Transcript
Page 1: پیام دانشجو شماره پنجم

قاسم سلیمانی تروریست یا قهرمان!

حشمت اله طبرزدی

زندان رجایی شهر

زندانیان سیاسی اصالح طلب شنیدم، شخصی سالها پیش از برخی

های اصالح طلبی دارد. بنام سلیمانی مدیر کّل سازمان زندانها گرایش

با خود گفتم، چگونه ممکن است فردی گرایش اصالح طلبی داشته

، باشد و در عین حال مدیر کّل سازمانی باشد که این همه حق کشی

گیرد! پس از اقدامات ضد حقوق بشری و فساد در آن صورت می

با نام سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس آشنا شدم. این مدتی

ها با ذوق زدگی ابراز از زندانیان نزدیک به اصالح طلب بار نیز برخی

ادامه در صفحه هفدهم

پيش بسوى جنبشهاى

بزرگ اجتماعى

سياسى

صفحه سوم

جنبش دانشجویی

هفتاد ساله ی

ایران

2015اپریل 1394شماره پنجم فروردین سیاسی اجتماعی فرهنگی اقتصادی دوره ی جدید

خیز! ایرانی دموکرات، بپا ایرانی دموکرات، بپا خیز!

هم میهنان گرامی ،سازمان و تشکلها، با درودهای گرم

می خواهم چند موضوع بسیار ساده اما در عین حال سرنوشت ساز

را با شما در میان بگذارم و راه حل را از شما بخواهم. باخودم می

اندیشم، چرا ما مردم ایران تصمیم نمی گیریم خود را ازاین وضعیتی

که درآن گرفتار شده ایم رها سازیم و همچون سایر ملل متمدن،

اگر زندگی رو به پیشرفت با رفاه وآزادی را درپیش بگیریم؟!!

جمهوری اسالمی مطلوب یا حتی خوب است، پس چرا همه

ناراضی ومعترض هستیم. حتی حکومتى ها چهل تکه شده

اندو رییس تشخیص مصلحت خودشان، از ظلم و زندان

وسرکوب بی حساب حرف می زند، در پاسخ به او، رییس قوه

قضاییه همین رژیم، رفسنجانی را به پیگیری قضایی تهدید و

محترمانه به او می گوید: خفه شو و انتقاد نکن و گرنه برای

خودت نیز مثل فرزندت پرونده سازی می کنیم و راهی

زندانت می کنیم ، فساد حکومتی و قضایی از این باالتر ؟!!

یا مثال در همین پرونده هسته ای، همگان دیدند و دیدیم که

خامنه ای به دلیل فشارهای سنگین ناشی از تحریم ها و هراس ناشی از

اعتراضات عمومى، با طرح تاکتیک نرمش قهرمانانه به ظریف اختیار داد

تا سر میز مذاکره برگردد و با حفظ کاریکاتوری از تآسیسات هسته ای،

و به ویژه آمریکا ، توافق نامه ای امضا کنند. او 1+5به هر نحو ممکن با

نیز همین ماموریت را انجام داد و البته برای اینکه دولت روحانی با

شکست دیگری مواجه نشود از فوت و فن سیاسی و تدبیر ویژه خودش

نیز استفاده کرد و )قهرمانانه( اش را قربانی )نرمش( اش

ادامه در صفحه ی دوم

دکتر سیدمحمد سیف زاده حقوقدان زندانى و از بانیان

اصلی بزرگترین کمپین حقوق بشری در مقاله جدید خود با

امنیت ملی متفاوت از امنیت نظام ”تاکید بر این نکته که

قانون 27بر اساس اصل ”، تصریح کرده است که “است

اساسی و صورت مجلس مذاکرات خبرگان اول راه پیمایی

حق قانونی مردم و از حقوق مسلم شان است برگزاری راه

."پیمایی ها احتیاج به هیچگونه مجوزی ندارند

بررسی برخی از مواد ”متن کامل این مقاله را با عنوان

.، درپى مى خوانید“قانون مجازات اسالمی

بررسی برخی از مواد قانون مجازات اسالمی

قانون مجازات اسالمی 610و 844،844ارکان اصلی مواد

بر مبنای اقدام علیه امنیت ملی است .توجه 1375مصوب

: به موارد ذیل شایان توجه است

ملى متفاوت از امنيت نظام استامنيت

راهپيمایى احتياج به مجوز ندارد . امنیت ملی متفاوت از امنیت نظام است -1

قانون اساسی و صورت مجلس مذاکرات خبرگان 27بر اساس اصل -2

اول راه پیمایی حق قانونی مردم و از حقوق مسلم شان است برگزاری

. راه پیمایی ها احتیاج به هیچگونه مجوزی ندارند

تشکیل “: براساس اصل بیست و هفت قانون اساسی 27اصل -

اجتماعات و راهپیمایی ها بدون حمل سالح,به شرط آن که مخل به

.مبانی اسالم نباشد ازاد است

توجه به این نکته نیز ضروریست که منظور از اسالم باز هم نظام و

کسانی که خودرا مسئول برقراری اسالم در کشور می دانند، نیست

: 1375قانون مجازات اسالمی مصوب 498ماده

هر کس با هر مرامی ، دسته ، جمعیت یا شعبه جمعیتی بیش از دو

نفر در داخل یا خارج از کشور تحت هر اسم یا عنوانی تشکیل دهد یا

اداره نماید که هدف آن بر هم زدن امنیت کشور باشد و محارب

. شناخته نشود به حبس دو تا ده سال محکوم می شود

: 1375قانون مجازات اسالمی مصوب 499ماده

هرکس در یکی از دسته ها یا جمعیت ها یا شعب جمعیت های مذکور

عضویت یابد ، به سه تا پنج سال حبس محکوم می گردد 498در ماده

. مگر اینکه ثابت شود از اهداف آن بی اطالع بوده است

:1375قانون مجازات اسالمی مصوب 610ماده

هرگاه دو نفر یا بیشتر اجتماع و تبانی نمایند که جرایمی بر ضد امنیت

داخلی یا خارج کشور مرتکب شوند یا وسایل ارتکاب آن را فراهم

نمایند در صورتی که عنوان محارب بر آنان صادق نباشد به دو تا پنج

.سال حبس محکوم خواهند شد

قانون اساسی می 9و8قانون مجازات اسالمی مخالف مواد 500ماده

ادامه در صفحه هشتم

صفحه پانزدهم

Page 2: پیام دانشجو شماره پنجم

2

جاسوس به تهران برگشت

درپی افشاگرى پیام دانشجو درباره یکی از جاسوسان رژیم جمهوری اسالمی، وى مجبور

شد که به تهران بازگردد. پیام دانشجو در شماره گذشته خود نوشت که فردی به نام حمید

قدیمی تحت پوشش عنوان خبرنگار ایرنا در برلین فعال است و اطالعات مربوط به فعالیت

های اپوزیسیون را به تهران مخابره می کند. این فرد که سابقه همکاری با تیم علی فالحیان

را داشته است ، در دوران حضور خود در پایتخت آلمان با شبکه مافیایی مجتبی خامنه ای

همکاری می کرد. در پی این افشاگری، نیروهای فعال اپوزیسیون در آلمان قصد شکایت از

وی را داشتند ولی وزارت اطالعات رژیم برای اینکه دستش بیشتر رو نشود، سریعا وی را به

تهران بازگرداند.

افشای مافیای نفتی

در خصوص شبکه مافیای نفتی رژیم جمهوری اسالمی خبرهای زیادی منتشر شده است.

گزارشهای دریافتی پیام دانشجو حاکی از آن است که یکی از سرنخ های اصلی این شبکه در

دفتر زنگنه وزیر نفت حسن روحانى حضور دارد. اکبر نعمت الهی که از خویشاوندان زنگنه

است و هم اکنون مدیرکل روابط عمومی وزارت نفت می باشد ، نقش اصلی را در هدایت

شبکه مافیایی نفت برعهده دارد. نعمت الهی در حقیقت حلقه واسط ارتباط البی نفتی

جمهوری اسالمی در خارج از کشور با دفتر وزیر نفت است. در خصوص ارتباط نعمت الهی با

البی مشهور نفتی یعنی تیم تریتا پارسی و شرکت آتیه ، اطالعات مهمی در اختیار پیام

دانشجو قرار گرفته است که به تدریج در همین ستون فاش خواهد شد. نعمت الهی دارای

چندین پرونده بزرگ فساد مالی در وزارت نفت است ولی به دلیل حمایت های وزیر نفت از

.وی، تا کنون از پیگیری قضایی مصون مانده است

واكنش طبرزدى به تهدید وزارت اطالعات

وزارت اطالعات رژیم تهدید کرده است که حشمت اله طبرزدى روزنامه نگار زندانى را از

زندان رجایى شهر به زندانى دیگر تبعید خواهد کرد. به گزارش خبرنگار خبرهاى اختصاصى

پیام دانشجو ، طبرزدى در واکنش به این تهدید وزارت اطالعات گفته است: تهدید اطالعات

سال است که به صورت غیرقانونی در زندان گوهردشت کرج 5درحالی است که من بیش از

)رجایی شهر( درتبعید هستم. گویا اینها ساده ترین مسائل رانیز درک نمی کنند، فکر نمى

کنم درسراسر ایران، زندانی بدتراز گوهردشت )رجایی شهر( داشته باشند. من نام آن راجهنم

گذاشته ام، زندانبانان راماموران جهنم میدانم، نه مسئولین قانونی برای انجام کارهای عادی

وپاسخگویی قانونی، به فرض که من را ازاین جابه جای دیگری انتقال بدهند وامکان

شود؟! این چه تهدید مضحکی مینگهداری من درآنجاراداشته باشند، آیا مشکل آنها حل

سال پیش که پیام دانشجورا توقیف کردند، بارها به گروه فشاردستورحمله به 21است! آیا

دفتراتحادیه را دادند ومن را تا سرحد مرگ کتک زدند، مشکل آنها حل شد؟ آیاازآن زمان

تاکنون که جز بازداشت، شکنجه، زندان وتهدیدکاردیگری انجام ندادند مشکل آنها حل شد

که حاالتهدیدمی کنند؟ آیا دربرابرخواسته های قانونی، دموکراتیک ومسالمت جویانه طبقات

گوناگون اجتماعی،جز بازبان تهدید وسرکوب و زندان حرفی زده اند وآیا این زبان تاثیری هم

داشته است، که اینک معلم ها،کارگرها ،پرستارها،اهوازی ها، بازنشسته ها وزنان را تهدیدمی

نفر وحشیانه به خانه ما هجوم بردندوفرزندم علی را به اتهام 9کنند؟ آیا چند ماه پیش که

دفاع از حقوق حیوانات بی زبان بازداشت کردند، نتیجه ای گرفتند؟ یا اینکه من را وا داشتند

تاجدی تر به مبارزات قانونی و دموکراتیک بپردازم!؟ نه جنبش اجتماعی از تهدیدهای خامنه

ای جا می زند، نه زندانیان سیاسی ازتهدید به فشار بیشتر هراسی دارند.

خبر های اختصاصی ادامه از صفحه ی نخست

ایرانی دموكرات بپا خیز

کرد. زیرا می دانست راهی برای خامنه ای و کلیت حکومت نمانده است. دیدید و دیدیم که خامنه

ای پس از یک هفته سکوت چه نمایش مضحکی بازی کرد و به اصطالح عامیانه، با دست عقب زد و با

پا پیش کشید و گفت: من نه مخالفم نه موافقم ؟! او در ادامه از هواداران جناح دلواپسین قدرت و

اعتدالیون ثروت ، خواست به همین بازی ادامه بدهند و گروهی را سرگرم کنند؟ در حالی که خودش

بیش از هر کس می داند ، معلم ها ، کارگرها ، پرستارها ، بازنشستگان ،میلیون ها تحصیل کرده و

جوانان بیکار، در حالی که خط فقر سی میلیون ریال اعالم شده ، با چه فالکتی زندگی می کنند . آقا

با انگشتانش بازی می کند، انگشترش را می چرخاند و می گوید: بازی خوبی است چرا همچنان ادامه

پیدا نکند!

اگر هزاران دختر و پسر جوان به دلیل بیکاری وفقر به زندان و اعتیاد و تن فروشی افتادند، که افتادند،

آقا را چه باک برای اینکه راهی برایش نمانده است . در همین چند روز اخیر شاهد بودیم با انتشار

خبر تایید نشده تجاوز ماموران عربستانی به دو نوجوان ایرانى، به راحتی بخشی از جامعه دچار

احساسات ضد عربی شده و با انجام چند اقدام احساسی خود را تخلیه کردند. جالب این است که این

خبر هم زمان با حمله عربستان به یک کشور عربی همسایه اتفاق افتاده است و گروهی به نام ملی

گرایی همان کار را انجام دادند که جمهوری اسالمی نیاز دارد . در حالی که همه می دانیم در

کهریزک همین ماموران جمهوری اسالمی به جوانان تجاوز کردند و ستار بهشتی را زیر شکنجه

کشتند. اما از این ناسیونالیست ها هیچ خبری نبود . هر روز در زندان ها به جوانان تعرض که نه، بلکه

تجاوز می شود ، ولی صدای هیچ کدام در نمی آید پس این گروه با غیرت کجا هستند ؟!! آیا از

وضعیت زندان ها و بازداشتگاه های مخوف و ضد انسانی جمهوری اسالمی بی خبرند ؟ آیا حتی

صدای کروبی و هاشمی رفسنجانی در نیامد؟ آیا می دانید در رجائی شهر چه خبر است؟ آری

بپذیریم که تجاوز، ستم ، سرکوب و فقر و فساد در این حکومت، جامعه و کشور از حد تجاوز کرده .

صدای رفسنجانی نیز در آمده است . ولی ما گروه ها ، تشکل ها و سازمان ها هر کدام ساز خود را می

زنیم وحاضر نیستیم دست ازخودخواهی وگروه گرایی برداریم. می پذیریم به دنبال اصالح طلب های

حکومتی و اعتدالیون به راه بیفتیم، اماحاضر نیستیم از معلم ها و کارگرها پشتیبانی کنیم. برای این

که پشتیبانی از معلم و کارگر هزینه دراد، اما هورا کشیدن برای ظریف وروحانی، نه تنها هزینه ندارد

که حاشیه هم ایجاد می کند. مرگ بر سعودی گفتن نه تنها هزینه ندارد که موجب می شود

تروریست هایی مثل قاسم سلیمانی لذت ببرند و براى فعالیت های سیاسی ما، حاشیه ی امن ایجاد

شود، ولی مرگ بر دیکتاتوری، و از سرکوب و فقر و فساد گفتن هزینه دارد و موجب خشم دیکتاتور

می شود!

هم میهنان گرامی! بیاید همچون جناح های قدرت و ثروت چهل تیکه نباشیم.بیایدباهم متحدشویم.

چتراتحاد، پشتیبانی از معلم های به پا خاسته وکارگران زیرستم ومبارزان راه آزادی و دموکراسی

است.

بیاید تصمیم بگیریم، توده ها را متشکل وآگاه سازیم و راه مبارزه ی دموکراتیک و مدنی را به یکدیگر

یاد بدهیم وبه پاخیزیم.

به احزاب قدیمی نیز یادآوری کنیم، رژیم جمهوری اسالمی با پرونده ی هسته ایش درمسیر ناکجا

آبادقرارگرفته است.بی سبب به روحانی وظریف وخامنه ای دل نبندید. راه رهایی،اتحاد ما با پشتیبانی

عملی از طبقات اجتماعی به پاخاسته است.اگرحال مبارزه ندارید، لطفا سنگ اندازی نکنید و زمینه ی

انحراف افکار عمومی را مهیا نکنید.اجازه بدهید توده ها درپشت معلم ها وجوانان وزنان به حرکت

درآیند. نه از مذاکرات هسته ای ذلت بار جمهوری اسالمی ،نه از وعده های روحانی و اصالح طلبان و

نه از تفرقه و جدایى و دعواهای فارس وترک و عرب و کرد چیزى عاید کسى خواهدشد. راه رهایی ما

در اتحاد واقعی ما حول خواسته های اساسی و دموکراتیک همه مردم ایران و احزاب و سازمانها و

نیروهاى وفا دار به مردم است.استبداد خشن مذهبی پابرجاست اما ما سرگرم بازیهای خود هستیم. تا

استبداد پابرجااست هیچ کس به خواسته های دموکراتیک واساسى اش نخواهد رسید.

Page 3: پیام دانشجو شماره پنجم

3

عباس خرسندى

حمايت و سازماندهى جنبشهاى اعتراضى و

تبديل آن به عامل تعيين سرنوشت كشور با هدف

گذار از جمهورى اسالمى؛

جنبشهاى موجود در كشور ما بدون ترديد دركل

كشورهاى منطقه بى بديل است، ماهيت و جنس

جنبشها در كشور ما مسالمت آميز اما اعتراضى

است و داراى داليل متقن و روشنى است. وقوع

جنبشها ترديد ناپذير است و نتيجه مجموع

جنبشها نه تنها جمهورى اسالمى را وادار به

تسليم مى كند كه اين حكومت لرزان را از عرصه

سياسى كشور بزير خواهد كشاند. اين جنبشها

كدامند و از چه درجه اهميتى برخوردارند.

جنبش صنفى و سياسى دانشجويان -١

جنبش صنفى و سياسى كارگران و دستمزد -٢

بگيران،

جنبش صنفى و سياسى معلمان، پرستاران و -٣

كارمندان و حقوق بگيران و بازنشستگان

جنبش آزاديخواهانه و برابرى طلبانه زنان كشور -٤

جنبشهاى ضد تبعيض سياسى، اقتصادى و -٥

حقوقى اتنيك در كشور

جنبشهاى اعتراضى حمايت از محيط زيست و -٦

كمبود آب

و خرده جنبشهاى اعتراضى اجتماعى ديگر در

كشور

جنبش دانشجويان در كنار اساتيد آزاديخواه

دانشگاهها؛

از سال شسصت و هفت تنش در دانشگاههاى

كشور در مخالفت با شعار وحدت حوزه و دانشگاه

سياسى -پيش بسوى جنبشهاى اجتماعى

٣ شروع شد، اين هدف روحانيون على رغم ايجاد

انجمن هاى دانشجويى )بسيج( وابسته به

سيستم حكومتى، تا كنون موفق نگرديد و

دانشگاهها توانستند استقالل خود از روحانيون را

حفظ نمايند.

توانست حكومت را با ٨٧جنبش دانشجويى در سال

اقتدار به چالش بكشاند و با در دست گرفتن ابتكار

مبارزه و مقاومت، بخشهايى از جامعه رابه خود

ملحق نمايد. عدم تداوم جنبش دانشجويى به دو

عدم آمادگى جنبشهاى -عامل مهم وابسته بود الف

ديگر، از جمله جنبش كارگرى و اقشار متوسط

همكارى دولت اصالح طلب -بصورت گسترده، ب

خاتمى با جناح راست مطلق گراى حكومت) خامنه

اى( در سركوب و سد نمودن حركتهاى اعتراضى

جنبش دانشجويى. به اين ترتيب برخى از

فاكتورهايى كه رهبران جنبش دانشجويى بعنوان

يكى از پايه هاى قابل اتكاء به آن اعتماد كرده بودند

) دولت اصالح طلب خاتمى( براى هميشه از

معادله اين جنبش دانشجويى حذف گرديد و رهبران

اين جنبش دريافتند كه نمى توانند به جناح اصالح

طلبان اعتماد كنند.

