datakala.com 7040
Post on 05-Aug-2015
35 Views
Preview:
TRANSCRIPT
شناسي بافت جانوري
شناسي زيست رشته
: مقدمه اول گفتار
شناخت - و بررسي به شناسي بافت درس. ميپردازد انسان بدن در بافتها انواع
-. ميآيد بوجود سلولها تجمع از بافتمنشاء - جنين زايشي اليههاي از سلولها
ميگيرند.اكتودرم، - از عبارتند زايشي اليههاي
آندودرم و مزودرمسيستم: - و آن مشتقات و پوست اكتودرم
عصبي دستگاه: - قلب، خون، گردش مزدودم
، عضالت تناسلي، دستگاه ادراري،غضروف و استخوانها
ضميمه : - غدد و گوارش دستگاه آندودرم
دارند وجود اصلي بافت نوع :چهار
پوششي - بافتپيوندي - بافت
عضالني - بافتعصبي - بافت
يافته شكل تغيير اشكال بافتها سايربافت مثل ميباشند بافتها همين
خوني بافت و غضروفي استخواني،
پوششي -1 بافتو - پوششي بافت بين ارتباطي راه
پايه غشاء را پيوندي زيرين بافتميگويند.
ميشود - ديده اعضا اغلب در پايه غشاءمويرگهاي و سينوزوييدها استثناي به
نيستند ممتد پايه غشاء داراي كه لنفي-: است زير مواد داراي پايه غشاي
المينين - بنام گليكوپروتئينكالژن - ( چهار IVرشته م(نوع
- ( رتيكولر ( كالژن شبه رشتههاي
شده تشكيل اليه دو از پوششي بافت: است
ساده - 1 يا اليهاي يا -2 تك اليهاي چندمطبق
است، : نوع سه داراي ساده پوششي بافت ، ساده مكعبي ساده، سنگفرشي
ساده استوانهاي
1- : ساده سنگفرشيهستند وكشيده پهن سلولهاي دارايكليه، بومن كپسول جداري پرده در وديده قلب مزوتليوم رگهاو آندوتليوم
شود. مي
ساده -2 مكعبي پوششي : بافتمكعبي - سلولهاي داراي بافت اين
هسته با گوش درشت چهار بسيار ايوسط در
لوله - ، تيروئيد فوكيلو ادراري در هايمي يافت شود. كليه
استوانه -3 پوششي : بافت ساده - 1ايمژه - 2 دار مژه بدون
استوانه - اي سلولهاسلول - قاعده نزديك هستهمژه استوانه - رحم اي لوله در دارصفرا استوانه - كيسه در مژه بدون اي
چند يا مطبق پوششي بافت :اي اليه
سنگفرشي - 1 مطبقمكعبي - 2 مطبقاستوانه - 3 اي مطبقكاذب - 4 مطبقتبديلي - 5 يا متغير
1 - : سنگفرشي مطبق پوششي بافتكشيده - و پهن سطحي اند. سلولهايشده هسته - كشيده اند. هامي - يافت مري شود. درشكل - بي Zتدريجا سطحي سلولهاي پوست در
. دليل به سلولها سطح خشكي ميشوند مرده و. است كراتيني ماده ايجاد
مكعبي -2 مطبق پوششي بافتمي - ديده عرق غده مجراي در شود فقطاليه - است دو ايديده - درشت و گرد هسته با مكعبي سلولها
شوند. مي
استوانه - 3 مطبق پوششي اي بافتاست - ناياب بافت اينسلولهاي اليه - داراي آن عميق هاي
. است نامنظماستوانه - سطحي سلولهاي اي فقط
هستند خارج - بزرگ مجاري و مردان پيشابراه در
. دارند وجود غدد ترشحات كننده
كاذب -4 مطبق پوششي بافت-. است اليه يك ولي است اليه چند ظاهر بهپايه - غشاء روي سلولها همه پايهاي سطح
است. نميرسد .- سطح به آنها همه راس وليقاعدهاند .- نزديك هستهها-. باشد مژه بدون يا و مژهدار است ممكنناي .- مثل مژهدارمردان .- در ادرار مجراي مژه بدون
تبديلي -5 يا متغير پوششي بافتدليل - به بافت اين نامگذاري اساس
مطبق به سنگفرشي از آن شكل تغييرايست استوانه مطبق و نشده كراتينه
پارامالپيگي - آن ديگر ناماست - راكت بشكل آن سلولهاياستراحت - مواقع 5-6موقع در و اليه
است 2-3فشار اليهمي - يافت لگنچه حالب، مثانه، شود. در
پوششي بافت وظايفمحافظت -ترشح -دفع -جذب -كردن - نرمحس - دريافتتكثير -
ريز : برون مترشحه است غدد نوع دو بر : غدد: ريز درون خون غدد بداخل را خود راوشات
ريزند. ميريز : برون داخل غدد به را خود تراوشات
مي باز آن به كه مي مجرايي ريزند. شوند
كه سلولهايي تعداد به توجه با ريز برون غددمحل شكل نظر از دارند، تراوش محل در
بندي تقسيم تراوش روش نظر از و تراوشاند. شده
سلولها : :الف تعداد نظر ازمانند - دارد، ترشح وظيفة سلول يك فقط
جامي . سلولهايدستگاه - گوارش، دستگاه پوشش در
مي ديده شوند. تنفسترميم - سيتوپالسيم تراوش از بعد
شود. ميچندين - پستاني غدد و اشكي غدد در
مي خارج به را تراوشات ريزند. سلول
تراوش: :ب محل نظر ازوجود ريز برون غده نوع سه نظر اين از
دارد: لوله - 1 اي غده
لوله روده غده كريپتهاي نظير ساده ايعرق غده نظير حلزوني
معدي غده نظير منشعب
انگوري -2 يا حبابي غده. است كوچك حباب يك بصورت غده اين
: است نوع دو بر حباب منشعب - ساده اينپانكراس و اشكي ، بزاقي غدد مانند
كيسه - 3 اي : غدهاست بزرگ تراوش محل
– : منشعب ساده است نوع دو برچربي غدد و مني كيسه مانند
تراوش: ج روش نظر ازبرون غده نوع سه تراوش روش نظر از
: دارد وجود ريز1- : با همراه كامل سلول يك هلوكرين غدد
. ميشود ريخته خارج به تراوشاتتخمدان - و ،بيضه لنفاوي غدد مانندميگويند - هم سلولزا غدد آنها به
اپوكرين -2 غددماده - با شده جدا سلول سيتوپالسم راس
مي دفع خارج به شود. تراوشيپستاني - غدد مانند
كرين - 3 مرو غددباقي - نخورده دست مترشحه سلول
ماند. ميمي - خارج آن جدار از تراوشي شود. موادبزاقي - غدد مانند
دوم پيوندي: گفتار بافتهاي
اطراف - كپسول بصورت پيوندي بافتمي احاطه را بدن كند. اعضاي
-. است گرفته منشا مزودرم ازشكل - زمينه ماده و سلول نوع چند از
. است شده تشكيل شكل بي و دار
پيوندي بافت :سلولهاي
دسموسيتها :- 1 يا فيبروبالستبيضي - هسته با شكل ستارهيخشن - رتيكولوم آندوپالسميك حاوي
ميباشد.پروتئين - تهيه در ريبوزوم وجود بدليل
. دارند شركت-. ميسازند را دار شكل زمينه ماده
نيافته -2 تمايز مزانشيمي سلولهايولي - هسته فيبروبالست شبيه
كوچكترند- . ميشوند تبديل ديگر سلولهاي به
. ميشوند خوانده هم استعدادي چند
ماكروفاژ -3 يا هيستوسيتكوچكتر - هسته با فيبروبالست شبيهفاگوزوم - را سيتوپالسم درون ذرات
گويند. ميماكروفاژ - كه معتقدند ها امروزه
. هستند يافته شكل تغيير منوسيت
پالسماسل -4 يا پالسموسيت- . هستند شكل بيضي سلولهاو - است بازوفيلي آنها سيتوپالسم
بشكل هسته درون كروماتينگرفته قرار دوچرخه پردههاي
است.-. ميباشند بادي آنتي تهيه مسئول
سل - 5 ماست. سلول- هستند خون بازوفيل شبيه هايهپارين - خون ) توليد انعقاد ضد (ماده-( آلرژي ( زمان در هيستامين توليدانسان ) - از غير به در سروتونين (توليدباعث - عصب روي بر اثر با سروتونين
. ميشود خوني رگهاي انقباضپالكت - از انسان در و سروتونين خون هاي
ايجاد معده در دوست نقره سلولهايشود. مي
منوسيت ) اسيدوفيل -6 و (:لنفوسيتپيوندي - بافت به خون از سلولها اين
مي كنند. مهاجرت
چربي :- 7 سلول. سلول - هستند سطحي چند يا گرد هايآميزي توخالي - رنگ زمان در زيرا اند
مي حل آن شود. چربي
دار -8 رنگدانه سلولستاره - شكل سلولهاي اند. ايدانه - سيتوپالسمشان رنگين در هاي
. دارد وجودپوست - چشم( )در مشيميه و مالنوسيت
. دارند وجود
پيوندي بافت زمينهاي : مادهشكل بي و دار شكل زمينه ماده
1- : هستند نوع سه دار شكل زمينه مادهسفيد( رشته يا كالژن رشته الف
كالژن( شبه يا رتيكولر رشته بزرد( رشته يا ارتجاعي رشته ج
سفيد: رشته يا كالژن رشته الفكالژن 30%- بنام پروتئيني را انسان بدن وزن
. ميدهد تشكيل- ) ديسك ) غضروف، استخوان، ، وتر تاندون در
. دارد وجود مهرهها بينبنام - ماكرومولكول تعدادي از كالژن
. است شده ساخته تروپوكالژنزنجيره - دو پپتيد، پلي زنجير سه از تروپوكالژن
متفاوت (a1)مشابه زنجير يك . (a2)و ميباشد وجود Vو IVو IIIو IIو Iشكل 5به a1زنجير
دارد.تشكيل - امينه اسيد سه از پپتيد پلي زنجير هر
. است شده
آمينه اسيد پپتيد اولين پلي زنجير ي متغير
امينه اسيد پپتيد دومين پلي زنجير ي. ليزين يا پرولين
آمينه اسيد پپتيد سومين پلي زنجير ي. است گليسين هميشه
سخت پيوندي كالژن بافت رشته ترينمي. بين از كالژناز آنزيم با رود است
كالژن- شبيه يا رتيكولر رشته بكليه استخوان، مغز ، لنفاوي اعضاي در
. ميشود يافت كبد ورشته اين فشار تحمل بسيار قدرت ها
. است كمديده فيبر از دسته يك شكل به
شوند. مينوع رشته كالژن همان رتيكولر IIIهاي
هستند.
رشته- زرد ج يا ارتجاعي : هايبه - و دارد وجود رگها ديواره در رشته اين
. هستند مارپيچي شكلشيره - و قليائيها ، سرد و گرم آب مقابل در
مقاوم اند. معدهمي - هضم پانكراس االستاز شود. توسطاست .- شده ساخته االستين پروتئين ازبنام - پپتيديهايي پلي از االستين
. است يافته تركيب تروپواالستينآمينه - آالنين، اسيد ، تروپواالستين هاي
. هستند ايزودسمين و دسموسين والين،
2- : شكل بي زمينهاي مادهمي - ساخته فيبروبالست توسط ماده اين
شود.است .- آب جذب به قادر
: است جزء دو شامل زمينه مادهچسبندگي) باعث كه گليكوپروتئينها الف
. فيبرونكتين مثل ميشوند يكديگر به سلولها. نين المي و كندرونكتين ،
شامل) : ها ساكاريد موكوپلي ب : شامل سولفاته ساكاريد موكوپلي
و Cو Bو Aكندروآيتين كراتوسولفاتهپارين
شامل : سولفاته غير ساكاريد موكوپلي. كندروآيتين و هيالورونيك اسيد
پيوندي بافتهاي انواعهستند : دسته دو پيوندي بافتهاي انواع
اختصاصي - اصلي
اصلي : بافت پيوندي هاي هايستاره – ( الف سلولها مزانشيمي و بافت اياستعدادي اند. چند
ژله – ( ب بنام ناف بند در موكوسي بافتمي يافت شوند. وارتون
رتيكولر – ( ج سلولهاي از رتيكولر بافت. دارند ماكروفاژي خاصيت و شده تشكيل
: ( د نوعند دو چربي بافتقهوه چربي و سفيد اي چربي
اطراف - 1 شكم، پوست زير در سفيد چربيزياد گردن و بغل زير ، استخوان مغز كليه،
است.ازمزودرم - ليپوسيتها يا چربي سلولهاي
مي گيرند. منشاء. هستند - خالي سلولها
قهوه -2 چربي اي بافتداراي - كه است حيواناتي خاص بافت اين
. هستند زمستاني خواب-. نميشود ايجاد تغذيه اثر بر بافت اينايجاد - عصبي تحريكات اثر بر بافت اين
ميشود.
معمولي ) : هـ سست پيوندي بافت- . دارد كم كالژن بافت اينديده - بدن اعضاي كليه درساختمان
ميشود.
متراكم ( ن يا سخت پيوندي بافترشته داراي بافت و اين فراوان كالژن هاي
. رشته است كم ارتجاعي هاي
رشته اين گرفتن قرار است طرز نوع دو هانامنظم : -1 سخت پيوندي بافتنامنظم رشته و فراوان كالژن هاياست كم سلولها تعداداطراف كپسولهاي پوست، درميس ، وتر در
. دارد وجود اندامها
منظم : -2 سخت پيوندي بافتمنظم رشته - بسيار كالژن هايتحمل - قدرت ضمن در و انعطاف داراي
بسيار وتر ) - استخوان و ماهيچه تماس محل (در- ) و ) رباط استخوان به استخوان محل در
چشم قرينه
: ( و ارتجاعي پيوندي بافتفراوان - ارتجاعي رشتههاي دارايكم - بسيار كالژن دارايگوش - مانند ارتجاعي غضروف در
لولههاي و پستانداران خارجي. دارد وجود گوش در اوستاش
شامل اختصاصي پيوندي : بافتاستخوان - – غضروف خون
خون: - 1است % 8-7 خون بدن وزن
شامل : خون سلولهاياريتروسيتها گلبول - يا قرمز هايلوكوسيتها - يا سفيد گلبولهايپالكتها -
قرمز - 2 : گلبولآن ميكرون 5/7اندازه
است.ميليمتر - هر در
حدود خون 5مكعبقرمز گلبول ميليون
. دارد وجودگلبولهاي - تعداد
در خون قرمزهشت باال ارتفاع
ميلي در متر ميليون. است مكعب
ارتفاعات - دربنام ماده اي
از تين اريتروپوييو ميشود ترشح كليهتعداد افزايش باعث. ميشود قرمز گلبول
اندامكهاي - و هسته بدون قرمز گلبولميباشد سلول .درون
هموگلوبين - آلي مواد جزء مهمتريناست.
