ماهنامه ایرانیان، سال اول ، شماره 4

17
ﻣﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ- اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﻳﺮاﻧﻴ ادﻣﻮﻧﺘﻮن ﺎن اول ﺳﺎل- ﺷﻤﺎره ﭘﻴﺶ4 ﻣﻬﺮ1386 - اﻛﺘﺒﺮ2007 ﻧﻤﺎﻳﻪ ﺧﻼﺻﻪ اﻧﺠﻤﻦ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺑﺮ اي اﻧﺠﻤﻦ ﻧﺸﺴﺖ ﮔﺰارش اﻳﺮاﻧﻴﺎن ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺗﻬﺮﻣﻮﻧﺘﻮن اﻓﺴﺎﻧﻪ ﻧﻴﻤﺎي ﻳﺎ ﻧﻴﻤﺎ اﻓﺴﺎﻧﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رو ﭘﻴﺶ ﻫﺎي اﻧﺠﻤﻦ و ﻣﺬﻫﺐ ﺳﻴﺎﺳﺖ، ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻛﺎر ﭼﻪ ﻧﻤﻲ ﻛﻪ ﺎﻳﻲ ﻛﺮدﻳﻢ ﻧﻘﺮه ﭘﺮده ﮔﺰارش اي ﺗﺼﻮﻳﺮي ﮔﺰارش ﻣﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﻜﺎري و ﺗﻤﺎس ﺳﺮدﺑﻴﺮ: ﻳﻮﺳﻔﻲ ﻧﻴﻤﺎ ﻣﻘﺪم ﺗﺤﺮﻳﺮﻳﻪ ﻫﻴﺎت: ﻓﻬﻴﻤﻲ، اﻣﻴﺮﺣﺴﻴﻦ ﭘﮕﺎه ﻳﻮﺳﻔﻲ ﻧﻴﻤﺎ ﺳﺎﻻري، ﻣﻘﺪم ﺷﻤﺎره اﻳﻦ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﮔﺎن: اﺧﻢ ﻧﺎدر آﮔﻴﻦ، ﻛﻴ ﻣﺮ ث ﭘﻮر ﻴﺪري، ﺳﻴﺎوش رﺿﺎزاده، ﺳﺎﻻري، آرش ﺻﺎدﻗﻲ ﺣﺴﻴﻦ، وﺣﺪﺗﻲ ﺣﺎﻣﺪ ﻧﺴﺐ، ﺟﻠﺪ ﻋﻜﺲ: ﻳﺰداﻧﻲ راﻣﺎن) رو( ﻧﻘﺮه ﭘﺮده اي) اﻧﺘﻬﺎ( اﻳﺮاﻧﻴﺎن

Upload: -

Post on 27-Jul-2015

111 views

Category:

Documents


5 download

DESCRIPTION

اکتبر 2007

TRANSCRIPT

Page 1: ماهنامه ایرانیان،  سال اول ، شماره 4

ان ادمونتون ايراني اجتماعي- فرهنگي ماهنامه

2007 اكتبر - 1386مهر 4 پيش شماره - سال اول

نمايه

اي بر تشكيل انجمن خالصه

فرهنگي ايرانيانگزارش نشست انجمن

تهرمونتون

افسانه نيما يا نيماي افسانه

هاي پيش رو برنامه

سياست، مذهب و انجمن

فرهنگيميهماني

كرديم ايي كه نميهچه كار

اي گزارش پرده نقره

گزارش تصويري

تماس و همكاري با ماهنامه

:سردبير

مقدم نيما يوسفي :هيات تحريريه

اميرحسين فهيمي، مقدم ساالري، نيما يوسفيپگاه

:نويسندگان اين شماره ،يدريح پورثمروكي آگين، نادر اخم

آرش ساالري، رضازاده، سياوش ، نسب حامد وحدتي ، حسين صادقي

)رو( رامان يزداني :عكس جلد )انتها ( اي پرده نقره

ايرانيان

Page 2: ماهنامه ایرانیان،  سال اول ، شماره 4

4 پيش شماره -سال اول

2

يان دانشجونجمن بر تشكيل اه ايخالص يدريح پورثمروكي

نيما يوسفي مقدم: ترجمه و بازنويسي

2001 دانشجويان ايراني دانشگاه آلبرتا، در سال انجمن كه منجر به عييادر اين مقاله تاريخچه وق. دتاسيس گردي

،همچنين. گردد سي مير بر،تأسيس اين انجمن گشت هاي اوليه اين گروه هميت پيشرفتمروري خواهيم داشت بر ا

كوشيده شده است تا از همه كساني كه .فرهنگي دانشجويي ،اليت نمودندعه گسترش اين گروه فا داوطلبانه در رشكلبه

.ني به عمل آيداقدرد

تاريخچهي اه لالبرتا در سآن دانشگاه اآيد كه دانشجوي به نظر مي

كوردن يآوجود يي در جهت بهاه ششوك 2001پيش از مر بخش ثها ه داليل مختلف اين تالشاند، اما ب انجمن داشته

ن ايل تعداد اندك ايراني اين دالترين اولين و مهم. نبودند ، سياسي و فرهنگي، مذهبيالبغاهاي تفاوت. دانشگاهي بود

رگروهي نيز از جمله ديگر ايه كحدم وجود روعها و ادضتاگرچه ها، در طول اين سال. دم موفقيت بودعداليل اين

ن افزايش قابل توجهي داشته است، به باور اتعداد دانشجويت نويسنده، دسته دوم داليل همچنان از جمله مشكال

.نده استاي مق ايراني باهاي گروهترين موفق، 2001رسد كه تا پيش از سال به نظر مي

)IHSE (نوادمونتمقيم يان ايرانفرهنگي انجمنگروه ايراني، اند نيز بوده"ونناك"هاي ديگري همچون تشكل. بوده است

فاقد مااند، ا تهاشهايي د اليتعي امور فعضچه در ب كه اگر به -رساني به يك گروه مليتي ساختارهاي الزم براي خدمت

.اند بوده –عنوانه يك انجمن

ايرانيويانتشكيل انجمن دانشجره در انياز به ايجاد يك گروه دانشجويي در دانشگاه همو

سال .شد ميلبرتا احساس آ دانشگاه ن ايرانياميان دانشجويتوان به عنوان يك نقطه حساس در تشكيل را مي2001

دانشجوي (ري ا زماني كه سعيد ست،ن ياد نموداانجمن ايراني كه رندهانگ(يدري ح پورثمروكي )زياروسادكترا در رشته د

) ي مهندسي مواد و شيمي بودان موقع دانشجوي دكترآدر اين دو به عنوان كادر . روه نموندرا تشويق به تشكيل گ

اليت نموده بودند و بر ع فيان ايرانفرهنگي انجمنيي ااجر يان ايرانفرهنگي انجمنايشان آشكار بود كه اهداف

. دانشگاه باشدانتواند پاسخگوي نيازهاي دانشجوي نمي

تشكيل گروه، در آگوست سال نسي امكارپس از برن در ساختمان ادانشجوي تن از 15ي با حضور ا جلسه2001

امضا، 10آوري عن تشكيل شد و با جمااتحاديه دانشجوي ثمرولبرتا، به وسيله كيآ ايراني دانشگاه انانجمن دانشجوي

.يدري در اسناد اتحاديه ثبت گرديدحپوركس شده است، با عمه منار گروه، كه در اساسناختاس

