شناخت بیماریها
DESCRIPTION
شناخت بیماریها. سارا شیردل زاده کارشناس ارشد آموزش پرستاری. مزاج شناسی. تهیه کننده:محمدحسین اسماعیل زاده دانشجوی کارشناسی فوریتهای پزشکی برگرفته از کتب کلیات طب سنتی ایران، پزشکی در فرهنگ و تمدن اسلامی زیر نظر استاد دکتر مجتبوی. تقسیم بندی علم طب. - PowerPoint PPT PresentationTRANSCRIPT
بیماریها شناختزاده شیردل سارا
پرستاری آموزش ارشد کارشناس
: اسماعیل محمدحسین کننده تهیهزاده
فوریتهای کارشناسی دانشجویپزشکی
سنتی طب کلیات کتب از برگرفتهتمدن و فرهنگ در پزشکی ایران،
اسالمیمجتبوی دکتر استاد نظر زیر
شناسی مزاج
طب علم بندی تقسیم1. نظری و: طب انسان بدن تغییرات و عملکرد چگونگی که دانشی
بررسی شوند می بیماری یا سالمتی به منجر را،که آن بر موثر عواملمیکند راهنمایی تشخیص به را پزشک انجام سر و .کرده
) ( . فیزیولوژی طبیعیه امور الفعلل. و اسباب ب
عالیم. و دالیل ج2: عملی. طب
الصحه. حفظ الفمعالجات. ب
طبیعیه امور
طبیعیه تعادل امور و آمدن وجود به که هستند اموریاست جزء هفت شامل و دارد بستگی آنها به انسان
ارکان
اعضا
اخالط
امزاج
ارواح
قواافعال
تشخیص در شناسی مزاج کاربردهایمقدمه
(بدن و مادی جهان دهنده تشکیل رکن چهار اولیه کیفیت ارکانانسان(
خلقت اولیه عناصر کائنات بنای زیر تقسیم قابل وغیر بسیط : دادن خودنفوذ در وآمیختنی کردن ونرم سختی باعث آتش : کردن بلند وسهولت کردن سبک کردن نرم نفوذ باعث هوا :گیری شکل و نرمی باعث آب : اشکال وحفظ وپایداری پیوستگی هم به باعث خاک هوا و وآتش اعضا آمدن وجود وبه سکون در و سنگین عنصر دو وآب خاک
. دارند نقش اعضا حرکت در و هستند سبک دوعنصرمزاج . یکدیگرند ضد که عناصری :9ترکیب دارد وجود مزاج معتدل، ،سردوخشک وسردوتر وخشک ،گرم خشکی گرمی،سردی،تری، :میگیرد کرده احاطه که را جسمی شکل تری : میدهد دست از را شکل سختی وبه پذیرد می شکل سختی به خشکی :و کند می جدا ازهم دارند ضدیت وباهم شبیه نوع یک از که اجسامی گرمی
کند می جمع باهم را متشابه اجسام : میکند جمع راباهم متشابه غیر و متشابه اجسام سردی
ها مزاجو مزاج یکسان کیفیت مفهوم سنتی طب در و است آمیختن هم در معنی به لغت در
وجود به آنها انفعال و فعل و یکدیکر با ارکان آمیختن هم در ی نتیجه در که است جدیدی
آید می
این آنچه و شده تشکیل رکن چهار ترکیب از مرکبی جسم هر سنتی طب دیدگاه از
آنهاست در عناصر این مقدار اختالف کند می متفاوت هم از را اجسام
به مزاج کل ( 9 در ( شرایط حسب بر است ممکن که شوند می تقسیم ذاتی اصلی مزاج
( مزاج بگیرند قرار تأثیر تحت زندگی مکان و جنسیت ، سن ، فصل مثل خاص و محیطی
اکتسابی(
باشد شده ترکیب عنصری آتش و هوا ، آب خاک، متناسب مقادیر از انسان بدن اگر
معتدل به مزاج دیگر های مزاج باشند، داشته برتری رکن دو یا یک اگر و آید می وجود به
آید می وجود
یا مفرد یا مزاج مرکباست
از مفرد منظور و مزاج کرده پیدا غلبه رکن دو بین مشترک کیفیت یک تنها که است این
شود می مشخص کیفیت آن خواص اساس بر مزاج نوع نتیجه در
ارکان نسبت
رکن مزاج آتش
عنصریعنصری هوای عنصری آب خاک
عنصری
مفرد
گرم * *
تر * *
سرد * *
خشک * *
مرکب
و گرم(خشک صفراوی)
*
تر و (گرم دموی) *
تر و (سرد بلغمی) *
و سرد(خشک سوداوی)
*خاص عنصری افزایش ی دهنده نشان ستاره ، معتدل غیر مزاج انواع
.است
مزاج عناصر
مزاج آتش گرم وخشک مزاج هوا گرم وتر مزاج آب سرد وتر
مزاج خاک سردو خشک
ها مکان مزاج
مزاج و دارد افراد مزاج در متفاوتی تأثیرات مختلف های مکان . است وابسته آنجا جغرافیای به نیز منطقه هر افراد