وجود - بالغ انسان در هموگلوبين نوع سهدارد.
(HbA )هموگلوبين-1Az(HbAz )هموگلوبين-2F(HbF )هموگلوبين-3
سفيد :گلبولهايخوني - مكعب ميليمتر هر 7000-9000در
است سفيد گلبول
سفيد دانه گلبول بدون يا هستهاي تكلنفوسيتها
منوسيتها
اسيدوفيل دانهدار يا هستهاي چندبازوفيل
نوتروفيل
: لنفوسيتهاآن - .5/7ها قطر است ميكرون -. است كم سيتوپالسم و درشت هسته
منوسيتها: آن است 15قطر ميكرون
و لوبيايي سپس بيضي، جواني در هسته. است اسب نعل شكل به پيري در
هسته چند سفيد : اي گلبولهاينوتروفيل - 1- . هستند قرمز گلبول برابر دو آن اندازهقسمتي 3-5هسته --65% . است خون سفيد گلبولهاي كل- . سيتوپالسم در هستند بار جسم داراي
. دارد وجود ليزوزوم آن
بازوفيل -2قسمتي - دو هسته با گرد سلولهايتشكيل 5/0%- را سفيد گلبولهاي كل
دهند. ميائوزينوفيل : - 3 يا اسيدوفيلقرمز - سيتوپالسم و قسمتي دو هسته
نارنجي
پالكتها: - . است خوني بافت سلول كوچكترينساخته - طحال در پالكتها سوم يك
شود. ميآنها - مكعب 250000تعداد متر ميلي هر در
. است خون- . ندارند هسته
: خونسازيويتامين : الزم ، Aمواد C ، B12 و
معده تنه و طاق غدد از كه تين هموپويي. ميشود ترشح
زرده، - كيسه در خونسازي جنين در . طحال، كبد ، خوني رگهاي ، مزانشيماستخوان مغز و لنفاوي غدد تيموس،
مي گيرد. صورتاين - در استخوان مغز فقط تولد از پس
مي شركت كند. كار
خونساز لنفوييدي - 1 بافتهايميليوييدي - 2
لنفوييدي: - 1بافتهاي - و اعضا در لنفوسيتها اكثر
لنفاوي، ) غدد طحال، تيموس، لنفاويمي( لوزه ساخته شود. ها،
مي 5% - تمايز استخوان مغز يابند. درساخته - استخوان مغز در منوسيتها
شود. ميمنوبالست – – - هموسيتوبالست
منوسيت – پرومنوسيت
ميليوييدي : -2 خونساز بافتهاي
ديده استخوان مغز نوع دو بلوغ سن درشود مي
لگن، - مانند پهن استخوانهاي قرمز مغزجمجمه و سينه ترقوه، مهره، دنده،
دراز - استخوانهاي زرد مغز
بعلت دراز استخوانهاي بلوغ سن در. نيستند خونسازي به قادر چربي تجمع
تشكيل طرز: اريتروسيت
هموسيتوبالست –
پرواريتروبالست بازوفيليك–
ارتيروبالست – پلي
كروماتوفيليك اريتروبالست – نروموبالست-
و رتيكولوسيتنورموسيت
نابالغ - اريتروسيت يك رتيكولوسيت.است
خون قرمز گلبول ايجاد باعث كه عاملياز مي كه است تين اريتروپويي شود
ترشح كليه در گلومرول جنب دستگاهشود. مي
گرانولوسيتها : تشكيل مراحلميليوبالست – – هموسيتوبالست
ميليوسيت- – پروميليوسيتگرانوسيتها – متاميليوسيت
سازي گرانولوسيت محرك ماده. دارد نام تين لوكوپويي
: پالكتهاسلولهايي - از
درشت بسياربنام
مگاكاريوسيت مي گيرند منشاء
از Zاحتماال وهموسيتوبالست
مي آيند. بوجودمحرك - ماده
سازي پالكتتين ترومبوپويي
است.
غضروفمي - منشا گيرد. ازمزانشيمو - كندروسيت بنام سلولي از غضروف
. است شده ساخته زمينه مادهداراي - كروي، است سلولي كندروسيت
كالژن و گليكان آمينو باشند. مي IIگليكوزالكونا - را كندروسيتها اطراف حجره
گويند. ميقرار - كندريوم پري غضروف اطراف در
دارد.زمينه - است : ماده شكل دو به اي
شكل - بي دار شكل
غضروف است :انواع نوع سه برشفاف ارتجاعي - - غضروف
اي رشته
شفاف :غضروفمي سلول كندروسيت را از ها و نامند
مي منشاء گيرند. مزانشيمزمينه نوع ماده كالژن آن IIاي
برنشها و ناي حنجره، ، بيني تيغه در. دارد وجود
ارتجاعي غضروفمنشاء - فيبروبالست از كندروسيتها
گيرند. مياپي - استاش، لوله ، خارجي گوش در
. دارد وجود حنجره از قسمتي و گلوتيسزمينه - رشته ماده آن دار شكل هاي اي
. است ارتجاعي
رشته اي غضروفبافت - و شفاف غضروف از تركيبي
. است منظم سخت پيونديمهره - بين ديسك يافت در لگن و اي
شود. ميزمينه - شكل ماده كالژن اي آن Iدار
باشند. مي
استخوانآن- زمينه است ماده شكل بي و دار شكل
كربنات - و فسفات شامل آن معدني مواديون سيترات، يون ، منيزيم و كلسيم
. است پتاسيم و سديم ، فلورايدسولفات - كندروآيتين شامل آن الي Aمواد
.Cو است استئوموكوئيد بنام پروتئيني وكالژن - آن دار شكل .Iماده است رشته - كه دارد سيمان بنام ديگري هاي ماده
مي يكديگر به را ضمن كالژن در و چسباندكرده، سيستم متصل هم به را هاورس هاي
مي آن به منظمي دهد. شكل
استخواني بافت نوعند: 4 سلولهاياستئوسيتها
استئوبالستهااستئوكالستها
استخوان اجدادي سلولهاي
استئوسيتها - 1ستاره - . سلولها اند اي- . هستند خود اطراف در الكونا دارايبا - كاناليكول بنام سيتوپالسمي زوايد توسط
. هستند مرتبط يكديگر
: استئوبالستها-2فسفاتاز - آنزيم با هستند ضعلي چند سلولهاي
. به بسازند را زمينهاي ماده قادرند كه قليايي. ميشوند خوانده سازنده سلولهاي دليل همين
استئوكالستها : -3- . ميآيند بوجود خوني منوسيتهاي از سلولها اينزمان - در استخوان زمينهاي ماده تجزيه مسئول
. هستند سازي استخوان- . معروفند مخرب سلولهاي بناماستوكالستها - خون، كلسيم كمبود زمان در
خون جريان به گرفته استخوان از را كلسيمميدهد.
اجدادي : -4 سلولهاياست ) - پرهاي آندوسيتوم ، ضريع در سلولها اين
). و ميپوشاند را استخواني حفره داخل كه. ميشود يافت هاورس كانال اطراف
دونوعند استخوانها استخوان : انواعاسفنجي- استخوان متراكم
متراكم : -1 استخوانمغز - بنام مركزي حفره يك داراي
پوشيده آندوسيتوم با كه است استخوان. است شده
و - مينامند ضريع را استخوان روي پردهكالژن شامل ضريع خارجي .Iطبقه است
مركزي - كانال يك داراي هاورس سيستماست.
بنام - دارد وجود عرضي كانالهاي تعداديولكمن كانالهاي
اسفنجي -2 استخوانناقصاند - هاورس سيستم داراي- . بزرگاند و كوچك حفرههاي داراينازكي - صفحه اسفنجي استخوان اطراف
. دارد قرار متراكم استخوان از
: نوعند دو استخواني ثابت مفاصل مفاصلمتحرك مفاصل
سه ثابت مفصل در پيوندي بافت نوعپيوندي: رابط نوعند
غضروفي رابطاستخواني رابط
كه دارد وجود فضايي متحرك مفصل درو مفصلي كپسول مفصلي، غضروف شامل
. ميباشد مفصلي ديسك
مفصلي : غضروفشفاف - نوع از آن غضروفكندريوم - پري بدونفيبروبالست - و كندروسيت آن سلولهاي
ميباشد.
مفصلي : كپسولدرون - و مفصلي حفره اطراف مفصلي كپسول
. دارد قرار مفصلي غضروفكالژن - رشتههاي از كپسول خارجي طبقه
. است شده ساختهپرده - ميپوشاند را حفره سطح كه داخلي طبقه
. دارد نام سينوويال
: مفصلي ديسكو - است رشتهاي غضروف از نازك صفحه يك
. ميباشد مدور
است نوع دو : استخوانسازي
1- : نوعند دو كه اوليه يا جنيني استخوانسازيپهن - استخوانهاي در غشايي استخوانسازي
. ميگيرد صورتاستخوانهاي - در غضروفي استخوانسازي
. ميگيرد صورت دراز
ثانويه - 2 يا تولد از بعد استخوانسازيدر فقط استخوانسازي تولد از بعد
ميگيرد صورت دراز .استخوانهاي
سوم عضالني : گفتار بافت
ارادي - غير و ارادي حركات عضالني بافت . ميكند كنترل را
عضالني - رشته يا فيبر آن ساختماني واحداست.
-. دارد نام ساركولم آن غشاء-. دارد نام ساركوپالسم آن سيتوپالسم
است : نوع سه داراي غضالني بافتصاف
مخطط قلب
صاف : ماهيچهدرشت - هسته با شكلاند دوكي سلولهاتناسلي - ادراري، تنفس، گوارش، دستگاه در
( قلب ) از غير به خون گردش وميوزين - و اكتين ميوفيالمنتهاي داراي
بنابراين نيستند فيبريل بصورت كه هستند. نميشود ديده مخطط
.Tسيستم - ندارند
مخطط : ماهيچهرا - بدن حركت و هستند متصل استخوان به
. ميكنند كنترلصورت - به ميوزين و اكتين فيالمنتهاي
. دارند قرار موازي دستجاتسيستم - .Tداراي هستند و - تروپوميوزين بنامهاي پروتئين نوع دو
. دارند وجود تروپونين-. است استوانهاي ميوزين-. است پيچيده بهم رشته دو بشكل اكتين
سرتاسر - طناب دو بشكل تروپوميوزين. ميزند دور را اكتين
- : است كره سه بشكل تروپونينرا – TnIكره - ميوزين و اكتين بين عملكرد
. ميكند مهار.– TnCكره - ميبندد بخود را كلسيم يونهايچسبيده – TnTكره - تروپوميوزين به محكم
است.تاريك - نوار نام به Aميوزينروشن - نوار نام به Iاكتينروشن - نوار نام (I)يكطرف به ناحيهاي به
Z. است متصلحركت - كوتاه Aبطرف Zبا ساركومر
. ميگيرد صورت انقباض و ميشود
قلب : عضلهعضله - رشتههاي ولي است مخطط عضله شبيه
. است نامنظمتر و كوتاهتر قلب-. ميباشد انشعاب زيادي تعداد داراييا - ارتباطي صفحات انشعابات اين تماس محل
. ميگويند پلكاني صفحاتميوفيبريل - اطراف رتيكولوم ساركوپالسميك
تكامل كمتر مخطط عضله به نسبت قلب عضلهاز كلسيم ورود به قلب عضله زيرا است يافته
. است متكي قلب رشتههاي از خارج.Tسيستم - دارد كمتر
چهارم عصبي: گفتار بافت- . ميگيرند منشاء اكتودرم از-. است نوروبالست آن سازنده سلولهاي-. دارد نام نورون آن ساختماني واحد
: است شده تشكيل قسمت دو از عصبي بافتعصبي اصلي بافت
پشتيبان بافتعصبي
: عصبي اصلي بافتاست -1 شده تشكيل قسمت دو از : نورون
سلولي جسمعصبي رشته
سلولي : جسمو - ضلعي چند بيضي، ، كروي آن شكل
گالبي-. ميشود گفته كاريون پري نورون تنه بهآن - غشاي و نوروپالسم آن سيتوپالسم
. ميگويند نورولماو - نوروفيبريل رنگدانه، سيتوپالسم در
. دارند وجود نيسل اجسامآندوپالسميك - جنس از نيسل اجسام
است . خشن رتيكولوم
عصبي : رشته-. ميشود خارج كاريون پري از زوايدينام - آكسون بلندتر و دندريت كوتاهتر زوائد
دارد..تساخ - است يكسان دندريت و اكسون مان- . ندارند نيسل اجسام اكسونوجود - انشعاباتي دندريت و اكسون انتهاي
تلودندريا بنام دارد
نورون : انواعكاذب - 1 قطبي يك سلولي – نورون جسم
حرف جمجمهاي . Tشبيه عقده نورون مانندنخاعي–
قطبي -2 دو دوكي – نورون سلولي جسمو. كوتاه دندريت است
مخاط نورونهاي مانند است بلند اكسونبويايي
چند : - 3 نورونها اين تنه قطبي چند نورون . هستند دندريت چند و آكسون ،يك ضلعي
مركزي عصبي دستگاه نورونهاي مانند
4 - : مانند هستند شكل گالبي پوركنژ نورونهايمخچه قشر نورون
عصبي : رشته دو غالفهاي اكسون روي بردارد قرار غالف .نوع
: مييلين: غالف الف-. است ليپوپروتيئن جنس ازبا - مستقيم ارتباط ليپوپروتئين مقدار
. دارد تحريكات هدايت سرعتسلول - پالسمالماي متحدالمركز دواير از
. است شده ساخته شوآنبنام - دارد وجود شوآن روي بر شكافهايي
النترمن اشميت شكافشوآن - برود بين از مييلين غالف اگر
در اليگودندروسيتها و محيطي دراعصاب. ميكنند ترميم آنرا مركزي اعصاب
شوآن: غالف : باليه - يك بوسيله محيطي اعصاب اكسون
. است شده احاطه شوآن سلولهاي از سادهاز - و ميسازند را شوآن غالف سلولها اين
. آمدهاند بوجود عصبي هالل سللهاي-. ميگويند نورولما شوآن غالف بهيا - و غالف دو هر با است ممكن اكسون يك
. باشد شده پوشيده غالف دو از يكيوجود - عصبي رشته نوع چهار ترتيب اين به
دارد.
