نكته هاي كوچك كتابزندگي

براون اچ.جكسون اثر

زاهدي زهره ترجمه

پيشگفتار

مش//غول او ک//ه بدهم.همچنان اي ،آدام،هديه پسرم به خواستم مي که شد آغاز هنگامي کتاب اين گيري شکل

و نشس//تم نش//يمن ات//اق کنج ب//ود،من ک//الج در ت//ازه زن//دگي يک شروع براي اش شخصي وسايل کردن جمع

پيش ها س//ال ک//ردم. يادداش//ت بخ//ورد، دردش ب//ه اس//ت ممکن ک//ردم مي فکر که را هايي توصيه و تجربيات

اختي//ار در آنه//ا مس//ئوليت نيس//ت. فرزندانشان براي راه کردن هموار والدين، مسئوليت که خواندم درجايي

. کند استفاده قلبي و ذهني بازتاب اين از بتواند او اميدوارم است. راه اين ي نقشه گذاشتن

روزه//ا بکش//د، ط//ول س//اعت چن//د نوش//تنش ک//ردم مي گمان وآنچه کردم نوشتن به شروع که بود گونه اين

گ//اراژ ب//ه دادم. قرار قيمت ارزان ي بسته يک در و کردم تايپ ؛کردم جمع را هايم نوشته دست کشيد. طول

خوابگ//اه انتقال و نقل در مادرش و من بعد روز چند دادم. قرار مان اتومبيل جلوي صندلي زير را آن و رفتم

T وقتي کرديم. کمکش کالج چ//يزي »اين که اين گفتن با و بيايد گاراژ به من با خواستم او از شد، جابجا کامًال

و گ//رفت درآغ//وش م//را او دادم. او ب//ه را کاغ//ذها ي بس//ته دانم« مي پرارزش و شاد زندگي يک از که است

بود. خاصي بسيار ي لحظه فشرد. را دستم

گفته ه//ا اين ي همه ب//ا ش//ما ش//ايد داري//د. دس//ت در که شد کتابي همين ،شده تايپ صفحات اين حال هر به

اض//افه اينه//ا ب//ه ديگ//ر گفته ی ص//دها توانيد مي تان شخصي تجارب مبناي بر که مطمئنم من و نباشيد موافق

T کنيد. ب//ه ييآک//ار و معن//ا ش//ادي، خ//ود نوبه ی به آنها ي همه اما هستند، تر مهم ديگر بعضي از بعضي مسلما

بخشيدند. ام زندگي

را پن//دها کتاب من »پدر،: گفت و کرد تلفن من به اتاقش دادم. از آدام به را ها نوشته که آن از بعد روز چند

اض//افه نآ ب//ه چيزه//ايي خ//ودم س//هم ب//ه گرفتم. عمرم در که بود اي هديه بهترين اين کنم مي فکر و خواندم

داد«. خواهم پسرم به روزي و کرد خواهم

را ش//ما ک//ه اس//ت گيرنده بر در و قيمتي آنچنان که کند مي پيشکش شما به را اي لحظه گاهي از هر زندگي

T کردم. تجربه را لحظات آن از يکي تازگي به من دانم. مي من مي کند. ور شعله تقريبا

معلمم جهات بسياري از و پسرم، به

آدام

ببيني؟ که کنم کمکت توانم مي چگونه! پسرم

بنشانم دوشم روي تورا بيا

بيني. مي من از دورتر وقت آن

بيني. مي دومان هر جاي به وقت آن

بيني؟ مي چه بگو من به

1كن ادب اظهار نفر سه به روز هر2نگهدار حيوان يك خانه در3

كن نگاه را ماه طلوع بار يك سالي حداقل4

بسپار خاطر به را ديگران تولد سالروز5بده انعام بيشتر ورد آمي صبحانه برايت كه خدمتي پيش به6بده دست صميميت با7كن نگاه ديگران چشم در8كن استفاده وفور به«متشكرم» عبارت از9كن استفاده وفور به«كنم مي خواهش» عبارت از

10بگير ياد را ساز يك نواختن

11بخوان وازآ حمام در

12كن استفاده مرغوب ي نقره از

13بگير ياد خوب را تند غذاهاي كردن درست

14بكار گلي بهار هر در

15كن پا و دست خودت براي عالي صوتي سيستم يك16باش سًالم اول17كن خرج درآمدت از تر كم18

بخر داري درتوان كه اي خانه بهترين اما شو، سوار قيمت ارزان هاي اتوموبيل19

نخواني اگر حتي بخر، را خوب هاي كتاب

20ببخش را ديگران و را خود21بگير ياد دبانهؤم ي لطيفه سه22

كن پا به خورده واكس هاي كفش23كن استفاده دندان نخ از

24بگذرد خوش بهت بگذار خاصي علت هيچ بي25كن ارتقا درخواست داري، را استحقاقش كردي احساس وقت هر26بزن هم محكم بزن، را اول ي ضربه مبارزه در

27بده پس زودتر را هايت قرض

28بده ياد ديگران به اوقات بعضي

29بگير ياد ديگران از اوقات بعضي

30نخر بخاري بدون ي خانه هرگز

31بخر اند، گذاشته حراج به ها بچه را آنچه32بخر كروكي اتومبيل يك زندگي در بار يك33

كننند رفتار تو با داري دوست كه كن رفتار گونه همان مردم با34

بگير ياد را بتهوون و موتسارت شوپن، موسيقي ميان فرق35بكار درختي تولدت روز در

36كن اهدا خون بار دو يكي سالي

37بدار عزيز را قديمي دوستان اما كن، پيدا تازه دوستان

38باش دار نگه راز

39بگير زياد فوري هاي عكس

40نكن رد را خانگي شيريني هرگز

41افتد مي اتفاق اي تازه ي معجزه روز هر ،نشو تسليم هرگز

42بفرست تشكر يادداشت ديگران براي درنگ بي43

نيانداز فردا به را شادي ها44بگذار احترام معلم ها به

45بگذار احترام نشانها تشآ و پليس افراد به

46بگذار احترام نظامي افراد به

47بگير ياد را تجارت خود عوض در نكن. تلف تجارتي حقه هاي گرفتن ياد براي را وقت

48شوي بدخلق نگذار

49ببند را خميردندان در مصرف، از بعد50

بخر مي فروشند وانت در خودرا محصول كه كشاورزاني از را نياز مورد سبزيجات51

ببر بيرون را زباله ها بگويد تو به كسي آنكه بدون52

نده قرار فتابآ نور معرض در حد از بيش را خودت53بده رأي54

كن شاد غيرمترقبه كوچك ي هديه يك با را خود عزيزان

55بپذير خود را ات زندگي مسئوليت هاي نكن، مًالمت را ديگران

56داري الغري رژيم نگو كسي به هرگز

57بكن بد شرايط از را استفاده حداكثر

58ببخش خيريه به نپوشيدي، گذشته سال سه ظرف كه را لباس هايي ي همه59

بيافتند تو ياد به ديدند، بزرگواري و مهرباني خوبي، فرزندانت هروقت كه كن زندگي طوري60