در ◦ گرم بامزاج جوانان و است خشک و سرد کوهستانی مناطق مزاج. بروند ییالق به است بهتر تابستان فصل
◦. است خشک و گرم بیابانی مناطق مزاج◦. است تر و سرد دریا کنار مناطق مزاج
جنس مزاج
. ها خانم است تر خشک و تر گرم زنان به نسبت مردان مزاجدرد و ورم مانند بلغمی های بیماری دچار آقایان از بیشتر
. شوند می مفاصل
طبع خشک و گرم باشد در ذکور در مؤنث سرد و تر یابد ظهور
سن مزاج انعقاد حین هستند حیات مایه که را غریزی رطوبت و حرارت انسان جنین
. بیشتر رطوبت و حرارت این میزان چه هر کند می کسب مادر و پدر از نطفه . چهار به اساس این بر حیات دوران بود خواهد بیشتر شخص آن عمر طول باشد
: شود می تقسیم اصلی مرحلهرشد ◦ مرحله از نخست تا که تولد رشد. سالگی 30بدو حال در پیوسته بدن مرحله این در است
. خوردن هم به علت به رشد اختالل مرحله این در باالست آن رطوبت و حرارت میزان و است. است رطوبت و حرارت تعادل
ی سالگی 40تا 30بین ◦ رود جوانیمرحله می دست از آرامی به غریزی رطوبت آن طی که است. .. است اضطراب و خوابی بی مستعد فرد مرحله این در رود می خشکی و گرمی سمت به مزاج و
ی ◦ از میانسالی مرحله بدن سالگی 60تا 40یعنی قوای آن در که گویند می جاافتادگی دوران را . و سردی سمت به مزاج و کند می افت غریزی حرارت دوره این در روند می تحلیل تدریج به . و واریس بواسیر، مانند سوداوی های بیماری مستعد دوران این در انسان رود می خشکی
. شود می افسردگیی ◦ از پیری مرحله و است همراه قوا در شدید ضعف ظهور . سالگی 60با این مزاج شود می آغاز
. شرایط تابع و متغیر فرد مزاج کهولت سن در که معتقدند حکما بیشتر البته است تر و سرد افراد. است غذایی رژیم و محیط
مختلف- 3جدول سنین در افراد مزاج
سن رشدتا 30تولد
سالگی
جوانیسالگی 40تا 30
جاافتادگی 60تا 40
سالگی
پیریبعد 60 به سالگی
مزاج
تر و گرم خشک و گرم خشک و سرد تر و سرد
پندارها مزاجگرم
محبت صفا، ، مهرایمان ، باور امید،
شجاعت ؟یکدلی،سرد
خشونت – کینه ، دشمنی کفر نفاق، یأس
وترس ،بخل فکری تشتت
وهوا آب و مختلف فصول مزاجوتر - گرم بهار
وخشک - گرم تابستانسردوخشک - پاییز
سردوتر - زمستانمعتدل - بهاروپاییز اولیل
هوا - صبحآتش - ظهرخاک - عصر
بلغم - شب
غذاها مزاجبوده سرد ها مزه بی و ها ترشی کلی طور به
میباشند ) ( گرم ها وشوری کافور از بغیر ها وتلخی ها .شیرینیصنعتی مزاج
زندگی بهبود برای تکنولوژی از استفادهنژادها تداخل و مهاجرت
صنعتی درمحیطهای کارکردنتربیتی مزاج
مزاج در وفرهنگ تربیت تأثیررفتارها مزاج
فکری حرکت حرکت بدنی حرکتروحی حرکت
فکری سکون سکونبدنی سکون
روحی سکون
ها فصل مزاج
. کنند می ایجاد تغییراتی و گذارند می تأثیر بدن روی هم مختلف فصولبهار ◦ ( فصل ( . دموی دارند تر و گرم مزاج که افرادی فصل این در است تر و گرم
. داشت خواهند بیشتری مشکالت ، باشند هم رشد سن در اگر fخصوصاتابستان ◦ ( فصل صفراوی ) خشکی و گرمی عالیم بنابراین است؛ خشک و گرم
. شود می تشدید هستند هم جوانی سن در کهپاییز ◦ . فصل مانند پوستی های بیماری بروز اوج فصل این است خشک و سرد
. کند می پیدا بیشتری شیوع فکری های بیماری و لبهاست ترک و اگزمازمستان ◦ .فصل است بلغمی های بیماری بروز یا تشدید ساز زمینه و تر و سرد
مختلف: 4جدول های فصل کیفیت
فصل بهار تابستان پاییز زمستان
مزاج تر و گرم و گرمخشک
و سردخشک
تر و سرد
بهار
موافق همه سنين 1فصل نضج مواد ساکن در بدن2زمينه ساز بيماري هاي چون: دمل، 3
بثور و....