مانند : -1 شوآن با دار مييلين عصبي رشتهجمجمعهاي محيطي نخاعي – اعصاب
2- : مانند شوآن بدون دار مييلين عصبي رشتهنخاع و مغز سفيد بخش
مانند : -3 شوآن با مييلين بدون عصبي رشتهخودكار عقدههاي
مانند : -4 شوآن بدون مييليندار عصبي رشتهنخاع و مغز خاكستري بخش
طول حسب بر عصبي رشتههاي انواعاكسون
دسته - 1 داراي Iسلولهاي گلژيبلندند اكسونهاي
نخاع جلويي شاخ سلولهاي مانند
دسته - 2 داراي IIسلولهاي گلژيكوتاهند اكسونهاي
نخاع عقبي شاخ مانند
2- : عصبي پشتيبان بافتنوروگليهاي - بنام مركزي اعصاب در بافت اين
منشاء عصبي اكتودرم از كه است مركزي. است گرفته
بنام - محيطي اعصاب در بافت اينعصبي هالل از كه است محيطي نوروگليهاي
. است گرفته منشاء
داراي مركزي : 4نوروگليهاي است سلولآستروسيتها - 1
. شكلند- ستارهاي سلولهاي : آستروسيتهاي دارد وجود آستروسيت نوع دو
پروتوپالسميرشتهاي آستروسيتهاي
اليگوندروسيتها : -2از - كمتر بازوايد كوچكاند بسيار سلولهاي
آستروسيتها را - مييلين غالف مركزي اعصاب در
ميسازند.
ها :ميكروگلي-3-. ميگيرند منشا مزودرم از سلولها اين-. دارند ماكروفاژي خاصيتخون - منوسيتهاي تغييرشكل از است ممكن
. باشند آمده بوجوداپانديم :-4 سلولهايداخلي - حفره و مغزي بطنهاي سلولها اين
. ميپوشاند را نخاعگرفتهاند - مشتق عصبي اكتودرم از
پنجم خون : گفتار گردش دستگاهلنف و
بطن - و دهليز راست، بطن و دهليز از قلب. است شده تشكيل چپ
آندوكارديوم، - طبقه سه از قلب ديواره. است شده ساخته كارديوم اپي و ميوكارديوم
است: - بطن و دهليز داخلي طبقه آندوكارديوم. ميباشد آندوتليوم شامل و
را : - قلب عضالني رشتههاي ميوكارديومآندوكارديوم به آندوميزيوم توسط و ميگويند
. است چسبيدهكه : - است فيبرواالستيك پوشش كارديوم اپي
. ميپوشاند را قلب سطح تمامي
خوني رگهاي
. است طبقه سه داراي خوني رگهايآندوتليوم شامل كه داخلي طبقه
است.صاف غضله شامل مياني طبقه
است.پيوندي بافت شامل خارجي طبقه
است.
نوعند سه بر سرخرگ :سرخرگهابزرگ ارتجاعي
ماهيچهاي ) سرخرگوكوچك (متوسط
شريانچه
: آئورت شامل ارتجاعي و سرخرگ اصلي كاروتيد ،. ميباشد اصلي ايلياك
. است : آندوتليوم داخلي طبقهو : ارتجاعي تيغههاي داراي مياني طبقه
. است طبقه بزرگترينكه : است كالژن داراي و نازكتر خارجي طبقه
. است گرفته قرار طولي بطور
: و طحال سرخرگهاي شامل ارتجاعي سرخرگ. است مزانتري
آندوتليوم : داخلي طبقهتيغههاي : و حلقوي ماهيچه داراي مياني طبقه
. است خارجي ارتجاعي : فراوان كالژن رشتههاي داراي خارجي طبقه
است.. هستند قطر يك به خارجي و مياني طبقه
: شريانچهآندوتليوم : داخلي طبقه
و : داخلي طبقه بين ارتجاعي تيغه مياني طبقه. دارد قرار ماهيچهاي مياني
: كمي داراي يا ارتجاعي تيغه بدون خارجي طبقه. است ارتجاعي تيغه
:مويرگهاغشاي روي بر كه است اليهاي تك آن اندوتليوم
. دارد قرار پايهچند و است پايه غشاي خارج در پريسيتها
استعدادياند.مويرگها ديوارة سلولها اين سيتوپالسمي زوايد
. ميكند احاطه را
. مويرگها گروهاند دار- 2 پيوسته- 1سه -3منفذسينوزوئيد.
پيوسته : مويرگهاي-. هستند مويرگ فراوانترنريه - .–پوست – در ميشوند يافت ماهيچه و مغز
: منفذدار مويرگهاييك - بوسيله آندوتليومي سلوليهاي بين فضاي
. است شده پوشيده ديافراگمو - داخلي مترشحه غدد ، كوچك روده پرزهاي در
. دارد وجود كليه خوني كالفه
: سينوزوئيد - : هستند نامنظم سينوزوئيدهاسلولهاي - بين بزرگي سلولي بين فضاهاي
. دارد وجود آندوتليوميبلكه - ميدهد را پالسما خروج اجازه تنها نه
. مينمايد تسهيل را خوني عناصر عبورخوني - كالفه و استخوان مغز طحال، كبد، در
. دارد وجود
: سياهرگهاتوسط قلب به مويرگها از خون بازگشت
صورت سياهرگ و وريدچه مويرگها، پشتانجام. مهم كار دو مويرگها پشت ميگيرد
ميدهند: و - 1 مويرگ از كمتر مويرگي پشت خون فشار
بعضي است اطراف فشاربافتي از كمتروارد شدهاند خارج مويرگها از كه ازمواد
. ميشوند وارد خون به سپس و مويرگ پشتسلولهاي - 2 بين فضاي از عبور با لكوسيتها
عفونت محل به مويرگها پشت آندوتليوميميرسند.
مويرگها : پشت : بافت و آندوتليوم شامل هستند دواليهاي
پيوندي
: وريدچه : آندوتليوم داخلي طبقه
: صاف ماهيچه اليه سه تا يك مياني طبقه : فراوان كالژن داراي خارجي طبقه
كوچك : و متوسط سياهرگهايكه - بوده وريدچه از بيشتري ماهيچه داراي
. دارد وجود كالژني دستجات آن ميان درمياني - طبقه از ضخيمتر خارجي طبقه
. است طولي كالژن رشتههاي داراي و است-. هستند كبوتري النه داراي پا و دست در
لنفي : رگهاي-. است طرفه يك لنفي دستگاهمويرگ - يك بشكل لنفي مويرگهاي
. هستند باز ته و سربستهقرار - پيوندي بافتهاي در لنفاوي رگهاي
. ميكنند حمل خون به خود با را ولنف دارندبزرگ - رگهاي به لنفي مويرگهاي از لنف
. به لنفي مجاري از سپس ميريزند لنفيوارد گردن ناحيه بزرگ سياهرگهاي
ميشوند.
لنفاوي : :گفتارششم دستگاهمتراكم و رنگ پر محيطي شامل لنفاوي گره
و ميباشد كوچك لنفوسيت داراي و استكه است زايا مركز بنام روشن مركزي داراي
. ميباشد بزرگ لنفوسيتهاي داراي
: لنفاوي دستگاه اعضايلنفاوي : -1 عقده- . دارند وجود بناگوش ، گردن ناحيه دربه - دارند قرار عقدهها در لنفي رگهاي چون
. ميشوند محسوب لنف كننده تصفيه عنوانمحصور - كپسول بوسيله لنفاوي عقده هر
ميشود.عضو - داخل به كپسول از استطالههايي
ترابكوال بنام ميرود- . دارد نام ناف آن مقعر بخش
طحال : -2است - لنفاوي عضو بزرگترينعقب - ، ديافراگم شكمي،زير حفره در
. دارد قرار معدهعضو - رحمي داخل زندگي در طحال
شده پوشيده سروز توسط و است خونسازاست.
سرخرگ - و لنفاوي گره از سفيد پولپ. است شده ساخته مركزي
گلبولقرمز - زيادي تعداد داراي قرمز پولپ. است خون
: تيموس- 3منشا - حلقي كيسه سومين پوشش از
گرفته .Tلنفوسيتهاي - ميكند ايجاد رابه - را تيموس كپسول، از ديوارههايي
. ميكند تقسيم ناقص لوبهايسلولهاي - تمايز براي تيموزين Tهورمون
. ميكنند توليددارد : - بخش دو تيموس قشري- 1پارانشيم
مغزي- 2- . دارد وجود هاسال اجسام مغزي بخش در
: لوزهها- 4كامي : - لوزه نوعند زباني - سه لوزه لوزه
حلقي
مطبق - زباني و كامي لوزه پوششكاذب مطبق حلقي لوزه ولي سنگفرشي
است. بزرگ - خيلي زايا مركز و عميقترند كريپتها
است.
بدن : گفتارهفتم محافظ دستگاهآن) وضمايم (پوست
: پوستي، غدد پوست، شامل بدن محافظ دستگاه. است ناخن و مو
پوست - 1بدن - حرارت و است عضو سنگينترين پوست
. ميكند تنظيم راتوليد - كه است النگرهانس سلولهاي داراي
. ميكند آنتيژن مقابل در لنفوسيت
است شده تشكيل اليه سه از پوست : ساختماناپيدرميس
درميس هيپودرميس
اپيدرميس: -1شده - كراتينه سنگفرشي مطبق پوشش از
شده ساختهيا - مالپيگي طبقه اليه ترين عميق داراي
. است زاينده اليهدانه - طبقه ، خاردار طبقه بعدي اليههاي
و شفاف طبقه است . دار، شاخي طبقهاپيدرميس - در فقط واضح شفاف طبقه
. ميشود ديده پا و دست كف
اپيدرميس : سلولهايكراتينوسيت: ( الف
پروتئين - ايجاد سلولها اين وظيفه. است كراتين بنام رشتهاي
جديد - سلولهاي منبع زاينده طبقه. ميباشد كراتينوسيت
از - سلولها تا ميكشد طول روز چهارده. برسند شاخي طبقه به زاينده طبقه
دانهدار - طبقه در كراتوهيالين دانههاي. ميشود ظاهر
مالنوسيت: ( بطبقه - كراتينوسيتهاي ميان در سلولها اين
در پيوندي بافت و مو فوليكوهاي پايهايمالنين توليد و ميشوند يافت پوست ميس
ميكنند.عصبي - عصبي )ازاكتودرم هالل (سلولهاي
. ميگيرند منشاءسيتوپالسمي - دندريتي زوايد با سلولهايي
يكديگر مجاور كراتينوسيتهاي بين كه هستندگسترش خاردار و پايهاي سلولهاي و
مييابند.تيروزين - اكسيداسيون اثر در اسيد )مالنين
. ميشود( توليد مالنوژنز عمل طي آمينه-. است يكسان زن و مرد مالنوسيتهاي تعدادتوزيع - و مالنوزومها اندازه و تعداد
متفاوت مختلف نژادهاي در كراتينوسيتهااست.
: ج النگرهانس- سلولهايسلولهاي - بين در بخصوص مالپيگي طبقه در
. پراكندهاند خاردار- . دارد روشن سيتوپالسم و چيندار هسته-. ندارد مالنوزوم و تونوفيالمنتالنگرهاس - سلولهاي و كراتينوسيتها بين
. ندارد وجود دسموزومكار - و ميگيرند منشاء استخوان مغز از
. دارند دفاعي
: ( د مركل سلوهاي- . ميگيرند منشاء عصبي هالل سلولهاي ازاپيدرميس - به بعد هستند درميس در ابتدا
ميروند. نامنظم - هسته و سيتوپالسم داراي سلولها
ميباشند.سلولهاي - با مركل سلولهاي تماس
. ميباشد دسموزوم طريق از اپيدرميسيرشتههاي - با سلولها اين نزديكي بخاطر
حس در Zاحتماال ودرميس اپيدرميس عصبي. دارند دخالت المسه
: درميس-2سنگفرشي - مطبق پوشش زيرين پيوندي بافت
. ميگويند درميس را اپيدرميسغده - ، لنفي و خوني رگهاي اعصاب، درميس در
. دارد وجود مو فوليكول و عرق غده چربي،فيبروبالست - درميس در سلول نوع فراوانترين
ميباشد.سلولهاي - سل، ماست ماكروفاژ، مالنوسيت،
. دارد وجود كم تعداد به چربي،
: است ناحيه دو شامل درميسپاپيالري- اليه بنام خارجي يا سطحي اليه
درهم- اليه بنام عمقي يا داخلي اليه
درميس . : وظيفه مقابل در مقاومت بدن محافظتشركت عفونت، مقابل سدي مكانيكي فشارهاي
. است زخمها التيام در
: هيپودرميس- 3قرار - سستي پيوندي بافت درميس، زير در
هيپودرميس بنام داردرا - پوست و ميباشد مخطط ماهيچه داراي
. ميكند پشتيباني -. است بزرگ خوني رگهاي دارايپوستي - زير بافتهاي در پاسيني جسمكهاي
. ميشود يافت انگشتان Zمخصوصادرميس - پاپيالي در مايسنر جسمكهاي
. دارند وجود بدن پوست
پوست :ضمايماكرين : غدد نوعند دو عرق غدداپوكرين غدد
اكرين : غدد-. هستند حلزوني لولهاي غدد اينيا - درميس در است ممكن حلزوني بخش
. گيرند قرار هيپودرميس-. دارند ساده مارپيچي مجراي-. است مكعبي مطبق عرق غده مجراي- . تناسلي آلت روي ناخن زير لبها، در جز به
بدن جاي همه در زن كليتوريس و مردهستند.
اپوكرين : غددمقعد - اطراف و محوري نواحي در اكثرا
قرار مو فوليكول كنار در و دارند وجوددارند.