كه يك -رنو شمالي ان گامه انجمن دانشجوياالهام از اساسن . طراحي گشت-ه دانشگاه بود ادانشجويي در خوابگ گروه

صر، نا)يسير(يدري ح پورثمروكي سين عبارت بودند ازسوم )راد نهاخز(بي ا، ندا شهر)دبير( قريشي ا، مين)نعاوم(ز ااهبط

. )روابط عمومي(ري او سميه ست -ن ون در ادمونتاشتن يك دفتر براي ايرانيااكنون د به عنوان يك -آيد اهميت به نظر مي برخي بياگرچه از نظر

ن زمان با داشتن اين دفتر، آ در .يا به تحقق پيوسته بودوري ايراني تأسيس گرديد اه كلوب فيلم،اليتععنوان اولين ف به

ن قرار ار ايرانياتياخها را در فيلمهزينه،كه بدون دريافت .ن پيدا كردايين ايرانبدر زيادي نازودي طرفدار داد، و به مي

ها فعاليت دست به برگزاري 2002-2001ول سال طانجمن، در

هماني عيد بود ب نقطه اوج آن شايد م. بسياري زدهاي برنامهي ا نفر در تري58 دالر، و با حضوره 10ي مناسب اكه با به

اين برگذاري . برگزار گرديد)SUB (ن در سابيالحصتال فارغيادي كه همكاري نمودند و به زانبرنامه بدون كمك داوطلب

.ير نبودذپ برگزاركننده مراسم امكان"نياخاطره شيب"ويژه كننده باالتر از ركتشن ابا ميز( ي پرطرفدار ها برنامهاز

.نه نمايش فيلم بوداها ميها برنامه) نفر50

5خت اپردا ب( عضو 50اليت انجمن، عدر سال اول ف جالب توجه ي ه نكت.به گروه پيوستند) عضويتدالر حق

نان علوم و تعداد اندك دانشجويااكثريت داشتن دانشجوي

Page 3: ماهنامه ایرانیان،  سال اول ، شماره 4

1386مهر اجتماعي ايرانيان ادمونتون- ماهنامه فرهنگي

3

رسد به مرور زمان تغيير مهندسي بود، امري كه به نظر مي 26ت خود را در تاريخ اانجمن، اولين انتخاب .كرده است

يي متشكل از ادومين گروه اجر . برگزار نمود2002ي جوال رضا ،)يسييب ران(ز اهبطاناصر ) رييس(يدري ح پورثمروكين عاوم( قريشي ا، مين)ن داخلي و برنامه ريزيعاوم(مدي حم

در . دليت نمودنعاف) ون ماليعام(سي ود قداييو ت) تاعملي . نفر گشت100 لغ برابا عضاين دوره تعداد ا

ايرانيانفرهنگيگزارش نشست انجمن حسين صادقي

ي انجمن فرهنگي ايرانيان مقيم ماهانه جلسهبا حضور بيست و سه نفر )IHSE(دمونتون ا

از اعضاي آن روز جمعه مورخ پنجم اكتبر در هدف از . المللي دانشگاه برگزار شد مركز دانشجويان بين

بيستمين هاي انجمن در برپايي اين جلسه مروري بر فعاليتهاي در حال اجرا سالگرد تاسيس آن و همچنين اعالم برنامه

اي كوتاه توسط با مقدمه. اعالم شده بودريزي هاي و يا برنامهدر مورد علت گرد هم آمدن -رييس انجمن-ميربلوكيآقاي

يكي از موسسين -جمالي آقاي دوستان، ادامه سخنان توسط انجمن فرهنگي . در مورد تاريخچه انجمن دنبال شد-انجمن

توسط گروهي از 1987ايرانيان مقيم ادمونتون در سال اين انجمن با اهداف . هر تاسيس شدايرانيان ساكن ش

آوردن شامل گرد هماين اهداف. فرهنگي آغاز به كار كرد رفع احتياجاتي ، فرهنگي مانند نوروز ايرانيان براي مراسم

همچون نزديك كردن ايرانيان و زنده نگه داشتن هويت هاي منفي با توجه به جوسازي.شد ايرانيان ميايراني براي

وجود يك پايگاه براي ها ايران در آن سالمطبوعات براي هاي فرهنگي و بدور از دنياي سياست نيازي برپايي مراسم

اي اين انجمن در اولين قدم مدرسه. بود كه احساس مي شداي از براي تدريس زبان فارسي داير كرد و با گرفتن بودجه

ي شهرداري اشتراك چند روزنامه ايراني را براي كتابخانههمچنين تعدادي كتاب به زبان فارسي . شهر گرفتمركزي

ولي بعد از چند سال با . نيز براي كتابخانه مركزي تهيه كردفراگير شدن اينترنت و دسترسي آسان به مطبوعات ايراني

ي روزنامه و يا حتي كتاب فارسي در كتابخانه نياز به مطالعه نيز به مندان يادگيري زبان فارسي از بين رفت و تعداد عالقه

سخنان آقاي جمالي در مورد . حداقل ممكن رسيدي انجمن با اين نظر به پايان رسيد كه با توجه به از تاريخچه

بين رفتن علت هاي تاسيس انجمن اين نهاد براي ادامه كار خود بايستي براي نيازهاي ديگري پاسخگو باشد تا حيات

. خود را حفظ كندي درباره-ضاي فعال انجمناز اع-پس از آن خانم كشاورز

افرادي كه از ابتدا تاكنون با انجمن همكاري داشتند و هر ي كار با انجمن باز ماندند كدام به نحوي و علتي از ادامه

اين بخش از جلسه با ياد از اعضاي فعال . سخن گفتندن در جلسه ادامه و با اين سخن انجمن توسط ديگر حاضرا

با [كسان زيادي آمدند ": يافتچيان پايان مكارهازآقاي و رفتند ولي انجمن مثل ريگ ته ]انجمن همكاري كردند !يادشان گرامي" .جوي باقي مانده است

هاي فعلي و ي فعاليت در بخش ديگري آقاي ميربلوكي دربارهيكي از مشكالتي كه . ريزي انجمن توضيح داد در حال برنامه

ر يا مكاني مشخص انجمن از ديرباز داشته است نداشتن دفتبا توجه به اينكه امكان داير كردن . براي ارتباط با اعضا است

دفتري حقيقي در حال حاضر وجود ندارد انجمن تصميم بر بدين منظور طرحي . داير كردن دفتري مجازي گرفته است

سايت به شهرداري فرستاده شد كه مورد اندازي وب براي راهح قرار است براي طراحي و اين طر. موافقت قرار گرفته است

طراحي و انتخاب نوشتار . سايت اقدام شود اندازي يك وب راهاين وبسايت قرار است در بين ايرانيان شهر به مسابقه

ي اين مسابقه بعدا اعالم جزييات بيشتر درباره. گذاشته شود . خواهد شد

آقاي مهاجري از قصد انجمن جهت شركت ،در بخش پاياني سخن (Heritage Festival) جشن ميراث ي در برنامه

تا كنون در اين برنامه شركت 2001ايران از سال . گفتندنكرده است و يكي از عوامل بازدارنده نبودن تعداد كافي

سال گذشته تنها چهار نفر براي كمك . داوطلب بوده استي شركت در جشنواره. در اين مراسم اعالم آمادگي كردند

