����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

1

کانال أحب العربیة : با کلیک روی نام کانال با ما باشید

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

2

﴿ ﴾

إلی مئة واحد عداد من أل ا

)١شکال األفعال(أ

)٢شکال األفعال(أ يف صالة التفتیش بالج/رک

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

3

فعلیة و الجملة اإلسمیة لة ال الجم

الفعل المجهول

مجرور و ال جار ل ا

إسم الفاعل و اسم المفعول و اسم المبالغة

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

4

برگرد پیشگفتار آموزان دانش اوليای و مدارس مديران آموزشی، های گروه دب7ان، با سخنی

:کتاب این تدریس برای عربی دب7 که است شايسته باشد؛ کرده مطالعه دقت به يا تدريس را نهم تا هفتم های پايه عربی های کتاب .١ باشد؛ گذرانده را کتاب اين خدمت ضمن توجيهی آموزشی دورۀ .٢ .باشد بررسی کرده کافی دقت با را معل/ن آموزش ويژۀ »آس/ن فراز بر« افزار نرم و معلم . کتاب٣

غe های رشته دهم پايۀ ويژۀ) » ١( قرآن زبان عربی،« کتاب نخست` نگارش با تا داد توفیق ما به که سپاسگزاريم را خدای .کنيم ارائه خدمتی فرهنگی عزیزمان كشور جوانان به »انسانی علوم و ادبيات«

:است اين ملی درسی برنامۀ اساس بر عربی درسی برنامۀ رویكرد »ادبيات فارسی و زبان به کمک و دينی متون و قرآن فهم تقويت منظور به زبانی های مهارت پرورش«

سال پايان در بتواند دهم آموز پايۀ دانش رود می است. انتظار محوری مq دهم تا هفتم عربی های کتاب تأليف شيوۀ ترجمه و بفهمد را آنها معنای و بخواند درست شده، ساختارهای خوانده حد در را قرآنی سادۀ عبارات و متون تحصيلی

.کند نوشـته »درسـی برنامۀ راهن/ی«و »ملی درسی برنامۀ «، »اساسی قانون«باالدست اسناد مصوبات به توجه با کتاب اين

تأليف راه نقشۀ نيز عربی درسی برنامۀ راهن/ی است. کتب درسی تألیف سند ترين مهم ملی، درسی برنامۀ است. شده .است درسی عربی های کتاب xام

و زبـان و روايـات قـرآن، حـديث، در کـه است عربی زبان واژگان پرکاربردترين دهم، تا هفتم عربی های کتاب کلUت واژۀ 850 به نزديک آن بر افزون و رفته کار به کلمۀ پرکاربرد 363 کتاب اين در است. رفته کار به بسيار فارسی ادبيات

واژۀ 1200 حدود آموزش هدف، واقع در پس است؛ شده تکرار دهم کتاب در نهم نيز و هشتم هفتم، عربی های کتاب .قرآنی داشتند کاربرد متوسطه اول دورۀ کتاب سه واژۀ 850 از ه واژ 552است. عربی پربسامد زبان

.شد خواهد چنc نيز متوسطه دوم دورۀ کتاب سه در با آميخته ادب فارسی متون و دعاها احاديث، هUنند دينی متون نيز و کريم قرآن فهم ويژه به مh فهم اصلی، هدف .است عربی واژگان

کتـاب در مکاملـات کوتـاهی ملـی؛ درسـی برنامـۀ اسـتناد بـه و است »گفq سخن«زبانی مهارت چهار از يکی که آنجا از فعـال و پرتحـرک شـاداب، را جـذاب، درس کـالس و اسـت زبـانی هـر آموزش برای مناسب بسرتی مکامله شده؛ گنجانده

.نيست عربی درسی برنامۀ اصلی هدف ولی سازد؛ می :كتاب ارزشیابی و تدریس شیوۀ دربارۀ تأکيدات ترین مهم

اين است. آموزشی الزامی کمک های کتاب و دوم و اول نوبت امتحان علمی، مسابقات و کنکور در تأکيدات اين رعايت( ).است رسمی بخشنامۀ منزلۀ به نوشته

این. کرد آموزشی تدريس جلسۀ سه در توان می را درس هر. است شده تنظیم درس هشت در دهم پايۀ عربی کتاب .۱ .کند می کفايت سال طول در کتاب کل تدريس برای مجموع در زمان مقدار

:است شده آشنا ساختارها اين با تاکنون دهم پايۀ آموز . دانش٢ صـفت ترجمـۀ وصفی برای و اضافی ترکيب استمراری، ماضی معادل مستقبل، نفی، نهی، امر، مضارع، ماضی، های فعل

غe أخوکن «مانند هايی ترکيب در مؤخر .خوانی ساعت و پرسشی، اشاره، کل/ت اسم کل/ت، ريشۀ و وزن ،» الص

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

5

أخـي«ماننـد هـايی ترکيـب بتوانـد آمـوز دانش که است اين نهم پايۀ عربی در اضافی و وصفی ترکيب آموزش از هدف .کند ترجمه )جمله از بeون نه( جمله داخل را »العزيز

.است شده آشنا معروف وزن چند با نيز اصلی حروف و وزن بخش در نشده داده آموزش» دقيقه پنج و بيست و چهار«مثال شده؛ داده آموزش نيم و ربع کامل، ساعت فقط خوانی ساعت در

.است .است شده انجام مرور اين نيز ديگر درس هفت در و است پيش` های آموخته دورۀ اول . درس٣ شده داده آموزش تا دوازده ترتيبی و اصلی عددهای متوسطه اول دورۀ در .شود می داده آموزش عددها دوم درس در .٤

مباحـث . شـد خواهـد داده آمـوزش بيسـتم يکم تا از ترتيبی عددهای و صد تا يک از اصلی عددهای کتاب اين در .است .نيست کتاب اهداف آموزشی جزء معدود های ويژگی و معدود و عدد مطابقت

بـا فقـط در xرينـات و انـد شده آشنا درسی کتاب در مزيد و مجرد های فعل با متوسطه اول دورۀ در آموزان دانش .٥ کتاب در نيز معتل و مضاعف مزيد، مهموز، های فعل اما اند؛ شده رو به رو سا� و صحيح مجرد ثالثی های فعل رصف

، أجاب، أتی، ابتسم، آمن، مانند است؛ رفته کار به ر، حاول، تخرج، أعطی، أصاب، احرتق، اشرتی، أحب هـدف ... و زاد حـذ سوم ماضی«که شوند آشنا هايی فعل با اول سال سه های آموخته از با استفاده که است اين چهارم و سوم درس آموزشی

نوع ذکر و مزيد و مجرد ثالثی تشخيص و مزيد و مجرد ثالثی اصطالحات ذکر .است حرف سه بيش از آنها » شخص مفرد پيچيـدۀ کـه تغيـeات فعلـی گونـه هـر و مضاعف مهموز، معتل، های فعل نيست. آموزشی اهداف از فعل صيغۀ باب و است؛ شده داده آموزش نيز استفعل فعل و کار رفته به « استفاد» فعل کتاب در مثال نيست؛ کتاب اهداف از دارد رصفی

در تغيeاتـی چـون نـدارد؛ اشـکالی بخـواهيم، جملـه در را استفادت معنای اگر شود؛ ولی �ی طرح سؤال استفد فعل از نوشـته شـده مزيـد ثالثی ماضی های فعل مصدر و مضارع کتاب انتهای در نامه ه واژ بخش در .ندارد استفاد با مقايسه

.بشناسد را ها فعل اين کم کم آموز دانش تا است مبتدا به، فاعل، مفعول فعل، يعنی جمله اجزای شناخت هدف. شود می تدريس فعليه و اسميه جملۀ پنجم درس . در٦ خوانـدن بـا آمـوز دانـش تا است گذاری شده حرکت کامال کتاب. نيست هدف کل/ت اعراب دادن قرار اما است؛ خرب و

.آشنا شود کل/ت اعراب با تدريج به و کند پيدا ذوق عبارات و متون درست را مجهول دارای فعل های جمله آموز دانش که است اين هدف .شود می تدريس مجهول فعل ششم درس . در٧

.نيست هدف برعکس و مجهول به معلوم فعل دارای جملۀ تبديل کند؛ معنا جمله در را و مجرور جار و جر حروف بتواند بايد آموز دانش .شود می داده آموزش جر حروف معانی هفتم درس در .٨

.کند ترجمه و داده تشخيص درستـا نـوع شـناخت فقط .شود می تدريس مشتق های اسم های وزن ترين مهم هشتم درس در .٩ معنايشـان و دانسـq آنه

.نيست کتاب شده هدف ارائه فعل از مشتق اسم ساخq و مشتق از جامد تشخيص. است مطلوب بعـد هـای سـال يا در است آمده کتاب در بوده الزم هرچه. نيست آموز دانش به قواعد مکمل جزوۀ ارائۀ به نيازی .١٠

.آمد خواهد .شود می محسوب درس عربی در عملی کار نويسی، داستان و تصويری ترجمۀ رسود، �ايش، درس، هر های . پژوهش١١ .نيست درسی کتاب اهداف از گذاری اعراب و تشکیل تعريب، اعراب، و رصفی تحليل .١٢

.اسـت » ايشـان ما، ش/، او، تو، من،« اساس بر و شده سازی بومی اول متوسطۀ های کتاب در ضمe و فعل . آموزش١٣، ه/، هي، هم، ه/، هو،: « بود گونه اين پيش` سبک ، أنت، أنت/، أنتم، أنت/، أنت، هن qنحن أنا، أن .« .آموختند بهرت را درس آموزان دانش و بود موفق کامال آزمايشی تدريس در نوين شيوۀ

.نيست کتاب اهداف مشابه از موارد و »جمع غe به جمع« يا »مخاطب غe به مخاطب« يا » مؤنث به مذکر« .تبديل١٤ .شود می خواسته جمله در امتحان در کل/ت . معنای١٥

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

6

»یا گزينـه دو« يـا» دار زيرخط «، »خالی جای« شکل به که است نظر مد کل/تی معنای فقط القرآن أنوار بخش در .١٦ دبیـر و اسـت منزل در کار برای این بخش ضمنا . نيست هدف کل/ت، سایر معنای ديگر عبارت به . است شده طراحی

.شود می طرح سؤال آن از امتحان در حال در هر اما کند؛ کار کالس در تواند می وقت داشq صورت در فقط تشـکيل را آمـوز شـفاهی دانـش �ـرۀ سـال طـول در مکاملـه بخـش در او های فعاليت و آموز دانش های روخوانی .١٧ .دهد می .نباشد xرين نيازی دفرت به تا است شده گرفته نظر در xرين حل و ترجمه نوشq برای کافی جای کتاب . در١٨ سـؤال �ونـه بنـدی و بـارم آسـ/ن، فـراز بـر افزار نرم معلم، کتاب تهیۀ نحوۀ با توان می تألیف دفرت وبگاه طریق . از١٩

.آورد دست به توان را می بسیاری سودمند طالعاتا )رشد( مدارس ملی شبکه در همچنین شد. آشنا استاندارد دورۀ از شـيوه با ايـن آموزان دانش زيرا شوند؛ همگام تأليف دفرت رويکرد با تا داريم درخواست ارجمند همکاران از .٢٠ .اند آمده متوسطه دوم دورۀ به متوسطه اول

:عربی گروه وبگاه نشانی

dept.talif.sch.ir-www.arabic

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

7

آموز دانش با سخنی و زبـان مسـل/ن اسـت؛ کشـورهای از بسـياری رسـمی زبان و دعا و حديث قرآن، زبان زيرا آموزيم؛ می را عربی

شش از يکی است؛ الزم زبان عربی با آشنايی فارسی ادبيات و زبان بهرت فهم برای و درآميخته آن با فارسی ادبيات زبـان ايـن بـا دانشمندان از بسياری های و کتاب است؛ قوی و پرمعنا زبانی است؛ متحد ملل سازمان رسمی زبان

.است شده نوشته هـای xـرين عبـارات و متـون، در ايد، آموخته گذشته سال چهار در آنچه.است پيش` کتاب چهار ادامۀ کتاب اين بـه شـ/ دارد. راهـن/ دبـe نقـش و ش/سـت عهدۀ بر کتاب عبارات و متون ترجمۀ .است شده تکرار کتاب اين

در قبلـی عربـی کتاب چهار واژگان کتاب، همۀ انتهای در منظور هم` به کنيد؛ ترجمه را متون توانيد می راحتی .است شده داده قرار يازدهم کتاب جديد واژگان کنار

مسـابقات و بـرای کنکـور آمـادگی يـا تيزهوشـان، نام به که هايی کتاب در شود. �ی توصيه کار کتاب از استفاده مؤسسـات کـه نيز هايی نيست. در آزمون آموزی زبان آموزشی اهداف جزء موارد از بسياری و شود، می طراحی آن حجمـش اينکه يا دارد، معم جنبۀ و آموزشی است اهداف از خارج سؤاالت از بسياری کنند می برگزار مختلف

رشکـت هايی آزمون چن` در اگر لذا دارد. بیشرتی وقت نیاز به دهی پاسخ برای آموز دانش که است بسيار قدر اهداف خالف جهت در بلکه نيستند؛ تأييد مورد تنها نه زبان، آموزش نظر اصول از بدانيد است شايسته کنيد می .شوند می دلرسدی نااميدی و موجب و اند

باشيد، تر عربی موفق درس در خواهيد می کنیم. اگر استفاده xرين و تکرار شیوۀ از بايد زبانی هر يادگeی برای .کنيد مطالعه پيش

ترجمـه درسـت بفهميـد و درسـت بخوانيد، خوب را عربی متون بتوانيد ش/ اگر .است مq فهم کتاب اين هدف و آيـات از توانيد می ش/ سخن بگوييد؛ حتی و کنيد ترجمه نيز عربی به فارسی از توانيد می خود به خود کنيد،

.کنيد استفاده هنگام سخºانی به و نويسی مقاله و انشا در عربی درسی های کتاب احاديث .شويد آشنا متون درست تلفظ با تا است شده تهيه يازدهم تحصيلی پايۀ برای نيز» گويا کتاب«

.است گروهی صورت به کالس در ها xرين حل و کتاب عبارات و متون ترجمۀ مدارس مديران با ه ويژ سخنی علمـی ارزش و فاقد آموزشی تلۀ آنها سؤاالت و نيستند استاندارد کنکور برای آمادگی مؤسسات های آزمون اغلب

هـا آزمـون اين به توجه با آموز را دانش و دبe تالش ميزان توان �ی لذا شوند. می دروس از نفرت موجب و اند طراحـی دروس اهـداف بـه ربـط بـی کتـاب و از خـارج مطالبی مؤسسات اين که است شده ديده بسيار .سنجيد

کتـاب تهيۀ و ندارد کار کتاب به نيازی هيچ اند. اين کتاب گونه هم` اغلب نيز کار های کتاب همچن` کنند. می داده، اختصـاص دبـe بـه اضـافه ساعت ش/ مدرسۀ اگر خواهد گرديد. آموزش روند به خوردن لطمه موجب کار، شود. های شفاهی زبان می تقويت مهارت رصف زمان اين که است بهرت

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

8

برگرد

Uوات و األ يذه ال ل د ل حم ل ا ﴿ ١ األنعام/ Uت و النور﴾ل ض و جعل الظ ر خلق الس را بنهاد.روشنایی ها و ها و زمین را آفرید و تاریکی سپاس خدایی را که آس/ن

رس ل (درس اول ) الد االو

ه او هUن خداست.الل و ه ذاك

ــــجره لتلــــك انظــــر الش.

ره ـالنضــــــ الغصــــــون ذات .

به آن درخت دارای شاخه های تر و تازه بنگر .

ـــف ـــت کي �ـــن ـــة م حب.

ــــف و ــــارت کي ــــجره ص ش.

دانه ای روییده وچگونه درختی شده است ؟ چگونه از

ــث ــن و فابح ــل م ــذی ق ذاال.

ــــــرج ــــــا يخ ــــــره منه الثم.

آورد؟ میوه را از آن بیرون می کيست آنکهپس جستجو کن وبگو ــر و ــی انظ ــمس إل ــي الش الت

. مســــــــــتعره جــــــــــذوتها

. وبه خورشیدی که پاره آتش آن فروزان است بنگر.

بهــــا و ضــــياء فيهــــا

ره ـمنتشـــــــــــ حــــــــــرارة . ..

هست. پراکنده گرمای آن کمک به و هست روشنایی آن در

ـــن ـــذي ذا م أوجـــدها ال.

ــــو يف ــــل الج ــــ مث ره ر ـالش.

آورد؟ پديد آتش پارۀ همچو آسUن در را آن اين کيست که

ــــه هــــو ذاك ــــذی الل ال .

ــــــــــــــــره ــــــــــــــــه منهم أنعم.

هایش ریزان است. آن هUن خدایی است که نعمت

ــــــة ذو ــــــة حکم بالغ.

ــــــــدرة و ــــــــدره ق مقت.

نیروی توانایی است. دارای (حکمت) دانشی کامل و

ـــر ـــی انظ ـــل إل ـــن اللي فم. .

ــــــد ــــــه أوج ــــــره في قم.

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

9

آن پدید آورده است ؟ را در به شب بنگر؛ پس چه کسی ماه ـــــــه و ـــــــأنجم زان ب

. رر ره ـالمنتشـــــــــ کالـــــــــد

. ؟و با ستارگانی مانند مرواریدهای پراکنده زینت داد

ــر و ــی انظ ــيم إل ــن الغ فم

. ــــــزل مطــــــره منــــــه أن

. ؟آن نازل کرد را از بنگر؛ پس چه کسی باران ابر وبه

برگرد

(مفرد: نجم) ستارگان أنجم:

نازل کرد نزل:أ

ها نعمت أنعم:

پدید آورد أوجد:

کامل بالغ:

پارۀ آنش جذوة:

در) مرواریدها (مفرد: درر:

هذا �این ذا:

»من ذا: این کیست؟ «

دارای ذات:

نآ ذاک:

زینت داد زان:

رة: اخگر (پارۀ آتش) رش

= نور (ضیاء #ظالم) : روشناییضیاء

ها (مفرد: غصن) : شاخهغصون

: ابرغیم

بگو قل:

فروزان مستعرة:

ریزان منهمرة:

تر و تازه نرضة:

»مؤنث �ا«رشد کرد �ت:

ردآو در می یخرج:

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

10

گوی زیر را در کالس اجرا کنید.و شبیه گفت در گروه های دو نفره، �

برگرد

ف رش األ ف ج الن مطار عارف يف لت ا � آشنایی با یکدیگر در فرودگاه نجف ارشف

مرقد أمیر المؤمنین علی (ع)زائر � زائر مرقد امیر مومنان علی (ع)

أحد الموظفین يف قاعة المطار � یکی از کارمندان در سالن فرودگاه

.السالم عليکم � سالم علیکم

الم و رحمة الله و برکاته � عليکم الس سالم و رحمت خداوند و برکاتش بر ش/

صباح الخیر یا أخي. � صبح به خیر برادرم.

صباح النور و الرسور. � صبح به روشنایی و شادی.

کیف حالک؟ � حالت چطوره؟

أنا بخیر، و کیف أنت؟ � من خوبم، و تو چطوری؟

الحمد لله.بخیر و � خوبم، خدا را شکر.

عفوا، من أین أنت؟ � ببخشید، اهل کجایی؟

أنا من الجمهوریة اإلسالمیة اإلیرانیة. � من از جمهوری اسالمی ایرانم.

ما اسمک الکریم؟ � اسم رشیفت چیه؟

اسمک الکریم؟إسمي حسین و ما � اسم من حسینه و اسم رشیف تو چیه؟

عبد الرحUن. مياس � نـه.اسم من عبد الرح/

هل سافرت ألی إیران حتی اآلن؟ � آیا تا کنون به ایران مسافرت کردی؟

ال، مع األسف. لکني أحب أن أسافر. � نه، متأسفانه. ولی من دوست دارم که سفر کنم.

إن شاء الله تسافر إلی إیران! � کنی؟ به ایران سفر می اکه خدا بخواد

المة. � إن شاء الله؛ إلی اللقاء؛ مع الس اگه خدا بخواد؛ به امید دیدار؛ به سالمت.

يف أمان الله. � در امان خدا.

يف أمان الله و حفظه، یا حبیبی. � در امان خدا و حفظ او، ای دوست من.

کنم سفر که :ر اف سأ ن أ . ۵ متأسفانه :سف األ مع .۴ فرودگاه :مطار .۳ سالن :قاعة .۲ آشنايی :تعارف .۱

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

11

برگرد ل:ا � .الجمل، واکتب نوع األفعال ه ترجم هذ لتمرین األو

:رسالتك اکتب بنویس

ال تکتب علی الجدار: روی دیوار ننویس

نهی -فعل مضارع فعل امر

اکتبوا واجباتکم: تکالیفتان را بنویسید

هن ال يکت­ برسعة: نویسند ها با رسعت �ی آن

فعل مضارع منفی فعل أمر

سأکتب دريس. درسم را خواهم نوشت

إننا سوف نکتب أبحاثا: هایی خواهیم نوشت ما پژوهش

مستقبل -فعل مضارع مستقبل -فعل مضارع

کتبتم ±ارینکم:ما هایتان را ننوشتید ±رین

کانوا يکتبون بدقة: نوشتند با دقت می

معادل ماضی استمراری فعل ماضی منفی

»کلمة واحدة زائدة «يف الدائرة العدد املناسب. ١لتمرین الثا²: ضع ا �

رة ( - ١ من األحجار الجميلة الغالية ذات اللون األبيض. � اخگر )الرش ) از سنگ های زیبا ی گران قیمت دارای رنگ سفید هستند. (

مس ( خورشید ) - ٢ جذوتها مستعرة، فيها ضياء و بها حرارة منترشة. � الش درآن روشنایی است و به وسيله آن گرما پراکنده مى شود. ) آتشش فروزان است، (

مس. � القمر(ماه ) - ٣ کوکب يدور حول األرض؛ ضياؤه من الش

) ( سیاره ای است که به دور زمین می چرخد ، روشناییش از خورشید است.

/ء ينزل منه المطر.بخار � األنعم ( نعمت ها ) - ٤ مرتاکم يف الس ( ابر بخاری فرشده و انبوه (جمع شده) در آس/ن است که باران از آن می بارد.)

من المالبس النسائية ذات األلوان المختلفة. � الغيم ( ابر ) - ٥

های مختلف است. )( ازلباس های زنانه دارای رنگ

قطعة من النار. � الفستان( پیراهن ) - ٦ ) ( پاره ای ازآتش است.

رر ( مرواریدها ) - ٧ الد

١ : بگذارضع

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

12

ص ب ر ��ـ�ل ���ـ����ل

ر ���ـ�ل أ���ل ن ص ����

اکيب يف مکانها المناسب.ه لتمرین الثالث: ضع هذ ا � الجمل و الرت

ليالن / ك الصالحون / هؤالء األصدقاء / هاتان ز هؤالء فائزات /هذان الد ة / أولئ جاجتان تلك البطاري

مثنی مؤنث مثنی مذکر مفرد مؤنث

هاتان زجاجتان هذان الدلیالن تلک البطاریة

جمع مکرس جمع مؤنث سا¼ جمع مذکر سا¼

هؤالء األصدقاء فائزات هؤالء أولئك الصالحون

اکتب وزن الکلUت التالية و حروفـها األصلية. لتمرین الرابع:ا �

……… ……… ……… ……… نا رص، منصور، أنصار : -١

……… ……… ……… ……… صبار، صبور، صابر : -٢

≠ = المناسب. فراغ ال ادفات و المتضادات يف ضع المرت الخامس: لتمرین ا �

ضياء/ نام / ناجح / مرسور / قريب / جميل / نهاية / Ô` / غالية / رشاء / مسموح / مجد

غالیه ≠رخيصة گرانبها ، ارزشمند ≠ ارزان

ناجح ≠ راسب قبول ≠ مردود

یمین ≠ يسار راست ≠ چپ

رشاء ≠يع ب خرید ≠ فروش

نهایة≠ بداية پایان≠ آغاز

قریب ≠ بعيد نزدیک ≠ دور

= نام رقد خوابید، بسرتی شد

جمیل ≠قبيح زیبا ≠ زشت

= ضیاء نور ، نورروشنایی

مرسور ≠ حزين شاد ≠ اندوهگین

= مجد مجتهد کوشا ، تالشگر

مسموح ≠ ممنوع مجاز ، اجازه داده شده ≠ منع شده

خالی جای :فراغ لتمرین السادس: أرسم عقارب الساعات.ا �

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

13

برگرد ��

لی الفارسیة ه، ثم ترجمه إ ل عظمة مخلوقات الل حو جمل باللغة العربیة بحث يف اإلنرتنت أو المکتبة عن نص قصیر أو ا . – Ùعجم عربی ٢ تعینا مس فارسی

/وات و األ ﴿و يتفكرون يف ١٩١آل عمران: ذا باطال﴾ ربنا ما خلقت ه رض خلق الس

ای. را بیهوده نیافریده پروردگارا این؛ اندیشند زمین می و ها و در آفرینش آس/ن

تعينا بـ : با استفاده ازمس ٢

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

14

برگرد

فرمود: ملسو هيلع هللا ىلصپیامرب خدا ملسو هيلع هللا ىلص: قال رسول الله هفتاد سال است.عبادت اندیشیدن بهرت از یساعت عبادة سبعین سنة. تفکر ساعة خیر من

رس الثانـي (درس دوم)الد ملسو هيلع هللا ىلصالله رسول من العددية المواعظ

ملسو هيلع هللا ىلصپندها و نصایح ش/رشی (عددی) از پیامرب خدا

مسجدا، بنی نخال، أو غرس أو برئا، حفر ، أو ا ر ه ن ریج أ أو علم علU، من :ته مو د ع ب ه رب ق يف و ه و أجرهن للعبد يجري سبع .ته مو د بع فر له تغ س ي ا دترك ول مصحفا، أو ورث أو

جويی داد، يا ياد را دانشی کسی که :است جاری بنده برای بعد از مرگش است گورش در که حالیدر ]زچي[تهف پاداشيا گذاشت، ارث به) قرآنیکتاب پر حجمی ( يا ساخت، مسجدی يا کاشت، را نخلی يا کند، را چاهی يا کرد، روان را

.کند می آمرزش درخواست برايش مرگش از پس که نهاد جا به فرزندی يا را بکارد نخلی يا کند حفر را چاهی يا کند روان را جويی يا دهد ياد را دانشی هرکس ... :است درست هم ترجمه اين

کند. میآمرزش درخواست برايش مرگش از پس که نهد جا به فرزندی يا بگذارد ارث به قرآنی يا بسازد مسجدی

.الخلق يرتاحم الجزء ذلك فمن واحدا، جزءا رض يف األ وأنزل تسعc جزءا تسعة و ه جزء،فأمسك عند مئة الرحمة ه الل جعل زمین فرود آورد، در را بخش يک و نگه داشت خود نزد را بخش نه و نود و داد قرار بخش صد را (رحمت) مهربانی خدا

ورزند. ن بخش آفریدگان به هم مهربانی میاز ه/

.Uعة ج ال الربکة مع تفرقوا، فإن ال جميعا و کلوا ربعة،االثنc يکفي الثالثة واأل طعام االثنc،و الواحد يکفي طعام إن هم بخورید و با همه است، بس تن چهار و تن سه برای تن دو خوراک و استبس تن دو برای تن يک خوراک قطعا

.نشوید؛ زیرا برکت با ج/عت است پراکنده

.فعليکم بالجUعة ثالثة؛ من خ7 ربعة اثنc وأ من خ7 ثالثة و واحد من خ7 اثنان سه تن از دو تن بهرت است و چهارتن از سه تن بهرت است ؛ بر ش/ الزم است در جمع باشید. دو تن از یک تن بهرت و

.لسانه علی قلبه من کمة ح ینابیع ال ظهرت صباحا، أربعین ه لص لل خ أ ن م شود. پدیدار می) از دلش بر زبانش های دانش (حکمت مخلص شود، چشمههرکس چهل بامداد برای خدا

.النار و العداوة و الوجع و الفقر :کث7 قليلها أربعة اندکش بسیار است : مستمندی(فقر) و درد ، دشمنی (کینه ورزی) و آتش (جهنم)چهار (چیز)

.الحالل طلب فی تسعة أجزاء عرشة أجزاء العبادة ) بخش در جسq (طلب) حالل است .٩ده بخش است که نه ( پرستش (عبادت)

.بينهU تدخل اثنان يتناجيان فال کان إذا میان آن دو وارد نشو.گفتند، راز می با همهرگاه دو (نفر)

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

15

برگرد جاری کردأجری: مخلص شدأخلص: و نگه گرفتبه دست أمسک:

داشت ساخت بنی: یاد داد علم:

کاشت غرس: بخورید کلوا:

بوا: پراکنده نشویدال تقر صدمئة:

به ارث گذاشت ورث: کنند آفریدگان به هم مهربانی مییرتاحم الخلق:

گویند با هم راز مییتناجیان: شود ، جاری میاستجاری یجري:

خواهد آمرزش مییستغفر: بس استي: فیک

برای دو نفر یکفي اإلثنین: بس است

جوهای پر آب، ینابیع: = عین»مفرد:ینبوع«ها چشمه

برگرد

رس ✍ حيح و الخطأ حسب نص الد الص cدرس مشخص کنید. .ع qدرست و غلط را طبق م ⌧

ه بعد موته. حفر البرئ للعبد و هو يف قرب یجري أجر -١ �او در گورش است. در حالی کهشود جاری میپاداش کندن چاه برای بنده بعد از مرگش

�ه تسعة و تسعین جزا من الرحمة للخلق.أنزل الل -٢ خداوند نود و نه بخش از رحمت را برای آفریدگان نازل کرد.

