجموع ربارا برگشتیم .به کنار اقیانوس رفتیم ودر آنجا شام خوردیم و بسوی سانتابا فرزندم برای شام به یک رستوران

مردم کالیفرنیا بسیار خونگرم هستند و به هر بهانه ای دوست دارند که با دیگران بویژه توریست ها حرؾ بزنند در این

و رستوران را بهم می ریختند حرؾ زدیم . رستوران هم ما با چند نفر بر سر بچه های آنها که بازی می کردند

می کردند و هیچ فرنیا ما با هر کسی برخورد داشتیم و خود را ایرانی معرفی می کردیم با ما برخورد خوبیدر کالی

در آنها مشاهده نکردیم خود ذهنیت بدی نسبت به ایرانی بودن

باز هم از سانتا بار بارا

دیدن -ما توانستیم از دادگستری شهر ودانشگاه برگردیم و ادامه دیدنیهای آنجا را بنویسم. بعد از بازگشت به سانتاباربارا

وچون با جشن هالوین مصادؾ شده بود این جشن هارا نیز مشاهده کنیم . کرده

دانشگاه

آنجا قدم میزدیم ولی یک بار با دقت آنجارا گشتیم . ابتدا با استاد فرزندم که ما دوسه نوبت به دانشگاه رفت و آمد داشتیم ودر

ی بود برای مدت یک ربع ساعت دیدار کردیم . او فردی بسیار خوش برخورد و جذاب بود و ما را در این مدت یک فرد آلمان

کوتاه تحویل گرفت . سپس از کتابخانه دانشگاه که بسیار بزرگ و دارای انبوه کتاب بود دیدن کردیم . سالن های مطالعه بسیار

و طرؾ دیگر آن اقیانوس وسیع بود کسی که در کطرؾ کوه های سر سبزبی نظیر و چشم اندازی بسیار جالب داشت چون از ی

حال مطالعه بود سر را که بلند می کرد با دیدن این دو فضای زیبا تمدید اعصاب می نمود و صفای ویژه ای داشت . محوطه

دفتر گروه مطالعاتی فرزندم ) . چند لحظه هم از دانشگاه بسیار سرسبز و دانشجویان عموماً با دوچرخه رفت و آمد می کردند

وباهم کار می کردند دیدار داشته وبا آرزوی موفقیت برای آنها و یک نفر دیگرکه از کشور های مختلؾ بودند 5که با آفیس(

می باشد هزار دانشجو در رشته های فنی وانسانی 07این دانشگاه دارای شوخی کوچک مزاحم کارشان نشدیم وبیرون آمدیم.

علم مواد بسیار پیشرفت داشته است بطوریکه دو نوبت جایزه نوبل را بخود اختصاص داده است . البته ر رشته فیزیکو د

. بیشترین اساتید این دانشگاه ؼیرآمریکایی هستند . در فضای سبز دانشگاه دانشجویان سالهای قبل که فارغ التحصیل شده بودند

وبر روی آن ها جمالتی به یادگار نوشته بودند .که برای من جالب بود و در جای ودنددسته جمعی نماد های یاد بود ساخته ب

Page 45: سفر به آمریکا - عباس نصر

عجیب بود. .در این دانشگاه هم کنترل ورود وخروج در هم برایم ساختن یاد بود را ندیده بودم . نوع درختان دانشگاه دیگری

کار نبود .

دانشگاه گی بزرگ آب در خاک نیز به دل دانشگاه کشیده شده استیک سوی دانشگاه به اقیانوس منتهی می شد که یک پیشرفت

وپرندگان مختلؾ آن قرار داه است وبدون خود را روی این خلیج وگیاهان از این فرصت استفاده کرده ومطالعات محیط زیستی

جویان بر روی آن قایقرانی می اینکه فضای طبیعی آن را بهم بزند آن محوطه را محیط مطالعاتی نموده است . در عین حال دانش

کننند و آفتاب می گیرندو یا دور آن می دوند .