هس/تند چيزهايي اولين اينها بگيرد، برايت را روزنامه هايت و نامه ها كه بخواه كسي از نيستي، شهر در وقتيدنكن مي جلب را بالقوه دزدان توجه كه61

بپذير را اشتباهت62سوءاستفاده براي نه كن، استفاده خنداندن براي ات طبعي شوخ از

63است دار جهت رسانه ها ي همه اخبار باشد يادت

64ببين عكاسي ي دوره يك65

بزنند جلو تو از ديگران بده اجازه اي، افتاده گير ترافيك در وقتي66كن مالي كمك مدرسه و خانه انجمن به

67بپرداز را بهايش و باش تعالي خواستار

68بزن سوت تنهايي در

69T اگر حتي باش. شجاع فهميد نخواهد را تفاوتش كس هيچ كن. تظاهر آن به نيستي، شجاع قلبا

70بگير غوشآ در تنبيه، از بعد را بچه ها

71بسازي دست با زيبايي چيز بگير ياد72

بفشار شده، دراز سويت به كه را دستي همواره73

نكن فراموش را ازدواجت سالگرد هرگز74بخور اني(غبر )گوجه بخارا آلو75

كن سواري دوچرخه76كن كمك مندانه سخاوت پولت و وقت با خيريه امور در

77نگير كم دست را سًالمتي

78 پيش//نهاد ت//ا كن. م//ذاكره او ب//ا نداش//تي، عًالقه شغل نآ به اگر حتي كند، استخدام را تو بود مايل كسي اگر

T را كسي نبند ها فرصت روي به را در اي، نشنيده شخصا79نكن معاشرت مي كنند، مصرف را نآ كه كساني با و نشو نزديك مخدر مواد به

80بپردازند را كالجشان ي شهريه از بخشي و كنند كار كن وادار را فرزندانت است، خوب درآمدت اگر حتي

81كن اجتناب ميز آكنايه كلمات گفتن از

82كن اجتناب دارند، زيادي برق و زرق كه رستوران هايي در غذا صرف از

83است چيز مهمترين اعتماد خانوادگي، روابط و كار در كه نكن فراموش

84كن فراموش را هوس و هوي85

نكن ترغيب وكالت شغل انتخاب به را كسي هرگز86

نكش سيگار87

برقص آهسته88

پركن دوباره ،مصرف از پس را يخچال جايخي ظروف89

بده يابي باز مراكز به را كنسروها قوطي و بطري ها قديمي، روزنامه هاي90

بده ترتيب مهماني سابقت كًالسي هاي هم با91

ببيند خيزان و افتان را تو كسي نده اجازه هرگز92

نكن گذاري سرمايه بورس در ات، باخت توان از بيش مبلغي هرگز93

از ناش//ي ات زن//دگي یب//دبختي ها و خوش//بختي ها درص//د پنج و ن//ود كن. انتخ//اب دقت با را ات زندگي شريكبود خواهد تصميم يك همين

94بودي تو نفهمند هرگز كه كني، خوبي كسان حق در چنان كن عادت

95 را ش/ان اتومبيل ي بيمه ي ه/زينه تم/ام و كنن/د ك/ار كن وادار را فرزن/دانت اس/ت، خ/وب درآم/دت اگ/ر ح/تي

بپردازند96

شوي نمي ناراحت شان نداشتن از كه بده امانت را كتاب هايي نآ فقط97

باشد بآ ليوان يك در مينا گل شاخه يك اگر حتي باش، داشته رو پيش زيبا چيزي هميشه98

بگير ياد را كردن تايپ99

بخوان را مملكتت اساسي قانون100

ببر لذت كوچك شادي هاي از اما فكركن، بزرگ افكار به101

بگير ياد را مالي گزارش هاي خواندن102

داري اعتماد آنها به قدر چه تو و اند نازنين قدر چه بگو فرزندانت به گاهي از هر103

اعتبار ايجاد براي نه كن، استفاده كار سهولت براي اعتباري كارت از104كن روي پياده سريع دقيقه سي روزي105

بگذار تبريك پيغام يك خودت براي تولدت روز در106

ديگ/ري كس اگ/ر و ن/ده س/فارش ش/راب ليوان يك از بيش هرگز همكارانت، و ءشركا با شام صرف هنگامننوش هم تو نوشد، نمي107

نيست تصور قابل ارزشش و ندارد اي هزينه بزن، لبخند فراوان108نكن تقلب هرگز109

بگير ياد را اي دنده اتومبيل هاي با رانندگي110

بخور تازه ي ميوه آخرشب، تنقًالت عنوان به111نكن اهانت كسي مقدسات به هرگز112نكن خطاب تو را آنها پليس، افراد با مجادله هنگام هرگز113

بگير ياد را درختان و پرنده ها محلي، گياهان شناخت

114باش داشته نشاني آتش كپسول يك اتومبيلت و آشپزخانه در

115بخوان آيه به آيه را مقدست كتاب و ذارگب وقت سال يك

116بنويس نامه وصيت حيات زمان در

117كن نصب كليدخور قفل و چفت ورودي در روي118نخر قيمت گران ساعت و چمدان شراب، هرگز119

بخور شيرين( )خمير مالو مارش زيادي مقدار شيركاكائو با120بگير ياد را ريه و قلب احياء روش121

كن مقاومت قايق، خريد ي وسوسه مقابل در122

بخوان را جاده ها كنار تاريخي نوشته هاي و كن توقف123

بگير ياد را بستن پاپيون124

بگير ياد را الستيك تعويض125زنند مي در آهسته بسيار صداي با گاه فرصت ها بگير. ياد كردن گوش126

بزن در شان اتاق به ورود از پيش بگذار، احترم فرزندانت خصوصي زندگي به127بپوش گستاخانه زير لباس لباس ها، ترين رسمي زير