�عد موته/.یجري أجر استغفار الولد للوالدین ب -٣ طلب آمرزش فرزند برای پدر و مادر بعد از مرگشان جاری است.پاداش

�ثنین ال یکفي الثالثة.إن طعام اال -٤ قطعا خوراک دو تن برای سه تن کافی نیست.

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

16

برگرد األعداد من واحد إلی مئة

تیبیة(األ األعداد األصلیة(واحد إلی عرشین) عقود ول إلی العرشین)األعداد الرت/ إحدی عرشة ةد د/ واح واح ل/األولیاأل أحد عرش الحادي عرش و

/ ث ا تان ن ث / ا نان ث ا ن يرش ع - ون رش ع الثاã عرش الثاã/الثانیة عرشة تان ث ا نا عرش/ ث ة الث ث الثة/ ث الث ث الثث -الثون ث الثالث عرش الثالث/ الثالثة الث عرشة عرش عب ر أ -عون ب ر أ الرابع عرش الرابع/ الرابعة عرشة ع ب ر أ عرش / ةع ب ر أ عب ر ة/ أ ع ب ر أ

سم خ - سون م خ الخامس عرش الخامس/ الخامسة عرشة س م خ عرش / ة س م خ سم ة/ خ س م خ ادس عرشة ت س عرش / ة ت س ت ة/ س ت س ادسة الس ادس عرش / الس ت س - تون س السابعة عرشة ع ب س عرش / ة ع ب س عب ة/ س ع ب س ابع/ الس ابع عرش الس عب س - عون ب س الس ä اني ä /ةãا ä عرش / ة اني äãالثامن عرش الثامنة الثامن/ عرشة ا ä انون- äان عس ت - عون س ت التاسع عرش التاسع/التاسعة عرشة ع س ت عرش / ة ع س ت عس ة/ ت ع س ت / العارشة ین رش / ع ون رش ع رش ة/ ع رش ع ن و رش الع العارش شود. معدود گفته می» أحد عرش کوکبا «و » خمسة رجال «در » کوکبا «و »رجال «به کل/ت -١ ؛ أربع و أربعة.آیند؛ مثال: ثالث و ثالثة می» ة«گاهی عددهای ثالثة تا عرشة بدون -٢ شود. نیز نوشته می» مائة«به صورت » صد«به معنای » مئة« -٣ آیند. ثالثون، أربعون ... و تسعون به صورت عرشین، ثالثین، أربعین ... و تسعین نیز می عددهای عرشون، -٤ و عرشون یعنی بیست و پنج.خمسة آید؛ مثال: در زبان عربی یکان پیش از دهگان می -٥

ترجم إلی الفارسیة.

سی شب ١٤٢األعراف: ﴿ ثالثین لیلة ﴾ هفتاد مرد ١٥٥األعراف: ﴿ سبعین رجال ﴾ هفت در ٤٤الحجر: ﴿ سبعة أبواب ﴾

شصت بینوا ٤المجادلة: ﴿ ستین مسکینا ﴾ شش روز ٣٨ق: ﴿ ستة أیام ﴾ صد دانه ٢٦١البقرة: ﴿ مئة حبة ﴾

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

17

گوی زیر را در کالس اجرا کنید.و های دو نفره، شبیه گفت در گروه �

برگرد

يف مطار النجف األرشف � در فرودگاه نجف ارشف

(گردشگری از کویت) سائح من الکویت � (گردشگری از ایران) سائح من إیران �الم عليکم� .الس

سالم علیکمالم و رحمة الله و برکاته. � عليکم الس

درود و رحمت خداوند و برکاتش بر ش/

مساء الخیر یا حبیبي. � عرص به خیر. دوست من،

مساء النور یا عزیزي. � عرص به روشنایی، عزیز من

من العراق؟ هل حرضتك � ؟بعالی اهل عراقیآیا جنا

ال أنا من الکویت. أ أنت من باکستان. � ؟تو اهل پاکستانیکویتم. آیا من اهل نه،

. کم مرة جئت للزیارة؟ ال، أنا إیرانی زیارت آمدی؟ . چند بار برایام نه، من ایرانی

جئت للمرة األولی؛ و کم مرة جئت أنت؟ � بار اوله آمدم؛ و تو چند بار آمدی؟

چند سالته؟ ؟کم عمرك م.ا همن برای بار دوم آمد أنا جئت للمرة الثانیة. �

تو از کدام شهری؟ من أی مدینة أنت؟ � شانزده ساله ام. عمري ستة عرش عاما. � أنا من مدینة جویبار يف محافطة مازندران.

من اهل شهر جویبار در استان مازندرانم. ما أجمل غابات مازندران و طبیعتها! های مازندران و طبیعتش چه زیباست! جنگل

هل ذهبت إلی إیران من قبل؟! ؟ای پیش از این به ایران رفتهآیا

نعم؛ ذهبت لزیارة اإلمام الرضا، ثامن أÎتـنا(ع). �ان ا�امام بله؛ برای زیارت امام رضا(ع)، هشتمین

ام. رفته کیف وجدت إیران؟

ایران را چگونه یافتی؟عب اإلیرانی شعب إن إیران بالد جمیلة جدا، و الش

ایران رسزمین بسیار زیبایی است، مضیاف. .نددوست و مردم ایران، مردمی مه/ن

دوست مه/ن :مضياف / ملت :شعب !/ زيباست چه :أجمل ما /گردشگر :سائح

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

18

برگرد

ل رین م لت ا � را مانند �ونه بنویس.)عملیات ریاضی زیر ( أکتب العملیات الحسابیة التالیة کالمثال. :األو

ثالثة یساوي ثالثین. ٣عرشة يف -۱ ۱۰ × ۳= ۳۰ . استده رضبدر سه مساوی با سی

تسعون ناقص عرشة یساوي äانین. -۲ ۹۰ - ۱۰= ۸۰ . استنود منهای ده مساوی با هشتاد

سة یساوي عرشین.مئة تقسیم علی خم -۳ ۱۰۰ ÷ ۵= ۲۰ . استصد تقسیم بر پنج مساوی با بیست

ستة يف أحد عرش یساوي ستة و ستین. -۴ ۶× ۱۱= ۶۶ . استشش رضبدر یازده مساوی با شصت و شش

سة و سبعون زائد خمسة و عرشین یساوي مئة.خم -۵ ۷۵× ۲۵= ۱۰۰ . استهفتاد و پنج بعالوه بیست و پنج مساوی با صد

واحدا و أربعین. نین یساوين تقسیم علی اث إثنان و äانو -۶ ۸۲× ۳= ۴۱ . استهشتادو دو تقسیم بر دو مساوی با چهل و یک

)جای خالی عدد ترتیبی مناسب بنویس در( أکتب يف الفراغ عدا ترتیبیا مناسبا. :التمرین الثا² �

يیوم الـ ال -۱ من أیام األسبوع یوم األحد. ـثاـن روز دوم هفته، روز یکشنبه است.

من أیام األسبوع یوم الخمیس. ـسادس یوم الـ ال -٢ روز ششم هفته، روز پنجشنبه است .

تاء.الـرابـع الفصل -٣ نة اإلیرانیة فصل الش يف الس فصل چهارم سال در ایران، فصل زمستان است.

نة اإلیرانیة فصل الثالث الـالفصل -٤ .خريف يف الس

فصل سوم سال در ایران، فصل پاییز است. ز الـ -٥ ل جازة ذهبیة و الفائ ی ثانییأخذ الفائز األو ة.جائزة فض د.گe می ای جایزه نقره و برنده دوم ییبرنده اول جایزه طال

: مساوی استیساوي/ .شود حذف می» رضب يف«در » رضب«برای اختصار کلمۀ ٣

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

19

)عدد مناسب بنویسجاهای خالی در ( راغات أعدادا مناسبة.أکتب يف الف :الثالث التمرين �

cمن واحد إيل ثالث خمسة أربعة ثالثة ثنcا دواح عرشة تسعة Ðانية سبعة ستة

خمسة عرش أربعة عرش ثالثة عرش ثنا عرش ا أحد عرش عرشون تسعة عرش äانية عرش سبعة عرش ستة عرش

خمسة و عرشون أربعة و عرشون ثالثة و عرشون ثنان و عرشون ا واحد و عرشون ثالثون تسعة و عرشون äانية و عرشون سبعة و عرشون ستة و عرشون

من عرشین إلی تسعین

خمسون أربعون ثالثون عرشون تسعون Ðانون سبعون ستون

»کلمتان زائدتان « راغ عددا مناسبا من األعداد التالیة ثم ترجم الجمل.ضع يف الف :الرابع التمرين � » دو كلمه زائد است« )ها را معنا کنید. سپس جمله از اعداد زير را قرار دهيد مناسب یعدد خالیدر جاي ( عرشة، عرشین][

/ خمسین / ثالثة / خمس عرش / مئة

١٤العنکبوت: ﴾عاما خمسc ألف سنة إال أرسلنا نوحا إلی قومه فلبث فیهم و لقد ﴿ -١ اقامت كرد. سال ٩٥٠و قطعا ما نوح رابه سوى قومش فرستاديم پس او در ميان آنان

١٦٠انعام: أمثالـها ﴾ عرش﴿من جاء بالحسنة فله -٢

هر کس نیکی بیاورد پس ده برابر آن دارد. رب -۳ رسول الله(ص) صرب عند المصیبة، و صرب علی الطاعة و صرب عن المعصیة. ثالثة الص

صرب سه نوع است: صربهنگام مصیبت، صرب بر اطاعت، صرب بر ترک گناه رب عند المصیبة، و الحلم عند الغضب و الص خمس مؤمن عالمات ال -۴ دقة يف القلة و الص دق عند الورع يف الخلوة، و الص

جاد زین العابدین (ع)الخوف. اإلمام الستنگدستی و صرب هنگام مصیبت، بردباری هنگام خشم نشانه های مومن پنج تاست: پارسايي در خلوت، صدقه دادن در

.و راستگویی هنگام ترس

بث: درنگ کرد -۲نا: فرستادیم أرسل -۱ ـ: آورد -۳ل م: بردباریحل -۴جاء ب

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

20

ة. : الخامس التمرين � هل تعلم أن ...ترجم العبارات التالی آیا می دانی که ... )زير را ترجمه كن.عبارات ( کلب یقدر علی س/ع صوت الساعة من مسافة أربعین قدما؟ال -۱

باشد؟ قدمی قادر به شنیدن صدای ساعت می ۴۰سگ از فاصله ل شیء یفوق وزنها خمسین مرة؟النملة تقدر علی حم -۲

برابر بیشرت از وزن اوست ؟ ۵۰مورچه قادر به حمل ( جابجایی ) چیزی می باشد که غراب یعیش ثالثین سنة أو أکð؟ ال -۳

کند ؟ سال یا بیشرت زندگی می ۳۰تا ۲۰کالغ مئة من موجودات العالم حرشات؟äانین يف ال -۴

هشتاد درصد موجودات جهان حرشات هستند ؟ ل قامة الزرافة ستة أمتار؟ (أمتار: جمع مرت )طو -۵

مرت است ؟ ۶طول قد زرافه )ساعت را با ارقام بنویس.( أکتب الساعة باألرقام. :السادس التمرين �

10: 50 دقائق .الحادیة عرشة إال عرش -١ ٧ : ٢٠ . يقة دق السابعة و عرشون -٢ ١٢ : ٠٠ الثانیة عرشة xاما. -٣ ٥: ٤٥ السادسة إال ربعا. -٤ ٥: ٣٠ .الخامسة و النصف -٥

از است باالتر :يفوق ه/مورچ :�لة / شنيدن :سUع

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

21

برگرد

ل جمة يف الفراغات کم .الفارسية الرت

ح ﴿رب .١ و صدري يل ارش 28 إلی 25 طه: قويل﴾ لساã يفقهوا من عقدة احلل و أمري يل يرس را سخنم ]تا[ بگشا ..................... از گره و گردان آسان..................... را کارم و بگشای برايم را ..................... پروردگارا

.بفهمند زبانم –برایم -ام سینه

نیا يف آتنا ﴿ربنا .٢ ٢٠١: البقرة النار﴾ عذاب قنا و حسنة خرة اآل يف و حسنة الد

.دار نگاه ..................... عذاب از را ما و بده نيکی ]زني[ ..................... و نيکی ما به دنيا در پروردگارا، آتش (جهنم) –در آخرت

الة قيموا﴿وأ . ٣ کاة آتوا و الص موا ما و الز ١١٠: البقرة ه﴾الل عند تجدوه خe من ألنفسكم تقد ..................... بفرستید، پیش ..................... برای نیک کار از را هرچه و بدهيد زکات و داريد برپای را ..................... و

.يابيد می خدا آن را نزد –خودتان –�از

٢٥٠: البقرة کافرين﴾ال القوم علی انرصنا و قدامناأ ثبت و صربا علينا أفرغ . ﴿ربنا٤

..... ................کافر مردم بر را ما و کن استوار ..................... و کن عطا یصرب ..................... پروردگاراپیروز گردان –هایUن را گام - بر ما

برگرد��

.ذوقك حسب علی عدد فيه/ الفصاحة نهج يف واحد حديث و الکريم القرآن يف واحدة آية عن ابحث

ما ﴿فاقرؤوا ل:القرآن﴾ من تيرس ٢٠ المزم

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

22

برگرد

Uء فیبس سحابا ر ـثیـت ـیرسل الریاح ف يالذ ه ﴿الل ۴۸الروم: ﴾…طه فی الس

د.گسرتان را در آس/ن مى ]ابر[آن ]خدا[د و نانگیز برمىرا ابرى ]بادها[فرستد و است كه بادها را مى كسیه/ن خداوند

رس (درس سوم )الثالث الدمك مطر ( باران ماهی) الس

ق هل Uء؟ من تتساقط أسUكا االيام من يوم يف تری أن تصد هایی را ببینی روزی ازروزها ماهیدر کنی که باورمیآیا !الس ؟!افتند پی در پی میآس/ن که از

Uء من الثلج و المطر نزول إن ؛ يشء الس چیزی طبیعی است.مسل/ بارش باران وبرف از آس/ن طبيعي

ن مك؟! مطر نری أن Úکن أ ولک !خياليا؟ فلU ليس و حقيقة المطر يکون ذلك أن تظن هل الس وفیلمی خیالی نیست؟!(است) باران حقیقت باشد آنکنی که آیا گ/ن میولی آیا ممکن است که باران ماهی ببینیم؟!

ور هذه إلی فانظر حسنا ق حتی الص بسیار خوب؛ پس به این تصویرها نگاه کن تا باور کنی..تصد

ة؛ انظر Uء؛ من االسUك سقوط �تشاهد أنت بدق Uء کأن الس الطبيعية الظاهرة هذه الناس يسمي .أسUکا ±طر الس

مك مطر « »الس بارند) ها می (از آس/ن ماهی .باراند می ییها ماهیبینی؛ گویی آس/ن به دقت نگاه کن؛ افتادن ماهی ها را از آس/ن می

بینی) = تشاهد = تری (می تنظر �نامند. اران ماهی میبمردم این پدیده طبیعی را

ت مك مطر «يحدث .جوابا لها وجدوا فU سنوات طويلة الناس الظاهرة هذه ح7 يف الهندوراس جمهورية يف سنويا » الس .الوسطی أمريکا

باران ماهی ساالنه در جمهوری .اند های طوالنی حیران کرده است و پاسخی برایش نیافته این پدیده مردم را سال .دهد هندوراس در امریکای مرکزی رخ می

نة يف مرتc الظاهرة هذه دث تح شديدا مطرا و قوية رياحا و برقا و رعدا عظيمة و سوداء غيمة الناس فيالحظ .أحيانا السة أکÜ. أو ساعتc لمد

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

23

ی شدیدومردم تکه ابر سیاه بزرگی ورعد وبرق و بادهایی قوی وباران.دهد دوبار در سال رخ می )گاهیاحیانا (این پدیده نند.ک ه مدت دو ساعت یا بیشرت مالحظه میرا ب

برداشت، برد، گرفتأخذ: � .تناولها و لطبخها الناس ها�فيأخذ باالسUك، االرض مفروشة تصبح ثم

.برند میخوردنش مردم آنها را برای پخq و وشود، ها می سپس زمین پوشیده از ماهی دارند)(برمی

العجيبة؛ الظاهرة تلك رس معرفة العلUء حاول

ند.عجیب تالش کردۀ آن پدیدبرای شناخت راز دانشمندان

دیدة، األمطار هذه بعد االرض علی تتساقط التي االسUك علی التعرف و المکان لزيارة فريقا فأرسلوا الشهای شدید بر زمین هایی که بعد از این باران ماهی (آگاهی يافq)شناخq محل و برای دیدنفرستادند گروهی را و

افتند. می

بالمياه متعلقة ليست أن االسUك االمر يف الغريب ولکن واحد، نوع من االرض علی المنترشة االسUك أکÜ أن فوجدوا المجاورة

ها این است که ماهیدر ی کارهای پخش شده روی زمین از یک گونه هستند ولی شگفت ماهی بیشرتو آنها دریافتند که های مجاور نیستند. متعلق به آب

.االسUك سقوط محل عن کيلومرت مسافة مائتي يبعد الذي االطليس المحيط Ýياه بل ها دور هستند. دویست کیلومرت از محل سقوط ماهی مسافت اقیانوس اطلس هستند که بههای بلکه متعلق به آب

دلیل تشکیل این پدیده چیست؟ الظاهرة؟ هذه تشکيل سبب هو ما

Uء إلی االسUك فيسحب شدید یحدث إعصار علی تتساقط رسعته عندما يفقد و بعيد مکان إلی يأخذها و بقوة الس .االرض

برد و وقتی رسعتش را از دست و به جای دوری می کشد ها را با قدرت به آس/ن می و ماهی دهد گردباد شدیدی رخ می افتند. بر زمین می ]ها ماهی[می دهد

مك مطر مهرجان «يسمونه و سنويا اليوم بهذا الهندوراس يف الناس يحتفل ».الس .نامند می» جشنواره ی باران ماهی«آن را گیرند و این روز را جشن می هرسالمردم در هندوراس

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

24

برگرد برانگيخت أثار:

گرفت جشن احتفل: شد :أصبح

گردباد إعصار: مرکزی آمريکای الوسطی: أمريکا باريد باران أمطر: گسرتاند بسط: شد دوربعد: ببينی بينی، می :تری

افتاد پی در پی :تساقط

اخh شن :علی التعرف » ثلوج :جمع« يخ برف، لج:ثـ

خوب بسيار :حسنا eکرد ح7ان :ح

کشيد: سحب ی: ناميد سم

)أسود مؤنث ( سياه سوداء: ساالنه :سنوي ق کرد باور :صدق حتی کنی باور تا :تصد

» ظواهر :جمع« پديده :ظاهرة »أفالم :جمع« فيلم :فلم

کرد مالحظه :الحظ اطلس اقيانوس :األطليس المحيط شده فرش پوشيده، :مفروش جشنواره: مهرجان

بارش آمدن، پايc :نزول

برگرد

رس ✍ حيح و الخطأ حسب نص الد الص cدرس مشخص کنی .ع qد. درست و غلط را طبق م ⌧

اليوم بهذا الهندوراس أهايل يحتفل -١ �.»البحر مهرجان « يسمونه و شهريا نامند. جشن دریا می گیرند و آن را مردم هندوراس این روز را ماهانه جشن می

�.رض األ علی س/ك األ تتساقط رسعته، عصار اإل يفقد عندما -٢ افتند. ها روی زمین می دهد، ماهی وقتی گردباد رسعتش را از دست می

�.العجيبة الظاهرة تلك رس معرفة من العل/ء ئس ي -٣ دانشمندان از شناخت راز آن پدیدۀ عجیب نا امید شدند.

/ء من الثلج و المطر نزول إن -٤ �.طبيعي أمر الس

بارش باران و برف از آس/ن، یک امر طبیعی است.

نة يف مرات عرش الظاهرة ه هذ تحدث -٥ �.الس افتد. این پدیده ده بار در سال اتفاق می

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

25

برگرد )١فعال (األ أشکال

.شود می گروه تقسیم دو به» فارسی در مفرد شخص سوم«شکل اساس بر عربی زبان در ها فعل .شود می تشکیل اصلی حروف از فقط که هایی فعل اول: گروه .دارد زائد حروف اصلی، برحروف عالوه که هایی فعلدوم: گروه

تشـکيل اصـلی حـرف از سـه شـديد آشـنا آن بـا اول متوسـطۀ در کـه »مفرد شخص سوم ماضی«های فعل بيشرت

.شکر و قطع عرف، خرج، مانند شد؛ می در تشـکر؛ و انقطع اعرتف، مانند استخرج، است؛ حرف سه از بيشرت نيز ها فعل برخی »مفرد شخص سوم ماضی«

.بوديد شده آشنا هايی لفع چن` با حدودی تا اول متوسطۀ عربی های کتاب

.شويد آشنا بيشرت است، حرف سه از بيش آنها »ماضی مفرد شخص سوم«که هايی فعل با اکنون

المصدر األمر المضارع الUيض باب١

استفعال گرفq پس اسرتجاع: بگe پس اسرتجع: گeد می پس يسرتجع: گرفت پس اسرتجع: استفعال استفعل یستفعل استفعل

٢ افتعال

کردن کاراشتغال: کن کار اشتغل: کند می کار یشتغل: کرد کاراشتغل: افتعال افتعل یفتعل افتعل

٣ انفعال

شدن باز انفتاح: شو باز انفتح: شود می باز ینفتح: شد باز انفتح: انفعال انفعل ینفعل انفعل

٤ تفعل

آموخته دانش تخرج: شد

آموخته دانش یتخرج: شود می

آموخته دانش تخرج: شو

آموخته دانش تخرج: شدن

ل ل تفع ل یتفع ل تفع تفع

توانید به سواالت پاسخ دهید. تر می راحتزیر ش/ با حفظ جدول

المصدر األمر المضارع الUيض باب استفعال استفعل یستفعل استفعل استفعال

افتعال افتعل یفتعل افتعل افتعال انفعال انفعل ینفعل انفعل انفعالل تفعل ل تفع ل یتفع ل تفع تفع

خروج �تخرج: اخراج استخراجمصدر اس

قطع تقطع �قطع ماضی انقطع: ان ع اسمع امر تستمع: �استمع تسم

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

26

: های مq درس سوم دسته بندی فعل�

.ترجم األفعال التالیة

آمرزش خواست استغفر: ماضی

خواهد آمرزش می :يستغفر مضارع

آمرزش خواسh ستغفار:ا مصدر آمرزش بخواه استغفر: امر

اعتذر: پوزش خواست ماضی

خواهد پوزش می :یعتذر مضارع

اعتذار: پوزش خواسh مصدر پوزش بخواه اعتذر: امر

انقطع: بریده شد ماضی

شود بریده می :ينقطع مضارع

انقطاع: بريده شدن مصدر بریده شو انقطع: امر

تکلم: سخن گفت ماضی

گوید یتکلم: سخن می مضارع

تکلم: سخن گفh مصدر تکلم: سخن بگو امر

��ش از � رف ا���

ق ��د�ق ( )�د�

�ن �� �ن أ� ((

���! ط )��! ط (

�#!ھد )#!ھد ( ��رت

�&ظ )'ظ (

(���)أ��) ( !ول

أر��وا )أر�ل (

��+ل )ا�+ل (

���,ون )���(

/.ط � رف ا���

)رأی(�ری ظروا ا1 )1ظر( )ظن� (�ظن, ��ون

)2!ن ( 4�س أ1ظر )1ظر (

و5دوا )و5د(

�دث )دث ( )أ8ذ (89�ذ )�:د (��:د ��ب

)�ب ( )/.د (�+.د

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

27

گوی زیر را در کالس اجرا کنید.و های دو نفره، شبیه گفت در گروه �

برگرد

يف المطار ۱م الجوازات قس يف �در فرودگاه بخش گذرنامه در

ايراã)املسافر اإليرا². (مسافر � رشطي إدارة الجوازات (پليس اداره گذرنامه ) �

أهال و سهال بكم . من أي بلد أنتم؟ � خوش آمديد . ش/ از كدام كشور هستيد؟

یران و من مدینة زابل.إنحن من � ما از ایران و از شهر زابل هستیم.

