شاعري-و-شعر

ﺷﺎﻋﺮﻱ ﻭ ﺷﻌﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺮﺗﺾ- ۱۳:۵۷ ﺳﺎﻋﺖ۱۳۹۰ ﺑﻬﻤﻦ۲۱ ﺟﻤﻌﻪ ﺳﺒﮏ ﻭﯾﮋﻫﺎﯼ ﺩﺭ ﺷﻌﺮﮔﻔﺘﻦ ﺩﺍﺭﺩ. ﻣﻌﺮﻭﻓﺘﺮﯾﻦ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺳﺮﻭﺩﻥ ﺷﻌﺮ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺷﺎﻋﺮﺍﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺯﺑﺎﻥً ﺳﺒﮑﻬﺎﯼ ﺷﻌﺮ ﻫﺮ ﺷﺎﻋﺮ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺍﺩﺑﯽ ﻭ ﺷﻌﺮ ﻧﻮ ﻗﺎﻟﺒﻬﺎﯼ ﺷﻌﺮﯼ ﻗﺎﻟﺒﻬﺎﯼ ﺷﻌﺮ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺗﻨﺪ ﺍﺯ: ﺳﺒﮏ ﺧﺮﺍﺳﺎﻧﯽ، ﺳﺒﮏ ﻋﺮﺍﻗﯽ، ﺳﺒﮏ ﻫﻨﺪﯼ، ﺩﻭﺭﻩ ﻭ ﻗﻮﺍﻟﺐ ﻧﻮ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ. ﻗﺎﻟﺒﻬﺎﯼ ﮐﻼﺳﯿﮏ ﺑﻪ ﺍﺷﻌﺎﺭﯼ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ(ﺷﻌﺮ ﮐﻬﻦ ﻓﺎﺭﺳﯽ) ﻗﻮﺍﻟﺐ ﮐﻼﺳﯿﮏ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﻪ ﻏﺰﻝ ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺣﺪﯾﺚ ﻋﺸﻖ، ﭼﺎﺭﭼﻮﺏ ﻋﺮﻭﺽ ﻭ ﻗﺎﻓﯿﻪ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﻮﺍﻉ آﻥ ﻋﺒﺎﺭﺗﻨﺪ ﺍﺯ: ﻏﺰﻝ ﮐﻠﻤﻪﺎﺕ ﻓﺎﺭﺳﯽ، ﻏﺰﻝ ﻗﺎﻟﺒﯽ ﺍﺯ ﺷﻌﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ آﻥ ﻣﺼﺮﺍﻉ ﺍﻭﻝ ﻭ ﻣﺼﺮﺍﻋﻬﺎﯼّ ﺩﺭ ﺍﺻﻄﻼﺡ ﺍﺩﺑﯿ[۱] ﻋﺎﺷﻘﯿﮑﺮﺩﻥ، ﻭ ﻋﺸﻘﺒﺎﺧﺘﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﺖ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ. ﺍﺯآﻥ ﺭﻭﯼ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺷﻌﺮ، ﺑﯿﺸﺘﺮ، ﺩﺭ۱۲ ﺗﺎ۵ ﻂ ﺑﯿﻦّ ﺯﻭﺝ ﻫﻢ ﻗﺎﻓﯿﻬﺎﻧﺪ ﻭ ﺣﺪ ﻣﻌﻤﻮﻝ آﻥ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﺘﻮﺳ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩﻫﺎﺳﺖ، ﺷﺎﻋﺮﺍﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ آﻥ ﺭﺍ ﻏﺰﻝ ﻧﺎﻡ ﮐﺮﺩﻫﺎﻧﺪ. ﻭﻟﯽ، ﺑﻬﻤﺮﻭﺭ، ﻭ ﺑﺎ ﻭﺭﻭﺩ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭﻧﺪﻩ.[۱] ﻣﻌﺎﻧﯽ ﺩﻵﻭﯾﺰ ﺣﮑﻤﺖ ﻭ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﺩﺭ ﺷﻌﺮ ﻓﺎﺭﺳﯽ، ﻏﺰﻝ ﺍﺯ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﯿﺸﯿﻦ آﻥ ﺑﻬﺪﺭآﻣﺪ، ﻭ ﺑﺎ ﺍﺧﻼﻕ ﻭ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﺩﺭ ﻫﻤآﻣﯿﺨﺖ ﻏﺰﻝ ﻏﺰﻝ ﻣﺸﺘﻖ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻟﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻐﺎﺯﻟﺖ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺣﺪﯾﺚ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻭﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﻏﺰﻝ آﻥ ﺭﺍ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮﻭﺻﻒ ﺷﮑﻞ ﻭ ﺷﻤﺎﯾﻞ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﻭﺷﺮﺡ ﻧﮑﺎﯾﺖ ﻭ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺣﺎﻝ ﻣﺤﺐ ﺑﺎﺷﺪﻭﺑﻪ ﻧﻌﻤﺖ ﺟﻤﺎﻝ ﻭﺻﻒ ﺯﻟﻒ ﻭ ﻫﺮ ﺷﻌﺮ ﮐﻪ ﻣﻘﺼﻮﺭ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﻓﻨﻮﻥ ﻋﺸﻘﯿﺎﺕ ﺍﺯ ﻭﺻﻒ ﺯﻟﻒ ﺧﺎﻝ ﻭ(71 ﺑﺪﺍﯾﻊ ﺍﻻﻓﮑﺎﺭ ﺹ-) . ﺧﺎﻝ ﻭﺑﯿﺎﻥ ﻫﺠﺮﻭ ﻭﺻﺎﻝ آﺭﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ(201 ﺍﻟﻤﻌﺠﻢ ﺹ-). ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻭﺻﻞ ﻭﻫﺠﺮ ﻭﺗﺸﻮﻕ ﺑﻪ ﺫﮐﺮ ﺭﯾﺎﺣﯿﻦ ﻭ ﺍﺯﻫﺎﺭ ﻭﺭﯾﺎﺡ ﻭ ﻭﺻﻒ ﺩﻣﻦ ﻭ ﺍﻃﻼﻝ ﺑﺎﺷﺪ ﻏﺰﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪ، ﻧﺎﻡ ﮐﺘﺎﺏ ﺷﻌﺮﯼ ﺍﺯ ﻣﻮﻻﻧﺎ ﺟﻼﻻﻟﺪﯾﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻠﺨﯽ ﺷﺎﻋﺮ ﻭ(ﯾﺎ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﻣﻮﻟﻮﯼ) ﻣﺜﻨﻮﯼ ﻣﻌﻨﻮﯼ ﻣﺜﻨﻮﯼ، ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﻪ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﻣﻌﻨﻮﯼ ﺩﻓﺘﺮ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪﻩ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺮﺗﺮﯾﻦ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ ﮐﻬﻦ۶ ﺑﯿﺖ ﻭ۲۶٬۰۰۰ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﺯ[۱]. ﺻﻮﻓﯽ ﭘﺎﺭﺳﯿﮕﻮ ﺍﺳﺖ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﻭ ﺣﮑﻤﺖ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ. ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﺷﻌﺮﯼ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺷﺪﻫﺎﺳﺘ؛ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﯿﺰ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ. ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﻮﻟﻮﯼ، ﺷﺎﻋﺮﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﻨﺎﺋﯽ ﻭ ﻋﻄﺎﺭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻗﺎﻟﺐ ﺷﻌﺮﯼ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﺗﻤﺜﯿﻞ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﭘﯿﺪﺭﭘﯽ ﺑﻪ ﺷﯿﻮﻩ۴۲۴ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ[ﻨﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﻣﻨﺒﻊ] ﻣﺜﻨﻮﯼ ﻣﻮﻟﻮﯼ ﺍﺯ ﺳﻄﺢ ﺍﺩﺑﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺍﺳﺘ ﺳﺨﺘﯿﻬﺎﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﺪ. ﺑﯿﺖ ﻧﺨﺴﺖ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﻭﻝ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﻣﻌﻨﻮﯼ ﺑﻪ ﻧﯿﻨﺎﻣﻪ ﺷﻬﺮﺕ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﭼﮑﯿﺪﻫﺎﯼ۶۷۲ ﺗﺎ۶۶۲ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﻣﻮﻟﻮﯼ، ﺣﺴﺎﻣﺎﻟﺪﯾﻦ ﺣﺴﻦ ﭼﻠﺒﯽ، ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ[۳][۲]. ﺩﻓﺘﺮ ﺍﺳﺖ۶ ﺍﺯ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﻣﯿﻼﺩﯼ ﺗﺎﻟﯿﻒ ﺷﺪ. ﻋﻨﻮﺍﻥ ﮐﺘﺎﺏ، ﻣﺜﻨﻮﯼ، ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻧﻮﻋﯽ ﺍﺯ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﺷﻌﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ۱۲۶۰/ ﻫﺠﺮﯼ ﻣﻮﻟﻮﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﺠﻤﻮﻋﻬﺎﯼ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﯾﺸﻬﻬﺎﯼ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﺩ آﻭﺭﺩﻫﺎﺳﺖ. ﺣﮑﺎﯾﺎﺕ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ[۳] . ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺍﺑﺰﺍﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺎﻥ ﺗﻌﻠﯿﻤﺎﺕ«ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ» ﺍﺯ ﺍﺩﺑﯽ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﻣﻮﻟﻮﯼ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺜﻨﻮﯾﻬﺎﯼ ﺻﻮﻓﯿﺎﻧﻪ، ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻋﻤﺪﻩ ﻧﻈﻢ ﻣﺸﺨﺼﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺷﺨﺼﯿﺘﻬﺎﯼ ﺍﺻﻠﯽً ﺗﺼﻮﻑ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ. ﺗﺮﺗﯿﺐ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎﯼ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻇﺎﻫﺮﺍ[۳]. ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﺗﺎ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ. ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻧﯿﺰ ﻧﻘﺶ ﭘﺮﺭﻧﮕﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺣﮑﺎﯾﺎﺕ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﺍﺯ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻗﺪﯾﻤﯿﺘﺮ آﻣﺪﻫﺎﻧﺪ. ﺑﺮﺧﯽ ﻋﯿﻨﺎ ﺩﺭ ﻣﺜﻨﻮﯾﻬﺎﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﻧﯿﺸﺎﺑﻮﺭﯼ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻣﻨﻄﻖ ﺍﻟﻄﯿﺮ ﻣﻮﺟﻮﺩﻧﺪ. ﺑﺮﺧﯽ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﻭ ﻟﯿﻠﯽ، ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﮐﻤﭙﯿﺮ، ﺍﺳﺘﺮ ﻭ ﺍﺳﺘﺮ، ﻣﺤﻤﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﺎﺯ، ﮔﻨﺞ ﻧﺎﻣﻪ، ﺣﻠﻮﺍ ﺳﺎﺧﺘﻦ، ﺑﺎ(ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﮔﺎﻥ ﻭ ﺩﮊ ﻫﻮﺵ ﺭﺑﺎ) آﺧﺮﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﺜﻨﻮﯼ[۴]. ﺟﻬﻮﺩ ﻭ ﻋﯿﺴﻮﯼ ﻭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﻻﺕ ﺷﻤﺲ ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﺷﺪﻫﺎﻧﺪ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻮﻟﻮﯼ ﻧﺎﺗﻤﺎﻡ ﻣﺎﻧﺪ. ﺩﻓﺘﺮ ﺷﺸﻢ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﯼ ﺩﻓﺘﺮﯼ ﻧﺎﺗﻤﺎﻡ ﺍﺳﺖ. ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﻭ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ آﻥ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻧﺎﺗﻤﺎﻡ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﮔﻠﻪ ﮐﺮﺩﻫﺎﺳﺖ. ﺍﺻﻞ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺟﻮﯾﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻻﺕ ﺷﻤﺲ ﺗﺒﺮﯾﺰﯼ ﺑﯿﺎﺑﻨﺪ ﻭ ﻣﻮﻟﻮﯼ ﺩﺭ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﺗﺒﺤﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺕ ﺭﻭﺯﻣﺮﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﯾﺪﮔﺎﻫﻬﺎﯼ[۴]. ﺍﺯ ﺑﺨﺶ ﭘﺎﯾﺎﻧﯽ ﻗﺼﻪ ﻣﻄﻠﻊ ﺷﻮﻧﺪﮔﺎﻩ) ﻋﺮﻓﺎﻧﯿﺎﺵ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯿﺪﻫﺪ. ﻭﯾﮋﮔﯽ ﺗﻤﺎﯾﺰﺑﺨﺶ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﮔﺮﯾﺰﻫﺎﯼ ﻣﮑﺮﺭ آﻥ ﺍﺯ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﺻﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻧﮑﺎﺕ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺟﻨﺒﯽ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ، ﺍﺳﺖ. ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﻟﻮﯼ ﻣﻀﻤﻮﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ( ﻣﻔﺼﻞ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﻭ ﮐﺘﺐ آﺳﻤﺎﻧﯽ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺍﺩﯾﺒﺎﻥ، ﻣﺜﻨﻮﯼ ﺭﺍ ﺗﺎﻟﯽ ﮐﺘﺐ آﺳﻤﺎﻧﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻫﺎﻧﺪ[۳]. ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺍﺯ ﺳﺒﮏ ﻧﮕﺎﺭﺵ ﺩﺍﺷﺘﻬﺎﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺧﯽ ﭘﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﻭ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﻧﺺ ﺻﺮﯾﺢ ﻗﺮآﻥ، آﻧﺮﺍ ﻣﺼﺤﻒ ﺛﺎﻧﯽ ﻧﺎﻡ ﻧﻬﺎﺩﻫﺎﻧﺪ.ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺟﺎﻣﯽ، ﻣﺜﻨﻮﯼ ﻧﺎﻣﯿﺪﻫﺎﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮ ﻧﻈﺮ ﺟﻼﻻﻟﺪﯾﻦ ﻫﻤﺎﯾﯽ، ﻣﺜﻨﻮﯼ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺳﺮﻭﺩﻫﻬﺎﯼ ﮔﺎﺗﺎ، ﺍﻭﺳﺘﺎﯼ ﺯﺭﺗﺸﺖ،«ﻗﺮآﻥ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ» ﻣﻌﻨﻮﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺳﻨﺪ، ﻋﻤﯿﻖ ﺗﺮ ﻭ ﭘﺮ ﻣﺎﯾﻪ ﺗﺮ ﻧﺒﺎﺷﺪ،(ﻗﺮآﻥ ﻭ ﻋﻬﺪ ﻋﺘﯿﻖ ﻣﺴﺘﺜﻨﯽ ﺷﺪﻫﺎﻧﺪ) ﻭﺩﺍﻫﺎﯼ ﻫﻨﺪﻭﺍﻥ ﻭ ﻋﻬﺪ ﺟﺪﯾﺪ ﻣﺴﯿﺤﯿﺎﻥ. ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻦ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻧﮑﺘﻪ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮕﺮﺩﺩ. ﻧﮑﺘﻪ ﺍﻭﻝ آﻧﮑﻪ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻓﯿﺾ ﻭ ﺳﺮﻣﺎﯾﻬﺎﯼ ﮐﻪ ﺳﺒﺐ[۴] ﻗﺪﺭ ﻣﺴﻠﻢ ﮐﻤﺘﺮ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﺎﻟﯿﻒ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﮔﺸﺘﻪ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻭﺣﯽ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺟﺎﯼ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﻣﺸﻬﻮﺩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ، ﻭﺣﯽ ﺑﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﮔﯿﺮﻡ[۴]. ﻣﺨﺘﺺ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﺑﻪ ﺗﻌﺒﯿﺮ ﻗﺮآﻥ ﺑﺮ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻋﺴﻞ ﻧﯿﺰ ﻧﺎﺯﻝ ﮔﺮﺩﺩ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺜﻨﻮﯼ آﻣﺪﻫﺎﺳﺖ ﻭﺣﯿﺶ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻭﺣﯽ ﻧﺒﯽ ﮔﻨﺠﻮﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﻫﻢ ﮐﻢ ﺍﺯ ﻭﺣﯽ ﺩﻝ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻮﻧﮑﻪ ﺍﻭﺣﯽ ﺍﻟﺮﺏ ﺍﻟﯽ ﺍﻟﻨﺤﻞ آﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﺣﻠﻮﺍ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﯿﻞ ﺩﻭﻡ آﻧﮑﻪ ﻣﻮﻻﻧﺎ ﺭﻭﺣﯽ ﻭﺣﯿﮕﯿﺮ ﻭ ﻭﺣﯿﺸﻨﺎﺱ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺡ ﺍﺛﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﭼﺸﻤﮕﯿﺮﯼ ﺩﺭ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﮔﺬﺍﺷﺘﻬﺎﺳﺖ. ﮔﺮ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﺭﻭﺣﻬﺎﯼ ﻏﯿﺒﮕﯿﺮ ﻭﺣﯽ ﻧآﻭﺭﺩﯼ ﺯ ﮔﺮﺩﻭﻥ ﯾﮏ ﺑﺸﯿﺮ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺗﻔﮑﺮﺍﺕ ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ ﻣﻮﻟﻮﯼ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺷﻮﺩ، ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﮐﻠﯿﺎﺕ ﺷﻤﺲ ﺑﺎﺷﺪ. ﻭﻟﯽ ﺍﮔﺮ ﻫﺪﻑ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻬﺎﯼ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭ ﺩﯾﻦ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻏﺰﻟﻬﺎﯾﺶ ﻧﺘﯿﺠﻬﺎﯼ ﺩﺭ ﺑﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ. ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺑﻬﺘﺮﯼ ﺍﺳﺖ. ﻣﻮﻟﻮﯼ ﺩﺭ1 / 5