سال قبل تا این زمان پذیرفته شده و پیش از آن این 5نفرند همه جدید هستند وطی 21دانشجویان ایرانی این دانشگاه که حدود

و صحبت های کوتاهی داشتیم که عموما دیدیم دوسه نفر آنهارا ویا نداشته است . ما دانشجوی ایرانی بسیار کم دانشگاه

راضی بودند.

دادگستری

برای دیدن ساختمان دادگستری به آنجا رفتیم . فرزندم می گفت ساختمان زیبایی است واز بام آن هم محمد مهدی با یک روز

مطرح یی در دادگستری این شهرولی من قصد دیگری هم داشتم واینکه ببینم چه نوع گرفتاری ها می توان همه شهر رادید.

هست من هیچ نیروی نظامی وانتظامی ندیدم . طبقه اول )همکؾ در این ساختمان که مرتفع ترین ساختمان شهر هم می شود ؟

و جیب ( آن یک پارک عمومی بود که همه می توانستند بروند داخل آن بنشینند. هیچ کس نگفت کجا می روید ویا باز جویی کند

چهارم آن یک سالن بزرگ بسیار زیبا با نقاشی های طبقه دوم آن به یک کتابخانه بزرگ اخصاص داشت .طبقه بگرد د. مارا

اما همه می آمدند آنجارا نماشا می کردند . آبرنگ بزرگ که مقاطع مختلؾ تاریخ آمریکا را به ترتیب نقاشی کرده بودند و

در وسط؛ قد وازدواج بود و طوری طراحی شده بود که در مقابل تماشاگران؛کاربری اصلی این سالن؛ برگزاری مراسم ع

وگفته صندلی عروس وداماد ودر یکطرؾ میز ثبت احوال ودر طرؾ دیگر تریبون کشیش برای خواندن عقد قرار گرفته بود

کند .شد که هر کس حق دارد به اینجا بیاید وبرای مدت زمان معینی مراسم ازدواج خود را برگزار

دوسه نفر رادیدیم در آن نشسته اند و آنهاگفتند که اما طبقه سوم اختصاص به کار قضایی داشت که از یک دبیر خانه کوچک

تنها یک بود شعبه آن بکلی بسته 3شعبه قضایی بود که 4شما در دادگاه شرکت کنید وناظر باشید . آنجا دارای می توانید

سه چهار نفر ایستاده بودند . ما خواستیم وارد شویم که دیدیم کسی داخل نیست و این درب این شعبهودر پشت شعبه باز بود

صبح بود . فرزندم از خود اینها جویا شد که 01افراد گفتند هنوز قاضی نیامده است وما هم منتظر او هستیم. . حدود ساعت

لکه با قاضی برسر موضوع تقسیم ارث مشورت می کنیم تا مارا ب پرونده قضایی چیست وآنها گفتند در گیری در کار نیست

راهنمایی کند .

خجالت کشیدم که حتی بپرسم زندان این شهر کجاست ؟ دیگر چه رسد که از نوع وقتی من داد گستری را با این وضع دیدم

زندانیان آن شهر جویا شوم .

جشن هالووین

و نظیر عید نوروز ما در دوشب آخر اوج آن می باشد ریکا بر گذار می شود کهمدت یک هفته در آم این جشن هر ساله در

ویژه هالووین ایجاد گشته که ویژه این جشن مواد الزم را پوشاک ولوازم بسیار جایگیر شده است بطوری که فروشگاههای

چیزهای جدیدی ارایه نمایند .در این جشن وهر ساله هم تالش می کنند در لوازم وپوشاک خود نوآوری نموده و تهیه می نمایند

شکل وقیافه های عجیب وؼریب ویا شکل همگی لباس های ویژه وماسک صورت ویا با رنگ امیزی سر وصورت خود؛

حیوانات بخود گرفته و دسته دسته به خیا بان آمده ودر دوشب آخر به رقص و پایکوبی می بردازند بطوری که هر کسی تالش

افراد ی که از وضع خوبی بر خوردار ند ویا شخصیت خود را دیدنی تری ایجاد کند وهمه را بخود جلب نماید .می کند قیافه

داخل کدو های بزرگ ) کدوتنبل ( مثال باالتر می بینند ومایل به این کارها نیستند به نوعی دیگر در این جشن شرکت می کنند