با حضور ٧٧جنبش عمومى و سياسى سال

گسترده جنبش دانشجويى در بطن حركتى بزرگ

متشكل از بخشهاى مختلف اجتماعى كه بدوا داراى

مطالبه حق باطل شده آراى انتخاباتى بود، در يك و

دو گام بدون توجه به توصيه رهبران اصالح طلب

) موسوى و كروبى كه خواستار توقف جنبش

اعتراضى بوده اند( از شعار انتخاباتى به شعار

ضديت با رهبر جمهورى اسالمى و در نهايت در

ستيز باكل ساختار سياسى، آنرا را هدف قرار داد.

عدم انسجام و -اما نتيجه جنبش بدليل ، الف

ارتباط ارگانيك كافى بين جنبشهاى مختلف از جمله

،دانشجويان، كارگران، زنان، معلمان و كارمندان و

طيف هاى مختلف اجتماعى ديگر و قطع ارتباط بودن

و در نتيجه مشاركت نكردن جنبشهاى اتنيك در بطن

دخل و تصرف هاى -ب ٧٧حركات اعتراضى سال

بسيار توسط اصالح طلبان و طيفهاى وابسته به

حاكميت در جنبش و ايجاد شكاف در ميان حركت

سركوب -گسترده معترضان و بى رمق نمودن آن ج

وحشيانه جنبش توسط حكومت،،، كه همه عوامل

متوقف ٧٧فوق باعث گرديد جنبش سياسى سال

شود.

عدم اعتماد جنبش دانشجويى به جريان اصالح

طلبان تجربه بزرگى است كه در كوران مبارزاتى

سخت بدست آمده است، ساختار فاسد انتخابات

حكومتى دليلى براى مشاركت به نفع جامعه باقى

نگذاشته است و كامال به تابعيت از خواست رهبر

نتيجه انتخابات تغيير مى كند، بنا بر اين جنبش

دانشجويى با توجه به تجربه سختى كه از نتيجه

چندين انتخابات بدست آورده است، دريافته است

كه نبايد جامعه را بپاى صندوقى بكشاند كه از آن

چيزى به نفع جامعه و كشور بيرون نمى آيد.

جنبش دانشجويى نقشى راهبردى مهمى دارد و

همانند بسيارى از جنبشهاى ضد ديكتاتورى و ضد

استبداد در كشورهاى پيروزمند، بايد با پيشروان

جنبشهاى ديگر در كشور در ميان گذارد و حلقه هاى

وصل جنبشها را به هم پيوند بزند.

جنبش كارگران،

بى اعتقادى به توليد و وجه توليدى در ايدئولوژى

حكومت نهفته است كه ترويج كننده سيستم تجارت

انگلى است، سيستمى كه در آن، منفعت طلبى،

حرص و آز و طمع ورزى عوامل وابسته به حاكميت

باعث گرديد، مسير توليد كشور بسمت تجارت انگلى

چرخش كند. در اين سيستم عوامل و كارگزاران حكومت

از طريق واردات كاالهاى مشابه از چين و كشورهاى

ديگر، چرخ توليدات در كشور را از حركت باز ايستاندند و

اندك محصوالت توليدى موجود نيز با بحران روبرو شده

است. انگيزه ثروت اندوزى عوامل حكومت، خيل

عظيمى از كارگران كشور را بيكار كرد و بخشهاى

ديگرى كه هنوز در چرخه لنگ توليد كشور در حال كار

كردن هستند از حد اقل حقوق و حق معيشت محروم

هستند. محروميت از معيشت، قطع دستمزدها و تاخير

در پرداخت حقوق به كارگران باعث پايه ريزى اعتراضاتى

در كشور شده است كه حكومت قادر به حل و فصل آنها

نيست، حكومت نمى تواند مشكالت معيشتى را با

سركوب و زندان حل نمايد و از سوى ديگر چون اساس

توليد در كشور را از بين برده است، قادر به حل

مشكالت كارگران و معضل بيكارى نخواهد بود. اين حق

كارگران است كه در مقابل چنين ساختار ضد كارگرى از

خود دفاع نمايد، اعتصابات و اعتراضات كارگران زمانى

ظفرمند خواهد بود كه بدوا در بخشهاى مختلف كارگرى

در كنار هم به هم بپيوندند و سپس در كنار ساير

جنبشهاى ديگر قرار گيرند، اقشار پيشرو جنبش كارگرى

بايد حلقه ارتباط و پيوند با پيشروان ساير جنبشها را بر

قرار نمايند. در اين ارتباط جنبش دانشجويى نقش

مهمى براى ايفاء كردن دارد

جنبش معلمان، پرستاران و كارمندان حقوق بگير،

معلمان كشور يكى از آسيب پذيرترين طيف اجتماعى

هستند كه در معرض طوفان بحران اقتصادى بشدت

آسيب ديده اند، اين در حالى است كه وزارت آموزش

پرورش و مديران وابسته به حكومت با بى اعتناعى

نسبت به حق حيات و زندگى اين طيف اجتماعى،

همواره در حال تحميل نمودن شرايطى ضد انسانى بر

آنها هستند. اعتراضات مسالمت آميز بسيارى از سوى

معلمان كشور سالهاست كه نسبت به پايمال شدن

حقوق آنها توسط حكومت صورت مى گيرد اما تا كنون

اقدامى كه بتواند پاسخگوى معلمان كشور باشد انجام

نشده است و الجرم معلمان پيشرو كشور دريافتند كه

وزارت آموزش و پرورش با مسئوالن و مديران اين نهاد

حكومتى قصد بر حل مشكالت حقوقى معلمان را

ندارند، رهبران جنبش معلمان بدليل اعتراضات شديد

نسبت حقوق اين طيف آسيب ديده هم اكنؤن در

زندانهاى حكومتى محبوس هستند. اعتصابات اخير

معلمان كشور در مقابله با كل سياست حكومت بر

عليه معلمان نمونه اى از تغيير ماعيت صنفى به

سياسى است، چون رهبران اين جنبش در زندانهاى

جمهورى اسالمى، مسير دستيابى به حقوق معلمان را

نه فقط از راه درخواست از حاكميت بلكه در رى است

ادامه در صفحه ی چهارم

Page 4: پیام دانشجو شماره پنجم

4

ادامه از صفحه ی سوم

كه اعتراضات و اعتصاب ديده اند. بنا بر اين جنبش

معلمان سراسر كشور تبديل به يك بخش اعتراضى

اجتماعى تبديل شده است كه به همراه دانش

آموزان خود را به جنبشهاى دانشجويى و جنبش

كارگرى پوند مى زنند. اقدام به پيوستن به حلقه

هاى جنبشها توسط پيشروان جنبش معلمان صورت

مى گيرد. در همين ارتباط جنبش اعتراضى

پرستاران كشور نيز خود را از مرحله درخواستهاى

بى پاسخ از حكومت به سطح اعتراضات و اعتصابات

ارتقاء داده است، اين گامى است كه حقوق بگيران

هر بخش از سازمانهاى خدماتى به ضرورت آن

رسيده و قادر به برداشتن اين گام هستند.

تحول و تغيير در حقوق زنان جنبش آزاديخواهانه و

برابرى طلبانه زنان ايران؛

مقاومت زنان ايران اساسا در مقابله با ايدئولوژى و

فرهنگ حاكميت اسالم بالفاصله پس از انقالب آغاز

گرديد و تا كنون تداوم يافته است. مبارزه براى آزادى

حجاب تنها يكى از مطالبات زنان ايران را تشكيل مى

دهد، اما موضوع اصلى جامعه زن ايرانى اعمال

قواعد دينى است كه عمال زنان ايران را از داشتن

حقوق برابر با مردان محروم كرده است. جمعيت

زنان ايران نيمى از جمعيت كشور را تشكيل مى

دهد، به اين ترتيب نيمى از جمعيت كشور ما از

حقوق برابر محروم هستند. زنان ايران دريافتند كه با

اصول و قواعد دينى حاكم هيچگاه در جايگاه اصلى

خود قرار نخواهند گرفت، لذا تحركات حق طلبانه

زنان بيش از آنكه در سطح نقد قوانين اليتغير باقى

بماند، از آن عبور كرده است. در هر كشورى كه

قوانين عرفى برقرار باشد امكان تغيير قوانين از

طريق مجلس و يا نهادهاى تصميم گيرى بوجود مى

آيد، اما در نظام حكومتى جمهورى اسالمى دقيقا

بدليل سر سخت ترين قوانين دينى بر عليه زنان

كشور، امكان دستيابى به حقوق برابر وجود ندارد.

به همين دليل اعتراضات جامعه زنان ايران به جنبش

اعتراضى سراسرى تبديل شده است كه بايد

بشدت مورد حمايت متقابل جنبشهاى موجود در

كشور قرار بگيرد. مى توان بطور قاطع اين واقعيت را

مطرح كرد، تا زمانى كه جنبش زنان و پيشقراوالن

اين جنبش اصيل با ساير جنبشها پيوند نداشته

باشد، امكان دستيابى به حقوق زنان امكان پذير

نخواهد بود.

جنبشهاى ضد تبعيض سياسى، اقتصادى و حقوقى

اتنيك در كشور؛

جنبشهاى اتنيك در كشور، تاريخ سخت و طوالنى

دارند. محروميت مردم مناطق مختلف كشور از جمله

كردستان، بلوچستان، خوزستان، كورمانج خراسان،

تركمن صحرا، آذربايجان و برخى نقاط ديگر كشور از

حقوق نابرابر نسبت به ساير نقاط كشور، باعث

گرديد كه مردمان اين مناطق بويژه در كردستان،

خوزستان و بلوچستان همواره در وضعيت سخت تر

اقتصادى و فرهنگى و سياسى قرار بگيرند،

جمهورى اسالمى كه با اعمال شيعه گرى در نقاط

سنى نشين كشور تالش كرد تا با سركوب و قتل و

عام ) كردستان و تركمن صحرا( مردمان اين مناطق

را ساكت كند، به شيوه اى غير انسانى تمامى

مسيرهاى جريان سرمايه گذارى در اين مناطق

محروم را با بن بست روبرو ساخته و فقر فاقه را بر

آنان تحميل كرد. گرچه سياست سركوب توسط

جمهورى اسالمى اكنون در سراسر كشور بسط و

گسترش يافت، اما با تمركز سرمايه در دست عوامل

حكومت اين سرمايه ها همواره در مركز و در چند

استان معين بكار انداخته شد. به اين ترتيب اساس

زندگى مردمان در مناطق فوق الذكر چنان بخطر

افتاد كه الجرم نمايندگان مدافع واقعى اين مناطق

بيش از آنكه به جناحهاى حكومت بينديشند به اين

واقعيت رسيدند كه در كنار جنبشهاى سراسرى قرار

بگيرند و با كمك به حل اساسى مشكل كشور كه

همانا وجود نظام مستبد بر كشور است در مبارزه

برعليه آن مشاركت نمايند. بنا بر اين ارتباط منطقى

متقابل بين جنبشهاى اتنيك كشور با ساير جنبشهاى

كشور به يك ضرورت تبديل شده است، موضوع حياتى

كه منطق مبارزه متحد بر عليه دشمن مشترك مردم

ايران را زمينه سازى كرده است.

جنبشهاى اعتراضى حمايت از محيط زيست و كمبود

آب؛

بى كفايتى مسئوالن جمهورى اسالمى، عدم توجه و

بى برنامه گى آنها نسبت به كيفيت زندگى اجتماعى

موجبات فجايع زيست محيطى بسيارى را فراهم

ساخت، آلودگى هاى محيط زيست در شهرهاى بزرگ

از مركز تا مناطق مرزى همگى با بى مسئوليتى هاى

حكومت روبرو بوده است، كم آبى موجود در كشور با

بى اعتنايى و بى برنامه گى دولتها زندگى شهر هاى

كشور را با خطر زيستى روبرو ساخته است. آلودگى و

غبار در فضاى تنفس مردمان در مناطق جنوبى كشور و

دست روى دست گذاشتن حكومتگران همه و همه

بحران عمومى زيستى را ايجاد كرده است كه با

زندگى و بقاى مردم ارتباط مستقيم پيدا كرده است.

در ارتباط با كم آبى و آلودگى محيط زيست كه بتدريج

تمام كشور را در بر مى گيرد، بخشهاى گسترده

جامعه با اعتراضات اجتماعى مسالمت آميز تالش

كرده اند به حكومت بفهمانند كه اين شرايط را تحمل

نخواهند كرد، اين اعتراضات بصورت تجمعات در مراكز

استانهاى تهران، اصفهان، خوزستان، كردستان،

آذربايجان و در شهرهاى استانهاى لرستان، و استان

فارس صورت گرفته است. با توجه به اين مشكل

اساسى كه زندگى اجتماعى را در مخاطره قرار داده

است، الزم است پيشروان جنبشهاى موجود در

كشور، پتانسيل اعتراضى جنبش محيط زيستى را در

مسير جنبش سراسرى قرار داده و به آن پيوند بزنند.

بدون هماهنگى و پيوند جنبش محيط زيست و كم آبى

با جنبش سراسرى، اين جنبش با سركوب مواجهه

شده و فرو كش خواهد كرد و حكومت همچون

هميشه هيچ مسؤوليت و پاسخى نسبت به امنيت

زيستى نخواهد داشت.

دارا بودن آگاهى -١آنچه از نظر تاريخى اهميت دارد،

نسبت به اهميت اتحاد جنبشها جهت پيروزى هر

ملتى بر عليه استبداد، بدين معنى كه، بدون پيوند

جنبشهاى اجتماعى هيچ تحول اساسى در كشور

داشتن آگاهى اجتماعى نسبت -٢ايجاد نخواهد شد،

به موانع جنبشها ى موثر و مشكالت مداوم و

مستمرى كه مردم و كشور ما با آن روبرو است. در اين

زمينه، دو فاكتور شناخته شده همواره جنبشهاى

نا آگاهى -كشور را در بن بست قرار داده است، الف

اجتماعى نسبت به ماهيت و مسير جنبشهاى

عدم وقوف نسبت به اهداف انحرافى -اعتراضى و ب

كه همواره بر امواج خروشان جنبشها آنها را از مسير

اهداف اجتماعى دموكراسى خواهانه و آزاديخواهانه

دور ساخته است.

براى بررسى موانع جنبشهاى راستين مردم ايران در

مسير دستيابى به دموكراسى و آزادى و تدقيق بيشتر

استراتژى جنبشى و جايگزين كردن آن با انواع

استرتژى هاى نيم بند و بند و بستى ديگر، در شماره

بعدى نشريه ، موضوع را پيگيرى مى كنيم.

ايران سرزمينى است كه با ثروت موجود و با

مديدريت و برنامه و كار الزم اجتماعى به نيازمندى

هاى اجتماعى پاسخ خوبى مى دهد، اما نميتواند با

بى برنامه گى، تن پرورى، فساد و غارت سر پا

بايستد.

پيش

بسوى

جنبشهاى

اجتماعى

سياسى

٣

Page 5: پیام دانشجو شماره پنجم

5

طاهره صادقی

کوبانی آزاد شد، کوبانی شهر کُردهای دالور آزاد شد، کوبانی

بدست زنان آزاد شد ،اشکهای شوق آزادی از چشمهای

خانواده کشته شدگان در جنگ با داعش سرازیر گشت

،صدای موسیقی شاد و پایکوبی کُردها را می توان از سراسر

جهان حتی از دانشگاه های ایران شنید . این طعم شیرین را

ما ایرانیان در آزادی خرمشهر چشیده بودیم ولی این حس

متفاوتی است، یک خشنودی مضاعف و یک امیدواری بر عزم

راسخ زنان چرا که این پیروزی زنان بود. پیروزی در برابر یک

گروه تروریستی بزرگ اسالمی در خاورمیانه بود. آزادی

کوبانی حس عجیبی در زنان دنیا بوجود آورد یک احساس

افتخار از زن بودن و تغییر نگرش جهان نسبت به زن

خاورمیانه را بدنبال داشت و اینکه چگونه زنان می توانند

نقش بزرگی در آینده و اداره کشورشان داشته باشند و در

واقع این پیروزی می تواند شروعی باشد برای گام های بعدی

در نقش آفرینی زنان در جامعه سیاسی و نظامی در سطح

جهان . امروزهمه زنان آزادیخواه و غیور در سراسر خاورمیانه

بخصوص زنان ایرانی امیدوارتر شدند که برای بدست آوردن

حقوقشان می توانند موفق باشند و همچون زنان دلیر کوبانی

مبارزه کنند تا کسب پیروزی.

كوبانی كجاست و چه كسانی در آن زندگی می

كنند؟

*کوبانی شهری کردنشین در کردستان سوریه است. این

است.جمعیت شهر در استان حلب در شمال سوریه واقع شده

نفر است. دولت سوریه این شهر را ۵۱،۲۲۵این شهر

« العرب عین می نامد.کوبانی در نزدیکی محدوده مرزی با «

است. این شهر تا مرز ترکیه کمتر از دو ترکیه واقع شده

نور در کیلومتر فاصله دارد و موقعیت جغرافیایی تپه میشه

کیلومتری غرب شهر کوبانی واقع 8شعیر در شرق و تپه تل

شده. شمال شهر کوبانی نقطه صفر مرزی با کشور ترکیه

کیلومتری ۲۵است.شهر کردنشین سوروچ در ترکیه، در فاصله

است .)*منبع ویکی پدیا(. . با کوبانی واقع شده

آغاز تا پیروزی مقابله كوبانی با داعشیان

نظامیان داعش که از سه میالدی، شبه ۱۱۲8اکتبر ۶در تاریخ

بودند، توانستند دیوار دفاعی شهر جبهه به کوبانی حمله کرده

را بشکنند و از طرف شرقی وارد کوبانی شوند و پرچم خود را

بر فراز چند ساختمان مرتفع به احتزاز درآوردند.

: ۱۱۲۵ژانویه ۱۶طبق گزارش بی بی سی فارسی در تاریخ

مقامات کردستان سوریه، خبر بیرون راندن کامل داعش از

کوبانی را رسما اعالم کردند. به این ترتیب، کوبانی که از چهار

ماه پیش در محاصره داعش بود، بار دیگر به کنترل نیروهای

کُرد درآمد و نیروهای داعش وادار به عقب نشینی از این شهر

شدند

ویژگی های جنگ كوبانی

جنگ کوبانی دارای ویژگی های خاص بود که آنرا از چند زاویه

می توان مورد بررسی قرار داد در طول تاریخ کُردها مبارزات

فراوانی داشته اند ولی این اولین پیروزی ملت کُرد در دهه

های اخیربوده است .