Upload: hasanzubyre

Post on 24-Oct-2015

19 views

Category:

Documents


3 download

DESCRIPTION

yhty

TRANSCRIPT

Page 1: شاعري-و-شعر

شاعري و شعر

نوشته شده توسط مرتضجمعه ۲۱ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۵۷ -

سبک‌های شعر هر شاعر معموالً سبک ویژه‌ای در شعرگفتن دارد. معروفترین انواع سرودن شعر در نزد شاعران فارسی زبانعبارتند از: سبک خراسانی، سبک عراقی، سبک هندی، دورهٔ بازگشت ادبی و شعر نو قالب‌های شعری قالب‌های شعر فارسی به

دو دستهٔ قوالب کالسیک (شعر کهن فارسی) و قوالب نو تقسیم می‌شوند. قالب‌های کالسیک به اشعاری گفته می‌شود که درچارچوب عروض و قافیه سروده می‌شوند که انواع آن عبارتند از: غزل کلمهٔ غزل در اصل به معنای حدیث عشق،

عاشقی‌کردن، و عشق‌باختن است[۱] در اصطالح ادبیّات فارسی، غزل قالبی از شعر است که در آن مصراع اول و مصراع‌هایزوج هم قافیه‌اند و حد معمول آن به طور متوسّط بین ۵ تا ۱۲ بیت می‌باشد. ازآن روی که این گونه شعر، بیشتر، در

بردارندهٔ سخنان عاشقانه بوده‌است، شاعران فارسی آن را غزل نام کرده‌اند. ولی، به‌مرور، و با ورود مفاهیم بلند اخالقی ومعانی د‌آلویز حکمت و عرفان در شعر فارسی، غزل از صورت پیشین آن به‌درآمد، و با اخالق و عرفان در هم‌آمیخت[۱].

