تفسیر كتاب اول سموئيل

36
ﺳﻤﻮﺋﻴﻞ اول ﻛﺘﺎب ﺳﻤﻮﺋﻴﻞ اول ﻛﺘﺎبFirst Samuel دارانيمان ا برای مقدس کتاب تفسيردارانيمان ا برای مقدس کتاب تفسير نو شتهونالد د مکليام ويونالد د مکليام ويwww.muhammadanism.org August 4, 2008 Farsi است آمده در تحرير رشته به مقدس كتاب در موجودِ فاھيم م درك منظور بهري تفسيِ كتاب اين. و جسته بھره تفسير فنيح صحِ اصول از كه است بوده آن بر سعي كتاب اين نگارشوھي شي در نمايد ارايه را روان و ساده متنيان تفسيرھمچن اصول به بودندار وفاِ ضمن. ِ كتاب، براين بنا مقدس كتابِ گروھي و انفرادي مطالعات براي بود خواھد اي شايستهنتخاب ا حاضر. Believer’s Bible Commentary by William MacDonald This is a Bible commentary that makes the riches of God’s Word clear and easy for you to understand. It is written in a warm, reverent, and devout and scholarly style. It is a good choice for your personal devotions and Bible study. © 1995 by William MacDonald., Believer’s Bible Commentary, Thomas Nelson Publishers, Nashville, TN, pp. 2383. — All Rights Reserved —

Upload: ktabkhaneh

Post on 14-Dec-2015

45 views

Category:

Documents


19 download

DESCRIPTION

کتابخانه مسیحیت

TRANSCRIPT

Page 1: تفسیر كتاب اول سموئيل

كتاب اول سموئيلكتاب اول سموئيلFFiirrsstt SSaammuueell

تفسير کتاب مقدس برای ايماندارانتفسير کتاب مقدس برای ايمانداران شتهنو

ويليام مک دونالدويليام مک دونالد

www.muhammadanism.org August 4, 2008

Farsi

. اين كتاب تفسيري به منظور درك مفاھيم موجود در كتاب مقدس به رشته تحرير در آمده استدر شيوھي نگارش اين كتاب سعي بر آن بوده است كه از اصول صحيح فن تفسير بھره جسته و

بنابراين ، كتاب . ضمن وفادار بودن به اصول تفسيرھمچنان متني ساده و روان را ارايه نمايد .حاضر انتخاب شايسته اي خواھد بود براي مطالعات انفرادي و گروھي كتاب مقدس

BBeelliieevveerr’’ss BBiibbllee CCoommmmeennttaarryy by

WWiilllliiaamm MMaaccDDoonnaalldd

This is a Bible commentary that makes the riches of God’s Word clear and easy for you to understand. It is written in a warm, reverent, and devout and scholarly style. It is a good choice for your personal devotions

and Bible study.

© 1995 by William MacDonald., Believer’s Bible Commentary, Thomas Nelson Publishers, Nashville, TN, pp. 2383.

— All Rights Reserved —

Page 2: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٢ -

معرفيبلكه تاريخ . ترين كتاب تاريخي در كتاب مقدس است جالب اينجاست كه كتاب سموئيل نه تنھا پرحادثه .باشد كه عبارتند از سموئيل، شاول و داود پرماجرائي تنيده در شرح حال سه شخصيت بزرگ مي

)J. Sidlow Baxter( سيدلو باكستر. جي—

ونجايگاه منحصر به فرد كتاب سموئيل در كان .1

. داشت ھاي اول و دوم سموئيل شكافي بزرگ در ميان كتب عھد عتيق وجود مي در صورت نبود كتاب

كتاب سموئيل در اصل يك كتاب بوده است كه در ترجمه سپتور جنت به دو بخش تقسيم شده است و ھر نسخه

.و ترجمه ديگر كتاب مقدس از جمله نسخه عبري اين روش را پيروي كرده است

ھاي سموئيل، داود و جوليات ، داود و يوناتان، ا نفر يھودي و مسيحي اين كتاب جذاب، از داستانھ ميليون

فرار داود از دست شاول، محبت داود نسبت به مفيبوشت و تأثر داود از عصيان پسرش ابشالوم و مرگ او،

.اند نيروي روحاني كسب كرده

وئيل پيمان داودي را و توازن دردناك آن با زنای اي، خوانندگان بالغ كتاب سم در سطوح باالتر فرضيه

.اند داود با بتشبع كه نسل او را نيز فاسد نمود، آموخته

اين دو . كتاب اول و دوم سموئيل چون پلي است در ميان كتاب داوران و استقرار كامل پادشاھي داود

.كتاب جايگاه منحصر به فردي در تاريخ اسرائيل دارند

نويسنده .2

داند، تاريخ حالي كه سنت يھودي، سموئيل را نويسنده اين كتاب كه اينك به دو بخش تقسيم شده ميدر

).١:٢۵الي ١:١(توان به زمان وقايع محدود به دوران زندگي او نسبت داد نگارش آن را مي

كه تحت نظر ممكن است كه يکي از انبياء جوان . باشند اين كتاب، بعد از وفات داود مي رداما بيشتر موا

امكان . آوري كرده و اين کتاب را نوشته باشد ھاي پراكندة استاد خود را جمع سموئيل تعليم ديده است، نوشته

او كامال آشنا . ديگر اين است كه ابياتار، كاھني كه آشنا به ثبت وقايع بوده است، اين كتاب را تأليف كرده باشد

.ا او در تبعيد گذرانيده بودبه وقايع زندگي داود بود و حتي مدتي را ب

Page 3: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٣ -

تاريخ .3

قبل ١٠٠٠ممكن است تاريخ آن را در حدود سال . تخمين درست نگارش كتاب سموئيل غيرممكن است

نرفته ) قبل از ميالد ٧٢٢(اي به اسارت اسرائيل واقعيت اينكه در اين كتاب ھيچ اشاره. از ميالد تخمين زد

و » اسرائيل«برخي معتقدند كه اشاره به . طلبد عه اسارت اسرائيل مياست، قطعا تاريخي را پيش از واق

قبل از ميالد، آنگاه كه پادشاھي يكدست اسرائيل به دو بخش شمالي و ٩٣١تاريخي را بعد از سال » يھوديه«

روند، اند قبل از جدائي سياسي، به كار توانسته چنان عباراتي به سادگي مي. نمايد جنوبي تقسيم شد، اقتضاء مي

.اند به كار رفته ١٨۶١به زقبل از تج» جنوبي«و » يانكي«ھمانطور كه در تاريخ آمريكا عبارات

زمينه و موضوع .4

كتب اول و دوم سموئيل حاوي برخورد خدا با اسرائيل از قرن دوازدھم تا حدود قرن دھم پيش از ميالد

ھاي اصلي اين كتاب ، شخصيت)هشبان ـ پادشا(ود ، و دا)پادشاه مطرود(، شاول )نبي ـ داور(سموئيل . است

.باشند ھاي كتاب در حول و حوش آنان مي باشند و داستان مي

او . سموئيل توسط خدا برانگيخته شد تا پاياني بر دوران داوران نھاده و قلمرو پادشاھي را مستقر نمايد

اي بر رسالت و مقدمه) و پسرانش معرفي شده با عيلي(زيست كه دورة كوتاھي از كھانت در روزگاري مي

نه اولين نبي در كتاب مقدس ـ پيدايش (لين نبي دورة خود وسموئيل يكي از آخرين داوران و ا. نبوتي بود

ھرچند كه او يك الوي بود، ولي از خانوادة ھارون . و مردي بود كه اولين پادشاه اسرائيل را مسح كرد) ٧:٢٠

دل او صاف و اختصاص يافته به خداوند . تأييد خداوند به خدمت كھانت پرداختنبود، با اين وجود و ظاھرا با

.بود، ولي عيلي ناپاک و متمرد بود

موضوع كتاب سموئيل اين است كه چگونه خدا ـ پادشاه واقعي اسرائيل ـ به تقاضاي مردمش قدرت

به )Eugene Merrill( ين مريليوج. پادشاھي را نخستين بار به شاول و سپس به داود و نسل او تفويض نمود

:زيبايي تمام مندرجات كتاب داوران را با تمامي كتاب مقدس پيوند زده است

. در خاندان سلطنتي داود، نسل كبير او يعني عيسي مسيح، رفته رفته، به جسم انساني ملبس شدعيسي مسيح مفھوم سلطنت را در طول زندگيش به طور كامل و در مرگ و رستاخيزش و اين

دوم سموئيل (توانند با او و در او سلطنت نمايند كساني كه به او ايمان دارند، ميحقيقت كه ھمه .، نشان داد)٧:٩؛ اشعياء ٣٧ـ٣۶:٨٩؛ مزامير ١۶ـ١٢:٧

Page 4: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ۴ -

گزارش )٩ـ١فصول (رسالت سموئيل تا مسح شاول .١

)فصل اول(تولد و دوران كودكي سموئيل ) الف

)١٠ـ١:٢(سرود حنا ) ب

)٣۶ـ١١:٢( عيلي و پسران شريرش) ج

)فصل سوم(دعوت سموئيل ) د

)٧ـ۴فصول (تابوت عھد خدا ) ھـ

)۴فصل (رود تابوت عھد به اسارت مي )١ )۵فصل (قدرت تابوت عھد )٢ )٧و ۶فصول (بازگشت تابوت عھد از اسارت )٣

)٩و ٨فصول (در طلب پادشاه و انتخاب او ) و

)١۵ـ١٠فصول (سلطنت شاول تا مطرودشدنش .٢

)١١و ١٠فصول (تدھين و تثبيت شاول ) الف

)١٢فصل (كند سموئيل قوم را سرزنش و محكوم مي) ب

)١۵ـ١٣فصل (تمرد شاول و مطرود شدنش ) ج

)١٣فصل (قرباني گناه آلود شاول )١ )١۴فصل (نذر بيجاي شاول )٢ )١۵فصل (اطاعت نابسندة شاول )٣

)٣٠ـ١۶ فصول(زندگي داود تا زمان مرگ شاول .٣

)١٣ـ١:١۶(مسح شدن داود توسط سموئيل ) الف

)٢٣ـ١۴:١۶(داود در خدمت شاول ) ب

)١٧فصل (شكست جوليات ) ج

)١٨فصل (ازدواج داود با ميكال ) د

)٢٩ـ١٩فصول (فرار داود از حضور شاول ) و

)٢٠و ١٩فصول (وفاداري يوناتان )١ )٢١فصل (محبت اخيملك نسبت به داود )٢ )٢٢فصل (اود و كشته شدن كاھنان توسط شاول فرار د )٣ )٢٣فصل (خيانت قعيله )۴ )٢۴فصل (خودداري داود از كشتن شاول )۵ )٢۵فصل (حماقت نابال )۶ )٢۶فصل (خودداري مجدد داود از كشتن شاول )٧

)٣٠ـ٢٧فصول (زندگي در فلسطين ) ز

)٢٧فصل (يافتن صقلغ )١

Page 5: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ۵ -

)٢٨ فصل(بيني نابودي شاول پيش )٢ )٢٩فصل (كند خيش داود را مرخص ميا )٣ )٣٠فصل (شكست عمالقه )۴

)٣١فصل (مرگ شاول .۴

تفسير )٩الي ١فصول (رسالت سموئيل تا مسح شاول . ١

)فصل اول(تولد و دوران كودكي سموئيل ) الف

و ) فيض(ام حنا و دو ھمسرش به ن القانهفصل اول كتاب سموئيل با معرفي شخصي به نام ) ١٠ـ١:١

، از اينرو آيه اول او را افرايمدر رامه تايم صوفيماي بود از او الوي. شود ، به ما آغاز مي)مرواريد( ننهف

اي به كتاب مقدس به عنوان يك کتاب امين تاريخي اشاره). ٢٨ـ٢٢:۶ك اول تواريخ .ر(نامد مي افرايمي

آنچنانكه ليه و راحيل ھمسران يعقوب، . آن را تأئيد نكرده استرب چندگانه پرستي نموده است ولي ھرگز مش

شد، ھمچنين حنا كه نازا بود، مورد يكي نازا و ديگري زايا بود، اين مسئله موجب ايجاد رقابت در خانواده مي

سم به شيلوه رفتند تا يكي از مرا ساليانهوقتي كه اين خانواده طبق معمول . عالقه بيشتر شوھرش قرار داشت

چنين اقدامي ). ۵ـ٣آيات (داد به حنا قسمت مضاعفياي كه گذرانيد ھا را برگزار كنند، القانه از قرباني و جشن

پناه ستوني در ھيكلشد تا اينكه سرانجام، به تر مي اندوه حنا سال به سال عميق. اعتراض فننه را برانگيخت

.برده و در حضور خداوند به تضرع پرداخت

بدھد، او را به خداوند فرزند ذكوريحنا عھد كرد و سوگند ياد نمود كه اگر خدا به او )١٨ـ١١:١

:نويسد در اين مورد مي )Bishop Hall( اسقف ھال .اختصاص خواھد داد و از ابتداي تولدش نذيره خواھد بود

ايم، طريق كسب ھر منفعتي اين است كه آن را در دل خود به جالل خدا، كسي كه از او مسئلت كرده .اش يابد، و ھم بنده شود و جالل مي بدين وسيله ھم خدا راضي مي. تصاص دھيماخ

ولي وقتي حنا موضوع . است مستد كه حنا نك ميجنبد و فكر بيند كه لبانش مي عيلي كاھن پير حنا را مي

حنا نگران . ديانم ميروانه سالمتيد و او را به ھد مي، مشكل او را درك كرده و او را بركت ويدگ ميرا به او

.مشكالت جسماني خود بود، اما ما بايد برمشكالت روحاني خود، گريه كنيم

ناميد و براي ) مسئلت شده از خدا(سموئيل وقتي كه دعاي حنا مستجاب شد، او پسر خود را ) ٢٨ـ١٩:١

ان بود و در معبد اين پسر از ھمان اوان كودكي نزد كاھن. نمودوقف خداوند او را تمام ايامي كه زنده بود،

حاكي از اين است كه سموئيل ھرچند بسيار جوان بود، بسيار ٢٨آخرين جمله آيه . كرد خداوند خدمت مي

.مؤمن و خداپرست بود، چونكه زندگي او اختصاص به خدمت خداوند داشت

Page 6: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ۶ -

)١٠ـ١:٢(سرود حنا ) ب

حنا بعد از . خاندان عيلي بود اختصاص يافتن ھمسر و پسر القانه، امري در جھت خالف فساد) ١٠ـ١:٢

سخنان او نشان دھندة . اختصاص دادن پسرش به خداوند، تشكرات قلبي خود را به خداوند اظھار داشت

رسد كه سرزنش شده باشد در دعاي او به نظر مي. شناخت عميق او از اعمال و شخصيت و ذات خداوند است

تي است فراسوي اين ، انجام داده بود، ولي در ضمن نبو اواي كه نسبت به از فننه به خاطر اعمال خصمانه

آن را . دعواھاي خانگي، مبني بر پيروزي اسرائيل بر دشمنانش و پادشاھي مسيح سرود مريم كه غالبا

.قطعا حاكي از شناخت مريم از سرود حنا بوده است) ۵۵ـ۴۶:١لوقا (نامند مي» مجلل«

)٣۶ـ١١:٢(عيلي و پسران شريرش ) ج

شناختند، نميخداوند را اين پسران . شود اينك داستان متوجه عيلي و پسران شريرش مي) ١٧ـ١١:٢

محروم كردن زائران از سھم : سه گناه به آنھا نسبت داده شده است. چونكه از طريق ايمان نجات نيافته بودند

تقاضاي گوشت ). ٣۴ـ٢٨:٧ك الويان .ر(ران قرباني و نهيخودشان از گوشت قرباني و قانع نبودن به س

و سوم . به حضور خداوند گذرانيده شود و اين يعني شانه خالي كردن از زير شريعتيه پقرباني قبل از اينكه

آنھا خواستار گوشت بريان بودند نه گوشت پخته در آب و اشتھاي جسماني خود را در درجه اول قرار داده

بسيار بدين ترتيب گناه آنان . گرفتند ا به زور از او ميكرد، گوشت قرباني ر بودند و اگر كسي اعتراض مي

.، چونكه قرباني خداوند را حقير شمرده بودندعظيم بود

برعكس پسران شرير عيلي، سموئيل اختصاص يافته خداوند بود و ھر ساله والدين او براي ) ٢١ـ١٨:٢

دا اختصاص داده شده بود، او باز ھم با از آنجائي كه نخستين ثمره رحم حنا به خ. آمدند گذرانيدن قرباني مي

