گاهنامه شماره 4

68
اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺷﻤﺎرﻩ* ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻣﻘﺎﻟﻪ* ﺗﺮﺟﻤﻪ* ﻳﻚ ﺑﺎزﺑﻴﻨﻲ ﺗﺠﺮﺑﻪ* ﺷﻌﺮ* داﺳﺘﺎن* ﮔﺰارش ﺗﺼﻮﻳﺮي

Upload: -

Post on 12-Mar-2016

249 views

Category:

Documents


8 download

DESCRIPTION

گاهنامه گاهنامه نشريه الکترونيکی فعالين کارگری سوسياليستی فرانکفورت می باشد که در جهت اشائه نظرات و انديشه های رفقای کميته فعالين گام بر می دارد و هيچ گونه وابستگی به احزاب و سازمانه و ارگان های وابسته دولتی نداشته و ندارد

TRANSCRIPT

Page 1: گاهنامه شماره 4

مطالب اين

شماره

مقاله سياسي*

ترجمه *

بازبيني يك *

تجربه

شعر *

داستان *

گزارش *

تصويري

Page 2: گاهنامه شماره 4

1 2013 4شماره

يک توضيح در مورد نام گاهنامهاز آنجا که اين نشريه از طرف

صورت آزاد و نه هفعالين کميته، ب بر مبنای کسب سود، صرفا جهت

يابد، نتيجتا تبادل افکار انتشار می دارای مشکالتی است که انتشار

از همين . باشد مرتب آن ميسر نمی رو ما نام گاهنامه را برای آن

تمام مسئوليت . ايم هانتخاب کرد مطالب مندرج در اين نشريه

گان آن عهده نويسنده يا نويسنده هبکه مطلبی باشد، مگر آن مطلب می

طور مشخص به نام کميته هبفعالين کارگری سوسياليستی

.فرانکفورت چاپ شده باشدکميته فعالين کارگری سوسياليستی

فرانکفورت

سر تيترمطالب اين شماره

**** سوژه ی سرنگونی -١

٢کيست؟ ص

مارکسيسم و حزب - ٢

٢٠رايا دونايفسکايا ، ص

!زير باد آه -٣

٣٩شعر، ص

)قسمت دوم(خانه کارگر -۴

۴١ص

قسمت دوم از (آزادی-۵ ) داستان نان ، آزادی، عشق

۵٣ص

گزارش تصويری از -۶ ۶۵کودکان کارص

Page 3: گاهنامه شماره 4

2 2013 4شماره

ي سرنگوني كيست؟ سوژه ناصر برين

"هايی از قبيل پرسش چگونه "، )١("راه سرنگونی جمهوری اسالمی کدام است؟ :

کرد شبکه، نقدی بر مالحظاتی درباره عمل " ،)٢("جمهوری اسالمی را سرنگون سازيم؟

در اين کوشش و در . باشد انگيزه اين نوشتار می ... و )٣(..."مواضع رفيق امين قضايی

فعال سياسی، طور مشخص اشاره نمادين به موضوع نوشتار امين قضايی پايان به

مسأله سرنگونی ای برای پرداختن به شود که انگيزه مینويسنده و مترجم نسل جديد

ی عنوان پروسه مثابه انتقال سياسی و يا انقالب اجتماعی ـ طبقاتی به به) رژيم سياسی (

اگر (ها ترين مسأله يکی از بنيادی .دگرگونی تاريخی و نقش سوژه اين دگرخواهی شد

که چندين نسل از فعالين جنبش کارگری ـ سوسياليستی و ) ترين مسأله نگفته باشيم بنيادی

چنان مشتعل خود مشتغل و تنور اين چالش را هم يا به تعبيری جنبش مارکسی را به

ی کار برعليه همبارز(ی طبقاتی هی مبارز داشته است، نقش رهبری در عرصه نگه

عنوان يک مسأله بنيادين در سطح اجتماعی ويژه اهميت اين طرح به به. باشد می) سرمايه

های متعارف و هويتی بندی باشد، هنگامی است که بتواند صف شمول نيز می که جهان

بست و موجود ايدئولوژيک را در مقابل پرسش از واقعيتی تاريخی قرار دهد، که بن

طور هدر حقيقت و ب هداری دولتی به صورت يک فاجع عنوان سرمايه شکست آن به

چنين نقش رهبری خوانندش، ندارد وهم گونه تعلقی به آن که پرولتاريای می ماهوی هيچ

ی حزب کمونيست چين و دولت پرولتاريايی در قياس با اردوگاه فروپاشيده، سلطه

ی شمالی و ديگر کشورهايی با همين مسماها و هداری آن و يا دولت سلطنتی کر سرمايه

امروزه ديگر حتی تضاد ميان . شناختی تاريخی مارکس ها با نگرش روش ارتباط آن

Page 4: گاهنامه شماره 4

3 2013 4شماره

خودی خود با دولت ـ هی بنيادين و مهم، موضوع حزب ـ طبقه است که ب هآن مسأل

.شود ی همبسته، و سرنگونی ـ انقالب تداعی می هگرايی ـ طبق نادولت، جانشين

يابد که در مراجعه به سخنی که ی اين نزاع تاريخی از هنگامی واقعيت عملی می هنحل

نظران بورژوازی، ی از صاحب ا هاکنون نيز بخشی از بورژوازی و يا عد : "...گفته شد

اند از لحاظ تئوريک به درک جنبش اجتماعی نايل آيند، به پرولتاريا که توانسته

[گروند می ی طبقاتی هترتيب اينان با دانش مبارز اين به]. مانيفست حزب کمونيست "

های اجتماعی گردند که در حرکت آشنايی دارند، سزاوار انتقال آن به پرولتاريايی می

" هنگآ پيش"نزاعی ميان هب) سوژه(ترتيب، نقش رهبری اين به. گرايند طرف او می به

ی هی همبست هدست همين طبق هی خودفعال ــ که رهايی کار تنها ب گرا با طبقه جانشين

ی کانونی در بيان کلی ا خودفعال انجام خواهد گرفت ــ بدل شد به معنی ديگر، اين مسأله

ی مشخص و عام هگيرد که در عمل خاص و جزيی، نتيج از بنياد مشترکی سرچشمه می

آن سرانجام انبوهی از مسائل جزيی و خاص اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سياسی و

نقادی اين .در غايت خود آزادی انسان را از پوشش رازآلود کاالشدگی رهايی بخشد

توجه به اين که درون هر انقالب عنصری از ضدانقالب استقرار دارد و مسأله، بی

امکان دگرگونی به ضد خود همواره ممکن هست، معطوف به دو وجه از حرکتی است

را زيرا که ديالکتيک آن . بازگشت تلقی شده است نواخت و بی مثابه حرکتی يک که آن به

عاريت گرفته که هگرايانه ـ تکاملی انگلس ب راستانگری امپرسيونيستی ـ برداشت از تک

مالکيت بر ابزار توليد با نيروی توليد اجتماعی آشکارا چنان رشد نموده و پيش رفته

ها و سنديکاها کميت اتحاديه. را درون احزاب قرار داد توان پتانسيل آن است که نمی

سوسياليسم مارکسی، . دهند ی کارگر را درون خود سازمان می بسيار محدودی از طبقه

پردازند؛ بنابراين، دولت از نهادهای خودگردان و نادولتی هستند که به اداره جامعه می

»کمونيستی«گردد تا دولت مستبد عنوان يک امر عارضی تعريف می هنگرش مارکس ب

. ی چين و امثالهم هداران سرمايه

Page 5: گاهنامه شماره 4

4 2013 4شماره

اشد می » ديالکتيک طبيعت« روايتی ساده و تخت شده مبتنی بر خست آن . ب ن ن ه، اي ک

ه باشد که مطلق توجه به اين موضوع می درک بی د و ن ن ت اعی هس م ارکس اجت های م

د، های ترکيبی که در جهت وحدت حرکت می که، برخالف مطلق طبيعی و ديگر آن ن ن ک

ان هايی آشتی همواره سرشار از شکاف ي ناپذير در جهت فراروی هستند، نظير تضاد م

ه ) کاری فقر و بی( انباشت سرمايه و انباشت جمعيت اضافی اي ی و تضاد سرم جان ی ب

ی و در برابر نيروی کار زنده، تضادهای آشتی) نيروی کار مرده( ناپذير ميان تضاد فن

ار؛ چرا روی ک ي ه ماهيت اجتماعی ن اي ظام سرم ه ن ه ک تضای خود داری ب ق حاظ م ل

ا برخوردار ازتناقضات ميان ابزار توليدی است که ناگزير از توسعه می باشد تا بتواند ب

ط خواست سرمايه د و رواب اي م قت ن طاب دار جهت کسب سود بيشتر و مازاد سرمايه م

ه توليدی که نمی د و ب ر ده ي ي غ ن خواهد مناسبات طبقه را با پرولتاريا ت داوم اي طور م

م تناقض روزافزون می ت ظام خ ن ن اشی اي روپ ه ف اقضات ب ن ن ت ه اي شود، تا جايی ک

ه ( چنين نقادی حرکتی است که آغاز آن اين، هم. گردد می ي ای روس اري ت رول قالب پ ) ان

عت ا نشانه ف ن ی از پايان تاريخی بردگی انسان در تمامی ادوار تاريخی توليد مبتنی بر م

ی ( جانبه و انقياد انسان و پايان آن يک ار چرخه ) فروپاشی سوسياليسم دولت ي ام ع م ی ت

ی يک فاجعه بود که پايه ار ب ه ی آن براساس ک ی اجرت اضافی ب ت اشت دول ب ازای ان

وجه می نقادی اين پديده از دو چشم. سرمايه قرار داشت ل ت اشد انداز قاب خست از : ب ن

ه نگرانه زمان از ديد گذشته نگر، وهم هانداز آيند چشم د . آموز ی تجرب ن ن هآي گری از اي ن

ادی جنبه که سازمان اجتماعی جامعه بعد از انقالب چگونه خواهد بود؟ و گذشته ق ت ی ان

ه با خصلتی تجربه اي ی آموز که علل برآمدن و گسترش سرم ت سم ( داری دول ي ال ي سوس

ی ) دولتی ن چه بود و اين نظام چگونه استقرار يافت؟ ميانجی اين دو شرايط ممکن وعي

ل دهد، که در شکل ی کارگر را مورد پرسش قرار می طور مستقيم طبقه هب دي ب گيری و ت

انگيز نيست که فروپاشی و شکست برآن به ضددگرگونی چه نقشی داشته است؟ تعجب

رکنش های ی، ب دهی حزب ان ی و سازم ب کت وژی های م ول دئ سوسياليسم دولتی، اي

اما آيا . ويرانگرانه ای در جنبش های کارگری سوسياليستی سرتاسر جهان نهاده است

Page 6: گاهنامه شماره 4

5 2013 4شماره

ه ه تالش تود ي ل اعی ع م ارزات اجت ب ای کارگران، مبارزات اجتماعی زنان و ديگر م

اعی در ضرورت آزادی، - نابرابری های طبقاتی، سياسی و ذات حرکت م های اجت

ی از اهميت مبارزات را کاسته است؟ا لحظه

های عينی او دارد که به -های انسان ريشه در فعاليت "آل-ايده"واقعيت اين است که

"گردد-های اجتماعی در بستر زندگی تبديل می -مرور به محرک ها پيش "آل-ايده.

های اجتماعی دوران زايش دگرگونی به ضد و سرانجام امکان عينيت ه آگاهی تود

که ريشه در مناسبات و روابط فعاليت انسان " آلی-هايد"هرگونه . يافتگی نهايی هستند

درک تغييرات . شهر راه می سپارد ها نداشته باشد، منزوی گشته و به وادی آرمان

زايش تاريخی دگر می شود که شرايط فرايند اجتماعی در دگرگونی به ضد، هنگامی به

تحمل ناپذير مناسبات جاری در اشکال گوناگون با کنش های جامعه روبرو گردد و اين

مقابله ی اجتماعی، بدون نقد همان شرايط که در بستر اجتماعی رخ می دهد، ممکن

.نخواهد بود

نقد يک خطای طبقاتی از جانب کارگران در برگزاری يک اعتصاب می تواند آتشی

را در قلب کارگران برافروزد که در حرکت های بعدی به عنوان نوعی از آگاهی در

طور مستقيم، حقيقتی را در -زيرا آن نقد به سادگی و به . جنبش اجتماعی موثر افتد

اما نقدی که تالش دارد جامعه را با . دهد برابر شرايط واقعا موجود اجتماعی قرار می

ی مطلق ههای ذهنی خود نمايد، در واقع ايد -هزور وادار به همسازی با فرآورد

فراانسانی را بر بستر واقعی فعاليت انسانی تحميل می نمايد که هيچ عنصر معنوی در

های غلبه -محدوديت ی شناخت باشد به آن برقرار نيست نقدی که فاقد عنصر نظريه

ناپذير رفع تضادها در حيطه عمل نخواهد پرداخت از همين جاست که نقد

(چپ" از خويش، چون ريشه در روابط ) دمکراسی چپ و ميانه و راست سوسيال"

سياسی است " سازمان"روزمره و فعاليت زندگی مادی ندارد و فاقد هرگونه سامانه و

تواند هيچ ماند و نمی تأثير می-امروزه در جامعه ايران در انزوا قرار گرفته و بی

Page 7: گاهنامه شماره 4

6 2013 4شماره

، به "سازمان سياسی چپ "به همين دليل سامانه و . دهی کند حرکت سياسی را سازمان

های نمادين نظير نشريه، کميته مرکزی، پلنوم و نوعی با فرم صوری يعنی به آئين

که سامانه و سازمان سياسی نوعی مکانيسم اجتماعی کند، در صورتی کنگره داللت می

کشان پيرامونی کارگران و زحمت (های مردم هبرای عمل جمعی و پويايی واقعی تود

پيچ و آماده در جايی برای طور نسخه هوصف قوانين دنيای متغير ب با اين . باشد می) آن

که بازگشايی گردند، بلکه زايشی پيچيده و طوالنی را اند شدن قرار نگرفته کشف

های فرضی پيشين با آل هگرايی صرف پاسخ آن نيست که طی آن ايد طلبد و تجربه می

صورت های تکراری و در جابجايی شکل و محتوا به های جديدتری و در کشمکش نام

ی توصيف تجربی به درست است که خارج از عرصه . روح سربرآورد جنبشی بی

های تجربی را تعميم داد، اما هتوان دست يافت و بايد داد اعتبار مسائل جهان نمی

ی ما است که در برابر تجربه، نقش انفعالی را به نقش فعال آن واقعيت تبديل هبرعهد

.نماييم

شوند؛ ماهيت، ی طبقاتی هميشه در لحظاتی مشخص ظاهر می هقوانين جديد مبارز

ی آن سخن هرا فهميده و دربار های جامعه آن هگيرند که تود محتوا و نامی برخود می

جنبشی که پيشاپيش بدون درگير شدن اجتماع در بنيادهای آن، تدارک ديده . گويند می

های يک جنبش اجتماعی تواند به پرسش گردد، نمی شود و ساخته و پرداخته می می

بر مبنای اين انديشه بود که جهانی " فلسفه پراکسيس "هدف . متعلق به پايين پاسخ گويد

را دارد که از پيش ساخته و تابع قوانين خاص خود وجود ندارد و انسان توانايی آن

قوانين موجود را برای اهداف خود بشناسد و آنرا دگرگون نموده و قوانينی نوين

ی طبقاتی را هاگر درک از قوانين مبارز . برمبنای درک جديدی از زندگی برپا نمايد

کارگيری قوانين پيشين بدانيم، چيزی غير از يک وهم روشنفکرانه برای صرف به

های روسی "آمپريوکريتيسيست"ی گريز از مسئوليت نداشته و فراتر از تجربه

در صورت عدم پيشرفت در انتقاد انقالبی چنين حرکتی، نقد اين . ايم نرفته) بلشويسم(

باشد های جزمی پيشين می ی خويش تنها تصحيح تعصبات و دگم بينش بر خود و گذشته

Page 8: گاهنامه شماره 4

7 2013 4شماره

ی عينی هنقدی که از متن مبارز . خواهد در اشکال جديدتری ظاهر گردد بار می که اين

و واقعی درگير در زندگی اجتماعی سربرآورده باشد، در روش تبيين از شرايط

تری پديدار خواهد همشخص و فرآيند عينيت يافتن قوانين جديد با نيروی اعتاليابند

ی خويش کنار بيايد، بر چنين بينشی اما نقد بينشی که تالش دارد با گذشته . گرديد

کند و اين بينش متوجه نخواهد شد که عنوان دگرشدگی برضد خويش رسوخ نمی به

کند و اين چنين است که زمان برای فعالين آن در تاريخ در مسير ديگری حرکت می

باور به اين که تجارب گذشته را در تالشی ديگر . شود مسيری غيرتاريخی سپری می

ی فعاليت انسانی کار ببنديم، به اين معنا است که نتايج تثبيت شده به طور صحيح به

کار ببنديم عنوان ضرورتی گريزناپذير به را به »کار مرده«گذشته به زبان مارکسی،

روش و . ی نتايج کار پيشين خواهيم ماند و بپذيريم که همواره اسير و دربند سلطه

های و انديشه ) يا واقعيت مرده (ديالکتيک مارکسی در بررسی تاريخ سپری شده

چنان های علت و معلولی آن هايی که ضرورت برخاسته از آن واقعيت و يا محدوديت

واقعيات همواره در برابر ما . شناسيم، اساسا تماسی فعال است ها را می که ما آن

کند؛ فرايند گذار از هستی موجود به دنيايی نوين نيز هايی را اعمال می محدوديت

ی ما با جهان برای حل مسائل همواره متضمن تالشی نوين برای فرايافتی از رابطه

.کهنه است

ی سوسياليسم توسط مارکس در روايت کنونی، بازگويی تجربه ) ساده(نقد کمونيسم خام

از آن " مانيفست حزب کمونيست "دولتی تحت فرمانروايی يک حزب واحد بود که در

عنوان مالکيت دولتی در غلبه بر مالکيت خصوصی سخن گفته و سپس در تبيين به

ديدگاه خود را نسبت به " جنگ داخلی در فرانسه "تاريخی از کمون پاريس در کتاب

برای مارکس، حل معمای کمونيسم خام در تاريخ، . دولت گسترش داده است

جای درک و دريافت از چگونگی گسترش متضاد مراحل ها به سازی ايده وارونه

در هر زمينه، ) انسان(اين نوع کمونيسم با نفی شخصيت آدمی "برای او . تاريخی نبود

Page 9: گاهنامه شماره 4

8 2013 4شماره

... نيست] کمونيسم[در واقع چيزی جز نمود منطقی مالکيت خصوصی يعنی نفی آن

ـ صرفا ) خام(بدين سان نخستين الغای ايجابی مالکيت خصوصی يعنی کمونيسم نارس

خواهد خود را صورتی است که در آن پستی و فرومايگی مالکيت خصوصی که می

مارکس، ."[شود ايجابی استقرار بخشد، نمايان می ) نظام اجتماعی (ی ا عنوان جامعه به

مارکس، سوسياليسم دولتی يا همان ]ـ ترجمه حسن مرتضوی ١٨۴۴های دست نوشته

ی بيستم را تجربه ننمود، اما انسان زير نفوذ و متأثر از سده) ساده(کمونيسم خام

داری را که به فراروی از خودبيگانگی مالکيت خصوصی در الغاشدگی دولت سرمايه

يافت به سرشت خويش، به جای دست باشد و آن را يعنی کمونيسم را به خويش واقف می

دهد که چنين نمايد و ما را به اين نکته توجه می کند، درک می مفهوم خويش تلقی می

"کمونيسمی الف ـ ماهيتا هنوز سياسی يعنی دمکراتيک و يا استبدادی است، ب ـ :