غزل غزل مشتق از مغازلت است و مغازلت عشق بازی باشد بازنان و حدیث کردن با ایشان وبه زبان سخن شناسان غزل آنرا گویند که مشتمل بروصف شکل و شمایل محبوب وشرح نکایت و حکایت حال محب باشدوبه نعمت جمال وصف زلف و

خال وبیان هجرو وصال آراسته بود. (- بدایع االفکار ص 71) هر شعر که مقصور باشد برفنون عشقیات از وصف زلف خال وحکایت وصل وهجر وتشوق به ذکر ریاحین و ازهار وریاح و وصف دمن و اطالل باشد غزل خواند.(- المعجم ص 201)

مثنوی معنوی مثنوی، مشهور به مثنوی معنوی (یا مثنوی مولوی)، نام کتاب شعری از موالنا جال‌اللدین محمد بلخی شاعر وصوفی پارسی‌گو است.[۱] این کتاب از ۲۶٬۰۰۰ بیت و ۶ دفتر تشکیل شده و یکی از برترین کتاب‌های ادبیات عرفانی کهن

فارسی و حکمت فارسی پس از اسالم است. این کتاب در قالب شعری مثنوی سروده شده‌است؛ که در واقع عنوان کتاب نیزمی‌باشد. اگر چه قبل از مولوی، شاعران دیگری مانند سنائی و عطار هم از قالب شعری مثنوی استفاده کرده بودند ولی

مثنوی مولوی از سطح ادبی باالتر برخوردار است[نیازمند منبع]. در این کتاب ۴۲۴ داستان پی‌درپی به شیوهٔ تمثیل داستانسختی‌های انسان در راه رسیدن به خدا را بیان می‌کند. بیت نخست دفتر اول مثنوی معنوی به نی‌نامه شهرت دارد و چکیده‌ای

از مفهوم ۶ دفتر است.[۲][۳] این کتاب به درخواست شاگرد مولوی، حسام‌الدین حسن چلبی، در سالهای ۶۶۲ تا ۶۷۲هجری/۱۲۶۰ میالدی تالیف شد. عنوان کتاب، مثنوی، در واقع نوعی از ساختار شعری است که در این کتاب استفاده

می‌شود. [۳] مولوی در این کتاب مجموعه‌ای از اندیشه‌های فرهنگ اسالمی را گرد آورده‌است. حکایات مثنوی و ساختارادبی مثنوی‌ مولوی، همانند بیشتر مثنوی‌های صوفیانه، به صورت عمده‎ از «داستان» به عنوان ابزاری برای بیان تعلیمات

تصوف استفاده می‌کند. ترتیب قرار گرفتن داستان‌های گوناگون در این کتاب ظاهراً نظم مشخصی ندارد. شخصیت‌های اصلیداستان‌ها می‌تواند از پیامبران و پادشاهان تا چوپانان و بردگان باشد. حیوانات نیز نقش پررنگی در این داستان‌ها بازی می‌کنند.[۳]

حکایات موجود در مثنوی از منابع مختلف قدیمی‌تر آمده‌اند. برخی عینا در مثنوی‌های عطار نیشابوری همچون منطق الطیرموجودند. برخی همچون داستان خلیفه و لیلی، پادشاه و خانه کمپیر، استر و استر، محمود و ایاز، گنج نامه، حلوا ساختنجهود و عیسوی و مسلمان از مقاالت شمس استخراج شده‌اند.[۴] آخرین داستان مثنوی (شاهزادگان و دژ هوش ربا)، با

وفات مولوی ناتمام ماند. دفتر ششم مثنوی از همین روی دفتری ناتمام است. فرزند او مثنوی زیبایی دارد که در آن ازمرگ پدر و ناتمام ماندن مثنوی گله کرده‌است. اصل داستان را البته جویندگان می‌توانند در مقاالت شمس تبریزی بیابند واز بخش پایانی قصه مطلع شوند.[۴] مولوی در مثنوی تبحر خود را در استفاده از اتفاقات روزمره برای توضیح دیدگاه‌های

عرفانی‌اش نشان می‌دهد. ویژگی تمایزبخش دیگر این کتاب میزان گریزهای مکرر آن از داستان اصلی برای توضیح (گاهمفصل) نکات مختلف جنبی داستان، است. این نکته ممکن است بیانگر این باشد که برای مولوی مضمون داستان اهمیت

بسیار بیشتری از سبک نگارش داشته‌است.[۳] مثنوی و کتب آسمانی برخی از ادیبان، مثنوی را تالی کتب آسمانی خوانده‌اندو برخی پا را از این هم فراتر نهاده و بر خالف نص صریح قرآن، آنرا مصحف ثانی نام نهاده‌اند.عبدالرحمن جامی، مثنوی

معنوی را «قرآن در زبان فارسی» نامیده‌است. بنابر نظر جال‌اللدین همایی، مثنوی اگر از سروده‌های گاتا، اوستای زرتشت،وداهای هندوان و عهد جدید مسیحیان (قرآن و عهد عتیق مستثنی شده‌اند) که در دسترسند، عمیق تر و پر مایه تر نباشد،

قدر مسلم کمتر هم نیست[۴]. دلیل این اعتقاد به دو نکته باز می‌گردد. نکته اول آنکه سرچشمه فیض و سرمایه‌ای که سببتالیف مثنوی گشته همانا وحی الهی است و این در جای جای مثنوی مشهود است. بنابر اعتقاد مسلمانان، وحی به پیامبرانمختص نیست و چه بسا به تعبیر قرآن بر زنبور عسل نیز نازل گردد. بنابراین اعتقاد است که در مثنوی آمده‌است.[۴] گیرم

این وحی نبی گنجور نیست هم کم از وحی دل زنبور نیست چونکه اوحی الرب الی النحل آمده است خانهٔ وحیش پر ازحلوا شده است دلیل دوم آنکه موالنا روحی وحی‌گیر و وحی‌شناس داشته و این روح اثر خود را به شکل چشمگیری در مثنوی