.٣. رشفتمونا٢بكم مرحبا � خوش آمديد . مرشف فرموديد (به ماافتخارداديد)

سيدي . أشكرك يا متشكرم آقا

ماشاءالله ! تتكلم بالعربية جيدا ! ماشاالله ! عرú خوب صحبت مى كنى!

عربية جميلة.ل اللغة. ا ه ذ احب ه دوست دارم . عرú زيباست. اين زبان را

؟ ٤مرافقc كم عدد ال همراهان چند نفرند؟تعداد

.٥ستة : والداي واختاي و أخواي � شش نفر : پدر و مادرم و دوخواهرم و دوبرادرم.

خول؟ ٦بالضيوف. هل عندكم بطاقات أهال � الدورود های بلیتمه/نان خوش آمدید ( آمدند) . آيا

داريد؟ (همراهتان هست)

.ه منا بطاقته بيد نعم؛ كل واحد � در دستش است. بلیتشما بله ؛ هريك از

.٧للتفتیش الرجال عىل اليمc و النساء عىل اليسار �برای سمت راست و زنان در سمت چپ مردان در

. بازرسی

عىل عيني. به روی چشم

جاء ؛ اجعلوا جوازاتكم يف أيديكم .ر . دهيد دستانتان قرار لطفا ، گذرنامه هايتان را در

ستتان بگیرید)د(

.٨نحن جاهزون � ايم . ما آماده

( والدای (والدان+ی): پدر و مادرم، أختای -٥ مرافق: همراه -٤ رشفتم: مرشف فرمودید -٣ مرحبا بکم -٢ جواز: گذرنامه -١ جاهز: آماده -٨ تفتیش: بازرسی -٧ بطاقة: بلیت -٦ أختان+ی): دو خواهرم، أخوای(أخوان+ی): دو برادرم

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

28

برگرد

ل: � حیحة حسب الحقیقة و الو عین التمرین األو حیحة و غیر الص � �اقع.الجملة الص

المهرجان احتفال Ùناسبة جمیلة، کمهرجان األزهار و مهرجان األفالم. -١ )�ها( جشنواره فيلم ها و گل ۀجشنواره، جشنى به مناسبتى زيباست، مثل جشنوار

/ء ینزل علی -٢ الجبال فقط.الثلج نوع من أنواع نزول ال/ء من الس )�آيد.( آس/ن است كه فقط روى كوهها پاي` مى آب از رشانواع با برف، يك نوع از

مسیة. -٣ نة الش ل یوم من األیام الس یحتفل اإلیرانیون بالنوروز أوüند. ( ها اول` روز از روزهاى سال شمىس را جشن مى ايراeگ�(

يف النهر و البحر و لها أنواع مختلفة. األس/ك تعیش -٤ )�كنند و انواع مختلفى دارند.( ها در رودخانه و دريا زندگى مى ماهي

األعصار ریح شدیدة التنتقل من مکان إلی مکان آخر. -٥ )�شود.( به جايى ديگر منتقل �ىاز جایی گردباد بادشديدى است كه

حیح. � التمرین الثا²: عین الجواب الص

: بریده بریده کرد ع ط ق : قطع کرد / ت ع ط : قطع شد / ق ع ط ق ن ا � »:ع ط ق ن ی « /يض من ال -۱

گیرد : پس می ع ج رت س ی گردد / : برمی ع ج ر کند / ی : مراجعه می ع راج ی � »:ع ج رت س ا «مضارع من ال -۲

علیم : یاد دادنعالم : كسب اطالع كردن / تعلم : یادگرفq / ت ت س ا � »:م تعل «مصدر من ال -۳

ع : گوش بده / اسمع : بشنوس ا �»: تستمع «مر من األ -۴ تمع: گوش کن / تسم

گیرد / التحتفل : جشن نگیر گیری یا جشن �ی ل : جشن �یف ت ح : جشن نگرفت / الت ل ف ت ا اح م � »:تحتفل «ي من النه -۵

بزن سم: لبخندت ب زدن / ا سام : لبخندت ب زد / ا خواهد تسم : لبخندب ی س � »:یبتسم «مستقبل من ال -۶

الثالث: ترجم اآلیات و الحدیثین، ثم عین نوع األفعال.التمرین �

نوب إال الل فاس ﴿ -۱ ١٣٥آل عمران: ﴾ ه تغفروا لذنوبهم و من یغفر الذ

برای گناهانشان طلب آمرزش کردند و چه کسی جز خداوند گناهان را می آمرزد ؟

ا ﴿ فقل -۲ ٢٠یونس: ه فانتظروا إã معکم من المنتظرین ﴾ الغیب لل إ�

غیب و نهان فقط از آن خداوند است ، منتظر باشید و ه/نا من همراه ش/ از منتظرانم. پس بگو

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

29

١٠المزمل: ﴿ و اصرب علی ما یقولون و اهجرهم ... ﴾ -٣

ها دوری کن. گویند، صرب کن و از آن ها می و بر آنچه آن

ملسو هيلع هللا ىلصرسول الله . ٥؛ فإذا ماتوا انتبهوا٤الناس نیام - ٤

شوند. پس وقتی Ùیرند از خواب بیدار میمردم خوابند،

ملسو هيلع هللا ىلصرسول الله . ٧ و البهائم ٦ إنکم مسؤولون حتی عن البقاع -٥

شوید) ولید ( مورد سؤال واقع میمسئها و چارپایان براستی ش/ حتی درباره زمین

»کلمة واحدة زائدة «التمرین الرابع: ضع يف الدائرة العدد المناسب. �

یدرس فیه الطالب. ∌ المسجد -١

عین ال/ء و نهر کثیر ال/ء. ⊃ المشمش -٢

فة أیضا. ⊅ الینبوع -٣ فاکهة یأکلها الناس مجف

الة عند المسلمین. ⊆ الموت -٤ س ألداء الص بیت مقد

مس إلی طلوع الفجر. ∋ اللیل -٥ الوقت الممتد من مغرب الشف -٦ الص

الة عند المسلمین. المسجد: بیت -١ س ألداء الص مقد در نزد مسل/نان خانه مقدسی برای برپایی �از است. �مسجد

فة أیضا. -٢ المشمش: فاکهة یأکلها الناس مجف خورند. دم آن را به صورت خشك شده نيز مىميوه اى است كه مر �زردآلو

عین ال/ء و نهر کثیر ال/ء. الینبوع: -٣ چشمه آب و جوی پرآب (با آب زیاد) است. � چشمه

اضافی است � :املوت -٤مس إلی طلوع الفجر. -٥ اللیل: الوقت الممتد من مغرب الش زمان مستمر از غروب خورشید تا طلوع سپیده دم �شب

ف -٦ : یدرس فیه الطالب.الص .خوانند آموزان در آن درس مى دانش �كالس

خفتگان نیام: ٤ بيدار شدند (بيدار شوند)انتبهوا: ٥ های زم` (مفرد: بقعة) قطعهالبقاع: ٦ چارپايان البهائم: ٧

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

30

ة. :خامس التمرین ال � عین الکلUت المرتادفة و المتضاد

أصبح / حفلة / رفع / صعود / صار / مهرجان / نزول/ أنزل

باال برد ) ≠ ( پایین آورد ع ف ر ≠ ل أنز -

( شد ، گردید ) صار = ح صب أ -

جان ( جشن ، جشنواره )هر م = ةفل ح -

پایین آمدن ) ≠ باال رفq زول (ن ≠ عود ص -

با.راغ فعال مناس مرین السادس: ضع يف الف الت �

�استغفر �اسرتجع ٥٥غافر: ﴾ ................ لذنبك و ه حق ﴿ فاصرب إن وعد الل -١ ) پس صرب كن ه/نا وعده خدا حق است و براى گناهت آمرزش بخواه .استغفر (

�تخرجنا �تخرج ن ه فسوف .................. کلنا من المدرسة بعد سنتین. إن شاء الل -٢ )اگرخدا بخواهد بعد از دوسال همه ما از مدرسه فارغ التحصيل خواهيم شد.نتخرج ( -٢

�انقطع �انقطعت إلهي قد ................ رجا� عن الخلق و أنت رجا�. -٣ م هستى.) خداى من اميدم از خلق (مردم) قطع شده است و تو اميدانقطع ( -٣

ق �ینتظر إلی البیت. ١للرجوع ه کان صدیقي ............... والد -٤ �یصد ) دوستم انتظار پدرش را مى كشيد تا به خانه برگردد.ینتظر (

�استلمت �استلمنا اإلنرتنت. ٨أنا و زمیيل ................ رسائل عرب -٥ .) من و همكالسيم نامه هايى را از راه اينرتنت دريافت كرديماستلمنا(

توان مصادر را در صورت نیاز، به صورت فعل معنا کرد. می -١

عرب: از راه ٨

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

31

برگرد

حیح جمة يف انتخب الجواب الص .الفارسية الرت

٨٧يوسف: ﴾ کافرون ال إال القوم الله روح من س ييأ ال إنه ه الل روح من تيأسوا ال و ﴿ -١ / �ی �است (نشدهخدا نااميد رحمت از کسی کافر مردم جز زیرا ؛ )� / نشدند� (نشويدنااميد خدا رحمت از و

. )�شود

١٢٥النحل: جادلهم بالتي هی أحسن ﴾ بالحکمة و الموعظة الحسنة و ﴿ ادع إلی سبیل ربك -٢

است )� بهرت/ �خوب( که]ای شیوه[ به آنان با و بخوان فرا پروردگارت راه به نیکو )� اندرز/ � فرمان( و دانش با .کن وگو گفت

٣- ﴿ ã١٥٢البقرة: ﴾ يل اشکروا و أذکرکم فاذکرو . )�کنيد شکرگزاری /�کنيد گزاری سپاس من از( و کنم یاد را ش/ تا کنيد؛ ياد )�امر / � را ما( پس

ه الل يکلف ال ﴿ -٤ ﴾ وسعها إال نفسا دهد؛ �ی تکلیف )�درخواستش /�توانش( اندازۀ به جز کسی به خدا

٢٨٦البقرة: ﴾ اکتسبت ما عليها و کسبت ما لها ﴿ -٥ کرده، کسب ]ها بدی از که يزن[ را آنچه و است، )�ش/ زيان �سودش( به کرده، کسب ]ها خوبی از[که را آنچه هرکس

،است )� زيانش/ � سودش( به

برگرد��

ة عن ابحث Ùعجم مستعينا الفارسية، إلی و ترجمها کتاب أو مجلة أو اإلنرتنت يف العربية باللغة قصeة قرآنية قص .فاريس -عر�

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

32

برگرد

ة واحدة ه هذ إن ﴿ :92 األنبياء ﴾١فاعبدون أنا ربکم و أمتکم أم .بپرستيد پس مرا هستم، پروردگارتان من و يگانه امتی ش/ست؛ امت اين گ/ن بی

رس (درس چهارم )الرابع الدلمي التعايش (همزیستی مساملت آمیز) الس

:يقول الله فإن اجتناب االساءة؛ و المنطق أساس قاÎة علی العصور مر سالم علیاإل رسالة کانت لقد فرماید. . زیرا خداوند میتاس بوده استوار ادبی بی از دوری و منطق پايۀ بر زمان گذر در اسالم رسالت

يئة ال الحسنة و تويتس ال و ﴿ لت ﴾۲ حميم ويل عداوة کانه وبينه بينك الذي هي أحسن فإذا بالتي ادفع الس ۳۴ : فصدفع کن پس آنگاه (می بینی)کسی که بین تو و او دشمنی ]بدی را[ای که بهرت است با شیوه شوند �یبدی برابر نیکی و

گردد. است، گویی دوستی یکدل می

(مفردش:کافر) الکفار المرشکc و معبودات يسبوا أال المسلمc يأمر القرآن إن کافران را دشنام ندهند. که خدایان مرشکان و دهد ه/نا قران به مسل/نان دستور می

۱۰۸ االنعام ﴾…ه الل فيسبوا ه الل دون من عون تسبوا الذین يد ال و :﴿ يقول فهو خوانند دشنام ندهید که خدا را دشنام خواهند داد. کسانی را که به غیر خدا می فرماید: وآن (قران) می

نرشک به ال و ه الل نعبد إال بينکم أال و بيننا سواء کلمة إلی تعالوا الکتاب يا أهل قل االلهية؛﴿ االديان يحرتم اإلسالم ۶۴ :عمران آل ﴾ شیئا

(ای پیامرب) بگو: ای اهل کتاب (یهود ونصاری) بیایید بر رس سخنی که میان ما و گذارد؛ اسالم به ادیان الهی را احرتام می و چیزی را رشیک او نگردانیم.(یا فقط خدا را بپرستیم) که: جز خدا را نپرستیم بایستیم ش/ یکسان است

۲۵۶ البقرة﴾…الدين يف إکراه ﴿ال :العقيدة حرية القرآن علی يؤکد هیچ اجباری نیست.در دین :کند قران بر آزادی عقیده تاکید می

بعضهم مع يتعايشوا أن الناس علی کل و أحد؛ ينتفع به ال النه العدوان، علی خالف و ال نقاط علی رصار اإل يجوز ال ۳۲ :الروم فرحون﴾ النه ﴿کل حزب Ýا لديهم بعقائده؛ منهم کل احتفاظ سلميا،مع تعايشا

بر همه مردم الزم است ( برد، به خاطر اینکه کسی از آن سود �یدشمنی را جایز نیست، پافشاری بر نقاط اختالف و هر حزب {-زیرا گر همزیستی مساملت آمیز داشته باشند؛ییکدهر کدام با حفظ عقاید خود با که ی مردم باید) همه

. - }وگروهی به آنچه دارد، دلشاد است

اعبدوã : ف + اعبدوا + ن (نون وقایه)+ ي (ضمیر)ف -۱ شود. ضمیر یای متکلم برای حفظ حرکت آخر فعل فاصله مینون وقایه نونی که میان فعل و

(فوالدوند) .گردد و ني� با بدى يكسان نيست. [بدى را] آنچه خود بهرت است دفع كن؛ آنگاه كىس كه ميان تو و ميان او دشمنى است، گويى دوستى يكدل مى -٢

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

33

عوب الکث7ة، مجموعة من البالد االسالمية .ألوانها لغاتها و يف تختلف الش

.دارندفرق هایشان و رنگ ها های بسیار است که در زبان کشورهای اسالمی مجموعه ای از ملت

خداوند بلند مرتبه فرموده است: :تعالی ه الل قال

۱۳ الحجرات أتقاکم﴾ ه الل عند قبائل لتعارفوا إن أکرمکم و شعوبا جعلناکم و أنثی و ذکر من خلقناکم إنا الناس ﴿یاایها

بی گ/ندادیم تا یکدیگر را بشناسید ها قرار قبیله ها و ش/ را ملت زن آفریدیم و ای مردم ما ش/ را از یک مرد و ش/ست. ترین ش/ نزد خدا پرهیزگارترین گرامی

۱۰۳عمران آل﴾… التفرقوا و بحبل الله جميعا اعتصموا ﴿و .بالوحدة القرآن يأمرنا{– - }پراکنده نشوید. وهمگی به ریس/ن خدا چنگ بزنید و کند . میامر به وحدت ویکپارچگی ا ان ما ر قر

ة اتحاد يتجلی .الحج واحد يف مکان المسلمc يف اجتUع کث7ة، منها صور االسالمية يف االم از جمله جمع شدن مسل/نان در یک محل در حج .شود. گر می های زیادی جلوه امت اسالمی در شکلیکپارچگی

.االطليس المحيط إلی الصc االرض من من مساحة واسعة يف العالم، يعيشون سکان خمس المسلمون کنند. یک پنجم ساکنان جهان هستند در پهنای گسرتده ای از زمین از چین تا اقیانوس اطلس زندگی میمسل/نان

س رسه الخميني االمام قال التفرقة يحاول إیجاد عالم أو أنه جاهل فاعلموا المسلمc، ق ر ف ي کالما أحد قال إذا… : قد cصفوف ب cالمسلم.

پس بدانید که : هر گاه کسی سخنی بگوید که مسل/نان را پراکنده سازد،ه استامام خمینی که خدا رحمتش کند فرمود کند. وی نادان است یا دانایی است که برای ایجاد اختالف دربین صفوف مسل/نان تالش می

: ه استای فرمود ورهربمان آیت الله خامنه :الخامنئي الله آية قائدنا قال و

.العدو عميل فهو التفرقة، إلی يدعو أحدا منکم رأی من کند پس وی مزدور دشمن است. هر کس از ش/ شخصی را ببیند که به تفرقه دعوت می

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

34

برگرد

پرهيزگارترين : أتقی داشh نگاه : احتفاظ

کردن بدی : إساءة داد قرار رشيک : ك أرش

)گرفت دست با( زد چنگ : اعتصم ترين گرامی : أکرم ماده زن، : أنثی

نپرستيم که : نعبد ال أ ... ـن که : أال شناخh را يکديگر : تعارف

بشناسند را يکديگر تا : تعارفوال داشت همزيستی : تعايش

»حبال :جمع« طناب : حبل آزادی : حرية

صميمی و گرم : حميم اختالف : خالف پنجم يک : خمس

کرد دعا خواند، فرا : دعا »خوانند می فرا :يدعون «

نر مرد، : ذکر شاد : فرح ساخت پراکنده : فرق »قادة :جمع« رهرب : قائد ايستاده استوار، : قائم داد دشنام : سب

آميز مساملت : سلمي »صلح :سلم«

يکسان : سواء زمان گذر در : العصور مر علی

» عمالء :جمع« مزدور : عميل »دارند :لديهم« نزد : لدی همديگر با : بعض مع خدا غ7 به خدا، جای به : الله دون من

شود می گر جلوه :يتجلی است جايز : يجوز

شود می برابر :يستوي کند می تأکيد : يؤکد

برگرد

رس ✍ حيح و الخطأ حسب نص الد الص cدرس مشخص کنید. .ع qدرست و غلط را طبق م� � فاع قاط الخالف رصار علی ن اإل یجوز -١ .عن الحقیقة و العدوان، للد

)�باشد. (غلط برای دفاع از حقیقت جایز می پافشاری بر نقاط اختالف و دشمنی ،

اإلساءة. اجتناب و المنطق أساس علی قاة اإلسالم رسالة - ٢ )�پیام اسالم بر اساس منطق و دوری از بدی استوار است . (صحیح

سلميا. تعايشا بعضهم مع يتعايشوا أن الناس کل علی -٣ )�همه مردم واجب است که با یکدیگر بطور مساملت آمیز همزیستی کنند. (صحیح بر

عوب لبعض -٤ .اللون بسبب اآلخرين علی فضل الش )�برخی از ملت ها به علت رنگ بر بعضی دیگر برتری دارند . (غلط

من العالم سکان ربع -٥ .المسلم )�ساکنان جهان مسل/ن هستند. (غلطیک چهارم

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

35

برگرد )٢أشکال األفعال (

اکنون با چند .يدشد آشنا است، حرف سه از بيش آنها »ماضی مفرد شخص سوم« در درس گذشته با چند فعل، که فعل دیگر آشنا شوید.

المصدر األمر المضارع الUيض باب٥

تفاعل ه/نند شدن :تشابه ه/نند شو :تشابه شود میه/نند :يتشابه ه/نند شد :تشابه تفاعل تفاعل یتفاعل تفاعل

٦ تفعیل

کردن شاد: تفریح کنشاد :فرح کند می شاد :یفرح شاد کرد: فرح ل ل فع ل یفع تفعیل فع

٧ مفاعلة

همنشینی کردن :مجالسة همنشینی کن :جالس کند همنشینی می :یجالس همنشینی کرد :جالس مفاعلة فاعل یفاعل فاعل

٨ إفعال

بیرون آوردن:إخراج بیرون بیاور :أخرج آورد بیرون می :یخرج بیرون آورد :أخرج ل یفعل أفعل إفعال فع

سواالت پاسخ دهید.توانید به تر می راحتزیر ش/ با حفظ جدول

تعلیم �تعلم تعلم مصدر تعلم: ل تحاول ل حو �ماضی یحاول: تحو

�أرسل أرسل أرسل سل: امر تر

بیشرت بدانیم ثال� مجرد گویند. ،اصلی است حرف سه از فقط آنها »ماضی مفرد شخص سوم«هایی که فعل حرف اصلی است، ثال� مزید گویند. سه از آنها بیش »ماضی مفرد شخص سوم«هایی که فعل

وزن خاص دارند. ها ثالثی مجرد وزن خاصی ندارند ولی ثالثی مزید

های ثالثی مزید عبارتند از : مهمرتین وزن إفعال ، تفعیل ، مفاعلة ، تفاعل ، تفعل ، افتعال ، انفعال ، استفعال

.دحرف زائ۱تفعیل ، مفاعلة : دارای های افعال ، بابالف) حرف زائد.۲: دارای فعال و افتعال ، ان های تفاعل ، تفعل باب

است. حرف زائد ۳باب استفعال دارای

المصدر األمر المضارع الUيض باب تفاعل تفاعل یتفاعل تفاعل تفاعلل تفعیل ل فع ل یفع تفعیل فع مفاعلة فاعل یفاعل فاعل مفاعلةل یفعل أفعل إفعال إفعال فع

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

36

دارند: إفعال و تفعیل یک حرف زائد ها عالوه به حروف اصلی آن» ماضی مفرد شخص سوم«باب هایی که بررسی الف) و مفاعلة

روند. باب إفعال و تفعیل: این باب معموال برای متعدی کردن افعال الزم به کار می -٢و ١ فعل الزم �نزل( =نازل شد)

فعل متعدی �نزل ( =نازل کرد) – أنزل

).در زبان فارسی را گویندناگذرا ؛ ه/ن فعلبا فاعل معنایش xام شودفعلی که فعل الزم ( � )؛ ه/ن فعل گذرا در زبان فارسی را گویند.خواهد تا معنایش xام شود فعلی که عالوه بر فاعل، مفعول میفعل متعدی ( � .نازل كرديمقرآن] را در شب قدر [آن ما ١القدر:﴾ ه يف ليلة القدر أنزلنا ﴿إنا

نذيرا ه الفرقان عىل عبد نزل ﴿تبارك الذي ۱الفرقان:﴾ ليكون للعالمتا براى جهانيان نازل کردبزرگ [و خجسته] است كىس كه بر بنده خود فرقان [=كتاب جداسازنده حق از باطل] را

اى باشد. هشداردهنده

فرق أنزل و نزل : ☑ أنزل: (یکباره) نازل کرد / نزل: (به تدریج) نازل کرد

براى نزول » انزال«(در زبان عرò، اند. ردم از آن آگاه شدهقرآن، يكبار بصورت يكجا بر پيامرب نازل شده است و بار ديگر به صورت تدريجى كه م ٥٢٦، صفحه ٤تفسیر نور، محسن قرائتی، جلد .) رود مىبراى نزول تدريجى بكار » تنزيل«دفعى و

هميشه مفتوح و مقطوع است. ،عل ف أ همزۀ امر باب افعال بر وزن ☑

رود ،مشارکتی یکطرفه به نحوی که یکی فاعل و دیگری مفعول باشد. باب مفاعلة: این باب برای مشارکت به کار می -٣ ای را نوشت.) کتب علی کتابا. (=علی نامه

.)نامه نگاری کرددوستش باعلی صدیقــه. (=علی کاتب

دارند: (بحرفین زائدین)دو حرف زائد ها عالوه به حروف اصلی آن» ماضی مفرد شخص سوم«باب هایی که ب)ل، تفاعل، انفعال، افتعال تفع

افتعال وانفعال برای مطاوعه به کار می روند؛ یعنی زمانی که ما چیزی را از کسی بخواهیم و او قبول سه باب تفعل ،☑ کند یا بخواهیم تأثیری را در چیزی بگذاریم و آن تأثیر پذیرفته شده باشد.

ل: این باب معموال برای مطاوعة (اثرپذیری) به کار می - ٤ .رود باب تفع . با ادب شدپس کودک را ادب کردم،. أدب ت دبت الطفل ف ا

ة اتحاد يتجلی .شود گر می جلوهکثeة. یکپارچگی امت اسالمی در شکلهای زیادی صور االسالمية يف االم

.شود متعدی استفاده می، و گاهی این باب گاهی به صورت الزم☑

.رود دو طرفه به کار میباب تفاعل : این باب نیز برای مشارکت -٥ .تکاتب علی و محمد = علی و محمد با یکدیگر نامه نگاری کردند

.علی و محمد هر دو در نامه نگاری کردن مشارکت دارندو هر دو فاعل هستند

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

37

.علی فاعل و مرفوع است و محمد معطوف و مرفوع به تبعیت از فاعل*

ل و تفاعل: � باب تفع

. که ماضی این باب با "ت" رشوع میشود، پس بسیار دقت کنید که در تله نیفتیددقت کنید ☑ل (امر) ل (مضارع) / تفع ل (ماضی) / یتفع تفع

تفاعل (ماضی) / یتفاعل (مضارع) / تفاعل (امر)ل و تفاعل ماضیصیغه های فعل بعضی ☑ .هستندامر یکسان فعل کامال با باب تفع

ال لوا – فعل ماضی: ه/ تفع لن – هم تفع هن تفعال لوا – فعل امر: أنت/ تفع لن – أنتم تفع أنq تفع

هن تفاعلن – هم تفاعلوا – فعل ماضی: ه/ تفاعال أنq تفاعلن – أنتم تفاعلوا – فعل امر: أنت/ تفاعال

بریم. برای ترجمه و تشخیص آنها، فقط و فقط از سیاق جمله و ض/یر موجود در جمله پی به ماضی و امر بودن آنها می٢املائدة:﴾ اإلثم و العدوان عيل تعاونوا الو رب و التقویعلی ال تعاونوا... يها الذين آمنوايا أ ﴿

. دستیار هم نشوید، و در گناه و تعدی با یکدیگر همکاری کنیداید در نیکوکاری و پرهیزگاری ای کسانی که ای/ن آورده

شود: برای سهولت تلفظ حذف میهی تای مضارع گا ☑

رمکم عند الله أتقاکم إن الله عليم لتعارفواو جعلناکم شعوبا و قبائل يا أيها الناس إنا خلقناکم من ذکر و أنثي﴿ إن أک e١٣الحجرات:﴾ خب

ای مردم ، ما ش/ را از مرد و زنی آفریدیم ، و ش/ را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید. در .ید ، خداوند دانای آگاه استحقیقت ارجمندترین ش/ نزد خدا پرهیزگارترین ش/ست. بی ترد

٤قدر:﴾ المالئکة و الروح فيها بإذن ربهم من کل أمر تنزل ﴿ در این شب فرشتگان و روح به اذن خدا از هر فرمان نازل می شوند.