بدھيد، تا « :و اين تصوير زيبائي از وعدة خداوند ماست. خداوند قرار گرفت تفقدمورد سه پسر و دو دختر

».به شما داده شود

. وقتي كه عيلي اخبار مربوط به فسادھاي اخالقي پسرانش را شنيد، به سرزنش آنان پرداخت) ٢۶ـ٢٢:٢

دل آنھا مانند فرعون سخت شده بود، چونكه . ھا تأثيري نداشتند ير شده بود و اين سرزنشولي ديگر خيلي د

خدا و كرد، خلوص و نيكوئي او موردپسند ھمزمان که سموئيل رشد مي. خدا عزم نابودي آنھا را كرده بود

يست كه زوال اخالقي و اگر ما به خاطر آوريم كه اين وقايع در دورة داوران اتفاق افتادند، تعجبي ن. بود مردم

.كوتاھي كھانت در اين دوران بوده باشد

يك . چونكه عيلي پسرانش را با ماليمت سرزنش كرد، خداوند او را به سختي سرزنش نمود) ٣۶ـ٢٧:٢

نبوت او با يادآوري دعوت خدا از . او را، اعالم نمود يت خانهذر برعيلي ظاھر شد و نابودي مرد خدانفر

. ھا، به جھت اعاشه خودش، آغاز شد ي كھانت ، برداشت بيش از حد از جيرة گوشت قربانينسل ھارون برا

سپس عيلي را براي اينكه دست پسرانش را براي مقدم شمردن اشتھاي جسماني بر دعوي خدا، باز گذاشته

Page 7: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٧ -

بود كه وعدة پيشين خداوند مبني بر كھانت در خاندان ھارون مشروط بر اين .)٢٩آيه (است، مالمت نمود

اما به خاطر ضعف عيلي و خاندانش، ديگر اجازه نخواھند . كاھنان داراي منش و شخصيت نيكوئي باشند

معبد شيلوه . داشت به منصب كھانت بپردازند، و ھيچ يك از اعضاء خانوادة او به سن پيري نخواھد رسيد

وه برآن ھر دو پسران عيلي عال. آور خواھند داشت ويران خواھد شد و اعقاب عيلي سرنوشتي شوم و شرم

.به نشانة تمام اين مجازاتي كه خواھند آمد، در يك روز خواھند مرد فينحاس وحفني يعني

و ٣١آيه (به دست شاول ) بجز ابياتار(كشته شدن اخيملك و پسرانش وپيشگوئي نابودي عيلي

و نيف ح و مردن ) ٢٧:٢ن و اول پادشاھا ٣٣و ٣٢آيات (، عزل ابياتار از منصب كھانت )٢٠ـ٢٢:١۶

عيلي از خاندان ابياتار بود و وقتي كه ابياتار . ، تحقق يافت)١١:۴و ٣۴آيات (با ھم و در يك روز فينحاس

.توسط سليمان رانده شد، منصب كھانت در خاندان العازار، احياء گرديد

و ٧:٢۵ک اعداد .ر(نگيريد توجه داشته باشيد که فينحاس پسر عيلی را با فينحاس نوۀ ھارون، اشتباه

، ھمان صادوق از خاندان العازار است که در ايام داود و ٣۵کاھن امين موعود خداوند مرقوم در آيه ). ٨

ک .ر(سليمان به خدمت کھانت مشغول بود و کھانت او حتی تا سلطنت ھزار سالۀ مسيح ادامه خواھد داشت

نت خواھند بود، نه به خاطر اينکه خدا را خدمت کرده اما اعقاب عيلی در پی منصب کھا). ١۵:۴۴حزقيال

ھای مسيحائی را در بسياری ھستند که نشانه). ٣۶آيه ( ای نان بخورند لقمهباشند، بلکه صرفا به اين دليل که

.در اين آيه» پيوسته«کنند، مخصوصا با توجه به عبارت ، مشاھده می٣۵مندرج در ايه کاھن امين

)فصل سوم(دعوت سموئيل ) د

يعنی که خدا کالم خداوند نادر بود،نمود، زمانی که سموئيل خداوند را در معبد شيلوه خدمت می) ٣ـ١:٣

در اين سه آيه اول، تصويری از شرايط )Williams( زويليام .کرد به ندرت در رويا با انسان صحبت می

:بيند اخالقی اسرائيل می

چشمان کاھن اعظم آنقدر . د رخت بر بسته بودبا سلطۀ تاريکی و شب بر جھان، نور خداوند از معبتوانست به روشنی چيزی را مشاھده کند، و ھم او و ھم سموئيل در خواب تار شده بود که نمی

.بودند

او فکر کرد که . خواند يک شب، کوتاه زمانی قبل از بامداد، سموئيل صدائی شنيد که او را می) ٩ـ٣:۴

سموئيل چونکه قبال ھيچ صدای مستقيمی از خدا . او را صدا نزده بودزند، ولی عيلی کاھن عيلی صدايش می

بعد از اينکه سموئيل دو بار ). ٧آيه (شناخت خداوند را نمینشنيده بود، و ارتباطی شخصی با خدا نداشت،

خواھد، عيلی به اين نتيجه رسيد که خداوند، سموئيل را ديگر آن صدا را شنيد و ھر بار عيلی پرسيد چه می

ای خداوند بفرما، «کاھن پير به پسر جوان گفت اگر بار ديگر صدا را شنيد در پاسخ آن صدا بگويد . خواند می

».شنود زيرا که بندۀ تو می

Page 8: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٨ -

بفرما، زيرا «: وقتی که خداوند برای بار چھارم سموئيل را صدا زد، سموئيل در پاسخ گفت) ١۴ـ١٠:٣

حاکی از تأئيد مجازاتی بود که در مورد عيلی و خاندان او درنظر پيام خدا به سموئيل » .شنود که بندۀ تو می

عيلی آنچنان چشمان .بود» تابوت عھد«دارد، و اين مجازات احتماال شامل شکست اسرائيل و به غنيمت رفتن

. و از ارتکاب گناه توسط آنان جلوگيری نکرد ايشان را منع ننمود، خود را بر رفتار پسرانش بسته بود که

قربانی ديگر برای کفارۀ . ا به خاطر توھين به مقدسات محکوم بودند، نه فقط يک سرزنش خشک و خالیآنھ

اولی : کرد، محکوميت آنھا مقرر شده بود و از زبان دو شاھد در نزد عيلی تأئيد گرديد خطايايشان کفايت نمی

).١۴آيه (و دوم سموئيل نبی ) فصل دوم(آن مرد خدا

که موضوع را به عيلی بگويد، ولی در اثر اصرار عيلی، کاھن را از ل ترسيدسموئينخست ) ١٨ـ٣:١۵

او . ھای خداوند را شنيد مين نفر، فتواالوقوع آگاه ساخت، بدين ترتيب عيلی از زبان دو داوری قريب قطعا

مقدسات مگر خدا که پسران ھارون را به خاطر توھين بر . عدالت و انصاف خدا را در اين کلمه فھميده بود

فنی و فينحاس را از مجازات معاف کند؟ح , توانست پسران او می) الويان فصل دھم(نابود کرد

فھميدند که خداوند با سموئيل است، و شبع دان تا بئربه زودی در تمامی سرزمين اسرائيل از ) ٢١ـ١٩:٣

.استنبی خداوند ھمۀ اسرائيليان تشخيص دادند که سموئيل جوان

)٧ـ۴فصول (د خدا تابوت عھ) ھـ

)۴فصل (رود تابوت عھد به اسارت مي) ١

به قلمرو دشمنان و تابوت عھد خداوندسه فصل بعد کتاب اول سموئيل شامل نقل و انتقال ) ۴ـ۴:١

، ولی از اسرائيليان در )فصل پنجم(خدا از جالل خود در ميان فلسطينيان دفاع خواھد کرد . برگشت آن است

وقتی اسرائيل برای نبرد با فلسطينيان . اند ھد کرد، چونکه اسرائيليان او را جالل ندادهميان آنان دفاع نخوا

مشايخ قوم به مشاوره با ھم پرداختند . شدند، چھار ھزار سرباز خود را در جنگ از دست دادند ابن عزروارد

.صحنه جنگ بياورندبه شيلوهو به اين نتيجه رسيدند که بايد برای کسب پيروزی تابوت عھد را از

لشکر اسرائيل با آوردن تابوت عھد به لشکرگاه بسيار اميدوار شدند، اما در عوض فلسطينيان ) ١١ـ۵:۴

ولی خود را تقويت و تشويق نمودند و . بسيار ترسيدند، چونکه از اشتھار خدای اسرائيل يعنی يھوه آگاه بودند

سی با شگفتی تمام اسرائيل از صحنۀ جنگ عقب نشست و اين بار ھم. بار ديگر وارد جنگ با اسرائيل شدند

تابوت ھم از بين رفتند و فينحاسو حفنیکشته شدند و عالوه بر آن دو پسران عيلی، يعنی ھزار سرباز پياده

.نيز به تصرف فلسطينيان درآمد عھد

اطالع داد وقتی که قاصدی از ميدان جنگ دوان دوان به شيلوه باز گشت و به عيلی) ٢٢ـ ۴:١٢

. اند، کاھن پير از مسند کھانت از پشت به زمين افتاد و گردنش شکست و مرد فلسطينيان تابوت عھد را برده

اين اخبار وحشتناک موجب شد که زن فينحاس، عروس عيلی نيز که حامله بود، بالفاصله وضع حمل کند و

Page 9: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٩ -

را از پای در آورد، نه خبر کشته شدن رسيد آنچه که اين زن چنين به نظر می. در اثر وضع حمل بميرد

او در ھنگام . شوھرش و نه مرگ پدر شوھرش، بلکه خبر دست يافتن فلسطينيان بر تابوت عھد بوده است

».جالل از اسرائيل زائل شد«ناميد و گفت ) فاقد جالل( ايخامرگ نام نوزاد پسرش را

)فصل پنجم(قدرت تابوت عھد ) ٢

، خدايشان، قرار معبد داجونبردند و آن را در اشدودبه ابن عزرعھد را از فلسطينيان تابوت ) ۵ـ۵:١

. بينيم پنداشتند که بت ديگری بود که ما اکثرا نام او را در کتاب مقدس می آنھا داجون را پدر بعل می. دادند

ولی وقتی . باشند می فلسطينيان تابوت عھد را در کنار بت داجون قرار دادند، به تصور اينکه ھر دو مساوی

روز بعد صبحگاه به معبد برگشتند، متوجه شدند که بت داجون در پيش تابون عھد واژگون شده و بدون اينکه

ولی صبح روز بعد، شکی . به کنه و اھميت اين ماجرا پی ببرند، دوباره داجون را در کنار تابوت برپا کردند

اگر . نکه داجون واژگون شده و سر و دستانش شکسته بودترند، چو برايشان باقی نماند که کدام يک قوی

بايست با اين حقيقت مواجه پيروان داجون می. بايد خود را محافظت نمايد داجون خدای واقعی بود، می

داجون در مواجھه با خدای .گام ننھادند برآستانه داجونولی برعکس به خرافات پناه برده و ديگر . شدند می

خدا به شمشون قدرت داد تا تمامی . شمشون قبال معبد او را در غزه ويران کرده بود. داسرائيل شکست خور

و اينک خود يھوه بت داجون را درھم ). ١۶داوران فصل (بنای معبد را بر سر نجبای فلسطينی ويران کند

.وجود دارد) ھا دست(و نه قدرتی )سر(ھا نه حکمتی شکسته بود و نشان داد که در بت

، ناخشنودی خداوند را احساس کردند و دچار اغتشاش و اھل اشدودنه تنھا بت فلطسينی، بلکه ) ٩ـ۶:۵

بدين ترتيب آنان در عين خواری و ذلت تصميم گرفتند تابوت عھد را از اشدود به جت . شدند و مردند ھا دمل

.ھا شدند يز دچار دملت، اھالی جت نج به محض ورود تابوت عھد به شھر . شھر بزرگ ديگر منتقل کنند

منتقل کردند، ولی اھالی شھر که بسيار ترسيده بودند، و عقرونآنگاه تابوت عھد را به ) ١٢ـ۵ :١٠

بنابراين از سران فلسطينی تمنا . دليل نبود چون از اخبار شھرھای اشدود و جت اطالع داشتند ترسشان نيز بی

.دکردند که تابوت عھد را به اسرائيل باز گردانن

)٧و ۶فصول (بازگشت تابوت عھد از اسارت ) ٣

در ديار فلسطينيان باقی ماند و موجب ترس و وحشت و مرگ و دمل ھفت ماهتابوت عھد مدت ) ۶ـ۶:١

برگشتی به طريقه درست ـ بنابراين خواھان باز گردانيدن تابوت عھد به اسرائيل شدند. در ميان آنان شده بود

در اين جلسه . در اين مورد شورا نمودند فالگيرانو کاھنان کافر. بيشتری شوند ھای که مبادا دچار مجازات

بود، به پنج موش طالو )دمل=تومور(پنج خراج که شامل قربانی جرمپيشنھاد شد که تابوت را ھمراه با

بر تمثال مشمول اي در ميان آنان مرسوم بود که برای فرونشاندن خشم خدايان، جريمه. اسرائيل باز گردانند

کاھنان بالھائی را که يھوه بر مصر وارد کرده بود .بالئی که خدايانشان در ميانشان افکنده بودند، به او بدھند

Page 10: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ١٠ -

نباشند، بلکه تالش خود را به کار سخت دلبه آنھا يادآوری کردند و به آنھا گفتند مانند مصريان و فرعون

.گرداننداش باز برند تا تابوت عھد را به مکان شايسته

کاھنان فلسطينی برای اطمينان از اينکه باليائی که برآنھا نازل شده، مجازات يھوه و يا يک ) ١٢ـ۶:٧

قربانی که حامل تابوت عھد و تماثيل ای را گرفته و به ارابه دو گاو شير دهآنھا . ای انديشيدند اتفاق است، چاره

ھای در نيمه راه گوساله. شان فرستادند و آنھا را روانه کردندھای آنھا را نيز به دنبال بود بستند و گوساله جرم

ھای خود بروند، ولی در اينجا يک مسئله بايست گاوھا به دنبال گوساله آنان را بر گردانيدند، چونکه قاعدتا می

که به غيرطبيعی اتفاق افتاد و گاوھائی که به يوغ عادت نداشتند، به خوبی ھم يوغ شده و مستقيم و بدون اين

!در قلمرو يھودا روانه شدند بيت شمسچپ و راست منحرف شوند و يا راھنمائی داشته باشند به سوی

چه . درويدن بودندبه حامل تابوت عھد در حال ارااھالی بيت شمس در ھنگام ورود ) ١٨ـ۶:١٣

سپس . ي عظيم نمودندآنھا شاد! آوردند ؟ دو گاو بدون ھيچ راھنمائي تابوت عھد را به اسرائيل مي!ديدند مي

گذرانيدند و تابوت عھد و صندوقچه براي خداوند قربانيھاي سوختنيارابه را سوزانيدند و گاوھا را به عنوان

.قرار دادند سنگ بزرگيرا در روي قرباني جرم

مبشرين مسيحي خانه و خانوادة خود را ترك . حاوي يك تعليم روحاني است بيت شمسو گاوھاداستان

روند و نه به رسانند، نه به چپ مي ، مي كند ند و پيام خداوند را به ھركجا كه خداوند آنھا را ھدايت ميكن مي

اند كه يا خدمت كنند مبشرين آماده. كنند آموزند، شادي مي ايمانان وقتي كه حقايقي دربارة خداوند مي بي. راست

.و يا قرباني شوند

قدس تابوت عھد را ناديده گرفته و درب آن را گشوده و آن حرمت و ت مردمان بيت شمساما ) ٢١ـ۶:١٩

بدين جھت اھالي از وجود تابوت . از آنھا را ھالك كردپنجاه ھزار و ھفتاد نفر در نتيجه خدا . را نگريستند

پيغام فرستادند و از آنھا تقاضا كردند كه تابوت عھد را قريه يعاريمعھد در ميان خود ھراسان شده و به اھالي

وجود پنجا ھزار نفر در بيت شمس شك برانگيز است، بسياري از اساتيد كتاب مقدس از جمله (زد خود ببرند ن

، معتقدند كه مراد ھمان ھفتاد نفر است، چونكه رقم )Josephus, Keil and Delitzsch( و دليچ ژوزفوس، كيل

