• چهارم فصل

خط • درفرآيند قدرت نقشگذاري مشي

• : قدرت

• برجريان ، گذاران تأثير توانائيسلسله يك سمت به منابع و امكاناتاهداف برخالف كه نظر مورد اهداف

گرديده بيان است . ديگر

• ديگري :درتعريف

• كه ، است موقعيتي قدرتخود نظر و اراده بتوتند فرد

بقبوالند ديگران به . را

• گفت توان مي ديگر : ازسوي

• ديگران : ، دررفتار تغيير توانائي قدرتاست درآنان نفوذ و

:اختيار•

• ونفوذ تغيير حقو است برديگران

است .منشأقدرت

• گذاري مشي خط نظر :ازنقطه

برنحوه • نفوذ معناي به قدرت اعمالبه دادن ،جهت ها گيري تصميممشي خط دروضع تأثير و تصميمات

است عمومي .هاي

• قدرت : منابع

سازماني • مقام از ناشي قدرتسياسي منزلت و – واداري

• تخصص از ناشي – قدرت

و • ازاجبار ناشي قدرتديگران . ترغيب

حمايت • با درجامعه نفوذ ذي گروههايواقع مؤثر گذاري مشي درخط خوداز اي نمونه اين كه شوند مي

است اجبار و ترغيب قدرت .بكارگيري

قدرت • ديگرمنابع بندي درطبقهها: ارزش از ناشي قدرت شاملفردي – – خصوصيات ها وسنتتنبيه – قدرت و پاداش تخصصي

شود .مي

بندي • طبقه ديگر درنوعشامل :قدرت

• – - تسلط اجبار قدرتگردد مي .ترغيب

تصميم • ماوراءعقالئي شيوه:گيري

• براساس گيري تصميم وقتيازمنابع ) فردي ويژگيهاي و خصوصيات . را( آن X اصطالحا شود گرفته قدرتعقالئي ماوراء شيوه به گيري تصميم .گويند

مبتني • گيري تصميم روش دراينذهني هاي دريافت و شهود برمي اتفاق گيرنده تصميمهاي روش آنكه افتد،بدون

شود دنبال عملي .منظم

طبقات يا قدرتمند خبرگان نظريه( (Power Elite : بانفوذ

به • جامعه نظريه درايننخبگان – 3 طبقه

سوم طبقه و متوسطگردد مي .تقسيم

• مركب جامعه Plu ralist) : نظريهsociety) در • كه است اي مركب،جامعه جامعهمختلف گروههاي و طبقات تمامي آنگذاري مشي خط در جامعه در موجودديگر برطبقه اي طبقه هيچ و مؤثرند

ندارد .سلطه

• گروهي مدل• (Group model )، جامعه نظريه از ديگري بيان

و . طبقات گروهي درمدل است مركبدرارتباط يكديگر با درجامعه مختلف گروههايفشار حاصل گذاري مشي خط و بوده تعامل وبرهم ها گروه اين ازسوي كه است نيروهائي و . مشي درخط وبرابري مساوات شود مي وارد

باشد مي مطرح مدلها دراين .گذاري

• گذاري خطمشي و نفع ذي : گروههاي(Interest Group ):

• مشتركي مقصود و هدف كه هستند گروههائيرادريك مسلطي قدرت و نفوذ و كرده رادنبال . جزءساختار گروهها اين باشند دارامي زمينه

باشند نمي دولت .رسمي

• از عبارتند نفوذ ذي گروههاي مختلف :انواع

• محض -1

• نسبي -2

• محض -1 نفوذ ذي :گروههاي

• سياست درقلمروي X اختصاصابخش برقواي و نمايند مي عمل

نمايند مي نفوذ . عمومي

• نسبي - نفوذ ذي : گروههاي

فقط • سياسي فشار كه است آنيا و باشد آن فعاليتهاي از بخشيهاي وزمينه وجودي علل اينكه

باشد داشته ديگري .فعاليت

• عمومي - و خصوصي نفوذ ذي :گروههاي

• گروههاي به نفوذ ذي گروههاي مفهوم درابتدامفهوم بتدريج اما شد مي اطالق خصوصيعمومي گروههاي و كرد پيدا تري گسترده

دربرگرفت . رانيز

• وخارجي - داخلي نفوذ ذي : گروههاي

• داخلی نفوذ ذی :گروههای

• در كه شوند مي اطالق ملي گروههاي بهدارند فعاليت كشور .درون

• خارجي نفوذ ذی : وگروههای

• داخل احوال و براوضاع خارجي كشور يك دريك . صورت به ويا گذارند مي تأثير كشورمي نفوذ اعمال بركشور المللي بين سازمان .نمايند

• خواص -5 و عوام نفوذ ذي : گروههاي

• هرچه: تعداد آوري گرد درپي عوامباشند اعضاءمي بيشتر

به: • بلكه نيستند كميت درپي خواصآنان . خطاب باشند مي كيفيت دنبالخواص وبه اجتماعي سرشناسان به. است

به: • بلكه نيستند كميت درپي خواصآنان . خطاب باشند مي كيفيت دنبالخواص وبه اجتماعي سرشناسان به. است

نسبت • تعدادشان نخبگان طبقهو باشد می معدود جامعه کل بهانجام آنان وسیله به مشی خط

پذیرد .می

دایره • در سیاسی رهبرانو گذاری مشی خط در اولیههای دایره در عادی مردمقرار مرکز از دور و خارجی.دارند

نفوذ • جوامع تمامی درخط در اجتماعی طبقاتعمومی گذاری مشی

نیست .یکسان

مرکب • جامعه نظریه پیامتصمیم گروهی مدل وطبقه که است آن گیریمشی خط در خاصیتنهایی به عمومی گذاری

نیست .موثر

و • فنی دفاترجزء خبری سازمانهایبه نفوذ ذی های گروه

آیند می .شمار

صاحبان • بین قدرت تعاملخط وضع به جامعه در نفوذ

انجامد می ها .مشی

می • نفوذ ذی های گروهاختیار در را اطالعات تواننددولتی گیرندگان تصمیماعمال موجبات و دهند قرار

آورند فراهم را خود .نفوذ