-. دارند مستقيم مجراي و هستند حلزونيمول - غدد و خارجي گوش در سرومن غدد
. است اپوكرين غدد نوع از چشم پلك در
چربي : غددكف - از غير به و هستند هولوكرين غدد اين
يافت پوست جاي همه در پا و دستميشود.
تناسلي - آلت دهان، مخاط لب، چربي غددچشم پلك ميبوم غدد و پستان نوك نر،
. ميشوند باز اپيدرميس سطح به مستقيماوتوليد - هستند منشعب حبابي چربي غدد
. ميكند فرومون
: مو- 3شده - كراتينه سلولهاي رشتهاي زوايد مو
قرار فوليكول در كه است اپيدرميسي سطحدارد.
درون - به اپيدرميس رفتگي درون از فوليكول. ميگيرد شكل هيپودرميس يا درميس
فوليكول - داخل به رگ از پر پيوندي بافت يكرا درميسي پاپيالي ميكند، نفوذ مو
ميسازد.سه - شامل خارج به داخل از مو ريشه و ساقه
: پوسته و قشر ، مغز است بخش
و - اپيدرميسي غالف داراي مو فوليكولاست درميسي .غالف
بيروني - طبقه دو شامل اپيدرميسي غالف. است دروني و
اليه( پوسته، شامل دروني طبقه الفهنله . اليه و هوكسلي
شفاف ) - طبقه معادل هوكسلي اليه. است( اپيدرميس
دانهدار ) - طبقه معادل هنله اليه. است( اپيدرميس
و ب( خاردار طبقه شامل بيروني طبقه. است پايهاي طبقه
هشتم گوارش: گفتار دستگاهگوارش (الف دستگاه اصلي اندامهاي
- . است گوارش لوله و دهان شاملرودهها، معده، مري، شامل گوارش لوله
. ميباشد مقعد و ركتوم
دهان : - 1كراتينه - سنگفرشي مطبق دهان پوشش
كراتينه نيمه يا شدهبر - مخاط بنام رويهم پوشش و مخاط آستر
. دارد قرار مخاط زير رويدر - و است بزاقي غدد داراي مخاط زير
. ندارد وجود مخاط زير دهان سقف
: زبان- 2- . است مخطط ماهيچه داراي زبانمختلف - برجستگيهاي داراي زبان سطح
. است چشايي جوانه بنامنوع - چهار چشايي جوانه درساختمان
.IV ،III ،II ،Iسلول دارد وجودمجاور - در چشايي جوانههاي
. قراردارند جامي و قارچي برجستگيهاي
: دندان- 3ساختماني - ، شيميايي تركيبات نظر از
. است استخوان شبيهمغز - روي بر ريشه در هم و تاج در هم عاج
دارد قرار- ) حفره ) ساز عاج ادنتوبالست سلولهاي
. ميكند احاطه را دندان و مغزادامه - زندگي دوران تمام در عاج تشكيل
دارد.را - دندان ميناي آميلوبالست سلولهاي
ميسازند.
دندان : سيمانميسازد - را دندان سيمان سيمانتوبالستبافت - شبيه ساختمان و تركيبات نظر از
. است استخواندنداني - حفره و لثه دنداني، حفره رباط
. ميدارد نگه خود جاي در محكم را دندان
گوارش لوله كلي : ساختمان-. است خالي تو ركتوم تا مري از گوارش لوله
از گوارش لوله شده 4ديواره تشكيل طبقهاست:
است -1 شده تشكيل اليه سه از خود :مخاطبافت - شامل مخاط آستر مخاطي پوشش
صاف - ) ماهيچه (پيوندي
مخاط - 2 سست، – ريز پيوندي بافت شامللنفاوي گره و اعصاب خوني، رگهاي
ماهيچهاي - 3 دو – طبقه در صاف ماهيچه دارايخارج در طولي و داخل در حلقوي اليه
يا -4 نامنظم پيوندي بافت نوع از خارجي طبقهسروز .
مري- 3مطبق 25طول - آن پوشش و سانتيمتر
. است سنگفرشيطولي - صاف ماهيچه مخاطي ماهيچه
دارد.است . - فيبرواالستيك نوع از مخاط ريزماهيچهاي - طبقه
مخطط ابتدا سوم يكصاف و مخطط مياني سوم يك
صاف تحتاني سوم يك
: معده معده - مخاطي پوشش
ساده استوانهايشامل - مخاط آستر
و رتيكولر رشتههايلولهاي غدد و كالژن
ساده يا منشعبغده : - نوع سه داراي
غدد ، تنه و طاق غددپيلور غدد و كارديا
معده - طاق يا و تنه غددسلول نوع چهار داراي
يا مرزنشين اصلي،سلولهاي حاشيهاي،
و غده گردن موكوسيدوست نقره سلولهاي
ميباشد.
مكعبي - اصلي سلولهايهستند استوانهاي يا
. ميكنند توليد پپسينوژنيا - نشين مرز سلولهاي
و هرمياند حاشيهايو كلريدريك اسيد
توليد تين هموپوييميكنند
موكوسي - سلولهاي. ميكنند توليد موكوس
دوست - نقره سلولهايهورمون شبيه موادي
. ميكنند توليدمعده - ماهيچهاي طبقه
اليه سه دراز مايل و ،حلقوي طولي . قراردراد داخل به خارج
سروز - خارجي طبقهاست.
مرزنشين - سلولهاي كارديا و پيلور غدد درندارد وجود اصلي سلولهاي و حاشيهاي .يا
كوچك : - 4 رودهآن - .4طول است متربه - شناسي بافت نظر دوازدهه، 3از قسمت
. ميشود تقسيم ايليوم و ژوژنوم
كوچك - روده مخاط در مهم قسمت چهار : دارد قرار
حلقوي : -1 چينهايغدد دوازدهه مخاط زير در و شكل برگي دوازدهه در
. در و ميكند توليد قليايي ماده كه دارد وجود برونرشكل انگشتي يليوم در و است شكل نخي ژوژنوم
است.پرز -2ليبركون ) -3 غده روده (كرپيتهايميكروويلي -4
تشكيل سلول نوع سه از پرز مخاطي پوششاست : شده
استوانهاي -1 جاذب سلولهايشكل -2 جامي سلولهايدوست -3 نقره سلولها
وجود اضافي سلول نوع دو كريپتها عمق دردارد:
نيافته -1 تمايز سلولهايپانت -2 است –سلولهاي ترشحي آن وظيفه
. ميكنند توليد ليزوزيم و
بزرگ - 5 :رودهسلولهاي - و ندارند پرز و حلقوي چينهاي
دارند فراوان .جاميو - دارد وجود كريپت و ندارند پانت سلولهاي
. است عميق بسيار-. است سروز خارجي اليه و دارند لنفاوي گره
ركتوم - 6كمترو - ها كريپت
عميقترند.مخرج - به ركتوم
. ميشود ختممطبق - مخرج مخاط
. است سنگفرشيماهيچهاي - طبقه
ابتداي در مخرجدر و صاف مخرج
. است مخطط انتها
: (ب ضميمه اندامهايغدد - شامل
، كبد ، لوزالعمدهوغدد صفرا كيسه
. است بزاقيلوزالمعده : -1انجام - مهم كار دو
ميدهدكردن -1 آزاد و تهيه
هاضمه آنزيمهايريز ) (برونكردن -2 آزاد و تهيه
بر كه هورمونهاييمتابوليسم روي
دارد اثر درون )قندها(ريز
ريز ( الف برون :لوزالمعده- . است مركب حبابي غده يكيك - انتهاي در ترشحي حباب يك داراي
. ميباشد منشعب مجاري سيستمو - ويرسونگ مجراي مجاري اين الحاق از
. ميگيرد شكل سانتوريني مجراي- . ميريزند دوازدهه به مجاري اين ترشحات
ريز ب( درون : لوزالمعدهبنام - مدور خوشه يك شكل به سلولها
است النگرهانس جزايرفشرده - طنابهاي بشكل سلولها
قراردارند.-. نميشود ديده النگرانس جزاير در مجراييآلفا - ترشح A )سلولهاي)سلولهاي گلوكاگن
ميكنند.بتا - تشرح B ) سلولهاي)سلولهاي انسولين
ميكنند.دلتا - C )سلولهاي )سلولهاي
. ميكنند تشرح سوماتواستاتينو - گلوكاگن ترشح مانع سوماتواستاتين
. ميشود انسولين
كبد: -2- . دارد نام هپاتوسيت كبد سلولهايو - گليكوژن شكل به را گلوكز هپاتوسيتها
ذخيره گليسريد تري شكل به را چربيميكنند.
فيبرينوژن - ، پروترومبين ، آلبومين تهيه ) غالب) و گلوبين ايمونو از غير به گلوبولين ) به ) كيلوميكرونها استثناي به ليپوپروتئينها
. است هپاتوسيت عهده- . دارند ماكروفاژي خاصيت كوپفر سلولهايذخيره - و روبين بيلي دفع كوپفر سلولهاي
. دارند بعهده را هموسيدرين بصورت آهن
صفرا - 3 : كيسهمخاطي - پوشش
با ساده استوانهايكشيده دراز هسته
است.صفرا - كيسه در غدهاي
ندارد وجودگردن ) ناحيه در فقطكيسهاي مجراي (نزديك
نوع - از مخاطي ماهيچهطولي، بصورت صافوجود مايل و حلقوي
دارد.كيسه - اليه خارجيترين
. است سروز صفرا
بزاقي - 4 : غدد- ) جفت ) يك كدام هر بزاقي غدد نوع سه
. دارد وجودفيبرواالستيك - از كپسولي كلي بطور
. ميگيرد فرا را غدهها اطرافدرون - به استطالههايي كپسول اين از
لوبولهايي به را آن و ميكند نفوذ غده. ميكند تقسيم
غدد( الف: بناگوشي
ترشحي - سلولهايسروزي همگي آن
. اند سلولهاي -
گوش سه سروزيداراي كه هستندزيموژن دانههاي
ميباشندبين - مجراي
استنون لوبولي. دارد نام
فكي( زير غدد : بترشحي - سلولهاي
سروزي –آنموكوسياند.
موكوسي - سلولهايشكلاند مخروطي
ترشح موكوس وميكنند.
مادهاي - موكوسغليظ و چسبناك
داراي و است ، گليكوپروتئين
آب و امالحميباشد.
لوبولي - بين مجراي. دارد نام وارتون
زير( غدد ج : زباني
سلولهاي -آن ترشحي
–موكوسي سروزياند.
بين - مجرايبارتولن لوبولي
. دارد نام
نهم تنفس : گفتار دستگاه
مي تقسيم ناحيه دو به تنفش شوددستگاه1 - - حلق، بيني، حفرة شامل هوايي ناحيه
را هوا كه است برنشي سيستم و ناي حنجره،شش تنفسي قسمت به اطراف محيط از
رساند.مي2 - - را هوايي برنش انشعابات تنفسي ناحيه
مي ناحية برنشيول به مربوط كه گويند. است تنفسي
: الف هوايي : ناحيهپوشش - داراي برنشها تا بيني حفره از
مژك كاذب سلول مطبق با جامي دار هاياست.
- - سروزي زيادي غدد مخاط آستر در. دارد وجود موكوسي
ائوزينوفيل، - سلولهاي مخاط آستر در. دارند وجود لنفاوي گرة و ماكروفاژ
بيني - 1 :حفرةغيرشاخي - سنگفرش مطبق آن پوشش
استبويايي - و تنفسي بخش بدو بيني حفره
مي شود تقسيم
تنفسي : : بخش الفمژك - كاذب مطبق تنفسي ناحية دار مخاط
جامي سلولهاي باتعداد - و پيوندي بافت داراي مخاط آستر
- موكراسي سروزي كه اند غدديشوفاژ ) - كاورنوس بنام وريدي شبكة داراي
است( گرم
بويايي: :ب بخشفوقاني - بخش و بيني حفرة سقف شامل
است بيني ديوارهمژك - كاذب مطبق مي پوشش باشد. دارماده - كه دارند سروزي ترشح غدد اي
مي مي بو تشخيص بكار كه آيد. كنندقطبي - دو نورونهاي بويايي سلولهاي
هستندو - بومن بويايي غدد داراي مخاط آستر
است بويايي عصب
:حلق- 2- - - دهاني و حلق بيني بخش دو به حلق
است شده تقسيم حلقي- لوزه - بيني ناحية سقف در حلقي هاي
. دارد قرار حلقياست - موكوسي غدد داراي حلق مخاط زيرطولي - طبقة دو در و مخلطط حلق ماهيچة
. است خارج در حلقوي و داخل در
:حنجره-3شامل - دارد قرار مري جلويي بخش در
استخوان به كه است غضروفي اپيگلوتيس. است چسبيده المي
مي - صوتي طنابهاي بافت داراي و باشدجفت سه حنجره حفرة داخل متراكم پيوندي
: از عبارتند كه آورده بوجود را جانبي چينآرپيگلوتيس چين-1 يا بااليي هايصوتي چين-2 طنابهاي يا مياني هاي
غيرواقعيواقعي - 3 صوتي طنابهاي
ها : ششجنب شش - پردة داخل در جفت بصورت ها
دارد قرارسه - راست دولوب شش چپ سمت و لوب
استشش - داخلي سيستمي ساختمان داراي ها
برنشيولي شاخه درخت بنام است ايبه - شاخه سه نايژه هر نايژه، به ناي هر
چپ لوب به شاخه دو و راست لوبفرستد مي
نايژه و :نايداراي - 20تا 16ناي
است بندقطعه - بند اي هر
شفاف غضروفيدارد Uبشكل
ناي اليه - و هايشامل اصلي برنش
است : بخش سه1 - : پوشش مخاط
مطبق مخاطكاذب استوانه اي
دو مژك با است داربرس سلول نوع
دانه و دار مانند
نوعند : - دو دانهدار سلولهايكوالمينها: كاته كه آنها از يكدسته الف
نفرين ) نوراپي و توليد (اپينفرين راسلولهاي بنام خوشهاياند بشكل و ميكنند
. ترشحي- عصبيكه: هستند آنهايي ديگر دسته ب
و ميكنند ترشح را پروتئيني هورمونهايمعده و روده دوست نقره سلولهاي شبيه
هستند.