128بسپار خاطر به را مردم نام

129شو بلند التوت ي كاسه از خميده كمر با

130شو عضو اي غيرحرفه ورزشي تيم يك در

131بگير ياد را كشورها پايتخت نام

132كن ديدن سي دي واشنگتن شهر از توريست يك عنوان به

133كن انتخاب نوعش بهترين از را كارت ابزار نخر، قيمت ارزان ابزار134 ديگ/ري ي قص/ه تعري/ف ب/ا داده، رخ ب/رايش ك/ه اس/ت مهمي ي ح/ادثه ك/ردن تعري/ف مش/غول كسي وقتي

واگذار او به را صحنه و نگير پيشي او از خودت، ي درباره135

كن صاف دندانپزشك كمك به را كوله و كج دندان هاي136 .مصيبت نه است، نعمت محدود مالي امكانات نباش. پولي بي نگران بزني، كاري به دست خواهي مي وقتيشوند نمي ترغيب جور يك هميشه خًالقانه افكار137دارد كه باشد چيزي تنها اين شايد نكن، سلب كسي از را اميد هرگز138

كن سفيد را كدر دندان هاي139

كن تنظيم جلوتر دقيقه پنج را ساعت140زد خواهند حرف انگليسي همه ديگر سال چند تا بگير، ياد انگليسي زبان141

كن پرداخت موقع به را حساب هايت صورت142 اگ//ر شوي، آرام تا بده وقت خودت به ساعت يك كرده، در به كوره از تورا كه كسي به دادن جواب از پيش

بده وقت صبح تا شب يك خودت به است، مهم خيلي موضوع143دارد اهميت تو با او شخصي آشنايي كن. معرفي هستي اش مشتري كه بانكي مدير به را خود

144باش داشته اضافي باتري هاي با قوه چراغ يك هميشه اتومبيلت داخل و تخت زير

145كن پيدا ورزشي رفيق خودت براي146

شوند برنده آنها بگذار بچه ها، با بازي هنگام147

كن خاموش را تلويزيون شام، صرف هنگام148

بگير ياد را اسلحه با كردن كار درست149

بده فقير به را آن ي تهيه ي هزينه و كن نظر صرف غذا وعده يك از هفته در150

بگير ياد موسيقي151

شو دوست كاركشته كش لوله يك و حسابدار وكيل، يك با152

بگذار قلبت روي را ودستت بايست احترام با ملي سرودهاي خواندن هنگام153

درآور اهتراز به را گذشته افتخارات پرچم ات ملي روز در154

كن مقاومت بگذاري، جالب پيغام يك تلفني، گير پيغام دستگاه روي كه اين ي وسوسه مقابل در155

بگو وارثانت به را آن داري نگه محل و باش داشته نامه وصيت156

كمال نه كن، تًالش تعالي جهت در157كن صرف وقت سرخ گل هاي بوييدن براي158

شجاعت و عقل وردنآ دست به براي بلكه اشياء، آوردن دست به براي نه اما كن، دعا159

باش القلب رقيق اما سختگير،160

كن استفاده ايمني كمربند از161

باش داشته دندانپزشكي و پزشكي منظم معاينات162دار نگه مرتب را كارت محيط و كار ميز

163بخواب قطار ي كوپه در را شب و باش داشته قطار با شبانه سفر يك

164كن پافشاري نيز ديگران شناسي وقت روي و باش شناس وقت165نكن تلف وقت مي شود، تو از كه انتقادي مقابل در دفاع براي166

كن دوري منفي افراد از167

نكن خشكي ناخن بگذاري، ارث به فرزندانت براي پولي كه اين ي بهانه به168

باش شرافتمند169

باي//د ك//اري چ//ه بگ//و آنه//ا به عوض در. كن اجتناب دهند، انجام را كاري طور چه بگويي ديگران به كه اين ازكرد خواهند زده شگفت تورا شان خًالقانه حل هاي راه با آنها ديد خواهي گيرد. انجام170باش وآراسته تميز171T آنچه آوردن دست به از هرگز از تر ق//وي بسيار دارد، بزرگ آرزوهاي كه كسي نشو. نااميد مي خواهي حقيقتادارد دست در را واقعيت ها فقط كه است كسي172باش مهربان الزم حد از بيش173است شدن واقع تحسين مورد هركس، عاطفي نياز ترينابال نرود، يادت174

كنند پيدا وقت نيمه كاري سالگي، شانزده سن از بعد كن ترغيب را فرزندانت175T كه باشد يادت بخوان، دقت به كني امضا بايد كه را متني كوچك امضاي و دادن عًالمت بزرگ امضاي معموال

است چيزي گرفتن عًالمت176

باره سه نه اما بده، دوباره فرصتي ديگران به177نزن عمل به دست خشم، هنگام در هرگز178

بگير ناديده را آنها سپس و بده تشخيص را اهميت كم چيزهاي179شو اتاق وارد نفس به اعتماد با و باش. هدفمند داشته خوبي حال و وضع180

كن مبارزه آن با برخوردي، تبعيض و داوري پيش به هركجا181

بپوسد ماندن استفاده‌يب اثر در نگذار و كن استفاده داري چه هر از182

باش پيشه عاشق183كرد نخواهي ايستادگي مورد چه در و كني مي ايستادگي مورد چه در بفهمند ديگران بگذار184

نكن استعفا شغلت از تازه، شغل يافتن از پيش185كن استعفا نيستي، راضي كارت از اگر نكن. انتقاد كند مي امضا را حقوقت چك كه كسي از هرگز186

كن استفاده زياد«چرا» ي كلمه از باش. كنجكاو اي نشدنيءارضا طرز به187شان بانكي حساب قدر به نه بگير، اندازه شان قلب قدر به را مردم

188شناسي مي كه شو كسي پرشورترين و ترين مثبت مثل

189كني تعمير را دستشويي آب ي لوله ي چكه بگير ياد

190باش همسرت دوست بهترين

191بده آنها به تواني مي را آنچه بهترين بدهي. فرزندانت به را چيزها بهترين نتواني مبادا كه نباش نگران192بنوش چرب كم شير193

كن غافلگير ،آن طبخ دستور همراه به ،دلخواهت خانگي غذاي از بشقاب يك با را واردت تازه ي همسايه194