15
تدابير بهار- پرهيز از اغذيه مولد خون1- پرهيز از اغذيه گرم، تلخ و شور.2- استعمال غذاهاي سرد.3- انجام پاکسازي بدن به روش مناسب )فصد يا اسهال يا 4
قي(- خواب و بيداري5- ورزش معتدل6- استفاده از لباس هاي پنبه اي7
16
تابستان
- داراي مزاج گرم و خشک1- موافق سن پيري2- ميل حرارت به بيرون بدن3- زمينه ساز بيماري هايي چون تب 4
و ...
17
تدابير تابستان- در معرض باد شمال قرار گرفتن1- تبريد مناسب بر حسب منطقه سکونت2- اجتناب از پياده روي در آفتاب 3- کم کردن اغذيه و اشربه4- استفاده از غذاهاي سريع الهضم مانند 5
جوجه، بزغاله- استفاده از شربت هاي با مزاج سرد6- استفاده از ميوه هاي با مزاج سرد7
18
پائيز
- داراي مزاج سرد و خشک1- موافق سن کودکي و مزاج هاي گرم و تر2- شيوع بيشتر بيماري ها3- زمينه ساز بيماري هايي چون عرق 4
النسا، افسردگي و ...
19
تدابير پائيز- محفوظ ماندن از باد بويژه باد شمال1- استفاده از غذاهاي با مزاج گرم مانند گوشت 2
بره، مرغ.- استفاده بيشتر از شيريني جات طبيعي3- استفاده از ميوه هايي چون: خربزه، به، سيب.4- پرهيز از اغذيه مجفف5
20
زمستان
-داراي مزاج سرد و تر1-موافق سن جواني و مزاج گرم و خشک2-ميل حرارت به درون3-زمينه ساز ابتالء به بيماريهائي چون 4
زکام،نزله،سرفه و...
21
تدابير زمستان-استفاده بيشتر از آفتاب1-غذاي معتدل و غليظ2-پرهيز از اغذيه سرد و تر3-اجتناب از فصد،حجامت،قي، و 4
مسهل-ورزش بيش از ساير فصول5-افزايش پوشش بدن6-ساير تدابير گرم و خشک7
22
اعضا مزاج ترکیب نظر از انسان بدن مختلف اعضای
. تفاوت این علت متفاوتند هم با ارکان نسبیی عهده بر که است عملکردی و وظیفه در
آنهاست.زیرا ◦ است عضو ترین خشک و ترین گرم قلب
ی والزمه حرکت حال در همواره عضو تنها قلب. است زیاد خشکی و حرارت زیاد حرکت
مهم ◦ زیرا است عضو ترترین و ترین گرم کبد. است بدن ی تغذیه و رشد عامل ترین
خاک ◦ ی غلبه و است عضو سردترین استخوان. شود می ثبات و بودن سخت باعث عنصری
فعالیت ◦ کم که افرادی و است تر و سرد چربیمی چاقی ی پدیده و چربی تجمع دچار کنند می
شوند.علت ◦ به تا است شده آفریده تر و سرد هم مغز
و خشکی ی غلبه دچار فراوان اطالعات ورود. نشود گرمی
معتدل ◦ انگشتان و دست پوست ویژه به پوست. است عضو ترین
گرم خشک تر سرد
قلب +
شریان +
ورید +
خون + +
کبد + +
گوشت + +
کلیه + +
طحال + +
مو + +
استخوان + =
غضروف + +
وتر و زردپی + =
عصب + +
چربی + +
مغز و نخاع + +
مختلف: 5جدول های مزاج تفاوتانسان بدن
بدن رنگ
بیداری و خواب
بدن از دفعی مواد کیفیت
نفسانی حاالت
مزاج علم
مزاج علم را تو گویم این از بعدچهار باشد پرسیم ار مزاج از
تری و سردی و گرمی و خشکی زمان و ارکان در گردد می یافت
عالج وقت کند یاری آن حکمکنار در یا جدا آرد حکیم یا
کنی درکش توان می بسودن بامکان در یا جنبیدنی رستنی،
غایتی و حد هست را اسطقس هواست یا آتش در گرمی ی قوه تراب یا آتش در خشکی ی قوه اختالف باشد که را عناصر این
آیتی را آن مفرد مزاج ازآب طبع و است خاک از سردی
راستدر و است ابر در پرسی تری از
آبائتالف را او مر باشد جهان در