:برنشهاو - ناي شبيه برنشها بافتي ساختمان
است اصلي برنشهايداراي - غضروف از پيوسته قطعهاي بجاي
گسسته غضروفهاي از كوچكي قطعات. ميباشند ادوانتيس در
- - موكوسي سروزي غدد مخاط زير دردارند
مژكدار - كاذب مطبق مخاطي پوششاست
:برنشيولهابرنشيول - بنام مييابند انشعاب برنشهاو - ميشود كم لولهها قطر برنشيولها در
. ندارند غضروف- - در موكوسي سروزي غدد كمي تعداد داراي
هستند مخاط زيرمژهدار - ساده استوانهاي مخاطي پوشش
استسلولهاي - و ميشوند ناپديد جامي سلولهاي
ميشود آنها جايگزين كالرا ترشحي
تنفسي : ناحية :ببه - انتهايي برنشيولهاي
تنفسي برنشيولهايميشوند تقسيم
به - تنفسي برنشيولهايتقسيم هوايي مجاري
ميشوندبه - تنفسي برنشيولهاي
ختم هوايي كيسههايميشود
آن - مخاطي پوششاست مژهدار مكعبي
هوائي - كيسههايبا حبابهايي بشكل
بدون و نازك ديوارةميباشند عضله
تنفسي حباب پوششاست ساده سنگفرش
سلولند : - نوع دو داراي تنفسي حبابهايسنگفرش ( 1 پوششي سلولهاي
نوموسيت ( (Iحبابترشحي ( 2 مكعبي (IIنوموسيت )سلولهايكه IIنوموسيت - هستند سيتوزوم داراي
ميباشند ليزوزومها شبيهآمينو - گليكوز تعدادي داراي سيتوزومها
ميباشند فسفولپيد زيادي مقدار و گليكانسورفاكتانت - فسفولپيدي ترشحات
كاهد سطحي فشار از كه ميشود خواندهجلوگيري يكديگر به حبابها چسبندگي از و
ميكند
:دستگاهادراريگفتاردهمدـستگاهادراريـشاملدوكلـيه،تـعداديبخـشهايضـميمهنظـيرحـالب،مثانـهوپيشـابراهادراري
است.كليه: - 1عضوياستلوبيائيشكل-ام- تبـن يعياـس املبخشوـس هـش سينوسكلـي
لگنچه))حالبكليهدارايدوبخشاستقشريومركزي-ـهرمكلـيوي)ـمالپيگي(12بخشمرـكزيداراي-
استهرمهـابوسـيلةسـتونهاييازقشـرازيكـديگر-
(جداشدهاند)ستونقشرييابرتنتـعدادزـيادياـشعةمـغزيـبهـطرفقـشركـشيده-
شدهاندبيناشعههاالبيرنتقراردارد-لولههــايادراريازدوناحيــهفعــالســاخته-
شدهاند:نفرونولولةادرار
نفرون : الفاست : مختلف قسمتهاي داراي نفرون
بومن، كپسول خوني، كالفة يا گلومرولپيچيده لولة و هنله قوس نزديك، پيچيدة لولة
دورو دارد قرار بومن كپسول داخل در گلومرول
. است گرفته قرار كليه قشر درقرار - قشر در هم نزديك و دور پيچيده لولة
داردلوله بخش - انتهاي و مبدائي مستقيم هاي
قرار كليه مركز در هنله قوس با همراهدارند
بومن كپسول و خوني :كالفةاست جداره دو بومن كپسول
پوشش - 1 يا جداري پوشش خارجي اليةكپسولي
گلومرولي - 2 پوشش يا احشايي الية داخلي اليةو گلومرولي پوشش بين جداسازي عمل
از را گلومرول كه ادراري فضاي و گلومرولمي جدا كپسولي مي پوشش رخ دهد. كند
نزديك - پيچيدة لولة فضاي با ادراري فضايدارد تداوم
تشكيل - ادراري و رگي قطب دو ترتيب بدينشود مي
شريانچه - شامل رگي و قطب آوران هاياست وابران
لولة - به بومن كپسول ورود محل ادراري قطبمي نزديك باشد پيچيدة
است - سنگفرشي جداري الية پوششپوشش - نظير پوشش ادراري قطب در
) است ) پودوسيت گلومروليكه - هستند اصلي بلند زوائد داراي پودوسيتها
مي را پوشاند. كالفه
نزديك پيچيدة :لولةگلومرولي 180روزانه - شدة صاف مايع ليتر
مي لوله اين شودوارداز - زيادي مقدار لوله اين از عبور ضمن
خون جريان به دوباره مايع اين تركيباتريزندمي
حدود - غليظ مايع اين است 1-2بقاياي ليترمي ادرار همان باشدكه
مي - جذب باز لوله اين در كه شود موادي : و كلرور پتاسيم، سديم، از عبارتندآمينواسيدها، گلوكز، يونها، بيكربنات
اسيداسكوربيك پروتئين و كوچك هايباشدمي
دور پيچيدة :لولةدور، - لولة مستقيم بخش شامل لوله اين
است دور لوله پيچيدة بخش متراكم، كانونصعودي - ضخيم بخش مستقيم قسمت
مي هنله باشد قوساست - بزرگ مركزي مجراي داراي لوله اين
ندارد زيادي ميكروويلي زيرااست - كوتاه و ساده مكعبي آن پوشش
هنله :قوساورة - ندارند هنله قوس كه جانوراني
نمي توليد اوره غليظ غلظت گرچه كنند،ادرار حامل لولة و دور پيچيدة لولة در
تأثير مي ADHتحت افتد اتفاقاشعه - در هنله مركز قوس و مغزي هاي
مي يافت شود كليهسنگفرشي - قوس و نازك ناحية پوشش
است سادهرأس - در نازك و كوتاه ميكروويلهاي
پراكنده اند سلولها
ادرار : ب حامل لولةاصلي - محل دور پيچيدة لولة و لوله اين
است ADHفعاليت -ADH را ادرار حامل مجراي نفوذپذيري
ميدهد افزايشادرار - حامل كوچك مجاري پوشش
است استوانهاي بزرگ مجاري و مكعبيروشن - ادرار حامل لولة سلولهاي
اصلي ) ( 60سلولهاي سلولهاي%( تيره وهستند ( %40ارتباطي
گلومرول : :ج جنب دستگاهاست : - شده تشكيل سلول نوع سه ازلولة - از كوچكي ناحية در متراكم كانون
دارد قرار دور - سلولهاي گلومرول جنب سلولهاي
آوران شريان جدار در كه هستند عضالنيدارد قرار
- پلي يا السيس زاويه سلولهاي در كيسنشريان قرار بين متراكم كانون و آوران
اند گرفته
( بخش- 2 ضميمه هايها) پيشابراه
شامل - بخش اينو كاليس اصلي هاي
و حالب لگنچه، فرعي،مي باشد مثانه
مجاري - اين خاص مشخصةآنهاست ماهيچة ضخامتمثانه تا كاليسها از كه
كلفت مي بتدريج شود ترنوع - از مخاطي پوشش
است متغير بافتمجاري - در مخاطي ماهيچة
ندارد وجود انسان ادراريموكوسي - غدد از غير به
غدد اپي مثانه در تليومييافت مجاري در ديگري
شود نمي
يازدهم نر : گفتار تناسلي دستگاه
: است قسمت دو شامل نر تناسلي دستگاه - و- بيضه عدد دو شامل اوليه تناسلي اعضاي
است خروجي مجاريغده- شامل كه ثانويه تناسلي ها اعضاي
باشدمي
بنام بيضه پيچيده لولة تعدادي داراي هابينابيني لوله بافت زيادي تعداد و ساز مني هايباشدمي
- ، راست لولههاي شامل خروجي مجارياپيديديميس، ، وابران مجاري بيضه، شبكهو انزالي مجراي آوران،آمپول، مجراي
. ميباشد پيشابراه
از : عبارتند مجراها اين نقشاسپرم - ذخيرهاسپرم - رسيدگي براي محيطياسپرم - انتقال در فعال غير و فعال نقش دو
. ميباشد بدن از خارج به
دارند - وجود اسپرم خروج مسير در كه غددياز :عبارتند
غدة - پروستات، غده مني، كيسة آمپولي، زايدةپيشابراهي غدة تيسون( )كوپر، و ليتر
: از عبارتند غدد اين وظايفمني - 1 مايع تهيةالزم - 2 اسپرم متابوليسم براي كه عواملي تهية
استمجاري - 3 از بعضي نگهداشتن نرمبارور - 4 قدرت برروي است ممكن كه موادي ترشح
اثر ماده مثل توليد دستگاه در اسپرم كنندگيبگذارد
احشايي، - مزودرم از نر مثل توليد دستگاهميگيرد منشاء اكتودرم و آندودرم مزانشيم،
پنيس - پوشانندة پوست و تيسون غدة ليتر، غدةاست اكتودرمي
ميگيرند - منشأ آندودرم از اوليه جنسي .سلولهاي
نر مثل توليد دستگاه :اجزاءبيضه :
را غده-1 نر جنسي سلول ريز برون است ايمي كند توليد
هورمون غده-2 ريز درون است ايمي ايجاد كند تسترسترون
بيضه : 1- ) ) ژرمينال يا زايشي پوشش پارانشيم داراي
است جنسي سلولهاي دارايداربست -2 ( )داراي پشتيبان پيوندي بافت
است سرتولي سلولهاي داراياست - 3 پشتيبان و محافظ تنها نه داربست
مي انجام نيز ترشحي كار دهدبلكهيا -4 بينابيني سلولهاي داراي قسمت اين
مي باشدليديگ
يك - بوسيله بيضه هرپيوندي بافت كپسول
( سفيد جلد (رشتهاياست شده پوشانده
شامل - اليه اينرشتههاي فيبروبالست،صاف ماهيچة و كالژن
استبيضه - خلقي قسمت
فرورفته داخل به كميرا هيگمور جسم يا ناف
ميآورد بوجودكه - است ناف قسمت در
وارد آنها از خوني رگهايمجاري و ميشوند بيضهشبكة بنام ظريفي بسيار
محافظت را بيضهميكنند
لوله : مني الف :ساز هايلوله - چين اين هستند ها دارمني - يا ژرمينال پوشش ساز بوسيله
شده اند. پوشيدهساخته - سلول نوع دو از ژرمينال پوشش
: است شدهسلولهاي - از مشتق اسپرماتورگونيهاي
اوليه ) (PGCجنسي - غيرجنسي كه سرتولي و سلولهاي اند
اي اليه تكمني 500حدود - انسان لولة بيضه هر در ساز
دارد وجود
جلد - بنامهاي منيساز لولة مخاط آستربافت و كننده محدود غشاي مخاطي،
ميشود خوانده لولهاي اطراف حاشيهايكه - دارد وجود كشيده سلولهاي اليه اين در
سلولهاي بنام دارند انقباضي خصوصيتمييوييدي
سلولهاي - منيساز لولههاي پوشش رويدارد وجود اسپرماتوگوني بنام مادر
- - اسپرماتيد- اسپرماتوسيتها اسپرماتوگونيميشوند تبديل اسپرم
بينابيني : :ب بافتلوله - بين پيوندي بافت از بينابيني اي بافت
است شده ساخته ظريف رگهاي از پرلوله - بين ناحية ليديگ، در سلولهاي هاي
و خوني رگهاي ماكروفاژ، فيبروبالست،سلولهاي تعداد و اعصاب لنفي،
مي قرار گيرد مزانشيمي
بزرگ - هستة ليديك و سلولهاي هستك دو ،رنگدانههاي و دارند اسيدوفيلي سيتوپالسم
و - ليزوزوم زيادي تعداد و ليپوفوشينيافت سيتوپالسم در رينكه كريستالهاي
ميشود.ميكنند - توليد تستوسترون ليديك سلولهاي
تغييرات بيضه، تمايز براي تستوسترونحفظ و پيشرفت جنسي، ظاهري
است ضروري اسپرماتوژنز
تأثير - تحت ليديگ سلولهاي از LHفعاليتاست هيپوفيز غده
و LHبدون - نميكند توليد تستوسترونميآيد بوجود آتروفي
ميرسد - حدي به تسترسترون بلوغ سن درشدن آزاد از جلوگيري با از GnRHكه
ترشح از عمل LHهيپوتاالموس به جلوگيريميآورد.