١٠٣آل عمران: ال تفرقوا﴾ اعتصموا بحبل اللـه جمیعا و﴿و

همگی به ریس/ن خداوند چنگ زنید و پراکنده نشوید. »؛ م ه ن ی ب یا غ ب م ل ع ال م ه ما جاء د ع ب ن م ال إ واق ر ف ما ت . . . و فیه واق ر ف ت ال ت و ین وا الد قیم أ «

به پا دارید و در آن تفرقه نکنید، . . . و از آن جدا نشدند مگر بعد از آن که علم به حقانیت آن پیدا کردند به دین را .٥٣نهج البالغه، فیض االسالم نامه .خاطر ستمکاری بین خویش

.شود رود و بصورت الزم استفاده می این باب هم برای مطاوعة (اثرپذیری) به کار می :باب انفعال -٦ غلقت الباب فانغلق. در را بستم پس بسته شد.

. رود برای مطاوعة به کار میمعموال باب افتعال: این باب نیز -٧يئة ...﴾ نیکی و بدی ال الحسنة و تستوي ال ﴿ و شوند. برابر �یالس

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

38

فعل های مشابه : � به نوع فعل برده و در نتیجه درست ترجمه کنیم.توان پی با دقت در حرکات و ض/یر می

گذارم) فعل مضارع : أنا أحرتم (من احرتام می فعل امر : إحرتم أنت (تو احرتام بگذار)، إحرتما أنت/، إحرتموا أنتم(ش/ احرتام بگذارید)

ها احرتام گذاشتند) نفعل مايض : هو إحرتم(او احرتام گذاشت)، ه/ إحرتما، هم إحرتموا (آ

برای تشخیص دو باب افتعال و انفعال :�

إکتساب �اگر حرف دوم نون، جزو حروف اصلی باشد و حرف سوم (ت) باشد باب افتعال است ☑ اما کل/تی مثل:

گروه اول: إنتشار، إنتصار، إنتصاب،إنتباه، إنتقال، إنتخاب، إنتحار، إنتقاد، إنتقام انج/د، انسداد، إنهدام گروه دوم: انبساط،

(بزیادة ثالثة أحرف) هست:سه حرف زائد بررسی بابی که اولین صیغۀ ماضی آن دارای ج)رود . باب استفعال برای طلب و درخواست به کار می -۸

ت الله . از خدا آمرزش خواستم .فر تغ مانند : اس

ترجم األفعال.

تعامل: داد و ستد کرد ماضی

کند یتعامل: داد و ستد می مضارع

تعامل: داد و ستد کردن مصدر تعامل: داد و ستد کن امر

علم: یاد داد ماضی

دهد یعلم: یاد می مضارع

یاد دادن: تعلیم مصدر علم: یاد بده امر

نگاری کرد کاتب: نامه ماضی

کند مینگاری یکاتب: نامه مضارع

نگاری کردن مکاتبة: نامه مصدر نگاری کن نامه کاتب: امر

لس: نشاندأج ماضی

نشاند لس: میيج مضارع

الس: نشاندنإج مصدر : بنشانلس ج أ امر

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

39

گوی زیر را در کالس اجرا کنید.و های دو نفره، شبیه گفت در گروه �

برگرد

۲جUرك التفتیش بال ١يف صالة �

در سالن بازرسی در گمرک

)خانم زائر. (الزائرة � )گمرک(پليس جUرك ال رشطي � .هنا إلی الحقيبة ه هذ اجلبي

این چمدان را به اینجا بیاور. - المشکلة؟ هي ما ولکن أخي، يا عيني، علی

به روی چشمم برادر ، اما مشکل چیست ؟ - اشکالی ندارد. - .بأس ال بازرسی ساده .بسيط تفتيش الحقيبة؟ ه هذ لمن عفوا؛

ببخشید این چمدان مال کیست؟ - .ألرس�

متعلق به خانواده ام (مال خانواده ام) - .3 فضلك من افتحيها

لطفا بازش کن. -ل، .للتفتيش مفتوحة حقيبتي تفض

بفرما چمدانم برای بازرسی باز است. - الحقيبة؟ يف ماذا

چه چیزی در چمدان است؟ - … المالبس و المنشفة و المعجون و سنان األ فرشاة

وحوله و پوشیدنیها (لباسها)مسواک و خمیر دندان - الکتاب؟ هذا ما این کتاب چیست؟ -

کريات دفرت بل کتابا؛ ليس .4 الذ کتاب نیست دفرت خاطره است. -

الحبوب؟ ه هذ ما این قرص ها چیست ؟ -

ئة، حبوب .صداع عندي مهد .قرصهای آرام بخش است، رس درد دارم -

.مسموحة غe ، ه هذ این غیرمجاز است (ممنوع است) -

.جدا إليها بحاجة أنا لکن و .اما من به آنها خیلی احتیاج دارم -

.متشکرم – شکرا. اشکالی ندارد. - .بأس ال در امان خدا - .الله أمان يف .جمعشان کن و برو - .اذهبي و اجمعيها

خاطرات :ذکريات -٤ لطفا :فضلك من -٣گمرک :جUرك- 2 سالن :صالة -١

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

40

برگرد

ل: أی کلمة من کلUت المعجم، � التالية؟ التوضيحات تناسب التمرین األو

يأمر الذي البالد، رئيس -١ ( قائد : رهرب ) �م. واجباته ألداء ينصحهم و المسؤول کند. دهد و آنها را برای انجام وظايفشان نصیحت می کسی است که به مسئولین دستور میرئیس کشور،

آشناشدن ): با یکدیگر (تعارف � .خر اآل البعض علی البعض تعرف -٢ qیکدیگر شناخ

. لمصلحة يعمل الذي -٣ (عمیل : مزدور ) � العدو دشمن کار می کند. کسی که برای مصلحت

( خمس : یک پنجم ) � خمسة. من واحد جزء -٤ یک جزء از پنج

»کلمة واحدة زائدة «يف الدائرة العدد المناسب. اجعل التمرین الثا²: �

.أسبابه و أنواعه تختلف الرأس يف وجع ⊇ ذاك -١ .کثeا البحر من أکرب ∋ الفرشاة -٢

.األسنان لتنظيف أداة ⊅ البقعة -٣

داع -٤ .األرض من قطعة ⊃ الص المحيط -٥

.: اضافی استذاك -۱

.األسنان لتنظيف أداة : رشاة ف ل ا -۲ ).هاست (مسواک: وسیله ای برای پاک کردن دندان

األرض. من قطعة : ة ع بق ل ا -۳ ( بقعه: یک قطعه زمین است )

.أسبابه و أنواعه تختلف الرأس يف وجع :داع لص ا -۴ ( رسدرد: دردی در رس که انواع و دالیلش فرق دارد.)

.کثeا البحر من أکرب : حیط م ل ا -۵ ) .بزرگرت از دریاست( اقیانوس: خیلی

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

41

»زائدتان کلمتان . «التالية الکلUت من مناسبة کلمة الفراغ يف ضع :الثالث التمرين �

عب / سواء / ذکريات دون من / لدي / قاة / الش

.يوم نصف خالل بطاريته 1تفرغ جوال .................. -١رس يف زمال� -٢ . حد .................. علی الدفرة .................. کتبت -٣ .العلمية الس .أحدا الله .................. تعبدوا ال -٤

١- ( .يوم نصف خالل بطاريته 1تفرغ جوال (لدی تلفن همراهی دارم که باطریش در نصف روز خالی می شود.

رس يف زمال� -٢ (سواء)حد علی الد هایم در درس یکسان هستند. همکالسی

فرة کتبت(ذکريات) -٣ .العلمية الس خاطرات گردش علمی را نوشتم.

الله التعبدوا (من دون) -٤ .أحدا کسی را غیر از خدا نپرستید .

) ...أن تعلم (هل الفارسية. إلی الرابع: ترجم التمرين �

من أقل إال الواحد اليوم يف تنام ال ... الزرافة -١ مراحل؟ ثالث علی و دقيقة ثالث خوابد ؟ از سی دقیقه و در سه مرحله می زرافه در یک روز فقط کمرت

الم وادي«مقربة ... -٢ العالم؟ يف المقابر أکرب من األرشف النجف يف »الس در نجف ارشف از بزرگرتین مقربه های جهان است؟» وادی السالم«مقربه

٣- ورقية؟ نقودا استخدمت العالم يف دولة أول ... الص چین اولین دولتی درجهان است که پول های کاغذی را به کارگرفت ؟

أقدامه؟ علی واقفا النوم علی قادر الفرس ... -٤ اسب می تواند ایستاده روی پاهایش بخوابد؟

٥- ðفيتام` ... أک C ؟ه قرش يف للربتقال پرتقال در پوستش است. Cبیشرتین ویتامین

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

42

Uء نور �فيها. األفعال نوع اکتب و اآليات ترجم الخامس: التمرين � � الس/ء من نزل أ و ﴿ -۱ الثمرات من به فأخرج ماء الس ٢٢ البقرة:لكم ﴾ رزقا

ش/ بیرون آورد .برای روزی ها رزق و بدان از میوهو از آس/ن آبی را فروفرستاد و فعل ماضی �رج زل ، أخ أن -

257:البقرة النور﴾ إلیالظل/ت ويل الذین آمنوا یخرجهم من ﴿الله -٢ در آورد.ها به روشنی تاریکی، آنها را از آوردندخداوند یار کسانی است که ای/ن

فعل مضارع �رج فعل ماضی / یخ �آمنوا -

٥٥ :غافر لذنبك﴾ استغفر و حق ه الل وعد إن ﴿فاصرب 3 پس صرب کن (شکیبا باش) که وعده خدا حق است و برای گناه خود آمرزش بخواه .

مر افعل �فر إصرب ، إستغ -

١٠٥اإلرسا: نزلناه و بالحق نزل﴾ أ بالحق ﴿و -٤ و به حق آن را نازل کردیم (فروفرستادیم) و به حق نازل شد . - فعل ماضی � نزل ، أنزلناه -

٣٠: البقرة ﴾ تعلمون ال ما علم أ إã ﴿قال -۵ . دانید دانم که ش/ �ی گفت من چیزی می

منفی فعل مضارع �لمون التع فعل مضارع / � لم فعل ماضی / أع � قال -

حیح. � الجواب الص cالتمرين السادس: ع »:یحاول «املاضی من -۱

حاول : تالش کرد ☑ حول : تغییر داد� تحول : جابجاشد ، انتقال یافت�ر « املضارع من -۲ »: حذ

ر : هشدار می دهدی ☑ حذر : دوری می کند ی � ذر : زنهار می دهدحای � حذ »:تقاعد «املصدر من -۳

إقعاد : وادار به نشسq کردن � کردن مند تقعید : ضابطه � تقاعد : بازنشستگی ☑ »:رسل ت «األمر من -۴

فرستاد: أرسل � فرستم می : أرسل � بفرست : أرسل ☑ »:تقبلون «النهی من -۵

: نبوسیدالتقبلوا ☑ ، قبول نکنیدالتقبلوا : نپذیرید � التقابلوا : روبرونشوید � »: تعلم «المضارع من -٦

یعلم � یتعلم ☑ یعلم � »: إعرتف «المصدر من -٧

اعرتاف☑ تعارف � ف تعر �

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

43

برگرد

نة الکلUت ة جم ر ت ین ع .يات اآل يف الملو

هو رض األ عىل الرحمن الذین Ôشون عباد ﴿ و - ١ ٦٣:الفرقان سالما﴾ قالوا الجاهلون خاطبهم إذا و نا خطاب را ايشان ها نادان هرگاه و دارند برمى گام فروتنی و آرامش با زمc روی كه اند كساü بخشاينده ]خدای[ بندگان و

.گويند می آرام سخن کنند، يئات يذه� حسنات ال ﴿إن -٢ ١١٤د:هو ﴾الس

.برد می ميان از را ها ی بد ، ها خوبی گ/ن بی 43:عرافاأل ﴾ه الل هدانا أن اللو لنهتدي کنا ما و لهذا ناهداه الذي لل الحمد ﴿ -٣

راه ]اینها به[ بود، نکرده مان راهن/يی خدا اگر و ؛ساخت رهنمون ]ها نعمت[ این به را ما که است خدايی آن از ستايش .یافتیم �ى

٢٤:القصص ﴾فقیر خیر من إيل زلت ن أ ل/ إ² رب ﴿ -٤

.نیازمندم ،فرستادی برايم خیر از آنچه به گUن بی من پروردگارم، 2 الرعد: ﴾القلوب تطمنئ ه الل ذکر بـ الأ ﴿ -٥

.گردد می آرام ها دل خدا ياد با که باش آگاه 77 القصص: ﴾إليك الله أحسن ک/ حسن أ ﴿ -٦

.است کرده نيکی تو به خدا که گونه ه/ن کن نيکی

برگرد ��

.) واحد فعل آية کل يف( فعال. األ ه هذ من فعل منها کل يف آيات عن ابحث يجاهدون . علمنا . تعاونوا . تفرق . انبعث . استغفر . انتظروا . أرسلنا

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

44

برگرد

٢٠ العنکبوت:بدأ الخلق ﴾ كيف األرض فانظروا يف س7وا ل ق ﴿ .آغاز کرد را آفرينش خداوند چگونه بنگريد و بگرديد زم` در بگو

رس الخامس (درس پنجم ) الد ( این خلقت خداوند است.) ١١لقUن: ﴿هذاخلق الله )

األسـUك مـن ضـوؤها ينبعـث المصـابيح الملونـة التـي مئـات لـيال، شـاهدوا المحيط أعUق إلی الذين ذهبوا الغواصون المضيئة،

درخشـنده هـای کـه نورشـان از مـاهی نـدع/ق (ژرفای ) اقیانوس رفتند، صدها چراغ رنگـی دیـداغواصانی که شبانه به شود. فرستاده می )نورانی(

.األسUك ه هذ أضواء صور يف التقاط فيه الغواصون ميضء يستطيع نهار إلی البحر ظالم تحول و .بگیرندها عکس توانند در نور این ماهی که غواصان در آن می کنند و تاریکی دریا را به روزی روشن تبدیل می

.األسUك تلك عيون تعيش تحت التي المضيئة البکت7يا من نوع من تنبعث األضواء ه هذ العلUء أن اکتشف کننـد ارسـال ها زنـدگی مـی باکرتی درخشان که زیر چش/ن آن ماهیای که این نورها از گونه اند دانشمندان کشف کرده

شود . می

المدن؟ المضيئة إلنارة بالبکت7يا يستعc البحرية،و المعجزة من تلك يوما البرش يستفيد أن Úکن هلدریایی استفاده کند و بتواند برای نـورانی (روشـن) کـردن شـهرها از بـاکرتی ۀآیا ممکن است که روزی برش از آن معجز

درخشان یاری بجوید؟

ا Ýوجد) جد و شيئا طلب النه (من ذلك، يستطيع ر .) یافت، کردخواست و تالش .» (یابد می، بخواهد و تالش کند« ، زیرا هر کس چیزی را ]انجام دهد[شاید بتواند آن را

را، فيلعق سائال بغدد تفرز مملوء دائم، النه سالح طبي القط لسان إن ة القط مطه .يلتئم حتی مرات جرحه عدپـس ،کند پاک کننده ترشح میهایی است که مایعی بی گ/ن، زبان گربه سالح پزشکی همیشگی است؛ زیرا آن پر از غده

لیسد تا بهبود یابد. گربه زخمش را چند بار می

مـن المناسـب للوقايـة العشـب کيـف تسـتعمل تعلـم تعرف بغريزتهـا االعشـاب الطبيـة و و الحيوانات الطيور بعض إن .غ7ها و الربية النباتات من الطبية لکث7 الخواص علی الحيوانات اإلنسان ه دلت هذ قد و المختلفة؛ األمراض

دانند چگونه گیاه مناسب را بـرای شناسند و می و حیوانات با غریزۀ خود گیاهان دارویی را می ها گ/ن برخی از پرنده بیکار بربند؛ و این حیوانات انسـان را بـه خـواص درمـانی (پزشـکی) بسـیاری از گیاهـان هی گوناگون بها پیشگیری از بی/ری

.اند صحرایی و غیره راهن/یی کرده

ة للغة امتالکها إضافة إلی الحيوانات أغلب إن ة تستطيع لغة بها، ±لك خاص بعضها، مع تتفاهم خاللها أن من عام

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

45

توانند یکدیگر حیوانات افزون بر داشq زبانی مخصوص به خود ؛ زبانی عمومی دارند که به واسطه آن میگ/ن بیشرت بی ،را بفهمند

ر به صوت فللغراب .الغابة جواسيس جاسوس من Ýنزلة الخطر، فهو منطقة رسيعا عن تبتعد حتی بقية الحيوانات يحذدهد تا به رسعت از منطقه خطـر دور شـوند، پـس آن ماننـد پس کالغ صدایی دارد که با آن به سایر حیوانات هشدار می

جنگل است. جاسوسی از جاسوسان

ة بالقرب من ذنبها تحتوي زیتا خاصا تنرش للبط .بالUء یتأثر جسمها فال علی جسمها ه غدکند پس بدنش تحت تأثیر آب که روغن خاصی را دربردارد که آن را روی بدنش پخش می ی داردا ہنزدیک دمش غد اردک

گیرد. قرار �ی

وقـت يف اتجاهc تری يف تستطيع أن هي و رأسها تحرك مختلفة دون أن يف اتجاهات عيـنيـها تديـر الحربـاء أن تستطيع .واحد

توانـد در که رسش راحرکت دهـد و آن مـی های مختلف بچرخاند بدون این آفتاب پرست می تواند چش/نش را در جهت همزمان) در دوطرف ببیند. زمان( یک

مئتـین و تدير رأسـها أن و تستطيع هة ج کل رأسها يف بتحريك النقص تعوض هذا ولکنها ثابتة، البومة، فإنها عc تتحرك ال .جسمها أن تحرك سبعین درجة دون

کنـد و او این نقص را بـا حرکـت دادن رسش در هـر جهتـی جـربان مـی ولی، کند، و آن ثابت است چشم جغد حرکت �ی درجه بچرخاند بدون این که بدنش را حرکت دهد. ٢٧٠تواند که رسش را می

برگرد شد دور ابتعد: » شود دور تا تبتعد: حتی«

جهت :اتجاه کرد اداره چرخاند، أدار:

» بچرخاند تدير: که أن « ببیند که تری: أن

برد بهره استفاد: » بربد بهره يستفيد: که أن «

بر افزون :إلی إضافة دارويی گياهان :طبية أعشاب

» طبي عشب مفرد:« کرد ترشح :أفرز

يافت بهبود التأم: » يابد بهبود تا يلتئم: أن «

گرفh عکس :صور التقاط داشh مالکیت، :امتالك

کردن نورانی :إنارة زمينی خشکی، بري:

صحرایی گیاهان :بریة نباتات اردک :بطة بط،

باکرتی :بکتeيا جغد بومة: بوم، گرفت قرار تأث7 تحت :تأثر

دارد بر در :تحتوي کرد حرکت :تحرك کند یم پخش: تنرش زخم :جرح داد حرکت :حرك ل کرد تبديل :حو

پرست آفتاب :حرباء: کرد راهنUيی دل آنکه بی :أن دون

حرکت آنکه بی تحرك: أن دون « »بدهد »بأذنا جمع:« دم :ذنب »تزيو جمع:« روغن :زيت : مايعسائل »أضواء :جمع« : نورضوء تاريکی :ظالم

: کرد جربان عوض گربه قط: ليسيد :لعق

نورانی، درخشان ميضء: کننده پاک مطهر: پيشگ7ی وقاية: کرد فرمانروايی شد، مالکملك:

تواند میيستطيع: جويد می ياری ... از بـ : يستع شود می فرستادهينبعث:

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

46

برگرد

حیحة حسب الحقیقة و الواقع ✍ حيحة و غیر الص الجملة الص cع. � �

جمله درست و نادرست را طبق حقيقت و واقعيت مشخص كن.

ر ال لزرافة ل -۱ )�حیوانات حتی تبتعد عن الخطر. (صوت یحذ دهد تا از خطر دور شوند. زرافه صدایی دارد که به حیوانات هشدار می

)�(ميضء. نهار إلی البحر ظالم المضيئة األس/ك تحول -۲ کنند. های نورانی تاریکی دریا را به روزی روشن تبدیل می ماهی

)�( .واحد اتجاه يف عينيـها تدير أن الحرباء تستطيع -۳ تواند چش/نش را در یک جهت بچرخاند. آفتاب پرست می

سائال تفرز بغدد مملوء القط لسان -۴ )�( . مطهرا کند. هایی است که مایعی پاک کننده ترشح می زبان گربه پر از غده

)�( المحيط. أع/ق يف مائية حيوانات تعيش ال -٥ کنند. آبزیان در اع/ق اقیانوس زندگی �ی

)�( .واحد اتجاه يف البومة رأس يتحرك - ٦ کند. جغد در یک جهت حرکت می رس

برگرد » الجملة اإلسمیة «و » الجملة الفعلیة «

نوب. الله يغفر « جملۀ به .است شده رشوع فعل با زيرا شود؛ می گفته »فعلیه جملۀ« »الذ :است اين فعليه جمله الگوی

نوب «مفعول گاهی + » الله « فاعل + » يغفر « فعل »الذ

.دارد داللت آينده يا حال گذشته، در حالتی داشq يا کاری انجام بر که است ای کلمه فعل، .است حالت دارنده يا کار دهنده انجام فاعل،

.شود می انجام آن بر کار آید و می فاعل از پس معموال عربی زبان در که است اسمی مفعول،

نوب. يغفر الله « جملۀ دو نوب. غافر الله » «الذ ايیه جمله چن` به .اند شده رشوع اسم با » الذ .شود می گفته» اسميه جملۀ«

:است اين اسميه جمله الگوی

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

47

.»غافر و يغفر «خرب + » الله « مبتدا .هستند فارسی زبان دستور در گزاره و نهاد ه/ن تقريبا خرب و مبتدا .شود می گفته خربی آن درباره و آيد می جمله ابتدای در که است اسمی مبتدا، .دهد می خربی مبتدا درباره و است اسميه جمله دوم بخش خرب،

.کند می کمک ما به ترجمه در جمله اجزای شناخت

نة.کلUت ال لل ١محل اإلعرابی میة، ثم عین ال س فعلیة و اال جملة ال عین ال ملو

٣٥النور:للناس﴾ األمثال هللا﴿یرضب -١ فاعل / األمثال: مفعولهللا: (جمله فعلیه)/ �زند. ها می خدا برای مردم مثل

ة الفرصة إضاعة - ٢ الم . غص أمیر المؤمنین علی علیه السة: خرب �است. اندوه ]باعث [از دست دادن(تباه کردن)فرصت، (جمله اسمیه)/ إضاعة: مبتدا / غص

مضاف و موصوف و خودشان گeند می الیه مضاف يا صفت مفعول، و فاعل نيز و )گزاره و نهاد( خرب و مبتدا گاهی :مثال شوند؛ می

.رازهاست گورهای آزادگان های سينه األرسار. قبور 3 األحرار ٢صدور اليه مضاف خرب اليه مضاف مبتدا

.کارد می سيب درختان کوشا کشاورز التفاح. أشجار المجد الفالح يزرع اليه مضاف مفعول صفت فاعل فعل

«از منظور -١ ... . و صفت اليه، مفعول، مضاف فاعل، خرب، مبتدا، مانند است؛ جمله در کلمه نقش تعي` فقط» اإلعرا� المحل ع آزادگان أحرار: -٣ ها سینه صدور: -٢

ثم األحاديث ترجم cت يف المفعول و الفاعل و الخرب و المبتدأ عUالملونة الکل .

ملسو هيلع هللا ىلص هللارسول . النار الحطب کل حسنات ک/ تأ کل ال یأ الحسد ) ٢ خورد. خورد ه/نطورکه آتش هیزم را می حسد نیکی ها را می• حطب: مفعول به حسد: فاعل/ النار:فاعل/ال ال

ملسو هيلع هللا ىلص هللارسول عقل. أفضل من ال شيئا عباد لل هللا ٤) ما قسم ٣ نکرده است. تقسیمرای بندگان چیزی بهرت از عقل خداوند ب•

:مفعول بهالله: فاعل/ شيئا

الم أمیر ال . العمل إخالص علم ال ثـمرة ) ۴ مؤمنین علی علیه الس میوه و äرۀ دانش، اخالص در عمل است. •

äرة: مبتدا / إخالص: خرب

م: تقسیم و قسم -٤ کرد قس

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

48

بیشرت بدانیم

χ :úاقسام كلمه در عر حرف ⊃فعل ⊅اسم ⊆

بالجر و التنوین و النداء و ال / مسند لإلسم ±ییز حصل برخی نشانه های لفظی اسم: .الف و الم (ال) در اول کلمه؛ مانند: الكتاب ١ .تنوین در آخر کلمه؛ مانند:كتاب ٢ .تاء مربوطه(ة) در آخر؛ مانند:كتابة٣ اب"،مضاف و "عيل"مضاف اليه است..مضاف واقع شدن؛مانند:كتاب عيل كه در آن"كت٤

کتاب:مضاف، ک: مضاف الیه�.مجرور بودن؛ (الف: مضاف الیه بودن.مانند: کتابک ٥

الكتاب:مجرور به حرف جر) �ب: بعد از حرف جر آمدن مانند:يف الكتاب_ . منادا واقع شدن؛ مانند: یا قدس ،یا ایها الناس٦ دن :(اسم خاص)؛ مانند: الله، زینب، خوارزم.علم بو ٧

مانند: هو ، الذی ها هستند؛ ض/یر و موصوالت و اشارات و کل/ت پرسشی (به جز هل و أ ) و اعداد جزو دستۀ اسم -٨ ، هذا ، کیف، أربع

عالئم فعل: � شوند. قد، سـ، سوف، لن که قبل از فعل دیده می

،ت)، تای تانیث(ت شود. که آخر فعل ماضی دیده می ت،ت،تم،تن

آزمون ورودی: اسم و فعل و حرف را تشخیص بده. - ١

ر به صوت فللغراب الخطر منطقة رسيعا عن تبتعد حتی بقية الحيوانات يحذ فـ : حرف

لـ : حرف جر الـ: حرف

آید./ال نشانه این است که کلمۀ بعدی یعنی غراب اسم ست./ الم حرف جر بر رس اسم می : اسم است. غراب : اسم است، چون تنوین دارد. صوت

ر: فعل مضارع يحذ ها هستند. : حرف جر بر رسش آمده است. در ضمن ض/یر جزو اسم ـه

بقية: تای گرد دارد و مضاف شده است. است، ال بر رسش آمده است.الحيوانات: اسم

تبتعد: فعل مضارع حتی رسيعا: اسم است، چون تنوین دارد.