چيند اما هنوز ناقص است و تحت تأثير مالکيت کند و برمی دولت را محو می

و از سرشت انسانی نياز اطالع )... يعنی تحت تأثير بيگانگی آدمی (خصوصی است

اين نوع کمونيسم در حقيقت معنا و مفهوم خويش را درک کرده اما پی ... چندانی ندارد

]مارکس همان منبع".[به ذات بشری خويش نبرده است

بنابراين بازتعريف گذشته و رؤيای بازسازی به طريق سابق که همانا اشکال پيشين را

کند، انسان واقف بر فراروی از شرايط موجود را در بند منطقی دگرشدگی تجديد می

اما قرار نيست که انسان فقط به مفهوم خود دست يابد، . دارد که در خود است نگه می

بازگشتی آگاهانه و کامل "عنوان بلکه دگرشدگی در وحدت مفهوم با واقعيت است که به

، اين کمونيسم که ]جامعه[در چارچوب کل ثروت و رفاه حاصل از تکامل قبلی

عنوان انسان باوری يکسان است و به باوری کامال گسترش يافته است، با انسان طبيعت

باوری است، اين کمونيسم حل راستين ميان انسان معنای طبيعت يافته به باوری گسترش

باهم است؛ امحای واقعی تعارض ميان وجود و ذات، ها و طبيعت و نيز ميان انسان

. يافتگی و اثبات خويش، ميان آزادی و ضرورت، ميان فرد و نوع ميان عينيت

Page 10: گاهنامه شماره 4

9 2013 4شماره

مارکس ـ همان ".[داند حل آن می تاريخ است و خود را، راه ی کمونيسم، معمای حل شده

واسطه و مستقيم طور بی چيزی که به به اين ترتيب هيچ ]منبع با اندکی تغيير در ترجمه

چون رشد تکاملی طبيعت، ، هم "امر واقع "عنوان ها با هم و يا طبيعت به بين انسان

در اشکال " آل ايده"عنوان چه که نخست به آن. آزادانه پيش برود وجود نخواهد داشت

های عنوان ميانجی کنش های برخوردار از تجربيات تاريخی و به ها و کنش نشان

وجود حل راستين ميان درک ضرورت و آزادی را به اجتماعی مطرح گرديد، راه

آگاهی برای فراروی از های پيش "آل ايده"سپس نفی ضرورت، که همان . آورد می

هدف، به اختيار دگرگون ی نيل به باشند خود نيز در پروسه موانع و رسيدن به آزادی می

در . گرايد يعنی ضرورت اجبار کار برای زيست به رهايی از آن و اختيار می . شود می

های نظام ی نگرش مندانه ی انتقادی ـ انقالبی برموانع پيشين و حفظ اراده واقع بدون غلبه

ی منسوخ، گرايانه اخالقی، مقاومت در برابر ظلم و استبداد و توسل به جزميات برداشت

باشد، اگر که نتواند نيروی خود را از دامن ی تکرار می در حقيقت سير در چرخه

های تعريف شده، تن دادن به قالب . ی طبقاتی کارگران برکشاند ی مبارزه گسترده

نقد الزامی تن دهد، دارد؛ حتی اگر اين آگاهی به نگه می محصورواقعيت را محدود و

چنين تفکری در بازنوآفرينی . گرايانه خواهد بود عمل آن رفتاری ايدئولوژيک و نخبه

.باشد گرايی برای حل تکليف حقيقت می امر واقع گرفتار ذهن

های خود را کند که براساس آن نيازمندی هايش اهدافی را تعيين می انسان برای فعاليت

نمايد، با انعکاسی که از جهان طور خاص تعيين می برطرف سازد و هر هدفی را که به

کند، با تغيير در جهان عينی و به کمک پراتيک به آن هدف نايل عينی دريافت می

منزله يک مندی خود را به مندی فعاليت انسان، مهر اراده به اين ترتيب غايت . گردد می

ی فرايند هدف وی و با عنوان نتيجه ی کيفيت عمل انسانی است به کننده انديشه که هدايت

مندی انسان تاکنون از ترتيب است که مفهوم غايت اين به. نمايد مقاصد آگاهانه خلق می

.ی کار شکل يافته و تکامل پيدا کرده است ترين اشکال خود در نتيجه ترين تا پيچيده ساده

Page 11: گاهنامه شماره 4

10 2013 4شماره

بدون مصرف، توليد نيز وجود ... بدون توليد، مصرف وجود ندارد "گونه که همان

چرا که مصرف نياز به ... هدف خواهد بود زيرا توليد در چنين صورتی بی . ندارد

آورد و بنابراين مصرف آرمانی است که فطرتا برای توليد زمينه بار می توليد نو را به

اگر صحيح است که توليد از نظر خارجی ... شرط توليد است آورد و پيش فراهم می

آورد، به همان ميزان بديهی است که مصرف موضوع موضوع مصرف را پديد می

چون يک تصور درونی، يک نياز، يک محرک، يک هم) گرايانه آرمان(توليد را فکرتا

وجود صورت شکل ذهنی به مصرف موضوع توليد را به . آورد غايت فراهم می

با اين دريافت، ]مارکس، جلد يکم گروندريسه ".[توليد بدون نياز وجود ندارد . آورد می

نقطه عزيمت فعاليت عملی از توليد تا مصرف که عملی اجتماعی و غايت آن سود

عنوان يک توان به را هم می " سرنگونی جمهوری اسالمی "است، فعاليت عملی برای

شده و ذهنی در نظر گرفت که متضمن تغيير غايت از نظر آرمانی و هدفی انديشيده

باشد؛ که فقط غايتی درخود و فقط يک خواست را که واقعيت عينی حاکم برجامعه می

گردد را عنوان نتيجه و غايت تأمين می در ذهن آغاز شده و سپس از نظر آرمانی به

درخود و برای خود يک کيفيت طبقاتی " تملک پول "گونه که همان. سازد برآورده می

برد، اما بوده و به اين يا آن موقعيت اجتماعی و ساختار اقتصادی ـ سياسی راه می

همين است؛ به " درخود"بيانگر و معرف تعلق طبقاتی نيست، ليکن هدف و غايتی

گرايی شکل موجود و عينی يک واقعيت که همان جمهوری ترتيب نيز اين آرمان

نمايد؛ اما واقعيتی که حاکم بر مناسبات اجتماعی ـ طبقاتی اسالمی باشد را نفی می

باشد و بر بنيان نيروهای تاريخی ـ طبقاتی و براساس وحدت متضاد ی ايران می جامعه

ی فروشندگان ی کار و سرمايه بنياد گرفته که در مبارزه ميان آنتاگونيسم طبقه دوگانه

ی طبقاتی متجلی صورت مبارزه دار و دستگاه دولت آن به ی سرمايه نيروی کار با طبقه

، )اقتصادی(که ثروت اجتماعی ها بدون پاسخ به اين پرسش . گذارد گردد، را وامی می

ها که تماما از ساختار مراتب و ساختار قدرت و درجات موقعيت اجتماعی انسان سلسله

شوند و در پس گيرند، چگونه توزيع می نظام اجتماعی ـ طبقاتی سرچشمه می

Page 12: گاهنامه شماره 4

11 2013 4شماره

ی شناسانه گرايی تنها يک نگرش جامعه سرنگونی چگونه توزيع خواهند شد، اين آرمان

نگريسته و توضيح " خودمختار"خواهد بود که تمامی اين مسائل را »نئو وبريستی «

شناسی قدرت، فرهنگ، هنر، سياست، دانش، دهد ؛ يعنی جامعه را به اجزای جامعه می

.پردازد جدا کرده و به پژوهش آن می... دين و

مند به واقعيت سرنگونی جمهوری اسالمی وجود دارد که اکنون دوگونه نگاه غايت

ند؛ نگرشی که با ا گذار از آن به مناسباتی ديگر را مقدمه و مبنای خود قرار داده

گونه آغاز را اين " سرنگونی جمهوری اسالمی "گذاری ماترياليستی، خاستگاه پرسش

شود؟ و که واقعيت هستی چيست؟ واقعيت جمهوری اسالمی چگونه درک می : کند می

های کار عنوان کل انضمامی که انسان شکاف ميان نگرش سرنگونی آن با انقالب به

دهند، کجا قرار چون ذات که تشکيل واقعيت انقالب را می ی عينی و هم ا چونان سوژه

گونه بوده و به اتکای دارند؟ نگرش ديگری که دارای نگاهی آوانگارد و پيشاهنگ

کند، که اين مناسبات در خدمت مقاصد انسان نيست و نيازهای او را ارضاء نمی اين

.مند خود دگرگون سازد گردد که مناسبات عينی را با فعاليت غايت مصمم می

عنوان بنيان مثابه يک طبقه و به نگرش نخست، که خود کارگران هستند، خويش را به

شناسد که در تعارض با واقعيت ی واحد کار و سرمايه می کار و درون متضاد دوگانه

واسطه ماهيت استثمارگرانه طبقه حاکم و دستگاه دولت آن روبرو بوده و طبقه حاکم به

. کند جرت نيروی کار بر او حکومت می ا نشده و کار بی و انباشت از ارزش پرداخت

درک اين نگرش از آگاهی طبقاتی مبتنی بر آن است که پرولتاريا خودآگاهی را

ی طبقاتی که عنوان يک ضرورت تاريخی از بطن فشارهای عينی و درونی مبارزه به

گردد و در ذهنيت خويش با بازآفرينی طور مداوم در شرايط کار بر او اعمال می به

صورت همان نگرش دوم نيز به . کند ی طبقاتی دريافت می نظری با دانش مبارزه

ی که تحت انقياد سرمايه قرار ا مثابه فروشندگان نيروی کار و طبقه ی کارگر را به طبقه

باور است که اين طبقه نيروی اصلی انقالب و ساختمان شناسد و بر اين دارد، می

Page 13: گاهنامه شماره 4

12 2013 4شماره

ی عنصر پيشاهنگ است که با سازماندهی اين طبقه باشد؛ ليکن بر عهده سوسياليسم می

درون ستاد انقالبی حزب، که حامل اصول عقالنيتی است که آگاهی طبقاتی وی را

دهد و خارج از آنان قرار دارد که تحت هدايت و رهبری حزب و در باب تشکيل می

ی گذار به سوی قدرت چراغ عنوان ايدئولوژی در پروسه کند، به جهان انديشه می

. رهنمای آنان باشد

ی عمل مبارزاتی خود که طبقاتی است، عنوان فاعل اجتماعی در پروسه کارگران به

عنوان لغو بردگی مزدی و خروج شوند که غايت آن به ب توانند میخواهان تحقق عينيتی

طور روزمره در را به از انقياد مناسبات حاکم طبقاتی و سرانجام آزادی گردد و آن

مبارزه برعليه ساعات کار روزانه، دستمزد پايين، حمله سرمايه به دستمزدهای

در واقع مفهوم لغو بردگی مزدی . دهد واقعی، عدم امنيت شغلی و فقر و فاقه نشان می

ميانجی به واقعيت درآيد، بلکه تجلی نفی يا رفع چيزی نيست که بالواسطه و بی

واقعيت شان و بازتاب پيشينی يک واقعيت موجود از سوی کارگران مبتنی بر نيازهای

است که نوزاد و زايش واقعيت است که درون آن حمل ) رهايی کار ( مشخص آتی

مد فعاليت طبقاتی کارگران در تغيير شکل دادن به آ ی کامل و پی گردد و نتيجه می

پس، از آنجا که هستی موجود برمبنای توليد کااليی و ارزش . باشد جهان موجود می

خود نيازهای انسان را خودی يابد و به شده واقعيت می دست آمده از نيروی کار کااليی به

گردند که جهان ها مصمم می کند و در خدمت مقاصد انسان نيست، انسان ارضاء نمی

مند خويش دگرگون سازند، نه بر اساس اصول عينی موجود را با فعاليت غايت

ی ذهنی و مندی پيشاهنگ را که مظهر اراده اما آنچه که تحقق غايت .عقالنيت حزب

ی ذهنی هاتکا بر اراد سازد، باشد، با شکست مواجه می فاقد عنصر ماهوی تضاد می

بوده که فاقد هرگونه امکانات عينی و نشانی برای تحقق آن است، ليکن به نيابت آزاد

مندی از ذهنيت خود به عينيت خواهان فرايند انتقال غايت " سوژه اجتماعی "از

گردد، زمينه موجوديت جهان واقعی می آيد و پيش چيزی که از نهاد ذهن برمی. باشد می

Page 14: گاهنامه شماره 4

13 2013 4شماره

مند انسان قرار ی مقاصد غايت زمينه جای آن که جهان عينی واقعی موجود، پيش به

گرای آرمانی که آرزوهايش در قالب از همين جاست که فرد يا جريان اراده . گيرد

هايش قابل تحقق نيستند ی ذهنی وجود دارد، يا پيشاپيش شکست خورده و آرمان "ايده"

ی بيستم سده. تواند باشد ش غير از ناکافی و شکست نمی ا و يا سرنوشت پيروزی

.باوران است، از لنين تا تروتسکی و تا به امروز ی پيشاهنگ سرشار از تجربه

چنين رزمندگان مبارزات مند و نجيب آن و هم هحزب آهنين بلشويکی و رهبری اراد

ی همين فرايند نتيجه" ای انقالبيون حرفه "عنوان ی جان برکف، هر کدام به مسلحانه

" سبک کار "و "معماری انقالب "ی کارگر، نيابت از طبقه انتقال از ذهنيت به عينيت به

ی طبقاتی، عدم تمايزگذاری طبقاتی و به جای ديالکتيک خودتکاملی فرايند مبارزه

مند به نتايج شکست بخشی استراتژی هدف جانشين گرايی، تماما در باور به تحقق

.رسيدند و يا پيشاپيش درهم شکستند

عنوان يک واقعيت در آينده که بايستی برايش کوشيد، در ابتدا به مند به استراتژی هدف

تواند کند، نمی ها پيدا می که ريشه در فعاليت انسان " ايده ذهنی "صورت يک

ويزی باشد تا برخی گمان کنند که پيش رو نهادن و تحقق آن فرايندی است که از آ دست

. های عينی خواهد بود ذهنيت به عينيت بوده و عنصر ذهنی تعيين کننده و خالق جنبه

چنين وديعه نهاده نشده است، هم ويژه از آنجا که حقيقت در جايی برای يافتن به به

های صدچندان ی شرايط پيچيده و مناسبات بغرنج جهانی سرمايه و سياست واسطه به

دهد که بسياری از اهداف در عمل، بدون تغيير در سبک کارها، آن نشان می تر پيچيده

.آيد به تحقق درنمی

برای مارکس تاريخ انقالبات اجتماعی با اين پرسش اجتماعی از مناسبات حاکم طرح

ی اجتماعی تغيير تاريخی کيست؟ هدف آن کدام است؟ با کدامين سوژه: گرديد که

ی اجتماعی، نظامات تاريخی دگرگون گشتند؟ روابط توليدی اشکال و توسط کدام طبقه

ها چگونه بوده است و چگونه از هستی درون مناسبات حاکم ی زيست انسان و شيوه

Page 15: گاهنامه شماره 4

14 2013 4شماره

گذار کردند؟

ها که از رهبری و سخنگويان آن جنبش ها را، ضمن اين امروزه پاسخ اين پرسش

روی مخاطبين خود ها و مطالباتی که پيش چنين از برنامه بايد به شناخت آورد، هم می

ی انقالبات اجتماعی درگير شدن و شناخت پروسه . توان پی برد دهند، می قرار می

باشد، خطيرترين مسئوليت را زمانی که با ترکيبی از چندراستايی متداخل مواجه می

ی در تبيين و توضيح شرايط اجتماعی ـ طبقاتی و ساختار سياسی آن در برابر طبقه

های ی انقالب مداوم در جوامعی که با شکاف ويژه پروسه به. دهد کارگر قرار می

جا عالوه يابد که آن تاريخی مواجه هستند، در گذار مضاعف از شرايطی ضرورت می

بر حاکميت مستبد سرمايه، نوعی از استبداد سياسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی

ی انقالب اجتماعی ـ سياسی و پروسه. نمايد های تاريخی سنگينی می بازمانده از شکاف

پوشی بر آن و چشم. کند طبقاتی در جامعه ايران از اين پيچيدگی تاريخی حکايت می

گرايانه و الگوپرداز بر اين ساختار پيچيده، فقط گريز از يک پاسخ نگاری تقليل ا ساده

جايی که هرگونه صدای . تاريخی و الپوشانی کردن آن با کالسيسم مدرسی است

گرانه تا سرحد مرگ عمل سرکوب ی صنفی، با شدت ترين خواسته مطالباتی و ساده

دور از های اجتماعی به ها و خيزش گردد، انتظار برای شفافيت جنبش روبرو می

سهولت پديدار گونی طبقاتی و نظری به جا تجانسی از هم باشد؛ در آن واقعيت می

ی تصوری از منافع مشترک عام گرايش طور غالب برپايه ها به اين جنبش . گردد نمی

ها و طبقات اجتماعی باهم متضاد دارند؛ در حالی که اساسا ماهيت انتظار افراد، گروه

. حقيقت چنين تضادمندی را به روشنی آشکار ساخت ٥٧شکست انقالب . باشند می

پس مهمترين مسأله در اين نکته، که به کانون اصلی تحوالت تاريخی يعنی انقالب

اجتماعی توجه نموده، قرار دارد و آن اين است که در هر انقالب اجتماعی، تاکنون

گيری ی شکل های آن، اشکال مبارزاتی خود را از پروسه نشان داده شده است سوژه

.آورند دست می درونی خود به

Page 16: گاهنامه شماره 4

15 2013 4شماره

رو تاريخ ی پيش ترين نيروی محرکه داری، طبقه کارگر انقالبی در مناسبات سرمايه

است؛ بار سنگين اين عامليت تاريخی را نه اراده ما، بلکه روابط توليدی و تقسيم کار

اين مناسبات بر انباشت سرمايه از طريق اضافه . اجتماعی بر دوش وی گذاشته است

ی نيروی کار استوار شده است؛ ی مبتنی بر انقياد انسان فروشنده ارزش استقراريافته

رسد که بنيان چنين مناسباتی برافکنده شود و پايان می اين انقياد و بردگی هنگامی به

کننده و دولت دهد که ابزار توليد از مالکيت معدود مالکين تصاحب آن، زمانی رخ می

عنوان حد اعالی از خودبيگانگی اجتماعی سلب مالکيت گردد و به محافظ آن به

شوندگان تاکنونی مالکيت مشترک اجتماع کارکنان و تحت کنترل اجتماعی حکومت

ی همبسته کارگران اين دگرگونی تاريخی را هيچ نيروی ديگری غير از طبقه . درآيد

عنوان ويژگی انسان به انجام نخواهد رساند و آن، هنگامی متحقق خواهد شد که کار به

بنابراين . از قيد مناسبات دستمزدی رها گشته و در اختيار دارندگان آن قرار بگيرد

های شرط ی کارگر و در پيشاپيش آن کارگران کمونيست بايستی بتوانند پيش طبقه

ی طبقاتی را برای واقعيت بخشيدن به يک ی دانش مبارزه عينی و مفهومی تبيين شده

ها ضمن اين که برآمده از شرط اين پيش. کننده و اجتماعی تدارک ببينند انقالب دگرگون

های ذهنی نيستند، در مجموع، شروط مجردی برای يک عمل تاريخی مشخصی ايده

بلکه واقعيت خود را از پويايی درونی مبارزات طبقاتی دريافت . توانند باشند هم نمی

هنگ با آ هنگامی که پيش . آيند کرده و در عبارات مشخص انضمامی به نقشه درمی

بپردازد، " معماری انقالب "های اجتماعی به سازی خود و ورود به جنبش آماده پيش

انقالب اجتماعی ديگر از سوژه خودانديش و متعاقب آن از خودفعاليتی جداگشته و در

.يابد نتايج ناخواسته خود سرانجام می پی آن به

های مکتبی سوسياليستی، حاصل بخش و يا کوشش های رهايی نتايج هيچ يک از جنبش

ند؛ نتايج حاصله، خالف آن چيزی بوده است که در اصل در ا سوءتفاهم تاريخی نبوده

ی اين به آن سبب است که اگرچه غايت هدفمندانه. ها بود نظر کوشندگان آن حرکت

Page 17: گاهنامه شماره 4

16 2013 4شماره

انسانی در اساس استراتژی مورد نظر آن پيشاهنگان بوده، اما به علت عدم درک از

ی آنان بر هايی که در برابر شرايط عينی موجود ناديده انگاشته شد و ارده محدوديت

ی شرايط اجتماعی و قوانين عينی خودفعاليتی سوژه مسلط گرديد، نتيجه، غلبه

هايش به ساز اجتماعی را با تمامی جانفشانی ی شد که عاملين دگرگون ا نيروهای بيگانه

.حاشيه راند و خنثی گردانيد

) هنگاناپيش(بخش مبتنی بر آگاهی آنان لذا اين وضع متضاد از يک سو فعاليت رهايی

گر و قدرت سرمايه بوده، و از سوی ديگر انتخاب در مبارزه برعليه نيروهای سلطه

عنوان امکان انتخاب خاص به هنگانبخش توسط اين پيشا های رهايی کارگران و توده

بايد گيرند که می جای سوژه بودن، خصلت ابژه را به خود می که در پی آن کارگران به

. شوندبی روابط توليدی بسته نقاله فرامين خير رهبران را عينيت ببخشند و به تخته

جای شرايط عينی و پتانسيل آگاهی عامل تاريخی، با حرکت ترتيب، انقالبی که به ينا به

ی آرزويی خودسرانه هدف گردد و در انديشه می" معماری"از نقطه نظر ذهنی

شود، در کند و برای نيل به هدف، جانشين سوژه اجتماعی می سرنگونی را تبيين می

ی طبقاتی را با پراگماتيسم بورژوايی جابجا نموده واقع خودتکاملی ديالکتيکی مبارزه

پردازانه طور خيال و بدون درک از شناخت موجوديت واقعی، واقعيت ذهن را به

.دهد موضوع تغيير خود قرار می

، زيرا قوانينی را در نيل به باشد تحقق چنين هدفی در واقع تملک بر آن هدف نيز می

يابی آن نيز به های آن، تحقق کار بسته است که بدون اجرای مکانيزم آن هدف به

ها متوسل شدن به ابزاری است که در ی اين مکانيزم از جمله . رسد سرانجام نمی

با همين توجيه و در راستای . سازد وحدت با آن، قدرت عملی شدن هدف را ميسر می

های ها برای دريافت کمک "دولت"بخشی است که از جمله همکاری با اين تحقق

شان نيست، ی که ماهيتا هيچ فرقی ميان ا مالی، نظامی، کانونی، سياسی و رسانه

ترتيب مهم اين است که ينا به. گيرد ميانجی رسيدن به هدف سرنگونی قرار می

Page 18: گاهنامه شماره 4

17 2013 4شماره

توانند به شموليت آن حرکت سرنگونی وارد شوند که درون عناصر ميانجی چگونه می

آن نيستند و خود جزيی از آن چيزی هستند که بايستی ) کنندگی نفی(عنصر منفيت

با اين وصف، سرنگونی صرف تنها يک شورشگری است که در . سرنگون گردند

های حاکم و ستمگر، خود در قيد های شورشگر بر ضد قدرت بسياری از مواقع جنبش

.و بند بازتوليد مناسبات ستم طبقاتی گرفتار هستند

ترين بنابراين فرق است ميان انقالب با سرنگونی؛ انقالب، ديالکتيک تاريخ و فشرده

.ی حقيقت تاريخ است ی طبقاتی و آشکار کننده شکل مبارزه

!تری آمده است امين قضايی با افکار کهنه

ی آن بيان که درک خود را از ضرورت تاريخی انقالب و سوژه امين قضايی قبل از آن

" سرنگونی"آن به موضوع " سبک کار "و " معماری انقالب "مقدمه برای کند، بی

گر چهره که روشن انقالبی بی . نمايد کار عملی خود را نيز مطرح می پرداخته و راه

مردم "دهد که سبک کار وی نشان می . هيچ فحوای ماهيتی، انضمامی و تاريخی نيست

" خود آگاهی سياسی الزم را برای فعاليت حزبی و تشکيالتی خودی و طبقه کارگر به

ی دست ا ندارند و بنابراين شايسته است که برای تدارک سرنگونی، انقالبيون حرفه

"نويسد وی می . کار گردند به مخفی و با نام ... برای سرنگونی جمهوری اسالمی :

... ی ا صورت حرفه چنين با کتمان کردن هويت خود اما به و هم... مستعار

ی به سازماندهی ا صورت زنجيره و به ... ها رفته به ميان مردم در کوچه و خيابان

نوشته امين قضايی از نظر مفهومی مغشوش و پوپوليستی است و ..."مردم بپردازيم

پرداختن به تمامی مضامين و مفاهيم آن به يک مجموعه بازسازی مفهومی نيازمند

باشد که او متوجه نمی . انقالب برای وی دارای هيچ ماهيت مشخصی نيست . است

ی اجتماعی و تاريخی معينی که هرکدام سوژه " انقالب اجتماعی "و " انقالب سياسی "

آگاهی از نظر وی تنها يک آگاهی . باشند گرايی متضاد می را دارا هستند، در ماهيت

و با" کارگران"باشد که وجه طبقاتی آن اهميتی ندارد، کافی است که درخود می

Page 19: گاهنامه شماره 4

18 2013 4شماره

از نگرش او بايستی مردم را بدون تمايز باهم . آگاهی سياسی داشته باشند " مردم"

" در سبک کار، کمونيستی "هنگ انقالبی آ جا که وظيفه پيش از آن ". متحد کنيم "

از ديد امين قضايی تنها . تواند قرار گيرد باشد، اين نقش و رسالت بر دوش او می می

" آماتوريسم"و نه " یا حرفه"مثابه انقالبيون عنوان آموزگاران و به الزم است که ما به

در واقع اين تفکر بخش ".ياد بدهيم که بين خود هماهنگی و اتحاد برقرار کنند "به مردم

نسلی که پای روی . باشد ايرانی است که امين قضايی نيز از آن متأثر می " چپ"اعظم

گذارد که در پراتيک اجتماعی با شکستی سنگين به سرانجام جای پای نسلی می

های عينی ترين جنبه دانيم که سرتاسر تاريخ نمودهای پی در پی تحقق درونی می.رسيد

طور ضروری در فرايند آزادی تمام عيار در شکل انقالبات وجود انسان بوده که به

بران شدگان و تمامی ستم در هر عصر و دوران تاريخی سلب مالکيت . بروز يافته است

های ترين جنبه کننده برای تحقق بخشيدن به درونی های مطلق نفی به عنوان سوژه

نمايد به خروش شان دريافت می شان با شناختن از فعليت هستی خويش که ذهنيت

امروزه که ما نيز . ند تا از طريق مبارزات خود، هستی موجود را دگوگرن سازند ا آمده

کنيم، مجاز نيستيم بعد از عنوان بخش اندکی از آن کليت درگير هستی، مبارزه می به

" سرنگونی"، انقالب را يک دستور )٥٧انقالب (ی عملی يک خطای تاريخی تجربه

تلقی کنيم، بلکه بايستی آن را فرايندی در مسير اجتماعی درک کنيم که مناسبات

ی مجرد آن است يافته مشخص کنونی يعنی سرمايه در واقعيت خود که تصوير بازتاب

جا دهد، به اجتماعی سوسياليستی که آن وبنياد جامعه بورژوايی کنونی را تشکيل می

در . شود، متحقق سازيم مناسبات اجتماعی توليد در مناسبات توليد اجتماعی بيان می

پيمايی تاريخی، انقالب يگانه شکل پيکار است که در آن پيروزی نهايی را شايد اين راه

ها نقش از جمله اين شکست . دست آورد هايی بتوان به که با يک رشته شکست

وقت ديگر اگر موضوع انقالب را چنين درک کنيم، آن . باشد گرايی انقالبی می جانشين

گونه سوسياليسم دولتی، بورکراتيسم حزبی، اشرافيت کارگری نخواهد توانست هيچ

ی راديکال تدارک انقالب سوسياليستی خودانديش چيرگی بيابد، آنجايی که پروژه به

Page 20: گاهنامه شماره 4

19 2013 4شماره

:پانوشت

p?/arshiw/com.b-azadi.www://http=41417ـ ١

p?/arshiw/com.b-azadi.www://http=41404ـ ٢

مثابه يک واقعه را به تر از آن است که آن هی پيچيد ا هانقالب پديد .آيند حساب می همگان به

ی بعد از انقالب را نيز جا مفهوم انقالب، نتيجه ی است که آن ا تلقی نمود، انقالب پروسه

ای است بنابراين سرنگونی رژيم جمهوری اسالمی تنها يک واقعه . گرداند متحقق می

گردد اين است که اين سرنگونی پرسشی که مطرح می . يابد که چيزی در آن تحقق نمی

ها کيانند و غايت آن چيست؟ شرط ها است و عوامل اين پيش شرط تحقق کدام پيش "

گردد، با انقالبی که از طريق انقالبی که به سرنگونی سياسی رژيم سياسی منجر می

پذيرد، متفاوت های کنترل کارگری و خودگردانی سازمان توليد و کار ماهيت می جنبش

اولی انقالبی با ماهيت بورژوايی است و ديگری پرولتاريايی؛ اولی انقالبی است . است

نجامد، ديگری انقالبی است که ا که تنها به دگرگونی و جابجايی رژيم سياسی می

در انقالب . نمايد مناسبات سياسی ـ اجتماعی را برای انقالب اقتصادی دگرگون می

. يابد شدگان تغيير می اجتماعی مناسبات توليدی و روابط توليدی به نفع سلب مالکيت

. ی انقالب بود در واقع شکست پروسه ١٣٥٧شکست انقالب

ناصر برين ٢٠١٣آگوست

Page 21: گاهنامه شماره 4

20 2013 4شماره

مارکسيسم و حزب

رايا دونايفسکايا

صالحی. س: برگردان

ناصر برين: گفتار پيش

گفتار پيش

از آنجا که دگرگونی واقعيت موضوع مرکزی ديالکتيک هگلی است، در تمام "

رسد، هنگامی های بحرانی و گذار، هربار که نقطه عطف تاريخی جديدی فرامی دوران

شود، ی مستقر تضعيف و بنيادی برای نظم اجتماعی جديدی برپا می های جامعه که پايه

) فلسفه و انقالب -رايا دونايفسکايا". (يابد فلسفه هگل دوباره و از نو تجديد حيات می

باور، با مراجعه به هگل و مارکسيست انسان ) ١٩١٠ـ ١٩٨٧(رايا دونايفسکايا

ای مورد استفاده مارکس در ی کاملی از مفاهيم و مقوالت پايه استخراج مجموعه

گيرد، در طور بالواسطه از خاستگاه هگلی و منطق وی ريشه می تماميت آثارش که به

کند که مارکسيسم رسمی بر تمامی جهان انديشه و دورانی به مارکس رجوع می

اهميت فعاليت انقالبی دونايفسکايا نه تنها با حضور او در . پراتيک غلبه يافته بود

نيوز اند لترز انتقادی -گذاری نشريه تئوريک چنين با بنيان محافل کارگری، بلکه هم

(News and Letters) به اعتبارگرايی آکادميک ااو خود ر . يابد برجستگی می

او کشورهايی که با قرائت از مارکس، به تثبيت دستگاه دولت برای به . آويزد نمی

نشده که چيزی غير از انباشت ساعات کار پرداخت" انباشت سوسياليستی"اصطالح

Page 22: گاهنامه شماره 4

21 2013 4شماره

هايی که به نام مارکس، جريان چنين نيروی کار کارگران نبود، به نقد کشيده و هم

وجود آورده و برای تثبيت قدرت دولتی بعدی به جدال با هم مکاتبی از مارکسيسم را به

های حقيقت اين است که در چنان دورانی، جريان . پرداخته بودند را به مصاف طلبيد

رسمی مارکسيست در ترکيبی متناقض باهم برای تبديل انديشه مارکس به

حاصل اين تالش ايدئولوژيک، آفريدن . از هيچ چيز فروگذاری نکردند " ايدئولوژی"

دست وی سوسياليستی بود، که با نام پرولتاريا و به " دولت"و " حزب"وارگی بت

.را بازتوليد نمودند" از خودبيگانگی"زنجيرهای انقياد استثمار و

های مارکس را تحت عناوين قانون عام انباشت سرمايه که همانا تبديل "مطلق"اگر

نشده، دگرگونی شرايط مثابه کار پرداخت کار زنده به کار مرده و ارزش اضافی به

عينی با وحدت ذهن، رفع و نفی دوپارگی انسان در جدايی سوژه و ابژه و

شمولی انسان را متحقق خواهد ساخت، بخشی آن که با نفی دوپارگی خود، جهان تماميت

ی انديشه مارکس توسط رايا دونايفسکايا از مارکسيسم در نظر بگيريم، پالودن قاره

های جديد افکنده بود، مرحله نوينی از شناخت مجعول که سايه سنگينی بر شور و شوق

را با حرکت از شرايط عينی و چگونگی جذب آن در انقالب مداوم پديد آورد و در

"پاسخ به اين پرسش که باوری مارکس را انسان" فردای انقالب چه خواهد شد؟ :

.دوباره به جلوی صحنه مبارزه طبقاتی کشانيد

عميقا به ديالکتيک " قاره جديد انديشه "دونايفسکايا با عزيمت از مارکس به مثابه

"گويد مارکس که می بر ديالکتيک هگل استوار است، " ها منشاء تمامی ديالکتيک :

کشد، های خطی را به نقد می تنها مارکسيسم نه" منفيت مطلق "او با درک . يابد دست می

او . زدايد های نمادی می بلکه فراتر از آن ديالکتيک مارکسی را از زير آوار ديالکتيک

های جديد ديالکتيک خودتکاملی از طريق نفی مضاعف که همواره راهی به آغازگاه

و کاربردی که هر کجا " ی عينی واره طرح"چون هايی که هم است، را از ديالکتيک

کند که اين او تاکيد می . نمايد کار گرفته شود، متمايز می هايی به عنوان قالب الزم آمد به

کردند، بلکه " تحميل"مارکس و يا هگل نبودند که چنين ديالکتيکی را بر واقعيت

Page 23: گاهنامه شماره 4

22 2013 4شماره

وقفه اين حرکتی بی . و بر واقعيت ماندگار است " انقالبی"ماهيت اين ديالکتيک اساسا

بخش ديالکتيک ماهيت تکامل و واقعيت و انقالب مداومی است که در آن خون حيات

.باشد زندگی می

پندارد که در عمل به انديشه را خود انسان می " ريشه"رايا دونايفسکايا همانند مارکس

باوران را در رازورزانه ساختن نقش ديالکتيک های آرمان او خودسری . پردازد می

به جای " ابژه"کشد، که در نگرش آنان طبقه که به مفهوم خودآگاهی است، به نقد می

شود؛ در حالی که از جايگزين گشته و پرولتاريا به مفهوم شيئی انگاشته می " سوژه"

به " حزب"آگاه همان انسان کارگر در محيط توليد است و نه " ذهن"نگاه مارکس

او حتی . گسلد ين ترتيب به تمامی از مارکسيسم رسمی می ا هدونايفسکايا ب . جای انديشه

: نمايد کند، دوگانگی فلسفی وی را قاطعانه آشکار می هنگامی که لنين را تاييد می

ی ملی و گرچه لنين مواضع خود در مورد دولت و انقالب، امپرياليسم، مسئله "