راست لوله- 2 :هايلوله - مني قطر لوله هاي ناحية در هاي ساز
مي كم شود راستاست - ساده مكعبي آن پوششلوله - لوله اين مني ها، شبكة هاي به را ساز
مي متصل كند بيضه
بيضه - 3 :شبكةشبكه - بيضه . شبكة كانالهاست از اي-. است ساده مكعبي آن پوشش
مي - واحدي تاژك داراي باشند. سلولها
وابران - 4 :مجاريبين - ظريف پيچيدة لولة جفت شش حدود
دارد قرار اپيديديميس سر و بيضه شبكةدو - از كه است پوششي داراي مجرا هر
مژه و اصلي سلول شده نوع ساخته داراست
جذب - و اسپرم حمل در ابران و مجاريدارند دخالت مايعات
:اپيديديميس- 5روي - كه است واحد و پيچيده لولهاي اپيديديم
. - دارد قرار بيضه عقبي جانبي سطحآن - .6طول است مترداراي - و كاذب استوانهاي مطبق آن پوشش
. است پايهاي و اصلي سلول نوع دوداراي - استوانهاي اصلي سلولهاي
است خشن و صاف رتيكولوم آندوپالسميك . داراي سلولها اين ندارد ترشحي ذرات ولي
. هستند بسيار ميكروويليهايدم - و بدنه سر، بخش سه به اپيديديميس
. ميشوند تقسيمفسفوريل - گليسريل اپيديديميس پوشش
ميكند ترشح .كولين
اپيديديميس :وظايف1- - از بيش مايعات مايع% 90جذب
اپيديديميس بيضه و ابران و مجاري در ايمي شود. جذب
اسپرم -2 رسيدگياسپرم- 3 ذخيرةاسپرم -4 دفع
آوران - 6 :مجرايدم - از اسپرمي مجراي يا آوران مجراي
مي ختم آمپول به و آغاز شود. اپيديديميسمطبق - پوششي آن مخاط و ضخيم ديوارة
مژه استوانه كاذب . اي است دارماهيچه - و طبقة حلقوي طولي، ، اي
مي باشد. طوليبنام - محظط ماهيچة داراي آوران مجراي
مي باشد. كرماستركمك - با اسپرم دفع آن اصلي نقش
ماهيچه مي انقباض صورت گيرد. ها
:آمپول- 7چين - ناحية مجراي آمپول طولي هاي
. است آورانآوران - مجراي شبيه ناحيه اين پوشش
است.پايه - را سلولهاي ترشحي كار اي
مي دهد. انجام
مني - 8 :كيسةغده - برآمدگي يك مني مجراي كيسة از اي
مي باشد آورانپيچيده - لولة واقع بافت در داخل كه است اي
است رفته فرو صاف ماهيچة و پيونديو - ماهيچه مخاط، داراي مني كيسه ديوارة
مي باشد ادوانتيساستوانه - پوشش داراي كاذب مخاط مطبق اي
باشد ميو - ترشحي اصلي سلولهاي داراي آن پوشش
پايه مي سلولهاي باشد ايترشح - رنگ زرد ماده اصلي سلولهاي
- مي اسيداسكوربيك فروكتوز داراي كه كنندپروستا و كولين فسفوريل اسيدستيريك،
مي باشد گالنديننمي - انجام را اسپرم ذخيرة مني دهد كيسة
انزالي - 9 :مجرايكيسة - يا آوران مجراي اتحاد از ناحيه اين
مي شروع رد- مني را پروستات شودپيشابراه مي پروستاني بخش به كنداستوانه مي آن پوشش و مطبق رسد اي
مي باشد. كاذب
پروستات - 10 غدهدارد - وجود نر پستانداران كلية در پروستات
دارد 20و وزن .گرملوله - غده زيادي تعداد حبابي- داراي اي
استاستوانه - آن استوانه پوشش يا ساده اي اي
است كاذب مطبق- : است بخش چندين داراي پروستات
اصلي بافت تبديلي، ناحيه اصلي، پروستاتپروستاتي اوتريكول و پيشابراهي
اصلي : :الف پروستاترا - پروستات اصلي بخش قسمت اين
سازد مياست :- شده تقسيم ناحيه دو بهحدود - 1 كه مركزي اصلي% 25ناحيه پروستات
خلف در كه است وارونه هرم يك و استدارد قرار پيشابراه
مي - احاطه را انزالي مجاري ناحيه كند ايناست - كاذب مطبق قسمت اين پوشش
محيطي -2 اصلي% 75ناحيه پروستات بقيهاست
ايجاد - محل و است شكل قلبي ناحيه ايناست سرطان
استوانه - ناحيه اين . پوشش است ساده اي
تبديلي : :ب ناحيهغده توده - بافتي ناحية هاي طرف دو در اي
پروستات باالي و جلو بطرف تبديلياست اصلي
توده - اين واقع ماهيچة در داخل به هامي نفوذ كنند پيشابراه
پوشش - مشابة تبديلي ناحيه غده پوششاست محيطي ناحية خلفي
پيشابراهي : :ج اصلي بافتغده - زوايد بافت يافته اين تمايز نيمه اي اي
است فوقاني پروستاني پيشابراه دراسفنكتر داخل در پروستات از بخش اين
توده بوسيلة شده، محبوس از سيلندري ايگشته جدا تبديلي ناحية از صاف ماهيچه
است
پروستاتي : :د اوتريكولمولر - مجاري بقايي پروستاتي اوتريكول
باالي در درست كه است شده متصلدارد قرار انزالي مجراي ورود محل
از - بخشي ولي نيست روشن زياد كارشمي را مني مايع سازد. تركيبات
:پيشابراه- 11ادامه - تناسلي آلت تا مثانه از پيشابراه
داردرشته ديواره- و ماهيچه داراي هاي اش
است ارتجاعياسفنجي - بخش طرف دو در غاري بخش
دارد قرارمطبق - يا مطبق تبديلي پيشابراه پوشش
استوانه است كاذب اي
كوپر - 12 :غده. غده - است دوتايي و كوچك ايباز - غاري بخش به غده اين مجاري
شوند. ميلوله - پوشش- غدد و است حبابي اي
استوانه دارد مكعبي ايماهيچه - فيبرواالستيك، پيوندي بافت
مي احاطه را پوشش مخلوط و كند صافشبيه - كوپر غده ترشحي سلولهاي
هستند موكوسي سلولهاي
ليتر -13 :غدةپيشابراه - قسمتهاي بيشتر در
غدد غاري بخش پوشش در بخصوصمي يافت شود ليتر
هستند - موكوسي غدد اين
تيسون :-14 غدةچين پوست پنيس قرار برروي داري
مي ) برداشته انسان كه پر( دارد و شود ) است ) تيسون چربي غدد از
تناسلي : -15 آلتسه استوانه داراي كه است خوني رگهاي از پر اي
مي باشد استوانه- ( ) ( يك اسفنجي جسم و جفت يك غاري اجسام
است( عدددارد - قرار پيشابراه باالي در غاري اجسامماهيچة - ارتجاعي، بافت داراي تناسلي آلت
سياهرگ و سرخرگ حسي، اعصاب صاف،است.
:اسپرماتوژنزبه اسپرماتوگوني تبديل يعني اسپرماتوژنز
اسپرم
اسپرماتوسيتوژنز :مرحله كه اسپرماتوسيتوژنز است اي
اسپرماتوگوني، مادر سلولهايمي را اوليه سازد اسپرماتوسيت
اسپرميوژنز :توليد مرحله- اسپرم آن طي كه است اي
شود مي
سرتولي :سلولهايهستند استوانه- ايپشتيباني، - وظيفة سرتولي سلولهاي
سلولهاي كردن آزاد و تنظيم تغذيه، محافظت،ترشح و زايشي، سلولهاي فاگوستيوز جنسي،
عهده را تستوسترون نظير مي موادي باشد دار
ساخته - از بعد يعني بلوغ سن در اسپرماتوژنزمي شروع بدن ايمني سيستم و شدن شود،
اول ميوز از پس جنسي سلولهاي كليه چوندارند، سوماتيك سلولهاي با ژنتيكي تفاوتهاي
خارجي پروتئين بدن براي اسپرماتوژني هايشوند ظاهر خون در چنانچه شده، محسوب
. مي شوند ايمني واكنش ايجاد باعث توانندسلولهاي واكنشي، چنين از جلوگيري براي
بيضه خوني سد بوسيلة مجزا جنسي اياند. گشته
دوازدهم : گفتار مثل توليد دستگاهماده
: جفت يك شامل ماده مثل توليد دستگاهيداكت او و لولة )تخمدان يا بر تخمك لولة
(فالوپمي واژن و باشد. رحم
دستگاه - كوچك ل�ب و بزرگ ل�ب كليتوريس،مي را خارجي سازد. تناسلي
-. هستند نارس تناسلي اعضاي سالگي ده تاسن - در ماهيانه عادت مي 13اولين دهد. رخماهانه - مي 28-30سيكل طول كشد. روزخارج - تخمدان از ماهيانه سيكل اواسط تخمك
شود. ميهورمونهاي - اثرات نتيجة در رحم مخاط
مي ضخيم شود. تخمدانيكنده - رحم مخاط نگيرد صورت لقاح اگر
مي مي خونريزي و دهد. شود
:تخمدان- 1بطول - شكل، بادامي عدد، دو تعداد 4به
عرض و .2-3سانتيمتر سانتيمتر رحم - به مزاواريوم بنام صفاقي رباط توسط
. ميشود متصلبدن - عمومي حفرة در نوارهايي از تخمدانها
. ميگيرند شكلايجاد - بدن عمومي حفرة مزودرم از تخمدان
ميشود. كيسة - آندودرم از اوليه جنسي سلولهاي
را اووگوني شده، تخمدان وارد زردهميسازند.
شكل - اوليه اووسيت رشد، و تقسيم از پسشروع را ميوز اول تقسيم پروفاز ميگيرد
ميكنند.تخمك - زمان و بلوغ سن تا اوليه اووسيت
. ميماند باقي اول پروفاز گذاري
بالغ - فرد تخمدانپوشش داراي
است ساده مكعبياليه يك برروي كه
پيوندي بافت ) ( سفيد جلد متراكم
ميباشدبخش - دو تخمدان
دارد( مركزي- داراي( مغز
سست پيوندي بافتداراي - قشري
سلولي داربستبصورت
فوليكولهاي ميباشد تخمدان
تخمداني :فوليكولهايدر - اوليه اووسيت شامل فوليكول يك
اطراف در پوششي سلولهاي و وسطميباشد
تخمدانهاي 400000حدود - در فوليكولدارد وجود تولد زمان در دختر
فقط - تعداد اين در 400از تخمك عددميشود خارج زن زايايي دوران
به - شده خارج اووسيت يك فقط ماه هرميشود تبديل اوول
فوليكول - هر دارد :4رسيدگي مرحله
جوان : فوليكول( الف اوليه هاياليه - . تك است اياز - اليه يك و مركز در اووسيت يك داراي
مي اطراف در پهن پوششي باشد. سلولهاياووسيت - .20قطر است ميكرومتر
پيشرفته :( ب اوليه فوليكولهايقسمت سه در فوليكول رشد با همگام
مي رخ دهد : تغييراتيبه - 1 اووسيت مي 50-80اندازه رسد. ميكرومترشفاف - ناحية اووسيت سطح در ميكروويليها
مي سازند. رااليه - 2 تك و پهن به سلولهاي شده تقسيم اي
مي ظاهر مكعبي شوند. شكلدانه - مطبق پايه الية غشاي برروي را دار
سازند. ميشده - 3 فشرده فوليكول اطراف پيوندي بافت
مي را سازند. تك
نارس : :ج يا ثانويه فوليكولبه - فوليكول ميرسد 5/0قطر ميليمترميشود 12-6- ساخته دانهدار سلولهاي اليهسلولها - بين در مايع از پر نامنظم فضاهاي
ميشود ظاهرحفرة - يا آنتروم و شده يكي هم با فضاها اين
ميكند ايجاد را مركزيبه - است ممكن فوليكول ميليمتر 10قطر
نميكند تغيير اوليه اووسيت اندازه اما برسددركومولوس - شده، دور مركز از اووسيت
هالل شكل به آنتروم داخل به كه اووفوروسميگيرد قرار است شده برجسته
دانهدار - سلولهاي از پايه غشاي بوسيلة كه تك ) و ( خوني رگهاي داخلي تك الية دو شده، جدا
( ميسازد ) را رشتهاي خارجي تك
دوگراف ) : (د رسيده فوليكولمدت - بالغ 10-14در جوان اوليه فوليكول روز
شود ميسلولهاي - بين در آنتروم درون فوليكولي مايع
را اووسيت شده، جمع اووفوروس كومولوساليه كلية جدا از شعاعي تاج از غير به ها
كند. ميمايع - ناگهاني افزايش هورمونها، كنترل تحت
تخمك باعث مي فوليكولي شود. گذاري
مسدود : :هـ فوليكولرسيده - فوليكول يك فقط سيكل هر در
مي آزاد تخمك و شود پارهمختلف - مراحل در يا فوليكولها بقية
مي تحليل Zنهايتا يا و روند رسيدگي
:تخمكگذاريهر - تخمك شدن آزاد و يكبار 28-30پارگي روز
. ميافتد اتفاقيعني - ماهيانه سيكل وسط در تخمكگذاري
روزهاي .10-14طي ميگيرد صورتتاج - و اووسيت تخمكگذاري، از قبل درست
فوليكولي مايع در آزادانه اطرافش شعاعيشناورند.
افزايش - ناگهاني بطور آنتروم داخل مايع حجممييابد.