بخور كم قرمز گوشت195

بسنج مي كنند زندگي آن در كه مردمي رفتار روي از را محله يك كيفيت196بخور كم نمك197

باش مشكوك سياستمداران ي همه به198بريز پول غريبه يك خالي پاركومتر داخل199

است خوبي ورزش روي پياده كن، پارك خريد مركز ساختمان پشت را اتومبيلت200

نخور غبطه كسي به201

نپرداز برنامه هايي چنين خريد بابت هم پولي و نكن تماشا را تلويزيوني آميز خشونت نمايش هاي202باش قائل احترام زنده موجودات ي همه براي203

بده پس پر باك با اي، گرفته امانت كه را اتومبيلي204باشد داشته هماهنگي تو ارزش هاي با كه كن انتخاب را كاري205

ق/در آن چ/يز هيچ ب/اش. آس/وده و كن رها خودرا همواره است، زندگي و مرگ به مربوط كه مواردي جز بهنيست مهم رسد مي نظر به ابتدا در كه

206 عم/رت گذاري هاي س/رمايه به/ترين از يكي اين ب/ده. انج/ام كارفرم/ايت ب/راي آي/د مي ب/ر دستت از هركاري

بود خواهد207

بخر چيزي يك هميشه و كن شركت مدرسه شاگردان دستي كارهاي نمايشگاه در208كن متعهد دائم«بهسازي خود» به را خود

209بگذر و بگير درس آنها نكن. از گذشته اشتباهات براي گرفتن ماتم تلف را وقتت210

ي اس//تفاده س//هولت ن//ه توس//ت ياس//تفاده س//هولت ب//راي تلفن شود. مهم لحظات مزاحم تلفن، نده اجازهكننده تلفن211گرفت خواهيد ياد زيادي چيزهاي دوتان هر ببر. فرمانبرداري آموزش مدارس به را خود سگ212نكن رها را بچگي هواي و حال213

باش سرعتت مواظب214است پاسخ بهترين صميمانه«متشكرم» يك مي كنند، تعريف تو از وقتي215

باش خوبي ي بازنده216 حرف هايت//ان ب//ه كس//ي چ//ه داني نمي هرگ//ز زي//را نكن. صحبت كاري موضوعات به راجع آسانسور در هرگزكند مي گوش217 تك//افو ناه//ار ي//ك ص//رف ن//بين. ت//دارك ط//والني ي برن//امه داري، مًالقات قرار شناسي نمي كه كسي با وقتي

داد خواهيد دست از وقت ساعت يك فقط دوتان هر نبود مراد وفق بر اوضاع اگر زيرا كند. مي218كرد خواهي خريد احتياج بر اضافه نرو. غذايي مواد خريد به گرسنگي هنگام در هرگز219

نكن مهم را ارزش كم چيزهاي220است حق چيزي چه كه باش اين قيد در بيشتر دارد. حق كسي چه كه باش آن قيد در كمتر221باش خوبي ي برنده222

كن انتقاد خلوت در ديگران از223

كن تمجيد و تعريف جمع حضور در ديگران از224كن فكر دوباره بگذاري، دوستي ي برعهده را رازي داري نگه مسئوليت آنكه از پيش225رسد مي نظر به افسرده يا خسته نگو كسي به هرگز226باش نزاكت و ادب پابند227

نكن نظر اظهار كسي سر موي مدل و مالي مسائل ازدواج، خصوص در228نكن دستي پيش تو.كند رهايت هم خودش بده اجازه مي كند، بغل تورا كسي وقتي229نپرداز پولي نشده، تمام كه كاري بابت هرگز230

دار نگه را خوب دوستان231

بخر روزنامه روز هر232

كن وفا عهدت به233

كن خودداري اندازد، نمي خدا ياد به تورا كه كليسايي به رفتن از234

بده ياد را انداز پس اهميت و پول ارزش فرزندانت به235بپذير بزرگ جنگ يك در برد قصد به را نبرد يك در باخت236

بياندازد زندگي زيبايي هاي ياد به را تو كه ببين فيلمي كريسمس هر237

ببين را ديگران خوبي238

نكن تشويق معمولي انعام پرداخت با را گستاخانه و توجه بي دهي سرويس239

نخور فريب نظر اولين در240نده دست از خوب كارمند يك از قدرداني براي را فرصتي هيچ

241بگذار احترام سنت ها به

242بدهي دست از را دو هر كن. مبادا احتياط دوستانت به پول دادن قرض در

243بنوش آب ليوان هشت روزي244�ر كرد، باز مي شود كه را اي گره هرگز نب

245ببيني آشپزخانه ي پنجره از كه بده قرار جايي را آن و بخر پرندگان غذاي ظرف يك

246كن تلفن كرد، خواهي دير قرارت سر دقيقه ده از بيش ديدي وقت هر شو. قائل احترام ديگران وقت براي247

روي ش//ان، ازدواج س//ال اولين و يك//ديگر ب//ا شان مًالقات ي نحوه ي درباره را شان تاخاطر بخواه والدينت ازكنند پر برايت صوت ضبط نوار

248بده تكان دست مدرسه اتوبوس داخل شاگردان به

249باشند تر زيرك خودت از كه كن استخدام را كساني

250T اگر حتي بگير، ياد را شادماني ابراز نباشي شاد قلبا251

T اگر حتي بگير، ياد را داشتن اشتياق نباشي مشتاق قلبا252

كن مواظبت خوب داري دوست كه كساني از253

بود شده انجام كارها خيلي بيايي، دنيا به تو آنكه از پيش. باش فروتن254باشد ساده چيز همه بگذار255

نكن عبور مجاز غير محل هاي از خيابان، از عبور هنگام256

س//رماي وقتي بعد، زمستان باشد. ديگر جاي از تر گران قيمتش اگر حتي بخر، بنزين ات محله نبنزي پمپ ازشوي مي خوشحال شناسد مي را تو كه اين از نشود، روشن اتومبيلت و برسد صفر زير درجه شش به هوا

257 ن//ه بگردن//د، مشكل دنبال به كه اند ديده تعليم طوري آنها نپرس. را حسابدار يا وكيل يك نظر هرگز كارها در

حل راه258

بپرهيز طاعون مثل دادگاه، در دعوا طرح از259 مص//احبتش كن//د. از مي مع//اش ام//رار راه چه از نپرس او از مي كني، مًالقات بار اولين براي را كسي وقتيبچسباني برچسبي او به كه آن بي ببر لذت260

كه بده نشان ات خانواده به آنها، ي درباره كاري مًالحظه و كردن نوازش خوب، كلمات بردن كار به با روز هرداري دوستشان چقدر