به جای گذاشته‌است. گر نبودی روحهای غیب‌گیر وحی نآوردی ز گردون یک بشیر عرفان مثنوی اگر خواسته شود که درباب تفکرات عرفانی مولوی تحقیق شود، شاید بهترین راه تحلیل کلیات شمس باشد. ولی اگر هدف شناخت برداشتهای او از

زندگی و دین باشد، بررسی غزلهایش نتیجه‌ای در بر نخواهد داشت. به این منظور مثنوی انتخاب بهتری است. مولوی در

1 / 5

Page 2: شاعري-و-شعر

شاعري و شعر

نوشته شده توسط مرتضجمعه ۲۱ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۵۷ -

تدوین این اثر قصد تعلیم و اندرز گویی داشته و راه‌های وصول به خدا و معرفت نفس را می‌آموزد.[۵] مولوی اساسا درقالب‌های صوفی‌گری امام محمد غزالی نمی گنجد.[۶] مثنوی او گاهی حتی با اصول صوفی‌گری مانند «نفرت از دنیا و عشق بهخدا»، «فنای در خود و بقای در خدا» و تخلص به اخالق اهللا» نیز در تعارض است. بر عکس مثنوی بیشتر با مسائلی از قبیل

«حیات دینی روح» و «اشتیاق روح به اتحاد با حق» درگیر است.[۷] مثنوی، منتخب بدون نظم و ترتیبی از تمامیاندیشه‌های فلسفی و کالمی جهان اسالمی از آغاز تا قرن هفتم هجری است. مولوی هرچه در هر دستگاه فکری درستیافته است، انتخاب کرده‌است. رشته‌ای که این نکات نامرتبط را به یکدیگر پیوند داده‌است، داستانهای مثنوی است.[۸]

طبقه‌بندی سبک گفتار مطالب مثنوی را از جهت فهم خواننده به سه بخش عام، خاص و اخص تقسیم می‌کنند. بخش عام یامحکمات بخشی از مثنوی است که در آن روی سخن با عامه‌است و هرکس نیز به قدر فهم خود از آن استفاده می‌کند. اکثر

حکایات و نصایح و پندهای مثنوی در این بخش قرار دارند.[۴] چونکه بد کردی بترس ایمن نباش زانکه تخم است و برویاندخداش بخش دوم مطالب مثنوی بخش خاص یا بخش حدفاصل نامیده می‌شود. مطالب این بخش گویی چنان است که

مولوی با یاران دمساز خود در خلوت بیان نموده‌است و خوانندگان از روزنی جسته و گریخته از آن می‌شنوند. با لب دمسازخود گر جفتمی همچو نی من گفتنی‌ها گفتمی بخش سوم از مطالب مثنوی بخش اخص یا متشابهات است که آن دسته از

سخنان بسیار مشکل و مبهم مثنوی است که متشابهات قرآنی را به یاد می‌آورد. برخی از سخنان این بخش از مثنوی قابلتاویلند مانند حیرت اندر حیرت آمد این قصص بیهشی خاصگان اندر اخص که اشاره‌است به داستان بیهوش شدن پیامبر

اسالم از هیبت دیدن جبرئیل. لیکن بخشی از اشعار این بخش یا تاویالت گوناگون دارند و یا تاکنون تفسیر نشده‌اند. چراکه با سکوت مولوی نیمه کاره رها شده‌اند. گفتگو بسیار شد خامش شدم مسئله تسلیم کردم تن زدم مثنوی و شمس تبریزی

مولوی در حدود سن ۴۰ سالگی با شمس‌الدین محمد بن علی بن ملک داد تبریزی معروف به شمس تبریزی به مدت چهارسال (با یک دوره فترت) محشور شد و این مالقات چنان اثری عمیق در وی گذاشت که هرجا در مثنوی کلمات آفتاب،خورشید و یا شمس آمده‌است، روی سخن بالفاصله به شمس تبریزی بازگشته‌است.[۴] واجب آمد چونکه آمد نام او شرح

رمزی کردن از انعام او این موضوع محدود به این کلمات نیز نمی‌شود. هرجا در مثنوی داستانی از عشقی سوزان یا حکایتاز محبتی جوشان می‌رود، سخن به شمس باز می‌گردد. حکایت عشق سلطان محمود و ایاز و حکایت عشق پادشاه و کنیز (اولین

حکایت دفتر اول) از این جمله‌اند. بشنوید ای دوستان این داستان خود حقیقت نقد حال ماست آن مثنوی و حسام الدینحسن چلبی مصاحبت موالنا و حسام الدین حسن چلبی مدت ۱۰ سال به طول کشید و با وفات مولوی در سال ۶۷۲ پایان

یافت. این سالها سالهای تالیف مثنوی معنوی است و مثنوی در حقیقت به خواست و اصرار حسام الدین از همان سال اولآشنایی سروده شد.[۴] مطلع تاریخ این سودا و سود بعد هجرت ششصد و شصت و دو بود مثنوی هفتاد من مثنوی در میان

قالب‌های شعر فارسی، جزء قالب‌های سهل و آسان شعری شمرده می‌شود. به همین لحاظ نیز شعرایی چون نورالدین عبدالرحمنجامی، عطار نیشابوری، و ده‌ها شاعر دیگر، طبع خود را درقالب مثنوی آزموده‌اند و غالبا در انشاء شعر موفق بوده‌اند. لذا،حجم باالی مثنوی معنوی ظاهرا نباید موجب تعجب و تحت تاثیر قراردادن خواننده باشد. لیکن آنچه مثنوی معنوی را ازسایر مثنوی‌ها جدا می‌کند روانی آن در عین خالقیت و نوآوری ادبی و معنی دقیق الفاظ و تعبیرات جدید آن است. انتقال

معنی از مطلبی به مطلبی و از حکایتی به مضمونی دیگر و در عین حال پیوستگی و ناگسسته بودن مطالب در آن از بدیعیاتاست. گر شود بیشه قلم دریا مدید مثنوی را نیست پایانی پدید ملیت مثنوی مولوی خود زادهٔ بلخ بود (افغانستان امروز) و

در زمان تصنیف مثنوی در قونیهٔ روم ( ترکیهٔ فعلی) می‌زیست. مثنوی را به گلی تشبیه کرده‌اند که گرچه در یک آب وخاک پرورش یافته، بوی عطرش مشام جهانیان را آگنده‌است. با آنکه مثنوی به عموم جهانیان تعلق دارد، ولی بهره ایرانیان