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

49

منطقة: حرف جر بر رسش آمده است. عن الخطر: اسم است، چون ال دارد.

؟علاند یا با ف بگویید جمالت زیر با اسم رشوع شدهحال که راه شناخت اسم را از فعل دانستید، -٢

نوب. یغ فر الله الذنوب. / الل نوب.ه الل ه یغفر الذ غافر الذ

رشوع شده است، جمله فعلیه گویند.» فر یغ «درسته؛ جمله اول با فعل رشوع شده است،جملۀ اسمیه گویند.» الله «جملۀ دوم با اسم

جمله اسمیه: � دو نقش اصلی است. شود و دارای اسمیه : با اسم رشوع می

مبتدا : اسم ابتدای جمله که در باره آن خرب و توضیح دهند. �

دهد. خرب : قسمتی از جمله که درباره مبتدا توضیح می�نوب. ه الل : مبتدا یغفر : خرب ه الل یغفر الذ

آمرزد. خداوند گناهان را مینوب. ه الل :مبتدا غافر: خربه الل غافر الذ

خدا آمرزنده گناهان است.

به ترجمه جمالت زیر دقت کنید. . ( مومن راستگو است. )صادقة . / املؤمنة صادق املؤمن

ــــــــــــــــــــــــ . صادقات. / املؤمنات فی حیاتهن صادقون املؤمنون فی حیاتهم . صادقتان . / املؤمنتان فی حیاته/ صادقان املؤمنان فی حیاته/ شان، راستگو هستند. ) ( مومنان در زندگی

جمله فعليه: � جمله اي كه با فعل رشوع ميشود.

اركان جمله فعليه: فعل و فاعل + گاهی مفعول

شود.(مفعول به ندارد.) فعل الزم : فعلی که معنایش با فاعل xام می⊆ خواهد تا معنایش xام بشود. عالوه بر فاعل، مفعول میفعل متعدی : فعلی که ⊅

χ شود و مسترت است) کند. (به صورت اسم ظاهر و ضمیر بارز ؛ و گاهی ظاهر �ی فاعل: بر کنندۀ کار داللت می آید. در مقابل سوال چه کسی و چه چیزیی می

χ شود.) ضمیر ظاهر میمفعول به: اسمی که کار روی آن واقع شده باشد. (بصورت اسم یا

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

50

آید. عموما در مقابل سوال : "چه کس را و چه چیز را " می

نكته ي طاليي:�تشخیص ارکان جمله اسمیه (مبتدا + خرب) و جملۀ فعلیه (فعل+ فاعل+ مفعول) به ما در ترجمه و درک درست مفهوم

کند. جمله کمک می جاي فاعل هميشه بعد از فعل است. پرستیم.) بعد از فاعل است ولی همیشه بعد از فاعل �یاید. ایاک نعبد (تنها تو را می جای اصلی مفعول،� رود، وقتی فاعل اسم ظاهر باشد. در عربی، فعل اول جمله بصورت مفرد( مفرد مذکر یا مفرد مؤنث) بکار می

ای: آزمون مرحله المضيئة... البکت7يا من نوع من تنبعث األضواء ه هذ العلUء أن اکتشف - ٣

شود. دانشمندان کشف کردند که این نورها از نوعی باکرتی درخشان فرستاده می العل/ء : فاعل اکتشف: فعل /

گوییم.) (فعل که فاعل آن ظاهر نشده و ما در زبان عربی میتنبعث: فعل و فاعل آن ضمیر مسترت هی را فاعل نگرفتیم؟ چون فاعل در عربی باید بعد از فعل بیاید.» األضواء ه هذ «چرا

ميضء. نهار إلی البحر ظالم المضيئة األسUك تحول - ۴

کنند. تاریکی دریا را به روزی روشن تبدیل می درخشانهای ماهی

: مفعول / البحر؟ ظالم ؟/ األس/ك : فاعل/ المضيئة تحول: فعل/

اند، چه نقشی دارند؟ کلUت باقی مانده که بعد از فاعل و مفعول آمده - ٥ ؟ صفت / البحر؟ مضاف الیه است. با توجه به معنای فارسی، المضيئة

بحث مضاف إليه و صفت �

های رازهاست. های آزادگان گورستان صدور األحرار قبور األرسار. سینه صدور: مبتدا / قبور : خرب �( جمله اسمیه)

األحرار و األرسار:مضاف الیه

کارد. یزرع الفالح المجد أشجار التفاح. کشاورز کوشا، درختان سیب را می یزرع: فعل / الفالح: فاعل/ أشجار: مفعول � ( جمله فعلیه)

: صفت / التفاح: مضاف الیه المجد

راه تشخیص صفت از مضاف الیه:�موارد زیر را به ترکیب اضافه می کنیم:اگر عبارت معنی بدهد، ترکیب وصفی (موصوف و صفت ) است و اگر عبارت

.و مضاف الیه) است معنی ندهد، ترکیب اضافی ( مضاف به اسم دوم » تر و ترین«الف) افزودن

کنیم. کنیم. سپس کرسۀ بین دو کلمه را حذف می ( این) و (است) را به اول و آخر ترکیب اضافه می ۀدو کلمب)

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

51

هر دو کلمه اسم و یا یک کلمه ج) در ترکیب وصفی یک کلمه اسم و کلمه ی دیگر صفت است. اما در ترکیب اضافی اسم و کلمه ی دیگر ضمیر است.

د) موصوف اسمی است که قبل از صفت می آید و معموال (ی) به خود می گیرد.: کشاورز کوشا / أشجار التفاح: درختان سیب الفالح المجد

�تر / درختان سیب �کشاورز کوشاتر � / این درختان، سیب است. � این کشاورز،کوشا است.

� / درختان، سیب است. � کشاورز، کوشا است. �/ درختانی سیب �کشاورزی کوشا

خصوصیات مضاف و مضاف الیه در زبان عربی: � .گیرد مضاف "ال و تنوين" �ی� عينان + ک = عیناک .شود سا� مذکر در حالت مضاف حذف مینون مثنی و جمع � ضمیر ، موصول ، اسم اشاره ، اسم استفهام ، هیچ وقت مضاف واقع �ی شوند .� .پذیرد مضاف، بستگی به موقعیتش در جمله نقش و اعراب می� مضاف الیه، همیشه مجرور است.�% مضاف الیه ١٠٠» لدن ، جمیع ، قبل ، بعد ، امام ، خلف ، فوق ، تحت کل ، بعض ، مثل ، عند ،« اسم مجرور بعد از �

است.

فن الرتجمة � به عبارات زیر توجه کنید سپس تفاوت آن ها را دریابید.

ز... (تیم برنده مدرسه... )رسة ال مد فریق ال � فائ (تیم مدرسه، برنده است. ) رسة، فائز.د م فریق ال �

کبیرة... ( مزرعه بزرگ همسایه ما... )رعة جارنا ال مز � رعة جارنا، کبیرة. مز �

(مزرعه همسایه ما، بزرگ است. )

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

52

گوی زیر را در کالس اجرا کنید.و های دو نفره، شبیه گفت در گروه �

برگرد )االجرة سيارة سائق مع (

با رانندۀ تاکسی

(رانندۀ تاکسی) األجرة سيارة سائق � (گردشگر) السائح � .المدائن إلی نذهب أن نريد السائق، أيها

خواهیم به مدائن برویم. ای راننده، می -لوا خدمتکم. يف أنا .تفض من در خدمت ش/ هستم. بفرمایید. -

هناك؟ إلی بغداد من المسافة کم مسافت از بغداد تا آنجا چقدر است؟ -

.کيلومرتا ثالثc و سبعة المسافة أظن کیلومرت است. ٣٧کنم مسافت گ/ن می -

المدائن؟ إلی تذهبون لم عجيب؛ روید؟ عجیب است؛ چرا به مدائن می

کرسی؛ طاق مشاهدة و الفاريس سلUن مرقد لزيارة ب؟ لUذا !تتعج

برای زیارت آرامگاه سل/ن فارسی و دیدن طاق - کنی؟ کرسی؛ چرا تعجب می

وار من قليل إال المدائن إلی يذهب ال ألنه .الززیرا فقط تعداد اندکی از زائران به مدائن -

روند مگر اندکی از زائران روند.(زیرا به مدائن �ی می

فنا البداية يف سة العتبات بزيارة ترش المدن يف المقد .الکاظمية و سامراء و النجف و کربالء األربعة

های) مقدس در ابتدا به زیارت عتبات (آستانهدر -چهار شهر کربال و نجف و سامرا و کاظمین مرشف

شدیم.

الفاريس سلUن هو من تعرف أ للجمیع! مقبولة زیارة ال؟ أم زیارت همگی قبول! -

دانی سل/ن فارسی کیست یا نه؟ آیا می

من أصله و ملسو هيلع هللا ىلصالنبي أصحاب من إنه أعرفه، نعم؛ .إصفهان

شناسم، او یکی از یاران پیامرب و اصالت بله؛ او را می - او اصفهانی است.

!1 أحسنت کرسی؟ طاق عن معلومات لك هل و آفرین! و آیا دربارۀ طاق کرسی اطالعاتی داری؟ -

.اإلسالم قبل الساسانيc الملوك قصور أحد إنه بالتأکيد؛ مشاهدتهU عند قصيدتc کب7ان شاعران 2 أنشد قد

خاقا²، و العرب، شعراء أکرب من البحرتي کرسی: إيوان .اإليرا² الشاعر

البته؛ آن یکی از قرصهای پادشاهان ساسانی قبل از -شاعر بزرگ، دو قصیده را هنگام اسالم است. دو

اند: بحرتی از بزرگرتین دیدارشان از ایوان کرسی رسوده شاعران عرب و خاقانی شاعر ایرانی.

!ماشاءالله !3 فيك الله بارك

!کثیرة معلوماتك

ماشاء الله ( آنچه خدا بخواهد) - آفرین به تو!

اطالعات تو زیاد است!

تو بر آفرين فيك: الله بارك -٣ است رسوده أنشد: قد -٢ آفرين :أحسنت -١

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

53

برگرد

ل: أی کلمة من کلUت المعجم، � التالية؟ التوضيحات تناسب التمرین األو

(بوم، بومة: جغد) � .الليل يف يخرج و النهار يف ينام المرتوکة األماکن يف يسکن طائر -١ شود. خوابد و در شب خارج می کند روز می که در جاهای رها شده(خرابه) زندگی میپرنده ای

(ذنب: دم) �. الحرشات لطرد غالبا يحرکه الحيوان جسم خلف عضو -٢ .دهد عضوی پشت بدن حیوان که اغلب آن را برای راندن حرشات حرکت می

(أعشاب طبیة: گیاهان دارویی) � .کدواء منها نستفيد للمعالجة مفيدة نباتات -٣ کنیم. گیاهانی مفید که از آنها مانند دارو برای درمان استفاده می

(بط، بطة: اردک) � .ال/ء و الرب يف يعيش طائر -٤ کند. پرنده ای که در خشکی و اب زندگی زندگی می

وء وجود عدم -٥ (ظالم: تاریکی) � .الض نبودن نور

(إنارة: نورانی کردن) � .النور نرش -٦ پخش نور

ة. = � ≠التمرین الثا²: عc الكلUت المرتادفة و المتضاد

إستطاع = قدر -١ إستطاع ، قدر : توانست

ابتعد ≠ اقرتب -٢ اقرتب : نزدیک شد / ابتعد : دور شد

بنی = صنع -٣ بنی، صنع : ساخت

عداوة = صداقة -۴ عداوة :دشمنی / صداقة: راستی

غيم = سحاب -۵ غيم ، سحاب : ابر

ینبوع = عین -۶ ینبوع، عین : چشمه

حزين ≠ فرح -٧ فرح : خوشحال / حزين : ناراحت

ة -٨ حزن= غص

حرب≠ سلم -٩ سلم : صلح / حرب : جنگ

اساءة≠ احسان -١٠احسان : نیکی کردن / إساءة : بدی

کردن ضياء≠ ظالم -١١

ظالم : تاریکی / ضياء : روشنایی نفاية = زبالة -١٢

نفاية : زباله / زبالة : زباله حجرة = غرفة -١٣

حجرة : اتاق / غرفة : اتاق بعد ≠ قرب -١۴

قرب : نزدیک شد / بعد : دور شد من فضلك = رجاء -١۵

من فضلك، رجاء : لطفا جاهز = حارض -١۶

جاهز، حارض : آماده

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

54

ثم عین المطلوب منک.أکتب اسم کل صورة يف الفراغ، الثالث: التمرين �

( اردک) / الکالب( سگ) / الغراب( کالغ) / الطاووس( طاووس) / الحرباء( آفتاب پرست) / البقرة( گاو) البط

دهد. تعطي (البقرة) الحلیب : گاو شیر می -١ الفاعل: البقرة

فرستد. أخبار الغابة : کالغ خربهای جنگل را مییرسل (الغراب) -٢ المفعول: أخبار

ذنب (الطاووس) جمیل : دم طاووس زیباست. -٣ المضاف إلیه: الطاووس

(الحرباء) ذات عیون متحرکة : آفتاب پرست دارای چش/نی متحرک است. -٤فة: متحرک ة الص

طی یحفظ األمن بـ (الکالب) : پلیس امنیت را به وسیله سگ -٥ کند. ها حفظ می الرشطی المبتدأ: الرش

) طائر جمیل : اردک پرنده -٦ ای زیباست. (البط: طائر الخرب

نة.عین الفاعل و المفعول من الرابع: التمرين � الکلUت الملو

٢٦الفتح: علی رسوله و علی المؤمنین﴾ ١ـه سکینت هللافأنزل ﴿ -۱ و خداوند آرامش خود را بر پیامربش و بر مؤمنان فروفرستاد.

فاعل / سکینة: مفعول بههللا: -

١٨٨األعراف: إال ما شاء الله﴾ ٢و ال رضا نفعا نفيسال أملک ل ﴿ -۲ (ترجمۀ استاد مهدی فوالدوند)سود و زیانی ندارم. ]اختیار[برای خودم بخواهد،جز آنچه خدا

نفعا: مفعول به -

٧٨یس: ـه﴾ خلق و نسی مثال لنا رضب و ﴿ -۳ برای ما مثلی زد و آفرینش (نخستین) خود را فراموش کرد .

مثال ، خلق: مفعول به -

٤٩الکهف: ـک أحدا﴾ رب و الیظلم ﴿ -۴ و پروردگارت بر کسی ستم �ی کند.

: فاعل / أحدا: مفعول به - رب

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

55

١٨٥البقرة: ﴾ ٣الیرس بکم هللایرید ﴿ -۵ خواهد . خداوند برایتان آسانی می

: مفعول بههللا: فاعل / الیرس: زیان -٢ سکینة:آرامش -۱ : آسانی -٣ رض الیرس

عین المبتدأ و الخرب يف األحاديث التالية.الخامس: التمرين �

کوت خیر من الندم علی الکالم. ١الندم -۱ هللاملسو هيلع هللا ىلص رسول علی الس از سخن است. پشی/نی بر سکوت کردن بهرت از پشی/نی

الندم: مبتدا / خیر: خرب -

هللاملسو هيلع هللا ىلصرسول . ٣مدح و الذم غراق فی ال اإل ٢حمق أکرب ال -۲ بزرگرتین ح/قت ، زیاده روی در تعریف و نکوهش است. - غراق: خربأکرب: مبتدا / اإل -

فر. سید ال -۳ هللاملسو هيلع هللا ىلصرسول قوم خادمهم يف الس الر قوم در سفر خدمت رسان به آنهاست.بزرگ و سا - سید: مبتدا / خادم : خرب -

هللاملسو هيلع هللا ىلصرسول . ٤کتابة قید م صید و ال عل ال -۴ دانش شکار است و نوشq به بند کشیدن (آن) است. - م: مبتدا / صید: خربعل ال - کتابة: مبتدا / قید: خربال -

الة مف -۵ هللاملسو هيلع هللا ىلصرسول تاح کل خیر. الص �از کلید هر (کار)خیری است. -الة: مبتدا / مف - تاح: خربالص: نکوهش -٣ نادانی حمق:ال -٢ الندم: پشی/نی -١ بند قید: -٤ الذم

(مبتدأ و خرب / فاعل و مفعول /مضاف الیه)ترجم الجمل ثم عین المحل اإلعراû للکلUت الملونة. التمرين السادس: �

٤٤بقرة:ال کم﴾ أنفس ن سو رب و تن بال الناس مرون أ تأ ﴿ -۱

کنید ؟! دهید و خودتان را فراموش می فرمان می یا به نیکآیا مردم ر فس: مفعول به الناس ، أن -

٢٨٦بقرة:ال عها﴾ إال وس نفسا هللا الیکلف ﴿ -۲ )کسی :نفسا ( خداوند کسی را جز به اندازه توانش به سختی �یندازد .

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

56

سا: مفعول بهفاعل / نف هللا: -

هللاملسو هيلع هللا ىلصرسول . ه ـهم لعباد أنفع هللا إلی هللا أحب عباد -۳ محبوب ترین بندگان خداوند نزد خدا ، سودمندترینشان بر بندگانش است .

أحب : مبتدأ / عباد : مضاف الیه / أنفع : خرب -

الم النسب. قبح یسرت األدب ن حس -۴ اإلمام علی علیه الس پوشاند. زیبایی ادب، زشتی اصل و نسب را می

األدب : مضاف الیه / قبح : مفعول - .Good behavior covers poor ancestry �پوشاند. ابوالقاسم حالت: نیکی رفتاری، بدی دودمان را می[

گرمرد بود یگانه دانش وهوش/ تابی ادب است کم بود او زوحوش ]مرد/ برپستی دودمان گذارد رسپوشادب وبلندی همت حسن

الم .الجاهل عاقل خیر من صداقة ال عداوة -۵ اإلمام علی علیه الس ، بهرت از دوستی نادان است. خردمنددشمنی

عداوة: مبتدأ / الجاهل : مضاف الیه

برگرد

جمة الفارسیة کم .ل الفراغات يف الرت

١٨٥ان:آل عمر موت﴾ ﴿کل نفس ذائقة ال - ١ هرکسی چشنده ...(مرگ) است. (می میرد)

/وات و األ ﴿ -۲ رض﴾و یتفکرون يف خلق الس اندیشند)؛ ها و زمین ...( می و درباره ...(آفرینش) آس/ن

ما خلقت هذا باطال﴾ ربنا﴿ -۳ ی)؛ا گویند:] ای پروردگار ما، این را بیهوده ...(نیافریده [و می

١٩١ان:آل عمر فقنا عذاب النار﴾ سبحانك ﴿ -۴ ...(آتش جهنم) نگاه دار؛ شکنجۀتو پاکی؛ ما را از

١٩٢ان:آل عمر من تدخل النار فقد أخزیته و ما للظالمین من أنصار﴾ ربنا إنك ﴿ -۵ ای، و ...(ستمکاران) هیچ ...(یاوری) ندارند؛ پروردگارا، قطعا تو هر که را به آتش افکنی، او را خوار ساخته

١٩٣ان:آل عمر ربنا إننا سمعنا منادیا ینادی لإلی/ن أن آمنوا بربکم فآمنا﴾ ﴿ -۶کرد که به پروردگارتان، ای/ن بیاورید را ...(شنیدیم) که به ای/ن دعوت می ای ای پروردگار ما، قطعا ما صدای پیام دهنده

و ما ...(ای/ن آوردیم)؛

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

57

برگرد��

فاريس. - عر� Ùعجم الفارسية، مستعينا إلی ترجمه ثم الله، خلق حول العربية باللغة علمي قصe نص عن ابحث

حیرة کردستان Ýحافظة مریوان مدينة يف زریبار ب درياچه زريوار در شهر مريوان از استان کردستان

.است استان این گردشگری و دیدنی جاهای از و کردستان استان در مریوان، غرب کیلومرتی سه در زریوار یا زریبار شیرین آب تاالب

دریاچه طول د.بند می یخ دریاچه سطح اه نزمستا بیشرت در د.شو می تأمین بارش و جوش فک چشمۀ ش/ری از و است شیرین آن آبق آن عمـ حـداکð و متغیر مختلف فصول در آبی حجم تغییرات دلیل به تاالب وسعت ت.اسکلیومرت ۶/۱و عرض آن حدود کیلومرتحدود پنج

مرت است. ۵/۵ ش/ر به جهان در شیرین آب های دریاچه فردترین به منحرص از یکی و ایران باخرت شیرین آب دریاچه زیباترین و ترین بزرگ تاالب این ایران طبیعی میراث فهرست در ۱۳۸۹ بهمن ۲۰ در فرهنگی میراث سازمان توسط که است طبیعی اثر دوم` و صد دریاچه این .رود می .گرفت قرار

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

58

برگرد

٨٣الکهف:ذكرا﴾ منه عليكم سأتلو قل القرنc ذی عن لونك أس ي ﴿ و

.خواند ش/ خواهم بر او از يادی بگو پرسند، می ذوالقرن` دربارۀ تو از و

رس ا السادس(درس ششم) لد c(ذوالقرنین )ذوالقرن

cدا ملكا عادال کان ذوالقرن ة؛ ه الل أعطاه قد موح القرآن. يف اسمه واسعة. ذکر مناطق يحکم کان و القوکرد. نام او حکومت می ای ذوالقرن` پادشاهی عادل ویکتاپرست بود که خداوند به او نیرو داده بود؛ بر مناطق گسرتده

ذکر شده است. قرآندر

� Uلذي األوضاع استقرت ل ،cمحاربة التوحيد و إلی الناس يدعو المناطق الغربية نحو العظيمة جيوشه مع سار القرن .الفساد و لم الظ

مناطق غربی حرکت کرد درحالی که سوی به های بزرگش ارتش وقتی اوضاع برای ذوالقرنین در کشورش استقرار یافت، با خواند. می فرا تباهی و ستممردم را به توحید و جنگ با

بون به الناس فکان فيها إلی مناطق وصل شؤونهم،حتی يدير و يحکم أن منه يطلبون عدالته، و بسبب ه مس7 يف يرح .کريهة رائحة ذات مستنقعات مياهها

و فرمانروايی کند ايشان بر که خواستند می وی از و گفتند می آمد خوش او به راهش در اش دادگری دليل به مردم و بدی بود. بوی دارای هايش آب که بود هايی تاالب آن در که رسيد مناطقی به اينکه تا کند، اداره را کارهايشان

.صالحون منهم فاسدون و قوما منهم المستنقعات ه هذ قرب وجد و ها تباهکار و بخشی درستکار بودند. مردمانی را یافت (دید) که بخشی از آنان ها ونزدیک این تاالب

يف الله فخاطبه هدايتهم. أو منهم المرشکc الفاسدين محاربة يف ه شأنهم، وخ7 پس خداوند ایشان را در مورد کارشان خطاب کرد و او را در جنگ با مرشکان و تباهکارانشان، یا هدایتشان اختیار داد.

هم.من الفاسدين أصلح و بالعدالة فحکمهم ذوالقرنc هدايتهم. فاختار پس با دادگری بر آنان فرمانروایی کرد و تباهکارانشان را اصالح کرد. پس ذوالقرنین هدایت آنها را برگزید.

ق. فأطاعه نحو مع جيوشه سار ثم � لعدالته، استقبلوه و االمم کث7 من الرش، به پیشواز وی اش دادگریاو پیروی کردند و به خاطر ها از به سوی رشق رفت. و بسیاری از امت هایش سپس با ارتش

رفتند.

نc، فدعاهم غ7 قوم إلی حتی وصل اط إلی هداهم حکمهم حتی و بالله لإلÚان متمد المستقيم. الرصتا به راه راست هدایت تا اینکه به قومی غیرمتمدن رسید، پس آنها را به ای/ن به خدا دعوت کرد و بر آنان حکومت کرد

اصالح کرد.

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

59

Uل، نحو سار ذلك بعد و � جبلc مرتفعc، بc مضيق قرب يسکنون قوم إلی وصل حتی الش کردند، ای میان دو کوه بلند زندگی می و پس ازآن به سوی ش/ل رفت تا به مردمانی رسید که نزدیک تنگه

من وصوله؛ الفرصة فاغتنموا الصالحة أعUله و جيشه عظمة القوم هؤالء رأیف فرصت را غنیمت شمردند؛ ،رسیدن اواش را دیدند و با بزرگی ارتش و کارهای شایسته و آن مردمان

الجبال؛ تلك وراء تسکنان وحشيتc قبيلتc من شديد عذاب يف کانوا ألنهم کردند در عذاب شدیدی بودند. ها زندگی می ی وحشی که پشت آن کوه از دو قبیلهها زیرا آن

هذا المضيق؛ من علينا يهجمون مفسدون القبيلتc هاتc رجال إن :له فقالوا هستند که از این تنگه به ما حمله می کنند، تباهکارانیپس به او گفتند: مردان این دو قبیله

بون ف .مأجوج و يأجوج هU القبيلتان هاتان و أموالنا، ينهبون و بيوتنا يخر هستند.» یأجوج ومأجوج«کنند، و این دوقبیله مان را غارت می های/ن را ویران و اموال و دارای وخانه

يف نساعدك نحن و منه؛ علينا يهجم أن العدو يستطيع حتی ال عظيم، بسد المضيق هذا إغالق منك نرجو له: قالوا لذا عملك؛

تا دشمن نتواند که از آن به ما این تنگه را با کمک سدی بزرگ ببندی، کنیم به وی گفتند: از تو خواهش می نابراینب کنیم، حمله کند و ما در کارت به تو کمک می

،ه غ7 عطاء من خ7 الله عطاء :قال و ذوالقرنc فرفضها کث7ة، له بهدايا جاؤوا ذلك بعد و از بخشش غیر اگفت: بخشش خداوند نپذیرفت وها را ، و ذوالقرنین آناو آوردند برایرا پس از آن هدایای زیادی

،استبهرت (دیگری)

د هذا بناء يف أن تساعدو² أطلب منکم و .کث7ا بذلك الناس فرح .الس که در ساخq این سد به من کمک کنید. مردم از این کار خیلی خوشحال شدند.کنم و از ش/ درخواست می

النحاس، و بالحديد يأتوا بأن ذوالقرنc أمرهم ذوالقرنین به آنها دستور داد که آهن و مس بیاورند،

Uدخل و النحاس ذاب حتی أشعلوا النار و المضيق ذلك يف فوضعه cالحديد، ب روشن کردند تا اینکه مس ذوب شد و میان آهن رفت،دو را درآن تنگه قرار داد و آتش سپس آن

وا و ،١هذا عمله علی الصالح الملك فشکر القوم قويا، سدا فأصبح .مأجوج و يأجوج قبيلتي من تخلصو از دو قبیله یأجوج ومأجوج پس مردمان از پادشاه درستکار به خاطر این کارش سپاسگزاری کردند، شد، و سدی محکم

.شدند رها

.فتوحاته يف نجاحه علی ربه شکر ذوالقرنc و سپاسگزاری کرد.اش اش در کشورگشایی پیروزیرنین از پروردگارش بخاطر و ذوالق

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

60

عربی پس از مشار الیه خود بیاید، از لحاظ دستوری صفت است و در این حالت اسم اشاره مشارالیه خود را درمیان هرگاه اسم اشاره در -١ سازد: جنسانش ممتاز می هم صدیقی هذا مخلص: این دوستم با اخالص است. � کتابه هذا نافع: این کتابش سورمند است. � ٦١، ص١عر� زبان قرآنفشکر القوم امللک الصالح علی عمله هذا. �

پس قوم از پادشاه درستکار بخاطر این کارش سپاسگزاری کرد.