اي ي بهتر فرهنگ ايراني و نمايش چهرهفرهنگي براي معرفكه (ي كانادايي ي ايراني به جامعه فراگير و فراخور جامعه

انجمن قصد . الزامي است) يكي از اهداف فعلي انجمن استدارد با تكيه به نيروهاي جوان در برنامه سال آينده شركت

. كند

Page 4: ماهنامه ایرانیان،  سال اول ، شماره 4

4 پيش شماره -سال اول

4

ف در پايان الزم به ذكر است كه با توجه به نزديك بودن اهداكه همان زنده نگه -فعاالن فرهنگي ايرانيان در ادمونتون

شاهد همكاري -داشتن فرهنگ اصيل ايراني در غربت استدر همين زمينه قول . تنگاتنگ اين دو انجمن باشيم

همكاري از طرف رييس انجمن فرهنگي ايرانيان مقيم انجمن يياجراكميته ي تن از اعضاادمونتون و دو

حاضران در جلسه قي با تشوي دانشگاه آلبرتاان ايرانيدانشجوتر در همين راستا اميد است شاهد حضور فعال.همراه شد

. هاي يكديگر نيز باشيم اعضاي اين دو انجمن در برنامه . پايان يافت9:45اين جلسه ساعت

تهرمونتون نادر اخم آگين

مملي وقت زيادي رو صرف زدن كرد ر ميفك. ينه كردآسيبيلهاش جلوي

كه عين ايستادن پشت دخل و كار با ترازو كني يه نخود و از يك كفه ورمي داري و خيال مي. ميمونه

حاال يه ارزن بايد از اون يكي كفه برداري و . راس هديگه روبدو . اما نتيجه كار رضايت بخش بود. همينجور ميري جلو

باهم مو . شاخ سيبيالشو انگار كه خط كش زده باشيزحمت و كشيدم اما خوب بيخود "با خودش گفت . زدن نمي

اين جماعت دختر فرنگي يه صورت مردونه آخه. هم نبودرنگ مو هم بفهمي . "داشته باشه كه گاهي بهش نيگا كنه

نفهمي كار خودشو كرده بود و اون چند تا دونه موي سفيد و .كه داشت بيرون ميزد ، پوشونده بود

ها پريد دستشويي زد بيرون از پلهازتو . "د بدو دير شد"ن رو زير آقر. جلوي در ننه بيگم متوقفش كرد…پايين و

از گفت بايد سه بار ببوسيش و سردري گرفته بود و ميبالد . چه ديدي ننه. كنه قضا بال رو دور مي". زيرش رد شي

ميگن . فرنگ كه عين مملكت خودمون امن و امون نيستمست . مردا ميرن عرق خوريشب كه ميشه زنا هم مثل

".همينجور بچه اس كه پس ميندازن. ميكنن و واويال .داد فكرشم شاخ سيبيالي مملي رو قلقلك مي

دونست ميآخه ".خدا از دهنت بشنفه ننه"كه بهش نگفتخواست كه ننه بيگم هيچ دلش نمي. كه اوقاتش تلخ ميشه

. ممل برههاي رفقات همين بچه. دم شيآ كي ميخواي آخه "گفت مي

ما نبايد . زن بگير و خونواده راه بنداز. روزا ميرن دبيرستان ".تا كي اين زندگي يالغوزي. نوه هامونو ببينيم

سبز چمني بود و پنج . نشستند تو النچياي داش قاسمخورد و عين تو دنده پنج كه ميزدي گاز مي. تا دنده داشت. كشيد هورت ميروغن رو عين بنزين. كشيد ديو نعره مي

اينجوري هر آخه. ام به نفع داش قاسم بود خوب اين كليكرد و موتور پر مي دفعه كه ميرفت پمپ بنزين روغن هم سر

!اگه نه با اون هواس پرتياي داش قاسم. ماشين نميسوخت

مثل هميشه گرم و نرم و پر . نشست كنج دل ننه بيگمغم تو ته . ه كردننه بيگم دستاشو دور تنش حلق. محبت بود

. درمون و بي يه جور غم سرد. مردمكاي چشماش نشسته بودمگه نه اينكه . "رضام به رضاي خداس"گفت هميشه مي

نه تا بچه رو بي ماشين رخت و . هاشم براش خدا بودن بچهو همسايه و لباس شوييو با تحمل حرف راه و بيراه در

بودن سي كار هر كدوم هم رفته. صاحبخونه بزرگ كرده بود . ته تغار. مملي عزيز دردونه اش بود. خودشون

سر ممل . به فرودگاه كه رسيدن، كلي عكس گرفتن همچين گرم خداحافظي و دلش اونقد كباب گذشتن از مرز

ش و كله ها بعد كه باد از سال. بود كه چشماش هيچ نديدتب و تاب از دلش افتاد و نشست به تماشاي عكسا، تازه

چشماي ننه بيگم تو همه عكسا به دور خيره . رش شددستگييعني عمر كفاف "بود، البد به دنياي بدون ممل و اينكه

. انگار ته دلش خبر داشت"ميده؟

چمدونا رو با هزار زحمت از رو سر و كول ديگرون و ميون دعواي قپون دار با مسافر تحويل داد و پريد رو پله

اونا كه عمرشو صرف دنياي گذشته، دنياي همه. برقيجلوي چشماش ها شون كرده بود، شركت در غم و شادي

شروع كرد به نزول و باالخره هم پشت ضخامت سقف اونا، .شد، ناپديد شد كه حاال برا مملي كف مي

Page 5: ماهنامه ایرانیان،  سال اول ، شماره 4

1386مهر اجتماعي ايرانيان ادمونتون- ماهنامه فرهنگي

5

سالن هواپيما به . شد ميدفعه اول بود كه سوار هواپيما با اين فرق كه صندلي. نظرش يه چيزي بود شبيه سينما

. ديدي اونقدر بلند بود كه پرده سينما رو نميشلوييجعوضش هر كسي يه پرده سينماي شخصي پشت صندلي

اينه كه تا . شنيده بود عرق و شراب مجانيه. جلوييش داشتگفتن با غذا . اولين مهموندار رو ديد صداش كرد و پرسيد

بجو داد آهر لقمه غذا رو با يه جرعه شراب و بعدم . ميدنها چه اين خارجي" كرد فكر مي بعد غذا با خودش. پايين

.همه در جواب نگاهش بهش لبخند ميزدن. "مهربوننهواپيماي اتصالي به ادمونتون . هواپيما تو لندن نشست

اينه كه نصيب ممل شد كه يه شب . افتاد فردا صبح راه مي .مجاني. بره توي هتل تو لندن بمونه

ب، فرنگي شدن قبل خواب تصميم گرفت از همون ش

تو فيلما ديده بود و از ديگرون هم شنيده بود . رو شروع كنهكه جماعت فرنگي دم به ) شد گر چه خيلي هم باورش نمي(

با اينكه دوسه روز بيشتر از دفعه . نساعت دوش ميگيرگذشت ، زد كه بره حمومي خري كه رفته بود گرمابه نميآ

د ، مزيد بر علت ام كه خورده بو شنگولي شام خوبي. بكنه. خر باز كردآدوش رو تا رفت تو وان ، پرده رو كنار زد و. شد

دوش رو كه بست و پاشو از وان . "ب گرمآبه به صفاي "كف حموم . بآبيرون گذاشت ، پاهاش شلپي كرد و رفت تو