کوبانی در این جنگ مدافعانی مانند آمریکا و سایر ملت های

کُرد از سراسر جهان داشت که توانست در برابر دشمن زن

ستیز و متحجرخود داعش و هم مثلث حامی داعش در

خاورمیانه )یعنی امارات، عربستان و ترکیه(مقابله کند .در

های سرتاسر جهان اعم از آمریکا و اروپا ، آسیا خیابان

هایی در جهت حمایت از مردم کوبانی برپا شد و راهپیمایی

تمام خبرگزاری ها و سایت ها مقاالتی در حمایت و چگونگی

مبارزات زنان در کوبانی منتشر می کردند. در کل جامعه

مجازی اعم از تویتر گوگل پالس وبالگ و فیس بوک ها مملو

از عکس و خبر فداکاریها و مبارزات و کشته شدن زنان کُرد

درکوبانی بود .حتی فروشگاهای زنجبره ای پوشاک دراروپا ، فرم

لباس رزمی دختران کوبانی را در بازار مد عرضه کردند درواقع

این حمایت ها باعث شد که معادالت سیاسی در منطقه را به

نفع کوبانی رقم زند ومردم کوبانی از لحاظ روحی قویتر و مقاوم

شوند .

یکی از ویژگی های این مبارزه حضور بسیار موثرو قوی زنان در

سطح نظامی و فرماندهی نظامی بود و دومین ویژگی آن

سازماندهی و پایداری و استقامت نیروهای کُرد که در قالب

بودند در این جنگ بسیار بارز و گویا «یگان های مدافع خلق»

بودو دیگر ویژگی آن همراه شدن نیروهای کُرد بصورت کامال

داوطلبانه برای مبارزه با داعش ازدیگر کشورها ، منجمله از

کردستان ایران بود.

پیامد ها و تاثیرات پیروزی كوبانی

گذشته به ما آموخته است که هر تحولی در سطح جهان

پیامدهایی را بدنبال خواهد داشت

این پیروزی هم پیامدها و تاثیرات فراوانی می تواند داشته باشد

هم از لحاظ منطقه ای و بین اللملی و هم بر روی سیاست

گذاری های کشور های منطقه و قدرت های بزرگ جهان تاثیر

گذارخواهد بود . همچنین بر روی جوامع مختلف در کشورهایی

که تحت ستم و حاکمیت نظام های مستبد مانند جمهوری

اسالمی هستند بخصوص بر روی ملت کُرد در سراسر جهان و

زنان تاثیرات زیادی خواهد گذاشت . نوع عملکرد کُردها در

کوبانی ثابت کرد که ملت کُرد در سراسر جهان با هم متحد

هستند و با خواست هایی منطقی که مطابق با منشور حقوق

بشر است توانست جامعه بین الملی را هم با خود همراه کند و

بدنبال آن پیروزی را نسیب خود کرد . بر خالف آنچه که در

جامعه جهانی انتظار می رفت و ادعای داعش که در طی دو تا

سه روز می تواند کوبانی را تسخیر کند ،کوبانی موفق شد در

عرض چهار ماه مبارزه و جنگ داعش را شکست دهد البته

ناگفته نماند که از کوبانی ویرانه ای بیش نمانده است و

گورستان های بزرگ دسته جمعی از زنان و کودکان و مردان

کوبانی و یا ایزدی.

آزادی کوبانی و پيامدهای آن

Page 6: پیام دانشجو شماره پنجم

6

سال گذشته به هر ۶۶همه آن هزاران هزار نفری که

دلیل، بازداشت، بازجویی و زندانهای جمهوری اسالمی را

درک کرده اند، این سوگ نامه را به خوبی فهم خواهند

نمود . از همان لحظه ای که شهروند ایرانی، اعم از

سیاسی، عقیدتی یا غیراز آن، از سوی والیان حکومت

اهلل، احضار یا بازداشت شده یا مغول وار به درون خانه

اش می ریزند، نگران شده و دلهره و وحشت از خشونت

ناشی از خوی تجاوز گری آنها، همه وجود او بلکه خانواده

اش را فرا می گیرد. پس از بازداشت، خود را اسیر چنگال

سربازان بی رحم و خشن والیت و سربازان گمنام امام

زمان دیده و کتک خورده یا نخورده، فحش و نا سزا و

تهدید شنیده یا نشنیده، به درون سلول انفرادی می

افتد. لحظه های سلول انفرادی برای زندانی، لحظه

نیست، بلکه زمانی بسیار طوالنی و سپری نا شدنی در

درون دهلیزی تاریک و بی انتهاست. او چون مرغی است

که در چنگال پرندگان الشخور گرفتار و سربازان والیت،

هر یک با چنگال های خونین، چشمانی حریص و دریده

و منقارهای تیز شده به سمت قربانی هجوم می آورند.

اینهایی که می نویسم شعر یا افسانه نیست، پندار و

خیال نیز نیست، خود از نزدیک و بارها دیده و چشیده

ام . راستی که تلخ ترین لحظات زندگی، مربوط به همین

اسیر بی پناه در سلول های انفرادی یا دوزخ چمهوری

اسالمی است. این جهنم چه یک ساعت چه هزاران

ساعت به درازا بکشد، بسیار تلخ و وحشتناک است. در

این دوزخ، معیار سنجش زمان، نه روز، ماه و سال که

ثانیه، دقیقه و ساعت است. این جا نسبیت انیشتین

عمالً اثبات می شود.

اسیران چنگال های کفتارها و الشخوران والیت و امام

زمانشان، پس از سپری شدن زمان تمام نشدنی

بازجویی های وحشتناک، با چشم بند لعنتی از راهروهای

سرد و جهنمی طوالنی باز پرسی های استالینیستی و

بیدادگاههای انقالب نفرین شده که درد ناشی از شقاوت

و بی عدالتیشان به استخوان می زند، وثیقه ای شده تا

زیر تیغ سرکوب دائم بمانند یا حکم زندان گرفته و راهی

بندهای عمومی می شوند.

بند عمومی اگر چه به بدی جهنم های امنیتی یا شکنجه

گاههای اسالمی نیست ﴿من خود، سر جمع حدود

و ۱8۱، ۱۱4ساعت در شکنجه گاههایی مثل 21.600

توحید که مربوط به وزارت اطالعات بوده و ضد اطالعات

الف که مربوط به سپاه -۱وزارت دفاع، عشرت آباد و

02پاسداران است و حتی انفرادی های نیروی انتظامی،

اسیر بوده ام﴿. اما نمونه دیگری از جهنم های این

تقدیس کنندگان جهنم و فرشتگان عذاب است . در

حالی که ریاکارانه، قانونی به نام آیین نامه سازمان زندانها

نوشته اند تا خود را در هیئت ملل متمدن در آورند، اما

سال گذشته، چیزی جز جهنم و البته به نام ۶۶طی

زندان برای مردم ایران نساخته اند . برای نمونه شرایط

زندان رجایی شهررا برای شما توصیف می کنم ۲۱سالن

و همزمان از زندانیان شریف این سالن نیز برایتان خواهم

گفت تا بهتر بدانید، این تقدیس کنندگان شکنجه و

سوگ

نامه ای

از زبان

زندانی

دوزخ، انسان ها را در بدترین دوزخ های روی زمین، عذاب

می دهند!

۶سلول به مساحت ۶۶زندان رجایی شهر، حدود ۲۱سالن

متر مربع دارد که درون هر یک از این ها، تختی سه ۷ -

نفر درون این سلول ها زندگی ۶یا ۱طبقه نصب گردیده و

می کنند. این سلول ها اگرچه پنجره ای با چند ردیف میله

و ورقه ی آهنی روبه هوا خوری دارند اما یک پارچه بر روی

پنجره ها جوش داده اند تا هیچ منفزی به بیرون نداشته

ساعت ۱باشند. درب سالن همواره بسته است و فقط روزی

برای هوا خوری باز می شود یا چندین بار نیز برای تحویل

غذا، گرفتن آمار، اعزام و هفته ای یک بار به مدت نیم

ساعت برای هر زندانی و عموماً مالقات از پشت شیشه، باز

شده و فوراً قفل می شود. نه کتابخانه ای، نه ورزشگاهی، نه

محل آموزشی، نه مرکز درمانی، نه تلفن خانه ای و نه هیچ

امکانات دیگری نیز در اختیار این سالن نیست. زندگی

زندانیان سیاسی این بند، اعم از این که به یک سال حبس

محکوم بوده یا به ابد و اعدام محکوم شده باشند، در چنین

سلول ها و بندی سپری می شود. زندانی در شبانه روز،

چندین بار از این سلول های لعنتی بیرون آمده و دوباره به

آن بر می گردد تا زمان بگذرد و چنین روزی به پایان برسد،

این جا گذر زمان، محسوس نیست، گویا زمان متوقف است.

من در این سالیان طوالنی، چه آن زمان که در انفرادی بودم

و چه وقتی در بند عمومی اسیر بوده ام، همواره و با دیدن

وضعیت خود و سایر زندانی ها، از خود پرسیده ام: راستی ما

برای چه این جا هستیم؟ مگر چه جرمی مرتکب شده ایم

که مستحق چنین زندگی دوزخی باشیم؟ آیا آدم کشته

ایم؟ اموال مردم را غارت کردا ایم؟ به کسی صدمه ای زدا

ایم؟ البته ممکن است از زندانیان این بند کسانی مرتکب

جرایمی شده باشند. اما بی عدالتی، شکنجه، بی انصافی و

خشونتی که جمهوری اسالمی در حین بازداشت، بازجویی،

تشکیل بیدادگاه و زمان نگهداری در دوزخی به نام زندان بر

آنها و حتی خانواده های آنها و بلکه پیش از بازداشت و در

اعمال سیاست های حکومتی، اعمال کرده و می کند،

هزاران بیش تر از حد مجازات قانونی آنها است. حتی آدم

های جانی و خطرناک را در چنین شرایطی محاکمه و

زندانی نمی کنند. اگر شرایط دادرسی و زندان سایر

کشورهای جهان به ویژه ملل متمدن، برای جانی ها و

مجرمین حرفه ای، همچون شرایطی است که جمهوری

سال گذشته بر زندانیان اعمال کرده است، ۶۶اسالمی طی

پس وای بر بشریت! به راستی شقاوت و بی رحمی تا کجا ؟!

سال است، از 8سبحانی این پیرمرد را که می بینم که

سلول بیرون می آید، تلوتلو خوران تا محل سرویس

دستشویی و حمام می رود و بر می گردد و به سلول خود

می رود! این مرد حتی حال و حوصله ی این که چند دقیقه

ای به هوا خوری برود ندارد، چه رسد که برای امنیت جامعه

خطر داشته باشد! ای اوف بر این روحانیون حاکم بر ایران!

ساله با دست درد، پا درد، ۷۱محمد سیف زاده این پیرمرد

کلیه درد را می بینم. آدمی که جز خدمت، فکر دیگری

برای مردم ایران ندارد. تا کی باید در این جهنم بماند و

دست و پای خود را مالش بدهد و البته آه نکشد و صبوری

کند؟ مگر چه خطری برای مردم ایران دارد که به چنین

ادامه در صفحه ی هفتم

Page 7: پیام دانشجو شماره پنجم

7

ادامه از صفحه ی ششم

سرنوشتی گرفتار است؟ ننگ بر این اسالمی های حاکم!

سال است ۷ساله را می نگرم. حدود 4۱خانجانی این پیرمرد

که در چنین جهنمی زیسته است. وقتی چشمم به بازوان او

می افتد، دو نخ استخوان بیش نیست، آدم بسیار صبوری است.

اما مگر وجدان و انسانیت مرده است که آدمی مثل او می

بایست به چنین سرنوشتی دچار شده باشد؟ البته که انسانبیت

مرده است. تا زمانی که به دوزخ جمهوری اسالمی گرفتار نشده

باشی و شرایط زندانیان اعم از سیاسی و غیر سیاسی را ندیده

باشی، باور نمی کنی که انسانیت مرده است.

خالد حردانی، فرهنگ و شهرام پورمنصور، افشین بایمان و

-۲۶در زندان اوین می شناسم . 4۲سعید ماسوری را از سال

سال است که شکنجه شده اند، زیر حکم اعدام بوده اند ۲8

وچند سال است که به حکم ابد و حتی بالتکلیفی محکوم

هستند. این رژیم بی رحم با آنها رفتاری کرده است که انگار

گناه ثقیلین را مرتکب شده اند! هر گاه وضعیت آنها را می

نگرم با خود می گویم: خدا نکند کسی به چنگ این بی رحم

ها بیفتد، چه بالهایی که بر سر او نمی آورند! به راستی این

حکومت اسالمی، چه بالیی بود که بر سر خود آوردیم!

کیوان صمیمی را می بینم. این پیرمرد، پیش از انقالب نیز

زندانی بوده است، دو برادرش نیز اعدام شده اند. یکی پیش از

انقالب و دیگری پس از انقالب، هر چه با خود کلنجار می روم،

این فرد، مگر چه خطری برای مردم یا حتی برای این حکومت

سال است در چنین دوزخی، شب ۶ستمگر دارد که نزدیک به

را صبح و صبح را به شب می رساند، پاسخی نیافتم. آیا اسلحه

ای کشیده، کودتایی طراحی کرده، حتی به کسی توهینی

کرده؟ ستم تا به کجا!

صالح کهندل، محمد علی منصوری و میثاق یزدانژاد را نیز از

و از زندان اوین می شناسم و صالح در آن 4۶و 4۵سال های

زمان، جوانی بود که اینک به دلیل بیماری و شرایط جهنمی

زندان، به پیرمردی رنگ پریده تبدیل شده. اگر چه خدای

روحیه است.

میثاق در آن زمان دانشجو بود، البته بسیار سر حال بود. اگر

چه در شرایط فعلی نیز دست از درس و بحث بر نداشته است.

ولی کافی هست با او زندگی کنید تا شما نیز به این نتیجه

برسید که روحانیون حاکم، خدای شقاوت و بی رحمی اند!

من خواستم از احمد زیدآبادی بگویم، فردی که زندان سالهای

او را به یاد دارم. حدود شش سال دیگر نیز دوزخ 4۱و ۷4

های نظام مقدس اسالمی )؟!( روحانیون را گذرانده است. بی

آزار تر از این آدم شریف ندیدم. آیا اگر این حکومت با به دوزخ

انداختن چنین آدمهایی، با شقاوت ترین نیست، پس کیست؟

اینها حرفهای است که با خود نجوا میکنم! به کسی به برنخورد!

وقتی محمد نظری، کریم عزیزمعروف، خالد فریدونی و عمر

فقیهی را میبینم، واژه ای پیدا نمی کنم تا بیانگر ستم و

شقاوت اسالمیان حاکم باشد. واژه ها از دستم می گریزند.

شاید آنها به جای ما انسان ها، از شرم می گریزند. محمد

سال هست که بدونه ارتکاب جرمی، یکسره در ۱۲نظری،

سال است ۲4دوزخ نظام اسالمی، جان میدهد. حاج کریم نیز

که به همین سرنوشت گرفتار است و با وجود این که، پیرمرد

است، اما دوبار عمل جراحی داشته، گویا قرار است جسد او را

از زندان آزاد کنند! خالد و عمر نیز، خود دردند. بیش از این

اند. ۲۱نمی گویم. این ها از ساکنین سالن

باز هم بگویم؟ از مجید توکلی بگویم؟ جوان دانشجویی که تا

سال از عمری که می بایست بر سر کالس ۶کنون بیش از

درس بگذراند در دوزخ اسالمی، سپری کرده است. باید با او

در حبس زندگی کرده باشی تا معنای مظلومیت از یک سو و

ظلم از دیگر سو را درک کنی. بگذریم که، ایقان شهیدی،

فواد خان جانی و نوید خان جانی نیز وضعیت مشابهی را

تداعی کننده اند. این جوانان به کدامین گناه محکوم اند تا در

این سلول ها، زندگی جانکاه را تجربه کنند؟ اگر چه هیچ یک

خم به ابرو نمی آوردند. اما ستم چهره کریهی دارد!

زندانبانانی به نام والیان حکومت اهلل برزمین، می بایست،

افتخار کنند که فرشته گان عذاب انسانهایی هستند که جز

بهایی بودن و راه اندازی درس و بحث، آزار شان به مور نیز

نرسیده است. کسانی چون کیوان مرتضایی، رامین زیبایی،

بادوام، صدقی و شاهین نگاری. ای کاش مردم ایران امکان

آشنایی با این افراد را داشتند تا درمی یافتند، چرا باید درد

ناشی از تحمل چنین مصیبت هایی برای من، از درد زندان یا

دوزخ اسالمی، جانکاه تر باشد.

مثأل سعید مدنی یا حمید معتمدی مهر یا مسعود باستانی و

بهزاد عرب گل، برای مردم ایران خطر ساز بوده اند یا

موجودیت حکومت را به خطر انداخته اند؟ أسلحه براندازی

أنها چه بوده؟ ابزار حمله ی آنها به مردم چیست؟ حکومت

اسالمی با شکنجه آنها و خانواده ها، انتقام چه چیزی از چه

کسانی می گیرد ؟ روزی خواهد رسید که در و دیوار این

سلول ها برای مظلومیت این زندانیان، علیه ستمگران، فریاد

بر خواهد آورد، آن روز، دیر نخواهد بود.

از عزیز سمندری بگویم یا از وحید تیزفهم یا کیوان و کامران

رحیمی که پدران آنها توسط همین روحانیون حاکم و بی

رحم اعدام شده اند؟!

قلم از بیان این همه ستم و شقاوت ناتوان است. از سعید

سال است، ۶رضایی، عفیف نعیمی و بهروز توکلی که بیش از

سال دیگر نیز ۲8دوزخ مالیان را تجربه می کنند و قرار است

تحمل زجر و شکنجه نمایند چه بگویم؟ فکر نمی کردیم بار

دیگر قرار است، زندانها، محل تحصیل کرده ها و خادمین

ایرانیان باشد و خائنین به مردم و منافع ملی، در کاخ های

سبز یزیدی بر ما حکمرانی کنند. این درد را به کجا

ببریم؟!