اتحاد نباشد تا دارد فرقچه هر مرکب دان عنصر غیر
هست نشان و قانون هست کان معتدل آن در میزان یک به آمیزد هم در
برقرار نماند می تعادل این چهار زین بگردد خالی تن که نی بدان زآتش یا تو را غالب طبع
ریاح از نسبت طبع بگیرد یا مزاج نه تا خود قول رساندم چون
تضاد در نباشد تا آید جمعبه شد غالب رکن با آن وصف
دستامتحان برای از است چار جمعامتحان و تراز یا قانون هستاختیار از شود خارج یکی گربرقرار دیگر نیست تساوی بل
میان در آید آب و خاک که یااصطالح باشد گفتیم ما چه هر
واج تازه اینجا در نیاوردم من
ظاهر بیان
پوست - رنگ ها رنگ بیان در
است وفربهی تازگی را بدن گربود چو الغر و ظاهر استخوانی
شد باز و درشت او عروق گر آن ضد عروقش شد ظاهر به وردو این میان شد ظاهر که چون
حال
همرهی را او مر تر و سرد طبعاست
نمود رو خشکی به طبعش الجرمشد انباز او به ،گرمی بدان پس
میان اندر گیردش سردی طبعمقال بی طبیعت باشد معتدل
ها مکان مزاج
ندان تو سنجش مبنای را رنگ زنگیان دیار چون باشد گرم
مردمان جلد و است اسالو سرد نظر در آری که ار اقلیم هفت چهار اقلیم چو باشد معتدل
است صفرایی ب�و�د، گندمگون زرداست دم فرط از سرخی را آدمیکنار در آمد سرخ و سفید چون
مکان هر دارد که تأثیری بهرمردمان جلود گردد سیه پسهمزمان باشد باریک و روشن
باخبر مزاجی هر از شوی میشمار پیرو تو ، طبع بر را رنگ
سودایی ، اگر است مات و تیرهاست
بلغم از است عاجی سفید گراست
برقرار گردد شخص اعتدال
سر موی رنگ
سپید مو فرد طبع باشد سرد مو سرخ طبع است گرم fنسبتا
آدمی مزاج باشد معتدل
پدید آید گرم طبع مو سیه دربجو بوری در تو را ناقص سرد
همدمی چون کند سرخی و بوری
ها زمان مزاج
بروج و قدر از من گویم زمان ازاست بلغم با چیرگی زمستان در
است صفرایی بدن تابستان فصل
خروج یابم آن از چون راهی نیستاست دم جوش نوبت بهاران دراست سودایی تن پاییز موسم
حواس با مزاجش گردد می درکو تند ، وشیرین تلخ باشد چه هر
شورو ترش آنچه است سرد و خشک
است حامض خاص طعم نبودش یا شد آبکی
ترست و گرم آن دارد چربی چه هر
قیاس گردد آن مصداق با که چونظهور یابد آن از گرمی و خشکی
قابض و دبش که یا گس اگر هستاست
اختصاص ده معتدل را آن طبعبی گوار خوش در تر و سرد
ست م�ز�
سنین مزاج
به آید اختالف مزاجش در مختلفسال
جوان همچون بود کودک گرمی است چیره جوانی در خشکی لیک
است برتر سردی چو میانسالی در است مهتر خشکی دو هر مزاج بر
مثال را ما کآدمی وجودی، هربدان یکسان را دو هر حرارت در
سیره گر تری را کودک طبعاست
است بدتر یا آن مثل پیری وقتاست متغیر وبس خام پیران طبع
جنسیت مزاج
ذکور در باشد گرم و خشک طبع ظهور یابد تر و سرد مؤنث در
اخالطآن طبیعی وجایگاه است بدن روان رطوبتی خلط
وکلیه وطحال کبد مانند تهی میان دررگهاواندامهایآید می بوجود غذا از خلط صفرا وکیسه
است موجود خلط نوع چهارآتش - - وخشک گرم صفراهوا - - تر و گرم دم
آب - - سردوتر بلغمخاک - - سردوخشک سودا
اخالط گیری روندشکل : تشکلیل تا غذا شدن خورده زمان از اول هضم
کیلوس : کبدی هضم دوم هضم : رگها درون هضم سوم هضم : شود می انجام اندامها در که هضمی چهارم هضم
