پرسش؛ شمارهی بیست و سوم

دی خورشی هجری1391 ی/ جدی د30،فتم، شنبه، شمارة بیست وه سال دومدی می2013 جنوری19 فتهنامه دو ه ءرای سفر سراج حکيمی به ماج نگاه١٩٠۴ -١٩٠٣ستانفغانرايی در ا بخا و تاجيکی، دری فارسی خشونتردهترينر خيابانی؛ گست آزای عليه زن روانتیمۀ امنیفقنای توامضانهزنی در ا چای هند را، نگرانس��تانفغانرجی از اروهای خا نیِ بیرونش��دنه است. برانگیختِ ز فعالیته است که نگرانی اایمز نگاشتانتامۀ هندوست روزن و هند رامریکا، ا2014 ز سالنی پس ا پاکستاِ ان هراسافگنه است. با همدیگر نزدیک ساختان��د ک��ه موافق��ت کردهفت��ۀ گذش��تهمری��کا، ه هن��د و ا آغاز کنند.ستانفغانرۀ ا دربان راهای دوجانبۀشاگو گفتوس��تان و پاکس��تانفغانی از مرزهاس��می که اوریرل تر کنتی ثبات وب��ی برانیاان تضمید و همچنگیرنه می سرچش��مگوها این گفتو، اه��داف اصلیومت کابلیداری حک پا میسازد. رابه میانه��ای دوجانگو روزنامه، گفتووش��تۀ این نِ بر بنیادگزار خواهد شد.مریکا، ماه آینده بری هند و اقامها مگوهای ��ا گفتوّ ایمز، حتان ت هندوس��تِ گ��زارشِ بر بنی��اد پیشتر آغازکا نی��زن و امریفغانس��تا هن��د ابه میان س��هجان شدهاند.ن موافقتذش��ته در واش��نگت، هفتۀ گ��ای س��هجانبهقامه مگوگانه، گفتو کش��ور، به گونۀ جدا که میان دوهاند کرد شود. موافقت کردمریکام ش��د که انجا موافقت، پس از آن ا اینان، معلومات خودفغانست صلح در اربارۀ روند این کشور د تان بگذارد. در میا با هند راگ نخستوزیر س��ن موهانز، منانتایمشتۀ هندوس��ت به نوثرهای آنی و امریکایی ا نیروهان، از بیرونشدن هندوس��تاگران است.طقه، ن بر من آنِ گوار نامریکا ون روابط امور خارجۀ پاکس��تا وزیر ا کرد و گفت رچالش توصیفُ ن را پ پاکس��تا اصلی مطرحه مسایلن از جملفغانس��تا که ا زمینه است. در ایناص��یگ��وی اختص��ا ربان��ی در گفتو حن گف��ت:لومب��رگون��ی ب��ا ش��بکۀ تلویزی با و پاکس��تان با��ر، امریک اخیدر س��الهای« اقدامل ب��ا همی در تعام بیشترِ اس��یت حستهای هماس��ی. دو طرف به حسهان��د کردا و پاکس��تان در امریکِ ارند. روابط ��ه دّ توجمراه بودهی ه با چالشهایای گذش��ته ساله تا سیل به بیس��تین مس��ایبقۀ است. س��ا استانفغانیل ا��ال گذشته برمیگردد. مس��ا سروی س��ابق بهتحاد جماهیر ش��وجم ا و تهاا و پاکستانوابط امریک نوع ر بر این کش��ور و چالشهای��ت. مسایلگذار بوده اس تاثیر مطرح بوده کش��ورادی در مناس��بات دو زیر داش��ت کهنتظای��د ا، نبابرای��نس��ت. بنا ا ا به نظرّ یل به س��رعت حل شود. امه مسا همعتماد طرف به نوعی به سمت ا دو میرس��د».هانددیگر حرکت کرد به یک تّ پاکس��تان به عل« :ن��ی در ادامه اف��زود رباس��تان گفتهفغان در امریکا متحدۀ اِ تیا س��فیر اگوهای گفتوِ ه��ان��ورش خوا اس��ت که کش تا هنوزس��ت. کاری کهن مسلح اا طالبا ی بّ جدم نشده است.نجا ان در کابل گفت:راه خبرن��گا��ز کینگهم، ب جیم��م اس��ت کهس��تان مهفغانب��رای حکوم��ت ا« نتیجۀمکن مّ آغاز کند و تا حد راگوه��ا گفتو».بی از آن به دست آورد خویچگونهی، تاهن��وز همریکای اِ ق��ام این مِ ب��ه باور��روع نش��ده اس��ت. ازا طالبان ش روند صلحی بی که پاکستانز سرنوش��ت طالبان دیگر، ای سویی دری خود آزاد کرده اس��ت، خبرنها از زندات نیست. دسدر« ��ا طالبان��م گفت که رون��د صلح ب کینگه. گروه طالبان»��روع نشده اس��ت ا شّ حت واقعیتوانا در منطقه تاوریس��تهه��ای تر فعالیت چندتهشدندی پرداخت کرده است. کش زیاظامیان و غیرنت��ی امنیروهای نف��ر از نی هزار��أله اس��ت. اگرین مسوی��د هم پاکس��تان مت اینس��تان با فعالیفغان در ا بتواند پاکس��تانعی اس��ت کهله کند، طبیوریس��تها مقاب ترخل مرزهای پاکس��تانر به داین کا نخواهد ا منافعین کار مخالفه ش��ود؛ زیرا ا کش��یدتهای شبکۀ بود. فعالی ی کش��ور خواهدّ ملن را به، منافع پاکس��تاس��تانفغاننی در ا حقاهایر گروهروه و دیگازد. این گ خطر میاندی خش��ن برایها��ونتطلب، از ش��یوه خشه میکنند حالس��تفاداف خود ا اهد نیل ب��هارد.هی ندجه توجی هیچوکه این مسأله به آنمللیس��م بینالوری مقابله با تر پاکس��تان درست. حالم داده انجادی ا زیا همکاریهای پاکس��تان در خاک بخواهدمریکا اینک��ه اسامها( عملیات کندمآبادس��اع اطا بدون ا مقاماتب خش��م س��ب)ن را بکش��دد بنوانان خودش تا پاکستانی میشود. پاکس��ت».ی داده استوریست ترماتی برای اقدا زیاد دربارۀ مس��ایلس��خ به س��ؤالی ربانی در پاگران ت نّ پاکس��تان بهشد« :ان گفتفغانست ای��د حضور. بیتردن اس��تفغانس��تا آیندۀ ار بلندمدت،ستان دفغانی در امریکاین ا نظامیا و ثبات کش��ور امنیت اینتواند ب��رای نمیای منطقه دربارۀ کش��ورهمه کن��د. هیجاد ای درمریکاین ادم��دت نظامی��ا حض��ور بلنروهایهاند. نی ابراز نگران��ی کردس��تانفغان اانتی��کان پیم��ان آت��ی و س��ازممریکای اتی دادن مأمورینج��ام ب��رای ا)ناتو( ش��مالید ب��ه وظیفه��د. آنها بای آمدنس��تانفغان به اند عبورا باید ب��ه رود. آنه خود عم��ل کننشته باشندران گذار توجه دان از دوفغانس��تا ا».ظارت کنند ن و بر آن باگوی صل��ح ران��ه گفتو ت��ا هنوز هرگو نیزقامهای ا مّ هان��د، امد کردس��تان رفغان حکومت از آمادهگی طالبانمواره اس��تان هفغان حکومت اها س��خنی با آن ابتدای و تماسهای به مصالحه گفتهاند.بت��کار مصالحه بال پیش اگتن، یک س��ا واش��ن یک دفتر این هدفا ش��روع کرد و به طالبان ر اّ ید. امیج��اد گرد قطر ای طالبان درس��ی برا سیاا قطع کردگوها ر این گفتوع��د، گروه طالبان بنی برر وعدهاش مب د متحدتی��ا و گفتند که ا نکرده است. وفانتانامون از گوانیای زندا آزادد که اکثر دار نظریکا در متحد امرتی��ا ا حاستانفغان از ا2014 تا پایان سالی خود را نیروهاقی گذاش��تن ا بحث در مورد باّ رج کن��د، ام خان دارد.روها جریا نی از این شماری خارجۀ پاکستان:ِ وزيرمريکا، ا با رابطۀ مان رافغانستا ا خراب کرده استستان:فغان در امريکا سفير اا طالبان هستيم ی بّ گوهای جد گفتوِ ستار خواربارۀ آيندۀمريکا د هند و اگو میکنندان گفتوفغانست ا4 در رویة5 در رویة3 در رویة2 در رویةبینند. موکول را میاسی گروه حاکم سیستهایی حکومت خوان تاخیرهاان در پشت ای صاحبنظرهای در چانهزنیه جرگه میتواند یا لویگۀ مشورتیی جرگزاری به برت قضای بحث مصونی کردنخابات آینده موثر باشد.رۀ انت حکومت در با

Upload: green-group

Post on 11-Mar-2016

233 views

Category:

Documents


1 download

DESCRIPTION

سیام دیماه/جدی 1391

TRANSCRIPT

Page 1: پرسش؛ شمارهی بیست و سوم

19 جنوری 2013 میالدیسال دوم، شمارة بیست وهفتم، شنبه،30 دی/ جدی 1391 هجری خورشیدی

ءدو هفته نامه

نگاهی به ماجرای سفر سراج حکيم بخارايی در افغانستان١٩٠٣- ١٩٠۴

فارسی، دری و تاجيکی آزار خيابانی؛ گسترده ترين خشونت روانی عليه زن

چانه زنی در امضای توافق نامۀ امنیتی

بیرون ش��دِن نیروهای خارجی از افغانس��تان، نگرانی هند را برانگیخته است.

روزنامۀ هندوستان تایمز نگاشته است که نگرانی از فعالیِت هراس افگناِن پاکستانی پس از سال 2014، امریکا و هند را

با هم دیگر نزدیک ساخته است.هن��د و امری��کا، هفت��ۀ گذش��ته موافق��ت کرده ان��د ک��ه گفت وگوهای دوجانبۀ شان را دربارۀ افغانستان آغاز کنند. کنترل تروریس��می که از مرزهای افغانس��تان و پاکس��تان سرچش��مه می گیرند و هم چنان تضمین یاب��ی برای ثبات و پای داری حکومت کابل، اه��داف اصلی این گفت وگوها

را می سازد.بر بنیاِد نوش��تۀ این روزنامه، گفت وگوه��ای دوجانبه میان

مقام های هند و امریکا، ماه آینده برگزار خواهد شد.بر بنی��اِد گ��زارِش هندوس��تان تایمز، حتّ��ا گفت وگوهای س��ه جانبه میان هن��د افغانس��تان و امریکا نی��ز پیش تر آغاز

شده اند.مقام ه��ای س��ه جانبه، هفتۀ گذش��ته در واش��نگتن موافقت کرده اند که میان دو کش��ور، به گونۀ جداگانه، گفت وگو

شود.این موافقت، پس از آن انجام ش��د که امریکا موافقت کرد تا این کشور دربارۀ روند صلح در افغانستان، معلومات خود

را با هند در میان بگذارد.به نوشتۀ هندوس��تان تایمز، من موهان س��نگ نخست وزیر هندوس��تان، از بیرون شدن نیروهای امریکایی و اثرهای آن

ناگواِر آن بر منطقه، نگران است.

وزیر امور خارجۀ پاکس��تان روابط امریکا و پاکس��تان را پُرچالش توصیف کرد و گفت که افغانس��تان از جمله مسایل اصلی مطرح

در این زمینه است.حن��ا ربان��ی در گفت وگ��وی اختصاص��ی

ب��ا ش��بکۀ تلویزیون��ی بلومب��رگ گف��ت: »در س��ال های اخی��ر، امریکا و پاکس��تان با حساس��یِت بیش تری در تعامل ب��ا هم اقدام کرده ان��د. دو طرف به حساس��یت های هم توّج��ه دارند. روابِط امریکا و پاکس��تان در سال های گذش��ته با چالش هایی هم راه بوده

است. س��ابقۀ این مس��ایل به بیس��ت تا سی س��ال گذشته برمی گردد. مس��ایل افغانستان و تهاجم اتحاد جماهیر ش��وروی س��ابق به این کش��ور بر نوع روابط امریکا و پاکستان تاثیرگذار بوده اس��ت. مسایل و چالش های

زیادی در مناس��بات دو کش��ور مطرح بوده اس��ت. بنابرای��ن، نبای��د انتظار داش��ت که همه مسایل به س��رعت حل شود. امّا به نظر می رس��د دو طرف به نوعی به سمت اعتماد

به یک دیگر حرکت کرده اند.«ربان��ی در ادامه اف��زود: »پاکس��تان به علّت

س��فیر ایاالِت متحدۀ امریکا در افغانس��تان گفته اس��ت که کش��ورش خواه��اِن گفت وگوهای جّدی با طالبان مسلح اس��ت. کاری که تا هنوز

انجام نشده است.جیم��ز کینگهم، به خبرن��گاران در کابل گفت: »ب��رای حکوم��ت افغانس��تان مه��م اس��ت که گفت وگوه��ا را آغاز کند و تا حّد ممکن نتیجۀ

خوبی از آن به دست آورد.«ب��ه باوِر این مق��اِم امریکایی، تاهن��وز هیچ گونه روند صلحی با طالبان ش��روع نش��ده اس��ت. از سویی دیگر، از سرنوش��ت طالبانی که پاکستان از زندان های خود آزاد کرده اس��ت، خبری در

دست نیست.کینگه��م گفت که رون��د صلح ب��ا طالبان »در واقعیت حتّا ش��روع نشده اس��ت«. گروه طالبان

فعالیت ه��ای تروریس��ت ها در منطقه تاوان زیادی پرداخت کرده است. کشته شدن چند هزار نف��ر از نیروهای امنیت��ی و غیرنظامیان پاکس��تان موی��د همین مس��أله اس��ت. اگر پاکس��تان بتواند در افغانس��تان با فعالیت این تروریس��ت ها مقابله کند، طبیعی اس��ت که نخواهد این کار به داخل مرزهای پاکس��تان کش��یده ش��ود؛ زیرا این کار مخالف منافع ملّی کش��ور خواهد بود. فعالیت های شبکۀ حقانی در افغانس��تان، منافع پاکس��تان را به خطر می اندازد. این گروه و دیگر گروه های خش��ونت طلب، از ش��یوه های خش��ن برای نیل ب��ه اهداف خود اس��تفاده می کنند حال آن که این مسأله به هیچ وجه توجیهی ندارد. پاکس��تان در مقابله با تروریس��م بین المللی هم کاری های زیادی انجام داده است. حال این ک��ه امریکا بخواهد در خاک پاکس��تان بدون اطاع اس��ام آباد عملیات کند )اسامه بن الدن را بکش��د( س��بب خش��م مقامات پاکستانی می شود. پاکس��تان خودش تاوان زیادی برای اقدامات تروریستی داده است.«

ربانی در پاس��خ به س��ؤالی دربارۀ مس��ایل نگران به شّدت »پاکس��تان افغانستان گفت: آیندۀ افغانس��تان اس��ت. بی تردی��د حضور نظامیان امریکایی در افغانستان در بلندمدت، نمی تواند ب��رای این کش��ور امنیت و ثبات ایجاد کن��د. همه کش��ورهای منطقه دربارۀ حض��ور بلندم��دت نظامی��ان امریکایی در افغانس��تان ابراز نگران��ی کرده اند. نیروهای آتانتی��ک پیم��ان س��ازمان و امریکای��ی ش��مالی)ناتو( ب��رای انج��ام دادن مأموریتی به افغانس��تان آمدن��د. آن ها باید ب��ه وظیفه خود عم��ل کنند. آ ن ها باید ب��ه روند عبور افغانس��تان از دوران گذار توجه داشته باشند

و بر آن نظارت کنند.«

نیز ت��ا هنوز هرگون��ه گفت وگوی صل��ح را با حکومت افغانس��تان رد کرده ان��د، امّا مقام های حکومت افغانس��تان هم واره از آماده گی طالبان به مصالحه و تماس های ابتدایی با آن ها س��خن

گفته اند.واش��نگتن، یک س��ال پیش ابت��کار مصالحه با طالبان را ش��روع کرد و به این هدف یک دفتر سیاس��ی برای طالبان در قطر ایج��اد گردید. امّا بع��د، گروه طالبان این گفت وگوها را قطع کرد و گفتند که ای��االت متحد در وعده اش مبنی بر

آزادی زندانیان از گوانتانامو وفا نکرده است.حاال ای��االت متحد امریکا در نظر دارد که اکثر نیروهای خود را تا پایان سال 2014 از افغانستان خارج کن��د، امّا بحث در مورد باقی گذاش��تن

شماری از این نیروها جریان دارد.

وزيِر خارجۀ پاکستان:

افغانستان رابطۀ ما را با امريکا، خراب کرده است

سفير امريکا در افغانستان:

خواستاِر گفت وگوهای جّدی با طالبان هستيم

هند و امريکا دربارۀ آيندۀ افغانستان گفت وگو می کنند

در رویة5در رویة4 در رویة3

در رویة2

صاحب نظران در پشت این تاخیرهای حکومت خواست های سیاسی گروه حاکم را می بینند. موکول کردن بحث مصونیت قضایی به برگزاری جرگۀ مشورتی یا لویه جرگه می تواند در چانه زنی های

حکومت در بارۀ انتخابات آینده موثر باشد.