اي بابا اين همه ": با خودش فكر كرد. ب گرفته بودآرو حاال اين ! همين بودميگن خارج از ايران كارشون درسته،

هتل ! جهنم. وقت شبي كي ميره چاه فاضالب اينارو باز كنهكم ب كمآخوابم تا صبح هم حتما ميرم مي. من كه نيست

".در ميره تو فاضالب

صبح با سرو صداي مستخدمي كه داشت حموم رو تميز اي كه تو خوشبختانه انگليسي. از خواب بيدار شد،كرد مي

اينه كه از . فحش و فضاحت بود ه بود بيايران ياد گرفتتازه خدا خدا هم . حرفهاي نظافتچي هيچ سر در نياورد

شد، اگه نه كرد كه چه خوب شد از اين سروصدا بيدار مي :زير لب گفت. داد حتما هواپيماي ادمونتون رو از دست مي

لباس پوشيد، ".هر كارت يه فضيلتي داره. خدايا شكرت" .و راهي فرودگاه شدپاشنه رو وركشيد

يا نيماي افسانهنيما افسانه سياوش رضازاده

ي نيما يوشيج را به تقريب در »افسانه«ها سرآغاز شعر نوين فارسي ي روايت همه

ي شعرهاي پيشين آن چه افسانه را متمايز از همه. اند دانستهكه -كند اما، نه دگرگوني عروضي و آزادي قافيه است مي سالي بگذرد تا اين همه در شعرهاي بعدي 15بايست مي

هاي كهن افسانه در همان قالب. نيما متبلور شودست؛ در قالب مسمط و مصراعها همه به وزن عروضي عروضي

پس شهرت . فاعالتن فعولن فعولن، و با رعايت كامل قافيه افسانه از چيست؟

افسانه در حقيقت بيش از همه چيز بيانگر ديد نو نيما ي وگوي عاشق و افسانه در زمينه گفت. ست جهان شعريبه

، ساختاري )سمبليسم(آلود نمادگرايي جهان مهبه جاي گفتم و گفتاي رايج شعر كهن، (گونه نمايشنامه

، و به هم ريختن )گويد اش مي چنان كه نيما، خود، در مقدمهترتيب روايي داستان از حيث زماني، همه در ادب فارسي

هاي مختلف افسانه و نمادگرايي آن اليه. ده استسابقه بو بيرا بايد متفاوت از ابهام عرفاني در شعرهاي كهن صوفيانه يا

در اين . هاي اختناق دانست رمزگرايي شعرهاي سياسي دورهتا به ي رمز و با معنايي يك گونه شعرها نماد بيشتر به گونه

پذيري مشايدش دريافت؛ اما تعمي نمي» غير«رود كه كار ميكه از مختصات -و ابهام حاصل از كشف و شهود شخصي

. توان يافت را در آن گونه اثرها نمي-نمادگرايي نوين استتوان مانيفست اي مي هم از اين روست كه افسانه را به گونه

شعر نوين ايران دانست؛ انقالبي كه بعدتر » محتوايي« .شود دگرگوني در قالب شعر را هم سبب مي

وگوي گفت. وگوست ه، سراسر، در قالب گفتافساناش نام كرده »افسانه«ست عاشق با موجودي كه شاعر انسانيها باشد؛ يا دست تواند نماد تمامي انسان مي» عاشق«. است

هاي قرار و چارچوب كم آنان كه روحي ناآرام دارند و دلي بي و به همين سان، سير دروني. تابند زندگي را برنمي» عقالني«

تفكر عاشق شايد تجلي همان جدال عقل و عشق باشد كه ...اي ديرينه دارد در شعر پارسي سابقه

Page 6: ماهنامه ایرانیان،  سال اول ، شماره 4

4 پيش شماره -سال اول

6

گرد ديوانگان عشق مگرد 1!كه به عقل عقيله مشهوري

ي دل اما افسانه چه؟ كيست كه عاشق چنين با او عقده

گويد؟ كيست كه او به عاشق زنده گشايد و سرگذشت مي مي است و عاشق بدو؟

. شود ي افسانه، با شكايت عاشق از دلش آغاز مي ومهمنظ :ي عاشقان چون همه شكايتي هم

درايي كه بر هر مرغ هرزه

!شاخي و شاخساري پريدي

آيد و حكايت عاشق و سپس افسانه هم به سخن درميتا آنجا . شود دل و عشق از زبان هر دو، موازي هم، تكرار مي

با من «: كند فسانه ميگذرد و رو به ا كه عاشق از دل مي »سوخته در چه كاري؟

يابد كه اين همه جاست كه عاشق انگار تازه درمي از اين

همو كه افسانه . ست فتنه نه از دل كه از جاي ديگرياش با الي مادر خاطره همو كه از گاهواره و الي. خواندش مي

ي عاشق همو كه بانگش همره بازيهاي بچگانه. عاشق استاش سترده و گاه به كه گاه مهربانانه اشك از ديدههمو. بوده

. او افسانه است. هيات ديوي مهيب دلش لرزانيدهافسانه است كه سرگذشت ... »نوشتي تو هم سرگذشتي مي«

او . يا خود، قلبش، سرشتش، بختش. نويسد عاشق مي كيست؟

اي سربسته، كه به شيوه. گويد افسانه پاسخ عاشق مي هر چه هستم برِ«. طبيعت اوستاقتضاي پيچيدگي

اي؛ كسان گرفتار است، يا قصه ي بي خوانده... »عاشقانمي اضطراب جهان، زاده. سروبن عاشقي انزوا گزيده ي بي قصه

... اشك گرم چشمي تر يا صورت مردگان زمين، يا قطره

حافظ. 1

گردد به داستان عاشق؛ زماني كه از معشوق بعد افسانه بازميمحبوبي ... »ها مرا دوست بودي زان زمان«. ..جست كام مي

. »بايد اين جام گردد شكسته«كه رفته است و الجرم :هاي آن جامي نو سر برآرد شكسته، تا شايد از خرده

كار بند فسون به كه، اي نقش ...نقش ديگر برآري كه شايد

افسانه آويز فصل، فصل بهار است و شكوفه و گل و اين دستعاشقا «. ق خموده را باز به شوري نو كشاندشود تا عاش مي

:و» !خيز كامد بهاران

اينك» بيشل«ي بر سر سبزه ...ست خندان نشسته نازنيني

ها همه او اين. خسته نوميدانه است ليك پاسخ عاشق دلداند و به جبر سرنوشت، دل را از خوشي و وصل، را فريب مي

بيند و ه روبهان ميبهار طبيعت را حتا تنها نمايشگ. نصيب بي :دوست داشتن را نيز از اين سان

كه تواند مرا دوست دارد ي خود نجويد واندر آن بهره

هر كس از بهر خود در تكاپوست !كس نچيند گلي كه نبويد

Page 7: ماهنامه ایرانیان،  سال اول ، شماره 4

1386مهر اجتماعي ايرانيان ادمونتون- ماهنامه فرهنگي

7

رود كه در شايد جا پيش مي اين بدبيني و نوميدي تا بدان

:تازد ي شعر، به حافظ چنين مي ترين پاره يادماندني به

آن كه پشمينه پوشيد ديري ها زد همه جاودانه نغمه

عاشق زندگاني خود بود خبر در لباس فسانه بي

...خويشتن را فريبي همي داد ست حافظا اين چه كيد و دروغي ست كز زبان مي و جام و ساقي نالي ار تا ابد باورم نيست ست كه بر آن عشق ورزي كه باقي

