- (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

18
اده ز ق ق ح م1387

Upload: mohash1365

Post on 30-Jun-2015

649 views

Category:

Documents


4 download

DESCRIPTION

دکتر محقق زاده

TRANSCRIPT

Page 1: - (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

1387– محقق زاده

Page 2: - (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

1387– محقق زاده

Page 3: - (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

1387– محقق زاده

Page 4: - (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

ما؟ پزشکی اخالق عناصر

ایرانی•

اسالمی•

•) المللی ) بین غربی

1387– محقق زاده

Page 5: - (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

قدیم های تمدن

1387– محقق زاده

Page 6: - (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

1387– محقق زاده

Page 7: - (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

1387– محقق زاده

Page 8: - (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

1387– محقق زاده

Page 9: - (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

1386محقق زاده – 1387– محقق زاده

Page 10: - (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

1387– محقق زاده

Page 11: - (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

پادشاهpātaxšā, šāhānšāh

zahr kartār زهرساز

دانشمند ) آگاهان بزرگ(بزرگ

ākās pat

القضات قاضیdātwarān dātwar رئیس

پزشکانdrust pat

موبدان موبدmagōpatān magōpat

کل ی فرماندهسپاهیان

spāhpatān spāhpat

handarz patرئیس وزیران

پزشک ]؟ جراح [کاردkarəto baēšaza

Bačaškپزش ک

گیاه ]اروساز؟د[پزشک

urvarō baēšaza

magōpat موبد

اپزشک شفا دهنده بروان [کالم ایزدی و ورد

]پزشک؟mānsrspand bēšāzēnitār

، rēš و āzārجراحت ،karēnišnīhجراحی بی حسی، apēbōδīhبی هوشی ašgahānīh ،استخوانast و astaxvān ،

دندان، kālpat و karp بدن،angust انگشتdandān ،کیسه صفرا( زهره(zahr pōšišn ،عصب pad ،عضو حسی snah ، ،gurtak کلیه، čašmgāh ی چشم کاسه

.dīl قلب ،sparzطحال

1387– محقق زاده

Page 12: - (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

1387– محقق زاده

Page 13: - (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

1387– محقق زاده

Page 14: - (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

1387– محقق زاده

Page 15: - (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

1387– محقق زاده

Page 16: - (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

جنین سقط• - آن›› خواه جوان بانويي يا دوشيزه دختري با مردي اگر

به خواه نه، يا باشد خانواده ساالر به وابسته بانو يا دختريا – دختر آن و كند همخوابگي نه يا باشد شده داده شوهر : مرد و كردي آبستن مرا تو بگويد و شود آبستن او از بانو : كه بخواه او از و برآي پيرزني جوي و جست به دهد پاسخ

.[1]دشتك بياندازد تراو • بياندازد را دشتك كه بخواهد او از و برود پيرزن نزد زن و

ئVتUيا بنگپيرزن Uيا شUنانXيا غUسپات Uر Xكه ف ديگر داروهاي يا : خود زندگي ميوه بگويد مرد و بدهد بدو اندازد، مي را دشتك

گناه بياندازد، دور را خود زندگي ميوه او و بيانداز دور راگردن بر يكسان به كار . ‹‹3اين : پيرزن زن، مرد، است [2]تن

•[ 1]جنين

فرگرد • ونديداد، بند 15اوستا، ص 14و13، ،828[2 ] 1387– محقق زاده

Page 17: - (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

اجازه نامه پزشكان

]1[يك نوع شهادتنامه و اجازه اي به اطبا ميد دادند•

آزمون عملي كارآموزان 40 الي 36 از ونديداد، بند هاي 7در فرگرد •پزشكي براي دريافت اجازه كار پزشكي شرح داده شده است و شرط

ديوپرست با كارد )جراحي( دانسته است كه اگر موفق 3آن را درمان شود آن سه نفر را درمان كند اجازه طبابت خواهد يافت ولي اگر آن

بميرند حق طبابت نخواهد داشت و در صورت طبابت مجازات او 3 39 و بند 38 ، قسمتي از بند 37مرگ اعالم شده است. در ادامه بند

را مي بينيم: اهوره مزدا پاسخ داد:37بند :بهتر آن است كه نخستين بار كار آزمودگي و چيره دستي خويش را •

بار هنگام درمان 3بر ديوپرستان بيازمايد تا بر مزدا پرستان. اگر ديوپرستان با كارد، بيمار بميرد، آن مزداپرست همواره پزشكي

ناشايسته است.اگر او به درمان مزداپرستان دست زند يا مزداپرستان را با 38بند... :

كارد درمان كند، پادافره گناه كشتن آگاهانه بر او رواست. بار ديوپرستان را با كارد درمان كند و بيمار 3: اگر او 39بند

تندرستي خويش را بازيابد، از آن پس همواره پزشكي شايسته است.]2[

•ص [1] كريستين سن، ساسانيان، زمان در 407ايران

صص [2]• دوستخواه، جليل وتصحيح آوري جمع 736و735اوستا،

Page 18: - (قبل از اسلام- اخلاق در تاریخ پزشکی (1

سم شناسي در ايران باستان : زهرšzahr = vi : زهرآلودvišōmand :زهرسازzahr kartar : پادزهرpāt-zahr

اشاره به مسموم كردن استاتيرا، ملكه هخامنشي )همسر اردشير دوم هخامنشي(، توسط[2]پاروساتيس، مادر شاه دركتاب پلوتارك.

[3]كتزياس، پزشك اردشير هخامنشي، نيز ماجراي باال را شرح داده است

[5] پسر تري توخمس را با زهر به قتل رسانيد.‹‹[4] مي نويسد كه پاريزاتيس]كتزياس[››مؤلف

موزا )ملكه رومي فرهاد چهارم اشكاني( براي آنكه از تمامي مشكالت رهايي يابد، بعدا‹‹ 3 يا 2شوهرش را نيز مسموم كرد تا بدين نحو، پسرش، فرهاد پنجم ملقب به فرهادك، حدود

[6]ق.م بر تخت جلوس كند.‹‹

: )]Acenit )Aconitum napellus]7-گرگ خفه كن-خائق الذئب-1•›› پسر ديگرش)پسر ديگر ارد پنجم اشكاني.ن.( فراهات، كه در آرزوي كشتن او بود گياه گرگ •

[8]خفه كن به او داد و قضا را اين زهر درمان آن درد بود و پادشاه از استسقا بهبودي يافت.‹‹

(Aconitum ferox wall[9]-بيش)2•(:Semecarpus anacardium[10]-بالدر)3•[11]›› بيش و بالدر كه زهر دارند و مردم و گوسفندي كه از آنها خورد، ميرد.‹‹•

-خون گاو نر4•در خالصه اي كه فوتيوس بر كتاب كتزياس، پزشك اردشير اول هخامنشي، نوشته نحوه كشتن •

تانيوخاركس )برديا( فرزند كوروش به فرمان برادرش كمبوجيه را چنين وصف مي كند: [12]››... و به تانيوخاركس خون گاو نر خورانيدند تا مرد.‹‹•