261نكن غيبت

262ندارد قيمت خاطراتش ببر. تعطيًالت سفر به را خانواده نرسد، چه و برسد وسعت چه

263نكن بحث دستمزد ميزان ي درباره264

نزن غر265نكن قمار266

بترس ندارد، دادن دست از براي چيزي كه كسي از267

كن نگاه ستاره ها به و بكش دراز پشت به268

نكن رها خود حال به را روشن اتومبيل269

نزن نق270

بمان كار، پايان ساعت از بعد تا و شو حاضر زود سركارت271

نهن//گ ص//يد دنب//ال ب//ه اگ//ر است. ممكن غير شكست انگار كه كن عمل طوري سخت، كار با مواجهه هنگامببر همراه را ماهي طبخ مخصوص سس ،یهست272

ر جرايد از مي شناسي، كه را كساني از تمجيد و تحسين به مربوط ستون تبري//ك يادداش//ت ي//ك هم//راه و بب//�كن پست برايشان

273كن رها اش، يافتي كه زماني از بهتر شرايطي در را چيز هر

274T شبه، يك موفقيت كه باشد يادت مي كشد طول سال پانزده معموال275

كن تعويض را اتومبيلت موتور هواي فيلتر يكبار ماه سه هر276

بفروشند تر گران كمي اگر حتي باش، ات محله دكان هاي مشتري277كن پر برسد چهارم يك از كمتر به كه آن از پيش را بنزينت باك

278بياورد خوشبختي برايت پول باش نداشته توقع279نيست مؤدبانه نزن، بشكن كسي توجه جلب براي هرگز280

كن حفظ را ات باشد،خونسردي وخيم هم هرقدر شرايط281

كن تخفيف خواست در نقدي، پرداخت هاي هنگام282

كن پيدا خودت براي خوب خياط يك283

نكن استفاده دندان خًالل از عام مًالء در284نگير كم دست خويش، دادن تغيير در را خودت توان هرگز285نگير باال دست ديگران، دادن تغيير در را خودت توان هرگز286

كني نگاه چيزها به ديگران چشم ي دريچه از كن كن. سعي همدلي

287بده تحويل طور همان را آن دهي، مي بزرگ وعده ی اگر

288است اساسي امري موفقيت براي كار كن. اين جويي صرفه به ملزم را خود

289كن حفظ و آور دست هب را اندامت تناسب

290كن پيدا دفاع بي پرندگان و حيوانات به كردن شليك جز به راهي مردانگي، اثبات براي291است نشده انجام معامله نشده، نقد بانك از چك تا باشد يادت292

دار نگه باال را انتظاراتت293

دار نگه پايين را جانبي هزينه هاي294

بگويي« نه» مؤدبانه و كوتاه بگير ياد نيانداز. پا و دست زير راحتي به را خودت295

هم//ان از ب//ود خ//واهي ناچ//ار باره//ا ك//ه ب//داني اگ//ر ش//د خ//واهي متعجب نكن. خراب را سرت پشت پل هايكني عبور رودخانه

296بودن مناسب زوج - 2 يافتن مناسب زوج- 1 دارد: بستگي چيز دو به موفق ازدواج يك كه باشد يادت297بپذير زندگي از جزئي همچون را استيصال و درد

298ببين خود بر احاطه و رشد براي فرصت هايي همچون را مشكًالت

299نكن باور را حرف هايش باشي، صادق او با كه مي خواهد تو از كسي وقتي

300باش نداشته طرفي بي توقع زندگي از

301باش خبره وقت دهي سامان در

302باشد خودت ي خانه جلوي گرا حتي كن، قفل را اتومبيلت در

303نرو رختخواب به اي، نشسته را كثيف ظرف هاي تا هرگز304

بگير ياد را چكش و دستي اره با كردن كار305

بسنج مي كني احساس كه عشقي و سًالمت آرامش، نسبت به را خود موفقيت306

بزن چرتي تعطيل روز ظهر از بعد307T اي، شده دعوت كسي ي خانه به غذا صرف براي وقتي كن تعريف غذا از حتما308T ماندي، كسي ي خانه در را شب اگر كن مرتب را رختخواب صبح حتما

309كن خيريه امور صرف را درآمدت از درصد پنج

310نگذار جا دستشويي در را انگشترت

311نكن تلف بازي ورق با را وقتت312نگير كم دست را بخشش قدرت هرگز313

نگير كم دست را محبت قدرت هرگز314

بگير گاز را زبانت كني، جويي عيب فرزندانت يا همسر والدين، از شدي وسوسه وقت هر315

اين از بهتر خوبم، خيلي» بگو است چطور حالت پرسيدند تو از اگر نكن. خسته را ديگران مشكًالتت بيان با«شود مي بهتر هم روز به روز است، عالي» بگو است، چطور كار و كسب پرسيدند اگر و« شود نمي316بگير ياد را خوشرويي با توأم مخالفت ابراز317T را كسي هرگز باش. دار مردم نرنجان خود از عمدا318كن گوش را طرف دو حرف هاي قضاوت، از پيش319

است حسادت همين فًالكت ها از بسياري منشأ كه بپرهيز حسادت از320

باش مؤدب كس همه با321

بده تكان دست مي گذرند، پياده عابر خط از شان فرزندان همراه كه مادراني به322T تو نداري، وقت نگو هلن ترزا، مادر آنژ، ميكل پاستور، كه داري دراختيار را روز در ساعت تعداد همان دقيقا

داشتند اختيار در انيشتين آلبرت و جفرسون توماس ،داوينچي لئوناردو كلر،323بپرداز اولويت ها به نداري، وقت كارها ي همه انجام براي وقتي324 م/وفقيت ان/د. ام/ا كرده فكر فرصت ها اين به هم ديگران نيانداز. تعويق به را خوب ي ايده يك به كردن عمل

بزند عمل به دست ديگران از پيش كه آيد مي كسي سراغ325

ك/ه چيزه/ا آن از بيش/تر«اي نك/رده» ك/ه چيزه/ا آن از ك/ني، نگ/اه گذش/ته ب/ه وق/تي ب/اش. شجاع و جسورشد خواهي متأسف«اي كرده»

326دهند انجام خواهد نمي شان دل بازنده ها كه دهند مي انجام را كاري برنده ها باش، داشته ياد به

327كند روشن را همه روز آوري مي زبان به كه حرفي اولين بگذار شوي، مي حاضر كار سر كه وقت اول صبح328

پوسيد خواهد كفش زمان مرور به اما است، امن بندرگاه در قايق جاي امنيت، نه باش، فرصت دنبال به329