Page 46: سفر به آمریکا - عباس نصر

درب خانه درست کرده ودر داخل آن یک شمع قرار داده وآنرا برباالی خندد را خالی کرده و شکل سر انسان در حالی که می

بطوری که نور شمع از چشم ها ودهان وگوش های او بیرون را روشن می کند واین مفهوم را دارد که ما خود قرار می دهند

نظیر ما که در عید نوروز سمنو درست . می باشد آمادگی داریم به بچه ها هدیه بدهیم که هدیه آنها معموال شکالت وشیرینی

نوعی حلوا درست می کنند که از سمنو سفت تر است وخیلی خوشمزه است .به این خاطر در این درست می کنیم آنها با کدو

در .البته ماسک هم درست می کنند و بر سر می گذارند گاهی با کدو تنبل تنبل به فروش می رسد. جشن مقدار زیادی کدو

وکاباره ها مملو از جمعیت می شود . برخی ها از مدتی قبل تصمیم می این دو شب بازار مشروب فروشی ها بسیا داغ است

گیرند که در این شب مشروب زیاد مصرؾ کنند به این خاطر؛ کسانی را با خود می آورند که پس از مست شدن ؛ آنهارا به خانه

وبه اصطالح برای مستی خود شان هم از قبل برنامه ریزی دارند و اینطور نیست که همه دببرند تا کار خالفی آز آنها سر نزن

رها شوند . ما در این دو شب در خیابان های شهر وکنار دانشگاه براه افتاده و همه این صحنه هارا مست کنند ودر خیابان ها

هزینه های زیاده کرده اند برای خود ؛برخی واقعا نهای عجیب ؼریب ساخت ودیدیم که برای تؽیر قیافه ویا شکل دیدیم

وصفای دیگری ؛ شوخی یا بچه بازی نیست. چراؼانی ها و تزیین های مؽازه ها نیز رنگ شهر را عوض می کند وموضوع

ر کجای شهری که برای ورود به ه می بخشد . به نکات جا لب تری نیز برخورد کردیم که تعجب مارا بر انگیخت مثال دراین

هیچ کنترلی نبود )منظور شهر سانتا باربارا می باشد ( . ناگهان در شب هالوین دیدیم درب تمام مشروب فروشیها پلیس آن

تطبیق کامل ؛ اجازه می دهد که این افرا می گیرد و بعد از تک تک افراد را تحویل ایستاده وهمه را صؾ نموده و شناسنامه

سالگی نرسد حق ندارد 10رد کاباره شوند .علت را پرسیدیم گفتند در این جا هیچ کس تا به سن وا د خواه پسر ویا دختر

سالگی را پرسیدیم 10سخت کنترل می کند .باز علت انتخاب مشروبات الکلی بخورد .به این خاطر در اینگونه شب ها پلیس

سالگی برای انسان بسیار ضرر دارد . 10گفته شد که می گوینداز نظر علمی ثابت شده که مشروب تا .

فرهنگسرای کوچک

جا دارد از خانهء محل سکونت خودمان هم بگویم . یک واحد آپارتمان سه خوابه در اجاره یک نفر آمریکایی بنام آقای اریک و

فوق دکترای فیزیک و بود که هر نفر یک اتاق در اختیار داشتند . جک یک نفر استرالیایی بنام آقای جک و فرزندم محمدمهدی

دانشجو برای مدت 611اریک کارشناس محیط زیست دانشگاه بود که دوره های آموزش کوتاه مدت محیط زیست را هر ساله با

یکماه برگزار می کرد و خودش این دوره راتدریس می کرد. او در زمینه محیط زیست و حیوانات اقیانوس مطالعات وسیعی

بود واز آنها عکس های ویژه ای گرفته ودر خانه نصب کرده بود .. هر یک از این سه نفر یانوسداشت و عاشق نهنگ های اق

نیز مطابق تمایل خود اتاق خود را تزیین کرده بودند و عکس هایی را به در و دیوار نصب کرده بودند . ما فقط در اتاق پسرم