نمی دانم جعفر اقدامیان برای چه کسانی تا این اندازه

خطرناک بوده است که می بایست سالیانی از عمر خود

را در این دوزخ ها سپری کند. ولی هر کس با او زندگی

کرده باشد، جز متانت و خوشدلی و آرزوی پیشرفت

مردم ایران، در او چیزی نمی یابد. البته جعفر نیز مانند

، در برابر ستمگران چون ۲۱سایر دوزخیان سالن

کوههای البرز استوار است. شاید به این گناه، دست از

سر او بر نمی دارند. ماشاء اهلل حائری این زندانی قدیمی

چه گناهی مرتکب شده که باید همواره دوزخی

جمهوری اسالمی باشد؟ می خواستم از رسول بداقی این

سال است در ۶معلم زندانی بگویم، فردی که نزدیک به

چنین جهنمی صبر و پایداری کرده و هر گاه به یاد

فرزندان خردسال او می افتم که آنقدر کوچک بودند که

دلیل به خانه نرفتن پدرشان را درک نمی کردند، یاد

سعید عابدینی افتادم که دو فرزند خردسال او نیز

وضعیت مشابهی دارند. اگر چه هزاران کیلومتر دورتر از

پدر! از شاهرخ زمانی، لطیف حسنی، حمزه سرداری و

قنبری چه بگویم؟ شرم آور نیست که در کشوری زندگی

می کنیم که جانیان، دزدان، اختالی کنندگان، سرکوب

کنندگان مردم که رفتار آنها موجب فرار مغزها، نا

امیدی جوانان و فقرعمومی شده است، در امنیت و

آزادی کامل برای تخریب ثروتهای ملی باشند، اما

مدافعین حقوق کارگران، فرهنگیان، اقوام ایرانی و

مذاهب گوناگون، در زیر حبس و شکنچه به سربرند ؟

سال حبس تعیین کرده و ۶۲برای مصطفی اسکندری

سال است ایشان را عذاب می دهند. ارژنگ ۶حدود

داودی را به اعدام مچکوم کرده و چندین سال است او را

شکنجه می کنند. زامیار و لقمان مرادی را ناعادالنه

محاکمه کرده و چند سال است زیر حکم اعدام و اخیراً

این ۲۱بال تکلیف هستند. جوانی آنها را در سالن

دوزخگاه رجایی شهر، به آتش ستم سوزانیده اند، به

راستی قانون، انصاف و وجدانی نیست؟ این ها از

اند. با چنین احکامی، چنین شرایط ۲۱ساکنین سالن

زندگی و چنان وضعیتی که زندان دارد! اگر بخواهم

ادامه دهم، جز این که بر آالم انسان های آگاه و با

وجدان بیفزایم، کار دیگری نکرده ام. آری شرایط

نفر هستند، نمونه 4۱-۷۱ساکنین این جا که بیش از

است. از ا ۱۲آشکار از ستم جمهوری اسالمی در قرن

فشین حیرتیان و شهرام چینیان چه بگویم؟ اگر این ها

ادامه در صفحه ی نهم

سوگ نامه ای از زبان زندانی

Page 8: پیام دانشجو شماره پنجم

8

ادامه از صفحه نخست

باشد زیرا هرکسی حق دارد بر علیه نظام موجود فعلیت

نماید و این مورد حقی غیر قابل سلب است و حکومت امری

زمینی است .حتی براساس سخنرانی آقای خمینی در بهشت

مگر آن” زهرا که گفتند

اشخاصی که درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از

این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود

پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟ ﴿می توان بر علیه نظام حاکم

اقدام نمود و این متفاوت اقدام علیه امنیت ملی است ولی

دراین قانون به نحوی سعی شده امنیت نظام را به امنیت

. ملی پیوند بزنند که اقدامی خالف قانون اساسی می باشد

:1375قانون مجازات اسالمی مصوب 500ماده

هر کس علیه نظام جمهوری اسالمی ایران یا به نفع گروهها

و سازمانهای مخالف نظام به هر نحو فعالیت تبلیغی نماید به

.حبس از سه ماه تا یکسال محکوم خواهد شد

قانون مجازات اسالمی مصوب 220تذکری در مورد ماده ی

1 3 9 2:

در انقالب مشروطه اصل قانونی بودن جرم و مجازات را

36پذیرفتیم و در قانون اساسی فعلی نیز بر اساس اصل

)حکم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح

و به موجب قانون باشد.(بر آن تاکید شده است .مفهوم این

اصل بدین معنی است که مجازات به اراده ی شخص اعم از

شاه و شیخ و رهبر نخواهد بود بلکه تعیین جرم و مجازات به

عهده ی قانون گذار که منتخب مردمند )قوه مقننه( می

مجازات اسالمی مصوب 220باشد .در این ماده )ماده ی

( هر آنچه را که در قانون ناشناخته است مانند ارتداد 1392

و... که در فقه )جدای از اسالم است ( حکم اعدام دارد با

توجه به فشارهای بین المللی، به فقه ارجاع داده اند و دیگر

به صورت مشخص در قانون نیاورده اند .قبل از تصویب این

: قانون تفسیر اینگونه بود

قانون اساسی که فقه را از منابع حقوقی شناخته 167اصل

است ،استفاده از این منبع را منحصرا به امور حقوقی می

دانست و به امور کیفری با توجه به پذیرش اصل قانونی

بودن جرم و مجازات تسری پیدا نمی کرد .اما در حال حاضر

: باید چه کرد

قانون اساسی 36و 9با توجه به اینکه این ماده مغایر اصول

است .لذا مجلس نمتوانسته چنین قانونی را وضع نماید حال

که چنین تخلفی مرتکب شده این مصوبه مشروعیت قانونی

. ندارد

:1392قانون مجازات اسالمی مصوب 220ماده

در مورد حدودی که در این قانون ذکر نشده است طبق اصل

( قانون اساسی جمهوری 167یکصد و شصت و هفتم)

.اسالمی ایران عمل میشود

تعدد در قانون مجازات اسالمی 134ماده

جرم نباشد حداکثر یک جرم را مجازات می 3اگر بیش از

جرم باشد حداکثر +نصف 3کنند .اگر بیش از

این ماده ی قانون از زمان ابالغ برای یک مورد هم اجرا نشده

نفر 40000است .اگر این ماده ی قانون اجرا شود در حدود

. آزاد میشوند

::1392قانون مجازات اسالمی مصوب 134ماده

در جرائم موجب تعزیر هرگاه جرائم ارتکابی بیش از سه جرم

نباشد دادگاه برای هر یک از آن جرائم حداکثر مجازات مقرر

را حکم میکند و هرگاه جرائم ارتکابی بیش از سه جرم باشد،

مجازات هر یک را بیش از حداکثر مجازات مقرر قانونی

مشروط به اینکه از حداکثر به اضافه نصف آن تجاوز نکند،

تعیین مینماید. در هر یک از موارد فوق فقط مجازات اشد

قابل اجراء است و اگر مجازات اشد به یکی از علل قانونی

تقلیل یابد یا تبدیل یا غیرقابل اجراء شود، مجازات اشد

.بعدی اجراء میگردد

در هر مورد که مجازات فاقد حداقل و حداکثر باشد، اگر

جرائم ارتکابی بیش از سه جرم نباشد تا یک چهارم و اگر

جرائم ارتکابی بیش از سه جرم باشد تا نصف مجازات مقرر

.قانونی به اصل آن اضافه میگردد

در صورتیکه از رفتار مجرمانه واحد، نتایج مجرمانه -1تبصره

.متعدد حاصل شود، طبق مقررات فوق عمل میشود

در صورتی که مجموع جرائم ارتکابی در قانون -2تبصره

عنوان مجرمانه خاصی داشته باشد، مقررات تعدد جرم، اعمال

.نمیشود و مرتکب به مجازات مقرر در قانون محکوم میگردد

در تعدد جرم در صورت وجود جهات تخفیف، -3تبصره

دادگاه میتواند مجازات مرتکب را تا میانگین حداقل و

حداکثر و چنانچه مجازات، فاقد حداقل و حداکثر باشد تا

.نصف آن تقلیل دهد

مقررات تعدد جرم در مورد جرائم تعزیری -4تبصره

درجههای هفت و هشت اجراء نمیشود. این مجازاتها با هم و

.نیز با مجازاتهای تعزیری درجه یک تا شش جمع میگردد

:بغی و فساد 1392فصل نهم قانون مجازات اسالمی مصوب

فی االرض

و تبصره ی ذیل آن اشاره به اخالل در نظم 286در ماده ی

عمومی شده ولی موضوعی که موجب نگرانی است و در

دادگاه های غیر قانونی انقالب بارها شاهد آن بوده ایم این

نکته است که در این ماده نشر اکاذیب نیز در کنار مابقی

جرائم گنجانده شده و دادگاه انقالب و نهاد های امنیتی

همیشه یکی از عنواینی که در جرایم متهمین سیاسی و

عقیدتی می گنجانیدند همین نشر اکاذیب بود که در این

ماده قانونی از این به بعد حکم اعدام دارد و تشخیص اینکه

اخالل در نظم عمومی داشته یا خیر نیز بر عهده ی قاضی

است در دادگاه های غیر قانونی بدون حضور هیات

منصفه .بنابراین با همین حربه خیلی از مخالفین را می

توانند یا اعدام نمایند و یا حکم اعدام را باالی سرشان نگاه

. دارند تا شخص مورد نظر سکوت پیشه کند

هرکس به طور گسترده، مرتکب جنایت علیه -286ماده

تمامیت جسمانی افراد، جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی

کشور، نشر اکاذیب، اخالل در نظام اقتصادی کشور، احراق و

تخریب، پخش مواد سمی و میکروبی و خطرناک یا دایر

کردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آنها گردد به گونه ای

که موجب اخالل شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود

خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و

خصوصی، یا سبب اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع گردد

.مفسد فی االرض محسوب و به اعدام محکوم میگردد

هرگاه دادگاه از مجموع ادله و شواهد قصد اخالل -تبصره

گسترده در نظم عمومی، ایجاد ناامنی، ایراد خسارت عمده و

یا اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع و یا علم به مؤثر بودن

اقدامات انجام شده را احراز نکند و جرم ارتکابی مشمول

مجازات قانونی دیگری نباشد، با توجه به میزان نتایج زیانبار

جرم، مرتکب به حبس تعزیری درجه پنج یا شش محکوم

.میشود

(:قانون مجازات اسالمی )قانون قدیم 186ماده

این ماده قانونی نسخ شده و محکومین این ماده می بایست

)تاریخ الزم االجرا شدن این قانون ( آزاد می 22/3/1392در

11/3/1392شدند .مرحوم غالمرضا خسروی که در تاریخ

اعدام گردید بر اساس همین ماده محکوم گردیده بود ..مابقی

قانون مجازات 186محکومین بر اساس این ماده )ماده

و 120، 99، 10، 2اسالمی قدیم ( بر اساس مواد

ا دامه در صفحه نهم

ملى متفاوت از امنيت نظام استامنيت

راهپيمایى

احتياج به

مجوز

ندارد

Page 9: پیام دانشجو شماره پنجم

9

ادامه از صفحه هشتم

( در 1392همین قانون )قانون مجازات اسالمی مصوب 728

توقیف غیر قانونی بوده و در هر شرایطی که هستند می بایست

. آزاد شوند

:1375قانون مجازات اسالمی مصوب 186ماده

هرگروه یا جمعیت متشکل که در برابر حکومت اسالمی قیام

مسلحانه کند مادام که مرکزیت آنهاباقی است تمام اعضاء وهوا

داران آن ، که موضع آن گروه یا جمعیت یا سازمان را می دانند

وبه نحوی در پیشبرد اهداف آن فعالت و تالش موثر دارند

. محاربند اگر چه در شاخه نظامی شرکت نداشته باشند

جبهه متحدی که از گروها و اشخاص مختلف تشکیل -تبصره

. شود ، در حکم یک واحد است

: 1392قانون مجازات اسالمی مصوب 2ماده

هر رفتاری اعم از فعل یا ترک فعل که در قانون برای آن

.مجازات تعیین شده است جرم محسوب میشود

: 1392قانون مجازات اسالمی مصوب 10ماده

در مقررات و نظامات دولتی مجازات و اقدام تأمینی و تربیتی

باید به موجب قانونی باشد که قبل از وقوع جرم مقرر شده است

و مرتکب هیچ رفتاری اعم از فعل یا ترک فعل را نمیتوان به

موجب قانون مؤخر به مجازات یا اقدامات تأمینی و تربیتی

محکوم کرد لکن چنانچه پس از وقوع جرم، قانونی مبنی بر

تخفیف یا عدم اجرای مجازات یا اقدام تأمینی و تربیتی یا از

جهاتی مساعدتر به حال مرتکب وضع شود نسبت به جرائم

سابق بروضع آن قانون تا صدور حکم قطعی، مؤثر است. هرگاه

به موجب قانون سابق، حکم قطعی الزم االجراء صادرشده باشد

:به ترتیب زیر عمل میشود

اگر رفتاری که در گذشته جرم بوده است به موجب -الف

قانون الحق جرم شناخته نشود، حکم قطعی اجراء نمیشود

و اگر در جریان اجراء باشد اجرای آن موقوف میشود. در

این موارد و همچنین در موردی که حکم قبالً اجراء شده

.است هیچگونه اثر کیفری بر آن مترتب نیست

اگر مجازات جرمی به موجب قانون الحق، تخفیف یابد، -ب

قاضی اجرای احکام موظف است قبل از شروع به اجراء یا در

حین اجراء از دادگاه صادرکننده حکم قطعی، اصالح آن را

طبق قانون جدید تقاضا کند. محکوم نیز میتواند از دادگاه

صادرکننده حکم، تخفیف مجازات را تقاضا نماید. دادگاه

صادرکننده حکم با لحاظ قانون الحق، مجازات قبلی را

تخفیف میدهد. مقررات این بند در مورد اقدام تأمینی و

تربیتی که در مورد اطفال بزهکار اجراء میشود نیز جاری

است. در این صورت ولی یا سرپرست وی نیز میتواند

.تخفیف اقدام تأمینی و تربیتی را تقاضا نماید

تبصره ـ مقررات فوق در مورد قوانینی که برای مدت معین

ویا موارد خاص وضع شده است، مگر به تصریح قانون

.الحق، اعمال نمیشود

: 1392قانون مجازات اسالمی مصوب 99ماده

نسخ قانون، تعقیب و اجرای مجازات را موقوف میکند. آثار

( این قانون 10نسخ قوانین کیفری به شرح مندرج در ماده)

.است

: 1392قانون مجازات اسالمی مصوب 120ماده

هرگاه وقوع جرم یا برخی از شرایط آن و یا هریک از شرایط

ملى متفاوت از امنيت نظام استامنيت

راهپيمایى احتياج به مجوز ندارد مسؤولیت کیفری مورد شبهه یا تردید قرار گیرد و دلیلی بر

نفی آن یافت نشود حسب مورد جرم یا شرط مذکور ثابت

.نمیشود

: 1392قانون مجازات اسالمی مصوب 728ماده

، قانون مجازات 7/11/1304قانون مجازات عمومی مصوب

، قانون مجازات اسالمی مصوب 7/3/1352عمومی مصوب

، مواد)8/5/1370، قانون مجازات اسالمی مصوب 18/5/1362

( و )727(، )726(، )629(، )628(، )627(، )626(، )625

( کتاب پنجم قانون مجازات اسالمی728 تعزیرات و »

، قانون اقدامات 2/3/1375مصوب «مجازاتهای بازدارنده

و قانون تعریف محکومیتهای مؤثر 12/2/1339تأمینی مصوب

و اصالحات و الحاقات 26/7/1366در قوانین جزائی مصوب

بعدی آنها درصورت عدم نسخ در سایر قوانین قبلی و سایر

قوانین مغایر از تاریخ الزم االجراء شدن این قانون نسخ

.میگردد

: قانون جدید آیین دادرسی کیفری

الزم االجرا می شود .در این آیین نامه 1/4/94این قانون از

جرم امنیتی وجود دارد که برخالف قانون اساسی است .در

قانون اساسی فقط جرمهای سیاسی ،مطبوعاتی ،عادی و خاص

. نظامی به رسمیت شناخته شده است

جرمهای امنیتی را در دادگاههای غیر قانونی انقالب رسیدگی

می کنند و متاسفانه حتی اسکودا هم از این آیین نامه تعریف

کرده است .در این دادگاه ها هم تعیین وکال غالبا گزینشی و با

هماهنگی قاضی و یا بازجو صورت می پذیرد و وکال هم غالبا

. از وکالی امنیتی هستند

ادامه از صفحه ی هفتم

مجرم هستند، پس من معنای جرم را فهمیده ام

همان گونه که اشاره کردم، برای زندانیانی چون من که سالها

شاهد این وضعیت بوده ام، درد ناشی از این ستم بی حساب که

بر شهروندان بی پناه و ستم دیده اما عزیز و سرافراز ایرانی می

رود، بیش تر از شکنجه بی پایان کنونی است. در زمانهایی که

فرصت خلوت گزیدن دارم، این درد چنان بر جانم زخم می زند

که از زخم خنجر دردناک تر است. اخیراً شنیدم یکی از

سرداران ابله و مغرور نیروی انتظامی به جوانان برومند ایرانی

هشدار داده است، که چهارشنبه سوری تجمع ممنوع است، می

دانم این سرداران، از صداهای گوش خراش ناشی از انفجارها که

موجب آزار و اذیت بیماران، کودکان، پیران و حتی حیوانات

ولگرد و بدون پناهگاه، می شود ، نگرانی ندارند، آنها از

دختران و پسران آگاه و آزاده ای در هراس هستند که

ممکن است، از فرصت چهارشنبه سوری استفاده کرده و

فریاد آزادی زندانیان را سر بدهند. من این سوگ نامه را به

همین جوانان تقدیم می کنم تا هنگامی که از آتش پریده

و می گویند: زردی من از تو، سرخی تو از من، به یاد داشته

باشند که اسیران نیز به شعله های فروزان آتش که

سوزاننده پایه های کاخ ستم و جهل و جمود است، خطاب

کرده، می گویند: سوگ من از تو، سرور تو از من. زیرا

روزهایی را در پیش رو داریم که کاخ ستم در شعله های

آتش فروزان محبوس در سینه های جوانان آگاه و شجاع،

خواهد سوخت، نشانه های آن آشکار شده است.

رجایی شهر، ساکنانی چون ۲۱هر چند سلول های سالن

، سعید رضوی، کامران “پدر و پسر”عادل و شمیم نعیمی

ایازی، کورش نصیری، سارنگ اتحادی، محمد اکرمی، باترشاه

محمداوف، شهاب دهقانی، هوشنگ رضایی، قطان، سالم پور،

اکبری، هادی، آشتیانی، پیام مرکزی، مستقیم، مقدم، سیامک

صدری، فرهمند، سنایی، کورش زیارمی، اقبالی، فرهاد و فواد

فهندژ، فوالدی، وحید اصغری، صادق الحسینی، و ... دارد اما

مردم ایران نیز دختران و پسرانی دارند که حکم رانی را برای

باند ثروت و قدرت به سخت و زندگی را به کابوس سراسر

وحشت برایشان تبدیل نموده است.

سوگ نامه ای از زبان زندانی

Page 10: پیام دانشجو شماره پنجم

10

افشين اعرابی

در شرایط حاد کنونی کشورمان لزوم به دانستن مفاهیم

اولیۀ مبارزاتی برای تحلیل مسائل جاری و داشتن افقی

روشن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بخصوص آنکه

نسل جوان در پی سانسور و اختناق جمهوری اسالمی قادر

نبوده و نیست منابعی را برای باال بردن سطح آگاهی خود

دردست داشته باشد. نسل به جا مانده از دهۀ شصت که با

مفاهیم سیاسی درگیر بوده و می توانست تجارب خود را

به نسل های بعد انتقال دهد به فعالیت های محفلی و خود

محوری خود همچنان ادامه داد و می دهد بدون آنکه

سعی در گرفتن ارتباط با نسل جوان کند. از طرفی تحریف

ها و سمپاشی های طرفداران رژیم گذشته حاکی بر اشتباه

و روی کار آمدن رژیم 1357بودن حرکت مردم در سال

کنونی نوعی سرکشی و نافرمانی را در نسل جوان باعث

شده که بدون هیچگونه تجربۀ مبارزاتی، تحلیل منطقی و

دیدگاهی درست در پیدا کردن برون رفتی از این بحران

دچار سردرگمی شده است. اشتباهات بزرگ نسل جوان در

انتخاب رهبر، تاکتیک های مبارزاتی و پافشاری مستمر و

بدون منطق آنها بر سر مواضع خود کالف پیچیده ای را

باعث شده که خودش را نیز در یک بن بست قرار داده.