ببر كار به را…«ديگر ي دفعه» عبارت…« بود شده اگر» عبارت از استفاده یجا به330دار نگه افروخته را قديمي دوستي هاي ي شعله331

ي//ا دوست يك تلفن شماره منزل، تلفن شماره نام، آن روي كه بگذار كارتي بغلت كيف در مسافرت، هنگام اق//امت آن در ك//ه محلي يا هتل تلفن شماره و خودت ي درباره ضروري پزشكي اطًالعات نزديك، خويشاوند

باشد شده نوشته كرد خواهي332

صادقند بسيار كنند مي ادعا كه باش كساني مراقب333

توجيه يك نه بين،ب شگفتي يك همچون را ات زندگي334

ببر كار به را«فرصت» ي كلمه« مشكل» ي كلمه از استفاده جاي به335

بكش كار شانست از تواني مي هرقدر336بگير حيوانات از حمايت انجمن از را آن داري، نگه خانه در حيواني خواستي كه بعد ي دفعه337بخوان نو از را ات عًالقه مورد كتاب

338«نبود متأسف» بنويسند قبرت سنگ روي بتوانند كه كن زندگي طوري

339نكن ترك را قاات همسرت، با دعوا ي ميانه در هرگز340است بهتر كيفيت ي نشانه همواره باالتر، قيمت نكن فكر

341T چيزي اگر نخور. فريب T باشد، داشته حقيقت كه است آن از بهتر ظاهرا دارد حقيقت احتماال342كن اجاره حسابي و درست اتومبيل يك و كن ولخرجي كني، اجاره روز چند براي را اتومبيلي خواهي مي اگر

343 را جنس//ي به//ترين كني، استفاده آنها از بيشتر يا سال پنج داري خيال اگر لباس، و منزل ي اثاثيه خصوص در

رسد مي وسعت كه بخر344

شو ات محله بزرگ فروشگاه مشتري ،بستني و غيرالكلي نوشابه هاي خريد با345نده دست از محبت ابراز براي را فرصتي هيچ

346كن نصب )دودياب( حريق افشاي دستگاه ات خانه در

347كن امتحان مي كند، ارائه سوپرماركت ويزيتور كه را خوراكي هايي ي همه348

باش داشته خودت براي خوب لغت فرهنگ يك349

باش داشته خودت براي مترادف و معنا هم واژه هاي فرهنگ يك350

محل محل، محل، كن: توجه مهم بسيار ي نكته سه به خانه خريد هنگام351

كن داري نگه بانكي صندوق يك در را بهادارت اوراق352

كن شركت ملي روز جشن در كوچك شهر يك در تفريح، محض353

روز ده ه//ر بچسبان. ات آشپزخانه كابينت به و كن انتخاب را آنها تاي ده برو. ات قديمي هاي عكس سراغ بهكن عوضشان هم بار يك

354«بود من تقصير» بگو سادگي به عاشقانه، ي رابطه يك خوردن هم به توضيح در

355ديگران معيارهاي با نه بسنج خودت معيارهاي با را خودت356

باش دسترس در دارند، نياز تو به ديگران كه هنگامي357كني اشتباه گاهي اگر حتي باش، قاطع358 قس//مت ب//ه را تو تلفنچي و بگير را شان تلفن شماره مي كني. فكر چه تو بدانند مجلس در نمايندگانت بگذار

داد خواهد ارتباط درست359كند منصرف است بزرگ نظرت در كه اي ايده به دستيابي از بحث، با را تو كسي نگذار360

ك//اري مهم//ترين ناي بي//اوري. وج//ود به خودشان به نسبت خوبي بيني خويشتن فرزندانت در تا بكوش سختدهي انجام آنها آتي موفقيت جهت در تواني مي كه است361نخور را شيريني ي قطعه آخرين هرگز362كني سكوت است الزم وقت چه كه بدان

363بزني حرف است الزم وقت چه كه بدان364

باش باختن ي آماده گاهي از هر365

باش ات كاري اوضاع به بخشيدن بهبود براي اي تازه جزئي راهكار دنبال به روز هر366

در و ب//اش داش//ته سپاسگذار قلبي آورد. نمي دست به تنهايي به را چيزي كس هيچ كه باش داشته خاطر بهكن تعجيل اند كرده كمك تو به كه كساني از قدرداني

367بپرداز نقد را شان قيمت و كن انداز پس شان آوردن دست هب براي. شو صاحب قديم روش به را چيزها368

كن استفاده ازآرنجت كار اين براي نكش، را التوت سيفون دست با369بخوان را«ديپري كسام» ي نوشته«است هنر يك رهبري» كتاب370

كنند مي معامله تو با كه كن معامله كساني با371

كن عرضه مشتريانت به را خدماتت و كاالها بهترين372 انتق//اد چ//يز هيچ و كس هيچ از آينده ساعت چهار و بيست ظرف دارد، اي مزه چه بداني كه آن محض فقطنكن

373 ي/ك انف/رادي ك/ار حاص/ل هم/واره داده، تغي//ير را جه//ان ك/ه بك//ري و تازه ايده هاي كن. فراموش را گروه هااست بوده شخص

374باش ازدواجت به بخشيدن بهبود براي اي تازه جزئي راهكار دنبال به روز هر

375دهد انجام برايت را كار اين ديگري نگذار بگير. عهده به خود را رفتارت مسئوليت هاي

376بده اختصاص همسرت و خود به تنها را هفته در شب يك

377باش داشته اتومبيلت در باتري كابل يك هميشه

378بگذار اصًالح براي جا نوشتن، هنگام379

كن توجه جزئيات به380

بشنوند هم خودشان بگذار و كن تعريف ديگران نزد فرزندانت از381

باش مبتكر382باش اعتماد قابل383كن تحسين را پيشرفت ها كمترين حتي384دارد بهبود به نياز خاصي ي زمينه در بياندازد يادش به كه نده اي هديه داري دوست كه كسي به هرگز385 و داري دوس/ت ك/ه كس//اني ب/ا رابط//ه بلك//ه د.نآور نمي خوشبختي شهرت يا قدرت مالكيت، كه بفهم را اين

آورد مي خوشبختي اند محترم برايت386

بخر حراجي از را آنها گرانقيمت نوع اما كن. استفاده قيمت گران كراوات و كمربند كفش، از387

ك//وچكي ي ه//ديه وقت آن كن. گ//وش سازشان به و كن توقف لحظه اند. يك گنج يك خياباني سيار نوازندگانبده آنها به