.ست من بر آن عاشقم كه رونده

ي اوج جدال دروني عاشق با افسانه، يا جا شايد نقطه اينتر از آن است كه به ديده اما افسانه جهان. با خويشتن است

گونه بايد دل داند كه چه مي. شكواي عاشق از جا شودعاشقي را كه به سر . سركش عاشق را رام كند و به راه آورد

» خياليبه فريب و «كردن در خلوت تنهايي خود خو كرده و توان تر نمي خوش است را جز به فريبي يا حقيقتي بزرگ دل

و چيست آن، جز خود افسانه؟ آن . كشانيد» افسانه«به وادي ترين خيزترين دروغ؛ آن برجاي آويزترين فريب؛ آن كهن دل

از همان دم پيچيدن . داند عاشق اين همه خود مي. حقيقتهاي مادر بر اليي در موهايش، از همان الي» نوبن«باد

كه «... گاهواره، از آن هنگام كه هنوز پا به خاك نگذاشته بود ...2»هنوز من نبودم كه تو در دلم نشستي

به پس . برد و چنين است كه افسانه عاشق را با خود مياش را تنها ابرها و آسمانها، تا نجواي افسونگر عاشقانه

ق است كه و از آن پس عاش. اي بتواند شنيد و عاشقي فرشتهشود تا از چشم گرم عاشقي ديگر فروريزد، يا گاه اشك مي

قرار او، و از اين ماواي علوي تنها و تنها اي بر لبان بي ترانه .آيد كه دلي آتشناك چشم در راهش است جا فرود مي آن

توان بدان انديشيد كه ها، مي ي اين حرف حاال و پس از همه -است » الدبن«كتر طاغي نيما، در واقع افسانه، نه برادر كوچ

سعدي. 2

روايتگر - و نه سرگذشت خود شاعر -3رزم سردار جنگل همچون - زاد عاشق است قرار؛ نه هم هاي بي ي جان همه

و نه سيمرغ عطار، بر سر قاف؛ -4ابوسعيد» دوستان خدايي«ها هيچ يك از اين... نه آنيماي يونگ است و نه نيرواناي بودا

بيني بسته به توست كه چه مي. هاست ي اين نيست و همه :خواهي از بودنت در او و چه مي

ناني، نانيي گر در طلب لقمه 5ور در پي عمر جاوداني، جاني

بري شايد، كه روزگاري دختري بوده و نازنين دل

خواب، چشمش بست و چنگش بگسست و بردش به آن وزگاري ديگر باز اين سان افسانه شد تا ر... سوهاي ابرها

فسون و فسانه به گوش اين عاشق بخواند و بخواندش به آسمانها تا باز عاشق هم بر عاشقي ديگر افسانه گويد و اشك

...ي او شود بر گونه

چون آن عاشق شاعر است و فسانه شعرش؛ چنانپوش، كه اگر در لباس فسانه خويشتن را رندترين پشمينه

هايش شد همه جاودانه، ما حاصلش نغمهفريبي همي داد، اچه تفاوت كه بر آن . دم دل عاشقان است كه تا هميشه هم

ست ست؟ آن كه باقي ست، يا رونده ورزد كه باقي عشق مي افسانه است و او تنها عاشقي ديگر بوده و راوي ديگري از

هاي نيما به برادر، و اشارات اجتماعي متعدد در ي نامه به اعتبار شيوه. 3

توانشان دانست، ه با نهضت جنگل مرتبط ميهاي افسانه ك برخي پاره .اند اي سرودن افسانه را متاثر از اين رابطه دانسته پاره

يكي به مشرق بود و اگر. ديگر را به بوي شناسند چون اسبان يك«. 4يكي در قرن ديگر يابند و اگر ديگر به مغرب، انس و تسلي به سخن يكسخن را فايده و تسلي جز بهاول افتد و ديگر در قرن پنجم، اين آخر

...»داول نباش ابوسعيد ابوالخير. 5

Page 8: ماهنامه ایرانیان،  سال اول ، شماره 4

4 پيش شماره -سال اول

8

ي ي فرزندان آدم اول، همه ي ناميرا؛ چونان همه افسانه

...ي بار امانت آسمان كشنده دوش بهدالن ديوانهي و بدين سان است كه آن فريب، دالويزتر از همه

چنان كه عاشق نيز هم. شود حقيقتهاي چشمهاي بسته ميسپارد ي جدلها، سرانجام به همين دروغ، دل مي پس از همه

چون مانند گردد هم هايي بي تا سالها بعد، راوي افسانهتو «، »ققنوس«، »ها آي آدم«، »زهداستاني نه تا«، »داروگ«

ام خانه«، »در كنار رودخانه«، »را من چشم در راهمو اين دل سپردن، هفتمين شهر سلوك عاشق ... »ست ابري ...جاودانگي... فنا... سِرّ سِر: شود مي

هر روز . گمان با اين همه افسانه، نيما ناميراست و بي

و در گذر كالمش بر آيد بارها و بارها از آسمان به زير ميعاشق راوي . زند سوختگان، بر مرگ تسخر مي لبان دل .ي افسانه، ديگر خود افسانه است جاودانه

رو هاي پيش برنامه اميرحسين فهيمي

هاي ماهانه انجمن نظم خوشبختانه برنامه

بسيار خوبي به خود گرفته و ما هر ماه شب (اي ه پرده نقر شب ادب پارسي، وشاهد شب موسيقي،

اين موفقيت را مديون هماهنگي خيلي خوب . هستيم )فيلم ،تر كميته اجرايي با نمايندگان مختلف انجمن و از آن مهم

. هستيماحساس مسووليت نمايندگان

شب موسيقي اين ماه در پنجم اكتبر برگزار شد كه اين .گزارش تصويري آن در بخش پاياني خبرنامه آمده است

قي در سال جاري بود كه پنج نوازنده سومين شب موسيتار زد، هادي و محسن گيتار زدند، و رامان علي سه. داشت

.هم پيانو نواختگلدون، شب مهتاب، تا بهار دلنشين، و هاي گل ترانه

هايي بودند كه در كنار هم ترانه خندد از جمله شكوفه مي .زمزمه كرديم

. رفتيمWEMروز اكتبر براي بولينگ بازي كردن به

اين اولين برنامه بولينگ بود كه از سوي انجمن ترتيب داده . حدود بيست نفر از اعضا در اين برنامه شركت كردند.شد مي

اي در كنار ميز بيليارد به پس از پايان بازي بولينگ عدهي ديگري سر از كه عده درحاليادامه دادندبازي . در آوردندWEMهاي رستوران

...هاي ديگر ماه اكتبر ز برنامهو اما ا

اكتبر در 19چهارمين شب ادب پارسي در روز جمعه در اين برنامه سياوش . شود برگزار ميSUBزيرزمين

پي . صحبت خواهد كرد"شعر نيمايي"رضازاده كمي درباره بسيار خوشحال خواهيم . خواني را خواهيم داشت از آن گزيده

ان و يا اشعار خودتان را در شد اگر اشعاري از شعراي ايردر پايان . خواني شب ادب پارسي بخوانيد قسمت گزيده

.خواني خوهيم داشت برنامه هم شاهنامه

ريزي اكتبر برنامه26اي سوم براي روز جمعه پرده نقرهمصائب "كنندگان در پرده نقره قبل، فيلم شركت. شده است

