eslam wa zendegi 70ic-el.com/faraji/evz/1070.pdf · 2 1432 ﻥﺎﻀﻣﺭ 1390 ﺩﺍﺩﺮﻣ...

16
70 ﺍﻧﮕﻠﻴﺲ ﺍﺳﻼﻣﻰ ﻣﺮﻛﺰ ﻣﺎﻫﻨﺎﻣﻪ1432 ﺭﻣﻀﺎﻥ- 1390 ﻣﺮﺩﺍﺩ- 2011 ﺁﮔﻮﺳﺖ- 70 ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﻣﺎﻩ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻭﺻﻌﻮﺩ ﻗﺮﺁﻥ ﻧﺰﻭﻝ ﻣﺎﻩ، ﺭﻣﻀﺎﻥ ﻭﺳﺤﺮﻱ ﺍﻓﻄﺎﺭ ﺁﺩﺍﺏ ﻛﻨﻨﺪ؟ ﻛﺎﺭ ﭼﻪ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﻣﺎﻩ ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﺍﻥ ﻗﺪﺭ ﺷﺐ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﺭﺳﻮگ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﻣﺎﻩ ﻫﻼﻝ ( ﺍﻟﺴﻼﻡﻋﻠﻴﻪ) ﺣﺴﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﻭﺯﻩ ﺣﻜﻤﺖ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺩﻋﺎ ﺩﺭ ﺍﺧﻼﺹ ﻣﺮﻛﺰ ﺍﺧﺒﺎﺭ

Upload: others

Post on 28-Jul-2020

13 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

Page 1: Eslam wa Zendegi 70ic-el.com/faraji/EVZ/1070.pdf · 2 1432 ﻥﺎﻀﻣﺭ 1390 ﺩﺍﺩﺮﻣ 2011 ﺖﺳﻮﮔﺁ 70 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻥ ﺎ ﻀ ﻣ ﺭ ﻩ ﮋ ﻳ ﻭ ﻥﺎﻀﻣﺭ

70

ماهنامه مركز اسالمى انگليس

شماره 70 - آگوست 2011 - مرداد 1390 - رمضان 1432

فضيلت ماه رمضان رمضان ، ماه نزول قرآن وصعود انسان

آداب افطار وسحري بيماران در ماه رمضان چه كار كنند؟

حقيقت شب قدر درسوگ آفتاب هالل ماه رمضان

امام حسن(عليه السالم) فلسفه و حكمت روزه

اخالص در دعا اخبار مركز

Eslam wa Zendegi 70.indd 1Eslam wa Zendegi 70.indd 1 20/07/2011 16:35:0920/07/2011 16:35:09

Page 2: Eslam wa Zendegi 70ic-el.com/faraji/EVZ/1070.pdf · 2 1432 ﻥﺎﻀﻣﺭ 1390 ﺩﺍﺩﺮﻣ 2011 ﺖﺳﻮﮔﺁ 70 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻥ ﺎ ﻀ ﻣ ﺭ ﻩ ﮋ ﻳ ﻭ ﻥﺎﻀﻣﺭ

2

شماره 70 آگوست 2011 مرداد 1390 رمضان 1432

انمض

ه رويژ

انمض

ه رويژ

قال رسول اهللا (ص) :إن ابواب السماء تفتح ىف اول ليلة من شهر رمضان

والتغلق اىل آخر ليلة منهرسول خدا (ص) فرمود: درهاى آمسان در اولني شب ماه رمضان گشوده مى شوند و تا آخرين شب بسته

منى شوند.

قال رسول اهللا (ص) :اذا استهل رمضان غلقت أبواب النار

ماه هالل كه هنگامى فرمود: (ص) خدا رسول رمضان پديدار گردد, درهاى دوزخ بسته شود.

قال ابوجعفر(ع) :لكل شىء ربيع و ربيع القرآن شهر رمضان

امام باقر (ع) فرمايد: براى هر چيزى ارى است و ار قرآن ماه رمضان است.

عن اىب احلسن على بن موسى الرضا(ع):من قرأ ىف شهر رمضان آية من كتاب اهللا كان كمن.

ختم القرآن ىف غريه من الشهور امام رضا (ع) :

كسى كه در ماه رمضان آيه اى از كتاب خدا(قرآن) را خبواند

.مانند كسى است كه در ديگر ماه ها متام قرآن را خوانده باشد.

- دعا و استغفار رمضان شهر ىف عليكم ابيطالب(ع): بن على قال به عنكم فيدفع الدعا فاما الدعاء و استغفار بكثرة

البالء و اما االستغفار فتمحى به ذنوبكم. على بن اىب طالب(ع) فرمود: بر مشا باد در ماه رمضان بال دافع مشا دعاهاى اما زياد. دعاى و استغفار به گناهان برنده بني از مشا استغفار اما و مشاست. از

است.

- روزهاى ماه رمضان قال رسول اهللا (صلى اهللا عليه و آله): ايها الناس انه قد اقبل اليكم شهر اهللا بالربكة و الرمحة و املغفرة، شهر هو عند اهللا افضل الشهور، و ايامه افضل االيام و لياىل

افضل اللياىل و ساعاته افضل الساعات.رسول خدافرمود: اى مردم ماه خدا با بركت و رمحت و آمرزش به مشا رو كرده است، ماهى است كه پيش و روزها ترين روزهايش و است ماه ترين خدا

شبهايش ترين شبها و ساعاتش ترين ساعات.

- تالوت قرآن ترين اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارك رمضان، متام در قرآن تالوت چه اگر است. قرآن تالوت رمضان ماه در قرآن چون وىل دارد، ثواب اوقات نازل شده است، از اجر و ثواب ويژه اى برخوردار

است چنانچه وارد شده:

قال ابو جعفر (عليه السالم): لكل شى ء ربيع و ربيع القرآن شهر رمضان

امام باقر(ع)فرمود: براى هر چيزى ارى است و ار قرآن رمضان است.

ماه در نزولش اعتبار به قرآن امتيازات اين بر بنا رمضان از ماههاى ديگر بيشتر است.

قال رسول اهللا (صلى اهللا عليه و آله): من تالفيه آية من القرآن كان له مثل اجر من ختم القرآن ىف غريه

من الشهور. قال رسول اهللا (صلى اهللا عليه و آله):اگر كسى در اين ماه يك آيه از قرآن تالوت كند، ثوابش مثل كسى كرده قرآن ختم يك رمضان ماه غري در كه است

است.

- افطارى و صدقه دادن قال الباقر (عليه السالم): يا سدير، هل تدرى اى ليال شهر لياىل هذه ان فداك جعلت نعم. له فقال هذه؟ رمضان فما ذاك؟ فقال له اتقدر على ان تعتق كل ليلة ولد امسعيل؟ فقال له رقاب من اللياىل عشر من هذه

سدير باىب انت و امى ال يبلغ ماىل ذاك، فما زال ينقص حىت بلغ به رقبة واحدة ىف كل ذلك يقول: «ال اقدر رجال ليلة كل ىف تفطر ان تقدر افما له: فقال عليه مسلما؟ فقال له: بلى و عشرة فقال له (عليه السالم): املسلم اخاك افطارك ان سدير، يا اردت الذى فذاك

يعدل عتق رقبة من ولد امساعيل عليه السالم. امام باقر(ع)فرمود:اى سدير! آيا مى داىن چه شبهاىي

است اين شبها؟ سدير گفت: بلى فدايت گردم اين شبها شبهاى ماه رمضان است، السالم) (عليه امام است؟ چگونه شبها اين مگر فرمودند: آيا قدرت دارى هر شب از اين شبها ده بنده از فرزندان امساعيل (ع) را آزاد كىن؟ پس سدير عرض كرد: پدر و مادرم به فدايت، ثرومت كفاف منى دهد، پس امام پيوسته تعداد بنده ها را كم كرد، تا رسيد به يكى در متام اين ماه، سدير گفت: قدرت ندارم پس امام(ع) به او فرمود: آيا قدرت ندارى هر شب يك مسلمان روزه دارى را افطار دهى؟ سدير عرض كرد: بلى تا ده نفر را هم مى توامن افطارى بدهم، پس امام

به او فرمود: اى سدير مهان است كه اراده كردى يعىن با افطارى دادن ده روزه دار به ثواب عتق و آزاد كردن ده بنده

از اوالد امساعيل (ع) نايل مى گردى.

عن اىب عبد اهللا عليه السالم: من تصدق ىف شهر رمضان بصدقة صرف اهللا عنه سبعني نوعا من البالء.

رمضان ماه در كس هر (ع)فرمود: صادق امام صدقه اى بدهد خداوند هفتاد نوع بال را از او دور

مى كند.

قال رسول اهللا (ص) :رمضان شهر من ليلة اول ىف تفتح السماء ابواب إن

البالء و اما االستغفار فتمحى به ذنوبكم.على بن اىب طالب(ع) فرمود: بر مشا باد در ماه رمضان

سدير باىب انت و امى ال يبلغحىت بلغ به رقبة واحدة ىف ك

ماهنامه اسالم و زندگى، نشريه مركز اسالمى انگليس

شماره70 ، آگوست2011، مرداد1390، رمضان1432

Eslam wa Zendegi 70.indd 2Eslam wa Zendegi 70.indd 2 20/07/2011 16:36:5520/07/2011 16:36:55

Page 3: Eslam wa Zendegi 70ic-el.com/faraji/EVZ/1070.pdf · 2 1432 ﻥﺎﻀﻣﺭ 1390 ﺩﺍﺩﺮﻣ 2011 ﺖﺳﻮﮔﺁ 70 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻥ ﺎ ﻀ ﻣ ﺭ ﻩ ﮋ ﻳ ﻭ ﻥﺎﻀﻣﺭ

3

شماره 70 آگوست 2011 مرداد 1390 رمضان 1432

رمضان ، ماه نزول قرآن رمضان ، ماه نزول قرآن وصعود انسانوصعود انسان

ماه رمضان، ماه تقرب به خداــارك رمضان اهل ــب اول اينكه درباره ماه مب مطلــت اين تعبير را دارند كه اين ماه، دار ضيافت معرفالهى و يكي از منازل سالكين إلي اهللا است. «سلوك ــوي خدا و ــير معنوي روح به س ــي اهللا» يعني س إلــير و اين تقرب، داراي ــرب به او كه البته اين س تق

درجات و مراتب است.منازل سير و سلوك به سوي خدا

گام اول، تجليهــير و سلوك چهار قدم دارد؛ اهل معرفت از اين ســتن ــدم اول تعبير مي كنند به «تجليه»، يعني آراس قــتورات ــرع و عمل كردن به دس ــر به آداب ش ظاهشارع مقدس در اين ماه مبارك رمضان؛ يعنى همين ــس گام اول، قدم ــن و آداب ظاهريه. پ روزه گرفت

اول تجليه است.گام دوم، تخليه

ــت. ــير «تخليه» اس ــدم دوم در اين س گام دوم و قــت نه آراستن؛ پيراستن باطن از تخليه پيراستن اســاك كردن و منزه كردن ــا پ رذائل اخالقي و چه بسنفس از آثار آثام ـ يعني سيئات و گناهان ـ است. چه بسا اولين دعايي كه نسبت به اولين روز ماه مبارك ــخص روزه دار مي خواند، رمضان وارد شده كه شــأله تخليه دارد. چون خود را ــاره به همين مس اشــي روزه گرفته و به آداب ظاهريه تجليه كرده، يعنــدا مي خواهد كه او ــت و حاال از خ عمل كرده اس

باطنش را از اين آثار پيرايش كند.ــن دعا را ــارك رمضان اي ــاه مب ــذا در روز اول م لائمين مى خوانيم: «اللهم اجعل صيامي فيه صيام الصو قيامي قيام القائمين و نبهني فيه عن نومة الغافلين و هب لي جرمي يا إله العالمين و اعف عني يا عافيا ــا به همين قدم دوم، يعنى عن المجرمين». اين دع

تخليه اشاره دارد.گام سوم، تحليه

ــه «تحليه» مي كنند، اين ــوم كه از آن تعبير ب گام ســان روح را به صفات ملكوتيه كماليه است كه انســه اخالق الهيه ــش دهد و خودش را متخلق ب آراي

كند، كه اين هم داراي مراتبي است.گام چهارم، فناء في اهللا

ــت كه اهل معرفت از آن گام چهارم مرحله اى اسبه «فناء في اهللا تعالي» تعبير مي كنند و مرادشان اين ــت كه روح سالك يعني همان شخصي كه سير اســهود حق فاني شود؛ معنوي مي كند، از إنيت در ش

چه در رابطه با فعلش، چه صفتش و چه ذاتش. اين تعبير را به كار مي برند كه فناء في اهللا عبارت است ــهود حق». از ــدن روح از إنيت در ش ــي ش از: «فانــير معنوي، اين آخرين منزل سير و سلوك نظر مس

است.ماه رمضان، ماه نزول قرآن و صعود انسان

ــت كه اما مطلب دوم؛ ماه مبارك رمضان اينطور اسهم ماه «نزول» است و هم ماه «صعود» است. اينكه ماه نزول است را شما خوب مي توانيد بفهميد؛ چون ــارك رمضان مطرح ــرآن و در دعاهاي ماه مب در قــم- در اين ماه، از ــت كه كالم الهي-قرآن كري اسمصدر وحي بر نبي مكرم اسالم (ص) نازل مي شود كه خداوند به وسيله ي همان كلمات، انسان ها را در ــازد. در سوره جميع ابعاد پرورش مي دهد و مي ســاه في ليلة مباركة» و در دخان مى فرمايد: «إنا أنزلنــي ليلة القدر». ــوره قدر مى فرمايد: «إنا أنزلناه ف ســهر رمضان الذي ــوره بقره هم مى فرمايد: «ش در ســاس و بينات من الهدى ــه القرآن هدى للن أنزل في

و الفرقان». «قوس نزول» در ماه مبارك

ــر در دعاي روزانه همين تعبيــت. در ــاه رمضان هم هس ماكثر دعاهاي ماه رمضان به ــاره اين «قوس نزولي» اشــت كه ماه مبارك شده اســزول كالم ــان، ماه ن رمضالهي است. به تعبير ديگر، ماه رمضان ماه سخن گفتن

ــت با عبدش؛ يعنى رب اســه رب، براي ــت ك ــي اس ماه

ــدش و راهنمايي او ــاختن عب ســوي قرب خويش، با او سخن به س

مي گويد و سخن گفته است. ــد و به بنابر اين قرآن در ماه مبارك رمضان نازل شــة واحده» -به طور ــر اهلش به صورت «جمل تعبيــر قلب پيغمبر ــب قدر، ب كلي و يك پارچه- در شــد. اين همان قوس نزولى اين اكرم (ص) فرود آمــبهه اي نيست؛ اين ــت. تا اينجاى مطلب ش ماه اسآيات قرآن است و اين هم دعا هايي كه شما در ماه

رمضان مي بينيد و اين مطلب در همه آنها هست.«قوس صعود» در اين ماه

ــت؛ ــاه مبارك رمضان همچنين ماه صعود اس اما مــس آن «قوس نزولي» كه ــت برعك يعني چه؟ درســت. يعنى گفتيم، اينجا «قوس صعودي» مطرح اســت. بله، در همه ــاه، ماه كالم عبد با رب اس اين مــخن بگويد، اوقات عبد مي تواند با رب خودش ســخن ــت كه اين س ــي يك موقعيت خاصي هس ول

گفتن، از نظر سازندگي، برد بيشتري پيدا مى كند.دعا، الهام خداست

ــود و آن بحث اين در اينجا يك بحث مطرح مي شــد با رب خود ــت كه عبد در چه قالبي مى توان اســد كه اين هم در ارتباط ــخن بگويد. اين را بداني ســه اولياء خود الهام ــت. يعنى خود رب ب با رب اسمي كند و اولياء الهى آن الهامات را در قالب خاصي ــا رب را به عبد ــخن گفتن ب ــد و نحوه س مي ريزنــد كه «چگونه با رب خودت حرف بزن!» مي آموزنــت، تو هم با او همانطور كه او با تو حرف زده اســو مى آموزيم با او ــزن؛ اما اينگونه كه به ت حرف ب

حرف بزن.قرآن خطاب به تو است؛ نمى خواهى پاسخ دهى!؟ــو صحبت كرده و ــدا در ماه مبارك رمضان با ت خــتاده و پيغمبر هم ــر فرو فرس ــش را بر پيغمب كالمــما تحويل داده و گفته است كه اين ها قرآن را به شــما زده است. خدا ــت كه خدا با ش حرف هايي اســت، مثل «يا ــن خطاب هايى كه در قرآن هس در ايــوا»، دارد حرف ــا أيها الذين آمن ــا الناس » و «ي أيهمي زند و به من و تو خطاب مي كند. قرآن ــا آخر او دارد ــگاه كن؛ از اول ت را نــد. خوب، تو ــا تو حرف مي زن بنمي خواهي جوابش را بدهي؟ ــارك رمضان با او در ماه مبــت، تو ــخن گفته اس تو سهم بايد در همين ماه با او قوس هم بگويي؛ ــخن ســت و هم قوس ــزول اس نــان ماه ــاه رمض ــود. م صعــت. لذا كالم رب و عبد اســه رواياتى كه در ــما اگر ب شــارك رمضان وارد باب ماه مبــت، مراجعه كنيد، همين شده اس

مطلب را مي بينيد.سفارش به «زياد دعا كردن» در اين ماه

ــن حاال يكي دو تا روايت مي خوانم كه اصل اين مروايات در فروع كافي است ولي من از وسائل الشيعه ــت كه ــم. روايت از امام صادق (ع) اس نقل مي كن«قال أمير المؤمنينu عليكم في شهر رمضان بكثرة عاء»؛يعنى علىu فرمود: «بر شما باد االستغفار و الد

در ماه رمضان، به كثرت دعا و استغفار».ــت: «كان علي بن الحسين در روايت ديگر آمده اسعاء»؛ يعنى ــم إال بالد ــهر رمضان لم يتكل إذا كان شحضرت امام سجاد (ع) در ماه مبارك رمضان اصال ــام جمالتي كه از ــت نمي كرد، مگر اينكه تم صحبــد مضامين دعايي داشت. ما در ايشان صادر مي شاين زمينه روايات بسيارى داريم. بنابر اين آنچه كه در ماه مبارك رمضان وظيفه عبد است، سخن گفتن

با رب خود است.