Page 2: پرسش؛ شمارهی بیست و سوم

بهشن

‌‌‌‌‌‌‌‌

دیشی

ور خ

1391

ی جد

ی/ 3 د

0دی

یال2 م

013

رینو

ج19

وم

ل دسا

27رة

شما

اخیرن مقامات پاکستان گفته اند که قرار است تمامی زندانیان طالبان را در این کشور رها کنند. گفتنی است که مالعبدالغنی برادر، فرد شماره دّوم طالبان نیز در میاِن آن ها خواهد بود. حکومت پاکستان پس از دیدار هیأت شورای عالی صلح از این کشور توافق کرده بود که شماری از طالبان را رها کند. از آن تا کنون، در حدود بیست تن طالب را رها کرده اند که تاریخ مال نورالدین ترابی، وزیر سابق عدلیه طالبان نیز در میان این بیست نفر است. اّما سخنان اخیر جلیل جیالنی معاون وزارت خارجه پاکستان غیرمترقبه است. آقای جیالنی از آزادی همة است. شورای زده دم پاکستان زندان های در زندانی طالبان حکومت از را بند در طالبان آزادی همواره که صلح عالی پاکستان خواسته است، هرچند از این موضع حکومت پاکستان استقبال کرده، اّما هم چنان گفته است که این آزادی ها باید در انجام افغانستان حکومت و صلح عالی شورای با هم آهنگی شوند. این شورا هم چنان امیدوار است تا آزادی مال برادر به کند. کمک طالبان با افغانستان حکومت صلح مذاکرات روند مواضع شورای عالی صلح نیز از همان مواضع سّنتی است. آن ها با دادن امتیاز می خواهند طالبان را به میز مذاکره حاضر کنند. کاری را که در چند سال اخیر به کّرات انجام داده اند و نتیجه نگرفته اند. در دو سال اخیر، حکومت افغانستان بار بار طالبانی را که در حین عملیات جنایت کارانه بازداشت شده اند رها کرده اند. حکومت افغانستان این امتیازها را در جهت جلب بالفاصله رها شده اند که طالبانی اّما است؛ داده طالبان نظر امنیت ملی اَعمال ضد به به جبهات شان پیوسته اند و دوباره مبّدل یک طرفه امتیازدهی به عمل حکومت این زده اند. دست هم هنوز طالبان حکومت، لک بخشی های همه با است. شده حکومت افغانستان را به رسمیت نمی شناسند و از داعیة جنگ با این حکومت دست نمی کشند. پس رها کردن طالبان به معنای تقویت صفوف آن ها است و هیچ نتیجه یی جز خون ریزی های

بیش تر ندارد.صدد در طالبان رهاکردن جای به باید افغانستان حکومت به باید افغانستان حکومت برآید. اساسی تر چاره جویی های تقویت اعتماد به نفس از طریق ارایة حکومت داری خوب برای طالبان که کند باور باید حکومت برآید، مردم حمایت جلب از کم تر چیزی آن ها زیرا مغلوب شوند؛ طریق جنگ از تنها برقراری شریعت به شیوة طالبانی نمی خواهند. آن ها بار بار ندارند. برای ما افغانستان را قبول قانون اساسی گفته اند که عمومی در حوزة را زنان طالبان حضور که است پذیرفتنی با آمدن طالبان بیان را نمی خواهند، برنمی تابند. آن ها آزادی در هر سطحی از قدرت، بسیاری از رسانه ها بسته خواهند شد، و حضور زنان در رسانه ها محدود خواهد شد. با این حساب، چه گونه می توان به طالبان به عنوان یک روند سالم سیاسی که

بتواند در چارچوب قانون مبارزه کند، امید بست.بر اساس همین حقایق است که رها کردن طالبان چی از جانب حکومت افغانستان و چی از جانب حکومت پاکستان پی آمدی جز خشونت بیش تر ندارد. پس از سال 2001، رهبران و بخش مرکز نمودند. فرار پاکستان به طالبان جنگنده نیروی عمدة تجهیز، آموزش های نظامی و تراکم قوای طالبان در پاکستان است. طوری که دیده می شود شمار زیادی از طالبان از سطح رهبری آن ها گرفته تا سطوح پایینی شان در اسارت پاکستانی ها به سر می برند، پس بحث رهایی آن ها از جانب پاکستان چی به خواست های پاکستانی ها آیا باشد؟ داشته می تواند پیامی

حکومت افغانستان تن درمی دهند؟ من فکر می کنم حکومت افغانستان گول پاکستانی ها را خورده به باشند پاکستان زندان های در اگر طالبان زیرا است؛ با از آن است که آزاد باشند. آزاد کردن طالبان مراتب به تر ندارد. شورای تفاوتی افغانستان هیچ به جنگ فرستادن شان عالی صلح که از رهایی این طالبان نگران اند چرا خود باربار طالبان را رها کرده اند؟ آیا شورای عالی صلح از همه طالبانی به طالبان این راستی به آیا دارند؟ اطالع کرده اند رها که طالبان رهایی از افغانستان مردم برگشته اند؟ عادی زنده گی پاکستانی ها از جانب افغانستان و چی از جانب حکومت چی ابراز نگرانی می کنند؛ زیرا مذاکرات صلح، جز رهایی طالبان از بند و پیوستن دوبارةشان به صفوف شان هیچ معنای دیگری حسن گویا اقدام شان این با نیز پاکستانی ها است. نداشته در می دهند، نشان افغانستان حکومت به نسبت را نیت شان به نظر پاکستانی ها زمانی می تواند منطقی حالی که هم کاری آید که آن ها دروازه های هفتاد هزار مدرسه را ببندند یا رهبری

و مراکز طالبان در پاکستان را مورد حمایت قرار ندهند.پاکستان مراکز آموزش و شبکه های حمایت مالی طالبان در می توانند آن گونه فعالیت کنند که طالبان به جنگی طوالنی مدت بپردازند. فعالیتی در حد نبرد طالبان نمی تواند بدون حمایت های خاص دولتی در یک کشور بیگانه ادامه یابد. پس پاکستانی ها را افغانستان حکومت و مردم رضایت می توانند زمانی برای ترفند های عوام فریبانه دست کشیده و از کنند که جلب

همکاری های اساسی در جهت تضعیف طالبان گام بردارند.

نخستسخن

چانه زنی در امضای توافق نامۀ امنيتی

طالبان رها می شوند، تا به صفوف شان بپيوندند

در هفته یی که گذش��ت ریی��س جمهور برای بح��ث روی امضای توافق نامۀ امنیتی به امریکا س��فر نمود. پس از این س��فر حامد کرزی در نشس��ت خبری ی��ی در بارۀ مس��ایل مربوط به گفت وگوه��ای این توافق نامه س��خن گفت. مهم تری��ن مس��اله بح��ث مصونی��ت قضای��ی نیروه��ای امریکای��ی پس از س��ال 2014 بود. هرچند هنوز ش��مار دقیق نیروهای��ی که قرار است پس از 2014 در افغانستان بمانند روشن نیس��ت، در کنار آن رییس جمه��ور اوباما در دی��دار اخیر با ریی��س جمهور ک��رزی گفته اس��ت که نیروهای ما در هیچ کش��وری بدون برخورداری از مصونیت قضایی باقی نخواهند ماند. به قول صاحب نظران یکی از دالیلی که امریکایی ها به ص��ورت کامل از عراق خارج ش��دند ع��دم برخ��وردای آن ه��ا از مصونیت قضایی ب��ود. بنابر ای��ن، احتمال ای��ن که این نیروها به ص��ورت کامل از افغانس��تان خارج ش��وند بعید به نظر نمی رس��د. حامد کرزی اما در ای��ن باره ب��ه اوباما گفته اس��ت که تصمیم نهای��ی در ب��ارۀ مصونی��ت قضای��ی نیروهای امریکایی را مردم افغانس��تان خواهند گرفت.

همان گونه ک��ه مقامات امریکایی گفته اند این نیروها در هیچ جای دنیا بدون برخورداری از مصونیت قضایی حضور نداشته اند، معنای این حرف امریکا این است که آن ها اگر مصونیت قضایی نداش��ته باشند در افغانس��تان نخواهند مان��د. آی��ا حکومت افغانس��تان ب��ا برگزاری جرگه ی��ی در جهت فراه��م آوردن مصونیت قضایی تاش خواهد کرد؟ یا نه، مراد از بحث

مصونیت قضایی چیز دیگری است.جرگه های نامتعارف

هرچن��د امریکایی ها برای امض��ای توافق نامۀ امنیتی عجله دارند؛ اما حکومت افغانس��تان با طرح بح��ث قانونی ک��ردن مصونیت قضایی امضای ای��ن توافق نام��ه را به تاخی��ر انداخته اس��ت. این که در پشت این تاخیرها چی نهفته است بعدن به آن خواهم پرداخت. اما پیش از آن جا دارد درب��ارۀ جرگه هایی که حکومت افغانستان بیرون از چارچوب هایی که در قانون اساس��ی پیش بینی شده اس��ت برگزار می کند بحث کنیم. حکومت افغانس��تان هم واره لویه جرگه ه��ا را با بهانۀ قانون��ی» اتخاذ تصمیم در مورد مس��ایل مرب��وط به اس��تقال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و مصالح علیای کش��ور« برگ��زار می کن��د. بحث نی��از برگ��زاری این جرگه ه��ا ظاهرن موج��ه به نظر می رس��د؛ اما ش��یوه های برگ��زاری این جرگه ه��ا خارج از چارچوب های قانونی بوده اس��ت. ما در قانون اساسی لویه جرگه داریم، نهادی که با میکانیزم مشخص ش��ده در قانون در موارد خاصی که در قانون تعریف ش��ده برگ��زار می گردد. ما هنوز ش��وراهای ولسوالی)شهرستانی( نداریم. ای��ن در حالی اس��ت که حضور این ش��وراها در لویه جرگه حتمی اس��ت و بدون اشتراک اعض��ای آن، لوی��ه جرگ��ه بر اس��اس قانون باشد. اساس��ی نمی تواند مش��روعیت داش��ته

ش��اید حکومت حامد کرزی از همین خای قانونی اس��تفاده می کند و ش��اید ب��رای همین مساله است که انتخابات شوراهای ولسوالی ها را دایر نمی کن��د تا هر زم��ان بتواند در مورد مس��ایل مه��م جرگه ه��ای فرمایش��ی برگزار کند و خواس��ت های گروه حاکم را برآورده س��ازد. جرگۀ س��نتی صلح و جرگۀ مشورتی در ب��ارۀ موافقت نام��ۀ اس��تراتژیک از همین مقوله بودند. ح��اال حکومت بازهم با مس��الۀ

جنجال برانگیزی روبه رو ش��ده است. در بارۀ مس��ایل مربوط به اس��تقال حکومت، مصالح علیای کش��ور بعضی ها به ای��ن باور اند که در نبود میکانی��زم قانونی)لویه جرگه( که به دلیل برگزار نش��دن انتخابات شوراهای ولسوالی ها اش��کال دارد پارلمان می تواند این مباحث را برگزار کند. پارلمان به عنوان عالی ترین مظهر ارادۀ مردم می تواند مسالۀ مصونیت قضایی در توافق نام��ۀ امنیتی میان افغانس��تان و امریکا را بررس��ی کرده و در این باره فیصله صادر کند. چیزی که حکومت را در این موارد از مراجعه به پارلمان باز می دارد این است که جرگه های س��نتی می توانند بر اس��اس خواست حکومت عمل کنن��د آرزویی که از پارلم��ان برآورده شدنی نیس��ت. برای همین حکومت نهادهای موازی فرمایش��ی ش��بیه جرگه ه��ا را تقریبن جای گزین میکانیزم ها و نهادهای تعریف شده در قانون کرده اس��ت. ترس همه این است که ای��ن جرگه ها که از جان��ب حکومت برگزار می شوند آهس��ته آهس��ته جای میکانیزم های قانون��ی را نگیرن��د و این ترفندها به س��احات

دیگر نیز سرایت نکند. حکوم�ت جان�ب از تاخي�ر دالي�ل

افغانستانبا وجودی که حکوم��ت امریکا برای امضای توافق نامۀ امنیتی ش��تاب دارد؛ حکومت حامد کرزی ظاهرن ب��رای این کار هی��چ عجله یی ن��دارد. این تاخیر حکومت افغانس��تان که حتا ج��دول زمانی ن��ه ماهه یی را نیز تا رس��یدن به مرحله امضای این توافق نامه تعیین کرده است

چی معنی دارد؟تاخیره��ای ای��ن پش��ت در صاحب نظ��ران حکومت خواس��ت های سیاس��ی گروه حاکم را می بینن��د. موک��ول کردن بح��ث مصونیت قضایی ب��ه برگزاری جرگۀ مش��ورتی یا لویه

جرگه می تواند در چانه زنی های حکومت در بارۀ انتخابات آینده موثر باشد. طوری که دیده می ش��ود به خصوص در دوس��ال اخیر رابطۀ ادارۀ اوبام��ا با حکومت ک��رزی خوب نبوده است. دید و بازدیدهای س��ناتوران امریکایی ب��ا نیروهای مخال��ف حکومت افغانس��تان در برلی��ن و دیداره��ای نماین��ده گان حکوم��ت اوباما ب��ا طالبان در قطر، حکومت افغانس��تان را از حمای��ت ادارۀ اوباما نا امید کرده اس��ت.

طوری که حکومت افغانس��تان در هردو مورد با لحن ش��دید امری��کا و نیروهای مخالفش را مورد انتقاد قرار داد. چیزی که مس��لم اس��ت این اس��ت که گروه حاکم به هیچ وجه حاضر نیست پس از سال 1393 از قدرت کنار برود. در این ش��کی وج��ود ندارد ک��ه جرگه های س��نتی هم واره در خدمت حکومت بوده اند و میکانیزم ترکیب آن طوری است که حکومت افراد دمساز با خواست هایش را دعوت می کند و نتیجۀ دل خواه اش را به دست می آورد. پس موکول ک��ردن امضای ای��ن توافق نامۀ امنیتی تلویح��ن به معن��ای چانه زن��ی حکومت برای جلب حمایت امریکا از نامزد مورد نظر گروه حاکم در انتخابات آینده اس��ت. ایاالت متحد امری��کا نیز ب��رای به دس��ت آوردن مصونیت قضایی س��ربازانش ش��رایط س��ختی گذاشته اس��ت. آن ها گفته اند که نداش��تن ای��ن امتیاز ب��ه معنای قطع کمک ها و روابط با افغانس��تان خواهد ب��ود. پس دیده می ش��ود ک��ه هر دو طرف خواس��ت های یک دیگر شان را خوب درک کرد ه ان��د و اما در ای��ن میان حکومت افغانس��تان از سرنوش��ت مردم مایه گذاش��ته اس��ت. حکومت کنون��ی از ای��ن چانه زنی ها س��ودای حفظ و تداوم اقت��دارش را در هیات یک رییس جمهور در انتخابات آینده در سر می پروران��د؛ چیزی که امریکایی ه��ا یا با آن مخالف ان��د یا در صورت اتف��اق افتادن چنین چی��زی خواس��ت های بیش ت��ری از حکومت آینده می خواهند. این خواس��ت ها بدون شک در محور هم آهنگی و هم سویی بیش تر با یک ش��ریک مطلوب برای امری��کا خواهد بود و حکومت افغانس��تان به گفتۀ مقامات امریکایی شریک خوبی در دوسه سال اخیر نبوده است. بدون ش��ک در آینده حقایق بیش تری در این

باره هویدا خواهد شد.

2

م. نوذر

Page 3: پرسش؛ شمارهی بیست و سوم

بهشن

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

دیشی

ور خ

1391

ی جد

ی/ 3 د

0دی

یال2 م

013

رینو

ج19

وم

ل دسا

27رة

شما

3 زن ستیزی و دید خصمانه نسبت به جای گاه انس��انی و شأن زن در باور عمومی و فرهنگ جامعۀ افغانستان امری است که در طول تاریخ پر فراز و نش��یب افغانس��تان وجود داشته؛ اما تبارز باورهای زن س��تیزانه از زمانی در بافت جامعه رس��وخ و رس��وب کرد که افراطیون طی تحوالت اجتماعی- سیاس��ی افغانس��تان در ادوار مختل��ف تاریخی نقش تعیین کننده و بس��یار برجسته یی داش��ته اند و توانستند در دوره های متم��ادی اس��تیا و باورهای خود را ب��ه مردم بقبوالنن��د. افراطی گری دینی در جغرافیای افغانستان از نوع اسامی اش همیشه در بطن خود مقوالتی چون زن ستیزی را نیز به دنبال داش��ته و این خود زمینه س��از قطور و ریش��ه دار شدن ذهنیت زن ستیزانه در باور عوام گردیده است. این گونه باور زن ستیزانه که ریش��ه در ساخت اجتماعی و بافت ذهنی یک جامعۀ کاملن مردس��االر دارد هنجارها و س��نت هایی که س��ازمان اجتماعی و روش زنده گان��ی جمعی را س��امان می بخش��د که آکن��ده از آموزه ه��ا و دریافت هایی اند که داده های بدآموزانه را نسبت به مقام انسانی و شخصیت اجتماعی زن القا می کنند. بنابراین، موقعیت زن در فرهنگ و باورهای اجتماعی چنین جامعه ی��ی نمی توان��د موقعیت مکمل ب��رای جامع��ه و فرایند مش��ارکت اجتماعی به ش��مار آید؛ بلک��ه این موقعی��ت اصولن، موقعیت طفیلی و زیرمجموعه یی اس��ت که نقش های محدود و قابل شمارش��ی در حوزۀ عموم��ی و خصوصی به او داده می ش��ود. از س��ویی دیگر کدهایی که از زم��ان تولد در جامعه ش��رقی -جامعۀ مردساالر- بر ذهن و روان اف��راد نقش می بندد باعث می ش��ود تا

زن به عنوان یک جنس دوم باید در پس��توی اندیشه های مردس��االر و زن ستیز همیشه در صدد باش��د پنهان بماند تا آشکار. زن مطابق به باور س��نتی افغانستانی همیش��ه باید از زن بودن و از زنانه گی خود بشرمد و تاش کند تا این تفاوت ها را که س��بب وجه تفکیک او از جنس مخالف می شود پنهان بسازد، یقینن حض��ور زن در جامعه و پر رنگ ش��دن این حضور با توجه به این که این جنس همیش��ه در انزوا و حاش��یه روزگار گذرانده به عنوان یک ام��ر تجددخواهانه س��نت س��تیز تلقی می ش��ود. از این روست کسانی که باورهای س��نتی مس��موم را با خود یدک می کش��ند ب��ه نوعی ای��ن حض��ور زن را در مغایرت با ارزش ها و بالتب��ع تمامیت خود می دانند و به مجادله با آن برمی خیزند، چیزی که از آن به عنوان زن س��تیزی در جامعۀ سنتی افغانستان یاد می شود و بسیاری از ما در طول حاکمیت س��یاه طالب��ان و حت��ا در دورۀ پس��ا طالبانی ش��اهدان عینی اش بوده ایم. زن س��تیزی در بس��ترهای مختلف اجتماعی گاه در خانواده و گاه در اجتماع در افغانستان حیات بسیاری از زن��ان را با تهدید روبه رو می کند و در هر سطحی رخ می دهد ولی خشونت روانی و از نوع اجتماعی اش خیابان آزاری اس��ت که به صورت بسیار گس��ترده زنان را مورد تهدید قرار می دهد، خیابان آزاری در بیرون از خانه در سرک ها و حتا مکان های شلوغ و مزدحم خارج از خانه باعث ش��ده ت��ا زنان از امنیت جس��می و روانی برخوردار نباشند. البته این مشکل فقط گریبان گیر گروه خاصی از زنان نیس��ت؛ بلکه می توان گفت بسیاری از زنانی که برای انجام کارهای بی��رون منزل مجبور ب��ه خروج از خانه هس��تند با مش��کل خیابان آزاری و اقس��ام مختلف آن روبه رو هستند، خیابان آزاری از سوی مردان با هدف توهین ب��ه جن��س زن و برای رفع عقده های ناش��ی از تصور مردس��االرانه به عن��وان یک حربه علی��ه زنان اس��تفاده می ش��ود در واقع گاهی ناکامی ه��ا و مس��ایلی ک��ه از جان��ب محیط فرهنگی و اجتماعی ش��خص در س��ر راه او قرار می گیرند، باعث می شود راه های گم راه