مانند . كردند را براي نمايش در اين جلسه انتخاب "شيريناي بر فيلم آغاز معرفي و مقدمهاي پيشين، جلسه با برنامهنمايش فيلم بخش زيادي از جلسه را به خود . شود مي

پس از آن هم درباره فيلم بحث . اختصاص خواهد دادگيري درباره فيلم جلسه بعدي به پايان برنامه با راي. شود مي .رسد مي

:سخن اينكه كوتاه

مكان نزما برنامهادب شب

Basement of اكتبر19 4 پارسيSUB

3 اي پرده نقره International اكتبر26 مصائب شيرين

Centre

!گرم باشيد

Page 9: ماهنامه ایرانیان،  سال اول ، شماره 4

1386مهر اجتماعي ايرانيان ادمونتون- ماهنامه فرهنگي

9

سياست، مذهب و انجمن حامد وحدتي نسب

اساسنامه انجمن 4 و 1بندهاي دانشجويان ايراني دانشگاه آلبرتا به

از انجام هرگونه دبايكنند كه انجمن صراحت عنوان ميعملي كه منجر به ايجاد جدايي در فعاليت سياسي و هرميزان پايبندي اعضاي . پرهيز نمايد،ميان دانشجويان گردد

ها كميته اجرايي هر دوره به اين دو بند، و همچنين برداشتدهي به ترين عوامل سمت و عقايد شخصي آنان از مهم

وص در مواردي كه ميان خص هاند، ب هاي انجمن بوده فعاليتتلقي كميته مركزي و برخي از اعضاي انجمن در تعبير افعال

.سياسي و مذهبي اختالف نظر وجود داشته است

شش ساله انجمن -هاي پنج مروري كلي بر فعاليتگاهي بروز اختالفاتي از اين نشانگر اين است كه هر از چند

، رو از اين. رنجش خاطر برخي از اعضا گشته است دست مايهعنوان يكي از اعضا كميته اجرايي نكاتي هبينم تا ب ضروري مي

فلسفه وجودي انجمن . را در اين خصوص متذكر گردموجودآوردن مركزي براي اتصال ايرانيان هدانشجويان ايراني، ب

.و ايجاد تبادالت فرهنگي و اجتماعي است

هاي فعاليتش رويكرد هميشگي انجمن در خالل سالوجودآوردن فضايي بوده است تا ايرانيان در آن بتوانند تنها هب

هاي سياسي كشي از هرگونه خطغايراني بودن و فاربه صرف بنا به اعتقاد شخصي . و اجتماعي آزادانه به تبادل آرا بپردازند

نگارنده مبني قرار دادن ايراني بودن يگانه شرطي است كه اد مخاطبين باز هاي انجمن را براي بيشترين تعد دربتوانند ها نيز مي هرچند طبق اساسنامه غيرايراني(گذارد مي

رسد كه نظر مي هذكر اين نكته بسيار ضروري ب). عضو باشندهاي اعتنايي به ارزش ي بيااين رويكرد انجمن به معن

امري كه بارها توسط برخي از اعضا (سياسي و مذهبي نيست ). شده استمتهمن ه آب

تواند ان ارائه تعريفي دقيق از كلمه ايراني ميدر اين مي و "ايراني كيست؟"اين سوال كه . به حل مسئله كمك نمايد

اي برخالف ظاهر ساده آن خود نكته"چه مشخصاتي دارد؟"ترين نوعي شامل ترين و به شايد راحت. برانگيز است بحث

كه خود شود ميبه شخصي ايراني گفته : تعريف اين باشد كه

والدينش در چهارچوب جغرافيايي مرزهاي كشور ايران و يا هايي را كه به هر اين تعريف تمامي انسان. دنيا آمده باشده ب

و كرد و ترك از غنحو ريشه در اين آب و خاك دارند را فاربودن و با احترام به باورهاي ديني آنان ... و فارس و بلوچ

.گيرد در بر مي..) .مسلمان، مسيحي، كليمي، زرتشتي و (

در خصوص رويكرد انجمن در قبال تحوالت سياسي جهان و بويژه نقش ايران در آن، اساسنامه با صراحت كامل راه را بر ارائه هرگونه تعبير شخصي بسته است و الزام دارد

انجمني ايراني دانشگاه آلبرتاكه انجمن دانشجويان ).بند اول اساسنامه(غيرسياسي است

رسد كه گرچه نظر مي پايان ذكر اين نكته ضروري بهدر

نگارنده اين سطور خود از طرفداران رويكرد فعلي انجمن هاي ترين پايه اين بدين معني نيست كه يكي از اصلي،است

، است"تغيير بر اساس راي مردم"دموكراسي را كه همانا كه -بديهي است كه مندرجات اساسنامه. نگاردا ميناديده

هايي چون ما و بر اساس نيازهاي زمان خود ست انسانبد. توانند خالي از اشكال باشند يك نمي هيچ، اند وضع شده

چنانچه در شرايطي ديگر ده نفر از اعضا تقاضاي تغيير در بند الزام غيرسياسي بودن انجمن بنمايند، اين بند به رفراندوم عمومي تمامي اعضا گذارده خواهد شد و پس از

ود نظرات موافقين و مخالفين در نهايت راي اعضا شن . نهايي خواهد بودكننده تعيين

Page 10: ماهنامه ایرانیان،  سال اول ، شماره 4

4 پيش شماره -سال اول

10

!ميهماني فرهنگي و فرهنگ ميهماني پگاه ساالري

نازنين نگاهش . كند ميليال سيگاري روشن توي ماشين؟ پشت ": گويد ميكند و مي

".فرمون؟ به به ".راحت باشيمبذار . ام من ايروني. قربونت ول كن" :ليال

رسه چطور ميدونم اينجا كه مين"زند، مينازنين لبخند مالحظه بودن و هر كاري دوست ايروني بودن يعني بي

شه، ميداشتن كردن، اون وقت حرف از تمدن و فرهنگ كه دوستي سورنا و هاي داريوش و ميهن ايراني ميشه مظهر آبراه

11" ...علم شيخ بهايي

ا حداقل يك بار در آن شركت ه همة ميك مكالمة آشنا كاين روزها كه . واقعيت بسيار دردآوري است !ايم نه؟ داشته

به اين . هستيم"جشن فرهنگي ايراني"درصدد برگزاري 20هماني با تاخير هميشگي يم. كنيم ميواقعيت بسيار فكر

. رود ميمجري پشت بلندگو . شود مياي شروع دقيقه45تا شناسند با سكوت به مي احتراماي كه عده. كند ميسالم

اي كه متاسفانه تعدادشان كم هم كنند و عده ميمجري نگاه ...نيست

كسي از سر . روند ميهدف در سالن راه چند نفري بيتر ميز خود با يك نفر ديگر سه چهار ميز آن طرف

براي بچة كوچكش شعر فارسي ميخان. كند ميپرسي احوالا فرهنگ ايراني از يادش برود و در اين خواند كه مباد مي

كند كه شايد غلبة ميميان مجري بلندتر و بلندتر صحبت كار به آنجا . صدايش بر سالن موجب برقراري سكوت شود

كند ميرسد كه مجري بارها تقاضاي چند لحظه سكوت ميكش و قوس در تمام طول . گيرد ميترين پاسخي ن اما كوچك

رد و هيچ تغييري هم در كار نيست كه مدت برنامه ادامه دا و هميشهشود ميطور برگزار محفل ديگري همين .نيست