اش را از نو تنظيم کرد، نظر نامه و وصيت " به معنای دقيق کلمه "استثمار، ديالکتيک

)دونايفسکايا ـ مارکسيسم و حزب". (خود را درباره مفهوم حزب از نو تدوين نکرد

ی عطف انحطاط و افول اشرافيت فئودالی، آغاز عصر نقطه ١٩و ١٨های سده

کننده ی عمومی نمايندگی هطاليی سرمايه، شکوفايی مناسبات بورژوايی و آغاز عرص

جامعه به قلمرويی از نيروهای خصوصی . يابی نهادهای قانون و پارلمان بود و قدرت

مندی، يا در پوزيسيون دولتی و يا تبديل گرديد که برای پيشروی مالکيت در امر فايده

صورت که بازتوليد حيات اقتصادی جامعه با نيرو اين اپوزيسيون آن قرار گرفتند؛ به

ی عمومی بورژوايی را پديد آورد تا در گرفتن از قدرت مالکيت خصوصی، عرصه

نهادهای قوانين عمومی برای تحکيم بخشيدن جايگاه راستين خودمختاری خصوصی

ی از دولت و ايجاد تبادل اجتماعی اما خصوصی شده برای منزلت مالکيت، جامعه

ها حل وفصل تر ميان امپراطوران و اميران و فئودال مدنی را تثبيت بخشد، که پيش

عنوان شهروندان تضمين يافت تا از اين طريق قلمرو افراد خصوصی به . گرديد می

١٨ی سده ويژه از نيمه هب. رابطه خود با جامعه و قدرت سياسی را تعريف نمايند

Page 24: گاهنامه شماره 4

23 2013 4شماره

گويان شهروندان و رهبران ی خبری، به سخن ها از جايگاه رسانه نشريات و روزنامه

.های سياسی و نيازهای آنان بدل يافتند سازمان

ها از روزنامه" :نويسد اقتصاددان ملی آلمانی چنين می ) Karl Bücher(کارل بوشر

های نهادهای صرف برای انتشار اخبار به صاحبان و رهبران آرای عمومی و به سالح

".سياست حزبی بدل شدند

های انقالب هتوان در دور نگاری و نشريات را بيش از همه می به اين ترتيب، روزنامه

مشاهده نمود؛ هر ) ١٨۴٨(و مجددا در پاريس ) ١٧٨٩(های در پاريس و در سال

ها مرکز هباشگا. شاخصی برای خود باشگاهی ترتيب داده بود مدار حتی نيمه سياست

انگيز در انتشار آرا و افکار شنودهای هيجان ها و گفت تجمع و گردهمايی برای بحث

۴۵٠يافت، بيش از انتشار می " مانيفست حزب کمونيست "هنگامی که . انقالبی بودند

مارکس خود در نهم مارس . نشريه در پاريس وجود داشت ٢٠٠باشگاه و افزون بر

.را تاسيس نمود" باشگاه کارگران آلمان"در بدو ورود به پاريس، ١٨۴٨

برای ١٨۴٨را در ژانويه سال " مانيفست حزب کمونيست "چه هنگامی که مارکس

ها ـ که حزب نبود ـ به رشته تحرير درآورد و چه زمانی که در اول ی کمونيست اتحاديه

اتنشار ) Joseph Weydemeyer(ای به يوزف وايدماير در نامه ١٨۵٩ی فوريه

مان اميدوارم يک پيروزی علمی برای حزب : "گويد کند و می گروندريسه را اعالم می

به معنای دقيق کلمه اين مراکز، باشگاه . ، اساسا حزبی وجود ندارد "دست آورم به

کارگران است، همانند صدها باشگاهی که مرکز تجمع فعالين و انقالبيون سياسی

١٩۴٣تئوريسين عمده تجديد نظرطلبی سال (آن حزب مورد نظر لئونيتوف . هستند

مدعای مارکس " حزب"نويسد، ربطی به ، که دونايفسکايا در تقبيح آن می )استالين

.ندارد

"گويد دونايفسکايا می جوامع «در کاربرد تئوری ارزش مارکس در ... لئونيتوف:

ی رويکرد مارکس ی مشخصه ا هنحو خيره کنند ها به هاين واژ :نويسد می »سوسياليستی

ترين تکليف خود در برابر وی اثر تئوريک خود را تحقق مهم. باشد به کارش می

Page 25: گاهنامه شماره 4

24 2013 4شماره

رايا دونايفسکايا ـ ".[کند آهنگ آن، حزب کمونيست تلقی می ی کارگر و پيش طبقه

دانيم که نه در واقع، به خوبی می "کند که سپس دونايفسکايا تأکيد می ] فلسفه و انقالب

، ١٨۴٨های وجود نداشت، بلکه پس از شکست انقالب ١٨۵٩تنها چنين حزبی در

کرد و در مهاجران پرهيز می »حزبی«های مارکس از هر نوع ارتباطی با قيل و قال

ی که به تأسيس نخستين جامعه ١٨۶۴وی تا . ی بريتانيا پناه برده بود هعوض به موز

]همان منبع".[نپرداخت »حزبی«المللی کارگران کمک کرد، به کار بين

يست " بنابراين وقتی که مارکس در ون ويسد می " مانيفست حزب کم زديک : " ن ن ن ري ت

ا می ..." آنند، ها همان است که ديگر احزاب پرولتاری در پی هدف کمونيست ه وان تن ت

رادر " وی را پيشگويی تصور نمود که قرار بود بعدها ساختمان احزاب ن را " ب ي ن آه

!تصوير نمايد

ان ن ه خود می رايا دونايفسکايا شايد ضرورت دوران خود بود، زيرا چ د ک وي در : " گ

ذار تمامی دوران ه ... های بحرانی و گ سف ل ات ف د حي جدي و ت اره و از ن ی هگل دوب

ی ، نفی ديالکتيک نه تنها در سرزمين" ديالکتيک نفی" جای ؛ دورانی که به" يابد می اي ه

ده می " کمونيسم" داری دولتی حاکم بود و که سرمايه ی از جانب نامي که حت ل شد، ب

عت کمونيست رار شري ق ی " هايی که برای است ست ي ون م ا صورت می " ک د ت دن ي وش ک

ام تحريف ج د، ان ن ن الب ک شده مارکسيسم هگلی را بدون داربست ديالکتيک به تاريخ ق

ات ١٩۴١او بود که نخستين بار در سال . گرفت می اسب ن ی از م ات ق ل طب ي ل ح ه ت ب

ج . داری دولتی در شوروی پرداخت سرمايه هنگامی که بسياری بعد از او به همان نتاي

سم رسند، وی با عزيمت از انسان می باوری مارکسی، انشعاب جديدی را ميان مارکسي

ل " انتقادی و مارکسيسم مکتبی يا به گفته خود او ي ل ح ه در سطح ت ی ک ان کسان ي م

کامل عنوان سرمايه اقتصادی شوروی به ه ت ه ب ی ک د و کسان داری دولتی باقی ماندن

د ، دامن می" داری دولتی پرداختند باوری مارکسيسم در عصر سرمايه انسان اه . ( زن گ ن

)١٩۵٣ها درباره ايده مطلق هگل کنيد به تبادل نامه

Page 26: گاهنامه شماره 4

25 2013 4شماره

ی " نفی ديالکتيک به جای ديالکتيک نفی برای تثبيت نظام ت سم دول ر " سوسيالي راب در ب

، تنها راهی بود که مارکسيسم دولتی و رسمی به آن " کند جنبشی که از پايين غليان می"

ه از های بالفعل جهانی جنبش دونايفسکايا طغيان. کرد داشت روی ارگری را ک های ک

در مجارستان به شکل ١٩۵۶خاست، برای نمونه در سال عمل طبقاتی کارگران برمی

ا در د شوراه ن ان م ارگری ه غيرمتمرکز کنترل کارگری بر توليد توسط شوراهای ک

او شکل غيرمتمرکز . يابی دانست روسيه، مظهر شکل جديد خودسازمان ١٩١٧نوامبر

ه و غيردولتی مناسبات انسانی از طريق شوراها را به مثابه يک مفهوم کلی مشخص، ن

ديشه يت ان ای، فقط برای کارگران بلکه برای روشنفکرانی نيز که تمام فعاليت و خالق

.باشد، برشمرد گر نيروهای مشخص اجتماعی می ها بيان اجتماعی و سياسی آن

ا و نابودی نظام سرمايه اي سک ف اي رای دون ار انسان از انسان ب م ث ت داری جهانی و اس

د چنين رفع هرشکل از خودبيگانگی، در وحدت فلسفه و انقالب معنا و مفهوم می هم اب . ي

ه اي د وحدتی که بدون آن حتی با سرنگونی رژيم سرم اق حقق آزادی انسان ف داری، ت

".حقيقت هميشه مشخص است: "کند که حقيقت است، زيرا وی تاکيد می

وه تصاحب محصول ي بنابراين چه تفاوتی بود ميان اردوگاه سوسياليسم دولتی، که ش

اط مازاد کار کارگر استثمار شده به ارگر تحت انضب عنوان فرآورده، مطيع ساختن ک

روی خودبيگانه ي سازی که در آن حزب ـ دولت هم نيروی حاکم برای کنترل کار و هم ن

ه آزادی بوده و نظام سرمايه] سرمايه"[ انباشت سوسياليستی" ی ک داری بورژوايی غرب

رای او در فروش و مبادله روح فرد را در بازار جهانی ارائه می وم ب ه ف ن م رد؟ اي ک

ه مرحله ان ي ی ای از شناخت مشخص گرديد که با ظهور و رشد حرکت از عمل در م

های جديدی که از اروپا آغاز اين شور و شوق. از اروپای شرقی آغازيد ١٩۵٠ی دهه

ا ا ب ه ن شده بود، به آفريقا، آسيا، آمريکای مرکزی و جنوبی انتشار يافت و امروزه نه ت

انگيز نئوليبراليسم در اشکال فروپاشی سوسياليسم دولتی و قدرت ايدئولوژيک وسوسه

پسامدرنيسم و پسامارکسيسم از بحران نکاست، بلکه در پس فرونشستن گرد و خاک

Page 27: گاهنامه شماره 4

26 2013 4شماره

ی ان ی جه ون ن حران ک اميت ب م وری از ت ئ رای ت آوارها، عطش پرولتاريای جهان ب

.خيزد برمی

ه خود اين ترتيب، نکته اصلی برای رايا دونايفسکايا از مطلق به چه ک های مارکس، آن

رژی کند، وحدت جديد عينيت و ذهنيت می وی آنها را کشف می ه ان اشد ک د ب های توان

د اما او می. خالق و بکر را رها سازد وي ه امروزی کردن : " گ د ب اي ب چ وجه ن ي ه ه ب

افی . صرف مارکسيسم مارکس محدود شد ا ک ر ضروری است، ام يافتن اين رد و اث

ه . نيست اي رپ د ب اي ارکس را ب سم م ارکسي ان، م برای پرداختن به معضالت عصرم

ی جديد شناخت از نو، شکل خواهانه بالفعل در دوران حاضر و مرحله مبارزات آزادی

ادی فلسفه( ی جديد، ديگر در حد طبقه و آن هنگامی است که آرمان جامعه بی. داد ) ی بني

اری و م ث ت ات اس اسب ن دن م ن رک باقی نماند و به عمل اجتماعی تبديل شود ـ از ريشه ب

دا از غيرانسانی سرمايه و کار و هم ت ه از اب ی ک ن انسان وي زمان ايجاد روابط کامال ن

های عصر خود را چه توانيم بگوييم که ما چالش شود ـ می ی زن و مرد آغاز می رابطه

)دونايفسکايا ـ فلسفه و انقالب". (ايم در فلسفه و چه در انقالب برآورده ساخته

ايران چنان تحت ) ١٩٧٩( ١٣٥٧رايا دونايفسکايا به خاطر وسعت و گستردگی انقالب

ی ای هرچند کوتاه، کنش واکنش گيرد که در مقاله تاثير آن قرار می رون های درونی و بي

اب ١٩٨٢وی در مقدمه بر چاپ . دهد آن را به دقت مورد تحليل و نقد خود قرار می ت ک

ويسد می " مارکسيسم و آزادی " خود اره اهميت و اضطرار : " ن ران دوب قالب اي ان

".مارکسيسم برای دوران ما را نشان داد

در انقالب ايران که به دليل ضعف و فقدان حضور قدرتمند پرولتاريای انقالبی متشکل

هوری ه جم ی ب ورژواي طنت ب ذار از سل و جريانات سياسی شرکت کننده در آن، گ

افی بورژوايی اسالمی که نيروهايش مغلوب استبداد حاکم بود، دونايفسکايا اطالعی ک

ه ه ب رايش از وضعيت و کيفيت جريانات سياسی فعال در جامع ا گ ی ب اي روه ي ژه ن وي

ها در سطح سياسی ـ اجتماعی وی از تشخيص اين که تاثيرگذارترين آن. نداشت" چپ"

Page 28: گاهنامه شماره 4

27 2013 4شماره

د " ، " سازمان فدايی" تواند باشد، به جای توجه به جرياناتی از قبيل کدام يک می اه ج " م

د، که هر کدام در معادالت سياسی ـ اجتماعی نقش به" حزب توده" و ردن سزايی ايفاء ک

يست " پردازد که به نام به نقد گروهی می ال ي قش " حزب کارگران سوس چ ن ي دارای ه

رايشات اما فقط می. مشهود و موثری نبود ه، از گ ره ان ب م وان درک وی را در ه ت

ه هايی که در قبال سياست گيری مشابه و موضع های رژيم جمهوری اسالمی و نسبت ب

ه حرکت. آن اتخاذ کردند، مورد توجه قرار داد های جمهوری اسالمی در داخل جامعه ن

د را " راست و ميانه" تنها بخش عمده و تاثيرگذار سوسيال دمکراسی اه ج را بلعيد و م

م احزاب ی ه ان يست " در بارگاه خمينی به سجده درآورد، حتا در سطح جه ون م و " ک

ه ت وري ر ات م زي ی " جريانات آنارشيست را ه ست ي ال ري پ رار داد " ضدام ا . خود ق راي

ه م نسبت ب وه ه ت ون ه هر گ دونايفسکايا، درست در همين اوضاع و احوال است ک

ی . دهد شدت مورد انتقاد و نقد خود قرار می جمهوری اسالمی را به ورژواي او ماهيت ب

ن آن را جمهوری اسالمی را از پوشش ماورايی ره دروغي ه و چه ت ان ساخ اش عري

.نمايد برمال و افشاء می

ن تاکنون ترجمه اوي ن ا ع ا ب اي سک ف اي ه و " ی فارسی سه اثر مهم از آثار رايا دون سف ل ف

سم و آزادی " ، " انقالب ده " و " مارکسي زي ورگ گ ب زام وک ی از رزا ل اي از طرف " ه

دان دانش ن م ه عالق اری ب ده آف ري م ف ان مترجمان گرانقدر آقای حسن مرتضوی و خ

خشی از . ی طبقاتی و جنبش کارگری ـ سوسياليستی ارائه شده است مبارزه ن ب هم چني

ه " کتاب سف ل ان و ف ورگ، آزادی زن ب ارکس رزا لوکزام قالب م ز فصل " ی ان ي و ن

خ « اري طه عطف ت ق اب » ١٨۴٨ـ ١٨۶١: کارگران و روشنفکران در يک ن ت از ک

ی هرچه . شمسی انتشار يافته است ١٣۶٠ی در اوايل دهه" مارکسيسم و آزادی" اي آشن

ه ی رايا دونايفسکايا به بيشتر با انديشه اه او و ب گ ای ن قش خاطر اهميت ژرف ژه ن وي

ال ع ديش و خودف روی خودان ي ه ن پيشاهنگ باوری در عصر انقالبات پرولتاريايی ک

ا ی کارگر را به يک امر عينی و بدون انديشه تقليل می طبقه اي دهد و از جانب دونايفسک

.نمايد شود، در اين برهه ضروری می به نقد کشيده می

Page 29: گاهنامه شماره 4

28 2013 4شماره

]١[مارکسيسم و حزب

رايا دونايفسکايا

اثر جان " مارکسيسم و حزب "ما، نقد رايا دونايفسکايا بر کتاب :يادداشت سردبير

با عطف به ١٩٧٨تروتسکيست انگليسی که در سال (John Molyneux)مالينيو

مناسبت يادبود صدوپنجاهمين سال انتشار مانيفست نوشته شد، را به " مانيفست"

عنوان به ١٩٨٠سپتامبر ۴اين نوشته در تاريخ . نماييم کمونيست مارکس منتشر می

باور نوشته شد که اکنون همراه با کمی ای به يک ايرانی مارکسيست ـ انسان نامه

ها و عبارات چنين اضافه نمودن عنوان، يادداشت ويراستاری و کوتاه کردن آن و هم

نسخه اصلی در ضميمه مجموعه آثار رايا دونايفسکايا . گردد داخل کروشه منتشر می

.باشد موجود می ١۵٢٣۵ميکروفيلم شماره

بار صورت گرفته بود؛ ليکن از آنجا که ترجمه اين نوشته قبال يک :يادداشت مترجم

نوشته جان " مارکسيسم و حزب "اقدام به انتشار کتاب " مجله هفته "سايت اينترنتی

مالينيو نموده است، مطالعه مجدد نقد رايا دونايفسکايا بر نوشته او را ضروری

از همين رو اين متن با بازبينی و بازنويسی بار ديگر در اختيار خوانندگان . دانستيم

اضافات داخل کروشه از کريس کليتون بوده و اضافات نگارنده داخل . گيرد قرار می

.قرار گرفته است اين عالمت

هيچ چيز فروغلتيدن عميق يک مارکسيست در منجالب را از اين آشکارتر نمايان

گيرد، د، هنگامی که او فلسفه مارکس در مورد سازمانيابی را ناديده می ساز نمی

درست به همان ترتيب که تفکيک فلسفه و سازمان در رابطه با تئوری انقالب مداوم

آور مالينيو از گيری شرم که نتيجه ) ٢٠ - ٢٢ص (دهد؛ يعنی در همين جا رخ می

.پذيرد مارکسيسم و حزب صورت می

Page 30: گاهنامه شماره 4

29 2013 4شماره

او در همان فصل اول کتاب خود، به خطابيه مارکس به کميته مرکزی اتحاديه

در سه صفحه نوشته او در مورد خطابيه، ]. ٢[پردازد می) ١٨۵٠مارس (ها کمونيست

. ی فهم او از قاره جديد انديشه مارکس باشد دهنده حتی يک سطر وجود ندارد که نشان

:مالينيو توجه کنيد انگيز گيری شگفت فقط به چند نتيجه

طرح اصلی شرح داده "برداشت نادرست او از مانيفست کمونيست با ارجاع به -١

اين که : انجامد شود و به افترای آشکار به مارکس می آغاز می " شده در مانيفست

به جای آن که "شده و " منحرف" ١٨۴٨در انقالب واقعی " از آن طرح "مارکس

مدافع آشکار انقالب پرولتری و نماينده حزب مستقل طبقه کارگر باشد، مجبور شد با

توسل به نويه راينيشه تسايتونگ، به مثابه جناح چپ تندرو راديکال دموکراسی عمل

].٣..."[نمايد

در مورد ژورناليسم انقالبی و برجسته مارکس در نويه راينيشه تسايتونگ حرفی

طور هرا هم نخوانده و فقط ب توان گفت، چرا که مالينيو حتی يک نسخه از آن نمی

. اطالع يافته است " ارگان دموکراسی " نشريه يعنی عنوان فرعی آن غيرمستقيم از

داد که از فهم عظمت خواند، باز هم نشان می حتی اگر او يک نسخه از آن را می

اتحاديه " برنامه"عنوان هکه مالينيو آنچه را که ب اين دليل هاست؛ ب مانيفست ناتوان

داری و ها تدوين شد و از نظر تاريخی تبديل به چالشی بزرگ برای سرمايه کمونيست

کند، که احتماال هيچ کس توصيف می " طرح اصلی " عنوان هانقالب پرولتری گرديد، ب

آشکار است که به ذهن مالينيو . نام تشخيص دهد تواند آن سند تاريخی را تحت اين نمی

ها و هم انقالب واقعی زيربنای نگارش خطابيه رود که هم نوشتن فرونمی

.مارکس درباره انقالب مداوم بود ١٨۵٠مشهور

سازمان (کند که مسئله تشکل سازمانی ، مالينيو تصور می مارکسبرخالف -٢

. است" تئوری و پراتيک مارکسيسم "مقدم بر مسئله ) مستقل سياسی طبقه کارگر

عنوان هها ب چه که مارکسيست خاطر آن هنيست که مارکس در آن روزها، ب آور شگفت

Page 31: گاهنامه شماره 4

30 2013 4شماره

من "کردند، ناچار شد اعالم کند که اگر اين مارکسيسم است، مارکسيسم تعريف می

".يک مارکسيست نيستم

منتشر ١٨۵٠اين فرض است که مارکس خطابيه خود را در مارس مالينيو بر -٣

تشکل " تحقق عملی "که او در لندن بود هنوز امکان ١٨۴٩کرد، زيرا در پاييز

طور هباز آنجايی که اشتغال ذهنی مالينيو فقط سازمان است، او . حزبی وجود نداشت

يابی دو پاراگراف از بخش مربوط به سازمانيابی و ضرورت خودسازمان مشخص

دست هدوباره ب ١٨۴٨چون سال خواهند استثمار شده و هم اگر که نمی "پرولتاريا

.کند را از خطابيه برگزيده و نقل می" بورژوازی افتند

] SWP]۴باور حزب رسد که حتی يک فرد شديدا پيشاهنگ در اين زمينه به نظر می

گيری او در اين باره را دنبال نيز نوشته مارکس درباره ديالکتيک انقالب و نتيجه

ی ش در ميانه ا که خروش ... حزب پرولتاريايی خواهد بود "نمايد، که تداوم انقالب

".انقالب مداوم باشد: نبرد بايستی

در مقابل، . تراود هم برنمی ) Cliff(چنين منطقی حتی از ذهن طرفداران کليف -۴

نظر مارکس بسيار : "دنماي گونه بيان می تحليل خود را اين ای همالينيو بدون هيچ مقدم

های بسياری وجود البته هنوز تفاوت (باشد به مفهوم حزب پيشرو لنين نزديک می

د، آن را با نماي حتی وقتی مالينيو در مورد انقالب اظهاراتی می ). ٢١ص )"(دارد

"آرايد چنين عبارات گرانباری می اين که تنها در "و " ی تحکيم سازمان نقشه:

انداز يک عمل ناپذير چشم بخش اساسی و جدايی عنوان هب حزبصورت آن اين

".پويای انقالبی خواهد بود

:نظرات مارکس و لنين درباره حزب

اجازه دهيد در آغاز برخی اظهارات نادرست بر اين مبنا که مفاهيم مارکسی و لنينی

قطع چنين طور هباشند را روشن کنيم؛ البته ب راستا می از حزب پيشاهنگ، هم

. کرد زده می نهايت شگفت اظهاراتی لنين را بی

Page 32: گاهنامه شماره 4

31 2013 4شماره

های د، زمانی که مارکس مابين سال گرد های تاريخی مربوط می تا جايی که به دوره

١٩٠٢کرد، لنين در سال الوقوع فکر می درباره يک انقالب قريب ١٨۴٩ - ١٨٥٠

کرد کرد، نه تنها به انقالب پرولتری فکر نمی کار می " چه بايد کرد "زمانی که روی

با اين وجود، . الوقوع نيز بسيار دور از انتظارات او بود بلکه حتی يک انقالب قريب

چه "در [خاطر تاکيداتش هب ١٩٠٣سال ] های روسيه ی مارکسيست [لنين در کنگره

در مورد محدود کردن عضوگيری در حزب، پوزش خواست و اشاره کرد "] بايد کرد

، يکی به اين دليل که حزب ناتوان و "خم نمود "که چوب را بايستی در جهت درست

پيروزتواند رمق شده بود و ديگر آن که بدون يک تئوری انقالبی، انقالب نمی بی

طور خودانگيخته آغاز شد، لنين موضع خود هب ١٩٠۵در واقع وقتی که انقالب . دوبش

سازمان تغيير داد و خواستار باز گذاشتن کامل درهای " انقباض"را در مورد

ها ـ چيزی ها و منشويک که تمام توجهات به انشعاب ميان بلشويک وقتی. سازمان شد

اتفاق افتاد ـ معطوف شده بود، لنين بيان نمود که اين ١٩٠٣در کنگره که از نظر فنی

]. اند شده[ديگر ضد هم ١٩٠۵دو گرايش در سال

سال و اندی ۵٠با لنين ... تشابه مفهوم حزب نزد مارکس "کند که مالينيو کشف می

، در حالی که )٢٢ص "(خاطر مشابهت در شرايط آن دو است پس از او، عمدتا به

های ميان کل سوسيال دموکراسی آن زمان، هم تشابهات و هم تفاوت طور هلنين و ب

.ديدند ها را می انقالب

در واقع برای درک تمام انشعابات از گذشته تا به امروز، بايستی موشکافانه به کنگره

ای بود که در آن پرداخت، زيراکه اين تنها کنگره ] های روسيه مارکسيست[ ١٩٠٧

ـ ] ۵[و حتی طرفداران بوند ، لوکزامبورگيست ، منشويک بلشويک -تمام گرايشات

. به بحث پرداختند ١٨۴٨و ارتباط و انحراف آن از انقالب ١٩٠۵درباره انقالب

ی گرايشات ای بود که در آن همه ترين کنگره يافته وضوح سازمان گرچه اين کنگره به

از همه . نبود شان وجود برخورد عقايد جدا از شکل سازمانی حضور داشتند، با اين

مهمتر، موضوع رابطه خودانگيختگی و سازمانيابی، که هم در

Page 33: گاهنامه شماره 4

32 2013 4شماره

های لنين و هم سخنان لوکزامبورگ مطرح گشت، هرگز چنين دقيق بيان نشده سخنرانی

. گنجد بود؛ هرچند که اين نيز در حوزه نظری مالينيو نمی

د او در مورد کن شود که خواننده تصور می مالينيو چنان از مارکس جدا می -۵

پردازد که آن ای می برای نمونه، آنجا که مالينيو به دوره . مارکسيسم هيچ ادعايی ندارد

نامد، او می " گيری کاری و گوشه های کم سال"و) ١٨۵٠ -١٨۶۴(را دوره دوم مارکس

ای لطفا به خاطر داشته باشيد که اين دوره . دهد تنها دو صفحه را به آن اختصاص می

و )١٨۵٩(نقد اقتصاد سياسی -٢، )١٨۵٧ - ۵٨(گروندريسه -١است که مارکس،

الزم به ذکر . نويس، که چيزی کمتر از خود کاپيتال نيست، را نوشت دومين پيش -٣

داری، و جنگ داخلی در آمريکا نيست که تمام مقاالت مارکس برعليه استعمار، برده

.کاپيتالاش ای بود برای تدوين ساختار بزرگترين کار تئوريک خود مقدمه

ـ حتی اگر کسی بخواهد تشکل مورد نظر مارکس را چنان محدود بنمايد که مايل باشد ۶

های مارکس را که به حزب توجه نکرده ناديده بگيرد، بايد مواظب ای از نوشته دوره

ی مارکس به وجود نداشت؛ خطابيه " حزب"نبود که ١٨۵٠اين سال . ها باشد تاريخ

را آن ١٨۵٢بود که او تا سال ١٨۵٠ها، در مارس کميته مرکزی اتحاديه کمونيست

ها و هايی ميان او و چارتيست مالقات] ١٨۵٠ - ۵٢[ها ثانيا در همان سال . ترک نکرد

" های انقالبی جامعه جهانی کمونيست "ها برای بحث پيرامون تاسيس بالنکيست

وقتی مارکس در موزه بريتانيا مشغول توسعه ١٨۵١در سال . گرفت صورت می

های شورای های جديد و عظيم خود بود، همچنان در جلسات اتحاديه کمونيست تئوری

او ١٨۵٠کرد و وقتی که اعضای اتحاديه دستگير شدند و پليس خطابيه لندن شرکت می

].۶[دنمو را در ميان اعضای اتحاديه به دست آورد، محاکمات کلن را دنبال می

اش يابد که مارکس چطور اهميت کارهای تئوريک در حالی که مالينيو هرگز درنمی

در مفهومی که مورد نظر مارکس بود، برای حزب را توضيح داده است ــ حزب

ــ الاقل بايد بداند که اين مارکس بود که در " اش حزبی در معنای برجسته تاريخی "

لندن ١٨۶١دست پليس فرانسه، ميتينگ سال دستگيری آگوست بالنکی به اعتراض به

Page 34: گاهنامه شماره 4

33 2013 4شماره

ــ الاقل بايد بداند که اين مارکس بود که در " اش حزبی در معنای برجسته تاريخی "،

لندن ١٨۶١دست پليس فرانسه، ميتينگ سال دستگيری آگوست بالنکی به اعتراض به

در معنای "توان اطمينان داشت که مالينيو حزب را نه بنابراين نمی .را سازمان داد

گزاری عميق خود از ، و نه حتی در معنايی که بالنکی سپاس "اش برجسته تاريخی

مارکس در رابطه با اين . يابد انجام داد، درمی " حزب پرولتاريای آلمان "آنچه که

هيچ کس بيشتر از من عالقمند به سرنوشت مردی که من : "دهد گزاری پاسخ می سپاس

".باشد آورم، نمی هميشه او را سر و قلب حزب پرولتاريا در فرانسه به حساب می

شود که در تکميل درک تماما نادرست خود از مارکس، مالينيو چنان دچار تکبر می

"مآبانه خطاب به مارکس بگويد معلم نقطه اساسی آغاز يک تئوری حزبی انقالبی :

ی نظر او ‘بينانه خوش گرايی تکامل ’عنوان ريشه در چيزی دارد که قبال از آن به

سپس مالينيو با ". در مورد رشد آگاهی سياسی طبقه کارگر نام برديم ] مارکس[

کرد که کند، زيرا او در زمانی زندگی می مهربانی مارکس را از تقصير مبرا می

اين ترتيب مالينيو به". رفرميسم هنوز به مثابه يک تهديد بزرگ بروز نيافته بود "

گرايی اراده"است اگر مارکس چوب را به سمت " قابل درک "گويد، می

.خم نمود) ٣۵ص" (اقتصادی

در اين جا اوج تکبر او . تا اين جا تکبر مالينيو هنوز به اوج خود نرسيده است

جا مانده از مارکس هاما الزم است بدانيم که در حيطه تئوری حزب، در آثار ب : "است

داری آن، چيزی وجود دارد که برای سرنگونی سرمايه وردهای مثبت آ با وجود دست

). ٣۵ص "(بايستی به مرور زمان بر آن چيره شد توسط جنبش مارکسيستی می

خود را در حوزه SWPزمانی که يک نفر از حزب بينيد طور که می همان

، مشمول اين تحليل هگل دنماي های تونی کليف و ديگر رهبران محدود می قول نقل

"آيد؟ توسط يک فرد چه پيش می " تصرف قدرت "د که بعد از گرد می به جای :

تئوری حزبی مالينيو را به " برتری"ای که ، تکبر به اندازه "آيد شورش، تکبر می

.مارکس نسبت دهد

Page 35: گاهنامه شماره 4

34 2013 4شماره

وارگی حزب بت

، مالينيو در فصل آخر کتاب خود در رسای حزبیبه تئوری " برتری"با دادن

سرايد و به اين ترتيب واقعيت را ــ می " حزب انقالبی امروز "شکوهمندی حزب ــ

تر خواهد بود بگوئيم که هرگز تشخيص صحيح(کند او فراموش می . گذارد کنار می

ای که جهان سوم کامال جديدی شکل گرفته است، دوره ١٩۵٠ دهه که از اواسط ) نداد

استالينيسم حاکميتتاريخی تحت هايی برای اولين بار در اروپای شرقی شورش

مجارستان نام ١٩۵۶آلمان شرقی و نه از انقالب ١٩۵٣رخ داد ــ او نه از شورش

. مارکس را زنده کردند ١٨۴۴باورانه های تاريخی و انسان هنوشت برد که دست می

تا اواسط دهه ١٩۶٠اواسط دهه [تعدادی از مطالعات نوظهور "جای آن، او به

د که به نبش قبر سنت مارکسيستی در مورد مسئله ده را مورد استناد قرار می ] ١٩٧٠

). ١۶٣ص "(ردازندپ ها با زمان حال می حزب و مطابقت اين ديدگاه

چه دليل او انقالب پرتغال را که يک گروه انقالبی مارکسيستی را به صحنه ليکن به

و مقوله جديد ) با آن همبستگی نشان داد SWPکه در واقع حزب (آورد

د؟ در کن خوبی مطرح نمود، فراموش می را به ) (apartidarismoگرايی غيرحزب

نسبت به اين کلمه بسيار کمتر از اين نکته SWP، توجه حزب PRP/BRحمايت از

ی نگرش تونی گراي جنسيت] ٧.[بود) ايزابل دوکارمو (بود که رهبر حزب يک زن

باشد، چنان که او فاشيسم ارتجاعی کليف، همتای نژادپرستی پنهان نگاه مالينيو می

اگر با يک رنگ بتوان هيتلريسم . نامد می) ١٢٨ص " (سياهارتجاع "را ١٩٣٠دهه

.را مشخص نمود، مسلما آن رنگ سياه نيست؛ نژاد برتر، زنبق سفيد بود

نامد، خيلی چيزها را می" سياهارتجاع "احساس است که آن دوره را کسی که چنان بی

کند، گرچه آن را ويژه زمانی که رهبر خود تونی کليف را تحسين می کند، به برمال می

با ارجاع به ) ١٨۴ص ( ۴۵برای مثال، زيرنويس . دهد ها انجام می فقط در زيرنويس

اولين تحليل ١٩۴٧او کسی است که در سال : "رسد تونی کليف، چنين به پايان می

. چيزی که بسيار نادرست است". داری دولتی در روسيه ارائه داد جامع را از سرمايه

Page 36: گاهنامه شماره 4

35 2013 4شماره

انجام شد نه ١٩۴١در سال روسيهداری دولتی از سرمايه " جامع"اولين تحليل

در واقع فاصله زمانی شش . ، و رايا دونايفسکايا آن را نوشت نه تونی کليف ١٩۴٧

استايی ر تواند در زمينه هم ساله ميان مطالعات دونايفسکايا و سپس تونی کليف می

تونی کليف . داری دولتی بيانگر نکات بسياری باشد جنبش تروتسکيستی با سرمايه

]. ٨[باشد" کامال اقتصادی"بسيار مصمم بود تا چنان تحليلی

*******

توانيم ی جديد انديشه بشناسيم، ديگر نمی عنوان يک قاره چنانچه مارکسيسم را به

ای درباره بدون هيچ نظريه " -مارکس را به اجزای اقتصادی، سياسی، کمی فلسفی و

گردد، مارکس لنين روشن می " چه بايد کرد "طور که پس از همان. ـ تقسيم کنيم " حزب

مثابه ، تشکل به "حزب"از نظر مارکس . درباره حزب نداشت ای در حقيقت تئوری

گردد که ماهيت طبقاتی کارگران سبب می یطور سياسی، -گرايش بود، گرايشی فلسفی

تحول يابد و به اين " حزبی از خود آنان "خودانگيختگی به حالتکه جنبش آنان از

بخش مثابه د ـ کمونيست گردند، به کن که مارکس توصيف می ترتيب آنان ـ چنان

اندازی جامع از مبارزه طبقاتی داشته و ناپذير و يکپارچه از طبقه کارگر که چشم جدايی

.در بند مطالبات فوری نباشند، ناسيوناليست نبوده و انترناسيوناليست باشند

پس از اين که مارکس پرچم بزرگ و تاريخی طبقه و انترناسيونال را در مانيفست

-و هم بزرگترين انقالب زمان خود ١٨۴٨سال کمونيست برافراشت، هم در انقالب

سوسيال ١٨٧۵شرکت نمود، بدون تزلزل برنامه -١٨٧١کمون پاريس سال

مورد انتقاد قرار داد، که فقط لنين آن را به " نقد برنامه گوتا "را در ) آلمان(دموکراسی

]. ٩"... [دولت و انقالب"آن هم نه در حزب بلکه در -کار گرفت

کند، چيزی برای گفتن ندارد؛ های فلسفی لنين می وقتی که مالينيو صحبت از يادداشت

پردازد، درباره فلسفه صحبت خواهد د که بعدا وقتی که به گرامشی میآور وی عذر می

Page 37: گاهنامه شماره 4

36 2013 4شماره

گردد و پردازد، او به لنين بازنمی سرانجام وقتی به فلسفه پراکسيس گرامشی می . کرد

است، ] عينی[نه تنها بازتاب جهان ] انسان[شناخت "ی لنين خيلی کوتاه به اين جمله

پردازد، که دقيقا جايی است که تراژدی بزرگ آغاز می"... آفريند بلکه آن را نيز می

بايد گفت گرچه لنين مواضع خود در مورد دولت و انقالب، امپرياليسم، مسئله . شود می

اش را از نو تنظيم نامه و وصيت " به معنای دقيق کلمه "ملی و استعمار، ديالکتيک

ی اگر مالينيو به واژه . کرد، نظر خود را درباره مفهوم حزب از نو تدوين نکرد

، نمود برد، توجه می کار به] ١٠[اش درباره بوخارين نامه ديالکتيک، که لنين در وصيت

. اش باشد ی کتاب صفحه ١٨٨ توانست بسيار فراتر از درک او از مفاهيم لنين می

گردد که او به رزا طرز تفکر کامال تروتسکيستی مالينيو زمانی آشکار می

در آن جا که او تمام اشتباهات لوکزامبورگ را به يک پديده . پردازد لوکزامبورگ می

دهد، او چنان از نسبت می " رشد ناموزون "از رزا لوکزامبورگ عدم درک -مجرد

باشد و فهمد تا چه اندازه اکونوميست می خودانگيختگی خويش خوشحال است که نمی

.کند رفت می پس) vanguardism(باوری اين که چگونه تا حد پيشاهنگ

آيا يک گروه : "الزم به گفتن نيست که مالينيو در رابطه با اين پرسش مهم و حياتی که

هرگز نه موضعی گرفته و نه حتی " مارکسيستی حق تاريخی برای موجوديت دارد؟

.کند که به آن پاسخی دهد تالش می

: يادداشتها

باور، وقايع و های انسان های رايا دونايفسکايا، آرشيو مارکسيست ـ برگرفته از نوشته ١

.٢٠٠۶ثبت و تصحيح از کريس کليتون . ١٩٩٨ها، آوريل نامه

ها، که در آن مارکس به مسئولين مرکزی اتحاديه کمونيست ١٨۵٠خطابيه مارس -٢

ريزی کرده است و در مجموعه آثار مارکس و انگلس را طرح " انقالب مداوم "مفهوم

.قابل دسترس است ٢٧٧ - ٨٧صفحات ١٠جلد

Page 38: گاهنامه شماره 4

37 2013 4شماره

٣- The Neue Rheinische Zeitung موتور محرکه اصلی ژورناليسم انقالبی

.بود ١٨۴٨های سال مارکس طی انقالب

۴- SWP مخفف حزب کارگران سوسياليست بريتانيا(British Socialist

Workers Party) الملل همتای آن سازمان بين . به رهبری تونی کليف بود

.باشد می (International Socialist Organization-ISO)سوسياليست

۵- Algemeyner Yidischer Arbeter Bund مدافع سازمان مستقل پرولتاريای ،

نوشته " رزا لوکزامبورگ، آزادی زنان و فلسفه انقالب مارکس "در کتاب . يهود بود

های روس به تفصيل مورد بحث مارکسيست ١٩٠٧، کنگره )١٩٨٢(رايا دونايفسکايا

.قرار گرفته است

، مجموعه آثار مارکس، جلد "ها در کلن درباره محاکمه کمونيست "نگاه کنيد به -۶

.٣٩۵ - ۴۵٧صفحات ١١

نگاه کنيد به apartidarismoپرتغال و مفهوم ١٩٧۴برای بحث درباره انقالب -٧

. )١٩٨۵(نوشته رايا دونايفسکايا " آزادی زنان و ديالکتيک انقالب"کتاب

داری دولتی دونايفسکايا به کتاب ـ برای درک متمايز بودن تئوری سرمايه ٨

های منتشر و نوشته مرتضوی و فريدا آفاری ترجمه حسن " مارکسيسم و آزادی "

باوری در مورد انسان -تئوری مارکسيستی " شده پس از مرگ او تحت عنوان

The Marxist-Human Theory of State-Capitalism) "داری دولتی سرمايه

.مراجعه نماييد(١٩٩٢-

، آنجا که به "دولت و انقالب "سازد که لنين در کتاب دونايفسکايا بعدها مطرح می -٩

ی مارکس موفق "نقد برنامه گوتا "بخشی به پردازد، در عينيت موضوع سازمانيابی می

" (انقالب مارکس رزا لوکزامبورگ ، آزادی زنان و فلسفه "نگاه کنيد به . نبوده است

.١١، فصل )١٩٨٢

Page 39: گاهنامه شماره 4

38 2013 4شماره

طور کامل درک هرگز به "اش نوشت، بوخارين ديالکتيک را نامه لنين در وصيت -١٠

".نکرد

:در اين لينک قابل دسترس ميباشد" مارکسيسم و حزب"متن اصلی نوشته مالينيو

/party/1978/molyneux/writers/etol/history/org.marxists.www://http

htm.01ch

مالينيو به فارسی نيز در اين لينک قابل دسترس " مارکسيسم و حزب "ترجمه نوشته

:است

pdf.party-and-marxism/uploads/content-wp/de.hafteh.www://http

Page 40: گاهنامه شماره 4

39 2013 4شماره

آه زير باد!