�ر>رد

برگزيد : اختار رفت پيشواز به : استقبل يافت استقرار : استقر کرد ور شعله : أشعل کرد اصالح : أصلح کرد پ7وی : أطاع

شمرد غنيمت : اغتنم بسh : إغالق

ساختUن ساخh، : بناء يافت رهايی : تخلص

»خوانم می :أتلو« خواند : تال

» جيوش :جمع« ارتش : جيش آهن : حديد

کرد خطاب : خاطب کرد ويران : خرب

eداد اختيار : خ شد ذوب : ذاب نپذيرفت : رفض افتاد راه به کرد، حرکتسار: کرد زندگی : سکن بود داده او به : أعطاه قد کان کرد می حکومت : يحکم ... کان

بون ... کان گفتند خوشامد می : يرح ناپسند و زشت : کريه

جنگيدن : محاربة مرداب : مستنقع

تنگه : مضيق مس : نحاس

سمت : نحو برد تاراج به : نهب

رسيدن : وصول کرد راهنUيی : هدی

برگرد

رس ✍ حيح و الخطأ حسب نص الد الص cع. � � ذا الله أمر -۱ Ùحاربة القرن )�( .إصالحهم أو الفاسدين المرشک

ها را اصالح کند. خداوند به ذو القرنین دستور داد با مرشکان فاسد بجنگد یا آن

سار -٢ )�( .التوحيد إلی الناس يدعو ،الجنوب نحو جيوشه مع ذوالقرن خواند. که مردم را به یکتاپرستی فرا می هایش بطرف جنوب حرکت کرد در حالی ارتشذو القرنین با

قبل -٣ )�( .بها الناس جاء التي الهدايا ذوالقرن ها را آوردند، پذیرفت. هایی که مردم آن ذوالقرنین هدیه

بنی -۴ د ذوالقرن )�( .األخشاب و بالحديد الس ذو القرنین سد را با آهن و چوب ها ساخت.

مأجوج و يأجوج قبيلتا کانت -۵ نت )�( .متمد دو قبیله یأجوج ومأجوج متمدن بودند.

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

61

برگرد

»الفعل المجهول«

:مثال شود؛ می استفاده »شدن« مصدر مشتقات از فعل کردن مجهول برای فارسی زبان در شود می ديده :بيند می شد ديده :ديد شود می زده :زند می شد زده :زد

يعنـی باشـد؛ می فاعل ناشناس مجهول، فعل دارای جمله در ولی است؛ معلوم فاعل معلوم، فعل دارای جمله در .است شده حذف

است؛ نگهبان فاعل دانيم می » .گشود را در نگهبان« جمله در .است نامشخص فاعل »شد. گشوده در« جمله در ولی

.شويم آشنا عربی زبان دستور در مجهول فعل با اکنون

�)شد آفريده :ق ـل ـخ �آفريد :خلق / شد شسته :ل ـس ـغ � شست :غسل ( )شود می آفريده :لق ـخـي � آفريند یم :يخلق / شود می شسته :سل ـغـي � شويد می :يغسل (

.کند می تغيe آن های حرکت فعل شدن مجهول هنگام عربی زبان دستور در

شود می نوشته يکتب: نويسد می :يکتب شد نوشته کتب: نوشت :کتب

شود می زده يرضب: زند می يرضب: شد : زدهب رض زد رضب:

شود می يعرف: شناسانده ساندشنا می يعرف: شد شناسانده عرف: شناساند عرف:

شود می نازل ينزل: کند می ينزل: نازل شد نازل أنزل: کرد أنزل: نازل

شود می گرفته کار به يستخدم: گیرد می کار به يستخدم: شد گرفته کار به استخدم: گرفت کار به استخدم:

.بيابيد باال های مثال در را مجهول فعل و معلوم فعل فرق

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

62

برگرد بدانیمبیشرت

غذا خورده شد . �كودك غذا خورد نهال كاشته شد . �باغبان نهال را كاشت

كتاب خريده شد . �آموز كتاب خريد دانشها و هستند ولی در عبارات سمت چپ فاعل »معلوم « ها و انجام دهندگان كار در عبارات سمت راست ، فاعل

باشند. می» مجهول « دهندگان كار انجام� �������

اند : بر دو نوع» فاعل « ها از جهت فعل فعلی كه فاعل و انجام دهندۀ آن مشخص است، فعل معلوم نام دارد. )١، فعل مجهول نام دهند مفعول نسبت میدر جمله حذف شده است و فعل را به دهندۀ آن فاعل و انجام ) فعلی كه ٢

دارد.

� �������

و مشتقات آن مجهول كرد. » شد « توان با فعل كم� ها را می : در زبان فاريس فعل١نكتۀ مهم صفت مفعويل+ مشتقات شدن = فعل مجهول

بايد دقيقا آنها را بياموزيم .ها ، قاعدۀ خاصی دارد كه : در زبان عربی مجهول كردن فعل٢نكتۀ مهم توان مجهول کرد. های گذرا به مفعول را می : فعل٣نكتۀ مهم

� �������

افعال عربی :روش مجهول كردن �

مجهول فعل ماضی در زبان عربی : � دهيم . می» كرسه ـــ « الفعل يعني دوم` حرف اصيل ) به ع` ١ كنيم . را ( مضموم ـــ ) میالفعل ) حروف متحرك ما قبل ع` ٢ مانند، نرص : ( ياري كرد )، نرص ( ياري شد )؛

خلق : ( آفريد )، خلق : ( آفريده شد )؛ إحرتم : ( احرتام كرد )، احرتم :( احرتام شد ).

مجهول فعل مضارع در زبان عر� : � دهيم . می» حه ـــ فت« الفعل يعني دوم` حرف اصيل ) به ع` ١ــ ) ) فقط ح ٢ كنيم . میرف مضارعه را ( مضموم ـ

شود )؛ كند )، ينرص : (ياری می مانند، ينرص : ( ياری می شود ) آفريند )، يخلق : ( آفريده می يخلق : ( می

شود ) یمگذاشته )، يحرتم : ( احرتام گذارد يحرتم : ( احرتام می

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

63

ة. األفعال املجهول cترجم اآلیات المبارکة، ثم ع

٢٠٤األعراف: ) ﴿و إذا قرئ القرآن فاستمعوا له ﴾ ١ و آنگاه که قرآن خوانده شود پس به آن گوش فرا دهید.

قرئ ◀فعل مجهول

٤١الرحمن: یعرف المجرمون بسی/هم﴾ ) ﴿۳

شوند. یشان شناخته می گناهکاران از چهره یعرف ◀فعل مجهول

٢٨النساء:خلق اإلنسان ضعيفا﴾ ) ﴿۳

انسان ناتوان آفریده شد. خلق ◀فعل مجهول

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

64

کالس اجرا کنید.گوی زیر را در و های دو نفره، شبیه گفت در گروه �

برگرد الفندق) ١(مع مسؤول استقبال

گفتگوهایی (با مسئول پذیرش هتل)

(مسئول پذیرش)سؤول االستقبال م � (گردشگر) السائح �

مفتاح غرفتی. ٢رجاء أعطنی� لطفا کلید اتاقم را به من بدهید.

رقم غرفتک؟ماهو � ش/ره اتاقت چند است؟

ل. � ۲۲۰مئتان و عرشون. � بفرما تفض

عفوا ، لیس هذا مفتاح غرفتی.� ببخشید ، این کلید اتاق من نیست.

أعتذر منک ، أعطیتک ثالÐئة و ثالثین.� را به ش/ دادم. ۳۳۰ازش/ معذرت می خواهم ،

؟٣البأس ، یاحبیبی . ماهی ساعة دوامک � عیبی نداره ، دوست من ، ساعت کار ش/ چند است ؟

من السادسة صباحا إلی الثانیة بعد الظهر ، ثم یأتی � زمیلی بعدی.

از شش صبح تا چهار بعدازظهر سپس بعد از من همکارم می آید.

الفطور و الغداء و العشاء؟ ٤مواعد متی� هایی های صبحانه و ناهار و شام چه وقت زمان

هست؟

الفطور من السابعة والنصف حتی التاسعة إال ربعا؛� صبحانه از هفت و نیم تا یه ربع به نه؛

بع؛ � الغداء من الثانیة عرشة حتی الثانیة والر ناهار از دوازده تا دو و ربع؛

العشاء من السابعة حتی التاسعة إال ربعا.� شام از هفت تا یک ربع به نه.

و ما هو طعام الفطور؟ � غذای صبحانه چیست؟

و حلیب و مربی ٦و زبدة ٥جبنة شای و خبز و � املشمش.

چای و نان و پنیر و کره و شیر و مربای زردآلو

برنج با مرغ . ٧رز مع دجاج � و غذای ناهار چیست؟وماهو طعام الغداء؟ �

برنج با خورشت بادمجانباذنجان. ٨رز مع مرق � و غذای شام چیست؟و ما هو طعام العشاء؟ �

تشکر الزم نیست.الشکر علی الواجب. � از ش/ سپاسگزارم (متشکرم)أشکرک. � ها وقت مواعد: – 4 کار ساعتدوام: -٣ بده من به أعطني: -٢ پذيرش مسئول االستقبال: سؤول م -١ خورشت مرق: -٨ مرغ دجاج: -٧ کره زبدة: -٦ پنe جبنة: -٥

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

65

برگرد

ل: أی کلمة من کلUت المعجم، � التالية؟ التوضيحات تناسب التمرین األو

هاب نحو الضیف و إظهار الفرح به. ... -۱ استقبال : پیشواز�Ùعنی الذ به معنی رفq به سوی مه/ن و اظهار خوشحالی به اوست.

فاع عن الوطن. ... جموعة کم -۲ جیش : سپاه �بیرة من الجنود للد برای دفاع از وطن است. مجموعه بزرگی از رسبازان

مستنقع : مرداب �کان یجتمع فیه ال/ء زمانا طویال. ... م -۳ شود. جایی که آب برای مدت طوالنی در آن جمع می

مضیق : تنگه �کان بین جبلین. ... م -۴ جایی بین دو کوه است.

» ثالث کل/ت زائدة «التمرین الثا²: ضع يف الفراغ کلمة مناسبة من الکلUت التالیة.

) / تبهکارانیی کرد) / مفسدون(ذاب(ذوب شد)/ تخلص(رهایی یافت) / اختار(برگزید) / أصلح(اصالح کرد) / هدی(راهن/ سکن(ساکن شوید)رفض(نپذیرفت) / ا

أصلح)�( ٥٤األنعام: و ... فأنه غفور رحیم﴾ ه من عمل منکم سوءا بجهالة ثم تاب من بعد ﴿ -۱هرکس از ش/ به نادانی کار زشتی مرتکب شود، سپس بعد از آن توبه کند و اصالح �اید، (پس ببیند) که او بسیار

و مهربان است. آمرزنده

إختار)�( ١٥٥األعراف: و ... موسی قومه سبعین رجال لمیقاتنا﴾ ﴿ -۲ وموسی از میان قومش هفتاد مرد را برای میعادگاه (مالقات) ما برگزید.

هدی)�( ٥٠طه: ربنا الذي أعطی کل شیء خلقه ثم ... ﴾﴿ -۳ کسی است که به هر موجودی، آفرینش او را به وی عطا کرده، سپس راهن/یی کرد.پروردگار ما

أسکن)�( ١٩األعراف: و یا آدم ... أنت و زوجک الجنة﴾﴿ -۴ ای آدم تو و همرست در بهشت ساکن شوید.

ون)مفسد�( ٩٤الکهف:إن یأجوج و مأجوج ... يف األرض.﴾﴿ -۵ در زمین هستند. تبهکارانه/نا یأجوج و مأجوج ،

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

66

حيح. الجواب الص cالتمرین الثالث: ع

إستقبل �» یستقبل «/يض من ال -۱ إستقبل : استقبال کرد / قبل : پذیرفت / أقبل : روی آورد

یفرق �» فرق «المضارع من -۲ اندازد شود / یفرق : جدایی می شود / یفرتق : جدا می یتفرق : پراکنده می

إغالق �» أغلق «المصدر من -۳qتغلیق :بس / qإنغالق : بسته شدن / إغالق : بس

علموا �» تعلمون «األمر من -۴ د / إعلموا : بدانیدعلموا : یاد دهید / أعلموا : آگاه کنی

یرضب �الفعل المجهول -۵ کند شود / یالحظ : مالحظه می دهد / یرضب : زده می یرشف : افتخار می

یخرج �» یخرج «المجهول من -۶ شود یخرج : اخراج میشود / أخرج : اخراج شده / یخرج : خارج می

ثم التالية، العبارات ترجم : الرابع التمرين cالمجهولة األفعال ع.

٧٣الحج: ﴾ ١ذبابا يخلقوا الله لن دون من تدعون الذين إن له فاستمعوا مثل رضب الناس أيها ﴿يا -۱ خوانید، مگسی را نخواهند آفرید. پس بدان گوش فرا دهید؛ کسانی را جز خدا می ای مردم ، مثلی زده شد، - رضب �فعل مجهول -

ین ٢ه مخلصا إã أمرت أن أعبد الل ﴿قل -٢ ١١الزمر: ﴾ له الد ام بپرستم. برای او خالص کرده ام) که خدا را در حالی که دین را ام (مأمور شده بگو : براستی من خود فرمان یافته - أمرت �فعل مجهول -

١٨٥البقرة: الذي أنزل فيه القرآن﴾ رمضان ﴿شهر -٣ ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده است. - أنزل �فعل مجهول -

.المسابقات بداية قبل الرياضة مالبس تغسل -٤ شود. های ورزش پیش از رشوع مسابقات شسته می لباس - تغسل �فعل مجهول -

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

67

.للطالب االمتحان صالة باب يفتح -٥ شود. در سالن امتحان برای دانشجویان باز می - يفتح �فعل مجهول -

ــــــــــــــــــــــــــخلقوا لن -١ .ام گردانيده خالص که حالی در :مخلصا -٢آفريد نخواهند را مگسی :ذبابا ي

برگرد

حیحة: جمة الص عین الرت

منهم.﴾یا أیها الذین آمنوا ال یسخر قوم من قوم عسی أن یکونوا خeا ﴿ -۱بهرت از اید، نباید مردمانی، مردمانی [دیگر] را ریشخند کنند، شاید آنها ... (خوب ترجمه : ای کسانی که ای/ن آورده

) باشند؛ خودشان بهرت از خودشان �جای خالی -

و ال تلمزوا أنفسکم وال تنابزوا باأللقاب﴾﴿ -۲ ) زشت ندهید. های لقب ) عیب نگیرید، و به همدیگر ... (لقبدیگران ترجمه : و از ... (خودتان

های خودتان / لقب � -

۳- ﴿﴾ یا أیها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ). ی کنیداز بسیاری از گ/نها دور ها اعت/د نکنید اید، ... (به بسیاری از گ/ن ترجمه: ای کسانی که ای/ن آورده

از بسیاری از گUنها دوری کنید � -

سوا و ال یغتب بعضکم بعضا﴾﴿ -۴ إن بعض الظن إثم و ال تجس )نکنید.همدیگر ) است ، وجاسوسی نکنید، وغیبت ... (دیگرانزشت ها ... (گناه زیرا برخی گ/ن

گناه / همدیگر � -

١٢و ١١الحجرات: أیحب أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتا فکرهتموه﴾ ﴿ -۵

)؟ [کاری که] بکند اش را ... (بخورد )که گوشت برادر مردهدارد دوست می خواهد آیا کسی از ش/ ... (می دارید. آن را ناپسند می

دوست می دارد / بخورد � -

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

68

برگرد��

رس Ùفهوم مرتبط جميل کالم أو شعر أو حديث أو آية عن ابحث )اإللهية النعم إلی اإلشارة ( .الد

ا یشکر لنفسه﴾شکر ومن ﴿ � ٤٠ :النمل فإ

باطنی، مادی و معنوی همه در سوره الرحمن:نعمت های ظاهری و -ث﴾)علمه البیان )خلق اإلنسان )علم القرآن )ن ﴿الرحم و أما بنعمة ربک فحد

(ع): "کفر النعمة مزیلها". - ملسو هيلع هللا ىلص *قال علی "کفر نعمت، نعمتت زایل کند -

والقاسم غفوریابتا لب دوزخ تو را مایل کند"

ر لکم ما يف الس/وات و ما يف األرض، واسع علیکم نعمه ظاهرة و باطنة و من الناس من - یجادل ﴿ أ لم تروا أن الله سخ

٢٠لق/ن: فی الله بغیر علم و ال هدی و ال کتاب منیر﴾

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

69

برگرد

Uء أنت الذي يف الم المؤمنc أم7 عجائبك. بحار و يف ال قدرتک رض األ يف ،و عظمتك الس عيل علیه الس .درياهاست در هايت و شگفتی زم` در ات توا�ندی و آس/ن در ات بزرگی که هستی کسی تو

رس (درس هفتم )السابع الد

الکب7 الجوشن دعاء من عجائبه يف البحار من يا از دعای جوشن کبیرهایش در دریاهاست. ای آنکه شگفتی

لفc عن رائعا فلU ة رس األ أعضاء يشاهد .الشاطئ أوصله إلی و الغرق، من إنسانا أنقذ الذي الد .بینند می، انده استاو را به ساحل رس داده وغرق شدن نجات که انسانی را ازی دلفین اعضای خانواده فیلم جالبی از

ق؛ ال : حامد ² أمر هذا أصد حیران شگفت انگیز است. خیلی مرا یحامد: باور�ی کنم، این کار .جدا عجيب. يح7 اندازد) (به حیرت میکند. می

لفc ألن عجيبا، ليس ولدي، يا :األب .البحار يف اإلنسان صديق الد عجیب نیست، زیرا دلفین دوست انسان در دریاهاست. پرسم پدر:ای

ديق هذا علی عرفنا أû، يا !صعب تصديقه : صادق .الص .کن ما را با این دوست آشنا ش سخت است؟!کردن باورای پدرم، صادق:

مرات، عرش االنسان سمع يفوق سمعه و قوية، ذاکرة له : األب .استشنوایی انسان ش ده برابر برتر ازا ای قوی دارد، و شنوائی حافظه پدر: او

.ترضع صغارها التي اللبونة الحيوانات من هو و تقريبا، االنسان وزن يبلغ ضعفي وزنه و دهد. می و آن از حیوانات پستانداری است که به بچه هایش شیر رسد، ا به دوبرابر وزن انسان میتقریبووزن او

کذلك؟ ليس أ !االنسان مساعدة يحب ذکي حيوان إنه :نورا است که کمک کردن به انسان را دوست دارد! آیا این طور نیست؟ باهوشی ینورا: آن حیوان

الفc تستطيع بالتأکيد، نعم؛ : األب .سفينة غرق أو مکان طائرة سقوط مکان إلی ترشدنا أن الد راهن/ییای توانند که ما را به محل سقوط یک هواپی/یی یا مکان غرق شدن یک کشتی ها می پدر: بله، قطعا، دلفین

کنند.

الفc تؤدي :األم لم، و الحرب يف مهU را و د الد أرسار، و عجائب الUء من تحت ما شف کت و الس کنند. کشف می ارسار ها و شگفتی ازست اآب زیر آنچه را و کنند، جنگ وصلح ایفا می ها نقش مهمی در دلفین مادر:

کنند) آب را کشف می (شگفتی ها وارسار زیر

ع االسUك أماکن اکتشاف علی االنسان تساعد و .تجم کنند. ها کمک می های تجمع ماهی محل یافq و به انسان در

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

70

الفc رأيت :صادق معا؟ تتکلم فهل جUعية؛ حرکات تؤدي الد ؟گويند میسخن ؛ آیا باهم دهند م که حرکات گروهی انجام میا هها را دید دلفین صادق:

الفc يؤکدون العلUء أن علمية موسوعة يف قرأت نعم؛ : االم معينة، أصوات باستخدام تتکلم تستطيع أن أن الدی یبکارگیری صداها توانند با می ها دلفینکنند که علمی خواندم که دانشمندان تاکید می ای مادر: بله؛ در یک دانشنامه

،سخن بگویندمشخص

.کاالنسان تضحك و ر تصف و تبکي کاالطفال، و کالطيور، تغني أنها و خندند. میزنند و کنند، و مثل انسان سوت می ا گریه میمانند کودکانخوانند، و مانند پرندگان آواز میها آنواینکه

الفc هل :نورا دارند؟ ها دشمن نورا:آیا دلفینأعداء؟ للد

الفc تحسب بالتأکيد، االب: لها، عدوا القرش سمك الد آورند، می ش/ر به خود دشمنها کوسه ماهی را ، دلفینالبتهپدر:

ع القرش، علی سمکة نظرها وقع فإذا ة بأنوفها ترضبها و حولها، برسعة تتجم .وتقتلها الحادزنند و را می های تیزشان آن و با بینی شوند، به رسعت اطرافش جمع میو هرگاه نگاهشان به کوسه ماهی بیفتد،

شند.ک می

لفc يحب هل و :نورا دلفین انسان را دوست دارد؟ به راستی و آیا نورا:حقا؟ اإلنسان الد

ة، إلی االعUق رجال الUء تيار اإلنرتنت ... سحب يف الخرب هذا نقرأ تعايل نعم؛ : االب بشد اع/ق(دریا) کشید،پدر: بله، بیا این خرب را در اینرتنت بخوانیم... جریان آب مردی را به شدت به

ة، إلی بغتة يشء رفعني الرجل: قال نجاته بعد و الشاطئ إلی أخذ² ثم االعلی بقو برد.باال برد، سپس مرا به ساحل مرد بعد از نجاتش گفت: ناگهان چیزی مرا با قدرت به سمتآن و

.بفرح الUء يف قرû يقفز کب7ا دلفينا رأيت ولکني وجدت أحدا، ما منقذي، أشکر أن عزمت لU و با شادمانی م نزدیکاما دلفین بزرگی را دیدم که کسی را نیافتم، کنم، ام تشکر نجات دهنده که تصمیم گرفتم از وقتی و

پرید. آب می در

.الله من عظيمة نعمة سUك األ و البحر إن :االم بزرگ ازجانب خداوند هستند. یها نعمت دریا وماهی گ/ن یمادر:ب

:ه استفرمودملسو هيلع هللا ىلصخدا فرستادۀملسو هيلع هللا ىلص: الله رسول قال

سه چیز عبادت است:ه نگاه کردن ب: عبادة ثالثة اشیاء يف النظر ،قرآننگاه کردن به المصحف، يف النظر

،مادر و پدر ۀنگاه کردن به چهر والوالدین، وجه يف النظر و نگاه کردن به دریا. و. البحر يف النظر و

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

71

برگرد

شد منجر کرد، ايفا أدی: کرد راهنUيی أرشد: داد ش7 أرضع: باالتر باال، أعلی: کرد انفاقأنفق: »أنف مفرد:« ها بينی أنوف: رسانيد :أوصل »بحر مفرد:« درياها بحار: کرد گريه :بکیغ رسيد :بل آری :بلی

ع: شد جمع تجم جريان :تيار

گروهی :ج/عي تيز :حاد

ها دلفc :دالف` نقش :دور

حافظه :ذاکرة جالب :رائع

ماهی کوسهالقرش: سمك »شواطئ :جمع« ساحل: شاطئ

زد سوت :ــ صفر

»برابر دو :ضعفc «برابر ضعف: » ط7 مفرد:« پرندگان :طيور کرد معرفی :عرف گرفت تصميم :عزم خواند آواز: غنی کرد جهش پريد، :قفز

پستاندار: لبونة طور همc :کذلك دهنده نجات :منقذ

دانشنامه: موسوعة

برگرد

رس ✍ حيح و الخطأ حسب نص الد الص cع. � �

١ - لف �.صغارها ترضع التي اللبونة الحيوانات من الد دهد. دلفین از حیوانات پستانداری است که بچه هایش را شیر می

لم و الحرب يف مه/ دورا القرش سمك يؤدي - ٢ �. الس کند. ماهی نقش مهمی در جنگ و صلح ایفا می کوسه

سمع يفوق اإلنسان سمع -٣ لف �.مرات عرش الد شنوایی انسان ده برابر برتر از شنوایی دلفین است.