کننده و منحرفی برای کاهش فشار جنسی و احساس ارضای حاصل از آن به وجود آید. منش��ا این بیماری اجتماعی چیست، چرا زن بودن به عنوان یک س��وژه و اب��زار تفریح و تفنن یا عقده ترکانی های جنسی تا این حد- در این جامعۀ فقیری که مردم اش باید بیش از هر چیزی دغدغۀ نان پیدا کردن داشته باشند- ای��ن طور گس��ترش پیدا کرده. بارها ش��اهد بوده ایم ک��ه خانم ها از خیاب��ان آزاری های مک��رر به س��طوح آمده اند ول��ی بی توجهی برای رفع این مش��کل باعث ش��ده دامنۀ این اپیدمی روانی گسترده تر شده و زنان در کنار سایر خش��ونت های فیزیکی و روانی فراوان حتا هنگام عبور از خیابان ها نیز امنیت روانی نداشته باشند و مورد بدرفتاری قرار بگیرند یا این که به دلیل این گونه آزارهای محیطی از

س��وی خانواده های شان از فرصت های شغلی و تحصیل��ی محروم ش��وند. ای��ن موضوع به عنوان یکی از معض��ات اجتماعی می تواند دالیل روانی دیگری را داش��ته باشد، افرادی ک��ه می خواهند با تحقیر جنس زن به ارضای خواسته های عقده مندانه شان برسند جنس زن را مضم��ون قرار داده و ب��ه هدف رفع غرایز جنس��ی به هر عملی که ممکن باش��د دست می زنن��د. مزاحمت های خیابان��ی که در نوع خ��ودش با واکن��ش و بازخواس��ت کم تری روب��ه رو می ش��ود یک��ی از ش��ایع ترین نوع خشونت های رفتاری است که مصونیت زنان را مورد تعرض ق��رار می دهد. به هر صورت این موضوعی است که دغدغۀ بیش از نیمی از نفوس این کش��ور است به همین دلیل باید عوامل آن را به بررسی گرفت تا شاید کمی ای��ن موضوع در کنار مش��کات عدیدۀ این کش��ور و به عنوان یک معضل اجتماعی که روح و روان بس��یاری از زن��ان را م��ی آزارد به بررسی گرفته ش��ود و راه کارهای مناسبی

برای مقابله با آن سنجیده شود. ه��ر جامعه یی به امنیت، بازرس و نظارت نیاز دارد و کوتاهی در انجام چنین عملی می تواند ظه��ور ناهنجاری هایی نظی��ر »مزاحمت های خیابانی« را به دنبال داش��ته باش��د، پدیده یی مذموم که اینک به صورت علنی رایج ش��ده و امنیت زنان و دختران جوان را بیش از پیش به مخاطره انداخته و اکثر خانواده ها را تهدید

می کند.مزاحمت خیابانی بخش��ی از تجربۀ اجتماعی بس��یاری از دختران و زنان اس��ت که در هر زم��ان و هر ش��هری به چش��م می خ��ورد و ازعمده رفتارهای نابه هنجار اجتماعی اس��ت که در ایجاد ناامنی اجتماعی و سلب آرامش

افراد نقش مهمی را ایفا می کند.متاسفانه در جامعۀ امروز ما مزاحمت خیابانی پدیدۀ آس��یب زا و هم واره معطوف به زنان و دختران اس��ت و این روند همیش��ه به عنوان

یک پدیدۀ عادی ش��ناخته شده است. دالیل عمده ای��ن بی اعتنایی اجتماعی افزایش قابل ماحظ��ۀ آن در جامعه به دلیل س��اختارهای اجتماع��ی و وضعی��ت بی هنج��ار فرهنگی حاک��م ب��ر جامع��ه و از طرف دیگ��ر عدم ضمانت اجرایی قوانین در مقابل این آس��یب

اجتماعی است.یکی از مش��غله های فکری زنان این است که در هنگام خ��روج از خانه دایمن باید مراقب اطرافیان خود باش��ند؛ چرا ک��ه مزاحمان در ش��کل و ظاهر خاصی بروز نمی یابند و هیچ ردۀ سنی خاصی را شامل نمی شوند و گاهن زن��ان آس��یب دیده از این آزارهای جنس��ی و مزاحمت ه��ا چن��ان س��رخورده و منفع��ل می ش��وند که گاه برای مقابل��ه با عواقب آن حض��ور اجتماعی خود را مح��دود می کنند.

هر ن��وع فعالیتی ک��ه در فض��ای عمومی از سوی فردی در برخورد با فرد دیگر صورت بگیرد، به گونه یی که باعث آزار و اذیت آن فرد ش��ود مزاحمت خیابانی نامیده می ش��ود. مزاحمت ه��ای خیابانی به ویژه در کش��ور ما چنان ش��کل ملموس و محسوسی پیدا کرده که گوی��ا بروز چنی��ن پدیده ی��ی در روابط می��ان زنان و مردان جامع��ه اجتناب ناپذیر به نظ��ر می رس��د. مزاحمت هایی ک��ه هیچ گاه در قالب آمار و ارقام ارایه نخواهد ش��د؛ اما نبود آمار به معنای نبود این معضل اجتماعی اسف بار نیس��ت، چرا که هر زنی با هر سن و سالی چنین مس��اله یی را حتمن تجربه کرده است و این مزاحمت ها متعلق به قشر خاصی نیس��ت بلکه تقریبن همه زنان در هر موقعیت س��نی و با هر نوع حجاب و پوش��ش و با هر ترکیب ظاهر و چهره در تمام س��اعات با این

مزاحمت های خیابانی روبه رو شده اند.مزاحمت ه��ای خیابان��ی برای زن��ان یکی از مهم تری��ن معضات زنان در سراس��ر جهان اس��ت و متاس��فانه تحقیقات مح��دودی در این باره تاکنون صورت گرفته اس��ت. همین تحقیق��ات محدود نی��ز واقعی��ات زیادی را آش��کار می س��ازد. به عنوان مثال بیش از 80 درصد از زنانی که مورد پرس��ش قرار گرفته اند، در کشورهای کانادا و مصر، گفته اند که در خیابان مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. در کش��ور یمن این رقم بی��ش از 90 درصد اعام ش��ده، حتا زنان متواض��ع و محجبه نیز از مزاحمت هایی خیابان��ی در امان نبوده اند. نتیج��ۀ دو مطالعه صورت گرفت��ه در ایاالت متح��د، ایندیاناپولی��س و کالیفرنی��ا، نش��ان می دهد 100 درصد زنانی که مورد پرس��ش ق��رار گرفته اند، مزاحم��ت خیابانی را تجربه

کرده اند.مطالعات انجام شده بر روی معضل مزاحمت خیابانی نش��ان می دهد که قربانیان این دست

مزاحمت ها معمولن زنان جوان هستند.

اما این وضعیت در چند کان شهر افغانستان چی گونه است؛ هر چند هنوز تحقیق خاصی در مورد میزان این معضل از س��وی نهادهای اجتماع��ی صورت نگرفته اس��ت ولی به نظر می رسد که هزاران زن روزانه در خیابان های کابل و دیگر ش��هرهای افغانس��تان با پدیدۀ

خیابان آزاری روبه رو می شوند.زن��ان افغان ب��رای رس��یدن ب��ه آزادی های مدن��ی خ��ود با ان��واع محدودیت ها دس��ت به گریب��ان هس��تند و یک��ی از معمول ترین ای��ن محدودیت ها که همیش��ه نادیده گرفته ش��ده، بد رفتاری با آن ها در خیابان هاس��ت. رایج ترین ش��کل خیابان آزاری پرزه گفتن، سخنان زننده و فحش های رکیک است؛ اما در م��واردی از این هم فراتر رفت��ه و زنان با

تماس های فیزیکی نیز اذیت می شوند.

بزرگ تري�ن اجتماع�ی؛ س�نت های چالش

س��نت ها و نگرش ه��ای جامع��ۀ افغان��ی، از س��ال های دور تا کن��ون، م��ردان را بر اکثر ام��ور اجتماعی مس��لط کرده اس��ت و حاال این حاکمیت مطلق، از س��وی زنان پیش گام و پ��ا گیری نگرش ه��ای تجددگرایانه برای انکش��اف متوازن زن��ان هم گام ب��ا مردان به صورت دفعی به چالش کشیده شده است. در این میان کسانی که حافظ و حامی سنت های پیشین هس��تند وقتی می بینند خاف هنجارها و ذهنی��ت آن ها زن��ان روزب��ه روز بیش تر و بیش تر در ام��ور اجتماعی س��هم می گیرند، آن ها س��پر دفاعی برداش��ته و به فکر دفاع از رس��وم قدیمی می شوند. خیابان آزاری یکی از پیامدهای منفی این مب��ارزه علیۀ تغییرات اجتماعی اس��ت که باع��ث ناراحتی مدافعان رس��م و رواج گذش��ته می ش��ود و ساحی است که به صورت غیر مستقیم به کار گرفته می ش��ود تا عقده های ناشی از قدرت گیری جنس زن که تا هنوز در قاموس جامعۀ افغانی جنس دوم پنداشته می شود را فرو نشانده و به

آرامش مقطعی دست بیازند.نگرش بدبينانه نسبت به زن

اکثر م��وارد دیده ش��ده زمانی ک��ه زنان از س��وی مردان مورد توهین یا دس��ت اندازی واقع می ش��وند چنان چ��ه زن در صدد دفاع از خ��ود برآی��د جامعه ب��ا او ط��وری رفتار خواه��د کرد که گوی��ی خ��ود او در قضیه مقصر اس��ت و حق دف��اع از خ��ود در اکثر مواقع توس��ط بازدارنده های محیط اجتماعی به صورت خودکار س��لب می ش��ود. گویی روند معمول این گونه اس��ت ک��ه زنان باید ب��ا بردباری هر نوع برخورد زش��ت و تجاوز فیزیک��ی را در صورت مواجه تحمل کنند و در ص��ورت تعدی از آن نگاه های بدبینانه را به جان بخرند به همین لحاظ اس��ت که اکثر کس��انی که مرتکب خیابان آزاری می شوند

از این نگاه س��نتی س��وء اس��تفاده ک��رده و باره��ای بعدی بدون هیچ ت��رس و ابایی زنان و دخت��ران دیگ��ری را م��ورد آزار و اذیت ق��رار می دهند. البته این ن��وع برخورد تحقیر آمیز به جن��س زن را بای��د در پیوند با همان تداوم نگرش های ساختارهای خانواده گی و پاتریمونیالیستی به بررس��ی گرفت شاید کم تر خانواده افغان��ی را می توان دید که در آن جنس دختر از فرصت های برابر با جنس پسر برخوردار باشد، معمولن در صورت درگیری و تش��نج بین این دو جنس، دختر است که به تواضع و فروتنی بیش تر فراخوانده می ش��ود. جمات��ی از قبیل ای��ن که؛ زن بای��د پروای آبروی خود را داش��ته باش��د، مرد هر کاری بکن��د مرد اس��ت و بداخاقی ب��رای مرد بد نیس��ت، این ه��ا از مواردی هس��تند که باعث ش��ده ت��ا متاس��فانه ابتدایی تری��ن روش های مواخذه و مجازات ک��ه همانا اخاق جمعی و س��رزنش های اجتماعی است متوجه مردان نش��ود و حتا در برخی م��وارد مزاحمت برای زنان مایه افتخار برای یک سری افراد فرومایه ش��مرده ش��مرد. اگرچه زنان با استناد به مواد قانونی می توانند مزاحمان را به مراجع قضایی معرف��ی کرده و خواس��تار پی گی��ری قانونی ش��وند، اما کم تر زنی ت��ا پای معرف��ی افراد خاط��ی و به مج��ازات رس��اندن آن ها پیش م��ی رود. ش��اید فراوانی چنی��ن برخوردها و مزاحمت هایی در زنده گی زنان و از س��ویی دشوار بودن مراحل طرح دعوی در محاکم، زنان را از صرافت پی گرد قانونی می اندازد و شاید هم حیا مانع از آن می شود که بخواهند ای��ن معض��ل را قانونی پی گی��ری کنند و در

مقابل آن سکوت اختیار می کنند.واکنش های رفتاری

س��کوت، رایج ترین پاس��خ زنان ب��ه خیابان آزاری است و بیش تر زنان در چنین مواردی فقط سکوت می کنند. راه دیگری که اخیرن و در م��وارد اندک دختران ج��وان آن را در پی��ش می گیرن��د مقابله به مثل اس��ت. تعداد کم��ی از زنان ب��رای این که به م��ردان ثابت کنن��د که نمی ترس��ند، به م��ردان حرف های توهی��ن آمیز و یا خش��ن می زنن��د. بعضی از زنان به مش��اجرۀ لفظی و یا دعوای فیزیکی، که معمولن با میان جیگری شخص سوم پایان

می یابد پناه می برند.برای این که از ترویج بیش تر چنین رفتارهای خش��ونت آمیز و احساس��اتی در میان زنان و مردان ام��روز و آیندۀ افغانس��تان جلوگیری ش��ود، اقدام سریع و جدی علیۀ پدیده خیابان آزاری ضروری است ولی متاسفانه ضعف در

برخورد جدی سیستماتیک و رسمی دولت و ارگان های امنیتی مربوطه باعث شده تا خیابان آزاری به یک موضوع عادی در شهرها تبدیل شود نبود یک مکانیزم جزایی مشخص برای مرتکبین و از سویی دیگر پایین بودن اخاق جمعی از عوامل عمدۀ این مش��کل اجتماعی

پنداشته می شود.راه های مقابله

هرچن��د در باال تذکر داده ش��د ک��ه خیابان آزاری تنه��ا پدیده یی نیس��ت ک��ه فقط زنان افغ��ان با آن روبه رو باش��ند؛ بلکه ب��ا در نظر داش��ت این که ج��رم در ه��ر نوع��ش در با نظم ترین و قانون مند ترین کشورها نیز به وقوع می پیوند چیزی که مهم اس��ت ساحه و میزان

آزار خیابانی؛ گسترده ترين خشونت روانی علیه زن

مریم مانا/ کارشناس روابط بین الملل

زنان افغان برای رسیدن به آزادی های مدنی خود با انواع محدودیت ها دست به گریبان هستند و یکی از معمول ترین این محدودیت ها که همیشه

نادیده گرفته شده، بد رفتاری با آن ها در خیابان هاست.

مزاحمت خیابانی بخشی از تجربۀ اجتماعی بسیاری از

دختران و زنان است که در هر زمان و هر شهری به چشم می خورد و ازعمده رفتارهای

نابه هنجار اجتماعی است که در ایجاد ناامنی اجتماعی و سلب آرامش افراد نقش مهمی را

ایفا می کند.

دنباله در رویة 7

Page 4: پرسش؛ شمارهی بیست و سوم

بهشن

‌‌‌‌‌‌‌‌

دیشی

ور خ

1391

ی جد

ی/ 3 د

0دی

یال2 م

013

رینو

ج19

وم

ل دسا

27رة

شما

4

س��راج حکیم بخارایی )18۷8- 1914م(، به کش��ورهای مختلف اروپایی)بلغاریه، آلمان، اتری��ش، مجارس��تان، فرانس��ه، انگلس��تان و سویس( و کشورهای آسیایی )ترکیه عثمانی، ایران، افغانس��تان و هندوستان( سفر کرد. این سفرها که از س��ال 1902 میادی آغاز شده بود تا سال 1909 میادی به درازا کشید. وی یادداش��ت ها، برداشت ها و خاطرات خود را از این سفرها با عنوان »تحف اهل بخارا«، در سال 1912 میادی در بخارا به چاپ رساند. ماجرای سفر وی در افغانستان، بخشی از این

سفرنامه را می سازد. س��راج حکی��م 110 س��ال پی��ش )جنوری 1903م(، وارد افغانس��تان ش��د و ب��ه اته��ام جاسوس��ی و خبرچینی زندانی شد. ماجرای سفر و زندانی ش��دن وی در هرات و سپس انتقال وی »تحت الحفظ«، پای پیاده با غل و زنجیر از هرات به زندان کابل تا رهایی اش از زندان و برگش��ت وی به بخارا که مجموعن بیش از یک س��ال را در بر گرفت، خواندنی و ارزش مند اس��ت. ش��رح این سفر، ساختار قدرت، ش��یوۀ تصمیم گیری و ادارۀ زندان ها را در آن دوره با روش��نی بازتاب می دهد. به باور من چنین شرحی را کم تر می توان جای

دیگری یافت.پیش از آن که به ش��رح ماجرای سفر سراج حکی��م در افغانس��تان بپ��ردازم، فش��ردۀ از

زنده گی نامۀ وی را ارایه می کنم.

زندگی نامهسراج حکیم بخارایی، نویسندۀ توانا و یکی از رهبران برجس��تۀ جنبش تجددخواهی در آغاز س��دۀ بیستم در بخارا بود. وی در بخارا آموزش دید و زبان های روسی، فرانسوی و عرب��ی را آموخت، به پیش��ۀ بازرگانی روی آورد و ب��ه تجارت پرداخ��ت و هم زمان به مطالعه و پژوهش در زمینۀ ادبیات پارس��ی، اخاق، ریاضیات، جغرافیا، تاریخ و سرودن

شعر دست یازید. به همت وی و ی��اران اش، روزنامۀ »بخارای ش��ریف«، نخس��تین روزنامۀ پارسی زبان در آس��یای میانه در م��ارچ 1912 می��ادی، در

بخارا چاپ و منتشر شد.سراج حکیم در سوم جنوری 1914میادی، در حالیکه تنها سی و هفت سال عمر داشت در ش��هر بخارا زنده گی را بدرود گفت و در

همان شهر به خاک سپرده شد. ش�رح ماجرای س�فر س�راج حکيم در

افغانستانس��راج حکیم بخارایی در اوض��اع و احوال

به افغانس��تان س��فر کرد، که امیرعبدالرحمن اکتب��ر در مس��تبد امی��ر 1901م(، -1842(1901 میادی م��رده بود. پس از مرگ وی، حبی�ب اهلل )18۷3-1919م(، پس��رش که مرد عی��اش و زن ب��اره بود، بر اورنگ پادش��اهی

نشسته بود. گفته می ش��ود که امیر حبی���ب اهلل ب�ه منظور کاهش نارضایی مردم از سیاس���ت اخت�ناق

و شیوه اس���تبدادی امی�رعبدالرحمن، دست ب�ه یک سلس��له اصاح���ات محدود داخلی زده بود. اما در البای صفحه های س��فرنامۀ س��راج حکیم، حقیقت نظام استبدادی خشن امیرعبدالرحمن خان��ی را که دس��ت نخورده

باقی مانده بود، به خوبی می توان دید.