یکی از مسائل مبرم، حذف یک اصل مهم مبارزاتی است و

آن بکارگیری عناصر فرعی مثل کامپیوتر و تلفن همراه به

جای حضور فیزیکی در میدان عمل و مبارزه است بدون

آنکه دانسته شود از قیام اسپارتاکوس بمثابه اولین قیام

که 57بشری بر علیه ظلم تا جنبش مردم ایران در سال

یکی از آخرین آنها بود حضور مردم در میدان واقعی مبارزه

و نه دنیای مجازی اینترنت و پیامک کار را یکسره کرده و

می کند. گفتنی است که بسیاری از رهبر نماهای فعلی،

بمانند رهبران اصالح طلب سعی در نگاه داشتن جنبش

مردم در همین سطح را دارند. اما اساسی تر از مقولۀ یاد

چه

کسانی

را

می توان

رهبر

نامید

شده انتخاب رهبر است که در ذهن نسل جوان صورتی

بکل سوای چیزی که باید باشد، شکل گرفته طوری که

هر قشر و گروهی را برای رهبری خود برگزیده بدون

آنکه بداند رهبری چه خصوصیاتی باید داشته باشد. این

نسل الزم است بداند که چنین روشی در انتخاب رهبر

جز ایجاد انشقاق در صفوف خود عایدی دیگری ندارد.

البته تنوع در ایدئولوژی مسئلۀ غیرقابل حلی نیست و

برای آن می شود شورای رهبری تشکیل داد و برنامه

های ضروری را تحت عنوان اشتراک عمل ارائه کرد. اما

این شورا از چه افرادی تشکیل می شود خود سوال

مهمی است. از طرفی جدایی اینچنینی در میان افرادی

که خود را رهبران اپوزیسیون می نامند نه تنها کاری را

از پیش نمی برد بلکه آب به آسیاب جمهوری اسالمی

می ریزد و دست آن را برای سرکوب آسانتر مردم، باز

می گذارد. اولین اشکال اساسی در این رابطه شعار

است “ این جنبش رهبر الزم ندارد” سراسر بی محتوای

بدون آنکه دانسته شود “. همۀ مردم رهبر هستند”و یا

نقش رهبر چه هست و وجودش تا چه اندازه الزم و حائز

اهمیت است. هیچکس دانشمند ویا انقالبی به دنیا نمی

آید. هرجا سخن از تعلیم می آید نقش راهنما انکار

ناپذیر است. یکی از اصولی ترین نقش های رهبری

جهت دادن و مدیریت افکار جامعه و حول اصول

مبارزاتی و انگیزه های مردم برای پیشبرد جنبش مردم

می باشد که آن را هر مدعی نمی تواند به عهده گیرد

چه برسد که به انجام برساند. مضاف آنکه داشتن نبوغ

رهبری خصوصیتی است که در هر فردی پیدا نمی شود.

از طرفی بسیاری از گروهها و سازمانهای سیاسی نیز

بخاطر انحصارطلبی، پایگاه طبقاتی و فکری از آنکه مبادا

در رهبری آیندۀ ایران جایگاهی نداشته باشند به این

اغتشاش و نابسامانی فکری دامن می زنند و ایران

دمکراتیک فردا را فدای نبود احتمالی خود در طیف

رهبری می کنند. در واقع رهبری باید خط مشی اصولی

را دنبال کند تا بتواند منافع تمامی مردم و کشور را در

نظر بگیرد. شناخت دمکراسی یکی از اصول اولیۀ مبارزه

و یکی از راههایی است که می توان از آن استفاده کرد

تا سره را از ناسره باز شناخت. می توان مدعیان دروغین

رهبری را بوسیلۀ آن بکناری گذاشت و افشا کرد. با

شناخت از دمکراسی پی می بریم که چه کسانی با چه

زمینۀ فکری و طبقاتی می توانند آن را برای مردم

ای که اگر مردم ایران در مطالبه کنند. مهمترین نکته

گرفتند، هرگز به دنبال ارتجاع آن را در نظر می ۵۷سال

شدند. در این رابطه یکی از اساسی آخوندی رهسپار نمی

ترین نقطه گذاریها مقولۀ خذف ارگانهای سرکوب کنونی

در رژیم آیندۀ ایران است. ارگانهایی چون والیت فقیه

)چه فردی و چه شورایی(، مجمع تشخیص مصلحت

نظام، شورای نگهبان، خبرگان رهبری و شورای عالی

امنیت ملی و نظایر اینها. بنابراین افرادی که آینده ای را

بدون حذف ارگانهای مذکور مطرح می کنند نه تنها

خواستار تغییرات اساسی در ساختار رژیم نیستند

ادامه در صفحه آخر

Page 11: پیام دانشجو شماره پنجم

11

نقش زنان و تاثير آن بر جامعه بشری از دیرباز مورد نقد و

ها بررسی بسياری از محافل بوده و عموم این بررسی

در کمرنگ نشاندادن نقش زن سعی هایی تاً با مغالطه عمد

داشته و دارد. بویژه آنکه بعد از گذشت چهار دوره تاریخی

مانده یا عمدا باقی کماکان این مساله الینحل باقی

مردان گذاشته شده وتا برتری جنس مخالف یعنی

همچنان خودنمایی کند. هدف از این نوشته پاسخی است

تواند که آیا تنها برتری فيزیکی می به این دود تردید تاریخی

عامل برتری و تفاوت گذاری باشد و یا عوامل غالب و پنهان

نقش تاثيرگذاری خود را بدون آنکه شفاف سازی شده

باشند، درحال ایفا هستند.

در دوران کمون اوليه زنان نقش کليدی در جامعه بشری

ایفا ميکردند. در واقع تمام امور داخل قبيله و حتی امور

مربوط به کشت و زرع و سایر موارد بر عهده زنان بود و

ای بود که به عهده مردان گذاشته شکار تنها وظيفه

شد. در دوران برده داری این برتری رنگ باخت و تغيير می

کرد. هردو جنس به بردگی گرفته شدند اما از آنجا که

آمد آنان برای نمایشات برتری فيزیکی مردان به چشم می

گالدیاتوری، یا ساختن ارتش جهت حمله به دیگر قلمروها

و کار در معادن به کار گرفته شدند و چون دوران، دوران

برده داری بود و تجمع برده، قدرت، برتری و ثروت را سبب

شد اهميت مردان فزونی گرفت. ارتش مردان می

های بيشتری را اسير کند و بر توانست در جنگ برده می

این قدرت و ثروت بيفزاید. در این بين زنان به امور داخل

خانه می پرداختند و یا نگاه داری از بردگان و گالدیاتورها را

بر عهده داشتند و یا وسيله عيش و نوش برده داران بودند.

البته نقش ادیان نيز در این دوره برای ضعيف نشان دادن

تاثير نبود، خاصّه آنکه ادیان هميشه ابزاری نقش زنان بی

بودند در دست حاکمان برای فرو نشاندن و سرکوب طغيان

مردم به پاخاسته. در دوران فئودالی این برتری افزایش

ای را در بيشتری پيدا کرد. نيروی بدنی مردان نقش عمده

مزرعه به عهده گرفت و آن را به عنوان نيروی کار و یک

عمل درآمد زا درآورد. همين امر سبب شد که زنان کامال

خانه نشين شوند که تنها به بچه داری و خانه داری اکتفا

کنند و در حالت بهتری در مزرعه دوش به دوش مردان کار

به کنند بدون آنکه نقش آنان و اهميت آنان در این زنجيره

ارزیابی شود. تاثير این دوران در تفاوتگذاری درستی

های بين زن و مرد به حدی بود که هنوز هم در ارزش

محافل روشنفکری و پيشرو که بحث بر سر برتری

ای از دوران جنسيتی پيش مياید آن را به عنوان پدیده

دهند. در دوران سرمایه فئودالی مورد بررسی قرار می

داری که هنوز تاثيرات دوران فئودالی بر آن سایه افکنده بود

های توليد هنوز بصورت خودکار به راه نيفتاده بود و دستگاه

و الزم بود که نيروی بازوی انسانی آن را به حرکت درآورد،

بحث بر سر تساوی حقوق مرد و زن، کماکان جای شک و

هم بکار گيری زنان به گذارد. از طرفی می بهانه باقی

عنوان ابزار در آمد روند نقش آفرینی زنان را کند ميکرد. اما

ها راه با پيشرفت تکنولوژی و اختراع ماشين بخار و بعد

های توليد بوسيله جریان الکتریسيته و عدم اندازی دستگاه

برای راندن آن، بحث احتياج به نيروی بدنی انسانی

مشارکت زنان در توليد و به صحنه آمد آنان، جای خود را

تمام ابتدا در محافل روشنفکری و سپس بطور وسيع در

های اجتماعی و سياسی باز کرد، گرچه هنوز عرصه

بر سر گسترش آن وجود داشت. در این هایی سد

نيز عمدتا به این های تاریخی ميان، نقش شخصيت

گسترش و تحول کمک شایانی کرد تا آنجا که زنان را

خود به خيابان و برای طلبيدن حق تاریخی

های نبرد کشاند و عمال رو در روی محافل عرصه

ارتجاعی قرار داد. طوری که مبارزات زنان در جوامع

ترین ترین و در عين حل رادیکال از پيشرو کنوی یکی

مبارزات حق طلبانه موجود است که ميرود

سرنوشت جامعه بشری را در آینده تغيير دهد و آن

را به مسير طبيعی خود بيندازد.

حال این سوال مطرح ميشود که آیا تنها قدرت بدنی

تواند عامل برتری باشد؟ با توجه به پيچدگی می

آید که این ظرفيت و شخصيت انسان به نظر می

پردازد و باز به بررسی تنها از یک بعد به قضيه می

رسد که یک بعدی نگاه داشتن این مساله نظر می

گرفته در طول ساليان متمادی از روی عمد صورت

که هم جنبه اعتقادی و دینی داشته و هم جنبه

مذهبی -اقتصادی، چرا که اعتقادات ارتجاعی

ای بود نميبایست دچار تزلزل ميشد چون وسيله

ها و روندی بود برای محدود نگاه داشتن افکار توده

های فئودالی و سرمایه داری در طول که با دولت

زمان دست در یک کاسه داشته باشد و از طرفی

گشت و دستمزد موضوع به عرصه سرمایه بر می

گرفت و اگر هم تنها به یک بخش از جامعه تعلق می

برای بخش دیگر در نظر گرفته قرار بود حقی

شد برای کسب در آمد شد، به ابزاری تبدیل می می

و چه بهتر بود که ميزان این دستمزد کمتر از بخش

دیگر باشد.

بررسی بر روی کارایی زنان در بعد دیگر قضيه که در

کشد، ميتواند بخش وسيعی پای علم را به ميان می

را در پيش رویمان قرار دهد. بنا به نتایج نتایج جالبی

زنان از حس قوی تری نسبت به تحقيقی پزشکی

مردان برخوردار هستند، بخصوص از نقطه نظر

چشایی و بویایی. زنان در برابر سرما و گرما مقاومت

بسيار باالتری دارند. در برابر بيماریها از خود مقاومت

بيشتری نشان می دهند. مردان در عمل دیجيتالی

توانند همزمان دو یا نمی یا سری کار ميکنند، یعنی

چند کار را انجام دهند. آنها برای انجام چندین کار

برسانند و را به پایان الزم هست که ابتدا اولی

روی آورند. اما زنان در عين حال سپس به دومی

بطور متوسط حتی تا پنج کار را ميتوانند بطور

همزمان انجام دهند که این را در اصطالح آنالوگ

کار همزمان یا موازی. ميگویند، یعنی

را در بر اما جنبه دیگر که تداوم نسل انسانی

گيرد ميتواند ابعاد گسترده و عميقی را شامل می

١٧٧۱های بشود. بعد از انقالب فيزیک در بين سال

انسان به این نتيجه رسيد که اولين غریزه ١۲٢۱تا

است، از او شناخت از جایگاه خویش درپهنه گيتی

آید، به کجا ميرود و جایگاه فعليش کجاست کجا می

شود مگر در تداوم نسل بشر، و این امر ميسر نمی

به آن صورت که هر نسل اطالعات خود را که

سپارد و با این آوری کرده به نسل بعدی خود می جمع

ای از مسائل بشر حل انتقال، نسل به نسل مساله

ترین و شود. نگاهداشت این تداوم ميتواند از مبرم می

باشد که بشر از بدو پيدایش هایی ترین مقوله پراهميت

خود تا به آخر با آن دست به گریبان است. اگر خانواده را

ای به عنوان کوچکترین جز جامعه در نظر بگيرم که نقطه

بنيادین به حساب بياید، نقش زنان در آن بمثابه

کند. زنان در ترین اصل جلوه می ترین و کارایی اساسی

آفرینند که مردان هرگز به تکوین آن را می بطن خود زندگی

خانواده نقش زنان چنان است که نيستند. در روانشناسی

ریزی شده. گویی شالوده خانواده بر اساس وجود زن پی

توان به این موضوع اشاره در این رابطه و بنا به آمار می

خانه کم یا قطع شود تنها یازده کرد که، اگر ارتباط مردان از

شوند اما در صورت ها از هم پاشيده می درصد خانواده

قطع این ارتباط از جانب زنان این رغم به چهل و هفت در

رسد. این امر حتی در جوامع بشدت پدر ساالر هم صد می

نمودی بارز دارد. گذشته از این تغذیه نوزاد در دوران

طفوليت و مراقبت از نوزادن از طرف مادر تا دوران باالتر، از

توان از نقش مادران در آن مواردی است که آسان نمی

و اجتماعی چشم پوشی کرد. نقش زیربنایی فرهنگی

تردید باالتر از زنان، در خانواده بی مادران و بطور کلی

ها را پيش مردان است. اگر تداوم نسل بشر و ارتباط نسل

رو آوریم، اصلی ترین ابزار ارتباط زبان است که مادران

کنند که اصطالح را در این رابطه ایفا می نقش اساسی

گيرد. زبان مادری از آنجا سرچشمه می

ترین آن در این بحث اما مهمترین بررسی که شاید جالب

است که همزمان در باشد، نتایج یک تحقيق علمی می

سالهای نخستين هزاره سوم در یازده مرکز تحقيقی، در

اروپا و استراليا صورت گرفت. نتيجه این تحقيقات که به

)هاپلویدیزیشن( موسوم است، نشان ميدهد که دو زن

معنی این توانند بچه دار شوند. بدون دخالت مردان می

قضيه این است که تداوم نسل بشر بدون دخالت مردان

زن را در این رابطه نيز ميسر است و این نقش اساسی

دهد. گرچه وقوع این عمل با یک سری نشان می

ن مردانه در زنان بطور آزمایشات هجده ماهه و تقویت ژ

گيرد اما از اهميت نقش زن در تداوم مصنوعی صورت می

کند که بمراتب پر اهميت تر از کم نمی نسل انسانی

کند. نيروی فيزیکی مردان جلوه می

موارد توصيف شده نه برای آنکه برتری به زنان داده شود و

نقش مردان در عرصه اجتمایی حذف شود بلکه یادآوری

رقم برتری انگيزد که علی آن در ذهن ما این را بر می

واال که باشند باز با فرهنگی که زنان دارا می نسبی

حاصل مبارزات آنها است، هرگز آن را به رخ مردان

نکشيدند و هرگز آن را به عنوان ابزار تحميل مورد استفاده

باز این قرار ندادند. اگر چه در برابر کمبود روابط جنسی

توانند مردان زنان هستند که مقاومت بيشتری دارند و می

را با این ابزار مطيع خود سازند. اما هدف از این نوشتار

تنها یاد آوری آن بود که بيندیشيم مرد و زن در کنار هم

توانند قوی توانند مکمل یکدیگر باشند، در کنار هم می می

توانند وظيفه خطيری را که بر اثر باشند و در کنار هم می

پيدایش، به آنها هدیه های طبيعی، یعنی تصادفات پدیده

شده است، به انجام رسانند.

نقش زن در جامعه بشری

Page 12: پیام دانشجو شماره پنجم

12

نكته ها؛

قطع نخاع حكومت يا معترضان

٨٨جنبش سياسى سال

حسين همدانى از فرماندهان

سپاه واليت در سخنرانى اش آدمكش

كه خواست افتخارات خود و جانيان

به گوش اهالى وابسته به بسيج را

جنايتكاران برساند، پرده از اسرار جنايتى

كه بيش از برداشت و اعالم كرد مخوف

٧٧نفر از معترضان سال ٧٣۱

نهادهاى سركوبگر قطع نخاع توسط

اين اقدام جنايتكارانه شده اند،وسعت

نشان مى دهد كه فلج كردن جوانان

معترض در برنامه دست پرورده هاى

واليت قرار گرفته بود و به اجراء نيز در

آمد. شايد اين زنجير پاره كرده هاى

حكومت و برنامه ريزان قداره كش رهبر

فكر مى كنند با فلج كردن جوانان معترض

در اعتراضات سياسى راه حلى براى

نجات رژيم پوسيده و رو بزوال جمهورى

اسالمى پيدا كرده اند اما خود رهبر

حكومت نيز مى داند كه اين اقدامات ضد

ايرانسانيت و ضد ايرانيت تنا بغض و كينه

جامعه بر عليه حكومت را چند برابر مى

كند و بزودى زمانى فرا خواهد رسيد كه

مردم حكومت را قطع نخاع خواهند كرد،

مرور تاريخ براى اين جنايتكاران بسيار

درس آموز است.

نكته ها

انقالب اسالمى يعنى چى،!!!

انقالب اسالمى در ايران پس از سى و

پنج سال يعنى؛

بيشتر كسانى كه نماز مى خواندند، بى نماز

شدند و تبليغات ميلياردى جمهورى اسالمى نه

تنها نتوانست نسلهاى بعدى را نماز خوان و

مسلمان كند كه هيچ،، باعث شد كه خيلى ها

دست از اسالم و شيعه گرى برداشته و به كيش

مسيحيت و زرتشت و شاخه هاى ديگر در

شعارهاى آمدند،،پس از سى و پنج سال

انقالبى همه تقلبى از كار در آمدند، شعارهاى

پول نفت، آب و برق آزادى،عدالت و رفاه و

همه دروغ از آب در آمدند و ........ مجانى،،،

منطقى اسالمى پس از سى و پنج رفتار

در ايران: سال

در انقالب اسالمى،،، يعنى رفتار منطقى

دروغ خوب است ، پيغمبر خدا هم دروغ اينكه

به فتواى روحانيون، هر مصلحت آميز مى گفت،

فرد شيعه بايد به نفع خود و به نفع اسالم و

مسلمين دروغ بگويد،مثال اختالسها و رانت

خوارى ها و دزدى ها كش داده نشوند و

هيچكس به اين كارها كارى نداشته باشد،مثال

همه بگويند، همه چى آرومه ما چقدر

خوشبختيم و از اين حرفهاى خوب،،،،،،

خامنه اى در يك اينكه؛ انقالب اسالمى يعنى

سخنرانى گفت، پيامبر هم در غزواتش غنايم را

بين پيروانش تقسيم مى كرد، اينجا هم

همينطور است، هر كس با حكومت باشد از اين

غنائم بهره مند و خوشبخت مى شود و هر كس

نباشد، بد بخت است و بر عليه اسالم و

مسلمين است و برود بميرد، بنا بر اين، نتيجه

مى گيرم اين همه غارت اموال ملى يك نوع

و غارت اموال ملى كشور تقسيم غنائم است

حق مسلم خامنه اى و يارانش است،

سى و پنج سال پس از نقش روحانيت

انقالب اسالمى ؛

در مملكت روحانيون، فهميده هاى انقالب

هستند،، ديگران همه نفهمند، يعنى همه بايد

نفهم بمانند و يا بايد خود را به نفهمى

بزنند،،خامنه اى چوپان گله است، همه

و امت واليت روحانيون تابع واليت، گله دار واليت

هم گوسفندان انقالب محسوب مى شوند، براى

همين هر كسى كه مى خواهد به نان و نوايى

برسد اول بايد گوسفند بودن خود به واليت را

ثابت كند توصيه خامنه اى؛ شبانى شغل

انبياست،!