388كن استفاده نما كهنه سفيد رنگ از بودي، مردد ديوار رنگ انتخاب براي وقت هر

389 فرس/تادن جهت زيب//ا ك/ارت ي/ك است ممكن آن هر باش. داشته پستي تمبر عدد چند پولت كيف در هميشه

كني پيدا محبوبت يا دوست براي390

ببند را شيرآب زدن، مسواك هنگام

391بپرداز يكسان اجرت يكسان، كار ازاي در

392بپرداز منصفانه را خودت سهم393

بگير ياد را كامپيوتر با كردن كار394

شو جويا را پزشك سه نظر حداقل جدي، بيماري يك با مواجهه هنگام395

بمان كنجكاو و پذير انعطاف آزاده،396نكن هديه كسي به اي ميوه كيك هرگز397

كن مبارزه عمومي معابر در ريختن آشغال عليه بر398آنها دادن انجام تر بزرگ نه باشد، كارها دادن انجام بهتر به ات توجه399

كن شروع وقت سر غايبين، تعداد از نظر صرف را جلسه400

كن خودداري شبانه كلوپ هاي به رفتن از401نكن فراموش را سوسيس نوع هر يا داگ هات كردن درست هرگز402

كن گوش دلخواهت موسيقي به هرروز403

كن ديدن شهرت بزرگ تئاتر از شب شنبه يك در404

بنشين جلو رديف در جلسات، در شركت هنگام405بشكن خودت را ات هيزم406

كن عبور منظره خوش مسيرهاي از و كن كج را راهت گاهي از هر407

بيمارس//تان نف//ع به اشتباهاتي حاوي % آنها89 كه اند داده آمار بخوان. دقت به را بيمارستان حساب صورتهستند408 الع/اده فوق ت/و مي كن/د فك/ر ك/ه كس/ي ط/رف از» كن امض/ا آنه/ا روي بفرست. والنتاين كارت زيادي تعداد

«هستي409

توست به متعلق بدنت هنوز هستي، بيمارستان در وقتي حتي نشو. پرستاران و پزشكان مرعوب

410شد خواهد تقويت جوان نسل به نسبت ايمانت کن. ديدن آن از و برو جوانان کار نمايشگاه هاي به

411نيست بيشتر هم دردسرش است، تر بامزه گربه بچه دو ندار. نگه تنها ي گربه بچه يک هرگز

412 بگ//و و کن خ//واهي ع//ذر ب//وده, کس//ي چ//ه ب//ا ح//ق که اين از صرفنظر داشتيد، دعوا باهم همسرت و تو اگر

است جادويي شفابخش کلمات اينها«ببخشي؟ مرا شود مي کردم. ناراحت تورا که متأسفم»413

نکن عذرخواهي شان بابت اما نکش، رخ به را موفقيت ها414 کن. جلب آن ب/ه را مس/ئول ف/رد توج/ه ؛ب/ود ب/د دهي س/رويس, محص/والت ي/ا غذا خدمات، خصوص در اگر

گيرند قرار جريان در شوند مي خوشحال خوب مديران415

ب/ودم مان/ده ک/ارم دف/تر در بيش//تر اگر!آخ» است نگفته مرگ بستر در کس هيچ کن. مشخص را اولويت ها…»

416بده انجام الزم زمان در بايد، که را کاري نکن، تعلل417بخوان کتاب فرزندانت براي418بخوان وازآ فرزندانت براي419

کن گوش فرزندانت حرف هاي به420

توست دارايي ترين ارزش با اين باش. آبرويت مراقب421

باش ديگران موفقيت مشتاق422

کن حرکت باال نور باران، در رانندگي هنگام423نکن نيک پيک اتومبيلت پارک محل نزديکي در هرگز424

باشد صدا بي جويدنش که بخور تنقًالتي روي مي که سينما به425 ت//و ي ان//دازه ب//ه ک//ه کس//ي ب//راي داد، دس//ت ت//و به احساس اين وقت هر نسوزد. خودت حال به دلت هرگز

بده انجام کاري نيست, خوشبخت426شو سهيم ديگران با را آن کنند، مي تعريف تو از وقتي427

باشد داشته وانت يا کاميون يک که کن پيدا دوستي428

کن عمل رود، مي انتظار تو از آنچه از يشب429کند غلبه تو بر احساست نده اجازه430

شويد پير هم با دو هر تا کن انتخاب خودت سال و سن به پزشکي431

کن استفاده لکه ها کردن پاک براي گاز سوداي از ضروري مواقع در432

شود اصًالح عملکردت تا کن، اصًالح را ات نگرش433باشد خوب کافي قدر به نکن باور «… که هست خوب کافي قدر به» مي گويند وقتي434باش داشته همراه هميشه و کن امضا را مرگ از پس اعضاء ءاهدا مخصوص کارت435

کي//ف در را فهرس//ت دهي. انج//ام م//رگ از پيش مي خواه//د دلت که کاري پنج و بيست از کن تهيه فهرستيکن رجوع نآ به اغلب و بگذار بغلت436

کن کسب اطًالعاتي خودت دين از غير به ديگر، دين سه خصوص در

437باش داشته انرژي و محبت صدايت لحن در دهي، مي جواب تلفن به وقتي438

باشد داشته ايربگ که بخر اتومبيلي439

کن ضبط نوار روي را والدينت ي خنده صداي440

بگير ياد آنها از داني، نمي تو که دانند مي چيزي شناسي مي که کساني تک تک441

T اگ/ر ح/تي کن. معرفي را خود و کن دراز دست سويش به شناسي، نمي که کسي با مًالقات هنگام را او قبًالبياورد خاطر به را تو بايد که نده قرار اين بر را فرض هرگز باشي، ديده442

کن عوض را اتومبيلت روغن فيلتر و روغن کيلومتر، هزار هرسه راهنما، ي کتابچه توصيه هاي از نظر صرف443نگير کم دست را آميز محبت عمل يا گفته قدرت هرگز444

T درمان طبعي شوخ بخند. فراوان است زندگي دردهاي ي همه تقريبا445

است نپخته غذا او نکن، کم پيشخدمت انعام از غذا، بودن بد خاطر به

446بکنند بايد چه سوزي آتش هنگام بدانند همه شو مطمئن بده. ترتيب حريق ءاطفا خانوادگي تمرين447