م . اینکه آنها اجازه داده بودند من و همسرم سه هفته در خانه آنها رفتیم اما از حال و آشپزخانه مشترک؛ همگی استفاده می کردی

به این بمانیم لطؾ باالیی بود که باید قدردان بود . البته آنها صبح زود می رفتند و درب اتاق های خود را نیز باز می گذاشتند

نسبت به ما تردید داشتند که مبادا مزاحم معنی که ما نیستیم و شما آزاد باشید وهنگام شب بر می گشتند .در شب های اول

برای هر دو طرؾ تحصیل و وقت آنها شویم ولی پس از سه چهار شب که گذشت با وجود آنکه زبان ما ضعیؾ و تفهیم مطالب

می خوردیم و سه چهار روزی هم که پسرم برای سمینار به شهر دیگری رفت بود بقدری دوست شدیم که با یکدیگر شام سخت

برگشت. آقای جک ما را با ماشین خودش برای دیدن مراسم هالوین به دانشگاه برد . آقای اریک آدم خیلی جدی بود من خیلی و

با او شوخی کردم تا اینکه اوهم کم کم راه شوخی را باز کرد. او شب اول خیلی قیافه جدی گرفته بود وآمد کنار ما و گفت که من

شما واگیر نکنید . من به فرزندم گفتم که به او بگو اگر خیلی می خواهی به تر نفس بکشم کهسرما خورده ام و سعی می کنم کم

ای بود مثالً نمونه دیگر این بود که یک فهرست از جاهای دیدنی ما لطؾ کنی اصالً نفس نکش . نوع شوخی های ما اینگونه

لس آنجلس آنچه را من گفتم دیدید ؟ من گفتم بلی شهر لس آنجلس را به ما داد. پس از بازگشت از آنجا گفت آیا در

که چرا جای اصلی لس آنجلس را به ما نگفتی . او با تعجب پرسید کجا را من شدم ناراحت تو دست از خیلی ولی .

نگفتم؟ من جواب دادم خانه پدرت را ) چون او اهل لس آنجلس بوده است ( .

چند عدد چای نپتون برداشته بود و تصور می کرد که از آقای جک بوده است مرتب به آقای جک می مورد دیگر اینکه همسرم

ولی چای از آقای اریک بود ه است . اریک یک شب روی شوخی گفت ببخشید که من چای شما را برداشتم .

آقای اریک یک شب هم می خشید آقای جک ببخشید آقای جک .هی می گوید بب خورده اما چای مرا شما خانم بله گفت

اگر تا آخر عمر من که ازدواج کردم اما تو خواست یک متلک به من بیندازد گفت من هم مثل تو پیر شدم .. من هم جواب دادم

Page 47: سفر به آمریکا - عباس نصر

ازدواج نکنی و مثل من پیر شوی تازه ثابت کرده ای که مرد نیستی .

ور هم جمع می شدیم و شام می خوردیم می گفتیم و می خندیدیم . آقای جک مرتب به من می خالصه هر شب برای یکساعت د

که کؾ پلوپز می گذاری وهمراه برنج سرخ می کنی گفت نحوه پختن برنج به سبک ایرانی همراه با سیب زمینی سرخ کرده

تو باید مرا به استرالیا دعوت ی گفتم که یک شرط داردنامزدم که قرار است به اینجابیاید بپزم . . من م بمن یاد بده تا من برای

خالصه در برابر او پختم واو یاد گرفت. ایستاد تا شب آخر کنار من کنی تا بیایم آنجا ودر آنجا به شما یاد بدهم ، البته در

فرا می گیرد . سه نوبت همدیگر ما را ؼم آنقدر با هم صمیمی شدیم که شب آخر می گفتند فرداشب که شما نیستید چکار کنیم

هم حلوای مخصوص شب های هالوین که از کدو درست می کنند برای ما دو نوبت آقای اریک به شام دعوت کردیم. را

هالوین هم یک کدو خریده بود و برحسب مراسم آنجا آورد و همگی با هم داخل آن آورده بود که خیلی خوشمزه بود . در شب

گذاشتیم تا عابران ببینند و در کنار تراس و چشم گوش و دهان آن را بیرون آورده و شمع داخل آن روشن کردهرا خالی کرده

ولی کسی مراجعه نکرد . یک شب از تحصیالت این مفهوم را داشت که ما آماده هستیم به بچه ها شیرینی جشن هالووین بدهیم.