).شود ھاي عبري ديده نمي دربسياري از نسخه ۵٠٠٠٠

ر قريه يعاريم منتقل گرديد و مدت بيست سال در د ابينادابتابوت عھد از بيت شمس به خانه ) ۶ـ١:٧

تا خدا نيز آنھا را از ، برگردند سوي خداوندبه گفت كه تمامي خاندن اسرائيلسپس سموئيل به . آنجا ماند

ھاي خود را دور انداختند و در نتيجه اين سخنان مردم اسرائيل بت. شان رھائي بخشد دست دشمنان فلسطيني

ريختن آب . گرفته و در مقابل يھوه توبه كردندروزه در آنجا ھمگي . سموئيل جمع شدند دور مصفهھمگي در

.بر روي زمين، عالمتي بود براي توبه و بازگشت به سوي خدا

Page 11: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ١١ -

اند با اين تصور كه قصد شورش جمع شده مصفهاسرائيل در وقتي كه فلسطينيان شنيدند كه بني) ١۴ـ٧:٧

عبرانيان كه آمادگي جنگي نداشتند وحشت زده شدند و از سموئيل خواستند كه از . دارند به آنھا حمله بردند

كامل نزد قرباني سوختنيرا گرفت و آن را به عنوان بره شيرخوارهسموئيل يك .خدا براي آنھا اعانت بطلبد

يز دعاي او خدا ن. ، و دعا كرد)٣١ـ٢۶:٢٣ك اول تواريخ .ر. رسمي متداول در ميان الويان(خداوند گذرانيد

، تارومار نمود، و اسرائيل پيروز رعدي عظيمآسائي فلسطينيان را با را مستجاب كرد، و به طرز معجزه

سنگ (ناميد ابن عزررا در ميان برپا داشت و آن را سنگيسموئيل برای شكرگزاري از خداوند . گرديد

١۶:٩و ١٣آنچنانكه از آخرين بخش آيه . آيه سيزدھم فقط اشاره به يك پيروزي موقتي است). ياري دھنده

ھا در ھاي تسخير شده خود در اين نبرد دست يافت و مدت اسرائيل به بخشي از سرزمين. روشن شده است

.صلح و آرامش زندگي كرد

بعد از آن سموئيل يك داور سيار شد و در ميان شھرھاي اسرائيل سفر كرده و برطبق ) ١٧ـ٧:١۵

. زيست و در آنجا مذبحي ساخت اش بود مي كه مسكن پدري رامهاو در . نمود مي شريعت خداوند، داوري

كتاب مقدس چيزي در مورد اينكه چرا سموئيل به مذبح خداوند در نوب باز نگشت، و يا چرا اجازه داد كه

ام ولي در آن روزھاي پرھرج و مرج كارھائي انج. تابوت عھد در خانه ابيناداب بماند، به ما نگفته است

.داد كه انجام شوند ، اجازه مي اش نبود شد كه حتي خدا ھرچند به اساس طرح اوليه مي

خدا نخست مردي را برانگيخت كه مردم را به . فصل ھفتم كتاب اول سموئيل آموزشي از بازآفرينی است

، و آنگاه )شكلي از بره جلجتا(وساطت اين دعوت خدا خون بره بود . توبه و اعتراف و تطھير فرا خواند

.و اين مراحلی است براي احياء فردي و عمومي. پيروزي حاصل شد

)٩و ٨فصول (در طلب پادشاه و انتخاب او ) و

اما پسران . سموئيل كھنسال كوشيد كه دو پسرانش را به عنوان داوران جانشين خود بنمايد) ۵ـ١:٨

سموئيل نيز مانند عيلي تالشي براي . ردندك مي داوري را منحرفو گرفتند رشوه مي سموئيل شرير بودند و

ابياو مشايخ اسرائيل يوئيل. ، بنابراين خاندان او نيز طرد شد ھاي بد نكرد باز گردانيدن پسرانش از راه

بلكه آنھا مانند ساير اقوام خواھان پادشاھي براي اسرائيل پسران سموئيل را به عنوان داوران قبول نداشتند

.بودند

بايست مقدس باشند نه مردم خدا مي. بته نيت خدا چنين بود كه خودش پادشاه اسرائيل باشدال) ١٨ـ٨:۶

خواستند با دنيا آنھا مي. خواستند كه با ساير ملل تفاوت داشته باشند ولي آنھا نمي. مانند اقوام روي زمين

. ق خواسته آنھا عمل كنندسموئيل از چنان تقاضائي محزون بود ولي خداوند به او گفت برطب. ھماھنگ باشند

سرانجام سموئيل ضمن . بودند، بلكه خداوند را ترك كرده بودند ترك نكرده، آنھا سموئيل را گذشته از آن

كند، به آنھا كه برآنھا حكومت مي رسم پادشاھيموافقت با خواسته قوم و بيان سخنان خدا به قوم راجع به

Page 12: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ١٢ -

كند تا خود غني ، مانند پادشاه ساير اقوام ديگران را فقير مي كند ھر پادشاھي كه برقوم پادشاھي: گوشزد نمود

. سازد دارد، و از آنھا براي خود برده مي شود، پسران و دختران جوان را به خدمت نظامي و عمومي وا مي

ك تثنيه .ر(ھاي يك پادشاه عادل و نيكو را در شريعت خود تعريف كرده بود واقعيت اين بود كه خدا شاخصه

شرايط يك ). ١٢:١٢و ٧:٨(اما ارادة كامل او براين بود كه خودش بر اسرائيل پادشاھي كند ) ٢٠ـ١٧:١۴

.آيند ي بودند كه به دنبال منصب پادشاھي ميھائ پادشاه مورد نظر خدا در سفر تثنيه، بازدارندة شرارت

، خداوند دوباره به وقتي كه مردم عليرغم اخطار سموئيل در تقاضاي خود اصرار ورزيدند) ٢٢ـ١٩:٨

ھايشان فرستاد سموئيل نبي سپس قوم را به خانه. گمارد سموئيل گفت برطبق خواسته آنھا، پادشاھي بر آنھا مي

.تا به زودي پادشاھي برايشان تعيين نمايد

شاول و خادمش ھنگام جستجو براي يافتن . شود وارد صحنه مي قيس بنيامينیپسر شاولاينك ) ١۴ـ١:٩

آنھا با . كه در شھري نزديك ساكن بود، بروند مرد خدائيگيرند به ديدار گم شدة پدرش، تصميم مي ھاي االغ

اند شوند و به دختراني كه براي آب كشيدن نزد چشمه آمده ھديه كوچكي كه تھيه کرده بودند وارد شھر مي

موردنظر ) نبي( رائيگويند كه دختران به آنھا مي .پرسند كنند و از آنھا نشاني مرد خدا را مي برخورد مي

توانند او را مالقات كند، و اگر آنھا عجله كنند مي ، ھر روزه به شھر آمده و در مراسم ديني شركت مي آنان

!دانست كه سموئيل نبي ھم منتظر اوست؟ شاول جوان چه مي. كنند

ادشاه اسرائيل خواھد شد، يك روز قبل از آن خداوند به سموئيل وعده داده بود، مردي را كه پ) ٢١ـ٩:١۵

وقتي كه سموئيل، شاول را ديد، فھميد كه ھمان پادشاه موردنظر خداست، ولي . به او نشان خواھد داد

يعني بخشي از زمين ( مكان بلند. نخست او را دعوت كرد كه با ھم غذا بخورند. بالفاصله چيزي به او نگفت

گرفت، ولي در اينجا از آن ھا قرار مي براي پرستش بت معموال مورد استفاده) كه اختصاص به عبادت داشت

سپس سموئيل به جوان بلندقد و خوش قيافه بنيامينی گفت كه اخبار . شد مكان براي پرستش يھوه استفاده مي

ھاي پدرش پيدا گويد كه االغ مھمي براي او دارد و ظاھرا بدون اينكه شاول چيزي به او گفته باشد به او مي

شد چند رأس االغ چه اھميتي داشتند؟ او به زودي داراي مقامي مي. و لزومي ندارد كه نگران آنھا باشداند شده

قبيله بنيامين، كوچكترين .شاول سخنان سموئيل را نوعي تعارف تلقي كرد. بود» آرزوي تمامي اسرائيل«كه

ك .ر(نفر تقليل يافته بود ۶٠٠ان به ھايش جمعيت اين قبيله در گذشته به خاطر شرارت. قبيله در اسرائيل بود

).٢٠داوران فصل

مجلس نشانيدند و با بھترين بخش صدر در مھماني مفصلي كه ترتيب داده شد، شاول را بر ) ٢٧ـ٢٢:٩

روز . عصر آن روز سموئيل گفتگوئي طوالني با شاول انجام داد. گوشت گوسفند از او پذيرائي شد

.را به او بگويد كالم خدارا ترك كند، سموئيل از او خواست تا بايستد تا كه شاول قصد داشت شھر بعدھنگامي

Page 13: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ١٣ -

)١۵ـ١٠فصول (سلطنت شاول تا مطرود شدنش . ٢ )١١و ١٠فصول (تدھين و تثبيت شاول ) الف

. شاول ريخت و او را مسح نمود برسرسموئيل به طور خصوصي طبق رسوم يھودي روغن ) ۶ـ١:١٠

، و اينك اولين پادشاه اسرائيل نيز به )١٢:٨الويان (شد كاھن به او تفويض ميمنصب كھانت نيز با مسح

سموئيل سه نشانه به عنوان تأئيد خداوند از پادشاھي . شد و سپس جشني عمومي برپا شد مي مسحھمان روش

:شاول به او ارائه داد

؛ ھاي پدرش پيدا شده االغخواھند ديد و به او خواھند گفت كه نزد قبر راحيلاو را در دو مرد )١

دو قرص روند و به او مي ئيل بيتمالقات خواھند كرد كه به بلوط تابورسه مرد او را در كنار )٢

خواھند داد؛ نان

مستوليبر او روح خداوندرا خواھد ديد و گروھي از انبياءبرسد، »جبعة خدا«وقتي او به )٣

.مودخواھد شد و مانند آنان نبوت خواھد ن

رفته و مدت ھفت روز در جلجالبايست به شاول مي. ھا در آن روز تحقق يافتند تمام اين نشانه) ٩ـ٧:١٠

، در ھمان روز ۶تا ٢ھاي مندرج در آيات تمام نشانه. ھا را بگذراند انتظار سموئيل بماند تا بيايد و قرباني

).١۵ـ٧:١٣(واقع شده بود و وقايع جلجال بعدا اتفاق افتادند

در واقع او آنچنانكه از زندگي بعد او . از آيه نھم نبايد چنين نتيجه گرفت كه شاول كامال متحول شد

او به عنوان حاكم مردم خدا و توسط روح خدا، حتي . پيداست و از اعمالي كه نشان داد، شخصي جسماني بود

به كالمي ديگر او رسما مرد .بوددانست، مجھز شده شناخت و طريق نجات را نمي گرچه شخصا خدا را نمي

.گوئيم كه او حاكم ايمانداري نبود خدا شده بود، حتي گرچه ما مي

آور بود كه ببينند شاول در انبياء افرادي تخصيص يافته و منور بودند و براي مردم تعجب) ١۶ـ١٠:١٠

آيا شاول نيز از جمله انبياء «تند گف را در ميان مردم موجب شد كه مي مثلياين مورد . كند بين آنان نبوت مي

و اين مثلي متداول شد كه نشان دھندة تعجبي بود مبني براينكه شاول به كاري مشغول شده كه بسيار » است؟

راجع به سخنان او با سموئيل از ) نه پدرش، آنچه كه انتظار ماست( عموي شاول. با شخصيت او منافات دارد

اش به عنوان اي به تدھين خصوصي ود را با سموئيل به او گفت، اما اشارهشاول ماجراي مالقات خ. او پرسيد

.پادشاه اسرائيل نكرد

گرد آورد تا با آنھا راجع به پادشاه منصوب شده، صحبت مصفهسموئيل قوم اسرائيل را در ) ١٩ـ١٧:١٠

شاه توسط آنان به مفھوم او قبل از اشاره به اصل موضوع بار ديگر به آنھا يادآوري نمود كه طلب پاد. كند

وقتي كه شاول به عنوان . بيرون آورده و به سرزمين موعود رسانيد مصرانکار خدائي است كه آنھا را از

Page 14: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ١۴ -

چھار )Matthew Henry( ماتيو ھنري. پادشاه برگزيده شد، از ترس و يا شكسته نفسي خود را پنھان كرده بود

:دليل براي ترس احتمالي شاول ارائه داده است

.شناخت كه شايسته چنان اعتماد بزرگي نيست د چون خود را ميترسي او مي) ١(

.انگيخت چونكه پادشاه شدن او حسادت ھمسايگان را كه نسبت به او بدبين بودند، برمي) ٢(

چون با توجه به آنچه كه سموئيل گفته بود، فھميد كه مردم در تقاضاي خود مبني بر تعيين ) ٣( با ناخوشنودي با تقاضاي آنھا موافقت كرده بود؛ اند، و خدا پادشاه مرتكب گناه شده

چونكه اوضاع قوم در آن زمان بسيار نابسامان بود؛ فلسطينيان قوي بودند، عمونيان تھديدي ) ۴(بايد تا آن اندازه شھامت داشته باشد كه اين طوفان را شوند، و او مي براي اسرائيل محسوب مي

.آرام كند

از نظر . را پيش آورد و او را به عنوان پادشاه به مردم معرفي كردسپس سموئيل شاول ) ٢٧ـ٢٠:١٠

اش بعضي از مردان به او پيوستند و او را تا خانه. شد فيزيك بدني كسي برتر از شاول در ميان قوم پيدا نمي

اما شاول آرامش خود را در . در جبعه ھمراھي كردند، ولي ھمگان با صميميت سلطان جديد را نپذيرفتند

.شمردند، حفظ كرد مي حقيرابل اين شورشياني كه او را مق

ای قرار داشت كه متعلق به خدا شھري در قسمت شرقي رود اردن و در محدوده يابيش جلعاد) ۵ـ١:١١

وقتي ناحاش عموني، ھمسايه جنوبي، شھر را محاصره كردند ساكنان شھر راجع به ترك محاصره از او . بود

چشمان گردانم كه دھم و به اسرائيل باز مي گفت در صورتي شما را امان مي مونيناحاش ع اما . سؤال كردند

، قاصدي فرستاده و مشايخ جلعادآور اينجاست كه عمونيان اجازه دادند تا تعجب. شما را در آورم راست

ه كمك آمادگي كافي براي اجراي مقاصدش نداشت، و يا مطمئن بود كه كسي بناحاش شايد . تقاضاي كمك كنند

اين .قاصدان از يابيش به جلعاد رفتند، جائي كه ھنوز شاول در آنجا به كشاورزي مشغول بود. آيد يابيش نمي

ترين فرصت را برای او به وجود آورد که بتواند خود را به عنوان پادشاه تازة اسرائيل به مردم جريان مناسب

!نشان دھد

ترس آنگاه . ين شده و به قوم فرمان داد كه مسلح شوندشاول وقتي از ماجرا آگاه شد، خشمگ) ١١ـ١١:۶

جمع شدند و شبانه به سوي بازقنفر در ٠٠٠/٣٣٠مردان جنگي اسرائيل و يھودا شامل . خداوند به قوم افتاد

.را كامال شكست دادند عمونيانرفتند، و در آنجا يابيش

كساني را كه شاول را از ابتدا به عنوان خواستند قوم اسرائيل كه سرمست پيروزي بودند مي) ١۵ـ١٢:١١

ھمين كه خدا به آنھا پيروزي داده بود، . ولي شاول با خردمندي آنھا را آرام كرد. پادشاه نپذيرفته بودند، بكشند

گرد آورد و اين بار تمامي قوم با شاول به عنوان جلجالسموئيل بار ديگر مردم را در . برايشان كافي بود

يوشع (جلجال، نمادي از احياء روحاني است . كردند و ھيچ كس ديگر با او مخالفت نكردپادشاه خود بيعت

٩:۵.(

Page 15: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ١۵ -

)١٢فصل (كند سموئيل قوم را سرزنش و محكوم مي) ب

بعد از جشن تعيين پادشاه جديد اسرائيل در جلجال، سموئيل با قوم اسرائيل صحبت كرد و ) ١٣ـ١:١٢

وري يادآوري نمود و از آنھا خواست اگر كسي ادعائي در نخست به آنھا صداقت خود را در منصب دا

اما در رابطه با پادشاه . انصافي متھم كند ولي ھيچ كس نتوانست او را به بي. صداقت او دارد، اعالم نمايد