من در پایان کوش��ش می کنم که بر اس��اس س��فرنامۀ »تحف اهل بخارا«، تصویر فش��ردۀ از ماجرای س��فر وی در افغانستان را به دست

دهم. سراج حکیم در سفرنامۀ خویش نوشت که:»

بنده هیچ فکر و خیالی نداشتم مگر آن که از یک نفر تاج��ر هروی مبلغ هفت صد و پنجاه تومان ... جهت خرید داده بودم که از هرات پشم خریده بیاورد ... «)1 ( سراج حکیم برای وص��ول طلب خود به قص��د هرات وارد مرز

افغانستان می شود. »هنگامی که بنده به سرحد افغانستان رسیدم. مس��تحفظین س��رحدی، ... بن��ده را از داخل

شدن به خاک افغانستان مانع شده، نگذاشتند که داخل خاک افغانستان شده، روانه هرات گ��ردم. به بن��ده گفتند ک��ه در این جا نزد ما باشید، تا ما وقایع و چی گونه گی کیفیت شما را به حکام و کارداران هرات نوش��ته، بعد از کسب تکلیف، شما را اجازۀ دخول می دهیم

و اال به راه آمده گی تان برگشته بروید.بنده ... در همان جا، تا رس��یدن پاس��خ رحل اقام��ت افگن��دم ... بعد از ی��ک هفته ]به من اطاع دادند که[ به ش��ما اجازۀ داخل ش��دن

به هرات داده نشده.«)2 (چ��ون مرزبان��ان از ورود س��راج حکی��م به افغانس��تان ممانع��ت می کنن��د. وی ظاه��رن برگش��ت می کند ولی این بار از بیراهه وارد منطقۀ هرات می ش��ود و بازداشت می گردد.

وی می نویسد:» ... بن��ده را یک س��ره بردند ب��ه ارگ پیش فرامرزخان سپه س��االر هرات... مش��ارالیه در یک س��الون بزرگی نشس��ته بود و جمعی از روسای لش��کری هم حضور داش��ت�ند ... از بنده پرس��ید شما کیس��تی و برای چی مطلب

آمدی؟ نامت چیست؟ از کجا آمدی؟ بنده گفتم نامم میرزا س��راج، کارم سیاحت، کس��بم تحارت، اصلم بخارایی و از کس��ی

طلب کار بودم، آمدم هرات ....بع��د از تمام ش��دن پرس��ش و پاس��خ گفت ای��ن آدم را ببرید ن��زد نایب الحکومه ... وی از چی گونه گ��ی س��فر و احوال بنده س��وال ک��رد. جواب واقعی و عی��ن مطلب را گفتم. مشارالیه بعد از فکر گفت آمدن شما بی گپ و حرف نیست. شما طلب خود را بهانه کرده

به جاسوسی آمده اید.... ... دو نفر سپاهی چون میرغضب بنده را پیش انداخته، آوردند به نظمیه و بلدیه شهر. ... بعد از رسیدن به محبس تمام اسباب و اشیای بنده را گرفته بردند و خ��ودم را تحویل بندی بان

نموده، خط رسید گرفته، رفتند .... بن��ده به ق��در دو هفت��ه در آن محبس بندی س��خت بوده، جزء اجزای نظمیه احدی پیش بنده نمی آمد. بعد مکتوبی به حکومت نوشته

و اجازۀ رفتن حمام را گرفتم.ب��ه همی��ن بهانه هفت��ۀ یک روز ب��ا یک نفر پیره دار برآمده، رسته و بازار شهر را گردش

می کردم. مردم همه بنده را می دیدند.ش��هر هرات بد ش��هری نمی باش��د ... بسیار تجارت خوبی هم می شود. اراضی و زراعت خوبی هم دارد. پش��م هم بس��یار به روسیه و ایران فرس��تاده می شود ... اغلب مال زرعی و

قند و نفت را از روسیه می آورند.ه�رات دو راه دارد يک�ی از م�رو و

پنجده، ديگری از مشهد ....هرات با تمام ش��هرهای داخله و خارجه داد و س��تد دارد. در این ش��هر چای سبز معمول است. چای سیاه بسیار کم استعمال می شود. تم��ام تج��ارت افغانس��تان در دس��ت تجار داخله خودش می باش��د. تاج��ران اجنبی را نمی گذارن��د ... غله و فواک��ه )میوه جات( و

گوشت و روغن فراوان می باشد....جمعی��ت ش��هری آن تخمینن ده ه��زار خانه

می شود. دو صد خانه یهودی هم دارد ...رس��ته و بازار هرات اگرچه قدیمی بنا است، ولی ط��رح خوبی دارد. گنبدهای خش��تی و بازارهای سرپوشیده هم دارد. یک چارسوی بس��یار ب��زرگ وس��یعی دارد که وس��ط آن ی��ک ت��اق و گنبد عظیمی پوش��یده اس��ت. کاروان سراهای تجارنشین و رسته های متعدد

موحود است ... القصه بنده ... س��ه ماه در زندان هرات بوده، هر هفت��ه یک بار و گاه دوبار بیرون از زندان می برآم��دم، بعد از ان�قضای س��ه ماه ... یک نف��ر از کوتوالی آمده به بن��ده گفت که در این روزها چندین نفر از محبوس��ین س��خت را حکم رس��یده است که به دارلسلطنۀ کابل ارسال نمایند ... اسم تو را هم ثبت آن طومار کردند ...سه روز بعد چند نفر از کوتوالی در بندی خانه آم��ده، چهار نفر از ما را ]از جمله سی و یک زندانی[ در یک زنجیر قطار کرده به دست پانزده نفر سپاهی مسلح و منظم دادند که از شهر بیرون نموده، در سه فرسخی شهر به فوج کابل ... تحویل نمایند. عدۀ این فوج اعم از پیاده نظام و س��واره جمعن به دو صد

نفر می رسید ....وقت��ی ما را، ب��ا قط��ار زنجی��ر از بندی خانه برآوردند، عدۀ سرباز و سپاهی با ت�فنگ های سرنیزه کرده، بعضی با پیش قبض های برهنه،

اطراف ما را احاطه کرده بودند.خلق زیادی از زن و مرد، در بیرون بندی خانه ایستاده، همۀ آن ها به حال ما گریه می کردند. اقوام، پدر و مادر محبوس��ین آم��ده با آن ها

وداع آخرین نموده، گریه و افغان می کردند. جز بنده و دو سه نفر دیگر که کسی نداشتیم. کسی با ما روبوسی و وداعی نکرد، جز یک نف��ر پیره زنی که جهت خی��رات بندیان، نان پخت��ه آورده ب��ود. نان را تمامن ب��ه ما داده، گفت ای فرزندان گویا ش��ما غریب هستید، این جا کس و کوی��ی ندارید. غصه مخورید که یار بی کس��ان خدا اس��ت. من برای شما نان پخته آورده ام. این بگفت و آن قدر گریه ک��رد که من هم گریه کردم و تمام خلق هم

گریه کردند.عصر به محل اوبه رسیدیم ... شب را در بیابان در یک جای بس��یار بدی منزل دادند. باالی س��نگ ریزه ها، خاک و خاشاک خوابیده ... صبح ... ما را س��وار نظام پیش انداخته روانه ش��دیم ... راه ما ه��م راه هزاره جات بود که بدترین و س��خت ترین راه های کابل است و

تمام عرض راه کوه و کوتل است.تا کابل ش��هری دیده نمی شود. در زمستان از س��رما و کثرت برف کاروان و مس��افر عبور نمی کند. فقط تابستان راه گشاده می شود ....

تمام این راه ها و گذارها پر و مملو از هزاره ها است. کشت و زرع خوبی می کنند. زراعت آن ها هم از سایر جاها دو ماه عقب تر است.... از هرات تا کابل س��ی و سه روز به راه بودیم. اب��دن راه ه��م واری نداش��ت. از صب��ح الی غ��روب راه رفته، ش��ب در نزدیک��ی آبادی پیاده می شدیم. در چشمه سارهای عرض راه نشسته نان می خوردیم .... پای های همۀ ما از صدمۀ راه آبله کرده بود. روی بنده از تابش آفتاب و شس��تن آب س��رد، و تن�دباد شب و اول صب��ح، یک قبت )طبقه( پوس��ت برتافته بود. با این حالت تب��اه و افتضاح بعد از یک

ماه و سه روز وارد شهر کابل شدیم.وقت��ی وارد کابل ش��دیم ... پی��ره داران ما را یک س��ره بردند به کوتوالی .... در آن روزها

محمد حسین خان کوهستانی کوتوال بود...دو نف��ر از میرزایان کوتوال��ی آمده کیف�یت م��ا را نوش��تند و همه را حاض��ری گرفتند و تحوی��ل یک نف��ر بندی بان که باب��ا اکبر نام داش��ت، نمود. ما را ب��ه بندی خانه های بیرون ش��هر موسوم به قلعه قاضی که یک فرسخ از

شهر دور بود، بردند....در روز درب��ار ما را در آن باغ به حضور امیر ]امیرحبیب اهلل[ بردند ... که زیر درخت چنار

دربار کرده بود... طری��ق حضور کردن بندی به روز دربار قرار ذیل است. امیر باالی ستول )چوکی( اجاس می کند و میز تحریر هم جلو او گذاشته است.

امرا و ارکان دولت و صاحب منصبان لشکری و کش��وری در جل��و و اط��راف او ایس��تاده می شوند. خدمت کارها و پیش خدمتان دست به سینه ایستاده اند، به طرف دست راست یک نفر میرزا میزی جلو رویش گذاشته که روی آن دفتر کیفیت محبوسین را گذاشته اند. وی س��رپا ایستاده کیفیت محبوس��ین را بلند بلند می خوان��د و تم��ام محبوس��ین را ردیف هم پش��ت سر یک دیگر قطار می کنند و دست و

پای همه را با پی�چ آهن�ین الچک می کنند.پشت س��ر هر بندی یک نفر مس��لح ایستاده اس��ت. میرزا کیفیت هرک��دام را بلند قرائت می کند و امیر بعد از ش��نیدن هرکدام ش��ان،

زبانی حکم می کند. بنده ردیف بیست و یکم بودم ....«) 3(

می��رزای درب��ار پروندۀ س��راج حکی��م را با آواز بلن��د خوان��د و وی را به جاسوس��ی و خبرچین��ی متهم ک��رد و یادآور ش��د که از نزدش نوشته های روس��ی و هم چنین دفتری

ک��ه به فارس��ی وقایع س��فر خود را نوش��ته، پیدا شده اس��ت. امیر پرسد که: »نوشته جات و دفترچ��ه اش کجاس��ت؟ کوت��وال عرض کرد که نفرس��تاده اند. امیر گفت که نوش��ته شود تمام را بفرس��تند. بعد از رسیدن دفتر و نوشته جات دو باره حضور کرده شود....«) (

س��راج حکیم را به زندان که در مرکز ش��هر

نگاهیبه ماجرای سفر سراج حکيم بخارايی در افغانستان١٩٠۴ -١٩٠٣

سراج حکیم ١١٠ سال پیش )جنوری ١٩٠٣م(، وارد افغانستان شد و به اتهام جاسوسی و خبرچینی زندانی شد. ماجرای سفر و زندانی شدن وی در هرات و سپس انتقال وی »تحت الحفظ«، پای پیاده با غل و زنجیر از هرات به زندان کابل تا رهایی اش از زندان و برگشت وی به بخارا که مجموعن بیش از یک سال را در بر گرفت، خواندنی و ارزش مند است. شرح این سفر، ساختار قدرت، شیوۀ تصمیم گیری و ادارۀ زندان ها را در آن دوره با

روشنی بازتاب می دهد.

میرزای دربار پروندۀ سراج حکیم را با آواز بلند خواند و وی را به جاسوسی و خبرچینی متهم کرد و یادآور شد که از نزدش نوشته های روسی و هم چنین دفتری که به فارسی وقایع سفر خود را نوشته، پیدا شده است. امیر پرسد که: »نوشته جات و دفترچه اش کجاست؟ کوتوال عرض کرد که نفرستاده اند. امیر گفت که نوشته شود تمام را بفرستند. بعد از رسیدن دفتر و

نوشته جات دو باره حضور کرده شود...

نجم کاویانی

دنباله در رویة 7

Page 5: پرسش؛ شمارهی بیست و سوم

بهشن

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

دیشی

ور خ

1391

ی جد

ی/ 3 د

0دی

یال2 م

013

رینو

ج19

وم

ل دسا

27رة

شما

فارس��ی، دری، تاجیکی، در قرن بیس��تم، س��ه ن��ام بود ب��رای نامیدن یک زبان ب��ا یک میراث تاریخ��ی ه��زار س��الۀ ادب��ی. ای��ن نام گذاری س��ه گانه می رفت که، در زیر فش��ار عامل های سیاس��ی و فرهنگی تازه، از یک زبان س��ه زبان بس��ازد. پدید آمدن س��ه نام برای یک زبان به علّت پدی��د آمدن بخش بندی های سیاس��ی در منطقه یی بود که مردمان س��خن گو به این زبان را در ب��ر می گرفت. ای��ن بخش بندی ها پی آمد دس��ت اندازی های نظامی و سیاس��ِی دو قدرت ب��زرگ امپریالیس��تی اروپایی، یعنی روس��یه و بریتانی��ا، در س��ده های نوزدهم و بیس��تم به این منطق��ه بود. این دس��ت اندازی ها با تجزیۀ یک امپرات��وری قرون وس��طایی، یعن��ی امپراتوری ایران، س��ه واحد سیاس��ی ت��ازه، ی��ا دولت، را پدی��د آورد. امپرات��وری ای��ران در تاریِخ دراز خود، مانند همۀ امپراتوری ها، مجموعۀ بزرگی از قوم ه��ا و زبان ها را در زی��ِر چتر فرمان روایی

خود گرد می آورد، امّ��ا دامنۀ فرمان روایی اش، ب��ه نس��بت می��زان ق��درت و ضع��ف نظامی و سیاس��ی آن ، در دوران های گوناگون، بزرگ

و کوچک می شد.ای��ن امپرات��وری، در دوران های پس��ین، برای چندین صد س��ال، در دل خود یک امپراتوری فرهنگ��ی و زبانی نیز پرورد ک��ه با قدرت ادبی یک زبان، یعنی زبان فارس��ی، به ویژه شعِر آن، پهنۀ بس��یار گس��ترده تری از امپراتوری سیاسِی ای��ران و می��دان فرمان روای��ی آن را زی��ِر نفوذ داشت. دامنۀ نفوذ این امپراتورِی زبانی و ادبی– که در اس��اس به دسِت س��رداراِن شعِر فارسی، فردوس��ی و نظامی و س��عدی و مولوی و حافظ و نام های کوچک تِر بس��یاِر دیگر، گشوده شده بود– از ترکس��تان چین تا سراس��ر آسیای میانه و افغانس��تان و ایران کنون��ی تا بخش بزرگی از زیر� قارۀ )subcontinent( هندوس��تان، و از سوِی دیگر، بخش بزرگی از امپراتوری عثمانی

را در بر می گرفت.آن چه برش��مردیم »حوزۀ نفوذ« زبان فارس��ی و ادبیات آن بود. در این حوزۀ بسیار پهناور بخشی از مردمان به زبان فارسی سخن می گفتند. امّا با لهجه ها و گویش هاِی بس��یار گوناگون، از دیار به دیار، از ش��هر به ش��هر ، حتّا از ده به ده. تا به جایی ک��ه برخی از این گویش ها ب��ه حدّ ِ زبان جداگانه ی��ی از بدن��ۀ زبان»اصل��ی« جدا ش��ده بودند. »زبان اصلی«، از دیدگاه فارس��ی زبانان و فارسی دانان این پهنۀ بس��یار پهناور، همان زبان نوشتاری یا ادبی، به شعر و نثر، بود. در بخش های دیگ��ری از ای��ن امپرات��وری زبانی �� فرهنگی و حوزۀ نف��وذ آن، مردمان ب��ه زبان های دیگری از ش��اخه های گوناگون زبان های ایرانی سخن می گفتن��د، از گیلک��ی و مازندرانی و بلوچی و کردی و س��منانی تا س��غدی و پشتو و زبان های دیگر و گویش هاشان. مردمانی نیز به زبان هایی از خانوادۀ زبان های ترکی و آلتایی، و در هند به اردو و زبان های هندی س��خن می گفتند. آن چه گس��ترۀ جغرافیایی و زبانی و فرهنگی یی به این وس��عت و گوناگونی را به هم می پیوس��ت، هم کارب��رد دیوانی زبان فارس��ی ب��ود و نقش آن در مق��اِم زبان میانج��ی ارتباط و داد�� و� � س��تد می��ان مردمان گوناگون؛ و باالت��ر از همه، برای مردِم فرهیخته، جاذبۀ »زبان ش��یرین فارسی« به عنوان زبان ش��عر و ش��اعری و ادبی��ات عرفانی بود. به همین دلیل، چه بس��یار دفتر و دیوان شعر و کتاب به فارسی داریم که مردمان فارسی دان نا� فارس��ی زبان س��روده و نوش��ته اند، و بخش

بزرگی از آن ها صوفیانه است.آن چ��ه زبان فارس��ی ب��ه معن��ای وی��ژۀ کلمه می گوییم، در حقیقت، یک زبان نوشتاری ست که تمامی مردمان باس��واد، و حتّا شمار بسیاری از مردِم کم سواد و بی سواد، در این قلم رو زبانی و حوزۀ نفوذ آن، با تمامِی ناهم گونِی گویش ها و زبان هاش��ان، می دانس��تند یا می فهمیدند و به آن عش��ق می ورزیدند. و اگر اهل دانش و ذوق بودند، دوست داشتند به آن بنویسند و بسرایند. هم��اوردی با ش��اعران این زبان، ی��ا پی روی و تقلید از ایش��ان، جاذبۀ فراوان داش��ت. می توان گفت، کودکانی که در سراس��ر این امپراتوری زبانی � � فرهنگ��ی بخ��ت آن را داش��تند ک��ه به مکتب خانه بروند تا نگارش و س��واد بیاموزند، می رفتند تا فارس��ی و س��پس عربِی نوشتاری را بیاموزن��د. و س��واد آموزی را قرن ها، از قفقاز تا هندوس��تان و از ترکستان تا کردستان، چه بسا با »منّت خدای را عّز و جّل...« در سرآغاز گلستان

سعدی شروع می کردند.پيدايِش ميراِث مشترِک زبانی و فرهنگی این زبان نوش��تاری، به ش��عر و به نثر، در دوران آغازین ش��کل گیری و جای گیری آن در مقاِم زبان رس��مِی نوشتار و ش��عر، هزاره یی پیش از این، ریش��ه در گویِش فارسِی خراسانی داشت. و همان اس��ت که در نثِر بلعمی و ش��عِر رودکی می بینیم. این زباِن نوش��تاری و سرودی، در مقاِم زبان��ی فاخر، زب��اِن مردِم فرهیخت��ه و اهل هنر، جایگاه خ��ود را در میاِن فارس��ی زبانان تاکنون نگاه داش��ته اس��ت. گویِش مردِم خراس��ان در ه��رات و مش��هد و طوس ب��ا گویِش فارس��ِی شاه نامۀ فردوس��ی یکی نیس��ت. و می دانیم که در روزگاِر س��عدی و حافظ در فارس و شیراز نیز گویش��ی بومی رواج داش��ته که نشانه هایی از آن در گوش��ه �� و �� کناِر ش��عِر ایشان بازمانده و نس��بت به زباِن ش��عِر ایش��ان– که دنبالۀ زباِن ادبِی خراسانی ست—رنگ �� و �� روی واژه گانی و چه بس��ا دس��توری دیگری دارد. هم چنان که زباِن نوش��تاری قابوِس وشمگیِر طبری، نویسندۀ قابوس نام��ه، با زب��ان گفت��اری وی، یعنی زبان طب��ری، دو زبان جداگانه از خان��وادۀ زبان هاِی ایرانی بوده است. شکاف و ناهم گونی میاِن زباِن گفتار و نوش��تار در سراسِر قلمرو فرمان روایی و نفوِذ زباِن فارس��ی، از روزگاِر دیرینه تا امروز،