نتيجه مثبت انقالب اسالمى ،،،

روحانيون دروغگو و فاسد يعنى اينكه حكومت

بهترين حكومتهاى جهان و انقالب يكى از

بهترين انقالب در همه عالم بوده اسالمى

است،!!!

سياسى مثبت كه از اين انقالب -نتيجه اخالقى

گهربار اسالمى، مى گيريم، اين است كه ما

دروغ بگوييم، به ديگران هم دروغ بگوييم، و هم

باز هم برويم به يك روحانى دروغگوى ديگر راى

بدهيم،!!!

و اما نتيجه خيلى بدى كه از انقالب اسالمى

مى گيريم، اينكه از روحانيت تبعيت نكنيم، مثل

روحانيون حاكم دروغ نگوييم، به روحانيت و به

در بازيهاى آنها حكومتگران و نظام اعتماد نكنيم

و ديگر راى ندهيم و اينطورى شركت نكنيم

فاتحه حكومت را بخوانيم.!

نكته ها؛

افزايش جمعيت خامنه اى با يك وعده

غذاى جنتى

چند سالى است خامنه اى دائما خواب توسعه

جمعيت شيعيان گرسنه ايران و جهان را مى

بيند. به اميد اينكه يك ملتى از گوشت دم توپ

بين شيعه و درست كند و در جنگ و كشتار

سنى نفر كم نياورد.

از قضاء معلوم شد كه دالرهاى نفتى ته كشيده

ادامه در صفحه سيزدهم

نكته ها

Page 13: پیام دانشجو شماره پنجم

13

نكته ها ادامه از صفحه دوازدهم

و خامنه اى كم آورده، يك خل وضع كوچك

مغز ديگه يعنى جنتى در نماز

چون در مداكرات اعالم كرده كه جمعه

هسته اى نمى شود با آمريكا كنار آمد،

لذا مردم بايد روزى يك وعده غذا بخورند!.

عجيبه واقعا،، اين رهبر و اين دايناسور،

هنوز متوجه نشدند كه جمعيت عظيمى از

مردم كشورمان همين حاال هم دارند يك

به آمار خود وعده غذا مى خورند،

حكومت بيش ازچهل درصد مردم هم زير

خط فقر قرار دارند،،،، در اين ارتباط، با باال

كشيدن پولهاى كالن كشور توسط

پيام رهبر براى ماله نمايندگان مجلس،

كشيدن بر اختالس نمايندگان فاسد

مجلس از طرف حداداد عادل اعالم شد،

رهبر باز هم اعالم نارضايتى كرد و افاضات

فرمود، كه اينقدر حاشيه سازى نكنيد،

يعنى، اين لجنزار مجلس را اينقدر بهم

يك چيز ديگه در همين ارتباط نزنيد، و

،،،،،،فرار سرمايه هاى كشور توسط

اوج تازه اى گرفت، و عوامل حكومتى اخيرا

از آنجايى كه

تكليف مذاكرات هسته اى نامعلوم است،

وابستگان آشكار و پنهان جمهىورى

اسالمى در حال خارج كردن پولهاى بى

صاحب زيادى از مملكت به همه جاى دنيا

از اروپا تا آمريكا و كانادا، آسيا و آفريقا و

اين غارت هر جايى كه بتوانند، هستند،

چنان آشكار شده است كه عوامل وابسته

به حكومت واليت بدون هراس در همه

جاى دنيا علنا ظاهر مى شوند و پول

كشور و ملت را به اسم خود و حاجى

خانمها و آقا زاده ها سرمايه گذارى مى

كنند، قصرها معامله مى شود، اتوموبيلها

گران قيمت و هوا پيماههاى شخصى و

درس تاريخ براى مردم كشورمان كه ،،،

بايد يك وعده غذا بخورند ؛ هيچگاه

تماميت كشورتان را بدست كسى

نسپاريد. كشور و تمام ثروت آن به شما

هيچكاه بدون تعلق دارد و نه به حكومتها،

تعيين قوانينى كه اراده و حاكميت شما

ملت را تعريف كند كشور را بدست هيچ

حكومت و دولتى نسپاريد،،، اداره

بدون تعيين حدود اختيارات به كشورتان را

هيچ حكومتى و دولتى نسپاريد، حكومتها

و دولتها مجرى خواسته هاى شما

راى كه هستند ، هيچگاه به صندوقهاى

اختيار آنرا نداريد اعتماد نكنيد، و مهمتر از

دين و مذهب را با همه هيچگاه دو باره

حكومت يكجا براى كشور نخواهيد، دو نهاد

دين و دولت، هر آينه فرصت بيابند به ضد

ملت تبديل مى شوند، تكيه گاه ملت هاى

آزاد حاكميت قانون و ضامن قوانين خود

ملتها هستند.

نكته ها؛

افتخارات خامنه اى با نظام اسالميش

ايران به دومين كشور مصرف كننده -١

مواد مخدر جهان تبديل شده است.

را در بيكارى بين ١٤٧ ايران رتبه -٢

كشورهاى جهان كسب كرد، بعبارتى ايران

جزء كشورهاى بيكار جهان محسوب مى

شود

-١.٧اقتصاد ايران داراى رشد منفى -٣

است و جزء شش كشور عقب مانده

جهان با رشد منفى است

دنيا با تورم ايران جزء سه كشور اول -٤

اقتصاد حاد و شديد همراه با ركود در

توليدات است

رضايت از زندگى ١١٢داراى رتبه -٥

كشور اول غمگين دنياست جزء سه -٦

اولين كشور با هواى آلوده در دنياست -٨

بعد از چين دومين كشور از نظر اعدام -٧

شهروندان است

جز دو كشور اول ناقض حقوق بشر در -۲

دنياست

رتبه اول در فرار مغزها، -١۱

اولين وارد كننده نان )گندم( در دنيا -١١

بيشترين آمار طالق در دنيا -١٢

كمترين در آمد سرانه در رديف عقبـ مانده -١٣

ترين كشوراى دنيا

بيشترين استفاده از تششعات و امواج -١٤

سرطانزا

بيشترين نابرابرى جنسيتى و نابرابرى -١٥

حقوقى زنان نسبت به مردان

بيشترين رشد كودكان كار و بى خانمانى -١٦

) كارتن خوابى(

بيشترين شكاف طبقاتى و نادالنه ترين -١٨

توزيع درآمد و ثروت و گسترش فقر عمومى

بيشترين فساد دولتى و حكومتى در دنيا -١۲

فاسدترين قوه قضاييه در دنيا -٢۱

بيشترين تهاجم به رسانه ها، خبرنگاران -٢١

نشريه و خبرنگاران اينترني

باالترين هزينه تبليغات بنفع حكومت -٢٢

بيشترين فرار سرمايه از كشور -٢٣

بيشترين كمك مالى به نيروهاى -٢٤

و كشورهاى مستبد اسالمى تروريستى

بيشترين تخريبب فرهنگ و هنر ملى در دنيا -٢٥

بيشترين رويگردانى از دين شيعه و گرايش -٢٦

به زرتشت و مسيحيت و ساير اديان

و،،،،،،،،،

اگر آمارها را با زمان رژيم شاه، مقايسه كنيم،

خامنه اى اگر بويى از انسانيت برده باشد، بايد

از خجالت سرش را پايين بياندازد و كالمى

Page 14: پیام دانشجو شماره پنجم

14

رضا مبين

در شماره ی سوم نشریه ی پیام دانشجو،

بخشی از كتاب یکصد و شصت سال مبارزه با

آیین بهایی، نوشته ی فریدون وهمن را با شما

به اشتراک گذاشتیم .

هدف از باز نشر این مطالب، یادآوری ستمهایی

است كه از ظهور دیانت بهایی تا كنون بر

پیروان این آیین رفته و تبلیغات منفی

حکومت ها و مبلغان دینی اسالم، مانع از

شناخت عوام از این آیین شده و بعضا نا

خواسته و حتی از روی علم به عناد با پیروان

آیین بهایی برخواسته اند.

در دوران حاضر و بعد از انقالب اسالمی در

ایران و روی كار آمدن حکومت مذهبی، زندانی

كردن و شکنجه و تخریب اموال و غصب اموال

بهاییان و تخریب گورستان ها و اماكن مذهبی

و اخراج از مدارس و دانشگاهها و شركت های

دولتی و پلمپ مراكز تجاری بهاییان و اعدام و

در نهایت فشارهایی كه موجب شد تا بخشی از

این جامعه، ترک وطن كرده و به كشورهای

دیگر پناه ببرند. نشریه ی پیام دانشجو در نظر

دارد به صورت ضمنی و در حد توان بیانگر تنها

گوشه ای از این ظلمها باشد.

امید كه بتوانیم در این راستا ثابت قدم

باشیم.

در این شماره، به معرفی و بخشی از زندگی

مال علی جان ماهفروزكی اشاره می شود.

مال علی جان ماهفروزکی، مالی با سواد ده ماهفروزک،

به دیانت بهایی ایمان آورد. ابتدا در پرده 1876در سال

و شرانجام آشکارا بهایی شدن خود را اعالم کرد. به

تدریج همه ی اهالی روستا که تعدادشان چهارصدنفر

بود به این دیانت روی آوردند. در روستاهای نزدیک نیز

که بالفاصله در جنوب جاده ی ساری به علی آباد قرار

دارند به ویژه در بورخیل ارته، چاله زمین و کفشگر کال،

جامعه های بهایی تاسیس گردید. روی هم رفته با

کوشش مال علی جان حدود هزار و پانصد نفر در آن

منطقه بهایی شدند. مال علی جان و همسرش علویه

خانم برای پیشرفت روستاییان دو مدرسه، یکی برای

پسران و دیگر برای دختران تاسیس کردند. کوشش

فراوان در آموختن سواد و خط فارسی به بزرگ و

کوچک نمودند. روستاییان را به نظافت چه در خانه و

چه در طویله حیواناتشان تشویق کردند.به آنها آموختند

که مرتب حمام بگیرند و هنگام ورود به خانه لباس کار

را عوض کنند و لباس تمیز بپوشند. در آن منطقه

شرکت تعاونی که تعلق به همه ی روستاییان داشت

تاسیس نمودند تا اهالی روستا بتوانند فرآورده های

کشاورزی و سایر محصوالت تولیدی خودرا به قیمت

بهتری به فروش رسانند. دیگر از اقدامات ایشان بهبود

وضع پنبه ی تولیدی و عرضه ی پنبه ی خالص و

مرغوب به خریداران از جمله ارمنیان و روس ها بود.

همه ی اینها درآمد اهالی را باال برد. فقیر در میانشان

دیده نمی شد. سطح تحصیل و سواد باال رفت، در

جلسات و محافل بهایی بحث و گفتگو بر مسایل

روشنفکری بود. مراجعه ی اهالی به آخوند و مال و

محاضر شرع برای حل اختالف از بین رفت، و حتی با

تشویق مال علی جان و همسرش کم کم خانه های با

گل و کاه تبدیل به خانه هایی با خشت همراه با دیوار و

در و پیکر شد. مالیان و آخوندهای اطراف بنای شکایت

و نامه پراکنی به ناصرالدین شاه گذاردند که مال علی

جان در ماهفروزک مشغول به ساختن قلعه ای برای

یاغی شدن با دولت است.

به دستور کامران میرزا نایب السلطنه چهارصد سرباز به

سرکردگی رستم خان در سحرگاه روز بیست و نهم

آوریل هزار و هشتصد و هشتاد و سه به ماهفروزک

حمله کردند. آنها تمام روستا را غارت کردند و خرابی

های فراوان وارد آوردند و حتی درختان را آتش زدند. در

اثر این شبیخون بیشتر اهالی به داخل جنگل فرار کردند.

مال علی جان و هفت تن از بهاییان دیگر که سه تن از آنان

برادران برادران علویه خانم بودند، دستگیر و به ساری بردند.

حاکم، در غروب آن روز، افرادی را برای پیدا کردن اسلحه به

ماهفروزک فرستاد. آنان هیچ نوع اسلحه ای نیافتند ولی علویه

خانم و پنج تن از زنان و چند کودک را دستگیر کردند. در

سومین روز ورود زنان و کودکان به ساری، علویه خانم را برای

بازجویی به نزد نایب الحکومه ابراهیم خان سهام الدوله بردند.

علویه خانم در حضور او متهورانه مقایسه ای بین وضعیت خود و

خاندان پیامبر اسالم که آنها نیز به اسیری نزد حاکم کربال برده

بودند کرد و پرسید اطفال چه گناهی کرده اند که آنها را

دستگیر کردید و به ساری آورده اید؟ نایب حاکم از شنیدن این

گفتار خجل شد و زن ها و کودکان را آزاد کرد تا به ماهفروزک

بازگردند. اما مردان دستگیر شده را نزد آقا شیخ جعفر ترابی که

بزرگترین مجتهد ساری بود، بردند. او از دادن فتوا ی قتل

خودداری کرد. در نتیجه زندانی ها را به تهران فرستادند. روز

سیزدهم ژوئن هزار و سیصد و هشتاد و سه، مال علی جان و

سی تن دیگر از مردان، همراه با سربازان بسیار به تهران

رسیدند. به مال علی جان گفته شد اگر توبه کند آزاد خواهد شد

و خلعت خواهد گرفت. اما وی نپذیرفت. در این زمان ناصرالدین

شاه در راه سفر به سوی مشهد بود. برای کسب تکلیف تلگرافی

به او به دامغان مخابره شد. شاه پاسخ داد که تکلیف مال علی

جان باید توسط حاجی مال علی کنی، بزرگترین مجتهد تهران،

تعیین شود. به دنبال آن مال علی کنی فتوی به قتل مال علی

جان داد و وی در انظار عموم در روز بیست و سوم شعبان هزار

و سیصد برابر با بیست و نهم ژوئن هزار و هشتصد و هشتاد و

سه در میدان پای قاپوق به شهادت رسید.

Page 15: پیام دانشجو شماره پنجم

15

حشمت اله طبرزدی

ساله ۰۷جنبش دانشجویی

های از جنبش ساله، به یکی ۷۱جنبش دانشجویی با تاریخ

قدرتمند در ایران تبدیل شده است. اگر چه این جنبش به دلیل

سال و به ویژه در ۷۱ ماهیت صنفی سیال و سرکوب دائم طی

سال اخیر، ممکن است ناپایدار و غیر اجتماعی پنداشته ۶8

های مبارزه اعتراضی و قدرت شود، اما به دلیل خواسته، شیوه

اجتماعی و جنبشی -گفتمان سازی، همواره از هویت تاریخی

همواره عدالت خواه بوده بودن، برخوردار است، دانشجویان ایرانی

اند. اگر چه صفوف و طبقات دیگر مترقی نیز دارای خصلت

عدالت خواهی هستند، اما تفاوت دانشجویان این است که عدالت

را به مفهوم نفی هر نوع تبعیض اجتماعی و ایجاد شرایط برابر،

که دیگر صفوف ممکن است با دانند. در صورتی برای همه می

افزایش دستمزد و یا به دست آوردن امتیازات بیشتر، قانع

باشند. برداشت جنبش دانشجویی از عدالت، برداشت صنفی یا

طبقاتی نیست که با بهبود وضعیت خودش، دست از مبارزه

بردارد. همچنین، مضمون آزادی خواهی از دیدگاه این جنبش،

عالوه بر نفی استبداد سیاسی به مخالفت به هر هژمونی و یا

انحصار طلبی ایدئولوژیک، صنفی، الیگارشی و طبقاتی ارتقاع

کند. این دو یابد و نوعی از رهایی همگانی را درخواست می می

ویژگی برجسته به همراه شیوه مبارزه مسالمت آمیز اما اعتراضی

که خصلت گفتمان سازی به فرهنگی -و پیکار دائم سیاسی

بخشد، موجب شده است تا جنبش دانشجویی، در جنبش می

۷4تیر ۲4و ۶۱آذر ۲۶تاریخ سیاسی ایران، ماندگار شود، که

دو نمونه از پیکارهای دموکراتیک و رهایی بخش این جنبش

است.

ماهیت مستقل جنبش

ها سازش نکرده و این جنبش هیچگاه حکومتی نبوده، با حکومت

به نهادهای متصل قدرت، امکان گفتمان سازی برای خود را

نداده است. برای این که هر نوع وابستگی فکری یا تشکیالتی

جنبش به بدنه قدرت، با ماهیت آزادی خواهانه، عدالت طلبانه،

تامالتی بر

جنبش دانشجوییدموکراتیک و اعتراضی جنبش که ماهیتی مترقی است، در

با هایی تضاد است. در تاریخ این جنبش، تشکل

های راست یا چپ ظهور کرد که اگر چه در در ایدئولوژی

پیش از انقالب در درون جنبش فعالیت داشتند، اما پس از

به حکومت گرایش انقالب راه خود را از آن جدا کردند و یکی

پیدا کرد و دیگری به احزاب و سازمانهای به شدت

، بار دیگر جنبش ۷۱ایدئولوژیک. خوشبختانه، از آغاز دهه

ها را در خود جذب کند و اگر چه توانست همه گرایش

کرده اند از جریانات راست نهادهای قدرت همواره سعی

برای نفوذ در جنبش و به ویژه تحمیل گفتمان خود مذهبی

بر آن، استفاده کنند، اما همواره نا موفق بوده اند. حفظ هویت

مستقل جنبش، همواره نقطه امید آزادی خواهان بوده است.

جنبش سکوالر است

کند با حفظ سرکوب در می رژیم سعی در وضعیت فعلی

های دانشجویی شبه نظامی از گسترش دانشگاه و تکثیر نهاد

، تالش اعتراضات دانشجویی پیش گیری کند. از دیگر سو

کند با نفوذ نیروهای نزدیک به خود، نیروهای منفعت می

طلب و وابسته به درون جنبش و مثال دینی و معتدل نشان

دادن جنبش، آن را در حالت انفعال و بالتکلیفی نگاه دارد.