تاج - با همراه اووسيت شده، پاره فوليكول. ميريزد شكم حفرة به شعاعي
كشيده - يداكت او به اووسيت بالفاصله.ميشود
ميپذيرد - پايان ميوز اولي تقسيم .همزماناووسيت - يك و كوچك قطبي گويچه يك
ميشود توليد بزرگ .ثانويهثانويه - اووسيت شدن بارور با فقط
ميگيرد انجام ميوز دوم .تقسيمتخمك - باروري است 24-36قدرت .ساعتو - اسپرم اتحاد بيفتد، اتفاق باروري اگر
. ميدهد رخ اويداكت در ثانويه اووسيتطي - زيگوت باروري، از از 3-5پس روز
ميشود رحم وارد كرده عبور اويداكت
زرد :جسمتخمك - از از پس بالفاصله فوليكول گذاري،
نمي مترشحة بين غدة يك به بلكه رود، ) ( تبديل زرد جسم موقت ريز درون
شود. ميدانه - سلولهاي كه پايه نك غشاي از را دار
مي جدا مي داخلي حل شود. كرددانه - سلولهاي توسط كه دار استروژني
مي تحريك توليد را هيپوفيز غده شدتا مي .LHكند كند توليد
-LH دانهدار سلولهاي هيپوتروفي باعثميشود
زرد - شده چربي قطرات از پر سلولها اينسلولهاي سلولها، اين به و ميشود رنگ
. ميشود دانهدارگفته لوتئينيتأثير - تحت سلولها هورمون LHاين
ميكنند توليد پروژسترونبراي - زرد جسم نگيرد، صورت باروري اگر
و 10-7 ميرود تحليل سپس است فعال روزميآيد در سفيد جسم بنام زخم يك بصورت
تخمدان برروي هورمون :اثر-FSH سيكل اول نيمة در را فوليكولها رشد
ميشود باعث ماهيانه-LH پارگي و فوليكولي مايع افزايش
ميكند كنترل را رسيده فوليكولمستقيم - كنترل تحت زرد جسم LHتشكيل
ميباشدو - استروژن هورمون دو نيز خود تخمدان
ميكند توليد را پروژسترونمدت - در استروژن سيكل 28ترشح روز
به تخمكگذاري زمان در ولي دارد ادامهميرسد خود اوج
ماهيانه - سيكل وسط در باال استروژنتحريك GnRHترشح هيپوتاالموس از را
بيشتر ترشح باعث كه ميشود LHميكندترشح ميشود FSHولي كمتر
ترشح - شده، متوقف فوليكولي LHرشدبه رسيده فوليكول تبديل و تخمكگذاري
ميكند تحريك را زرد جسملوتئيني - سلولهاي بوسيله پروژستون
ميشود ترشح زرد جسم در دانهدارو - غدد در تغيير مسئول پروژستون
ميباشد رحم آندومتريوم داربست
: اويداكتطول - به اويداك ماهيچهاي لوله 15دو
قطر و .6-8سانتيمتر است ميليمترچهار - رحم تا تخمدان از اويداكت طول
: دارد قسمت - : بنام است قيف شكل به ناحيهاي قيف
فالوپ شيپور - . باروري: است وسيع ميانيو بخش آمپول
. ميگيرد صورت ناحيه اين در - . است : رحم مجاور باريك ناحيه تنگه- : است اويداكت از قسمتي بينابيني بخش
. ميچسبد رحم به كه
اويداكت :ديوارةاست : مشخص الية سه داراي
استوانه : - 1 پوشش نوع مخاط دو با ساده اي:سلول
مژه -1 چنگكي- 2دار سلولهاي باريك سلولهايمواد و است ترشحي چنگكي سلولهاي كار
مي آماده جنسي سلولهاي براي كند غذايي
ماهيچه - 2 : طبقة صاف، ماهيچة داراي ايخارج در طولي و داخل در حلقوي
3 - : اليه بوسيله اويداكت بافت سروز از ايطبقة ليكن است شده پوشيده پيوندي
است مزوتليوم خارجي
:رحمگالبي - بشكل رحم
استبه - خارج از رحم
سرطبقه داخلاست :
- 2سروز - 1 : روكش ميومتريومكه است ماهيچهاي
ضخامت 15به . ميباشد ميليمترو صاف ماهيچة
اين در پيوندي بافت . ميشود ديده ناحيه Z تقريبا الية سه داراياليه دارد، مشخص
رگي طبقه يا ميانيزيادي تعداد شامل
است خوني رگهاي
:آندومتريوم- 3زيادي - تعداد و ساده استوانهاي آن پوشش
. دارد ساده لولهاي غدد- : است ناحيه دو داراي ناحيه -1آندومتريوم
است ضخيم كه فعالنازك -2 كه پايهاي ناحيه
است
انشعابات - تعدادي رحمي سرخرگهايمياني الية به كه ميسازد قوسي
ميرسد ميومتريومبه - شعاعي انشعابات سرخرگها اين
ميفرستند آندومتريومنوعند :- دو بر انشعابات
1 - : طبقة مستقيم پايهاي سرخرگميكنند سيراب را آندومتريوم پايهاي
مارپيچي - 2 : سرخرگ پايهاي طبقة ازميرسد فعال طبقة به گذشته
جنسي سيكل طول در رحم :تغييراتاول روز ماهيانه عادت در خونريزي شروع
داراي و ميشود حساب مرحله 4سيكلاست:
پنجم - 1 تا سوم روز خونريزي،2 - : خاتمة استروژني يا ترميمي مرحلة
از بعد دوم يا اول روز تا خونريزيتخمكگذاري
3 - :) ( : حاملگي پيش يا لوتيني ترشحي مرحلةروز تا تخمكگذاري از بعد 27يا 26درست
ماهيانه سيكلخونريزي - 4 پيش طول 2-1: مرحلة روز
مييابد خاتمه خونريزي شروع با ميكشد،
مدت در رحم فعال طبقة اينكه از پسمرحلة چهار طي رفت، بين از خونريزي
ميشود ساخته :دوبار1: تكثير- غدد مرحلة پوشش سلولهاي
را مخاط سطح شده تقسيم پايهايميپوشانند
شده - مستقيم ميشود، اضافه غدد بطولدر بافت داخل در مارپيچي سرخرگهاي به
ميكنند نفوذ ترميم حالاز - شده توليد استروژن تأثير تحت
از آندومتريوم ضخامت 5/0فوليكولهابه ميرسد 2-3ميليمتر ميليمتر
2 - : ترشحي از 1-2مرحلة پس روزبه تخمكگذاري آندومتريوم ضخامت ،5-4
ميرسد ميليمتر
3 - : خونريزي پيش مرحلةسرخرگهاي - زرد، جسم تشكيل پي در
ميكنند آغاز را دورهاي انقباضات مارپيچيميكنند - متوقف را ترشح عمل غدددادن - دست از نتيجة در رحم فعال طبقة
ميشود چروكيده آب
خونريزي - 4 :مرحلهديوارة - مارپيچي، سرخرگهاي انقباض با
مي پاره شود مويرگهاو - فوليكولي مايع خون، غدد، قطعات
به و شده جدا ازرحم بافتي فضوالتمي دفع شوند خارج
:رحم گردن-. است رحم قسمت پائينترينرا - سانتيمتر سه بطول گردني كانال
. ميشود باز واژن به كرده محصوربا - رحم گردن مخاط و رگي سيستم
. ندارد تشابهاي رحم اصلي ساختمانترشح - موكوس آن استوانهاي پوشش
ميكند.
:واژناست - كالژني و ماهيچهاي مجرايي واژنمخاط، - است، اليه سه داراي ديوارهاش
فيبروزي ماهيچه،سنگفرشي - مطبق آن مخاطي پوشش
است غيرشاخيلنفاوي - گرههاي داراي مخاط آستر
است فراوانرطوبت - و ندارد وجود واژن در غدهاي
گردن موكوسي ترشحات بعلت واژن ) است ) وستيبول و بارتولن غدد رحم
پستاني : غددهستند - ريز برون و لولهاي پستاني غدداز - پر شيري سينوس غده نوك زير در
دارد قرار شيري مجرايمجاري - تعدادي به سينوس هر بلوغ سن در
ميشود تقسيم لوبولي بينبزرگ - باعث چربي و مجاري سيستم رشد
ميشود پستاني غدد شدنو - بارداري دوران در چربي سلولهاي
بيشتري فضاي و ميشوند تخليه شيردهيميكنند ايجاد حبابها رشد براي
چربي - الكتاآلبومين، كازيين، شامل شير. ) ميباشد) كربوهيدرات و تريگليسريد
نمك، - ويتامين، مانند ديگري تركيباتمنتقل محل اين به خون از امالح
ميشود.شير )- را( IgAايمونوگلوبولينهاي نوزاد
ايمن ميكروارگانيسمها مقابل درميكند.
سيزدهم غدههاي : گفتار دستگاهريز درون
: كلي آزاد بطور هورمون مترشحه غده ) شده ) خون وارد مويرگها اطراف در ميكندگيرندههاي ميرود هدف سلولهاي به وميكند فعال را سيكالز آدنيل مثل غشايي
غلظت آنزيم بعنوان CAMPاين ميبرد باال راميشود باعث و ميكند عمل ثانويه بر پيام
كند آغاز را خود ترشحات هدف سلول كه
:هيپوفيزميكند - توليد مختلف هورمونهاياست - غدهها فرماندة بنامدر - كه هيپوتاالموسي هورمونهاي توسط
ميشود كنترل است مغز سوم بطن كفمختلف - منشأ دو از اصلي ناحية دو داراي
ميباشد :جنين- در دهاني اكتودرم از كه آدنوهيپرفيز
ميگيرد منشأجنين- در عصبي اكتودرم از كه نوروهيپوفيز
ميگيرد منشأ
لولهاي بخش نواحي داراي لوب ادنوهيپوفيز ،ميباشد مياني بخش و پيشين
) تيغي ناحيه عصبي ساقة شامل (نوروهيپوفيزاست پسين لوب و قيفي ساقة مياني،
پيشين : لوبكوچك - نامنظم گروههاي يا صفحات بشكل
آن پشتيبان ريتكولر رشتههاي كه است سلوليميباشد.
قرار - سلولي طنابهاي فواصل در سينوزوييددارد.
-. ميكند توليد هورمون ششاسيدوفيل، - ميباشد، سلول نوع سه داراي
. ) كروموفوبها ) و كروموفيلها بازوفيل- : ميباشند سلول نوع دو داراي اسيدوفيلها
ميكند توليد را رشد هورمون كه .سوماتوتروپها-. ميكنند ايجاد پروالكتين كه ماموتروپها و
سلولند - نوع سه :بازوفيلها
كه .TSHتيرتروپ ميكند توليدكه توليد ACTHكورتيكوستروبها
ميكند.كه توليد LHو FSHگونادوتروپها
.ميكند
. سيتوپالسم ناپذيرند رنگ كروموفوبها. دارند شفافي
پيشين لوب اصلي هورمونهاي :وظايفرشد - 1 ( )GHهورمون سادهاي STHيا پروتئين
سنتز افزايش بوسيله را بدن رشد كه است. ميكند تحريك سلولها انواع در پروتئين
(: )پروالكتين -2 پروتئين شيرساز هورمونپستاني غدة حبابهاي ترشحات كه است ساده
. ميكند تحريك را
3-ACTH : هيپرتروفي كه است پليپتپيديو كليوي فوق غدة مشبك و رشتهاي طبقة
. ميكند تحريك را گلوكوكورتيكوييد شدن آزادكنندة - ايجاد هورمون ACTHسلولهاي
.LTHليپوتروپين ) ميكند( توليد را- ( مورفين شبه اين (آندروفين توسط نيز
. ميشود توليد سلولها
4-:TSH ترشح كه است پروتئيني گليكوميكند تحريك را تيروييد هورمون
5:-FSH رشد كه است پروتئيني گليكوو ماده جنس در را اوليه فوليكولهاي
ميكند آغاز نر رادر اسپرماتوژنز6-LH ياICSH : پروتئين گليكو يك مرد در
غدد بنيابيني سلولهاي برروي كه استتوليد باعث و ميكند اثر نر تناسلي
ميشود تسترسترون
مياني :بخشميمونها - و دوزيستان ماهيها، از بعضي در
است كرده رشد و مشخص بخش اينميكنند MSHسلولهايش - توليددوزيستان - پوست MSHدر سطح شدن رنگي
در مالنوزومها شدن پراكنده بوسيلة راميدهد افزايش مالنوفور سلولهاي
پسين :لوباز - تجمعي نوروهيپوفيز يا پسين لوب
است مييلين بدون عصبي رشتههايهورمون - نوع توسين ADHدو اكسي و
ميشود آزاد ناحيه اين ازسلولهاي - بنام پسين لوب سلولهاي
ميشوند- خوانده نيز ترشحي عصبي
:تيروييدسلولهاي - كه دارد فوليكولهايي تيروييد
و تيروكسين هورمون دو آن پوششيميكنند ترشح را يدوتيروئين تري
حفرة - داخل در شده ذخيره هورموناست بيشكل كولوييد مادة فوليكولي
بين - فضاي در مييلين بدون اعصابدارند وجود فوليكولي
مكعبي - است ممكن پوششي سلولهايباشد استوانهاي يا كوتاه
خيلي - انسان در پارافوليكولر سلولهايتماسي است، پوششي سلولهاي از كمترايجاد تيروكسين و ندارد فوليكول حفرة باترشح. تونين كلسي سلولها اين نميكنندكاهش در مهم هورمون يك كه ميكنند
است خون كلسيمغيرپستاندار - پارافوليكولر در سلولهاي ،
موبر اولتي جسم بنام مخصوصي غدةانجام را كار همان كه ميسازند را انشيال
ميدهدهالل سلولهاي از سلولها اين پستانداران در
ميگيرند منشأ عصبي
بدن در زيادي تأثيرات تيروييد هورمونجمله از ميكنند :اعمال
- افزايش را اكسيداتيو متابوليسمميدهد
دارد - دخالت بدن حرارت تنظيم درميشود - بافتي بلوغ باعث
:پاراتيروييدكيسة - چهارمين و سومين از پاراتيروييد
ميگيرند منشأ حلقيكوچك - بسيار غدة چهار بصورت پاراتيروييد
دارند قرار تيروييد كپسول داخل دركلسيم - كاهش اثر در پاراتيروييد هورمون
ميشود آزاد خونباال Dويتامين - روده از را كلسيم جذب
ميبردسلولهاي - ترشحي فعاليتهاي
كلسيم ميزان با پاراتيروييد و پارافوليكولربوسيلة هيچك و دارد كامل بستگي خون
نميشود كنترل هيپوفيز غدة
كليوي فوق :غدةروي - چربي بافت داخل در كليوي فوق غدة
- كليه سري مياني دارد قطب قرار هايك داخل در ريز درون غدة دو اصل درو خارجي قشر يك هستند پيوندي كپسول
داخلي مغز يكيو - بدن عمومي حفرة مزودرم از غده قشر
منشأ عصبي هالل سلولهاي از مغزگيرد مي
مهم - آنقدر مغز ولي است الزم قشرنيست
است - شده تشكيل ناحيه سه از قشرخارجي - حلقوي ناحية - - سلولهاي داراي مياني نازك ناحية
هرمي استوانه و ايسلولي - طنابهاي شبكة ناحية
ميكند - ايجاد هورمون نوع سه قشرطبقه- از تيكوييد مينرالوكور هورمون
ميگذارد اثر الكتروليتها برروي كه حلقويدارند عهده به را امالح و آب متابوليسم و
طبقات- از كورتيكوييد گلوكو هورمونمتابوليسم برروي كه مشبك و رشتهاي . ميگذارد اثر پروتئينها و كربوهيدراتها
ميشود توليد طبقه دو اين از نيز آندروژنتنظيم- را بدن سديم ميزان آلدستروناثر كليه دور پيچيدة لوله برروي و ميكند
ميگذارد
فوق غده مغز در كرومافيني سلول نوع دويكي كه است شده شناخته كليوي
توليد نفرين نوراپي ديگر و اپينفرينميكند.