آيت اهللا مجتبى تهرانى

Eslam wa Zendegi 70.indd 3Eslam wa Zendegi 70.indd 3 20/07/2011 16:37:2120/07/2011 16:37:21

Page 4: Eslam wa Zendegi 70ic-el.com/faraji/EVZ/1070.pdf · 2 1432 ﻥﺎﻀﻣﺭ 1390 ﺩﺍﺩﺮﻣ 2011 ﺖﺳﻮﮔﺁ 70 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻥ ﺎ ﻀ ﻣ ﺭ ﻩ ﮋ ﻳ ﻭ ﻥﺎﻀﻣﺭ

4

شماره 70 آگوست 2011 مرداد 1390 رمضان 1432

انمض

ه رويژ

انمض

ه رويژ

ــاز ســخن گفتن «تجليه، تخليه و تحليه» زمينه سبنده با خدا

در باب ماه مبارك رمضان روايات زيادى داريم كه ــير و ناظر به آن مطلب اول، يعنى بحث مراحل ســت. از نظر ظاهرى كه خودت را آراسته سلوك اســري و دهانمان را از ــه همين آداب ظاه كرده اي بــته ايم. اين همان قدم اول ــاميدن بس خوردن و آشيعنى تجليه است؛ اما آنچه مهم است گام هاى دوم ــوم، يعنى تخليه و تحليه است. اين ها است كه و ســم مي كند براي اينكه بتواني با خداي زمينه را فراهــه اين بوده كه ــرف بزني. از الطاف الهي خودت حــد با خداي ــت تا بتوان ــه مايحتاج عبد اس آنچه كــاپيش خودش ــا را پيش ــرف بزند، آنه خودش ح

عنايت كرده است.سر ريز شدن رحمت الهي در اين ماه

ــا روايت مي خوانم؛ در يك روايت حاال يكي دو ت عز و جل في كل ليلة من شهر رمضان دارد: «إن هللاعند اإلفطار سبعين ألف ألف عتيق من النار كل قد ــتوجب النار فإذا كان آخر ليلة من شهر رمضان اســا أعتق في جميعه». يعني خداوند أعتق فيها مثل مــاه رمضان هنگام افطار هفتاد هزار هزار نفر از در مافرادي را كه مستحق آتش هستند نجات مي دهد و در شب آخر از اين ماه به اندازه تمام كسانى كه در ــت، از آتش جهنم طول اين يك ماه نجات داده اسنجات مى دهد. همه اين ها نشانه سرريز شدن فضل

و رحمت الهي در اين موقعيت زمانى است.ــهر ل ليلة من ش در روايت ديگري دارد: «إذا كان أورمضان غفر اهللا لمن شاء من الخلق فإذا كانت الليلة التي تليها ضاعفهم فإذا كانت الليلة التي تليها ضاعف كلما أعتق حتى آخر ليلة في شهر رمضان تضاعف مثل ما أعتق في كل ليلة». يعنى همين طور هر شب ــبت به شب قبل، تعداد بيشترى با ضريب باالتر نســد، تا اين حجاب هاي ــش را تطهير مي كن از بندگانــا همه مقدمه اين ــود. اينه ظلمانيه آن ها برطرف ش

است كه اين عبد بتواند با او حرف بزند.ماه مخصوص ارتباط دو طرفه خدا و بنده اش

لذا اهل معرفت گفته اند كه يك «قرآن نازل» داريم و يك «قرآن صاعد» داريم؛ آن هم كالم است، اين هم كالم است؛ آن كالم رب است با عبد، اين كالم ــت با رب؛ هر دو هم قرآن است. بنابر اين عبد اســدن ــاه اختصاص به اين رد و بدل ش ــال اين م اصــد» و «عبد و رب» دارد. از ــخنان بين «رب و عب سآن طرف، قرآن نازل شده است و از اين طرف هم قرآن صاعد -باال رونده- را داريم كه عبارت است ــه بندگان صالح خداوند و ــى ك از آن راز و نيازهايــته اند و ــاء خاص حق -به اذن رب- با او داش اولي

سخن گفته اند. ــاز ارتباط با ــري ماه رمضان، زمينه س آداب ظاه

خداما از آن سخن گفتن ها، به «ادعيه ماثوره» ائمه اطهار: تعبير مى كنيم. اصال ماه رمضان ماه «قرآن» و «دعا» است و اين آداب ظاهرى كه در اين ماه داريم، همه ــم كردن زمينه همين رابطه «رب و عبد» براى فراهو «عبد و رب» است تا اينها با هم حرف بزنند؛ كه ــوى رب، ــن به باال، يعنى از طرف عبد به س از پاييــت است كه ما ــؤال و درخواس تقاضا و طلب و ســخنى بين از آن تعبير مى كنيم به «دعا». پس دعا سعبد و رب است. يعنى بنده با پروردگارش صحبت

مى كند و از او درخواست مى كند.عدم اجابت دعا، به خاطر وجود حجاب ها

ــود، بحث ــث ديگرى كه در اينجا مطرح مى ش بح

ــت. ممكن است من با شما حجب و موانع دعا اســن صحبت كنيد، اما به ــما هم با م صحبت كنم، شــد كه ــت مانعى در كار باش ــاده ممكن اس تعبير ســخنان من را نشنويد يا به آن ــود شما س موجب شــنيدن ـ كه اين اعتنا نكردن هم، مثل نش اعتنا نكنيد ــت ـ و برعكس ممكن است شما بگوييد و من اسنشنوم. اگر اينطور باشد، اين سخن گفتن ها و اين رد و بدل كردن ها، بى فايده است. آيا اين طور نيست؟ چه زمانى اين گفت وگوها فايده دارد؟ آن زمانى كه شما حرف من را بشنويد و به خواسته هاى من اعتنا

كنيد و همچنين برعكس.گناه، حجاب دعا

ــنخ از اعمال، حجاب ــت كه يك س يك وقت هســاه. يعنى ــل گن ــت دعا؛ مث ــراى اجاب ــوند ب مى شمعصيت هايى كه از ناحيه اعضا و جوارح من و شما صادر مى شود، مانع اجابت دعا است. لذا گفتيم كه ــه دارد؛ اگر مطيع خدا ــا «اجابت» رابط «اطاعت» بــت كه خداوند هم درخواست تو ــدى، آنجا اس شــرد. از آن طرف، معصيت را اعتنا مى كند و مى پذيــوط به اعضا و ــود. اين مرب مانع اجابت دعا مى شــما است. اگر دروغ بگويى، غيبت جوارح من و شــى، مال مردم را بخورى و امثال اين محرمات را كنــت. مى بينى انجام دهى، اين ها مانع اجابت دعا اســدا! خدا!» خدا اصال ــرا وقتي مى گويم: «خدا! خ چــه من اعتنا نمى كند؛ چون اين گناهان مانع اجابت ب

دعاهاى من است.حجاب هاى باطنى دعا

ــت كه يك سنخ ملكات و امور يك وقت هم هســوند. اين ــتند كه مانع اجابت دعا مى ش درونى هســت ــيئه درونى عبد اس ــع مربوط به ملكات س موانــوش دل راز الهى را ــود كه اين گ كه موجب مى شــنود. چون گفتيم كه ماه مبارك رمضان ماه «راز نشــت و اظهار ــت؛ اما گاهى راز از رب اس و نياز» اســت، ــت. خوب، اگر راز از رب اس ــاز از عبد اس نيــود كه بايد حجبى در اينجا اين بحث مطرح مى شــود. اما ــت هم برطرف ش كه در ارتباط با باطن اســت. حجاب از ناحيه عبد حجابى از ناحيه رب نيســرف كند. اما اين ــت و بايد اين حجاب را برط اسحجاب ها و موانع با چه مقامى از مقام هاى معنويه

بر طرف مى شود؟باز شدن درهاي آسمان و رفع تمام موانع ارتباط

رب و عبدــت؛ «إن أبواب ــرم (ص) اس ــت از پيغمبر اك رواي

ل ليلة ماء تفتح في أو الســان و ال ــهر رمض من شــق إلى آخر ليلة منه». تغلدرهاى ــود فرم حضرت ــمان در اولين شب از آسشبهاى ماه مبارك رمضان ــود و تا آخرين باز مى شــب هاى اين ــب از ش شنمى شود. ــته بس هم ماه ــن يعنى چه؟ منظور از ايــماء» در اينجا آسمان «ســد. ــتباه نكني ــت! اش نيس«سماء» اشاره به آن جهت علوى از عوالم وجودى و آن نشئه برتر عالم وجود ــن «دنيا» ــت. ما در اي اســوت هستيم. در عالم ناسپست ترين دنيا عالم اين

عوالم وجود است.

اينكه در روايت فرمود كه خدا شب اول ماه مبارك ــاز مى كند، يعنى چه؟ ــمان را ب رمضان درهاى آســه آن عوالم برتر ــد از ناحي ــى مى خواهد بگوي يعنوجودى هيچ مانع و حاجبى در كار نيست. پس هر ــت. او ــت، از طرف من اس چه حجاب و مانع هسدارد راز مى گويد، اما گوش من نمى شنود. حاال من چه كار كنم تا اين حجاب ها را بتوانم رفع كنم؟ در مقامات معنويه مقامى هست كه آن را بايد به دست بياوريم؛ لذا مى رويم سراغ روايت دوم تا ببينيم چه

كار بايد بكنيم.«مقام رضا»، ثمره نهايى روزه

در حديث معراج داريم كه پيغمبر اكرم (ص) وقتى ــد «يا أحمد هل به معراج رفت، در آنجا خطاب شوم»؛ اى احمد، مى دانى روزه چه تعلم ما ميراث الصــى دارد و چه چيزى به ارث مى گذارد؟ اثرى در پــة األكل و قلة وم قل ــال: ميراث الص ــال: ال. ثم ق «قمت أنها تورث الحكمة و هى ــكالم و ميراث الص التورث المعرفة و تورث المعرفة اليقين فإذا استيقن ــر أم بيسر فهذا مقام العبد ال يبالى كيف أصبح بعساضين»؛ روزه دو اثر دارد؛ يكى اثر ظاهرى است كه همان كم خوردن است و دومى كه باالتر است، الرــه ما به آن ــت ك ــكوت اس كم صحبت كردن و ســوى زبانت را ــم. اگر جل ــوم صمت» مى گويي «صــته باشى، اين موجب بگيرى و مراعات زبانى داشــت ميراث ــدا كنى. آن وق ــود كه حكمت پي مى شــم يقين را از ــت و معرفت ه حكمت، معرفت اسخود به ارث مى گذارد و ثمره يقين هم «مقام رضا» ــت كه با آن مى توانى ــت و اين همان مقامى اس اس

حجاب ها را برطرف كنى.روزه اي براي همه؛ حتي ناتوان ها و پيرها

ــانى كه از نظر شرعى معذورند و نمى توانند آن كسروزه بگيرند و غصه مى خورند كه من محروم شدم ــان، بايد بدانند ــركات صوم و ماه مبارك رمض از بــت. كه اين ديدگاه و نگرش يك نگرش مادى اســما خيال كرده ايد كه روزه نخوردن و نياشاميدن شاست؟ براي تو هم روزه وجود دارد. آنچه باالتر از «قلت اكل» و كم خوردن است؛ آن چيست؟ جلوى ــان، از اول تا آخر ــر؛ يك ماه رمض ــت را بگي زبانــزن، ايذاء مومن ــن، دروغ نگو، تهمت ن غيبت نكــوى آفات زبانت را بگير؛ روزه اينجا نكن، برو جلهم هست. ميراث الصوم اين است. بله، اگر صحت ــرعى ندارى، قلت اكل هم در مزاج دارى و عذر شــت تا درد و الم گرسنگى و تشنگى را كنارش هس

بچشى كه آن هم آثارى دارد.

Eslam wa Zendegi 70.indd 4Eslam wa Zendegi 70.indd 4 20/07/2011 16:37:2220/07/2011 16:37:22

Page 5: Eslam wa Zendegi 70ic-el.com/faraji/EVZ/1070.pdf · 2 1432 ﻥﺎﻀﻣﺭ 1390 ﺩﺍﺩﺮﻣ 2011 ﺖﺳﻮﮔﺁ 70 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻥ ﺎ ﻀ ﻣ ﺭ ﻩ ﮋ ﻳ ﻭ ﻥﺎﻀﻣﺭ

5

شماره 70 آگوست 2011 مرداد 1390 رمضان 1432

از مهمترين امور در افطار و سحري، قبل از شروع ــوره قدر ــم اهللا …، خواندن س و بعد از گفتن بســل از افطار خوانده ــت ، و بهترين چيزي كه قب اســت كه در اقبال آمده و فضل ــود، دعايي اس مي شــت :‹‹ امام صادق ــن عمر، آن را روايت كرده اس بــه اميرالمومنين (ع) ــول خدا (ص) ب فرمودند : رســن ! ماه رمضان نزديك شده است فرمود : اباالحســل پيش من آمد و ــل از افطار دعا كن ، جبرئي ، قبــي كه در ماه رمضان ، با اين گفت : يا محمد ! كســا ، قبل از افطار ، دعا كند ، خداوند دعاي او را دعــتجاب ، نماز و روزه را قبول و ده دعاي او را مسمستجاب مي كند ، گناه او را بخشيده ، غم و غصه ــن برده ، گرفتاريهايش را برطرف كرده ، او را از بيــرآورده نموده ، او را به مقصودش حاجات او را بــل پيامبران و صديقين ــانيده ، عمل او را با عم رسباال برده و در روز قيامت چهره او درخشانتر از ماه شب چهارده خواهد بود. گفتم : چه دعايي است؟

جبرئيل گفت :اللهم رب النور العظيم و رب الكرســى الرفيع و ــوراه و االنجيل رب البحر المســجور و منزل التــور و رب الظل و الحــرور و منزل القرآن و الزبــن و االنبياء و ــم و رب المالئكــه المقربي العظي

المرسلين ــروردگار نور بزرگ، آن جايگاه بلند اى خداوند! پو درياى آكنده خروشان، اى كه تورات و انجيل و زبور را تو فرستاده اى. پروردگار خنكاى بى آفتابى و هرم آفتاب، فرو فرستنده قرآن بزرگ و پروردگار

مالئك مقرب و انبياء و رسوالن. اللهم انى اسالك بوجهك الكريم و بنور وجهك ــر و ملكك القديم. يا حى يا قيوم. اســالك المنيباسمك الذى اشرقت به السموات و االرضون و

باسمك الذى يصلح به االولون واالخرون. ــاينده ات، به روشنايى اى خداوند! به وجود بخشــيماى نور افشانت و به مالكيت بى زمانت، نيازم ســه زنده، اى ــى آورم، اى هميش ــو م ــه درگاه ت را بــمان ها و صاحب اختيار همه چيز، به نامى كه آســا به آن تابش دارند و به آن نام كه آغاز ها و زمينه

انجام ها را سامان مى بخشى. ــا بعد كل حى و يا ــا حيا قبل كل حى و يا حي يحيا حين الحى يا محى الموتى و مميت االحياء

يا حى ال اله الا انت ــده پس از هر ــش از هر زنده، اى زن ــده، پي اى زنــال كه هيچ زنده اى نبود، ــده، اى زنده در آن ح زن

اى حيات مردگان،

و اى آن كه زنده ها را مى ميرانى، اى هميشه زنده، هيچ الهى جز تو نيست.