ميشه همه از فرهنگ بد ايرانيداستان همين است و ه شناسد و ميشناسي و نظم و سكوت را ن كه وقت مندند گله

1385 نشر مركز، ؛ تهران-.سپيده شاملو/ سرخي تو از من 1

وقتي همه در تئوري تا اين هم نيست كه بپرسد كس هيچسر و صدا و هرج و مرج توي حد استادند، پس اين همه

!سالن از كجا بود؟ دسامبر 22 بناست كه در تاريخ "شب فرهنگي ايراني"

شب يلداي ايراني با صرف شام ايراني، . امسال برگزار شودموسيقي زندة ايراني، رقص محلي ايراني، تاالر عكس، فرش و

...مردم ايرانيصنايع دستي ايراني و معرف فرهنگ كشوري كه قرار است آن شب ميمرد

باشند كه به داليل مختلف فرصت كافي براي عرضه كردن كنم نيازي به ميفكر ن. غناي فرهنگي خود نداشته است

و نظم ها برنامهتوضيح بيشتر در اين مورد باشد كه نظم .سالن آن شب تا چه اندازه حائز اهميت است

كنيم يا ميموضوع اين جاست كه با هركس مشورت اولين پاسخي ،كنيم مي حل اين مشكل پيشنهادي ارائه برايشنويم اين است كه در حين تالش براي حفظ نظم ميكه

البته اين نگراني كامال به . اي دلخور بشوند ممكن است عدهكه همين روحيه منجر شده كه امروز كما اين. جاست

هميشه . ي ايراني غالب باشدها برنامهبر نظمي فرهنگ بي با نهايت خودخواهي و فقط با انديشيدن به آرامش اي عده

چند لحظه آبروي فرهنگ يك ملت را شخصي خود ولو براي .برند و حتي تحمل شنيدن يك تذكر دوستانه را ندارند مي

مگر كم توهين آميزاست كه فردي پشت تريبون جمعي را مخاطب قرار دهد و هركسي در آن جمع مشغول كار

Page 11: ماهنامه ایرانیان،  سال اول ، شماره 4

1386مهر اجتماعي ايرانيان ادمونتون- ماهنامه فرهنگي

11

ه هر حال بايد يك روز از اين ايدة باشد؟ بخودش بايد يك روزي . سفيدي دست برداشت كدخدامنشي و ريشكرده و فهميده و از يك جامعة تحصيل. شروع به تغيير كرد

انتظار نظم داشتن سفررفته و آشنا با فرهنگ منظم غربي،اگر افرادي هستند كه از تالش يك . خواستة بزرگي نيست آن ها برنامه و سكوت در حين اجراي گروه براي برقراري نظم

دلخور ،هم در شبي كه معرف فرهنگ يك كشور استعاقبت يك . شوند، شايد اصال به آن محفل تعلق ندارند مي

گروه يا يك سيستم بايد الاقل تالش كند قدم روز يكتا كي بي فكري تنها . سازي انجام دهد مثبتي در راه فرهنگ

ريشة فرهنگ يك ملت بزند؟يك عده معدود بايد تيشه بهشب "انجمن دانشجويي نه به عنوان برگزاركنندة برنامة

عنوان نمايندة دانشجويان ، بلكه به"فرهنگي ايرانيتفكر و عاشق ايران و فرهنگ ايراني كرده، صاحب تحصيل

ي ايراني از هيچ كوششي ها برنامهبراي برقراري نظم در ديدآميزي براي خط و اين نوشتة ته. فروگذار نخواهد كرد "ايرانيان"اين مقاله تنها سعي دارد از . نشان كشيدن نيست

دعوت كند در راه رسيدن به فرهنگ واالي ايراني با ما در شمارة بعدي در مورد چگونگي حصول . همكاري كنند

. اين مهم توسط انجمن با ذكر جزييات خواهيم نوشتنشينيم و ميظار هرگونه نظر موافق يا مخالف شما را به انت

دست ياري هرهموطني كه مايل است در راه تحقق اين امر . فشاريم ميبا ما همكاري كند را به دوستي

كرديم ميايي كه نه چه كار حسين صادقي

رسمي است پسنديده كه دوستان و افراد عروس و داماد را شب عروسي تا ،فاميل

اينجاست كه . كنند درب منزل همراهي ميشود تا اين عزيزان را از هر چشم و گوسفندي هم قرباني مي

ر هستيد كه رد ضدوستان متاهل مستح. نظر بد مصون بداردي غش در كه چندين سابقه-كردن عروس خانم دل نازك

از روي خون قرباني -اثر ديدن خون در پرونده خود داردست آن شب رفتم سراغ هيادم . كاري بس دشوار است

توضيح . ي قرباني كردن را ضبط نكند ر كه صحنهبردا فيلماگر اين فيلم را بخوام خارج از ايران به دوستان "دادم كه

اجنبي نشون بدم بايد كلي توضيح بدم كه اين قرباني كردن براي قرباني كردن حيوان روز عروسي و ايجاد "!براي چيه؟

رسمي است . اي ندارم اي دل خراش هيچ توجيه علمي صحنهحداقل من . ي ما اي مانده از ازل در خون و رگ و ريشهبج

از اين مقوله . بينم صالحيتي براي رد و اثبات آن در خود نميجاي ه رسوم و فرهنگ ب،ها كه بگذريم هستند بسياري عادت

. مانده از نياكان ما كه خارج از محل خود جاي پرسش دارند چند وقت پيش دوست عزيزمان نيما صادقي جلساتيبراي مسائل فرهنگي داير كرده بود كه به همت چند نفر از

يكي از جلسات اين . هاي داغي در بر داشت دوستان بحثبرنامه به هويت ايراني اختصاص داشت كه بحث بيشتر پيرامون فرهنگ ايراني و ارتباط آن با فرهنگ كانادايي

هر از گاهي دوستان از فرهنگ نقبي نيز به . گذشتزدند و در كل مرزي بين فرهنگ و ا ايرانيان ميهاي م عادت

يك به هر حال اگر بخواهم . شد عادت كشيده نميفرهنگي : در چند جمله، از اين جلسه داشته باشم بندي جمع

كه پس از هزاران سال از اجداد ما به ما ارث رسيده كاالي ولي ما كه در حال . بهايي نيست كه يك شبه از ياد برود كم

كنيم كه حق انتخاب رفتارهاي محيطي زندگي مي حاضر دراي در مورد رفتارها و چه خوب است كه لحظه، داريم راخود

ي انتقادپذيري خود روحيه. هاي خود تامل كنيم بعضي عادترا تقويت كنيم و در را براي هرگونه پيشنهاد يا راهكار جديد

چه خوب است كه در كنار زنده نگه داشتن. اريمذباز بگ

Page 12: ماهنامه ایرانیان،  سال اول ، شماره 4

4 پيش شماره -سال اول

12

آيا رد .فكر كنيمتهاي خود مان كمي در مورد عادت فرهنگ جزئي از ،شدن از عرض خيابان وقتي چراغ قرمز است

پخش ،فرهنگ ماست؟ خوش و بش كردن حين سخنرانييا اجراي موسيقي زنده در كجاي فرهنگ ما جاي ،فيلم

آيا ،زنيم دارد؟ ما كه دم از فرهنگ و تاريخ چند هزارساله ميآميز است ما توهين حال فكر كرديم بعضي از رفتارهاي ه بتا