اسرائيل، آنھا با خواستن پادشاھي براي اسرائيل در واقع نقش او را به عنوان داور و حاكميت و سلطة خداوند

اي خداوند در گذشته نسبت به آنھا فياض بود و ھرگاه نيازمند نجات بودند، نجات دھنده. ار كرده بودندرا انك

) و سوريائی LXXو NKJVترجمه (احتماال اشاره به باراق ١١در آيه »بدان«. انگيخت برايشان برمی

ولي اسرائيل . ، قرار دادسموئيل خود را در سلسله رھانندگاني كه بعد از موسي آمده بودند .باشد مي

كار خدا از طريق داوران . ھاي گذشته خدا را پاس نداشت و خواھان حكومت پادشاه بر قوم شدند رحمت

.برايشان كافي نبود، بنابراين خدا، شاول را به عنوان پادشاه آنھا، برانگيخت

لي با اين وجود اگر خدا و. اسرائيل با درخواست پادشاه مرتكب گناه بزرگي شده بودند بني) ١٨ـ١٢:١۴

. كردند كردند، خشم خدا را تجربه مي ساخت و اگر اطاعت نمي كردند، خدا آنھا را متبارك مي را اطاعت مي

اي از خشم خدا دعا كرده و از خدا تقاضاي رعد و برقي عظيم نمود، و اين سموئيل براي نشان دادن شمه

.امري غيرمعمول بود درويدن گندمزمان اي روشن بود، چرا كه وقوع رعد و برق در نشانه

خدا به دعاي سموئيل پاسخ داده و رعد و برق و باران عظيمي فرستاد، بنابراين قوم بسيار ) ٢۵ـ١٩:١٢

دعاي قبلي سموئيل برايشان خشم خدا را به . ترسيدند و به سموئيل التماس كردند كه برايشان نزد خدا دعا كند

بدين جھت سموئيل بار ديگر از مردم خواست . آنھا طالب رحمت خدا بودندارمغان آورده بود، ولي اينكس

توانست براي قوم دعا نكند، و سموئيل به نوبه خود نمي. خداوند را متابعت كنند، تا مشمول تنبيه خدا نگردند

يك گناه دھد كه دعا نكردن اين اظھارات مھم نشان مي. شد ايستاد، مرتكب گناه مي اگر از دعا كردن باز مي

.احتياطي است، نه صرفا يك بي

)١۵ـ١٣فصول (تمرد شاول و مطرود شدنش ) ج

)١٣فصل (قرباني گناه آلود شاول ) ١

خوانيم، متوجه مشكلی بديھي ھاي مختلف مي در رابطه با آيه اول وقتي كه آن را در ترجمه) ١:١٣

و چون دو سال بر اسرائيل سلطنت شاول يك سال سلطنت كرد«گويد مي NKJVو KJVترجمه . شويم مي

و مدت دو سال بر اسرائيل ... شاول سي ساله بود كه پادشاه شد«: گويد مي ERVترجمة »...نموده بود

ساله بود وقتي كه پادشاه اسرائيل شد و او مدت دو ... شاول«: گويد چنين مي RSVترجمة ».سلطنت كرد

شاول چھل ساله بود وقتي كه پادشاه اسرائيل شد و «: يدگو مي NASBترجمة ».سال بر اسرائيل سلطنت كرد

ھاي سپتورجنت، به سادگي اين آيه مشكل در بعضي از نسخه ».مدت سي و دو سال بر اسرائيل سلطنت كرد

Page 16: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ١۶ -

بھترين توضيح براي اين اغتشاش اين است كه بگوئيم بعضي از حروف از ترجمه ! آفرين حذف شده است

آنچه كه مسلم است اين . اند برداران از قلم افتاده احتياطي نسخه به دليل بي عدھای ب عبري عھد عتيق در قرن

، چونكه پسرش يوناتان به آن اندازه بزرگ بوده است كه وقتي شاول به قدرت رسيد مردي ميانسال بوده است

.است كه به جنگ برود

واقع جبعه از آن سربازان، در ھزار نفريوناتان با . تشكيل داد سه ھزار نفريشاول يك ارتش ) ۵ـ٢:١٣

اين شكست فلسطينيان را برآن داشت . در شمال اورشليم به قراوالن فلسطيني حمله كرده و آنھا را شكست داد

ھا با تاسي به ترجمه آرامي و بعضي بعضي از ترجمه. (كه ارتش بزرگي از مردان جنگ آزموده تشكيل دھند

تر اند، و اين رقم متناسب مندرج در آيه پنجم را، سه ھزار نوشته ھاي جنگي از نسخ سپتورجنت، تعداد ارابه

).شش ھزار سواراست با

. اي به اردن گريختند نسبت به اين اخبار، بسيار بزدالنه بود، حتي عده عبرانيانالعمل عكس) ٩ـ١٣:۶

آزاديشان به خطر بيفتد، ھا درگير اسارت و بندگي بودند، اينك از اينكه دوباره آرامششان و اسرائيليان که مدت

ك .ر(بود سموئيلمنتظر جلجالھنگامي كه شاول در . و دوباره اسير فلسطينيان شوند، بسيار ھراسان بودند

شاول با ارتشي كه . روز ھفتم ھم فرا رسيد ولي سموئيل نيامد. كردند ، مردان بيشتري جبھه را ترك مي)٨:١٠

الوقوع كه در انتظارش بود، خودش با شتاب و با وجودي كه يببسياري از آن گريخته بودند و با جنگي قر

حتي غيبت سموئيل شاول را مجاز .قرباني سوختن گذرانيداجازه اين كار را نداشت و از قبيله الويان نبود،

.كرد كه در منصب كھانت دخالت كند نمي

د كه شاول چه كاري انجام وقتي كه سموئيل بالفاصله پس از اين واقعه باز گشت، متوجه ش) ١۴ـ١٠:١٣

رسيد ـ اين حقيقت را كه شاول از حكم خدا تمرد كرده بود، داده است ـ عذري كه ظاھرا موجه به نظر مي

را براي دل خويشموافق فردي خداوند . داد خود را از دست مي سلطنتبه خاطر اين عمل او . عوض نكرد

از چندين گناه بود كه شاول در زندگيش مرتكب شد كه منتھي اين اولين گناه. سلطنت به قوم اسرائيل يافته بود

، )١۴فصل (جايش نذر بي: ساير گناھان او عبارت بودند از. به از دست دادن تخت سلطنتش در اسرائيل شد

، كشتن اخيملک و ھشتاد و چھار كاھن )١۵فصل (و گرفتن غنيمت جنگي در نبرد با عماليق آجاجنكشتن

گيران و جادوگران در عين و مشورت با جن) ٢۶ـ١٨فصول (داود براي دومين بار قصد جان ) ٢٢فصل (

).٢٨فصل (دور

اما فلسطينيان كه در فاصله . به يوناتان پيوست جبعهاز ھمراھانش در ششصد نفرشاول با ) ٢٣ـ١٣:١۵

ائيليان قادر به را به شمال و شرق و غرب فرستادند و اسر تاراج كنندگاناردو زده بودند، مخماسكمي در

از اسرائيل آھنگرانفلسطينيان آنچنان كنترل اوضاع را به دست گرفتند كه تمامي . جلوگيري از آنان نبودند

بدين . دادند كار كنند، مبادا كه شمشير براي سربازان بسازند بيرون رفتند، چونكه فلسطينيان به آنھا اجازه نمي

Page 17: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ١٧ -

تنھا تعداد اندكي از سپاه . كردند زي خود به فلسطينيان مراجعه ميجھت عبرانيان براي تيز كردن ابزار كشاور

.اوضاع اسرائيل واقعا وخيم بود. اسرائيل شمشير داشتند

)١۴فصل (نذر بيجاي شاول ) ٢

خود گفت كه پنھان از چشم دار سالحكند، به يوناتان وقتي متوجه شد كه پدرش كاري نمي) ١۵ـ١:١۴

اي نبود، چونكه چشم يوناتان به عمل يوناتان يك نذر بيھوده يا خودكشي احمقانه. يمشاول به فلسطينيان حمله كن

مھم نبود كه آنھا فقط دو نفر بودند، مھم اعتماد يوناتان . خدا بود كه پيروزي عظيمي را برايش مھيا خواھد كرد

خدا . ان يوناتان پاداش داده شدايم ».خداوند را از رھانيدن با كثير يا با قليل، مانعي نيست«بود مبني براينكه

كنند، به يوناتان نشان داد كه وقتي فلسطينيان به اين تصور كه آنھا فراري ھستند، به نزد خود دعوتشان مي

، يوناتان »نزد ما برآئيد«آنگاه به محض اينكه فلسطينيان به يوناتان و ھمراھش گفتند . موفق خواھد شد

دار او بيست نفر را وارد ساخلوي دشمن شد، يوناتان از پيش و سالح دعوتشان را پذيرفت و به محض اينكه

اي فرستاد كه موجب اغتشاش عظيم در ھا از صحنه گريختند خدا زلزله به محض اينكه زنده. از پس كشت

مسجل شد، و آن عمل متقابل ) ٧آيه ( دارش و سالح) ۶آيه ( يوناتاننتيجه ايمان توسط . اردوي فلسطينيان شد

.چه بد شد كه حماقت شاول ثمرات پيروزي را كاھش داد. ا با فلسطينيان بودخد

شاول ارتش خود را سان ديد و . شاول متوجه اغتشاش شده و شاول را آگاه كردند بانان ديده) ٢٣ـ١۴:١۶

تا را بياورد تابوت خداكاھن گفت كه اخيايشاول فورا به . غايب ھستند دارش يوناتان و سالحمتوجه شد كه

مثل ترجمه سپتور جنت به جاي تابوت به ايفود اشاره كرده NKJVترجمه (راجع به جنگ با خدا مشورت كند

كرد، متوجه شد كه اما ھنگامي كه با كاھن صحبت مي). تابوت احتماال ھنوز در قريۀ يعاريم بوده است. است

ـ يعني »دست خود را نگاه دار«: ھمھمه و اغتشاش در ميان سپاه دشمن بيشتر شده است و به كاھن گفت

آرايي نمود و آنھا را متقاعد نمود كه سپس نيروھاي خود را صف). ١٩آيه (ديگر مشورت با خدا كافي است

ديگران ھم متوجه شده بودند كه خدا براي . براي فھميدن پيروزي در اين نبرد نيازي به ھدايت خدا ندارد

ه بردگي فلسطينيان در آمده بودند و كافر شده بودند روي از اربابان خود عبرانياني ھم كه ب. جنگيد اسرائيل مي

ھاي افرايم از ترس پنھان شده بودند، جرأئت پيدا كردند و به جنگ برگردانيدند و حتي كساني كه در كوه

ولي كيست چون يوناتان كه نخست وارد وقتي كه پيروزي نزديك است ھمه كس دوست دارد بجنگد. پيوستند

يدان جنگ شود؟م

شاول با اطمينان از موفقيت سريع نذری نابجا کرد و آن اينکه سربازانش را سوگند داد که ) ٣٠ـ١۴:٢۴

بدين ترتيب . شود کسی لب به غذا نزند و گفت ملعون باد کسی که لب به غذا بزند که جنگ تمام می تا شام

خبر از فتوای پدر برای تجديد قوا يوناتان بی. وری آنھا کاسته شد گرسنگی موجب خستگی سپاھيان شد و بھره

اما وقتی موضوع نذر پدرش را به او گفتند، او اعتراض کرد که چنين فتوائی، پيروزی . مقداری عسل خورد

.اندازد اسرائيل را به تأخير می

Page 18: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ١٨ -

. فتوای شاول نه تنھا پسرش را عصبانی کرد، بلکه سپاھيان را در معرض خطر قرار داد) ۴٢ـ٣١:١۴

ھا را کشتند و بدون آنکه خون و دام بر غنائم حمله بردندقتی که جنگ تمام شد و اسرائيليان پيروز شدند و

و تثنيه ١۴ـ١٠:١٧و اين عصيانی بود عليه شريعت خدا در الويان . ھا را بگيرند، آنھا را خوردند دام

برپا داشت تا حيوانات را سنگیوقتی شاول از اين موضوع آگاه شد، آنھا را سرزنش کرد و . ٢۵ـ٢٣:١٢

بياورند و روی آن سنگ به طريقۀ درست بکشند و از گوشت آنھا استفاده کنند، آنگاه در آن مکان برای اولين

برای اين .سپس شاول تصميم گرفت مانند پسرش يوناتان، شبانه به سپاه فلسطين حمله کند. ساخت مذبحیبار

اين مسئله موجب شد که .جواب ندادولی خدا او را . با خدا شدکار نخست کاھن را طلبيده و طالب مشورت

و ] و اين گناه يا از ناحيه اوست و يا از ناحيه يوناتان[شاول به اين فکر بيافتد که در اردو گناه وجود دارد،

به نام انداختند، اين بار نيز قرعه انداختند و قرعه آنچنانکه رسم آن دوران بود، در اين گونه موارد قرعه می

.يوناتان افتاد و شاول در عين شگفتی پی برد که گناه از ناحيه پسرش يوناتان است

شاول از پسرش يوناتان جريان را پرسيد، وقتی که يوناتان به او گفت عسل خورده است، ) ۴۶ـ۴٣:١۴

به پدرش گوشزد اما قوم مانع اين کار شدند و پيروزی يوناتان را. عصبانی شده و فرمان داد که او را بکشند

توانست به چنين پيروزی دست يابد؟ چگونه خدا نمودند و گفتند آيا يوناتان بدون اينکه خدا با او باشد، می

توانست از يوناتان به خاطر نقض فرمان شاول ناخشنود باشد؛ در حالی که او را در نبرد پيروز گردانيده می

ھنگامی که شاول به چنين . رمان ما از مرگ رھائی يافتبدين ترتيب قھ .است؟ خير، يوناتان نبايد بميرد

اقدامات نابخرادانه مشغول بود، فلسطينيان فرار کردند و برای دومين بار نابخردی شاول موجب شد که

.پيروزی او ناتمام بماند

سه آيه بعد جزئياتی مربوط به . ھای شاول است خالصه بعضی از پيروزی ۴٨و ۴٧آيات ) ۵٢ـ۴٧:١۴

آيه آخر تحقق پيشگوئی سموئيل است مبنی بر اينکه پادشاه پسران شجاع را به خدمت نظامی وا . ام اوستاقو

).١١:٨اول سموئيل (دارد می

)١۵فصل (اطاعت نابسندۀ شاول ) ٣

مھم نبود که چه اقداماتی انجام داده است، آنچه که . افتاد شاول با شتاب در سراشيب سقوط می) ٣ـ١:١۵

دھد که ھمۀ عماليقيان ـ که با در اين فصل خدا به او فرمان می. او اطاعت کامل خدا بود مھم بود قصد

ند ه بوددفاع را در ھنگام تالش برای فرار از مصر، در راه کنعان، تارومار کرد رحمی تمام عبرانيان بی بی

. شد کشيد، بايد کشته می ھر موجود جانداری که نفس می: حکم کامال روشن بود. نابود کند) ١٩ـ١٧:٢۵تثنيه (

١۶ـ١۴:١٧خروج (ن عوض نشد نا، اما کالمش در مورد آه بودھای سال مردم عماليق را تحمل کرد خدا سال

.قوم عماليق به خاطر گناھانشان محکوم به فنای ابدی بودند). ٢٠:٢۴و اعداد

ينکه به عماليق حمله تاخت و قبل از ا عماليقشاول ارتشی فراھم ساخت و به قسمت جنوبی ) ١٢ـ١۵:۴

را که در بين عمالقه بودند آگاه ساخت که از ميان عمالقه دور شوند، چونکه اين قوم مديانی قينيانکند،

Page 19: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ١٩ -

اين عمل نشان داد که شاول . کرده بودند احسانچادرنشين، نسبت به اسرائيل در حين فرارشان از مصر،

او عماليق را به . تقام خدا را از مردم شرير بستاندخواست ان صرفا در صدد کشت و کشتار نيست، بلکه می

بقيه (کلی درھم کوبيد و ھر جانداری را بجز پادشاه عماليق و بھترين غنائم، از دم شمشير گذرانيد و نابود کرد

و کتاب دوم ۶ـ١:٣٠اند ـ رجوع کنيد به ھمين کتاب اند و زنده مانده قوم عماليق احتماال در مکان ديگری بوده

اين حکم موجب شد که . خداوند سموئيل را از تمرد شاول آگاه ساخت). ۴٣:۴اول تواريخ ١٢:٨موئيل س