بده انجام اول ي دفعه همان را کار448

نترس«دانم نمي» گفتن از449

نترسم«کرد اشتباه» گفتن از450

نترس« دارم احتياج کمک به» گفتن از451

نترس« متأسفم» گفتن از452نگذار مصالحه به را خود صداقت هرگز453

حاضرشو فرزندانت کنسرت هاي و بازي ها ورزشي، مسابقات در454T را دليلش بفرست، گل داري دوست که کساني براي کن پيدا بعدا455

باشي اخبار جريان در تا بخوان را معتبر ي روزنامه يک شنبه ها456 قائل احترام باشد افتاده پا پيش کارشان هم قدر هر مي کنند ارتزاق خود دسترنج از که کساني ي همه برايباش457

ص//بح سه ساعت در گاهي دالري ميليون ايده هاي باش. داشته دستت کنار مداد و يادداشت دفتر يک هميشهکند مي خطور آدم ذهن در

458 ب//دهي نشان لياقت خودت از اگر بپذير، را آن حقوقش ميزان از نظر صرف کردي، پيدا دلخواهي شغل اگرداري شرکت براي که شد خواهد ارزشي ي دهنده نشان حقوقت زودي به

459نيستند بازگشت قابل کدام هيچ نکن. استفاده توجهي بي با کلمات يا زمان از

460کنند احساس مهم را خود ديگران شود باعث که باش ييها فرصت جستجوي در

461زنند مي را خرآ حرف آنها همواره که باشد يادت مطبوعات، با مصاحبه هنگام

462 ج//اي و بگ//ذار وقت بع//د ب//ده. نش//ان توج//ه ح//ال هر به شود، زخم رنجشآ يا زانو و بخورد زمين اي بچه اگر

«شود خوب تا ببوس» را زخمش463بگشا تازه ايده هاي روي به را خود

464نده دست از بعد ي لحظه به کردن فکر با را، لحظه هر ارزش465

بخوان کتاب زمينه اين تواني،در نمي اگر بده. نظم کارت به466کن تعيين درازمدت اهداف و مدت کوتاه اهداف خودت براي467 فيلمي آن ي درب//اره آن از به//تر يا کن، مطالعه رفت خواهي که مکان هايي ي درباره خارج، مسافرت از پيشببين468نشو ديگران دادن نشان خود مانع469

نشو غافل افرا درخت ي شيره خوردن از470نکن قطع را کسي حرف471 وقت سر پرواز که شو مطمئن و کن تلفن مربوطه هوايي آژانس به فرودگاه، سمت به شدن عازم از پيش

بود خواهد472

برخيز جا از بگويي، خوشامد کارت دفتر به را وارد تازه يک ورود خواهي مي که هنگامي473

وقت کمي» بگ/ويي اگ/ر ب/ود خواه/د درک قاب/ل ديگ/ران ب/راي نکن. عجل/ه مهم تص/ميم ي/ک گ/رفتن هنگام«دهم؟ اطًالع شما به فردا دارد امکان آيا ،کنم فکر بيشتر اش درباره تا خواهم مي

474يافت نخواهي دوباره شانس هرگز اول، نظر در گذاري تأثير براي باش. آماده هميشه

475بگيرند ناديده را خودت عملکرد و کنند گوش ات توصيه به که باش نداشته توقع ديگران از

476بگذاري ثابتي جاي در را اتومبيلت سوئيچ و پول کيف منزل به ورود هنگام کن عادت477کن شکر را خدا غذا، وعده هر خوردن از پيش478

کني اداره تو را ديگر نفر يک زندگي باش نداشته اصرار479کن شروع شادي با را نفر يک روز کار اين با و بپرداز سرت پشت اتومبيل براي را جاده عوارض وجه480

ببر وحش باغ به را بچه ها481

دهند مي نشان را خود«بزرگ فرصت هاي» لباس در گاه آنها باش. بزرگ مشکًالت مراقب482

کن تمامش مي کني قبول را کاري وقتي برو. خط خرآ تا483

بگير ياد ورق با تردستي يک484

کن اجتناب سيار وران هايترس در غذا صرف از485بپرداز را مردم اعتمادي بي تاوان486هستي کسل يا عصباني خسته، که نکن اعتراف کار سر در هرگز487

نيم و هفت//اد ک//ار اين ب//ا ب//ده. ادام//ه سال يک را کار اين و شوي بيدار زودتر ساعت نيم صبح ها بگير تصميمکرد خواهي اضافه ات بيداري دنياي ساعات به روز

488T داشت، پاسخ خواست در که کردي دريافت اي دعوتنامه اگر ضميمه تلفني شماره اگر بده. پاسخ آن به فوراکن ارسال ياداشتي وگرنه کن تلفن آن به بود،

489نرود هدر حرارتش تا بپيچ جوشت آب ي کيسه دور دار عايق پتوي يک

490نکن رانندگي صاف الستيک با

491کن پنهان جايي کني، قفل داخل از را اتومبيلت در است ممکن که مواقعي براي اضافي سوئيچ يک هميشه

492نکن تکرار دوباره را اشتباه يک

493نخر بودنش حراج صرف به نداري، نياز که را چيزي هرگز494نزن حرف پول از هستند، تو از فقيرتر بسيار يا ثروتمندتر بسيار که کساني با هرگز495نخر بژ رنگ به اتومبيلي هرگز496

کن انداز پس را درآمدت درصد ده497

باش نوسان در و شو خم دار. نگه افراشته را سرت ضربه، دريافت هنگام498

کن ارزيابي را هدف هايت« شوم بهتري فرد کرد خواهد کمک من به اين آيا» که سؤال اين پرسيدن با499

باشند خواهي مي تو آنچه خاطر به نه بدار، عزيز هستند آنچه خاطر به را فرزندانت500

بگو بيشتر درصد ده خواهي، مي مقدار چه ببين حقوق، سر بر مذاکره هنگام

501دار نگه رو پيش حل راه چندين همواره

502ببر لذت آن از و بگذار وقت مي خواستي، که چيزي آوردن دست به براي کوشي سخت از پس

503نده دست از قدرداني و تحسين براي را فرصتي هيچ

504باش کيفيت بند در

505دارد احاطه رو پيش انداز چشم بر که است سگي تنها سورتمه جلودار سگ که باشد يادت. باش دار جلو

506نگير کم دست رابطه ها دادن آشتي و التيام در را کلمات قدرت هرگز507

کن ازدواج عشق با508

باش کسي قهرمان509باشد سازنده و مثبت فکر آن که کن کاري دهد. جا خود در را فکر يک تنها است قادر لحظه هر در تو ذهن510بدان را نعمت هايت قدر

511کن تلفن مادرت به