,بروي زانو

نشسته سر تشت

با دست هايي سنگين و تر

چنگ مي زند به درد

فرسوده روزها را, به بند مي كشد

آه زير باد, تا بخشكد عذاب

مي چكد از تن رنجورش

سرما

درد

Page 41: گاهنامه شماره 4

40 2013 4شماره

نم غم جاريست

...تشت پر اشك

نشسته بر لب حوض

كبوتر چاهي

در نگاه به حياط دانه تهي

آه زير باد!

ساكت و مات

… به انتظار كيش

28/01/2012علي طاري

Page 42: گاهنامه شماره 4

41 2013 4شماره

)قسمت دوم(خانه کارگر

ناصر زور چنگ

ساختمان خانه کارگر بنايی بود قديمی واقع در اوايل خيابان ابوريحان بيرونی که در

از سمت خيابان انقالب که می آمديم در سمت راست . ای باريک قرار داشت نبش کوچه

هنوز هم در همان محل و با همان اسم در بنای چند طبقه . خيابان ابوريحان واقع شده بود

.نوسازی اين تشکل دولتی باقی است

گيری آن اطالع چندانی ندارم، ولی با توجه به جزوات باقيمانده و از تاريخچه شکل

ای توان نتيجه گرفت که محلی رسمی و زيرمجموعه امکانات جمعی موجود در آنجا می

ی ابزاری بديهی است که فلسفه وجودی آن استفاده . از سازمان کارگران ايران بوده است

های رسمی طبقه حاکم و نهايتا يافته از کارگران برای تبليغ و ترويج سياست سازمان

بندی گزارشات آوری و طبقه کنترل کمی و کيفی فعاليت کارگران آگاه فعال و جمع

.توانست باشد ها می مربوط به اين فعاليت

اين ساختمان با وسعت زياد حياط و محيط داخل آن و امکانات آشپزی و پذيرايی برای

از جزوات . ها و مراسم با تعداد کثيری از افراد آمادگی داشت ها، جشن برگزاری متينگ

ای نيز بوده يافته های آموزشی سازمان موجود مشخص بود که محل برگزاری کالس

درب ورودی چوبی نسبتا معمولی با ارتفاع دو يا سه پله از خيابان در عقب . است

نشينی کوچکی نصب شده بود که بالفاصله بعد از گذشتن از آن وارد پاگرد کوچکی

هايی به سمت طبقه باال و در روبرو با سرازيری از دو شد که در سمت راست به پله می

منتهی ) بهتر است بگوييم طبقه همکف (يا سه پله به سالن چهارگوش ورودی زيرزمين

ی ی کوچکی بود و در فاصله سالن مذکور در سمت راست شامل زير پله . گرديد می

در روبرو و کنج راست، درب چوبی . ها قرار داشت نسبتا دو متری آن ورودی توالت

آبی رنگی قرار داشت که ورودی به سالن درازی بود که کل عرض ساختمان را شامل

Page 43: گاهنامه شماره 4

42 2013 4شماره

ای با همان طول ولی ای کوتاه به کوچه و در جنوب با پنجره شده، در شمال با پنجره

درب ورودی آشپزخانه که . گرفت ها روشنايی می تر به حياط منتهی گشته از آن عريض

کرد واقع شده بود، تقريبا از در سمت غرب سالن و پشت گچبری، که آن را دو نيم می

اين آشپزخانه از يک پنجره کوتاه رو به کوچه روشنايی ضعيفی . ديد پنهان بود

هايی بزرگ وچند ی ديگ گرفت و شامل همه تجهيزات آشپزخانه معمولی به اضافه می

ای بزرگ مخصوص پخت و پز برای پذيرايی از نفرات متعدد چراغ گاز تک شعله

.بود

خصوص با گسترش اعتراضات کارگری در سراسر ايران و به ١٣٥٨اوايل سال

بسياری از امکانات تدارکاتی که در خانه کارگر موجود بودند، با . تهران همراه بود

های ها و تقاضاهای متعدد کمک ها واشغال دفاتر شرکت افزايش روزافزون تحصن

گرديد و متاسفانه های مختلف ارسال می تدارکاتی از سوی کارگران متحصن، به محل

در سمت . به علت عدم تعهد متقابل، اغلب آنها ديگر به خانه کارگر عودت داده نشدند

عرضی با درب چوبی مشبک، اين طبقه را با چپ سالن ورودی، راهروی کوتاه و کم

کرد که حوضی در وسط آن، چند درخت بلند چند پله به حياطی نسبتا بزرگ وصل می

سالمند و يک اطاقک برای وسايل باغبانی قرار داشت که به ديوار بلند ساختمان همسايه

کرد که در در سمت چپ، ديوار بلند آجری حياط را از خيابان جدا می . شد متصل می

در سمت چپ . يافت انتهای شمالی با درب آهنی ماشين رو بزرگی به خيابان راه می

ای نسبتا بزرگ قرار داشت که از سه سمت با ديوارها و سقف راهروی مذکور گلخانه

ای با جاگلدانی چند طبقه فلزی که تقريبا کل سطح آنجا ای پوشيده شده بود؛ گلخانه شيشه

های محدود و نسبتا خالی که گاهی رفقا از آنجا هم برای نشستن پوشاند، با گلدان را می

عرض بودن سطح نشيمن خاطر کم هرچند که به . کردند و گفتگو با يکديگر استفاده می

.گاه اصال دل چسب نبود وسفتی نامتعارف تکيه

های متعدد دراطراف آن بود که به فعالين طبقه اول ساختمان شامل يک هال و اطاق

گونه رسيد اطاق تکثير باشد، هيچ نظر می دراطاقی که به. ومسئولين سابق تعلق داشت

Page 44: گاهنامه شماره 4

43 2013 4شماره

طور کامل تخليه شده بود و ما فاقد وسايل وسيله تکثيری وجود نداشت و متاسفانه قبال به

مان را دانشجويان مبارز يا پيشگام انجام های تکثير بوديم، الجرم تکثير همه نوشته

آمدهايی هم داشت که حداقلش البته تداوم اين استفاده ازامکانات ايشان، پی . دادند می

اجتماعی فعاليت خانه کارگر به تشکيالت سياسی -توانست تداوم وابستگی سياسی می

ی جزوات آنچه از محتويات آن ساختمان توجه مرا جلب کرد، نام نويسنده . آنها باشد

کوچک آموزشی با قد جيبی بود، که شامل موضوعات متفاوت از جمله توضيح تفسيری

کننده جزوات دکتر نويسنده و تنظيم . اصول انقالب سفيد به زبان ساده برای کارگران بود

. شناختم بود که من از قبل او را می ١عاملی تهرانیمحمدرضا

پخش خبرکوتاهی از تحصن کارگران بيکارشده در وزارت کار از راديو و تلويزيون

را در حال پذيرايی با شير کاکائو از ) داريوش فروهر (زمان که آقای وزير کار آن

و انتشارگسترده خبر پرداخت وام -داد جهت شکستن اعتصاب غذا نشان می -متحصنين

بيکاری به کارگران بيکارشده توسط ادارات کار مناطق مختلف تهران مطابق مصوبه

ی تهران را نقل محافل ديدوبازديدهای دولت موقت، موضوع تالش کارگران بيکارشده

طرح بيمه "دانستند که ما عيد نوروز کرد و اين در حالی بود که بسياری از مردم نمی

داده بوديم، اما دولت با دستکاری در محتوا ومضمون آن، طرح را به دولت ٢"بيکاری

ی طرحی که بارقه . دميد را به وام بيکاری تبديل کرده، با بوق و کرنا در گوش ملت می

. وجود آورده بود اميدی در دل کارگران بيکارشده به

های تبليغاتی بسيار رفقای کارگر و هواداران آنان، تعداد بعد از عيد با تالش

کنندگان و عالقمندان خانه کارگر از هر صنف و گروهی با گرايشات و همراجع

باورهای متفاوت افزايش يافت و به مرور کارگران بيکارشده فعال کارخانجات هم به

) حدود پنج الی شش نفر (که تعدادی تر آن جالب. صف فعالين خانه کارگر پيوستند

خانمان و غريب هم که از مناطق دور آمده بودند و پس از بيکارشدن در کارگر بی

کنندگان خانه کارگر پيوسته، ضمن استفاده هتهران محلی برای اقامت نداشتند، به مراجع

؛ -زدند من هم ناخنک میخوابيدند ـ و به سيگارهای از امکانات آشپرخانه همانجا نيز می

Page 45: گاهنامه شماره 4

44 2013 4شماره

رويه سيگارهايم با اين گروه قرار گذاشتيم که من روزانه يک پاکت در پی کم شدن بی

عنوان سهم آنها بخرم و طبق معمول در جيب کاپشنم بگذارم و آنها با اضافی سيگار به

.تقسيم آن يک بسته بين خودشان ديگر به بسته سيگار من دست نزنند

اين روش موثر افتاد و بسته سيگار دوم به من تعلق داشت و ايشان هم حداقل ذهنشان

نظرم فاصله اين گروه تا پذيرش يک نظم ولی به . از بابت رفع اين نياز کمی آزاد شد

استوار ذهنی و عملی و اخالقی بسيار بعيد بود و در آن زمان علت نياز انقالبيون به

های های ويژه تربيت جمعی و تالش آموزشی با سبک -های خاص تربيتی ايجاد محل

بر خالف تصور من دو نفر از اين رفقا به صف . کردم فکر می »ماکارنکو«انسانی

هايی پراحساس و عاشقانه، به دام رژيم افتادند و چهار انقالبيون پيوسته و بعد از ازدواج

يکی ديگر از ايشان به اتهام . ها و آالم حبس، با آبرومندی ساختند سال با تمام رنج

شرکت فعال و اقدام به تيراندازی منجر به قتل در يک سرقت مسلحانه، محکوم به اعدام

. بقيه تا آنجا که اطالع داشتم در مناطق جنوبی کشور به کار و فعاليت مشغول شدند. شد

هوا به اندازه کافی گرم بود و و ٣)به کوری چشم شاه زمستان هم بهار شده (آن سال

به حد نياز پتو داشتند و با شنا و کرد و خطر سرما اين ميهمانان ناخوانده را تهديد نمی

بعد از مدتی چند . زدند استحمام شبانه در حوض وسط حياط، دست به تفريح هم می

توانست باشد و من نفرشان بيماری پوستی گرفتند که ناشی از آلودگی آب حوض می

اجبارا آب حوض را تخليه واستفاده انفرادی از شيلنگ متصل به شير آب را توصيه

ها پس از مدتی با آشنايی با دانشجويان پيشگام و مبارز، ظهرها از آنها کوپن آن. کردم

به همين دليل نيازآنها به . آوردند گرفتند و در کانتين دانشگاه شکمی از عزا درمی غذا می

ی خانه کارگر عمال محدود به تهيه کردن چايی و عدسی برای صبحانه و آشپرخانه

تازه دم ايشان پذيرايی عصرانه شده بود که گاهی من و دوستان ديگرهم با چايی

. شديم می

شان هاي موقع رختخواب هوآمدها، مسئله بيدارشدن اين گروه، جمع کردن ب با افزايش رفت

ازتهيه و نظافت روزانه خانه کارگر در دستور کارم قرار گرفت و هر روز خود را پس

Page 46: گاهنامه شماره 4

45 2013 4شماره

دو بسته سيگار زر، از ساعت هشت صبح با جارو و تميزکردن طبقه همکف خانه

از طبقه (کرد کردم که نقش شيپور بيداری را هم برای آنان بازی می کارگر شروع می

کارها در خانه کارگر ). ندرت نياز به نظافت داشت شد و به باال استفاده چندانی نمی

های اجرايی گرفت و فاقد تقسيم کار و متعاقبا تقسيم مسئوليت طور داوطلبانه انجام می به

حل دشوار می نمود، با گرفت و راه تنها زمانی که اختالف بين رفقا باال می . بوديم

کنندگان ولی از آنجا که اغلب مراجعه . پرداختيم وساطت نمايندگان به حل و فصل آن می

برای گرفتن سهم خود يا بهتر بگويم سهم تشکيالتشان از خانه کارگر به آنجا مراجعه

کردند و در پی يارگيری وانجام تعهدات تشکيالتی خود بودند، بديهی بود که خانه می

.ای بيش نشمارند کارگر و متعاقبا فعالين خانه کارگر را وسيله

بود که هرگز از رفقايشان در مورد کم و ها تعجب من از رهبران و مسئولين تشکيالت

پرداختند و همه شان با خانه کارگر و ميزان تعهدشان به اين تشکيالت نمی هکيف رابط

های کوهنوردی و تعلق خاطر به گروه و رفيقان همنورد به فراموشی سپرده هآن آموز

ودر عمل . شد از سر گشادش نواخته می " خود سازمانيابی کارگران "شده بود و شيپور

های سياسی خود هبا رقابتی بيمارگونه به جذب کارگران در تشکيالت و گرو

داد که هر گروهی خود را نه تنها نماينده صديق طبقه پرداختند و اين اعمال نشان می می

با توجه به تعدد اين موکلين که گاهی . داند کارگر، بلکه راهبر و موکل آن طبقه نيز می

حتی همديگر را نيز قبول نداشتند و درموضع رقابت شديد با همديگر قرار گرفته و هر

توان دريافت که چه مناسبات و پيچيدند، می ی جديد برای کارگران می ا هروز نسخ

در عين حال تعدادی از . کنندگان و فعالين برقرار بود روابطی ميان مراجعه

های مستقل و توانمندی داشتند و بنا به ها، شخصيت کنندگان وابسته به گروه مراجعه

های مقطعی پرداخته و رفقای ديگری را تشخيص شرايط داوطلبانه به پذيرش مسئوليت

. کردند هم در سازمان کار خود فعال می

شناختم، متظاهر ای می ای و غيرحرفه عنوان انقالبيون حرفه تعداد محدودی که از قبل به

های متعدد تشکيالتی، عمال ساعات فراغت بين قرارهايشان را در خانه به مشغوليت

Page 47: گاهنامه شماره 4

46 2013 4شماره

. رفتند پرداختند و در زمان مقرر خداحافظی کرده و می کارگر به استراحت و مباحثه می

اند، باقی ماندم و يارانی که هنوز نرسيده " خودسازمانيابی کارگران "من با اميد کاذب به

شان کردم رفقای ديگر را در اين خصوص همراه خانه کارگر کنم و تشويق و سعی می

.کردم که نيروی بيشتری را صرف فعاليت در خانه کارگر کنند می

از سوی ديگر، تعدد مباحث تئوريک در روابط روزانه و موضوعات متفاوت مطروحه

در منابع و جزوات متعدد جنبش، هيچکدام به تحليل مشخص من از شرايط موجود

گذاری سازمان و تشکيالت آينده کمکی ای برای پايه انجاميد و به يافتن راه و برنامه نمی

از ناتوانی و کمبود معلومات سياسی و تئوريک خود در رنج بودم و به تصور . کرد نمی

هر . ام بودم که اين ضعف و کم بودی شخصی است، در جستجوی راه رفع نقيصه اين

.خواستم سريعا شناخته و عميقا دريابم مبحث جديدی را می

کرد، از او برخوردی با رفيق جوانی که در مورد تئوری سه جهان مائو صحبت میطی

فردای آنروز . تقاضای کمک برای فهم بهتر مطلب و دسترسی به منابع مطالعاتی نمودم

وی مرا با موتورسيکلت به منزلی برد و به آقايی سی و چند ساله که در اطاقی تنها

او در دم آغاز به . من درخواستم را مجددا مطرح کردم . نشسته بود، معرفی کرد

که ای يکباربود، وی به دليل آن بعد از چند جلسه که هفته . آموزش کرد و من به يادگيری