� .البحار يف اإلنسان صديق القرش سمك - ٤ ماهی دوست انسان در دریاها است. کوسه

عدو القرش سمك - ٥ الف �. الد هاست. کوسه ماهی دشمن دلفین

٦ - الف � .حادة أنوف للد های تیزی دارند. دلفین ها بینی

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

72

برگرد »مجرور الجار و ال «

گویند. حروف جر میحروف اضافه و در عربی » به، برای، بر، در، از«به حروفی مانند فارسی زبان در

به حروف گويند. اين می» جر حروف« عربی زبان دستور در » کـ ، عن ، لـ ، بـ ، علی ، إلی ، يف ، من « حروف به .کنند می تر لکام را جمله معنای خودشان از بعد کلمۀ همراه

، کجبل ـه عن نفسـ، الوالدین، بالحافلة، لله من قریة، يف الغابة، إلی المسلمین، علی :مثال .ويندگ می» مجرور و جار«اينها دو هر به و مجرور آن از بعد به یک اسم و جار جر، حرف به

:الجر حروف معا² أهم

از من 92 عمران: آل تحبون﴾ م/ تنفقوا حتی ...﴿ )ما + من = (م/ داريد. می دوست آنچه از کنيد انفاق تاة أساور ...﴿ ٢١اإلنسان: ﴾ من فض

نقره جنس از بندهايی دست آنجا تا اينجا از :هناك إلی هنا من

در يف 29 البقرة: جميعا﴾فـي األرض ما لکم ﴿هو الذي خلق

.آفريد برايتان است زم` در را آنچه همۀ که است او کسیدق يف النجاة .است راستگويی در رهايی ملسو هيلع هللا ىلص رسول الله الله رسول .الص

تا ، سوی به ، به إلی 1 اإلرساء: األقىص﴾إلی المسجد الحرام من المسجد لیال ه بعبد ﴿سبحان الذي أرسی

.داد حرکت االقصی مسجد سوی به الحرام مسجد از شبی در را اش بنده که کسی است پاک ٢٥٩البقرة: ک و رشابک﴾ إلی طعام کم لبثت قال لبثت یوما أو بعض یوم قال بل لبثت مائة عام فانظر ﴿قال و خوراکت به کردی؛ درنگ صد سال بلکه نه،« :روز. گفت یک از بخشی یا روز یک :گفت »کردی؟ درنگ چقدر« گفت:

»بنگر. ات نوشیدنیباح من المزرعة يف يعمل الفالح کان کرد. می کار مزرعه در شب تا صبح از . کشاورزالليل إلی الص

، به زيان بر، روی علی .هستند پادشاهانشان دين بر مردم ملسو هيلع هللا ىلص رسول الله ملوکهم. دين علی الناس إن األخالق Ùکارم عليکم ملسو هيلع هللا ىلص رسول الله .بها بعثني ر� ف

.است فرستاده آن خاطر به مرا پروردگارم زيرا ،باشید پایبند اخالقی برتر صفات به

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

73

.است يافته فعل معنای و شده خارج »مجرور و جار« معنای از که است اصطالحی »عليکم «نکته:

هر يومان؛ يوم أمe . عليك يوم و لك الد الم المؤمن عيل علیه الس

.زيانت به روزی و سودت به روزی است؛ روز دو روزگار .است ميز روی کيف .المنضدة علی الحقيبة

دروسیلۀ، به بـ 4 و: 3 العلق ﴾بالقلم ﴿اقرأ و ربک األکرم الذي علم

.داد ياد قلم وسيلۀ به که ه/ن است؛ ينتر گرامی پروردگارت و بخوان .کرد ياری بدر ]جنگ[در را ش/ خدا و 123 عمران: آل ﴾ببدر الله نرصکم لقد ﴿و

داشh ، )مال ( آن از برای، لـ/وات يف ما له ﴿ ١٧١النساء: ﴾األرض يف ما و الس

.ستاو آن از است، زم` و ها آس/ن در آنچه ملسو هيلع هللا ىلص رسول الله .الخلق سوء إال توبة ذنب لکل .دارد توبه بداخالقی جز گناهی هر ٦الکافرون: دين﴾ يل و دينکم لکم﴿

.خودم آن از من دين و خودتان آن از ش/ دين دیني چون در اصل بوده )من دین(به معنیدین، نکته:

.کردم فراموش را کليدم اينکه برایبرگشتی؟ _ چه برایمفتاحي. نسيت ـيألن ؟ رجعت ذال/

دربارۀ از، عن يئات عن يعفو و ه عباد عن يقبل التوبة هو الذي و ﴿ ٢٥الشوری: ﴾... الس ... گذرد در می ها بدی از و پذیرد می ـشبندگان از را توبه که است کسی او ١٨٦البقرة: ﴾ ... قريب فإã عني عبادي سألك إذا و ﴿ .نزديکم ]آنان به[من قطعا بپرسند، من دربارۀ تو از بندگانم اگر و

مانند کـت علی النبي کفضل ه غe علی العالم فضل ملسو هيلع هللا ىلص رسول الله .ـه أم .است خودش امت بر پيامرب برتری مانند خود غیر بر دانشمند برتری

مفید در این یک بیت شعر آمده است:صورت مخترص و حروف جر به رب حاشا من عدا فـي عن إلی حتی علیباء و تاء و کاف و الم و واو و منذ مذ خال /

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

74

نة. المحل اإلعرابی للکلUت الملو cع

امیر املؤمنین علی علیه السالم. " ال/ل و أنت تحرس یحرسـك العلم من ال/ل. خیر ) " العلم ١

کنی! کند در حالیکه تو از ثروت محافظت می ثروت است. علم از تو محافظت میعلم بهرت از خیر : خرب / العلم : مبتدأ / املال : مفعول به✍-

٢٠العنکبوت: ... ﴾ يف األرض ﴿قل سیـروا ) ۲ يف األرض: جار و مجرور✍بگو در زمین سیر و سیاحت کنید.

الوقاية نون « کل/ت درس مq در eيحã« أخذ «وã« کرديد مشاهده را.

:شود؛ مثال می واقع ضمe و فعل ب` وقايه نون شود، می متصل» ی« ضمe به فعلی که وقتی .برب باال مرا ي:نارفع .شناسد می ي: مرانيعرف برد. مرا :ãأخذ eيحã: ان مراeکند می ح.

الجمل. ه ترجم هذ

الة﴾ ١ ۴٠ابراهیم:) ﴿رب اجعلنــي مقیم الص پروردگارا مرا برپادارندۀ �از قرار بده. (اجعل+ن+ــي) ✍

ملسو هيلع هللا ىلصرسول اللههم انفعني Ùا علمتني و علمني ما ینفعني. ألل ) ۲ رساند. مند کن به وسیله آنچه که به من آموختی و به من بیاموز آنچه را که به من سود می خدایا مرا بهره ✍

(انفع+ن+ي)/ (علمت+ن+ي) / (علم+ن+ي) / (ینفع+ن+ي)

إقامة الفرائض. إن الل )۳ ملسو هيلع هللا ىلصرسول اللهه أمرÙ ãداراة الناس ک/ أمرã ببراستی خداوند مرا به مدارا کردن با مردم فرمان داد، ه/نطور که مرا به برپائی واجبات دینی فرمان داده بود.( ✍

أمر+ن+ي)

ملسو هيلع هللا ىلصرسول اللهأللهم اجعلني شکورا و اجعلني صبورا و اجعلني يف عیني صغیرا و يف أعین الناس کبیرا. ) ۴بسیار سپاسگزار و بسیار شکیبا گردان و مرا در چشم (نظر) خودم کوچک و در چش/ن (أنظار) مردم خدایا مرا ✍

بزرگ گردان. (اجعل+ن+ي)

مرا نصیحت کنید. (انصحوا+ن+ي)✍صحوã ان - گذارند. (یحرتمون+ن+ي) آنها به من احرتام می ✍هم یحرتمونني -رتني - رت+ن+ي) ✍هی حذ او به من هشدار داد.( حذ آنها مرا نجات دادند.( أنقذن+ن+ي) ✍هن أنقذنني - داری. (تحفظ+ن+ي) تو مرا نگه می ✍أنت تحفظني - به من یک نان داد. (أعطی + ن + ي) ✍أعطاã خبزا -

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

75

کالس اجرا کنید.گوی زیر را در و های دو نفره، شبیه گفت در گروه �

برگرد الفندق) ١(مع مرشف خدمات

هتل) خدمات گفتگوهایی (با مدیر داخلی

تعمeات: صيانة -٤ گeم می xاس: أتصل -٣ پاکيزگی تنظيف: -٢ داخلی مدير: فرش م -١ کنيم می تعمe نصلح: -٧ مالفه: رششف -٦ تخت ير:رس -٥

(مسئول پذیرش)مسؤول االستقبال � (گردشگر)السائح � عليها؟ الغرف و الحفاظ 2 تنظيف مسؤول هو من عفوا؛

ها و نگهداری کردن اتاقببخشید ، چه کسی مسئول xیز از آنهاست؟

يد .الفندق غرف خدمات مرشف دمشقي الس المشکلة؟ هي ما

های هتل آقای دمشقی مدیر داخلی خدمات اتاق است. مشکل چیست؟

.نواقص فيها و نظيفة، الغرف ليست هايى) در ها xیز نیستند و كمبودهایی(كاستى اتاق

آنهاست.

.بالمرشف 3 ل ص سأت ؛ح اسرت رجاء، منك؛ أعتذر خواهم ، لطفا اسرتاحت کن با مدیر از ش/ معذرت مى

داخلی xاس خواهم گرفت. . ٤الصيانة مهندس مع المرشف يأ� و بالمرشف يتصل ستقبال ال ا مسؤول

آید. گیرد و مدیر داخلی همراه مهندس تعمeات می پذیرش با مدیر داخلی xاس میمسئول (گردشگر)السائح (مدیر داخلی خدمات هتل) مرشف خدمات الفندق

!حبيبي؟ يا المشکلة، هي ما دوست من ، مشکل چیست؟

.نواقص فيها و نظيفة، زمال� غرف و غرفتي ليست های همکارانم xیز نیستند، و در آنها اتاق من و اتاق

کمبودهايى است. التنظيف، ل عU سيأ�

؟ خریاأل المشکالت ما و کارگران نظافت خواهند آمد،

و مشکالت دیگر چیست؟

مکسور، ٥ير رس ولیاأل الغرفة يف دراتاق اول تختی شکسته است ،

ناقص، 6 شف رش الثانية الغرفة يف و و در اتاق دوم يك ملحفه کم است ،

.یعمل ال المکيف الثالثة الغرفة يف و کند. و دراتاق سوم کولر کار �ی

کنم. از ش/ عذرخواهی می .منکم نعتذر .عيني علی عة؛برس ء يش کل 7 سنصلح

همه چیز را بارسعت تعمیر خواهیم کرد؛ به روی چشم

!عينك تسلم چشمت بی بال.

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

76

برگرد

� cل: ع حيحة الجملة التمرین األو حيحة غ7 و الص الواقع. و الحقيقة حسب الص

.الظالم يف مکان کل يغرق الليل، يف الکهرباء تيار ينقطع عندما -١ رود. شود ، همه جا در تاریکی فرو می جریان برق قطع میهنگامی که در شب

.ثلجية جبال فوق تعيش ال/ئية الطيور من الطاووس -٢ کند. های برفی زندگی می ، که بر فراز کوهووس از پرندگان آبزی استطا

صغe جم مع الموسوعة -٣ .العلوم من قليال مع يج جدا گیرد. ها را در برمی دانشنامه، فرهنگ لغت بسیار کوچکی است که اندکی از دانش

.المحيطات و البحار بجوار برية منطقة الشاطئ -٤ هاست. ای خشک (بیابانی) در کنار دریاها و اقیانوس ساحل منطقه

س عضو ف ن األ -٥ .١و الشم التنف بینی عضو نفس کشیدن و بوئیدن است.

.اللبونات من طائر الخفاش -٦ ای از پستانداران است. خفاش پرنده

ـــــــــــــــــــــ ــــــــــــ بويايی :شم -١

»زائدتان کلمتان « .التالية الکلUت من مناسبة کلمة الفراغ يف الثا²: ضع التمرين �

تيار / الذاکرة / أساور / أرسی / بلغنا / قفز / دور / أنوفاکرة( ها)، دور(نقش)، قفز(پرتاب کرد)، بلغـنا(رسیدیم)، أرسی(شبانه حرکت کرد)، أساور(دستبند أنوف( بینی هایی)، الذ

حافظه)، تیار(جریان)

غeة ألختي أ� اشرتی -١ أساور ✍ .ذهب من ................ الص پدرم برای خواهرکوچکم (دستبندهایی) از طال خرید.

دور ✍ .بالغة Ùهارة ه ................ يلعب طالب کل کان -٢ کرد. میهردانش آموزی (نقشـــ)ــش را با مهارتی کامل بازی

نة ................ الطالب: قال -٣ بلغنا ✍ .العمر من عرشة السادسة الس دانش آموزان گفتند: به سال شانزدهم از عمر (رسیدیم) یعنی شانزده ساله شدیم.

تيار ✍ .المحيط ماء يف................ حدث و شديدة رياح عصفت -٤ بادهای شدیدی وزید و (جریانی) در آب اقیانوس اتفاق افتاد.

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

77

الذاکرة ✍ .النسيان کثe ألنك ................ تقوية طرق حول کتاب بقراءة أنصحك -٥ خیلی فراموش کار هستی.کنم چون تو های تقویت (حافظه) سفارش می تو را به خواندن کتابی دربارۀ راه

ذکي زميل لدينا -٦ ف من ................ .جدا ف إلی ول األ الص قفز ✍ .الثالث الص همکالسی بسيار باهوشی داریم که از کالس اول به کالس سوم (جهش کرد).

ضع ثم حاديث،األ و يتc اآل ترجم :الثالث لتمرين ا � .المجرور و الجار تحت خطا

١٩: النمل ﴾ 1ین ـالصالح ك اد ـعب يف ك ـمت ـرح ـب دخلنيأ ﴿و -١ عباد : يفالمجرور و الجار ✍با رحمتت مرا در [صف] بندگان شایسته ات وارد کن.

١٤٧عمران: آل الکافرین﴾ علی القوم ﴿ و انرصنا -٢ علی القوم : المجرور و الجار ✍ مارا بر قوم کافر یاری کن.

الله ه. رسول ـذهبـأدب المرء خیر من -٣ من ذهب : المجرور و الجار ✍ ادب انسان از طالیش بهرت است. ( ادب مرد به ز ثروت اوست. سنایی)

أمe ب. ل الله فإنه نور الق بذکر علیک . ٣ عيل المؤمن ر کیــک، بـذ ل ع : المجرور و الجار ✍ یاد خدا بر تو واجب است(باید خدا را یاد کنی)؛ زیرا او روشنایی دل است.

أمe . به ل ـم ع ه ال ـرت ـم ـث و ه ر ـش م ن ل ع /ل ال ـج . ۴ عيل المؤمن بـه : المجرور و الجار ✍زیبایی علم پراکندن آن ونتیجه اش عمل کردن به آن است.

ــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــ ات شايسته بندگان :الصالحc عبادك -١

: الرابع التمرين � cت عUالمتضادة و المرتادفة الکل. =≠

ساحل بعد ضوء أقل کبار بکی أرسل شاطئ صغار بعث سرت استلم کتم فجأة دفع قرب بغتة أکð ظالم ضحك

(ساحل)شاطئ = ساحل - (فرستاد)بعث = أرسل - (پوشاند) كتم = سرت - (ناگهان) بغتة = فجأة - خندید)≠ (گریه کرد ضحک ≠بکی - بزرگان) ≠ (کودکان كبار ≠صغار - تاریکی)≠ (نور، روشنایی ظالم ≠ضوء - تر) بیش≠ (کمرت أكð ≠أقل - دریافت )≠ (پرداخت إستلم ≠دفع - نزدیک شد)≠ (دور شد قرب ≠بعد -

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

78

»زائدتان کلمتان «ه. رمز اکتب ثم المتقاطع، الجدول کلUت ترجم :الخامس التمرين �

/ ج/رك / ك ل کذ / ةون لب/ رو د / ةحاد / وريط / سمع / يتمن غ / صفروا / صل و أ / مرق / منقذ / یک ب / عفا / رةذاک / صغار / ن بلغ ي ينا / وتيز رائع / سوار / وجثل / حميم / ر ط أم / ظاهرة / سم ها کوچک )١

طور اين )٢

تيز ) ٣

پديده )٤

زدند سوت )٥

ها روغن ) ٦

نقش )٧

شنوايی )٨

جالب )٩

دهنده نجات )١٠

ناميديم )١١

ددستبن )١٢

صميمی و گرم )١٣

ها برف )١٤

حافظه ) ١٥

پستاندار )١٦

پرندگان ) ١٧

رسانيد ) ١٨

باريد باران )١٩

بخشيد )٢٠

رسند می ) ٢١

خوانديد ترانه ) ٢٢

کرد گريه ) ٢٣

عيل علي رمز جدول : قال أمe ال الم : مؤمن ........................ه السهر يو � ك (روزگار دو روز است: روزی به سود تو و روزی به زیان تو )م علي م لك و يو مان يو الد

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

79

ثم األحاديث و اآلية ترجم :السادس لتمرين ا � cالمحل ع ûت اإلعراUنة للکل .الملو

40النبأ: ترابا﴾ کنت ياليتني الکافر يقول ﴿و - 1 الکافر : فاعل -گوید: ای کاش من خاک بودم. و کافر می

ملسو هيلع هللا ىلصالله رسول . عبادة العل/ء مجالسة - 2 مجالسة : مبتدأ / عبادة : خرب - همنشینی با دانشمندان عبادت است.

ؤال حسن - 3 ملسو هيلع هللا ىلصالله العلم. رسول نصف الس حسن : مبتدأ / نصف : خرب -خوب پرسيدن نيمى از دانش است.

جر العالم - 4 ملسو هيلع هللا ىلص الله بالäر. رسول بالعمل کالش العالم : مبتدا -عا� ú عمل مانند درخت ä úر است.

ملسو هيلع هللا ىلصالله ـه إال من ثالث : صدقة جاریة ، أو علم ینتفع به ، أو ولد صالح یدعو له. رسول عمل انقطع اإلنسان إذا مات - 5 سه کار : از عملش قطع می شود بجز هرگاه انسان Ùیرد

کند. شود ، یا فرزند صالحی که برایش دعاى می صدقه جاریه ، یا علمی که از آن بهره مند مي اإلنسان : فاعل / عمل : فاعل -

برگرد

. عین يف اآلیة الرشیفة ترجمة ما تحته خط

يل : به من / الصالحین: درستکاران✍ ﴾ ... الصالحcبـ ألحقني و / حك يل هب رب ﴿ -١ بده؛ پيوند درستکاران به مرا و ببخش دانش من به پروردگارا،

/ جنة النعیم: بهشت پرنعمتقرار بدهاجعل: ✍﴾ ... النعيم جنة ورثة من ـنياجعلـ و ﴿ -٢ ((ورثة : جمع وارث؛ طلبة : جمع طالب) بده؛ قرار پرنعمت بهشت وارثان از مرا و

شوند یوم: روزی که / یبعثون: برانگیخته می✍ ﴾يبعثون يوم تخزã ال و ﴿ -٣ مکن؛ رسوايم شوند، می برانگيخته ]مردم[ که روزى و

عراء: ﴾بنون ال مال و ينفع ال يوم ﴿ -٤ رساند بنون: فرزندان / الینفع: سود �ی✍ ٨٣ ، 85، 87، ٨٨الش رساند؛ �ی سود فرزندان نه و دارايی نه که روزى

الخیرات: کارهای خیر✍ ٤٨ال/ئدة: ﴾الخیرات فاستبقوا﴿ -٥ .بگیرید پيشی هم کارهای خیر از در

١٥٤البقرة: ﴾التشعرون لکن و أحياء بل أموات الله سبيل يف يقتل لمن تقولوا ال و ﴿ -٦زنده معنی لی در جمله،ج حي است و داخل جمله: مرده/ أحیاء:: ج ميت است ولی أموات شوند/ یقتل: کشته می✍

شده است. .دانید �ی ش/ ولی اند زنده نگوييد، بلکه مرده شوند، می کشته خدا راه در که کسانی به و

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

80

برگرد��

ة عن ابحث Ùعجم مستعينا الفارسية، إلی ترجمها جداریة، ثم صحيفة يف اکتبها حيوان، و حول قصeة حقيقية قص.عر� _ فاريس

ای کوتاه حقیقی دربارۀ یک حیوانی جستجو کن و آن را در روزنامه دیواری بنویس، سپس به کمک فرهنگ واژگان عربی _ قصه به فارسی ترجمه کن.فارسی

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

81

برگرد

ملسو هيلع هللا ىلصرسول الله مرء فصاحة لسانه﴾ جUل ال ﴿ ست.ش اار شیوایی گفت، آدمیزیبایی

: )(درس هشتمالدرس الثامن الفاريس االدب يف ٩التلميع صناعة تلمیع در ادبیات فارسی آرايۀ

عراء االيرانيون منها استفاد فقد االدعية و االحاديث و القرآن لغة العربية اللغة إن و بالعربية ممزوجة أبياتا بعضهم أنشد و الشوها و الفارسية ع؛ سم بالملم

قطعا زبان عربی زبان قرآن و احادیث و دعاهاست و بسیاری از شاعران ایرانی از آن استفاده کرده اند و برخی از آنها ابیاتی را ؛نامیده اندمع آمیخته به عربی و فارسی رسوده اند و آن را مل

عراء لکث7من عات، االيرانيc الش .بالمولوي المعروف الدين الرومي جالل و الش7ازي سعدي و الش7ازي حافظ منهم ملم الدین رومی معروف به مولوی.بسیاری از شاعران ایرانی ملمعاتی دارند از جمله : حافظ شیرازی و سعدی شیرازی و جالل

ع *** ملمع لسان الغیب حافظ شیرازی)الغيب ( لسان الش7ازي حافظ ملم

ــــت إ² .نامه دوست نزدیک نوشتم دل خون از ــــن دهــــرا رأی ــــه هجــــرك م القيام.

خون` براى محبوبم نوشتم "که من روزگار را در دورى تو مانند قيامت ديدم "نامه اى با دل

ـــت .عالمت صد دیده در فراقش از من دارم ـــوع لیس ـــي دم ـــذي عین ـــا ه ـــه؟ لن العالم.

نشانه و عالمت برای/ن نيست ؟ "، هاى چشم من اشك این من ازدورى او صدها نشانه درچشم دارم ، " آيا

ســــودم نبـــود وی از کــــازمودم چنـــد هـــرـــن . ـــرب م ـــرب ج ـــت المج ـــه حل ـــه ب الندام

. ــب او ــردم ، ازجان ــه ك ــه تجرب ــه ک ــوده را بيهرچ ــرکس آزم ــيد " ه ــن نرس ــه م ــده اى ب ــودفاي ــی ش ــيبش م ــي/ü نص ــد ، پش ازماي

" شود) (پشی/ن می

گفتــــا دوســــت احــــوال طبیبــــی از پرســــیدمــــدها يف . ــــذاب بع ــــا يف ع ــــالمه قربه الس

. ـــزدي� اش ســـالمتی و ازطبيبـــى دربـــاره احـــوال ـــج وعـــذاب و درن محبـــوبم ســـوال کـــردم ، گفـــت : " در دوري و هجـــرانش رن

آسایش است "

ـــد مالمـــت گفـــتم ـــرد گـــر آی گـــردم دوســـت گــــه . ــــا والل ــــا م ــــا رأین ــــال حب ــــه ب مالم

. ــت ــه دوس ــاد ب ــر زي ــتم اگ ــت گف ــدون مالم ــقى را ب ــا عش ــه م ــوگند ك ــدا س ــه خ ــوم "ب ــى ش ــع م ــش واق ــورد رسزن ــوم م ــغول ش مش

يم"ا هورسزنش نديد

ــه جــامی آمــد طالــب چــو حــافظ شــیرین جــان بالکرامـــه مـــن کأســـا منـــه یـــذوق حتـــی .

. شeين خواستار جامى شده است ، " تا ازآن (دادن جان) ، جامى ازكرامت عشق بچشد "حافظ در ازاء دادن جان

ع: درخشان ٩ ای شعر که بخشی فارسی و بخشی زبانی دیگر است. این آرایه را تلمیع گویند.) (گونه تلمیع: درخشان کردن/ ملم

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

82

ع الش7ازي (ملمع سعدى ش7ازى) سعدي ملم

مصــــــانع رکبـــــا تهــــــیم يف ا لفلــــــوات ســـــل ال ــــی . ــــار فرات ــــه در کن ــــی ک ــــدر آب چــــه دان ــــو ق ت

.

تـو قـدر و ارزش آب را چـه مـى داü ، وقتـى در كنـار .”بپـرس انـد تشـنه هـا بيابـان در کـه سـوارانی دربـارۀ انبارهـا آب از“ فرات هستى.

تـو بـه ام دیـده و روزسـت تـو روی بـه شـبمغـــدا� و عشـــیتي ســـواء هجـــرت إن و ..روشن

. برابــر شــبم بــا ديــدن روى تــو مثــل روزاســت وچشــمم بــا ديــدن روى تــو روشــن مــى شــود. " واگــر مــرا تــرک کنــی ، شــب و روزم

" شود می

نگـــرفتم بــر امیــد Ýانــدم دیــر چــه اگــرـــی . ـــان مض ـــي و الزم ـــول قلب ـــك یق آ� إن

.

تو مى آيى "قطعا گويد گرچه مدت زيادى انتظار كشيدم ، اما اميدم را از دست ندادم ، " زمان گذشت و د� مى

شــنیدم نــه و دیــدم نــه جــUل بــه آدمــی مــنحیـــاتی آب عجـــین حقیقـــت بـــه گلـــی اگـــر .

. ــه آب ــا آغشــته ب ــل اســت ، حقیقت ــو از آب و گ ــر آفــرینش ت ــو نــه ديــده ام و نــه شــنيده ام ، اگــر خمی ــه زيبــايى ت مــن انســاü ب

.زندگاü است

ــه امیــدم تیــره شــبان باشــد تــو روی صــبح بـــد و . ـــتش ق ـــین تف ـــاة ع ـــUت يف الحي الظل

. شب هاى تاريك من به اميد ديدن روى تو صبح مى شود، " وگاهى چشمة حيات درتاري� ها جستجو مى شود "

ر فکــم شـــهد حامــل أنــت و عیـــيش ±ـــرــواب . ــخ ج ــدیع تل ــت ب ــان آن از اس ــاتی ده نب

. ــى درحــاىل كــه تــو ــخ مــى كن ــو )ايــن همــه شــهد و شــeينى داریحامــل عســل هســتی (چقــدر زنــدگيم را تل ! ازدهــان شــeين ت

جواب تلخ شنيدن زيباست !