کمابیش همیشه بوده است.زب��ان ادب��ِی فارس��ی، در ش��عر و در نث��ر، مایۀ واژه گانی و قالب ه��اِی بیانِی خاصی را در مقاِم زب��اِن فاخِر ادبی ن��گاه می داش��ت و در قلم رِو فرمان روایی و نفوِذ خود نسل به نسل فرامی داد. در دوران هاِی آغازیِن تکوی��ِن این زباِن ادبی، به وی��ژه در نخس��تین ترجمه ه��ا و تفس��یرهاِی ق��رآن، تأثی��ِر گویش ه��اِی محلِی خراس��ان و سیس��تان، و چه بس��ا جاهای دیگ��ر، را می بینیم. امّا تثبیِت زباِن فاخِر ادب��ی، که میداِن هنرنمایی و هم چنین دانش فروش��ی بود، به ویژه در ش��عِر سبِک خراسانی، و زباِن نثری که هرچه پیش تر می آمد با واژه گاِن عربی و حتّا دس��توِر آن زبان بیش تر آمیخته می شد، یک زباِن ادبی را در آن قلم رِو پهناور جا انداخت که با گذش��ِت زمان، در همان خراسان نیز، حساِب آن از زباِن گفتار

جدا می شد. زباِن تثبیت ش��دۀ ادبی سّدی در برابِر نفوِذ زباِن گفتار در نوش��تار می گذاش��ت. زیرا زباِن فاخِر ادبی زباِن آفرینش��ِی »اهِل دانش و فضل« بود و زبان هاِی گفتاری زباِن »عوام« شمرده می شد. به همین دلیل، چندین صد سال پس از منوچهری و خاقانی، قاآنی و س��روِش اصفهانی در جایی بس��یار دور از غزنه، از س��ویی، و از شروان، از سوِی دیگر، می توانستند به زبان و سبِک ایشان قصیده بس��رایند و با ایش��ان هماوردی کنند، یا، کمابیش با همان فاصل��ۀ تاریخی و جغرافیایی، به زبان و س��بک س��عدی غزل س��رایی کنند، و این کار بس��یار بدیهی و طبیع��ی به نظر می آمد. هم چنان که در افغانس��تان و تاجیکستان هم نثر نوش��تن به زبان فاخر منش��یانه و شعر سرودن به س��بِک رودکی و ابوش��کور یا عبدالقادِر بیدِل هن��دی همان گون��ه بدیه��ی و طبیعی ب��ه نظر می آمد. بدین صورت، یک زباِن فاخِر نوشتاری وحدِت زبانی به ناِم فارس��ی را در تمامِی قلم رِو فرمان روای��ی و نفوِذ آن نگاه می داش��ت. حال آن ک��ه، زباِن گفتار و الیه ه��اِی گوناگوِن آن، با آن که در بس��یاری جاها زی��ِر نفوِذ زباِن ادبی بود، در هر دیار، و حتّا هر ش��هر و هر ده، به راهِ خود می رفت. چنان ک��ه زباِن گفتارِی امروزِی تهران امتداِد گویِش دیرینۀ فارس��ِی ده یی به ناِم ته��ران در دامنه هاِی البرز اس��ت که آقا محمد

خ��ان قاجار به عن��واِن پایتخ��ت برگزید. چنان ک��ه می دانیم، در این گویش ن��ان را می گویند »ن��ون« و تهران را »ته��رون«، و نس��بت به زباِن رسمِی نوش��تاری بسیاری ناهم گونی های آوایی و واژه گانی در آن هس��ت که این دو را بسیار از

هم جدا می کند.دوران واگرايی

زبانی که ت��ا یک قرن پیش همه جا فارس��ی یا دری نامی��ده می ش��د و در گس��ترۀ جغرافیایِی بس��یار پهن��اوری، که ی��اد کردیم، زب��ان ادبی یک پارچه ی��ی انگاش��ته می ش��د، ب��ا در ه��م شکسته ش��دِن س��اختارهای قدرِت سیاسِی در قلم رِو دیرینۀ امپرات��وری ایرانی، به زبانی برای سه کش��ور تجزیه ش��د. آش��نایی با دانش ها و مفهوم ه��ای نوین علمی و سیاس��ی و اجتماعی از راه مناب��ِع ناهم گ��ون، و پ��روژۀ ملت س��ازی و ب��ر پا کردن س��اختار دولت � مل��ت مدرن در ایران و افغانس��تان، از س��ویی، و در تاجیکستان

با مدل روس��ی جمهوری س��ازی از »خلق« های اتحاد جماهیر شوروی، سبب فاصله گرفتن زبان نوشتاری فارسی از یک دیگر در این سه قلم رو

شد.یک عامل بسیار مهِم دیگر در این میانه گشوده شدن فضای زبان فاخر و شیوۀ مصنوِع نوشتاری آن به روی زبان گفتار و واژه گان و اصطاحات آن بود، که ناگزیر در هر یک از این سه شاخه، از راهِ ادبی��ات م��درن و روزنامه ن��گاری، زبان نوش��تاری را به روی گویش ِ بومِی جداگانه یی می گش��ود. کاهش یافتن فاصلۀ بسیار زیاِد زباِن گفتار از زباِن فاخِر نوشتاری و ضرورِت نوشتن به »زباِن مردم«، س��بب شد که در هر یک از این واحدهای نوبنی��اِد ملی، واژه گان و اصطاحاِت

بوم��ی از سرچش��مه هاِی ناهم گوِن دی��اری به زباِن نوش��تار س��رازیر ش��ود. در نتیج��ه، رونِد واگرایی، یا دور ش��دن از یک دیگر، میاِن زباِن نوشتاری فارسی در این س��ه حوزه از زنده گِی این زبان ش��ّدت گرفت. گس��یخته شدِن رابطه و داد�� و� � س��تِد فرهنگ��ی و زبانی میاِن این س��ه حوزه و سیاست ها و ایدیولوژ ی های ناهم گونی که پروژۀ ملّت س��ازی م��درن را در آن ها پیش می برد، به این واگرایی ش��تاب می بخش��ید. این سیاس��ت ها و ایدیولوژ ی ها، بر س��ه ناِم فارسی، دری، و تاجیکی برای نامیدِن سه شاخۀ گویشِی این زبان پافشاری می کردند که با ویژه گی هاِی بومِی جداگانۀ خود هرچه بیش به زباِن نوشتاری بدل می ش��دند. در ایران، با جنبش های فرهنگی و سیاس��ِی مدرن، زب��اِن فاخِر ادبِی س��نّتی، در شعر و در نثر، نخس��ت از راهِ روزنامه نگاری و شب نامه نگاری به روِی »زباِن مردم« گشوده شد، و سپس زباِن ادبیّاِت مدرن، از راهِ داستان نویسی

و نمایش نامه نویس��ی، راهِ زب��اِن گفتار– البتّه بر پایۀ گوی��ِش پایتخ��ت – را هر چ��ه بیش تر به نوشتار گش��ود. هم چنان که پدید آمدِن شعِر نو فهم و پسنِد شعر را به صورِت انقابی دیگرگون

کرد. زباِن فارس��ی، در بخِش ایران، با تکیه بر میراِث ادب��ِی پُربر � � و �� ب��اِر خود، در مقاِم زباِن رس��مِی دول��ت و آم��وزِش ملّ��ی، هم چنی��ن در پرت��ِو ناسیونالیس��ِم ایرانی در مقاِم ایدیولوژِی رسمِی دولت، به طبع، نس��بت به دو شاخۀ دیگر آن در افغانستان و تاجیکس��تان، میداِن فراخ تری براِی بازسازی و نوسازِی خود پیدا کرد. در افغانستان فارس��ی در تنگناِی فشاِر زبان پش��تون در مقاِم زبان رس��می ب��ود. گرایِش سیاس��ِی دولت در افغانس��تان به فاصله گیرِی هرچه بیش تر از ایران و زباِن رسمِی آن، سبب شد که به »زبان دری«، ب��ه عنوان زب��ان افغانی، میدان دهن��د، و در آن هویِّت زبانِی جداگانه یی، جدا از فارسِی ایرانی،

ب��رای خود بجوین��د. در تاجیکس��تان هم رژیِم سوویتی می کوشید زباِن گفتارِی بومِی تاجیکی را در مقاِم زباِن نوش��تاری به جاِی زباِن مشترِک ادبِی ایران و افغانس��تان و تاجیکستان بنشاند. در آن جا، با پش��تیبانِی »علمِی« زبان شناساِن روس، »زب��اِن تاجیک��ی« را زبانی جز فارس��ِی ایران و درِی افغانس��تان شناساندند، و آگاهانه، از جمله ب��ا تغیی��ِر زبان نگاره از فارس��ی به س��یریلیک، س��یِر فاصله گیرِی آن را از آن دو ش��اخۀ دیگر ش��تابان تر کردند. در فرایند مدرن گری سیاسی و اقتص��ادی و فرهنگی، در رابطه ب��ا زبان های جهان گیر مدرن، نیز هر یک از این س��ه ش��اخه از سرچش��مۀ زبانِی اروپایِی دیگری وام و الگو می گرفتن��د. فارس��ِی ایران��ی تا جن��گ جهانِی

دّوم بیش ت��ر در ارتب��اط ب��ا زباِن فرانس��ه بود و در راس��تای مدرن گری خ��ود از آن وام و الگو می گرف��ت. دری از راه ارتباط با هندوس��تان، و نی��ز نفوِذ بریتانیا در افغانس��تان، بیش ت��ر با زباِن انگلیس��ی در ارتباط بود. و تاجیکان، نخس��ت به عنواِن بخش��ی از امپراتورِی روس��یّه، و سپس به عنواِن جمهوری ی��ی از جمهوری هاِی اتحاِد جماهیِر ش��وروی، ناگزی��ر در ارتباط ب��ا زباِن روس��ی و س��خِت زیِر فش��ار و نفوِذ آن بودند. قدرِت سیاسی و ایدیولوژیِک رژیِم سوویتی و فرادستِی اقتصادی و تکنالوژیِک روسیّه ناگزیر راه را براِی نفوِذ هر چه بیش تِر زباِن روس��ی در زبان هاِی دیگِر قل��م رِو آن امپراتوری، از جمله

تاجیکی، فراهم می کرد. هم گرايِی دوباره

این فرایند اگر هم چنان ادامه می داش��ت، با سیِر تکوینِی این س��ه ش��اخه در س��ه فضاِی سیاسی

و فرهنگ��ِی ج��دا از یک دیگ��ر و چه بس��ا ضدّ ِ یک دیگر، و بی خب��ر از یک دیگر، رفته � � رفته، به راستی، سه زبان از دِل آن زباِن یگانۀ نخستین پدی��د می آورد. یعنی س��خن گویان به این س��ه گوی��ش، در جدای��ِی گفت��ار و نوشتارش��ان از یک دیگ��ر تا به جای��ی می رفتند که یک س��ره ب��ا یک دیگر بیگان��ه می ش��دند و یک دیگر را نمی فهمیدند. امّا س��یِر روی دادهاِی تاریخی در دو �� س��ه دهۀ اخیر در سه کشور وضِع تازه یی را پدید آورده که بر اثِر آن، از پایاِن قرِن بیس��تم، س��یِر واگرایی به گونه یی س��یِر هم گرایی بدل ش��ده اس��ت. به مانن��ِد دوراِن واگرایِی پیش از آن، در ای��ن روند نیز عامل هاِی سیاس��ی نقِش اصلی را دارند. فروپاشِی اتحاِد جماهیِر شوروی س��بِب پیدایِش جمهوری هاِی مس��تقّل ش��د، از جمله جمهورِی تاجیکس��تان. ب��ا این روی داد، تاجی��کان، ب��راِی بازیاف��ِت هویّ��ِت تاریخی و فرهنگِی خود، با شور�� و� � شوق به روسی زدایی از خود و روی کرد به میراِث تاریخِی زبان خود پرداختند. پیش��ینۀ این شوِر »بازگشت به خود« و بازیافِت هویِّت خود را در ایشان، حتّا در دوراِن شورویایِی تاریخ شان، در جریاِن تألیِف فرهنِگ فارس��ِی تاجیکی در دهه های 50 و 60 میادی می توان دید. این جست وجوی »اصِل خویش« در میاِن روشن فکراِن تاجیک– هم چون دوراِن رضاش��اه در ایران– به کند وکاو در اصِل پیش از اس��امِی خوی��ش، اصِل »آریای��ِی« خویش، نیز کش��ید. چن��ان ک��ه در میاِن روش��ن فکراِن فارس��ی زباِن افغ��ان نی��ز چنین گرایش��ی دیده می ش��ود. این کش��ش، به طبع، س��بب ش��د که تاجیکان، در جس��ت وجوِی رشتۀ پیونِد خویش با »نی��اکان«، به کانوِن بارورتر و پویاتِر این زبان و فرهن��گ، یعنی ای��ران، روی کنن��د. اگرچه تکی��ۀ رژیِم کنونی ایران بر هویِّت »اس��امی« و ان��کاِر تمدن و فرهنِگ پیش از اس��ام، پس از چن��دی از تب �� و �� تاِب این روی کرد کاس��ت. امّ��ا، به ه��ر حال، دره��اِی زباِن تاجیک��ی را به روی دس��ت آوردهاِی زباِن فارس��ی در نیم قرِن اخیر در ایران گش��ود. ش��اعراِن تاجیک به شعِر ن��وِی ای��ران روی آوردند و نویس��نده گاِن آن، به جاِی الگوب��رداری از زباِن روس��ی و به کار بردِن واژه گاِن آن، به دس��ت آوردهاِی س��بکی و واژه گان��ِی زباِن فارس��ِی ایرانی، در راس��تاِی مُدرن گ��رِی زب��ان، توّجه کردن��د. البته، وجوِد زبان نگارۀ سیریلیک در تاجیکستان می باید مانِع بزرگی در ارتباط بوده باش��د. امّا دری افغانی با

چنین مساله یی رو به رو نیست.در افغانس��تان نی��ز با برافت��ادِن نظاِم پادش��اهِی پش��تون زبان و روِی کار آم��دِن فارس��ی زباناِن کمونیس��ت، »زباِن دری« از بندهاِی محدودیِّت سیاس��ی و فرهنگ��ِی رژیِم پیش��ین آزاد ش��د و ب��ه ج��ذِب دس��ت آوردهاِی مدرِن س��بکی و واژه گان��ِی زب��اِن فارس��ی در ای��ران پرداخت. مهاجرِت کمونیس��ت هاِی ایرانی به افغانستان و حضوِر ایش��ان در دست گاهِ رسانه یی و تبلیغاتِی کمونیس��تی در افغانس��تان، و س��پس مهاجرِت میلیون ه��ا افغان��ی به ای��ران در جری��اِن جنِگ داخلی، و کارکرِد رس��انه هاِی جدید، از جمله اینترنت، ارتباط میاِن دو ش��اخۀ افغانی و ایرانِی زباِن فارس��ی را بس��یار نیرومند کرده است. نیاِز روش��ن فکراِن افغانی به یک زب��اِن مدرن براِی

نیازهاِی سیاس��ی و اقتصادی و علمی و فرهنگِی خود، س��بِب توّجِه هرچه بیش تر ایشان به شاخۀ ایرانِی این زبان و جذِب دس��ت آوردهاِی علمی

و فرهنگِی مدرِن آن شده است. وزن ميراث مشترک زبانی و نقش آن

یک��ی از عامل هاِی بس��یار اثرگ��ذار در جریاِن هم گرایی این است که سخن گویان به »فارسی«، »دری«، »تاجیکی«، و به ویژه فرهیخته گان و اهِل ادب در میان ش��ان، هر س��ه به میراِث ادبِی زباِن خود، به ویژه شعِر آن، دل بسته گِی خاص دارند و ای��ن میراِث مش��ترک را از آِن خود می دانند. ایرانیان و افغانستانی ها و تاجیکان به یک سان به ش��عِر رودکی و فردوس��ی و نظامی و خاقانی و مولوی و س��عدی و حافظ، تا برس��د به شاعراِن فارسی زباِن هند، عشق می ورزند و از آن ها لذت می برند. این عامل پیوند مهم و س��رمایۀ تاریخِی بزرگی اس��ت. اکنون، با از میان برداش��ته شدِن

5

فارسی، دری و تاجيکی

یکی از عامل هاِی بسیار اثرگذار در جریاِن هم گرایی این است که سخن گویان به »فارسی«، »دری«، »تاجیکی«، و به ویژه فرهیخته گان و اهِل ادب در میان شان، هر سه به میراِث ادبِی زباِن خود، به ویژه

شعِر آن، دل بسته گِی خاص دارند و این میراِث مشترک را از آِن خود می دانند. ایرانیان و افغانستانی ها و تاجیکان به یک سان به شعِر رودکی و فردوسی و نظامی و خاقانی و مولوی و سعدی و حافظ، تا برسد به شاعراِن فارسی زباِن هند، عشق می ورزند و از آن ها لذت می برند. این عامل پیوند مهم و سرمایۀ تاریخِی

بزرگی است. اکنون، با از میان برداشته شدِن سدهای ارتباط میاِن سه شاخۀ مدرِن این زباِن مشترِک تاریخی، با تکیه بر میراث و تاریِخ مشترک، می توان از فاصله های فرهنگی و زبانی یی که قرِن پیشین پدید آورده، کاست و به سوِی ایجاِد گونه یی »بازاِر مشترِک« زبانِی مدرن میاِن سه شاخه حرکت کرد. به هر حال،

درهاِی این سه شاخه به روی یک دیگر گشوده شده و دیگر فروبستنی نیست.

داریوش آشوری

زبانی که تا یک قرن پیش همه جا فارسی یا دری نامیده می شد و در گسترۀ جغرافیایِی بسیار

پهناوری، که یاد کردیم، زبان ادبی یک پارچه یی انگاشته می شد، با

در هم شکسته شدِن ساختارهای قدرِت سیاسِی در قلم رِو دیرینۀ امپراتوری ایرانی، به زبانی برای سه کشور تجزیه شد. آشنایی با دانش ها و مفهوم های نوین علمی و سیاسی و اجتماعی از راه منابِع ناهم گون، و پروژۀ ملت سازی و بر پا کردن ساختار دولت ـ ملت مدرن در ایران و افغانستان، از سویی، و در تاجیکستان با مدل روسی جمهوری سازی از

»خلق« های اتحاد جماهیر شوروی، سبب فاصله گرفتن زبان نوشتاری

فارسی از یک دیگر در این سه قلم رو شد.