ــدى القائم ــا االمام الهادى المه ــم بلغ موالن اللهبامرك عن جمع المومنين و المومنات فى مشارق االرض و مغاربها، سهلهاو جبلها و برها و بحرها و عنى و عن والدى من الصلوات زنه عرش اهللا و مداد كلماته و ما احصاه علماء و احاط به كتابه خدايا! او را برسان. موالى ما را، امام هادى، مهدى را، كه به فرمان تو قيام كننده و بر پاست. درودهاى ــان مومن در ــردان و زن ــب تمامى م ــدا از جان خــرزمين هاى شرقى زمين و از همه ساكنان غرب ســت و كوه، ساكنان زمين و آن، از تمامى مومنان دشــا، از من از پدر و مادرم، بر او و نياكان پاك او دريهماره باد، درود هايى همسنگ با عرش خدا، برابر با مركب كلمات او و آنچه كه تنها خدا مى شمارد

و كتاب او آن را در بر مى گيرد. ــى اجدد له فى صبيحــه يومى هذا و ما اللهم انعشت من ايامى عهدا و عقدا و بيعه له فى عنقى

ال احول عنها و الازول ابدا ــم، اى خداوند! صبح امروز و هر روز كه زنده باشــت. با ولى تو مهدى (عج) پيمان دوباره خواهم بسقرار، تعهد و بيعت او، همچنان بر گردن من است. اين ميثاق تغيير نخواهد كرد و تا ابد نابودى نگيرد.

هرگز! ــم اجعلنى من انصاره و اعوانه و الذابين عنه اللهو المســارعين اليه فى قضاء حوائجه و المتثلين الو امره و المحامين عنه و السابقين الى ارادته و

المستشهدين بين يديه ــتيبان ــد! مرا يار و ياور او قرار ده و پش اى خداونــوى او، براى رواى نياز او شتابانم كن. مى مولى سخواهم: فرمانش، فرمانبر، حامى بى چون او، سوى ــتر از همه باشم، پيش از او، اراده اش مشتاق، پيش

پيش روى همه شهيدم كن. اللهم ان حــال بينى و بينه المــوت الذى جعلته ــى من قبرى ــادك حتما مقضيا فاخرجن على عبموتزرا كفنى شاهرا سيفى مجردا قناتى ملبيا دعوه

الداعى فى الحاضر والبادى ــى و مقضى براى ــد! اگر آن مرگ حتم اى خداونــد، از قبر بيرونم آر، بندگان، ميان او و من فاصله شــيرم عريان، نيزه ام آماده كفن پوشيده باشم، شمشــد. به نداى دعوتگر بزرگ، لبيك گويم، لبيك، باش

هر جا باشم. صحرا يا شهر. ــره الحميده و ــيده و الغ ــم ارنى الطلعه الرش اللهاكمل ناظرى بنظره منى اليه و عجل فرجه و سهل

مخرجه و اوسع منهجه واسلك بى محجته و انفذ امره و اشدد ازره، و اعمر اللهم به بالدك و احى به عبادتك فانك قلت و قولك الحق ظهر الفساد

فى البرو البحر بما كسبت ايدى الناس اى خداوند! آن فروزان رعنا قامت، آن نورانى بسيار ــانم ده به نيم نگاه من بر او، ستوده را بنمايانم، نشــرمه كش، فرج او نزديك، خروجش ديده ام را ســرا پوينده راه ــان و برنامه اش فراگير گردان، م آســت او را نيرومند، ــذ، پش ــش ناف ــت او، فرمان راســرزمين هايت به واسطه او آبادان، و بندگان خود سرا با او جانى دوباره بخش، به درستى كه تو فرموده ــد تباهى ــت، كه ظاهر ش اى و فرمايش تو حق اســبب آنچه كسب كرده است در بيابان و دريا، به س

دستهاى مردم. فاظهر اللهم لنا وليك و امن بنت نبيك المســمى باســم رسولك حتى اليظفر بشــى من الباطل اال مزقه و يحق الحق و يحققه، و الجعله اللهم مفزعا لمظلوم عبادك و ناصرا لمن اليجد له ناصر غيرك و مجددا لما عطل من احكام كتابك و مشيدا لما

ورد من اعالم دينك و سنن نبيك (ص)ــاز، ــى خودت را براى ما هويدا س ــا! پس ول خدايهمو كه فرزند دخت پيامبر تو و همنام با نام رسول ــود. آن را در ــى باطل پيروز ش ــت تا بر تمام توســازد. او را براى ما ظاهر نما تا ــم كوبد و نابود س ه

حضور او حق را احقاق و آن را تحقق بخشد. ــدگان مظلوم فريادرس، براى ــا! او را براى بن خدايآنچه از احكام مقدس كتابت كه تعطيل شده تجديد كننده، و براى تمامى نشانه هاى دين و سنن رسول

بر افرازنده قرار بده. ــاس المعتدين ــه اللهم ممن حصنته من ب واجعلاللهم و سر نبيك محمدا (ص) بروئيته و من تبعه

على دعوته و ارحم استكانتنا بعده ــانى قرار ده كه تو آنان را خدايا! او را در زمره كساز سختى تجاوز كاران در امان داشته اى، خداوند! با ديدار او پيامبر خود، (ص) و همه پيروان دعوت محمدى را مسرور گردان و در نبود او به پريشانى

حالى ما رحم كن. اللهم اكشــف هذه الغمه عن هذه االمه بحضوره ــم يرونه بعيدا و نراه قريبا و عجــل لنا ظهوره انه

برحمتك يا ارحم الراحمين. ــن مهربانان، به مهربانى اى خداى من! مهربان تريــته از اين امت ات! به مهربانى ات، اين اندوه انباشرا بزداى و در ظهور او براى ما شتاب كن؛ آنان اين

را بعيد مى دانند و ما آن را نزديك مى بينيم.

Eslam wa Zendegi 70.indd 5Eslam wa Zendegi 70.indd 5 20/07/2011 16:37:2420/07/2011 16:37:24

Page 6: Eslam wa Zendegi 70ic-el.com/faraji/EVZ/1070.pdf · 2 1432 ﻥﺎﻀﻣﺭ 1390 ﺩﺍﺩﺮﻣ 2011 ﺖﺳﻮﮔﺁ 70 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻥ ﺎ ﻀ ﻣ ﺭ ﻩ ﮋ ﻳ ﻭ ﻥﺎﻀﻣﺭ

6

شماره 70 آگوست 2011 مرداد 1390 رمضان 1432

روزه عليه بيمارىــيرينى جات، ــام ش ــتفاده فراوان از انواع و اقس اســان در ماه ــه ما ايراني ــت ك ــتباه ترين عادتى اس اش

رمضان؛ آن مبتال مى شويم.روزه چه تاثيرى بر درمان بيمارى هاى مزمن دارد؟ ــت كه نمى توان با قاطعيت ــئوالى اس اگرچه اين ســخ گفت اما مقاله زير سعى دارد پاسخى به آن پاسكلى به اين سئوال در مورد بيمارى هاى شايعى مثل

ديابت، فشار خون و ... بدهد.

كنترل ديابت با روزهكاهش وزن را به بسيارى از بيماران مبتال به ديابت ــد. از آنجايى كه اضافه وزن نوع دو توصيه مى كننــتند ــى از عوامل ايجادكننده اين بيمارى هس و چاقــولين كم مى نمايد ــيت سلول ها را به انس و حساســتفاده از يك رژيم غذايى كم كالرى بسيار مفيد اساست. دكتر سيدضياالدين مظهرى، متخصص تغذيه

و رژيم درمانى در اين باره مى گويد: «در ــاران مبتال به ديابت نوع صورتى كه بيمــان اجازه ــوى پزشك معالجش دو از ســند و بتوانند ــته باش روزه گرفتن را داشــحرى داروهاى در دو وعده افطار و سخود را استفاده نمايند، توصيه مى شود از يك رژيم غذايى متعادل استفاده نمايند. ــتفاده از انواع گوشت سفيد به همراه اســدو و لوبياى ــبزيجات نظير ك ــواع س انــبز در كنار كمى نان جو سبوس دار نه ســا عارضه اى را در پى ندارد بلكه اين تنهــارى را كنترل كرده و يا حتى بعد از بيمماه رمضان با يك آزمايش ساده مشخص ــد كه فرد توانسته است ميزان خواهد ش

قند خود را حداقل به نصف ميزان قبلى برساند.» در افراد ديابتى كه اجازه روزه گرفتن را دارند استفاده از آب و انواع نوشيدنى ها ضرورى است و توصيه ــواد غذايى پرچرب و ــود به هيچ عنوان از م مى شــيرين نظير زولبيا و باميه استفاده نشود. مطالعات شــتفاده از يك رژيم غذايى كم نشان مى دهند كه اســتفاده كالرى كه از تمام گروه هاى غذايى در آن اســل مالحظه اى ــت مى توانند به ميزان قاب ــده اس شــاخص هاى بيوشيميايى نظير قند موجب كاهش شخون شوند. البته بايد اين نكته را متذكر شد كه در ــح انسولين بيماران مبتال به ديابت نوع اول كه ترشدچار اشكال است در بيشتر موارد بايد به دليل نوع

بيمارى روزه خود را بخورند.

بيمارى هاى قلبى و روزهــج مى برند از ــه از بيمارى هاى قلبى رن ــرادى ك افــاعت ــد داروهاى خود را راس س ــى كه باي آنجايــخصى مصرف نمايند اغلب اجازه روزه گرفتن مشــود. چون اين بيماران با دريافت به آنها داده نمى شبه موقع داروهايشان دچار عوارض جبران ناپذيرى ــكته و حمالت ــدن قلب و حتى س نظير بزرگ شــنگى برايشان ــاس گرس قلبى مى گردند حتى احســت. دكتر مظهرى درباره اثرات روزه ــب نيس مناسبر كاهش ميزان حمالت قلبى مى گويد: «مطالعات ــان داده اند كه در طول ماه مبارك رمضان سطح نشــل مالحظه اى ــدار قاب ــون به مق ــتئين خ هموسيســار كاهش ميزان ــن اثر در كن ــش مى يابد و اي كاهــدن ميزان ــى تعديل وزن ب ــاى خون وحت چربى هــازى كه مى توانند بيمارى هاى قلبى عوامل خطرســرل نمايند. ــند كنت ــته باش عروقى را به همراه داشــك عامل ــوان ي ــه عن ــد ب ــن، روزه مى توان بنابرايــگيرى كننده قلمداد شود در حالى بازدارنده و پيشكه با وجود سابقه بيمارى هرگز توصيه نمى شوند.» ــن دوران از مصرف مواد غذايى كه قند بااليى درايدارند و چربى در آنها از نوع اشباع شده است، جدا ــود و به وفور از ميوه ها و سبزيجات خوددارى شــت هاو لبنيات كم چرب به تازه در كنار انواع گوش

همراه غالت سبوس نگرفته استفاده شود.

بيمارى هاى متابوليكــود روزه مى تواند اثرات ــا وجود آنكه گفته مى ش بــرل بيمارى هاى نظير ــان و كنت ــدى را در درم مفيــته باشد اما در ــار خون باال داش ديابت نوع دو، فشــم، بيمارى هاى كليوى درمان بيمارى هايى نظير آســد. نكته مهم ــتى نيز مى تواند موثر باش و حتى پوس

ــت كه در مراحل حاد بيمارى كه بايد در هر آن اســخصى دريافت شود روزه دارى ساعت داروى مشــت اما در ــه ضرر فرد اس ــوردن ب ــاك از خ و امســدار كم دارو و ــه مى توان با خوردن مق مراحلى كــدودى درمان كرد، زير ــاك از غذا آن را تا ح امســك مى توان به اين فرضيه الهى پرداخت. نظر پزشــه بيماران مبتال به امراض دكتر مظهرى درباره آنككليوى مى توانند روزه بگيرند يا خير، مى گويد: «در ــكل بزرگى نظير از كار افتادگى صورت وجود مشــايى آنها نبايد افراد به روزه گيرى كليه ها و يا نارســكل سنگ كليه است كه مبادرت ورزند اما اگر مشــت چند نكته هيچ ــار بوده و با رعاي ــال ها با بيم سنوع عارضه اى را به همراه ندارد، بال مانع است. در ــابقه سنگ كليه دارند توصيه مى شود افرادى كه ســيدن آب را فراموش در طول روزه دارى حتما نوشنكرده و بيشتر آن را در بين افطار تا شام بنوشند تا ــوند. به عالوه در طول روزه دارى دچار كم آبى نشــبزيجات آبدار نيز به عنوان استفاده از ميوه ها و ســنگ جديد ــع آب بوده و مى تواند مانع بروز س منبــالوه مصرف آب ــود. به ع ــيب به كليه ش و يا آســب نقش مهمى را در سم زدايى دستگاه مقدار مناســرى در زمينه ــراه دارد.» دكتر مظه ــوارش به هم گــحر ــم آبى در طول روزه مى گويد: «در هنگام س كــيدن مايعات كافئين دار دورى كرد زيرا بايد از نوشــاز بروز ــا افزايش ادرار زمينه س ــيد نى ها ب اين نوشــت دادن نمك هاى ــوده و موجب از دس كم آبى بمعدنى در روزه دار مى شود.» وى در ادامه مى گويد: ــيارى از افراد با داشتن كمى ناراحتى گوارشى «بســد در حالى كه با ــاب مى كنن ــن اجتن از روزه گرفترعايت چند نكته تغذيه اى مى توان اين عوارض را به حداقل خود رسانيد به طورى كه، بايد از مصرف مواد غذايى كه سرخ كرده هستند و يا ادويه، روغن ــرا اين مواد ــد دورى كرد.زي ــى دارن ــكر باالي و شموجب سوء هاضمه و سوزش معده مى گردند و از آنجايى كه در اين مدت اسيديته معده باال مى رود، مصرف اين گونه مواد مى تواند احساس سنگينى در معده، ترش كردن و ديگر مشكالت گوارشى را به ــد. در عوض مواد غذايى حاوى ــته باش همراه داشفيبر نظير ميوه و سبزيجات مى توانند از توليد بيش از اندازه اسيد در معده جلوگيرى كرده و از مشكالت

مربوط به آن بكاهند».دكتر مظهرى در اين باره معتقد است كه: «تحقيقات ــد ــت كه رش ــان داده اس ــد بر روزه دارى نش جديــش مى يابد و ــگام روزه دارى كاه ــا در هن تومورهكنترل هاى ژنتيكى با دقت بيشترى هدايت مى شود ــرطان از آنجايى اما در بيماران مبتال به ســتم ايمنى ــتهايى و ضعف سيس كه كم اشــر بيماران و داروهاى مصرفى ايجاد در اثمى گردد، به هچ عنوان توصيه نمى شود.»