و پارسی زبانان از وی بیشتر است. چرا که، اوال، مثنوی شریف به زبان پارسی سروده شده، و ثانیا، از محیط فرهنگی ایرانبیشترین تاثیر را پذیرفته‌است. داستانهای مثنوی عموما با فرهنگ ایران آن روزگار منطبق بوده‌است. داستان کبودی زدن

قزوینی نمونه‌ای بارز از اینگونه تاثیر فرهنگی ایران بر مثنوی است.[۴] پارسی گو گرچه تازی خوشتر است عشق را خود صدزبان دیگر است با این وجود نباید ناگفته گذاشت که مثنوی معنوی تأثیر زیادی روی ادبیات و فرهنگ ترکی نیز

داشته‌است. دلیل این امر این است که اکثر جانشینان مولوی در طریقه صوفی مربوط به او از ناحیه قونیه بودند و آرامگاهوی نیز در قونیه‌است.[۳] ای بسا هندو و ترک همزبان ای بسا دو ترک چون بیگانگان برخی مولوی شناسان (ازجمله

عبدالحسین زرین‌کوب) برآنند که در شهر قونیه در زمان مولوی، زبان مردم کوچه و بازار، زبان فارسی بوده است.[۹] مثنویطریق‌التحقیق مثنوی طریق‌التّحقیق از جملهٔ آثار منسوب به حکیم سنایی غزنوی‌ست. به عنوان نمونه، بخش‌هایی از این اثر

بدین قرارست: مناجات ای برآرندهٔ مه و خورشید نقش‌بند جهان بیم و امید ای به تو زنده جان، چو جسم به جان جسم وجان را ز لطف توست توان روح را هر نفس ز تو مددست کرم و رحمت تو بی‌عددست ای بسا مسجدی که راندهٔ توست

وی بسا بت پرست خواندهٔ توست همه فانی شویم و تو باقی همه مست توایم و تو ساقی غرض ما ز هرچه هست توئیکارساز بلند و پست توئی طمع ما ز تو، عنایت توست رهبر ما به تو، هدایت توست مثنوی حدیقةالحقیقه مثنوی

حدیقةالحقیقه، یا الهی‌نامه سرودهٔ حکیم سنایی و از جملهٔ پرارج‌ترین منظومه‌های زبان و ادبیات عرفانی کهن فارسی است،

2 / 5

Page 3: شاعري-و-شعر

شاعري و شعر

نوشته شده توسط مرتضجمعه ۲۱ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۵۷ -

که در آن، شور و سوز عارفانه با لطایف و اسرار حکمی همراه شده‌است. در مقایسه با دیگر آثار پر ارزش سنایی هم چونغزل‌ها و قصائدش، حدیقةالحقیقه از همه بلندنام‌تر و مورد قبول طبایع مردمان بیش‌تری در طول سده‌های متوالی بوده‌است.

موالنا و الهی‌نامه یاران موالنا که در مدرسه او جمع می‌آمدند، گاهی به مطالعهٔ الهی‌نامهٔ حکیم غزنه که موالنا به آن عالقهداشت روی می‌آوردند. (ص ۲۵۴ پله پله تا مالقات خدا) مهر و مشتری مهر و مشتری منظومه‌ای عاشقانه به زبان فارسی و درقالب مثنوی نوشته محمد عصار تبریزی است که در سال ۷۷۸ هجری قمری در وزن خسرو و شیرین سروده شده و دارای

۵۱۲۰ بیت است.مهر و مشتری داستان عشق میان مهر پسر شاپور پادشاه شهر استخر و مشتری، پسر وزیر شاپور است. این دوپسر از کودکی به یکدیگر دل می‌بندند و با وجود مصائب فراوانی که عشق آن‌ها برایشان به بار می‌آورد تا پایان عمر بر سر عشق

خود می‌مانند. شاعر نامدار، عبدالرحمن جامی درباره این مثنوی نوشته: «این مرد روی مردم تبریز را سپید کرده. محالاست کسی در این بحر سخنی بدین خوبی تواند گفت.»[۱]این مثنوی به زبان ترکی عثمانی نیز ترجمه شده است. شیخ موالنا

جمالی هم مثنوی مهر و ماه خود را به سبک مثنوی مهر و مشتری عصار تبریز سروده است.[۲] منظومه‌های عاشقانهٔ ادبفارسی آدم و پری • ارژنگ عشق • ازهر و مزهر • امیر و گوهر • اورنگ و گلچهر • ایرج و گیتی • بثیه و جمیل • بدر منیر •

بدیع‌الزمان‌نامه • بدیع‌الجمال و سیف‌الملوک • بشر و هند • بهار و ناهید • بهرام‌نامه • بهرام و گ‌الندام • بهرام و ناهید • بهرام ونرسی • بهرام و بهروز • بیژن‌نامه • بیژن و منیژه • توبه و لیلی • ثمرةالفواد و نتیجةالوداد • شعله و عفرا • جاللیه • جمشید و

خورشید • جمشید و دختر گورنگ‌شاه • جم و گل • جهانگیر و نورجهان • چاه وصال • چنسیرنامه • چندرکرن • حبیب و رباب• حسن جهانگیر • حسن و جان • حسن و دل • حسن و ناز • حسن و عشق • حسن گل‌سوز • حسن و گوهر • حیدربیک و صنوبر

• حیدربیک‌نامه • خرم و زیبا • خسرو و شیرین • خضرخان و دولرانی • خورشید و مهپاره • خورشیدآفرین و فلک‌ناز •خورشیدشاه و چندا • خورشید و ماه • خیر و دختر کرد • داود و تبشیع • دلکش و پریوش • دلبر و شیدا • در مکنون • دستورعشق • دستور عفاف • دلسوزنامه • دل و جان • دولت‌خان و دختر راجه • راز و نیاز • رام و سیتا • رانی کیتکی و سندر • راح وریحان • رتن و پدومات • رستم و تهمینه • رابعه و بکتاش • رعنا و زیبا • زور عشق • زال و رودابه • زهره و خورشید • زهره ومنوچهر • زیب و زیور • زید و زینب • ساتن و مینا • سام و پری • سام و پری‌دخت • سام و بهرام • سرو و تذرو • سرو و گل •سخ‌بت رخنگ‌بت • سحر حالل • سعد و سعید • سعدی و سلمی • سعد و همایون • سالمان و ابسال • سلیمان و بلقیس • سوز و