شود؟ آميز تلقي مي يا حداقل در اين گوشه جهان توهينحل كردن مشكل رفتاري هدف من از نوشتن اين چند سطر

تنها هدفم بيان . يا فرهنگي يا خداي نكرده نصيحت نيست مطمئنم كه براي اكثر دوستان ما در ايران: اين سئوال است

ازبسياريدرست يا نادرست بودن كه به پيش نيامده است .فكر كنند ،كنيم ميكه ما اينجا مشاهده تضادهاي رفتاري

امكان قرباني كردن يك گوسفند براي اما براي ما چطور؟ پيدا كردن گوسفند يا . عروس و داماد در اينجا وجود ندارد

ن حتي قصابي كه در مال عام ذبح كند در حد كشف معدي اين امكانات ولي اگر همه. اورانيوم در مركز شهر است

به داشتن اين مراسم در عروسيوجود داشت كسي حاضر شد؟ حال فرض كنيد دوست كانادايي شما يا ميخود

هركس ديگر در يك مراسم رسمي در حين سخنراني از شما كنيد؟ ميها هنگام سخنراني صحبت چرا شما ايراني": بپرسداي براي شنيدن سخنان گوينده نداريد؟ يا تحمل قهآيا عال

ساكت ماندن براي چند دقيقه را نداريد؟ يا اين بخشي از چه جوابي براي دوست خود خواهيد "فرهنگ شماست ؟

خود را درست هاي نا عادت،بيايد اندكي تامل كنيمداشت؟ اريم و در ذ به هم و حقوق يكديگر احترام بگ،ترك كنيم

. كالس چيپس نخوريمعين حال سر

اي پرده نقره گزارش رش ساالريآ

اي ديگري برگزار شد، فيلم پرده نقرهروايتي . اثر تهمينه ميالني"نيمه پنهان"

، شايد شود ميهاي يك زن، كه سرانجام بازگو زنانه از ناگفتهدختر . كه سرنوشت براي زني محكوم به مرگ دگرگون شود

گيرد مييابد يا شايد تصميم مياي جوان پرشور ديروز بهانهجواني او . مرد زندگيش مرور كند كه سير زن شدنش را باگذرد و او كه در جستجوي مياش در تالطم و هيجانات زمانه

جامعه آرمانيش است در وراي باورهاي سازماني خود رفته پايد كه به باورهاي مينهد كه ديري ن ميرفته پا به عشقي انتهاي اين هياهو به پرستاري از . كند ميشخصيش رهايش

و خانه آن زن ابتداي ساختن زندگي شود ميزني منتهي ديدار دوباره او با عشق دوران جوانيش پس از . اش تازه .شود ميشكند و نيمه پنهان آشكار ميها سكوت را سال

داستان فيلم شايد و شايد هم كه نه كمابيش همين ها فيلم. نيست كه باشد براي اهلشهدفم هم نقد فيلم . بود

توانند برانگيزاننده باشند و متفاوت اگر روايت مي هميشه .خود را از آنها بسازيم و راه خود را رويم

پر از . ست ي زندگيواقع داستان "نيمه پنهان" فيلم عشق به زندگي، عشق به وطن و . هاي متفاوت است عشق

همه ،هاي داستان رفت همه آنچه كه بر آدم. ها عشق به آدمهمه در تالش بودند كه . از عشق بود و دلبستگي به چيزي

در تمام اين . بهتر شوند و بهتر بسازند، هركس به خيال خوددر . رود مي و به راه خود شود ميهياهو زندگي فراموش ن

به شوند و ميها عاشق ها آدم ها و دودلي وراي اين كشمكشروند، ميدهند و راه ديگري مير تغيير مسي. زندگي اميدوار ولي ،هر چند كه عمر عشق كوتاه بود. شوند ميخوب و يا بد

نداشته باشد، ميشايد دوا. شايد كافي است همان يك لحظهكنند تا شايد ميولي همه در جستجوي عشق عمري را سر

.روزي بيابندنيمه "دانم كه مرد زندگي اين زن پس از شنيدن ميندانم قرار است كه دوباره عاشق مي خواهد كرد، ن چه"پنهان

دانم اين زن مين. اي متفاوت فكر كند شود و يا فقط لحظه

Page 13: ماهنامه ایرانیان،  سال اول ، شماره 4

1386مهر اجتماعي ايرانيان ادمونتون- ماهنامه فرهنگي

13

اگر عشق اول تا . گاه عاشق نشد االن عاشق است يا ديگرهيچ

شايد . كرد مي پايان چه بود و چه فرقي ،ماند ميبدين روز گذشته . شود ميعشق فقط در لحظه است ودر زمان گم

شايد اين زن ديگر حتي به . ست يار دور و دست نيافتنيبس .كند ميعشق هم فكر ن

گزارش تصويري

انتخابات ميان دوره

)1(شب موسيقي

)2(شب موسيقي

)3(شب موسيقي

)4(شب موسيقي

ايرانيان

ايرانيان ايرانيان

ايرانيان

ايرانيان

Page 14: ماهنامه ایرانیان،  سال اول ، شماره 4

4 پيش شماره -سال اول

14

)1(پرده نقره اي

)2(پرده نقره اي

)3 (پرده نقره اي

)4(پرده نقره اي

)1(مراسم افطاري گروهي از ايرانيان

)2(مراسم افطاري گروهي از ايرانيان

ايرانيان

ايرانيان

ايرانيان

ايرانيان

ايرانيان

ايرانيان

Page 15: ماهنامه ایرانیان،  سال اول ، شماره 4

1386مهر اجتماعي ايرانيان ادمونتون- ماهنامه فرهنگي

15

شب بولينگ

تماس با ما

اي با رويكرد داوطلبانه، و در ، به عنوان رسانهايرانيانجهت برقراري فضايي مناسب براي فعاليت و حضور ايرانيان،

.باشد شما ميتبليغات و مطالب، ها دگاهديپذيراي بدين منظور، لطفا با خبرنامه و يا گردانندگان انجمن

. تماس حاصل فرماييد

: ايرانيان نامهماهپايگاه اينترنتي

http://www.ualberta.ca/~isaua/Iranians.html

:ماهنامهاني الكترونيكي نش[email protected]

ايرانيان

Page 16: ماهنامه ایرانیان،  سال اول ، شماره 4

4 پيش شماره -سال اول

16

Iranian ewsletter

Iranian Students Association of the University of Alberta (ISAUA)

Page 17: ماهنامه ایرانیان،  سال اول ، شماره 4

1386مهر اجتماعي ايرانيان ادمونتون- ماهنامه فرهنگي

17

Iranian Social and Cultural Monthly of Iranians in Edmonton

October 15, 2007 - Mehr 24, 1386 Trial Period, Year 1, No. 4

Index Cultural night

On the formation of ISAUA What we used to do!

IHSE, Meeting report Movie night, A report

Tehrmonton Pictorial report

The Legend of Nima Contact Us

Events Ahead Politics, religion and ISAUA

Iranian Monthly Editor in Chief: Nima Yousefi Moghaddam

Editorial Board: Amir Hossein Fahimi, Pegah Salari, Nima Yousefi Moghaddam

Contributors: Siavash Rezazadeh, Kioumars Poorheydari, Nader Akhamagin, Hossein Sadeghi, Arash Salari, Hamed Vahdati Nasab

Cover Photos: Raman Yazdani (F) Movie Night (R)