دكتر مظهرى در ادامه مى افزايد: «چون در دوران روزه دارى بهبود وضعيت جسمى در كنار بهبود وضعيت روحى افراد قرار ــم و جان به بهترين دارد، خانه تكانى جســر در اين ميان ــود و اگ نحو انجام مى شــد، نه تنها ــده باش ــارى نيز حادث ش بيمــود بلكه در پايان ماه رمضان كنترل مى ش

ديگر اثرى از آن ديده نخواهد شد.»

انمض

ه رويژ

انمض

ه رويژ

Eslam wa Zendegi 70.indd 6Eslam wa Zendegi 70.indd 6 20/07/2011 16:37:2620/07/2011 16:37:26

Page 7: Eslam wa Zendegi 70ic-el.com/faraji/EVZ/1070.pdf · 2 1432 ﻥﺎﻀﻣﺭ 1390 ﺩﺍﺩﺮﻣ 2011 ﺖﺳﻮﮔﺁ 70 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻥ ﺎ ﻀ ﻣ ﺭ ﻩ ﮋ ﻳ ﻭ ﻥﺎﻀﻣﺭ

7

شماره 70 آگوست 2011 مرداد 1390 رمضان 1432

معنا و ماهيت حقيقى شب قدر چيست ؟

«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه گيرى است. «تقدير» نيز به معناى اندازه گيرى و تعيين است. اما ــت از ويژگى معناى اصطالحى «قدر»، عبارت اسهستى و وجود هر چيز و چگونگى آفرينش آن به ــدازه و محدوده وجودى هر چيز، عبارت ديگر، ان

«قدر» نام دارد.ــام آفرينش، ــى، در نظ ــدگاه حكمت اله ــر دي بنابــاص دارد و هيچ چيزى ــدازه اى خ ــزى ان هر چيــت. جهان حساب و كتاب بى حساب و كتاب نيســاس نظم رياضى تنظيم شده، گذشته، دارد و بر اس

حال و آينده آن با هم ارتباط دارند. ــدر مى فرمايد: «... قدر ــتاد مطهرى در تعريف ق اســت... حوادث جهان... به معناى اندازه و تعيين اســدود و اندازه و موقعيت مكانى از آن جهت كه حــدور به تقدير ــت، مق ــده اس و زمانى آنها تعيين شــدر» به معناى ــس در يك كالم، «ق ــت». پ الهى اسويژگى هاى طبيعى و جسمانى چيزهاست كه شامل ــكل حدود، طول، عرض و موقعيت هاى مكانى شــام موجودات مادى و ــى آنها مى گردد و تم و زمان

طبيعى را در بر مى گيرد. ــود؛ چنان كه در ــتفاده مى ش اين معنا از روايات اســد: معناى قدر ــيده ش روايتى از امام رضا(ع) پرســى ء، طوله و ــت؟ امام(ع) فرمود: «تقدير الش چيسعرضه»؛ «اندازه گيرى هر چيز اعم از طول و عرض ــت» و در روايت ديگر، اين امام بزرگوار در آن اســز اعم از طول ــود: «اندازه هر چي ــاى قدر فرم معن

وعرض و بقاى آن است». ــت كه در ــى اين اس ــاى تقدير اله ــن، معن بنابرايــتى و آثار و و ــان مادى، آفريده ها از حيث هس جهيژگى هايشان محدوده اى خاص دارند. اين محدوده ــت؛ امورى كه علت ها ــا امورى خاص مرتبط اس بــل اختالف علل و ــتند و به دلي ــرايط آنها هس و شــاى موجودات ــتى، آثار و ويژگى ه ــرايط، هس شــادى به ــر موجود م ــت. ه ــادى نيز متفاوت اس مــيله قالب هايى از داخل و خارج، اندازه گيرى و وســود. اين قالب، حدود، يعنى طول، قالب گيرى مى شــى و زمانى و ــكل، رنگ، موقعيت مكان عرض، شــمار ــوارض و ويژگى هاى مادى آن به ش ــاير ع سمى آيد. پس معناى تقدير الهى در موجودات مادى، ــوى مسير هستى شان است يعنى هدايت آنها به س

كه براى آنها مقدر گرديده است و در آن قالب گيرى شده اند.

ــدر، اصل ــفى ق ــا تعبير فلس امعليت است. «اصل عليت همان پيوند ضرورى و قطعى حوادث با يكديگر و اين كه هر حادثه اى تحتم و قطعيت ضرورى و قطعى ــود و نيز تقدر و خصوصيات خــرى يا ــود را از ام ــودى خ وجــود گرفته ــدم بر خ ــورى مق امــت عمومى و ــت. اصل علي اسنظام اسباب و مسببات بر جهان و جميع وقايع و حوادث جهان حادثى، ــر ه و ــت حكم فرماسضرورت و قطعيت وجود خود و نيز شكل و خصوصيت زمانى ــودى اش را از ــاير خصوصيات وج و مكانى و ســت و يك پيوند ــب كرده اس علل متقدمه خود كســته و حال و استقبال ميان هر ــتى ميان گذش ناگسس

موجودى و علل متقدمه او هست». ــى، فاعل و ماده و ــا علل موجودات مادى تركيب امــت كه هر يك تأثير خاص ــرايط و عدم مانع اس شــوع اين تأثيرها، قالب وجودى بر آن دارند و مجمــام اين علل و ــد. اگر تم ــكل مى دهن خاصى را شــرايط و عدم مانع، كنار هم گرد آيند، علت تامه شساخته مى شود و معلول خود را ضرورت و وجود ــى به «قضاى الهى» ــد كه از آن در متون دين مى دهــا توجه به علل ــود. اما هر موجودى ب ــر مى ش تعبيــاص دارد كه عوارض و ــود قالبى خ ــرايط خ و شــازد و در متون ــودى اش را مى س ــاى وج ويژگى ه

دينى از آن به «قدر الهى» تعبير مى شود. با روشن شدن معناى قدر، امكان فهم حقيقت شب ــبى است كه ــود. شب قدر ش ــر مى ش قدر نيز ميسهمه مقدرات تقدير مى گردد و قالب معين و اندازه

خاص هر پديده، روشن و اندازه گيرى مى شود. ــب قدر يكى از شب هاى ــن تر، ش به عبارت روشــت. طبق روايات ما، يكى دهه آخر ماه رمضان اســب هاى نوزدهم يا بيست و يكم و به احتمال از شزيادتر، بيست و سوم ماه مبارك رمضان، است. در ــب - كه شب نزول قرآن به شمار مى آيد - اين شامور خير و شر مردم و والدت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خالصه هر حادثه اى كه در طول سال ــود، تقدير مى گردد. شب قدر هميشه و واقع مى شهر سال تكرار مى شود. عبادت در آن شب، فضيلت فراوان دارد و در نيكويى سرنوشت يك ساله بسيار ــت در اين شب تمام حوادث سال آينده به مؤثر اسامام هر زمان ارائه مى شود و وى از سرنوشت خود ــران با خبر مى گردد. امام باقر(ع) مى فرمايد: و ديگــير االمور «انه ينزل فى ليلة القدر الى ولى االمر تفســنة، يؤمر فى امر نفسه بكذا و كذا و فى امر سنة ســب قدر به ولى امر(امام هر الناس بكذا و كذا؛ در شــير كارها و حوادث نازل مى شود و وى زمان) تفسدرباره خويش و ديگر مردمان مأمور به دستورهايى

مى شود». پس شب قدر شبى است كه:

1. قرآن در آن نازل شده است.

2. حوادث سال آينده در آن تقدير مى شود. 3. اين حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه

و آن حضرت مامور به كارهايى مى گردد. ــب تقدير و ــب قدر، ش بنابراين، مى توان گفت ششب اندازه گيرى و شب تعيين حوادث جهان ماده

است. ــد؛ زيرا ــب مطابق آيات قرآنى نيز مى باش اين مطلــوره مباركه «بقره» مى فرمايد: «شهر در آيه 185 ســه القرآن»؛ ماه رمضان كه در ــان الذى أنزل في رمضــن آيه، نزول ــت». طبق اي ــده اس آن قرآن نازل شــت. و در قرآن(نزول دفعى) در ماه رمضان بوده اســان مى فرمايد: «إنا ــوره مباركه دخ ــات 3 - 5 س آيــاه فى ليلة مباركة إنا كنا منذرين فيها يفرق كل أنزلنأمر حكيم أمرا من عندنا إنا كنا مرسلين» اين آيه نيز ــب ــح دارد كه نزول [دفعى ] قرآن در يك ش تصريبوده است كه از آن به شب مبارك تعبير شده است. ــوره مباركه قدر تصريح شده است همچنين در س

كه قرآن در شب قدر نازل شده است. پس با جمع آيات سه گانه باال روشن مى شود:

1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است. ــب هاى ماه مبارك ــبى مبارك از ش ــرآن در ش 2. ق

رمضان نازل شده است. 3. اين شب، در قرآن شب قدر نام دارد.

ــب بر حسب آيات سوره 4. ويژگى خاص اين شمباركه «دخان» دو امر است:

الف. نزول قرآن. ــارك جدا ــب مب ــى در آن ش ــر حكيم ــر ام ب. ه

مى گردد. ــير ــرح و تفس ــوره مباركه قدر كه به منزله ش اما ســت، شش ويژگى ــوره مباركه «دخان» اس آيات س

براى شب قدر مى شمارد: ــى ليلة ــت(إنا أنزلناه ف ــب نزول قرآن اس الف. ش

القدر). ب. اين شب، شبى ناشناخته است و اين ناشناختگى ــت(و ما أدراك ما ليلة به دليل عظمت آن شب اس

القدر). ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است.(ليلة القدر خير

من ألف شهر). ــه و روح با اجازه ــارك، مالئك ــب مب د. در اين شل المالئكة و ــوند(تنز پروردگار عالميان نازل مى شوح فيها بإذن ربهم) و روايات تصريح دارند كه ــر ال

آنها بر قلب امام هر زمان نازل مى شوند. ه. اين نزول براى تحقق هر امرى است كه در سوره ــاره رفت(من كل أمر) و اين نزول «دخان» بدان اش- كه مساوى با رحمت خاصه الهى بر مومنان شب زنده دار است - تا طلوع فجر ادامه دارد(سالم هى

حتى مطلع الفجر). ــب قدر، شب تقدير و اندازه گيرى است؛ زيرا و. شــه بار ــه تنها پنج آيه دارد - س ــوره - ك در اين ســت و اين نشانه اهتمام ــده اس «ليلة القدر» تكرار شويژه قرآن به مسئله اندازه گيرى در آن شب خاص

است. ــوم كلينى در كافى از امام باقر(ع) نقل مى كند مرحــه آن حضرت در جواب معناى آيه«إنا أنزلناه فى كــب قدر، شبى است ليلة مباركة» فرمودند: «آرى شــان و در دهه آخر آن، ــاله در ماه رمض ــه همه س كتجديد مى شود. شبى كه قرآن جز در آن شب نازل ــت كه خداى تعالى درباره اش نشده و آن شبى اسفرموده است: «فيها يفرق كل امر حكيم؛ در آن شب ــر، امرى با حكمت، متعين و ممتاز مى گردد». آن هــب قدر، هر حادثه اى كه بايد در گاه فرمود: «در شــود؛ خير و ــال واقع گردد، تقدير مى ش طول آن ســت ــر، طاعت و معصيت و فرزندى كه قرار اس شــود يا اجلى كه قرار است فرارسد يا رزقى متولد ش

كه قرار است برسد و...».

Eslam wa Zendegi 70.indd 7Eslam wa Zendegi 70.indd 7 20/07/2011 16:37:3020/07/2011 16:37:30

Page 8: Eslam wa Zendegi 70ic-el.com/faraji/EVZ/1070.pdf · 2 1432 ﻥﺎﻀﻣﺭ 1390 ﺩﺍﺩﺮﻣ 2011 ﺖﺳﻮﮔﺁ 70 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻥ ﺎ ﻀ ﻣ ﺭ ﻩ ﮋ ﻳ ﻭ ﻥﺎﻀﻣﺭ

8

شماره 70 آگوست 2011 مرداد 1390 رمضان 1432

ــب نوزدهم رمضان نه تنها شيعه كه انسانيت در شــت و در اين شب نه تنها ــوگ نشسته اس نيز به سانسانيت كه بايد گفت كائنات همگى سر در گريبان خويش فرو برده اند و ماتم زده و سوگوارند امشب ــه يتيمان نيز در ــواب ندارند چرا ك ــودات خ موجــان ــم برهم نمى نهند كه ديدگانش مرگ پدر، چشــب همه يتيمند، ــت و اشكبار، آرى امش گريان اســان نيست و يتيمى را همه، كه ديگر پدر در كنارشــاس ــتمندان و بيوه زنان و كودكان خوب احس مســاى خاموش و ــب ديگر در كلبه ه ــى كنند. امش مــوى نورى به چشم نمى خورد، مطرود كوفه، سوســك و دور افتاده ــب ديگر در كوچه هاى تاري امشــهر، صداى پايى بگوش نمى رسد، آرى ديگر او شــب چشمان بى رمق اطفال بى پناه تا نمى آيد، امشسپيده دمان، بر آستانه در به انتظار مى ماند. امشب ديگر، بيوه زنان شهر را كسى سراغ نمى گيرد، آرى ــب سفره هاى تهى مانده از ديگر او نمى آيد. امشــه هاى شهر به انتظار نشسته اند و آن غذا، در گوشــيدن او كودك يتيم در كنار مادر، به اميد از راه رس

لحظه شمارى مى كند. ــب ميهمان ــب على نمى آيد، كه او امش آرى! امشــن، بى ــر، اما بى حس ــت و در كنار همس پيامبر اس

حسين كه اينان نيز يتيم ماندند. آى على، آى على، اى پدر، اى يار بى پناهان، امشب ــتانهاى كوفه تو را در كنار خويش نمى ديگر نخلســر وجود، از ژرفناى چاه، ــب زمين از قع بينند، امشــت، چرا كه ــمان بلند اس ــادش، ناله اش بر آس فري

ديگر همناله اش على را نمى بيند. ــب چه كسى ــالم)، بگو كه امش آى على(عليه السمشك بيوه زنان شهر را بدوش خواهد كشيد، بگو كه امشب آن كودك بى پدر، آن دخترك يتيم، چه ــى را در كنار خويش احساس مى كند، آن بيوه كســهر، در اوج سكوت و بى ياورى، به زن دردمند شچه كسى پناه آورد؟ آى على(عليه السالم) بگو كه ــجد كوفه، جايگاه چه كسى جز ديگر محراب مستو باشد و بر سجده گاه تو، چه كسى جز تو سر بر سجده گذارد؟ آرى محرابت نيز يتيم شد و سجده ــتى هم اى كاش على نرفته بود، گاهت نيز. و راســب، مانده بود و اى ــياهى و ظلمت ش اى كاش سكاش تيغ سپيده نوزدهم، پرده سياه و ظلمانى شب ــى آن روز اذان نگفته ــده بود، اى كاش عل را ندريــحر گاه، خوابيدگان ــود، اى كاش على در آن س بمسجد را بيدار نكرده بود، مى خواهم بگويم، بلكه ــالم) به نماز فرياد بزنم كه اى كاش على(عليه الســانيش را بر سجده گاه محراب نايستاده بود و پيشــن چنين گردد و ــاييده بود كه اي ــجد كوفه نس مس

بدينسان خلقت و كائنات عزادار گردند. ــود گفت؟ او، ــوان كرد و چه مى ش ــا چه مى ت امــت فرزند ابو طالب داماد پيامبر است، پدر على اســر فاطمه و عاشق اهللا است و ــين است، همس حســته اهللا و سرگشته ــته پيوس ــهادت، دلبس ــيفته ش شــت كه بگاه شهادت و در هنگامه راز و نياز با دوســته از دل، با بانگى به رسائى معبود، با آوائى برخاس

ــا بودن، با فريادى مايه گرفته از ژرفناى وجود، رسصدا برداشت كه «فزت و رب الكعبه».