دنباله در رویة 7

Page 6: پرسش؛ شمارهی بیست و سوم

بهشن

‌‌‌‌‌‌‌‌

دیشی

ور خ

1391

ی جد

ی/ 3 د

0دی

یال2 م

013

رینو

ج19

وم

ل دسا

27رة

شما

6

تنها احمق ها پیچیده هستنددسته نویس��نده ها بود. وقتی خواس��تم کتاب را بنویسم، روش خ��ودم را پی��ش گرفتم و در اص��ل متضاد چیزی پیش رفتم که طبق آموخته های دانش گاهی می بایس��ت آن ط��ور عمل ک��رد. در دانش گاه همه چی��ز را پیچیده

می کنند. هیچ س��والی مضحک تر از این نیس��ت که آدم از یک دانش ج��وی حرفه یی ادبیات بپرس��د: چرا چنین تحقیقی داری بکنی؟ این سوال مضحک به نظر می رسد چون طب��ق آموخته ه��ای آکادمیک می بایس��ت از قبل جواب این س��وال را بدانید. اما من، خواس��تم س��واالت کاملن بنیادی مطرح کن��م، این که چرا می خوانیم؟ چرا بعض��ی از کتاب ها مهم اند؟ چه چیز در این کتاب وجود

دارد که مهم اش کرده؟بعض�ی از منتقدان ادبی بر اين باورند که کتاب »پروس�ت چی گون�ه می توان�د زنده گ�ی ش�ما را دگرگ�ون کن�د« را می ت�وان ب�دون ص�رف س�اعت ها وقت برای مطالعه دقيق و مو به موی هفت جلد ]يا به عبارتی هش�ت جلد[ کتاب »در جس�ت وجوی زم�ان از دس�ت رفت�ه« نوش�ت. منظور اين منتقدان ش�ايد اين باشد که هر چند کتاب ش�ما در جه�ان با اس�تقبال فوق العاده يی روبه رو ش�ده اما شما با دقت شاه کار پروست را نخوانده ايد. همين طور اس�ت يا اين که واقعن

وقت زيادی برای مطالعۀ آن گذاشتيد؟وقتی مش��غول نوش��تن کتابم ب��ودم، چه��ار مرتبه کامل کتاب پروس��ت را دوره کردم. اما واقعن زمان زیادی از من نگرفت. »در جس��ت وجوی زمان از دست رفته« تنها هفت جلد اس��ت. من به هیچ وجه کتاب��م را جای گزین اثر پروست نمی دانم، کتاب من تنها حاشیه یی بر شاه کار یک نویس��ندۀ بزرگ اس��ت. تاش ک��رده ام که از یک نویسندۀ ماهر پی روی کنم و بفهمم که چرا این قدر مهم

است.ب�ه نظر می رس�د که ش�ما می خواهيد فلس�فه و زنده گ�ی روزم�ره را ب�ه ه�م مرب�وط بکني�د و ش�ايد به همين خاطر اس�ت که کتاب »پروست چی گون�ه می تواند زنده گی ش�ما را دگرگون کن�د« را س�اده نوش�ته ايد و ت�اش کرده ايد تا آن چيزی که پروس�ت می خواهد بگويد را در

قالب کلمات ساده تری بيان کنيد. به نظر من نکتۀ جالبی که دربارۀ مارس��ل پروست وجود دارد این اس��ت که او نویسنده یی س��اده و روشن است. تقریبن همۀ نویسنده های بزرگ س��اده می نویسند. مثلن تولس��توی را نگاه کنید. جمات تولستوی مثل کریستال روش��ن و واضح اس��ت. من هم همیش��ه در ذه��ن به یاد

اگر شما هم از آن دسته خواننده گانی باشید که شاه کار »در جست وجوی زمان از دست رفته« زنده گی تان را دو ش��قه کرده، احتمالن با دیدن کتاب »پروست چی گونه می تواند زنده گی شما را دگرگون کند«، انگار که کسی به اموال شخصی تان دس��ت برد زده باشد، با کنجکاوی تمام آن را خریده اید و اولین فرصت خوانده اید و باز هم احتمالن در برخورد اول نتوانس��ته اید با کتاب به راحتی کنار بیایید. پس از آن که چند س��اعتی برای خواندنش وق��ت گذاش��ته اید، حتمن دوب��اره س��راغ کتابخانه تان رفته اید و دستی بر سر و روی هشت جلد کتاب سترگ زنده گی تان کشیده اید و با خودتان گفته اید: »خب، حاال

که چه؟«اما، حتمن دوباره به سراغ کتاب »آلن دو باتن« سوئیسی س��اکن بریتانی��ا، رفته اید و ای��ن بار کمی دچ��ار تردید

ش��ده اید. این که این کتاب کوتاه نه فصلی شاید حرفی برای گفتن داش��ته باش��د و این بار اس��ت ک��ه احتمالن دوب��اره آن را از ن��و خوانده ای��د و چیزه��ای جدیدی کشف کرده اید. این ها الاقل برای من این گونه بوده اند. وقت��ی کتاب »پروس��ت چگونه می تواند زنده گی ش��ما را دگرگ��ون کن��د« را خواندم با نوعی ش��ک و تردید به آن نگریس��ته ام اما همان وقت بود ک��ه یاد عبارتی از »مارسل پروست« در کتاب »طرف خانۀ سوان« ]و البته با ترجمۀ مهدی سحابی[ افتاده ام که می گوید: »بسیار طول می کشد تا ما الگویی را که به عنوان »هنرمند چیره دست« در م��وزۀ برداش��ت های عام خود داری��م در چهرۀ یک نویسندۀ تازه بازبشناسیم. درست به همین دلیل که چهره تازه اس��ت آن را کاملن شبیه آن چه چیره دستی می نامیم

نمی یابی��م. درباره اش بیش ت��ر تعبیرهایی چون تازه گی، جذابی��ت، ظرافت و قدرت به کار می بریم؛ و س��رانجام روزی در می یابیم که این همه همان چیره دستی است.«

اولين آش�نايی ش�ما با »مارسل پروست« در چه زمان�ی بود و خواندن ش�اه کارش در آن زمان چه تاثيری بر شما گذاشت؟ همان وقت بود که به جادوی اين کتاب سحرانگيز پی برديد يا پس

از گذشت زمان اين اتفاق افتاد؟اولین بار پروس��ت را در س��ن هجده ساله گی خواندم و همان وقت بود که حسابی شیفته اش شدم. قبل از آن هم اس��م پروست را ش��نیده بودم اما همیشه تصور می کردم که احتمالن از این دسته نویسنده های مشهور خسته کننده

باشد، اما شروع کردم به خواندن پروست و واقعن شیفتۀ آن ش��دم و برخاف تص��ورم، فهمیدنش ب��ه هیچ وجه مش��کل نبود. تصور کنید که یک نویس��نده سی صفحۀ تم��ام اولین جلد کتابش را ص��رف این می کند تا بگوید

چه قدر دل��ش برای مادرش تنگ ش��ده وقتی که دیگر حاضر نیست شب ها بر بالینش بیاید و قبل از خواب او را ببوسد. نگاه کنید چه موضوع خودمانی و صمیمانه یی را پروست برای توصیف کردن انتخاب کرده است. همیشه ب��اور بر این بوده که آدم بزرگ ها نباید حرف این چیزها را به میان بیاورند اما پروس��ت آدم صادقی است و از بیان ک��ردن این صداقت نمی ترس��د و به راحتی احساس��ات ظریف و حساس��ش را بیان می کند و درب��ارۀ چیزهایی می نویس��د که ما هم همان را احس��اس می کنیم اما در به یادآوردنش با خودمان رو راس��ت نیس��تیم و خودمان را

گول می زنیم.چ�ه زمان�ی تصمي�م گرفتي�د کت�اب »پروس�ت چی گون�ه می تواند زنده گی ش�ما را دگرگون

کند« را بنويسيد و چرا چنين تصميمی گرفتيد؟ يک جور احس�اس دين می کرديد به »مارس�ل

پروست«؟حتا وقتی دانش جو بودم، همیشه به دوستانم می گفتم که باالخره من کتابی با چنین عنوانی می نویس��م و این ماجرا بین دوستانم به یک شوخی تبدیل شده بود. عنوان کتاب بیش تر ش��بیه یک کمدی اس��ت اما در واقع، من کاملن جدی بوده ام. نویس��نده ها واقعن قادرند که زنده گی ها را دگرگون کنند چون همین ها هس��تند که باعث می شوند ما خودمان و دیگران را با افق دید بهتری ببینیم و بفهمیم. نویس��نده ها زنده گ��ی را برای ما فهمیدنی تر و روش��ن تر می کنند. در این بین، مارس��ل پروس��ت برای من از این

دارم که س��اده بنویسم. البته این بدین معنا نیست که ایدۀ کار هم ساده باش��د، در واقع، ایده شاید پیچیده باشد اما خواننده که نباید درگیر درد و رنج نحوۀ نوش��ته ش��دن آن بش��ود. من مثل آش��پزی عمل می کنم که س��اعت ها در آش��پزخانه مش��غول کار اس��ت تا در نهایت دیگران بتوانند ش��ام را در عرض ده دقیقه بخورند و چیزی هم از پیچیده گی و زحمت درس��ت کردن آن احساس نکنند. به نظر م��ن بدترین »اس��نوب«گرایی ادبی همین اس��ت که نویس��نده یی که ساده می نویس��د تا هر آدم باهوش و معمولی یی نوش��ته هایش را بفهمند، متهم به ساده گرایی بشود. ساده نویس��ی مهارت زیادی می خواهد و من هنوز که هنوز اس��ت نتوانس��ته ام به اندازه کافی س��اده بنویسم و همیش��ه با خودم کلنجار می روم ک��ه آن قدر که الزم اس��ت، ساده ننوشته ام و نوشته ام مش��کل به نظر می رسد. تنها احمق ها پیچیده هس��تند. باهوش واقعی کس��ی است

که به ساده گی کودک بنویسد.همان ط�ور ک�ه خودتان ه�م گفتي�د، اعتقاد بر اين اس�ت ک�ه ساده نويس�ی بس�يار مش�کل تر از پيچيده نويس�ی اس�ت. برای نوش�تن اين کتاب

چه قدر دچار مشکل شديد؟زنده گی ها هم مشکل شده، نمی شود گله کرد. بله حرف ش��ما درست اس��ت، نوش��تن کتاب، آن هم نوشتن یک کتاب خوب بسیار بسیار مشکل است. »پروست چی گونه می تواند زنده گی ش��ما را دگرگون کند« دو تا س��ه سال از من وقت گرفت و خب، بعد ش��ما می آیید و آن را به

راحتی در یک عصر مطالعه می کنید. با اين سبک ساده نويس�ی که انتخاب کرده ايد، از اين نمی ترس�يد که خواننده گان جدی را از

دست بدهيد؟من مطمین هس��تم که خواننده گانی که از دست داده ام، بیش تر خواننده گانی »اس��نوب« بوده ان��د. خواننده گانی ک��ه معتقدند تنها وقتی می ش��ود نوش��ته یی را فهمید که باهوش و زیرک باش��ید. اما باور کنید، من بارها و بارها افتخار ماقات با افرادی فوق العاده باهوش را داشته ام که سبک ها و نثرهای صعب العبور برای شان محلی از اعراب

نداشته است.پروس�ت ب�ه نظر نمی رس�د ک�ه اصولن ب�ه بيان ک�ردن احساس�اتش در قالب جم�ات کوتاه و س�اده ميانه يی داشته باش�د، خيلی ها پروست را نويس�نده يی پيچي�ده توصيف می کنن�د، به نظر ش�ما اگر زنده بود و می خواس�ت دربارۀ کتاب

شما نظر بدهد، چی می گفت؟پروس��ت آدم فوق الع��اده مهربان��ی ب��ود و مطمین��م که س��خت گیری نمی کرد. به ه��ر حال پروس��ت به خوبی می فهمی��د که از من باهوش تر اس��ت. اما منظور ش��ما را خوب نمی فهمم، ش��اید مش��کل از ترجمۀ پروس��ت به فارسی باش��د. چون پروس��ت به نظر من واقعن نویسندۀ س��اده یی اس��ت و س��اده می نویس��د. این طور نیس��ت؟ کاس��یک های فرانس��ه را ن��گاه کنی��د، ولت��ر، مونتنی، اس��تاندال، برویر و روش��فوکو، پروس��ت از همۀ این ها واضح تر و ساده تر اس��ت. فرانسۀ پروست برای کودکان

هم قابل فهم است.آم�د. پي�ش س�وءتفاهمی ک�ه می کن�م فک�ر منظور م�ن اين بود که اغلب عبارات پروس�ت طوالنی ان�د و خ�ب، اي�ن ي�ک مق�دار اث�ر را پيچي�ده می کن�د. اساس�ن همي�ن پيچيده گ�ی خيلی ه�ا را ش�يفتۀ خود کرده. مثل�ن آن جملۀ معروف پروس�ت ک�ه بيش از ي�ک صفحه طول کش�يده اس�ت. اي�ن حرف�ی نيس�ت که م�ن به عنوان يک ايرانی زده باش�م، يکی از دوس�تانم که فرانس�وی بود نيز می گفت فرانس�وی ها هم به راحتی سراغ پروس�ت نمی روند چون کمی پيچيده اس�ت. پس بحث ترجمه در کار نيست. حتا وقتی پروس�ت در جوانی مقاالتی برای »لو فيگارو« می فرس�تاد، خيلی ه�ا از آن ها به خاطر

پيچيده و طوالنی بودن، رد می شدند.به نظر من پروس��ت نویسندۀ ساده یی است چون ارتباطی بین جمات بلند و پیچیده گی نمی بینیم. پیچیده گی وقتی مطرح می ش��ود که عبارتی نامفهوم باشد یا معنای مبهمی داشته باش��د. به هر حال، ممکن است متنی پر از عبارات و جمات طوالنی باش��د بدون آن که گیج کننده و مبهم ب��ه نظر برس��د. خب، حتمن پروس��ت برای بی��ان کردن ای��ن مفاهیم نیازمند چنین عباراتی بوده اس��ت. من به هر حال هنوز روی حرفم هس��تم و اصرار دارم که پروست

نویسندۀ فوق العاده ساده و کاسیک و روشنی است.

سعید کمالی دهقان

پرس و شنید ویژه با آلن دو باتن

تصور کنید که یک نویسنده سی صفحۀ تمام اولین جلد کتابش را صرف این می کند تا بگوید چه قدر دلش برای مادرش تنگ شده وقتی که دیگر حاضر نیست شب ها بر بالینش بیاید و قبل از خواب او را ببوسد. نگاه کنید چه

موضوع خودمانی و صمیمانه یی را پروست برای توصیف کردن انتخاب کرده است. همیشه باور بر این بوده که آدم بزرگ ها نباید حرف این چیزها را به میان بیاورند اما پروست آدم صادقی است و از بیان کردن این صداقت

نمی ترسد و به راحتی احساسات ظریف و حساسش را بیان می کند و دربارۀ چیزهایی می نویسد که ما هم همان را احساس می کنیم اما در به یادآوردنش

با خودمان رو راست نیستیم و خودمان را گول می زنیم.

Page 7: پرسش؛ شمارهی بیست و سوم

بهشن

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

دیشی

ور خ

1391

ی جد

ی/ 3 د

0دی

یال2 م

013

رینو

ج19

وم

ل دسا

27رة

شما

7

س��دهای ارتباط میاِن سه ش��اخۀ مدرِن این زباِن مشترِک تاریخ��ی، با تکیه بر میراث و تاریِخ مش��ترک، می توان از فاصله های فرهنگی و زبانی یی که قرِن پیشین پدید آورده، کاس��ت و به س��وِی ایجاِد گونه یی »بازاِر مشترِک« زبانِی مدرن میاِن سه شاخه حرکت کرد. به هر حال، درهاِی این سه شاخه به روی یک دیگر گشوده شده و دیگر فروبستنی

نیست.ش��اخۀ ایرانِی ای��ن زبان، چنان که اش��اره کردیم، به دلیِل وجود شرایط سیاسِی سازگار با رشِد آن و پشتیبانِی نیرومنِد دولت در دوراِن پهلوی از آن، به عنواِن تنها زباِن رس��مِی کشور، و حتّا جانشیِن زبان هاِی دیگر در کشور، و هم چنین وجوِد امکاناِت اقتصادی و ثروِت ملِّی کان تر، نس��بت به دو ش��اخۀ دیگر در راس��تاِی مُدرن گرِی خ��ود گام های بلندتری برداش��ته است. نویسنده گان و مترجمان در شاخۀ ایرانِی این زبان، به دلیل همان ش��رایط به نسبت سازگارتِر سیاس��ی و اقتصادی، از فرصت های بهتر و بیش تری براِی آفری��دن و نوآوری برخوردار بوده اند. به همین دلیل، این ش��اخه می تواند دو شاخۀ دیگر را نیز خوراک دهد و سیِر هم گرایِی کنونی را ش��تاب بخش��د. امّا این سیر نمی تواند یک س��ویه باشد و نباید یک سویه بماند. بلکه سه شاخه در داد �� و� � ستِد ادبی و فرهنگی با یک دیگر، با مایه هاِی بومِی زبان��ی و فرهنگیِ گوناگون ش��ان، می توانن��د یک فضای

مشترِک زبانی و فرهنگی را بارور کنند. این امری طبیعی اس��ت که زبان ه��ا در زنده گانِی گفتارِی خ��ود در پهنه ه��اِی جغرافیایِی جدا از ه��م به گویش ها و حتّا زبان هاِی جدا از هم تبدیل می شوند. امّا در حوزه هاِی بزرِگ فرهنگی زباِن مش��ترِک نوش��تاری رشتۀ پیوندشان را با فضاِی »زباِن اصلی« نگاه م��ی دارد. زبانی ماننِد عربِی گفتاری که از سراسِر شماِل افریقا تا عربستان به آن سخن می گویند، ناگزیر به گویش هاِی بسیار تا حِد زبان هاِی جدا از هم بخش ش��ده است. امّا عربِی نوشتاری، که ریشه هاِی اس��توار و پای دار در میراِث تاریخِی زبان و فرهنِگ عرب دارد، رشتۀ ارتباِط تاریخی این کشورها و مردمان را زنده نگه می دارد و بازاِر مش��ترِک پهناوری براِی مطبوعات و ادبیّات فراهم کرده است. این نکته در مورِد همۀ زبان هاِی نوش��تاری در پهنه هاِی ب��زرِگ جغرافیایی صادق اس��ت. زباِن آلمانِی سوییس��ی، با لهجه هاِی گوناگون اش، از نظِر آوایی و واژه گانی و دس��توری با گویِش آلمانِی شمالی،