او سراسر شب را از خدا مشورت طلبيد و فردای آن روز . سموئيل بسيار ناراحت شده و دست به دعا بردارد

.ای که برعھده داشت مشخص شد وظيفه

ولی سموئيل . اش نصب نمود دبودی به ياد پيروزیشاول در برگشت به جلجال ستون يا) ٣۵ـ١٣:١۵

شاول ھميشه . شاول را پيروز ندانست و به خاطر اينکه از دستور خدا سرپيچی کرده است، اعتراض نمود

ای در چنته داشت، ولی سروصدای حيوانات غنيمت گرفته شده به گوش سموئيل رسيد برای عذرخواھی بھانه

داد امين خداوند را به طريقه خودش تعريف کرده بود، و آنچه را که انجام میشاول بارھا فر. و رسوايش نمود

او نمايشی از توبه به اجرا گذاشته و به سموئيل التماس نمود که او . بيشتر مورد نظر خودش بود تا نظر خدا

و اين خود . شدخواست ترکش کند چسبيد تا بدانجا که پاره او دامن قبای سموئيل را وقتی که می. را ترک نکند

.و به کس ديگری تفويض شده است پاره شدهای بود که پادشاھی از شاول نيز نشانه

ولی سرانجام شاول، سموئيل را راضی کرد که ترکش نکند و در کنار او به عبادت و ستايش خداوند

ن سالم به در برده پنداشت جا پادشاه عمالقه را فرا خواند و اجاج که می اجاجآنگاه سموئيل . يھوه پرداخت

اما ). ٣٢آيه ( »به درستی که تلخی موت گذشته است«گفت که است، با احتياط نزد سموئيل آمد و با خود می

داور پير در بقيه طول عمر خود اندوه حضور شاول را با خود .سموئيل اجاج را با شمشير پاره پاره کرد

.، پشيمان شداسرائيل پادشاه ساخته بودبر خدا نيز از يک نظر از اينکه شاول را . حمل کرد

اول و آخر و : اين آيه يک شعار کالسيک در کالم خداست. را به خاطر داشته باشيم ٢٢ما بايد ھميشه آيه

اردومن .سازند اين کلمۀ عبوری است برای کسانی که خداوند را خدمت و خشنود می. ھميشه، ايمان

)Erdmann(گويد ، در تفسير آيات فوق می:

اطاعت بھتر از قربانی است، جدا از اينکه چه چيزی خوشايند خداست، تنھا دل , يات فوقبر طبق آای نيست و ارزش ھر قربانی ديگر جدا از اطاعت عمل شايسته. و فکر مطيع موردنظر خداست

شود و خوداتکائی بدين ترتيب تنھا تمرد است که موجب سرکشی و اتکاهء فردی می. روحانی نداردنوائی با شرارت جادوگران است که يک عمل ضدخدائی از ناحيه قدرت شياطين است و به منزلۀ ھم

.شود پرستی تلقی می بت

گويد که خدا اراده خود می ٢٩آيه . يکديگر را نقض کرده باشند ٣۵و ٢٩رسد که آيات چنين به نظر می

د که خداوند از پادشاه نمودن شاول پشيمان گوي می ٣۵شود، در حالی که آيه کند و پشيمان نمی را عوض نمی

. شد

Page 20: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٢٠ -

تواند تغيير خدا در ھستی و ذات خود تغييرناپذير است و نمی. کند خدا را در ذات اصليش تعريف می ٢٩آيه گويد که تغيير رفتار شاول، موجب تغيير رفتار و می ٣۵اما آيه . خدا در ذات و ھستی خود پابرجاست. کند

بايست فلسطينيان را ھای ھستی ناب خود، می ماھنگی کامل با ويژگیھخدا در . و شده استنقشه خدا نسبت به ا .برکت دھد و متمردان را مجازات کند

)٣٠ـ١۶فصول (زندگی داود تا زمان مرگ شاول . ٣ )١٣ـ١:١۶(مسح شدن داود توسط سموئيل ) الف

به او گفت که شاول را سموئيل ھنوز ھم در ماتم تمرد ورزيدن شاول بود که خ) ٣ـ١:١۶ داوند صراحتا

سموئيل مأمور . خدا مرد ديگری را برای سلطنت بر مردمش انتخاب کرده بود. شده است ردرھا کند، چون

پنھان کاری انجام شده در اين . نمايد مسحرا برای پادشاھی ايس لحم برود و يکی از پسران شد که به بيت

گفته بود که نخدا به سموئيل . شود ين کار زدن، نوعی فريب تلقی نمیعمل، يعنی دور از چشم شاول دست بد

لحم سموئيل در واقع به شاول دروغ نگفته بود، چونکه در بيت. لحم دروغ بگويد ش در بيتدر مورد نيات

.ھای سال، افشاء نشد ولی مسح پادشاه تازه يک امر مخفی بود، که سال. قربانی گذرانيد

و پسرانش يساسپس سموئيل . مشايخ شھر لرزان شدندوئيل وارد بيت لحم شد، وقتی که سم) ١٣ـ١۶:۴

را به جشن قربانی دعوت کرد و يکايک پسران يسا را به دقت برانداز نمود تا ببيند کدام يک شايستگی

ا تجربه سموئيل ب .ولی ھيچ يک از آن پسران موردنظر و منتخب خدا نبودند. پادشاھی بر اسرائيل را دارند

). ١۴:١٣(تر از باطن انسان نيست مھم ظاھر انسانداد مبنی بر اينکه از نظر خدا شاول بايد درسی به او می

مردم ديگران را نگاه کرده و : اصول آيه ھفتم ھميشه مصداق پيدا کرده است). ٧آيه ( نگرد خداوند به دل می

ھای عمومی اعم از تبليغات، ز نيز رسانهامرو. کنند با توجه به لباس و پوشش خارجی، آنھا را قضاوت می

دھند و چنان ھای مسحورکننده و شيک اين ديدگاه غلط را رواج می تلويزيون، و نشريات، با استفاده از چھره

شاول مردی بلنداندام، . کنند نمايند که مردم عادی آنچنانکه بايد و شايد، چشمان زيبا طلب انسان را قانع نمی می

. ، ولی برای چنان منصب مھمی، بسيار جوان بود)١٢آيه (بود منظر خوشداود نيز . بود سيه چرده و زيبا

متأسفانه کليسا، مخصوصا کليسای تلويزيونی تأکيدش بر امور روحانی نيست، بلکه بر زرق و برق ظاھری

.است

پدرش آنقدر مھم داود از نظر. چونکه داود در ميان پسران يسا نبود، او را نيز به جشن قربانی آوردند

ولی خداوند اين پسرک چوپان را پسنديد و سموئيل . پسندد کرد که سموئيل نبی نيز او را نمی نبود و تصور می

روح خداوند بر داود و از ھمان لحظه مسح نمودنيز کالم خدا را اطاعت نمود و فورا او را در ھمان نقطه

، از آن روز به بعداز داود پادشاه اسرائيل بود ولی ھا قبل شاول سال. و شاول را ترک کرد مستولی شد

.سلطنت برای داود استوار گرديد

Page 21: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٢١ -

)٢٣ـ١۴:١۶(ت شاول داود در خدم) ب

روح«عبارت . در اين زمان شاول به خاطر روح شريری که در او بود، دچار نوعی اختالل روانی شد

دکتر رندل . گويد بشود دارد، مي ه مجاز ميك اآنچه راست که خدا معنيين بد در واقع »خداوند بد از جانب

:مشکل شاول پادشاه را چنين تجزيه و تحليل کرده است )Dr. Rendle Short( ورتش

اوج اين جنون عبارت است از افسردگی حاد با . شاول پادشاه دچار يک نوع جنون شيدائی شده بودتوطئه ميشه ھکشی بدون ھيچ دليل و اين اوھامی است مبنی براينکه مردم بروز گاه گاھی حس آدم

.کنند تا بيمار را بکشند می

به او پيشنھاد کردند تا يک نفر نوازنده را به خدمت بگيرد تا او را آرام کند و شخصی به بندگان شاول

دھد که داود از پيش و حتی نشان می ١٨آيه . نام داود را به شاه پيشنھاد کردند و شاول نيز به دنبال او فرستاد

رسد که اين نوازنده پادشاه را اينک چنين به نظر می. يات روبرو شود، شھرتی داشته استقبل از اينکه با جول

سالحدارداشت، بدين جھت او را شاول نيز داود را دوست می. اش، آرام کرده است از آن حالت افسردگی

.شخصی خود نمود

)١٧فصل (شکست جوليات ) ج

، در جنوب غربی اورشليم و دره ايالنزديکی در فلسطينيان لشکر خود را برای جنگ) ١١ـ١:١٧

. آرائی کردند صف دره ايالشاول و سپاھيانش نيز در نزديکی آنان در طرف ديگر . نزديک جت جمع کردند

افواج ، ھر روز از اردوی فلسطينيان بيرون آمده و در مقابل جولياتفلسطينيان به نام همرد مبارزی از سپا

اين جريان چند روز ادامه يافت و ھيچ کس از سپاه اسرائيل . طلبيد و مبارز می کرد رجزخوانی می اسرائيل

پاوند ١٧۵قد اين مرد در حدود نه پا و نه اينچ بود و لباس رزمی که پوشيده بود . داوطلب مبارزه با او نشد

شوار نبود، حمل اين سالح سنگين برای جوليات د. آھنيش پانزده پاوند وزن داشت سرنيزهتنھا . وزن داشت

ھای اين مشخصات به او قدرت بيشتری از انسان. پاوند، وزن داشت ٧۵٠الی ۶٠٠چونکه خودش در حدود

.معمولی بخشيده بود

يک روز وقتی که داود برای آوردن غذا برای سه برادر بزرگترش که در جبھه جنگ ) ٣٠ـ١٢:١٧

ترس را در سيمای سربازان عبری مشاھده کرد آسا را شنيد و سروصدای اين مرد غول ،بودند، به جبھه رفت

الياب » به شخصی که اين جانور خودپسند فلسطينی را بکشد، چه خواھند داد؟« :و به نزديکان خود گفت

داود چون اين را شنيد، او را سرزنش کرد تا به نحوی به بزدلی خود سرپوش بگذارد، ولی داود برادر بزرگ

.کسی بود که اين فلسطينی را بکشد، اصرار داشتای که منتظر در ارزيابی جايزه

خواھد برای اسرائيل بجنگد، و بدين ترتيب شاول شنيد که مرد جوانی به جبھه آمده که می) ۴٠ـ٣١:١٧

ولی . وقتی شاول داود را ديد، بدون شک در مورد توانائی اين جوان به شک افتاد. داود را به حضور پذيرفت

. کرد، آگاه بود محافظت می خرسو شيرخودش، آنگاه که گله خود را در مقابل داود از قدرت عمل خدا در

Page 22: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٢٢ -

شاول با ديدن . توانست در مالء عام متکی به آن قدرت باشد قدرت خدا در خلوت او ثابت شده بود و اينک می

دست و شخصی خود را به داود داد تا بپوشد، اما داود آن را نپذيرفت، چونکه لباس رزمجسارت و عزم او،

خدای و پنج قلوه سنگ صاف و فالخن و با توکل به يک چوب دستیداود دست خالی و تنھا با . پاگير بود

.عازم نبرد با جوليات شد زنده

وقتی که جوليات، داود را که احتماال در آن زمان بيست ساله بود، ديد، فکر کرد که ) ۵۴ـ۴١:١٧

اند، آنگاه به فحاشی به داود پرداخت، اما داود به او اھانت کرده اسرائيليان با فرستادن يک پسرک به مقابل او

به محض اينکه جوليات . گرداند او با ايمان کامل دانسته بود که خداوند او را پيروز می. ھراسی به دل راه نداد

اصابت به سوی داود حمله برد، داود سنگی در فالخن خود نھاده و آن را رھا کرد و سنگ به پيشانی جوليات

. سپس داود شمشير جوليات را برداشته و او را کشت و سرش را از تن جدا کرد. کرد و جوليات به زمين افتاد

.وقتی که فلسطينيان چنين ديدند، از ميدان جنگ گريختند، و اسرائيليان به تعاقب آنھا پرداختند

دار قبال سالحكه ا عجيب است که شاول داود ر: شود در اين آيات مشکلی ديده می) ۵٨ـ١٧:۵۵

به ھر حال اين نکته بايد مورد توجه قرار گيرد که اين آيات ). ٢١:١۶(شناسد مخصوص خود نموده بود، نمی

نمی ويليامز »او پسر کيست؟«پرسد گويند که شاول پھلوان جوان را نشناخته است، بلکه می صراحتا

)Williams( کند آيات فوق را چنين تفسير می:

کند و دختر خود را با جھازی که پيروز اين نبرد را از دادن ماليات معاف می شاول قول داده بود از ابنير سردار لشکرش از نسب داود و شغل و موق کامل به او می يت عدھد، بنابراين طبيعتا .کند ال میاجتماعی او سؤ

داند، سازگارتر است اين تفسير با اين حقيقت که بعدا داود خود را شايسته پادشاھی و دامادی شاول نمی

:تفسير بھتری دارد )Michael Griffiths( ميکائيل گريفيتس). ١٨:١٨(

و داود به سھم خود انجام دادند، پيروزی بزرگی نصيب ) ١۴فصل (اين کارھائی که يوناتان توانيم اميدوار باشيم که بر اما نمی. الزم است که ما نيز در جايگاه خود بجنگيم. اسرائيليان نمود

اين وظيفه عيسی مسيح است که در . آئيم، و چنين ھم نخواھد شد لب میتمام نيروی دشمن غاايم که شجاع باشيم و در جايگاھی که قرار داديم ابتکار به ما دعوت شده. پيشاپيش ما حرکت کند

دھيم از بقيه محافظت خواھد کرد و جنگ از خدا نيز در نتيجه کاری که ما انجام می. خرج دھيم .ه گسترش خواھد يافتپشت جبھه به جلو جبھ

)١٨فصل (ازدواج داود با ميکال ) د

يوناتان وارث ذيحق تاج و تخت پدرش بود، . رفاقت عميقی به وجود آمد داودو يوناتاندر بين ) ۵ـ١:١٨

خود به داود، نشان داد که حاضر است از حق خود بگذرد و حق خود را به داود تفويض رای ولی با دادن

.کند

وقتی که شاول . به فتوحات پياپی خود دست يافت، شاول بسيار نسبت به او حسادت کرد داود) ١۶ـ١٨:۶

را که بيانگر عظمت فتوحات داود نسبت به خودش بود شنيد، از شدت عصبانيت صورتش کبود زنانسرود

Page 23: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٢٣ -

بر روح بد برد، بدين جھت اجازه داد که خدا گاھی اوقات شرارت را برای مجازات شرارت به کار می. شد

سعی کرد داود را بکشد، ولی ھر دو بار داود از خطر جست). ١٠آيه ( شاول بيايد . پادشاه دو بار شخصا

اما . خود نمود، به اين اميد که او در جنگ با فلسطينيان کشته شود سردار لشکر ھزارۀسپس شاول، داود را

.خداوند با داود بود و منش او توجه اسرائيل را به او جلب کرده بود

ميربھد که جوليات را بکشد، بنابراين شاول پادشاه وعده داده بود دخترش را به کسی می) ٣٠ـ١٧:١٨

از يک سو شاول بر اين اميد بود که داود در جنگ با فلسطينيان . دختر بزرگ خود را به داود پيشنھاد کرد

در اين ميان ميرب را به مرد . مودکشته شود، و از سوئی داود ناشايستگی خود را از داماد شاه بودن اعالم ن

تر شاول به نام اما دختر جوان. ديگری دادند که احتماال چنين اقدامی به جھت حقير نمودن داود صورت گرفت

داود را دوست داشت و شاول موافقت کرد که او را به داود بدھد، و به جای کابين عروسی به او ميکال

به دست بار ديگر شاول کوشيد که داود را . را برای او بياورد نيکصد قفلۀ فلسطينياپيشنھاد داد که

او به جنگ رفت و مھريه عجيب و غريب عروس را . بکشد، ولی کشتن داود به اين سادگی نبود فلسطينيان

ھمچنان که فتوحات داود . به جای يکصد قفله از فلسطينيان با دويست قفله پرداخت و ميکال را به زنی گرفت

تر بود و بدين ترتيب نفرت و ترس شاول از داود قوی خداوند با داوديافت، کامال مشخص بود که فزونی می