ــم انگيز، با ــامگاهى غ ــا اينك اى على، در ش و امــمانى غمبار و با دلهائى حالتى غمگينانه، و با چشغمزده، گردهم آمده ايم و در غم از دست دادنت به سوگ نشسته ايم، اما بدان كه عشق تو با هستيمان، ــت و نام تو در ذره ذره وجودمان عجين گشته اســت و اينك ما با عشقى اين چنين و ــده اس حك شحالتى اندوهيگين، شهادت جانگدازت را به فرزند ــا و ارواح العالمين بزرگوارت امام مهدى «ارواحنلتراب مقدمه الفداه» تسليت مى گوئيم و از پيشگاه

احديت طلوع فجر و ظهورش را مسئلت داريم.

جمالتى كوتاه درباره مردى بسيار بزرگ ــتانش از ــه بگويم در حق بزرگ مردى كه دوس چــمنانش از روى حسد، فضائل او روى ترس و دشرا پنهان كردند مع الوصف فضائل و مناقبش شرق ــت.(خليل بن احمد، ــرب عالم را پر كرده اس و غ

مخترع علم عروض). ــت بمنزله ــر كس كه گفته اس ــه از او ه آرى، آنچــه اى در فضاى ــا و يا دان ــره اى در جنب دري قطصحراست. على از دنيا درگذشت در حاليكه شهيد عظمت خود گشت.(جبران خليل جبران، نويسنده

پرشور مسيحى). ــد كه اگر هر چه قدرت و قوه اى روزگار چه ميشــكار مى بردى و در هر زمان يك على با آن دارى بعقلش، با آن قلبش، با آن زبانش، با آن ذوالفقارش ــنده ــيدى (جرج جرداق، نويس ــم مى بخش به عال

مشهور مسيحى) ــمان سياهت، بلكه به تو زيبايى ولى نه بخاطر چشخاطر بيينش شعلهورت. تو زيبايى نه بخاطر جمال سيمايت، بلكه بخاطر صفاى سرشتت. تو زيبايى نه

به خاطر گلوبندى رخشان بر گردن بلورينت، بلكه بخاطر جبروت خصلتها و خوى شكوهمندت. تو قهرمانى ولى نه به خاطر پيچيدگى مچ هايت، تو ــانه ات، بلكه بخاطر قهرمانى نه به خاطر پهناى شچشمه فيضى كه نخست بر قلب و زبانت و سپس ــليمان ــده است.(س ــرازير ش به گفتار و رفتارت س

كتانى، نوسيسنده و اديب مسيحى لبنانى)

منطق امام على(ع)در معرفى حق و باطل ــالم) در مردى از اصحاب حضرت امير(عليه الســكر را ديد جريان جنگ جمل وقتى كه افراد دو لشــته ــه حيرت و ترديد افتاد كه آيا حق با كدام دس باز آنها است. زيرا از يكسو شخصيت بزرگى چون ــالم را مى ــرداران اس ــى بن ابيطالب و ديگر س علــه و زبير را از فداكاران ــوى ديگر طلح ديد و از ســر رسول ــه همس در صحنه هاى نبرد حق و عايشــالم) به ــه اكنون رو در روى على(عليه الس خدا كجنگ پرداخته اند. و لذا به محضر مبارك حضرت امير(عليه السالم) شرفياب شد و عرض كرد: ايمكن ــة على باطل؟ آيا ــع زبير و طلحة و عايش ان تجتمممكن است كه زبير و طلحه با آن سوابق درخشان

و عايشه همسر پيامبر(صلى اهللا عليه وآله) بر باطل گام بگذارند؟

امام در پاسخ فرمود: انك لملبوس عليك. ان الحق ــرف الحق جال، اع ــدار الر ــل اليعرفان باق و الباطــرف الباطل تعرف اهله. امر بر تو تعرف اهله و اعمشتبه گرديده است. زيرا حق و باطل با شخصيت ــوند، بلكه حق را بشناس تا ــناخته نمى ش افراد شــى و باطل را بشناس تا اهل باطل اهل آن را بشناس

را بشناسى. ــه الســالم) و تفســير صحيح از ــام على(علي ام

استغفار ــرت امير(عليه ــارك حض ــخصى در حضور مب شالسالم) استغفار مى نمود. حضرت متوجه شدند كه او از اميدوارانى است كه دل به ذكر توبه و استغفار ــت و معنى و حقيقت خوش كرده و اهل عمل نيس

استغفار را درك نمى كند و لذا به وى فرمود: ثكلتك امك، اتدرى ما االستغفار؟

ــيند. آيا مى دانى كه استغفار مادرت به عزايت بنشچيست؟

ــت كه در مقام ــتغفار درجه عليين و مردمى اس اسقرب قرار گرفته اند.

استغفار كلمه اى است كه بر اساس 6 پايه است. 1 ـ پشيمانى از گذشته.

2 ـ تصميم بر ترك گناه. 3 ـ اداى حق الناس.

4 ـ اداى حق اهللا . 5ـ ذوب كردن گوشت بدن كه از مال حرام روئيده

است. ــانيدن رنج عبادت در مقابل لذتهايى كه از 6 ـ چش

معصيت برده است. امام على(عليه السالم) و حكومت و امارت

ــافرتى كه حضرت امير (عليه السالم) براى در مسجنگ با اصحاب جمل و دفع فتنه ناكثين به سمت ــام زبده فرود ــرزمينى به ن ــره رفته بودند در س بصــى بود كه ــت همان جاي ــد و اين مكان درس آمدنــاج بيت اهللا الحرام نيز در همان جا فرود آمده حجبودند. آنان در نزديكى خيمه حضرت اجتماع كردند ــخنان گهربارش استفاده كنند ولى حضرت تا از ساز خيمه بيرون نيامدند. ابن عباس براى اطالع دادن ــردم و بيرون آوردن حضرت به درون از اجتماع مخيمه رفت و ديد كه مشغول وصله كردن كفشهاى خويش مى باشد به حضرت عرض كرد: احتياج ما ــت شما بيشتر از وصله كردن به اصالح امر به دســخى ندادند تا ــت. حضرت پاس اين كفش پاره اســانيد. وقتى كه اصالح كفش خويش را به پايان رسو آنگاه دو لنگه كفش را كنار هم گذارده و فرمود: اين كفش مرا قيمت كن. گفتم از كثرت اندراس و شدت كهنگى هيچ ارزش و بهايى ندارد. فرمود: مع ــدر ارزش دارد؟ گفتم: درهم يا نصف الوصف چقــوگند كه اين جفت كفش درهم، فرمود: به خدا ســت و امارت بر ــوب تر از حكوم ــزد من محب در ن

ضان نه تنها شيعه كه انسانيت ــت و در اين شب نه تنها سكائنات همگى سر در گريبان ماتم زده و سوگوارند امشب ــه يتيمان نيز در دارند چرا ك

ممــان م نمى نهند كه ديدگانشــب همه يتيمند، ر، آرى امش

ى ىم

ــا بودن، با فريادى مايه گرفته از ژرفناى وجود، رسصدا برداشت كه «فزت و رب الكعبه».

ــم انگيز، با ــامگاهى غ ــا اينك اى على، در ش و امــمانى غمبار و با دلهائى حالتى غمگينانه، و با چش

مغمزده، گردهم آمده ايم و در غم از دست دادنت به ى ى ىسوگ نشسته ايم، اما بدان كه عشق تو با هستيمان،

م م مم م مــت و نام تو در ذره ذره وجودمان عجين گشته اس

م

و عايشه همسر پيامبر(صلى اهللا عليه وآله) بر باطلگام بگذارند؟

امام در پاسخ فرمود: انك لملبوس عليك. ان الحقر ب مم

ــرف الحق جال، اع ــدار الر ــل اليعرفان باق و الباطق ي بوس و ر خ پ ر قم ي بوس و ر خ پ ر مــرف الباطل تعرف اهله. امر بر تو تعرف اهله و اعق ر رج ر ب ر ي ل ب رو رج ر ب ر ي ل بمشتبه گرديده است. زيرا حق و باطل با شخصيت

ــوند، بلكه حق را بشناس تا ــناخته نمى ش افراد ش

هات

سبمنا

هات

سبمنا

Eslam wa Zendegi 70.indd 8Eslam wa Zendegi 70.indd 8 20/07/2011 16:37:3120/07/2011 16:37:31

Page 9: Eslam wa Zendegi 70ic-el.com/faraji/EVZ/1070.pdf · 2 1432 ﻥﺎﻀﻣﺭ 1390 ﺩﺍﺩﺮﻣ 2011 ﺖﺳﻮﮔﺁ 70 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻥ ﺎ ﻀ ﻣ ﺭ ﻩ ﮋ ﻳ ﻭ ﻥﺎﻀﻣﺭ

9

شماره 70 آگوست 2011 مرداد 1390 رمضان 1432

ــت مگر اينكه بتوانم اقامه و احقاق حق و يا شماسدفع باطلى بنمايم.

امام على(عليه السالم) ووفاى به نذر و پيمان

بسيارى از مفسران گفته اند كه: روزى امام حسين و امام حسن(عليهم السالم) بيمار شده بودند. رسول ــا جمعى از اصحاب و ــى اهللا عليه وآله) ب خدا(صلــد و حضرت(صلى ــزرگان عرب به عيادت آمدن بــالم) فرمود: اگر ــه وآله) به على (عليه الس اهللا عليــفا ــت كه ش براى فرزندان خود نذرى كنى اميد اســالم) نذر كردند كه يابند. على و فاطمه(عليهم السسه روز روزه بگيرند و فضه نيز در اين نذر شركت ــفا داد و آنان ــد آن دو بزرگوار را ش نمود. خداونــش قيام نمودند. روز اول را روز به اداى نذر خويــتند، امام گرفتند ولى چون براى افطار غذائى نداشــخصى مقدارى جو قرض على(عليه السالم) از شــه كمك فضه آن ــالم) ب نموده و فاطمه(عليها الســكينى بر ــود و نان پختند. موقع افطار مس را آرد نمــالم عليكم يا اهل بيت ــد و گفت: الس آنان وارد شــپس اظهار گرسنگى نمود. در اين هنگام النبوة و سعلى(عليه السالم)و فاطمه غذاى خود را به مسكين ــه همين ترتيب به ــد و روزه روز دوم را نيز ب دادنــانده كه هنگام افطار يتيمى به سراى آنها پايان رسآمد و گفت: السالم عليكم يا اهل بيت محمد(صلى اهللا عليه وآله) من يتيمى از ايتام مهاجرين مى باشم ــهيد شده است مرا از طعام سير نمائيد. باز پدرم شــالم) و فاطمه (عليها السالم) غذاى على(عليه السخود را به او دادند. و روز سوم را نيز روز گرفتند. باز موقع افطار اسيرى به در خانه آنها آمد و گفت: اى اهل بيت رسول خدامن اسيرى از اسيران هستم

ــب نيز غذاى ــير نمائيد آن ش ــنه ام، مرا س و گرسخويش به او دادند و خود با آب افطار نمودند. روز چهارم با حالت ضعف مفرط نزد رسول خدا(صلى ــى كه آنها را به آن ــه وآله)رفتند. پيامبر وقت اهللا عليــه خداوند اين ــه كرد و آنگاه بود ك ــال ديد گري ح

آيات را در شأن آنان نازل فرمود: ــره مستطيرا، و يوفون بالنذر و يخافون يوما كان شــكينا و يتيما و اسيرا، يطعمون الطعام على حبه مســم جزاء وال ــه اهللا ال نريد منك ــا نطعمكم لوج انم

شكورا انا نخاف من ربنا يوما عبوسا قمطريرا. آنان به نذر خويش وفا نموده و از عذاب و سختى ــند و مسكين و يتيم و ــر مى ترس فراگير روز محشــير را به واسطه حب الهى اطعام مى نمايند. آنان اســما را فقط براى رضاى خدا اطعام مى گويند: ما ش

نموديم و پاداش و تشكرى هم نمى خواهيم . امام على(عليه السالم) و توبيخ فرماندار بصره

حضرت امير در ضمن نامه اى از عثمان بن حنيف ــت. وى از طرف آن ــش نموده اس ــه و نكوه گاليحضرت به عنوان حاكم و فرماندار بصره منصوب ــده كه بواسطه رفتن به يك ميهمانى مورد توبيخ ش

و سرزنش آن حضرت قرار گرفت. اما بعد: اى پسر حنيف، شنيده ام كه يكى از جوانان بصره تو را به طعام عروسى خوانده است و توشتابان ــه اى و غذاهاى رنگارنگ و ــوت را پذيرفت آن دعــوص برايت آورده ــراه با ظروف مخص متنوع همــه تو به ميهمانى بروى كه ــتم ك اند. من گمان نداشنيازمندان و فقيران حضور نداشته و فقط ثروتمندان و اغنيا دعوت شده باشند.پس بنگر به آنچه كه مى خورى، از آنچه كه شبه ناك است صرفنظر كن و از

آنچه كه يقين به حليت آن دارى استفاده كن. بدان ــوايى دارد كه از او پيروى نموده ــى پيش كه هر كســواى و از نور دانش او بهره مى گيرد. بدان كه پيشــما (خود حضرت امير(عليه السالم) مراد است) شــه جامه و از خواركش به ــاى خود به دو كهن از دنيدو قرص نان اكتفا كرده است. البته شما نمى توانيد ــش و ــن راهى را بپيماييد ولى با تقوى و كوش چنيــتكارى مرا يارى كنيد. من به خدا پاكدامنى و درســم كه از دنياى شما طال وزرى نيندوخته و مال قســى گرد نكرده ام و با جامه كهنه اى كه در بر چندان

دارم لباس ديگرى هرچند كهنه فراهم نكرده ام. ــت فدك در ــمان كبود اس ــه، از آنچه كه زير آس بلــع و بخل عده اى قرار ــت ما بود كه مورد طم دســيديم و خداوند ــم پوش ــت و مانيز از آن چش گرف

بهترين داور است. ــى خواهيم؟ در ــدك را براى چه م ــدك و غير ف فــان در قبر و گور است كه حاليكه فردا جايگاه انســتناك و تاريك هيچ اثر و خبرى در آن حفره وحشــان باقى نخواهد ماند. گودالى كه اگر دست از انســنگ و كلوخ آن ــايد، س گوركن آن را اندكى بگشــان را در تنگنا و فشار قرار مى دهد.... من اگر انسبخواهم از عسل مصفى و مغز نان گندم و لباسهاى ــم استفاده كنم مى توانم ولى هيهات حرير و ابريشكه هواى نفس بر من غالب شود و به چنين طعامى ــراف حجاز و ــايد در اط روى آورم در حاليكه شــد كه گرسنه سر بربالين بگذارد و يمامه كسى باشهرگز غذاى سيرى نخورده باشد....آيا به همين اكتفا ــم من امير المؤمنين و پيشواى مسلمين كنم كه اسباشد ولى در اندوه و پريشانى آنان شريك نباشم؟

Eslam wa Zendegi 70.indd 9Eslam wa Zendegi 70.indd 9 20/07/2011 16:37:3420/07/2011 16:37:34

Page 10: Eslam wa Zendegi 70ic-el.com/faraji/EVZ/1070.pdf · 2 1432 ﻥﺎﻀﻣﺭ 1390 ﺩﺍﺩﺮﻣ 2011 ﺖﺳﻮﮔﺁ 70 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻥ ﺎ ﻀ ﻣ ﺭ ﻩ ﮋ ﻳ ﻭ ﻥﺎﻀﻣﺭ

10

شماره 70 آگوست 2011 مرداد 1390 رمضان 1432

ــوال در ميان ــوع رويت هالل ماه هاي رمضان و ش موضــت و از اهميت ــلمانان از مباحث مورد اعتنا بوده اس مسخاصي برخوردار است، مقاله اي كه مالحظه مي فرماييد به اين موضوع به طور كلي مي پردازد و وضعيت رويت

هالل را را مورد بررسي قرار مي دهد .ــتاقانه به ــدن ماه مبارك رمضان راصدين مش با نزديك شــدار اين هالل مي روند . رويت هالل اين ماه به خاطر ديجنبه هاي ديني و مذهبي آن دو چندان مي شود زيرا اين ــهر اهللا معروف است و مسلمين ميهمان خداوند ماه به شــبي در اين ماه قرار دارد كه خير من ــبحان هستند و ش س

الف شهر است يعني برتر از هزار ماه است .ــت و ناظران ــاه قمري مبتني بر رويت هالل اس تعيين مــند تا هالل را رصد نمايند ولي ــاز هر ماه مي كوش در آغــب پس از خارج شدن از محاق ديدن هالل در اولين ش

كار دشواري است.ماه شب اول به صورت هالل باريكي در غرب آسمان در نزديكي افق براي مدت كوتاهي نمايان مي شود و رويت

پذيري آن به شرايط متعددي بستگي دارد .ــه دور زمين ــر 29/5 روز يكبار ب ــاه تقريبا ه ــر چه م اگــي هاي مدار آن ــد ولي به خاطر پيچيدگ ــردش مي كن گــيار مشكل است ــدن هالل بس تعيين دقيق زمان ظاهر شــت وجود غبار ابر يا محدود بودن عالوه بر آن ممكن اســبب شود تا راصدين نتوانند هالل را به آساني افق ناظرس

شكار كنند .