کابل موقعیت داش��ت و معروف به س��رای امین الدوله بود، انتقال می دهند. سراج حکیم به تفصیل در بارۀ این زندان و زندانی ها نوشته است. از جمله:» در این زندان بیش از یک هزار نفر زندان��ی بودند، یک نفر روس و ی��ک نفر آلمانی هم به تهمت جاسوس��ی بندی بودند. روس ایوان نام داشت، مرد سربازی بود. حالیه مسلمان ش��ده و دین محمد نام داشت ولی آلمانی از سیاحان با عل��م ملت آلمان بوده، جهت س��یاحت آمده بود. غیر از آن ها چند نفر بندی سیاس��ی ه��م بودند که خانه بند

بودند.«) 4(س��راج حکیم با اس��تفاده از زمان و ام��کان پیش آمده نامه ه��ای فراوان به خانواده و دوس��تان خ��ود به بخارا فرستاد و از آن ها طلب کرد که برای رهایی وی اقدام کنند و برای امیر دارالس��طنۀ کابل نامه بنویس��ند که او جاس��وس نمی باشد. وی با اس��تفاده از همین فرصت با شماری از بازرگانان کابل مناسبات خوبی تأمین کرد. وی در زندان برای رفع احتیاجات اولیه زندانی ها دکاِن باز کرد و از مفاد آن، زندانی های فقیر را کمک کرد. سراج حکیم ادامه می دهد که »بعدها هر هفته دو روز و سه روز از بندی خانه می برآمدم. یک نفر پیره دار جهت حفاظت همرای م��ن بود و به پایم زوالنه آهن هم بود که عامت محبوسی است. بازار و حمام می رفتم.«) 5( س��راج حکیم بار دوم با زنجیر و زوالن��ه به دربار امیر دارلسلطنۀ کابل برده شد. وی نوشت:» بعد از شش ماه

دو باره درباری شدم...در آن روز ... امیر صاحب حکم های س��خت می کرد. یکی را حکم چشم کشیدن، دیگری را حکم دم توب پراندن، ... می کرد ... تمام اهل دربار در آن روز چون بی��د می لرزید. هیچ کدام ما که بن��دی بودیم روح در

جسد نداشتیم... تا نوبت به بنده رسید.منش��ی کیفیت بنده را ش��روع کرد به خواندن، به قدر س��ه سطر نخوانده، امیر ... به میرزا فرمود ... من خود از کیفیت او اطاع دارم.... امر فرمود الچک از دس��تم و

زوالنه را از پایم خارج کنند....«)6 (س��راج حکیم براس��اس نامه ها و تقاضاهای بازرگانان بخارا که از امیر دارلس��لطنۀ کابل خواستار آزادی وی ش��ده بودند، از زندان رها شد. وی مدتی برای بازدید از ش��هر کابل و مناظر آن، حل و فصل برخی مس��ایل

شخصی خود و خداحافظی با آشنایان در کابل ماند. وی در س��فرنامه اش ش��هر کاب��ل آن روز را به تفصیل و بس��یار جالب و خواندنی به تصویر کش��یده. وی در رابطه به س��اختارهای نظامی، تشکیات دولت و وضع

ایران، که سروس��اماِن بیش تر و اقتصاِد بس��یار نیرومندتر و ثروت مندتری دارد، با آن که بر ماش��یِن دولت �ملِّت مدرن سوار است و از امکاناِت اقتصادی و سیاسِی آن بهره می برد، تکی��ه اش از نظ��ِر ایدیولوژی��ک، به خاِف رژیِم پیش��ین، بر اس��امیِّت خود اس��ت تا ایرانیِت خود. ب��ه همین دلیل، نگاه اش بیش تر به س��وِی هم کیشاِن خویش در کشورهاِی غرِب ایران است، به ویژه به شاخه یی خاص مردِم مسلمان، یعنی شیعیان، تا به قلم روهاِی جغرافیایی و فرهنگی و زبانِی

هم ریشه و هم پیوند با ایران در شرق و شماِل کشور. امّ��ا، در نبود یا کم ب��وِد هّمت از س��وِی دولت ها، ابتکار و پیش گام��ِی ناش��راِن خصوص��ی در ای��ران چه بس��ا بتواند هم گرای��ِی کنونی را نیرومندتر کند. کاری که دس��ت گاه پژوهش و نش��ِر فرهنِگ معاصر با واگرداِن فرهنِگ فارسِی تاجیکی از زبان نگارۀ سیریلیک به زبان نگارۀ فارسی کرده است، از نظِر من، گامی ست در این جهت و ستودنی. حال این پرسش به ذهن ام می رسد که در این روزگاِر ُکره گیرِی

globalization( (اقتص��ادی، آی��ا س��رمایه هاِی ایرانِی چاپ و نشر نمی توانند پا از مرزهاِی کنونی بیرون بگذارند و در ب��ازاِر نی��روِی کار، و همه چی��ز ارزان تِر افغانس��تان و تاجیکس��تان پا بگذارند؟ یعنی، کتاب هاِی فارس��ِی ایرانی را، ب��راِی بازاِر س��ه کش��ور، ارزان تر تولید کنند و با نش��ِر کتاب هاِی نویس��نده گاِن افغانی و تاجیک و رونق بخشیدن به صنعِت نشر در آن دو کشور به هم گرایی یاری رسانند؟ مؤسسۀ انتش��ارات فرانکلین در ایران با دایر کردِن شعبه یی در افغانس��تان چنین سیاس��تی را آغاز کرده بود. اگرچه با زی��ر و زبر ش��دن ها در هر دو کش��ور، آن پروژه ها ناگزیر ناکام ماند، امّا ضرورت ش��ان بر جاس��ت، اگر که بناس��ت این کشورها و مردمان سامانی درست و درخوِر زنده گانِی

جهاِن مدرن داشته باشند.یادداش��ت: آن چه در این مقاله آمد ایده هایی اس��ت کلّی جوش��یده در ذهِن من، که هدف از انتش��اِر آن برانگیختِن ذهن هاِی دیگر در این پهنۀ فرهنگی اس��ت و گشودِن باب بحث س��ازنده با شرکت دیگر نویس��نده گان و زبان دانان و

زبان شناساِن افغانستانی و تاجیک و ایرانی.

مردمانی که از مناطق محل بودوباش شان گذشته، توجه نش��ان داده. وی در رابطه با برخی مطالب موضع گیری کرده، آرا و عقاید خود را بیان داش��ته اس��ت. به گمان من نکاتی در این سفرنامه مطرح شده که در منابع دیگر ثبت نش��ده اس��ت. در هر حال س��فرنامه در فرونشاندن عطش بخاراییان در خصوص کسب اطاعات در رابطه

با اروپا و سایر کشورها کمک شایان کرده است.بازدید س��راج حکی��م از اروپ��ای صنعتی ک��ه در آن دوران در حال ش��کوفایی بود، بالطبع وی را به تفکر و ژرف نگری دربارۀ اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگ��ی بخارا واداش��ته، وی کوش��ش ک��رده این اندیش��ه را به خوانندۀ بخارایی انتقال دهد. از این منظر س��فرنامه جنبۀ روش��ن گری دارد. وی باره��ا به برتری علم و صنعت اروپا نس��بت به میهن اش اش��اره کرده و بدین وسیله کوشیده، زمینۀ برخورد انتقادی خواننده را نسبت به وضع عقب ماندۀ بخارا ترغیب کند. به نظر من هدف اصلی س��فرنامه پیش از همه، آموزش و پرورش بخاراییان و تبدیل آنان به ملتی قوی بود بگونۀ که قادر

باشند روی پای خود بایستند.به نظ��ر نگارنده، یک��ی از ویژه گی های این س��فرنامه، س��بک نگارش س��اده، روان، بی پیراهه و گاهی اوقات خودمان��ی و نزدیک به زبان محاوره در بیان روی دادها اس��ت. نثر این س��فرنامه ب��ه زبان متع��ارف همان زمان بخارا، کاب��ل، تهران با لهجۀ ش��یرین بخارایی نزدیک می باشد و می توان آن را از نمونه های برجستۀ نثر فارسی همان برهه دانس��ت. وی با نثر بسیار زیبا و روان، توانا و دل انگیز خود ده ها ش��هر را ک��ه از آن دیدن کرده، به تصویر کشیده و اطاعات دقیق و ارزش مندی را از آن شهر به دست داده اس��ت. در پهنۀ زبان و ادب فارسی، نگارش س��فرنامه به شکل نظم و نثر سابقۀ طوالنی دارد و در این فرایند س��فرنامۀ ناصر خسرو جای گاه ویژه یی دارد. اما نوش��تن سفرنامه به طور جدی در بخارا به نیمۀ س��دۀ نوزدهم بر می گ��ردد. به باور م��ن در این فرایند س��فرنامۀ س��راج حکیم، اثری اس��ت تاریخی، ادبی و

ماندگار. سراج حکیم بخارایی، نویس��ندۀ توانای تاجیک، یکی از پیش گامان جنبش فرهنگی و ساده نویس��ی در بخارا بود که سهم آن در پایه گذاری ادبیات نوین فارسی در بخارا از اهمیت ویژه برخوردار می باش��د. این سفرنامه، چش��م انداِز با ارزشی را برای کارهای پژوهشی، به ویژه

در دهۀ نخست سدۀ بیستم می گشاید.روی کرد:

1. تحف اهل بخارا، 1369، تهران، ص184.2. همانجا، ص185.

3. همانجا ص 188 تا 203 .4 . همانجا، ص 204 . 5. همانجا، ص 204 .6. همانجا، ص 205 . ۷. همانجا، ص 209 .

8. همانجا، ص 215 .

یا زباِن رس��مِی نوش��تارِی آلمانی، تفاوت هاِی اساسی، در حِد زبانی جداگانه، یافته است. امّا زباِن مشترِک نوشتاری ب��ازاِر همه گانِی زباِن آلمانی را به روِی آثاِر نویس��نده گاِن سوییس��ی نی��ز ب��از می گ��ذارد. در آلم��ان و اتریش هم گویش ه��ا ِی بومِی بس��یار وجود دارد که با زباِن رس��مِی نوشتاری، تا حدّ ِ زبان هاِی جداگانه فرق هاِی نمایان دارند. همین گونه اس��ت در مورِد انگلیسی و فرانسه و روسی، و بس��یاری زبان هاِی دیگِر داراِی فرهنِگ نوشتارِی ریشه دار

و بزرگ.روی کرد بيش تر به زبان نوشتاری مشترک

زباِن نوش��تاری زبانی ست که نسبت به زباِن گفتاری بسیار کندت��ر و دیرتر دگرگونی می پذیرد، به ویژه که روی کرد آن به یک س��نِّت ادبِی دیرپاِی نیرومند باشد. شعِر فارسی ب��ا قالب ه��اِی عروض��ی و مضمون ها و مایه ه��اِی خیال و تصویرگرِی ش��اعرانه و مای��ۀ واژه گانی ک��ه در درازناِی ی��ک هزاره، تا چند دهه پیش، کمابی��ش ثابت مانده بود، به رغِم دگرگش��ت هاِی گویش��ی در زبان هاِی گفتاری و دیاری از خانوادۀ زبان هاِی ایرانی، و حتّا جای گزینی هاِی زبان��ی )ماننِد نشس��تِن زباِن ترکی به جاِی زبانی از ش��اخۀ فارس��ِی میانه در آذربایجان(، به رغِم تحوالِت سیاس��ی و فرهنگ��ِی اساس��ی در دوران هاِی اخیر، در سراس��ِر قلم رِو گفتارِی زباِن فارس��ی و میداِن نفوِذ نوش��تارِی آن، رش��تۀ پیونِد تاریخی یی را با گذش��ته یی دور تا حدوِد یک هزاره زنده نگاه داشته است. فارسی زبانان در ایران و افغانستان و تاجیکستان و قلم روهاِی زبانی و فرهنگِی وابسته شان هنوز ب��ه خود می بالند که می توانند زباِن رودکی و فردوس��ی و منوچهری و سعدی را به خوبی بفهمند، و حتا زبان گفتاری و نوشتاری امروزِی یک دیگر را، به رغم همۀ دگرگونی ها و فاصله ها. این به معنای آن اس��ت که زبانی در یک پهنۀ جغرافیایِی بزرگ با جمعیّتی حدوِد صد ملیون نفر می تواند ب��ا هم گرایِی بیش ت��ر، و کاس��تن از آثاِر واگرایِی س��دۀ پی��ش، بازاری بزرگ براِی فراورده ه��اِی فرهنگی و ادبِی یک دیگر فراهم آورد. رس��انه هاِی مرزنشناس ماننِد رادیو و تلویزیون و اینترنت، البتّه، خود به خود نقِش خود را در هم گرایی بازی می کنند. امّا زمینه یی که اهمیِّت بیش تری دارد و کاِر کم تری در آن شده، کتاب و مطبوعات است.

دریغا که هر س��ه کشوِر اصلِی فارس��ی زبان در بی سامانِی سیاس��ی تا س��رحدّ ِ آش��وب غرقه اند. در این میان دولِت

اداره در کاب��ل معلومات جالب ارایه ک��رده و قوانین دارلسلطنۀ کابل را استبدادی نامیده.

وی بعد از آن که اسناد الزم و از جمله »خط راه داری« را به دس��ت می آورد، روانۀ بلخ می شود. گزارش این بخش س��فر نیز بسیار جالب اس��ت؛ وی هر روز هشت فرسخ )حدود هش��ت مایل( راه را پشت سر گذاشته و دشواری راه ها و عبور از کوتل ها را یادآوری کرده. از جمله نوش��ته:» به هر حال جان ما به لب رسیده، از اول صبح تا غروب، گاه س��واره و گاه پیاده به هزار مشقت رس��یدیم ... به کهمرد و س��یغان، که محل بسیار آباد، خوش آب و هوا و خرمی اس��ت ... شب ماندیم صبح

زود روانه شدیم...«) 8(س��راج حکی��م از طری��ق بامی��ان، آیب��ک و خل��م به مزارش��ریف س��فر کرد. وی زیبایی طیبع��ت بامیان و مجسمه های آن و زنده گی مردم آن دیار را شرح داده اس��ت و در باره آیبک و خلم مشاهدات خود را ارایه

کرده است.س��راج حکیم چند صباحی در مزارش��ریف ماند و به گش��ت و گ��ذار در آن جا پرداخ��ت. در روز محکمۀ دارلحکومۀ مزارش��ریف شرکت کرد. گزارش مفصل از مش��اهدات خود از بلخ را به رش��تۀ تحریر کش��یده. سرانجام س��راج حکیم اجازه نامۀ عبور و مرور خود را به مسوول گمرکی دارلسطنۀ کابل تحویل داده و پس از گذش��تن از آمودریا به گمرک روس ها وارد ش��د. وی از ترم��ز به چارجوی و از آن جا ب��ه بخارا رفت و

یک ماه در بخار ماند و مجددن عزم سفر کرد.فرجام سخن

بخارای تحت الحمایۀ روسیه تزاری، در د هه های پایانی س��دۀ نوزدهم و اوایل سدۀ بیستم یک دورۀ انت�قالی را تجربه می کرد؛ روابط بخارا با اورپا و آگاهی بخاراییان

از تمدن غرب گسترش می یافت.چاپ و انتش��ار سفرنامۀ »تحف اهل بخارا«، تاشی بود در راس��تای آگاه س��اختن بخاراییان از دنیای غرب و کشورهای هم سایه. خواننده با مطالعۀ آن، این امکان را می یاب��د تا کنکاش های بخاراییان را برای درک تمدن

و ارزش های غربی بهتر دنبال کند.س��فرنامۀ س��راج حکی��م دربرگیریندۀ چش��م دیدها و برداش��ت ها، گزارش ها و آمار س��ودمند، بیان مسایل جغرافیایی و مردم شناس��ی، ارای��ه انبوهی از اطاعات جال��ب و معلومات ارزش مند، ش��رح س��فر از مناطقی که دیدن کرده، می باش��د. وی ب��ه موضوعات آداب و رس��وم، ش��کل و ش��مایل، نوع خوراک و پوشاک

فارسی، دری و ...

ادامه از رویة4

ادامه از رویة 6

ادامه از رویة 3

آن اس��ت. تمام کوشش نهادهای اجرایی و قضایی مدرن ترین کش��ورها به دنبال حداقل سازی جرایم می باشد، در خصوص خیابان آزاری نیز در کش��ورهای دیگر افراد ممکن اس��ت که با مجازات های س��نگینی چون حبس مواجه شوند ولی تاش ح��ل این معضل که در کش��ورهای جهان س��ومی و در حال گذار مصداق های بی ش��مار و عینی تری دارد با راه کارهایی از قبیل ایجاد سازمان هایی مانند »مردان مبارز علیۀ تجاوز«، »بنیاد جلوگیری از خش��ونت در خانواده«،مؤسسات»آموزش پسران و م��ردان«، »کمپاین جهانی مردان« و نهادهایی از این دس��ت هم راه بوده اس��ت. در این برنامه ها تاش می ش��ود به مردان و پس��ران آموزش دهند که هم به ش��خصیت خودش��ان و هم به زنان احترام بگذارند. این طرح ها که در نوع خودش��ان نظر به وضعیت اجتماعی و فرهنگی خاص کشورها فوق العاده هستند می توانند به عنوان الگوهای خوبی در افغانستان نیز موثر باشند؛ اما به نظر می رس��د که آغاز چنین برنامه هایی نیازمند هم کاری زنان و مردان فعالی باشد که به صورت رضاکار با هدف به حد اقل رس��اندن خش��ونت علیۀ زنان در بیرون از منزل به صورت

منسجم و هدف مند کار کنند.اما با در نظرداشت ش��رایط ویژۀ افغانستان و این که این کشور با مشکات امنیتی و اقتصادی بی شماری روبه رو است رفع این مش��کل کوش��ش جدی تمامی نهادهای اجتماعی و مدنی را می طلب��د چرا که فقط از طریق یک بس��یج عمومی می توان با چنین آفت های اجتماعی مبارزه کرد این راه کارها به صورت

موارد مسلسل ذیل این گونه عنوان می شود:1( احترام به زن و جای گاه انس��انی اش و این که جنس او نباید ابزار توهین به ش��خصیت او واقع شود از موضوعاتی است که می توان��د به عنوان یک گفتمان جدی در س��طح نهادهایی که ب��رای دفاع از حقوق زنان می کوش��ند قرار بگی��رد تا در کنار گفت وگوه��ای جاری و س��اری مبنی بر انواع خش��ونت های صورت گرفته علیۀ زنان زمینۀ بررس��ی این قبیل مشکات که به طور قطع پیامدهای روان��ی ناگوارتری را برای زنان و افول هر چه بیش ت��ر ارزش های اخاق جمعی ب��رای کلیت جامعه به دنبال خواهد داش��ت فراه��م گردد. در ای��ن بین هم کاری رس��انه های جمعی می تواند به عنوان یک��ی از مولفه های دگر اندیش��ی درب جدیدی را برای ترویج دریافت های درست و مدنی از جای گاه و تاثیر احترام به جنس زن در اعتای فرهنگ اجتماعی بگشاید. تمام اعضای جامعه باید بیاموزند که از حق براب��ر و مس��اوی در روابط اجتماع��ی برخوردارند، علی رغم همۀ این تاکیدها فرزندان پس��ر کم تر در محیط خانواده این را می آموزند که »زن محترم اس��ت« و ایجاد مزاحمت برای زنان و دختران در خیابان عمل ناپس��ندی است. آموزش های تربیتی و مذهبی نه به عنوان عوامل س��رکوب کنندۀ نیازهای جوانان، بلکه به عنوان هدایت کنن��ده و آرامش بخش روانی می تواند