های هنگفت و راه ندزی دستگاه تبلیغی با هزینه سرمایه

کوشد الگوی جنبش دانشجویی اهداف چند گانه امنیتی، می

مستقل، سکوالر، دموکرات و اعتراضی را دستکاری کند و

دانشجویی پیشرو را، دانشجویی تعریف کند که در راه کسب

ای موفق بوده و خصلت پرسش گری هدایت دانش کلیشه

های تعیین شده قرمز شده را نیز دارد اما از چارچوب خط

کند؛ هزینه به دانشجویان القا می ٔکند. از دیگر سو عبور نمی

اعتراضات دموکراتیک زیاد است. غافل از این که، هویت

های عقالنی برای کسب آزادی و جنبش با پرداخت هزینه

عدالت عجین است. آنها با این تبلیغات چند الیه، در صدد

هستند، ماهیت جنبش را قالب و در صورت موفقیت، آن را

که جنبش های خود منحل نمایند. در حالی در گفتمان

دانشجویی، ماهیتا مستقل، دموکرات و اعتراضی است.

اقدامات حکومت و نیروهای همسو، به قصد تخریب هویت

جنبش، افزایش یافته است که هیچ سنخیتی با دین آمرانه

و ایدئولوژی دولتی ندارد. به همین دلیل، دانشجویان آگاه و

مبارز، که بیش از هر چیز بر عناصر خرد و بهره وری

های مدرن، برای آگاهانه از تجربیات گذشته و جامعه

اندیشند، سعی رسیدن به دموکراسی پایدار در ایران می

های اجتماعی و راه اندازی کرده اند با استفاده از شبکه

حتی با یا صنفی، یا و غیر رسمی های نیمه مخفی تشکل

های امن که از حاشیه های دانشجویی رسمی نفوذ در تشکل

با برای فعالیت برخوردار هستند، به مبارزه فرهنگی

ایدئولوژی تجویزی، آمرانه و واپس گرا بپردازند و از شرایط

موجود برای تقویت بنیان های فرهنگی و تشکیالتی بهره

ببرند. فرهنگ سازی، نهاد سازی و گسترش گفتمان

های کنونی جنبش دانشجویی دموکراسی خواهی، از ضرورت

است.

جنبش دانشجویی به مثابه رهبری مبارزات

۶۱آذر ۲۶بارزترین اشکل مبارزاتی جنبش دانشجویی، در

ظهور کرده است. اگر چه در وضعیت کنونی ۷4تیر ۲4و

سایر جنبشهای اجتماعی و دموکراسی خواه و مدافع حقوق

بشر در حال گسترش است، اما وحشت جدی رژیم از ناحیه

های فعال به جنبش دانشجویی و بیم پیوستن سایر جنبش

های حکومت تمایل تردید هیچ یک از جناح آن است. بدون

ندارند این جنبش نیرومند به حرکت در بیاید و موجودیت

حکومت را به خطر بیندازد. جدال بر سر به دست گیری

مدیریت و وزارت در این حوزه که اینک به نفع جناح

از همین اقتدارگرا، ترک مخاصمه موقت اعالم کرده، ناشی

های گوناگون حکومت که برای حضور در ترس است. جناح

دهند، به خوبی قدرت مسابقه مجیزگویی دیکتاتور می

دو دهه گذشته در گفتمان دانند، جنبش دانشجویی طی می

های گونانگون، ناظر بر دموکراسی خواهی، دفاع از سازی

حقوق بشر، دفاع از عدالت خواهی و مبارزه اعالمیه جهانی

ادامه در صفحه ی شانزدهم

Page 16: پیام دانشجو شماره پنجم

16

ادامه از صفحه ی پانزدهم

، سیاسی و قضایی حکومت، گفتمان با مفاسد عظیم مالی

به مدرنیزاسیون و تاکید بر گذار از جامعه صنعتی

های دموکراتیک، جهان شمول، پیشگام بوده و سایر ارزش

طبقات اجتماعی همواره چشم امید به این جنبش دوخته

اند. به همین دلیل از حرکت نوین و اعتراضی جنبش به

دانند، سرکوب یا تالش برای شدت نگران هستند. می

گفتمان سازی و قالب ماهیت جنبش، از یک نیروی آزادی

خواه و مترقی و دموکراسی خواه به نیرویی وابسته، واپس

گرا و محافظه کار و سلب خصلت مستقل و اعتراضی و

جنبشی دانشجویان عدالت خواه ممکن نیست. وحشت رژیم و سهام

به شدت فاسد، از آن روزی است که داران قدرت و ثروت مافیایی و

جنبش به حرکت در بیاید و با بدنه خاموش اما آگاه و ناراضی

، 44و جنبش سبز ۶۱آذر ۲۶، ۷4تیر ۲4استفاده از تجربه

، و معترض به آپارتاید مذهبی رهبری جنبش رهایی بخش ملی

به مناسبات نا عادالنه و جنسیتی و سیاسی را به دست بگیرد من

بسیار فساد انگیز قدرت حکم را برمال سازد. رژیم آگاه است، این بار

ها از سیاست اقتصادی ناشی -به دلیل شرایط بحران زده اجتماعی

ای به خود و عملکرد حاکمیت، جنبش نوین به صورت ماهیت توده

خواهد گرفت و امکان سرکوب آن نخواهد بود. جنبش دانشجویی

ترین دوران خود را سپری از تاریک آگاه است، ایران یکی

کند و گذر مسالمت آمیز از وضعیت کنونی به می

دموکراسی پایدار، نیازمند پیشتازی از جنبش با بسط

ها، تقویت مناسبت مدنی و تشکیالتی، گفتمان آگاهی

های مدرن و تداوم مبارزات دموکراتیک است. این سازی

های ژله ای مهم با امید بستن به سیاست و برنامه

فقیه و نیروهای زیاده خواه و که در برابر ولی هایی دولت

سکوبگر وابسته به آن، کامال منفعل هستند، ممکن نیست

است که جنبش دانشجویی هایی و جامعه نیازمند سرمشق

حامل آن بوده و هست.

تامالتی بر جنبش دانشجویی

معلمان و کارگران متحد شوید

فراخوان زندانیان سیاسى با همراهى آپوزسیون و مـخـالـفـان

جمهورى اسالمى در بهمن ماه گذشته نشان از واقعـیـتـهـایـى

داشت که امروز هرچه بیشتر رخ مى نماید. رویدادهاى اعتراضى

هر روز ابعاد گسترده ترى مى گیرد، جنبش سراسرى معلـمـان

کشور اولین تجربه اعتراض سراسرى خود را نشان داده اسـت،

در واکنش به این اعتراض سراسرى حکومت جمهورى اسالمـى

موظف به پاسخگویى است، در غیر اینصـورت ایـن جـنـبـش

سراسرى ادامه خواهد یافت. از سوى دیگر اعتراضات کـارگـران

در همه نقـاط زحمتکش علیرغم سرکوبى هاى بسیار همچنان

کشور گسترده شده است و مسیر اعتراضى خود را طـى مـى

آیا -۲کند، آنچه در این میان اهمیت دارد دو موضوع مهم است

جمهورى اسالمى قادر به پاسخگویى به مطالبـات مـعـلـمـان،

کارگران، پرستاران، بازنشستگان و سایر حقوق بگیـران کشـور

آیا جنبشهاى اعتراضى قادر به باز پس گیرى حقوق -۱است؟ و

روشـن پایمال شده خود هستند؟. در بررسى این دو موضـوع

نتیجه اى از این بن بسـتـهـا بـدسـت خواهد شد کرد که چه

خواهد آمد.

مدیریت غیر علمى از یکسو و سوء مدیریت و فساد هاى مـالـى

که از فرهنگ حکومت در رده هاى مدیریت کشور سرایت کرده

را از دستـور است از سوى دیگر موضوع مدیریت برنامه سازیها

و بـى کار خارج نموده و کارها بطور کلى بر اساس روزمره گى

اکنون که کـل سـیـسـتـم برنامه گى مطلق پیش رفته است.

اقتصاد متکى به سیاستهاى حکومتى به بن بست رسیده اسـت

تمامى بخشهاى ادارى کل سیستم نیز فلج شده و اداره امـور

معیشت جامعه دچار بحران مالـى شـده اسـت. نـاتـوانـى تامین

جمهورى اسالم در پاسخگویى به اقشار مختلف جامعه امرى ملموس

نـاتـوانـى -و غیر قابل نفى است. دلیل آنرا در دو عامل اساسى الف

نـاکـامـى -مدیریت برنامه و برنامه هاى سازمانى و اجتمـاعـى، ب

اقتصادى بر اثر بى کفایتى در دخل و خرج و ناتوانى در پیش بینـى

رویدادهاى سیاسى منطقه اى و بین المللى. سـیـاسـت خـارجـى

جمهورى اسالمى دقیقا بازتاب سیاست داخلى آن اسـت، بـه ایـن

معنى که حکومت به منافع ملى کشور و در نتیجه منافع اقتـصـادى

مردم کشور کامال بى توجه بوده است، سیاست اعمال خشونـت بـر

علیه جامعه و عدم توجه به اهمیت مناسبات اجتماعى در سطح ملى

در سیاست خارجى بازتاب یافته، بگونه اى که حکومت در سـطـح

منطقه و بین الملل به اعمال سیاست خشونت و تهدید ادامه داده و

به این ترتیب واکنش منطقه اى و بین المللى را در بـرابـر کشـور

کشـورهـاى برانگیخت، بگونه اى که تحریمهاى بین المللى از سوى

جهان به واکنش متقابل تبدیل شده است، در رابطه ملى نیز شاهـد

واکنشهاى متقابل اجتماعى و اعتراضى جامعه در مقابل جـمـهـورى

اسالمى هستیم. این واکنشهاى ملى و بین المللى بر علیه جمهـورى

الزاما همسویى معینى ندارند، اما نشانگـر ایـن واقـعـیـت اسالمى

هستند که سیاستهاى جمهورى اسالمى در مقابل جامعه و مـردم

کشور و در مقابل جامعه جهانى، بر روى یک ریل و آنهم خشونت و

تهدید که منشاء دینى و قبیله اى دارد حرکت مى کند. هنگامى بـه

عملکرد و ماهیت حکومت توجه دقیقتر شود، آنگاه یـک نـتـیـجـه

ملموس از مجموعه سیاستهاى تبه کارانه جمهورى اسالمى بـدسـت

مى آید و آن این است که حکومت در گردابى در حال غـرق شـدن

است که راه نجاتى براى خود باز نگذاشته است، به عـبـارت روشـن

جمهورى اسالمى با توجه به بحران آفرینى هاى بسیار، نـه

تنها قادر به پاسخگویى مطالبات گسترده نیسـت، بـلـکـه

زمینه سقوط خود را فراهم کرده است.

آیا جنبش معلمان، کارگران و بخشهاى مختلف اجتمـاعـى

قادر به باز پسگیرى حقوق پایمال شده خود از جمـهـورى

اسالمى هستند؟!! پاسخ به این سوال در نتیجه گـیـرى از

توان جمهورى اسالمى در باز پرداخت حقوق مردم کشـور

در سطوح مذکور بیان شده است. بحرانها ممتد و غیر قابل

برگشتى که جمهورى اسالمى همچون خندقهاى بزرگ بـر

سر راه خود و جامعه کنده است، مانع از استیفاى حـقـوق

مردم خواهد شد، ممکن است در کوتاه مدت حکومت قادر

به کاهش سرعت بحران اعتراضات اجتماعى سیاسى بشود،

اما بر اساس تجربیات بسیار، نتیجه صریح و روشنى وجـود

دارد که جمهورى اسالمى نه تنها قادر به حل بحـرانـهـا و

معضالت اقتصادى کشور نخواهد بود، بلکه همین بحرانهاى

خود ساخته توسط جمهورى اسالمى، کل ساختار سیاسـى

را از عرصه و صحنه سیاسى بزیر خواهد کشاند. بنابر این ،

دور اندیشى واقع بینانه باید در سطح جنبشهاى اعتـراضـى

معلمان، کارگران، زنان، دانشجویان و جنبـشـهـاى مـهـم

انتیک بوجود آید تا در آینده نه چندان دور کل جـنـبـش

سراسرى کشور با به هم پیوستن بخـشـهـاى مـخـتـلـف

جنبشها، مسیر گذار از جمهورى اسالمى را پیگیرى نمـوده

واگذار نمودن کشور به مردم و جـوانـان کشـور بـا و راه

استقرار دموکراسى و آزادى را هموار نمایند.

Page 17: پیام دانشجو شماره پنجم

17

ادامه از صفحه نخست

داشتند، سردار قاسم سلیمانی از نیروهای خط امامی است و به همین می

ها و دلواپسین زاویه دارد! چندی گذشت و با روی نژادی دلیل با احمدی

اصالح طلبی روحانی، یک سلسله برنامه نمایشی -کار آمدن دولت اعتدالی

آذر ۲۶های اسالمی، در روز به نام جنبش دانشجویی از سوی انجمن

تشکیل شد و در آنها تجلیلی از سردار قاسم سلیمانی نمایش داده شد و

شرکت کنندگان برای او هورا کشیدند و کف و سوت زدند!

ها در برون به درازا نکشید که شنیدم افرادی از اصالح طلب مدت زمانی

های دولت انگلیس از قاسم سلیمانی به عنوان مرز و در رسانه

روزنامه نگاران همین جریان در سردار عارف تجلیل کرده اند و برخی

درون مرز، سعی کرده اند از این فرزند خلف امام!؟ قهرمان بسازند.

از دیدگاه من ، قاسم سلیمانی اگر خط امام است یا اصالح طلب است ولی

یا نیست، اما یک جنایتکار و یک تروریست پرور است. هر دالری که در

منطقه هزینه کرده، هر طرح عملیاتی که تدوین کرده، هر گلوله، موشک،

بمب و مین و نارنجکی که از ایران به منطقه برده و استفاده کرده و انسانی

که به عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، اسرائیل و ا کشته و هر نیروی ایرانی ر

یمن نفوذ داده و کشته شده یا فردی را کشته، بدون اجازه مردم ایران و

افتد، غیر قانونی بوده است. جنگ یمن و هر جنگی که در منطقه اتفاق می

اش جمهوری اسالمی، شخص خامنه ای، سپاه پاسدار، دو مقصر اصلی

جناح اصالح طلب و محافظه کار و جنایتکارانی مثل قاسم سلیمانی هستند

امر که برای ترویج اسالم سیاسی و تشکیل امپراطوری شیعی زیر نظر ولی

یا والیت مطلقه فقیه، انجام داده اند و محکوم است.

و ما مردم ایران نیز باید آگاه باشیم که آنهایی که به نام منافع ملی

چون قاسم سلیمانی قهرمان هایی گسترش حوزه﴿ نفوذ ایران از تروریست

های یمن، سازند، در ریختن خون زنان و کودکان و غیر نظامی می ملی

عراق، سوری، اسراییلی، لبنانی، فلسطینی و بحرینی شریک اند و اوف برای

گرایی! ملی

و نیز باید آگاه باشیم که امروز اسالم سیاسی اعم از سنی یا شیعه و هر نوع

اسالم گرایی عامل این همه ترور، جنایت و خشونت در ایران و منطقه است

و البته اسالم سیاسی غیر از اسالم به عنوان یک دین فردی است که مثل

همه عقاید و ادیان محترم است. امروز عامل فالکت ما ایرانیان، اسالمی

سیاسی اعم از اقتدار گرایی اش، خط امامی اش و حتی به ظاهر دموکرات

بایست دست به دست هم بدهیم تا از اما در واقع فاشیستی اش است و می

این مصیبت تاریخی نجات پیدا کنیم و برای همیشه با اسالمی سیاسی و

هر نوع دین سیاسی خداحافظی کنیم. قاسم سلیمانی تربیت شده و پاسدار

اسالم سیاسی است.

قاسم سلیمانی

تروریست یا

قهرمان!

تالش اقتدارگرایان

براى

تسلط بر سایپا

هنوز زمان زیادی از فاجعه ی مدیریتی بذر پاش و پوستین دوز که گروه صنعتی سایپا را به خاک

رقابت برای هیات مدیره سایپا و شرکت سازه گستر سایپا 93سیاه نشاندند نگذشته ودر پایان سال

شروع شد و به طبع شرکت های قدرتمند قطعه ساز درصدد این بودند که افراد مورد تایید خودرا

در راس این پست ها بگمارند فارغ از اینکه این افراد شایستگی و یا صالحیت این مناصب را دارند

یا خیر .در این بین گروه صنعتی عظام که مدیریت قبلی شرکت سازه گستر را در تیول قدرت خود

داشت و از این بابت بسیار منتفع گردید، سعی بر این دارد که مدیر جدید را هم از افراد مورد تایید

خود بگمارد و با توجه به اینکه دارای البی و رانت از درون مجلس نیز می باشد تا کنون توانسته

افرادی را که صالحیت نداشته اند را به هیات مدیره سایپا تحمیل نماید .اگر به روابط این گروه با

رییس کمسیون اقتصادی مجلس آقای فتحی پور توجه شود به خیلی از مسایل پشت پرده می

توان پی برد .البته نباید از نظر دور داشت که نام آقای فتحی پور تاکنون در پرونده های جنجال

میلیارد تومانی و پرونده مدارک جعلی به وضوح دیده شده است .ایشان 3000برانگیز اختالس

ساله )آقای نجفیان (که اگر به رزومه کاری ایشان نگاهی بیاندزیم عضو هیات 40دامادی دارند

مدیره خیلی از شرکت های صنعتی بوده اند و پر واضح است و همگان می دانند که در ایران

اینگونه رزومه های کاری چگونه تهیه می شود و آیا ایشان واقعا دارای صالحیت فنی و تخصصی

بوده اند که عضو هیات مدیره شرکت های صنعتی شوند و یا فقط به واسطه ی رابطه ی فامیلی با

آقای فتحی پور به چنین موهبتی نایل آمده اند ؟ آخرین منصب اجرایی ایشان مدیرعاملی شرکت

دخانیات بوده و بعد ازآن بالفاصله به واسطه ی نفوذ جناب فتحی پور به هیات مدیره سایپا تقل

حال چرا . مکان نموده اند و حاال در صدد این هستند که مدیرعامل شرکت سازه گستر شوند

شرکت سازه گستر اینقدر دارای اهمیت است ؟چون با وجودیکه این شرکت از زیر مجموعه های

شرکت سایپا است ولی دارای گردش مالی بسیار باالیی است و تامین قطعات شرکت های سایپا ،

پارس خودرو ، زامیاد و سایپا یدک از طریق این شرکت انجام می گردد و در واقع زنجیره تامین

شرکت سایپا از این شرکت است پس اهمیت استراتژیک پیدا می کند و هر گروه قطعه ساز و یا

. سیاسی بر این شرکت تسلط پیدا نماید درواقع به منابع مالی زیادی دسترسی خواهند یافت

یادمان نرود که در انتخابات مجلس گذشته منابع مالی گروه یاران احمدی نژاد از طریق همین

گروه سایپا و با تسلط بذر پاش و پوستین دوز تامین شد و اکنون نیز در سال انتخابات مجلس باز

هم داستان در حال تکرار است و چندگانه ی نجفیان ، شهریاری ، فتحی پور و آقامحمدی )مدیر

عامل پارس خودرو ( در حال اجرا است .قابل توجه که احمدی نژاد قصد دارد از شهر قم کاندید

مجلس گردد و این انتخابات مجلس برای یاران احمدی نژاد حکم مرگ و زندگی را دارد پس باید

آیا احتیاج به احمدی نژاد و احمدی نژادها در . به هر طریقی منابع مالی جمع آوری نمایند

مجلس هم داریم که بیش از این در دنیا بی اعتبار شویم ؟

Page 18: پیام دانشجو شماره پنجم

18

زن و شعر ، دو لفظند براى یک معنى : اگر زن نبود ،

شعله ى عشق و شعر در نمیگرفت و اگر این شعله و نور

نبود ، زیبایى و خوبى زن ، عالمگیر نمیشد

زنان در جمهورى اسالمى :

بانوان به عنوان نیمى از جامعه همواره و از نخستین

روزهاى بر پایى حاکمیت سیاه و تباه اسالمى سخت در

تالش بدست آوردن حقوق پایمال شده ى خویش بوده و

هستند ، آنان با حضور گسترده و شتابان در همه ى

میدانهاى داد خواهى مى کوشند آنچه به عناوین

گوناگون از دستشان ربوده شده باز ستانند ، در یک نگاه

کوتاه در مى یابیم که شیر زنان ایرانزمین با الگو گرفتن

از حقوق مترقى بشر یعنى حقوقى که بر آمده از نیازها و

بر آورنده ى خواسته هاى زن معاصر است ، پیکار بى

امانى را به پیش میبرند که بیش از هزار سال از سوى

تولیدکنندگان نظامهاى دین ساالر و زن ستیز به پس

رانده شده است و در این میان مبارزه ى ستایش انگیز

زنان با خرافه پرستان و جهل پروران ِانسان ستیز و بویژه

زن ستیز جمهورى اسالمى از هر زمان برجسته تر

هنر و شعر و دانش بگونه اى که در عرصه میباشد

پژوهى سخن نخست را بر لب جارى میکنند . چنین

کوشش گسترده ى خردگرایانه بیش باد و کم مباد .