اسالم و شمارش ايامــت . خداوند سبحان ــالم بر سال و ماه قمري اس بناء اســهور عنداهللا اثناعشر شهرا في در آيه كريمه « ان عدة الشــموات واالرض منها اربعه حرم ــاب اهللا يوم خلق الس كتــك الدين القيم » تعداد ماه ها را 12 عدد معرفي نموده ذلــت و ترتيب آنها را منوط به خلقت و آفرينش دانسته اس

و همگام با فطرت انساني دانسته است .ــالل تا رويت ــاي قمري را از رويت ه ــرع ماه ه اهل شــد . بيروني يكي از منجمين ــبه مي كنن هالل ديگر محاسبر اين نظر است كه امكان دارد دو ماه پيوسته تمام باشد ــه ماه پيوسته ناقص رويت شود ولي صاحب زيج و تا سبهادري پس از محاسبه اي دقيق مي نويسد : ممكن است چهار ماه متوالي هر ماه سي روز و سه ماه متوالي هر كدام

بيست و نه روز واقع شود .ــياري ــت كه بس اهميت ماه هاي قمري به اين جهت اســج و ... با رويت ــون روزه ، ح ــادي همچ ــال عب از اعمهالل ارتباط تام دارد و لذا تاريخ هجري قمري نخستين ــت كه مورد استفاده دنياي اسالم و مسلمانان تاريخي اســوگواري هاي مذهبي جهان قرارگرفته و در آن اعياد و س

به كمال و تمام ياد شده است .ــالم ــري قمري كه مبنايش هجرت پيغمبر اس تاريخ هج

ــت با ماه محرم ــي اهللا عليه و آله از مكه به مدينه اس صلآغاز مي شود و با ماه ذي الحجه پايان مي پذيرد .

اسباب اختالف رويتعوامل ذيل موجب اختالف رويت مي شود:

الف ) اختالف طول شهرهاهر شهري كه طول آن نزديك تر به مبداء طول ( گرينويچ ) باشد در بسياري از اوقات رويت در آن بيش از مناطقي ــد ــرقي آنها زيادتر از مبداء مزبور باش ــت كه طول ش اســرقي يعني در بالد غربي تر امكان رويت بيش از بالد ش

است .ب ) اختالف عرض شهرها

دوري بعد معدل النهار از منطقه البروج و نزديك شدن به ــب و روز تاثير دارد و بنابراين آن در كوتاهي و بلندي شاگر دو شهر در طول و عرض برابر باشند اما يكي در نيم كره جنوبي و ديگري در نيم كره شمالي باشد امكان دارد هالل در شهر اول ديده نشود و در شهر دوم رويت شود.

از طرفي بعد (عرض) قمر از دايره بروج موثر است .ج ) اوضاع فلكي

ــت ــودن ماه به زمين در رويت موثر اس ــك ب دور و نزديــض بيش از حال دوري ــذا امكان رويت در حال حضي ل

است .ــروب ماه پس از ــدل ( بعد و فاصله غ ــن بعد مع همچنيــت و لذا هر اندازه ــيد ) فاكتور مهمي اس غروب خورشفاصله غروب ماه زيادتر باشد زمان مكث هالل فوق افق

بيشتر است و بهتر مي توان رويت نمود .عناصر ديگري مثل قرآن نيرين ( نزديكي ماه و خورشيد ــتا قرار گرفتن ماه و خورشيد ) يا به عبارتي در يك راســن هالل مي تواند نقش تعيين كننده اي و ارتفاع ماه و س

داشته باشد .

ثبوت هاللــاهده هالل ثابت مي در اين كه حلول ماه به رويت و مشــر فقها، اثبات ــود اختالف و ترديدي وجود ندارد اكث شهالل را به رويت ضروري دين شمرده و اجماع و اتفاق مسلمانان را بر اعتبار آن ثابت دانسته اند . در سيره پيامبر ــت كه حضرت به جستجوي هالل مي پرداخت ثابت اس

و اين امر را به عهده داشت .در احاديث متواتر رويت هالل موجب صوم و فطر داشته

شده است.ــلم از امام باقرعليه السالم نقل مي صحيح محمد بن مسكند كه حضرت فرمودند :" اذا رايتم الهالل فصوموا و اذ ــوه فافطروا"؛ با ديدن هالل روزه بدار و با ديدن آن رايتم

روزه بگشا .ــياري از فقها" روية عن حس" را معتبر مي دانند البته بســود و اگر توسط ــلح، ماه ديده ش ــم غير مس يعني با چش

ــود آن را معتبر نمي ــكوپ هالل ديده ش دوربين و تلسدانند و اما فقهايي هم هستند كه رويت با چشم مسلح را ــم غير مسلح مي دانند و هر دو را در حكم رويت با چش

حجت مي دانند .ــخص عادل ادعاي رويت هالل نمودند و پس اگر دو شــود از آنها پذيرفته ــان بر مبناي دليل و مدرك ب شهادتش

مي شود .

اقوال فقهاــي از فقها با بهره گيري از اصول و قواعد علمي بر گروهاين نظرند كه ادله نقلي ( آيات و روايات ) داللت تام بر لزوم اتحاد آفاق ( شهرهاي نزديك به هم ) و موضوعيت ــتفاده از ــد و نقطه مقابل گروهي ديگر با اس رويت دارنقواعد و ادله مزبور معتقدند اتحاد آفاق الزم نيست و ادله

نقلي هم طريق و كاشف از واقع مي باشند .ــات روايات ــق از اطالقات و عموم ــه اتحاد اف ــن ب قائلياستفاده نموده اند كه پيامبر اسالم فرمود : " صوموا لرويته ــدن ماه روزه بگيريد و با ديدنش وافطروا الرويته"؛ با ديــت و ديدن ــرط دخول ماه اس ــار كنيد پس رويت ش افطهالل موضوعيت دارد. اما گروهي كه رويت را براي همه ــاي وارده در قنوت نماز عيد ــاق معتبر مي دانند به دع آف

فطر اشاره كرده اند . در اين دعا مي خوانيم :ــلمين عيدا"؛ ــئلك بحق هذااليوم الذي جعلته للمس "و اس

اين عيد براي همه مسلمين است .ــت كه اين ليله معين همچنين ليلة القدر ظاهر در اين اس

داراي احكام مشخص براي جميع مسلمين است .ــن اختالف ميان علماي عامه هم وجود دارد. حنفي ها ايــي ها و حنبلي ها قائل به ثبوت رويت هالل براي و مالكــتند و همه نقاط عالم در صورت رويت در يك نقطه هســد رويت هر ــافعيه معتقدند اگر راي فقها مختلف باش ش

ناحيه براي همان ناحيه حجت است.آن هنگام كه ماه رمضان به پايان مي رسد عيد فطر است ــت ؛ نه بازگشت به زندگي ــت به اصل اس . عيد ، بازگشــت . چنانچه واژه ــي و دنيوي كه قبال وجود داش معمولديگري كه از ريشه « عاد يعود» مي آيد ، واژه معاد است ــت نزد پروردگار خود . در واقع عيد، . معاد يعني بازگشمعاد و عود جملگي از يك ريشه اند . رمضان كه به پايان مي رسد، عيد است ، يعني بازگشت به مبدا به تحقق مي ــد اگر چه بازگشت به مبدا براي همه ما متحقق نشده رســي كه ــه يمن اين كه براي مردان خدا و ذات مقدس اما بدر هر عصري هستند به تحقق پيوسته ، ما هم به متابعت ــت . فطر ــا عيد مي گيريم و اين عيد، عيد فطر اس از آنهــت . ــبت با فطرت دارد و فطرت، فطرت ايمان اس مناســالمت فطرت ايمان برگزار مي در واقع اين عيد براي س

شود .

توضيحى پيرامون موضوع توضيحى پيرامون موضوع رويت هالل ماه هاى رويت هالل ماه هاى رمضان و شوالرمضان و شوال

انمض

ه رويژ

انمض

ه رويژ

Eslam wa Zendegi 70.indd 10Eslam wa Zendegi 70.indd 10 20/07/2011 16:37:3620/07/2011 16:37:36

Page 11: Eslam wa Zendegi 70ic-el.com/faraji/EVZ/1070.pdf · 2 1432 ﻥﺎﻀﻣﺭ 1390 ﺩﺍﺩﺮﻣ 2011 ﺖﺳﻮﮔﺁ 70 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻥ ﺎ ﻀ ﻣ ﺭ ﻩ ﮋ ﻳ ﻭ ﻥﺎﻀﻣﺭ

11

شماره 70 آگوست 2011 مرداد 1390 رمضان 1432

ــن (ع) اولين فرزند فاطمه و على در نيمه امام حســوم هجرى در مدينه ديده به جهان رمضان سال ســر عباس بن عبدالمطلب ــود. از ام فضل، همس گشــده كه گفت من به رسول خدا عرض كردم: نقل شيا رسول اهللا در خواب ديدم كه عضوى از اعضاى ــرت فرمودند: خير ــت. حض ــما در خانه من اس شاست، به زودى فاطمه فرزندى مى آورد و تو او را ــير مى دهى. زمانى نگذشت كه امام حسن متولد ش

شد و ام الفضل او را شير داد. ــار ــيد سرش ــول خدا رس وقتى خبر تولدش به رســد و همان دم به خانه دخترش فاطمه ــادى ش از شــماء پرسيد فرزندم ــتافت و با صداى بلند از اس شكجاست؟ اسماء نوزاد را كه در پوششى زرد رنگ ــر او را در ــده بود به پيامبر داد. پيامب ــانده ش پوشــود: مگر نگفته بودم كه نوزاد آغوش گرفت و فرمــپس در گوشش ــانيد؟ س ــش زرد نپوش را در پوش

ــت تا در نهاد او بذر توحيد اذان گفــد. اين نخستين صدايى بود كه بپاشبه گوش نوزاد بزرگوار رسول خدا

مى رسيد. ــپس از على پرسيد آيا نامى براى ســرده ايد؟ على ــان انتخاب ك فرزندتــن كار بر ــز در اي ــخ داد: هرگ پاسشما پيشى نمى گيريم. پيامبر لختى سكوت كرد و سپس به فرمان الهى او را «حسن» ناميد، اسمى كه هرگز در دوران جاهليت شنيده نشده بود. در روايت آمده است كه جبرئيل از طرف خدا به پيامبر تبريك گفت و از او خواست تا نام مولود را همنام ــين موسى (ع) فرزند هارون، جانشــارون به ــام فرزندان ه ــذارد ; ن بگــبر و شبير بود كه به عربى عبرى شــود. زيرا ــين مى ش ــن و حس حســان على (ع) هم شأن هارون پدرش

بود و جانشين پيامبر.

خوى و منش

پرهيزگارى ــت ; توجهى خاص به خداوند داشــه را گاه از چهره او ــار اين توج آثــى يافتند ; چون ــگام وضو در م هنــت، رنگ مى باخت وضو مى گرفو به لرزه مى افتاد، مى پرسيدند كه:

ــود: «آن را كه در ــوى؟» مى فرم «چرا چنين مى شپيشگاه خدا مى ايستد، جز اين سزاوار نيست.»

ــن (ع) ــم (ع) آورده اند كه: «امام حس از امام ششــود و با فضيلت ــن مردمان زمان خويش ب عابدتريــتاخيز مى افتاد، مى ترين ; چون به ياد مرگ و رس

گريست و بى حال مى شد.» پياده و گاه برهنه پا، 25 بار به خانه خدا رفت.

بخشندگى ــن (ع) داستانها گفته ــش امام حس در جود و بخش

اند از جمله : مردى به عثمان در حاليكه درب مسجد نشسته بود ــت و از او عطا و بخششى درخواست نمود، گذشــه او بدهند. آن مرد ــان فرمان داد كه 5درهم ب عثمــتر ــى راهنمايى كن كه از اين بيش گفت: مرا به كسچيزى ببخشد، عثمان گفت: نزد جوانمردانى كه در

ــته اند برو. آنان امام مجتبى(ع) گوشه مسجد نشســين(ع) و عبداهللا بن جعفربن ابى طالب و امام حسبودند. مرد نزد آنان رفت و سالم كرد و درخواست

بخشش نمود. ــت امام مجتبى(ع) به او فرمود: اى مرد، درخواســت مگر در يكى ــالل و روا نيس ــش ح عطاو بخشــراى پرداخت ــراى دادن خونبها، ب ــه مورد: ب از سقرض و بدهكارى، در فقر و تهيدستيى كه موجب خفت و خوارى است. مرد گفت: به خاطر يكى از ــؤال دراز كرده ام. حضرت همين سه امر دست سمجتبى(ع) فرمان داد كه 50 دينار به او بدهند. امام ــرام آنحضرت 49 ــين(ع) نيز به تبعيت و احت حسدينار و عبداهللا نيز به تبعيت و احترام آن دو بزرگوار 48 دينار به وى عطا نمودند.(به اين وسيله به افراد ــرايطى دست نياز محتاج مى آموختند كه در چه شــيادت و بزرگوارى و كرامت روح ــد و به س بردارنــه نزنند و به متدينين نيز مى آموختند خويش ضربــن قيام به وظيفه انفاق، بصيرت و آگاهى كه در عي

الزم داشته باشند). ــبوى به تحفه، ــته گلى خوش يكى از كنيزان او، دســكش كرد. امام (ع) در مقابل او را آزاد فرمود پيشــيدند: «چرا چنين كرد؟» فرمود: «خدا و چون پرســه را باز ــت و اين آي ــا را چنين تربيت كرده اس مــن منها ; ــد:«و اذا حييتم بتحية فحيوا باحس خواندنيعنى چون به شما هديه اى دادند، به نيكوتر، پاسخ

گوييد.» ــه بار در زندگى، هر چه داشت، را به دو قسمت س

تقسيم كرد و در راه خدا انفاق كرد.

بردبارى ــك معاويه، ــام به تحري مردى از شــنام گرفت. امام روزى امام را به دشــاكت شد ; (ع) چيزى نفرمود تا ســيرين او را سالم آنگاه با لبخندى شــرد! فكر مى ــت و فرمود: «پير م گفــان مى ــتى، و گم ــم غريب هس كنــاده اى، اگر از ما ــتباه افت كنم در اشــم داد و ــت بخواهى، خواهي رضايــزى بطلبى;اگر راهنمايى مى اگر چيــت خواهيم كرد ; ــى، راهنمايي جويــر دوش دارى ; بر مى ــارى ب اگر بــنه اى سيرت مى داريم و اگر گرســازيم ; اگر نيازمندى، نيازت را بر سمى آوريم، هر كارى دارى، در انجام آن حاضريم. و اگر بر ما وارد شوى، ــايل ــر خواهى بود كه وس راحت تــا را فراهم ــر گونه م ــى از ه پذيراي

است.» ــت و ــد و گريس ــار ش مرد، شرمســم كه تو ــى ده ــى م ــت: «گواه گفــى، خدا ــد بر زمين ــين خداون جانشــالت خويش ــى داند كه رس بهتر مــا قرار دهد. تو و پدرت، نزد را، كجــد، اما اكنون ــن، مغبوضترين بودي م

محبوب ترين هستيد.» پيرمرد آنروز مهمان امام شد و چون ــتى آن گرامى، از آنجا رفت به دوس

گرويده بود.