در تعادل رفتاری جنس مرد مؤثر واقع گردد.2( توجۀ نهادهای قانون گذار و مجری قانون در تهیه و تصویب قوانین حمایت کنندۀ زنان در برابر آسیب های اجتماعی چون آزار و اذیت ه��ای خیابانی و تطبیق جدی آنان برای تنبیه افراد خاط��ی و هم چنان تاش های جدی نهادهای مدنی و پالیس��ی س��ازی که در جهت کاهش خشونت علیۀ زنان در تمامی ابعاد آن فعالیت دارند می تواند جز راه کارهای ملی باش��د که سبب

کاهش این معضل اجتماعی شوم گردد.3( وج��ود یک نظ��م و نهاد امنیتی فراگیر و پاس��خ گو که در صورت ب��روز چنین جرایم ک��ه هرگز نمی ت��وان آن را یک ش��وخی و یا یک اذیت کوچک تلقی ک��رد به مقابله جدی با

آن برخیزد.4( در نهای��ت ما نیاز به تغییر جامعه داریم، جامعه یی که اجازه می دهد مزاحمت خیابانی رخ دهد و آن را می پذیرد باید رفتار خ��ود را اصاح کند. م��ا باید دیدگاه ها، رس��انه ها و تفکرات غالب و رایجی را که بی احترامی و تبعیض علیۀ زنان را ترویج می کنن��د به چالش کش��یده و با ایجاد ی��ک فرهنگ متعالی و نظارتی باال قدرت س��لب آرامش زنان در اماکن عمومی را از

افراد سلب کنیم.در حال��ی ک��ه ش��رایط بغرن��ج اجتماع��ی، سیاس��ی و امنیتی افغانس��تان را در وضعیت��ی ق��رار داده که زن��ان در جای جای مورد خشونت های فیزیکی و روانی قرار می گیرند زنان توسط گروه های افراطی محاکمه صحرایی می شوند، کشته می شوند، نقص عضو می ش��وند و نهادهای اجرایی و قضایی نیز ظرفیت دادخواهی و فراهم آوری عدالت را برای آنان ندارند کوشش و اهتمام نهادهای جامعۀ مدنی و رس��انه ها برای ایجاد تغییر در باور و اندیش��ه عقل جمعی و شیوۀ نگرش به زن می تواند نقش موثری داش��ته باشد محو باورهای زن ستیزانه در کشور چیزی است که بیش از هر چیز نیازمند ایجاد بستر فرهنگی برای تغییر است از این روست که رسانه های جمعی که بزرگ ترین نقش را در روش��ن س��ازی اذهان دارند برای تغییر در نگرش و باور افراد که به تغییر سلوک شان می انجامد- مبادرت ورزند. مبارزه جمع��ی افرادی که ب��ه تغییر فکر می کنند هم راه با مش��ارکت گستردۀ رسانه های جمعی برای رایج ساختن فرهنگ احترام به زن می تواند به عنوان گامی نخستین و اساسی به اعادۀ حقوق و

کاهش خشونت علیۀ زن عملی و اجرا گردد.

سعید کمالی دهقان

نگاهیبه ماجرای سفر سراج حکیم...

آزار خيابانی؛ گسترده ترين ...

ادامه از رویة 5

Page 8: پرسش؛ شمارهی بیست و سوم

P U R S E S HBI WEEKLY

Saturday , 19 January 2013, issue 27

صاحب امتياز: مجیب مهرداد 0۷[email protected] مدير مسوول: محمد یاسین نگاه

سردبير: فهیم رسا 0۷۷3456690برگ آرا: رضا پارسا 0۷96606990

زیر نگرۀ گروه نویسنده گان

[email protected] :نشانی برقینشانی: کوتۀ سنگی، سرک 3 سیلو

شماره گان: 2000 نسخهشمارۀ تماس: 02025050۷5

سرنوشت توافق نامۀ امنيتی در عدم سياست خارجی

به ریاست اش های سال آخرین در جمهور رییس امریکا سفر کرد. گفته می شود که وی تاش دارد تا بحث های جدی را در مورد امضای توافق نامۀ امنیتی

با رییس جمهور اوباما داشته باشد.داشتن بدون دولت آیا که است این جا پرسش اما سیاست خارجی می تواند شرایط و مطالبات خود را

باالی ایاالت متحد امریکا اعمال کند؟امضای توافق نامۀ امنیتی از ابعاد بسیار وسیع برخوردار منافع مشترک تا است که هر دو کشور تاش دارد خود را در امضای این توافق نامه جست وجو و تعریف

کنند. امنیتی جدید استراتیژی امریکا سپتامبر 11 از پس معارض دولت هر تسلط از جلوگیری بر مبنی � را تهدید را امریکا ملی امنیت دید آن از منطقه که به امریکا داشته به نسبت برتری طلبانه افکار یا قصد و ایاالت متحد در راستای � روی دست گرفت. باشد به دس��ت مخالفت ها چنین تشدید ک��ردن مهار

به امریکا که می شود گفته می زند. نظامی حمات مدیریت توانایی جهان کشور قدرت مندترین عنوان تهاجم های در دارد، را هسته یی جنگ چندین و می کند استعمال را ساح ها پیش رفته ترین زمینی می کند. استفاده جنگی پیش رفتۀ سبک های از نیز داشتن دست گاه و نظامی قدرت نگاه از این کشور بین بین جوامع استخاراتی قوی جای گاه ویژه را در

المللی دارا است.از طرفی امریکا تاش دارد تا جلو حمات تروریستی را � در جاهای که منافعش را تهدید می کند � بگیرد، تجارت خود را توسعه دهد، توازن میان قوای جهانی از خارج در دموکراسی از و بیاورد وجود به را

مرزهای خودش حمایت کند.افغانستان با چنین دولت تصمیم دارد توافق نامۀ امنیتی صرف نباید امنیتی توافق نامۀ برساند. امضا به را باشد. امریکا در کشور مصونیت هایی قضای عساکر حال آن که در تعریف امنیت چنین می خوانیم:»امنیت فضایی را ایجاد می کند که در آن فرد یا جمع خود هیچ و نمی کند احساس آسیب پذیر وضعیت در را تهدید متوجۀ آنان نیست. امنیت می تواند حاصل یک

وفاق جمعی و به نفع همه گان باشد.«تأمین امنیت به مفهوم زیر هم به کار رفته است

1. حفظ تمامیت ارضی، حفظ جان مردم، بقای کشور و حاکمیت کشور؛

شامل که کشور حیاتی منابع ارتقای و حفظ .2سرمایۀ مالی، نیروی تخصصی و فرآوردهای صنعتی

می گردد؛

3. فقدان تهدید جدی از خارج نسبت به منافع ملی و حیاتی کشور؛

بلکه نیست؛ مردم از حمایت تنها امنیت طرفی از همه ب��رای زیستن خ��وب امکانات ک��ردن فراهم شهروندان است. گاهی فکر می شود تهدیدات بزرگ که از طرف برخی کشورها متوجه افغانستان است با امضای این توافق نامۀ امنیتی کاهش می یابد در حالی که چنین تصور در شرایط فعلی خالی از ابهام نیست. شده تدوین خارجی سیاست بدون ضعیف دولت پیمان های که را فشارهایی تحمل عنوان هیچ به باالی آن می آورد را امنیتی توافق نامۀ استراتژیک و نمی تواند تحمل کند. ساسیت خارجی است که باعث در با را خارجی کشورهای ملی منافع تا می گردد نظرداشت منافع ملی کشور در حالت توازن آورده و مانع هر نوع تعارض منافع میان این کشورها شد. مادۀ سیاست دولت دارد: صراحت اساسی قانون هشتم خارجی کشور را بر مبنای حفظ استقال، منافع ملی

هم جواری، حسن مداخله، عدم و ارضی تمامیت و احترام متقابل و تساوی حقوق تنظیم می نماید.

رییس وظایف از دوم فقره چهارم، مادۀ شصت در را کشور سیاست اساسی خطوط تا است جمهور

تعیین و به تصویب شورای ملی برساند.امضای در افغانستان دولت که چالشی بزرگ ترین امضای جمله از و استراتژیک پیمان های تمام تدوین عدم است، برو رو آن با امنیتی توافق نامۀ خطوط اساسی سیاست خارجی می باشد، زیرا ناکامی در سیاست خارجی باعث می گردد تا استراتژی امنیتی

معنای خود را از دست بدهد.سیاست خارجی عبارت از پدیده هایی است که فراتر یادداشت ارسال هم چون می روند؛ ملی مرزهای از تنظیم یا اتحاد تشکیل دکترین، اعام دیپلوماتیک، هدف بلندمدت، اما مبهم، مانند» ایمن ساختن جهان

برای دموکراسی.«روابط گسترش برای افغانستان دولت پیش چندی خطوط تعیین و جهان کشورهای با خود خارجی و سفیران همه خ��ود، خارجی سیاست اساسی پنج را در یک نشست افغانستان نماینده های سیاسی

روزه فراخواند.نظرداشت در بدون کشور اساسی خطوط تعیین نظریات احزاب سیاسی، نهادهای تحقیقاتی و درک از منافع ملی سایر کشورها کارایی چندان نمی تواند

داشته باشد. نهادهای دیپلوماتیک کشور باید برای تدوین خطوط شناسایی کند، را ملی منافع مهم مولفه های اساسی

منافع شناسایی بازی گران، شناسایی راستا این در که خیلی منافع اهمیت تعیین فرعی، و اصلی بازی گران

مهم پنداشته شده است.فرصت ها، تهدیدها، شناسایی در دیگر طرف از باعث بازی گران دیگر مش های خط و خواست ها می شود تا استراتژی های مختلف تدوین گردد، تا زمینه اقدام های را برای اخذ تصمیم و صدور دستور، برای

عملی مساعد سازد.هیچ و نیست روشن کشور خارجی سیاست هنوز تا امیدواری برای تدوین چنین استراتژی به این زودی ها سیاست دکترین اساسات تهیۀ زی��را ن��دارد. وج��ود نظر نمی آید؛ زیرا به خارجی کشور آن قدر هم ساده ما تا هنوز گفته هایی را که در باال یادآور شدیم انجام

نداده ایم و تعریف مشخص از منافع کشور نداشته ایم.ایجاد صدد در حکومت که است دلیل همین به دایمی نظامی اتحادهای و دیپلوماتیک ایتاف های توانایی های خود تجهیز با که است این فرض است. شان منافع از آیند، نایل شان هدف های به نمی تواند دفاع کنند یا جلوی تهدیدات تصوری را بگیرند. همین امر باعث شده تا حکومت با مهم ترین کشورهای جهان خارجی سیاست � نبود در را استراتژیک پیمان های تدوین شده و تعریف از منافع کشور � به امضا برساند.

در یک دسته بندی منافع را به سه دسته ) منافع اولیه، منافع ثانویه و منافع مشترک( تقسیم کرده اند.

و سیاسی فزیکی، هویت حفظ شامل اولیه منافع فرهنگی می باشد. تاش صورت می گیرد تا از کشور کشورهای اندازی های دست جلو و شود محافظت اولیه منافع خارجی گرفته شود. همه کشورها دارای سازش به دست منافع این با کشور هیچ و هستند خارج در شهروندان از ثانویه حمایت منافع نمی زند. برای سیاسی مصؤنیت تأمین برای و است کشور از روی را استراتژی هایی کشورها سایر دیپلومات های

دست گرفته می گیرد.می تواند است که یک کشور منافعی مشترک، منافع مناسبات چارچوب در دیگر کشورهای برای را آن

دیپلوماتیک و حقوق بین الملل ایجاد کند.در باید حکومت که منافع مهم ترین نگارنده باور به صدد تعریف و روشن شدن آن باشد همین منافع است. سایر با مشترک منافع از تعریف که زمانی تا زیرا تا به نظر می رسد بعید کشورها، تعریف نگردد خیلی دید کشورهای منطقه از سؤظن ها نسبت به سیاست های چند پهلوی حکومت تغییر کند. و هم واره به دید شک

نسبت به حرکت های حکومت خواهند دید. سر بزرگ تهدیدهای منافع تعریف عدم صورت در عدم و بقا همانا که داشت خواهد قرار افغانستان راه حفظ حیات سیاسی کشور است. این تهدید باعث زیر حفظ و ارضی تمامیت سیاسی، استقال بردن سوال

هویت فرهنگی در کشور می گردد.برای کشور این که و معضل این از برون رفت برای نیاز نماید؛ حفظ را خود بین المللی جای گاه همیشه اساسی خطوط تکمیل برای خارجه وزارت تا است سیاست خارجی کشور نظریات احزاب سیاسی، مراکز و سیاسی علوم تخصصی دانش گاه هایی تحقیقاتی،

جامعۀ مدنی را در نظر بگیرد.افغانستان نباید برای دراز مدت یک کشور وابسته باقی بماند، اگر کشور به بلوغ ملی برسد، امکانات و شرایط تا می شود سبب است حکومت اختیار در که زمانی کشور وارد عرصۀ جدید معامات با کشورهای دیگر از طریق وابسته گی متقابل شود. به این معنا که در چنین وضعیت خطوط سرخ تعارض و منافع با سایر کشورها و هم کاری باعث خود امر این و است شده روشن

تعاون سایر کشورها با حکومت خواهد شد.اما اگر کشور در عدم بلوغ ملی و عدم آماده گی در عرصۀ سیاست خارجی قرار داشته باشد، کشور قهرن افغانستان در فرد هیچ می شود. وابسته داوطلبانه یا و یک همیش برای حکومت که نیست این خواستار کسب صدد در هم واره و بماند باقی وابسته کشور

کمک های جهانی بیرون آید.و توافق نامه هیچ امضای که گفت می شود کل در پیمان استراتژیک نتیجۀ مطلوب را در شرایط فعلی که نخواهد می کند تعریف اشخاص را خارجی سیاست داشت. اال این که وزارت خارجه کشور تحت نظارت کمیسیون مستقل نظارت بر تطبیق قانون اساسی هر چه بعد را کشور خارجی سیاست اساسی خطوط زودتر با نهادهای متخصص غیردولتی به از مشوره های الزم

تصویب شورای ملی کشور برساند.

اجمل بلوچ زاده

وزی��ر دفاع امریکا ب��ر ضرورِت تغییر راه بُرده��ای عملیاتی ناتو در عصر جدید تأکید کرد.

لیون پانتا از س��ازمان پیمان آتانتیک شمالی)ناتو( درخواست کرد جان تازه یی بگیرد. به گفتۀ این مقام امریکایی، ناتو باید چشم انداز امنیتی وس��یع تری داش��ته باش��د تا این ک��ه بتواند با مس��ایل مطرح در ح��وزۀ آس��یا � اقیانوس��یه و تهدیدهای جدید مط��رح از جانب اس��ام گرایان مقابل��ه کند. به گفت��ۀ پانتا، در ش��رایطی که حضور نیروهای ناتو در افغانس��تان کاهش و به تدری��ج پایان می یابد و از هزینه های نظامی خودش می کاهد تا بتواند با مش��کات بودجه یی مقابل��ه کند، این ایتاف نظامی هم چن��ان با چالش های جدیدی از جانب ش��به نظامیان اسام گرا و کشورهایی همانند ایران و کوریای

شمالی مواجه است. پانت��ا در این خصوص در اظهاراتی در دان��ش گاه کینگ در لندن

گفت: »ناتو دیگر نمی تواند ایتافی باشد که فقط بر یک مأموریت واحد تمرکز داشته باشد اعم از این که این مأموریت مقابله با تجاوز یک ابرقدرت دیگر یا انجام دادن عملیات ایجاد ثبات در افغانستان باشد. ناتو برای این که آماده باشد تا با سرعت به طیف وسیع تری از تهدیدها در دوراِن محدودیت های مالی پاس��خ بدهد، باید الگویی عقایی، انعطاف پذیر و توأم با نوآوری در زمینۀ آموزش و حضور

نیروها ایجاد کند. سفر پانتا به اروپا با اقدامات اس��ام گرایان در کشورهای افریقایی مالی و الجزایر هم زمان ش��ده است. قرار اس��ت تا چند هفتۀ دیگر لی��ون پانتا از مق��ام خود کناره گی��ری کند. ای��ن کار زمانی انجام خواهد ش��د که جانش��ین او در کنگرۀ امریکا رای اعتماد به دست بیاورد. این اظهارات پانتا دربارۀ لزوم ایجاد تغییرات در ناتو یادآور سخنانی اس��ت که هجده ماه پیش رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق امریکا مطرح کرد. گیتس در آن س��خنان که در اروپا مطرح شده ب��ود به صراحت ُه��ش دار داده بود که ناتو با خطر خارج ش��دن از گردونۀ اهّمیّت و تأثیرگذاری مواجه اس��ت؛ زیرا کشورهای عضو

ناتو حاضر نیست در حوزه های نظامی ناتو سرمایه گذاری کنند.

پاکس��تان می گوید که همۀ زندانیاِن طالب � به ش��مول ما برادر � را رها می کند.عبدالغنی برادر که مرِد ش��ماره دّوم طالبان ش��مرده می ش��د، در سال 2010، به دست پاکستان بازداشت شد و تا کنون هم در بند است. جال جیانی، قایم مقاِم وزارِت خارجۀ پاکستان در یک نشس��ت خبری در ُدبی گفت که کش��ورش همۀ زندانیان

طالب افغان را از بند رها خواهد کرد.از آقای جیانی پرس��یده شد که آیا ما برادر نیز مشمول زندانیانی هس��ت که قرار است از بند رها شوند. وی گفت: »هدف این است

که همۀ آن ها رها شوند.«این در حالی اس��ت که به تازه گی، جیمز کینگهم، سفیر افغانستان ابراز نگرانی کرده اس��ت که مح��ّل بودوباش زندانیاِن رهاش��ده، روش��ن نیس��ت. وی گفته اس��ت با آن که حامد کرزی به استرداِد زندانیاِن افغان تأکید کرده اس��ت؛ امّا پاکس��تان ای��ن زندانیان را به افغانستان نس��پرده است. افغانس��تان از اعاِم رهایی زندانیاِن طالب

استقبال کرده است.گفته می شود که دولت افغانستان پیش تر، یک فهرست 40 نفره از نام های زندانیاِن طالب را که در بازداش��ت پاکستان به سر می برند، تحویل مقام های اسام آباد داده و خواهان آزادی آن ها شده است.

وزير دفاع امريکا:ناتو، جاِن تازه يی در برابر

اسام گرايان بگيرد

پاکستان:ما برادر و ديگر سرکرده های

طالبان رها می شوند