رفت کليد موتور را به من داد و خواهش کرد که با آن وسيله رفيق رابط ما به سفر می

باالخره در . به منزل وی رفت و آمد کنم و در عين حال مواظب باشم که تعقيبم نکنند

ام را هم با او شديم و من سئواالت روزمره حين آموزش از موضوع خارج هم می

کردم و جزوات تئوريک متفاوتی که چاپ پکن بود و يا کتابی برای مطالعه مطرح می

ای بود که تمام مدت فعاليتش در خارج و او تئوريسين و يک انقالبی حرفه . گرفتم می

روزانه . ايران را صرف فراگيری مباحث تئوريک و آموزش به رفقايش کرده بود

هايش را برای ديگران هم کرد و احتماال تحليل اخبار را بررسی و تفسير و تحليل می

های کالسيک من از اينکه در زمان گذشته چنين امکانی نداشتم که همه نوشته . نوشت می

خوردم و بر سانسور تئوريک و تاريخ جنبش جهانی کارگران را بخوانم، افسوس می

Page 48: گاهنامه شماره 4

47 2013 4شماره

. فرستادم متداوم در کشور نفرين می

های در شلوغی . آوردم طور غيرقابل تصوری وقت کم می منابع زياد شده بود و من به

انقالب و تقريبا چند هفته قبل از بيست و دوم بهمن محل کار و منزلم را ترک کرده و هر

او و . طور موقت در منزل برادرم مستقر شدم که به ماندم، تا اين شب پيش يکی می

همسرش در طبقه همکف يک ساختمان در دو اطاق توی در توی که با يک درگاه

. در آنجا معذب و محدود بودم . کردند شد، زندگی می گچبری و پرده از هم تفکيک می

طور مستمر با ماجراهای جاری درخانه ماندم و روزها به ها تا ديروقت بيدار می شب

بينی نشده اجتماعی و روابط گسترده پيش -اتفاقات پی در پی سياسی . کارگر درگير بودم

به همراه سئواالت متعدد و نبودن امکان حتی خلوت کردن با خويش، مرا بر

فهميدم که تنها با کرد و تازه می ام بيشتر و بيشتر آگاه می های فردی وشخصی محدوديت

ی تحقيق و بررسی را کارجمعی رفيقانه و متفقانه در سازمانی طبقاتی در هر زمينه

.توان پيش برد و به مقتضای ضرورت، کارهای جمعی را سازمان داد می

ام با آن رفيق چند صباحی قطع شد، ولی موتورسيکلت پيش من ماند پس از مدتی رابطه

باالخره روزی آن رفيق رابط پيدايش . کردم و من از آن برای رفت و آمد خود استفاده می

.شد و موتور را تحويل گرفت

که برنامه تدارک سازماندهی سنديکاها در دستور کار ما قرار گرفت، تالش از زمانی

های شغلی مختلف، مرا ها و گروه های مؤسس سنديکا در رشته برای تشکيل هيئت

در ضمن ازهر . کنندگان کرد مجبور به تحقيق بيشتر در زمينه تخصص و شغل مراجعه

ها و يا محل تجمع پيشروان آن شغل، کدامشان اطالعات متفاوتی در مورد آدرس پاتوق

شده را آور بود که اغلب کارگران، استادکاران پيمانکار شگفت. کردم آوری می جمع

شناختند و آنان را برای کانديداتوری و نمايندگی در های رشته شغلی خود می کسوت پيش

انديشيدم که اين سيستم ومن می دانستند هيئت مؤسس سنديکای صنف خود اليق می

اش چه راحت کارگران مستعد و متخصص را به خرده های نهفته اجتماعی با قابليت

سازد و هنوز در ميان کارگران اين های توليدی خويش مبدل می بورژواهای نوپا و بافت

Page 49: گاهنامه شماره 4

48 2013 4شماره

توانند مدافع منافع سوءتفاهم وجود دارد که اين گروه استادکاران خرده بورژوا می

، »خلق و امپرياليسم «های تفکر خلقی که در مجموعه آيا آموزه . کارگران باشند

آمدهايی شناخت، پی و خرده بورژوازی را متحدين طبقه کارگر می ! بورژوازی ملی

هر صورت ما از نظر رشد مناسبات و روابط آور ببار آورده بود؟ به چنين شگفت

دوران «توليدی، مراحل مناسبات استاد ـ شاگردی بدوی را پشت سر گذاشته بوديم

وحتی مراکز متعدد کارآموزی در تربيت کارگران متخصص فعال »انقالب مشروطيت

.گرديد ها از مناسبات صنفی بسيار مخدوش و درهم فهم می بودند، ولی دريافت

هايمان افزود و به مرور های مؤسس نيز بر مسئوليت هماهنگی برگزاری جلسات هيئت

معموال اعضای . طبقه باال نيز برای برگزاری جلسات صنفی مورد استفاده قرار گرفت

جريانات . های سياسی بودند های مؤسس ازهمان کارگران فعال و سمپات جريان هيئت

يابی صنفی کارگران، مقاالت های سازمان هسياسی متفاوت هم در نقد و تفسير شيو

های کسوت هر کدام از آنان از رهبران و پيش . نوشتند اوتی را می متعدد با نظرات متف

خواستند خواننده را مجاب کنند که آوردند و می مبارزات طبقاتی در جهان نمونه می

هم الی »مو«شان متناسب با تجربيات جهانی و کامال صحيح است و طرح پيشنهادی

به اتکای تجارب " پاندولی بين شورا و سنديکا "در نتيجه، نظرات ! رود درزش نمی

دست آمده از شوراهای کارگری کارخانجات مختلف و سوابق مثبت انقالبی اين نوع به

ولی پروسه نسبتا طوالنی رسيدن به اين مرحله از . تری يافت سازماندهی، وزنه سنگين

درک پراگماتيستی، در آن مقطع زمانی به سردرگمی فعالين و هواداران طبقه کارگر

های مؤسس توان ارتباط وسازماندهی در ادامه کارمعلوم شد که اين هيئت . دامن زد

رغم اصرار ما برای تاسيس همکاران خود در جهت تشکيل سنديکاها را ندارند و به

ها بودند و به سنديکاها، ماديت و مقبوليت اجتماعی الزم را نداشته و نيازمند پيش زمينه

گيری برای انتخاب هيئت مديره سنديکاها، در مجامع عمومی با تعداد همين خاطر رای

طور مستمر ناظر بر اين کسانی هم که به . گرديد معدودی از حاضرين برگزار می

ديدند و بر همه های متعدد آشنايی را در همه اين مجامع می مجامع عمومی بودند، چهره

Page 50: گاهنامه شماره 4

49 2013 4شماره

های معينی، برای شرکت و رای دادن به کانديداهای روشن بود که آنها از سوی تشکل

.اند مشخصی بسيج شده

داد که خارج از شکل و محتوای های رقيب، نشان می های کهنه شده تشکيالت اين بازی

مان هم کامال پوشالی است ودستيازی به سنديکاهای واقعی که اين سنديکاها مناسبات

بتوانند در صنوف مختلف کارگری، تمام گرايشات فکری ايشان را نمايندگی کنند،

٠٨/٠٨/٢٠١٣ناصر زورچنگ . غير ممکن است

ايرانيسم و از پردازتفکر پان دکترمحمدرضا عاملی تهرانی، بزرگترين نظريه -١

سالگی پای به عرصه ١۴شود که از سن ايرانيست محسوب می گذاران حزب پان بنيان

ها و مقاالت بسياری در های مشخصا ملی گذاشت و کتاب های سياسی با گرايش فعاليت

کنند که پس از صدور و ابالغ از دکتر عاملی تهرانی نقل می . زمينه ناسيوناليسم دارد

ديگر در انديشه او »حکم اعدام وی توسط دادگاه انقالب، از خانواده و يارانش خواست

)برگرفته از دانشنامه اينترنتی ويکی پديا.(نباشند و تنها به ايران بيانديشند

آشنايی من در سنين نوجوانی با دکتر عاملی تهرانی در رابطه با فعاليتم در سازمان

هايش کردم که وی در گستره فعاليت ايرانيست بود، ولی فکر نمی جوانان حزب پان

!آموزش اصول انقالب سفيد به کارگران را هم تقبل کرده باشد

طی توافقی با ساواک، مشروط به اصول ١٣۵٣های اپوزيسيون مذهبی در سال گروه

زيرين، از زندان آزاد و مجاز به فعاليت علنی و تبديل به جريانات کشف اخباری

:ساواک گرديدند

اعالم خروج کليت سازمان مجاهدين خلق از دين اسالم و تبليغ گسترده اين :الف

موضوع،

ها، ها وعدم ارتباط با اين گروه اعالم فتوا مبنی بر نجاست کمونيست: ب

ی مربوط به اين دوگرايش آوری شده گزارش مداوم به ساواک از اطالعات جمع : ج

.های فعال اجتماعی وگروه

Page 51: گاهنامه شماره 4

50 2013 4شماره

االمر رکن دوم ارتش در ای کليه نيروهای تحت در تکميله طرح، متعاقبا طی بخشنامه

. بندی اخبار موظف شدند ها برای کنترل و طبقه کسوت مذهبی به همکاری اين گروه

های قبل ايرانيست از سال ناگفته پيداست که احزاب علنی ديگری از جمله حزب پان

ولی به خاطر تجارب مفيد . ای در ايران و خارج از کشور بودند دار چنين وظيفه عهده

ها های مذهبی ـ مانند گماينده وسيله گروه دست آمده در جهان از کشف اخبار به به

)gemeinde ( طرح عنوان در آلمان ـ اين طرح مکمل نيز در خاورميانه و آسيا به

.به اجرا گذاشته شدکمربند سبز

کليه کسانی که در جريان اين مذاکرات برای توافق اپوزيسيون مذهبی و ساواک

حضور داشتندو با آن به مخالفت پرداختند، در زندان باقی مانده بعد از انقالب به

.شدند مختلف ترور و کشته انحای

مورخه ۴نشريه شماره (های فدايی خلق متاسفانه بعدآ روزنامه کار ارگان چريک -٢

آميز کارگران بيکار گزارشی از مبارزات موفقيت : "تحت عنوان ) ١٣۵٨فروردين ٩

بدون اشاره به طرح بيمه بيکاری پيشنهادی کارگران بيکار شده، نواقص اجرايی " شده

طرح وزارت کار را دليل شروع اعتصاب غذای کارگران متحصن در وزارت کار

و با . گزارش نموده طرح وام بيکاری را طرح پيشنهادی کارگران متحصن اعالم کرد

درج متن طرح وام بيکاری، پيشنهاد آن را به نام کارگران بيکار شده ثبت نموده، اين

عنوان يک و عجيب اين که به ! پيروزی را به همه کارگران بيکار شده تبريک گفت

.ای به لزوم وجود بيمه بيکاری برای مزد بگيران نکرد نيروی پيشرو حتی اشاره

کار می باشند می توانند به صفحه بعد يعنی ۴دوستانی که مايل به ديدن نشريه شماره (

.)مراجعه کنند ۵٢و۵١

مطرح ١٣۵٧علت کمبود نفت در زمستان ـ يکی از شعارهای دوران انقالب که به ٣

گرديد و تصور عمومی اين بود که کمبود نفت کمبودی کاذب است وطرحی از سوی

.باشد حکومت برای شکستن مقاومت مردم می

Page 52: گاهنامه شماره 4

51 2013 4شماره

Page 53: گاهنامه شماره 4

52 2013 4شماره

Page 54: گاهنامه شماره 4

53 2013 4شماره

Page 55: گاهنامه شماره 4

54 2013 4شماره

در ١٣۶٠بهمن ١۴اش که در سحرگاه خونين تقديم به سعيد و يارانه جرم عدالت خواهی زندان اوين به جرم آزادی، به جرم عشق، ب

ه ع ام اعدام شدند چرا که سرمايه برای استثمار خود نياز داشت که جرا به بند بکشد و برای اين کار ابتدا بايد فرزندان رشيد و قهرمان اين جامعه که در کوران مبارزات ضد شاهنشاهی پرورش يافته بودند را

. داشت عنوان مانع کار خود از ميان برمی هب رمزی . فرانکفورت ب ٠٨٫٠١٫٢٠١١

آزادی

١٣٦٠بهمن را دو سکوت مرگباری بر فضای راهرو حاکم بود و سرمای زمستان، سنگينی آن

.کرد چندان میشعاع نور ماليمی از سوراخ قفل عبور کرده ودر دل تاريکی اطاق، پرتوافشانی

.کرد که نشان از آغاز روز داشت میزد دوست داشت يک بار ديگر تمام امروز حس عجيبی در وجودش موج می

.خاطراتش را مرور کندکرد به گذشته برگشت، به محله ش ياری می ا هايش را بست، تا آنجا که حافظه چشم

.شان در انتهای آن بود نوروزی، به کوچه باريکی که خانههايی دختر و پسر، بچه . هميشه يک دوجين بچه در محله در حال بازی کردن بودند

های تنگ و کوچک بيرون زده بودند تا در هوای آزاد محله که مثل خود او از خانه باشک ، نون بيار کباب ببر و يا گاهی هم بازی دغدغه به بازی گرگم به هوا، قايم بی

ی و يا داد و قال ا فوتبال مشغول باشند که هميشه آخرش با شکستن شيشه پنجره پيرزن همسايه و باالخره از کوچه جمع شدن و يک کتک جانانه خوردن از مامان

.همراه بود

Page 56: گاهنامه شماره 4

55 2013 4شماره اختيار به ياد بازی عمو زنجيرباف افتاد، دخترها با پسرها دست در دست هم حلقه بی

:خواندند زده باهم می عمو زنجيرباف - بله - زنجير منو بافتی؟ - بله - پشت کوه انداختی؟ - بله - چی چی آوردی؟ - نخود و کشمش -

:با خودش انديشيدآره، عمو زنجيرباف واقعا زنجيرها رو بافته بود و امروز به دستان و پاهای هر

ها بخواهد يک زنجير جوانی که صدايش را بلند کرده تا سهمش را از نخود و کشمش .بسته بود

ش عازم سفر نوروزی ا از محله بيرون رفت به ياد روزهايی افتاد که همراه خانواده خوبی پيش شدند وهمه چيز به پدر می ١٩٠بودند ؛ با چه شور و شوقی سوار بنز

های ديدن مناظر کنار جاده، استراحت پدر در توقف کنار جاده و لقمه . رفت میکرد تا رفع گرسنگی کنند و باز دوباره راه ی که مادر برايشان آماده می ا خوشمزه

آور بود خصوص شهر انزلی برايش خيلی لذت ديدن شهرهای شمالی به . فتادندا میهای لنگر ها و قايق توانست کشتی رسيدند از آنجا می مخصوصا وقتی روی پل می

.انداخته در بندر را ببيند : کردند که ها اصرار می گذشتند بچه وقتی از کنار دريا می

!پاپا، تورو خدا نگهدار يه آبتنی کنيم -ميل نبود، اما در مقابل مخالفت جدی مادر تسليم شده، راهش پدر هم برای اين کار بی

.داد را ادامه میهای نو، آماده کنار سفره هفت سين بايد برای سال تحويل همه حمام کرده و با لباس

کرد توی جيب بغل حاج آقا هر سال رسمش بود، دست می . نشستند مادر بزرگ می .داد کتش و به هر کدام از آنها يک اسکناس دو تومانی نو تا نشده می

.کردند رفتند و صورت حاج آقا را ماچ می بايد يکی يکی میکرد تا قصه بگويد و گاهی هم هايش را دور خود جمع می های عيد مادربزرگ نوه شب .های ترسناک قصه

ی پيچ در پيچ ا جاده. رسيدند بدترين قسمت مسافرت زمانی بود که به گردنه حيران می

Page 57: گاهنامه شماره 4

56 2013 4شماره

.های عميقی که پوشيده از ابرهای سفيد بود که تا نوک کوه امتداد داشت با دره

د شان را می ترسيدند، چشمهای های عميق می چقدر او و خواهرش از ديدن اين دره ن بستايش را خواست چشم اما امروز، در رويای خويش ديگر نمی. تا از آنجا عبور کنند ه

.ها را تماشا کند خواست انتهای آنها را ببيند و ابرهای شناور در ميان دره می. ببندداره حس خواست بوی نم بارانی را که از خاک و علف کنار جاده برمی می خاست، دوب

اره های حصيری کنار جاده می آش دوغی را که در کلبه ی کند؛ مزه د را دوب ن ت روخ ف .بچشد

:با خود انديشيده خود اين اجازه را می ای به بر اساس کدام قانون، کدام فرمان، کدام حق، عده - دهند ک

به چه جرمی؟. او و هزاران مثل او را از زندگی محروم کنند

دوباره ازخودش اين سوال را تکرار کرد به چه جرمی؟ خواندن کتاب، نشريه؟ - پخش اعالميه؟ - سرود خواندن در کوه؟ - فعاليت در يک جمع؟ - داشتن عقيده ديگر؟ - .نه اينها بهانه است -

ه در دشت آزادی يعنی شکفتن، مثل گل ده های رنگارنگی ک اده دي های اطراف ج .شوند، بدون ترس از لگد مال شدن می

االی موج رواز آزادی مثل پرواز پرندگانی است که ب ان پ ا در اوج آسم های دري .کنند، بدون ترس از شکار شدن می

ذت آزادی، آن حس کودکانه دگی ل چ ترس و شرمی از زن ي دون ه ه ب ای است ک .برد مید و خاطر همين، گل اينان مخالف اين آزادی بودند و به! آری ردن ال ک گد م ا را ل ه

.پرندگان را شکار و کودکان را در قفس رفت؛ سرعت ورق زد تا رسيد به دبيرستانی که در گوهردشت می خاطراتش را به .شد به گوهردشت نقل مکان کرده بودند دو سالی می

ه ع ه جم د ک ودن ل داده ب وه جمع کوچکی از دختران و پسران تشکي ه ک م ب اه ا ب هد و انداختند، صميمانه کنار هم می ای مناسب سفره می رفتند، در نقطه می ن ت نشس

کردند؛ از هنر، سياست، تاريخ، خوردند و بحث می هر آنچه داشتند باهم می

Page 58: گاهنامه شماره 4

57 2013 4شماره

ه ي ل ه ع ی ک ان اب ي اقتصاد، فلسفه مخصوصا روی موضوعات روز، از تظاهرات خی ري ي د و درگ ودن ا رژيم شاه شرکت کرده بودند، شعارهايی که داده ب ه ب های ک

.هاشون آورخوردن ها پيدا کرده بودند و از باطوم و گاز اشک ماموران و گاردیطی همين جلسات بود که با او آشنا شد چشمان سياهش چقدر او را مجذوب خودش

:يک روز ديگر طاقت نياورد، رو به او کرد و گفت. کرده بود

کنی؟ های به اين قشنگی نيست که پشت عينک قايمش می حيف اين چشم - .ی شد که برايش از همه چيز ديگر عزيزتر بودا و همين حرف نقطه آغاز رابطه

کرد تا روز جمعه از راه برسد، صبح زود در قراری طی می طول هفته را با بی .گرفتند شدند و از آنجا مسير کوه را در پيش می باغستان جمع می

ی که بر اثر تکرار در شيب ا سرودخوانان در يک رديف به آرامی در مسير باريکه صدای او بلندتر از همه بود و گاهی هم خارج . رفتند ماليم کوه درست شده بود، می

تو خارج از نت : کردند خاطر همين هميشه به اوانتقاد می خواند؛ به از نت می تر داد که دفعه ديگر آرام کنی، و او قول می خوانی و ريتم آهنگ را خراب می می

خواست صدايش را به گوش او برساند، باز بلندتر بخواند، اما دست خودش نبود؛ می گرفت، با نگاهی گرداند، در حالی که لبش را گاز می خواند و او سرش را برمی می

داشت، نگاهی که و او چقدر اين نگاه را دوست می (نگريست آميز او را می شماتتهمراه صداقتی که حکايت از شور وشوق دوران جوانی در آن صفا وصميميت به

).زد بود، موج میرساند تا صدای طپش قلبش را به رسيدند، خودش را نزديک او می وقتی به قله می

:کشيدند به يک صدا فرياد هورا سرمی. گوش او برساند !هورا، هورا، هورا -

انگار از تمام چيزهايی که آنها را اسير کرده بود . کردند آن باال احساس آزادی می شد، حسی را شدند و وقتی اين احساس آزادی با دوست داشتن آميخته می آزاد می