.گشت می

)٢۶ـ١٩فصول (فرار داود از حضور شاول ) و

)٢٠و ١٩فصول (وفاداری يوناتان ) ١

ند تا پی برد که پدرش قصد کشتن داود را دارد، به داود گفت خود را مخفی ک يوناتانوقتی که ) ٧ـ١:١٩

سپس يوناتان با پدرش صحبت کرد و شجاعت . او با پدرش صحبت کرده و او را از کشتن داود منصرف کند

ھای داود را در جنگ با دشمنان به او يادآوری نمود و به او گفت شايسته نيست داود با و وفاداری و موفقيت

. چنين خصوصياتی کشته شود آرام شد و از کشتن داود چشم پوشبد و شاول با شنيدن اظھارات يوناتان موقتا

.موقعيت داود مجددا در بارگاه شاول تثبيت شد

اما وقتی دوباره جنگ شروع شد و داود با فتوحات جديد مفتخر شد، حسادت شاول نسبت به ) ١٠ـ٨:١٩

قرار در ھنگامی که داود مشغول نواختن بود بر شاول روح بد از جانب خداوندبار ديگر . او شديدتر شد

اين سومين بار بود که . خود را به سوی داود انداخت تا او را به ديوار بکوبد) نيزه( اقمزرگرفت و

.اش خطا کرد و بار ديگر داود از مرگ نجات يافت و گريخت گيری نشانه

که ميکال. خود را به خانه دامادش روانه نمود تا او را بکشند قاصداندر ھمان شب شاول ) ١٧ـ١١:١٩

را گرفته و به جای )ترافيم(وطئه قتل شوھرش آگاه شد، او را کمک کرد تا فرار کند و يک بت خانگی از ت

Page 24: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٢۴ -

پرست اين بت احتماال متعلق به ميکال بود، چون داود ھرگز بت(شوھرش بر بستر نھاد و روی او را پوشيد

.ميکال برمال شدو وقتی که فرستادگان شاول برای کشتن داود به خانه او آمدند، نقشۀ ) نبود

مردان خدا در ھنگام بروز مشکالت به . را ببيندسموئيل گريخت تا رامهسرانجام داود به ) ٢٣ـ١٨:١٩

شاول سه بار فرستادگان خود را برای کشتن داود به رامه فرستاد، اما ھر سه بار . روند ديدار مردان خدا می

روح شدند، که با سموئيل بودند، وارد می انبيائی در کشتن داود شکست خوردند، چونکه وقتی به رامه و نزد

در آخر، شاول خود شخصا به دنبال داود عازم رامه شد، و او . نمودند بر آنان آمده و شروع به نبوت می خدا

به ھر حال اعمال چنين قدرت خدائی . نيز مقھور قدرت خدا شد و مانند فرستادگان خود شروع به نبوت نمود

.ل شدن شاول و فرستادگانش نبودبه منزلۀ متحو

در مورد شاول ) ١٢و ١١:١٠(آوردند و اين بار مردم مثلی را که در مورد داود بر زبان می) ١٩:٢۴

در » برھنه«کلمه . تغيير رفتار شاول مردم را گيج کرده بود »آيا شاول نيز از جملۀ انبياست؟« :تکرار کردند

لکه حاکی از اين است که شاول جامۀ بيرونی خود را که نماد اين آيه به معنی لخت شدن مطلق نيست، ب

شاول برھنه برخاک تمامی آن شب و تمامی آن روزبه ھر حال . پادشاھی او بوده است، بيرون آورده است

١۵فصل ٣۵و ٣۴با آيه ٢۴آيه ). ١:٢٠(افتاده بود، و در اين فاصله بود که داود دوباره از دست او گريخت

در اين آيه شاول به ديدن سموئيل آمده . ، تناقضی ندارد»نيامد... سموئيل ديگر برای ديدن شاول« گويد که می

.و آن ھم ديداری کامال غيرمنتظره

رفت و از او پرسيد که چرا شاول در صدد کشتن يوناتانبه نزد نايوتداود پس از ترک ) ٣ـ١:٢٠

داود به او گفت که پدرش موضوع . دانست ن داود، نمیظاھرا يوناتان چيزی از مداومت پدرش در کشت. اوست

.داند که آنھا دوست يکديگرند گذارد، چون می کشتن او را با پسرش در ميان نمی

آنگاه آن دو دوست تصميم گرفتند آزمايشی به عمل آورند تا بدانند که آيا ھنوز داود در خطر ) ٩ـ٢٠:۴

ر ميز شام شاھانه در جشن ماھيانه شرکت نکند، و چنانچه شاول قرار دارد يا نه، و آن اين بود که داود در س

شايد اين (رفته است لحم بيت به قربانی ساليانهاز غيبت او جويا شد، يوناتان به او خواھد گفت که داود برای

بود، در ماجرا واقعی باشد، ھرچند که ذکری از اين سفر در کتاب مقدس نشده است، چون اگر واقعی نمی

شد، اگر شاول از غيبت داود ناراحت نمی). گرديد يک واقعيت که مورد پسند خداوند نبوده، ثبت میغالب

دھندۀ اين بود که داود ھمچنان شد نشان نشان دھندۀ اين بود که داود از خطر جسته است، ولی اگر عصبانی می

.در معرض خطر قرار دارد

آيد تا او را از آنچه که اتفاق افتاده وم به صحرا میداود قول داد که در روز سيوناتان به ) ١٧ـ١٠:٢٠

خواھد که ھرگاه که قدرت را به دست يوناتان احتماال با آگاھی از فرجام کار از داود می. است، آگاه سازد

روشن است که يوناتان يقين داشت ١٧تا ١۴از آيات . گيرد محبت و وفاداری خداوند را به او نشان دھد می

Page 25: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٢۵ -

دانست پادشاھی حق مسلم خودش است، ولی وفاداری خود را به شود، اما با وجودی که می دشاه میکه داود پا

!واقعا چه از خودگذشتگی و ايثاری. داود اعالم نمود

يوناتان. کند ھای است که داود را از نيت پادشاه نسبت به خود آگاه می اين آيات شامل نشانه) ٢٣ـ١٨:٢٠

ای که داود در پشت آن پنھان شده است پرتاب خواھد کرد و به تير به سمت صخره به صحرا خواھد آمد و چند

جھتی را که يوناتان به خادم خود نشان . خادم خود خواھد گفت که برود و تيرھا را برداشته نزد او بياورد

د ما متعجب شويم که شاي. تواند به سالمت به بارگاه برگردد و يا بگريزد داد ، بيانگر اين بود که داود يا می می

ای ترتيب داد تا با داود ارتباط برقرار کند، در حالی که بعدا رفت و مستقيما با داود چرا يوناتان چنين برنامه

تواند بدون اينکه ديده شود، با داود ارتباط برقرار اما در آن وقت شايد کامال ممکن نبود که می. صحبت کرد

.کند

داد ماھانه شاول چيزی راجع به غيبت داود نپرسيد، چونکه احتمال میدر شب اول جشن ) ٣۴ـ٢٠:٢۴

چون ديد روز دومولی . نبوده و عذر موجه برای عدم حضور در مراسم را دارد طاھرکه ممکن است داود

بدين . لحم رفته است داود ھمچنان غيبت دارد از پسرش يوناتان موضوع را سؤال کرد و فھميد که داود به بيت

به شدت عصبانی و يوناتان را متھم کرد که با کسی دوستی کرده است که حرمت او و مادرش را برده جھت

ھای او به پسرش يوناتان بسيار خشن بود و از شدت عصبانيت تا بدانجا پيش رفت که نيزه خود فحاشی. است

.اتان خالی کردرا به سوی پسرش پرتاب کرد، و نفرتی را که از داود به دل داشت بر سر پسرش يون

صبح روز سوم، نقشه از پيش تعيين شده اجراء شد و داود مطمئن شد که ھمچنان در خطر ) ۴٢ـ٢٠:٣۵

شد، و دو دوست آنگاه ھمديگر را در آغوش کشيده گريستند، اينک بايد راھشان از ھم جدا می. قرار دارد

ان کرد و اين بخشی الزم از نقشه خدا بود داود خود را پنھ. مند شوند توانستند بھره ديگر از دوستی ھم نمی

يوناتان به بارگاه برگشت و وفاداری خود را نسبت به . برای آماده نمودن داود برای پادشاھی بر اسرائيل

رفت؟ آيا يوناتان بايد با داود می .دانست که پادشاه بعدی اسرائيل نخواھد شد پدرش اعالم نمود، ولی عميقا می

خود را به پدر اعالم نمود، ھرچند خداوند پادشاھی را از شاول گرفته بود، به حق بود؟آيا وقتی وفاداری

)٢١فصل (محبت اخيملک نسبت به داود ) ٢

انگيز حاوی اين فصل غم. داود از اين امر مستثنی نبود. خورند مردان بزرگ ھم سرانجام لغزش می

) ١۵ـ١٠آيات (تظاھر به ديوانگی نزد فلسطينيان و ) ٩ـ١آيات ( نوبواقع در معبدپردازی داود در دروغ

.باشد می

رفت و اينک در حين فرار می) ٢٠فصل (و يوناتان ) ١٩فصل (بايست نزد سموئيل داود می) ۶ـ١:٢١

اخيملک از ديدن داود ھراسان شده و تعجب کرد که چرا داود به تنھائی . رفت کاھن از شاول به نزد اخيملک

داود با ). ٣:١٢ندين ھمراه داشت که در مکان ديگری منتظر او بودند ـ آيه دوم و متی داود چ(سفر کرده است

Page 26: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٢۶ -

سپس داود از کاھن . گفتن اينکه در حال انجام مأموريتی مخفی برای پادشاه است، مرتکب دروغگوئی شد

ت در بود که در مراسم عباد نان مقدستقاضای نان نمود، ولی آنچه که در دسترس کاھن قرار داشت فقط

کاھن از آن نان ضمن اينکه مطمئن شد داود و ھمراھانش در سه روز اخير رابطه . شد از آن استفاده می معبد

داود به او اطمينان داد که ھمراھان او نه تنھا طاھر ھستند، به . اند، به آنھا داد جنسی با زنان برقرار نکرده

چه خوش گفته )Sir Walter Scott( ر والتر اسکاتس. باشند می) جدا شده(خاطر مأموريتی که دارند، مقدس

از دمهنان تق » !تنيم ای برگرد خود می گوئيم، چه شبکه پيچيده ھرگاه برای اولين بار دروغ می«است که

.حضور خداوند برداشته شد و به داود، داده شد

اين يد نمود، بايمه توسط داود تأچنين استفاده غيرشرعی را از نان تقد ۴و ٣:١٢عيسی مسيح در متی

اگر داود در جايگاه پادشاھی خود محق . فرض که گناه در اسرائيل بود و داود نماد عدالت در اسرائيل بود

مه را ممنوع کرده بود، شريعت که استفاده کفرآميز از نان تقد . بود، نيازی نداشت که از کاھن نان گدائی کند

.آميزی نظير جريان فوق نبود درصدد ممنوعيت کار محبت

ادومیگرچه او .در حضور خداوند در نوب اعتکاف داشتخادم شاول، دوآغدر آن زمان ) ٩ـ٧:٢١

او به دليل نذر و يا تطھير و يا ساير الزامات مذھبی در معبد . بود، ولی با اين وجود به مذھب يھود پيوسته بود

در . را به شاول گزارش داد معتکف بود و قاعدتا ناظر تشريک مساعی اخيملک با داود بود، بنابراين جريان

بدين ترتيب باز ھم . اين وقت داود تقاضای دوم خود را مطرح کرد و اين بار از اخيملک تقاضای سالح نمود

اخيملک شمشير جوليات را به .دروغ گفت، چونکه گفت در مأموريتی فوری و ضروری برای پادشاه است

داود برای . نظيری است ذيرفت و اظھار داشت که شمشير بیداود پيشنھاد کرد و داود با اشتياق تمام آن را پ

.اش لغزش خورد کشتن جوليات متوکل به خدا بود، اما در اعتماد به شمشير دشمن کشته شده

در آنجا پادشاه . موطن جوليات گريختشھر جت سپس داود اسرائيل را ترک کرده و به ) ١۵ـ١٠:٢١

وقتی که فلسطينيان به او مشکوک شدند، تظاھر به ديوانگی . اه جستمسح شده اسرائيل در ميان دشمنان خدا پن

داود خود را به ديوانگی زد، چون : نويسد که می )DeRothschild( دروت چيلد .نمود تا زندگيش را نجات دھد

بنابراين مزمور سرای اسرائيل خود را . دانست ديوانه ھرچند ذليل است ولی تحت حمايت خداست به خوبی می

حسی مردم خدا و لغزش ايمانی ت اينکه داود به اين وضعيت ناخوشايند تنزل يافت، بیعل. به ديوانگی زد

.خودش بود

قبل از اينکه به فصل بعد بپردازيم، بيائيد . ھای خوبی آموخت ھای سنگين درس اما داود در اين تجربه

ای نسبت نيم ديدگاه تازهتوا در اين مزمور می. را بخوانيم که در ھمين دوران نوشته شده است ٣۴باھم مزمور

ای قابل توجه و مھم بود که او را قادر ساخت، عليرغم جھش روحانی او به اندازه. به شخصيت داود پيدا کنيم

.ھای خود، در شناخت خدا رشد کند کوتاھی

Page 27: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٢٧ -

)٢٢فصل (اود و کشته شدن کاھنان توسط شاول فرار د) ٣

لحم در قلمرو يھوديه و جنوب غربی بيت عدالم وقتی داود به اسرائيل باز گشت در غار) ٢و ١:٢٢

داود در آن جايگاه . جايگاه داود مکانی شد برای کسانی که تلخ جان و مقروض و در مضيقه بودند. ساکن شد

کوتاه مدتی بعد سپاھی در حدود . خواند دالن را برای نجات نزد خود می نمادی از مسيح مطرود بود که شکسته

اين مردان ھرچند شکسته .گرد داود جمع شدند که بعدا اين ارتش به ششصد نفر رسيد المعد چھارصد نفر در

).٢٣دوم سموئيل فصل (دالن و مظلومان بودند ولی در تحت نظارت داود تبديل به مردانی دلير شدند

دينش بود به داود به خاطر اينکه نگران سالمتی وال. پدر و مادر داود در عدالم به او پيوستند) ۵ـ٣:٢٢

ھرچند که داود . کند، در موآب بدھد سفر کرد تا ترتيب اسکان آنھا را در ھنگامی که در خفا زندگی می موآب

سنت يھود (ولی اطمينان او به دشمنان خداوند، کار درستی نبود ) ١٧:۴روت (از نسل روت موآبيه بود

از اينکه داود پدر و مادرش را در موآب اسکان داد و بعد ). گويد که موآبيان سرانجام والدين داود را کشتند می

.در يھوديه رفت جنگل حارثاز داود خواھش کرد که عدالم را ترک کند، بنابراين داود به جاد نبیبازگشت،

بر عليه داود سخن گفت و به آنھا بنياميانرفت و در ميان بعهجبه خادمانششاول ھمراه با ) ٨ـ٢٢:۶

شاول بنياميان را متھم کرد . به ھرحال داود از قبيله آنان نبود ؟دھد از او به آنھا پاداش می گفت آيا داود پيش

او ھمه . در اين موقع شاول کامال بدگمان و غيرمنطقی شده بود. اند که با داود بر عليه زندگی او توطئه کرده

.ديد، حتی پسرش را چيز را برعليه خود می

ا غنيمت جسته و برای تقرب جستن بيشتر به شاول به او گفت که فرصت ر دوآغ ادومی) ١۵ـ٩:٢٢

نموده و شمشير خداوند برايش سؤالچگونه اخيملک کاھن داود را کمک کرده بود و به او توشه داده و از

اش را احضار کرد و آنھا را متھم به شاول بالفاصله اخيملک کاھن و خانواده. جوليات را نيز به او داده است

تقصيری خود در کمک رسانيدن اخيملک در پاسخ به وفاداری داود نسبت به پادشاه و بی. به خود نمود خيانت

در ضمن گفت که اين اولين بار نبوده است که . به کسی که به اعتقاد خودش به شاه وفادار بود، اشاره نمود

د زد مبنی براينکه داود برعليه در رابطه با اتھامی که شاول به داو. برای داود از خداوند سؤال کرده است

.کرد اطالعی اوشورش کرده ودرکمين اونشسته است،اخيملک اظھار بی

او فرمان داد که . عملی که شاول انجام داد ثابت نمود که در آن لحظه واقعا ديوانه شده بود) ١٩ـ٢٢:١۶