چون برای علم بطور اساسی ارزش قایل ده ام وچند جلد کتاب نوشته امومطالعات من پرسیدند و وقتی فهمیدند که نویسن

که محصول مطالعات او در باره محیط زیست است بیادگاری بمن هدیه دی -سی نگاه آنها خیلی تؽییر کرد وآقای اریک اند.

داد.

نفر شدیم. در آن شب 01که جمعا کرد دعوت دوستان خارجی ویکی از همسایگان ایرانی خود را به مهمانی یک شب فرزندم

وشستن ظرؾ ها صمیمانه کمک کردند . یکی از مهمانان یک دانشجوی پختن ؼذا وتهیه میوه آقایان اریک وجک هم برای

از زبان فارسی بداتد به تاریخ ایران خیلی عالقه مند شده بود واطالعاتی آمریکایی رشته مهندسی مکانیک بود . او بدون اینکه

؛ حقوق بشر را پایه تاریخ ایران داشت . علت عالقه اورا پرسیدم می گفت نام ایران برایم جاذبه داشت تا اینکه شنیدم کورش

زبان فارسی را بیاموزد تا گذاری کرده است به این خاطر عالقه مند شدم تاریخ ایران را بخوانم . من به اوتوصیه کردم که باید

ین سرزمین پی ببرد .بتواندبه عمق تاریخ ا

الزم به یادآوری است ؼیر از این شب ها که مهمانی بود برنامه دیدار و شام و همه این صحبت ها طی یک ساعت انجام می

و بالفاصله همه به اتاق های خود می رفتند تا مطالعه کنند و بکارهای خود برسند و بطور کامل سکوت همه جا را فرا گرفت

زاحمت برای یکدیگر ایجاد نمی کردیم . در هر حال من احساس کردم ملت ها از هر جای جهان باشند و هر می گرفت و ابدا م

دین و تفکر و زبان و آیینی داشته باشند اگر مرز های خود را بشناسند ورعایت کنند می توانند با صمیمانه ترین شکل حتی در

یک خانه زندگی کنند و در کنار یکدیگر شاد باشند .

آقای جک گفتم امیدوارم و یقین دارم که روزی جایزه نوبل فیزیک را خواهی گرفت. در آن موقع ما را در موقع خداحافظی به

و برایت گل بیاوریم . او اظهار امیدواری کرد وبرای خدا حافظی مرا دعوت کن تا در مراسم تحویل جایزه نوبل شرکت کنیم

م اینکه شما عمر خود را در راه حفاظت محیط زیست صرؾ می کنی کاربسیار در آؼوش کشید .به آقای اریک هم گفت

میلیار د جمعیت جهان به سهم خودم از 6می شود و من به عنوان یک فرد از ارزشمندی است که بهره آن نصیب همه بشریت

های شما و آیندگان همهء ما تو صمیمانه تشکر می کنم وبرایت آرزوی موفقیت می کنم و او پاسخ داد که سود آن نصیب نوه

خواهد شد . او از ما خواست که در ماه ژوئن به آمریکا برگردیم تا ما را به اقیانوس ببرد و نهنگ ها یی که دسته جمعی در آن

ماه از طرؾ آرژانتین و جاهای دیگر جهان به سواحل سانتاباربارا می آیند نشان دهد .