گداز • سسی و پنون • سودابه و سیاوش • سیف‌الملوک و بدیع‌الزمان • سلیم و سلمی • شاه و درویش • شاهد و مشهود • شادبهرو عین‌الحیوة • شاهد و عزیز • شمس و قمر • شمع و پروانه • شیخ صنعان و دختر ترسا • شور خیال • شیدوش و ناهید • صنم وبرهمن • عاشق و معشوق • عشق‌نامه • عروه و عفرا • عیش‌نامه • عزیز و غزال • فرهاد و شیرین • فیروز و شهناز • فیروز و شوخ •

فیروز و نسرین • فیروز و حسن‌آرا • فرخ و گل‌نار • فرخ و گل‌رخ • قاصد و مقصود • کامروپ و کاملتا • کارستان • گل و نوروز •گل و خسرو • گل‌رخ و هرمز • گل و بلبل • گوی و چوگان • لعل و گوهر • لیلی و مجنون • مانی و مینو • مدهومالت و منوهر

• محمود و ایاز • ملک‌زاده و پری • مهر و ماه • مهر و مشتری • مهر و محبت • مهر و هالل • مهر و نگار • محزون و محبوب •محمد حنیفه و شعری • معتمر و عینیه • محف‌آلرا • مهر و وفا • میرزا و صاحبه • میگا و مینوهر • ناظر و منظور • ناز و نیاز • نقاش

و صورت • نل و دمن • نگارستان چین • نوروز و جمشید • وامق و عذرا • واله و سلطان • ورقه و گل‌شاه • ویس و رامین •همای و همایون • همایون‌فال و گ‌الندام • همایون و لعل‌پرور • همایون و فلک‌ناز • همای‌نامه • هنس و جواهر • هرمزآفرین وبهروز • هیر و رانجها • یوسف و زلیخا شعر شعر یا چامه یکی از کهن‌ترین گونه‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر می‌باشد. شعر یک

گونهٔ ادبی است که در آن از زیبایی‌های سطح و فرم زبان، بیان هنری احساسات، و تکنیک‌های خاص بهره گرفته می‌شود. بهسرایندهٔ شعر شاعر یا چامه‌سرا گویند. آثار ادبی را به دو دستهٔ اصلی نثر و شعر تقسیم می‌کنند که معموالً از جهت خوانش،

زبان، و تکنیک‌ها توسط مخاطب قابل بازشناسی هستند. عوامل تاثیرگذار شعر • عاطفه • وزن • خیال • زبان هویت و جایگاهممتاز شعر در فرهنگ ایرانی هویت و تاریخی که شعر در حوزهٔ کهن و گستردهٔ زبان و فرهنگ فارسی و در ایران دارد،

با هویت و دیرینگی این هنر واال و پرتأثیر در بسیاری از فرهنگ‌ها و کشورهای دنیا، نظیر شعر در زبان انگلیسی، تفاوتهایبنیادی دارد. تأثیر و تاکیدی که فارسی‌زبانان و ایرانیان بر زیبایی وزن و مفهوم شعر داشته‌اند، تقریباً کم‌نظیر است. در حالی‌که

ترجمهٔ شعر، بخش اعظمی از این ظرافت را از بین می‌برد و تقریباً تنها زیبایی‌های مفهومی را باقی می‌گذارد، شهرت شعرفارسی در جهان قابل مالحظه است. موالنا جزو معروفترین شعرای دنیا می‌باشد و به نقل از بی بی سی، در سالهای گذشتهمحبوب‌ترین شاعر در آمریکا بوده است و این محبوبیت شگفت‌انگیز در حالی رخ داده است که زمان زیادی از ترجمه‌هایقوی از کارهای او به زبان انگلیسی نمی‌گذرد. خیام هم از دیگر شاعرانی است که شهرت جهانی دارد. تاثیری که حافظ،شاعر معروف ایرانی، بر یوهان ولفگانگ گوته گذاشته است و دیوانی که این شاعر آلمانی با الهام از حافظ سروده استجای بسی تامل دارد. شعر فارسی کامالً بر فرهنگ‌ها و زبان‌های مجاور شامل شبه قارهٔ هند و زبان‌های عربی و ترکی تاثیر

گذاشته است. شعر و نظم قبل از ورود به نوع‌شناسی شعر پارسی باید دانست که در زبان پارسی شعر دارای خیال است یابهتر است بگوییم خیال انگیز است و اشعاری را که از خیال خالی باشد ولی دارای وزن و قافیه و صنایع و ... باشد نظم می

خوانند شاید بتوان گفت تحول نیمایی و سپس بروز شعر سپید در بوجود آمدن چنین گروه بندی بی تاثیر نبوده است

3 / 5

Page 4: شاعري-و-شعر

شاعري و شعر

نوشته شده توسط مرتضجمعه ۲۱ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۵۷ -

انواع شعر فارسی در زبان فارسی شعر به دو نوع اصلی طبقه بندی می‌شود: شعر کهن (یا کالسیک) و شعر نو. شعر کهن فارسیشعر کهن یا کالسیک فارسی به صورت کنونی قدمتی بیش از هزار و صد سال دارد. این گونه شعر کامالً موزون بوده و وزن

آن بر پایه ساختاری است که عروض نام دارد. ساختار اوزان عروضی برپایهٔ طول هجا‌هاست. و هر مصراع به قالب هاییتقسیم می‌شود که هجاها باید در آن قالب‌ها قرار گیرند.و تفاوت شعر هجایی با شعر عروضی در وجود همین قالب هاست که

شعر هجایی در قالبی قرار نگرفته و بر اساس هجاهای مصراع ساخته می‌شود. نخستین نمونه‌های به دست آمده از شعر درایران، پیشینه‌شان به روزگار زرتشت پیامبر و سروده‌هایش در گاهان می‌رسد. این سروده‌ها به گویش گاهانی از زبان اوستایی

است. همچنین از دوران پهلوانی (اشکانی) منظومه‌هایی - مانند ایاتکار زریران (یادگار زریران) و درخت آسوریک - بهزبان پهلوی اشکانی در دست است. افزون بر این نمونه‌هایی از شعر (ترانه‌های خسروانی) به زبان پهلوی ساسانی یافتشده‌است. (همچنین ببینید: اشعار پارسی بجا مانده از دورهٔ ساسانیان) سروده‌ها و اشعار مانوی به فارسی میانه (پهلوی

ساسانی و اشکانی) نیز در نزد اهل فن اهمیتی به سزا دارد. لیکن اجماع علمای فن بر این است که وزن هیچکدام از ایناشعار عروضی نیست، بنابراین این اشعار با شعر امروزی فارسی تفاوتی بنیادین دارند نخستین شاعران فارسی‌سرا (مراد از