هو سيد اهل الجنة و حجة اهللا على االمة

Eslam wa Zendegi 70.indd 11Eslam wa Zendegi 70.indd 11 20/07/2011 16:37:3720/07/2011 16:37:37

Page 12: Eslam wa Zendegi 70ic-el.com/faraji/EVZ/1070.pdf · 2 1432 ﻥﺎﻀﻣﺭ 1390 ﺩﺍﺩﺮﻣ 2011 ﺖﺳﻮﮔﺁ 70 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻥ ﺎ ﻀ ﻣ ﺭ ﻩ ﮋ ﻳ ﻭ ﻥﺎﻀﻣﺭ

12

شماره 70 آگوست 2011 مرداد 1390 رمضان 1432

انمض

ه رويژ

انمض

ه رويژ

فلسفه و حكمت روزه از منظر فلسفه و حكمت روزه از منظر اهل بيت عليهم السالماهل بيت عليهم السالم

ــمى و روحى داراى ــاد مادى و معنوى ، جس روزه از ابعــت. روزه در سالمت معده و پاكسازى فوايد فراوانى اســد ــواع غذاها كه موجب انواع بيمارى ها مى باش آن از انــم و هم روح ، اثرات فوق العاده اى دارد. روزه هم جســش مى كند . اگر در روزه دارى به تمامى جهات را پااليــام روزه دارى ، روح و ــيم در پايان اي ــته باش توجه داش

جسمى تزكيه شده خواهيم داشت.

پيامبر اكرم (ص) و روزهــدا (ص) فرمود : المعدة بيت كل داء ، والحمئة پيامبر خ

رأس كل دواء.ــت و پرهيز و اجتناب ( معده مركز و خانه هر دردى اســب و زياد خوردن ) اساس و رأس هر از غذاهاى نامناس

داروى شفا بخش است.ــان در جايى ديگر مى فرمايد : صوموا تصحوا ، و نيز ايش

و سافروا تستغنوا.روزه بگيريد تا صحت و سالمتى خويش را تضمين كنيد ــافرت و حمل ــويد ، زيرا مس ــفر نماييد تا مالدار ش و سكاالى تجارتى از شهرى به شهرى يا از كشورى به كشور ديگر ، باعث رفع نيازمندى هاى جامعه و عمران كشورها

مى گردد.حضرت رسول در روايت ديگرى مى فرمايد : لكل شىء

زكاة و زكاة االبدان الصيام .براى هر چيزى زكاتى است و زكات بدنها روزه است.

حضرت على (ع) و روزهــى فرمايد : و ــه ها م ــى از خطب ــمتى از يك ــام در قس اممجاهدة الصيام فى االيام المفروضات ، تسكينا الطرافهم و تخشيعا البصارهم ، و تذليال لنفوسهم و تخفيفا لقلوبهم ــى ذلك من تعفير عتاق ــا للخيالء عنهم و لما ف ، و اذهابالوجوه بالتراب تواضعا و التصاق كرائم الجوارح باالرض

تصاغرا و لحوق البطون بالمتون من الصيام تذلال.ــوار ، در روزهايى كه واجب است با روزه گرفتنهاى دشــان ــان با اين كار آرام مى گيرد و ديده هايش ، اندامهايشخاشع و جانهايشان خوار مى گردد و دلهايشان سبك مى شود و خودبينى از ايشان به وسيله اين عبادتها زدوده مى ــاداب با تواضع بر خاك گردد. و با گزاردن چهره هاى شــجده بر زمين خود را در مقابل خدا و با نهادن مواضع ســت ــكمها به پش خرد مى نمايند و اينكه با روزه دارى ش

مى رسند.ــاى ديگرى مى فرمايد: والصيام حضرت على (ع) در ج

ابتالء الخالص الخلق.روزه براى آزمايش نمودن اخالص مردم است.

يكى از داليل وجوب روزه براى مردم ، آزمايش اخالص ــت . چرا كه روزه در ايجاد اخالص عمل بسيار مردم اس

مؤثر است.ــه مى فرمايد : ــمتى ديگر از نهج البالغ ــرت در قس حض

صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب.در اين بحث امام يكى از داليل وجوب روزه ماه رمضان ــته اند. يعنى ــپر و مانع در مقابل عقاب الهى دانس را ، س

روزه موجب غفران و آمرزش گناهان است.

امام رضا (ع) و روزهــند ، مى ــفه روزه مى پرس ــى از حضرت درباره فلس وقتــدند تا درد ــد : همانا مردم مأمور به روزه گرفتن ش فرمايــد و آنگاه ــنگى را دريابن ــنگى و تش و ناگواريهاى گرســنگى و تشنگى و فقر ــختيهاى گرس ــتدالل كنند بر س اســعبانيه فرمود : ــرت كه پيامبر اكرم (ص) در خطبه ش آخــكم جوع يوم القيمة و عطشة . واذكروا بجوعكم و عطشبه وسيله گرسنگى و تشنگى از روزه داريتان ، گرسنگيها و تشنگيهاى روز قيامت را به ياد آوريد ، كه اين يادآورى ــان را به فكر تدارك براى قيامت مى اندازد تا جد و انس

جهد بيشترى در كسب رضاى خدا بنمايد .ــفه روزه اين ــا (ع) در جايى ديگر درباره فلس ــام رض امــنگى چنين مى فرمايد : علت روزه براى درك درد گرســت تا بنده ، ذليل ، متضرع و صابر باشد . ــنگى اس و تشــتگى شهوات وجود ــار و شكس همچنين در روزه انكس

دارد .ــريعت و احكام ــت . ش ــل طاعات اس آرى روزه از افضــار آنها ، را ــت گرفتن مه ــهوات و در دس الهى تعديل شتوسط روزه ميسر ساخته و براى تزكيه و طهارت نفس و تصفيه از اخالقيات رذيله آن را واجب نموده است . البته ــاك از خوردن و آشاميدن مقصود از روزه دارى تنها امســت بلكه غرض نهايى كف نفس مى باشد . همانطور نيســول گرامى اسالم( ص ) فرمودند : روزه براى هر كه رسفرد سپرى است ؛ چرا كه روزه دار ، سخن زشت نگويد

و كارهاى بيهوده انجام ندهد.ــان را از انحرافات و لغزشها و از دشمنانى پس روزه انس

بزرگ چون شيطان نفس ، رهايى مى دهد .ــنگى ــد ، فقط گرس و اگر روزه دار، به چنين مراتبى نرســن پايين ترين درجه روزه ــنگى را درك نموده و اي و تش

دارى مى باشد .

ــته اند. يعنى .

ــند ، مى پرســدند تا درد شــد و آنگاه ابن تشنگى و فقر عبانيه فرمود : يمة و عطشة . ن ، گرسنگيها

روزه در ميان امت های گذشته

ــيح متداول بوده و جزو آيين روزه در ميان يهود و مســت. ــاب مى آمده اس و از اركان عبادات آن ها به حسدر تورات به وجوب روزه و حدود آن تصريحى نمى ــده اند. در اين كتاب ــد ولى روزه داران ستوده ش باشــى چهل روز صائم بود درج گرديده كه حضرت موســده است: هنگام برآمدنم به كوه كه و از قول او نقل شــنگى يعنى لوح هاى عهدى كه خداوند با لوح هاى ســت، را بگيرم، در كوه چهل روز و چهل شب شما بســيدم. يهوديان به ــدم و نه نان خوردم و نه آب نوش مانيادمان خرابى اورشليم يك روز از ماه آب را روزه مى گيرند و نيز هنگام توبه و طلب رضايت خداوند روزه ــتند تا به گناهان خود اعتراف كرده به واسطه مى داشروزه و ندامت از خطاهاى قبلى رضاى حضرت اقدس

الهى را تحصيل نمايند.ــوب روزه تصريح گرديده ــل اربعه نيز به وج در اناجيــين قرار گرفته و از ريا برحذر و روزه دار مورد تحســهور مسيحيان قبل از عيد ــته شده است. روزه مش داشفصح است، حضرت مسيح نيز چنانكه از كتاب مقدس ــت: ــيحيان بر مى آيد چهل روز، روزه دار بوده اس مسان گاه عيسى از قوت روح به بيابان برده شد تا ابليس ــت تا ــبانه صائم گش ــان نمايد پس چهل ش او را امتحــنه گرديد. حتى از انجيل «لوقا» فهميده سرانجام گرســى(ع) روزه مى ــود كه حواريون حضرت عيس مى شــتين گرفته اند. بنابراين حيات حواريون و پيروان راســته عمرى مملو از انكار لذات هاى اديان در ايام گذشــمار روزه دارى بوده ــت هاى بى ش ــذر و رحم زودگ

است.ــد نيز انواع ــم مصر، روم، يونان و هن ــب قدي در مذاهروزه معمول و مرسوم بوده است، در روايات اسالمى آمده است كه كتاب هاى بزرگ آسمانى چون تورات، ــده انجيل،زبور، صحف و قرآن در ماه رمضان نازل شاند، امام صادق(ع) فرموده اند تورات ششم ماه مبارك، ــور داود در هيجدهم اين ماه ــل در دوازدهم و زب انجيــده اند. قرآن كريم در شب ــتاده ش ــته فرو فرس خجســت و ــپس تدريجا در مدت بيس قدر نازل گرديد و ســول اكرم(ص) وحى گشت و چون ــال بر رس ــه س ســرآن» در اين ماه ــان الذى انزل فيه الق ــهر رمض آيه «شــت اين ماه داراى شرافت و فضيلت ويژه اى نازل گشــه عبادت مهمى ــب با وجوب روزه ك ــد و مناس گردي

است، گرديد.

يين ت.مىمى

Eslam wa Zendegi 70.indd 12Eslam wa Zendegi 70.indd 12 20/07/2011 16:37:3820/07/2011 16:37:38

Page 13: Eslam wa Zendegi 70ic-el.com/faraji/EVZ/1070.pdf · 2 1432 ﻥﺎﻀﻣﺭ 1390 ﺩﺍﺩﺮﻣ 2011 ﺖﺳﻮﮔﺁ 70 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻥ ﺎ ﻀ ﻣ ﺭ ﻩ ﮋ ﻳ ﻭ ﻥﺎﻀﻣﺭ

13

شماره 70 آگوست 2011 مرداد 1390 رمضان 1432

ــز صافى را گويند كه با چيزهاى خالص در لغت هر چيــد و در عرف، عمل ــده باش ــر آميخته و ممزوج نش ديگــص را چيزى گويند كه به قصد تقرب به خدا و دور خال

از هر گونه ريا انجام گيرد.ــداى خويش راز و نياز كند و ــى كه مى خواهد با خ كسمشغول خواندن دعا شود بايد خانه دل را از غير خدا پاك ــازى نمايد و باور داشته باشد كه آن چه در آسمان ها ســت قدرت پروردگار مى باشد پس ــت در دس و زمين اسچه نيازى است كه خود را متمسك به موجودات ضعيف اين عالم كنم، چرا كه بى شك سراغ هر كسى برود خود

محتاج و نيازمند است.ــناخت افراد ــالص در دعا به خاطر تفاوت درك و ش اخــتند كه انگيزه را از ــى دارد. بعضى در اين مقام هس مراتبــاك كنند و با ــد مادى و دنيوى پ ــا خواندن از مقاص دعــيدن به حور توجه به ثواب و عقاب اعمال و به قصد رســان و قصرهاى آخرت و ترس از عذاب دوزخ دعا و غلمــتجو مى خوانند و به همين علت در كتاب هاى دعا جســته ــترى داش مى كنند و هر دعائى كه ثواب اخروى بيشــاب مى كنند. و برخى پا را فراتر نهاده و بدون طمع انتخرفتن به بهشت و يا ترس از آتش جهنم، بلكه فقط جهت ــا حضرتش دعا مى ــا معبود و انس ب ــرارى ارتباط ب برق

خوانند كه اين گروه از احرار و آزادگانند.ــى هللا رب ــاى و ممات ــكى و محي ــى و نس ــل ان صالت ق

العالمين.سوره زمر آيه 2

ــت و كليه اعمال و ــر) همانا نماز و طاع ــو اى پيامب (بگــه پروردگار ــت ك ــى و مرگ من همه براى خداس زندگ

جهانيان است.فاعبد اهللا مخلصا له الدين اال هللا الدين الخالص.

سوره زمر آيه3ــراى او خالص گردان، ــداى را عبادت كن و دين را ب خ

آگاه باشيد كه دين خالص براى خداست.ــجد و ادعوه مخلصين له و اقيموا وجوهكم عند كل مس

الدين.سوره اعراف آيه 29

ــجده رو به حضرت او آوريد و خدا را از سر در محل ساخالص بخوانيد.

ــج البالغه، حكم و ــالم نه ــر المومنين على عليه الس اميمواعظ، ص 237

عبادت هاى مردم را به سه دسته تقسيم مى فرمودند:ان قوما عبدوا اهللا رغبة فتلك عبادة التجار

و ان قوما عبدوا اهللا رهبة فتلك عبادة العبيدو ان قوما عبدوا اهللا شكرا فتلك عبادة االحرار.

ــت) عبادت كردند كه 1. گروهى خداوند را به اميد (بهشآن عبادت بازرگانان است.

ــد را از ترس (جهنم) عبادت كردند 2. و گروهى خداونكه آن عبادت بردگان است.

ــكر و ــى خداوند را عبادت كردند از روى ش 3. و گروهسپاس كه آن عبادت آزادگان است.

قصد همه وصل حور و خلد و برين استغايت مقصود ما نه آن و نه اين است

ــن مرتبه عبادت ــاى ديگر به باالتري ــان گرامى در ج هماشاره مى فرمايد كه لحن مناجات آن حضرت است:

ــى ما عبدتك خوفا من نارك و ال طمعا فى جنتك بل الهوجدتك اهال للعبادة فعبدتك.

ــت ــت و يا به اميد بهش خدايا تو را به علت ترس از آتشــته و سزاوار بندگى يافتم عبادت نكردم بلكه تو را شايس

و به عبادتت پرداختم.تو بندگى چو گدايان بشرط مزد مكن

كه خواجه خود روش بنده پرورى داندغالم همت آن رند عافيت سوزمكه در گدا صفتى كيمياگرى داند

ز شعر دلكش حافظ كسى بود آگاهكه لطف طبع و سخن گفتن درى داند

ــق دائمى است كه در ــان اخالص در دعا شور و عش نشــالم در ــجاد عليه الس ــل دعا وجود دارد. حضرت س اه

مناجات محبين عرضه مى داشت:ــيرين دوستى است را چشيده ــت كه مزه ش اى خدا كيســت ــاى اختيار كند و آن كيس ــر تو را به ج ــد؟ و غي باشــه اى از تو روى ــرب تو انس يافته و لحظ ــه به مقام ق ك

گردانيده.ــرر دار كه برگزيدى او را براى ــانى مق خدايا ما را از كسقرب و واليت خود و خالصش كردى براى مهر و دوستى

خودت و تشويقش كرده براى مالقات خود.حيلت رها كن عاشقاديوانه شو ديوانه شوواندر دل آتش درآ

پروانه شو پروانه شوهم خويش را بيگانه كنهم خانه را ويرانه كنوانگه بيا با عاشقان

هم خانه شو هم خانه شوبايد كه جمله جان شوى

تا اليق جانان شوىگر سوى مستان مى روى

مستانه شو مستانه شوامام صادق عليه السالم فرمودند:

ــة صادقة و قلب ــا اهللا تبارك و تعالى بني ــد اذا دع ان العبمخلص استجيب له بعد وفائه بعهد اهللا عزوجل.

ــارك و تعالى را با نيت ــده اى خداوند تب ــى كه بن هنگامــى خواند خداوند بعد از آن كه صادق و قلب مخلص مــتجاب مى ــا او وفا كرد دعايش را مس ــده به عهدش ب بن

نمايد.