اتاق یک دانشجوی ایرانی

تنها می شود و یا بدلیل مطالعات تخصصی یا کار ثابت فرصتی پیدا نمی کند که روح خود را از مسایل متفاوت وقتی انسان

فرهنگی سیراب کند؛ اتاق یا خانه خود را به فرهنگسرای کوچکی تبدیل می کند تا از آن سود ببرد وتشنگی خود را برطرؾ کند

به یک فرهنگسرای کوچک مبدل کرده بود . وقتی وارد اتاق شدم با دیدن . فرزندم محمدمهدی نیز چنین کرده و اتاق خود را

کوچکترین مدرسه جهان دیر تش باد جنوب استان فارس افتادم و گفتم برای این اتاق هم می توان یک فضای اتاق به یاد کتاب

بروی درباره تمام آنچه را به در و موقعی که از این خانه خواستی کردم توصیه کتاب نوشت و هنگام برگشتن به محمد مهدی

Page 48: سفر به آمریکا - عباس نصر

دیوار زده ای بنویس و انگیزه از نصب آنها را شرح بده ؛یک کتابی ارزشمند از خاطرات می شود.

اما باید اعتراؾ کنم که با ورود به این اتاق ذهن من یکجا در هم ریخت ذهنیتی که متاسفانه کم وبیش در تمام ایرانی ها ؛ حتی

کاپیتالیسم قرار گرفت وقتی به ؼرب رفت ودر چنگال وفکر می کنند یک دانشجوی ایرانی ن وجود دارددر بسیاری از مسولی

در درجات مختلؾ با نگاه تردید به دانشجویان ؼرب رفته نگاه خواه ناخواه فرد ی کم احساس می گردد. و... به همین خاطر

اد که انسانی در حال عبور برقله کوه است و در پایین آن نوشته شده می کنند . وقتی وارد اتاق شدم چشمم به پوستر بزرگی افت

است

آرمان : همیشه بر قله ها حرکت کنید تا همه جا را ببینید

ساله از 74حدود پیرمردی بسیار الؼر و ضعیؾ در کنار همان پوستر تصویر یک در سمت چپ اتاق

نجؾ آباد نصب شده بودکه یک خبرنگاری از کار او که بیرون آوردن ذؼال از -اصفهانروستای کوشک , واقع درجاده اهالی

چاپ کرده است . کار این پیرمرد این است که از ته چاه ؛ چاه زؼالی می باشد گزارش تهیه و در یکی از مجالت ایران عمق

فرزند جانبازش کند . فرزندش جانباز شیمیایی بگیرد تا هزینه سطل های ذؼال را باال می آورد برای آنکه دستمزدی ناچیز

است اما پرونده ای در ادارات دولتی ندارد و کسی را جز این پدر پیر ندارد .

درد آور است که وقتی صفحه ای که همه صفحات آن در اتاق این دانشجو نصب شده بود آنچنان 5این گزارش

و پیر مرد از عمق چاه سر را بسوی باال بلند عمو بگو ببینم معنی زندگی چیست؟؟ آخرین جمله را که خبرنگار می پرسد:

شکر خدا . کرده و می گوید:

بایدگفت خواننده یک فرد سنگدل است . همسرم بعد از دو سه روز علیرؼم از دل خواننده بر نخیزد آه اگربا این جمله پایانی

بود دست به اتاق من نزنید طاقت نیاورد و این تصاویر را کند و پاره کرد و گفت پسرم اینها آنکه فرزندم چندین بار تاکید کرده

تو را افسرده می کند.

اما من عکسهای آن را گرفته بودم ولی به او ندادم وحرؾ مادرش را درست تلقی کردم چونکه دنیای تنهایی خودش برای

باید اعتدال را دور از خانواده ودوستان و وطنش کافی است و در هر کاریوهمان برای یک جوان انسان مشکل می آفریند

رعایت کرد .

در سمت دیگر اتاق هم تصویر یک زن گل فروش بسیار ضعیؾ سیاه شده که با نگاه بسیار جدی و عمیق خود در خیابان

هنر تصویر یک زن و در کنارآن؛ که اوج بدبختی یک زن را بنمایش می گذارد دیده می شود حال گل فروشی است در

و دیدن فاصله میان این دو تصویر که اوج خشونت یک زن را به نمایش می گذارد پیشه کابوی با دو قبضه مسلسسل در دست

میان این دو انسان وجود داشته باشد ؟ . جمالت فراوان از بزرگان این همه فاصله باید بسیار تامل برانگیز است که چرا