ولی . خودداری نمودندخداوند کاھنان از کشتن شاطراناما . اش و ساير کاھنان را بکشند اخيملک و خانواده

اشاره به لقبی است که يھوديان به غير يھوديان (غيريھودی بود » سگ«دوآغ که به معنی واقعی کالم يک نفر

ھشتاد ای نسبت به منصب کھانت داشته باشد به جان کاھنان افتاد و آنکه کوچکترين مالحظه بی) داده بودند ـ م

شھر اخيملک حمله برد و تمام ساکنين و حيوانات شھر را نوبيت نکرده به نفر را کشت، و به اين ھم کفا پنج

.از دم تيغ گذرانيد

Page 28: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٢٨ -

نام داشت، جان سالم به در برد و به نزد داود ابياتارتنھا يکی از پسران اخيملک که ) ٢٣ـ٢٠:٢٢

خدمت کرد تا اينکه ابياتار با داود ماند و در منصب کاھن اعظم . گريخت و به او جريان واقعه را اطالع داد

توان گفت که کشته شدن از يک نظر می). ٢٧:٢اول پادشاھان (توسط سليمان نبی از اين منصب عزل گرديد

توان از ديدگاه ديگر کشته شدن کاھنان را می). ٢٢آيه (ھای داود بود پردازی و نقشه کاھنان نتيجه دروغ

ای در اين کشتار ولی شاول شخصا نقش عمده). ١۴ـ١١:٣و ٣۶ـ٣١:٢(داوری خدا بر خاندان عيلی دانست

.داشت، چونکه فرمان کشتار کاھنان را او صادر کرده بود

باشند که ، ھمگی در تبعيد، تصويری از مسيح در امروز می)داود(و پادشاه ) ابياتار(، کاھن )جاد(نبی

.منتظر است تا دشمنانش تاج و تخت او را بر روی زمين برپا بدارند

)٢٣فصل (يانت قعيله خ) ۴

قرار فلسطينياندر جنوب عدالم مورد حمله شھر قعيلهاخباری به داود رسيد مبنی بر اينکه ) ۵ـ١:٢٣

مواشیداود از طرف خدا ھدايت شد و به جنگ با فلسطينيان رفت و تمام مھاجمان را کشته و . گرفته است

.داد نجاتزيادی به دست آورد و ساکنان شھر را

است، تصميم گرفت داود را در آنجا به دام قعيلهوقتی که شاول خبردار شد که داود در )١٢ـ٢٣:۶

بياندازد، اما داود از نقشۀ شاول آگاه شد و دوباره از خداوند طلب ھدايت نمود که آيا اگر در قعيله بماند ايمن

ايشان روا داشته است، به سوی خواھد بود يا نه؟ و يا ساکنان از او روی گردانيده و عليرغم لطفی که در حق

داود را ،شاول خواھند رفت؟ خدا توسط ايفودی که ابياتار به شھر آورده بود و بخصوص توسط يوريم و تميم

.آنجا خواھد آمد و مردم ناسپاس او را تسليم خواھند کرده آگاه ساخت که شاول ب

قی حبرون گريختند، ولی ھمچنان ، در جنوب شربيابان زيفبه داود و مردانش بنابراين ) ١٨ـ١٣:٢٣

را يافت و به او دلگرمی داد که خداوند او را تسليم داودکه يوناتان بود در اينجا. تحت تعقيب شاول بودند

شد، منافع اگر کليسا بيشتر دلگرم می! و اين چه مأموريت خطيری برای امروز است. شاول نخواھد کرد

ھای دانند که چه برکاتی برای جان اند، می م خدا را تجربه کردهکسانی که قدرت کال. کرد عظيمی حاصل می

او دو مرتبه داود را مطمئن ساخت که. دوستی يوناتان با داود به منزلۀ رفتن به استقبال مرگ بود. تشنه دارد

ته کسی که دوستی چون يوناتان داش. عليرغم تالش شاول نيات خود را در مورد او به کمال خواھد رسانيد خدا

.باشد، شخص خوشبختی است

نيز به نيت تسليم کردن داود، وارد عمل شدند و به شاول خبر دادند که داود در کجا زيفيان) ٢٩ـ١٩:٢٣

وقتی داود از آمدن شاول خبردار شد به . نمايند به دست پادشاه تسليمرا » فراری«مخفی شده و قول دادند که

درست در آن لحظه که داود و ھمراھانش در . تعاقب او پرداختگريخت، و شاول ھمچنان به بيابان معون

.محاصرۀ مردان شاول قرار گرفتند، فلسطينيان به اسرائيل حمله کردند و شاول مجور به ترک منطقه شد

Page 29: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٢٩ -

دیج عين آنگاه پسر يسا به . آنکه خبر داشته باشند پادشاه واقعی اسرائيل را ياری رسانيدند دشمنان اسرائيل بی

.ر سواحل غربی دريای مرده رفتد

)٢۴فصل (خودداری داود از کشتن شاول ) ۵

جدی مالذھای عينوقتی به . شاول پس از رفع فتنه فلسطينيان، دوباره به تعقيب داود پرداخت) ٧ـ١:٢۴

. اند خبر از اينکه داود و مردانش در اطراف او کمين کرده رسيدند، پادشاه برای استراحت وارد غاری شد، بی

کردند که خداوند، شاول را به دستشان تسليم کرده آنھا فکر می! اما داود مردانش را از کشتن شاول باز داشت

او منتظر .قھريه، دريافت نکرده بود هاست، ولی داود ھم فرمانی از جانب خدا مبنی بر گرفتن پادشاھی با قو

دانست او می. ، دچار عذاب وجدان شدبريد دامن ردای شاول راحتی وقتی داود . زمان خدا و روش خدا شد

تواند او را عزل کند، خود خداوند است، و شده بود، و کسی که می مسحکه شاول به عنوان پادشاه اسرائيل

.دانست که شاول را تا زمانی که خدا از سلطنت معزول نکرده است، حرمت بدارد داود بر خود فرض می

در عقب شاول را دد ترک غار برآمد، داود از مغاره بيرون رفت و بعد از اينکه شاول درص) ١۵ـ٨:٢۴

اند، ی که از او به گوش پادشاه رسانيدهزآمي آنگاه داود تعظيم کرد و به او گفت که گزارشات تھمت. صدا زد

مسيح توانست شاول را نابود کند، ولی چنين نکرد چونکه شاول در آن روز بود که داود می. حقيقت ندارد

اگر داود . ای از دامن ردای بريده شده شاول در دست داود، نشانۀ شفقت او به شاول بود قطعه. بودند خداو

از شاول انتقام می داود از . گرفت، ولی مرد نيکو تمايل به گرفتن انتقام شخصی ندارد مرد بدی بود، شخصا

.اھميت است آزار و بی ، بیککو سگ مردهشاول پرسيد که چرا درصدد کشتن کسی برآمده است که مانند

شاول از سخنان داود گريست و به منش عادالنه داود و شريرانه خود اعتراف کرد و با ) ٢٢ـ٢۴:١۶

خواھد شد و از داود پيمان گرفت که اگر پادشاه شد به پادشاه اسرائيل کمال تعجب تائيد نمود که داود روزی

آرامش ترک کرد ولی دوران آرامش داود ديری نپائيد، سپس شاول آنجا را با . او و خاندانش رحمت آورد

.چون شاول قول خود را فراموش کرد

او راضی شد . داود در سخنان خود خطاب به شاول دو بار خداوند را به داوری ميان او و خود فرا خواند

ھائی که پطرس يکی از خاطره .که مورد را در دستان خدا بگذارد، تا در دست انسان، ھر چند که محق باشد

داد و چون عذاب دادند، دشنام پس نمی چون او را دشنام می«از عيسی مسيح خداوند داشت، اين بود که

باشد که ). ٢٣:٢رساله اول پطرس ( »نمود، بلکه خويشتن را به داور عادل تسليم کرد کشيد، تھديد نمی می

.ش متکی به توکل خود را حفظ کنيمخداوند ما را قادر سازد در مواجھه با مصائب و مشکالت، آرام

Page 30: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٣٠ -

)٢۵فصل (حماقت نابال ) ۶

قوم يھود اينک به سوی رژيم پادشاھی . ای به نام داوران بود مرگ سموئيل نقطه پايان دوره) ٩ـ١:٢۵

بايست تخت پادشاھی اسرائيل را برای ھميشه اشغال کنند و مسيح تحقق اين وعده اجداد داود می. رفت می

.ميق سموئيل در ميان قوم، در اندوه و اشک قوم در ھنگام مرگ او محرز شدحرمت ع. باشد می

در قسمت جنوبی يھوديه، و شايد به خاطر دوری گزيدن بيشتر از بيابان فارانبعد از مرگ نبی، داود به

بلکه در آيه دوم، اشاره به کوه کرمل در شمال نبود، »کرمل«نام .فرود شدھايش، ھا و توطئه شاول و طرح

در معون بود که بسيار ثروتمند بود و گوسفندان زيادی نابالشخصی به نام .معوننام شھری بود در نزديکی

اش را داشت و داود ھم بر طبق رسول متداول، خادمان خود را نزد نابال فرستاد و از او به جھت اينکه گله

.ای خواست حفاظت کرده بود، ھديه

به فرستادگان داود چنان متکبرانه و خشن بود که داود عصبانی شد و با ولی پاسخ نابال) ١٣ـ١٠:٢۵

.اش را تنبيه نمايد از ھمراھان خود به سوی کرمل حرکت کرد تا نابال و خانواده چھارصد

وقتی از خطری که رفتار غيرعاقالنه ابيجايلبه نام منظر نابال نيک فھم و خوشھمسر ) ٢٢ـ٢۵:١۴

به وجود آورده بود، آگاه شد، به سرعت مقادير زيادی مواد غذائی تھيه ديده و به اش شوھرش برای خانواده

العمل ھائی که در حق نابال انجام داده بود و عکس وقتی که داود وارد کرمل شد، به خوبی. استقبال داود رفت

.کرد و درصدد نابودی ھمه متعلقات نابال بود ھايش فکر می بسيار زشت او در مقابل خوبی

را مالقات کرد، خود را به پای او اند اخت و به عذرخواھی از او داودوقتی که ابيجايل، ) ٣١ـ٢٣:٢۵

) تربيت يعنی احمق و يا بی(ترين نام برای شوھرش نابال نخست اعتراف کرد که الحق برازنده. پرداخت

ريختن خون منع نموده و را از ابيجايل حين تقاضای بخشش از داود به او يادآوری نمود که خداوند ا. باشد می

او واقعا دارای يک بصيرت روحانی از . را ـ از جمله نابال ـ مجازات خواھد کرددشمنانش ، و خود خدا است

ھای خداوند در جنگدانست که داود مسيح خداوند است، و صادقانه او را برای تالش شخصيت داود بود و می

انديشد، شادمان اش می شد، آنگاه که به گذشته داود پادشاه اسرائيل میبود که وقتی چه نيکوتر می! بله. ستود

!شد اگر شخصا دست به انتقام نزده، بلکه دشمنانش را به خداوند وا گذاشته، تا از آنھا انتقام بگيرد می

تن داود شديدا تحت تأثير سخنان سياست مدارانه ابيجايل قرار گرفت و از اينکه او را از کش) ٣۵ـ٣٢:٢۵

داند که چگونه مردم نيکو را در سر راه ما قرار دھد تا ما را خدا می. باز داشته است، از او تشکر کرد نابال

رھنمود ابيجايل بسيار مؤثر بود و . ما بايد از خدا برای اين کارش تشکر کنيم. اخطار دھند و ھدايت کنند

ممکن است برخی بگويند که چون ابيجايل . وا گذاشت داود نابال را به خدا. ھدايای سخاوتمندانه او پذيرفته شد

در اين مورد با شوھرش مشورت نکرده است، و به جای او تصميم گرفته است، بر عليه فرمان خدا عصيان

Page 31: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٣١ -

داند، برعکس او احتماال با اين اقدام فوری و بجايش ولی کتاب مقدس عمل او را نادرست نمی. کرده است

.رگ رھانيدنابال و خاندانش را از م

او تا روز بعد صبر کرد و سپس .نابال بسيار مست بودبه خانه باز گشت، ابيجايلوقتی که ) ۴۴ـ٢۵:٣۶

ده . وقتی که نابال جريان را شنيد بسيار ترسان شده و نزديک بود سکته کند. جريان واقعه را به شوھرش گفت

داود با شنيدن خبر مرگ نابال، از ابيجايل . ، بجا نھادنابال مرد و تمام آنچه را که با تکبر اندوخته بود روز بعد

اخينوعمداود زن ديگری به نام .تقاضای ازدواج کرد و ابيجايل با فروتنی تمام تقاضای داود را پذيرفت

.زن اولش ميکال از او جدا شده و به مرد ديگری شوھر کرده بود ،دودر ايام فراری بودن دا. داشت

ھر که خود را «: رساند که فرمود فھوم اين سخنان حکيمانه عيسی مسيح را میاين داستان به خوبی م

نابال خود را ). ١١:١۴لوقا ( »بزرگ سازد ذليل گردد و ھر که خويشتن را فرود آورد، سرافراز گردد

.ابيجايل خود را ذليل ساخت، اما برافراشته شد و ھمسر پادشاه گرديد. برافراشت و خداوند او را کشت

)٢۶فصل (ودداری مجدد داود از کشتن شاول خ) ٧

شاول بالفاصله ). ١٩:٢٣ک .ر(محل اختفای داود را به شاول اطالع دادند زيفيانبار ديگر ) ۴ـ١:٢۶

دانيم چه اتفاقی افتاده است ما نمی. رفت بيابان زيفنيروئی پنج برابر نيروی کوچک داود فراھم ساخت و به

داود و شاول در مالقات آخر ظاھرا آشتی کرده بودند .باره برافروخته شده بودکه کينه شاول نسبت به داود دو

اند که دوباره کينه شاول را نسبت به داود برافروخته باشند شايد بدخواھان و افراد شروری بوده). ٢۴فصل (

).١٩ک آيه .ر(

اردوی شاول نفوذ کرد و به ابيشاداود جاسوسانی به اردوی شاول فرستاد و شبانه ھمراه با ) ١٢ـ٢۶:۵

. به ارادۀ خداوند خواب سنگينی به شاول و ھمراھانش مستولی شده بود. به جائی رسيد که شاول خوابيده بود

خواست پادشاه را در ھمانجا نابود کند ولی داود مانع او شد، چونکه ھرچند شاول مرد شريری بود، می ابيشا

شاول را برداشته و سبویو نيزه داود . نست چگونه با او رفتار کنددا بود و خداوند خود می مسيح خداونداما

.اردو را ترک کردند

ابنيروقتی که داود به سالمتی اردوی شاول را ترک کرد، صبح روز بعد بر بلندی ايستاد و ) ١۶ـ١٣:٢۶

نمود و به او انگاريش در حفظ پادشاه سرزنش سردار لشکر شاول را مخاطب قرار داده و او را به خاطر سھل

. اند و او غافل بوده است و اين غفلتی مستوجب مرگ بود پادشاه را از کنار او برداشته سبویو نيزه گفت که

بردن نيزه و سبوی شاول حاکی از اين بود که شاول برای دومين بار از کشته شدن به دست داود، نجات يافته

.است

ه بود، اين بود که چرا شاول ھمچنان به طور معمائی که ھنوز برای داود حل نشد) ٢٠ـ١٧:٢۶

پردازد، در حالی که به او ثابت کرده است که قصد صدمه زدن به پادشاه را ناپذيری به تعاقب او می خستگی

Page 32: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٣٢ -

تواند خدا را با عرضه قربانی، راضی شاول را برعليه داود برانگيخته است، پس او می اگر خداوند. ندارد

شاول را برعليه داود تحريک کرده است، پس لعنت برآنان باد، چونکه داود را از آدم اگر بنیاما . نمايد

، حاکی از )١٩آيه ( »برو خدايان غير را عبادت نما« جمله. دارند پرستش در تنھا مکان حضور خدا باز می

شاول تقاضا کرد سپس داود از. گفتند اين بود که اين مردمان شرير، نه با زبان بلکه با اعمال خود، به داود می

، کشته نشود و گفت کار شاول به منزلۀ )ھای بيگانه يعنی سرزمين(در مکانی که خداوند حضور ندارد

.باشد در کوھستان می ککجستجوی يک شکارچی برای

او به . وقتی شاول فھميد که داود برای بار دوم از خون او درگذشته است، ظاھرا توبه نمود) ٢۵ـ٢١:٢۶