شكل ) كاجي غدة فيز )اپيجسم - همان تاالموس اپي پستانداران در
فعاليت و است اپيفيز يا صنوبردر كه نور حرارت بوسيلة ترشحياشصورت ميشود منعكس چشم اعصاب
ميگيرد.-. ميكند توليد مالتونين اپيفيز-. است رنگ سفيد دوزيستان در مالتونينترشحي - فعاليت بر انسان در اپيفيز
تناسب به ترشحه غدد از بعضي ريتمييا روز شبانه در تاريكي و روشنايي طول
ميگذارد اثر ساالنه فصلي تغييراتديان - در پشتي برجستگي يك اپيفيز
. به كوتاه ساقة يك با است مغز سفالون. است متصل سوم بطن
چهاردهم عصبي : :گفتار دستگاه
مي : بدن بقيه و مغز بين رابط باشد نخاعريشه - طريق از حسي پشتي اعصاب هاي
مي نخاع شوند واردريشه - طريق از حركتي شكمي اعصاب هاي
مي ترك را كنند نخاعمتصل - يكديگر به پشتي و شكمي ريشة دو
و مي حسي مختلط نخاعي اعصاب و شوندمي را سازند حركتي
و - خاكستري بخش دو داراي نخاع مقطعاست سفيد
بشكل - Zتقريبا خاكستري . H بخش است و سلولي جسم Zغالبا بخش اين دررا نورونها مييلين فاقد دندريتهاي
است داده جاي درخودحضور - خاطر به سفيد بخش سفيد رنگ
است مييلينو Hبازروهاي - پشتي شاخهاي بنام
ميشود خوانده نخاع شكمي شاخهايو - مييليندار رشتههاي سفيد بخش در
ها رشته اين دارد، وجود مييلين بدونرا ملكزيگ و تورك گورس، دستههاي
ميسازند
:مغزاست - مركزي عصبي دستگاه از بخشي
دارد قرار نخاع باالي در كهپياز - شامل باال به پايين از بخش اين
مياني، مغز مخچه، و مغزي پل نخاع،. است مخ نيمكرههاي و واسطهاي مغز
:مخچهميكند - حفظ را بدن تعادل مخچهبخش - و قشر در خاكستري بخش
ميباشد مركز در سفيد
است - طبقه سه داراي مخچه :قشرخارج - 1 در ذرهاي طبقةداخل - 2 در دانهايوسط - 3 در پوركنژشكل - فالسكي بدنة پوركنژ سلولهاي
دارد قرار وسط در هسته است،سلول - زيادي تعداد داراي دانهاي طبقه
. طبقه اين عصبي رشتههاي است دانهايايجاد سينابس پوركنژ سلولهاي دندريت با
ميكنندسبدي - سلول نوع دو شامل ذرهاي طبقة
است كپسولي وگلژي و IIسلولهاي ذرهاي طبقة دو هر در
ميشوند يافت دانهاي
:مخبوسيلة - كه است شده تشكيل نيمكره دو از مخ
پينه شده جسم متصل يكديگر به اند ايآن - مركز و خاكستري بخش مغزداراي قشر
است سفيد بخش دارايداراي - داخل به خارج از خاكستري 6بخش
: است طبقهذره - 1 افقي طبقه يا كاجال سلولهاي داراي اي
استدانه - 2 دانه طبقه سلولهاي داراي خارجي اي اي
است كوچك هرمي وهرمي - 3 سلولهاي داراي خارجي هرمي طبقه
است متوسط و كوچكدانه - 4 دانه طبقه سلولهاي داراي داخلي اي اي
استهرمي -5 سلولهاي داراي داخلي هرمي طبقه
است بتز سلولهاي يا بزرگمارتينوتي - 6 سلولهاي داراي شكلي چند طبقه
معكوس )باشد مي (نورون
حسي :گيرنده هاي- - نخاعي عقدههاي عصبي رشتههاي
محيطي اعصاب جزء خودكار و جمجمهايميشوند محسوب
انتهايي - انشعابات داراي محيطي اعصابكپسول بدون است ممكن كه هستندقرنيه، صماخ، پردة اعصاب مانند باشندكپسولدار است ممكن يا و پوشش
باشندجسمك - المسه حس براي كپسولها اين
و پاسيني جسمك فشار مايسنر،برايروفيني گرما براي و كروز سرما براي
است.
گوش : و چشم پانزدهم :گفتارچشم :
اكتردرم - پوستي، اكتودرم الية سه از چشممي منشاء مزودرم و گيرد. عصبي
چشم - بوسيله 5/2قطر كه است سانتيمترآويزان استخواني حدقه در رباط تعدادي
است.را - چشم حركت خارجي ماهيچة شش
. عهده هستند دارسطح - مداوم بطور اشكي سروزي غدة
مي نرم و مرطوب را چشم كند. پيشينترشحات - مداوم بطور مجرايي سيستم يك
حفره داخل به را اشكي مي غدد ريزد. بيني
نور - ضد چشم قرنية از غير به چشم كرهاست
چشم - شبكية در ميگذرد قرنيه از كه نوريميگيرد شكل
دارد - وجود چشم در اليه :سه1 - ( - فيبروزي طبقة صلبيهاي قرنيه ( :اليهكه - است متراكم پيوندي سطح 5/4بافت
ميپوشاند را چشم عقبيكه - است شفاف پيوندي يافت 5/1قرنيه
ميپوشاند را چشم پيشين بخشدر - فيبروبالست و كالژن داراي صلبيه
طبقه و درخاج سست پيوندي بافت وسط،ميباشد داخل در رنگدانهدار
رگي ) - 2 طبقه مشيميه (:اليةشامل - و است چشم حدقة مياني طبقه
ميباشد عنبيه و مژگاني جسم .مشيميه،و - پيوندي بافت رگ، از پر مشيميه
. ميباشد رنگدانهدارقرار - مشيميه و عنبيه بين مژگاني جسم
دارد.مژگاني - جسم پيوندي بافت و پوشش
. دارد چينخوردگي- . ميكند توليد را زالليه مادة مژگاني جسم
عصبي ) - 3 طبقه (شبكيهرا - چشم عقب و است نور به حساس بخش
ميپوشاند.
:چشم ياطاقها
چشم( : جلويي اطاق الفچشم - قرنيه و عدسي بين جلويي اطاق
دارد قراراست - زالليه مايع از پراطاق - تا كرده، عبور مردمك از زالليه مايع
. طريق از سپس كند پر را جلوييكانالهاي به نازك ديوارة با كانالهاييكانالها بنام كانالها اين و ميريزد مدور
ميشود خوانده اشلمپروتئين - با خون سرم شبيه زالليه مايع
است كم
چشم( عقبي اطاق :باز - و قرنيه وسيلة جلو از عقبي اطاق
شده احاطه چشم شبكيه بوسيله عقباست
ژالتيني - پيوندي بافت با شفاف، زجاجيهدرمتريكس كالژن رشتة كمي داراري
. ميباشد اسيدهيالورونيكشفاف - ولي محكم و سخت تشكچة اين
و شوك مقابل در شبكيه حفظ بر عالوهميكند منعكس را نور ارتعاش،
از - شبكيه جدايي باعث ارتعاش و شوكميشود موجود نسبي كوري و مشيميه
:صلبيه- 2به - فيبروزي روكش سخت، چشم صلبية
است 5/0ضخامت ميليمتراست - كالژني دستجاب شاملارادي - عضلة شش رباطهاي اتصال محل
ميباشد چشمديوارة - در دسته يك بشكل بينايي اعصاب
) ديسك صفحه يك چشم كرة عقبيميسازند (بينايي را
اعصاب - صفحه اين عقب در بالفاصلهدر منفذداري ناحية به نفوذ با بينايي
خارج چشم كره از آبكش تيغة بنام صلبيهميشود
:قرنيه- 3است - شفاف و رگ بدون پنجرة يك قرنيهزير - اليههاي داراي خارج از قرنيه
ميباشد :غيرشاخي - 1 سنگفرشي مطبق پوششبومن -2 غشاي3 - : قرنيه را% 90داربست قرنيه ضخامت
. ميدهد تشكيلدسمه - 4 غشايآندوتليوم- 5
:مشيميه- 4دارد - قرار صلبيه و شبكيه بين مشيميهرنگدانهدار - پوششي سلولهاي داراي
قرار بروخ پايه غشاء برروي كه ميباشددارد
مالنين - از پر ساده مكعبي رنگي پوششميباشد
است - رنگي پوشش مشيميه بروخ . غشايبنيابيني سلولهاي با رنگي پوشش گرچهوجود سلولي بين اتصاالت ميرود، درهممنشأ. جنيني مختلف الية دو از دو اين ندارد
ميگيرندپيوندي - بافت از Zاساسا مشيميه داربست
مالنوفور و بزرگ خوني رگهاي با سستميباشد
ژنتيكي - ساختار نسبت به مالنوفورها تعداداست متفاوت مختلف افراد در
مسيري - تغذيهاي، الية عنوان به مشيميه كارميباشد خوني رگهاي عبور براي
مژگاني - 5 :جسمعنبيه - پاية تا شبكيه لبة از مژگاني جسم
دارد ادامهبه - كه است كامل حلقه يك مژگاني جسم
و چسبيده عدسي آويزان رباطهاي آنميسازد را عنبيه مبداء
مشخص - ناحية دو داراي مژگاني جسمميباشد مسطح و چيندار
به - كه است جلويي بخش چيندار بخشدرون مژگاني زوايد بنام نوارهايي شكل
دارد قرار عدسي و زوايد اين بين و رفتهحدود - مسطح جسم 3/2بخش عقبي
است مژگانيرگ - از پر چيندار بخش زير پيوندي بافت
دارد دخالت زالليه تشكيل در و است خوني
:عنبيه- 6است - چشم كناري قسمت جلوييترين عنبيهدر - وسط، در مردمك با صفحه يك بشكل
ميباشد عدسي پيشين سطحپيوندي - بافت از داربست يك داراي عنبيه
يك و قرنيه نظير پوششي با سستبا پيوسته مكعبي اليهاي دو رنگي پوشش
ميباشد مژگاني جسممردمك - شدن تنگ باعث حلقوي ماهيچة يك
سمپاتيك پارا تحريك هنگامي چشمانبساطي. ماهيچه كه حالي در ميشودتحريك و دارد قرار مردمك اطراف
. ميگردد آن انبساط باعث سمپاتيك
:شبكيه- 7مخروطي و بينابيني سلولهاي داراي شبكيه
ميكنند احساس را رنگ و نور شدت كهاز : عبارتند داخل به خارج از شبكيه اليههاي
بينايي - 1 سلولهاي طبقهخارجي - 2 كنندة محدود غشايخارجي - 3 هستهدار طبقةخارجي - 4 مشبك طبقةداخلي - 5 هستهدار طبقةداخلي - 6 مشبك طبقةگانگيوني - 7 طبقةعصبي - 8 رشته طبقةداخلي -9 كنندة محدود غشاي
بينايي - سلولهايمخروطي و ميلهاي
دارند .نامميلهاي - سلولهاي
و هستند استوانهاياصلي قسمت سه
دارند:
الية - 1 كه خارجي بخشرا شبكيه خارجي
ميسازدارتباطي - 2 ساقههاي
به را خارجي بخش كهجسم يا داخلي بخش
ميكند وصل سلوليسلولي - 3 جسم
اشكال - داراي مخروطي سلولهايهستند متفاوت
بخش - يك و مخروطي خارجي بخش يكپيازي داخلي
:عدسيقابل - و مقعرالطرفين شفاف، عدسي
ميباشد انعطافدارد - قرار زجاجيه جسم و عنبيه بينكپسول، - قسمت سه بالغ فرد عدسي
ميباشد عدسي مادة و قدامي پوششپوشش - بوسيله عدسي جلويي سطح
است شده پوشانيده مكعبيمكعبي - سلولهاي عدسي استوانهاي در
به عمودي حالت از ميشوند، استوانهو ميآيند در عدسي سطح با موازي حالت
ميسازند را عدسي رشتههاي
:پلك- 9است : سطح دو داراي پلك
پلك -1 حركت كه مرطوب موكوسي سطحميكند راحت را
داراي -2 كه پوست نازك خارجي سطحاست چربي بافت كمي .مقدار
دارد - وجود مخطط ماهيچة پلك هر داخل. است بيشتر باال پلك در كه
مژگاني - يا ميبوم را چشم چربي غددميگويند.
دارد - وجود تارسال غدد بنام ديگري غددداراي .15-20كه مجراست
II : گوشو مياني خارجي، قسمت سه داراي گوش
ميباشد داخليخارجي : گوش
غضروفي - قسمت يك داراي خارجي گوشاست گوش اللة بنام
الله - خارجي گوش مجراي بنام كانال يك. ميكند وصل صماخ پرده به را گوش
مطبق - پوشش داراي خارجي گوش مجرايعرق غدد چربي، غدد مو، سنگفرشي،
) ميباشد) سرومن .ويژهمطبق - پوشش صماخ خارجي سطح
ساده مكعبي آن دروني سطح و سنگفرشياست.
مياني :- 2 گوشاست - كوچك استخوانچه سه دارايدارد - 1 قرار صماخ پرده مقابل چكشيمرتبط - 2 ركابي به را چكشي سنداني
ميكندپردة - 3 وارد پيستون يك مانند ركابي
ميشود گيجگاهي استخوان در بيضي
داخلي - 3 :گوشگروه - چندين داراي داخلي گوش
بعضي كه است نورواپيتليال سلولهايحفظ براي ديگر بعضي و شنوايي آنها از
است حركت و تعادلدر - و غشايي بخشي داراي داخلي گوش
استخوان خارهاي بخش از حفرهاي داخلاست گيجگاهي
داخلي - گوش بين فضاي پريلنف مايعميكند پر را استخواني حفرة و غشايي
استخواني :البيرنت- ( گوش وسط در درست استخواني (حفرة
وستيبول بنام است داخلي گوش از .بخشيحلزون - وستيبول جلويي كشيدگي
. مجراي داراي كه ميشود خوانده استخواني . شامل خود نوبة به مجرا اين است حلزوني
است كورتي .عضوالبيرنت - بنام وستيبول عقبي كشيدگي
ميشود خوانده استخوانينيمه - كانالهاي داراي استخواني البيرنت
حركت تعادل حفظ براي كه است حلقوياست .سر
است - آندولنف از پر حلزوني مجراياست الكتروليت شبيه از Kآندولنف بيشتر
Na دارد.
دارد - بيشتر سديم .پريلنفمژهاي - سلولهاي از روباني كورتي عضو
طي را حلزوني مجراي طول و استميكند.
نوع - دو پشتيبان، سلولهاي بر عالوه. دارد وجود كورتي عضو در مژهاي سلول
غشايي :البيرنتداراي - استخواني البيرنت عقبي قسمت
دو و غشايي حلقوي نيمه كانالهاي ) ( اوتريكول ساكول، غشايي كيسة
آندولنف. از پر بخشها اين ميباشدالبيرنت از پريلنف بوسيلة و هستند
شدهاند جدا استخوانيبخش - يك داراي حلقوي نيمه كانال هر
آن در كه است آمپول بنام وسيع. دارد كريستا بنام مژهاي سلولهاي
در - ماكوال بنام سلول ديگر نوع. دارند وجود ساكول و اوتريكول
و - فالسكي سلول نوع دو شامل كريستا . هستة داراي دو هر است استوانهاي
. هستند بزرگ و بيضوي
top related