چه می بینم ؟؟. این دانشجو از در دل خود گفتم خدایا ....با دیدن این تصاویر انشمندان که به در ودیوار نصب شده بودندود

پیر مردی را در ته چاه ذؼالی محله کوشک خیابان آتشگاه شهر های جهان است که به نحوی شهری ازقله های ایالت کالیفرنیا

خود اصفهان اند و حتی مسول دیدن او هم را می بیند اما من وآنهایی که در می کند زش جاناصفهان که برای فرزند جانبا

نمی بینند.!! هستند اورا

او کتابخانه کوچکی هم داشت که انواع کتابها راخریداری واکثر آنهارا خوانده بود کتاب هایی که به رشته تحصیلی او )که

که عمق دقت اورا می رسانید . شت وگاه خالصه ای از آنهارا برایم میگفتمکانیک( است نداشت وجنبه انسانی دا

فرزندم یک شب از آرزو هایش برایم گفت که دلش می خواهد موسسه ای خیریه داشته باشد وبه بیچارگان کمک کند ونام آن را

هان باید کمک کرد تا آنها رشد کنند وبشر پاسخ دادم بنظر من به تیز هوشان ج برایم گفت ..من بجای گفتگو بر روی نام آن هم

. این درحالی است که این چنین کاری بکنی به این سمت برو و این کار را بکن را نجات دهند واگر روزی موفق شدی که

Page 49: سفر به آمریکا - عباس نصر

خودش شؽلی ندارد وزن وزندگی ندارد. وبا سختی های فراوان روزگار گذرانه و می گذراند ؟!! دانشجو هنوز

دهها تصویر و جمله زیبا و گلواژه های معرفتی و انسانی آویزان است و در میان آنها چشم آدم ناگهان به ق اودر اطراؾ اتا

ای رابر سر گربه گذاشته اند و قیافه خیلی خنده داری دارد . بر روی وایت برد تصویر یک گربه ای می افتد که پوست هندوانه

پرسیدم منظورت از این جمله چیست ؟ مله بزرگ نوشته بود که: مهدی خوب بشو.جمالت پراکنده نوشته و در میان آنها یک ج

برخاستم و این جمله را خطاب به گفت مدتی مریض شدم وهرچه دکتر می رفتم خوب نمی شدم از ناراحتی وتنهایی و عصبانیت

خودم نوشتم که هنوز اینجا مانده است.

در من فقط وارد خانه یک دانشجوی دیگر ایرانی مشابه موارد فوق دیده شود. شاید در اتاق دانشجویان ایرانی دیگر ی هم

شده است نوشته باالی سر درب خروجی بر یک پوستر بزرگ این آیه دیدم وهنگام برگشت از از ساختمان شدم کالیفر نیا

) کجا می روید ( که : فاین تذهبون

باید آگاه باشیم که به کجا میرویم ؟ یماودر توضیح گفت وقتی از خانه خارج می شو

که اورا تحسین کردم.

خدا حافظ

4/00بعد از ظهر از فرودگاه لس آنجلس به فرودگاه فرانکفورت آلمان پرواز کردیم در حالی که فقط 2ساعت آبان 04روز

در حالی که موقع رفتن به ی شدآلمان فرود آمد و بسرعت روز و شب طی م صبح فردا در 4/00ساعت در راه بودیم ساعت

آمریکا روز و شب خیلی طوالنی می گشت .

فرودگاه فرانکفورت مثل قسمت پروازهای خارجی فرودگاه جان اؾ کندی نیویورک بود که خیلی شیک و تازه ساز نبود.