دانست؛ اما امروز اينجا در اين سلول يافت که آن روزها معنايش را نمی می ...يافت، رهايی کوچک و تاريک آنرا کم کم درمی

دوست داشت او را در آغوش بگيرد و . عشق يعنی رهايی . آری اين همان حس بود توانست انسان را عشق يعنی رهايی، رهايی از هر چيزی که می : فرياد بزند

...اسير خود کندخواهند رابطه خاطر همين است که نمی آری اينان مخالف رهايی انسان بودند؛ به

.آدميان با عشق تعريف شودخاطراتش را دوباره ورق زد؛ به ياد آورد روزی را که به خودش جرأت داد تا از

.او تقاضا کند همديگر را ببينند

Page 59: گاهنامه شماره 4

58 2013 4شماره

تونم ازت بخوام که فردا همديگر رو ببينيم؟ ببين می - برای چی؟ - ؟... می دونی..... کمی باهم حرف بزنيم، - دونم؟ چی رو می - ...دستم رسيده، گفتم شايد بخواهی بخونيش، خيلی خوبه خوب، يه کتاب تازه به -

اش گرفت، چون اصال کتابی در کار وقتی به اين قسمت از خاطراتش رسيد خنده نبود؛ نتوانسته بود احساسش را بيان کند، کتاب را بهانه کرده بود و تازه سر

های اورا گرفتن کتاب با برادر بزرگش چقدر بحث کرده بود تا يکی از کتاب .برای چند روزی امانت بگيرد

آه سالم، آمدی؟ - سالم، خيلی وقته منتظر هستی؟ - .نه، گفتم شايد برات کاری پيش آمده نيايی - ...راستش کار که داشتم، اما - اما چی؟ - !هيچی، ولش کن - !دوست داری بريم يه بستنی بخوريم. آره ولش کن، مهم اينه که آمدی - .نه، دوست دارم مخلوط بخورم -

طرف بستنی فروشی رفتند يکی از ميزهای خالی را انتخاب کرده و باهم ديگر به .نشستند

:وقتی که نشستند، کتاب را روی ميز گذاشت و گفت .گفتم اين اون کتابی بود که می - .های صمد بهرنگی چه خوب، قصه -

تونم اينو داشته باشم؟ گشتم؛ تا کی می خيلی وقت بود دنبالش می .تا هر وقت که دلت بخواد اصال مال تو -

ای کتاب را برداشته وقتی جلدش را ورق زد اولين چيزی که جلب توجه کرد نوشته با آن نگاه . بود که با خودکار نوشته شده بود و زير آن اسم برادرش بود

:اش نيم نگاهی به او کرد و گفت هميشگي . گردونم خونم برمی نه مرسی، می - .خوری؟ منم بستنی، االن برم بگيرم خوب تو گفتی مخلوط می -يه دونه بستنی بگير يه دونه فالوده، آنوقت با هم نصف می کنيم ! نه صبر کن، ببين -

!شه مخلوط می

Page 60: گاهنامه شماره 4

59 2013 4شماره

رد در . گذرد کنی چقدر زمان زود می وقتی که احساس رضايت می هرچه سعی که نشد ان . خوردن عجله نکند تا زمان ديرتر بگذرد، نشد ک ه زم ا وجود آن ک ب

.بخش بود نهايت لذت سرعت گذشت، اما برايش بی بهتوانست با خودش راست رفت پشت بام، تنها جايی که می وقتی رسيد به خانه، يک

.خلوت کند) دوزد درحالی که چشم به ابرهای باالی سرخود می(ن ري عيت شي ر است، گاهی اوقات يادآوری خاطرات خوش گذشته از خود واق ت

.زد ايی که او داشت گذشته را ورق می درست مثل اين لحظه

ظاهرات . ياد روزهای انقالب افتاد به انش در ت ا دوست های با چه شور و شوقی بی خيابانی شرکت می ذهب ا سعی می کردند، باوجود مخالفت م ارهای ه د شع ردن ک

.راديکال بدهندشد و شعار نان، مسکن، آزادی، يکی از آن شعارها بود که هميشه با آن مخالفت می

ا خود ! کنيم ما برای نان انقالب نمی: گفتند می د و ب دي در دل به حرف آنروز آنها خن :انديشيد

.درسته شما برای نان انقالب نکرديد، بلکه برای پول نفت انقالب کرديد -

ود؛ . ياد روزی افتاد که با برادرش به تهران رفته بودند ا ب ره در دانشگاه تهران چه خبو در محوطه دانشگاه، دانشجويان به دگ ن ل ر ب ف د؛ يک ن ودن رده ب همراه مردم تجمع ک

ان کرد، از خواسته کرد، از عدم آزادی صبحت می دست سخنرانی می به های دانشجويا کرد که ناگهان پليس به برای آزادی زندانيان سياسی صبحت می ژه ب ارد وي راه گ هم

د، گاز اشک آور حمله کرد؛ برای يک لحظه جمعيت متفرق شد؛ هر کس به سمتی دويه اما دوباره به ق ل م ح اه دور ه سرعت خود را سازمان داده و در وسط محوطه دانشگ

...کشيدند های گره کرده رو به آسمان فرياد می در حالی که با مشت. زدند

!زنده باد آزادی - ! زندانی سياسی آزاد بايد گردد -

به محض . نگران جلوی درب خانه ايستاده بود وقتی غروب به خانه رسيدند، مادرش دل : که) مخصوصا برادر بزرگش را(ديدن آنها، شروع کرد به نکوهش کردن

کجا بوديد؟ -

Page 61: گاهنامه شماره 4

60 2013 4شماره

يادش آمد که با چه هيجانی، آن روز را در کوه برای بچه ها تعريف کرده بود و .کردند او را تماشا می) که حس تحسين در آن بود(دوستش با چه تعجبی

من و برادرم هم وسط . دادند دانشجوها وسط محوطه دانشگاه جمع بودند، شعار می -کرد يه جمعيت بوديم، يه دفعه، يه دسته اعالميه پرت شد هوا، هر کی سعی می

کرد اعالميه از مردم دعوت می . دونه از اونو تو هوا قاپ بزنه، منم يکی روگرفتميه عده از دانشجوها يه پرچم قرمز رو . برای برپايی تظاهرات و اعتصاب

که يه دفعه ولوله شد؛ برادرم ! زنده باد آزادی : درآوردند که رويش نوشته بود :گفت

!بدو، بريم پشت ساختمان -آور زدند وسط محوطه؛ يکی از چندتا گاز اشک . دويد هرکس به يه طرفی می -

شو پرت کرد طرف خودشون؛ دوباره دانشجوها خودشونو ها با لگد يکی بچه .سازمان دادند و اومدند وسط شروع کردند به شعار دادناش درآورده و وسط سفره سفره انداخته شد؛ هرکی هرچی داشت از توی کوله پشتی

گذاشت، کتلت، کوکو سبزی، تخم مرغ و سيب زمينی، مرغ، نون پنير با سبزی، تعارف شروع کردند از غذاهای دور تا دور نشسته بی ... کنسرو لوبيا ، خرما و

:کرد هرکسی چيزی را تعريف می. همديگر خوردنشب به ٩اند؟ هرکی از دونستيد تو تهران حکومت نظامی اعالم کرده راستی می -

!!!شه ها باشه دستگير می بعد تو خيابون کنند؟ دونين چيکار می آره، راسته، اما می -

شه سر هر کوچه مردم جمع من رفته بودم تهران خونه يکی از اقوامم؛ شب که می تونند سربازهای حکومت نظامی که نمی . کنند به شعار دادن شوند شروع می می

هاشون ها رو قرق کنند مجبورند کوچه به کوچه مردم روتو خونه همه خيابون شوند بروند به کوچه بعدی، ای رد می خاطر همين وقتی از سر کوچه به. بکنند

کنند به شعار دادن؛ اينقدر اين کار را می شوند و شروع می مردم دوباره جمع می .روند کنند تا باالخره سربازها عاصی شده و از محله می

دادند چی بود؟ دونين يکی از شعارهايی که می راستی می - !ازهاری گوساله، بازم بگو نواره، نوار که پا نداره

گن رفته بوده مجلس و گفته که من شب رفتم پشت بام خانه و دوربين انداختم می -خاطرهمين هم مردم اين به. اند ها روشن کرده بام ديدم که ضبط صوت روی پشت

. شعار رو درست کردند

.همه زدند زير خنده

Page 62: گاهنامه شماره 4

61 2013 4شماره

. دارهای کرج اعتصاب عمومی بکنند خواستم اينو بگم، شنبه قراره مغازه ها می بچه - خوبه که ما هم دبيرستان رو به اعتصاب دعوت کنيم؟

چه طوری؟ - .ريم دبيرستان خب نمی - !ما چند نفر نريم، تاثيری نداره -ها بخواهيم که آنروز به دبيرستان گی، بايد يه اعالميه بديم و از بچه آره راست می -

.نيايندتوی حياط جمع بشيم و شعار بديم . ها نريم نه، به دبيرستان بياييم، اما سر کالس -

!مثل دانشجوهاتونيم روی تخته سياه درشت بنوسيم اعتصاب، روز شنبه آره اين خوبه، تازه می -

.کنيم در همبستگی با مرد م ما هم اعتصاب می .اما بايد مواظب باشيم کسی نبينه -های ديگه هم تماس بگيريم، اونا هم اعتصاب تونيم با دبيرستان بله درسته، می -

.بکنندتازه شايد خود . آد اگه اين کار رو بکنيم هيچ کاری از دست مدير و ناظم برنمی -

.اونها هم راضی به اين کار باشندزد، درست همان هيجان آنروزها بهش وقتی خاطرات دوران انقالب را ورق می

.دست داد .سرعت شروع به تقسيم کار کردند به .کنم که روش دعوت به اعتصاب نوشته بشه باشه من کاغذهارو تهيه می - خب کی خطش خوبه؟ - .من - .تونم منم می - !باشه پس شما بنويسيد - چی بنويسيم؟ - .اعتصاب، اعتصاب -اين کافی نيست، بايد يه جوری بگيم که اين اعتصاب در حمايت از اعتصاب شنبه -

!است

آموزان، به اعتصاب مردم بپيونديم، از امروز سر دانش! اين چه طوره؟ اعتصاب - !باد آزادی زنده. ها حاضر نشويم، دست به اعتصاب بزنيم کالس

کنم طوالنيه و بايد تاکيد بشه که در حمايت از اعتصاب روز اين خوبه، اما فکر می - .شنبه است

Page 63: گاهنامه شماره 4

62 2013 4شماره

اند يه چيزی عهده گرفته فکر کنم همين خوبه، دوستانی که مسئوليت نوشتن رو به -ما زياد وقت نداريم، شنبه اول وقت بايد تو مدرسه پخش . ها بنويسند تو همين مايه

.کنيمدست سرعت دست به وجود آمد؛ کاغذها به روز شنبه چه شور و شوقی در دبيرستان به

وقتی که زنگ مدرسه . کردند همه با عالمت سر اعتصاب را تاييد می . شدند می .عتنا به آن سر جايشان ايستادندا غير از چند نفر، بقيه بی صدا درآمد به بهيکی از آنها . سرعت پايين آمده، اعالم همبستگی کردند ها هم با ديدن اين وضع به معلم

:بالفاصله بلندگوی دستی را برداشته شروع به صبحت کردکنيم ما هم به آموزان شجاع اعالم می ها همبستگی خودمان را با شما دانش ما معلم -

کنيم، ما هم با شما هم های درس خودداری می سهم خود از رفتن به سر کالس : گوييم صدا می

!زندانی سياسی آزاد بايد گردد -ای در دبيرستان برپا شد؛ خبر به سرعت به وقتی اين جمله را گفت چه هلهله

از . آن روز گوهردشت يک پارچه اعتصاب بود . های ديگر هم رسيد دبيرستان .شان شکل گرفت جا بود که نطفۀ هسته همين

هايی را که يکی از بچه ديگر حسابی درگير فعاليت شده بودند؛ شبانه اعالميه کردند و روی ديوارها آورد، تقسيم کرده در محالت مختلف پخش می می

در جلسات هفتگی روی کارهايی که انجام داده بودند . کردند شعارنويسی می کردند؛ قرار شد در کنار فعاليت سياسی کار مطالعاتی هم داشته بحث و گفتگومی

ها قرار شد از برادرش که دانشجو بود برای کار اين بود که يکی از بچه . باشندشدند و هر روز که می سرعت سپری می روزها به . مطالعاتی کمک بگيرد

هر روز خبرهای مختلف از تهران و . شد تر می گذشت جنبش مردم عميق کارگرها دست به اعتصاب زده بودند، مردم تظاهرات . رسيد شهرهای ديگر می

ميليونی کرده وحکومت نظامی هم نتوانسته بود کاری از پيش ببرد و جای خود .را به دولت غير نظامی داده بود

بهمن رسيد؛ غمگين شد و ٢٢خاطرات روزهای انقالب را که ورق می زد به

سرعت به ١٣٥٨قلبش به درد آمد، چراکه مرگ ناگهانی مادرش در نوروز اولين سالی بود که به همراه پدر و . شيرينی آن روزها را برايش تلخ کرده بود

خبر آمد که مادر فوت کرده است؛ اين خبر چنان . مادرش به اردبيل نرفته بود ناگهانی و غيرقابل باور بود که هنوز نتوانسته بود بعد از گذشت دو سال آنرا

.باور کند

Page 64: گاهنامه شماره 4

63 2013 4شماره

: باخود انديشيد راستی چه اتفاقی افتاد؟ -

آيند بود و دوست داشت همچنان يادآوری چهره مادرش اگر چه در آن لحظه خوش اورا تماشا کند، اما اين صدای مامور زندان بود که دوباره او را به واقعيت

.جايی که در آن بود برگرداند !بند بزن بيا بيرون چشم -

گذاشت، متوجه شد که رفقای ديگرش را هم در سالن وقتی پايش را از سلول بيرون می .ندا با چشم بند رو به ديوار نگه داشته ٢٠٩

!ی هم بذارين، پشت سر من بياييد دست روی شونه - . ها شدند وارد يکی از اطاق. طرف ساختمان دادستانی رفتند از راهرو باريکی گذشته به

!رو به ديوار همينجا منتظر باشين - .بعد از چند لحظه تعدادی مامور و دادستان انقالب وارد اطاق شدند

.از صدايش اورا شناخت، الجوردی، بله او خودش بوديا با ما همکاری . خوب البد ميدونيد چرا شما رو از قزل حصار اينجا آورديم -

کنيد و اسم تمام کسانی رو که تو اعتصاب بودن وآن را سازماندهی کردند، می ! نويسيد هاتون رو می نامه گين يا وصيت می

. شيد تا درس عبرتی بشه برای ضد انقالب فراد صبح اول وقت اعدام میديم يک مشت گروهک انحرافی خدانشناس و ملحد، انقالب اسالمی رو ما اجازه نمی

. زير سوال ببرندريد، يا کشته ذارين، به بهشت می کنيد و برای انقالب از جونتون مايه می يا توبه می

!ريد شيد و به جهنم می می ! فکراتون رو بکنين .زنم هر کی حاضر به همکاری بود قدم بزاره جلو يکی يکی صدا می

.ها را شروع کرد به خواندن کسی قدم جلو نگذاشت، تا اينکه نوبت او شد وقتی اسم

:الجوردی با صدای بلندی گفت !سعيد جاويد -

وقتی خواندن ليست تمام . از جايش تکان نخورد، نفر بعدی را خواند و بعد نفربعدی شد الجوردی چنان برافروخته بود که با عصبانيت تمام از اطاق بيرون رفت و

:شد که صدايش هنوز شنيده می !!!فرداصبح زود همشون روببريد اعدام کنيد -

Page 65: گاهنامه شماره 4

64 2013 4شماره

نيم ساعتی نگذشته بود که . شان برگرداندند سپس دوباره همگيشان را به سلولهاي .نامه دادند به هر کدام يک کاغذ با قلم برای نوشتن وصيت

. ابتدا تصميم گرفت با محبوبش صحبت را آغاز کند، اما بالفاصله منصرف شد چرا که فکر کرد، بازجوها آنرا خواهند خواند و در نتيجه مشکلی برای محبوبش

ها برای گفتن آيد؛ همينطور با برادرانش و خواهرش خيلی حرف وجود می بهکشند چون اينان ما را می : اش بنويسد نامه خواست در وصيت می. داشتها عاشق هم باشند، خواهند انسان کشند چون نمی خواهند آزادی باشد؛ می نمیچون اگر آزادی باشد حقيقت . خواهند يگانگی و برابری باشد کشند چون نمی می

رود و حقيقت جای همه شود و دروغ، نيرنگ، دورويی، از ميان می برمال می . رود ها عشق باشد، دشمنی و کينه از ميان می اگر ميان انسان . گيرد آنها را می ها را قربانی منافع حقير های ساختگی انسان توانند با دامن زدن به کينه ديگر نمی ها باشد ديگر کسی از گرسنگی سر اگر يگانگی و برابری ميان انسان . خود کنند

آزاد براساس عشق و دوست داشتن جامعۀها در يک گذارد و انسان بر بالين نمی .سازند آينده را می

:جای همه آنها يک جمله کوتاه نوشت اما به .ور خواهد ماند عشق شما هميشه در وجودم شعله. تان را دوست داشتم همه"

"١٣٫١١٫١٣۶٠سعيد جاويد

کاغذ را تا کرده و روی وسايلش گذاشت و روی پتويی که زيراندازش بود دراز . خوابيد کشيد؛ برای اولين بار بود که در زندان، راحت و بدون فکر و خيال می

.وقتی چشمش را بست اصال نفهميد کی صبح شده است

رمزی. فرانکفورت ب ٠٦٫٠٦٫٢٠١١پايان اولين نوشته با تشکر از دوست عزيز علی طاری برای بازخوانی و تصحيح متن

٠٧،٠٨،٢٠١١ ٠٨،٠٨،٢٠١٣ی متن يبا تشکر از رفيق س صالحی برای اديت نها

Page 66: گاهنامه شماره 4

65 2013 4شماره

کار پر مشقت و کودکان بدون کودکی در افغانستان

http://www.youtube.com/watch?v=D-Fa90cCVFg

Page 67: گاهنامه شماره 4

66 2013 4شماره

آدرس هاي اينترنتي كميته فعالين ****

:آرشيو فيلم های کميته در يوتوب -١

KKFSF/user/com.youtube.www://http

سايت کميته در ورد پرس ، شامل آرشيو تمام - ٢

تا فعاليت ها و بيانيه ها و پوستر های کميته از بدو تشکيل کنون و سايت آلمانی

http://kkfsf.wordpress.com/

/com.wordpress.komitee://http

:فيس بوک کميته -٣

/com.facebook.www://httpssocialistifrankfurt.komitehkargari

.لطفا برای تماس با ما و فرستادن نظرات خود از آدرس ايميل زير استفاده کنيد -۴

[email protected]

Page 68: گاهنامه شماره 4

http://kkfsf.wordpress.com http://komitee.wordpress.com/

http://www.youtube.com/user/KKFSF صفحه مخصوص گاهنامه

4گاهنامه شماره