فارسی در اینجا فارسی دری و در مقابل فارسی میانه است) در دربار یعقوب لیث صفاری پدیدار شدند. اگر چه نمونه‌هاییاز شعر به زبان فارسی دری، پیش از این دوران وجود دارد، ولی بررسی آنها مشخص می‌کند که در زمان سروده‌شدنشان شعر

فارسی هنوز قوام نیافته‌بود، چرا که وزن آنان به طور مطلق عروضی نیست. در اینجا نمونه‌ای از اینگونه اشعار (کهتعدادشان انگشت شمار است) می‌آوریم. این قطعه شعری نگاشته‌شده در آتشکده کرکوی واقع در سیستان است: فُرخته باذا

روش خُنیده کرشسپِ هوش همی برست از جوش اَنوش کن می‌انوش دوست بَذآگوش بَذآفرین نهاده گوش همیشه نیکیکوش که دی گذشت و دوش شاها خدایگانا بآفرین شاهی محمد سگزی و بسام کورد از نام‌های چند تن از سرایندگان

دربار یعقوب است. مرحله بعدی شکل‌گیری و تکامل شعر کهن فارسی در ورارود (ماوراء النهر) و خراسان اتفاق افتاد. علتآن بیش از هر چیز پشتیبانی فرمانروایان ایرانی‌نژاد سامانی از زبان فارسی بود. در این روزگار شاعران بزرگی چون رودکیسمرقندی، شهید بلخی و دقیقی بلخی پدیدار شدند. فردوسی، بزرگ‌ترین حماسه‌سرای ایران، نیز اواخر این دوره را درک

کرد. با روی کار آمدن غزنویان ترک‌نژاد از رونق شعر فارسی کاسته نشد و ایشان بویژه محمود غزنوی از پشتیبانان جدیسخنوران بودند. در این دوره شاهد برآمدن سرایندگان بزرگی چون فرخی سیستانی و عنصری بلخی هستیم. از روزگارغزنوی به بعد بویژه از آغاز پادشاهی سلجوقیان اندک اندک جنبش سرایش شعر به زبان فارسی دری به نواحی مرکزی

ایران و حتی نواحی غربی (چون آذربایجان) کشیده شد و شعر و زبان آن تحت تأثیر گویش محلی گویندگان این خطهقرار گرفت. در این عهد شاعران بزرگی چون ناصر خسرو بلخی، قطران تبریزی، فخرالدین اسعد گرگانی و اسدی طوسی

پدیدار شدند. در سده ششم هجری شاهد پیدایش سرایندگان بزرگی چون عطار نیشابوری، نظامی گنجوی، خاقانیشروانی، جما‌اللدین عبدالرزاق اصفهانی، انوری ابیوردی، ظهیر فاریابی و ده‌ها شاعر بزرگ دیگر هستیم. سده هفتم هجری

اوج شعر فارسی محسوب می‌شود[نیازمند منبع] و در آن دو شاعر بزرگ سعدی شیرازی و موالنا جال‌اللدین بلخی رومیآسمان شعر فارسی را روشن کردند. پس از این دو بزرگوار، شعر فارسی در سراشیب و فرود افتاد و اگر چه در سده هشتم

هجری با ظهور شعرایی چون عبید زاکانی و حافظ شیرازی اعتال یافت. بعداز حافظ که پایان بخش سبک عراقی است.سبک هندی پیدا شد که شاعران بزرگی چون صائب تبریزی دارد و بیدل دهلوی (که در افغانستان و تاجیکستان جایگاه

باالیی دارد) داشت. در دوران مشروطه که اواخر دوران شعر کهن فارسی بود، شاعران نقش مهمی درانقالب مشروطهداشتند. ازخون جوانان وطن الله دمیده‌است شعر معروف عارف قزوینی است. میرزاده عشقی را سر می‌برند و با ظهور نیما

یوشیج دوره تکتازی شعر کهن سر می‌آید. ولی همزمان این شعر همراه با شعر نو ادامهٔ حیات می‌دهد بطوریکه شاعرانیهمچون سیمین بهبهانی-مهرداد اوستا- ابراهیم صهبا آن را ادامه می‌دهند. انواع شعر کهن فارسی • مثنوی • قصیده • غزل •

مسمط • مستزاد • ترجیع بند • ترکیب بند • قطعه • رباعی • دو بیتی • تک بیت • چهار پاره سبک‌های شعر کهن فارسی • سبکهندی • سبک خراسانی • سبک عراقی • سبک بازگشت گونه‌ها و جریان‌ها در شعر کهن فارسی • حماسه • تصوف و شعر عرفانی

• تغزل • شعر معناگرا شعر نو فارسی شعر نو فارسی عنوانی است در مقابل شعر کهن فارسی اشعاری که در یک قرن اخیربدنبال تفکرات نوگرایی پدید آمده اند و از آنجا که در وزن عروضی و قالب از شعر کهن سنتی پیروی نمی‌کند را شعر نومی‌نامند. این سروده ها را بعلت آزادی در رعایت معیارهای شعر سنتی شعر آزاد نیز می نامند و چنانچه شعر نو از هرگونه

معیار و ساختار شعر سنتی بی قید باشد آنرا شعر بی وزن می نامند. نمونه بارز شعر آزاد اشعار نوپدید در عصر مشروطیت بهبعد است و نمونه معاصرتر آن اشعار علی اسفندیاری مسمی به نیمایوشیج است. نمونه اشعار بی وزن را می توان اشعار احمد

شاملو نامید. در یک تقسیم بندی علمی شعر نو دو دسته اصلی دارد: شعر آزاد و شعر بی وزن. شعر جهان گونه‌های معروفشعر جهان • سونت • هایکو • غزل • ویالنل • مثنوی جریان‌های مهم شعر جهان • فرمالیسم • فوتوریسم • دادائیسم شاعران جهان• شکسپیر • گوته • حافظ • راینر ماریا ریلکه • بودلر • آرتور رمبو • پل والری • خوان رامون خیمنس • فدریکو گارسیا لورکا •

والدیمیر هوالن • نیکیتا استانسکو • زبیگنیف هربرت • سعدی • فردوسی • خیام • موالنا • سنايي • سهراب سپهري • احمد

4 / 5

Page 5: شاعري-و-شعر

شاعري و شعر

نوشته شده توسط مرتضجمعه ۲۱ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۵۷ -

شاملو • نيما يوشيج

5 / 5