یم اینکه در پروازهای دیگر و یا یک نکته قابل تأمل که در فرودگاه آلمان شاهد بودیم و در هواپیمای پرواز به ایران نیز دید

و شور وانرژی از گیت ها یی که مردم منتظر پرواز بودند اکثریت یا همه آنها خارجی بودند نشاط در چهره مردم دیده می شد

د . انها می بارید اما در این گیت و پروازی که همه ایرانی بودند همه قیافه ها درهم کشده و ساکت و چرت زده و بی نشاط بودن

ناگفته نماند وقتی حرؾ از نشاط می زنیم منظور رقص و پایکوبی نیست بلکه برای نمونه عرض کنم یک خانم خارجی در

ساعت پرواز 4/6نوع روزنامه با خودش آورد و طی 5سال داشت او 71هنگام رفتن به امریکا نزدیک ما نشسته بود که حدود

و دقت تمام خواند و یک سطر آن را جا نینداخت خیلی سر حال بود وخسته نمی شد از آمستردام تا نیویورک تمام آنها را با

مرتب به ما هم می گفت شما هم بخوانید چرا بیکارهستید ؟ اما در پرواز از آلمان تا تهران چند زن کنار ما بودند همه از

و گفتند تا به تهران رسیدیم . لیدن دنا جسمی وروحی وگرفتاریهای خانوادگی وؼیره خود گفتند بیماریها و دردهای

گیت پرواز عوض شده باشد چون افتاد این بود که من رفتم از پلیس بپرسم که مبادا یک اتفاق که در فرودگاه آلمان برای من

خودت را در جواب سوال من گفت پاسپورت اما ناگهان پلیس در آمستردام این اتفاق رخ داد و نزدیک بود ما از پرواز بمانیم

بده که دادم و او گفت ایرانی هستی بگو چقدر دالر همراه خود داری من تعجب کردم ابتدا فکر کردم رشوه می خواهد و سپس

بخود گفتم که در شأن پلیس آلمان نیست که رشوه بخواهد و با اندکی تأمل گفتم سیصد دالر. ا و سپس پرسید چقدر یورو همراه

باشد با من برخورد کرد سپس با حالت خاصی یورو . پلیس بگونه ای که گویا یک دزد گرفته 41خود داری و پاسخ دادم

برودر همان گیت بشین تا بیایند . مقداری گذشت بعد دیدم همان پلیس راه افتاده و آمد میان ایرانیان گشت می زند و گاهی به گفت

ی ازاین ایرانیان صحبت کردم و گفتم این پلیس از شما چه پرسید؟ وسوالهایی می پرسد من رفتم با یک یکی از آنها گیر می دهد

این برخورد پلیس با من نتیجه رفتار دستگاه آن ایرانی که یک تاجر بود خیلی از برخورد پلیس ناراحت بود گفت :

د که چقدر دالر و یورو همراه چون اوآمده است از من می پرس بخود حق می دهند به ما اهانت کنند دیپلماسی ماست که این ها

داری . ولی من به او گفتم من بیش از سیصد بار به اروپا آمد و رفت داشتم و با این گذرنامه میلیونها دالر جابجا کردم وچنین

وقتی متوجه شد که من تاجر هستم و کار تجاری می کنم خجالت کشید و عذرخواهی کرد و پلیس برخورد ی را ندیدم.

. رفت

Page 50: سفر به آمریکا - عباس نصر

از این تاجر پرسیدم اصوالً آیا چنین حقی را دارند که بازجویی کنند وبپرسند چقدر پول داری؟ تاجر گفت نه . اگر قرار است

و اینکه بطور اتفاقی این پرسش رابطور کتبی داشته باشند ودر هنگام ورود از همگی اطالع داشته باشند باید در فرم ابتدایی

حق پلیس فرودگاه نیست . من گفتم که با من هم چنین رفتاری کرده وآن تاجر وقتی فهمید که ما بصورت کسی را بازجویی کنند

می داد ومی گفت که بکجا رسیده ایم ، بویژه این که شد و سرش را تکان ناراحت خیلی ترانزیت از فرودگاه استفاده کردیم

می شوید و از فرودگاه هم بیرون نمی روید و وارد خاک آنها ارجساعت خ 5شما ترانزیت هستید و از آمریکا آمده و پس از

.این پلیس چگونه بخود حق می دهد از میزان دارایی شما بپرسد .... نمی شوید

ساعت توقؾ در آن فرودگاه با یک هواپیمای لوفتانزا ؛ پس از یک ماه ونیم به تهران برگشتیم وتالش برای پرداخت 5پس از

شروع شد.بدهی های سفر

باش یرا پذ خدایا