اخالط وظیفه
:خون هاست اندام پروررش باعث و است بدن غذای بدن داشتن نگه گرم بدهند انجام را خویش کار توانند می حیوانی و طبیعی قدرتهای خون حرارت از ندارد دربدن خاص جایگاه
:بلغم نگردیده هضم وکامل است نابخته خون دارد را خون به تبدیل امکان مغز مانند تر سردو اندامهای غذای نشود ایجاد مفاصل در ناخشکی دارد می نگه تر را مفاصل دارد می نگه دارندمرطوب رطوبت به نیاز که جاهایی و ،چشم سینوسها ندارد بدن در خاصی جایگاه
اخالط وظیفه
صفرا:ازخون تر وسبک است خون کف
تنگ مجاری گذرگاههاو از وعبور خون شدن روانصفرا کیسه ،و ریه مانند اندامهایی غذایها روده در غلیظ بلغم شستشوی
مزاج اجابت ایجاد و مقعد اسفنکتر تحریکصفرامیباشد جایگاه صفرا کیسه
سودا:شود می خون شدن وسنگین غلیظ وباعث است خون درد
ماننداستخوان است سودا آن غذای که هایی اندام تغذیهواندمها خون به دادن قوام
اشتها وتحریک معده سر شدن محکمباشد می ،طحال سودا جایگاه
گانه چهار ی مزاجها شناساییعمومی خصوصیات و ظاهری شکل
:صفراوی اندام الغر زردی به تمایل چشم سفیدی و چهره رنگ خشک و گرم پوستگرمایی خشک ودهان زیاد عطش خواب کم ها ترشی خوردن به تمایل انرژی پر
دموی: وعضالنی اندام درشت پشت پر موهای ندارد را زیاد سرمای گرماو تحمل وترشی شیرینی به عالقه
گانه چهار ی مزاجها شناساییعمومی خصوصیات و ظاهری شکل
بلغمی :چربی پر و چاق
سفید پوستبدن سردی
ادویه و ها شیرینی و ها می گر مصرف به تمایل
:سوداویالغر اندام
خواب کمخشک بینی
دارد بیشتری تمایل وگرمی شیرینی به
مو پرمو دموی پرمو صفراوی پشت کم بلغمی پشت کم سوداوی بدن موی فراوانی مو بدون بلغمی کم موی سوداوی کم موی به گرایش زیاد موی دموی
ناخن ◦ بستر وقرمز زرد صفراوی وسفید قرمز دموی روشن صورتی بلغمیرنگ سوداوی تیره
گوارش عالئم
:صفرا درصبحها بیشتر دهان وخشکی تلخی – است کم دهان رطوبت شود نمی زیاد تشنه اشتها کم میکند هضم زود را غدا ندارد ویبوست شکم نفخ
:دم مرطوب دهان ها صبح دهان در شیرینی احساس تشنگی زیاد اشتهای میکند رازودهضم غذا ندارد ویبوست شکم نفخ
بلغم :دهان از ریزش وآب زیاد دهان رطوبت
مزه بی دهانکم آب به تمایل
زیاد اشتهاییبوست ، ،آروغ نفخ
سودا:آب وکم خشک وزبان دهان
ها صبح دهان در شوری احساسبخورند توانند نمی زیاد خوراک و دارند گرسنگی احساس
شود می زیاددیده شوندیبوست می نفخ دچار و میشود هضم دیر غذا
عالئم گوارش
پوستصفرا:
رنگ پوست روشن تمایل به زردرطوبت بدن کم خشکی بخصوص در ناحیه دست وصورت
منافذ پوستی درشتگرمی بدن وسردی دست وپاها
:دمچهره گلگون گندمگون
لبها قرمز پوست گرم ومرطوب ونرم
عرق میکنندمنافذ پوست درشت تر
پوست
:بلغمرنگ پوست سفید وروشن
پوست نرم ومرطوب لمس سرد است پوست در
رنگ لبهاروشن وقرمزی کم
سودا:رنگ پوست تیره و سبزه رو
رنگ لبها تیرهپوست خشک وبدون رطوبت
پوست سرد منافذ پوست متوسط
: مختلف های مزاج در جماع وتناسب نیازجمیع در آنها وضعف قوت و امزجه شناخت
و ... وفصل سن ،رعایت مراتب
- مزاج گرم وتر1-مزاج گرم و خشک 2-مزاج سرد و تر 3-مزاج سرد و خشک4
پایان
شما توجه تشکراز