پاسخ: به اين مثل توجه كنيد:اگر راننده در مسيري ــه انحراف رفت، پس از توجه، از راهي كه رفته بــير خود ادامه دهد و باز مي گردد، ولي اگر به مسفقط به زبان بگويد: منحرف شدم ماشين به مسير ــافران، عذر اصلي بر نمي گردد و هيچكدام از مس

اين راننده را نمي پذيرند.توبه يعني بازگشت از خالفكاري و جبران گذشته، ــورت خداوند هم توبه را مي پذيرد كه در اين صــوره توبه آيه 104) و ــو يقبل التوبه» (س «ان اهللا هــي دارد «ان اهللا يحب ــت م هم توبه كننده را دوسالتوابين» (سوره بقره آيه 222) اگر مال كسي را به ــت، به صاحبش برگرداند و اگر ناحق خورده اسنمي خواهد شناخته شود، از طريق بانك يا واسطه ــودش را معرفي كند، مبلغ ــر، بدون آن كه خ ديگــي را آزرده. عذر ــاب او بريزد. اگر كس را به حسخواهي كند. اگر نمازي را نخوانده، قضا كند. اگر ــت ــد اظهار كند، كتمان كرده اس ــي را كه باي حقاعالم كند و به هر حال آنچه را خالف كرده بايد

به نحو مطلوبي اصالح كند.ــود: «واصلحوا» ــار جمله «تابوا» فرم قرآن در كنــراه با ــي توبه هم ــه 160) يعن ــره، آي ــوره بق (س

اصالحات و جبران كاستي هاست.

ت

ـن مرتبه عبادت ضرت است:

عا فى جنتك بل رر

ــت به اميد بهشوار بندگى يافتم

مى است كه در ــالم در عليه الس

است را چشيده ــت د و آن كيسه اى از تو روى

زيدى او را براى ى مهر و دوستى

خود.

پاسخ: به اين مثل توجه كنيد:اگر راننده در مسيريــه انحراف رفت، پس از توجه، از راهي كه رفته بــير خود ادامه دهد و باز مي گردد، ولي اگر به مسفقط به زبان بگويد: منحرف شدم ماشين به مسيرــافران، عذر اصلي بر نمي گردد و هيچكدام از مس

م

ــز صافى را گويند كه با چيزهاى خالص در لغت هر چيــد و در عرف، عمل ــده باش ــر آميخته و ممزوج نش ديگــص را چيزى گويند كه به قصد تقرب به خدا و دور خال

از هر گونه ريا انجام گيرد.ــداى خويش راز و نياز كند و ــى كه مى خواهد با خ كسمشغول خواندن دعا شود بايد خانه دل را از غير خدا پاك ــازى نمايد و باور داشته باشد كه آن چه در آسمان ها ســت قدرت پروردگار مى باشد پس ــت در دس و زمين اسچه نيازى است كه خود را متمسك به موجودات ضعيف خود برود كسى هر سراغ شك بى كه چرا كنم، عالم اين

ــى خداو 3. و گروهسپاس كه آن عبادتقصد همه وصل حوغايت مقصود ما نهــان گرامى در ج هماشاره مى فرمايد كهــى ما عبدتك خ اله

ي ر ى ر

وجدتك اهال للعبادب ى ه

خدايا تو را به علتبلكه نكردم عبادت

Eslam wa Zendegi 70.indd 13Eslam wa Zendegi 70.indd 13 20/07/2011 16:37:4220/07/2011 16:37:42

Page 14: Eslam wa Zendegi 70ic-el.com/faraji/EVZ/1070.pdf · 2 1432 ﻥﺎﻀﻣﺭ 1390 ﺩﺍﺩﺮﻣ 2011 ﺖﺳﻮﮔﺁ 70 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻥ ﺎ ﻀ ﻣ ﺭ ﻩ ﮋ ﻳ ﻭ ﻥﺎﻀﻣﺭ

14

شماره 70 آگوست 2011 مرداد 1390 رمضان 1432

كزمر

ار اخب

كزمر

ار اخب

برگزارى فرخنده جشن سالروز

بعثت خاتم االنبياء والمرسلين حضرت

محمد مصطفى (ص) در مركز اسالمى انگليس

ــت وهفتم ماه ــالمى انگليس در بيس مركز اســون 2011 و در ــنبه 30 ج ــب برابر با پنجش رجــالروز برگزيده شدن روزعيد مبعث و فرخنده ســرت محمد بن عبداهللا ــالم حض پيامبر گرامى اســالت ، جشن باشكوهى را با حضور (ص) به رســدان آل محمد ــرى از پيروان وارادتمن ــع كثي جم

برگزار كرد.ــن مبارك و خجسته كه تالوت آياتى در اين جشــاى عبداهللا ــر آن بود ، آق ــم آغازگ ــرآن كري از قــاكريان قطعه شعرى را كه بمناسبت عيد سعيد شــت حضرت محمد مصطفى(ص) به مبعث و بعثــرد و پس از پخش ــروده بود قرائت ك رسالت،سنماهنگها وسرودهاى زيبايى از خوانندگان ايرانى به همين منظور ،آقاى ابهرى يكى از مداحان اهل ــى با قرائت ــت وطهارت براى دقايق بيت عصمــروده هايى به مدح وثناى پيامبر اعظم اشعار وس(ص) پرداخت و شادى افزاى اين جشن و سرور

شد.در ادامه برنامه جشن خجسته عيد مبعث ،حجت ــلمين معزى رييس مركز اسالمى االسالم والمســالروز برانگيخته ــخنانى جشن س انگليس طى ســول اكرم به ــت حضرت رس ــدن پيامبر رحم شــان وحاضرين در ــلمانان جه ــالت را به مس رس

مجلس تبريك وتهنيت گفت. ــلمين معزى با تاكيد بر ــالم و المس حجت االس

ــت پيامبر راه ــد با نزول قرآن و بعث اينكه خداوندرست را به بشريت نشان داده ولى در عين حال ــانها را آزاد ومختار آفريده تا خود مسير خود انســانها ــاب نمايند ، افزود : پيامبر درون انس را انتخعقل و پيامبر بيرون آنان حضرت نبى اكرم محمد مصطفى(ص) است. آخرين بخش از برنامه هاى جشن عيد مبعث ، مولودى خوانى مداح اهل بيت ــاى مواليى بود كه با قرائت عصمت وطهارت آقــول گرامى اسالم به شادى ــعارى در مدح رس اشــرور پيروان حضرت محمد(ص) وآل محمد وس

افزود.ــن نماز ــم فرخنده حاضري ــن مراس ــان اي در پايجماعت مغرب وعشا را به امامت حجت االسالم ــلمين معزى رييس مركز اسالمى انگليس والمســپس دعاى پرفيض كميل قرائت اقامه كردند وس

شد.

برگزارى خجسته جشن ميالد سيد و ساالر شيعيان

جهان ،حضرت ابا عبد اهللا الحسين

(ع) در مركز اسالمى انگليس

ــه ــنبه وس ــالمى انگليس در روزهاى يكش مركز اســنبه 2 و4 و 5 جوالى 2011 شاهد ــنبه وچهارش شحضور خيل عظيم عاشقان ايثار، رشادت، شهامت و شهادت از اقوام و ملل مختلف در جشنهاى فرخنده ــين (ع) به ــالروز ميالد حضرت ابا عبداهللا الحس س

زبانهاى انگليسى و عربى وفارسى بود. ــين بن على (ع) به ــن ميالد امام حس ــم جش مراســنبه سوم شعبان المعظم ــى در روز سه ش زبان فارس1432 مصادف با 5 جوالى 2011 با حضور پر شور

عاشقان واليت بر پا گرديد. ــلمين بهمن پور رييس كالج حجت االسالم و المســبت در اين مراسم ــالمى لندن كه به همين مناس اســخنرانى مى كرد حضرت امام حسين را فرخنده ســادت وازخودگذشتگى و ارزشهاى مظهر ايثار، رش

واال و شعار براى بشريت خواند.ــر اينكه همه ــدن با تاكيد ب ــالمى لن رييس كالج اسانسانها داراى استعدادهاى معنوى گوناگونى هستند ــتى از آن استفاده كنند و آن را شكوفا و اگر به درســانه اى براى ديگران خواهند شد، نمايند نمونه ونشــتعدادها در قرآن ــه هايى از اين اس ــه معرفى نمون بــى كه از ــى وحضرت يحي ــون حضرت عيس همچــف كه ــى وحضرت يوس بدو تولد و حضرت موســت وعلم داده ــد وبلوغ به آنان حكم ــن رش در ســكوفا شده است ، اشاره كرد شده واستعداد آنان شــت: امام حسين (ع) نيز نمونه اي از اين واظهار داشــتعدادها بود و در قرآن آيات متعددى در شأن و اسمقام او وامام حسن(ع) نازل شده است و همه علما ــالمى برآن تاكيد ــمندان مذاهب مختلف اس وانديشــت. يكى از ويژگى دارند ومطلقا اختالفى درآن نيس

هاى اين مراسم حضور نقش آفرين و فعال جوانان ــم بود كه با پخش ــهايى از مراس در برگزارى بخشــرود هاى سرور آفرين ــيار زيبا و س نماهنگهاى بســعارى در وصف امام ــراى دكلمه و قرائت اش و اجحسين (ع)، فضاى جشن را نشاط آفرين كردندو بر

شادى ميهمانان افزودند.پايان بخش برنامه هاى اين جشن خجسته، مولودى خوانى و مديحه سرايى آقاى مواليى يكى از مداحان ــومين اهل بيت عصمت و طهارت (ع)در وصف ســرور و ــيعيان جهان بود كه بر س امام و راهنماى ش

شادى حاضرين افزود.ــه امامت حجت ــا، ب ــس از آن نماز مغرب و عش پــالمى ــلمين معزى رييس مركز اس ــالم و المس االس

انگليس اقامه شد.ــن ميالد امام بنابرهمين گزارش آغازين برنامه جشــيد الشهدا و ــين (ع) قرائت زيارت حضرت س حســهيدان بود كه دلهاى مؤمنين را به بارگاه ــاالر ش ســاخت و در پى آن ملكوتى آن امام همام معطوف سحاضران از آواى دلنشين و عطر آگين آياتى چند از

قرآن كريم بهره مند شدند.

Eslam wa Zendegi 70.indd 14Eslam wa Zendegi 70.indd 14 20/07/2011 16:37:4720/07/2011 16:37:47

Page 15: Eslam wa Zendegi 70ic-el.com/faraji/EVZ/1070.pdf · 2 1432 ﻥﺎﻀﻣﺭ 1390 ﺩﺍﺩﺮﻣ 2011 ﺖﺳﻮﮔﺁ 70 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻥ ﺎ ﻀ ﻣ ﺭ ﻩ ﮋ ﻳ ﻭ ﻥﺎﻀﻣﺭ

15

شماره 70 آگوست 2011 مرداد 1390 رمضان 1432

برگزارى جشن فرخنده ميالد

امام عصر حضرت حجت بن الحسن العسگرى(عج) در

مركز اسالمى انگليس

ــم ميالد فرخنده و مبارك حضرت حجت ابن مراســواى شيعيان ــگرى (عج) آخرين پيش الحسن العســاير شيعيان در سراسر جهان ، همزمان و همراه با ســنبه ، 16 و 17 جوالى ــنبه و يكش جهان در روز شــس به زبانهاى عربى ــالمى انگلي 2011 در مركز اسو فارسى كه با حضور چشمگير مسلمانان و پيروان مكتب آل محمد (ص) و عالقمندان به وجود مبارك

امام عصر(عج)برگزار گرديد ؛ اوج احساس ، شعور ــيفتگان آن حضرت را ــات قلبى و عقلى ش و مكنون

به تصوير كشاند.ــالم و المسلمين ــت ، حجت االس خطيب اين نشســت اعتقادبه ــا طرح اهمي ــخنان خود ب معزى در ســى ، به وجود ــب و اديان اله ــه مكات ــى در هم منجروايات فراوان از زبان پيامبر اكرم(ص) و همه ائمه اطهار (ع) مبنى بر اينكه روزى جهان بوسيله حجت ــدى موعود ، از عدل و داد ــق ولى اهللا االعظم مه ح

لبريز خواهد شداشاره كرد.

ــالمى انگليس در پايان سخنان خود رييس مركز اســتى ــاره به اينكه مومنان و صالحين بايد بدرس با اشــند به ــى را مى كش ــد كه انتظار مقدم چه كس بداننتشريح وظايف منتظران واقعى آن حضرت در زمان

غيبت پرداخت.ــم جشن ميالد امام عصر به زبان فارسى كه در مراسدر روز يكشنبه 17 جوالى برگزار شد ، زينت بخش ــم تالوت آيات نورانى قرآن كريم بود آغازين مراســپس چند تن از جوانان هنرمند كه آماده سازى وســن را نيز برعهده داشتند ، ــم جش وآذين بندى مراسبرنامه هاى متنوع و بديعى را از قبيل قرائت شعر و ــاحت مبارك ولى عصر(ع) و امام دكلمه در مدح سمنتظران ، اجراى سرود و برگزارى مسابقه فرهنگى ــا به همين منظور را تقديم و پخش نماهنگهاى زيب

شركت كنندگان كردند.ابراز احساس عشق به ساحت مقدس حضرت ولى عصر(عج) در قالب همخوانى دعاى فرج امام زمان نيز از جلوه هاى ديگر مراسم جشن نيمه شعبان در

سال جارى بود.ــم مولودى خوانى و اجراى آخرين بخش اين مراسسرود وقرائت اشعار توسط مداح اهل بيت عصمت ــرور ــادى وس ــارت آقاى مواليى بود كه به ش وطهحاضرين در مجلس افزود و پس از آن نماز مغرب ــالم ــه امامت حجت االس ــه جماعت و ب ــا ب و عشــلمين معزى رييس مركز اسالمى انگليس در والمســيعيان امام مهدى اقامه ــته از ش صفوفى به هم پيوس

شد.

برگزارى جلسه مشترك مسئوالن انجمن هاى اسالمى دانشجويان سراسر بريتانيا با نماينده مقام معظم رهبرى و رئيس مركز اسالمى انگليس

دبيران، مسئوالن علمى و فرهنگى انجمن هاى ــر بريتانيا كه به منظور اسالمى دانشجويان سراســوراهاى انجمن هاى ــت مسئوالن ش اولين نشساسالمى دانشجويان در محل كانون توحيد اجتماع ــنبه 2 جوالى 2011 در كرده بودند، عصر روز شمحل مركز اسالمى انگليس حضور بهم رساندند ــلمين معزى رئيس ــالم و المس و با حجت االس

مركز اسالمى انگليس ديدار و گفتگو نمودند.

ــاعت ــن ديدار صميمانه كه به مدت 2,5 س در ايــالمى انگليس بطول انجاميد ابتدا رئيس مركز اســيس و فعاليت هاى ــى تاس ــريح چگونگ به تشــى در بخش هاى مختلف مركز مذهبى و فرهنگــپس به سئواالت ــالمى انگليس پرداخت و س اســده دانشجويان در همين خصوص پاسخ طرح شــه همچنين آقاى نادرى مسئول داد. در اين جلســالمى، گزارشى را از بخش آنفورماتيك مركز اسنحوه فعاليت هاى اين بخش و اقدامات صورت ــه در بكار گيرى ابزارها و فناورى هاى روز گرفت

در راستاى تبليغات دينى ارائه نمود.

ــه بر تقويت روابط و همكارى در پايان اين جلســالمى ــالمى و مركز اس فى مابين انجمن هاى اس

ــاعه فرهنگ و شعائر ــتاى اش انگليس در راساسالمى، تاكيد شد.

Eslam wa Zendegi 70.indd 15Eslam wa Zendegi 70.indd 15 20/07/2011 16:37:4820/07/2011 16:37:48

Page 16: Eslam wa Zendegi 70ic-el.com/faraji/EVZ/1070.pdf · 2 1432 ﻥﺎﻀﻣﺭ 1390 ﺩﺍﺩﺮﻣ 2011 ﺖﺳﻮﮔﺁ 70 ﻩﺭﺎﻤﺷ ﻥ ﺎ ﻀ ﻣ ﺭ ﻩ ﮋ ﻳ ﻭ ﻥﺎﻀﻣﺭ

Eslam wa Zendegi 70.indd 16Eslam wa Zendegi 70.indd 16 20/07/2011 16:37:4920/07/2011 16:37:49