را مــا تــو روی عشــق عمرســت روزۀ پــنج نــهـــدت . ـــة وج ـــود رائح رفـــا� شـــممت إن ال

. " úعاشق روى تو بودن براى ما فقط اين پنج روزه عمردنيا نيست ، " اگر خاك قربم را ببويى ، بوى عشق را مى يا

ـــU ملـــیح کـــل وصـــفت ترضـــی تحـــب و کــد . ــه تــو محام ــویم چ صــفاتی مــاورای کــه گ

. ــان كــنم ــه بي ــو را چگون ــه دوســت دارى و مــى پســندى " ســتايش هــاى ت ــا �كــی را وصــف كــردم ه/نطــور ك ــا روى ب هــر زيب

كه فراتر از وصف كردن هستى "

ــاف ــك أخ ــو و من ــتغیث و أرج ــو و أس أدنــه . ــم ک ــم و بالیــی کمنــد ه ــد ه نجــاتی کلی

. " كــه هــم دامگــه بــال هســتی و هــم ک مــی شــومخــواهم و بــه تــو نزديــ مــى کســم و بــه تــو اميــد دارم و از تــو كمــازتــو مــى تر

كليد نجات و رهايى هستى"

دشــمن دل کامــۀ بــه فتــادم دوســت چشــم زــــي . ــــرو² أحبت ــــU هج ــــاء ک عــــدا� تش

. بـــه دلخـــواه وخواســـت دشـــمن ، ازچشـــم دوســـت افتـــادم و ú ارزش شـــدم ، " دوســـتانم مـــرا تـــرك كردنـــد هـــ/ن طوركـــه

خواهند " دشمنانم می

ــه عجــب ســعدی فراقنامــۀ ــو در ک ــرد ت نگیــکوت إن و . ــی ش الوکنــات يف نحــن الطیــر إل

. ــر �ــى ــو اث ــه جــدايى ســعدى در ت ــه شــگفتا رشح نام ــربم ، درالن ــدگان شــكايت ب ــه پرن ــر ب ــد! " واگ ــیون کنند(هــا كن ــد مىش گرين

" )دهند وناله رس مى

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

83

برگرد

آینده، در حال آمدنآتی، آت: کمک خواست استغاث:

نو (برای نخستین بار)بدیع: بدوری # قر : دبع

آزمایش کرد(مضارع:یجرب)جرب: فرود آمد: حل

چشید (مضارع: یذوق) ذاق: شدنزدیک دنا:

امید داشت رجا: »مفرد:حبیب«یاران أحبة:

راضی شد: ضی ر استخوان پوسیدهرفات: کاروان شرت یا اسب سوارانرکب: بپرس = اسأل سل:

خواست شاء: أراد، طلب شاء =

شکایت کردمشکوت: »اگر شکایت کنم إن شکوت:«

: »شممت: بوییدی«بوییدشم عسل شهد:

خمیرعجین: »مفرد:عادي«دشمنان عداة: آغاز شب عشیة: آغاز روزغداة:

»مفرد: فالة«ها بیابانفلوات: شود گاهی جستجو میقد تفتش:

(فتش، یفتش) نزدیکیب: قر

جام، لیوانکأس:

آزمودهمجرب: »ةمفرد: محمد«ها ستایشمحامد:

ر: (مضارع: یمرر) تلخ کردمر انبارهای بیابان آب مصانع:

با �ک ملیح: آمیخته = مخلوطدر ممزوج:

شیون کردند (ناح، ینوح)نحن: عداوةعشق # ود:

وصف کرد وصف: »مفرد: وکنة«ها النهوکنات:

(مضارع: تشنه و رسگردان شد هام: یهیم): جدایی گزید، جدا شد (هجر، هجر

یهجر)

برگرد

حیح و ال رس. خطأ عین الص � �حسب نص الد

عات جمیلة. لیس . ١ لحافظ و سعدي ملم� .حافظ و سعدی ملمعات زیبایی ندارند

هر من هجر حبیبه کالقيامة. ٢ . یری حافظ الد

� .بیند حافظ روزگار را از دوری محبوبش همچون قیامت می . يف بعد الحبیب راحة و يف قربه عذابا یری حافظ .٣

� بیند. اش عذاب می بوب، راحتی و در نزدیکیحافظ در دوری مح . یری سعدی اللیل و النهار سواء من هجر حبیبه. ٤

� بیند. سعدی از دوری محبوبش، شب و روز را یکسان می ٥ : .»التأتـيمضی الزمان و قلبي یقول إنک «. قال سعدی

�" آیی. گوید که تو �ی د� می سعدی گفت: "زمان گذشت و

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

84

برگرد اسم الفاعل و اسم المفعول اسم المبالغة

زاق( بسیار روزی دهنده)رازق (روزی دهنده)؛ مرزوق( روزی داده شده)/ ر

اسم فاعل و اسم مفعول � کند. داللت می» انجام دهنده یا دارندۀ حالت«اسم فاعل: درواقع ه/ن صفت فاعلی زبان فارسی است که بر -١

صانع(سازنده) ؛ مشاهد( مشاهده کننده، بیننده) داللت دارد.» انجام شده«اسم مفعول:که درواقع ه/ن صفت مفعولی زبان فارسی است و برکاری -٢

مصنوع(ساخته شده)؛ مشاهد( مشاهده شده، دیده شده)

های اسم فاعل و اسم مفعول درزبان عربی: مشخصه مـ ــعـ -، بوزن مفعول -الف←اسم مفعول/ مـ ــعـ -، ب فاعلوزن - الف ←اسم فاعل

چگونگی ساخت و تشخیص:�ها )، اسم فاعل و اسم مفعول آنثالثی مجردها سه حرف هست( هایی که سوم شخص مفرد ماضی آن فعل گروه اول :�

شود. دیده می» فاعل و مفعول«بروزن

�):اسـم فاعـل و اسـم ثالثـی مزیـدهـا بیشـرت از سـه حـرف هسـت( هایی که سوم شخص مفـرد ماضـی آن فعل گروه دوم:

حرکـت «و در اسـم مفعـول، » حرکت کسـره«شود. به حرف ماقبل اخر اصلی در اسم فاعل، می«م» مفعولشان با حرف دارد. » فتحه

مـ ... ـعـ ... ) ←مـ ... ـعـ ... ) ، ( اسم مفعول: ←( اسم فاعل:

.بيابيد را مفعول اسم و فاعل اسم فرق شده داده جدول دو در دقت با

صفت مفعولی اسم مفعول صفت فاعلی اسم فاعل معنی ماضی ساخته شده مصنوع سازنده صانع ساخت صنع آفریده شده مخلوق آفریدگار خالق آفرید خلق پرستیده شده معبود پرستنده عابد پرستید عبد

صفت فاعلی مفعولاسم صفت فاعلی اسم فاعل معنی مضارع دیده شده ده مشا بیننده ده مشا بیند می شاهد ی تقلید شده دل مق تقلید کننده د ل مق کند تقلید می قلد ی ارسال کننده لس مر ارسال کننده ل س مر فرستد می رسل ی مورد انتظار واقع شده رظ منت انتظار کشنده رظ منت کشد انتظار می نتظر ی یادگرفته شده مل متع یادگیرنده م ل متع گیرد یاد می تعلم ی بیرون آورده شده جر مستخ بیرون آورنده ج ر مستخ آورد بیرون می ستخرج ی - - حمله کننده م ج متها کند حمله می تهاجم ی - - شکننده رس منک شکند می نکرس ی

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

85

عاء، ثم عین ترجم ال .اسم الفاعل و اسم المفعول کلUت التالية و الد

جمة الکلمـة اسم اسم الفاعلالرتالمفعول

� یاد داده شده

دانا�

پیشنهاد کننده�

� آماده شده

� زده شده

یاد گیرنده�

من دعاء الجوشن الکبیر �

ای، ای صاحب هر مال و ای، ای روزی دهندۀ هر روزی داده شدهای، ای آفرینندۀ هر آفریده شدهای سازندۀ هر ساخته شده فرازی از دعای جوشن کبیردارایی

خالق : اسم فاعل / مخلوق : اسم مفعول صانع : اسم فاعل / مصنوع : اسم مفعول مالک : اسم فاعل / مملوک : اسم مفعول رازق : اسم فاعل / مرزوق : اسم مفعول

اسم مبالغه � کند. اسم مبالغه: اسمی است که بر بسیاری صفت یا انجام کار در شخص یا شیء داللت می -٣

است؛ مانند: » فعال، فعالة« وزن و بر عالمة(بسیاردانا)؛ فهامة(بسیار فهمیده)؛ صبار(بسیار بردبار)؛ غفار(بسیار آمرزنده)؛

دهنده)؛ خالق(بسیار آفریننده).کذاب(بسیار دروغگو)؛ رزاق(بسیار روزی

خباز(نانوا)، حداد(آهنگر) کند؛ مانند داللت می اسم شغل »فعالة«و » فعال«گاهی وزن که فتاحة(در بازکن)، نظارة(عینک)، سیارة(خودرو)مانند کند؛ داللت می اسم ابزار، وسیله یا دستگاهگاهی نیز بر

ستند.همگی اسم مبالغه ه

اکیب ترجم ال التالية. رتوء ١ ها بسیار دانای غیبغیوب ﴾ : . ﴿ عالم ال ٢ ﴾ : بسیار امرکننده به بدی. ﴿ أمارة بالس او بسیار دروغگوست. :کذاب﴾ . ﴿هو ٤ العليم﴾: بسیار آفرینندۀ آگاه ﴿الخالق . ٣یرانی : خلبان ایرانی. الطیار اإل ٦ کش هیزم :﴿ح/لة الحطب﴾. ٥راههاتف الجوال: تلفن همال . ٨ برای هر بسیار شکیبایی :. ﴿لکل صبار﴾٧ور: . ٩ فتاحة الزجاجة : در بازکن شیشه. ١٠ گر تصویررسام الص

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

86

.کنيد اجرا کالس در را زير وگوی گفت شبيه نفره دو های گروه در برگرد

)الجوال الهاتف 1 رشيحة رشاء ( کارت تلفن همراه خرید سیم

(کارمند مخابرات) ٢موظف اإلتصاالت (زائر)الزائرة .الجوال رشيحة أعطني رجاء،

کارت تلفن همراه به من بده. لطفا، سیم

يل، حن بطاقة تريدين هل و تفض ؟ ٣الش خواهی؟ بفرما، و آیا کارت شارژ می

غ بطاقة أعطني فضلك من نعم؛ عرشين خمسة و Ùبل .رياال

ریال به من بده. ٢٥بله، لطفا یک کارت به مبلغ

اإلنرتنت. جوالك عرب 4 رصيد 3 تشحني أن تستطيعتوانی اعتبار پولی تلفن همراهت را از طریق می

اینرتنت شارژ کنی.

حن بطاقة و الجوال رشيحة الزائرة تشرتي يحة تضع و الش يعمل ال ولکن تتصل أن تريد و جوالها يف الرشحن، :له تقول و اإلتصاالت موظف عند فتذهب الش

خواهد xاس گذارد و می میخرد و سیم کارت را در تلفن همراهش زائر سیم کارت تلفن همراه و کارت شارژ می گوید: رود و به او می کند (شارژ نداره)، پس نزد کارمند مخابرات می بگیرد ولی شارژ کار �ی

حن بطاقة يف عفوا، .إشکال الش ببخشید، در کارت شارژ اشکالی وجود دارد.

.فضلك من البطاقة أعطينيل .٦الحق علی أنت ؛5 نيسامحیــ البطاقة. لك ٧أبد

لطفا کارت را به من بده.مرا ببخش؛ حق با ش/ست؛ کارت را برایت عوض

کنم. می شارژ :رصيد - ٤ کنی) شارژ که :تشحني أن کردن ( شارژ :شحن -٣ مخابرات تصاالت:ا - ٢ کارت سيم رشيحة: -١: علی أنت - ٦ ببخش مراسامحيني: - ٥ ل: -٧ ش/ست با حقالحق کنم عوض می أبد

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

87

برگرد

ل:ا حیحة حسب ال جملة عین ال لتمرین األو حیحة و غیر الص � � قع. حقیقة و الواالص � الکأس زجاجة یرشب به ال/ء أو الشای أو القهوة. - ١

شود. ای است که با آن آب یا چای یا قهوه نوشیده می لیوان، شیشه

يحة من إدارة اإلتصاالت. -٢ �Ôکن رشاء الرش دارد.خرید سیم کارت از ادارۀ مخابرات امکان

�الراسب هو الذي ما نجح يف اإلمتحانات. -٣ مردود ه/ن کسی است که در امتحانات قبول نشده است.

� غصون األشجار يف الربیع بدیعة جميلة. -٤ های درختان در بهار نو و زیبا هستند. شاخه

� یصنع الخبز من العجین. -٥ شود. خمیر درست مینان از

» کلمتان زائدتان «لتمرین الثا²: ضع يف الفراغ کلمة مناسبة من الکلUت التالية. ا

ل / مصانع / ود / بعد / الفلوات يرضی / الليل / فتش / بد

.(الليل) بداية العشية و النهار بداية الغداة -١ بامداد، آغاز روز و شامگاه، آغاز شب است.

.الطريق عرب بعد)(عن الشاطئ رأينا -٢ ما ساحل را از دور در جاده دیدیم.

ل) رجاء -٣ .قصe ألنه القميص؛ هذا (بد کوتاه است.لطفا این پeاهن را عوض کن. برای اينکه آن

.کثeة نباتات تعيش ال الفلوات)( يف -٤ کنند. ها گیاهان زیادی زندگی �ی در بیابان

طي -٥ .المسافرين حقائب )(فتش الرش های مسافران را گشت. پلیس کیف

.قليل بطعام (يرضی) قانع، أخي -٦ کند. قناعت میبرادرم قانع است به غذایی اندک

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

88

اکيب الثالث: التمرين ثم التالية، ترجم الرت cالمبالغة اسم و المفعول، اسم و الفاعل، اسم ع.

المبالغة سم / عالم: ا ها الغيوب: ای بسیار دانندۀ نهان عالم يا المبالغة سم ها / ستار: ا پوشانندۀ عیبالعيوب: ای بسیار ستار يانوب: غفار يا المبالغة سم : ای بسیار آمرزندۀ گناهان / غفار: ا الذرجات: ای باالبرندۀ درجه رافع يا الفاعل اسم ها/ رافع: الدعاء: ای شنوندۀ دعا / سامع: : ا سامع یا الفاعل سم الد الفاعل سم غافر الخطايا: ای آمرزندۀ خطاها / غافر: ا يا المفعول سم ا : معیوبالفاعل ؛ سم ساتر کل معیوب: ای پوشانندۀ هر عیبی / ساتر: ا يا

اعل الف سم المحسنین: ای کسی که نیکوکاران را دوست دارد. / المحسنین: ا یا من یحب المفعول سم محمود: ا ؛ الفاعل سم حامد: ا گر و ستایش شده / محمود: ای بهرتین ستایش و حامد خیر یا سم لطالبین: ا االمفعول / سم ا للطالبین: ای کسی که درگاهش برای جویندگان باز است. / مفتوح: مفتوح بابه من یا

الفاعل

»زائدة واحدة کلمة « .المناسب العدد الدائرة يف الرابع: ضع التمرين

ديق ابتعاد � الرکب -١ .زوجته عن الزوج أو صديقه عن الص .جميل کالم و جميلة حرکات له الذي هو � الکرامة -٢هب من زينة � الوکر -٣ ة أو الذ .المرأة يد يف الفض .النفس عزة و عظمة و رشف � الهجر -٤وار -٥ .الطيور بيت � الس المليح -٦

.است جمع اسم یا اسب سواران) سوارانشرت ( �الرکب: کلمه زائد -١ (کرامت: رشافت و بزرگی و عزت نفس) .النفس عزة و عظمة و الکرامة: رشف -٢ ( النه: خانۀ پرندگان) .الطيور الوکر: بيت -٣ديق الهجر: ابتعاد -٤ همرس از همرسش) (دوری: دور شدن دوست از دوستش یا .زوجته عن الزوج أو صديقه عن الصوار: زينة -٥ هب من الس ة أو الذ دستبند: زیوری از جنس طال یا نقره در دست زن .المرأة يد يف الفض با �ک: او کسی است که حرکات و سخنانی زیبا دارد. .جميل کالم و جميلة حرکات له الذي المليح: هو -٦

ثم األحاديث ترجم :الخامس التمرين cمنك المطلوب ع.

)الفاعل (اسم ملسو هيلع هللا ىلصالله رسول جاهل. فهو عالم أنا قال من -١ ترجمه: کسی که بگوید من دانا هستم پس او نادان است.

، جاهل الفاعل: عالم اسم

فر يف خادمهم القوم سيد -٢ المجرور) و (الجار ملسو هيلع هللا ىلصالله رسول .الس ها در سفر است. مدیر گروه، خدمتگزار آن

فر يف المجرور: و الجار الس

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

89

)إليه المضاف و المجهول، (الفعل ملسو هيلع هللا ىلصالله رسول عابد. ألف من خe بعلمه ينتفع عالم -٣ شود، بهرت از هزار عبادت کننده است. دانایی که از علمش سود برده می

و عابد » ـه «إليه: المضاف ؛ ينتفع المجهول: الفعل نکته: معدود(اسم بعد از عدد) غالبا نقش ±ییز دارد و منصوب است.

الف و مئة و ملیون است که مجرور است به خاطر مضاف الیه بودن.و ١٠تا٣فقط معدود اعداد

)الخرب و المبتدأ ( ملسو هيلع هللا ىلصالله رسول .السوء جليس من خe و الوحدة الوحدة، من خe الصالح الجليس -٤ همنشین بد است.همنشین خوب و شایسته بهرت از تنهایی است و تنهایی بهرت از

الخرب: خe الخرب: خe / المبتدأ: الوحدة و و المبتدأ: الجليس

ء کل يلعنه العلم، كاتم -٥ /ء يف و الطe البحر، يف الحوت حتی يش )المجرور و جار ال و الفاعل، (اسم ملسو هيلع هللا ىلصالله رسول .الس ند.کن همه چیز حتی ماهی دریا و پرندۀ آس/ن، پنهان کنندۀ علم را لعنت می

/ء البحر، يف المجرور: يف و الجار و الفاعل: كاتم، اسم الس

ثم األحاديث و اآلية ترجم السادس: التمرين cالمحل ع ûت اإلعراUنة للکل .الملو

/وات يف من يعلم ال﴿ - 1 65 النمل: ﴾إال الله الغيب األرض و الس خدا. داند مگر کسی که در آس/ن و زمین است غیب را �ی

مفعولالغيب: فاعل / من:

کوت -٢ ة. الکالم و ذهب الس فض مبتداالکالم: / خربذهب: سکوت طالست و سخن نقره است.

الکتب -٣ ملسو هيلع هللا ىلصالله رسول .العل/ء بسات: های دانشمندان هستند. ها باغ کتاب مضاف الیه: العل/ء خرب /بسات

(ع) عيل المؤمن` أمe .الناس مداراة العقل äرة -٤ مضاف الیهالناس: مضاف الیه /العقل: نتیجه و میوۀ عقل، مدارا کردن با مردم است.

کاة -٥ عيل(ع) المؤمن` أمe ه. نرش علم ز

: مبتدا /زکاة: زکات دانش پراکندن آن است. خرب نرش

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

90

برگرد

.الفارسية التـرجـمة يف ل الفراغات کم

صفات من المؤمن های مومنان از ویژگی

هم يغفرون﴾ غضبوا ما إذا و الفواحش و اإلثم کبائر يجتنبون ﴿و الذين -1 .بخشايند می ..............................که هنگامی و ، .............................. زشت کارهای و بزرگ گناهان از که کسانی و

/ خشم گیرند کنند دوری می

الة﴾ أقاموا و لربهم ﴿و الذين استجابوا -٢ الص پروردگارشان / �از داشتند؛ برپا ...................... و برآوردند را] ........................ خواستۀ[ که کسانی و بينهم﴾ شوری أمرهم ﴿و -٣ کارشان هست؛ مشورت آنها ميان ............................. در و ينفقون﴾ رزقناهم م/ ﴿و -٤ ها آن .کنند مى انفاق داديم روزی ............................. به آنچه از و ينترصون﴾ هم البغي أصابهم إذا ﴿و الذين -٥ کسانی که جويند؛ می ياری شود، ستم آنان به هرگاه ............................... و مثلها﴾ سيئة سيئة جزاء ﴿و -٦ مانند آن است؛ ............ بدی بدی، سزای و الله﴾ علی ه فأجر أصلح و عفا ﴿فمن -٧

هر کس خداست؛ ]عهدۀ[بر او پاداش کند، نیکوکاری و درگذرد ............. پس﴾ يحب ال ﴿إنه -۸ 40 إلی 37 الشوری: الظالم

دارد دوست �ی ............. . را ستمگران او زيرا

بیشرت بدانیم:

کان (مغازه)المتجر = الود (دوستی)= الحب العداة(دشمنان) # (دوستان)األحبة الد

لم الغداة (بامداد)# (شامگاه)العشیة البعد(دوری)# (نزدیکی)القرب الحرب (جنگ)# (صلح)الس

حراء (دشت، بیابان)الفالة = قرب (نزدیک شد)دنا = أراد (خواست)شاء = الص

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

91

برگرد

عات و أنشدوا آخرين إيرانيc شعراء عن ابحث � عاتهم من أبياتا اذکر ملم .ملم اند و ابیاتی از ملمعاتشان را بیان کن. دربارۀ شاعران ایرانی دیگری جستجو کن که ملمعاتی رسوده

ی ابوالحسـن شـهیدبن نخستین شعر ملمع در زبان فارسی متعلق به نیمه ی اول قرن چهارم هجری قمـری و سـاخته -١

است و این شعر در ترج/ن البالغه نقـل شـده بـه ١٠هـ .ق) ۳۲۰متوفی () ۱۴۶(فنون ادب ه/ئی، ص حسین بن بلخی صورتی که یک بیت عربی و بیت دیگر فارسـی در ترجمـه ی آن بـه هـ/ن وزن و قافیـه اسـت در بحـر منرسـخ و بیـت

:نخست این است یری محنتی ثم یخفض البرصا

فدته نفسی تراه قد سفراو سه بیت تازی و سه بیت » رسد ـ دیگر باره ز عشق بی خرباداند کز وی به من همی چه «و بیت دوم ترجمه ی آن:

فارسی نقل کرده است. ذواللسانین بـه عربـی و نطنزی بدیع الزمان): «۶۳در مرقوم پنجم سلم السموات آمده (تصحیح دکرت یحیی قریب ص -٢

و بعضـی قصـاید عربـی را بیـت فارسی هر دو انشاء نظم �وده و در فنون صنایع و بدایع فرید و یگانۀ زمان خود بوده :بیت ترجمه ی منظوم به فارسی گفته از آن جمله است

غزال الیغاز له احتشاما علیه احسن الغزل املشهر

یکی آهوی بی آهو که از طبع »غزل نیکو نیاید جز بدو بر

):۱۲۹۹ص ۲ج، در کشاف اصطالحات الفنون آمده (فنون بالغت و صناعات ادبی -٣مفعول است از تلمیع و آن نزد شعرا آن است که شاعر مرصاعی به عربی و مرصاعی به پارسی و یا بیتـی بـه امللمع اسم«

عربی و بیتی به پارسی گوید و روا بود که زیاده از این هم کند و بعضی تا ده بیت به عربی و ده بیت به فارسـی گفتـه :و مثال دویم» قیت حبیبی فقل له خربیصبا به گلشن احباب اگر همی گذری ـ اذاال«اند، مثال اول:

به نادانی گنه کردم الهی ولی دانم که غفار گناهی

رجعت الیک فاغفرلی ذنوبی فانی تبت من کل املناهی

گفتیم که ملمع شعری است که مرصاعی یا بیتی از شاعر به تازی و مرصاع و بیتی به فارسی باشد و غیر از آن تضـمین یـا بیتی از حافظ که مرحوم دهخدا ذیل شعر ملمع نقل کرده و (به غلط از سعدی نقل شـده) یعنـی ارسال مثل است، پس

:این بیت هر چند کآزمودم از وی نبود سودم

من جرب املجرب حلت به الندامه) یـا ارسـال .۶۶ص ۶بلکه تضمین یک مثل عربی (تصمین های محمد قزوینی، مجله یادگار، سال اول ش/ره ملمع نیست

ثل است (اگر چه مثل باید فارسی در شعر فارسی یا عربی ضمن شعر عربی باشـد) و ضـمن غزلـی از ملمعـات حـافظ املآمده و همین مثل در یک بیت از غزل ملمع سنائی نیز آمده که به آن اشاره خـواهیم کـرد. ایـن مثـل در مجمـع االمثـال

١٠ ۳۵۶، ص ۱، تاریخ ادبیات دکرت صفا ج۱۷سخن و سخنوران چاپ دوم ص

����� OhebboArabic @ ها ) پایه دهم مشرتک کلیه رشته١عربی زبان قرآن(

92

، ۴ج هـ/ن.ط شده و خود دهخدا در امثـال و حکـم (جزء امثال مولدین ضب) .۳۷۲، ص ۲چاپ بیروت، ج میدانی (ه/ن. .به صورت xثیل آورده و شعر سنائی و حافظ را ذکر کرده است) .۱۷۴۰ص

غزل لطیف ملعمی دارد به مطلع (دیوان سنائی تصحیح استاد مدرسی رضوی، ص ١١هـ .ق) ۵۴۵(متوفی سنائی غزنوی -٤

):.۵۳۴، چاپ مظاهر مصفا، ص ۱۰۱۲ نگارم اندر رسید نامهدی ناگه از

قالت رأی فؤادی من هجرک القیامه :و این غزل شش بیت دارد که مرصاعهای دوم تازی است و بیت پنجم آن متضمن مثلی است که قبال به آن اشاره کردیم

گفتم وفا نداری، گفتا که آزمودی من جرب املجرب حلت به الندامه

با ما باشید@OhebboArbic

برگرد

، مقدمه دیوان تصحیح مدرس رضوی، مقدمه چاپ مظاهر مصفا، ۲در تاریخ وفات او اختالف است، رک: سخن و سخنوران، تاریخ ادبیات دکرت صفا ج ١١

.را ترجیح داده است) ۵۴۵که ( ۹، ص۵، تحقیق مجتبی مینوی، فرهنگ ایران زمین ج۱۳۷-۱۳۴تعلیقات چهار مقاله چاپ دکرت معین ص

نمره برترN O M R E B A R T A R . C O M

بزرگترین مرجع آموزشی و نمونه سواالت درسی تمامی مقاطع

جزوه های بیشتر (کلیک کنید)  :

| | نمونه سوال دهم | | جزوه آموزشی دهم | | گام به گام رایگان دهم

جهت دانلود جدید ترین مطالب بر روی پایه خود روی لینک های زیر کلیک کنید.

ابتدایی

اول    دوم    سوم    چهارم   پنجم   ششم  

متوسطه اول

هفتم    هشتم  نهم  

متوسطه دوم

دهم    یازدهم    دوازدهم