باتوجه به موارد بر شمرده شده آهنگ آن دارم که در

بوستانى بس فراخ از شعر و ادب پارسى گام بگذارم و

آهسته و پیوسته همراه با عطر دلگشا و شکوفه ها و

گلهاى با طراوت آن چرخشى زده و خوشه ها و خرمنها

از دانایى و خرد بهره و ارمغان بگیرم ، در این گلستان

پرشکوه شعر پارسى از هزار سال پیش تا کنون با زنان

سخنورى آشنا میشویم که همدوش و برابر با مردان و

حتا در هنگامه هایى باالتر درخشیده اند و توانسته

به سخن پرورى جان تازه اى جارى و سارى نمایند ، از اند

همین روى در هر شماره از نشریه پیام دانشجو بترتیب از

)قُزدارى ( نخستین شاعر زن سده سوم و با رابعه بلخى

پارسى گو این جستار را آغاز مینمام و تا سده چهاردهم این

بانوى تواناى شاعر ادامه خواهم داد ، 8۱۱نوشتار را با حدود

بن مایه این پژوهش اثر به یادگار مانده از استاد زنده یاد

على اکبر مشیر سلیمى و نسک ارزشمند ى از ایشان بنام

زنان سخنور است که در سه دفتر گردآورى شده و رویهم

شاعر زن از ۶۱4همراه با صفحه میباشد که ۲۱۵۵

یکهزارسال پیش تا امروز میباشد . اما پیش از آن با نوشته

ى بسیار ژرف استاد زنده یاد محمد حجازى که در پیشگفتار

دفتر سوم زنان سخنور آورده شده آشنا گردیم و سپس به

ادامه جستار بپردازیم :

زن و شعر ، دو لفظند براى یک معنى : اگر زن نبود ، شعله

ى عشق و شعر در نمیگرفت و اگر این شعله و نور نبود ،

زیبایى و خوبى زن ، عالمگیر نمیشد .

وقتى خاطر از آرزوى زیبایى و نیکى لبریز گشت و این آب و

آتش را در یک وجود تمنا کرد ، موسیقى بیاد میآید و ناله

هاى شاعر را از لبان او بر میگیرد و نغمه و ترانه میسازد .

دیوان شعر ، چراغى است که مقصد و مأمن زندگى یعنى دل

پر محبت زن را نشان میدهد ، مشعلى است که آتشهاى

افسرده ى عشق را دوباره میگیراند ، ساز و نوایست که محفل

جهانیان را از نشاط عشق ، پر از مهر و صفا میسازد .

هر که دیوانى از شعر فراهم کند ، اینهمه لطف و عنایت را در

باره ى مردم جهان روا داشته و بر خوانندگان ، منتى بزرگ

گذاشته است ...

مگر نه دویار که همفکر و همخو نباشند ، عاقبت از بهشت

عشق و محبت ، رانده میشوند ؟ مگرنه تا دو دل ، یکدیگر را

نشناسند ، همخویى و همفکرى دست نمیدهد ؟ دریغا که اینهمه

ناهموارى و ناسازگارى و جدایى از این است که مردان هنوز در

خانه دل زنان راه نیافته و آنانرا چنانکه باید نمیشناسند . زیرا اگر

مردان نویسنده و شاعر ، هر چه را از خواهش و شور و سوز عشق ،

بدل دارند ، فاش و بى پروا میگویند و میسرایند و معشوقه را در

خاطر افسرده ى خود ، بدلدارى و مرهم گذارى میخوانند ، زنان

شاعر وجود حقیقى خود را همچو ماه در پس پرده ى حیا و

خوددارى ، پنهان میکنند و تمسخر کنان ، بزبان مردان شعر

میسازند و از قول ایشان شِکوه و ناله سر میدهند .

زنان شاعر را که رخت بر بسته اند ، میپرستیم و از روحشان

استمداد میکنیم اما از آنان که هنوز زینت این جهان و بلبل

گلستان ادبند ، اگر خجالت نمیکشند ، تمنا کنید براى اینکه

گرفتار خشم الهه ى عشق نشوند ، براى اینکه روز حساب عاشقان

، جوابگوى اینهمه درد و محنت جدایى نباشند ، براى اینکه ...

راستى شاعرى کنند و از خود ، تازه اى بعالم عشق و ادب بیاورند ،

بگذارند الاقل هنگام نغمه سرایى مرغ دلشان هر چه میخواهد

دستان بزند و راز بگوید و عاشقى کند ...

بگذارند آخر ما هم معشوق خود را بشناسیم و از احوال دل او با

خبر باشیم .

فشرده اى از شرایط فرهنگى و ادبى سده سوم خورشیدى :

گذشت و به پس از دو سده که از یورش تازیان بر کشور ایران

دو قرن سکوت و گفته زنده یاد عبدالحسین زرین کوب

جایگزینى زبان تازى و در روزگارى که بمرور زبان عربى حتا در

میان بزرگان و فرهیختگان جا افتاده بود و براى بسیارى از

مایه مباهات و فخر فرزانگان سخن گفتن و نوشتن به تازى

فروشى بود به ناگهان در سده سوم خورشیدى دلیر مردى از تبار

صفاریان شعر گفتن به زبان بیگانه را نکوهش نمود ،،چون یعقوب

لشگریان محمد بن طاهر را شکست داد و از جنگ و فتح هرات

ادامه در صفحه ی نوزدهم

سعيد اوحدی

حماسه

زن و شعر

Page 19: پیام دانشجو شماره پنجم

19

ادمه از صفحه ی هجدهم

بازگشت شعرا براى او شعرى سرودند به تازى و چون

شعر بر خواندند ...پس یعقوب گفت : چیزى که من اندر

نیابم چرا باید گفت ، محمد وصیف که دبیر رسایل

یعقوب بود پس شعر پارسى گفتن گرفت و اول شعر

پارسى در عجم او گفت و پیش از او کسى نگفته بود که

تا پارسیان بودند ، سخن پیش ایشان به سرود باز

گفتندى ، بر طریق خسروانى و چون عجم برکنده شدند

و عرب آمدند ، شعر میان ایشان به تازى بود و همگان را

علم و معرفت شعر تازى بود و اندر عجم کس برنیامد که

او را بزرگى آن بود پیش از یعقوب که اندرو شعر

گفتندى . از این رو چون یعقوب هرات بگرفت و کرمان

و فارس او را دادند ، محمدبن وصیف این شعر بگفت :

اى امیرى که امیران جهان ، خاصه و عام

بنده و چاکر و موالى و سگ بند و غالم

و سپس بسام کورد و محمد بن فحله و دیگر شعرا هر

طریق شعر گفتن بر گرفتند که از مهمترین آنها کدام

حنظله بادغیسى ، عباس مروزى بوحفص سغدى است

که اندکى از شعر آن ها در دست میباشد )بر گرفته از

کتاب گل رنج هاى کهن( مشاهده نمودیم در هنگامیکه

رفته رفته جایگاه ادبى زبان پارسى رو به نابودى گذاشته

بود به همت رویگرى پهلوان میدان نوینى به روى پارسى

گویان باز گشوده شد تا جاییکه امروز گواه به اوج

رسیدن و خلق آثار ادبى و شعر و دیوان هستیم که

حماسه

زن و شعر

جهانیان را به شگفتى کشانده ، در سده چهارم خورشیدى

آنچنان این زبان گسترده شد که پا را فراتر از مرزهاى جغرافیا

گذاشت و تا هندوستان و ترکستان و بغداد و چین را در نورد و

حتا در دربار سالطین مغول هندوستان زبان شعر و ادب

پارسى شد )از همان کتاب (

با درگذشت آن دلیر مرد سیستانى که پیشه مسگرى داشت

گامهاى استوارترى در زمینه نهضت ایرانیان از پا نایستاد و

گسترش زبان و ادبیات و شعر پارسى با ظهور سامانیان

برداشت و سرایندگان نام آورى چون ابوشکور بلخى ، کسایى

مروزى ، دقیقى و سرانجام پدر شعر پارسى رودکى را به جهان

معرفى نمود ، اما در این میان نام شاعرى از دیار بلخ چون

ستاره اى درخشان پرتو افکن میباشد که حتا بگفته عطار

نیشابورى در الهى نامه و داستان شورانگیز عشق رابعه و

بکتاش ، رودکى بزرگ در برابر او کم میآورد و سر تعظیم فرود

مى آورد و او کسى نیست جز رابعه بلخى شاعر بزرگ سده

سوم که دلیر دخترى توانا و سنت شکن بوده و داستان عشق

او به بکتاش که بنده حارث برادر او بوده از زبانزدهاى مشهور

با این پیشگفتار که چکیده وار براى خوانندگان میباشد ،

گرامى آورده شد در شماره آینده نشریه به شرح زندگى رابعه

قُزدارى و سروده هایى که از او بجا مانده است خواهم پرداخت

، به مهر و شادى میسپارمتان ) سعید اوحدى (

دو پا نوشته :

محمد حجازى را بهتر بشناسیم:

بهمن ۲۱ -در تهران ۲۱۷4فروردین ۱۵) محمد حجازی

نویس، مترجم، نویس، نمایشنامه در تهران(، نویسنده، رمان ۲۶۵۱

نگار معاصر ایرانی است. سید محمد مدار و روزنامه سیاست

الدوله، فرزند نصراهلل مستوفی، پدرش حجازی، ملقب به مطیع

مستوفی دربار قاجار بود. محمد حجازی تحصیالت مقدماتی

لویی در تهران انجام داد. پس از گذراندن خودرا در مدرسه سن

دوران تحصیلی متوسطه به فرانسه رفت در آنجا دانشنامه

نامه خود را در برلین سیم گرفت و پایان مهندسی در تلگراف بی

به فارسی ترجمه کرد. در مراجعت به ایران به استخدام وزارت

دار سمتهای مختلفی شد، از پست و تلگراف درآمد. سپس عهده

، «پست و تلگراف و تلفن»، و «ایران امروز»جمله مدیر مجله

شد و مقاالت خود را در نشریات آن زمان بخصوص باباشمل، به

چاپ می رساند. حجازی صاحب سبکی نو و دلنشین در

نویسندگی است همین امر او را در زمره نویسندگان درجه اول

دهد. قرار می

شناخت افزونتر از استاد سلیمى :

، ۲۱۷4علی اکبر مشیر سلیمی علی اکبر مشیر سلیمی در سال

در تهران متولد گردید. او در دو رشته ادبیات و اقتصاد تحصیالت

خود را به پایان رسانید و با زبان های عربی و فرانسه و انگلیسـی

وارد امـور خورشیدى ۲۱44آشنایی پیدا کرد. سلیمی از سال

فرهنگی و مطبوعاتی گردید و امتیاز روزنامه اطالعات را تحصیـل

آن را بـه عـبـاس ۲۶۱8کرد و به نشر آن پرداخت و در سال

و «اتحاد »مسعودی واگذار کرد. وی چندی نیز سردبیر روزنامه

و چهار سال مـدیـر «شفق سرخ »بعد از دو سال مدیر روزنامه

آموزش و »و چهار سال مدیر مجله «آموزش و پرورش »مجله

و مدیریت مجله یونسکو را به عهده داشـت. وی سـه «پرورش

سال مدیر بنگاه داستان نوین و هشت سال مدیر چاپخانه بـانـک

خدمات فرهنگی خود را در ۲۶۱۵ملی را عهده دار بود و در سال

وزارت فرهنگ دنبال نمود. او چندی نیز دبیر سازمان فرهـنـگـی

یونسکو را به عهده داشت. علی اکبر مشیر سلیمی سرانـجـام در

به درود زندگی گفت. ۲۶۵۱سال

Page 20: پیام دانشجو شماره پنجم

آخر

نشریه ی مستقل پیام دانشجو

صاحب امتیاز و مدیر مسئول

حشمت اله طبرزدی

زیر نظر شورای نویسندگان

شما می توانید از طریق ایمیل نشریه، اخبار، مقاالت و گزارشات خود را در زمینه های مختلف

سیاسی،اجتماعی و فرهنگی ارسال كنید.

تحریریه ی نشریه حق ویرایش مطالب ارسالی را دارد.

[email protected]

ادامه از صفحه دهم

بلکه تداوم رژیم را نیز در برنامۀ کار خود دارند. این افراد از

جریان پویای یک جنبش واقعی بکناری گذاشته خواهند شد.

بهتر است بدانیم باالترین ارگان قانون گذاری در کشور

مجلس شورای ملی و باالخص شوراهای مردمی خواهد بود

که نمایندگان واقعی مردم در آن گرد هم می آیند. این قدم

آسان اما بزرگی در راستای مشخص کردن خطوط کلی

جناحهای مختلف است. اما هرچه جلوتر رویم تشخیص این

جناح بندیها به این آسانی نخواهد بود. زیرا چه بسیار

گروههای سیاسی که فعالیت داشته و دارند و حتی کشته

هم در راه آرمان خود داده اند و بنام توده، خلق، ملت،

کارگر، مستضعف و برادر ابراز وجود کرده و می کنند و

مدعی نیز هستند. در این مرحله سطح آگاهی مردم باید

چنان باال رود که بتواند اینها را نیز از صفوف واقعی جنبش و

رهبری آن متمایز کنند و این تنها در سایۀ تحلیل درست و

آگاهانه خطوط سیاسی این دستجات بوسیله مردم است که

میسر می شود. دیگر مقوله ای که بسیاری از رهبر نماها

برای تثبیت خود بر آن تاکید دارند پیشینۀ افراد به عنوان

رهبر است که متاسفانه بصورت حربه ای در دست فرصت

طلبان قرار گرفته تا برای خود ادعایی داشته باشند. بدین

معنا که هر فردی که در راستای مخالفت با رژیم مدتی را در

زندان بوده، و شاید هم شکنجه شده، دست به اعتصاب غذا

زده، مقاله ای نوشته و برنامه ای اینترنتی و یا تلویزیونی

داشته و کتابی را منتشر کرده خود را حائز شرایط رهبری

می داند. مفهومی بواقع اشتباه که انحرافات و ضربات مهلکی

را می تواند به جنبش وارد کند چرا که دیدگاهها را بطور

کامل نسبت به رهبری واقعی به گمراهی می کشاند. فعالیت

اینگونه افراد در حد یک مخالفت است که حتی فاصله زیادی

با یک فعالیت سیاسی می تواند داشته باشد. چو نیک بنگریم

تمامی موارد باال را مردم عادی هم که به نوعی وارد مبارزات

سیاسی شده اند، تجربه کرده ند. جالب اینجاست که بسیاری

از این حرکات نه تنها در مخالفت با رژیم نمی باشد بلکه

موضوع تقسیم قدرت و به ضعف کشاندن جناح دیگری از

حاکمیت بوسیلۀ جناح دیگر آن است. نمونۀ دیگری از این

انحراف بیان اصطالح رهبری موقتی یا رهبری مقطعی و

همچنین رهبری جنبش از خارج ایران است. اگر

فرض کنیم که مسائل باال می تواند در رهبری جای

بگیرد، می توانیم مدعی شویم که اکنون در سراسر

دنیا هزاران رهبر واقعی و انقالبی وجود می داشت و

حال می بینیم که چنین نیست. جای توضیح است

که یک رهبری واقعی از ابتدای جنبش در میان مردم

هست و حضورش همیشه حس می شود. یک روند

مستمر و دائمی که مسائل را تا آخرین لحظه دنبال

می کند تا کار را به انجام رساند. برای رهبریت یک

مردمی عالوه بر داشتن آگاهی، –جنبش سیاسی

شناخت، تحلیل گری، بینش و مدیریت، نبوغ نیز

ضروری است. در بسط این مقوله می توان گفت که

حتی افرادی که سالها مبارزه سیاسی کرده اند و

درراس سازمان و حزبی قرار داشته اند به سبب

مسائل عنوان شده نمی توانند عنوان رهبری را

بدنبال کشند. ممکن است این شخص در راس یک

جریان سیاسی قرار داشته و سالها نیز با خطر دست و

پنجه نرم کرده باشد اما بدور از توده ها عمل کند و

یا بدون آگاهی و درک صحیح از شرایط عینی و ذهنی جامعه

تحلیلهای کامال اشتباه و گاه ضد مردمی اتخاذ و خط مشی کامالّ

انحرافی مثل سازش با مستبد را دنبال کند و یا با تصمیم های

نادرست تلفات مردمی را باال ببرد. چنین مواضعی بواقع نه می

توانند به خاطر اتخاذ تاکتیک های نادرست، جنبش را به جلو

هدایت کنند و نه با دیگر خطوط در اپوزیسیون به وحدت عمل

برسند و نه از طرف مردم به عنوان رهبر شناخته شوند. به همین

رو تنها سیاسی بودن نیز نمی تواند فاکتورهای رهبری را مشخص

کند. وجود تمام شرایط رهبری و داشتن مجموعۀ این امتیازات

است که یک رهبر در روند مبارزات مردم، خود را به توده ها می

شناساند و مردم نیز او را به عنوان رهبر انتخاب می کنند. این

رهبر در میان مردم است و از میان آنها نیز بر می خیزد. با نبوغ

خود تاکتیک های رژیم را شناسایی و در برابر آنها تصمیم مقتضی

را اتخاذ می کند و نه تنها جنبش را از زیر ضرب خارج می کند

بلکه آن را نیز به پیش می راند. با چنین شرایطی می بینیم که

رهبری چه وظیفۀ بزرگ و خطیری است و این نیست که هرکس

خودش به خودش عنوان رهبری را اعطا کند. اگر با تامل به

موضوع بنگریم رهبری پل صراطی است از مو باریکتر و از شمشیر

چه کسانی را می توان رهبر نامید


Top Related