تر از خودش است، چونکه او بدون دليل درصدد کشتن داود بود، در سيده بود که داود بسيار عادلاين نتيجه ر

داود اين بار نيز ھمه چيز را . توانست به خاطر دفاع از خودش او را بکشد، ولی چنين نکرد حالی که داود می

در !پسرش داودداد و از عظمت شاول نيز داود را برکت . گيری خودش به عدالت خدا واگذار نمود و نه انتقام

.داود راه خود را پيش گرفت و شاول به جای خود مراجعت کردآنگاه . آينده خبر داد

)٣٠ـ٢٧فصول (زندگی در فلسطين ) ز

)٢٧فصل (يافتن صقلغ ) ١

فشار فرارھای متعدد از مکانی به مکان ديگر برای گريز از مرگ، سرانجام صبر داود را به ) ۴ـ١:٢٧

او اين حقيقت را . آسای خداوند از او و ايمان خودش، لغزش خورد سانيد و عليرغم محافظت معجزهانتھا ر

آيا ممکن بود که خدا او را به عنوان پادشاه اسرائيل تعيين . فراموش کرد که پادشاه مسح شدۀ اسرائيل است

دا او را از دست جوليات رھانيده کند، و آنگاه او را قبل از سلطنت به دست شاول تسليم کند و کشته شود؟ آيا خ

. ھائی ھستند برای تحريف ديدگاه فردی ولی شرايط محيطی علت! بود تا او را به دست شاول تسليم کند؟ خير

گريخت و خود را سرزمين فلسطينيانداود ديگر بار به . کنند رنگ می خطرات کنونی غالبا مواعيد خدا را کم

ھا از اقامت او در جت گذشته بود و احتماال اخيش از اينکه داود فراری مدت. رسانيدپادشاه جت به اخيش

اين پادشاه کافر با گرمی داود را پذيرفت و در او به صورت يک جنگجوی دلير و متحد قوی . است آگاه بود

الزاما ھمان کسی که داود در آيه دھم فصل بيست و يکم ھمين ) اخيش(اين شخص . عليه اسرائيل نگريست

وقتی که شاول شنيد که .تاب مالقات کرد، نبود، چونکه اخيش يک عنوان پادشاھی در ميان فلسطينيان بودک

.داود از اسرائيل گريخته است، از تعقيب او دست برداشت

، خادمان اخيش نسبت به او مظنون بودند و )٢١فصل (بار پيش که داود در جت بود ) ٧ـ٢٧:۵

او اينک فروتنی نشان داده و از سکونت در . د آن ماجرا را فراموش نکرده بودخواستند او را بکشند و داو می

اخيش نيز خواھش او را پذيرفته و . خودداری نمود و از اخيش تقاضا کرد، شھری به او بدھد دارالسلطنه

.، به او بخشيد)٣١:١۵ يوشع(شھر صقلغ را که نزديک به مرز اسرائيل و در اصل متعلق به يھوديه بود

Page 33: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٣٣ -

و عمالقه را جرزيانو جشوريانداود در طی شانزده ماه اقامت خود در ميان فلسطينيان، ) ١٢ـ٨:٢٧

؛ ١۴:١٧ک خروج .ر(اين اقوام ساکنان کافر کنعان بودند که خدا امر به نابودی آنان داده بود . سرکوب کرد

در اينجا ما ناظر يک . د بودداود حتی در تبعيد ھم در جنگ خداون). ٣و ٢:١۵و اول سموئيل ١٣:١٣يوشع

کسی که توانست به قول خدا برای حفظ پيروزی او بر دشمنان اسرائيل اعتماد کند، : پارادوکس ھستيم

!نتوانست به خدا در حفظ او از دست شاول، اعتماد نمايد

)٢٨فصل (بينی نابودی شاول پيش) ٢

فلسطينيان آماده نبرد با اسرائيل . شتالعاده دشواری دا در اين زمان داود موقعيت فوق) ٢و ١:٢٨

ظاھرا داود با . شدند، و پادشاه ھم به داود دستور داده بود که در جنگ با اسرائيليان به فلسطينيان بپيوندد می

به تحقيق خواھی دانست که «باشند ـ اين پيوستن موافقت کرده است، ھرچند که سخنان او در آيه دوم دوپھلو می

به تحقيق خواھی دانست که بندۀ تو در خيانت «يا به تعبير ديگر »کردن با تو چه خواھد کرد بنده تو در ياری

اخيش در سخنان داود مفھوم اول را برداشت کرد و داود را به عنوان محافظ »!کردن به توبه چه خواھد کرد

.شخصی خويش منصوب نمود

). درۀ آرماگدئون(در دشت اردو زدند سپاھيان اسرائيل و فلسطين در شمال غربی اسرائيل) ٨ـ٣:٢٨

اما شاول قبال از خدا طلب راھنمائی در جنگ . گرد آمدند شونيمو سپاه فلسطين در جلبوعسپاه اسرائيل در

، پاسخی نگرفت، به جستجوی يک انبياءو نه اوريم، و نه خوابرا کرده بود، ولی چون از خدا نه از طريق

ھای ارواح را در اسرائيل بر طبق حکم گيران و واسطه ن شاول تمامی جنپيش از اي. گير پرداخت نفر جن

صاحب او در جستجوی خود خبر از زنی گرفت که واسطه ارواح و . شريعت، يا کشته بود و يا تبعيد کرده بود

شاول با لباس مبدل نزد آن زن رفت و از او کسب . کرد زندگی می عين دوربود که در نزديکی شھر جن

.کرد تکليف

گير نخست از به خطر افتادن موقعيت خود ھراسان شد و فتوای پادشاه را بر عليه زن جن) ١٠و ٩:٢٨

محافظت آن خداوندحال چگونه شاول توانست به قيد سوگند به . به او يادآوری نمود اصحاب اجنه و فالگيران

ادر کرده بود، و چگونه آن زن زن جادوگر را تضمين نمايد، و چگونه از فرمان مرگ چنان افرادی را ص

صاحب اجنه توانست از امنيت خود با سوگند شاول به خداوند، مطمئن شود، اينھا ھمگی برای ما معما

.باشند می

ای معتقدند که يک عده. مفسران کتاب مقدس در آنچه که بعدا واقع شد، اتفاق نظر ندارند) ١۴ـ١١:٢٨

ای ديگر بر اين باورند که در اين مورد خاص، خدا به لی که عدهرا تجسم نمود، در حا سموئيلروح خبيث،

: تر است نظريه دوم به داليل زير ارجح. ای دخالت کرده و اجازه داده که سموئيل ظاھر شود طرز غيرمنتظره

ای که ھميشه با او در ارتباط بوده، مرتعش نخست اينکه واسطه از ظھور غيرمنتظرۀ سموئيل به جای واسطه

Page 34: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٣۴ -

خوانيم که روح احضار شده، ھمان سموئيل بوده است، و در آخر، آن ديگر اينکه در اين آيات می. دشو می

.کند روح آنچه را که در روزھای آينده واقع خواھد شد، به درستی پيشگوئی می

سرزنش سموئيل . سموئيل به شاول گفت که چرا او را از قلمرو مردگان احضار کرده است) ١٩ـ٢٨:١۵

تواند به او کمک کند، در حالی که کرد سموئيل می آيا شاول چنين فکر می. که پادشاه به خود بيايدکافی بود

خدائی که سموئيل در خدمت او بود، ساکت مانده بود؟ سموئيل ضمن تأئيد عمق ھراس شاول به او گفت

مچنين روز بعد داده خواھد شد و ھداود از او گرفته شده و به سلطنتھمانطور که از پيش گفته بود

.فلسطينيان، اسرائيل را شکست خواھند داد و شاول و پسرانش در عالم اموات به سموئيل خواھند پيوست

اگر ما آنھا را با توجه به .منظور از جمله فوق اين نيست که مقصد شاول و پسرانش در آسمان يکسان است

.ن بود، در حالی که يوناتان مردی ايماندار بودايما شويم که شاول مردی بی ثمراتشان داوری کنيم، متوجه می

شاول قبل از ترک . تمام گناھان شاول قبل از غروب آفتاب ديگر، با او روبرو خواھند شد) ٢۵ـ٢٠:٢٨

.اشتھائی آخرين غذای خود را قبل از محوشدنش از اين جھان، صرف کرد خانۀ آن زن ساحره با بی

)٢٩فصل (کند اخيش داود را مرخص می) ٣

ھمراه با اخيش در آخر صف به آنان داود و مردانششوند، وقتی که فلسطينيان آمادۀ جنگ می) ۵ـ١:٢٩

با مشاھدۀ اين وضع، با حضور داود و مردانش در جنگ مخالفت سرداران فلسطينی بعضی از . پيوندند می

مگر او . ه آنھا حمله کندکنند چون معتقدند که ممکن است داود در حين جنگ به اسرائيليان پيوسته و ب می

شد؟ ھمان کسی نبود که ھمواره به خاطر اينکه بيشتر از شاول فلسطينيان را کشته بود، ستوده می

پاسخ داود به . بدين جھت اخيش از داود تقاضا کرد که لشکر را ترک و به صقلغ برگردد) ١١ـ٢٩:۶

اخيش اين بود که بايد به او اجازه داده شود که پاسخ او به . اخيش پاسخی که شايسته يک مرد خدا باشد، نبود

داود قبال به اخيش ! وارد جنگ شود ـ حتی اگر اين دشمنان آقايش، مردم خودش باشند دشمنان آقايشبر عليه

و اين اظھارات ھم احتماال دروغ ديگری بود تا بدان وسيله فلسطينيان را فريب ) ٢٧فصل (دروغ گفته بود

ود، و او واقعا قصد داشت بر عليه اسرائيل بجنگد، خداوند، از اين کار جلوگيری کرد و اگر جز اين ب. دھد

نگذاشت که شرم کشتن برادران اسرائيلی بر داود باقی بماند، و بازوی فلسطينيان را قوی گردانيد تا اسرائيل

.شد بايست برای کشتن اسرائيليان استفاده مي بله از شمشير جوليات نمی. را شکست دھند

)٣٠فصل (شکست عمالقه ) ۴

وقتی داود با افرادش به سمت شمال حرکت کرده و به صقلغ رسيدند متوجه شدند که عمالقه بر ) ۶ـ١:٣٠

آيا اين . اند و صقلغ تبديل به يک ويرانه شده است ھا را به اسارت برده و بچه زنان آنجا ھجوم آورده و

يان بود؟ اگر چنين بود داود بصيرت ژرف خود را نسبت به ذات مجازات خدا برای پيوستن داود به فلسطين

او دانست که . خدا در ھنگامی که ھمه چيز و ھمه کس بر ضد او بود، در طلبيدن آرامش از خدا، نشان داد

Page 35: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٣۵ -

که ھوشع نبی در بارۀ او چنين گفته خداوندیھيچ کس در آن شرايط وخيم وجود ندارد که به ياری او بشتابد،

بندی است و ما را شکسته )مضروب(است و ما را شفا خواھد داد، او زده ) مجروح(دريده او«: است

).١:۶ھوشع ( »خواھد نمود

داود بعد از مشورت با خدا و اطمينان از موفقيت با ششصد نفر به تعقيب عمالقه پرداخت، در ) ١۵ـ٧:٣٠

مفرط ناشی از سه روز مسافرت به از ھمراھان داود به علت خستگی و تشنگی دويست نفرھای راه نيمه

داود آنھا را رھا کرد و با چھارصد نفر از ھمراھان خود به . فراتر روند وادی يسورصقلغ نتوانستند از

مردی مصری در صحرامدتی کوتاه پس از جدا شدن از سايرين، در بيابان متوجه . تعقيب عمالقه پرداخت

آن بيمارمصری آنھا به. نکه بيمار بوده او را رھا کرده بود تابميردشدند که اربابش در لشکر عماليق به علت اي

سپس داود از او محل عمالقه را جويا شد و او ھم با گرفتن . غذاوآب دادند و به زودی قوت خود را باز يافت

.قول از داود که او را به دست عمالقه نسپارد، داود را به اردوی عماليق ھدايت کرد

ای به جشن و پايکوبی پيروزی عماليقيان مست و مدھوش، آخرين ميھمان ناخواندهورود ) ٢۵ـ٣٠:١۶

خبر حمله برد و ارتشی را داود چون ببری غران به اين گروه مست و بی. چيزی بود که انتظارش را داشتند

تند که بر از ميان عمالقه نجات ياف چھارصد مرد جوانتنھا . که بسيار بيشتر از مردان او بود، مقھور نمود

اسيرشدگان عبرانی به سالمت خالص شدند و غنائم ھنگفتی که از سرزمين يھودا . سوار شده گريختندشتران

داود احشامی را که عماليق . ساعت اتفاق افتادند ٢۴تمام اين جريان کمتر از . آورده بودند، بازپس گرفته شد

اھيان با تقسيم مازاد غنايم در بين رفقای خود که گرفته بود در ميان سپاھيانش تقسيم کرد، ولی بعضی از سپ

اند ھا در يسور توقف کرده اما داود به آنان گفت کسانی که نزد اسباب. بودند، مخالفت کردند وادی يسوردر

).٢٧:٣١ک اعداد .ر(باشند ، مساوی میاند جنگ رفتهدر گرفتن سھم از غنايم با کسانی که به

اين ھدايا به . ست آمدۀ سھم خود را به دوستان قديم خود در يھودا، اھدا نمودداود غنائم به د) ٣١ـ٣٠:٢۶

زد فرستاده شدند و به نشانه اين بود که خدا او ھائی که در زمان تبعيد و آوارگی در آنجاھا پرسه می تمام مکان

آنان را مستحکم و شايد ھم درصدد بوده است که دوستی بين خود و. را در مقابل دشمنانش کامياب کرده است

.دانست شاول مرده است کند تا در جنگ با شاول حاميانی برای خود فراھم آورد، اما نمی

)٣١فصل (مرگ شاول . ۴فلسطينيان به تعقيب . مزۀ شکست را چشيد شاولدر حالی که داود در جنگ پيروز شد، ) ۶ـ١:٣١

شاول تحت محاصرۀ تيراندازان قرار گرفت و .اسرائيليان پرداخته و سه پسر شاول در اين نبرد کشته شدند

خواست که او را بکشد تا اينکه فلسطينيان او را زنده نيابند و تحقير دارش سالحاز کوه جلبوعبنابراين در

افتاد و شمشيرشدار شاول ترسيد به پادشاه خود ضربه زند، بنابراين شاول بر روی ولی سالح. نکنند

.نيز بالفاصله خود را با شمشير کشت دار شاول سالح. خودکشی کرد

Page 36: تفسیر كتاب اول سموئيل

- ٣۶ -

اسرائيل ديگر به کلی تضعيف شد و بقيه اسرائيليان چون از واقعه آگاه شدند قبل از اينکه ) ١٣ـ٧:٣١

شاول و سه ھا را تاراج کنند، اجساد وقتی که فلسطينيان آمدند تا مرده. مورد حمله قرار بگيرند فرار کردند

. سپس سر شاول و سه پسرش را بريده و به سرزمين فلسطينيان فرستادند. را در ميان مردگان يافتند پسرش

ماجرا يابيش جلعاد،وقتی مردان . شھر آويختند حصاربرده و آنھا را بر بيتشانجسد شاول و پسرانش را به

سفر کردند تا اجساد شاول و پسرانش را از حصارتمامی شب را شنيدند، برای برداشتن اجساد از راھی دور

در يابيش مراسم کفن و دفن برايشان ترتيب داده و آنھا را سوزانيده در . شھر بردارند و در يابيش دفن کنند

اھالی يابيش جلعاد فراموش نکرده بودند که چگونه شاول آنھا را از دست . دفن کردند زير درخت بلوط

سوزانيدن اجساد به طور ). ١١ فصل(عمونيان در اولين جنگ عمده بين اسرائيل و فلسطين نجات داده بود

در ثانی اين . شايد بدين جھت جسد آنھا را سوزانيده باشند که فاسد شده بودند. شد عام در اسرائيل اجراء نمی

.حرمتی کنند شد که فلسطينيان ديگر نتوانند به اجساد آنھا بی کار موجب می

شاول بارھا ). اول تواريخ رجوع کنيدبه فصل دھم کتاب (داوری شاول توسط خدا ھنوز تکميل نشده بود

ای ترتيب داد که داود را به دست فلسطينيان به کشتن دھد، ولی سرانجام خودش در حضور فلسطينيان برنامه

.داود آنچنانکه خدا مقرر کرده بود، پادشاه شد و شاول تاوان اعمال خود را بر طبق عدالت خدا داد. مرد